کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



کنفرانس رم را میتوان یکی از مهمترین رویدادهای قرن بیستم در زمینه حقوق بین الملل دانست زیرا سرانجام عملا امکان محاکمه ومجازات جنایتکاران بین المللی مستقل و بی طرف فراهم گردید . با این حال دستیابی به نتیجه ای که مورد قبول اکثر کشورهای جهان باشد به هیچ وجه آسان نبود و قدرتهای جهان هریک برحسب منافع وموقعیت خود خواستار گنجاندن مقررات خاصی در اساسنامه این دادگاه بودهاند همین امر کشمکشهای فراوانی را درجریان مذاکرات رسمی و غیر رسمی این کنفرانس سبب شد به ویژه در موضوعات بحث برانگیز و حساسی مثل برخورد با متجاوزان به تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشورها تهیه مقرراتی الزام آور ومورد اجماع با موانعی جدید و غیر قابل عبور مواجه شد که دراین مبحث از آنها گفت و گو خواهیم کرد .
گفتار اول : تعریف جنایت تجاوز و دیدگاه های مختلف شرکت کنندگان پیرامون آن
درکنفرانس رم ، سه موضوع مهم در ارتباط با تجاوز بروز کرد :
۱- آیا اصولا جنایت تجاوز باید در اساسنامه دیوان کیفری درج گردد؟
۲- تعریف مربوط چگونه باید باشد ؟
۳- در صورت مقتضی ،شورای امنیت چه نقشی باید در احراز عمل تجاوز داشته باشد ؟
اظهاراتی که در کنفرانس رم شد حاکی از آن بود که دولت های مختلف ۸ موضع در قبال تجاوز داشتند برخی از دولتها شدیدا مخالف درج تجاوز بودند آن دسته از دولتهایی که از توسل به زور درسیاست خارجی خود بطور معمول استفاده میکردند طبیعتا تمایلی نداشتند تا چنین اقداماتی توسط دیوان مورد بررسی قرار گیرد و نمیخواستند به دیوان صلاحیتی نسبت به اتباع خود بدهند. موضع ایالت متحده در کنفرانس رم تقریبا مشابه موضع اتحاد شوروی به هنگام تدوین منشور لندن بود .رئیس نمایندگی آمریکا در کنفرانس رم اظهار داشت که ایالات متحده مسئولیتهای ویژهای دارد و مواضع بحث برانگیز سیاسی خاصی نسبت به اقدامات آن دولت اتخاذ میشود و اینکه از ایالات متحده بسیار بیشتر از هر دولت دیگر خواسته میشود تا اقدام به عمل کند که برخی اوقات با مخاطرات بزرگی نیز همراه است. [۱۲۸]
ایالات متحده چنین استدلال میکردکه درج این جنایت تنها میتوانست اعتبارآینده دیوان را با مخاطرات مهلک درگیر سازد. دو قدرت هسته ای جدید یعنی هندو پاکستان که سرگرم آزمایشات هسته ای بودند مایل نبودند خود را در معرض اتهام احتمالی تجاوز قرار دهند چنین احساس میکرد که حاکمیت ملی اش درمخاطره قرار میگیرد اما این اعتراضات نسبت به درج تجاوز در واقع به اعتراض به اصل ایجاد دیوان و فلسفه وجودی آن برمیگشت . استدلالی دیگر که علیه درج تجاوز مطرح شد این بود که جرمی زاید و غیر ضروری است چرا که رهبران دولتی که متهم به تجاوز باشد در همان حال متهم به ارتکاب سایرجرائمی که به روشنی تعریف شده نیز خواهد بود این استدلال صرف نظر از بی توجهی به ارزش نقش تعریف تجاوز به این دلیل نیز مردود است که عدم درج تجاوز با اصول و قواعد نورنبرگ نیز در تناقض است و یک سیر قهقرایی از حقوق بین المللی محسوب میشود مضافا بر اینکه این خود جنایت تجاوز است که میتواند منجر به ارتکاب سایر جرائم گردد .بنابراین پیشگیر ی اولیه از جنگ تجاوز میتواند احترام به سایر قواعدحقوق بین المللی را به ارمغان آورد. بعد ازاینکه راه های تلفیقی متعدد مطرح شد ولی هیچ کدا م حمایت کافی را به دست نیاورد حل اختلافات به زمانی دیگر موکول شد بنابراین با آنکه بند ۱ ماده ۵ اساسنامه رم صلاحیت دیوان کیفری در مورد تجاوز را نیز اعلام نمود ، بند ۲ ماده ۵ مزبور چنین مقرر میداشت دیوان زمانی نسبت به جنایت تجاوز اعمال صلاحیت میکند که مقررات راجع به تعریف این جرم و شرایطی که بر اساس آن دیوان باید نسبت به این جرم اعمال صلاحیت کند مطابق مواد ۱۲۱ و ۱۲۳ مورد پذیرش قرار گیرد .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بدینسان جنایت تجاوز کاملا دراساسنامه درج گردید،اما موضوعا و عملا مشمول صلاحیت دیوان قرار نگرفت . بنابراینگرچه این اشتمال بیانگر تمایل عمومی به تعقیب این جرم است ولی ایجاد عملی صلاحیت دیوان به سادگی میسرنیست چراکه بعد از لازم الاجرا شدن اساسنامه ، پس از توزیع شصتمین سندکه دراول جولای ۲۰۰۲ صورت گرفت ،هفت سال باید بگذرد تا کنفرانس تجدید نظر در اول جولای ۲۰۰۹ بتواند به بررسی اصلاح اساسنامه دیوان بپردازد ( بند یک ماده ۱۲۳ اساسنامه) . برای پذیرش و تصویب اصلاحیه، رای اکثریت دو سومی نمایندگان مجمع دولتهای عضو اساسنامه لازم است ( بند ۳ ماده ۱۲۱ ) حتی پس از آن نیز دیوان بین المللی کیفری تنها میتواند در ارتباط با این جرم نسبت به این سرزمین یا اتباع دولتهایی اعمال صلاحیت کند که اصلاحیه مزبور را تصویب کردند (بند ۵ ماده ۱۲۱ اساسنامه ) [۱۲۹] اما بحث درباره تعریف تجاوز وشرایط اعمال صلاحیت دیوان بر آن در کمیسیون مقدماتیکه به موجب قطعنامه f از جمله به منظور تببین مقررات تجاوز شامل تعریف و عناصر جنایت تجاوز و تعیین شرایط اعمال صلاحیت توسط دبیر کل ملل متحد همچنان ادامه یافت.
گفتار دوم : صلاحیت دیوان و نقش شورای امنیت از دیدگاه شرکت کنندگان در کنفرانس رم
دیوان کیفری به منظور رسیدگی به خطیرترین جنایات مورد اهتمام جامعه بین المللی ایجاد شده و صلاحیت آن در رسیدگی به جرائم ارتکابی توسط افراد است و اما مسئله وقوع عمل تجاوز توسط دولتها به عنوان پیش شرط رسیدگی به جنایت تجاوز ارتکابی توسط اتباع آن دولت مسئله ای خارج از حیطه عملکرد افراد و به عنوان عمل دولتها محسوب میشود و نیز مطابق ذیل بند ۲ ماده ۵ اساسنامه رم تعیین شروط لازم در خصوص اعمال صلاحیت دیوان برجنایت تجاوز باید با مقررات مربوطه در منشور ملل متحد هماهنگ باشد .
از یک سو مطابق مفاد صریح ماده ۲۴ منشور ملل متحد ، شورای امنیت به عنوان مسئول اولیه واصلی
حفظ صلح و امنیت بین المللی دراحراز و قوع عمل تجاوز دارای اولویت و تقدم(ونه صلاحیت انحصاری)است و از سوی دیگر در صورت امتناع شورای امنیت از احراز وقوع عمل تجاوز، رسیدگی به دیوان کیفری به جنایت تجاوز با بن بست مواجه و مسکوت میماند . ملاحظه سوابق شورای امنیت در خصوص احراز عمل تجاوز حاکی از آن است که این شورا در طول نیم قرن حیات خود بسیار به ندرت مبادرت به احراز عمل تجاوز کرده به نحوی که در مقایسه با همه موارد تجاوزی که درجهان به وقوع پیوسته است . میزان احراز عمل تجاوز توسط این شورا بسیار کم است . شورای امنیت فقط درقطعنامه ۱۹۸۵ ۵۷۳ در مورد حمله اسرائیل به اهداف سازمان آزادی بخش فلسطین در تونس این عمل را عمل تجاوز نظامی نامید و نیز در قطعنامه ۱۹۸۵ ۵۷۷ در ارتباط با حملات آفریقای جنوبی به آنگولا آن را ” اعمال تجاوز کارانه ” نامید . البته این دو مورد بسیار نادر نیز فقط بعد از ۴۰ سال از تاسیس شورای امنیت صورت گرفت ;حتی پس از پایان جهان دو قطبی نیز شورای امنیت در تهاجم آشکار عراق به کویت در پی چشم جهانیان را طی قطعنامه ۱۹۹۰ ۶۶۰ و بعد وجود یک تهاجم و یک نقض صلح در امنیت احراز و اعمال تجاوزکارانه را صرفا در قطعنامه ۱۹۹۰ ۶۶۷ علیه کارکنان دیپلماتیک احراز کرد . این شورا درده ها مورد آشکار از مناقشات بین المللی نیز به دلیل مواجهه با وتوی یکی از اعضای دایم هیچ گونه تصمیمی اتخاذ نکرد بدیهی است که مشروط بودن رسیدگی دیوان کیفری به احراز عمل تجاوز توسط شورای امنیت به معنی عدم صلاحیت این دیوان در رسیدگی به جنایت تجاوز خواهد بود .
به منظور ایجاد راه حلی متعادل، که هم از یک سو امکان عملی برای انجام وظایف دیوان کیفری در رسیدگی به جنایت تجاوز را فراهم نماید. ازسوی دیگر با مقررات منشور ملل متحد در مورد مسئولیت اولیه و اصلی شورای امنیت در حفظ صلاح و امنیت بین المللی هماهنگ باشد طرح های متعددی در جریان کنفرانس رم و نیز در نشست های متعدد کمیسیون مقدماتی برای دیوان توسط نمایندگان کشورهای شرکت کننده خواه بصورت فردی و خواه بصورت مشترک مطرح شده است که میتوان از جمله مهمترین آنهابه طرح کامرون در جریان کنفرانس رم طرح مشترک یونان -پرتغال – درجریان مباحث کمیسیون مقدماتی وطرح کلمبیا اشاره کرد . در هر سه طرح دیوان در صورت وصول شکایت در مورد تجاوز ابتدائا به مسئولیت ویژه شورای امنیت توجه کرده و تحقیق مینمود که آیاشورای امنیت وقوع عمل تجاوز را احراز کرده یا خیر؟ پس در صورت عدم احراز عمل تجاوز و عدم اتخاذ و تصمیم مقتضی توسط شورا را از آن بیابد . در مرحله بعد امر دایر بر دو حالت است یکی آنکه شورای امنیت وقوع عمل تجاوز را احراز کند که در آن صورت دیوان کیفری توجه به احراز وقوع عمل تجاوز شروع به رسیدگی به جنایت تجاوز مینماید ولی اگر دیوان احراز کند که عمل ارتکابی اصولا تجاوز نبوده یا اهمیت اعمال ارتکابی در حدی نبوده که احراز عمل تجاوز را توجیه کند، در آن صورت دیوان کیفری نمیتواند به شکایات مربوط به جنایات تجاوز ارتکابی توسط اتباع آن دولت رسیدگی کند چرا که به ارتکاب جنایت تجاوز مستلزم وقوع قبلی تجاوز است و چنانچه تجاوزی صورت نگرفته باشد و این امر باتصویب قطعنامه شورای امنیت که مستلزم آرای همه اعضای دایم است محرزگردد ، دیگر رسیدگی به جنایت تجاوز امکان پذیر نخواهد بود . اما در صورتی که شورای امنیت وقوع عمل تجاوز را احراز نکند میتواند از دیوان کیفری مطابق ماده ۱۶ اساسنامه رم با صدور قطعنامه ای به موجب فصل هفتم منشور درخواست تعلیق تحقیق یا تعقیب در مورد دعوی مطروحه نزد دیوان را بنماید که درآن صورت دیوان کیفری نمیتواند هیچ تحقیقی یا تعقیبی را ظرف ۱۲ ماده شروع کند و شورای امنیت میتواند این تصمیم را مجددا پس از گذشت ۱۲ ماه تجدید کند و بدینوسیله برای همیشه از رسیدگی دیوان ممانعت کند نکته قابل توجه در این خصوص آن است که برای درخواست تعلیق یاتعقیب و حصول اتفاق آرای اعضای دایم شورای امنیت در صدور قطعنامه مربوطه لازم است و حصول چنین اجماعی ممکن است برای شورا آسان نباشد و در عمل موارد این گونه تعلیق را بطور قابل توجهی تقلیل میدهد.
اماچنانچه شورای امنیت هیچ تصمیمی درخصوص وقوع یا عدم وقوع عمل تجاوز اتخاذ نکند ،همچنین نتواند به صدور قطعنامه ای مبنی بر تعلیق تحقیق یاتعقیب در دیوان ، مطابق ماده ۱۶ اساس نامه رم دست یابد در آن صورت خود دیوان مجاز است به شکایات مطروحه مبنی بر ارتکاب جنایت تجاوز رسیدگی کند .
به نظر میرسد پس از طی مراحلی متعدد که درآنها از شورای امنیت درخواست اتخاذ تصمیم در مورد احراز وقوع یا عدم وقوع عمل تجاوز میشود و با وجود عدم اتخاذ تصمیم مبنی بر تعلیق تحقیق یا تعقیب که در خود اساسنامه رم برای شورای امنیت پیش بینی شده تا در صورت وجود شرایط سیاسی خاص که رسیدگی به شکایت جنایت تجاوز با مصالح مربوط به صلح وامنیت بین المللی ناسازگار باشد ، این شورا بتواند از رسیدگی قضایی به آن ممانعت کند . بنابراین مقررات منشور در خصوص مسئولیت اولیه و اصلی شورای امنیت در مورد حفظ صلح و امنیت بین المللی بطور کامل رعایت شده فلذا اقدام دیوان به رسیدگی پس از طی مراحل فوق الذکر ، نه تنها مغایرتی با منشور ملل متحد نداشته بلکه در هماهنگی کامل با اهداف اصول و مقررات منشور در مورد حفظ صلح و امنیت بین المللی مذکوردر ماده یک منشور به ویژه تکلیف کلی دولتها مبنی بر حل و فصل مسالمت آمیز مناقشات و اختلافات بین المللی مذکور در بند ۳ ماده ۲ و نیز بند ۴ این ماده در مورد خودداری از تهدید و توسل به زور چرا که روشن است اگر دولتها بدلیل ناتوانی شورای امنیت در انجام مسئولیت اولیه و اصلی خود نتوانند از طریق یک مرجع قضایی بین المللی به حقوق خود در مورد مجازات مرتکبین جنایت تجاوز دست یابند راه مسالمت آمیز دیگری برای آنان باقی نمیماند و جز توسل به زور متقابل انتخابی نخواهد داشت و این به اهداف و اصول ملل متحد مذکور در منشور مغایرت خواهد داشت . فلذا اقدام دیوان در رسیدگی به جنایت تجاوز پس از اطمینان از عدم امکان اتخاذ تصمیم توسط شورای امنیت کاملا درراستای منشور اهداف ملل متحد است و مقرره مذکور در ذیل بند ۲ ماده ۵ اساس نامه رم در خصوص لزوم هماهنگی شرایط اعمال صلاحیت دیوان نسبت به جریان تجاوز با مقررات منشور نیز رعایت خواهد شد.
