ج- نظریات نوین

نظریه ساختن گرایی

واژه ساخت‌گرایی، در لغت به معنای ساخت و ساز و سازندگی است. در روانشناسی، منظور از ساخت‌گرایی، نظریه‌ای است که فرض می‌کند دانش نمی‌تواند بیرون از عامل‌های شناسایی یا یادگیرندگان باشد… یعنی، دانش چیزی است که بر مبنای واقعیت‌های موجود و ملموس در درون یادگیرنده ساخته می‌شود.

ساخت‌گرایی بر اهمیت ساختن دانش از طریق ارتباط دادن پیش‌آموخته‌ها با آموخته‌های جدید تأکید می‌ورزد. در ساخت‌گرایی ارتباطاتی بین یادگیری جدید و پیشین جستجو می‌شود؛ پژوهشگران و نظریه‌پردازان اظهار می‌کنند که عنصر اصلی نظریه ساخت‌گرایی آن است که یادگیرندگان فعالانه به ساخت دانش خود، مقایسه اطلاعات جدید با اطلاعات پیشین، و به استفاده از همه‌ موارد مورد نیاز برای یادگیری اقدام می‌کنند.

ساخت‌گرایان براین باورند که واقعیت دریافت شده از سوی یادگیرندگان، نتیجه‌ تجارب آنان است. به دیگر سخن، آنان واقعیت را چیزی می‌دانند که ساخته خود فرد است. همچنین، ساخت‌گرایان بر این باورند که یادگیری حل مسئله بر پایه اکتشاف فردی است و یادگیرنده به نحو درونی برانگیخته می‌شود. دانش‌آموز به محیطی علاقه دارد که ایجاد انگیزه می‌کند و در آن به تمرکزش توجه می‌گردد. (آقازاده ، ۱۳۸۵،۲، ص ۳۹ -۳۵)

تعریف‌های متعددی از ساختن گرایی وجود دارند، از جمله: دانش از روی مجموعه‌ معانی شخصی یا چارچوب‌های مفهومی مبتنی بر تعامل تجربه ها در محیط‌های مربوطه ساخته می‌شود. افراد با محیط تعامل برقرار می‌کند و برای توضیح این تعاملات، چارچوب‌های مفهومی می‌سازد.

همان گونه که پرکینز (۱۹۹۲) مطرح ‌کرده‌است، هسته‌ی اصلی ساختن‌گرایی توجه به محرک و پاسخ مدنظر مکتب رفتارگراها نیست، بلکه به سازماندهی فعال توجه دارد و سعی می‌کند به اشیا معنی دهد. از لحاظ عصب شناسی،‌ ساختن‌گرایی نتیجه‌ مجموعه‌ای از روابط پیچیده‌ای است که بین اعصاب شکل می‌گیرند. این واسطه‌های ارتباطی، «دندریت» نامیده می‌شوند. (کمیته توسعه یادگیری علوم، ۲۰۰۰)

برخی معلمان به اشتباه معتقدند، ساختن‌گرایی ‌به این معنی است که همه‌ یادگیری‌ها باید اکتشافی باشند؛ در حالی که باید از تعادل رویکردها در زمینه‌ی استفاده از رایانه در مدرسه بحث شود. زیرا در یک محیط غنی یادگیری با رایانه، میان یادگیری اکتشافی و مطالعه‌ شخصی از یک سو و آموزش منظم از سوی دیگر تعادل برقرار می‌شود و معمولاً تفاوت‌های فردی افراد در میزان توانایی، نیاز و انگیزش آنان مورد توجه قرار می‌گیرند.

وسیادو (۱۹۹۴) اظهار می‌کند، اعتقاد به ساختن گرایی می‌تواند نوع نرم افزارهای کاربردی کلاس‌ها و نیز تلفیق رایانه با برنامه‌ درسی را تعیین کند. ساختن‌گرایی بر تک‌تک دانش‌آموزان در محیط تأکید می‌کند.

محیط‌های یادگیری ساختن گرا

در سال ۲۰۰۰، کمیته توسعه‌ یادگیری علوم، در گزارشی با عنوان «افراد چگونه یاد می‌گیرند»: چهار ویژگی به هم پیوسته را برای ایجاد محیط‌های یادگیری تعیین کردند: یادگیرنده محوری، محتوا محوری (مواد درسی و اطلاعات)؛ ارزشیابی محوری؛ و جامعه محوری.

