نگارش پایان نامه در مورد رساله نهایی – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
الگو: عبارت است از مدل یا قالب عینیتیافته که قابل تکرار و مشابهسازی است اما در عنوان این پژوهش عبارت است از مدلهای عینیت یافته از نسبت دو اندیشه اسلام و ناسیونالیسم در ایران، خصوصاً هنگامی که یکی از آنان در قدرت بوده است و نحوه مواجهه با دیگری را تعریف نموده است . در گذر تاریخ معاصر، نسبتهای بین این دو در قالبهای قابل شناسایی ظهور یافته است، به صورتی که سیاستمداران و اندیشمندان میتوانند بر اساس آن، مدل آینده را طراحی یا پیشبینی نمایند.
ایران معاصر: برخی شروع عصر تجدد را تاریخ معاصر ایران میدانند (جنگهای ایران و روس). کلمه معاصر، «همدوره» برای ما مفهوم است. ولی به لحاظ تطبیق، نسبی است؛ یعنی نسبت به صد سال قبل، نسبت به دویست سال قبل، نسبت به عصر اتم یا نسبت به عصر پهلوی مهم این است که معیاری داشته باشیم و بدانیم این معیار در کدام بخش حضور دارد و ارتباط آن با ما چه مقدار است. یک مشکل عمده این است که اصطلاحات سبز فایل همه بر پایه فلسفههای جدید شکل گرفته است. مثلاً همین کلمه «معاصر» با کلمه «نو» و «مدرن» مخلوط شده و گاهی حتی مترادف فرض شده و بر این اساس وقتی میگوییم «نو» با دقت کمی آشکار میشود که مفاهیم «کهنه» و «نو» از اندیشه ترقی و تکامل است که مبتنی بر فلسفه جدید اروپا است. نفی گذشته عملاً با کلمه «معاصر» و «مدرن» به وضوح پیوند خورده است. یک معنای معقولتری هم برای «معاصر»است؛ یعنی دوره ای که در آن مشارکت داریم. اگر معیار معاصر بودن این باشد که ما دورهای را معاصر تلقی کنیم که زندگی خودمان را در آن منعکس ببینیم، نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگیمان را در آن منعکس ببینیم، به نظر میآید معنای قابل قبولتری بتوان برای واژه معاصر فرض کرد. (جعفریان، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، www.iichs.org)
در این پژوهش، منظور از ایران معاصر، تأسیس دارالفنون و انقلاب مشروطه است. یعنی شروع دورهای که علوم جدید، تجدد و حقوق شهروندی جایگزین نظام ارباب ـ رعیتی شد و دارالفنون روشنفکران تجددخواه را تربیت نمود. دورهای که هنوز در ایران استمرار دارد.
تعامل: تعامل در لغت به معنای معامله دو یا چند نفر است (فرهنگ معین) اما منظور از تعامل در این پژوهش «نسبت» است. بدین معنی که در مقاطع تاریخی که اسلام یا ناسیونالیسم اندیشه غالب در ایران بوده است، نسبت خود با دیگری را چگونه تعریف کردهاند. بنابراین منظور از «تعامل» در این پژوهش الزاماً به معنی همراهی، تفاهم یا معامله نیست. نسبت مذکور میتواند در یک مدل به سازگاری، در مدل دیگر به غلبه و در مدل سوم به مرزبندی توأم با هستیسالاری یا تفکیک تعبیر گرد.
