تعلل­ورزان منفعل

افرادی هستند که به دلیل ناتوانی در تصمیم ­گیری برای انجام به موقع کارها، آن ها به تأخیر می­اندازند (چو و چوی، ۲۰۰۵). فراری (۱۹۹۴) از این نوع تعلل­ورزی به عنوان«تعلل­ورزی ناکارآمد» تعریف کرده­ است. این افراد ممکن است کاری را شروع کنند اما هیچ وقت آن به پایان نمی­رسانند. آن­ها در اتمام به موقع کارها، به دلیل دست کم گرفتن زمان مورد نیاز برای تکمیل ان شکست می­خورند، برخلاف تعلل­ورزان فعال، تعلل­ورزان منفعل بر روی استراتژی­ های مقابله اجتنابی یا عاطفی تکیه ‌می‌کنند. این افراد به طور کلی شکست در کنترل تکلیف تمرکز ‌می‌کنند و به سمت فعالیت­های لذت­­بخش کشیده می­شوند. همچنین تمایل دارند نیازهای خود را بلافاصله ارضا کنند (خانی، ۱۳۹۱).

۲-۱-۱-۳ حوزه ­های اصلی تعلل ورزی

تعلل ورزی می ­تواند در حوزه ­های مختلف زندگی هر فرد اتفاق بیفتد. افرادی که در یکی از حوزه ­های تعلل ‌می‌کنند، ممکن است در حطیه­های دیگر نیز تعلل داشته باشند. به طور کلی تعلل ورزی در سه حوزه اصلی قابل دسته­بندی است (ناس، ۱۹۹۸؛ به نقل از فیاضی و کاوه، ۱۳۸۸).

الف) محافظت شخصی[۴۳]

شامل تأخیر در کارهای مرتبط با سلامتی، نظافت شخصی، کارهای منزل، امور مالی، رسیدگی شخصی و نگهداری از اموال.

ب) خود شکوفایی[۴۴]

شامل تأخیر در امور مرتبط با شغل، فرصت­های اجتماعی، علائق فردی، پیشرفت آموزشی و یافتن همسر و همکار.

ج) احترام گذاشتن و پایبندی به تعهدات نسبت به دیگران[۴۵]

به گونه ­ای که امیدوار هستیم قول­هایی که به دیگران داده­ایم فراموش کنند و پذیرفتن قول­هایی که قبلاً داده­ایم، اکنون آزار دهنده است و برای ما تکلیفی سنگین محسوب می­ شود.

۲-۱-۱-۴ علل تعلل­ورزی

هلیر، رابینسون و شرودد معتقدند، اگر چه دلایل زیادی برای تعلل وجود دارد، اما چهار علت بسیار کلی را در کلمه­­ی «فتور» ‌می‌توان دید.

ف= فقدان انگیزه

ت= ترس از شکست

و= واهمه از شروع کردن

ر= روبه رو شدن با مسائل بسیار دشوار

ف= فقدان انگیزه

یکی از دلایل مهمی که بعضی از دانشجویان دچار تعلل می­شوند. فقدان انگیزه­ اساسی برای کنترل اهداف و زندگی خود ‌می‌باشد. انگیزه می ­تواند نیروی محرک برای فعالیت باشد. اگر انگیزه­ فردی ضعیف باشد و یا فاقد انگیزه باشد، قادر به عملکرد در سطح بالا نخواهد بود.

یکی از دلایل فقدان انگیزه ممکن است عدم فرمول­بندی اهداف و یا عدم وضوح این فرمول­بندی باشد. اگر افراد اهداف خود را واقعی نمی‌بینند، دلایل آمدن به دانشگاه خود را مجدد بررسی کنند. چنانچه اهدافشان کاملاً روشن باشد، می ­توانند تنها نظری بر اهداف درازمدت خود (مثلاً مدرک گرفتن) بیفکنند و معناداری تمرکز و اهداف کوتاه مدت گوناگون (مانند خواندن و نوشتن به موقع یا انجام بیست مسئله­ ریاضی) را فراموش کنند. اهداف کوتاه بسیار قابل رویت­تر و آسان­تر از اهداف دراز مدت به نظر می­رسند، در واقع آن ها مراحلی کوچک­اند که افراد را به مراحل بزرگتر و اهداف درازمدت، نائل می­سازند.

