کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



همچنین عبدالهی و همکاران (۱۳۹۱) گزارش کردند، به کارگیری لجن فاضلاب در مقادیر ۲۵ تا ۱۰۰ تن در هکتار موجب افزایش هدایت­الکتریکی خاک می­گردد. ونگ (۲۰۰۱) گزارش نمود که افزودن لجن به مقدار ۲۵ تن در هکتار پس از ۲۰ روز، هدایت الکتریکی خاک را ۸ برابر افزایش داد.
طولابی و همکاران (۱۳۹۳) نیز دریافتند که با افزایش میزان لجن فاضلاب به خاک، هدایت الکتریکی به طور معناداری نسبت به شاهد افزایش یافت.
شیرانی و همکاران (۱۳۸۹) با بررسی اثر لجن فاضلاب بر برخی ویژگی­های خاک به نتایج مشابهی دست یافتند. نتایج آن­ها نشان داد، لجن فاضلاب موجب افزایش قابلیت هدایت­الکتریکی خاک گردید و بیشترین افزایش در تیمار ۴۵×۳ تن در هکتار لجن مشاهده شد. آن­ها دلیل شور شدن خاک در اثر افزودن لجن را زیاد بودن املاح موجود در لجن و میزان قابلیت هدایت­الکتریکی بالای آن (۲/۱۰ دسی زیمنس بر متر) نسبت به خاک شاهد (۲۹/۱ دسی­زیمنس بر متر) بیان کردند.
کیایی (۲۰۱۳) نشان داد، کاربرد کود آلی موجب افزایش هدایت الکتریکی خاک از ۲۲/۱ دسی­زیمنس بر متر به ۴۷/۲ دسی­زیمنس بر متر گردید.
رویگ و همکاران (۲۰۱۲) اثر کاربرد طولانی مدت (۵ سال) لجن فاضلاب را بر خصوصات برخی از خاک­های اسپانیا بررسی کردند. نتایج آن­ها نشان داد که کاربرد لجن، قابلیت هدایت­الکتریکی خاک­ها را افزایش داد. بیشترین افزایش در تیمار ۸۰ تن در هکتار لجن مشاهده شد.
گو و همکاران (۲۰۱۲) نیز افزایش قابلیت هدایت الکتریکی را در نتیجه کاربرد لجن فاضلاب به عنوان کود آلی گزارش کردند. نتایج مشابهی در مورد اثر لجن فاضلاب بر افزایش هدایت­الکتریکی خاک گزارش شده است (رامولو، ۲۰۰۲؛ مارتینر، ۲۰۰۲؛ سینگ و همکاران، ۲۰۰۲؛ چنگ و همکاران، ۲۰۰۷؛ کرمی و همکاران، ۱۳۸۶).
شکل ۴-۳- اثر سطوح مختلف لجن فاضلاب بر قابلیت هدایت اکتریکی خاک
۴-۴- اثر لجن فاضلاب بر عملکرد اندام هوایی و ریشه گندم
پژوهشگران بسیاری گزارش کرده ­اند که کود آلی به طور مؤثری می ­تواند سبب افزایش رشد محصولات شود و وزن خشک اندام هوایی و ریشه گیاهان را به طور قابل ملاحظه­ای افزایش دهد (تسادیلاس و همکاران، ۱۹۹۵؛ دلگن و همکاران، ۲۰۰۷؛ وانگ و همکاران، ۲۰۰۸).
۴-۴-۱- تاثیر لجن فاضلاب بر عملکرد اندام هوایی گندم
نتایج نشان داد که کاربرد لجن فاضلاب موجب افزایش معنی­دار عملکرد اندام هوایی گندم گردید (شکل ۴-۴) و در تیمارهایی که لجن دریافت نموده بودند با افزایش سطوح لجن، مقدار عملکرد اندام هوایی گندم نیز افزایش یافت. بیشترین افزایش عملکرد اندام هوایی در تیمار ۱۸۰ تن در هکتار لجن مشاهده گردید. به نظر می­رسد که در افزایش میزان لجن از ۱۸۰ به ۳۶۰ تن، اثر افزایش اثرات سوء لجن (نظیر حضور فلزات سنگین، به هم خوردن تعادل C/N خاک، افزایش شوری خاک) بیش از اثرات مثبت آن بوده و در نتیجه عملکرد کاهش یافته است (افیونی و کریم­پور، ۱۳۸۶).
اثر سوء شوری بر کاهش عملکرد گیاهان مختلف، توسط بسیاری از پژوهشگران گزارش شده است (عبدالغدیر و همکاران، ۲۰۰۵؛ ارشاد و همکاران، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۹). شواهدی وجود دارد که نشان می­دهد، در­ سطوح بالای شوری، عملکرد و بیوماس گیاه بدلیل اثرات اسمزی نمک کاهش می­یابد (حسین و همکاران، ۲۰۰۳). غلظت بالای یون سدیم می ­تواند موجب پیری زودرس برگ و کاهش فعالیت فتوسنتزی شود، که در نهایت عملکرد گندم را کاهش می­دهد (جیمز و همکاران، ۲۰۰۶؛ حسین و همکاران، ۲۰۰۳). گیاهان مختلف، آستانه تحمل شوری متفاوتی دارند. تحمل به شوری یک گیاه زراعی نظیر گندم معمولاً بر اساس میزان کاهش عملکرد آن در خاک­های شور در مقایسه با عملکرد آن در خاک غیرشور تعریف می­گردد. بر همین اساس، گونه­ های مختلف گیاهان زراعی از نظر تحمل به شوری، به گروه ­های حساس، نیمه حساس، نیمه متحمل و متحمل تقسیم بندی شده ­اند (رنجبر و بناکار، ۱۳۸۹). آنچه در مورد میزان آستانه شوری اهمیت دارد این است که عوامل مختلفی مانند ترکیبات نمک، میزان آب خاک، موجودات زنده خاک، شرایط فیزیکی و شیمیایی خاک، اقلیم، روش تهیه بستر، مرحله رشد گیاه و در برخی موارد نوع رقم گیاه بر میزان آستانه تحمل شوری گیاهان مؤثر است (مث و هافمن، ۱۹۷۷). مث و هافمن (۱۹۷۷) با تجزیه و تحلیل داده ­های مربوط به یک رقم از گندم در شرایط شور گزارش کردند که گندم، گیاه نیمه متحمل به شوری است و آستانه تحمل به شوری آن ۶/۸ دسی­زیمنس بر متر است. این درحالی است که فرانکوئیس و همکاران (۱۹۸۰) با مطالعه بر روی رقم دیگری از گندم نتیجه گرفتند که میزان تحمل به شوری گندم مشابه جو (گیاه متحمل به شوری) می­باشد. از طرف دیگر گزارش شده است که برخی از ارقام کانادایی گندم، به شوری حساس تا نیمه حساس می­باشند.
با توجه به اینکه آستانه تحمل شوری متوسط ارقام گندم در استان گلستان ۶/۸ دسی زیمنس بر متر (مطابق نتایج مث و هافمن، ۱۹۷۷) گزارش شده است (آبیار و کیانی، ۱۳۸۲)، لذا گندم مورد مطالعه نیمه متحمل به شوری است. همچنین آبیار و کیانی (۱۳۸۲) گزارش کردند، با افزایش شوری خاک به میزان یک دسی­زیمنس بر متر بیشتر از حد متوسط (۶/۸ دسی زیمنس بر متر) ، عملکرد گندم ۴۷ کیلوگرم در هکتار کاهش یافت.
مقدار عملکرد اندام هوایی گندم در تیمارهای ۵/۲۲، ۴۵، ۹۰، ۱۸۰ و ۳۶۰ تن در هکتار لجن در مقایسه با تیمار شاهد افزایشی معادل با ۳/۲، ۸/۳، ۵/۴، ۳/۶ و ۵/۵ درصد داشته اند. میانگین اندام هوایی گندم در تیمار شاهد برابر با ۰۸۵/۳ گرم در گلدان و در تیمار ۱۸۰ تن در هکتار لجن برابر ۷۴/۱۹ گرم در گلدان بود.
جمیل و همکاران (۲۰۰۶) گزارش کردند که مصرف لجن فاضلاب، عملکرد دانه و تولید خوشه گندم را افزایش داد و بیشترین تولید دانه و خوشه با مصرف ۴۰ تن لجن فاضلاب در هکتار حاصل شد.
نظری و همکاران (۱۳۸۵) در طی بررسی اثر کاربرد پساب و لجن فاضلاب صنعتی بر غلظت برخی عناصر و عملکرد گندم دریافتند که عملکرد وزن خشک اندام هوایی گندم در تیمار آب چاه + لجن نسبت به تیمار پساب افزایش معنی­دار در سطح ۵% نشان داد. متقیان و همکاران (۱۳۹۱) در مطالعه پاسخ گندم در خاک­های آهکی تیمار شده با لجن فاضلاب دریافتند، عملکرد گندم در خاک تیمار شده با لجن فاضلاب افزایش معنی­داری در سطح ۱% یافت.
حمدی و همکاران (۲۰۰۲) نشان دادند که بیشترین عملکرد دانه گندم با مصرف تلفیقی ۸۰ تن کود آلی در هکتار به همراه کود شیمیایی به دست آمد.
جمالی و همکاران (۲۰۰۸) با بررسی کاربرد لجن فاضلاب به عنوان کود برای رشد ذرت بعد از آهک دهی بیان داشتند، لجن فاضلاب وزن خشک گیاه ذرت را افزایش داد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تامرابرت و همکاران (۲۰۰۹) دریافتند که لجن فاضلاب موجب افزایش عملکرد دانه و افزایش تولید کاه گندم شد. آن­ها ذکر کردند که حداکثر بازده در عملکرد کاه و دانه گندم در تیمار ۴۰ تن در هکتار لجن فاضلاب مشاهده شد. نتایج مشابهی توسط هرناندز و همکاران (۱۹۹۱) نیز گزارش شده است.
حجتی و همکاران(۱۳۸۵) گزارش نمودند، اضافه کردن لجن فاضلاب به خاک با افزایش میزان کربن آلی و شاخص بیوماس میکروبی (به عنوان شاخصی از سطح فعالیت میکروبی) زمینه را برای افزایش سطح فعالیت­های آنزیمی مهیا می­نماید، به نحوی که در نتیجه کاربرد لجن فاضلاب و بالارفتن میزان کربن آلی خاک و تحریک فعالیت­های میکروبی میزان فعالیت­های آنزیمی افزایش یافته و در نتیجه سطح بالاتری از عناصر غذایی مورد نیاز برای رشد گیاهان در خاک فراهم شده و عملکرد افزایش می­یابد. همچنین کاربرد لجن فاضلاب می ­تواند از طریق بهبود خصوصیات فیزیکی خاک مانند تهویه، با فراهم کردن شرایط برای رشد گیاه در افزایش عملکرد موثر باشد.
حسن اقلی (۱۳۹۲) تأثیر کاربرد لجن فاضلاب بر عملکرد سویا را مورد مطالعه قرار داد. نتایج نشان داد که افزودن لجن در سطح ۵۰ تن در هکتار، موجب افزایش عملکرد اندام هوایی سویا نظیر وزن کل بذرها، تعداد غلاف برداشت شده و وزن هزار دانه شد.
تسادیلاس (۱۹۹۵) اثر کاربرد لجن فاضلاب بر خصوصیات خاک و رشد گندم و ذرت در شرایط گلخانه­ای را بررسی کردند. آن­ها مشاهده کردند که عملکرد گیاهان در اثر افزودن لجن فاضلاب با افزایش مثبتی همراه بود.
آلینکای و همکاران (۲۰۱۰) گزارش کردند که متوسط افزایش عملکرد گندم پس از اعمال ۲۰ تن لجن فاضلاب، ۱۴۴۸ کیلوگرم در هکتار بود که نسبت به تیمار شاهد ۷۲% افزایش یافت.
محمت (۲۰۱۳) و جیمل و همکاران (۲۰۰۴) افزایش عملکرد دانه، میزان کاه و کلش، درصد پروتئین دانه و وزن ۱۰۰۰ دانه در گیاه گندم در اثر افزودن لجن را گزارش کردند. همچنین بیان داشتند که بیشترین افزایش عملکرد در تیمار ۴۰ تن در هکتار لجن مشاهده شد.
همچنین افزایش عملکرد گیاهان ذرت (کاستیکا و همکاران، ۲۰۰۲)، آفتابگردان (لاوادو، ۲۰۰۶) و برنج (کبیر و همکاران، ۲۰۱۱) نیز در اثر کاربرد لجن فاضلاب گزارش شده است.
شکل ۴-۴- اثر سطوح مختلف لجن فاضلاب بر وزن خشک اندام هوایی گیاه گندم
۴-۴-۲- تاثیر لجن فاضلاب بر عملکرد ریشه گندم
نتایج نشان داد که کاربرد لجن موجب افزایش معنی­دار (در سطح ۵%) عملکرد ریشه گندم گردید (شکل ۴-۵) و در تیمارهایی که لجن دریافت نموده بودند، با افزایش سطوح لجن، مقدار عملکرد ریشه گندم افزایش یافت. بیشترین افزایش عملکرد ریشه در تیمار ۱۸۰ تن در هکتار لجن مشاهده گردید. بین تیمارهای ۵/۲۲، ۴۵ و ۳۶۰ تن در هکتار لجن از لحاظ آماری تفاوت معنی­داری مشاهده نشد، اما با شاهد تفاوت معنی­دار داشتند. همچنین بین تیمارهای ۴۵ و ۹۰ تن در هکتار لجن نیز تفاوت معنی­دار مشاهده نشد. احتمالاً دلیل این­که با افزایش مقدار لجن، وزن خشک ریشه دارای روند افزایشی نمی ­باشد، ممکن است ناشی از این باشد که بخش­هایی از وزن ریشه در هنگام جداسازی از خاک و شستشو از دست رفته باشد.