اما دیوان کیفری برای رسیدگی به جنایت تجاوز باید قبلا وقوع عمل تجاوز توسط دولت متبوع متهم به ارتکاب جنایت تجاوز را احراز کند, در این خصوص به نظر میرسد توانایی و شایستگی دیوان غیر قابل انکار باشد چراکه دیوان متشکل از ۱۸ قاضی است که ترکیب آنها نماینده نظامهای اصلی حقوقی در جهان با رعایت توزیع عادلانه جغرافیایی بوده و از میان اشخاصی انتخاب میشوند که دارای سجایای اخلاقی باشد به کمال شناخته شده و حائز شرایط لازم برای تصدی عالی ترین مقامات قضایی در دولت خود و نیز حائز شرایط تصدی منصب قضایی در دیوان دادگستری میباشند ۰( ماد ه ۳۶ اساسنامه رم) [۱۳۰]
مبحث دوم : دستآورد محدود کنفرانس رم و مذاکرات تا زمان تشکیل کنفرانس بازنگری
سرانجام با وجود همه اختلاف نظرها وتعارضات اساسنامه دیوان بین المللی کیفری در پایان کنفرانس رم به تصویب رسید با این حال فرایند قواعد حقوق بین الملل کیفری هنوز پایان نیافته بود که ضرورت ادامه مذاکرات و تکمیل این مقررات در خود اساسنامه پیش بینی شده بود یکی از مهم ترین مواردی که هنوز نیازمند تدوین و توسعه حقوق بین الملل بود. مذاکرات پیرامون آن میبایست ادامه یابد، مسئله برخورد با جنایت تجاوز بود . در این مبحث سر تحولات این مذاکرات که سرانجام به تشکیل کنفرانس کامپالا منتهی شد مورد بحث قرار میگیرد .
گفتار اول : مفاد بند ۲ ماده ۵ اساسنامه و سازوکارهای بازنگری در اساسنامه دیوان
هرگاه مطابق مواد ۱۲۱ و ۱۲۳ اساسنامه مقررات مربوط به جنایت تجاوز تصویب شود دیوان برای رسیدگی به این دسته از جرایم صالح است در کنفرانس رم بسیاری از کشورها گمان میکردند که مساله تجاوز باید خارج از دیوان بررسی شود . به علاوه تعریف مشخصی از تجاوز در مورد موافقت قرار نگرفت بنابراین دیوان نمیتواند نسبت به این جرایم اعمال صلاحیت کند مگر اینکه مقررات آن با توجه به شرایط اصلاح اساسنامه به تصویب برسد که این مسئله نیازمند گذشت ۷ سال پس از لازم الاجرا شدن اساسنامه است (ماده ۱۲۳) .
یکی از نکات مبهم اساسنامه بند ۲ ماده ۵ میباشد . در ماده ۵ شرایط مطابق بودن مقررات جنایت تجاوزبا منشورملل متحد آمده است که جای تامل دارد . خیلی از کشورها مطابق بودن (consistency) را بدین گونه تفسیر میکنند که نیازمند یک پیش شرط است و آن اینکه شورای امنیت بر اساس فصل هفت منشور ابتدائا وقوع تجاوز را مورد شناسایی قرار دهد. اما به نظر میرسدتفاوتی ماهوی میان جرم تجاوز در مفهوم جنایت بین المللی و وقوع تجاوز در ارتباط با صلح و امنیت بین المللی وجود دارد.به عبارت دیگر هر یک از این دو مفهوم غایت و هدف خاص خود را دارا هستند .نکته خاصی که میتواند موید این نظریه باشد این است که شورای امنیت تنها در صورت نقض صلح و امنیت بین المللی تجاوز را بر اساس ماده ۳۹ احراز مینماید . به بیان دیگر در همه موارد تجاوز را احراز نمیکند . این ماده احراز عمل تجاوز و اعمال اقدامات مقتضی در این رابطه برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین المللی را از وظایف شورای امنیت دانسته است . عدم تعریف تجاوز موجب شده که امور بین المللی درآنجا که با عنوان تجاوز تلاقی داشته است دچار رکود و انسداد شود مثلا اساسنامه دیوان کیفری بین المللی در سال ۱۹۵۴ تهیه شد اما به علت عدم تعریف تجاوز مورد بررسی قرار نگرفت ،سرانجام مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تشکیل کمیته کاری ویژه ای سعی در تعریف تجاوز نمودو بعد از ۲۰ سال در سال ۱۹۷۴ قطعنامه ۳۳۱۴ با عنوان ” قانون نامه تعریف تجاوز” به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید. طبق این قطعنامه تجاوز عبارت است از ” استفاده از زور توسط یک کشور علیه حاکمیت تمامیت اراضی یا استقلال سیاسی کشور دیگر یا به طریق دیگری ناسازگار با منشور ملل متحد “[۱۳۱]
مصادیق تجاوز بسیار متنوع است مانند حمله به یک کشور ،انضمام سرزمین کشوری دیگر به خاک خود با توسل به زور ، بمباران سرزمین های یک کشور ، حمله به نیرو هوایی ،دریایی وزمینی یک کشور محاصره بنا در یک کشور و….
شق د بند (۱) ماده (۵ ) اساسنامه دیوان کیفری بین المللی رسیدگی به جنایات تجاوز را در صلاحیت دیوان دانسته است ولی اساسنامه تعریف تجاوز و شرایطی که دیوان تحت آن میتواند به این موضوع رسیدگی کند را مطابق مواد ۱۲۱ و ۱۲۳ منوط به تشکیل کمیسیونی برای بررسی این موضوع و انضمام این تعاریف و شرایط به اساسنامه به دیوان درکنفرانس بازنگری که هفت سال پس از لازم الاجرا شدن اساسنامه دیوان تشکیل میشود ، نموده است. چرا که در مذاکرات سال ۱۹۹۸ روم برای ایجاد دیوان کیفری بین المللی دولتها اعلام کردندکه قطعامه ۳۳۱۴ را به عنوان تعریف تجاوز به رسمیت نمیشناسند ذیل بند ۲ ماده ۵ اساسنامه دیوان بیان میدارد که مقررات راجع به تجاوز باید با مقررات مربوط درمنشور ملل متحد هماهنگ باشد .آنچه در این بین آشکار است تمایل شورای امنیت به انحصار اختیار تعیین و تشخیص تجاوز و عدم واگذاری آن به نهاد بین المللی دیگری است ،در حالی که سایر کشورها سعی در ارائه تفسیری موسع از تجاوز دارند. [۱۳۲]
گفتار دوم : کمیسیون تهیه مقدمات تشکیل یک دادگاه بین المللی کیفری پس از کنفرانس رم
الف: جنایت تجاوز و کمیسیون مقدماتی [۱۳۳]
پس از کنفرانس دیپلماتیک رم ،ادامه بررسی موضوع جنایت تجاوز تعریف وشرایط اعمال صلاحیت دیوان بر این جنایت به کمیسیون مقدماتی دیوان محول گردید. توضیح اینکه به موجب قطعنامه (و)کنفرانس رم به منظور اینکه دیوان بدون تاخیر غیر موجه توان اجرایی پیدا کند و بتواند تصمیمات لازم را برای شروع کار اتخاذ کند موافقت شد یک کمیسیون مقدماتی ایجاد شود . و نیز مقرر شد کمیسیون جلسات خود را در مقر سازمان ملل متحد تشکیل دهد .
این کمیسیون تشکیل شده از نمایندگان دولتهایی که سند نهایی کنفرانس دیپلماتیک نمایندگان تام الاختیار در مورد تاسیس دیوان کیفری بین المللی را امضا کرده و یا از سوی کنفرانس دعوت شوند .ایران هم یکی از اعضای کمیسیون به شمار میرود یکی از وظایفی که به کمیسیون سپرده شده تعریف عناصر تشکیل دهنده جرائم است و بر اساس بندهای همین قطعنامه “کمیسیون پیشنهادهایی به منظور پذیرش مقرراتی درمورد تجاوز ارائه خواهد نمود. این پیشنهادها شامل تعریفی ازجرم تجاوزو عناصر تشکیل دهنده آن و شرایطی که در آن دیوان کیفری بین المللی صلاحیت خود را نسبت به جرم تجاوز اعمال میکند خواهد بود .
کمیسیون هنگام کنفرانس تجدید نظر ، این پیشنهاد هارا به مجمع دولتهای عضو به منظور درج مقررات قابل قبولی در مورد جرم تجاوز در این اساسنامه ارائه میکند مقررات مربوط به جرم تجاوز برای دولتهای عضو مطابق با آنچه که در این اساسنامه آمده است قابل اجرا خواهد بود.
مواد ۱۲۱ و ۱۲۳ اساسنامه نیز تشکیل کنفراس تجدید نظر در اساسنامه را برای ۷سال پس از لازم الاجرا شدن اساسنامه پیش بینی کرده است. پیشنهادات میتواند شامل فهرست جنایات مندرج در ماده ۵ باشد [۱۳۴]
ب: جنایت تجاوز و اجلاس اول کمیسیون مقدماتی [۱۳۵]
از آنجا که اختلاف بر سر موضوع تجاوز بیش از اینکه اختلاف حقوقی باشد یک اختلاف سیاسی بود لذا این نگرانی بود که تعریف مورد پذیرش جرم تجاوز به ویژه از طرف امریکا با موانع جدی مواجه باشد،به خصوص اگر قرار باشد تعریف آن۷ سال پس از لازم الاجرا شدن اساسنامه به مجمع عمومی دیوان ارائه شود ذیلا نگاهی به روند طرح موضوع تجاوز در اجلاس های کمیسیون مقدماتی انداخته میشود .
۱ – مشورتهای غیررسمی : در جریان مشورت های غیررسمی که قبل از شروع کارکمیسیون مقدماتی به عمل آمد این نظر وجود داشت که باتوجه به تعیین الویت برای وظایف محوله به کمیسیون ، اصلح است . کمیسیون در مراحل اولیه فعالیت خود را روی تدوین آیین دادرسی دیوان و عناصر جنایات تمرکز ساخته پس از انجام مسئولیت های فوق دیگر موضوعات را بررسی کند . نماینده ایران از همان زمان به ضرورت توجیه به تعریف جنایت تجاوز تاکید کرد استدلال کرد که طول عمر کمیسیون مقدماتی غیر قابل پیش بینی نیست و لازم است طوری برنامه ریزی شود که کمیسیون کلیه مسئولیت هاتی محوله از جمله تعریف جنایت تجاوز را به انجام برساند . در نتیجه یک جلسه به بررسی تعریف تجاوز در جریان اولین کمیسیون مقدماتی اختصاص داده شد منتها در جریان مشورتهای غیررسمی این توافق حاصل شد که در مراحل اولیه کمیسیون روش پرداختن به این موضوع مهم را بررسی کند .
۲- موضع غیر متعهدها : نمایندگان دولتهای عضو نهضت عدم تعهد به منظور هماهنگی مواضع خود در هفته اول اجلاس تشکیل جلسه داده و نسبت به موارد زیر توافق نمودند:

    1. اهمیت موضوع برای نهضت عدم تعهد و ضرورت اصرار بر توجه به آن از سوی کمیسیون با درنظر گرفتن این واقعیت که صلاحیت دیوان نسبت به آن در اثر اصرار نهضت در اساسنامه گنجانیده شده است.

۲.انتخاب نماینده ایرا ن به عنوان هماهنگ کننده نهضت عدم تعهد در امر تعریف تجاوز با توجه به اختیارات اعطایی شورای امنیت در این زمینه .
۳.ارائه سخنرانی از سوی هماهنگ کننده در جلسه عمومی کمیسیون مقدماتی .
۳- جلسه عمومی بررسی موضوع تعریف تجاوز : در ۲۲ فوریه ۱۹۹۹ موضوع تجاوز درجلسه عمومی کمیسیون مقدماتی بررسی شد ، که طی آن رییس کمیسیون مقدماتی ضمن یادآوری مسئولیت کمیسیون نسبت به تعریف تجاوز خاطر نشان کرد که طبق توافق قبلی کمیسیون باید در این مرحله روش های انجام این مسئولیت را بررسی کند و از نمایندگان خواست که وارد ماهیت بحث نشوند .
ابتدا نماینده ایران از جانب غیر متعهدها صحبت کرد که محورهای آن به شرح زیر است :

    1. تاکید بر مسئولیت کمیسیون مقدماتی در خصوص تعریف جنایت تجاوز: ضرورت انتصاب یک هماهنگ کننده

برای امر تعریف تجاوز و ایجاد یک سازوکار مقتضی برای بررسی این امر
۲- اختصاص زمان بیشتر برای این موضوع در اجلاس بعدی کمیسیون مقدماتی
۳- تاکید بر اهمیت قطعنامه شماره ۳۳۱۴ مجمع عمومی در خصوص جنایت تجاوز
۴-آمادگی اعضا نهضت برای وارد شدن در مذاکرات سازند
پس از آن نمایندگان ۱۹ دولت راجع به این موضوع صحبت کردند که به دو دسته قابل تقسیم هستند . نمایندگان دولتهای عضو نهضت عدم تعهد که همه از موضع نماینده ایران حمایت کردند دسته دیگر نمایندگان دولتهایی بودند که با تعریف تجاوز موافق بودند لیکن معتقد بودند کمیسیون باید به مسئولیت محوله در این خصوص عمل کند ، ولی این امر نباید مانع رسیدگی به اموری که در اولویت هستند شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:47:00 ق.ظ ]




بعد از جنگ جهانی دوم به مدت تقریباً۴۰ سال ژئوپلتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‎های نیمه اول قرن بیستم منسوخ گردید، هر چند ژئوپلیتیک در این دوره از دستور کار دولت ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما همچنان در دانشگاهها تدریس می­شد. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اول اینکه جغرافیدانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست‎های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‎دیدند. خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت ها و درون مرزهای سیاسی بین المللی معطوف داشتند و واژه ژئوپلیتیک بر چسب غیر علمی‎به خود گرفت و از محافل علمی‎و دانشگاهی طرد شد.دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باز دارندگی هسته ای بود. توانایی پرتاب سلاح‎های هسته ای بوسیله هواپیما و موشک به فاصله‎های دور،باعث شد که دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‎شدند. دلیل سوم، ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلتیک هستند (زین العابدین، ۱۳۸۹ : 13).
