کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



ضمایم ۹۸
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول۱-۱٫ آنتی ژن های مختلف سیاه سرفه ۹
جدول۱-۲٫ علائم کلینیکی بیماری سیاه سرفه ۲۶
جدول۱-۳٫ آنتی بیوتیک های مورد استفاده در درمان سیاه سرفه حاد و رژیم مصرف آن ۳۴
جدول۱-۴٫ واکسیناسیون سیاه سرفه در کشورهای مختلف ۳۶
جدول۲-۱٫ ترکیب محیط لیستر و B2 بر اساس گرم در لیتر ۴۵
جدول۳-۱٫ لیست دستگاه ها و تجهیزات مورد استفاده ۵۱
جدول۳-۲٫ لیست مواد و محیط های مورد استفاده در تولید واکسن سیاه سرفه ۵۲
جدول۳-۳٫ ترکیبات محیط بورده ژانگو ۵۳
جدول۳-۴٫ ترکیبات محیط کشت وِروِی ۵۳
جدول۳-۵٫ ترکیبات محیط کشت B2 ۵۴
جدول۳-۶٫ ترکیبات محیط کشت سویابین کازئین ۵۵
جدول۴-۱٫ اطلاعات دوره کشت باکتری سیاه سرفه برای تولید واکسن ۶۸
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول۴-۲٫ نتایج حاصل از انجام آزمایش های غیرفعال سازی و استریلیتی سوسپانسیون های باکتری سیاه سرفه سمیت زدایی شده با فرمالین ۷۰
جدول۴-۳٫ نتایج حاصل از انجام آزمایش های غیرفعال سازی و استریلیتی سوسپانسیون های باکتری سیاه سرفه سمیت زدایی شده با تیومرسال ۷۱
جدول۴-۴٫ نتایج حاصل از کنترل توکسیسیتی سوسپانسیون های سمیت زدایی شده با فرمالین و تیومرسال با بهره گرفتن از آزمون MWG 73
جدول۴-۵٫ نتایج کنترل توکسیسیتی سوسپانسیون های سمیت زدایی شده با فرمالین با بهره گرفتن از آزمون MWG 76
جدول۴-۶٫ نتایج کنترل توکسیسیتی سوسپانسیون های سمیت زدایی شده با تیومرسال با بهره گرفتن از آزمون MWG 77
جدول۴-۷٫ نتایج حاصل از انجام تست توانمندی برای شش واکسن تجربی سمیت زدایی شده با فرمالین (FDV) 80
جدول۴-۸٫ نتایج حاصل از انجام تست توانمندی برای شش واکسن تجربی سمیت زدایی شده با تیومرسال (TDV) 81
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار۱-۱٫ مقایسه تعداد افراد زیر یک سال ایمن شده با واکسن DTP در سه کشور مختلف در سال
۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ ۶
نمودار۴-۱٫ تغییرات pH کشت سویه ۱۳۴ از باکتری سیاه سرفه در طول دوره رشد درفرمانتور ۶۵
نمودار۴-۲٫ تغییرات pH کشت سویه ۵۰۹ از باکتری سیاه سرفه در طول دوره رشد درفرمانتور ۶۵
نمودار۴-۳٫ مقایسه­ میانگین جذب نوری در طول موج های۵۳۰ و۵۹۰ در مقدار جرم باکتری در هنگام برداشت در بچ های مختلف سویه ۱۳۴ و ۵۰۹ ۶۶
نمودار۴-۴٫ مقدار غلظت نهایی باکتری سیاه سرفه (cell109×۱) سویه ۱۳۴ در پایان دوره کشت در هنگام برداشت ۶۶
نمودار۴-۵٫ مقدار غلظت نهایی باکتری سیاه سرفه (cell109×۱) سویه ۵۰۹ در پایان دوره کشت در هنگام برداشت ۶۷
نمودار۴-۶٫ مقایسه دوره ی سمیت زدایی سوسپانسیون های سلولی سیاه سرفه سویه ۱۳۴ توسط فرمالین و تیومرسال با بهره گرفتن از تست MWG 74
نمودار۴-۷٫ مقایسه دوره ی سمیت زدایی سوسپانسیون های سلولی سیاه سرفه در سویه ۵۰۹ توسط فرمالین و تیومرسال با بهره گرفتن از تست MWG 74
نمودار۴-۸٫ مقایسه اختلاف وزن موش های تزریق شده با واکسن تجربی سمیت زدایی شده با فرمالین نسبت به تیومرسال در سویه ۱۳۴ ۷۸
نمودار۴-۹٫ مقایسه اختلاف وزن موش های تزریق شده با واکسن تجربی سمیت زدایی شده با فرمالین
نسبت به تیومرسال در سویه ۵۰۹ ۷۸
نمودار۴-۱۰٫ مقایسه اختلاف وزن موش های تزریق شده با سوسپانسیون های سمیت زدایی شده سویه ۱۳۴ با تیومرسال و فرمالین نسبت به موش های گروه کنترل ۷۹
نمودار۴-۱۱٫ مقایسه اختلاف وزن موش های تزریق شده توسط واکسن سیاه سرفه حاصل از سمیت­
زدایی با فرمالین وتیومرسال در سمیت زدایی درسوش۵۰۹ توسط تست MWG 79
نمودار۴-۱۲٫ مقایسه نتایج حاصل از توانمندی واکسن های تجربی سمیت زدایی شده با فرمالین (FDV) با واکسن های تجربی سمیت زدایی شده با تیومرسال((TDV 81
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل۱-۱٫ کوکوباسیل سیاه سرفه ۷
شکل۱-۲٫ اتصال بوردتلا پرتوسیس به سلول های پوشش مژه دار مجاری تنفسی ۹
شکل۱-۳٫ شمای شماتیک از پرتوسیس توکسین ۱۱
شکل۳-۱٫ فرمانتور استفاده شده برای کشت سیاه سرفه ۵۸
خلاصه فارسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 02:36:00 ق.ظ ]




از این رو متنوع سازی را می توان از اصولی برشمرد که ریشه و اساس آن را در حوزه هنر و زیبایی شناسی نیز می توان جستجو کرد. در الگوی پیشنهادی حاضر متنوع سازی برنامه درسی اصلی است که می توان در تدوین عناصر برنامه‌های درسی دوره ابتدایی ملزم به رعایت آن شد. البته میزان متنوع سازی به نوع عنصر برنامه درسی بستگی دارد مثلاً در عنصر هدف این اصل شاید کمتر قابل استفاده باشد اما در عناصر محتوا، روش، مواد و منابع یادگیری، شیوه های ارزشیابی این اصل بیشتر قابل اجراست و امروزه تنوع بخشی به محتوا، روش و غیره به عنوان یک ویژگی و مختصه مثبت قلمداد می شود.
۴-ب)اصل انعطاف پذیری
در ادبیات تعلیم و تربیت اینکه تربیت، تدریس، مدیریت و غیره علم است یا هنر؟ همواره از مباحث مناقشه برانگیز بوده و می باشد. اینکه انجام و اجرای فرایندهای موجود در تعلیم و تربیت به هنر مجریان بستگی دارد امروزه بر کسی پوشیده نیست چرا که تعلیم و تربیت با انسان سر و کار دارد و انسان ها با هم متفاوت هستند. نکته مهم تر اینکه هر انسان به خودی خود نیز در موقعیت های مختلف زمانی و مکانی به لحاظ ذهنی، عاطفی و مهارتی تغییر پذیر است و این دو یعنی تفاوت بین افراد و تغییر یک فرد در موقعیت های گوناگون این پیام را به ذهن متبادر می سازد که با برنامه ها و شیوه های ثابت نمی توان به تربیت افراد مختلف و حتی تربیت یک فرد در موقعیت های گوناگون پرداخت و انطباق برنامه ها با این شرایط متغیر موضوعی است که به هنر مجریان بستگی دارد و هنرمندی مجریان از این حیث قابل توجیه است. زیرا با یکسری دانش و دانسته های قبلی آموخته شده یعنی صرفاً با داشتن دانش تربیتی نمی توان در موقعیتهای مختلف به ایفای مؤثر نقش خویش پرداخت بلکه فرد باید خلاقانه و هنرمندانه بتواند از دانش تربیتی و آموزش در موقعیت مربوطه استفاده نماید. جنکینز(به نقل از اسمیت،۲۰۰۸) بر این باور بود که تربیت خود سبکی از اجرا و نمایش است. افلند(۲۰۰۲) نیز می گوید هنر انعطاف پذیری شناختی، تلفیق دانش و تخیل را فراهم می کند.
ایفای هنرمندانه و خلاقانه نقش از سوی برنامه ریزان درسی یا معلمان و غیره علاوه بر خلاقیت و هنرمندی آنها به میزان انعطاف پذیری ابزار کار آنها نیز بستگی دارد از این رو انعطاف پذیری برنامه درسی، مواد و وسایل آموزشی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. ویژگی های فرهنگی، منطقه ای و موقعیتی انعطاف پذیری در رویکردهای تدریس و یادگیری را ایجاب می کند تا اینکه فرصت پیشرفت برای کودکان در جامعه به حداکثر برسد(آپیتیس[۸۱]،۲۰۱۱). ملکی(۱۳۸۳) مطرح می کند که برخی تصور می کنند در انتخاب محتوا اختیار کامل دارند اما عملاً با محدودیتهایی مواجه هستند و برنامه درسی باید شرایط مختلف از قبیل زمان، منابع قابل دسترس، فضای سیاسی و غیره را مدنظر قرار دهد. آیزنر(۲۰۰۲) انعطاف پذیری در اهداف را یکی از درسهایی می داند که تربیت می تواند از عالم هنر یاد بگیرد. مهرمحمدی(۱۳۹۰) نیز بیان نمود ایجاد انعطاف در برنامه درسی و گنجاندن بخش غیر تجویزی یکی از الهامات حوزه هنر و زیبایی شناسی برای برنامه درسی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