در سراسر جهان تحقیقات قابل توجهی روی اثر کاربرد لجن فاضلاب بر عملکرد گیاهان در شرایط اقلیمی و خاکی متفاوت انجام شده است. نتایج محققان نشان داد که افزودن لجن موجب افزایش عملکرد و اجزای عملکرد گیاهان نظیر اندام هوایی و ریشه می­ شود (اعظم و لودهی، ۲۰۰۱؛ چانتا و همکاران، ۲۰۰۲؛ محمد و آتامنه، ۲۰۰۴؛ دورسان و همکاران، ۲۰۰۵؛ کازادو-ولا و همکاران، ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷؛ ساماراس و همکاران، ۲۰۰۸؛ توگای و همکاران، ۲۰۰۸؛ آنجین و یاگانوگلو، ۲۰۱۱).
کبیری­نژاد و همکاران (۱۳۸۷) و استوارمن و ترنر (۲۰۰۵) گزارش نمودند، لجن فاضلاب موجب افزایش معنی­دار عملکرد گیاه ذرت گردید.
کاسترو[۴۹] و همکاران (۲۰۰۹) اظهار داشتند کاربرد اصلاح کننده‌های آلی از جمله لجن فاضلاب، سبب افزایش ماده‌آلی در خاک می‌شود که به موجب آن عملکرد گیاه افزایش می‌یابد.
طولابی و همکاران (۱۳۹۳) دریافتند که کاربرد لجن فاضلاب به طور معنی­داری سبب افزایش وزن خشک اندام هوایی و ریشه در تمام تیمارها در مقایسه با خاک شاهد شد.
قنبری و همکاران (۱۳۸۵) با بررسی اثر کاربرد پساب صنعتی بر عملکرد گندم دریافتند که کاربرد پساب موجب افزایش عملکرد ریشه گیاه گندم شد.
شکل ۴-۵- اثر سطوح مختلف لجن فاضلاب بر وزن خشک ریشه گندم
۴-۵- تأثیر لجن فاضلاب بر غلظت آهن اندام هوایی گندم
شکل ۴-۶ اثر سطوح مختلف لجن فاضلاب بر غلظت آهن در اندام هوایی گندم را نشان می­دهد. نتایج حاکی از آن است که کاربرد لجن فاضلاب موجب افزایش معنی­دار (در سطح ۵%) غلظت آهن اندام هوایی گیاه شد. بیشترین افزایش عملکرد در تیمارهای ۱۸۰و ۳۶۰ تن در هکتار لجن مشاهده گردید. بین تیمارهای شاهد، ۵/۲۲، ۴۵ و ۹۰ تن در هکتار از لحاظ آماری تفاوت معنی­داری مشاهده نشد. میانگین غلظت آهن در اندام هوایی در تیمار شاهد برابر با ۸۸/۸۶ میلی­گرم بر کیلوگرم ماده خشک و در تیمارهای ۱۸۰ و ۳۶۰ تن در هکتار لجن به ترتیب برابر با ۲۵/۱۱۰ و ۸۳/۱۱۵ میلی­گرم بر کیلوگرم ماده خشک بود که افزایشی معادل ۲۶/۱ و ۳۳/۱ درصد داشته اند. سطح مناسب آهن برای گیاهان در دامنه ۵۰-۲۵۰ میلی­گرم در کیلوگرم و سطح بحرانی آن در گیاه ۵۰ میلی­گرم در کیلوگرم است. به­ طوری که اگر غلظت آهن کل در ماده خشک ۵۰ میلی­گرم در کیلوگرم باشد، احتمالا کمبود آهن رخ می­دهد که می ­تواند به دلیل نافراهمی یا جذب ناکافی عنصر باشد. غلظت آهن در برگ­های جوان گیاهان می ­تواند در حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلی­گرم در کیلو­گرم باشد (مورت وت، ۱۹۹۱). با توجه به این­که ملکوتی و تهرانی (۱۳۷۸) حد کمبود آهن را در گیاه گندم کمتر از ۱۰ میلی­گرم بر کیلوگرم ماده خشک، حد مطلوب را ۱۰-۳۰۰ میلی­گرم بر کیلوگرم ماده خشک و حد مسمومیت را ۳۰۱-۵۰۰ میلی­گرم بر کیلوگرم ماده خشک تعیین کردند، می­توان نتیجه گرفت که افزودن لجن فاضلاب به خاک حتی در بالاترین سطح (۳۶۰ تن در هکتار) مسمومیتی برای گیاه ایجاد نکرده است و میزان آهن در این سطح از لجن (۸۳/۱۱۵ میلی­گرم بر کیلوگرم ماده خشک ) در حد مطلوب قرار دارد. همچنین میزان آهن در سایر تیمارها نیز در حد مطلوب قرار دارد.
مک گراث و همکاران (۲۰۰۰) بیان داشتند، افزودن لجن فاضلاب و سایر مواد زائد شهری به خاک باعث افزایش غلظت عناصر کم نیاز در خاک می‌شود، زیرا لجن فاضلاب همواره دارای مقدار زیادی از این عناصر نسبت به خاک می­باشد.
بر­اساس گزارش بزکورت (۲۰۰۳)، استفاده از لجن فاضلاب سبب افزایش قابل توجه غلظت آهن گیاه شد.
بر اساس گزارش دلگن[۵۰] و همکاران (۲۰۰۷)، افزودن لجن فاضلاب به خاک سبب افزایش مقدار قابل جذب آهن در خاک و گیاه شد.
نظری (۱۳۸۵) طی بررسی اثر لجن فاضلاب بر غلظت برخی عناصر در عملکرد گندم گزارش کرد که استفاده از لجن فاضلاب سبب افزایش غلظت آهن گیاه شد. بیشترین غلظت این عنصر در تیمار لجن مشاهده شد که احتمالا به دلیل افزایش قابلیت جذب این فلزات توسط مواد آلی موجود در لجن بود.
کاستیکا و همکاران (۲۰۰۷) در پژوهشی دریافتند که افزودن لجن فاضلاب به خاک، موجب افزایش غلظت آهن اندام هوایی گیاه ذرت گردید. آن­ها بیشترین افزایش را در تیمار ۴۰ تن در هکتار لجن مشاهده کردند.
الکانترا و همکاران (۲۰۰۹) با بررسی اثر کاربرد لجن فاضلاب بر غلظت عناصر کم­مصرف در گیاه ذرت بیان کردند که با افزودن لجن به خاک، غلظت آهن و روی در برگ گیاه افزایش یافت. آن­ها میزان افزایش غلظت آهن در برگ را بیشتر از دانه گزارش کردند.
بزکورت و همکاران (۲۰۱۰) بیان کردند که افزودن لجن فاضلاب موجب افزایش عملکرد میوه و رشد درخت سیب شد و همچنین گزارش کردند که غلظت فلزات کم­مصرف نظیر آهن، با مصرف لجن فاضلاب افزایش یافت. هرچند این افزایش کمتر از تیمار کودی بود.
فلاحی مطلق (۱۳۹۳) با بررسی اثر کاربرد پسماند آلی بر غلظت آهن و عملکرد گیاه ذرت گزارش کرد که با افزودن پسماند آلی، عملکرد گیاه افزایش یافت. بیشترین مقدار جذب آهن در تیمار سال دوم ۶۰ تن در هکتار مشاهده شد که در ریشه و اندام هوایی گیاه در مقایسه با شاهد به ترتیب به میزان ۵۹/۶۹ و ۶۴/۸۱ درصد افزایش یافت.
مجیری و عبدالعزیز (۲۰۱۱) گزارش کردند که غلظت آهن موجود در گیاه گندم در اثر افزودن پساب صنعتی به خاک، افزایش یافت.
شکل۴-۶- اثر سطوح مختلف لجن فاضلاب بر غلظت آهن در اندام هوایی گیاه گندم
۴-۶- تأثیر لجن فاضلاب بر غلظت آهن ریشه گندم
نتایج نشان داد که کاربرد لجن موجب افزایش معنی­دار (در سطح ۵%) غلظت آهن در ریشه گندم گردید (شکل۴-۷). بیشترین افزایش غلظت آهن در تیمار ۳۶۰ تن در هکتار لجن فاضلاب مشاهده گردید. بین تیمارهای ۹۰ و ۱۸۰ تن در هکتار از لحاظ آماری تفاوت معنی­دار مشاهده نشد ولی با شاهد تفاوت معنی­دار داشتند. مقدار آهن ریشه در تیمار ۳۶۰ تن در هکتار لجن در مقایسه با تیمار شاهد افزایشی حدود ۵۲/۲ درصد داشته­ است. میانگین آهن ریشه در تیمار شاهد برابر با ۴/۹۸۶ میلی­گرم در هر کیلوگرم و در تیمار ۳۶۰ تن لجن (بالاترین تیمار) برابر ۲۴۹۰ میلی­گرم در کیلوگرم ماده خشک بود.
کاپلان و همکاران (۲۰۱۴) گزارش کردند که افزودن لجن فاضلاب به خاک، موجب افزایش غلظت آهن موجود در ریشه گیاه شد. این افزایش در تیمارهای ۶۰ و ۸۰ تن در هکتار لجن مشاهده شد.
حسین­پور و قاجار (۱۳۹۲) با بررسی اثر کاربرد لجن فاضلاب بر خاک تحت کشت تربچه دریافتند که با کاربرد لجن غلظت آهن در ریشه تربچه افزایش یافت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان آهن در کاربرد سه ساله تیمار ۴۰ تن در هکتار لجن مشاهده شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 02:54:00 ق.ظ ]




شرح ابیات:
بنگاه: مسکن، محل اقامت جایی که نقد و جنس در انبار قرار دهند.
دِرَم سنگ: وزن یک دِرَم بر، من است – درم: درهم کلمه‌ای است در اصل یونانی draxmeکه واحد پول نقره بوده و وزن و بهایش در دوره‌های مختلف فرق کرده است. معنی جمله این است که ده درم از من طلبکار است.
فانید: نوع قند سفید
تَنگِ شکر: بارِ شکر
نامبُردارِ طی : منظور حاتم است
نامبُردار: مشهور ،نامور/ در این بیت سعدی پایان یافتن کتاب را به سال ۶۵۵ هـ.ق به لبریز شدن گنج (سخن بوستان) از دِرّ شعر تشبیه کرده است.
حی : قبیله
در خور: سزاوار، شایسته، مناسب
درخورد: سزاوار و شایسته
آل حاتم: خاندان حاتم
آل طی: خاندان طی
طی: تیره‌ای از قوم عرب که حاتم نیز از آن بود.(یوسفی، ۱۳۶۹: ۲۹۱)
۴-۱-۱۵- سوره‌ی نساء،آیه‌ی ۲
وَ آتُوا الْیَتامى‏ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‏ أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیرا.
([اى مسلمانان‏] مال یتیمان را براى خودشان بکار برید و کالاى بد خود با مال خوب ایشان عوض نکنید و آن را به سرمایه‌ی خود نیفزایید و نخورید که گناهى‏ است بزرگ)
نکته ها :
«وَ آتُوا الْیَتامى‏ أَمْوالَهُمْ»: یعنى پس از رشد و بلوغ اموال آنها را به خودشان بدهید. یا پیش از بلوغ خرج کنید براى آنها و پس از بلوغ به خودشان بازگردانید.
– جنس خوب از مال یتیم را با جنس بد مال خود عوض نکنید.
پیام ها:
– مال یتیمان را به خودشان بدهید تا از بلاى حرص و دون همّتى پاک شوید و به امانت و دیانت و پاکدلى آراسته شوید که این رذایل پرده‏ى غفلت و دورى از فیض است (عاملى،۱۳۶۰، ج‏۲: ۳۲۱).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت پیام ها

یـکـی خــار پـای یـتیـمی بــکنـد
همی گفت و در روضه ها می‌چمیـد
مـشو تـا تــوانی ز رحـمـت بــری

به خـواب اندرش دید صـدرِخُجَنـد
کـزان خـار بـر من چه گلها دمیـد
کـه رحمت برندت چو رحمت بری
(سعدی، ۱۳۸۳: ۹۸)

شرح ابیات:
صدر خجند: خجند نام شهری در ماوراءالنهر بر ساحل سیحون که امروزه جزء ازبکستان است.
آل خجند خاندانی بودند که در قرن ۶ هـ ریاست شافعیان اصفهان را داشتند و خود مردمی فاضل و ادب پرور و شاعر بودند و ممدوح برخی از شاعران مشهور شدند.