۲-۱-۳- دوره احیا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم جغرافیدانان شرمنده شدند و از آن پس تلاش نمودند جغرافیدانانی که ژئوپلیتیک را در اختیار آلمان نازی (هیتلر) گذاشته اند،کنار گذارند، و نتیجه اینکه حدود ۴۰ سال ژئوپلیتیک طرد شد. تا اینکه در دهه 1980 در جنگ ویتنام[2] و کامبوج[3] بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ[4]، گر چه هر دو کشور از بلوک شرق بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش این مناقشه و روابط دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپلتیک استفاده شد و سپس کسینجر[5] بصورت تفننی از واژه ی ژئوپلیتیک در مسائل جهان استفاده نمود. علاوه بر آن در جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990 ) و به ویژه سقوط پرده آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پر رنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه بین المللی قرار داد (زین العابدین،۱۳۸۹ :۲۸).
در حالیکه نامداران جغرافیای سیاسی چون ریچارد هارتشورن و استیفن جونز سخت در تلاش شکوفا ساختن جغرافیای سیاسی در جهان دوران میانه ی قرن بیستم شدند و سیاستمدارانی چون هنری کیسینجر واژه ژئوپلیتیک را دوباره به زبان روزمره سیاسی نیمه دوم قرن بیستم باز گرداند، جهانی اندیشانی چون ژان گاتمن و سوئل کوهن پیروزمندانه جهانی اندیشی جغرافیایی(ژئوپلتیک) را به بستر اصلی مباحث دانشگاهی باز گرداندند.در این زمینه ژان گاتمن[6] با طرح تئوری «آیکنوگرافی[7]– سیروکولاسیون[8]» «حرکت» را در مباحث ژئوپلیتیک در معرض توجه ویژه قرار داد و عوامل روحانی یا عامل «معنوی» را در جهانی اندیشی «اصل» یا «مرکز» دانست و «ماده» یا «فیزیک» را تأثیر گیرنده قلمداد کرد (مجتهد زاده،۱۳۸۶:۹۶).
سائول بی کوهن می‎گوید: موضوعات ژئوپلیتیکی مهمتر از آن بودند که جغرافیدانان آنها را کنار بگذارند و اکنون خیلی از جغرافیدانان با یک تأخیر به او ملحق شده اند و از باز گشت و تجدید حیات ژئوپلتیک به اندازه او استقبال کرده اند.
2-2-رویکردهای جدید ژئوپلیتیک
همه نظریه‎های ژئوپلیتیکی جنبه ژئواستراتژیکی داشته و برای کسب قدرت بر فضای جغرافیایی تأکید داشتند. اما پس از پایان جنگ سرد و با مطرح شدن نظام نوین جهانی بسیاری از دیدگاه های ژئوپلیتیکی جنبه ی کمی‎پیدا کرد و حتی بعضی از این دیدگاه ها در عالم سایبر اسپیس مطرح شدند. در نظام نوین جهانی عده ای در تحلیل ژئوپلیتیکی خود، رویکرد انرژی را مد نظر قرار دادند،عده ای به مسائل زیست محیطی معتقد بودند، بعضی فرهنگ را عامل اصلی ژئوپلیتیک دانستند و بالاخره، عده ای مسائل ژئواکونومی‎را در تحلیل ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قرار دادند. می‎توان گفت که معیار‎های قدرت که نظامی‎گری بود، به طور کلی جای خود را با معیار‎های مذکور تغییر داد. یعنی، قبل از پایان جنگ سرد، معیار اصلی قدرت نظامی‎گری بوده و تمام عوامل اقتصادی، اجتماعی به صورت ابزار مورد توجه بوده است.به علاوه مشخصه ی اصلی ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد جهان دو قطبی، جهان سوم و کشورهای عدم تعهد بودند، اما در نظریه ی جدید ژئوپلیتیکی، جهان چهارم مطرح است (زین العابدین، ۱۷۱:۱۳۸۹).
۲-2-۱-رویکرد نظم نوین جهانی
اولین بارجورج بوش پدر[9] رئیس جمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس در1990م نظام نوین جهانی[10] را مطرح نمود. و در سال 1991 پس از مذاکرات خود در هلسینکی[11] با گورباچف[12] و مارگارت تاچر[13]، رهبران اروپا، سازمان ملل متحد،کشورهای عربی به ویژه خلیج فارس و سایر هم پیمانان خود، نظریه نظام نوین جهانی خود را اعلام نمود (حافظ نیا،۵۳:۱۳۸۵).
این نظام دیدگاه‎های جدید آمریکا را بیان می‎کند. با فروپاشی نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرت ها، جهان از این پس صاحب نظام نوینی شود که بر قدرت همه جانبه آمریکا استوار است. قدرت و سلطه آمریکا بر جهان بدون تسلط بر خلیج فارس ممکن نبود. نظام نوین جهانی طرحی جدید برای سلطه بر مناطق مهم جهان توسط آمریکا بود. این نظام به رغم عنوان گول زننده آن، شکل جدیدی از استعمار نو است که جهان را به سوی مخاصمه و تلاطم سوق می‎دهد. جورج بوش پدر نظم نوین جهانی را این چنین تعریف می‎کند: «نظم نوین جهانی می‎گوید که بسیاری از کشورها با سوابق متجانس و همراه با اختلافات، می‎توانند دور هم جمع شوند تا از اصل مشترکی پشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگری را اشغال نکنید…» اما آمریکائیها از زمان پی ریزی چنین نظریاتی، کمترین توجهی به آنچه خود معتقدند نداشته اند و تعبیر «نوام چامسکی» نظم نوین جهانی تعبیر تازه ای از توسل به زور و انقیاد مضاعف ملت ها است.تمام ابعاد نظم نوین جهانی بر پایه منافع و توسعه طلبی آمریکا استوار است در عصر نظم نوین جهانی، ثبات و امنیت تقریباً به طور کامل برای هیچ کشوری- حتی آمریکا- وجود ندارد.
2-2-2-رویکرد ژئواکونومی
پایه و اساس ژئواکونومی‎استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک[14] ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدیدبین المللی در دهه نود می‎داد که در آن ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی‎می‎شوند. به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی به آن تأکید می‎کنند و این ماهیت ژئواکونومی‎است (عزتی،۱۰۷:۱۳۸۸)
ژئواکونومی‎عبارت ازتحلیل استراتژی­ های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سودتجاری،که ازسوی دولتها اعمال می­ شود،به منظورحفظ اقتصادملی یا بخشهای حیاتی آن وبه دست آوردن کلیدهای کنترل آن ازطریق ساختارسیاسی وخط مشیهای مربوط به آن پرداخت. (عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت و فضا را مدّ نظر دارد و هدف اصلی آن کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای اقتصادی فناوری و بازرگانی است بدین ترتیب به نظر می‎رسد مفاهیم ژئواکونومی‎در رویارویی با مسائل قرن 21 از کارآیی مناسبی در مقیاس جهانی برخوردار خواهد بود (واعظی،1388 :32)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت وفضا را بررسی می‎کند. فضای بالقوه ودرحال سیلان همواره حدود ومرزهایش درحال تغییروتحول است،ازاین رو آزادازمرزهای سرزمین وویژگیهای فیزیکی ژئوپلیتیک است.درنتیجه تفکر ژئواکونومی‎شامل ابزارآلات لازم وضروری است که دولت می‎تواندازطریق آنها به کلیه اهدافش برسد.(عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎و ژئوپلیتیک دارای تفاوتهای اساسی با هم می‎باشند،اول اینکه ژئواکونومی‎محصول دولت ها وشرکتهای بزرگ تجاری با استراتژیهای جهانی است درحالی که این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت ونه شرکتهای تجاری هیچ نقشی درژئوپلیتیک ندارندبلکه یکپارچگی اتحادیه ها،منافع گروهی وغیره برپایه نمونه‎ های تاریخی با عملکردی نامرئی دراستراتژیهای ژئوپلیتیکی پایه واساسی برای همه صحنه‎های ژئوپلیتیکی هستند.
دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونومی‎کنترل سرزمین ودستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی وبازرگانی است. ازلحاظ کاربردی بایدگفت که مفهوم وعلم ژئوپلیتیک می‎تواند درنشان دادن راه وروش‎هایی برای پایان دادن به نزاعها ودرگیری ها ودرمجموع اختلافات نقش اساسی داشته باشددرحالی که ژئواکونومی‎ازچنین ویژگی برخوردارنیست(عزتی،1387: 112)
2-2-3- رویکرد ژئوکالچر
ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت،فرهنگ، و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده‎های نظام اجتماعی همواره در حال شکل­ گیری، تکامل،آمیزش، جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرا فیایی کره زمین اند.به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایند ‎های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بی شماری است که در لایه‎های مختلف اجتماعی و درعرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی‎با یکدیگر بسر می­برندو بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می‎شود.از این رو ساختار ژئو کالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل‎های مکانی – قضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می‎کنند (دیلمی‎معزی،2:1387).
ژئوکالچر پدیده ای است که بر شالوده نظام اطلاع رسانی نوین و یا صنایعی استوار است که به تولید محصولات فرهنگی مبادرت می‎ورزد وظیفه این صنایع تولید انبوه محصولات فرهنگی است. نظام سلطه فرهنگی در جهان کنونی در کنار نظام سلطه اقتصادی یا سیاسی از عناصر اصلی نظام ژئوپلیتیک جهانی می‎باشند. امروزه منطق حاکم بر فرایند‎های ژئوکالچر جهانی بر اشکال پیچیده و تکامل یافته تر شیوه‎های رقابتی مبتنی است. این فرایند در عین نافذ بودن، مدام در تکامل می‎باشد
پدیده‎های فرهنگی به دلیل خصیصه‎های مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری ها دارند که می‎توان به تلاش جوامع سنتی و حفظ میراث فرهنگی و آداب و سنن و نمادهای تاریخی و … اشاره کرد. از طرفی الگوهای تمدنی به واسطه ماهیت فضائیشان در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قراردادی هستند(حیدری،۱۳۸1 :۱۶۸).
۲-2-4- رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی
مسایل ژئوپلیتیک زیست محیطی از اواخر قرن بیستم به موضوع اصلی فعالیت­ها و نگرانی­ها بین گروه‎های انسانی و بازیگران ملی و فراملی در سطوح منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. محیط زیست بشری در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دستخوش مخاطرات گردیده است. این مخاطرات در سه بعد: کاهش و کمبود منابع، تخریب منابع و آلودگی محیط زیست تجلی یافته است. از دید ژئوپلیتیک، کمبود منابع زیست محیطی یا محروم کردن انسانها از زیستن در مکان مورد علاقه آنها رقابت و کنش متقابل بین گروه‎های انسانی و بازیگران سیاسی در سطوح مختلف را در پی دارد.(www.civilica.com).
طی چند دهه گذشته، افزایش جمعیت، گسترش دامنه مداخلات بشر در طبیعت برای تأمین نیازهای فزاینده از منابع کمیاب طبیعی، گسترش رویکرد سودانگاری در غالب طرح‎های توسعه ای، بی پروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در ساخت سازه ها و زیر ساخت ها و مانند آن،پیامدهای ناگواری همانند گرمایش کروی، ویرانی لایه ازن، پدیده ال نینو، طوفانهای سهمگین، بالا آمدن سطح آب دریاها، گسترش گازهای گلخانه ای، خشکسالی، سیل، فرو نشست زمین، کاهش آب شیرین، بیابان زایی، کاهش خاک مرغوب، آلودگی هوا، باران‎های اسیدی، جنگل زدایی و نابودیت تنوع زیستی، نشانه‎هایی از جهانی شدن پیامدهای فروسایی محیط زیست در سطح فروملی و فراملی و جهانی بودن بوده اند. تداوم وضعیت موجود،آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است.نگرانی از این وضعیت به همراه شرایط نا مطلوب کنونی، در طرح رویکردهایی همانند امنیت زیست محیطی، ژئوپلیتیک انتقادی، ژئوپلیتیک زیست محیطی، توسعه پایدار بسیار اثر گذاشت. با توجه به این که مفهوم «جهان» از مقیاس‎های مطالعاتی دانش یاد شده است، مرزهای محلی و ملی را در نوردیده اند، محیط زیست سویه ای ژئوپلیتیک یافته است (کاویانی،۱۳۹۰: ۸۵).
2-2-5-رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی
در مورد ماهیت و چیستی ژئوپلیتیک انتقادی نظریه‎های مختلفی ارائه شده است. عده ای از نظریه پردازان، ژئوپلیتیک انتقادی را در مقایسه با ژئوپلیتیک سنتی، که به دلیل سوء استفاده از شواهد جغرافیایی به نفع مقاصد امپریالیستی لکه دار گردیده، از لحاظ علمی‎مستقل و بی طرفانه می‎دانند که می‎تواند با دیدگاهی متعالی به امور جهانی نگریسته و تحقیق عینی بپردازد(مویر،220:1379). عده ای را باور بر این است که ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست­های پنهان دانش ژئوپلیتیک است (میرحیدر،42:1386)
از اوایل1970، شاهد ظهوررویکردی نوین به نام «ژئوپلیتیک انتقادی[15]»هستیم.دانشمندان ژئوپلیتیک چون اتوتایل[16] ومیشل فوکو را می‎توان ازپیشگامان این حرکت نوین دانست. این دانشمندان به طور همزمان، هم از ژئوپلیتیک انتقاد کردند و هم خود از اندیشمندان این عرصه بودند. این افراد، سیاست اندیشمندانه خود را بر «ضد ژئوپلیتیک» تعریف کرده و با وجود این، در چارچوب زیر بنایی مفاهیم ژئوپلیتیک کار می‎کردند (مویر،۳۷۸:۱۳۷۹).
محققین ژئوپلیتیک انتقادی تمایل دارند بجای تمرکز بر شناسایی عوامل جغرافیایی مؤثر بر شکل گیری قدرت دولتها و سیاست خارجی ایشان، از یک سو دریابند که سیاستمداران چگونه «تصاویر ذهنی» خود را از جهان ترسیم نموده اند و این بینش ها چگونه بر تفاسیر آن ها از مکان‎های مختلف تأثیر می‎گذارند؟ ژئوپلیتیک انتقادی به عنوان نظریه ای نسبتاً جدید که توانسته است خود را بر اساس مؤلفه‎های حاکم میان بازیگران روابط بین الملل، نظام مند سازد، چارچوبی مناسب برای فهم ژئوپلیتیکی جدید، به دور از عناصر سختی هم چون مرز و مکان ایجاد کرده است. بر اساس فهم برخی از موضوعات، بدون توجه به بعضی مسائلی که طبق نظریات سنتی غیرمرتبط می‎نمودند، امری ناقص خواهد بود. از منظر ژئوپلیتیک انتقادی، استراتژی قدرت همیشه نیازمندبه کارگیری فضا وهمین سبب گفتمان می­باشد. (www.javanemrooz.com)
رویکرد انتقادی، کوشش منتقدانه برای کشف ساختارهای جامعه معاصر است که ضمن نقد زیربنایی رویکردهای رایج در شناخت جامعه به تبیین کاستی ها ی روش شناسی آنها می‎پردازند و شیوه‎های اثبات گرایی (پوزیتیوسیتی) را در مطالعه جامعه نقد می‎کند و بر این انگاره استوار است که صرف تجربه و روش‎های تجربی کافی نیست و نباید مطالعه جامعه را همسان با مطالعه طبیعت انگاشت. هدف نظریه پردازان مکتب انتقادی، ایجاد دگرگونی‎های فرهنگی و روشنگرانه برای کاهش نابرابری‎های جهانی، برقراری عدالت بین المللی، احترام به تفاوت ها و گرایش به ارزش‎های فرهنگی جدیدی است که بر فرایند تعامل موجود در صحنه‎های اجتماعی و تمدنی حاکم شود و تعامل و عمل را در چارچوب ارزشهای موجود رهبری کند (مشیر زاده،۱۳۸۴ :۲۲۱).
