۱٫ توارث: این نظریه معتقد است که فرد لکنتی زمینه ­های نارسایی تفکر زبانی نظری را به ارث می­برد نه خود لکنت را. طرفداران این نظریه با توارث در لکنت به شکل انتقال ژنتیکی آن موافق نیستند بلکه معتقدند که فرد زمینه ­های روانی و سرشتی از قبیل هیجانات و اختلالات عاطفی را به ارث می‌برد و عوامل بیرونی با تاثیر در این زمینه­ ها سبب بروز لکنت می­گردند(زاده محمدی، ۱۳۸۸: ۸۳-۸۷)

۲٫ دو زبانه بودن: دو یا چند زبانه بودن کودک سبب اختلال در نظم­دهی زبان و بیان آن در قالب الگوهای قابل پذیرش جامعه می­ شود چرا که هر زبان قوانین ساختی مخصوص به خود را دارد و گزینش یکی از آن ها بدون متأثر شدن از الگوهای زبانی دیگر در کودکان دوزبانه میسر نیست.

۳٫ عوامل روانی: نامساعد بودن محیطی که کودک در آن به سر می‌برد را شامل می­ شود. تعارضات عاطفی ناشی از روابط خانوادگی، محرومیت از مادر و اختلال در ارتباط کلامی بین مادر و فرزند و تجربه ­های ناخوشایند کلامی کودک موجب اختلال در تمایل فرد به صحبت کردن است.

۴٫ تأخیر در گفتار: تحقیقات نشان داده که ۲۷% لکنتی­ها دچار تأخیر در تکلم بوده ­اند. این تأخیرها نمودهای گوناگونی ازجمله تلفظ نادرست همخوان­ها یا تشحیص ندادن آن ها از همدیگر، حذف همخوان آخر کلمه و یا توقف کودک در مرحله کلمه –جمله دارند. این تأخیرات چنانچه با برخوردهای ناهنجار محیطی توأم شود باعث لکنت می­گردد .

۵٫ نارسایی ذهنی عمومی: طراحان این نظریه معتقدند که یک نارسایی عمومی هوشی نیز موجب اختلال در کنش نظم­دهنده زبانی می­ شود. این نظریه بر پایه مشاهدات کلینیکی نشان داده که حدود ۱۵% الی ۲۸% لکنتی­ها در بین افراد عقب مانده وجود دارند .

۶٫ فعالیت بیش از حد تفکر حسی – عملی : این نظریه بالا بودن بهره هوشی را سبب عدم تعادل بین تفکر حسی- عملی و تفکر زبانی نظری می­داند. تئوری پردازان نارسایی تفکر زبانی–نظری عقیده دارند که به کودک نباید اجازه داد بیش از حد با مفاهیم زیبایی شناختی و یا مکانیکی و یا حتی با مفاهیم اخلاقی فراتر از سطح ذهن خود آشنا شود.

«اگر چه نظریه پردازان مختلف لکنت را به سازمان یافتگی روان آزرده وار، رفتارهای آموخته شده در تعامل با والدین و اطرافیان، ناهماهنگی­های ادراکی و عصبی ـ عضلانی و بالاخره به عوامل ژنتیکی نسبت داده ­اند و هریک نیز با پافشاری بر موضع خود خواسته­اند ثابت کنند که علت این اختلال به­آسانی قابل شناسایی است اما هنوز هم پس از قرن­ها مشاهده، تحلیل و تشخیص تدارک روش­های درمان­گری عامیانه و علمی نتوانسته­اند به علت اصلی این مشکل گفتاری پی برند. پس باید پذیرفت که وقوع این پدیده به یک علت خاص محدود نمی­ شود و قبول این نکته نیز به منزله پذیرش نقطه پایان این بحث­های پایان ناپذیر است؛ چراکه به رغم تمامی این موضع گیری­ها، افراد لکنتی همواره دچار لکنت بوده و هنوز هم هستند. با این حال پیشرفت­های چشمگیری در قلمرو روش­های درمان­گری به وقوع پیوسته است و شاید این روش­ها بتوانند در آینده علت و چگونگی اثر بخشی و یا عدم تأثیر روش­های مختلف درمان­گری را آشکار کنند و از این راه دستیابی به علت یا علل لکنت را نیز امکان پذیر سازند»(دادستان۱۳۸۷: ۷۴) .