باعنایت به آنچه مطرح شد اصل متنوع سازی برنامه درسی را می توان یکی از اصول مبتنی بر زیبایی شناسی و هنر برای الگوی پیشنهادی ارائه کرد.
۵-ب)اصل تلفیق
تلفیق یکی از موضوعات مهم در رشته مطالعات برنامه درسی است که صاحبنظران متعدد و ایدئولوژی های مختلف برنامه درسی درباره آن بحث نموده اند. تلفیق اصلی است که در سازماندهی افقی برنامه درسی قابل اجراست و عبارت است از درهم آمیختن موضوعهای درسی (حوزه های یادگیری) که اغلب به صورت مجزا از یکدیگر در برنامه‌های درسی مدارس گنجانده می شوند(مهرمحمدی،۱۳۸۴،ص۲۴۱).
درباره ضرورت و اهمیت تلفیق برنامه‌های درسی دلائلی مانند رشد دانش، زمان محدود آموزش مدرسه ای، ارتباط برنامه درسی با مسائل زندگی، یکپارچه بودن وجود یادگیرنده و غیره گفته شده است که پرداختن به آنها خارج از حوصله بحث است. آنچه قابل ذکر است ارتباط تلفیق با حوزه زیبایی شناسی و هنر می باشد به عبارت دیگر براساس زیبایی شناسی و هنر تلفیق چه جایگاهی دارد؟ آیا تلفیق برنامه‌های درسی از دیدگاه زیبایی شناسی و هنر قابل توجیه است؟
یکی از ابعاد تلفیق از منظر زیبایی شناسی و هنر تلفیق عاطفه و شناخت است هنرمند در کار خویش علاوه بر ابراز پیام شناختی عاطفه را نیز می گستراند. بستانی(۱۳۷۱) بیان می کند عاطفه از عناصر کارهای هنری بوده و جزء ذات کار هنری است در آنچه که باعث جذب مخاطبین به یک اثر هنری می شود عاطفه نقش کلیدی دارد از طرف دیگر هنر نوعی شناخت هم است. شوپنهاور(به نقل از صافیان و امینی،۱۳۸۸) می گوید هنر نوعی شناخت است اما به جای شناخت عقلانی از شناخت حسی شروع شده و به سمت شناخت شهودی و مستقیم حرکت می کند زیرا موضوع هنر که ایده ها است هنرمند ابتدا و بی واسطه در نگاه اول با خود ایده مواجه نمی شود بلکه جهت نائل شدن به آنها از همین اشیاء جزئی کمک می گیرد و ایده را در آنها کشف می کند.
آیزنر(۲۰۰۲) می گوید زیبایی شناسی و هنر تشویق و پاداش را از خود شاگرد می گیرد به عبارتی زیبایی شناسی منبع مهم انگیزه و تحریک فعالیت است و بی توجهی به زیبایی شناسی و هنر بی توجهی به انگیزه دانش آموزان است براین اساس زیبایی شناسی و هنر منبع انگیزه و علاقه می باشد و هنر شناخت، عاطفه و علاقه را در هم می آمیزد.
صاحبنظر هنر می گوید«یکی از مهمترین مسائل آموزشی توسعه عاطفی دانش آموزان نسبت به مسائل زیست محیطی، انسانی و غیره است که لازمه آنها زیبایی شناسی عمیق فرد نسبت به این مسائل است»(P8).
اسمیت(۲۰۰۸) از دو لایه شناختی و عاطفی برای مختصات تجارب زیبایی شناختی نام می برد. مهرمحمدی(۱۳۹۰) توأم ساختن شناخت با احساس و احساس با شناخت در فرایند تدریس را به عنوان یکی از الهامات هنر و زیبایی شناسی برای فرایند یاددهی یادگیری ذکر می کند.
بُعد دیگر تلفیق از منظر زیبایی شناسی و هنر تلفیق موضوعات درسی است هنر بیشتر روح تلفیقی دارد و معمولاً با کلِّ یک پدیده سرکار دارد زیرا در هنر و زیبایی شناسی شهود از جایگاه رفیعی برخوردار است و زمانی که شهود غالب باشد گرایش به سمت نگاه کل گرایانه است(میلر،۱۳۸۶). گاردنر(به نقل از مهرمحمدی،۱۳۸۳)اظهار می کند اصلی که باید در رویکرد آموزش هنر مورد توجه قرار گیرد این است که دانش آموزان بتوانند اشکال مختلف دانش را با یکدیگر تلفیق کنند. از این منظر تلفیق موضوعات درسی و حوزه های یادگیری موضوعی است که می توان در الگوی پیشنهادی حاضر بدان توجه نمود. در این میان آنچه که تلفیق آن بیشتر از بقیه قابل دفاع است تلفیق هنر با سایر حوزه های یادگیری است تلفیق هنر با سایر موضوعات از سوی صاحبنظران گوناگون مانند دیوئی، آیزنر،اسمیت و غیره توصیه شده است دیوئی می گوید هنر در برنامه‌های درسی تلفیقی نقش مهمی بازی می کند هنر یک شریک فعال در گسترش دانش علمی و روشن کردن مسیر پژوهش است پرورش استعداد ها و ظرفیت های هنری در دانش آموزان می تواند تأثیر مستقیم بر تحقق اهداف شناختی داشته باشد(شرفی ۱۳۹۰).البته مقصود این نیست که حوزه یادگیری هنر به صورت مستقل ارائه نشود زیرا بحث تخصصی درباره حوزه ی خاص هنر هدف ما نیست بلکه تلفیق هنر با سایر موضوعات درسی برای استفاده از قابلیت های هنر در تحقق اهداف آموزشی آن موضوعات در اینجا مدنظر است زیرا ممکن است علیرغم تلفیق هنر با سایر موضوعات درسی، هنر به عنوان یک حوزه یادگیری مستقل نیز ارائه گردد.
۶-ب)اصل توجه به تخیل
حس، خیال و عقل سه منبع مهم شناخت انسان می باشد هر کدام از این قوای شناختی انسان در رشته های مختلف معرفت بشری جایگاه ویژه ای دارند. برای مثال حس در علوم طبیعی و تجربی، خیال در عالم هنر و عقل در حوزه ریاضیات و فلسفه جایگاه بالاتری نسبت به دو منبع معرفتی دیگر دارند. آنچه مورد بحث ماست اهمیت تخیل و توجه به آن به عنوان یک منبع مهم شناختی و تربیتی است. تخیل منبع پیشرفت هر انسانی در تاریخ بوده و زمین حاصلخیزی برای هر نوع پیشرفت آدمی است که جوانه زده است نمونه های آن در ادبیات جویس، در علوم نیوتن و انیشتین و در نمایش شکسپیر می باشد(کار[۸۲]،۲۰۱۰).
ویگوتسکی[۸۳](۲۰۰۴) می گوید تخیل همانند خلاقیت به عنوان پایه و عنصری کاملاً مهم برای همه فعالیتهای خلاق در تمام عرصه های زندگی فرهنگی،توانایی هنری، علمی و فنی می باشد علاقه کودکان به طراحی،ساختن داستان و غیره نمونه های عینی از تخیل آنهاست. میرزابیگی(۱۳۷۶) در این باره می گوید از ویژگی های دنیای کودکی خیالپردازی است که به اشکال گوناگون صورت می گیرد نقش تخیل در دنیای کودک را می توان در بازی های نمایشی آنها به خوبی مشاهده کرد تمایل کودک به بازی های تخیلی موجب می شود که گاهی کودک یک مورد سمبلیک را به نمونه اصلی آن ترجیح دهد.
از سوی دیگر قوه خیال یا تخیل یکی از عناصر اصلی هنر می باشد(بستانی،۱۳۷۱) یکی از صاحبنظران در مصاحبه خویش می گوید:«هنر و زیبایی شناسی برخاسته و برآمده از تلاش و تکاپوی قوه خیال می باشند»(P1).
صاحبنظر دیگری اشاره می کند:«هنرمندان حس و خیال قوی دارند معرفت شناسی هنر معرفت شناسی حس و خیال است» (P6).
افلند(۲۰۰۲) تخیل را یکی از مواردی می داند که هنر ارائه می کند . از این رو توجه به تخیل می تواند به عنوان یکی از اصول الگوی برنامه درسی مبتنی بر هنر و زیبایی شناسی باشد که در تدوین برنامه درسی و تعیین ماهیت عناصر برنامه درسی از قبیل هدف،محتوا، روش، فعالیتهای یادگیری، ارزشیابی و غیره لازم است به آن توجه گردد به طوریکه هم به پرورش قوه خیال پرداخت و هم از تخیل برای تحقق سایر اهداف تربیتی و یادگیری بهره جست. ایگن(۲۰۰۳، به نقل از مهرمحمدی۱۳۹۰) مطرح می کند آغاز یادگیری های بعدی از طریق اتصال به آنچه کودکان می توانند تصور کنند و نه ضرورتاً آنچه می دانند بایستی صورت پذیرد. این نکته همان بهره جستن از تخیل در فرایند یاددهی یادگیری است که معلم شرایطی فراهم نماید تا قبل از ارائه مطالب جدید، مطالب پیش نیاز در تصور و تخیل کودکان حاضر گردد زیرا ممکن است کودکان مطالب پیش نیاز را قبلاً آموخته باشند اما تا زمانی که آنها را به یاد نیاورند و تصور نکنند اصل پیوستگی یا ادامه که بیان می کند هر تجربه ای باید فرزند تجربه قبلی و مادر تجربه بعدی باشد رعایت نخواهد شد.
۷-ب)اصل رعایت تفاوت های فردی
هیچ دو کودکی در جهان مثل هم نیستند. این جمله ای است که بارها شنیده ایم و کاملاً آشکارا بیان می کند که وجود تفاوت بین افراد امر مسلم و بدیهی است افراد هم از جهت بیرون و هم از جهت درون خویش با دیگران متفاوت هستند از جهت بیرون افراد در موقعیتهای مختلف رشد نموده و به لحاظ فرهنگی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و غیره از همدیگر متمایز می شوند. علاوه بر جنبه محیطی افراد از درون نیز تفاوت هایی دارند تفاوت در میزان برخورداری و بهره گیری از هوش های مختلف، تفاوت در علاقه، تفاوت در رشد شناختی، عاطفی، زیباشناختی و غیره نمونه هایی از تفاوت بین افراد از منظر درون آنهاست بهمین سبب متخصصان تعلیم و تربیت بر لزوم توجه جدی به تفاوت های فردی تأکید نمودند که بر شماری آراء آنها در اینجا میسر نیست بلکه اینکه رعایت تفاوت های فردی آیا می تواند به عنوان یکی از اصول برخاسته از مبانی زیبایی شناسی و هنر باشد موضوع بحث است.
یکی از ویژگی های عالم هنر وجود فرم های گوناگون بازنمایی می باشد و هنر های مختلف پیام خود را با قالب بازنمایی خاص خود بیان می کنند. هنرها با فعالیتهای خلاق و نمادهایی از اطلاعات سروکار دارند(ویلر،۱۹۷). آیزنر(۲۰۰۵) می گوید همه اشکال بازنمایی داده ها و اطلاعات در شکل گیری و افزایش درک افراد مؤثرند خواه شما از داستان استفاده کنید خواه فیلم بسازید یا از شکل و نمودار استفاده کنید همه آنها بدنبال روشنگری و تبیین یک پیام به جای مبهم ساختن آن هستند. وی ادامه می دهد یکی از استفاده هایی که می توان از حوزه هنر و اشکال مختلف بازنمایی برای تربیت به عاریت گرفت این است که برای رعایت عدالت تربیتی لازم است اشکال مختلف بازنمایی اطلاعات مهم شمرده شده و نسبت به تفاوتهای فردی دانش آموزان هشیار بود.
حال وجود اشکال مختلف بازنمایی اطلاعات در عالم هنر این موضوع را به ذهن متبادر می سازد که افراد در عالم هنر با توجه به توان درونی خویش از فرم بازنمایی مورد دلخواه و علاقه خود بهره می گیرند و این نوعی توجه به تفاوتهای فردی است. از این منظر رعایت تفاوتهای فردی به عنوان یکی از اصول الگوی پیشنهادی مطرح می شود.
۸-ب)اصل توجه به خلاقیت
یکی از ویژگی های عالی انسان خلاقیت است. کودکان به طور طبیعی خلاق هستند(نونان[۸۴]،۲۰۱۰) از این رو بسیاری از فیلسوفان و نظریه پردازان تعلیم و تربیت معتقدند که پرورش مهارتهای تفکر خلاق همانند مهارت خواندن و نوشتن لازم است از سالهای اولیه کودکی آغاز گردد. مهرمحمدی(۱۳۸۳)بیان می کند هدایت و راهنمایی کودکان برای کشف و ایجاد مفاهیم تازه و به بیان ساده تر پرورش خلاقیت در کودکان از ضرورتهاست.