هر چند ژئوپلیتیک به مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت سیاست و کنش‎های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر می‎پردازد (حافظ نیا،۳۶:۱۳۸۵). اما امروزه گفتمان آن تابعی از چالش‎های برخاسته از «جهانی شدن‎های اقتصادی»، «انقلاب اطلاع رسانی» و«خطرات امنیتی جامعه جهانی» است (مجتهد زاده،۱۲۸:۱۳۸۱)و بالاخره ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست‎های پنهان دانش ژئوپلیتیک است.مباحث ژئوپلیتیک مقاومت و آنتی ژئوپلیتیک از جمله مباحث مهم در پژوهش ها و نوشته‎های مربوط به ژئو پلیتیک انتقادی می‎باشد.این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که مقاومت می‎باشد بیشتر توجه می‎کند. و عاشورا به عنوان عالیترین و متعالی ترین صحنه ژئوپلیتیک مقاومت از چنان ماندگاری و جاودانگی برخوردار بوده و هست که امروزه و در قرن بیست و یکم وهزاره سوم نیز توان تحریک و به غلیان در آوردن جنبش‎های مقاومت را دارد. بسیاری از نهضت ها و مقاومت ها در دنیای اسلام و حتی غیر اسلام الگوی مقاومت خود را از عاشورا الهام گرفته اند. (باباخانی،38:1392)
2-3-اندیشه ملی گرایی
ملی گرایی مفهومی‎کاملا سیاسی دارد. این مفهوم به عنوان یک اندیشه و فلسفه سیاسی تلقی می­ شود. اندیشه‎ای که در هر ملتی ریشه در هویت ملی و میهن دوستی آن ملت دارد. در حالی که مفهوم میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند، ناسیونالیسم پدیده ای فلسفی و نوین محسوب می‎شود که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شده است. در این راستا هنگامی‎که جنگ جهانی اول و جنگ‎های بزرگ قبل از آن بیشتر با انگیزه میهن دوستی شروع شده بود، جنگ جهانی دوم حاصل برخورد اندیشه‎های ناسیونالیستی بود.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
ناسیونالیسم به وابستگی مردم یک منطقه که براساس یک احساس مشترک به وجود آمده گفته می­ شود این احساس مشترک ممکن است علل تاریخی، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی و غیره داشته باشد. ناسیونالیسم در حقیقت ملاتی است که گروه‎های مختلف را به هم پیوند داده و واحدی به نام ملت را به وجود می‎آورد. (روشن و فرهادیان،242:1385)
میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند. ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی‎کاملاً سیاسی است که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شد. از نظر واژه شناسی ناسیونالیسم از ریشه ناسی(Nasci)آمده است این واژه لاتین متولد شدن معنی می‎دهد و نظریه تکاملی ایده ناسیونالیسم را تأیید می‎کند.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
اگر ناسیونالیسم بر مبنای برگشت به ارزشهای جاهلی و اساطیری باشد، ارتجاعی محسوب می‎شود و اگر بر مبنای یک احساس انسانی و فرهنگ خلاق باشد، مترقیانه خواهد بود. مفهوم ناسیونالیسم در قرن نوزدهم و بیستم به طور گسترده ای از اروپا به سایر نقاط و از جمله خاورمیانه انتشار یافت. افکار ناسیونالیستی به دلایلی چند در نیمه دوم قرن نوزدهم در خاورمیانه، گسترش یافت.
اول: افتتاح مدارس جدید درمصر، لبنان وسوریه
دوم: اختراع چاپ که به دنبال خود آگاهی از امور سیاسی را افزایش داده و مشوق احیای فرهنگی- ادبی شد.
سوم: تجزیه امپراطوری‎های قدیم که به دنبال خود، خود مختاری گروه‎های ملی را به دنبال داشت.(درایسدل و بلیک،77:1386)
با شروع قرن بیستم ناسیونالیسم به یک قدرت عمده سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد و تأثیرات آن زمانی به اوج خود رسید که ناسیونالیسم ترک، عرب، ایرانی و یهود به طور همزمان در این منطقه ظهور کردند، از عوامل اصلی که سبب بروز شکاف و اختلاف در میان شیعیان منطقه خاورمیانه شده، اندیشه‎های ناسیونالیستی پیروان این مذهب در کشورهای مختلف می‎باشد. تنوع نژادی و قومی‎شیعیان ساکن در منطقه خاورمیانه الهام بخش اندیشه‎های ناسیونالیستی در میان آنان گردیده و این امر واگرایی و فقدان وحدت مذهبی در بین آنان را به دنبال دارد. ویژگی عمومی‎ناسیونالیسم تأکید بر برتری هویت ملی بر دعاوی مبتنی بر طبقه، دین و مذهب است و بر این اساس عوامل زبانی، فرهنگی وتاریخی مشترک به همراه تأکید بر سرزمین خاص، هویت بخش گروهی از مردم می‎شود.
بدین ترتیب ایدئولوژی ناسیونالیسم با تأکید بر نژاد و زبان در جهان اسلام که مرکب از انواع زبانها و نژادها ی گوناگون است، یکی از عوامل اصلی واگرایی تلقی می‎گردد. تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پان عربیسم از ادعای نهضت وحدت سراسری اعراب نتوانست در جوامع و کشورهای عربی ایجاد وحدت نماید و طی جنگهای اعراب اسرائیل و با شکست اعراب اعتبار خود را از دست داد. به طوری که در جریان جنگ 1991 آمریکا و متحدین با عراق برخی کشورهای عرب برای آزادی کویت به یک کشور دیگر عرب(عراق)، حمله ور شدند(صفوی،202:1387).
2-4-میهن خواهی
میهن خواهی یا وطن دوستی فلسفه سیاسی ویژه ای نیست، بلکه غریزه ای است که از حس اولیه ی تعلق داشتن به مکان و هویت ویژه ای آن و حس دفاع از منافع اولیه ی فردی در آن مکان ویژه ناشی می‎شود. گونه ی اولیه ی خودنمایی این غریزه کم و بیش در همه ی حیوانات قابل مشاهده است. بیشتر حیوانات محدوده‎های مشخصی را برای جولان دادن و منافع اختصاصی، فردی یا گروهی خود در نظر گرفته و به آن دلبستگی و تعلق می‎یابند و دخالت و تجاوز دیگران را در آن با سرسختی دفع می‎کنند. (مجتهدزاده،70:1381). مفهوم میهن از انگیزه‎های سیاسی دور است و از حد غریزه ی طبیعی خارج نمی‎شود. میهن خواهی یا میهن دوستی تا آن اندازه طبیعی و غریزی است که با تعلقات معنوی انسان درآمیخته و جنبه ی الهی به خود می‎گیرد و به گونه ی مفهوم مقدس خودنمایی می‎کند.
2-5- مفهوم ملت
جمع افرادی که از پیوندهای مادی و معنوی ویژه و مشخصی برخوردار باشند و با مکان جغرافیایی ویژه ای، «سرزمین سیاسی یکپارچه و جداگانه» همخوانی داشته باشند و حاکمیت حکومتی مستقل را واقعیت بخشند، ملت آن سرزمین یا کشور شناخته می‎شوند. بدین ترتیب ملت و ملیت پدیده‎های سیاسی هستند که در رابطه مستقیم با سرزمین واقعیت پیدا می‎کنند و این اصطلاحات در حالی که مباحث سیاسی هستند، جنبه ای کاملاً جغرافیایی به خود می‎گیرند. (مجتهدزاده،65:1381).
در زبان‎های اروپایی واژه ملت از کلمه(natio) مشتق شده و بر مردمانی دلالت دارد که از راه ولادت با یکدیگر نسبت دارند و از یک قوم و قبیله هستند. ملت به مجموعه ای از افراد ساکن در فضای جغرافیایی مشخص و محدود از حیث سیاسی اطلاق می‎شود که بر اساس عوامل و خصیصه‎هایی نظیر تبار، تاریخ، فرهنگ، دین، مذهب، سرزمین، قومیت، زبان و …نسبت به یکدیگر احساس همبستگی می‎کنند و خود را متعلق به یک ما می‎دانند.(حافظ نیا و همکاران،108:1389)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:47:00 ق.ظ ]




ـ بین به‌کارگیری سیستم‌های اطلاعات مدیریت و اجرای راه‌حل رابطه معنی‌داری وجود دارد؛
ـ بین به‌کارگیری سیستم‌های اطلاعات مدیریت و ارزیابی نتایج رابطه معنی‌داری وجود دارد.
۱ـ۵٫ اهداف تحقیق
این تحقیق به منظور تحقق اهداف زیر انجام می‌شود:
۱ـ۵ـ۱٫ هدف اصلی
افزایش شناخت مدیران از تأثیرات به‌کارگیری سیستم‌های اطلاعات مدیریت بر تصمیمات مالی در محیط‌های علمی و فرهنگی و بهره‌مندی از نتایج آن.
۱ـ۵ـ۲٫ اهداف فرعی
ـ شناخت بهتر سیستم‌های اطلاعات مدیریت و تأثیرات حاصل از به‌کارگیری آنها؛
ـ آشنایی با مشکلات سیستم‌های اطلاعات مدیریت و چگونگی رفع و یا کاهش آنها؛
ـ آشنایی با فرایند تصمیم‌گیری و مدل‌های اتخاذ تصمیم در سازمان؛
ـ شناسایی نقش سیستم‌های اطلاعات مدیریت در هر کدام از مراحل فرایند تصمیم‌گیری.
۱ـ۶٫ روش‌شناسی تحقیق
۱ـ۶ـ۱٫ روش تحقیق
پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی است و از نظر روش، پیمایشی ـ میدانی به شمار می‌آید. به عبارت دیگر، موضوع این تحقیق، بررسی شرایط موجود سیستم‌های اطلاعات مدیریت و رابطه آن با تصمیم‌گیری مالی مدیران در حوزه علمیه (دانشگاه‌ها و مؤسسات) می‌باشد و داده‌ها از طریق توزیع پرسش‌نامه در میان تعدادی از مدیران مربوطه جمع‌ آوری شده‌‌اند.
۱ـ۶ـ۲٫ روش گردآوری داده‌ها
در این تحقیق از دو روش کتابخانه‌ای و میدانی برای جمع‌ آوری داده‌ها استفاده شده است. در روش کتابخانه‌ای با مطالعه کتب و مقالات، مطالب مربوط به ادبیات موضوع جمع‌ آوری شده و در روش میدانی، با تجزیه و تحلیل پرسش‌نامه‌های توزیع‌شده، داده‌ها گردآوری شده‌اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱ـ۶ـ۳٫ روش تجزیه و تحلیل داده‌ها
در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS[9] و از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی، شامل آزمون t تک‌نمونه‌ای، آزمون فریدمن[۱۰] و ضریب همبستگی اسپیرمن[۱۱] استفاده شده است.
۱ـ۶ـ۴٫ جامعه آماری و حجم نمونه
جامعه آماری این تحقیق، مدیران حوزه علمیه قم، به تعداد ۱۵۵ نفر و در سمت‌های شغلی ریاست، قائم‌مقام، معاون، مدیر و سرپرست می‌باشند که با بهره گرفتن از فرمول ، ۷۸ نفر از این مدیران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده‌اند.
۱ـ۷٫ محدودیت‌های تحقیق
طبیعتاً هر پژوهشی در حین انجام با یک‌سری محدودیت‌ها و موانع مواجه می‌شود. این تحقیق نیز از این امر مستثنا نبوده و با محدودیت‌هایی به شرح زیر روبه‌رو بوده است:

    1. عدم همکاری مسئولان بعضی از واحدها با پژوهشگر در جهت ارائه اطلاعات؛
    1. نبود چارت سازمانی بعضی از واحدها در وب‌سایت رسمی آنها؛
    1. وجود تفاوت بین چارت سازمانی با آنچه که رسماً در عمل وجود دارد در بعضی از واحدها؛
    1. عدم مشارکت برخی از مدیران در تکمیل پرسش‌نامه‌ها.

۱ـ۸٫ تعریف نظری واژگان تحقیق
اطلاعات: داده‌های مربوط و هدفدار هستند که از پردازش، سازمان‌دهی و ترکیب داده‌ها ایجاد می‌شوند تا آگاهی بیشتری را به فرد منتقل کنند (هویدا و بهنامی‌راد، ۱۳۸۷).
سیستم‌‌های اطلاعات مدیریت: سیستمی یکپارچه و مبتنی بر رایانه است که اطلاعات لازم برای حمایت از عملیات و تصمیم‌گیری را فراهم می‌کند. عناصر اصلی این سیستم عبارتند از: ۱٫ سیستمی یکپارچه برای خدمت به تعداد زیادی کاربر، ۲٫ سیستمی رایانه‌ای که نرم‌افزارهای اطلاعاتی را از طریق پایگاه اطلاعات به هم مرتبط می‌کند، ۳٫ رابط بین کاربر ـ ماشین که به جستجوهای فوری و موقتی پاسخ می‌دهد، ۴٫ ارائه اطلاعات به تمام سطوح مدیریتی و ۵٫ پشتیبانی از عملیات و تصمیم‌گیری (آواد،[۱۲] ۱۹۸۸: ۵؛ به نقل از: سرلک و فراتی، ۱۳۸۷: ۲۲).
تصمیم‌گیری: تصمیم‌گیری را می‌توان به عنوان فرآیندی تعریف کرد که شامل تعریف مسئله، ارزیابی راه ‌حل ‌ها، اتخاذ تصمیم (انتخاب راه ‌حل ‌ها)، اجرای تصمیم و ارزیابی نتیجه است (بووی،[۱۳] ۱۹۹۳: ۱۷۲؛ به نقل از: فیضی، ۱۳۸۴: ۶۸).