منافع ملی: برای منافع ملی تعریفهای گوناگونی بیان شده است. یکی از دلایل این گوناگونی اختلاف در شیوه نگرش، به مضمون و محتوی منافع ملی است. اندیشمندان در تبیین اینکه چه مسائل و ارزشهایی را باید در شمار منافع ملی یک کشور به حساب آورد، اتفاق نظر ندارند. آنها دو نقطه شروع متفاوت را برای تعریف خود برگزیدهاند. یک دسته کوشیدهاند با این تحلیل منطقی و استدلال عقلی، مشخصکنند که: ارزشهایی اساسی که هر کشور درصدد تحقق آن است چیست؟ یا چه باید باشد؟ آنها این پرسش را مطرح میکنند که مهمترین مصلحتی که تمام کشورها در پی آن هستند و آن را بیشتر از هرچیز دیگر، اولویت میدهند چیست؟ و خود پاسخ میدهند که بیشک آن چیز «بقای کشور» (منافع حیاتی) است. بیش از هر چیز یک کشور باید وجود داشته باشد تا بتواند هر ارزش دیگری را حفظ کند. اگر خودش نباشد، تلاش برای حفظ منافع و مصالح معنا ندارد. این دسته، سایر ارزشهای اساسی منافع ملی، همچون استقلال سیاسی، تمامیت ارضی و هویت فرهنگی را متولد از این ارزش پایهای میدانند. دسته دیگری از متفکران عقیده دارند که برای یافتن اموری که منافع ملی را تشکیل میدهد، نباید به این کلیات بدیهی (بقای کشور) بسنده کرد. اینکه بگوییم منافع ملی هر کشور در درجه اول، بقای هر کشور است، چیز زیادی را بیان نمیکند. آنها عقیده دارند که تنها با مشاهده عملکردهای مشخص یک کشور در زمانی نسبتاً طولانی، میتوان مضمون عینی منافع آن کشور را معین کرد. با وجود دو دیدگاه متفاوت، منافع ملی را میتوان چنین تعریف کرد: «هدفهای عام و ماندگاری که یک ملت برای دستیابی به آنها تلاش میکند». طبق این تعریف منافع ملی، مفهوم وسیعی است که تنها به معنای حفظ استقلال ملی و تمامیت ارضی نیست و ممکن است حیطه وسیعی که شامل دستیابی به انرژی، منابع خام، فناوری جدید، توسعه اقتصادی، منطقه نفوذ و دفاع از اتباع خود در خارج از مرزها و… را نیز در خود جای دهد (روشندل، ۱۳۸۴، ص۳۸).
شاخصهای منافع ملی
برای شناخت و عینیسازی منافع ملی لاجرم باید شاخصهای آن را شناخت. برخی شاخصهای منافع ملی جهانشمول و برخی اختصاصی و متأثر از ایدئولوژی و نگرش حاکم میباشد. ابتدا شاخصهای منافع ملی را مشخص و سپس موارد قابل ارجاع به ایران را احصا خواهیم نمود.
منافع ملی هدفهای اولیه و همیشگی یک کشور عبارتند از:
۱ـ امنیت ملی؛
۲ـ رفاه اقتصادی (توسعه)؛
۳ـ حفظ و ازدیاد قدرت در رابطه با دیگر کشورها (نفوذ منطقهای یا جهانی)؛
۴ـ پرستیژ.
منافع ملی ارزشهای حیاتی جامعه است که عبارتند از:
۱ـ رفاه عمومی؛
۲ـ تأمین ایدئولوژی؛
۳ـ راه و روش زندگی ملی؛
۴ـ تمامیت ارضی صیانت ذات کشور.
همچنین منافع ملی اشارهای است به هدفهای اولیه و همیشگی مردم که عبارتند از: حفظ تمامیت ارضی، حفظ جان مردم، حفظ سیستم اجتماعی و حاکمیت کشور (بهزادی، ۱۳۶۸، ص۸۲)
فرانکل نیز معتقد است، منافع ملی عبارت است از اموری که ارزش آنها صرفاً به دلیل مفید بودن آنها برای ملت است و عبارتند از:
۱ـ حفظ سرزمین؛
۲ـ حفظ استقلال حاکمیت کشور؛
۳ـ حفظ نهادهای اساسی جامعه؛
۴ـ کسب پرستیژ؛
۵ـ تقویت قدرت ملی ؛
۶ـ کارایی در اداره مسایل خارجی (فرانکل، ۱۳۷۰، ص۵۸).