۲-۲-۵ نظریه­ های لکنت

۲-۲-۵-۱ نظریه دکتر اسمایلی بلانتون[۴۶]

“دکتر بلانتون دلیل لکنت را عوامل روانی می­داند و معتقد است که ترس موجب کاهش کنترل کورتکس بر روی اندام­های گفتاری می­ شود. او بیان می­دارد که لکنت ریشه در مشکلات عاطفی دارد. در اثر ترس فعالیت­های کورتکس دچار مشکل می­ شود. یک پاسخ رفتاری معین، به صورت عادت همراه با ترس به وجود می ­آید که در موقعیت­های مشخص خودنمایی می­ کند و باعث تقویت گری و مکث­های اصلی لکنت می­ شود. لکنت، منشأ عاطفی دارد و به نقص اندام­های گفتاری مربوط نمی­ شود. رشد شخصیت از دوران کودکی شروع می­ شود و بسته به نوع رابطه کودک با والدین خود شکل ‌می‌گیرد. تجربه ­های اولیه در ناخودآگاه باقی می­ماند و اغلب هنگامی که شخص با این الگوهای ناخودگاه مواجه می­ شود، احساس اضطراب و گناه می­ کند. علت اضطراب که در ناخودآگاه نهفته است، ناشناخته باقی می­ماند. این اضطراب­ها همان مشکلات عاطفی هستند که در بسیاری از اختلالات، از جمله لکنت خود را نشان می­ دهند.”(به نقل از دهقانی هشتجین،۱۳۷۴: ۳۷-۳۸)

۲-۲-۵-۲ نظریه دکتر بلومل[۴۷]

«عمده نظریات او بر این محورها استوار است که:

۱- علت اصلی لکنت در مشکلات عاطفی نهفته است.

۲-سیستم عصبی یک نوزاد در مجموعه ناهماهنگ عمل می­ کند(مثل استفاده از دست­ها و راه رفتن
و …) «گفتار» نیز از همین ناهماهنگی پیروی می­ کند و سبب تلفظ­های غلط، تکرار و مکث می­گردد. کودکی که این مرحله را به مرحله بعدی زندگی خود انتقال دهد، در آینده یک لکنتی خواهد بود.

۳- ساختار گفتار می ­تواند در اثر استرس­های شدید مانند شک یا ترس مختل شود، که این اختلال می ­تواند به صورت بی­صدایی، اختلال صوتی، لالی یا لکنت ظاهر شود.

۴- لکنت یک واکنش روانی- عصبی است.

۵- لکنت ترکیبی از بی­صدایی، (گرفتگی) اسپاسم و لالی است »( به نقل از فرهمند پور، ۱۳۸۹: ۲۳۶).

۲-۲-۵-۳ نظریه دکتر بوم[۴۸]

«علل لکنت را به دو دسته تقسیم ‌کرده‌است.

۱-داخلی یا مزاجی که طی آن، کودک تمایل بیمار گونه ­ای را به ارث برده و در واقع، مستعد لکنت می­ شود.

۲- خارجی یا محیطی که از شوک، ترس، بیماری و فشار ناشی می شود»(به نقل از دهقانی هشتجین، ۱۳۷۴: ۴۳).

۲-۲-۵-۴ نظریه دکتر برینگ برینگلسون[۴۹]

«لکنت یکی از شایع­ترین تظاهرات یا پدیده ­های ناشی از ناهماهنگی اعصاب مرکزی است که به­ صورت گسیختگی­های کلونیک و تونیک جریان تنفس، همراه با ناهماهنگی مشخص در ساختمان­های گفتاری خودنمایی می­ کند. لکنت معمولاً به صورت گسیختگی­های کوتاه گفتاری بدون تقلا و تکرار شروع می­ شود. گیرها­ی دارای فشار و تونیک در بیشتر مواقع به عنوان اختلالات ثانویه اتفاق می ­افتد و آن هنگامی است که کودک در معرض ناسازگاری محیط اجتماعیش قرار ‌می‌گیرد. به نظر من لکنت، نوعی توقف در رشد عصبی است» (به نقل از دهقانی هشتجین، ۱۳۷۴: ۴۷).

۲-۲-۵-۵ نظریه شیهان[۵۰]

«گفتار یک شخص لکنت­دار می ­تواند در سه حالت قرار بگیرد.

حالت اول: هنگامی که تمایل فرد به حرف زدن بیشتر از سکوت باشد. در این صورت، او قادر است به خوبی و بدون لکنت صحبت کند.

حالت دوم: هنگامی که تمایل او به اجتناب بیشتر از حرف زدن باشد. این همان حالتی است که او سکوت اختیار می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...