شناسایی مسئله: مسئله عبارت است از چیزی که از توان سازمان برای رسیدن به هدف می‌کاهد؛ به دیگر سخن، مسئله بر وضعیتی دلالت دارد که سازمان را از کسب اهدافش بازمی‌دارد (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۴۸). برای حل یک مسئله، ابتدا باید آن را شناخت و تعریف صحیحی برای آن ارائه کرد؛ یعنی ابتدا باید تعیین شود که چه وضعیتی بر وجود مسئله دلالت دارد و کدام مسئله باید حل شود (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۳۴ـ۱۳۵).
شناسایی و ارزیابی راه ‌حل ‌ها: حل مطلوب مسائل عمده، در گرو شناسایی و تعیین راه‌ حل ‌های ابتکاری و بدیع است. پس از آنکه مدیر، مجموعه‌ای از راه‌ حل ‌های مطلوب را ایجاد و جمع‌ آوری کرد، باید آنها را از حیث نحوه اثرگذاری و کارکردشان در حل مسئله ارزیابی کند (برگرفته از: رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۵۰).
انتخاب راه‌حل: راه‌حل مناسب بر مبنای میزان اطلاعات موجود در دسترس مدیر، قدرت قضاوت وی، و موازنه‌ای که مدیر میان متغیرهای گوناگون برقرار می‌کند، انتخاب می‌شود (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۵۱).
اجرای راه‌حل: اعتبار یک تصمیم یا راه‌حل، وابسته به آن است که قابل اجرا باشد. گاهی این تصور نادرست پیش می‌آید که با اتخاذ تصمیم، اجرای آن قطعی است؛ در حالی که اگر کارکنان مایل (یا قادر) به اجرای آن نباشند، آن تصمیم، تصمیمی مطلوب و مؤثر نخواهد بود (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۵۲).
ارزیابی نتایج: مرحله نهایی فرایند تصمیم‌گیری، ارزیابی نتایج و فراهم کردن بازخورد درباره تصمیم و اجرای آن است. این کار میزان تطابق نتایج با انتظارات را نشان می‌‌دهد که در صورت لزوم، مدیران تغییراتی را برای اصلاح تصمیم یا اجرای آن اعمال کنند. اگر تصمیم اصلی نتایج مطلوب را به بار نیاورد ممکن است ناشی از درست تعریف نشدن مسئله باشد و شاید نیاز به جایگزینی راه‌حل دیگری به جای راه‌حل انتخاب‌شده باشد (فیضی، ۱۳۸۴: ۸۸).
مدیران: می‌توان گفت که «مدیر کسی است که مسئولیت عملکرد یک یا چند نفر در سازمان را به عهده دارد». مدیران با مجموعه متنوعی از عناوین به منزله سرپرست، رهبر گروه، رئیس بخش، مدیر اداره، معاون و مانند آن، انجام وظیفه می‌کنند و کارکنان را به کار می‌گیرند (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۸).
۱ـ۹٫ تعریف عملیاتی واژگان تحقیق
اطلاعات: مجموعه‌ای از داده‌های خام، پردازش‌شده و به‌طور کلی، هر آنچه که آگاهی و دانش مدیران را تشکیل می‌دهد.
سیستم‌های اطلاعات مدیریت: در این تحقیق، سیستم‌های کامپیوتری (سخت‌افزار و نرم‌افزار)، شبکه‌های کامپیوتری، اینترنت، وب‌سایت‌ها و پورتال‌ها ، و تجهیزات و امکانات ارتباطات از راه دور، به عنوان سیستم‌های اطلاعات مدیریت در نظر گرفته شده‌اند.
تصمیم‌گیری: فرآیندی است که طی آن، فرد تصمیم‌گیرنده برای حل مسئله، راه‌حلی پیدا کرده، آن را اجرا کرده و سپس نتایج اجرای تصمیم‌ را ارزیابی می‌کند.
شناسایی مسئله: کشف مسئله و تعیین همه جوانب آن را شناسایی مسئله می‌گویند.
شناسایی و ارزیابی راه ‌حل ‌ها: در این تحقیق، ارائه راه‌ حل ‌های مختلف و متنوع و همچنین تجزیه و تحلیل آنها، به عنوان شناسایی و ارزیابی راه ‌حل ‌ها در نظر گرفته شده است.
انتخاب راه‌حل: هر تصمیم‌گیرنده‌ای برای حل مسئله، باید یک یا چند راه‌حل انتخاب کند.
اجرای راه‌حل: زمانی می‌توان تصمیم و یا راه‌حل انتخابی را معتبر دانست که قابل اجرا باشد و آن را عملیاتی و اجرایی کرد.
ارزیابی نتایج: پس از اجرای راه‌حل، باید نتایج و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار داد تا بتوان در مورد اثربخشی و یا عدم اثربخشی تصمیم اتخاذشده، بحث کرد.
مدیران: در این پژوهش، مدیران حوزه علمیه قم در سمت‌های شغلی ریاست، قائم‌مقام، معاون، مدیر و سرپرست مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
۱ـ۱۰٫ قلمرو تحقیق
۱ـ۱۰ـ۱٫ قلمرو مکانی تحقیق
این تحقیق در حوزه علمیه قم انجام شده است.
۱ـ۱۰ـ۲٫ قلمرو زمانی تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:46:00 ق.ظ ]




در این صورت به طور مشخص تقابل بین هیچ یک از دیون وجود ندارد و تنها هنگامی تقابل به وجود می آید که مدیون دیون متعدد، دین مورد تهاتر را تعیین نماید. بنابراین برای تحقق تقابل بین دیون وقوع تهاتر قهری بین آن دو لازم است که اطراف دو دین محصور به اشخاص واحدی باشد و هم در فرض تعدد دیون دین مورد تهاتر معین شده باشد. برای مثال یکی از دو مدیون، دو دین هر یک به مبلغ یک میلیون ریال به دیگری داشته باشد ولی مدیون دیگر تنها یک دین به مبلغ یک ملیون ریال به مدیون اولی داشته باشد بین دین این دو مدیون تهاتر نمی شود زیرا دین مدیون اخیر به طور مشخص با هیچ یک از دیون متعدد مدیون متقابل تلاقی و تقابل ندارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بدیهی است برای تحقق این فرض بایستی ابتدا در یک سو دو دین متعاقب یا مقارن یکدیگر ایجاد شده باشد یعنی دو دین از قبل وجود داشته باشد و سپس در طرف دیگر دین مدیون به جود آید. اما هر گاه در یک طرف ابتدا یکی از دو دین و در طرف دیگر دین مقابل ایجاد شده باشد دو دین مزبور با یکدیگر تلاقی کرده و به سبب تهاتر قهرا ساقط می شوند و در هنگام به و جود آمدن دین دوم دین اول ساقط بوده و لذا در فرض مورد نظر تهاتر تحقق پیدا می کند.
از سوی دیگر برای تحقق این فرض باید دیون متعددی که در یک طرف واقع شده اند دارای شرایط تهاتر باشند و گرنه هرگاه فقط یکی از دیون دارای شرایط تهاتر باشد مانند آنکه تنها سر رسید یکی از دیون متعدد با سر رسید دین طرف مقابل یکی باشد فقط همان دین مورد تهاتر واقع می شود.
در این فرض، بین دو دین تهاتر واقع نمی شود. زیرا تهاتر در حکم ایفای دین است. مطابق با ماده ۲۸۲ ق، م ( اگر کسی به یک نفر دیون متعدده داشته باشد تشخیص اینکه تادیه از بابت کدام دین است با مدیون می باشد ) بنابراین تعیین دین مورد تهاتر نیز همانند تعیین دین در ایفای تعهد است به این معنی که در تعیین دین مورد تهاتر، تنها اراده مدیون دین متعدد، موثر است و از آنجا که وقوع تهاتر قهری در این فرض مستلزم عدم رعایت مفاد این ماده و سلب امکان انتخاب دین مورد تهاتر از سوی مدیون آن است بنابراین قبل از چنین تعیینی وقوع تهاتر قهرا جایز نیست. از سوی دیگر اصولا تهاتر مبتنی بر رعایت مصلحت طرفین است و وقوع آن نباید مضر به حقوق یکی از طرفین باشد. اما وقوع تهاتر قهری در این فرض اختلال در این معنی ایجاد می کند زیرا مدیون دیون متعدد از امکان انتخاب دین مورد تهاتر محروم می نماید.
اثر بارز تعیین دیون مورد تهاتر از سوی مدیون دیون متعدد در موردی ظاهر می شود که این دیون از حیث تضمینات و وثایق متفاوت هستند بدین معنی که برخی دارای وثیقه و برخی از دیون بدون وثیقه هستند و یا از لحاظ نوع و ارزش تضمین متفاوت هستند در این صورت مدیون با در نظر گرفتن مصلحت خود دین مورد تهاتر را همچون دین مورد تادیه تعیین می نماید که قاعدتا همان دینی است که دارای تضمین بیشتر و مستلزم تحمیل هزینه بیشتری بر او است حال چنانچه بنا باشد در این فرض تهاتر به نحو قهری واقع شود مسلم است که مدیون از چنین انتخابی محروم می شود.
بنابراین هرگاه در یکی از دو طرف دیون متعددی که دارای شرایط تهاتر با دین طرف دیگر هستند و جود داشته باشند بین این دیون و دین طرف دیگر تهاتر قهری حاصل نمی شود.
اما مدیون دیون متعدد می تواند با اراده خود این مورد تهاتر را تعیین کرده و به این ترتیب مانع را برای وقوع تهاتر بر طرف سازد. زیرا تهاتر قهری به لحاظ رعایت مصلحت او ممنوع بوده ولی زمانی که مدیون دیون متعدد دین مورد تهاتر را تعیین نماید مانع بر طرف شده و بین آن دین و دین مدیون مقابل تلاقی و تقابل لازم صورت گرفته و هر دو به سبب تهاتر ساقط می شود.
چنین تهاتری را که حصول آن منوط به اراده یکی از دو مدیون است تهاتر ارادی می نامند. خلاصه آنکه در فرض مورد بحث بین دین دو مدیون تا زمان تعین دین مورد تهاتر از سوی مدیون دیون متعدد، تهاتر به نحو قهری واقع نمی شود زیرا وقوع قهری تهاتر مستلزم سلب احکام انتخابی است که از مفاد ماده ۲۸۲ ق. م استفاده می شود. درست است که در ایفای دین در صورت عدم تعیین دین مورد تادیه از سوی مدیون مقررات مربوط به تعیین دین مورد پرداخت اعمال می گردد. اما مسله این است که در پرداخت اختیاری امکان انتخاب برای مدیون وجود دارد ولی گاهی او از این امر غفلت می ورزد و لذا قواعد مربوط اعمال می گردد.
در حالی که اساسا تهاتر قهری امکان چنین انتخابی را از مدیون سلب میکند و لذا جایز نیست. بنابراین قیاس این فرض با این فرض که در آن مدیون دین مورد پرداخت را تعیین نکرده صحیح نمی باشد به عبارتی دیگر می توان گفت که از آنجا که اختیار مدیون به انتخاب و تعیین دین خصوصیت دارد و با تهاتر قهری این خصوصیت نادیده گرفته می شود بنابراین تهاتر در این فرض ممکن نیست.
بر خلاف آنچه که گفته شد، نظر اغلب نویسندگان حقوقی این است که در فرض مورد بحث، بین دو دین تقابل وجود دارد به عبارت دیگر برای تحقق تقابل بین دو دین همین کفایت می کند که طرفین دو دین اشخاص واحدی باشند حال چنانچه یکی از دو مدیون، دیون متعددی را بر عهده داشته باشد خللی به تقابل دو دین وارد نمی سازد.
بنابراین در فرض مزبور بین دو دین تهاتر قهری واقع می شود منتهی مسئله ای که مطرح می شود این است که کدام یک از دیون متقابل مورد تهاتر واقع می گردد؟
در پاسخ گفته شده است که تعیین دین مورد تهاتر مشمول مقررات مربوط به تعیین دین مورد پرداخت است. پس بنا بر این در این فرض اولا تهاتر قهری اجتناب ناپذیر است ثانیا تعیین دین مورد تهاتر مشمول مقررات مربوط به تعیین دین مورد پرداخت می باشد. [۴۹]در حقوق انگلیس نیز در موردی که مدیون در برابر داین بدهکار دیون متعددی است مورد از مواردی است که مدیون می تواند بدون توسل به مراجع قضایی تهاتر را جاری نماید. تعیین، مشمول مقررات مربوط به تعیین دین مورد پرداخت است. در موردی که داین در برابر مدیون بدهکار دیون متعدد متقابلی است و برای مطالبه طلب خود اقامه دعوی می کند اختیار داین(مدیون دین متقابل )به تعیین دین مورد تهاتر نیز مشمول مقررات مربوط به تعیین پرداخت ها است و در صورت عدم تعیین از سوی او، مدیون(داین دین متقابل ) تعیین را صورت می دهد. [۵۰]در صورت پذیرش این نظر در حقوق ایران، از انجا که حکم ماده ۲۸۲ ق. م ناظر به تادیه ارادی دین است و اعتبار تعیین دین مورد تادیه از سوی مدیون پس از تادیه صرفا از حیث کاشفیت اراده مدیون در زمان تادیه است.
بنابراین حکم مزبور به تهاتر که به منزله ایفای اجباری دین است و اراده هیچ یک از دو مدیون در وقوع آن موثر نیست، قابل تسری نمی باشد و در نتیجه فرض مانند موردی می شود که مدیون تادیه کننده دین در زمان تادیه دین خاصی را در زمان تادیه از بین دیون متعدد قصد و اراده نکرده است و از آنجا که در حقوق ایران نص خاصی در این مورد وجود ندارد ترجیح بلا مرجح نیز فاقد مبنای حقوقی است.
چاره ای جز این نیست که قائل به تقسیط و تجزیه دین شویم به این معنی که دین مقابل دین بین همه دیون اعم از دیون دارای وثیقه و دیون بی تضمین توزیع می شود و به نسبت از هر یک از دیون متقابل ساقط می گردد. برای مثال حسین دو دین هر یک به میزان یک میلیون به حسن داشته باشد و یک دین دارای وثیقه و دین دیگر بدون وثیقه باشد و حسن نیز یک دین به میزان یک میلیون داشته باشد هریک از دو دین حسین تا مقدار پانصد هزار ساقط می شود و دین طرف دیگر به طور کامل ساقط می شود.
۳-۱-۳- کلی بودن
برای وقوع تهاتر لازم است که موضوع هر دو دین کلی باشد به این معنا که آن موضوع قابل انطباق برای افراد متعدد باشد مانند آنکه موضوع هر دو دین وجه نقد یا برنج باشد بنابراین بین دو دینی که موضوع هر دو یا یکی از آن دو عین معین است تهاتر صورت نمی گیرد برای مثال موضوع یک دین برنج و موضوع دین مقابل آن وجه نقد اشد.
این معنی از تحلیل حقوقی تهاتر و مقررات آن به دست می آید تنها در مورد دو دین کلی است که هر کدام از آن دو می تواند جای دیگری را بگیرد و بدین ترتیب دو مدیون با تادیه دین خود از محل دین مقابل بری الذمه می شود زیرا در دین کلی خصوصیات در نفس تعهد نیست بلکه در مر حله تطبیق است .