با این مقدمه میتوان شاخصهای منافع ملی در ایران معاصر را به شرح ذیل نام برد:
شاخصهای منافع ملی درایران:
۱ـ حفظ تمامیت ارضی کشور:
این اصل در بین نظرات همه اندیشمندان یک شاخص مشترک و بیناذهنی است که با هویت ملت ـ کشور پیوند دارد و جز حیاتی محسوب میشود.
۲ـ استقلال سیاسی:
استقلال سیاسی و عدم وابستگی به قدرتهای منطقهای و جهانی و اتخاذ تصمیمات مستقل در عرصه داخلی و خارجی از دیگر شاخصهای شناخته شده منافع ملی است.
۳ـ وحدت ملی:
یکپارچگی ملی بعد از ملتسازی و شاخصهایی که استمرار ملتسازی را رهنمون میشودوحدت ملی را به ارمغان خواهد اورد.
۴ـ ملتسازی:
ادغام اجتماعی و ایجاد هویت و احساس مشترک در بین مردم و اقوام یک سرزمین از دیگر شاخصهای مهم است. این شاخص در ایران که دارای تنوع قومی – مذهبی است بسیار حائز اهمیت است.
۵ـ ایدئولوژی:
ایدئولوژی یک چارچوب ذهنی به وجود میآورد تا بر اساس آن سیاستگذاران واقعیتها را درک کنند در این روند، اطلاعات و پیامهای دریافت شده از محیط معنا و مفهوم پیدا میکند.
با بهرهگیری از ایدئولوژی به تجزیه و تحلیل نقشهای ملی و ارائه تصویری از آینده جهان قادر خواهیم بود. بر این اساس دولتها میتوانند اهداف بلند مدت و رفتار خارجی یک دولت را که تحقق آن از طریق انقلاب، تبلیغات یا دیپلماسی امکانپذیر است، تعیین کنند.
ایدئولوژی تنها یک راه از میان راههای گوناگون برای اتخاذ تصمیمات سیاست خارجی خاص را توجیه و تبیین میکند. برای مثال دولتهای غربی میکوشند تا حد امکان دادههای سیاست خارجی خود را در چارچوب ارزشهای به اصطلاح مردمپسندانه مانند «حفظ آزادی»، «دفاع از دموکراسی» و امثال آن توجیه کنند.
ایدئولوژی نوعی نظام اخلاقی به دست میدهد که بر اساس هنجارهای اخلاقی ناشی از آن، میتوان رفتارها و دادههای درست و نادرست را از یکدیگر تمیز داد (قوام، ۱۳۸۴، ص۱۳۷)
۶ـ اقتدار ملی:
اقتدار ملی شاخصی است که از کارآمدی شاخصهای دیگر به دست میآید. اما اقتدار ملی باعث تسهیل در تأمین منافع ملی در خارج از مرزها خواهد شد. ثبات سیاسی و قدرت بازدارندگی از مهمترین شاخصهای اقتدار ملی است.
۷ـ غرور و عزت ملی:
حفظ هویت ملی و تاریخی و داشتن سرمایههای تاریخی و اسطورهای و هویتبخش و افتخارات ملی و تاریخی میتواند موجب سبک پرستیژ جهانی و منطقهای شود و باعث تکریم ملی توسط ملتها و دولتهای دیگر شود.
۸ـ انطباق و سازگاری هویتی:
جوامع نمیتوانند بدون توجه به شاخصهای مدرنیته زندگی امروزی و روابط خارجی را سامان دهند، بنابراین حفظ شاخصهای بومی ـ فرهنگی و انطباق آن با مدرنیته و استفاده از مزایای مثبت مدرنیته در حفظ و توسعه منافع ملی نقش مهمی ایفا می کند.
اگر هویتهای موجود در جامعه بتوانند در کنار یکدیگر (مانند نژادهای کشور سوئیس) به تعامل و سازگاری روی آورند. شاخصهای توسعه و جامعه پذیری و انطباق فرهنگی نیز رخ خواهد داد. ایرانیان دارای چهار هویت هستند که عبارتند از: ۱ـ هویت ملی ۲ـ هویت قومی ۳ـ هویت دینی ۴ـ هویت مدرن. الگویی که بتواند هر چهار الگو را به رسمیت بشناسد به تأمین منافع ملی کمک کرده است.