چند تن از خجندیان ملقّب به صدرالدین بوده‌اند از آن جمله :صدرالدّین محمّد بن عبدالّطیف و فرزندش صدرالدّین عبدالّطیف بن محمّد (متوفی ۵۸۰ هـ. ق) و صدرالدّین محمود بن عبدالّطیف ابن محمد (مقتول ۵۹۲ هـ. ق)( دکتر ذبیح الله صفا، ۱۳۶۶، ۲: ۶۰)
رَوضِه: باغ، گلزار
می چَمید: چمیدن یعنی با ناز راه رفتن، خُرامیدن
بِچَم: بخُرام، گردش کن
بری: در مصراع اوّل به معنی دور، روگردان و بر کنارست
بری شود: یعنی پادشاه از چنین سپاهی روگردان و بیزار می‌شود.
رحمت برندت: رحمت بردن، یعنی رحمت آوردن، عطوفت و مهربانی کردن(یوسفی،۱۳۶۹: ۲۷۳).
۴-۱-۱۶- سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۶
وَ ابْتَلُوا الْیَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ حَسِیباً.
(و یتیمان را بیازمایید تا چون بالغ و تواناى کار زندگى‏شان یافتید مال‏شان به خودشان سپارید و خود بیش از اندازه از مال یتیم نخورید و به آن پیشدستى نکنید که هنوز یتیم بزرگ نشده [و مال خود از شما نخواسته بهره‏ى خود از آن برده باشید] و اگر سرپرست یتیم بى‏نیاز بود چیزى از مال او نخورد و اگر نادار بود به آیین مردمى از آن بخورد و چون مال یتیمان به ایشان دادید بر آن گواه بگیرید که او برای رسیدگی به حساب مردم بس باشد)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نکته ها :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:53:00 ق.ظ ]




هلاکو مراغه را به پایتختی خود برگزید و از عیسویان حمایت نمود ، همچنین آنها را به امور مهم گذاشت. هلاکو اختلافاتی نیز با برکای که خواهان جانشینی اریق بوکا بجای منکو بود ، داشت که به درگیری های میان آن دو منتهی شد.( اشپولر،۱۳۸۹،۶۶-۶۱). هلاکو به منظور برقراری نظم و امنیت و ساماندهی امر حکومتی در سال ۶۶۱ هـ مجلس شور مملکتی تشکیل داد(همان،۶۹). در این مجلس شمس الدین محمد جوینی برادر مورخ معروف به وزارت رسید(خواند میر،۱۳۵۵ ،۲۶۶). هلاکو در ربیع الاول سال ۶۶۳ﻫ وفات یافت و اباقاخان جانشین او شد .
۳-۲- ۲-اباقاخان
اباقاخان در دوران سلطنت هلاکو به خراسان فرستاده شد و بر آن ولایت حکم می راند در حالیکه ارغون در دستگاه او خدمت می کرد. اباقا در هنگام مرگ هلاکو به قشلاق خود در مازندران رفته بود ، اما با شنیدن خبر مرگ هلاکو خود را به قورلیتای رساند و در سال ۶۶۳ هـ توانست به تخت قاآنی بنشیند . او تابستان را در ایلاق و زمستان را در مراغه می گذراند.(سمرقندی ، بی تا،۱۷۰). ازدوران سلطنت اباقاخان بعنوان دوره رشد وترقی مسیحیان تحت حکومت مغول یاد شده است(لین ،۱۳۸۹،۷۸). او در همان اوایل حکومت خود ، دختر میخائیل هشتم ، امپراطور روم شرقی به نام مریم را به عقد خود درآورد و رابطه خود را با آنها مستحکم نمود و هنگامیکه بر تخت نشست ممالک را بین امرا و حکام تقسیم نمود . اباقا وزارت خود را به شمس الدین محمد جوینی داد ، او همچنین تبریز را به پایتختی برگزید(رشید الدین فضل الله،۱۳۶۷:ج۲،۷۴۳) . در این زمان عطامک جوینی نیز به حکومت عراق رسید و عراق در دوران او آباد و شکوفا شد.
در همان اوایل حکومت اباقاخان ، از جانب اردوی زرین دشمنی هایی با او صورت گرفت و سرانجام نوباقای و برکه در سال ۶۶۴ هـ به جنگ با اباقاخان برخواسته و در نزدیکی آق سو با نبردی در گرفت که در آن نوقای کشته شد ، و برکه به طرف تفلیس حرکت نمود، اما در بین راه مریض شده و وفات یافت ، در این میان اباقاخان منکو تیمور را به محافظت استحکامات آنجا گذاشته و بازگشت و در کرمان و مازندران قشلاق کرد . در زمستان همان سال براق درصدد حمله به مملکت اباقاخان برآمد . او در وهله اول محمود یلواج را به نزد اباقا فرستاد(همان،۷۴۵-۷۴۴). که هدف از این دیدار ظاهرا گردآوری عایدات مقرر برای براق ، پادشاه الوس جغتای و همسایه شرقی اش قایدو بود که براق نخست رقیب او و سپس در سلک ملتزمانش درآمده بود. اما مقصود اصلی سفر محمود یلواج ، جاسوسی و گردآوری اطلاعات از مناطق تحت حکومت اباقا برای براق بود؛ زیرا براق به تشویق قایدو ، قصد حمله به سرزمین های اباقاخان را در سر داشت.(بویل،۱۳۸۵،۳۳۵). در همان زمان خبر رسید که بر کنار جیحون لشکری یاغی مشاهده شده با دریافت این گزارش، اباقا دستور بازگرداندن محمود یلواج را داد داد ، اما او سپاهیان اباقا را فریب داد و از جیحون گذشت. (رشید الدین فضل الله،۱۳۶۷:ج۲،۷۴۵).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

براق همچنان در حال حرکت به سمت ممالک اباقاخان بود ، تا اینکه در سال ۶۶۸ﻫ به خراسان آمد و در آنجا مصافی سخت با اباقاخان داد و منهزم گشته ، از آب قراسو گذشت ، در حالیکه نیروهای او پراکنده شدند ،از جمله این افراد ، احمد اغول پسر بوری بن جغتای بود که با لشکر خود به جانب بیش بالیغ روانه شد(همان ،۷۶۰). پس از شکست لشکر براق اباقاخان به آذربایجان بازگشت و در آنجا برای بار دوم به تخت نشست.
در سال ۶۷۱ ﻫ آقبک نامی که مدتی حفاظت قلعه آمویه را داشت به حضور اباقاخان رسید و از مردم بخارا شکایت کرد و بیان نمود که همه دشمنانی که از آن طرف آب می آیند از بخارا تامین می شوند و قوت می گیرند(همان ،۷۶۶). اباقا خان نیز با شنیدن این شکایت به بخارا حمله کرده و انجا را ویران نمود . پس از آن نیز شمس الدین کرت را به خاطر رفتار تردد آمیزش در هنگام حمله براق ، به قلعه دز که در سرحد قفقاز و دشت قیچاق قرار داشت ، تبعید نمود . شمس الدین در این قلعه به سال ۶۷۶ ﻫ وفات یافت.
همچنین اباقا خان در سال ۶۷۷ ﻫ سپاهی را به جنگ نکوداریان که راه ها را ناامن کرده بودند فرستاد. در همین اثنا دسیسه چینی های مجد الملک یزدی بر علیه جوینی افشاء شد و اباقاخان او را به جوینی سپرد تا هرچه می خواهد در مورد او انجام دهد اما جوینی از جرم او گذشت.(همان۷۷۶-۷۷۳). اما در طرف دیگر مرزهای اباقاخان شامیان، به حدود روم و دیار بکر دست اندازی کرده و ولایات مسلمان را تاراج می کردند و این موجب شد که اباقاخان به جنگ با آنها بپردازد سپاهی که اباقاخان به مصاف انها فرستاد در حدود الرحبه شکست خورده و چینقار فرمانده سپاهیان مغول نیز به قتل رسید ؛ سپاه مغولان سپس در جنگ ابلستن نیز درهم شکستند(اشپولر،۱۳۸۴،۷۹). به دنبال این اقدامات و به تلافی این شکست ها اباقاخان ، منکو تیمور برادر خود را به نبرد با مصریان فرستاد که در آن جنگ منکو تیمور نیز کشته شد(رشید الدین فضل الله،همان،۷۷۸-۷۷۶).این درگیری ها در سال ۶۸۰ ﻫ بعلت مرگ اباقاخان متوقف شد.
۳-۲-۳- احمد تکودار
پس از مرگ اباقاخان و بعد مذاکرات بسیار ، بالاخره تکودار به حکومت رسید ، او پس از گرویدن به اسلام نام احمد را برای خود برگزید. هنگامی که احمد از جشن و سرور فارغ شد، دستور داد تا خزاینی را که در کوه شاهو بود، را آورده و در بین امرا تقسیم نمایند. بنظر می رسد که احمد در ابتدا قصد داشته است با مصریان رابطه دوستانه ای برقرار نماید و توافق و صلح را جایگزین جنگ کند و گفته می شود یکی از دلایل اسلام آوردن او همین مساله است که با معرفی کردن خود بعنوان حاکمی مسلمان وجهه مناسبی در میان انها پیدا کند . او به منظور اجرای این طرح در جمادی الاول ۶۸۱ ﻫ هیئتی به دربار قلاون به قاهره فرستاد ، تا خبر اسلام آوردن احمد و هدفهای صلح جویانه اش را به گوش مسلمانان برسانند(اشپولر،۱۳۸۴،۸۳). این روش سیاست خارجی احمد تکودار بود . اما در داخل مشکل اصلی او ارغون بود که با چند روز تاخیر به قوریلتای پادشاهی او آمد و حتی گلایه داشت که چرا تا آمدن او صبر نکرده اند . شخص مشکل ساز دیگر که دسیسه چینی می کرد مجدالملک یزدی بود ، او نسبت به صاحب دیوان نظر خوشی نداشت اما در آخر تمام نقشه های که برای صاحب دیوان می کشید بر سر او فرو ریخت و هشتم جمادی الاول سال ۶۸۱ ﻫ در الاتاق کشته شد ؛ رشید الدین در این باره می نویسد :«سر او را پر از کاه کردند تا به بغداد فرستند و اعضای او را نیز به اطراف فرستادند». ارغون که از خاندان جوینی دل خوشی نداشت وقتی به بغداد رفت درخواست پس دادن املاک پدرش را نمود ؛ او در همانجا جنازه یکی از نزدیکان خواجه علاءالدین را از خاک بیرون آورد ، علاءالدین که به هنگام دریافت این خبر در اران به سر می برد ، پس از شنیدن این خبر از شدت ناراحتی در سال چهارم ذی الحجه ۶۸۱ ﻫ وفات یافت(رشید الدین فضل الله،۱۳۶۷:ج۲،۷۸۹-۷۸۶).اما ارغون همچنان مخالفت خود را با احمد ادامه داد تا اینکه قونغورتای یکی از نزدیکان ارغون در آسیای صغیر قیام کرد ، احمد او را شکست داد و به قتل رساند. سپس نیروهای او به ارغون پیوستند تا اینکه زد و خوردهایی رخ داد و احمد شکست هایی از او خورده و به آذربایجان فرار کرد ، در آنجا او را گرفتند و با شکستن کمرش او را به قتل آوردند ، همانطوری که احمد ، قونغورتای را به قتل رسانده بود(بویل،۱۳۸۵،۳۴۵).
۳-۲-۴- ارغون
ارغون پس از صدور فرمان قتل احمد ، در بیست و هفتم جمادی الاول ۶۸۳ ﻫ به ایلخانی رسید (رشید الدین فضل الله،۱۳۶۷:ج۲،۸۰۷). پس از آن هر یک از شاهزادگان و امرا را به حکومت ایالاتی گماشت. در این راستا هولاجو و گیخاتو را به مملکت روم فرستاد و خراسان و مازندران و قم و ری را به فرزند خود غازان خان سپرد(ر.ک.همان۸۰۸-۸۰۷).
شمس الدین صاحب دیوان که با شروع سلطنت ارغون به اصفهان و از آنجا به قم گریخته بود پس از مدتی به نزد ایلخان آمد و ارغون که بوقا را به وزارت خود برگزیده بود ، در ابتدا قصد داشت از کشتن او صرف نظر نماید و او را به نیابت امیر بوقا قرار بگمارد (بویل،۱۳۸۵،۳۴۶). اما دسیسه چینی های فخرالدین مستوفی و حسام الدین تاثیر خود را گذاشت و باعث شد، تا بوقا دستور قتل صاحب دیوان شمس الدین را بدهد. (رشید الدین فضل الله،همان، ۸۱۱-۸۰۸). پس از این واقعه بوقا در پی شورش مردم بر ضد عاملان مغول به شیراز فرستاده شده بود(بویل،همان،۳۴۷). در آنجا عده ای از مغولان از او به نزد ایلخان شکایت کرده و ایلخان را بر ضد او افروختند(اشپولر،۱۳۸۴،۸۸۹). بوقای نیز در این حالت به مخالفت با ارغون برخاست . اما پس از مدت کوتاهی دستگیر شد و در بیست و یکم ذی الحجه ۶۸۷ﻫ به قتل رسید (رشید الدین فضل الله،همان،۸۱۸-۸۱۵).