گرچه وقتی کلی اجرا می شود خصوصیات اجرا می شود ولی آنچه که متعلق تعهد قرار گرفته کلی است و نه خصوصیت و لذا از آنجا که دین کلی در هر دو دین مصداق می یابد با تادیه هر دین از محل طلب مقابل هر دو تعهد اجرا می شود . اما هرگاه موضوع یکی از دو دین عین معین باشد تنها با تادیه همان عین که خصوصیات مشابه را داشته باشد دین ایفا می گردد و هیچ موضوعی نمی تواند جایگزین آن شود بنابراین تهاتر هم که در حکم ایفای دین است در مواردی که یکی از دو دین عین معین است جاری نمی شود زیرا وقوع تهاتر مستلزم آن است که خصوصیت عین معین در نظر گرفته نشود و داین به آنچه که می خواسته دست نیابد و حال آنکه چنین امری صحیح نمی باشد.
این امر که ارزش قیمی هر دو دین در بازار یکی باشد تفاوتی را در آن مسئله ایجاد نمی کند بنابراین بین دو دینی که موضوع یکی از آن دو عین معین است تهاتر نمی شود ولو آنکه ارزش ریالی و عرفی برابر با ارزش دین مقابل باشد.
در حقوق انگلیس و در حقوق کشورهای کامن لا یک قائده کلی پذیرفته شده است که دینی که موضوع آن عین معین است نمی تواند مورد تهاتر واقع شود زیرا در غیر این صورت روابط حقوقی مختل می شود در این سیستم حقوقی تهاتر هنگامی ممکن است که یک رابطه متقابل دینی ( بدهکاری- بستانکاری ) بین دو شخص وجود داشته باشد [۵۱].
در حقوق انگلیس گفته شده که تنها بین دو ( طلب پولی )[۵۲] تهاتر واقع می شود اما هرگا طلب عینی باشد تهاتر واقع نمی شود و منظور از طلب پولی است که بین دو شخص رابطه بدهکاری بستانکاری موجود باشد و به عبارت دیگر هر یک حق دینی یا شخصی نسبت به دیگری داشته باشد اما هر دینی که موضوع آن وجه نقد است نباید دین پولی تلقی کرد زیرا پول هم می تواند عین باشد منظوراز طلب عینی این است که موضوع طلب طلبکار عین معین باشد و به عبارت دیگر شخص حقی عینی نسبت به مال داشته باشد مانند خریدار عین معین یا حق مودع بر مورد ودیعه یا حق مالک بر مال مغصوب .
باید توجه داشت هر دینی که موضوع آن پول است الزاما یک دین پولی نیست زیرا پول مانند سایر اموال می تواند موضوع طلب عینی قرار گیرد و در این صورت فرد حق عینی نسبت به مقداری پول دارد.
۳-۴- یکی بودن جنس و وصف دو دین
بر اساس این خصوصیات و مطابق با ماده ۲۹۶ ق. م تهاتر بین دو دین وقتی حاصل می شود که موضوع آنهااز یک جنس باشد. بدیهی است که یکی بودن جنس موضوع دودین وحدت اوصاف دو دین را در بر می گیرد.
زیرا اوصاف به دلیل آنکه بر ارزش اقتصادی مال و جلب تمایل اشخاص موثر است متعلق قصد اشخاص قرار می گیرد و لذا رعایت آن لازم است پس هرگاه موضوع یکی از دو دین برنج و موضوع دیگری گندم باشد و یا اینکه موضوع هر دو برنج ولی با اوصاف متفاوتی باشد بین دو دین تهاتر صورت نمی گیرد و هر طرف مکلف است دین خود را ایفا کند تهاتر در حکم ایفای دین است و تنها در صورت یکی بودن جنس و وصف موضوع دو دین است که ایفا و استیفای دین مطابق با قواعد مربوط به ایفای دین برای طرفین ممکن است و هر طرف همان موضوع تعهد را ایفا و استیفا می کنند.
این امر که ارزش عرفی هر دو دین در بازار معین یا مساوی است تفاوتی را در مسئله ایجاد نمی کند بنابراین هر گاه موضوع یکی از دو دین گندم و دیگری پنبه باشد بین آن دو تهاتر نمی شود ولو آنکه قیمت آن دو در بازار معین یا برابر باشد.
در این صورت هیچ یک از دو طرف نمی توانند با استنناد به تهاتر به این دلیل که ارزش دین او معادل و یا حتی بیش از ارزش دین مقابل است از تسلیم موضوع دین خودداری ورزد. زیرا به موجب ماده ۲۷۵ ق. م متعهد له را نمی توان مجبور کرد که چیزی دیگر به غیر از آنچا که موضوع تعهد است را قبول نماید اگر چه آن جنس قیمتا معادل یا بیشتر از موضوع تعهد باشد.
همانطور که ایفا و استیفای دین به چیزی غیر از موضوع تعهد نمی باشد تهاتر بین دو دین با موضوع متفاوت نیز صحیح نیست و در صورت وقوع تهاتر در این فرض هریک از طرفین مجبور می شود که چیز دیگری غیر از آنچه که داین و یا مدیون آن بوده را ایفا یا استیفا نماید. این جایز نیست بنابراین تهاتر باید همان وضعیتی را برای طرفین فراهم آورد که ایفای دین فراهم می نماید.
در حقوق انگلیس یکی بودن جنس و وصف موضوع دو دین مورد توجه قرار گرفته و تهاتر تنها بین دو دینی واقع می شود که موضوع آن دو وجه نقد باشد و حتی در مورد دیونی که موضوعشان مال مثلی دارای جنس و وصف واحدی است اصولا تهاتر واقع نمی شود مگر اینکه طرفین توافق کنند مشروط بر اینکه طرفین ورشکسته نباشند[۵۳]. زیرا در صورت ورشکستگی یک طرف از مدیونین رعایت این خصوصیت الزامی نیست و تهاتر به راحتی انجام می شود.
دراین جا ذکر دو نکته ضروری است که:
۱-این امر که یکی از دو ین دارای وثیقه با ضامن است مانع از تهاتر نمی باشد زیرا داشتن وثیقه یا ضامن صفت دین محسوب نمی شود بلکه اینجا تضمیناتی است برای وصول دین همینطور تعیین وجه التزام برای یکی از دو دین مانع تهاتر نمی باشد زیرا تعیین وجه التزام موضوع تعهد یا وصف آن را تغییر نمی دهد بلکه صرفا تعیین پیشاپیش خسارات ناشی از عدم اجرای تعهد است. بر فرض اینکه داشتن یا نداشتن تضمین را نیز صفت دین تلقی کنیم باز هم نمی توان با استناد به اختلاف اوصاف دو دین قائل به عدم تهاتر شد زیرا که وقوع تهاتر هیچ یک از طرفین را از خصوصیتی که متعلق قصد او واقع شده باشد محروم نمی کند.
چرا که غرض از ضمانت صرفا تضمین وصول طلب داین است و وقوع تهاتر نیز همین امر را تامین می کند و وجود تضمین خصوصیت اضافی دیگری ندارد تا اختلاف در تضمینات موثر باشد. بدیهی است در صورت اختلاف جنس و وصف دو دین طرفین می توانند با توافق یکدیگر زمینه ی وقوع تهاتر قهری را فراهم سازند مثلا طرفین می توانند با یکی ساختن موضوع هر دو دین از طریق تبدیل تعهد اختلاف آن دو را مرتفع ساخته و بدین ترتیب شرایط را برای وقوع تهاتر قهری آماده نمایند.
مسئله ای که مطرح می شود این است که آیا بین دو دینی که موضوعشان دو پول متفاوت است تهاتر واقع می شود؟
برای مثال هرگاه شخصی متعهد به تادیه یک میلیون ریال به دیگری باشد و در عین حال از همان شخص ۱۰۰ دلار طلب داشته باشد آیا می تواند به استناد تهاتر بین این دو، از تادیه معادل ریالی آن امتناع ورزد ؟
در پاسخ باید گفت بین این دو که موضوعشان در پول متفاوت است تهاتر به نحو قهری واقع نمی شود زیرا هرچند که دو وجه نقد به حساب می آید اما از آنجا که نوع آن دو متفاوت است دو دین از جهت جنس، وصف یکی تلقی نمی شوند به همین خاطر موضوع دین مقداری پول از نوعی خاص مثلا مارک باشد متعهد له تنها می تواند همان را از مدیون طلب کند همجنان که مدیون نیز نمی تواند متعهد له را مجبور به قبول معادل آن از پول دیگری بنماید ولو ارزش آن از حیث تجارت بین الملل بیشتر باشد بر همین مبنا چنانچه خواسته خواهان ۱۰۰ دلار آمریکا باشد دادگاه مکلف به صدور حکم است و محکوم علیه نیز ملزم به تادیه آن می باشد و ایفای معادل ریالی آن او را بری ذمه نمی کند و تمام این ها به این خاطر است که نوع پول ایجاد خصوصیت اضافی می نماید که متعلق قصد طرفین قرار می گیرد و از این رو هیچ یک نمی تواند جایگزین دیگری شود. حال آنکه تهاتر در مواقعی واقع می شود که دو دین بتوانند جایگزین یکدیگر شوند و به نحوه ی که طرفین را از ایفای واقعی بی نیاز سازد.
بدیهی است که شبهه تهاتر هنگامی پیش می آید که موضوع دو دین پول به عنوان پول باشد[۵۴]و نه پول به عنوان کالا[۵۵]. در فرض اول پول وسیله ای برای پرداخت است ولی در فرض دوم پول مانند یک کالا موضوع یک قرارداد واقع می شود. واضع است که در مورد اخیر بین دو دین تهاتر وافع نمی شد زیرا در غیر این صورت در هیچ فرضی امکان اجرای قرارداد نیست. این مورد مانند موردی است که کالایی موضوع خرید و فروش قرار می گیرد در این صورت هر طرف مکلف است که تعهد خود را به طور واقعی اجرا نماید و همانطور که در هیچ یک از عقود معاوضی طرفین نمی توانند به تهاتر تعهدات متقابل خود استناد نمایند و در موردی نیز که پول به عنوان کالای موضوع تعهد قرار می گیرد لغو و غیر قابل اجرا باشد.
اصولا پول خارجی در معاملات داخلی نباید به عنوان وسیله ای برای پرداخت تلقی گردد و تنها در معاملات بین المللی است که پول خارجی به عنوان وسیله ای برای پرداخت به کار می رود. مع هذا مطابق ماده ۲۵۲ ق. ت پرداخت وجه برات با پول خارجی مطابق با بند ج ماده ۲ قانون پولی و بانکی کشور پرداخت تعهدات با ارز با رعایت مقررات ارزی مجاز دانسته شد است [۵۶].
در حقوق انگلیس نیز بین استفاده از پول خارجی در معاملات داخلی و استفاده در تجارت بین الملل و به طور کلی بین پول به عنوان وسیله ای پرداخت و پول به عنوان کالا تفکیک صورت گرفته است.
در موردی که موضوع دین، پول به عنوان وسیله پرداخت است بابت ایفای دین به طور کامل اقامه دعوی می شود در حالی که هرگاه پول به عنوان کالای موضوع دین قرار می گیرد دعوی از بابت نقض تعهد به تحویل اقامه می شود که مشمول قواعد خاص خود می باشد. بنابراین به عنوان قاعده کلی می توان گفت بین دو دین که موضوع یکی از آن دو پول به عنوان پول است موضوع دیگری پول به عنوان کالا است تهاتر ممکن نیست بدین ترتیب محل نزاع در موردی است که موضوع هر دو دین پول به عنوان پول وسیله پرداخت است و در این مورد نظر قالب حقوق دانان انگلیسی بیشتر عدم وقوع تهاتر است.
در بسیاری از نظام ها در خصوص تبدیل پول خارجی به پول ملی مقرراتی وجود دارد که بر اساس آن اصولا مدیون می تواند به شرط آنکه هیچ شرط قراردادی بر خلاف آن وجود نداشته باشد به جای تادیه پول خارجی پول ملی پرداخت نماید. [۵۷]
برای مثال در انگلیس هرگاه دینی که موضوع آن پول خارجی است و قابل پرداخت در انگلیس باشد مدیون می تواند انتخاب نماید که پول خارجی را بپردازد و یا اینکه به جای آن پوند پرداخت نماید و در رویه دادگاهای انگلیس نیز چنین است که هرگاه شخص مستحق دریافت پول خارجی است همان پول را موضوع حکم قرار می دهد منتهی محکوم علیه می تواند آن را از طریق پوند براساس نرخ روز محاسبه و ایفا نماید. در موردی که در خصوص حکم اجرائیه صادر می شود و پوند موضوع اجراییه قرار می گیرد در این مورد نرخ تبدیل براساس روزی که دادگاه اجرای حکم را لازم می داند محاسبه می شود [۵۸].
با توجه به آنچه که گفتیم روشن می شود که نظر اکثریت قاطع حقوقدانان کشورهای پیشرفته بر این است که بین دو دینی که موضوع هر یک پول به عنوان پول وسیله ای برای پرداخت است ولی نوع پول متفاوت است به دلیل فقدان شرط تقابل تهاتر ممکن نیست و تنها در صورتی تهاتر بین دو پول متفاوت متصور است که مقررات قانونی تبدیل پول را مجاز دانسته باشد و بدین ترتیب امکان بر طرف کردن اختلاف دو پول وجود داشته باشد ودر عمل نیز از این امکان استفاده شود.
۳-۵- اتحاد زمان تادیه دو دین
مطابق با ماده ۲۹۶ ق. م تهاتر فقط در مورد دو دینی حاصل می شود که موضوع آنها از یک جنس باشد با اتحاد زمان و مکان تادیه. بنابراین تنها هنگامی بین دو دین تهاتر ایجاد می شود که زمان تادیه آن دو یکی باشد زیرا زمان تادیه دو دین متعلق قصد طرفین قرار می گیرد و عرفا زمان تادیه بر ارزش اقتصادی دین موثر است به نحوه ی که دین حال و دین موجل و یا دو دین موجلی با سر رسیدهای مختلف از حیث ارزش یکسان نمی باشند و طرفین این امر را در قصد خود لحاظ می کنند پس بین دین حال و دین موجل و نیز دو دین موجلی که زمان تادیه آن دو متفاوت است تهاتر صورت نمی گیرد مگر اینکه دینی که موعد سر رسید آن زودتر است تا پرداخت دین دوم، پرداخت نشده باشد.
به عبارت دیگر برای وقوع تهاتر لازم است که هر دو دین در یک زمان قابل مطالبه باشد [۵۹]. همانطور که گفتیم بین دین موجل و دین حال تهاتر نمی شود اما چنانچه دین موجل نیز به سبب انقضا مدت یا صرف نظر نمودن ذی النفع از آن حال شود مانعی برای تهاتر بین آن دو وجود نخواهد داشت.
بنابراین هرگاه دین شخص الف به شخص ب حال باشد ولی دین ب موعد دار باشد شخص ب می تواند با صرف نظر نمودن از موعدی که به نفع او برقرار شده زمینه را برای وقوع تهاتر فراهم سازد همان طور که پیش از این نیز بیان شد چنین تهاتری از طریق اسقاط مدت دین توسط مدیون محقق می شود تهاتر اختیاری نام گرفته است. پس هرگاه بر ذمه مستاجر اجاره بهایی باشد که هنوز حال نشده و مستاجر می تواند از اجلی که مصلحت اوست صرف نظر نموده و به تهاتر بین آن اجاره بها و طلبی که از موجر دارد استناد نماید. همینطور چنانچه طرفین در موجل بودن دین ذی النفع باشند برای وقوع تهاتر توافق هر دو ضروری است این حکم از مفاد ماده ۲۹۸ ق. م نیز قابل استنباط است.
به موجب ماده ۲۹۸ در صورت اختلاف مکان تادیه دو دین، تهاتر وقتی حاصل می شود که با تادیه مخارج مربوط به نقل موضوع دین از محلی به محل دیگر یا به نحوه ی از انحا طرفین حق تادیه از محل معین را ساقط نماید از باب وحدت ملاک و اینکه اختلاف مکان تادیه خصوصیتی اضافی را در بر نداشته بلکه قانون گذار در مقام بیان یکی از مصادیق بوده است. می توان گفت در فرض اختلاف زمان تادیه طرفین یا یکی از آنها حسب مورد می توانند اختلاف زمان تادیه را از بین برده و زمینه را برای وقوع تهاتر قهری فراهم نماید.
گاهی نیز برابر با توافق طرفین دین قبل از انقضا اجل حال می گردد مانند اینکه داین بر مدیون شرط نماید یا که در صورت تاخیر مدیون در پرداخت هریک از اقساط دین حال می گردد.
پس هرگاه دینی به این ترتیب حال شد بین دو دین تهاتر می شود پس مهلتی را که قاضی به موجب ماده ۲۷۷ ق. م برای پرداخت دین به مدیون می دهد مانع از تهاتر نیست زیرا قاضی با توجه به وضعیت مدیون و اینکه او قادر به تادیه فوری دین نیست چنین مهلتی را به او داده است مهلت مذبور دین موجل را تبدیل به دین حال نمی کند پس هرگاه معلوم شود که مدیون می تواند از طریق تهاتر یعنی از محل طلبی که از داین دارد دین خود را ایفا نماید دلیلی بر منتظر ماندن داین تا انقضای مهلت مذبور و بقا دین بر ذمه مدیون وجود ندارد و طلبکار شدن مدیون از داین خود دلیل بر قدرت به تادیه دین از جانب اوست.
در این صورت صرف نظر از مهلت اعطایی به محض تلاقی دو دین بین آن دو تهاتر می شود مثلا هرگاه شخصی در برابر دیگری مدیون به تادیه یک میلیون ریال باشد ولی در سر رسید قادر به تادیه آن نباشد و دادگاه با بررسی وضعیت وی مهلت ۶ ماه ای را جهت ایفای دین به وی بدهد و سپس دو ماه بعد با سببسی از اسباب داین معادل همان مبلغ طلبکار شود بین دو دین تهاتر می شود و داین دین اول نمی تواند به استناد مهلت ۶ ماه اعطایی توسط قاضی مدعی یکی نبودن زمان تادیه دو دین و عدم وقوع تهاتر شود.
مهلتی را که داین از باب تفضل به مدیون می دهد نیز اجل به معنای حقیقی آن نیست. و دین وصف حال بودن خود را از دست نمی دهد وبه همان دلایل مذکور در مورد مهلت اعطایی توسط دادگاه نمی تواند مانع از تهاتر باشد مگر آنکه مهلت اعطایی از باب تبدیل تعهد و توافق دو طرف بر قرار داد جدید و جایگزینی تعهدی جدید به جای تعهد اول باشد.
مضافا به اینکه معنای کار نیک داین در اعطای مهلت به مدیون نمی توان این باشد که او ملزم به تادیه دین شود ولی برای مطالبه طلب خود منتظر بماند. قانون مدنی ایران نص خاصی را به این امر اخنتصاص نداده است.
گاهی دین موجل حال می شود ولی تهاتر صورت نمی گیرد به موجب ماده ۴۲۱ ق. ت همین که حکم ورشکستگی صادر شد قروض موجل با رعایت تخفیفات مقتضیه به مدیون به قروض حال مبدل می شود و با صدور حکم ورشکستگی دین موجل حال می شود اما از آنجا که مطابق ماده ۴۲۲ ق. ت بعد از توقف تاجر تادیه هر قرضی اعم از حال یا موجل به هر وسیله ای به عمل آمده باشد باطل و بلااثر خواهد بود.
بنابراین تهاتر نیز که در حکم تادیه است پس از تاریخ توقف ممنوع است برای مثال هرگاه شخصی به دیگری ۱۰۰ هزار ریال بدهی حال داشته باشد و در عین حال دین مقابل نیز ۱۰۰ هزار ریال اما موعد دار باشد دو دین فاقد شرایط لازم جهت تهاتر قهری هستند با ورشکستگی مدیون دین موجل، دین او نیز حال می شود و در نتیجه زمان تادیه دو دین یکی می شود اما با این حال هیچ یک نمی توانند به تهاتر دو دین استناد نمایند زیرا گرچه دو دین یکی از شرایط مفقوده را دارا شده اند اما شرط دیگری که عبارت باشد از آزاد بودن دو دین را از دست داده اند.
با فوت مدیون نیز دین موجل او حال می شود مطابق ماده ۲۳۱ قانون امور حسبی دیون موجل متوفی بعداز فوت حال می شود بنابراین هرگاه یکی از دو دین حال و دین دیگری موجل باشد با فوت مدیون دین موجل دین نیز حال می شود و زمینه برای وقوع تهاتر فراهم می شود.
ولی استثنایی که در اینجا وجود دارد مربوط به بازرگانی می باشد که فوت می کند. مطابق با ماده ۲۷۴ قانون امور حسبی تصفیه امور تاجر متوفی تابع مقررات تصفیه امور بازرگانان است(قانون ورشکستگی) بنابراین تصفیه دیون متوفی تابع مقررات خاصی است و وقوع تهاتر که در حکم تادیه دین است با مقررات مربوط به تهاتر تعارض دارد چرا که موجب نقض آن مقررات و ترجیح بلا مرجع بستانکاری بر بستانکار دیگری می شود .
همانطور که بیان شد مطابق با قانون مدنی ایران یکی بودن زمان تادیه دو دین برای وقوع تهاتر کافی است و نیازی نیست که هر دو دین حال باشد بنابراین بین دو دین موجل دارای سر رسید واحد و نیز بین دین موجل و دین حال که تا زمان موعد دین موجل پرداخت نگردیده و همچنین بین دو دین موجل با سر رسید متفاوت که به واسطه عدم پرداخت دینی که سر رسید آن زودتر است در یک زمان قابل مطالبه شده اند تهاتر صورت می گیرد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:46:00 ق.ظ ]




همان‎طور که در پاسخ به پرسش اول مطرح شد، از کلیه متغیرهای برون‎زای پژوهش صرفاً اثر کنش ـ وری خانوادگی (گزارش نوجوان) بر رفتار مشکل‎آفرین به‎طور غیر مستقیم از خلال متغیرهای هویت عمل می‎کرد. برای همین، بررسی اثر واسطه‎گر هویت شخصی صرفاً در رابطه بین کنش‎وری خانوادگی (گزارش نوجوان) و رفتار مشکل‎آفرین بررسی شد. بر اساس نتایج جدول۶ـ۴ و ۷ـ۴، متغیر سردرگمی هویت، هم با کنش‎وری خانوادگی و هم با رفتار مشکل‎آفرین رابطه معناداری داشت؛ بدین ترتیب، در پژوهش حاضر سردرگمی هویت به عنوان متغیر واسطه‎گر بالقوه درنظرگرفته شد. برای آزمون واسطه‎گری نسبی، از آزمون توزیع نامتقارن حاصل ضرب (مک کینون و دیگران، ۲۰۰۲) بهره گرفته شد. این آزمون مبتنی است بر توزیع حاصل ضرب دو مسیر غیر استانداردی که مسیر واسطه‎گری را تعیین می‎کنند. اگر ۹۵ درصد فاصله اطمینان برای این حاصل ضرب شامل صفر نگردد، واسطه‎گری نسبی تأیید می‎شود. در پژوهش حاضر، به سه دلیل از این روش به جای روش سنتی بارون و کنی (۱۹۸۶) سود جستیم: (الف) هدف این بود که مسیرهای واسطه‎گری چندگانه (یعنی، هم از خلال انسجام هویت، هم سردرگمی هویت) آزمون شود؛ (ب) آزمون قوی‎تری است و (پ) برای الگویابی معادله ساختاری مناسب‎تر است (مک کینون و دیگران،۲۰۰۲). همان‎طور که پیش‎تر بیان شد، مک کینون و دیگران (۲۰۰۲) به واسطه‎گری نسبی قائل‎اند و چنین استدلال می‎کنند که واسطه‎گری کامل وجود ندارد.

در پژوهش حاضر برای محاسبه آزمون معناداری واسطه‎گری سردرگمی هویت از برنامه کامپیوتری PRODCLIN (مک کینون و دیگران، ۲۰۰۷) بهره گرفته شد. با وارد کردن ضریب مسیر غیر استاندارد بین کنش‎وری خانوادگی و سردرگمی هویت (۶۹/۰ـ) و خطای استاندارد برآورد آن (۱۱/۰) و ضریب مسیر غیر استاندارد بین سردرگمی هویت و رفتار مشکل‎آفرین (۲۲/۰) و خطای استاندارد برآورد آن (۱۰/۰)، و با اعلام سطح آلفای ۰۵/۰، فاصله اطمینان ۹۵ درصد، ۳۰۵۰/۰ـ تا ۰۱۷۵/۰ـ دامنه داشت. از آنجا که این دامنه شامل صفر نشد، نتیجه گرفته شد که سردرگمی هویت به‎طور نسبی رابطه بین کنش‎وری خانوادگی و رفتار مشکل‎آفرین را واسطه‎گری می‎کند.
بخش دوم: سؤال ۲

روابط ساختاری بین متغیرهای پژوهش در گروه دختران و پسران به‎طور جداگانه چگونه است؟

نتایج جدول‎های ۱۱ـ۴، ۱۲ـ۴، ۱۶ـ۴ و ۱۷ـ۴ حاکی از آن هستند که مسیرهای کنش‎وری خانوادگی (گزارش والد) و کنش‎وری مدرسه به انسجام هویت، سردرگمی هویت و رفتار مشکل‎آفرین، مسیرهای انسجام هویت به رفتار مشکل‎آفرین و سردرگمی هویت به رفتار مشکل‎آفرین، و مسیر حمایت همسال به انسجام هویت و رفتار مشکل‎آفرین در هر دو گروه دختران و پسران باt کمتر از ۹۶/۱ از لحاظ آماری معنادار نیستند. اما در مورد مسیرهای کنش‎وری خانوادگی (گزارش نوجوان) به انسجام هویت، سردرگمی هویت و رفتار مشکل‎آفرین، و مسیر حمایت همسال به سردرگمی هویت، وضع متفاوت است؛ بدین معنا که در گروه دختران مسیر کنش‎وری خانوادگی (گزارش نوجوان) به انسجام هویت با ضریب پارامتر استاندارد (۴۴/۰ = B) و با t برابر با ۴۱/۳ از لحاظ آماری معنادار است ولی در مورد گروه پسران باt کمتر از ۹۶/۱ معنادار نیست. مسیر کنش‎وری خانوادگی (گزارش نوجـوان) به سـردرگمی هویت در هـر دو گـروه دختـران (۷۱/۰ـ = B،
t برابر با ۳۴/۵ـ) و پسران (۷۳/۰ـ = B، t برابر با ۴۹/۳ـ) معنادارند. مسیر کنش‎وری خانوادگی (گزارش نوجوان) به رفتار مشکل‎آفرین در گروه پسران با ضریب پارامتر استاندارد (۴۹/۰ـ = B) و با t برابر با ۲۹/۲ـ از لحاظ آماری معنادار است ولی در مورد گروه دختران باt کمتر از ۹۶/۱ معنادار نیست. همچنین اثر کل کنش‎وری خانوادگی (گزارش نوجوان) به رفتار مشکل‎آفرین در هر دو گروه دختران (۴۷/۰ـ = B، t برابر با ۵۸/۴ـ) و پسران (۵۸/۰ـ = B، t برابر با ۶۱/۳ـ) از لحاظ آماری معنادارند. در نهایت، در هر دو گروه آثار غیر مستقیم کنش‎وری خانوادگی (هم گزارش والد، هم گزارش نوجوان)، کنش‎وری مدرسه، و حمایت همسال بر رفتار مشکل‎آفرین از لحاظ آماری معنادار نیستند.
بر اساس نتایج جدول‎‎های ۱۵ـ۴ و۲۰ـ۴ شاخص‎های برازندگی، برازش بهتر الگوی دختران را در مقایسه با الگوی پسران نشان می‎دهد.
۲ـ۵ جمع‎بندی و تحلیل نتایج
وارسی فرضیه‎ها و پاسخگویی به سؤال‎های پژوهش بر مبنای پردازش داده‎های به‎ دست آمده از اجرای مقیاس‎های مختلف در گروه دانش‎آموزانی که در اوایـل نوجـوانی به‎سر می‎بـردند و والـدین آنها، نتایجی را
دربرداشتند که جمع‎بندی و تحلیل نهایی آنها، روابط عوامل بافتی و هویت را با رفتار مشکل‎آفرین در نمونه ایرانی برجسته می‎سازند.
۱) نتایجی که قبلاً از روابط دو متغیره بین متغیرهای پژوهش، یعنی، کنش‎وری خانوادگی و انسجام هویت، کنش‎وری خانوادگی و سردرگمی هویت، کنش‎وری مدرسه و انسجام هویت، کنش‎وری مدرسه و سردرگمی هویت، حمایت همسال و انسجام هویت، حمایت همسال و سردرگمی هویت، انسجام هویت و رفتار مشکل‎آفرین، سردرگمی هویت و رفتار مشکل‎آفرین، کنش‎وری خانوادگی و رفتار مشکل‎آفرین، کنش‎وری مدرسه و رفتار مشکل‎آفرین، حمایت همسال و رفتار مشکل‎آفرین، انسجام هویت و رفتار مشکل‎آفرین، و نهایتاً سردرگمی هویت و رفتار مشکل‎آفرین گزارش شده بود، در نمونه نوجوانان این پژوهش نیز تکرار شد.
۲) تقسیم زیرمقیاس هویتِ فهرست مراحل روان‎اجتماعی اریکسون (روزنتال و دیگران، ۱۹۸۱) به دو عامل انسجام هویت و سردرگمی هویت در نمونه نوجوانان ایرانی در اوایل نوجوانی تأیید شد.