۹ـ نفوذ و تأثیرگذاری منطقهای و فرامنطقهای:
نفوذ و قدرت تأثیرگذاری بر کشورهای دیگر یکی از مهمترین شاخصهای تأمین منافع ملی است. دسترسی به بازارهای نزدیک و کنترل جهتگیری قدرت در کشورهای دیگر امنیت ملی را تسهیل خواهد کرد.
۱۰ـ قدرت بسیج اجتماعی
قدرت حاکمیت در به میدان آوردن ملت در بحرانها و مشارکتهای ملی و تولید قدرت بازدارنده از آن و تأمین منافع ملی از این طریق میتواند یکی از شاخصهای تأمین منافع ملی باشد. این شاخص در کشورهای جهان سوم دارای کار ویژه است.
۱۱ـ توسعه:
رشد همهجانبه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و رشد شاخصهای بهبود زندگی اعم از JMP، سلامت، سواد و… میزان صادرات و دستیابی به کالاهای استراتژیک نیز از شاخصهای مهم محسوب میشود. برای ایران که در معرض تهدیدات مختلف و تحریم اقتصادی است این شاخص از اهمیت به سزایی برخوردار است.
۱۲ـ قدرت گفتمانسازی:
حفظ اندیشه یا ایدئولوژی حاکم به گفتمانسازی بستگی دارد. در صورت عمقبخشی به یک گفتمان و تولید عناصر و مفاهیم نو برای آن میتوان ماندگاری آن را به نظاره نشست در غیر این صورت در رقابت گفتمانی با غیریت دچار از جا کندگی خواهد شد. فراگیری و سلطه یک گفتمان میتواند به همگونی اجتماعی و در نتیجه تأمین منافع ملی کمک کند.
ناسیونالیسم: واژه ناسیونالیسم دو بخش دارد: یکی nation که خود از ریشه لاتینی nosei به معنی متولد شدن است و در اصل به معنای گروهی از مردم به کار رفته است که در یک مکان متولد شدهاند و دوم Ism که پسوند لاتینی به معنی شناختن است. ترکیب این اصطلاح بیانگر ایدئولوژیک بودن آن است که ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی که متعلق به دوران جدید غرب است شناخته میشود. در تعریف ناسیونالیسم تعریف دقیق و واحدی وجود ندارد. اما ریچارد جی ناسیونالیسم را رساننده حالتی ذهنی و بیانگر احساس حاوی همدردی نسبت به آنهایی که هم ملیت شناخته میشوند میداند. به ادعای وی برخی آن را نیاز عمومی بشر برای تعلق داشتن یا هویت مربوط میدانند و برخی دیگر آن را تلقی روانی ناخوشایندی در برابر گروهی که خودی نیست داشتهاند (غیریت) که بر اساس تعبیر دوم ناسیونالیسم طی دویست سال گذشته در برگیرنده گرایش تاریخی برای ترسیم دوباره نقشه جهان به منظور تأسیس ممالکی با کرسی رسمی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بوده است (یانمکندی، ۱۳۶۸، ص۲۱۵). «داوری» ناسیونالیسم را احساس و اثبات وحدت خاصی میان مردمی میداند که زبان و تاریخ و سرزمین و آداب مشترک دارند و باید با خودآگاهی به این وحدت، دولت و حکومتی را که نماینده و مظهر اتحاد سیاسی است، تأسیس کنند (داوری، ۱۳۶۵، ص۸۸).
اوصاف ذاتی ایدئولوژی ناسیونالیسم عبارتند از: ۱ـ اعراض از قدرت آسمانی و اثبات تحکیم قدرت بشری به خصوص در اثر بخشیدن به اراده ملی در امر قانونگذاری و حاکمیت ملت۲ـ تقدیس سنن و سوابق قومی۳ـ مخالفت با عوامل تضعیف کننده قدرت ملی و سنن قومی (داوری ۱۳۶۴، ص ۲۰).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:11:00 ق.ظ ]
|