ارغون حکمرانی کارآمد نبود، و در تشخیص مصالح مالی دولت ، نالایق و بی تجربه به شمار می آمد . وی طرحی برای تحصیل گسترده ثروت در کشور تهیه نموده و بدین منظور حکومت را به سعدالدوله یهودی داد، سعدالدوله نیز تا توانست ایالات را تحت فشار قرار داد(اشپولر،۱۳۸۹،۸۲۹). و توانست در دولت ارغون صاحب نفوذ وقدرت شود و با پشتیبانی ارغون که متعصبانه ، پیرو دین بودا و دشمن مسلمانان بود، به سرکوبی مسلمانان پرداخت(اشپولر،۱۳۸۴،۹۰). منشی کرمانی در این مورد می نویسد : « انتقام او اهل اسلام را شمشیری بود زهرآلود»(منشی کرمانی،۱۳۶۲،۶۲).او تا سال ۶۹۰ ﻫ که سال وفات ارغون بود (رشید الدین فضل الله،همان،۸۱۹). همچنان برسریر قدرت بود و در سال ۶۹۰ ﻫ پس از شش روز بعد از مرگ ارغون در آذربایجان وفات یافت.
۳-۲- ۵-گیخاتو و بایدو
پس از مرگ ارغون تلاش اکثر امرا بر این بود تا بایدو را به تخت ایلخانی بنشانند . اما بواسطه طرفداری های امیر چوپان و قورمشی از گیخاتو ، گیخاتو که در روم بود به سمت ایران حرکت نموده و در روز یکشنبه بیست و چهارم رجب سال ۶۹۰ ﻫ در حدود اخلاط به تخت نشست (رشید الدین فضل الله،۱۳۶۷:ج۲،۸۳۰).گیخاتو هنگامی که به تخت نشست از قامانها پرسش نمود ، که چرا ارغون زندگی کوتاهی داشت؟ آنان پاسخ دادند : زیرا او شاهزادگان و مردم بسیاری را کشت و در خونریزی افراط نمود(بیانی ،۱۳۶۷:ج۲،۴۳۰). بنظر می رسد که این سخنان به نوبه خود توانسته تاثیر بسیاری بر گیخاتو بگذارد . چون می بینیم در هنگام کنکاش از مخالفین و کسانی که موافق حکومت او نبودند ، پس از شنیدن اعتراف انها ، ازخونشان گذشت ، که نمونه آن شیکتور نویان بود .هنگامیکه گیخاتو به طرف روم رفت، او را به نیابت خود در ایران گماشت و نیز در زمان حضور گیخاتو در روم ، صدرالدین زنجانی و طغاجار در ایران دست به توطئه بردند و از عموی او حمایت نمودند ، اما آنها نیز مورد عفو قرار گرفتند و حتی قدرت آنها از آن نیز فراتر رفت و طغاجار به عنوان یکی از فرماندهان سپاه برگزیده شده وصدرالدین زنجانی نیز بعدا به وزارت رسید. (بویل،۱۳۸۵،۳۵۰).
در روز یکشنبه دوازدهم رجب سال ۶۹۱ ﻫ در الاتاغ گیخاتو دوباره بر تخت نشست(رشید الدین فضل همان،۸۳۳). و گیخاتو در همین سال صدرالدین زنجانی را به وزارت برگزید و با زیاده روی در دادن هدایا خزانه دولت را خالی کرد( وصاف، ۱۲۶۹ ،۲۶) پس از آن گیخاتو توانست نیروهای سلطان مملوک مصر که قلعه روم را تصرف نموده بودند را شکست دهد(اشپولر،۱۳۸۴،۹۳). از جمله اتفاقات مهمی که در دوره سلطنت گیخاتو رخ داد ، انتشار چاو بود ، که می توان آنرا یکی از دلایل برکناری او نیز به شمار آورد که موجب دلسردی مردم از او و حمایت از رقبایش بخصوص بایدو شد . داستان از اینقرار بود که در این هنگام چاو در چین رواج پیدا کرد و صدرالدین زنجانی نیز وقتی از آن آگاه شد آنرا به عرض گیخاتو رساند و او را ترغیب نمود که برای سر و سامان دادن به وضع مالی کشور ، دست به انتشار چاو بزنند، ایلخان نیز تحت تاثیر سخنان او قرار گرفته و موافقت کرد. بعد از آن نیز چاو خانه ها در اکثر ممالک دایر گردید(رشید الدین فضل الله،۱۳۶۷:ج۲،۸۳۵). با انتشار چاو در ایران هیچ کس به این پول اعتمادی نشان نداد ؛ بازارها خالی شدند و بجز روستاها در جای دیگری آذوقه یافت نمی شد و غازان خان که حکمران ایالت خراسان بود آن را به رسمیت نشناخت(اشپولر،۱۳۸۴،۸۳). و مردم نیز در برابر این اقدام مقاومت نمودند. چنانچه رشید الدین می نویسد :« همچنان معامله به زر می کردند» (رشید الدین فضل الله،همان،۸۳۶). در خاتمه گیخاتو مجبور شد این فرمان را لغو کند. با این کار بدگمانی ها نسبت به گیخاتو بیشتر شد اما مسئله دیگری که از لحاظ سیاسی تاثیر بسیاری بر حکومت گیخاتو گذاشت، این بود که او در مجلسی که مست بود به بایدو دشنام داد. (اقبال آشتیانی ،۱۳۵۶،۲۵). که این اقدام منجر به ناراحتی شدید بایدو از او شد و اکثر امرا نیز با او موافقت کرده و برای عزل گیخاتو از حکومت هم آواز شدند .هنگامی که گیخاتو از این اوضاع آگاهی یافت بعضی از امرا را دستگیر کرد که امیر طغاجار با وساطتی که انجام داد جان دستگیر شدگان را نجات داد و پیشنهاد مذاکره با بایدو را داد(اشپولر ،۱۳۸۴،۹۴). اما در این هنگام بایدو از طرف بغداد به تبریز حمله ور شده و در نزدیک همدان با نیروهای گیخاتو درگیر شد که در این نبرد امرای گیخاتو نیز به بایدو پیوستند و ایلخان با دیدن این وضعیت پا به فرار گذاشت ، اما نیروهای بایدو او را دستگیر کرده و به یاسا رساندند. (رشید الدین فضل الله،همان،۸۳۸-۸۳۷) .
پس از مرگ گیخاتو امیر طغاجار و امرای دیگر بایدو را به ایلخانی برگزیدند او در جمادی الاول سال ۶۹۴ﻫ در نزدیکی همدان به جای گیخاتو نشست و وزارت خود را به جمال الدین دستجردانی سپرد(شبانکاره ای،۱۳۶۳ ،۲۶۷). در این دوره به مانند عهد ارغون، مسلمانان به زحمت افتادند و مغولان دست به تعدی به جان و مال مردم دراز کردند و زوایا و خانقاه ها پایگاه بخشیان و کشیشان شد(بیانی ، ۱۳۷۹ ،۲۰۷). و به مسیحیان اجازه بنای کلیساهای جدید در نقاط گوناگون کشور داده شد (بیانی ،۱۳۶۷:ج۲،۴۳۶). اما پس از مدتی بایدو دستجردانی و طغاجار را از خود رنجاند. با این اقدام او، طغاجار در هنگام جنگ بایدو با غازان انتقام گیخاتو را بهانه خود قرار داده و به لشکریان غازان پیوست(رشیدالدین فضل الله ،همان،۹۰۰-۸۸۲). دوران حکمرانی بایدو نیز با حملات غازان به پایان رسید و غازان توانست در ۲۹ دیقعده ۶۹۴ﻫ بر تخت بنشیند.(اشپولر ،همان،۹۶).
۳-۲-۶- غازان خان
با روی کار امدن غازان که با راهنمای و ارشاد نوروز به اسلام گرویده بود، دوران جدیدی را در ایران عصر ایلخانان مغول آغاز گردید.در این راستا او، مسلمین را می نواخت و سخت گیری را بر عیسویان شروع نمود. غازان در ابتدای سلطنت خویش دستور ویران کردن تمام کلیساها و بت خانه ها را صادر نمود و این کار چنان شدت گرفت که پس از چندی ناگزیر شد، فرمان لغو آن را صادر کند. در زمان او مغولان زیادی به اسلام گرویدند و بنا به قول شبانکاره ای ، غازان دستور داده بود تا « جهودان دستارها ببندند»(شبانکاره ای،۱۳۶۳ ،۲۶۸). همچنین او اصلاحاتی نظیر : اصلاح وضع مسکوکات و مقیاس ، رسیدگی به منابع مالیاتی ،اصلاح شیوه تحویل اسلحه به لشکرها ، میزان نحوه پرداخت مواجب سپاهیان و غیره را انجام داد (رشیدالدین ،فضل الله ،۱۳۶۷:ج۲،۹۶۶). تا وضع مملکت رو به آبادانی نهد که بنابر شواهد اینگونه نیز شد و وضعیت معیشتی مردم بهبود یافت. با به حکومت رسیدن غازان جنگ های داخلی در قلمرو ایلخانان پایان یافت (قابل ذکر است این کشمکش ها پس از مرگ ارغون آغاز شده بود) در همین اثنا با مرگ قوبیلای قان ،حکومت ایلخانان از قلمرو آن تجزیه شد .
حکومت غازان در اوایل شکل گیری از آرامش چندانی برخوردار نبود امرا سر نا سازگاری گذاشته بودند ، امیر نوروز یکی از این مخالفان بود. او در آغاز امر با تمام وجود به یاری غازان برخاست تا او را به حکومت برساند و اینگونه نیز شد ، اما نوروز انتظار داشت که ندیم نیرومند ایلخان گردد اما توقعات او چنان که باید برآورده نشد. نوروز در خراسان خروج کرد، او می کوشید تا سلطان مستقل ایالت خراسان گردد ، لشکریان امیر نوروزدر نبرد با سپاهیان غازان که برای فرو نشاندن عصیان او اعزام شده بودند، منهزم شدند وامیر نوروز نیز به هرات گریخت . ملک فخرالدین کرت ، امیر هرات تابع و دست نشانده ایلخان در آغاز رسم میهمان نوازی را درباره امیر نوروز به جای آورد ، ولی سپس او را تسلیم غازان نمود ؛ قتلغ شاه، نیز امیر نوروز را به دستور غازان در سال ۶۹۶ هـ به قتل آورد(رشید الدین فضل الله،همان،۹۳۲-۹۲۶). صدرالدین زنجانی وزیر نیز در سال ۶۹۷ هـ. بر اثر شکایات سید قطب الدین شیرازی و معین الدین خراسانی که او را به خیانت درحفظ اموال مملکت متهم کرده بودند ، به یاسا رسید . بعد از آن غازان منصب وزارت خود را به سعدالدین (همان،۹۳۶-۹۳۴) و نیابت وزارت را نیز به رشیدالدین فضل الله سپرد . در همین زمان نیز در آسیای صغیر خودسری هاو نا آرامی هایی رخ داد که غازان آنها را خواباند و در هنگام حضور ایلخان در آسیای صغیر ، مصریان سر ناسازگاری گذاشتند و موجبات تهاجم غازان به آنجا را فراهم آوردند، او توانست در جنگ مجمع المروج مصریان را شکست دهد و در همین سال ۶۹۹ هـ به دمشق برسد . در آنجا غازان دستور داد تا خطبه به نام وی بخوانند(اشپولر،۱۳۸۴،۲۷۵). غازان نبرد دیگری را در سال ۷۰۲ﻫ با مصریان سازماندهی نمود. این نبرد به مرج الصفر مشهور است ، پیش از آن غازان از مصریان درخواست خراج و خواندن خطبه به نام خود کرد ،که مصریان به این شرایط تن در ندادند(اقبال آشتیانی ،۱۳۸۷،۲۷۵). این قضیه از دلایل وقوع جنگ مرج الصفر بود که در آن جنگ مغولان متحمل شکست سختی شدند . غازان خان در سال ۷۰۳ﻫ در اردوگاه زمستانی بین النهرین بیمار شد ، در همین ایام قیام الافرنک رخ داد که با تلاش سعدالدین وزیر ، رهبر قیام دستگیر و جنبش او سرکوب شد.غازان خان در ۱۱ شوال ۷۰۳ در سن۳۰ سالگی درگذشت(رشید الدین فضل الله،۱۳۶۷:ج۲،۹۵۸و۹۶۳) و با مرگ او نیز دوران طلایی مغولان به پایان رسید.