۳) سردرگمی هویت، نقش واسطه‎گر در رابطه بین کنش‎وری خانوادگی گزارش شده از سوی نوجوان و رفتار مشکل‎آفرین دارد؛ بدین معنا که کنش‎وری مثبت خانوادگی به کاهش سردرگمی هویت منجر می‎شود و کاهش سردرگمی هویت به‎نوبهخود به کاهش رفتار مشکل‎آفرین در اوایل نوجوانی منتهی می‎گردد. اما در خصوص دیگر عوامل بافتی پژوهش، یعنی، کنش‎وری خانوادگی گزارش شده از سوی والدین، کنش‎وری مدرسه و حمایت همسال چنین اثری یافت نشد.
۴) کنش‎وری مثبت خانوادگی در ارتقای هویت منسجم، کاهش سردرگمی هویت و کاهش رفتار مشکل ـ آفرین و کنش‎وری مدرسه در کاهش رفتار مشکل‎آفرین تأثیر مستقیمی دارند. همچنین، با افزایش سردرگمی هویت، رفتار مشکل‎آفرین افزایش می‎یابد، اما شواهدی دال بر تأثیر انسجام هویت بر رفتار مشکل‎آفرین، تأثیر کنش‎وری مدرسه و حمایت همسال بر متغیرهای هویت و تأثیر حمایت همسال بر رفتار مشکل‎آفرین یافت نشد.
۵) روابط بین متغیرهای بافتی، هویت و رفتار مشکل‎آفرین در گروه دختران و پسران از الگوی کاملاً مشابهی پیروی نمی‎کند؛ بدین معنا که تأثیر عوامل بافتی (خانواده، مدرسه و همسال) بر هویت و رفتار مشکل‎آفرین و تأثیر هویت بر رفتار مشکل‎آفرین در گروه دختران و پسران واجد تشابهات و تفاوت‎هایی است. این تشابهات و تفاوت‎ها عبارت‎اند از:
۱ـ۵) در هـر دو گـروه با افزایش کنش‎وری مثبت خانوادگی (گزارش نوجوان)، سـردرگمی هویت کـاهش
می‎یابد اما صرفاً در گروه دختران، با افزایش کنش‎وری مثبت خانوادگی (گزارش نوجوان)، انسجام هویت افزایش می‎یابد.
۲ـ۵) با افزایش کنش‎وری مثبت خانوادگی صرفاّ در گروه پسران رفتار مشکل‎آفرین کاهش می‎یابد ولی کنش‎وری مثبت خانوادگی به‎طور کلی (بر اساس اثرات مستقیم و غیر مستقیم از خلال متغیرهای هویت) در هر دو گروه بر کاهش رفتار مشکل‎آفرین تأثیر دارد.
۳ـ۵) شواهدی دال بر تأثیر مثبت کنش‎وری مدرسه و حمایت همسال بر کاهش رفتار مشکل‎آفرین و افزایش انسجام هویت در هر دو گروه یافت نشد و فقط در گروه دختران با افزایش حمایت همسال، سردرگمی هویت کاهش می‎یابد.
۴ـ۵) برازش الگو در گروه دختران بهتر از پسران است.
۶) نتایج به‎ دست آمده از گزارش والدین و گزارش نوجوان از الگوی مشابهی پیروی نمی‎کند؛ بدین معنا که در بررسی روابط بین کنش‎وری خانوادگی، هویت و رفتار مشکل‎آفرین وقتی کنش‎وری خانوادگی با گزارش والدین درنظرگرفته می‎شود، در مقایسه با وقتی که این متغیر با گزارش نوجوان در الگو مورد بررسی قرار می‎گرفتند، به نتایج متفاوتی منتهی شده است.
۷) در بین متغیرهای بافتی، بافت خانواده ودر بین متغیرهای هویت، سردرگمی هویت بیشترین سهم را در تبیین رفتار مشکل‎آفرین برونی‎سازی‎شده در اوایل نوجوانی دارند.
۳ـ۵ بحث و تبیین یافته‎های نهایی
پژوهش کنونی به منظور کشف روابط کنش‎وری خانوادگی، کنش‎وری مدرسه و حمایت همسال، و هویت شخصی با رفتار مشکل‎آفرین در نمونه‎ای از نوجوانان در اوایل نوجوانی، اجرا شد. در این مطالعه، برای ارائه الگویی از این روابط از ترکیبی از نظریه اجتماعی‎بوم‎شناختی (برونفن برنر، ۱۹۷۹؛ شاپوچنیک و کوتس ورت، ۱۹۹۹، نقل از شوارتز و دیگران، ۲۰۰۳) که بر روابط متغیرهای بافتی چندگانه با کنش‎وری نوجوان متمرکزند و نظریه اریکسون که بر جنبه‎های گوناگون خود و روابط‎شان با کنش‎وری نوجوان تأکید دارد (اریکسون، ۱۹۶۸، نقل از کوت و لوین، ۲۰۰۲) بهره گرفته شد. آزمون الگوی پیشنهادی، ما را به نتایجی رهنمون گشت که در قسمت پیشین بدان‎ها اشاره شد. در اینجا به یافته‎های پژوهش با جزئیات بیشتری خواهیم پرداخت.
ـ روابط مثبت کنش‎وری خانوادگی، کنش‎وری مدرسه، حمایت همسال با انسجام هویت و روابط منفی این سه متغیر با سردرگمی هویت و نیز رابطه مثبت سردرگمی هویت و رفتار مشکل‎آفرین و رابطه منفی انسجام هویت و رفتار مشکل‎آفرین در اوایل نوجوانی، هماهنگ است با انتظارات نظری و پژوهش‎هایی که در گذشته در این باب انجام شده است (جونز و هارتمن، ۱۹۸۸؛ شوارتز و دیگران، ۲۰۰۹؛ سماوی و حسین چاری، ۱۳۸۸؛ ، شوارتز و دیگران، ۲۰۰۵؛ گروتوانت و کوپر،۱۹۸۵؛ آدامز و دیگران، ۲۰۰۱؛ سارتور و یانیس، ۲۰۰۲؛ ریس و یانیس، ۲۰۰۴؛ اثنی عشران، ۱۳۷۸؛ رزمی، ۱۳۸۳؛ریتز و دیگران، ۲۰۰۶؛ فانتی و دیگران، ۲۰۰۸؛ فیروزصمدی، ۱۳۸۰؛ روان‎بخش، ۱۳۸۵؛ مس و دکوویک، ۱۹۹۵؛ موران و دبوئا، ۲۰۰۲؛ وایت و دیگران، ۲۰۰۶؛ ؛ جسور و دیگران، ۱۹۹۵؛ بانی ودیگران، ۲۰۰۰).
ـ سؤال‎هایی که هویت را در قالب فهرست مراحل روان‎اجتماعی اریکسـون اندازه‎گیری مـی‎کنند، بـه عنوان
یک زیرمقیاس واحد، یعنی، یک زیرمقیاس با دامنه‎ای از انسجام هویت تا سردرگمی هویت، مفهوم‎پردازی
شده‎اند (روزنتال و دیگـران،۱۹۸۱). لکـن در پژوهش حاضر، این سـؤال‎ها روی دو عامل جـداگانه، یعنـی،
انسجام هویت و سردرگمی بار داشتند. این یافته هماهنگ است با پژوهش شوارتز و دیگران (۲۰۰۵) کـه
در نمونه نوجوانان اسپانیایی‎تبار نشان دادند که زیرمقیاس هویت روزنتال و دیگران (۱۹۸۱) نه از یک زیرمقیاس منفرد بلکه از دو عامل تشکیل شده است. همان‎طور که شوارتز و دیگران (۲۰۰۵؛ ۲۰۰۸) بیان داشته‎اند، اریکسون انسجام هویت و سردرگمی هویت را دو جنبه جداگانه ولی مرتبط با هم مرحله هویت قلمداد می‎کرد؛ یعنی، بر این باور بود که پیامد هویت بر اساس اینکه کدام جنبه بر دیگری غلبه دارد تعیین می‎شود. پژوهش حاضر از چنین دیدگاهی حمایت می‎کند.
ـ کنش‎وری خانوادگی به‎طور منفی با رفتار مشکل‎آفرین هم به‎طور مستقیم و هم غیر مستقیم از خلال فرایندهای هویت رابطه داشت. فرایندهای هویت ۳۰ درصد از کل رابطه بین کنش‎وری خانوادگی و رفتار مشکل‎آفرین نوجوان را تبیین کردند. شوارتز و دیگران (۲۰۰۵) در پژوهشی که در نمونه نوجوانان اسپانیایی ـ تبار در آمریکا انجام دادند، به تبیین ۲۰ درصدی دست یافتند. این یافته که کنش‎وری خانوادگی با رفتار مشکل‎آفرین در اوایل نوجوانی ارتباط منفی دارد در پژوهش‎های پیشین به‎طور موثق گزارش شده است ( پتیت و دیگران، ۲۰۰۱؛ اسمتانا، کرین۱[۱۴۳]و دادیس، ۲۰۰۲). اگرچه درجات خفیفی از سردرگمی هویت و رفتار مشکل‎آفرین در اوایل نوجوانی، هنجاری است (آرچر، ۱۹۸۲؛ مون۲، پیکلز۳، راو۴، کاستلو۵ و آنگولد۶، ۲۰۰۰)، نتایج پژوهش حاضر مبیّن آن هستند که کنش‎وری ضعیف خانوادگی هم سردرگمی هویت و هم رفتار مشکل‎آفرین را در اوایل نوجوانی تشدید می‎کند و خانواده‎های واجد کنش‎وری مناسب به حفاظت نوجوانان شان در مقابل سردرگمی هویت و رفتار مشکل‎آفرین کمک می‎کنند. افزون‎بر این، با توجه به این واقعیت که دامنه رفتار مشکل‎آفرین در کودکی احتمالاً به اوایل نوجوانی هم کشیده خواهد شد (برویدی و دیگران،۲۰۰۳)، بـر اسـاس یافته‎هـای کنـونی، بهبود در کنش‎وری خـانوادگی به جلـوگیری از تـداوم رفتـار
مشکـل‎آفـرین یا تشدید آن در اوایـل نوجـوانی هـم به‎طور مستقیم و هـم غیـر مستقیم از خـلال کـاهش
سردرگمی هویت کمک می‎کند.
یک یافته ارزشمند دیگر مطالعه کنونی این بود که اگرچه مقداری از رابطه بین کنش‎وری خانوادگی و رفتار مشکل‎آفرین در اوایل نوجوانی از خلال متغیرهای هویت عمل می‎کند، فقط این سردرگمی هویت است که به‎طور نسبی این رابطه را واسطه‎گری می‎کند. این یافته با پژوهش‎های شوارتز و دیگران (۲۰۰۵) در قالب یک مطالعه مقطعی و شوارتز و دیگران (۲۰۰۹) در چهارچوب یک مطالعه طولی، هماهنگ است. این پژوهشگران در نمونه‎ای از نوجوانان اسپانیایی به نقش واسطه‎گر هویت سردرگم در رابطه بین کنش‎وری خانوادگی و رفتار مشکل‎آفرین دست یافتند. نتایج پژوهش کنونی مبیّن آن است که احساس سردرگم هویت شخصی ممکن است موجب اختلال تصمیم‎گیری‎های منطقی نوجوان شود و بدین ترتیب، عاملی برای اشتغال او به رفتار مشکل‎آفرین باشد. همچنین این یافته هماهنگ است با فرضیه داج و پتیت (۲۰۰۳) که متغیرهای بوم‎شناختی از خلال اثراتشان بر متغیرهای درون‎شخصی بر رفتار و سازگاری تأثیر می‎گذارند.
فقدان رابطه بین حمایت همسال و رفتار مشکل‎آفرین برونی‎سازی‎شده در سطح چند متغیره با پژوهش شوارتز و دیگران (۲۰۰۶) هماهنگ نیست. البته خاطرنشان می‎کنیم که در پژوهش شوارتز و دیگران “مفهوم خود”، و نه هویت شخصی، به عنوان واسطه‎گر در نظرگرفته شده بود. در سطح دو متغیره، حمایت همسال به‎طور معناداری با رفتار مشکل‎آفرین، هویت شخصی، کنش‎وری خانوادگی و کنش‎وری مدرسه ارتباط داشت اما در سطح چند متغیری با رفتار مشکل‎آفرین مرتبط نبود. رابطه حمایت همسال با نشانه‎های برونی‎سازی‎شده ممکن است از خلال هم کنش‎وری خانوادگی و هم هویت شخصی عمل کند. تبیین‎های متفاوتی را برای فقدان رابطه مستقیم بین حمایت همسال و رفتار مشکل‎آفرین نوجوان در سطح چند متغیری می‎توان مطرح کرد:
اول اینکه، همبستگی قوی بین حمایت همسال و کنش‎وری خانوادگی(۴۷/۰=r ، ۰۰۱/۰> (p ممکن است علت فقدان رابطه بین حمایت همسال و رفتار مشکل‎آفرین برونی‎سازی‎ شده باشد. با توجه به آنکه الگویابی معادله ساختاری بسط رگرسیون چند متغیره است، می‎توان فرض کرد که وقتی دو متغیر مستقل با یکدیگر همبستگی بالایی دارند، واریانسی که بین آنها برای تبیین یک متغیر وابسته تقسیم می‎شود، به متغیر مستقلی که رابطه قوی‎تر دو متغیره با متغیر وابسته دارد، اختصاص یابد (کوهن و کوهن، ۱۹۸۳، نقل از شوارتز و دیگران، ۲۰۰۶).
دوم اینکه، اهمیت خانواده برای نوجوانان ایرانی، ممکن است در این مورد که کنش‎وری خانوادگی از حمایت همسال به رفتار مشکل‎آفرین نزدیک‎تر است، نقشی داشته باشد. خانواده اولین و مهم‎ترین منبع تحول نوجوان دانسته و به رسمیّت شناخته شده است (استاینبرگ، ۲۰۰۱). در ایران، غلبه فرهنگ مذهبی در چهارچوب دین اسلام که یک سـوم آیه‎های کتاب آسمانی قـرآن به اهمیت خانـواده اختصاص یـافته است
(فراش[۱۴۴]، ۲۰۰۴، نقل از هولدن، ۲۰۱۰)، می‎تواند یکی از علل تأثیر نزدیک‎تر خانواده به پیامد نوجوان در زنجیره علّی باشد.
از سوی دیگر، مطالعات بین فرهنگی نشان داده است که تأثیرات همسال بر تحول بر حسب فرهنگ، متفاوت است (برای مثال، چان،۲۰۰۴، نقل از چان و دیگران، ۲۰۰۶). بافت فرهنگی نقش مهمی در تحول ویژگی‎های اجتماعی و رفتاری فرد و روابط با همسالان دارد (برای مثال، هیند[۱۴۵]، ۱۹۸۷، نقل از چان و دیگران، ۲۰۰۶). تفاوت‎های بین فرهنگی در مورد کنش‎های دوستی و شبکه گروه همسال در چندین مطالعه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:46:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم