نگارش پایان نامه در مورد روابط عوامل بافتی (خانواده، مدرسه،گروه همسال) و هویت با رفتار مشکل ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
همانطور که در پاسخ به پرسش اول مطرح شد، از کلیه متغیرهای برونزای پژوهش صرفاً اثر کنش ـ وری خانوادگی (گزارش نوجوان) بر رفتار مشکلآفرین بهطور غیر مستقیم از خلال متغیرهای هویت عمل میکرد. برای همین، بررسی اثر واسطهگر هویت شخصی صرفاً در رابطه بین کنشوری خانوادگی (گزارش نوجوان) و رفتار مشکلآفرین بررسی شد. بر اساس نتایج جدول۶ـ۴ و ۷ـ۴، متغیر سردرگمی هویت، هم با کنشوری خانوادگی و هم با رفتار مشکلآفرین رابطه معناداری داشت؛ بدین ترتیب، در پژوهش حاضر سردرگمی هویت به عنوان متغیر واسطهگر بالقوه درنظرگرفته شد. برای آزمون واسطهگری نسبی، از آزمون توزیع نامتقارن حاصل ضرب (مک کینون و دیگران، ۲۰۰۲) بهره گرفته شد. این آزمون مبتنی است بر توزیع حاصل ضرب دو مسیر غیر استانداردی که مسیر واسطهگری را تعیین میکنند. اگر ۹۵ درصد فاصله اطمینان برای این حاصل ضرب شامل صفر نگردد، واسطهگری نسبی تأیید میشود. در پژوهش حاضر، به سه دلیل از این روش به جای روش سنتی بارون و کنی (۱۹۸۶) سود جستیم: (الف) هدف این بود که مسیرهای واسطهگری چندگانه (یعنی، هم از خلال انسجام هویت، هم سردرگمی هویت) آزمون شود؛ (ب) آزمون قویتری است و (پ) برای الگویابی معادله ساختاری مناسبتر است (مک کینون و دیگران،۲۰۰۲). همانطور که پیشتر بیان شد، مک کینون و دیگران (۲۰۰۲) به واسطهگری نسبی قائلاند و چنین استدلال میکنند که واسطهگری کامل وجود ندارد.
در پژوهش حاضر برای محاسبه آزمون معناداری واسطهگری سردرگمی هویت از برنامه کامپیوتری PRODCLIN (مک کینون و دیگران، ۲۰۰۷) بهره گرفته شد. با وارد کردن ضریب مسیر غیر استاندارد بین کنشوری خانوادگی و سردرگمی هویت (۶۹/۰ـ) و خطای استاندارد برآورد آن (۱۱/۰) و ضریب مسیر غیر استاندارد بین سردرگمی هویت و رفتار مشکلآفرین (۲۲/۰) و خطای استاندارد برآورد آن (۱۰/۰)، و با اعلام سطح آلفای ۰۵/۰، فاصله اطمینان ۹۵ درصد، ۳۰۵۰/۰ـ تا ۰۱۷۵/۰ـ دامنه داشت. از آنجا که این دامنه شامل صفر نشد، نتیجه گرفته شد که سردرگمی هویت بهطور نسبی رابطه بین کنشوری خانوادگی و رفتار مشکلآفرین را واسطهگری میکند.