اما این مطلب که خلاقیت چیست موضوعی مناقشه برانگیز بوده و تعریف های زیادی از آن ارائه شده است که پرداختن به آن ها در اینجا مورد بحث نیست و به دو تعریف بسنده می کنیم:
خلاقیت حالتی از ذهن است که در آن همه هوشهای ما با هم کار می کنند(لوکاس[۸۵]، به نقل از نونان،۲۰۱۰)
خلاقیت یعنی توانایی حل کردن مسائل و ساختن روش و طرح سؤالات جدید(گاردنر، به نقل از نونان،۲۰۱۰)
در هنر و زیبایی شناسی خلاقیت یکی از موضوعات و مفاهیم کلیدی به شمار می رود شاید بتوان گفت زیبایی آفرینی و هنر جاذبه خود را از خلاقیت هنرمند در ارائه یک پیام می گیرد. هنر مایل است بیشتر آزاد باشد و آزادی از اصول لاینفک هنر می باشد(رضای الهی،۱۳۵۴). خلاقیت نیز نتیجه آزادی هنرمند در تخیل، تفکر و ساختن یک اثر هنری است. نونان(۲۰۱۰) می گوید هنرها فهم، تخیل و خلاقیت ما را بیان می کنند. هنر مظهر خلاقیت است(ریتسون و اسمیت،۱۹۷۵). هنر کمک می کند ذهن با آزادی و در فضایی آرام حرکت کند موارد جدید را کشف نماید و اندیشه های تجربه نشده را بروز نماید هنر فراهم کننده فضایی آرام برای ذهن است(تمنائی فر و دیگران،۱۳۸۹). از این رو هنر و فعالیتهای هنری بهترین زمینه برای پرورش خلاقیت هستند و توجه به خلاقیت می تواند به عنوان یکی از اصول الگوی برنامه درسی مبتنی بر هنر و زیبایی شناسی مطرح شود که در عناصر گوناگون برنامه درسی می تواند بروز یابد وقتی پرورش خلاقیت به عنوان یکی از اهداف برنامه درسی مطرح می شود محتوای انعطاف پذیرو باز؛ روش های تدریس خلاق مانند بارش مغزی، مباحثه، خیالپردازی خلاق،بازی، بدیعه پردازی و غیره؛ مواد و منابع یادگیری گوناگون از چیز ساده و به ظاهر غیر مفید گرفته تا فناوری های پیشرفته؛ ارزشیابی باز؛ فضاهای متعدد یادگیری در زمان های مختلف و غیره می توانند زمینه بروز این ویژگی ممتاز آدمی را فراهم نمایند به عبارت دیگر عناصر برنامه درسی مبتنی بر هنر و زیبایی شناسی فرصت های زیادی برای بروز رفتار خلاقانه و یادگیری خلاقیت در اختیار یادگیرندگان قرار می دهند. از این رو مطابق گفته کار(۲۰۱۰) ما بایستی مطمئن باشیم تخیل و خلاقیت جنبه های تلفیقی در برنامه درسی هستند چرا که کودکان پتانسیلهای بسیار خوب و عالی برای نوآوری تفکر خلاق و برخورد با پدیده ها و مسائل با روش های گوناگون دارند.
۹-ب)اصل تعادل و توازن
تناسب، تعادل و توازن از عناصر فرمالیستی هنرها (موسوی گیلانی،۱۳۸۶) و از ملاک های زیبایی (فهیمی فر،۱۳۸۶) به شمار می روند و در دیدگاه صاحبنظرانی چون افلاطون و ارسطو این عناصر به چشم می خورد. با عنایت به این موضوع که تعادل و توازن از ملاک های زیبایی محسوب می گردند در الگوی پیشنهادی نیز یکی از اصول برنامه درسی متعادل و متوازن بودن آن است که به عنوان مؤلفه زیبایی شناسی و هنر در این قسمت ارائه می گردد متعادل و متوازن بودن برنامه درسی را از جهت های گوناگون می توان مورد بررسی قرار داد که در اینجا دو وجه مهم آن ذکر می گردد.
الف)متعادل و متوازن بودن برنامه درسی از منظر توجه به ابعاد وجودی یادگیرنده: انسان یک موجود چند بعدی است و وجود انسان متشکل از ابعاد شناختی، عاطفی، اجتماعی، زیباشناختی، جسمی و معنوی است از این رو لازم است برنامه درسی به تمام ابعاد نگاه متعادل و متوازنی داشته باشد تا نسبت به پرورش افراد متعادل امیدوار بود.
ب)متعادل و متوازن بودن برنامه درسی باتوجه به حیطه های مختلف یادگیری و عرصه ها و عناصر موردنظر برنامه درسی ملی: یادگیری دارای ابعاد و حیطه هایی است که به طور معمول از سه حیطه شناختی، عاطفی و مهارتی یاد می شود عناصر برنامه درسی نیز معمولاً براساس حیطه های سه گانه تعریف و تعقیب می شوند. در الگوی هدف گذاری برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران به جای حیطه ها، عرصه ها و عناصر مطرح شده است در عرصه ها ارتباط با خدا، خود، خلق و خلقت و در عناصر تفکر و تعقل، باور و ایمان، اخلاق، علم وعمل منظور شده است. حال وقتی ابعادی برای یادگیری و اهداف برنامه درسی مطرح می شود می توان تعادل و توازن را به عنوان یکی از اصول برنامه درسی در نظر گرفت تا برنامه درسی در کنار توجه متعادل به ابعاد وجودی یادگیرنده به عرصه ها و عناصر مذکور نیز چنین نگاهی داشته باشد.
وقتی تعادل به عنوان یکی از اصول برنامه درسی مورد پذیرش قرار می گیرد در عناصر برنامه درسی خود را نمایان خواهد ساخت. نظر به اهمیتی که هدف و محتوا دارند این اصل در این دو عنصر متعاقباً بحث خواهد شد اما علاوه بر آنها در سایر عناصر برنامه درسی نیز باید بدان توجه نمود وقتی در گروه بندی می توان از انواع شیوه های گروه بندی شاگردان استفاده نمود یا از تدریس فردی و گروهی یاد کرد باید تعادل و توازن را در اعضای گروه ها و میزان بکارگیری شیوه های گوناگون گروه بندی و غیره به کاربست. در زمان می توان بین زمان داخل کلاس و خارج از کلاس درس و همچنین میزان زمان منظور شده در برنامه هفتگی برای حوزه های یادگیری تعادل و توازن را برقرار ساخت در مواد و منابع بین مواد و منابع نوشتاری، واقعی و مجازی می توان این اصل را پیاده نمود. در عنصر مکان تعادل و توازن در تخصیص فضا به حوزه های مختلف یادگیری، فعالیتهای یادگیری، چیدمان و آرایش فضا نیز این اصل قابل طرح و اجراست. در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی تعادل و توازن می تواند بین شیوه ها و رویکردهای گوناگون ارزشیابی، ابزار های ارزشیابی و غیره رعایت شوند. در فعالیتهای یادگیری معلم می تواند با طراحی آموزشی خود نسبت به اجرای محتوای متعادل و متوازن در راستای اهداف متعادل و متوازن گام بردارد یا تعادل و توازنی که بین انواع روش های تدریس(فردی،گروهی، مستقیم، غیرمستقیم و غیره) می تواند برقرار نماید. البته منظور از تعادل میزان استفاده برابر از آنها نیست بلکه به فراخور شرائط و مختصات حوزه یادگیری و دانش آموزان و محیط می توان توازن و تعادل را برقرار نمود.
ج)ارکان الگوی پیشنهادی
ارکان برنامه درسی از ترکیب دو بُعد سطوح برنامه درسی و عناصر برنامه درسی شناسایی و تدوین می شود در هر سطح برای هر عنصر برنامه درسی تصمیم گیری می شود و حاصل این تصمیمات دستاوردی است که آن را می توان رکن برنامه درسی نامید(صفرنواده،۱۳۹۰). در الگو پیشنهادی نیز سعی شده است ارکان آن تبیین گردد اما قبل از تبیین و تشریح ارکان الگو به توضیح سطوح و عناصر برنامه درسی می پردازیم.
سطوح برنامه درسی[۸۶]
سطوح برنامه درسی یکی از موضوعات بحث برانگیز در رشته مطالعات برنامه درسی است و در برشماری تعداد سطوح برنامه درسی میان متخصصان برنامه درسی اختلاف نظر وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می گردد.
گودلد و سو[۸۷] از چهار سطح اجتماعی، نهادی، آموزشی و تجربی سخن می گویند. کلاین۷ سطح آرمانی، اجتماعی، رسمی، نهادی، آموزشی، اجرایی، و تجربی را به عنوان سطوح برنامه درسی معرفی می کند. اما به نظر می رسد سطوح برنامه درسی را با توجه به نظام برنامه‌ریزی درسی هر کشور باید مطالعه کرد. از این رو برای نظام آموزشی ایران شاید بتوان سطوح برنامه‌ریزی درسی زیر را برشمرد(موسی پور،۱۳۹۱).
۱-۱)سطح سیاستگذاری برنامه درسی[۸۸]
در این سطح تصمیمات کلان و کلی، تبیین وضع برنامه درسی در خصوص برنامه‌های دیگر، میزان تمرکز گرایی و تمرکززدایی، مباحث آکادمیک، فرهنگی، اجتماعی و غیره صورت می پذیرد. به عبارت دیگر ساختار نظام تحصیلات، آرمانها و اهداف کلی،منابع و مبانی اصلی، جهت گیری های کلان، نوع روش آموزش(واقعی، مجازی،همگانی ،خاص و غیره) و چگونگی ارزشیابی جامع برنامه درسی برای کل نظام آموزشی دوره های تحصیلی تعیین می گردد. لذا در نظام آموزشی ایران تصمیمات مربوط به آموزش و پرورش که فراتر از گروه های برنامه‌ریزی درسیِ معاونت پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی کشور اتخاذ می شود در سطح سیاستگذاری انجام می شود و ماحصل آن تصمیمات، اسناد تحول آموزش و پرورش و سند برنامه درسی ملی است.
۲-۱) سطح برنامه‌ریزی درسی[۸۹]
در سطح دوم به طور معمول مباحثی نظیر مراحل برنامه‌ریزی درسی، تعیین اهداف کلی و عملکردی هر حوزه یادگیری،سازماندهی دروس، انتخاب و آماده سازی مؤلفه تدریس و بقیه عناصر برنامه درسی مطرح می گردد و برنامه درسی به عنوان راهنمای عمل تعریف، تبیین و تولید می شود و اینکه تصمیمات اتخاذ شده در سطح سیاستگذاری وارد حوزه های درسی و یادگیری می شود که در نظام آموزشی ایران کارشناسان برنامه‌ریزی درسی که در قالب گروه های درسی در معاونت پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی کشور فعالیت می نمایند به این سطح از برنامه‌ریزی درسی مشغول هستند و برنامه‌های درسی حوزه های یادگیری را تدوین می نمایند.
۳-۱) سطح برنامه‌ریزی در سطح درس[۹۰]
این سطح نوعی برنامه درسی اجرائی و سازگاری با واقعیت های تربیتی است البته محور اصلی همان تصمیمات سطح دوم و برنامه‌ریزی درسی است اما برای سازگاری با موقعیت های اجرایی اتفاق می افتد و در واقع کاری است که معلم انجام می دهد. به عبارت دیگر برنامه‌ریزی درسی یک درس برای اجرا، برنامه‌ریزی اجرایی یک واحد محتوایی از برنامه درسی و برنامه‌ریزی تدریس می باشد و برنامه‌ریزی معلم برای تدریس حوزه های یادگیری بازتولید برنامه درسی است(موسی پور،۱۳۹۱).
عناصر برنامه درسی[۹۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:36:00 ق.ظ ]