فقدان انگیزه به نوبه­ خود می ­تواند ناشی از عدم کانون کنترل درونی باشد. برای مثال، ‌اگر فردی تنها ‌به این خاطر به دانشگاه آمده باشد که والدینش این گونه خواسته­اند و یا دوستانش به دانشگاه رفته­اند، نمی‌تواند مسئولیتی برای یادگیری خود به عهده بگیرد. به عنوان مثالی دیگر، اگر استاد تکلیفی تعیین کند و فرد آن را بیهوده و خسته کننده بداند و برای انجام آن تلاش نکند، کانون کنترل به جای آنکه درونی باشد، بیرونی باشد. فرد دلیلی برای انجام تکلیف نمی­بیند و به همین خاطر آن ها را به تعویق انداخته یا با بی­میلی انجام می‌دهد و آن چه را که واقعاً باید بیاموزد، یاد نخواهد گرفت. فرد باید بار دیگر علت آمدن به دانشگاه، اهداف خود و چگونگی مسئولیت­ پذیری برای رسیدن ‌به این اهداف را ارزیابی کند. خلاصه این که، باید اهداف شخصی و مالکیت تحصیل خود را روشن ساخت.

ت= ترس از شکست

دومین دلیل مهم تعلل، ترس از شکست است. تعلل به علت ترس از شکست، اشتغال روان­شناختی اکثر مردم است. علت این امر عدم اطمینان به خود یا کمال­طلبی آن ها است. در واقع کمال طلب­ها به طور شگفت­انگیزی گاهی اوقات به خود اطمینان ندارند، زیرا آن ها موفقیت را با خود ارزشی برابر می­سازند و هر چیزی را که به آسانی انجام پذیر باشد پذیرفته و وظایف چالش انگیز را به بعد موکول ‌می‌کنند. خواه ترس از شکست، ریشه در کمال طلبی داشته باشد و یا به طور ساده ناشی از دست کم گرفتن وظایف باشد، نتایج یکسانی در پی دارد: دانشجویان تکالیف را آن قدر عقب می­اندازند که دیگر خیلی دیر می­ شود و یا حتی اصلاً آن را انجام نمی­دهند. چنین افرادی قادر به روبه رو شدن با این حقیقت نیستند مبنی بر اینکه آنان نخواهند توانست شغل قابل قبولی، اختیار کنند. آن ها در برابر این واقعیت عنوان ‌می‌کنند که: «من می­توانم به خوبی از پس این کار برآیم، به شرط آن که به اندازه­ کافی وقت داشته باشم.»

اگر از چنین بهانه­ای استفاده کنید، ترس بیشتری برای خود ایجاد کرده و دست به خلق پیش­گویی کام بخش می­زنید، به عبارت دیگر شکست می­خورید و دلیل آن هم روی گردانی از معیارهای خود یا معیارهایی است که دیگران برایتان تعیین کرده­اید.

برای غلبه بر تعللی که ریشه در ترس از شکست دارد، باید به خاطر داشته باشید که شما یک انسان هستید و قادر به انجام تمام کارها نیستید، بلکه باید تلاش­ های صادقانه­ای را برای برنامه‌ریزی منطقی وقت خود به کار ببندید تا طرحی را بدون احتیاج به بهانه­ای مانند «اگر وقت کافی داشته باشم.» به اتمام برسانید. با بهره گرفتن از تلاش­ های فاصله­دار برای انجام به موقع تکالیف خود، در این مسیر گام بردارید.

و= واهمه از شروع کردن

دلیل سوم تعلل، مشکل شروع کردن است. چنانچه خود را با فهرست بلندی از بهانه­ها مشغول کنید، آمادگی شروع طرح یا تکالیف خود را از دست داده و به احتمال زیاد در طبقه­ی تعلل می­افتید.

یکی از دلایل استفاده از تاکتیک طفره رفتن، عدم اطمینان به نحوی­ی انجام وظیفه است. اگر درباره آنچه برای عمل نیاز دارید به یقین نرسیده­اید، بار دیگر تکلیف را با دقت خوانده و ایرادها را تجربه و تحلیل کنید. پرسش­های مشخصی ‌در مورد آنچه برای واضح ساختن مسئله نیاز دارید، یادداشت نمایید، آنگاه در اولین فرصت ممکن با حدس خود تماس گرفته و پرسش­هایتان را با وی در میان بگذارید. متناوباً تکلیف خود را برای هم کلاسانتان هم مطرح کنید و یا با مرکز یادگیری یا دیگر مراکز خدماتی دانشگاه مانند آزمایشگاه ریاضی، آزمایشگاه نگارش، سرویس­های تدریس خصوصی و غیره، تماس حاصل کنید و بدین طریق پاسخ به پرسش­های خود و عمل کردن را می­آموزید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...