بخش دوم: سؤال ۲
روابط ساختاری بین متغیرهای پژوهش در گروه دختران و پسران بهطور جداگانه چگونه است؟
نتایج جدولهای ۱۱ـ۴، ۱۲ـ۴، ۱۶ـ۴ و ۱۷ـ۴ حاکی از آن هستند که مسیرهای کنشوری خانوادگی (گزارش والد) و کنشوری مدرسه به انسجام هویت، سردرگمی هویت و رفتار مشکلآفرین، مسیرهای انسجام هویت به رفتار مشکلآفرین و سردرگمی هویت به رفتار مشکلآفرین، و مسیر حمایت همسال به انسجام هویت و رفتار مشکلآفرین در هر دو گروه دختران و پسران باt کمتر از ۹۶/۱ از لحاظ آماری معنادار نیستند. اما در مورد مسیرهای کنشوری خانوادگی (گزارش نوجوان) به انسجام هویت، سردرگمی هویت و رفتار مشکلآفرین، و مسیر حمایت همسال به سردرگمی هویت، وضع متفاوت است؛ بدین معنا که در گروه دختران مسیر کنشوری خانوادگی (گزارش نوجوان) به انسجام هویت با ضریب پارامتر استاندارد (۴۴/۰ = B) و با t برابر با ۴۱/۳ از لحاظ آماری معنادار است ولی در مورد گروه پسران باt کمتر از ۹۶/۱ معنادار نیست. مسیر کنشوری خانوادگی (گزارش نوجـوان) به سـردرگمی هویت در هـر دو گـروه دختـران (۷۱/۰ـ = B،
t برابر با ۳۴/۵ـ) و پسران (۷۳/۰ـ = B، t برابر با ۴۹/۳ـ) معنادارند. مسیر کنشوری خانوادگی (گزارش نوجوان) به رفتار مشکلآفرین در گروه پسران با ضریب پارامتر استاندارد (۴۹/۰ـ = B) و با t برابر با ۲۹/۲ـ از لحاظ آماری معنادار است ولی در مورد گروه دختران باt کمتر از ۹۶/۱ معنادار نیست. همچنین اثر کل کنشوری خانوادگی (گزارش نوجوان) به رفتار مشکلآفرین در هر دو گروه دختران (۴۷/۰ـ = B، t برابر با ۵۸/۴ـ) و پسران (۵۸/۰ـ = B، t برابر با ۶۱/۳ـ) از لحاظ آماری معنادارند. در نهایت، در هر دو گروه آثار غیر مستقیم کنشوری خانوادگی (هم گزارش والد، هم گزارش نوجوان)، کنشوری مدرسه، و حمایت همسال بر رفتار مشکلآفرین از لحاظ آماری معنادار نیستند.
بر اساس نتایج جدولهای ۱۵ـ۴ و۲۰ـ۴ شاخصهای برازندگی، برازش بهتر الگوی دختران را در مقایسه با الگوی پسران نشان میدهد.
۲ـ۵ جمعبندی و تحلیل نتایج
وارسی فرضیهها و پاسخگویی به سؤالهای پژوهش بر مبنای پردازش دادههای به دست آمده از اجرای مقیاسهای مختلف در گروه دانشآموزانی که در اوایـل نوجـوانی بهسر میبـردند و والـدین آنها، نتایجی را
دربرداشتند که جمعبندی و تحلیل نهایی آنها، روابط عوامل بافتی و هویت را با رفتار مشکلآفرین در نمونه ایرانی برجسته میسازند.
۱) نتایجی که قبلاً از روابط دو متغیره بین متغیرهای پژوهش، یعنی، کنشوری خانوادگی و انسجام هویت، کنشوری خانوادگی و سردرگمی هویت، کنشوری مدرسه و انسجام هویت، کنشوری مدرسه و سردرگمی هویت، حمایت همسال و انسجام هویت، حمایت همسال و سردرگمی هویت، انسجام هویت و رفتار مشکلآفرین، سردرگمی هویت و رفتار مشکلآفرین، کنشوری خانوادگی و رفتار مشکلآفرین، کنشوری مدرسه و رفتار مشکلآفرین، حمایت همسال و رفتار مشکلآفرین، انسجام هویت و رفتار مشکلآفرین، و نهایتاً سردرگمی هویت و رفتار مشکلآفرین گزارش شده بود، در نمونه نوجوانان این پژوهش نیز تکرار شد.
۲) تقسیم زیرمقیاس هویتِ فهرست مراحل رواناجتماعی اریکسون (روزنتال و دیگران، ۱۹۸۱) به دو عامل انسجام هویت و سردرگمی هویت در نمونه نوجوانان ایرانی در اوایل نوجوانی تأیید شد.
۳) سردرگمی هویت، نقش واسطهگر در رابطه بین کنشوری خانوادگی گزارش شده از سوی نوجوان و رفتار مشکلآفرین دارد؛ بدین معنا که کنشوری مثبت خانوادگی به کاهش سردرگمی هویت منجر میشود و کاهش سردرگمی هویت بهنوبهخود به کاهش رفتار مشکلآفرین در اوایل نوجوانی منتهی میگردد. اما در خصوص دیگر عوامل بافتی پژوهش، یعنی، کنشوری خانوادگی گزارش شده از سوی والدین، کنشوری مدرسه و حمایت همسال چنین اثری یافت نشد.
۴) کنشوری مثبت خانوادگی در ارتقای هویت منسجم، کاهش سردرگمی هویت و کاهش رفتار مشکل ـ آفرین و کنشوری مدرسه در کاهش رفتار مشکلآفرین تأثیر مستقیمی دارند. همچنین، با افزایش سردرگمی هویت، رفتار مشکلآفرین افزایش مییابد، اما شواهدی دال بر تأثیر انسجام هویت بر رفتار مشکلآفرین، تأثیر کنشوری مدرسه و حمایت همسال بر متغیرهای هویت و تأثیر حمایت همسال بر رفتار مشکلآفرین یافت نشد.
۵) روابط بین متغیرهای بافتی، هویت و رفتار مشکلآفرین در گروه دختران و پسران از الگوی کاملاً مشابهی پیروی نمیکند؛ بدین معنا که تأثیر عوامل بافتی (خانواده، مدرسه و همسال) بر هویت و رفتار مشکلآفرین و تأثیر هویت بر رفتار مشکلآفرین در گروه دختران و پسران واجد تشابهات و تفاوتهایی است. این تشابهات و تفاوتها عبارتاند از:
۱ـ۵) در هـر دو گـروه با افزایش کنشوری مثبت خانوادگی (گزارش نوجوان)، سـردرگمی هویت کـاهش
مییابد اما صرفاً در گروه دختران، با افزایش کنشوری مثبت خانوادگی (گزارش نوجوان)، انسجام هویت افزایش مییابد.
۲ـ۵) با افزایش کنشوری مثبت خانوادگی صرفاّ در گروه پسران رفتار مشکلآفرین کاهش مییابد ولی کنشوری مثبت خانوادگی بهطور کلی (بر اساس اثرات مستقیم و غیر مستقیم از خلال متغیرهای هویت) در هر دو گروه بر کاهش رفتار مشکلآفرین تأثیر دارد.
۳ـ۵) شواهدی دال بر تأثیر مثبت کنشوری مدرسه و حمایت همسال بر کاهش رفتار مشکلآفرین و افزایش انسجام هویت در هر دو گروه یافت نشد و فقط در گروه دختران با افزایش حمایت همسال، سردرگمی هویت کاهش مییابد.
۴ـ۵) برازش الگو در گروه دختران بهتر از پسران است.
۶) نتایج به دست آمده از گزارش والدین و گزارش نوجوان از الگوی مشابهی پیروی نمیکند؛ بدین معنا که در بررسی روابط بین کنشوری خانوادگی، هویت و رفتار مشکلآفرین وقتی کنشوری خانوادگی با گزارش والدین درنظرگرفته میشود، در مقایسه با وقتی که این متغیر با گزارش نوجوان در الگو مورد بررسی قرار میگرفتند، به نتایج متفاوتی منتهی شده است.
۷) در بین متغیرهای بافتی، بافت خانواده ودر بین متغیرهای هویت، سردرگمی هویت بیشترین سهم را در تبیین رفتار مشکلآفرین برونیسازیشده در اوایل نوجوانی دارند.
۳ـ۵ بحث و تبیین یافتههای نهایی
پژوهش کنونی به منظور کشف روابط کنشوری خانوادگی، کنشوری مدرسه و حمایت همسال، و هویت شخصی با رفتار مشکلآفرین در نمونهای از نوجوانان در اوایل نوجوانی، اجرا شد. در این مطالعه، برای ارائه الگویی از این روابط از ترکیبی از نظریه اجتماعیبومشناختی (برونفن برنر، ۱۹۷۹؛ شاپوچنیک و کوتس ورت، ۱۹۹۹، نقل از شوارتز و دیگران، ۲۰۰۳) که بر روابط متغیرهای بافتی چندگانه با کنشوری نوجوان متمرکزند و نظریه اریکسون که بر جنبههای گوناگون خود و روابطشان با کنشوری نوجوان تأکید دارد (اریکسون، ۱۹۶۸، نقل از کوت و لوین، ۲۰۰۲) بهره گرفته شد. آزمون الگوی پیشنهادی، ما را به نتایجی رهنمون گشت که در قسمت پیشین بدانها اشاره شد. در اینجا به یافتههای پژوهش با جزئیات بیشتری خواهیم پرداخت.