۳-۲-۷-الجایتو
در زمان غازان ، الجایتو به امارت خراسان مشغول بود. او کسانی را در دربار غازان اجیر کرده بود ؛ تا اگر اتفاقی افتاد او را باخبر نمایند . با مرگ غازان ، امرا دو دسته شدند و هر دسته برای خود یکی از شاهزادگان را نامزد ایلخانی نمود .دسته ای از آنها به ریاست امیرجولای ، مایل به سلطنت الجایتو بودند و دسته ای دیگر به رهبری هرداق قصد داشتند آلافرنگ را که در زمان غازان قیام کرده بود و به خاطر جوانی از خون او گذشته بودند را به ایلخانی برسانند ، الجایتو که قصد داشت بدون خونریزی بسیار به سلطنت برسد مخفیانه سه نفر به نامهای اسین قتلع ، امیر کرجی و قربوما را مامور، قتل هرداق و آلافرنگ نمود. با از میان برداشتن رقیبان ، الجایتو توانست در ۱۵ ذی الحجه ۷۰۳ هـ در شهر اوجان به تخت ایلخانی بنشیند. (حافظ ابرو ،۱۳۱۷،۱۱-۸)
تا زمان غازان ، پس از مرگ یک سلطان رقابت میان صاحبان ملل و ادیان بر سر این بود که پادشاه جدید را به طرف خود سوق دهند ، اما از آن زمان به بعد ، درگیری میان فرقه ها شکل گرفت و هر فرقه ای سعی داشت پادشاه جدید را به سوی خود جلب نماید . در این زمان سنیها اعم از شافعی و حنفی و شیعیان اثنی عشری در جلب نظر ایلخان به رقابت با یکدیگر پرداختند و هر گروه نیز در یک برهه زمانی موفق شد، الجایتو را به طرف خود بکشاند .الجایتو تحت تاثیر ساوجی ، طرمطاز و تاج الدین آوجی به تشیع گروید ، اما به پیشنهاد فضل الله به خاطر جلوگیری از بروز اختلافات ، دوباره به تسنن گروید.
الجایتو سلطانیه را در سال ۷۰۴ﻫ ساخت(قطبی اهری،۱۳۸۸،۲۰۶). و آنجا را پایتخت خود قرار دادو در پیشرفت آن کوشید همچنین او در سال ۷۰۶ هﻫ توانست گیلان راکه تا آن زمان فتح نشده بود، را فتح نماید و مرزهای ایلخانی را به ان حدود برساند ، اما از طرف دیگرارمنستان صغری نیز در زمان سلطنت این پادشاه و جانشینانش از دست مغولان خارج شد. (حافظ ابرو ،۱۳۱۷،۱۱-۸). او بهادر را نیز به سوی فخرالدین کرت فرستاد تا او را که دست به حیله گری برده بود سیاست کند اما بهادر کشته شد و پس از آن بوجای پسر بهادر به جنگ فخرالدین فرستاده شد و او و برادرش توغان توانستند، فخرالدین را گرفته و به نزد الجایتو بیاورند ، اما فخرالدین گناهان خود را به گردن ساکنان هرات و جمال الدین سام انداخت ، که این اقدام فخرالدین منجر به حمله مغولان به هرات شد و الجایتو توانست به فرماندهی بوجای هرات را تصرف نماید(اشپولر ،۱۳۸۴،۱۱۲).
در دوره الجایتو سعدالدین وزیر رسما در راس اداره کشور قرار داشت ، اما این رشید الدین بود که عملا اداره امر را در دست داشت . سعدالدین کوشید تا وسایل نابودی رشید الدین را به وسیله گزارشهای دروغین فراهم سازد، اما روند امور به نفع رشیدالدین تغییر یافت و او توانست موجبات اعدام سعدالدین را فراهم نماید ، پس از آن تاج الدین علیشاه در راه وزارت شریک رشید الدین فضل الله شد(شبانکاره ای ،۱۳۶۳،۲۷۱-۲۷۰). همه کارها بر عهده رشید الدین بود تا زمانی که الجایتو در سال ۷۱۶ هـ دیده ازجهان فرو بست.
۳-۲-۸-ابو سعید
اولجایتو در ۲۸ رمضان ۷۱۶ هـ وفات یافت(قاشانی ،۱۳۴۸،۱۴۵).در زمان مرگ اولجایتو ، ابوسعید در مازندران بود .او که از طرف اولجایتو به حکومت خراسان گماشته شده بود. ۱۲ سال بیشتر سن نداشت. که در اول صفر ۷۱۷ ﻫ به تخت نشست (حافظ ابرو ،۱۳۱۷،۷۱؛ اشپولر،۱۳۸۴،۱۲۲).او اولین ایلخان مغولی بود که به طور کامل و از ابتدا نام اسلامی داشت (اشپولر،۱۳۸۹،۸۹). بنا به گفته شبانکاره ای، او دوستدار علم و هنر بود و هنرمندان و شعرا را گرامی داشت(شبانکارهای ،۱۳۶۳،۲۷۳).
ابوسعید در هنگام به تخت نشستن منصب امیرالامرای را به امیر سونج داد اما او به دلیل دور شدن از پایتخت از قبول این امر امتناع ورزید (اقبال آشتیانی ،۱۳۸۷،۳۲۵). این اقدام سونج موجب شد تا ابوسعید منصب امیرالامرای را به امیر چوپان بدهد و بدین گونه زمام امور کلی و جزئی ایران در دست امیر چوپان قرار گرفت . چنانکه مستوفی می نویسد :« پادشاه از جهانداری نامی بیش نبود» (مستوفی ،۱۳۳۹،۶۱۲).
در همان اوایل حکومت ابوسعید ، مخالفت ها با او آغاز شد ؛ از جمله این مخالفان یساول بود که ابوسعید توانست این طغیان را سرکوب کند.(حافظ ابرو ،۱۳۱۷،۷۷-۷۴). در دوران ابوسعید کار وزارت در آغاز با تاج الدین علیشاه و رشیدالدین فضل الله بود ؛ اما رفته رفته کدورت هایی بین آن دو پیش آمد و دسیسه چینان در این بین دست به کار شدند. یکی ازاین افراد ، ابوبکر آقا ، از نوکران امیر چوپان بود(حافظ ابرو ،۱۳۱۷،۷۸). او پیوسته از رشیدالدین فضل الله به نزد امیر چوپان شکایت می کرد . سخن چینی این مخالفان باعث شد تا رشیدالدین فضل الله دررجب سنه ۷۱۷ هـ از مقام وزارت عزل شود(همانجا). و به تبریز فرستاده شود ، اما تاج الدین علیشاه و دیگر مخالفان باز هم بیکار ننشسته و او را متهم به دادن شربت زهرآلود به الجایتو نمودند.دشمنی این گروه در نهایت منجر به قتل رشید الدین فضل الله در سال ۷۱۹ ﻫ شد (همان،۷۹). سپس وزارت به خواجه تاج الدین علیشاه رسید و او یکه تاز میدان وزارت شد.
در حدود سال ۷۰۹ هـ بود که در خراسان امیر یساور دست به تحریکاتی زد و لشکرهای ازبک نیز به حدود دربند آمده و از طرف مصر نیز لشکری به مرزهای دیار بکر رسید(همان ،۸۴). امیر چوپان توانست حملات ازبکان را دفع نماید اما یساور همچنان در خراسان در حال تاخت و تاز بود ، تا اینکه در سال ۷۲۰ﻫ به قتل رسید(همان ، ۱۱۱). در سال ۷۲۴ﻫ تاج الدین علیشاهنیز مرد . او تنها وزیر دوره ایلخانان بود که به مرگ طبیعی مرد. (بویل،۱۳۸۵،۳۸۴).
امیر چوپان که روز به روز قدرتمندتر می شد ، موجب حسادت اطرافیان قرار گرفت ، که در این اثنا دو اتفاق به تیره شدن روابط امیر چوپان با ابوسعید منجر شد، یکی از آنها عاشق شدن ابوسعید بر دختر امیر چوپان بود و دیگری نیز عمل نابخردانه دمشق خواجه پسر امیر چوپان بود ، او با یکی از معشوقه های ابوسعید به نام تقتای خاتون ارتباط برقرار کرده بود(اشپولر، ۱۳۸۴،۱۲۸).زمانیکه که ابوسعید از این ارتباط باخبر شد دستور قتل وی را صادرنمود. این اقدامات ، امیر چوپان را از ابوسعید دور کرد ، امیر چوپان سعی داشت ، در مقابل ابوسعید قرار نگیرد و برای این کار به نزد غیاث الدین کرت رفت ، اما غیاث الدین کرت او را زندانی کرده و به ابوسعید تسلیم نمود . غیاث الدین فرزند رشیدالدین که در آن هنگام عهده دار وزارت ایلخانان بود دستور قتل امیر چوپان را صادر نمود(همان،۱۳۱). امیر چوپان را در سال ۷۲۸ هـ گردن زدند و بنا به وصیتش جسد او را به مکه بردند.(بیانی ،۱۳۶۷:ج:۲،۵۱۱)در زمان ابوسعید روابط با مصر که در چندین دهه پیش از او درنبرد و کشمکش بود، براساس معاهده ای بهبود یافت و مرزهای دو دولت تثبیت شد. (اشپولر، ۱۳۸۹،۹۰)
ابوسعید در سال ۷۳۶ هـ وفات یافت و آرپاگون (آرپاخون) جانشین او شد(قطبی اهری،۱۳۸۹،۲۱۷) او تنها شش ماه حکومت کرد و پس از او نیز موسی خان وسپس محمد خان به پادشاهی رسیدند(همان،۲۴۲-۲۴۷). بطور کلی در دوران بعد از مرگ ابوسعید، حکمرانی قوی بر سر کار نیامد و آنها فقط اسما به حکومت می پرداختند پپپپو حاکمان واقعی در اصل حامیان آنها در بدست گرفتن سلطنت بودند . با توجه به ضعف ایلخانان کم کم ، حکومت های ملوک الطوایفی شروع به شکل گیری نمود ، مانند: جلایریان در آذربایجان و عراق ، مظفریان در جنوب و آل کرت در هرات و دیگر خاندانهای حکومتگر محلی که در نقاط مختلف ایران به قدرت رسیدند.
فصل چهارم
نگاهی گذرا به بعضی ایالت های ایران دوره مغول
مقدمه
در دوران ایلخانان ایران به چندین ایالت تقسیم شده بود .گرایش ایلخانان بیشتر به مناطقی بود که در ابتدای امر در مقابل آنان تابع و ایل شده بودند ، همانطور که در شرح حملات مغولان پاشاره رفت ؛ آنان در ابتدای امر از حاکمان شهرها طلب ایل شدن می کردند، ، ما در بعضی مناطق شاهد مقاومت مردم در برابرمغولان هستیم . اما در بعضی نقاط دیگر ،می بینیم که مردم پس از پی بردن به عدم توانای در برابر نیروی مهاجمان خود را تسلیم کرده و ایل شدند تا مغولان نیز حکومت آنها را به رسمیت بشناسند . از قبیل این موارد بسیار پیش آمد و حتی یرلیغ حکومتی نیز از طرف مغولان برای آنها صادر گردید ، اما هیچگاه رویای کنترل مستقیم تمام نقاط ایران از ذهن مغولان پاک نشد. آنها در این راستا حتی به ازدواج های سیاسی نیز مبادرت ورزیدند . اما ولایاتی را که مغولان تصرف کردند ،به تومان های تقسیم شد ؛ که این تومانها با توجه به کارکردهای متفاوت شکل گرفتند؛ که برخی از آنها مثل تومان های خراسان و مازندران، کارکرد نظامی داشتند . اما بعضی نیز جزو تقسیمات کشوری بودند که این قبیل تقسیمات را میتوان در مناطق مرکزی وشمال غرب ایران مشاهده کرد . در این فصل، به صورتی مختصر به الحاق برخی از ایالاتی که ایل شده یا با بهره گرفتن از ازدواج های سیاسی تابع مغولان شدند،ازقبیل فارس،کرمان وشبانکاره خواهیم پرداخت .ودر فصل های آتی به وضعیت تومان های که کارکرد تقسیمات کشوری را داشتند، می پردازیم.
۴-۱- ایالت کرمان
در هنگام حملات مغول ، براق حاجب حکومت کرمان را بر عهده داشت .او که در ابتدا تابع خوارزمشاهیان بود ، با مشاهده حملات مغول ، تحریکاتی را علیه خوارزمشاهیان انجام داد و در همین راستا سلطان غیاث الدین را کشته و سرش را به نزد اوکتای فرستاد ، این اقدام او باعث شد تا مغولان یرلیغ حکومت کرمان را برای او فرستاده و همراه آن لقب قتلغ سلطانی نیز به او داده شد(منشی کرمانی ،۱۳۶۲،۲۵).با این اقدام کرمان جزو ممالک تابعه ایلخانان درآمد ، در حالیکه همچنان از استقلال داخلی برخوردار بود . براق تا سال ۶۳۲ ﻫ بر کرمان حکم راند و هنگامیکه در این سال وفات یافت ،جسد او را به مدرسه ترک آباد که از بناهای ساخته شده توسط خود او بود ،برده و در آنجا دفن نمودند (وزیری کرمانی،۱۳۴۰،۱۴۹).
پس از براق حاجب ،قطب الدین حاکم کرمان شد . اما اندکی پس از آن رکن الدین مبارک خواجه به نزد اکتای رفت و توانست منشور حکومت این ایالت را بدست آورد، تا از این پس اولین اقدام مغولان در به قدرت رسیدن حاکمان کرمان را شاهد باشیم . اما پس از این واقعه رکن الدین نیز بیکار ننشست و همواره در فکر بدست گرفتن قدرت بود . تا اینکه پس از جلوس منکوقان به تخت او توانست یرلیغ حکومت کرمان را از منکو گرفته و حکومت آنجا دست یابد (نطنزی ،۱۳۳۶،۲۳).
رکن الدین، قتلغ ترکان را که محبوبه براق حاجب بود را به عقد خود در آورد(همان،۲۳).پس از آن با همکاری این دو کرمان روبه پیشرفت نهاد و در سال ۶۵۶ ه هنگامی که قطب الدین از دنیا رفت همسرش قتلغ ترکان به حکومت رسید .او در پیشرفت کرمان کوشید و در زمان حکمرانی این زن کرمان به رشد و شکوفای بسیاری رسید ،چنانکه وزیری کرمانی می نویسد: (( الحق آن مخدره کافیه خیره در تعمیر ولایت و ترفیه حال رعیت و افاضله خیرات و اشاعه حسنات و احترام علماء وانعام فضلاء به نوعی قیام کرد که عشر عشیر آن از هیچ پادشاهی به ظهور نرسیده ))(وزیری کرمانی ،۱۳۴۰،۱۵۴).در همین هنگام ازدواجی خانوادگی بین مغولان و قراختاییان شکل گرفت که طی آن دختر قتلغ ترکان به ازدواج ابا قاخان در آمد(لین ،۱۳۸۹،۱۷۷-۱۷۵).به احتمال بسیار این ازدواج در حکومت داری ترکان خاتون تاثیر بسزای گذاشته و پس از این وصلت توانست به حکومت داری بپردازد و از پشتیبانی اباقاخان دلگرم باشد ، به نحوی که وقتی ترکان خاتون به شکایت از نافرمانی پسرش به نزد اباقاخان رفت ؛ ایلخان او را با دادن اختیارات و قدرت بیشتر رهسپار کرمان نمود(منشی کرمانی ،۱۳۶۲،۴۹-۴۸).
گویا پس از مرگ اباقاخان دوران خوشی ترکان خاتون نیز به پایان رسید ، زیرا با توجه به اینکه جلال الدین روابط نزدیکی با احمد تکودار داشت ، پس از نشستن احمد تکودار به تخت ایلخانی ،جلال الدین نیز به حکومت کرمان رسید و این ماجرا چنان بر روحیه ترکان خاتون تاثیر گذاشت که گفته می شود از فرط اندوه و غصه درگذشت(ناشناخته ،۱۳۵۵،دیباجه ۵۷).
پس از آن در دوران ارغون مقرر شد که حکومت کرمان در دست جلال الدین و خواهر نا تنی اش پادشاه خاتون قرار بگیرد ، اما کمی بعد پادشاه خاتون برادر خود را خفه نمود و خود یکه تاز میدان قدرت شد،اما هنگامیکه بایدو به قدرت رسید ، از آنرو که دختر و خواهر سلطان جلال الدین ازهمسرانش بودند ، به تلافی مرگ او دستور قتل پادشاه خاتون را صادر نمود(لین ،۱۳۸۹،۱۸۶).با این اوصاف کرمان حالت دگرگونی پیداکرد و آن پیشرفت دوره اول ایلخانی از آنجا رخت بر بست.
هنگامیکه غازان به ایلخانی رسید کرمان را به محمد شاه داد و او نیز وزارت خود را به قاضی فخرالدین هروی سپرد(نطنزی ،۱۳۳۶،۲۹). او فردی خوشگذران و شرابخوار بود.چنانکه وزیری کرمانی مینویسد : «در شراب مدام بسیار مولع بود، بطوریکه از از بام تا شام و صیاح تا رواح اشتغال داشت»(وزیری کرمانی،۱۳۴۰،۱۷۳). همین افراط او در شرابخواری باعث بیماری اش شد و او را در سال سال ۷۰۲ ﻫ از پای انداخت(همانجا).پس از او نیز شاه جهان به حکومت این ایالت رسید و در خاتمه با مرگ او حکومت قراختاییان در کرمان بر چیده شد و مغولان توانستند مداخلات بیشتری را در امور این ولایت انجام دهند و حاکمانی را از طرف خود به حکومت آنجا بگمارند. پس از پایان سلطه مغولان ، این ایالت تحت سلطه آل مظفر قرار گرفت.
۴-۲- ایالت فارس
در هنگام حملات مغولان ، سلغریان که از مدتها پیش بر فارس حکمرانی داشتند، بر آنجا فرمانروایی داشتند.این خاندان نمونه بارز طغیان واطاعت در برابر حکام مغولی می باشند .آنها در بعضی مواقع مطیع بوده و گاهی نیز دست به طغیان می زدند.در این بین مغولان همواره چشم طمع به آن منطقه داشتند و سعی آنان بر این بود که حاکمان این نواحی را تحت تسلط خود در آورند ؛آنها در این راستا به انجام ازدواج های سیاسی نیز اقدام نمودند.
در هنگام حملات مغولان ابوبکر بن سعد مظفرالدین حاکم سلغری شیراز بود. هنگامیکه او از حملات مغولان آگاه شد ، با اکتای قان روابط دوستانه برقرار کرد و صلاح خود را در این دید که ایل شود تا با این اقدام حکومت خود و ایالت فارس را از حملات مغولان مصون دارد.او برای این منظور برادر زاده خود تهمتن را به دربار اکتای فرستاد و ملتزم پرداخت خراج فارس گردید .اکتای نیز فارس را به او سپرد . با این عمل خردانه ابوبکر ، فارس از شر حملات مغولان در امان ماند.ابوبکر همچنان برای حفظ روابط خود حکام مغولی ،هر ساله یکی از برادر زادگان خود را با خراج سالانه به خدمت خان مغول می فرستاد(وصاف ،۱۲۶۹،۱۵۷؛ اقبال آشتیانی ،۱۳۵۶،۳۸۶).
گویا در آن زمان فارس در آرامش و پیشرفت روز افزون بود ، چنانچه زرکوب شیرازی می نویسد:«در آن عهد سلطنت وایام معدلت ،اهالی فارس پهلوی رفاهیت در مهار امن و امان می سودند و در خواب نوشین فراغت واستقامتی غنودند.خللی که به چند به سبب ظلم شبانکاره واضطراب احوال آل سلجوق وقدوم ککجه و سلطان غیاث الدین در مملکت فارس به ظهور رسیده پیوسته و در هیچ عهد اصلاح پذیر نگشت به زمان سلطنت اتابک ابوبکر تدارک پذیر آمد»(زرکوب شیرازی ،۱۳۵۰،۸۰). ابوبکر حتی توانست وسعت قلمرو خویش را افزایش داده و کیش بحرین، قطیف و لحسا را به قلمروخویش ملحق نماید(لین،۱۳۸۹،۱۹۶).ابوبکر بن سعد پس از۳۶ سال حکومت در سال ۶۵۸ ﻫ وفات یافت(زرکوب شیرازی ،۱۳۵۰،۸۵).
پس از ابوبکر، سعد دوم به حکومت رسید ، اما اندکی پس از آن که شبانکاره ای مدت آن را دوازده روز میداند، در گذشت (شبانکاره ای،۱۳۶۳،۱۸۵).پس از این واقعه با توجه به دست اندازی مغولان و دست اندازی آنان در نصب حکام میتوان اینگونه پنداشت که فارس از این پس بیش از پیش تحت تاثیر سیاستهای مغولی قرار گرفت.
با مرگ نابهنگام اتابک سعد بلافاصله پسر جوانش ،محمد به حکومت نشست ، در حالیکه مادرش ترکان خاتون خواهر علاءالدله اتابک یزد به نیابت او در مملکت فارس حکومت می کرد . محمد نیز پس از دوسال و هفت ماه مملکت داری در سال ۶۶۱ﻫ در گذشت(زرکوب شیرازی،۱۳۵۰،۸۷).پس از مرگ محمد بن سعد ، اتابک محمدشاه به حکومت رسید حاکم جدید فردی خوشگذران و عیاش بود ؛ او به ترکان خاتون توجهی نداشت از اینرو ترکان خاتون با امرا یکدست شده ، او را دستگیر نموده و بعد به دربار ایلخان فرستادند تا آنکه در آنجا به قتل رسید (همان،۸۸-۸۷).
پس ازمرگ محمد شاه اتابک سلجوقشاه به حکومت فارس رسید . دوران او را می توان پایان سلطه سلغریان بر فارس دانست(۶۶۲-۶۶۱ه).هنگامیکه او به حکومت رسید گروهی از امرا را به قتل رساند و با ترکان خاتون ازدواج کرد و اموالش را تصرف نمود ؛ با این اعمال قصد داشت ترکان خاتون را تحت تسلط خود در اورد،تا اینکه روزی در حالت مستی ، دستور قتل ترکان خاتون را صادر نمود.(وصاف،۱۲۶۹،۱۸۲؛ زرکوب شیرازی ،۱۳۵۰ ،۸۸).تا بدین گونه یک تاز قدرت در فارس شود.
پس از قتل ترکان خاتون ،سلجوقشاه به دفع شحنگان مغولی اقدام نمود و هنگامیکه این خبر به ایلخان رسید ، لشکری را به منظور دفع او روانه فارس نمود،که موجب فرار سلجوقشاه از شیراز شد و اما لشکریان مغول همچنان به دنبال او میرفتند تا اینکه در کازرون او را گرفته ودر نوبنجان به قتل رساندند.(زرکوب شیرازی،۱۳۵۰،۸۹-۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:53:00 ق.ظ ]




در این کنوانسیون سعی شده است تا اصول و قواعد مربوط به تابعیت اشخاص حقیقی و قواعد حاکم بر تعهدات نظامی افراد دارای تابعیت های گوناگون را مقرر می دارد. اصول و قواعدی که قانون داخلی دولتهای عضو باید از آن پیروی نماید و در ادامه به تعریف تابعیت از دیدگاه کنوانسیون پرداخته و آن را وابسته به مسائل قومی و مذهبی ندانسته و یک رابطه حقوقی میان شخصی و دولت دانسته است و شخصی را که دارای تابعیت های متفاوت باشد را دارای تابعیت چندگانه می داند.
در قسمتی دیگر به تعریفی در خصوص طفل از دیدگاه کنوانسیون پرداخته است و می گوید: «طفل از دیدگاه کنوانسیون کسی است که به سن ۱۸ سال نرسیده باشد البته اگر در قانون خود آن کشور سن بلوغ زودتر حاصل نشود. ولی در شرایطیکه در قانون داخلی کشورهای عضوش بلوغ بیشتر از ۱۸ سال باشد لازم الاثر نخواهد بود و سنی که توسط کنوانسیون گذاشته شده است لازم الاثر نخواهد بود.
بخش دوم: اصول کلی تابعیت:
در ابتدای این فصل گفته شده است که هر دولت باید اتباع خود را طبق قانون خودش معین کند البته تا جائیکه این قانون مطابق و هماهنگ با کنوانسیون های قابل اعمال بین المللی، حقوق بین الملل عرفی و اصول حقوقی عموماً شناخته شده در مورد تابعیت باشد.
در مرحله بعد کنوانسیون نظارت خود را بر قانون تابعیت دولتهای عضو اینگونه افزایش می دهد که می گوید قوانین دولتهای عضو در خصوص تابعیت باید دارای شرایط زیر باشد.
بند الف: هر کس حق تابعیت دارد. بند ب: از بی تابعیتی اجتناب شود.
بند ج: هیچکس نباید بطور خودسرانه از تابعیتش محروم شود. بند د: ازدواج و انحلال
آن میان یک تبعه دولت عضو و یک خارجی و تغییر تابعیت یکی از همسران در دوران ازدواج، هیچکدام به صورت خود به خودی بر تابعیت همسر دیگر تأثیر نخواهد گذاشت.
در این ماده نکات مهمی وجود دارد که مرتبط با بحث کاهش موارد بی تابعیتی از دیدگاه کنوانسیون می باشد و همسو با آنها می باشد از جمله اینکه هر کس حق تابعیت دارد و هیچکس بطور خودسرانه از تابعیتش محروم نمی شود که این بطور کامل الهام گرفته از ماده ۲۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و همچنین ماده ۱۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد و یا در قسمت بعد که در خصوص زنان ازدواج کرده و عدم تأثیر تابعیت یک همسر بر دیگری سخن می گوید کاملاً موافق با کنوانسیون حمایت از حقوق زنان می باشد زیرا در هر دو کنوانسیون دغدغه اصلی تدوین کنندگان از دست ندادن تابعیت زنان در اثر تحمیل تابعیت همسر و قواعد کشورها به آنها می باشد و اینکه آنها اختیار در تعیین تابعیت خویش داشته باشند.
یک نکته هوشمندانه دیگر که در این فصل به چشم می خورد این است که در ابتدا می گوید هر کشوری باید قوانین تابعیت خود را مطابق با کنوانسیون های بین المللی و حقوق بین الملل عرفی و اصول حقوقی شناخته شده وضع کند که از این جمله این کنوانسیون ها می توان میثاق حقوق مدنی و سیاسی، اعلامیه ها جهانی حقوق بشر، کنوانسیون حقوق کودک، کنوانسیون حمایت از زنان، و سایر کنوانسیون های مهم باشد که این امر ثابت می کند کشورهای عضو این قانون جامع ملزم به رعایت قوانین و مقررات راجع به کاهش موارد بی تابعیتی می باشند.[۵۳]
در ادامه ماده باز هم برای اینکه مطمئن شود کشورهای عضو قوانین و مقررات بین المللی و اصول شناخته شده را رعایت می کنند ۴ مورد را عنوان می کند و می گوید که قوانین کشورها در خصوص تابعیت باید دارای این نشانه ها و الزام ها باشند که این امر نشانگر دید حساس قانونگذار نسبت به این موضوع داشته است که در مورد تأکید این موضوع برآمده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در ادامه فصل دوم قواعد مربوط به عدم تبعیض را می بینیم که قانونگذار به کشورهای عضو هشدار می دهد که قواعد تابعیت آنها نباید متضمن روشهایی باشد که باعث تبعیض بر مبنای رنگ، نژاد، مذهب و… باشد و در انتهای ماده می گوید که هر دولت عضو موظف است که قوانین عدم تبعیض را به اجراء در آورد، چه در خصوص کسانی که به محض تولد تابعیت کشور عضو را بدست می آورند و چه در خصوص کسانی که بعداً و بطور اکتسابی تابعیت کشور عضو را بدست می آورند.
بخش سوم: قواعد تابعیت:
در این فصل قانونگذار از کشورهای عضو می خواهد که قانون خود را اینگونه با مقررات بین المللی همسو سازند و می گوید کشورهای عضو باید تابعیت خود را به اشخاص زیر اعطاء نمایند.
الف: اطفالی که یکی از والدین آنها در زمان تولد دارای تابعیت دولت عضو باشد که البته در خصوص اطفالی که وضعیت ابوین آنها در خصوص تابعیت از طریق حکم دادگاه، تصدیق رسمی یا موارد این چنین تعیین شده باشد، چنانچه دلت مذکور در قانون داخلی خود تشریفات مخصوصی داشته باشد اینگونه عمل خواهد شد.
ب: اطفال مجهول الهویه ای که در صورتیکه تابعیت دولت عضو به آنها داده نشود بی تابعیت محسوب گردند که این بند هم راه مؤثری برای جلوگیری از موارد بی تابعیتی می باشد و در قانون کشورهای زیادی از جمله کشورمان ایران این مورد اندیشیده شده است که قانونگذار اروپایی هم این امر را بصورت الزام آور برای قانون تابعیت کشورهای عضو در نظر گرفته است و کاملاً با میثاق حقوق مدنی و سیاسی هنگام است که می گوید هر کودکی در هنگام تولد باید دارای تابعیت باشد.[۵۴]
در ادامه می گوید که هر دولت تابعیت خود را به طفلی اعطا می کند که در خال کشور عضو بدنیا آمده است. مشروط بر اینکه طفل تابعیت دولت دیگری را نداشته باشد چنین تابعیتی مبانی زیر داده خواهد شد.
الف: در زمان تولد به لحاظ قانون بتواند تابعیت را کسب کند.
ب: بعد از تولد به اطفالی که بدون تابعیت مانده اند بنا به درخواستی که بوسیله یا از طرف طفل مذکور به شیوه های یکه توسط قانون کشور عضو در نظر گرفته شده است به تمام ذیربط داده می شود، چنین درخواستی می تواند به اقامتگاه قانونی یا عادی منجر شود، مدت این اقامت نباید بیش از ۵ سال بلافاصله پیش از تسلیم درخواست باشد.
قانونگذار از کشورهای عضو می خواهد که در قانون داخلی خود کسب تابعیت را برای افراد زیر تسهیل کند.
الف: همسران اتباع خود ب: اطفال یکی از اتباع خویش
پ: اطفالی که توسط یکی از ارتباع خود به فرزند خواندگی گرفته شده اند.
ت: اشخاصی که در آن سرزمین بدنیا آمده اند و قانوناً و عادتاً در آنجا اقامت دارند.
ث: اشخاصی که برای دوره زمانی مشخصی که قبل از سن ۱۸ سال شروع می شود. قانوناً در سرزمینش اقامت کرده باشند، مدت اقامت توسط دولت مزبور تعیین می گردد.
ج: اشخاص بی تابعیت و پناهنگان شناخته شده ای که قانوناً و عرفاً در قلمرو وی اقامت کرده اند.
و همچنین مواردی که از دید کنوانسیون اروپایی تابعیت یک شخص تابعیت خود را از دست می دهد از جمله بندهای ذیل می باشد.
الف: شخص با میل و اراده خود تابعیت دولت دیگر را کسب نماید.
ب: شخص تابعیت دولت عضو را به نحو متقلبانه اتخاذ کند مثلاً شخص اطلاعات نادرست راجع به خود بدهد یا اینکه واقعیتی را که منتسب به خود می باشد را مخفی کند.
پ: خدمت داوطلبانه شخصی در نیروی نظامی کشور خارجی.
ت: رفتاری که جداً مغایر با منافع حیاتی کشور عضو باشد.
ث: فقدان علقه و روابط اصیل میان دولت عضو و تبعه هایی که به ظاهر در کشور عضو اقامت دارند ولی بصورت عرفی رد خارج از کشور اقامت دارند.
ج: اگر مسلم شود که در دوران طفولیت فرد شرایط مقرره بوسیله قانون داخلی که منجر به تحصیل قانون تابعیت آن دولت عضو می گردد، رعایت شده است.
چ: به فرزند خواندگی گرفتن طفل چنانچه آن طفل تابعیت خارجی یکی از والدین یا هر دوی کسانی که او را به فرزندخواندگی گرفته اند داشته باشد یا تحصیل نماید.
بنظر می رسد که تدوین کنندگان کنوانسیون اروپایی تابعیت علاقه خاصی به متن کنوانسیون کاهش موارد بی تابعیتی داشته اند زیر در بسیاری از موارد آنها دقیقاً همان عباراتی که در بعضی از مواد کنوانسیون کاهش موارد بی تابعیتی بود را تکرار کرده است.
و اما در خصوصی بازگشت به تابعیت کنوانسیون از دولتهای عضو می خواهد که بر طبق قانون داخلی خودشان و طبق ضوابط معین شده تا جائیکه امکان آن وجود داشته باشد زمینه مساعد را برای بازگشت اتباع خود اماده کنند.
و اما نکته مثبت دیگری که در خصوص کنوانسیون اروپایی تابعیت وجود دارد، طرز بیان متفاوت قانونگذار در مورد اختلاف می باشد، یعنی اینکه در هر موضوعی و با توجه به درجه اهمیت آن لحن قانونگذار متفاوت خواهد بود و در یک جا لحن قانونگذار جنبه الزام آور و قطعی بخود می گیرد و در آن مورد کشورها ملزم به انجام خواسته کنوانسیون می باشند.[۵۵]
بعنوان مثال در مورد بالا که موارد از دست دادن تابعیت را مشخص می کند و کشورهای عضو باید بر طبق موارد بالا اقدام به سلب تابعیت نمایند و از طریق دیگری نمی توانند اقدام به سلب تابعیت نمایند و اینجا لحن قانونگذار الزام آور می باشد.
ولی در جای دیگر لحن قانونگذار جنبه توصیه ای به خود می گیرد و از کشورها می خواهد که در مسئله ای به شکل خاص رفتار کنند ولی به آنها این آزادی را هم می دهد که بر طبق روش های خودشان عمل کنند و همچنین بر طبق قانون داخلی خودشان و بعضی از کشورها ممکن است بصورت ۱۰۰% به خواسته های قانونگذار احترام بگذارند و بعضی دیگر تا حدودی دست به اجرای این توصیه ها بزنند یا اصلاً به عمل نکنند همچون موردی که کنوانسیون از کشور عضو می خواهد برای کسب تابعیت عده ای از اشخاص خاص که خودش نام برده است شرایط و تسهیلاتی فراهم آورده شود.
در بعضی از موارد کنوانسیون نه به صورت الزام آور با کشورها صحبت می کند و نه حتی به کشورهای عضو توصیه ای می کند بلکه کاملاً مورد را به آنها واگذار می کند و می گوید که در آن مورد خاص باید به قانون داخلی کشور عضو مراجعه شود، مانند موردی که کنوانسیون سن کودکی را به قانون داخلی کشورها واگذار کرده است.
این تقسیم بندی در مواد کنوانسیون اروپایی تابعیت نشان دهنده انعطاف بالای این قانون و حجم مطالعات بسیار زیاد بر روی این کنوانسیون است که باعث شده کنوانسیون در جایی که نیاز می بیند جنبه دستوری و الزام آور بخود می گیرد و در جای دیگر که نیاز به توصیه و راهنمایی باشد به این امر بسنده کند و در جای دیگر که باید اختیار کار دست دولتهای عضو باشد اختیار را بدست آنها می دهد. این دیدگاه کنوانسیون باعث بوجود آمدن یک نظام منطقی و تعادلی در بحث تابعیت شده است که همه کشورها از آن راضی می باشند و ترسی از پیوستن به این کنوانسیون ندارند و هم راه را برای اجرای هر چه بهتر کنوانسیون باز کرده است.
نکته ای دیگر در خصوص این فصل از کنوانسیون اروپای تابعیت در خصوص تأکید این فصل همچون سایر فصول بر کاهش موارد بی تابعیتی می باشد، بطوریکه مشخص است، دغدغه اصلی قانونگذار به نوعی مقابله با مشکلات تابعیتی و بالاخص مشکل بی تابعیتی می باشد، بطوریکه چه بصورت الزام آور مانند جایی که می گوید: «از دست دادن تابعیت جز در موارد زیر ممکن نمی باشد.» که نشان دهنده این است که قانونگذار نمی خواهد کشورهای عضو بصورت خودسرانه دست به سلب تابعیت افراد بزنند و خود قانونگذار مواردی را عنوان کرده است و از کشورها خواسته است که فقط در قالب همین موارد دست به سلب تابعیت افراد آن هم در صورت احراز شرایط بزنند.
در همین خصوص در مورد تقلب نسبتب ه قانون و حیله افراد برای به دست آوردن تابعیت یکی از کشورهای عضو می گوید که باید این عمل از جانب خود شخص سر بزند و اگر عمل تقلب انجام شود ولی توسط شخص دیگری صورت بپذیرد، نمی توان این امر را دلیل بی تابعیتی شخصی در نظر بگیریم.
در قسمت دیگر و در خصوص اقامت شخص بصورت زیرکانه کلمه عرفاً را آورده است تا سوء استفاده نسبت به قانون صورت نپذیرد و در همان ماده در بند بعدی می گوید: «چنانچه رابطه اصیل و علقه میان شخص و دولت عضو عرفاً وجود داشته باشد» در اینجا قانونگذار کلمه عرفاً را برای این آورده است که افراد از قانون کشورهای عضو در خصوص تابعیت استفاده نکنند و دارای چند تابعیت بشوند و اگر می گفت قانوناً مسلماً نمی شد تا از این افراد سلب تابعیت گردد چون بصورت قانونی تبعه دولت عضو محسوب می گردند ولی بصورت عرفی در کشور دیگر سکونت دارد یا محل کار وی در کشور دیگر می باشد و در اینجاست که به کشورهای عضو اجازه داده است تا در صورت احراز شرایط تابعیت خود را از این افراد سلب کنند.[۵۶]
و در جای دیگر می بینیم که قانونگذار از کشورهای خواهد به آنها توصیه می کند که از راهکارهایی در قانون خود استفاده کنند که باعث کاهش موارد بی تابعیتی گردد و به لحاظ درجه اهمیت، قانونگذار این موارد را در حد توصیه کافی دیده است وگرنه از جنبه الزام آور دستورات خود استفاده می کرد. همچون موردی که در این بخش و در بند «ج» آمده است و در مورد فرزندخواندگی می باشد و جالب است که در این مورد هم صحبت کنیم لذا موضوعی بکر می باشد.
بنده قانون تابعیت بسیاری از کشورها را برای نگارش این پایان نامه بررسی کرده ام تا شاید نکته جدیدی برای حل معضل بی تابعیتی در این قوانین پیدا کنم و همچنین قوانین کنوانسیون های بین المللی مرتبط در این را هم بصورت کامل بررسی کردم ولی در هیچکدام از آنها به موردی بر نخوردم که در آن در مورد فرزند خواندگی و تابعیت کودکی که به فرزند خواندگی گرفته می شود.
بحث گردد، ولی این کنوانسیون بصورت بسیار هوشمندانه این مسئله را هم پیش بینی کرده است و از کشورها خواسته است تا با دیده تساهل و اغماض نسبت به این قضیه نگاه کنند.
و بنظر بنده دلیل اینکه قانونگذار نخواسته از جنبه الزام آور نسبت به این مورد استفاده کند این است که این امر هنوز بصورت عرف بین المللی در نیامده است و مورد پذیرش بین کشورها قرار نگرفته است و الزام آور کردن این قضیه شاید باعث از دست رفتن و جاهت قانون قانونگذار شود و به همین دلیل است که جنبه توصیه به خود گرفته است، ولی مطمئناً این موارد سبب بوجود آمدن یک عرف قوی در این زمینه ها خواهد شد و باعث الزام آور کردن این مورد خواهد شد.
در بند «ب» در همان ماده هم می بینیم که در خصوص تابعیت زنان ازدواج کرده هم از کشورها می خواهد و توصیه می کند که در دادن تابعیت به زنان ازدواج کرده با دیده تساهل و اغماض نگاه کنند که این هم در جهت کاهش موارد بی تابعیت وضع شده است و قانونگذار می خواهد تا در صورت نقض قانونی کشور خارج از کنوانسیون، کشورهای عضو کنوانسیون تمام موارد را برای حل این مفصل اندیشیده باشند و این امر سبب بی تابعیت زنان ازدواج کرده نشود.
چیزی که در این کنوانسیون به چشم می آید این است که این کنوانسیون بصورت قابل توجهی در راستای کنوانسیون های دیگر حرکت کرده است و سعی کرده نقاط مشترکی با دیگر کنوانسیون ها داشته باشد و خود را از آنها دور نکند و حتی در مواردی نظریات جدید و نوگرایانه ای داده که این امر سبب وجه متمایز کنوانسیون اروپایی تابعیت با سایر کنوانسیون های بین المللی می باشد.
بخش چهارم : کنوانسیون اروپایی تابعیت
در این فصل موادی هستند که ارجع به تشریفات و آئینهای اداری تابعیت بحث می کنند و از آنجا که ارتباطی به بحث ما ندارد بصورت گذرا و بدون توضیح از ان رد خواهیم شد.
در ابتدای این فصل عنوان می شود که درخواست هایی که در زمینه کسب تابعیت، بقاء بر تابعیت، ترک تابعیت، بازگشت به تابعیت و سایر موارد داده می شود، در مدت زمان معتدل رسیدگی شود و همچنین در ماده بعد عنوان می کند که دلایلی که یک دولت در خصوص مسائل تابعیتی که در بالا ذکر شد عنوان می کند باید بصورت مکتوب باشد و اینگونه ادامه می دهد که هر دولت عضو باید تضمین کند که تمام تصمیماتی که در روند پیگیری پرونده هایی در خصوص مسائل کسب تابعیت، ترک تابعیت، بازگشت به تابعیت و سایر موارد گرفته می شود، قابل تجدیدنظر خواهی بر طبق مقررات داخلی همان کشور باشد و همچنین این دول عضو باید متعهد گردند که این هزینه تجدیدنظرخواهی مانع درخواست تجدیدنظر از طرف متقاضیان تابعیت نگردد.
همچنین دول عضو باید تعهد دهند که هزنیه های مربوط به درخواست های اداری یا قضایی در خصوص تابعیت، هزینه های معقول باشد.
منظور قانونگذار از تقنین این مواد در اصل حمایت از افراد در مقابل دولتها بوده است که با گذاشتن قوانین سخت و هزینه های بالا حق دادن درخواست اداری یا قضایی را از افراد سلب نکنند و افراد بتوانند از حقوق خود در مقابل دولتها دفاع کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:53:00 ق.ظ ]




قرآن کریم ازعدالت تحت عنوان های «عدل»و«قسط»یاد می کند این دو مفهوم مترادف اند و بار مفهومی واحدی را حمل می کنند.(اسکندری،۱۳۷۸ :۱۳۲)
عدل یعنی مساوات، حد متوسط،داد،اندازه و حد اعتدال …مصدر آن عدالت است که معانی آن دادگر بودن ،دادکردن ،انصاف داشتن است و همچنین به موارد زیر معنی شده
عدالت یعنی اقامه قسط و مساوات در حد سزاواری هر کس.
عدالت یعنی هر کس را به حکم عقل ،شرع و عرف در جائی که مستحق آن است قرار بدهیم.
عدالت یعنی میانه روی،اجتناب از دو سوی افراط و تفریط در هر امری.(زاهدی اصل،۱۳۷۱: ۸۱-۸۰)
خداوند درآیه ۹۰ سوره نحل می فرماید:‏
« إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ یَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون‏»
«خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به خویشان می دهد و از فحشا و منکر و ظلم وستم نهی میکند،خداوند به شما اندرز می دهد ،شاید متذکر شوید.»
ازآیه فوق بعضی از این نکات دریافت می گردد:
-عدل،احسان وصله رحم ،از مهم ترین دستورات هدایتی قرآن است.خداوند در آیه قبل آیه ۸۹ قرآن را به عنوان کتاب هدایت معرفی کرده سپس در این آیه به مسائله عدل ،احسان و بخشش به خویشاوندان پرداخته است.ارتباط این دو موضوع می تواند گویای برداشت فوق باشد.
-بخشش به خویشاوندان ،دارای اهمیتی ویژه در میان سایر نیکیها است.
-با این که بخشش به خویشاوندان قطعا از مصادیق «احسان»است،ذکر دوباره وبه صورت مجزای آن بیانگر اهمیت ویژه آن است.
-پیوند خویشاوندی ،امری مسئولیت آور و منشاء پیدایش حقوق ویژه است.
-سیاست اسلام بر تحکیم پیوند است.
-خداوند،علاوه بر رعایت عدالت ،خواهان حاکمیت روح احسان بر روابط اجتماعی انسان است.
-رعایت عدالت،بایسته تر و اولی تر از ا حسان به مردم و بخشش به خویشاوندان است.
-از تقدم ذکری«عدل»بر«احسان»و«بخشش به خویشاوندان»می توان تقدم رتبی استفاده کرد؛زیرا عدالت تکلیفی همگانی و بدون اغماض است و بدون رعایت آن ،احسان و بخشش بی ارزش خواهد بود.
-رعایت نکردن عدالت در جامعه،خودداری از احسان و قطع رابطه با خویشاوندان ،زمینه ساز رواج فحشا،بزهکاری وستم در جامعه است.
-مومنان،در قبال مسائل جامعه خویش (بی عدالتی،فحشاء،منکرات،ستم،فقر و نیازمندیهای اقتصادی مردم)مسئولند.(هاشمی رفسنجانی و دیگران ، ۱۳۸۵ج۹: ۳۶۲)
همچنین در اسلام عدالت شرط گواهی دادن ،داوری کردن،امام جماعت،رهبری امت و موارد دیگر است.[۵۹](بهجت پور و دیگران،۱۳۸۶: ۱۷۸)
۴.۲.۴انصاف:
انصاف به این معنا است که انسان با مردم به گونه ای رفتار کند که دوست دارد مردم با وی و اهل و بستگانش رفتار کنند. انصاف یک اصل عام اخلاقی است . رعایت این اصل اخلاقی مانند دیگر اصول در همه عرصه های رفتاری سفارش شده است و مختص به رفتارهای اقتصادی نیست.(میر معزی، ۱۳۸۷ : ۱۹)
رسول خدا (ص) در پایان خطبه های خود چنین می فرمود:
«خوشا به کسی که اخلاقش پاک باشد و سجیّه اش طاهر و باطنش صالح،و ظاهرش نیکو ،و زیادت مالش را انفاق نموده،از فضولات گفتارش خودداری کند،و در خصوص انصاف ،مردمان رابا خود قیاس کند.»
و فرمود:
«سیّد عمل ها،قیاس مردمان با خودت است، در انصاف دادن»(مهدی نراقی،۱۳۸۸: ۵۰۵)
۴.۲.۵امانت:
امانت در لغت:واژه (امانت)،ضد(خیانت)،مصدر واز ریشه «امن»به معنای آرامش قلب است.امین به کسی گفته می شودکه دل،در سپردن چیزی به او احساس آرامش کند.(ری شهری،۱۳۹۰ : ۳۲۳ )
از منظر اسلام شخص مسلمان ،موظف است که انواع امانت ها را،کوچک باشد یا بزرگ ،در هر حال و به همه اشخاص،حتی بدترین انسان های روی زمین،ادا نماید و مسلمان،حق نداردحتی به کسی که به او خیانت کرده،خیانت کند.(ری شهری، ۱۳۹۰: ۳۲۴)
گستره عرصه امانت:از نظر اسلام گستره عرصه امانت ،بسیار گسترده است و هر نعمتی که خداوند متعال به انسان داده،و هر کار و مسئولیتی که به او واگذار شده است،در حقیقت امانتی است که به او سپرده شده است.بنابراین آیاتی که مردم رابه رعایت امانت ،ترغیب می کنند شامل همه عرصه های امانت می گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

براین اساس عرصه های امانت عبارت است از:
۴.۲.۵.۱عرصه سیاسی:در نظام اسلامی،هر کس از قدرت سیاسی برخوردار است،امانتدار خداوند متعال و مردم است،و هرکه جایگاه سیاسی بالاتر و قدرت افزون تری دارد،بار امانت او سنگین تر است.بر این اساس ،بار امانت رهبر ،از همه سنگین تر است.(ری شهری،۱۳۹۰،ج۷: ۳۲۶)
پیامبر خدا(ص)فرمود:دانش،سپرده خدا در زمین است و دانشمندان ،امین او برآن هستند.پس هر که به دانش خویش عمل کند.امانت او را گزارده است،وهر که عمل نکند در دیوان خدای متعال نوشته می شود :«او از خائنان است».(همان: ۴۰۹)
۴.۲.۵.۲عرصه فرهنگی:پس از مسئولان سیاسی،بار امانت علما و رهبران فرهنگی جامعه،از دیگران سنگین تر است.دانش ومعرفت،امانت الهی است که مسئولان فرهنگی،هم باید بدان عمل کنندو هم زمینه را برای عمل کردن دیگران، فراهم سازند.(همان:۳۲۷)
۴.۲.۵.۳عرصه اقتصاد:واضح ترین عرصه امانت نزد عموم مردم،عرصه های اقتصادی است.نکته قابل توجه در امانتداری اقتصادی از نگاه اسلام،این است که شخص مسلمان،نه تنها حق ندارد به حقوق دیگران تجاوز کند ،بلکه اموال شخصی خودش نیز امانتی نزد اوست ونمی تواند آن را در راهی که می خواهد،مصرف کند.لذا اسرافکاری در مال خود نیز خیانت محسوب می گردد.(همان:۳۲۸)
خداوند در قرآن کریم سوره یوسف آیه ۵۴و۵۵ می فرماید:
«وَ قالَ الْمَلِکُ ائْتُونی‏ بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسی‏ فَلَمَّا کَلَّمَهُ قالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنا مَکینٌ أَمینٌ (۵۴)
قالَ اجْعَلْنی‏ عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ (۵۵)»
«و پادشاه گفت:«اورا نزد من بیاورید،تا وی را ویژه خود کنم».پس چون با او سخن راند،گفت:«تو امروز نزد ما با منزلت و امین هستی».[یوسف]گفت:«مرا بر خزانه های این سرزمین بگمار،که من نگهبانی دانا هستم»)
پیامبر خدا(ص)فرمود:امت من ،پیوسته بر فطرت [الهی]هستند تا زمانی که امانت را غنییمت ندانندو[پرداخت] زکات را خسارت [برای خود]نشمارند.(همان: ۴۱۱)
۴.۲.۵.۴-عرصه اخلاقی:گستره امانتداری در عرصه اخلاقی،بسیار وسیع است در واقع،اتصاف به انواع صفات نیکو و اجتناب از همه صفات ناشایست،امانتداری وجدان اخلاقی است که خداوند متعال به انسان ارزانی داشته است.از این رو،در روایات اسلامی،اموری مانند:صداقت،ورع،عفت،وفا ،همکاری برای اقامه حق، پاداش نیکی با نیکی و حفظ اسرار مردم از مصادیق امانتداری شمرده شده است.
پیامبر خدا(ص):پارسایی،امانت است.(همان:۴۱۵)
۴.۲.۵.۵عرصه عملی:در اسلام،هر کاری که به انسان سپرده شود،امانت محسوب می گردد.لذا پیامبر
خدا می فرمود:« أنَّ الله یُحِبُّ إذا عَمِلَ أحَدُکُم عَمَلًا أن یُتِقَنهُ. » خداوند دوست دارد که هر گاه یکی از شما کاری را انجام می دهد،به درستی انجام دهد.(همان: ۳۲۸)
خداونددرقرآن کریم درآیه ۲۸ سوره انفال می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
« اى کسانى که ایمان آورده‏اید، به خدا و پیامبر او خیانت مکنید و [نیز] در امانتهاى خود خیانت نورزید و خود مى‏دانید [که نباید خیانت کرد].»
۴.۲.۵.۶-عرصه واجبات الهی:برنامه ای که خداوند متعال برای زندگی انسان ارائه کرده،در حقیقت ،بزرگ ترین نعمت و امانت الهی برای تکامل مادی و معنوی و سعادت دنیوی و اخروی است.و همه انبیای الهی ،با هدف انتقال این امانت به جامعه بشر،مبعوث شده اند. (همان:۳۲۸)
۴.۲.۶وفای به عهد:
وجوب رد امانت و وفای به عهد از مستقلات عقلیه است؛یعنی از احکامی است که عقل،بدون نیاز به راهنمایی شرع،آن را درک می کند.کلمه «عهد»در قرآن کریم به چند معنا به کار رفته است.گاهی به معنای سفارش و توصیه و تاکید کردن به کار رفته که لازمه اش امر و فرمان است.در این گونه موارد ،واژه «عهد»با کلمه «الی»متعدد می شود و جنبه انشایی دارد.عهد به این معنا ،دو گونه کاربرد دارد:گاهی به صوورت عام متوجه همه مردم است[۶۰] و گاهی نیز متوجه یک طایفه و گروه و یا یک فرد خاص است[۶۱].در برخی موارد نیز عهد به معنای قرارداد دوطرفه آمده است که اصطلاحا به آن ،معاهده نیز گفته می شود.عهد به این معنا گاهی بین دو فرد، دوگروه ،دو جامعه،جامعه و فرد، جامعه و گروه و یا گروه و فرد برقرار می شود و گاهی نیز بین انسان و خداوند تحقق پیدا می کند.(مصباح یزدی ، ۱۳۷۸،ج ۳: ۱۷۹-۱۶۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:53:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم