بخش دهم: مشارکت

۲-۲۲- مقدمه

با جدایی مالکیت از مدیریت،و تحول‌ سازمان‌ها به مدیریت‌گرایی،مشارکت کارکنان با شکلهای اولیه خود آغاز شد و همراه با پیشرفت‌ فنون و افزایش تحقیقات و مطالعات سازمانی و مدیریتی،شکلهای پیشرفته‌تر آن ظهور کرد.تا جائیکه امروزه به عنوان یکی از اصولی‌ترین‌ راه های ارتقاء بهره‌وری و اثربخشی نظام اداری و مدیریتی کشورها،سازمان‌ها و شرکت‌ها مطرح‌ گردیده است.در جوامع و سازمان‌های مختلف‌ الگوها و روش های مختلفی طراحی شد تا متناسب با شرایط آن ها به کار گرفته شود.در کشور ما نیز رفته‌رفته مشارکت و الگوهای آن هم از جنبه تئوریک و هم از نظر عملی اهمیت خود را باز می‌یابد،به طوری که در حال حاضر چندین‌ شرکت بزرگ برنامه های خاصی را در زمینه‌ مشارکت کارکنان به طور جدی و عملی تدوین و اجرا می‌کنند.ازاین‌رو در این نوشتار سعی شده‌ است مهمترین الگوهایی که در زمینه مشارکت‌ تدوین شده است،ارائه شود.

۲-۲۳- مفهوم مشارکت

مشارکت را از دیدگاه مدیریت می‌توان در قلمرو و انگیزش‌های فرا مرتبه انسان به شمار آورد. انسانی که در کارگردانی امورشرکت جوید و اندیشه خود را به کار گیرد و در جهت بالندگی و شکوفایی هستی ‌خود نیز گام بردارد. در چنین وضعی انسان راه بالندگی میپوید و به دگرگونی فکر می‌پردازد، پیوندهای تازه می‌آفریند و سر انجام ‌هدف‌های‌ بزرگ اجتماعی رادردایره ‌هدف‌های‌ مشخص خویش جای می‌دهد و حتی آن ها را برتر می شمارد.

مشارکت بر این عقیده بنیادین استوار است که همه افراد حق دارند ‌در مورد اموری که مربوط به خودشان است احساس مسئولیت نمایند ؛ در باره آن فکر کنند ؛ اندیشه خود را بدون ترس بیان کنند و بر تصمیم هایی که بر زندگی آن ها اثر می‌گذارد ؛ دخالت داشته باشند .

بنیادی ترین اندیشه زیر ساخت مشارکت پذیرش اصل برابری مردمان است .مردمان هر گاه در پیوند با یکدیگر از اهمیت و ارزش برابر برخوردار شوند آنگاه مشارکت میان آنان می‌تواند به”برخاستن و خیز برداشتن یاری دهد ” و سود بهره مندیهای بسیار برای همه فراهم آورد .

از دیدگاه مشارکتی همه افراددر مورد اموری که مربوط به خودشان است ‍؛ احساس مسئولیت می نمایند و حق دارند ‌در مورد آن ها فکر کنند واندیشه خود را آزادانه بیان نمایند . در بنگاه های اقتصادی مشارکت به مفهوم کوشش دسته جمعی و همکاری تمام افراد (مدیران ؛کارکنان و مشتریان ) برای دستیابی به اهداف و منافع مشترک است .

در مدیریت مشارکتی فاصله بین کارکنان ومدیران کاهش می‌یابد؛ آن ها در تصمیم گیری ها و روند برنامه ریزی دخالت داده می‌شوند و به همان نسبت از فواید ‌و دستاوردهای ناشی از مشارکت برخوردار خواهند بود .

تعاریف وبرداشتهای متعددی از مفهوم مشارکت مطرح شده است که ‌در همه آن ها اصول ومبانی مشترکی یافت می شود .

برخی از جنبه‌های مشترک وبنیادین که بر آن ها تآکید شده است عبارتند از :

  • برابری کارکنان و برخورداری از حقوق سازمان
  • توزیع قدرت در بین کارکنان وسهیم کردن آنان در اختیارات وتصمیم گیریها
  • اجازه دادن به کارکنان برای نظارت بر اموری که بر سرنوشت آنان تاثیر دارد
  • ایجاد فرصت‌های برابر برای پیشرفت همه کارکنان

منظورمابطورخاص ‌از مشارکت کارمندان چیست؟ تعریف ما اینگونه است: ما آن را به ‌عنوان فرآیندی مشارکتی که در آن از کل ظرفیت کارکنان استفاده می‌شود بیان نموده‌ایم واین فرایند برای تشویق افزایش تعهد جهت موفقیت سازمان طراحی شده است.منطق زیربنای این طرح این است که بامشارکت کارمندان در تصمیماتی که برروی آن ها اثرمیگذاردو با افزایش اختیار وکنترل آن ها بر روی زندگی کاریشان کارکنان بیشتر برانگیخته، متعهد نسبت به سازمان، بهره‌ور و راضی از شغلشان خواهند شد. (رابینز، ۱۳۸۴، ص ۲۴۷-۲۴۶)

۲-۲۳-۱- مبانی فکری مشارکت

مبانی فکری مدیریت مشارکتی را میتوان در تئوری دموکراسی، تئوری سوسیالیستی و در تئوری کلاسیک و انسان گرایانه مدیریت یافت.یکی از ارکان اصلی تئوری دموکراسی، مشارکت مساوی کلیه افراد در تمام امور و تصمیم‌گیری‌هاست. به طوری که رئس و مرئوس هر دو تصمیم‌گیری‌ها و در مسئولیت‌ها با یکدیگر سهیم باشند.فرض اصلی در این تئوری آن است که هنگامی که دانش تک تک افراد با هم ترکیب شود و ازآن به طور جمعی و یکجا استفاده شود. انسان می‌تواند با خردمندی و هوشیاری بیشتری تصمیم بگیرد.

۲-۲۳-۲- سبک‌های مختلف مدیریتی

الف) سبک رهبری استبدادی

ب) سبک رهبری فیدلر (کارمند مدار ـ کارمدار)

ج) سبک رهبری مبتنی بر مسیر هدف

د) سبک مشارکت در رهبری

الف) سبک رهبری استبدادی ، مردمی :

در رهبری استبدادی اخذ هر گونه تصمیمی به عهده رهبر است .

او تصمیمات را به کارکنانش ابلاغ می‌کند و از آن ها انتظار دارد تصمیمات را اجرا کنند. در رهبری دموکراتیک رهبر به تمام افرادی که با او کار می‌کنند، با دادن آزادی رأی ، آن ها را در تصمیم گیری ها و انجام دادن امور شرکت می‌دهد و قدرتش را با آنان تقسیم می‌کند. یک مدیر مدرسه با توجه به موقعیتی که با آن روبرو می‌گردد، می‌تواند از هریک از سبک های رهبری استبدادی یا مردمی به طور مجزا یا به شکل تلفیقی استفاده کند. مثلاً در حالت تلفیق دو سبک می‌تواند ‌در مورد موضوع خاصی ، نظریات و پیشنهادهای معلمان و سایر کارکنان را جمع‌ آوری کند و ‌بر اساس آن ها خود تصمیم بگیرد. آنچه که در این زمینه حائز اهمیت است این است که یک مدیر باید بداند در زمینه کدامیک از موضوعات و مسایل مدرسه می‌تواند کارکنان را مشارکت دهد و از نظریات و همکاری آنان استفاده کند و در قبال کدام یک از مسائل ، خود تصمیم گیرنده باشد. به طور کلی ، اعمال سبک رهبری دموکراتیک از سوی مدیران موجب تأمین رضایت بیشتر کارکنان می شود و حتی اگر بهترین وضعیت ممکن نیز پیش آید باز هم مشارکت کارکنان در امور گوناگون سبب نارضایتی آنان نخواهد شد.

ب) سبک رهبری فیدلر:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...