ـ روابط مثبت کنشوری خانوادگی، کنشوری مدرسه، حمایت همسال با انسجام هویت و روابط منفی این سه متغیر با سردرگمی هویت و نیز رابطه مثبت سردرگمی هویت و رفتار مشکلآفرین و رابطه منفی انسجام هویت و رفتار مشکلآفرین در اوایل نوجوانی، هماهنگ است با انتظارات نظری و پژوهشهایی که در گذشته در این باب انجام شده است (جونز و هارتمن، ۱۹۸۸؛ شوارتز و دیگران، ۲۰۰۹؛ سماوی و حسین چاری، ۱۳۸۸؛ ، شوارتز و دیگران، ۲۰۰۵؛ گروتوانت و کوپر،۱۹۸۵؛ آدامز و دیگران، ۲۰۰۱؛ سارتور و یانیس، ۲۰۰۲؛ ریس و یانیس، ۲۰۰۴؛ اثنی عشران، ۱۳۷۸؛ رزمی، ۱۳۸۳؛ریتز و دیگران، ۲۰۰۶؛ فانتی و دیگران، ۲۰۰۸؛ فیروزصمدی، ۱۳۸۰؛ روانبخش، ۱۳۸۵؛ مس و دکوویک، ۱۹۹۵؛ موران و دبوئا، ۲۰۰۲؛ وایت و دیگران، ۲۰۰۶؛ ؛ جسور و دیگران، ۱۹۹۵؛ بانی ودیگران، ۲۰۰۰).
ـ سؤالهایی که هویت را در قالب فهرست مراحل رواناجتماعی اریکسـون اندازهگیری مـیکنند، بـه عنوان
یک زیرمقیاس واحد، یعنی، یک زیرمقیاس با دامنهای از انسجام هویت تا سردرگمی هویت، مفهومپردازی
شدهاند (روزنتال و دیگـران،۱۹۸۱). لکـن در پژوهش حاضر، این سـؤالها روی دو عامل جـداگانه، یعنـی،
انسجام هویت و سردرگمی بار داشتند. این یافته هماهنگ است با پژوهش شوارتز و دیگران (۲۰۰۵) کـه
در نمونه نوجوانان اسپانیاییتبار نشان دادند که زیرمقیاس هویت روزنتال و دیگران (۱۹۸۱) نه از یک زیرمقیاس منفرد بلکه از دو عامل تشکیل شده است. همانطور که شوارتز و دیگران (۲۰۰۵؛ ۲۰۰۸) بیان داشتهاند، اریکسون انسجام هویت و سردرگمی هویت را دو جنبه جداگانه ولی مرتبط با هم مرحله هویت قلمداد میکرد؛ یعنی، بر این باور بود که پیامد هویت بر اساس اینکه کدام جنبه بر دیگری غلبه دارد تعیین میشود. پژوهش حاضر از چنین دیدگاهی حمایت میکند.
ـ کنشوری خانوادگی بهطور منفی با رفتار مشکلآفرین هم بهطور مستقیم و هم غیر مستقیم از خلال فرایندهای هویت رابطه داشت. فرایندهای هویت ۳۰ درصد از کل رابطه بین کنشوری خانوادگی و رفتار مشکلآفرین نوجوان را تبیین کردند. شوارتز و دیگران (۲۰۰۵) در پژوهشی که در نمونه نوجوانان اسپانیایی ـ تبار در آمریکا انجام دادند، به تبیین ۲۰ درصدی دست یافتند. این یافته که کنشوری خانوادگی با رفتار مشکلآفرین در اوایل نوجوانی ارتباط منفی دارد در پژوهشهای پیشین بهطور موثق گزارش شده است ( پتیت و دیگران، ۲۰۰۱؛ اسمتانا، کرین۱[۱۴۳]و دادیس، ۲۰۰۲). اگرچه درجات خفیفی از سردرگمی هویت و رفتار مشکلآفرین در اوایل نوجوانی، هنجاری است (آرچر، ۱۹۸۲؛ مون۲، پیکلز۳، راو۴، کاستلو۵ و آنگولد۶، ۲۰۰۰)، نتایج پژوهش حاضر مبیّن آن هستند که کنشوری ضعیف خانوادگی هم سردرگمی هویت و هم رفتار مشکلآفرین را در اوایل نوجوانی تشدید میکند و خانوادههای واجد کنشوری مناسب به حفاظت نوجوانان شان در مقابل سردرگمی هویت و رفتار مشکلآفرین کمک میکنند. افزونبر این، با توجه به این واقعیت که دامنه رفتار مشکلآفرین در کودکی احتمالاً به اوایل نوجوانی هم کشیده خواهد شد (برویدی و دیگران،۲۰۰۳)، بـر اسـاس یافتههـای کنـونی، بهبود در کنشوری خـانوادگی به جلـوگیری از تـداوم رفتـار
مشکـلآفـرین یا تشدید آن در اوایـل نوجـوانی هـم بهطور مستقیم و هـم غیـر مستقیم از خـلال کـاهش
سردرگمی هویت کمک میکند.