  • هنر تابلوها و طراحی ها

طرح در تابلوهایی که مسلمانان به هنگام حرکت به جبهه با خود حمل می کردند رجزهایی که می خواندند همه اثرات خاصی بر مسلمانان و تقویت روحیه آنان داشت که در غزوات صدر اسلام و در قیام امام حسین (ع) استفاده می شد(حائری شیرازی،۱۳۶۲،ص۱۱).

یکی از ارمغان هنری قرآن نقل قصه و داستانهای گذشتگان می باشد که پند عبرت و حکمت ها را به خردمندان ارائه می کند که قصه ها می توانند مبنای سناریو و نگارش فیلمنامه ها باشند(مطهری الهامی،۱۳۸۹). پس قصه خواه در قالب داستان و خواه در قالب فیلم و تئاتر از هنرهای قابل توجه در اسلام نیز می باشد البته چیستی محتوای قصه و فیلم بحث مستقلی است که در اینجا بدان پرداخته نمی شود.

  • موسیقی

موسیقی نزد دانشمندان اسلامی به عنوان یک علم، هنر و یک فن به حساب می آید گرچه عیاشان و تبهکاران هر عصر و زمانی از این هنر سوء استفاده می کردند و متأسفانه سوءاستفاده همین بی خردان و بی هنران باعث می شد که دانشمندان اسلامی علم خود را در فن موسیقی کتمان کنند و مطالبی هم که اظهار می کردند خیلی جزئی و محدود باشد(حسین زاده،۱۳۸۳).
موسیقی از هنرهائیست که دو پهلوست از یک طرف مثبت و سازنده و از جهت دیگر منفی و مخرب می باشد. در صورت استفاده درست تأثیرات مثبتی بر روح و روان آدمی می گذارد تأثیراتی از قبیل افزایش قدرت ادراک، محاسبه، تسکین و تحذیر روح مریض برای عمل جراحی روی بدن مریض، افزایش حرکات بدنی معلولان و غیره دارد. احکام شرعی در مورد موسیقی و هر آهنگ دیگر بستگی به نوع تأثیر آن از حیث مثبت یا منفی در مستمعین دارد و مشکل عمده در بیان احکام شرعی آهنگها در تشخیص آثار آن بر مستمعین است و احکام اسلام[۲۳] در مورد آهنگها مربوط به نحوه استفاده مردم از این آهنگها می باشد به عبارت دیگر اگر موسیقی به نحو صحیح و با اصول علمی و اخلاقی مورد استفاده قرار گیرد همیشه مفید و تأثیرات مثبت خواهد داشت اما اگر به صورت فله ای بر مبنای هوس بازی و جهت تهییج و ترویج شهوانی مورد استفاده قرار گیرد به حکم عقل، علم و شرع مقبوح و مذموم است(حسین زاده،۱۳۸۳،ص۲۷۶). پس موسیقی به عنوان یکی از هنرهای مورد علاقه مردم در صورت استفاده درست ازنظر اسلام نیز مورد تأیید می باشد و می توان از تأثیرات سازنده آن که بدانها اشاره گردید بهره گرفت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برخی نکات قابل توجه در زیبایی شناسی
زیبایی حقیقتی غیر قابل انکار است اما زیبایی شناسی مصون از خطا نیست به همین سبب هر چیزی که به نظر زیبا تلقی می شود نمی توان زیبا نامید لذا برای تشخیص زیبایی های واقعی از زیبایی های کاذب در این جا نکاتی ارائه می گردد(حسین زاده،۱۳۸۳).

  • زیبایی ظاهری و قباحت باطنی: برخی چیزها ظاهر و باطن متفاوتی دارند چه بسا چیزهایی که ظاهری زیبا داشته اما اندرون قبیح دارند و برعکس. حضرت علی (ع) در نامه خود به سلمان می فرماید« ریا به مانند مار است که ظاهری خوشایند، زیبا و نرم دارد و باطنش سم کشنده است پس هر آنچه که از امور دنیوی تو را به شگفت آورد از آن اعراض کن(نهج البلاغه، نامه۶۸).

خداوند در سوره انعام آیه ۱۳۷ می فرماید « این چنین شیاطین به عدۀ کثیری از مشرکین کشتن فرزندانشان را زیبا جلوه می دادند».

  • زیبایی نسبی است. زیبایی امر مطلق نیست و وقتی راجع به زیبایی از افراد سوال بپرسیم پاسخ ها یکسان نخواهد بود و برای علم زیبایی نمی توان قواعد عمومی وضع کرد که شامل تمام زیبایی ها گردد زیرا اولاً خود زیبایی ها نسبت به یکدیگر متفاوت هستند ثانیاً برخی چیزها در واقع زیبا نیستند بلکه با توجه به جهات دیگر زیبا هستند مثلاً یک نقاشی کودکانه و ابتدایی زیبا نیست اما با توجه به سطح توان کودکان زیبا تلقی می گردد و ثالثا فرهنگ و عادات و رسوم در این قضاوتها دقیقا مؤثر هستند.
  • کجروی در زیبایی شناسی: برخی اوقات اصل با بدل، حقیقت با مجاز و زیبا با نازیبا اشتباه می شوند مثل آنکه کسی آهنگی بنوازد و زیبا نباشد اما خود آن را زیبا پندارد. این اشتباه از سوی افرادی که بدون تفکر دقیق و خردورزی به تشخیص زیبایی ها روی می آورند بیشتر دیده می شود.
  • تنوع طلبی یا زیبا خواهی: اگر بپذیریم که تنوع و تجدد جزئی از زیبایی هستند شاید بتوان گفت که تنوع باعث ارضاء حس زیبایی گردد اما این ارضا زودگذر و موقتی است. مثلاً فردی که از دکوراسیون منزل خسته می شود آنرا تغییر می دهد و آن دکور جدید را زیبا می پندارد اما بعد از مدتی از آن هم خسته می شود و برایش زیبایی ندارد و دکورهای جدید متنوع هستند نه زیبا.
  • ابزار زیبایی شناسی. یکی از مسائل قابل توجه، ابزار شناخت زیبایی است این ابزار با چیزهایی ماند ذوق، سلیقه، لطافت روح و غیره تعبیر شده است. اما هر چه باشد یک نیروی درونی در انسان است که بدان وسیله انسان به زیبایی پی می برد و این نیرو تحت تأثیر عواملی مانند محیط، شغل، اعتقاد، رسم قبیلگی و غیره قرار می گیرد فردی که با انواع رذایل انس گرفته و روی به لذائذ مبتذل آورده از زیبایی های واقعی بیزار است.
  • تأثیر عشق بر زیبایی شناسی: عشق آن نیروی درونی است که عاشق را مسحور و معشوق می کند به طوریکه گاهی قدرت و توان تفکر را از او می گیرد و تمام زشتیهای معشوق را در نظر عاشق زیبا جلوه می کند برای همین عاشق نوعاً در مورد معشوق نمی تواند صحیح قضاوت نماید. البته به غیر از عشق، کینه و بغض هم همین اثر را دارد و اگر آدمی به چیزی و کسی با دیده عداوت و دشمنی بنگرد از دیدن محسنات وی نابینا شده و چه بسا زیبایی ها را زشت تصور نماید.

هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است
جمع بندی حوزه زیبایی شناسی
زیبایی شناسی حوزه ای است که به بررسی زیبایی ها اعم از زیبایی های طبیعی و زیبایی های هنری می پردازد صاحبنظران مختلف در تعریف زیبایی و ملاک های زیبایی دیدگاه های متفاوتی داشته اند بطوریکه هنر و زیبایی از منظر فیلسوفان در ۵دیدگاه بازنمایی(قطب برون ذات)، فرانمایی(قطب درون ذات)، ترکیبی از بازنمایی و فرانمایی، دیدگاه فرمالیسم یا شکل گرایی و تعریف چند ساحتی برای هنر دسته بندی می گردد. در خصوص انواع زیبایی ها نیز هر کدام از فیلسوفان و اندیشمندان دیدگاه های متفاوتی داشته که بدانها اشاره شد و عمدتاً زیبایی های محسوس و زیبایی های معقول یا معنوی در این دسته بندی ها وجود داشت که زیبایی های معقول و معنوی در بین دیدگاه های اندیشمندان اسلامی نمود بیشتری داشت.
زیبایی شناسی و هنر علیرغم مرتبط بودن تفاوت هایی با هم دارند. زیبایی شناسی حوزه ای گسترده تر از هنر بوده که علاوه بر زیبایی های هنر، زیبایی های طبیعی را مورد کاوش قرار می دهد و هنر نیز علاوه بر زیبایی شناسی مقوله های دیگری نظیر تاریخ هنر،نقد هنر، تولید هنری و غیره را در برمی گیرد این تفکیک در نظر برخی فیلسوفان نمود بیشتری داشت برای مثال افلاطون بین زیبایی و هنر فاصله می انداخت اما ارسطو این فاصله را از بین می برد و بیشتر راجع به موضوع هنر بحث نموده است.
در اسلام هنر به عنوان یکی از راه های ترویج فرهنگ دین همواره مورد توجه بوده و می باشد و از انواع هنرها از قبیل شعر، قصه، طراحی و غیره جهت انتقال پیام دین استفاده شده است از بین این اشکال هنری، موسیقی به خاطر دو پهلو بودن(در خدمت تلطیف روح و یا در خدمت شهوت رانی) و سوء استفاده های احتمالی، کمتر مورد توجه بوده و اظهارنظرهای جزئی از سوی اندیشمندان مسلمان در مورد آن ارائه شده است.

هنر و زیبایی شناسی در برنامه درسی
تربیت و زیبایی شناسی و هنر
فوشی(۱۹۷۴)در توصیف ابعاد وجودی انسان به شش جنبۀ ذهنی، هیجانی، اجتماعی، معنوی، جسمی و زیبایی شناسی می پردازد و از آموزش و پرورش یا تربیتی که همه جانبه به این شش جنبه می پردازد تحت عنوان آموزش و پرورش انسانگرایانه[۲۴] از آن دفاع می کند و انسانی بودن تربیت را مستلزم توجه به ابعاد مذکور می داند. یکی از این ابعاد که موضوع بحث را نیز تشکیل می دهد حوزه زیبایی شناسی است. این حوزه با هنر علیرغم برخی تفاوتها که قبلاً بدانها اشاره شده است ارتباط تنگاتنگ دارد. آموزش و پرورش یا تربیت و به تبع آن برنامه درسی جهت پرداختن به تمام ابعاد وجودی انسان لازم است زیبایی شناسی و هنر را نیز مورد توجه قرار دهد تا زیبایی شناسی و هنر به برنامه‌های درسی ورود پیدا کند.
در ادبیات آموزش و پرورش و مطالعات برنامه درسی، هنر و زیبایی شناسی اغلب در کنار هم مورد بحث قرار گرفته و می گیرند به طوری که می توان گفت هر جا یکی از این دو مطرح می گردد از دیگری نیز سخن به میان می آید. اگر تربیت را «فراهم کردن زمینه ها برای شکوفا کردن و به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه انسان به منظور حرکت تکاملی او به سوی هدف مطلوب منطبق بر اصولی معین و برنامه منظم و سنجیده »(ابراهیم زاده،۱۳۸۳،ص۵۳)تعریف نماییم هنر و زیبایی شناسی چگونه در آن مطرح می شود به عبارت دیگر تربیت در برابر زیبایی شناسی و هنر چه موضع گیری هایی اتخاذ می کند؟
اسمیت[۲۵](۲۰۰۸) بیان می کند ارتباط بین زیبایی شناسی و تربیت در دو حیطه قابل طرح است زیبایی شناسی تربیتی[۲۶] به عنوان آموزش هنر و زیبایی شناسی تربیتی به عنوان دامنه ای از فعالیتهای غیر هنری که از نگاه زیباشناختی و هنر قابل فهم هستند. به عبارت دیگر دو برداشت بین زیبایی شناسی و تربیت به شرح زیر مستتر است:
الف) در برداشت اول می توان زیبایی شناسی تربیتی را فراهم نمودن زمینه شکوفایی استعدادهای بالقوه فرد در زمینه هنر دانست که معطوف به پرورش هنرمند می باشد طوریکه فرد در زمینه های هنری قادر به ایفای نقش و انجام کارهای هنری می باشد. این برداشت را می توان در کنار بحث های تربیت سیاسی، تربیت اجتماعی و… دید که فرد برخوردار از تربیت سیاسی و اجتماعی در بسترهای سیاسی و اجتماعی نقش آفرینی می کند و فرد برخوردار از تربیت هنری نیز در عرصه های مختلف هنری فعالیت می کند. یا آنچه که در آموزش رشته های علمی مانند ریاضی، فیزیک، جامعه شناسی و… اتفاق می افتد در آموزش هنر نیز صدق نموده و همانند سایر دیسیپلین ها، موضوعاتی در آن مورد بحث و تدریس قرار می گیرد. تعریف های زیر به این مفهوم تربیت هنری اشاره دارند:
«تربیت هنری شامل آموزش اساسی حواس و رشد آگاهی متعالی تجارب بصری،آفرینش و فهم اشکال نمادین بصری و نیز رشد رویکرد آگاهانه نسبت به تصورات بصری در نقاشی،مجسمه سازی، هنرهای تزئینی و آموزش کاربرد اعمال قضاوت نقادانه تجارب بصری می باشد »(هاوس من،۱۹۷۱، به نقل از مهرمحمدی و امینی،۱۳۸۰).
آیزنر تربیت هنری را آموزش تاریخ هنر،زیباشناسی،تولید هنری و نقد هنری ذکر می کند(مهرمحمدی،۱۳۸۳).
اسمیت(۲۰۰۸) آموزش هنرها را شامل هنرهای نمایشی، هنرهای بصری و همچنین زیرحوزهای مختلف آنها می داند.
ب) برداشت دوم از تربیت هنری پرداختن به تربیت با بهره گرفتن از هنر و زیبایی شناسی می باشد که در اینصورت تربیت هنری عبارت است از فراهم کردن زمینه شکوفایی استعداد های بالقوه فرد با بهره گرفتن از هنر و زیبایی شناسی و قابلیت های آنها . این بهره گیری از هنر و زیبایی شناسی نسبت به برداشت دیسیپلینی گسترده تر می باشد زیرا در آن برداشت، مقصود از تربیت هنری صرفاً پرورش افراد هنرمند که به خلق آثار هنری بپردازد نیست بلکه به لحاظ قابلیتهائی که هنر برای تربیت همه جانبه فرد دارد به آن پرداخته می شود یا به لحاظ تأثیر آموزش هنر در آموزش حوزه های یادگیری دیگر و پیامدهای تربیتی و روان شناختی که آموزش هنر و زیبایی شناسی بدنبال دارد از تربیت مبتنی بر هنر و زیبایی شناسی سخن بمیان می آید. تمنائی فر،امینی و یزدانی در تحقیقی(۱۳۹۰)پیامدهای تربیتی آموزش هنر را شامل رشد فکری، خلاقیت و اخلاقی، پیشرفت تحصیلی، شکل گیری هویت فرهنگی و تربیت کودکان استثنایی دانسته و برای پیامدهای روانشناختی نیز مواردی مانند افزایش عزت نفس، احساس شایستگی، رشد هیجانی و اجتماعی، تخلیه هیجانی، تعدیل عواطف واحساسات و آشکارسازی انگیزه های درونی را برشمرده اند
ازنظر چاپمن(۱۹۷۱،به نقل از مهرمحمدی و امینی،۱۳۸۰) امروزه با توجه به مقتضیات تمدن جدید، تربیت هنری و زیباشناسی یکی از کاربردهای مهم نظام آموزشی است چرا که دانش آموزان از این طریق چگونه دیدن، شنیدن، حرکت کردن، برقراری ارتباط و احساس کردن را یاد می گیرند.
هربرت رید(به نقل از آیزنر،۲۰۰۵) بیان می کند هدف تربیت بایستی تربیت و آماده ساختن فرد به عنوان یک هنرمند در نظر گرفته شود منظور از هنرمند لزوماً نقاشان، شاعران و نمایشنامه نویسان نیست بلکه منظور افرادی است که ایده ها، احساسات، مهارتها و تخیل خود را جهت تولید و خلق آثار چنان پرورش می دهند که آن آثار بدون توجه به قلمرو و حیطه آن متناسب، ماهرانه و خلاقانه می باشد. مهرمحمدی(۱۳۹۰) نیز این برداشت را با عبارت تربیت از مجرای هنر معرفی می کند.
برنامه درسی و زیبایی شناسی و هنر
همانطور که در تعریف تربیت به برنامه منسجم و منظم اشاره گردید فرایند تربیتی تنها با برنامه به جریان می افتد که به این برنامه به اصطلاح برنامه درسی گفته می شود وقتی به محتوای رسمی و غیررسمی، فرایند محتوا، آموزش های آشکار و پنهان که به وسیله آنها فراگیر تحت هدایت مدرسه دانش لازم را به دست می آورد مهارتها را کسب می کند و گرایشها، قدرشناسی ها و ارزشها را در خود تغییر می دهد برنامه درسی اطلاق می گردد (ملکی،۱۳۸۳،ص۲۸) می توان برنامه درسی را قلب جریان تربیتی دانست که این برنامه درسی می تواند رسمی یا غیر رسمی باشد و فرایند تربیتی بدون برنامه درسی قابل تصور نیست براین اساس دو نوع ارتباطی که بین تربیت و هنر و زیبایی شناسی ذکر کردیم میان برنامه درسی و آنها نیز قابل طرح است:
برنامه درسیِ هنر و زیبایی شناسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:36:00 ق.ظ ]




با عنایت به آنچه گفته شد وجود خدای متعال عین زیبایی و جمال است و هستی نیز که آفریده خداوند بوده و مظاهری از وجود اوست زیبایی را در خود دارد هر چند مظاهر و نمودهای بی شماری دارد که این نمودها در عوالم هستی اعم از عالم لاهوت،عالم جبروت، عالم مثال و عالم سوت گسترده شده است.
۲-۱-الف)انسان موجودی زیباگرا و زیباجو می باشد.
اتخاذ هر گونه رویکردی در الگوهای برنامه درسی به معنای پذیرش یک دسته مفروضات راجع به ماهیت انسان است داویدسون[۷۱]می نویسد پاسخ به این سوال که ماهیت انسان چیست؟ راهنمای اتخاذ نوع راهبرد آموزش و یادگیری، نوع ارتباط بین یادگیرنده و یاددهنده و مواردی از این نوع است از این رو ماهیت انسان در اینجا نیز از منظر زیبایی شناسی مورد بررسی قرار می گیرد.
فوشی(۱۹۷۴)بیان می دارد ساحت انسان از شش جنبه تشکیل شده است که شامل جنبه های ذهنی، هیجانی،اجتماعی، جسمانی، زیبایی شناسی و معنوی می باشد. آموزش و پرورش انسانگرایانه باید به کل وجودی انسان توجه نماید. از این رو بُِعد زیبایی شناسی جزئی از وجود انسان است وی می گوید اگر فردی واکنش و پاسخ زیباشناختی نداشته باشد فردی غیرعادی بوده و دیگران او را طرد می نمایند و این یک حالت مخرب برای وجود آن فرد بوده که سرانجام می تواند به نابودی وی بینجامد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در رویکرد اسلامی نیز که محرک رفتار انسان گرایش های فطری و میل به کمال است زیبایی جویی و زیبایی گرایی ازجمله گرایشها و تمایلات عالی انسان می باشد طوری که عشق به خوبی ها و زیبایی ها در سرشت انسان نهفته است(کوثری،۱۳۸۶). مطهری(به نقل از تاجدینی،۱۳۶۹) بیان می کند:
«با عظمت ترین اثر هنری برای جانورانی مثل موریانه غذای خوبی است و تنها آدمی در اعماق وجود خویش گرایش به زیبایی را دارد و آنچه مسلم است این است که انسانها چیزهایی را زشت و چیزهایی را زیبا می دانند و این بزرگترین دلیل بر تمایل انسان به زیبایی، زیباسازی و هنر است و منشأ این تمایل گرایش متعالیه در سرشت انسان است. انسان آوای خوش و دلنشین را با آوای زشت و ناهنجار یکی نمی داند صدا که صداست چرا یکی دلنشین و یکی ناهنجار است این تفاوت بر این نکته اشاره دارد که انسان مرتبط با مبدأ جمال و زیبایی است و خالق زیبایی انسان را مجهز به فطرت خاصی کرد که زیبایی را درک کرده و از آن لذت ببرد و خود نیز آفریننده زیبایی باشد و انسان تنها موجودی است که واجد این ویژگی هاست و کارهایش را با زیبایی همراه می کند».
محمدیان(۱۳۷۹) نیز در این باره می گوید:
«میل به زیبایی فطری است چون آن چه جزءِ فطرت است با بیرون تطبیق دارد و نیازهای فطری پاسخ بیرونی دارند برای میل به زیبایی هم باید مظاهر زیبایی در بیرون داشته باشیم. البته ممکن است جواب های بیرونی تعطیل شده، به انحراف کشیده شده و یا تضعیف شوند مثل اینکه برای میل به غذا، غذای ناسالم داده شود لذا هر نیازی باید پاسخ صحیح و مشروع بیابد که زیباگرایی نیز از این قاعده مستثنی نیست چرا که تحریف و تضعیف در قالب همان خاستگاه فطری صورت می گیرد و اگر کسی به نازیبایی ها گرایش پیدا کند از گرایش به زیبایی ناشی شده و نام زیبایی به آن می دهد».
جعفری(۱۳۶۹،ص۱۶۲) در این باره می افزاید:« علت زیبایی گرایی انسانها، مسئله زیبایی، تشخیص زیبایی و رفتن به دنبال زیبایی ها ریشه در روح ما دارد شاید یک علت بسیار مهم برای خلق زیبایی هایی که خداوند در طبیعت آفریده یا در درون ما به ودیعه نهاده است این باشد که اصلاً روح در این دنیا بدون دریافت زیبایی نمی تواند آرام بگیرد و دوام بیاورد».
در الگوی پیشنهادی این نوع ماهیت انسان به عنوان یک مبنای اساسی مورد توجه قرار گرفته است و گزاره هایی که در این الگو ارائه شده اند ریشه در این مبنا دارند. به عبارت دیگر زیبایی گرایی، زیبایی جویی و زیبایی آفرینی انسان پایه و اساس گزاره ها و مؤلفه هایی است که در سایر بخش های الگو یعنی اصول و عناصر ارائه می گردد.
۳-۱-الف)زیبایی پدیده دو قطبی است
درباره ماهیت زیبایی سه نظریه وجود دارد الف) نظریه برون ذات که بیان می کند زیبایی نمودی است عینی که مورد پسند ذهن و خوشایند است و ذهن آدمی هم نقشی جزء منعکس ساختن آن ندارد. ب) نظریه درون ذات: بیانگر این است که زیبایی درک و دریافت ذهنی از پدیده های عینی است و عواطف، احساسات و برداشت افراد در زیبا پنداشتن یک شی نقش دارد. ج) زیبایی پدیده دو قطبی است. یعنی زیبا بودن یک شی به ویژگی های عینی آن شی و برداشت آدمی بستگی دارد.
بررسی دیدگاه های اندیشمندان اسلامی نشان می دهد که برخی از قبیل طباطبایی، فارابی و ابن سینا بیشتر بر ویژگی های خود شی و برخی مانند مطهری بر برداشت ذهن و ذوق تأکید می نمایند برخی نیز همانند مصباح بر هر دو یعنی ویژگی شی و برداشت مخاطب اشاره می‌نمایند. آنچه در این الگو مد نظر قرار می گیرد دیدگاه سوم و نظریه دو قطبی یا همان عینی-ذهنی است بدین صورت که نمودهای زیبایی مانند دیگر حقایق و پدیده های طبیعی واقعیت دارند خواه انسانی وجود داشته باشد که آنها را ببیند و از آنها لذت ببرد و خواه انسانی آنها را نبیند اما مسئله اینست که نباید زیبایی صرفاً در این واقعیت متوقف شود بلکه انسان هست که باید از آن واقعیت عبور کرده و واقعیت و زیبایی دیگری که عالی تر،معقول تر و اصیل تر است را دریابد.
موضوع دیگری که در این میان قابل طرح است جایگاه علم حضوری در درک زیبایی است. اکبری(۱۳۹۲) بیان می کند بنا بر نظریه ملاصدرا چون وجود و زیبایی مساوق هم هستند زیبایی نیز همانند وجود با علم حضوری درک می شود و ما به حقیقت زیبایی علم حصولی نداریم. در مقام علم حضوری شدت و ضعف وجودی مدرِک و مدرَک است که شدت علم را معین می کند هر چه متعلق ادراک، شدیدالوجودتر باشد و هر چه مدرِک در مرتبه شدیدتری از وجود باشد مرتبه ادراک بالاتر خواهد بود.
این عبارت نیز از یکسو بیان کننده اهمیت شهود و علم حضوری در زیبایی شناسی است و از سوی دیگر دو قطبی بودن زیبایی را می رساند. در واقع درست است که طبیعت و آثار گوناگون زیبا وجود دارد اما این طبیعت و آثار گوناگون بدون حضور انسان فاقد کیفیت های زیبایی شناسی است و در درک زیبایی، یک رابطه متعامل بین فرد و موضوع ادراک وجود دارد. به عبارت دیگر چون درک زیبایی ها با تجربه انسان عجین می شود و در برخورد با زیبایی ها به تجربه زیبایی شناسی دست می یابیم و همچنین تجربه محصول تعامل فرد و محیط است از این رو ترکیب و ادغام جنبه عینی و ذهنی زیبایی می تواند بهتر کارساز باشد تا بتوان قضاوت صحیح در مورد زیبایی ارائه نمود.
۴-۱-الف)کمال آفرینی زیبایی و هنر واقعی
هر اثر هنری تلفیقی از صورت و ماده یا فرم و محتواست. فرم و محتوا دارای دو نوع ویژگی است الف)ویژگی زیباشناختی ب)ویژگی ارزشی . برای مثال اگر موسیقی را در نظر بگیریم هر اثری در این زمینه فرم و محتوایی دارد که فارغ از ویژگی زیباشناختی آن اگر متضمن امر فساد و انگیزه باطلی باشد بی شک به لحاظ ارزشی دارای ارزش منفی است(تاجیک و حسینی،۱۳۹۱).
حال سوال این است با چه ملاک و معیاری می توان آثار هنری و زیبایی های اصیل و واقعی را از دیگر آثار تفکیک نمود؟ به عبارت دیگر وقتی زیبایی موجد لذت است کدام زیبایی ها موجب لذات واقعی شده و لذت کاذب به بار نمی آورند؟
ملاصدرا براساس پذیرش مساوقت وجود و زیبایی حرکت اشتدادی را مطرح می سازد بدین صورت چون مطابق فلسفه ملاصدرا وجود متغیر و دارای حرکت اشتدادی است در این حرکت موجودات استکمال می یابند و به سوی خداوند حرکت می کنند لذا در زیبایی نیز این حرکت اشتدادی وجود دارد. به زبان دیگر زیباها در حال زیباتر شدن هستند هر موجودی به انداره بهرۀ وجودی خود زیباست برای مثال اشتداد زیبایی در انسان با محوریت اختیار است اگر انسان مطابق طرح و نقشه الهی عمل کند و کمالات لایق خود را به فعلیت رساند زیبایی اش اشتداد می یابد(اکبری،۱۳۹۲).
در واقع زیبایی های اصیل و هنر های واقعی هنرهایی هستند که موجب تعالی و رشد کمالی مخاطب می شوند اما آنچه در این میان حائز اهمیت است درجه رشد و کمالی مخاطب می باشد که تعیین کننده است. مصباح(به نقل از تاجیک و حسینی،۱۳۹۱) لذت ناشی از زیبایی را نتیجه ادراک و توهم ملائم با نفس می داند اما لذت و شیفتگی در برابر هنر و زیبایی بسته به مخاطب آن کاملاً امری نسبی است یعنی با توجه به اینکه زیبایی دو قطبی است و احساسات و عواطف مخاطب در درک آن تأثیر دارد مجذوب و شیفته شدن به زیبایی خاص در حالی که به ترقی و پیشرفت یک فرد کمک می کند در همان حال موجب سقوط و تنزل فرد دیگری می شود.در واقع جذب شدن فرد به زیبایی با توجه به مرتبه وجودی او ارزشگذاری می شود.
به عبارت دیگر ادراک زیبایی و ادراک هنری از شرایط فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و غیره تأثیر می پذیرد پس نمی توان در مورد ارزش هنر حکم قطعی مثبت یا منفی صادر کرد زیرا هر اثر هنری و زیبایی می تواند ارزش منفی یا مثبت با توجه به مخاطب خویش بیافریند اما می توان گفت اگر موضوعی یا اثری با کمال مراتب بالاتر تزاحم داشته باشد ارزش منفی خواهد داشت و اگر موجب استکمال شود دارای ارزش مثبت است. حال چون عالم ماده عالم تزاحم هاست و ممکن است کمال موجودی با کمال موجود دیگر در تزاحم باشد یا حتی کمال بُعدی از وجود موجودی با کمال بُعدی دیگر از وجود همان موجود در تزاحم باشد چگونه باید عمل کرد؟ مصباح(به نقل از تاجیک و حسینی،۱۳۹۱) می گوید هنگام تزاحم میان لذات گوناگون در مواردی که ساحت های وجودی ناظر به آنها در عرض هم نباشند می باید مراتب ابعاد وجودی(حسی،خیالی،عقلی) انسان را در نظر گرفت و در مواردی که لذت ها در عرض هم اند می باید برآیند آنها را در نظر گرفت برای نمونه در مواردی که لذتی ناظر به بعد حسی وجود آدمی با کمال روحی و در نتیجه لذت روحی او در تضاد باشند با نظر به اینکه اساساً بدن انسان ابزاری برای تکامل روح است و در نتیجه روح در مرتبه بالاتری قرار دارد لذت روحی ارزش بالاتری می یابد.
