اسلام

ارتدکس شرقی

پروتستان

بقیه

قزاقستان

۴۷

۴۴

۲

۷

قرقیزستان

۷۵

۲۰

۵

تاجیکستان

۸۵

۱۵

ترکمنستان

۸۹

۹

۲

ازبکستان

۸۸

۹

۳

از زمانی که اسلام دین غالب آسیای مرکزی شد ، مکتب جامع اسلام نقش مهم وقال توجهی در تاریخ منطقه ایفا نموده و موجب تحولات زیربنایی در حیات جوامع منطقه گردیده است . اسلام به ملتهای منطقه هویت نوینی بخشید و تمدن اسلامی نوید بخش دگرگونی های بنیادین در رگه های حیات اجتماعی و روابط میان این جوامع با جوامع خارج شد . شهرهایی چون بخارا و سمرقند ، در ازبکستان از مراکز مهم اندیشه ها و تعالیم اسلامی به حساب می آمدند و اندیشمندان و علمای بزرگی در منطقه درخشیدند . اسلام وتعالیم آن چنان با حیات فردی و اجتماعی منطقه عجین شده بود که اشغال منطقه توسط تزارهاو چالشهایی که ایجاد شده تغییرات قابل توجهی در این وضعیت بوجود نیاورد .
سلطه نظام مند روسیه
سقوط اردوی زرین در قرن پانزدهم زمینه را برای تو سعه روسیه تزاری به سوی مشرق فراهم ساخت ، حکومت صفوی در ایران با تاکید بر مذهب تشیع ، مسلمانان سنی مذهب آسیای مرکزی را ناچار ساخت تا از طریق خاک روسیه به سوی مکه و مراکز اسلامی بروند ، بنابراین مسیر روسیه و دریای سیاه و شام برای رسیدن به مکه مورد توجه قرار گرفت .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تلاشهای منظم روسیه برای تسلط بر آسیای مرکزی به قرن شانزدهم و عصر ایوان چهارم (مخوف ) برمی گردد . او هیات ها و گروه های مختلف مذهبی را برای تبلیغ به آسیای مرکزی فرستاد. ایوان برخلاف شقاوت شدید سیاسی ، تساهل دینی چشمگیری را اعمال کرد . توسعه نفوذ روسیه در سواحل دریای خزر و پیرامون آن همراه با تسلط دولت صفوی بر دریای خزر باعث تقسیم جهان تسنن به دو بخش شد . این دگرگونی سبب ورود آسیای مرکزی به عصر انزوا و جدایی فزاینده از اسلام شد . کشف مخازن طلا در آسیای مرکزی ب اهمیت منطقه افزود و روس ها مهاجرت خود را به این منطقه گسترش دادند و بتدریج در کنار نظام های فئودالی در منطقه نظام اداری خود را سازمان دادند .
از آغاز قرن هجدهم گروه های عملیاتی روس با پشتیبانی روسیه برای بررسی جریان آمودریا به منطقه اعزام شدند . روس های مهاجر قزاقها را نیز با خود به آسیای مرکزی آوردند . قزاقهای اردوی کوچک از سال ۱۷۳۱ و قزاقهای اردوی میانه از سال ۱۷۴۰ حاکمیت روس ها را پذیرفتند . روس ها از نیمه قرن نوزدهم تاشکند ، بخارا و خیوه را تحت کنترل در اوردند.[۴۳] این مناطق که در گذشته ایرانی نشین و ترک تبار بودند و زیر نظر دولت ایران و خان نشین های مسلمان بخارا و خوقند و خیوه اداره می شدند در زمان الکساندر دوم زیر سلطه روسیه قرار گرفت و در سال ۱۸۶۵ به نام ترکستان روس نامیده شد .[۴۴]
جنبش باسماچی
جنبش باسماچیان عنوانی است که به قیام مسلمانان ترکستان بر ضد حکومت شوروی در میان سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۰ تعلق گرفته است. باسماچی در زبان روسی به معنای یاغی است و ریشه ی آن به واژه ی «باسماق» در زبان ترکی باز می گردد و به معنای هجوم آوردن و حمله کردن به کار گرفته می شود. در واقع باسماچی لقب اهانت آمیزی بود که روس ها به قیام کنندگان مسلمان می‌دادند، اما به مرور زمان استفاده ازاین واژه توسعه پیدا کرد و به بسیاری از انواع حرکت های مسلحانه‌ی سیاسی نیز اطلاق گردید.
پس از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و سرنگونی حکومت مسلمانان خوقند به دست شوروی ها و بروز پیامدهای انقلاب نظیر مصادره های بی رویه ی اموال مردم و بی حرمتی های روس ها به سنن و آداب مردم مسلمان، قیام باسماچیان آغاز گردید. باسماچیان نخست از دره ی فرغانه در ترکستان که محصول پنبه آن نابود شده بود و از این رو انگیزه های شورش در آنجا قوت یافته بود، آغاز شد و سپس دامنه ی آن به سمرقند،بخارا، آمو دریا (جیحون) و سیر دریا (سیحون) نیز گسترش یافت. به طوری که آتش خشم باسماچیان در ۱۹۱۸ به نقاط بسیاری در آسیای مرکزی کشیده شد. . به هر روی قیام باسماچیان طی دوازده سال حیات خود، سه مرحله ی اصلی را ازسر گذراند.
مرحله ی نخست قیام از فوریه ی ۱۹۱۸ با سقوط حکومت مسلمان خوقند آغاز شد و تا سپتامبر ۱۹۲۰ که بخارا به تصرف ارتش شوروی درآمد،[۴۵] این مرحله با سقوط حکومت مسلمانان در خوقند پایان یافت پس از سرکوب مرحله اول قیام به دست ارتش سرخ ، مرحله دوم آن در آوریل سال ۱۹۲۰ شروع شد ، ولی این بار تمرکز آن در خیوه (خوارزم ) بود حکومت خیوه از این جنبش حمایت کرد که مجدداً توسط کمونیست ها سرکوب شد . سرکوبی انقلابیون مسلمان در خیوه سبب گسترش امواج جنبش به بخارا شد ، و جنبش باسماچی در سراسر آسیای مرکزی توسعه یافت .از سوی کمونیست های مسکو اقدامات هماهنگ و یکپارچه ای برای سرکوبی قیام شکل گرفت .
درگیری های داخلی نیز از جمله درگیری میان ازبک ها و قرقیز ها در دره فرغانه سبب تضعیف این جنبش شد به تدریج روس ها از توجه صرف به ابزار نظامی برای تسلط بر آسیای مرکزی چشم پوشیدند محاکم شرعی و وقف از سال ۱۹۲۲
مجدد در آسیای مرکزی احیاء شد و تلاش گردید از فشار و سرکوب در منطقه کاسته شود قیام باسماچی بتدریج بر اثر عوامل درونی و بیرونی در نواحی سمرقند و بخارا رو به ضعف نهاد و تنها در بخشی از خوارزم (خیوه) به حیات خود ادامه داد این قیام از سال ۱۹۲۶ به بعد بشدت تضعیف شد ولی در سال ۱۹۲۹ با شدت یافتن برنامه های اشتراکی کردن اجباری کشاورزی در دروان استالین مجدداً تجدید حیات یافت که این بار ارتش سورخ سرخ اتحاد شوروی کلیه آثار فعالیت آن را نابود ساخت.[۴۶]
به همین سبب دایره المعارف شوروی،هدف قیام باسماچیان را «تجزیه ی جمهوری آسیای مرکزی از روسیه ی شوروی» می دانست. دایره ی المعارف تاجیکستان نیز قیام “باسماچگی” را حرکتی ضدانقلابی و ملی در آسیای مرکزی می دانست که به پیکار زمینداران، بیگ ها، کولاک ها، ملاهای ارتجاعی و سرمایه داران ملی گرا بر ضد حاکمیت شوروی انجامیده بود. این دائره المعارف، اساس مرام باسماچیان را پان اسلامیسم، پان ترکیسم و سرمایه داری ملی نامیده و هدف اصلی آنان را جداکردن آسیای میانه از روسیه و برقرار کردن حاکمیت ملی عنوان کرده است.[۴۷]
نوسازی روسی
الف ) تضعیف جایگاه اسلام
سیاست شوروی نسبت به اسلام ذاتا دشمنانه و خواهان « از میان بردن » یا ریشه کنی اعتقادات مذهبی بود . با این حال ، تبلیغات شوروی به علت احساسات شدید ناشی از خصومت های مذهبی به شدت جنبه محتاطانه تدریجی و مصالحه آمیز داشت .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...