روش تدریس ساختن‌گرایی اجتماعی روش مؤثری برای یادگیری دانش‌آموزان است که بر طبق آن، دانش‌آموزان مهارت‌های گروهی و تعاملی بسیاری را فرا می‌گیرند؛ از جمله، اعتماد به یکدیگر در انجام تکالیف، چگونه کار کردن در گروه و تقسیم کار، و آشنا شدن با مدل‌های ساختن‌گرایی. همین‌طور دانش‌آموزان گزارش کرده‌اند که با مواد و منابع یادگیری گسترده‌ای آشنا شده‌اند و با انجام فعالیت‌های گروهی محتواهای گوناگون را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند و با کار کردن روی محتوای موجود، نتایج جدید را به دست آورده‌اند.

در روش ساختن‌گرایی محیط‌های یادگیری باید طوری طراحی شده باشدکه فرایند تفکر دانش‌آموزان را با فراهم کردن راهنمایی‌های مناسب به حالش بیندازد و سپس از آن حمایت کند. معلمان به عنوان تسهیل کنندگان یادگیری، از یادگیرندگان حمایت می‌کنند تا آن‌ ها به عنوان متفکران مؤثر و توانمند پرورش یابند.

محیط یادگیری ساختن‌گرایی محیطی مداخله جویانه است که در کنار همکاری‌های گروهی، اعضای تیم هر یک به عنوان افرادی واحد و منحصر به فرد حماست می‌شوند. (مجله تکنولوژی، ۱۳۸۸، ش ۱)

مبارزه طلبی نظریه ساخت‌گرایی

نظریه ساخت‌گرایی با تکیه بر روان‌شناسی ژان پیاژه[۴۳] و بهره‌گیری از کارهای علمی افرادی چون کنت گودمن[۴۴]، به صورت یک نیروی غالب در آموزش و پرورش درآمد. اصل اساسی این نظریه انقلابی این است که هر یک از ما جزییات و قسمت‌های گوناگون تجارب خود را به گونه‌ای منحصر به فرد به دست می‌آوریم. ما با تکیه بر برداشت‌ها و احساسات قبلی خود و به منظور این که به تجارب متنوع خود مفهومی منسجم و منطقی ببخشیم، با محیط اطراف خویش به طور مداوم و فعال در حال کنش و واکنش متقابل هستیم. مبارزه اصلی نظریه ساخت‌گرایی در زمینه‌ی انتقال منشا کنترل یادگیری از معلم به شاگرد بوده است. فناوران (تکنولوژیست‌های) آموزشی با ریشه‌هایی که در روان‌شناسی رفتاری دارند، مدت‌هاست می‌کوشند برنامه های آموزشی را طوری تهیه کنند که دانش‌آموزان برای رسیدن به هدف‌های آموزشی از پیش تعیین شده تشویق شوند.

طرفداران نظریه ساخت‌گرایی ادعا می‌کنند که این تفکر نه تنها به حریم آن چه ما از طبیعت یادگیری (‌بر مبنای‌ موقعیت‌ها و واکنش متقابل) می‌دانیم تجاوز می‌کند بلکه قوانینی را که ما درباره‌ طبیعت ذاتی علم می‌شناسیم، می‌شکند و زیرپا می‌گذارد. آنان معتقدند که هدف‌های آموزشی باید با توافق دانش‌آموزان و ‌بر اساس نیازهای آن‌ ها تعیین شوند و فعالیت‌های آموزشی طراحی شده باید از درون دنیا و محیط زندگی آنان سرچشمه بگیرند تا دانش‌آموزان در ساختار اجتماعی و مفاهیم مهم شخصی خود با یکدیگر تشریک مساعی کنند. ارزش‌یابی از دانش‌آموزان نیز باید به صورت فردی، مداوم و از طریق تجزیه و تحلیل از پیشرفت‌های آنان با حضور و همکاری خود آن‌ ها صورت گیرد. (ذوفن، لطفی‌پور،۱۳۷۲، ۲۹، صص ۱۳-۱۲)

نظریه شناختی یادگیری چندرسانه‌ای

«بنای ذهن انسان فکر و اندیشه‌ای است که از سه عنصر اساسی: حافظه‌ حسی، حافظه‌ فعال و حافظه‌ بلندمدت تشکیل می‌شود»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...