یک یافته ارزشمند دیگر مطالعه کنونی این بود که اگرچه مقداری از رابطه بین کنشوری خانوادگی و رفتار مشکلآفرین در اوایل نوجوانی از خلال متغیرهای هویت عمل میکند، فقط این سردرگمی هویت است که بهطور نسبی این رابطه را واسطهگری میکند. این یافته با پژوهشهای شوارتز و دیگران (۲۰۰۵) در قالب یک مطالعه مقطعی و شوارتز و دیگران (۲۰۰۹) در چهارچوب یک مطالعه طولی، هماهنگ است. این پژوهشگران در نمونهای از نوجوانان اسپانیایی به نقش واسطهگر هویت سردرگم در رابطه بین کنشوری خانوادگی و رفتار مشکلآفرین دست یافتند. نتایج پژوهش کنونی مبیّن آن است که احساس سردرگم هویت شخصی ممکن است موجب اختلال تصمیمگیریهای منطقی نوجوان شود و بدین ترتیب، عاملی برای اشتغال او به رفتار مشکلآفرین باشد. همچنین این یافته هماهنگ است با فرضیه داج و پتیت (۲۰۰۳) که متغیرهای بومشناختی از خلال اثراتشان بر متغیرهای درونشخصی بر رفتار و سازگاری تأثیر میگذارند.
فقدان رابطه بین حمایت همسال و رفتار مشکلآفرین برونیسازیشده در سطح چند متغیره با پژوهش شوارتز و دیگران (۲۰۰۶) هماهنگ نیست. البته خاطرنشان میکنیم که در پژوهش شوارتز و دیگران “مفهوم خود”، و نه هویت شخصی، به عنوان واسطهگر در نظرگرفته شده بود. در سطح دو متغیره، حمایت همسال بهطور معناداری با رفتار مشکلآفرین، هویت شخصی، کنشوری خانوادگی و کنشوری مدرسه ارتباط داشت اما در سطح چند متغیری با رفتار مشکلآفرین مرتبط نبود. رابطه حمایت همسال با نشانههای برونیسازیشده ممکن است از خلال هم کنشوری خانوادگی و هم هویت شخصی عمل کند. تبیینهای متفاوتی را برای فقدان رابطه مستقیم بین حمایت همسال و رفتار مشکلآفرین نوجوان در سطح چند متغیری میتوان مطرح کرد:
اول اینکه، همبستگی قوی بین حمایت همسال و کنشوری خانوادگی(۴۷/۰=r ، ۰۰۱/۰> (p ممکن است علت فقدان رابطه بین حمایت همسال و رفتار مشکلآفرین برونیسازی شده باشد. با توجه به آنکه الگویابی معادله ساختاری بسط رگرسیون چند متغیره است، میتوان فرض کرد که وقتی دو متغیر مستقل با یکدیگر همبستگی بالایی دارند، واریانسی که بین آنها برای تبیین یک متغیر وابسته تقسیم میشود، به متغیر مستقلی که رابطه قویتر دو متغیره با متغیر وابسته دارد، اختصاص یابد (کوهن و کوهن، ۱۹۸۳، نقل از شوارتز و دیگران، ۲۰۰۶).
دوم اینکه، اهمیت خانواده برای نوجوانان ایرانی، ممکن است در این مورد که کنشوری خانوادگی از حمایت همسال به رفتار مشکلآفرین نزدیکتر است، نقشی داشته باشد. خانواده اولین و مهمترین منبع تحول نوجوان دانسته و به رسمیّت شناخته شده است (استاینبرگ، ۲۰۰۱). در ایران، غلبه فرهنگ مذهبی در چهارچوب دین اسلام که یک سـوم آیههای کتاب آسمانی قـرآن به اهمیت خانـواده اختصاص یـافته است
(فراش[۱۴۴]، ۲۰۰۴، نقل از هولدن، ۲۰۱۰)، میتواند یکی از علل تأثیر نزدیکتر خانواده به پیامد نوجوان در زنجیره علّی باشد.
از سوی دیگر، مطالعات بین فرهنگی نشان داده است که تأثیرات همسال بر تحول بر حسب فرهنگ، متفاوت است (برای مثال، چان،۲۰۰۴، نقل از چان و دیگران، ۲۰۰۶). بافت فرهنگی نقش مهمی در تحول ویژگیهای اجتماعی و رفتاری فرد و روابط با همسالان دارد (برای مثال، هیند[۱۴۵]، ۱۹۸۷، نقل از چان و دیگران، ۲۰۰۶). تفاوتهای بین فرهنگی در مورد کنشهای دوستی و شبکه گروه همسال در چندین مطالعه
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:46:00 ق.ظ ]
|