ملاصدرا (به نقل از اکبری،۱۳۹۲) نیز بیان می کند محبوب هر فرد انسان همان چیزی است که مشابه و مماثل اوست با توجه به اینکه انسانها از این حیث متنوع اند هنرها نیز متنوع اند اما تنها هنر واقعی، هنر الهی است و هنر های دیگر با تعبیر شهوی، غضبی، شیطانی هنر نُما هستند برای مثال ممکن است کسی که در مرتبه شهوی قرار دارد افعال خود را هنر بپندارد در حالیکه فعل او صرفاً برای کسانی که در آن مرتبه هستند هنر می نمایاند نه اینکه واقعا هنر باشد. در توصیف هنر الهی یا هنر فرشته ای نیز باید گفت که محتوای آن اموری همچون توجه دادن به هدف والای زندگی، دوری از شیطانی بودن، عدم رضایت به زندگی نباتی و حیوانی ،کمک به دیگران جهت خدایی شدن و غیره است و هدف آن رساندن انسان به همان هدفی است که برای آن خلق شده است.
۲-الف) مبانی جامعه شناسی
هنر و زیبایی شناسی همچون دین، سیاست، اقتصاد و غیره از منظر جامعه شناسی قابل بررسی است. واقعیت ریشه داشتن هنر در تجربه اجتماعی یکی از بخش های بنیادی هنر است و فقط با جهل و غرض می توان هنر و تجربه اجتماعی را جدا از هم توجیه کرد(دوینیو[۷۲]،۱۳۸۴).
زیبایی شناسی رشته فراتاریخی و فرااجتماعی نیست تولید، پذیرش و ارزیابی هنر همواره اموری اجتماعی اند هنر دارای هستی ارتباط است و به مثابه یک فرآورده فرهنگی نباید صرفاً وجود داشته باشد بلکه باید مخاطبانی آن را تجربه کنند از این رو جامعه شناسی هنر بررسی می کند که چگونه گروه های مختلف انسانی برای خلق آنچه ما هنر می نامیم با یکدیگر همکاری می کنند چگونه آثار هنری را بکار می گیرند و هنر در زندگی آنان چه نقش و جایگاهی دارد(رامین،۱۳۹۲). گویو[۷۳](به نقل از باستید[۷۴]،۱۳۷۴،ص۵۳)نیز می گوید« تمام احساس ها مسری اند اما آنکه از همه مسری تر است احساس زیبایی شناسی است در برابر یک نمایش زیبا یا یک منظره باشکوه لذت درونی بسیار نیرومندتر از آن است که بتوانیم آن را فقط برای خود نگه داریم و نیازمند آن هستیم که با دیگری تقسیم کنیم به دیگری منتقلش سازیم و آنرا با هم زندگی کنیم».
در اینجا پرداختن به دیدگاه ها و نظریات مختلف جامعه شناسی درباره هنر و زیبایی شناسی میسر نیست لذا مباحث مربوطه در دو عنوان هنر به مثابه نهاد اجتماعی و هنر به مثابه فعالیت گروهی به شرح زیر ارائه شده است.
۱-۲-الف) هنر به مثابه نهاد اجتماعی
نهادهای اجتماعی عبارت اند از رابطه ها، واقعیتها و شیوه های سازمان یافته ای از الگوهای رفتاری و مدلهای فرهنگی که در روند تحول جامعه بوجود آمده اند نهادهای اجتماع در واقع بر اثر نیاز انسان در سیر تکوینی جامعه پدیدار شده اند و پاسخگوی نیازهای انسان هستند(گلشن،۱۳۸۰). با این توضیح هنر کنار نهادهایی مانند سیاست، دین، آموزش و پرورش و غیره قرار می گیرد. باستید(۱۳۷۴) می گوید هنر نه تنها به نهادهای اجتماعی وابسته است بلکه خود نهاد اجتماعی ویژه ای را پدید می آورد و یک نهاد واقعی را شکل می دهد. هنر یک زبان و ابزار همبستگی اجتماعی و حتی جهانی است. هنر با نظام نمادهای عاطفی سروکار دارد و همبستگی حاصل از این نمادها قدرت بیشتری از همبستگی حاصل از نظام نمادهای کلامی دارد. ویکتوریا الکساندر(به نقل از رامین،۱۳۹۲) درباره ارتباط هنر و جامعه دو رویکرد شکل دهی و بازتاب را مطرح می کند که در رویکرد شکل دهی هنر شکل دهنده، تحکیم کننده، تضعیف کننده، ایجاد کننده و مضمحل کننده واقعیتها می تواند باشد و در رویکرد بازتاب هنر بیانگر واقعیات اجتماعی است و جامعه را بازتاب می دهد هر چند نمی توان به طور قطع و یقین هنری را صرفاً بازتاب یا شکل دهنده نامید زیرا هنری که با هدف بازتاب تولید می شود چه بسا هنر شکل دهنده نیز می تواند باشد و برعکس. به هر حال این دسته بندی حاکی از درهم تنیدگی و ارتباط تنگاتنگ هنر و جامعه می باشد هنر از یکسو محصول جامعه است و از سوی دیگر جامعه می تواند معلول هنر باشد. فرانکاستل[۷۵](به نقل از رامین،۱۳۹۲) می گوید اثر هنری مانند سیاست، اقتصاد و دین می تواند به ما امکان دهد با چند و چون امور اجتماعی آشنا شویم اثر هنری به ما کمک می کند که آنچه جامعه شناسی نمی تواند ببیند را ببینیم یعنی دگردیسی حساسیت جمعی، رویاهای تخیل تاریخی، تغییرات و تنوعات نظام های طبقه بندی و سرانجام جهان بینی های گروه های مختلف اجتماعی و سلسله مراتبی را که کل جامعه تشکیل می دهد به درستی درک کنیم.
هنر به عنوان یک نهاد اجتماعی همانند دیگر نهادها کارکردهایی می تواند در جامعه داشته باشد در اینجا به برخی از این کارکردها اشاره می شود.
۱-۱-۲-الف) نقش هنر در سیاست
رابطه بین هنر و سیاست یک رابطه دو سویه است طوری که هم هنر در سیاست نقش دارد و هم سیاست در پیشرفت یا عدم پیشرفت هنر و زیبایی شناسی تأثیرگذار است. آنچه که در اینجا مدنظر است نقش هنر و زیبایی شناسی در حوزه سیاست یک کشور است و موضوع نقش سیاست در هنر از حوصله بحث خارج است.
هنر در سیاست می تواند دو نقش ایفا کند:
الف) هنر و زیبایی شناسی در حمایت از سیاست
اگر سیاست را به شکل محدود آن مدنظر قرار دهیم و مصداق آن را تشکل های سیاسی رسمی مانند دولت بدانیم هنر می تواند نقش یک وسیله کاربردی و هدفمند برای دولت ایفا کند. هنر در خدمت سیاست به ثبات سیاسی و بقای قدرت یاری می رساند برای مثال با وقوع دو گونه انقلاب یکی انقلاب سیاسی در شکل انقلاب فرانسه، آمریکا و غیره و دیگری در انقلاب صنعتی؛ نظام های سیاسی به همراه متفکران برآن شدند تا از جهت منافع سیاسی و اقتصادی دولت را به حمایت از هنرهای خاص ترغیب کنند. شکل گیری انواع موزه ها و نگارخانه های متعدد، ایجاد آموزشگاهها و مدارس طراحی، نقاشی و مجسمه سازی با حمایت های مادی و معنوی دولت، تأسیس موزه هنرهای تزئینی همه با چنین خواستی هم سویی یافتند(گرگور،۱۳۶۸).
ب) هنر در تقابل با سیاست
همچنان که هنر در اشکال مختلف خود می تواند خدماتی برای سیاست داشته باشد بدیهی است که هنر می تواند با سیاست و شکلهای رسمی دولت به مقابله برخیزد البته هر چند این مفهوم می تواند به سادگی به خدمت سیاسی به رژیم دیگر تعبیر شود لذا منظور از تقابل هنر با سیاست، تقابل با یک رژیم خاص است تابلوها و داستانها، کاریکاتورها و انواع هنرهای دیگر که به نقد واحدهای سیاسی مشخص می پردازند. مارکوزه ازنظریه پردازان مکتب فرانکفورت هنر را اساساً نوعی انتقاد پیشرو می داند زیرا آثار هنری از طریق ساختارهای هسته ای آفرینش هنر مانند قصه و بازنمایی، جایگزین هایی را برای موارد موجود عرضه می دارند در نتیجه به نحو مؤثری امکان تغییر اجتماعی را نشان می دهند و می گوید هر کار هنری اصیل انقلابی است یعنی برهم زننده ادراک و فهم ما از جهان، ادعانامه ای علیه واقعیت مستقر و پابرجا و تجلی تصویر آزادی(به نقل از قزلسفلی،۱۳۸۲).
در انقلاب شکوهمند اسلامی ایران نیز عده ای از جوان هایی که شعار می دادند و برعلیه حکومت پهلوی تظاهرات می کردند نقاش هم بودند و طی انقلاب سعی می کردند به رسالت خود عمل کنند به عبارتی شعارها و ایده آلهای مردم را به تصویر می کشیدند(محبی،۱۳۸۸).
۲-۱-۲-الف)کارکرد ترویج دین، ارزشها و اخلاق
رابطه بین هنر و دین رابطه دو سویه است طوریکه هم مفاهیم و ارزشهای دینی توانایی موضوع و زمینه شدن برای هنر یا هنرهای خاص را دارند که نوع هنر بسته به جهان بینی هر دین متفاوت و گاه متضاد خواهد بود و دین می تواند عامل رشد و تعالی هنر گردد. از سوی دیگر هنر هم می تواند ارزشها و مبانی معنوی دینی را به نحو مناسبی به نمایش بگذارد و همواره می تواند رافع غربت و غفلت انسان شده و یادآور و تذکر دهنده به اصل و مبدأ انسان و جمال مطلق باشد(نقی زاده،۱۳۸۰). در اینجا رابطه دوم یعنی هنر در خدمت دین موضوع بحث ما می باشد و به این کارکرد هنر در جامعه بشری یعنی کمک به ترویج دین ها، ایدئولوژی ها و ارزشها اشاره می نماییم که در دین اسلام نیز به آن توجه شده است
مطهری(به نقل از تاجدینی۱۳۶۹،صص۱۷-۱۶) چنین بیان می کند:
«قرآن خود تمام نفوذ خارق العاده اش را از زیبایی و فصاحتش دارد و تا به حال این فصاحت قرآن چقدر از مردم اشک گرفته است آن برای آن است که آن معانی عالی در این لباس لفظی بسیار زیبا آن حس معنوی و جمال دوستی فطری را در اختیار می گیرد و مسخر خود می کند».
وَ إِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلىَ الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقّ‏ِ یَقُولُونَ رَبَّنَا ءَامَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِین‏(مائده:۸۳)
هنگامی که می شنوند آنچه را که بر رسول نازل شده است می بینی در اثر شناخت حق چشمانشان اشک می بارد». در قرآن همچنین آمده است که حضرت موسی بیان مقصود خویش را به هارون می سپارد و می فرماید «هو افصح منی لسانا» با اینکه حرف موسی و هارون یکی است اما موسی فصیح بود و هارون افصح، موسی ارائه حق را به هارون می سپارد(همان منبع).
در حوزه ارزشها و اخلاق نیز هنر همین کارکرد را داراست که نمونه آن را در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس می توان یافت شاعران، مداحان ،نقاشان و غیره با زبان هنر حماسه های پی درپی دلاورمردان صحنه های دفاع مقدس، روحیه مقاومت، ایستادگی و حالت های روحانی و معنوی را بیان می کردند و این نوع بیان ظاهر خشونت آمیز جنگ را کنار می زد و روح متعالی جهاد در راه خدا را به تصویر می کشید که نمونه آن در زیر آمده است.

۳-۱-۲-الف)کارکرد اطلاع رسانی هنر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:36:00 ق.ظ ]




سازمان جهانی بهداشت برنامه ایمن سازی اولیه[۱۰۷] در برابر سیاه‌سرفه را در سن ۶، ۱۰ و ۱۴ هفتگی توصیه می‌کند. در ارزیابی مجدد برنامه‌های واکسیناسیون علیه سیاه‌سرفه برگشت مجدد بیماری سیاه‌سرفه در کودکان و افراد بالاتر از ۱۰ سال در اولویت قرار گرفته است. کارشناسان خبره[۱۰۸] GPIدر سال ۲۰۰۱ هفت استراتژی بالقوه برای واکسیناسیون برعلیه سیاه‌سرفه تدوین کردند (۴۸و۴۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این برنامه‌ها که مستقل از یکدیگر می‌باشند شامل:
واکسیناسیون جهانی بالغین و بزرگسالان؛
محافظت غیرمستقیم نوزادان از طریق واکسیناسیون والدین و سایر افراد در تماس با نوزاد نظیر پدربزرگ، مادربزرگ و مراقبین بهداشتی؛
واکسیناسیون نوزاد از بدو تولد تا یک ماهگی؛
و واکسیناسیون مادران باردار می‌باشد.
۱-۱۳-۱-۱٫ واکسیناسیون بالغین و سالمندان
کاهش حاملین بیماری در بزرگسالان و سالمندان با تجویز یک دوز یادآور واکسن غیرسلولی امکان‌پذیر می‌باشد. واکسیناسیون هماهنگ برای سالمندان در چندین کشور توصیه می‌شود، که در جدول ۱-۴ آورده شده است.
۱-۱۳-۱-۲٫ حفاظت غیرمستقیم نوزادان از طریق واکسیناسیون والدین
شواهد خوبی وجود دارد که بیشترین منبع عفونت برای نوزادان خود والدین نوزاد هستند و واکسن یادآور غیرسلولی dTap که به والدین داده می شود، می تواند در پیشگیری یا کاهش میزان عفونت در بزرگسالان مؤثر باشد. در استرالیا، فرانسه، آلمان، ایالات متحده آمریکا و اتریش توصیه می شود که همه ی والدین نوزادان یک دوز یادآور واکسن dTap را در مدت کوتاهی پس از تولد کودک خود دریافت نمایند. یک مدل از ایمن‌سازی نشان داده که ترکیبی از واکسیناسیون بزرگسالان هر ۱۰ سال یک بار که از سن ۲۰ سالگی شروع شده و واکسیناسیون افرادی از خانواده که در تماس نزدیک با نوزاد هستند باعث کاهش قابل توجهی در بروز بیماری سیاه‌سرفه در نوزادان شده است (۱۵).
۱-۱۳-۱-۳٫ ایمن سازی نوزادان و کودکان
اخیراً تلاش‌هایی صورت گرفته است مبنی بر اینکه آیا می‌توان واکسن غیرسلولی سیاه‌سرفه را نیز در نوزادان با سن کمتر از ۸-۶ هفته می توان تجویز نمود. سه مطالعه در مورد واکسیناسیون انسان انجام شده است که تنها دو مورد از آنها منتشر شده و حاکی از تأثیر واکسن غیرسلولی در هنگام تولد می‌باشد.
یک پژوهش در ایتالیا نشان می دهد که تزریق یک دوز از واکسن غیر سلولی در هنگام تولد به همراه بوسترهایی از همان واکسن در سنین ۳، ۵ و ۱۱ ماهگی در مقایسه با واکسیناسیون کودک براساس برنامه‌های استاندارد واکسیناسیون کشور ایتالیا که تنها در سنین ۳، ۵ و ۱۱ ماهگی صورت می گیرد، منجر به پاسخ‌های آنتی‌بادی سریعتر و زودتر می‌شود (۷).
در تحقیق دیگری در ایالات متحده، تزریق واکسن غیرسلولی در هنگام تولد در ۵۰ نوزاد به همراه برنامه واکسیناسیون استاندارد سیاه‌سرفه در مقایسه با گروه دوم که صرفاً واکسیناسیون استاندارد را تجربه کرده‌اند، نشانگر این است که میزان آنتی‌بادی در هر دو گروه تا سن ۶ ماهگی مشابه بهم بوده است، اما در سن ۷ ماهگی آنتی‌بادی در گروهی که در بدو تولد واکسن دریافت نموده است به میزان قابل توجهی کمتر از گروه استاندارد بوده، که این امر می‌تواند ناشی از این باشد که واکسیناسیون در بدو تولد ممکن است منجر به از دست دادن آنتی‌بادی‌های قبلی شود، از اینرو دوزهای یادآور پس از ۶ ماهگی ممکن است مورد نیاز باشد (۲۶).
مطالعه دیگری در آلمان نشان می دهد که تزریق واکسن غیرسلولی در بدو تولد منجر به پاسخ بالاتر به آنتی ژن‌های سیاه‌سرفه در سن ۳ ماهگی در مقایسه با گروه کنترل می شود، اما تفاوتی در ۷ ماهگی مشاهده نگردید (۳۵).
در هر سه تحقیق فوق‌الذکر عوارض جانبی مهمی به دنبال واکسیناسیون غیر سلولی نوزادان گزارش نشده است، با این حال واکسیناسیون نوزادان ممکن است با تغییر پتانسیل در پاسخ ایمنی به آنتی ژن واکسن‌های دیگر نظیر دیفتری، کزاز، هپاتیت B که با واکسن غیرسلولی همراه هستند، منجر شود (۴۸).
۱-۱۳-۱-۴٫ واکسیناسیون مادر در دوران بارداری
واکسیناسیون مادران در پیشگیری از بیماری کزاز نوزادان در جوامع در حال توسعه به میزان چشم‌گیری موفق بوده است. واکسیناسیون سیاه‌سرفه مادران یک استراتژی ممکن برای پیشگیری از عفونت نوزادان می‌باشد، زیرا انتقال فعال آنتی‌بادی‌های اختصاصی سیاه‌سرفه از طریق جفت فعال اخیراً مورد مطالعه قرار گرفته است. هنوز هیچ‌گونه مطالعه‌ای در ارتباط با ارزیابی پاسخ آنتی‌بادی و یا حفاظت به دنبال واکسیناسیون مادر با واکسن‌های سیاه‌سرفه غیرسلولی در دوران بارداری در دسترس نمی‌باشد (۴۲).
۱-۱۴٫ استراتژی‌های واکسن
واکسن سیاه‌سرفه با بهره گرفتن از باکتری کشته شده سیاه‌سرفه (wP) برای اولین بار در دهه ۱۹۳۰ متشکل از سه سروتیپ مختلف باکتری سیاه‌سرفه همراه با توکسوئیدهای دیفتری و کزاز در برنامه‌های ایمن‌سازی مورد استفاده قرار گرفت. هم اکنون از دو نوع واکسن سیاه سرفه سلولی و سیاه سرفه غیر سلولی به منظور پیشگیری از این بیماری استفاده می گردد (۱۸و ۴۸).
۱-۱۴-۱٫ واکسن غیر سلولی سیاه سرفه
واکسن غیر سلولی سیاه سرفه یک واکسن ساب یونیت است که حاوی اجزای تصفیه شده و خالص باکتری سیاه سرفه[۱۰۹] می باشد. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای صنعتی واکسن سیاه‌سرفه غیر سلولی (aP) متشکل از پنج آنتی ژن PT، FHA، PRN و دو پروتئین فیمبریه مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. تقریباً تمام تولیدکنندگان واکسن غیرسلولی دو آنتی ژن PT و PRN و نه FHA را به عنوان ساب یونیت در واکسن‌های خود که تحت بررسی توانمندی واکسن قرار گرفته‌اند، به کار برده‌اند. لذا می‌توان نتیجه گرفت که آنتی‌بادی IgG علیه PT و PRN در حال حاضر بهترین آنتی‌بادی‌های حفاظتی در مقابل بیماری هستند (۵۹).
اخیراً در بسیاری ازکشورها، آنتی‌ژن‌های سیاه‌سرفه در فرمولاسیون واکسن‌های چندگانه همراه با سایر آنتی‌ژن‌ها نظیر دیفتری،کزاز، هپاتیت B، هموفیلوس آنفولانزا تیپ B و ویروس کشته شده فلج اطفال بکار می‌رود. در سال‌های اخیر واکسن سیاه‌سرفه غیرسلولی به همراه دیفتری وکزاز، با میزان آنتی‌ژن‌های کمتر تحت عنوان (dTap) فرمول شده برای بزرگسالان مجوز مصرف گرفته و در چندین کشور از جمله ایالات متحده آمریکا، استرالیا، کانادا، فرانسه، آلمان و سوئیس برای استفاده در بزرگسالان و نوجوانان توصیه می‌شود. اطلاعات حاصل از یک آزمون بالینی بزرگ به منظور ارزیابی توانمندی واکسن در ایالات متحده آمریکا [۱۱۰](APERT)، تخمین می‌زند که این واکسن در ۹۲٪ از موارد بیماری سیاه‌سرفه Symptomatic که با PCR، بیماری در آنها محرز گردیده، منجر به حفاظت آنها شده است. همچنین واکسیناسیون با این واکسن در بیمارانی با سرفه‌هایی با حدت کمتر منجر به ایجاد ۶۰-۵۰% حفاظت شده است (۵۲).
۱-۱۴-۲٫ واکسن سلولی سیاه سرفه
واکسن سلولی سیاه‌سرفه از یک سوسپانسیون غیرفعال شده سلول‌های باکتری سیاه‌سرفه تشکیل شده است. این واکسن در سال ۱۹۳۰ تولید شد و سپس در اواسط دهه ۴۰ میلادی بطور گسترده‌ای در کلینیک مورد استفاده قرار گرفت (۴۰). بر اساس نتایج حاصل از آزمایش‌های متعدد[۱۱۱]توانمندی این واکسن در دهه ۴۰ میلادی تعیین شد که تعداد ۴ دوز متوالی از واکسن سلولی سیاه‌سرفه می‌تواند تا ۹۰٪-۷۰٪ از بروز بیماری سیاه‌سرفه ممانعت نماید. با گذشت زمان ایمنی برعلیه بیماری کاهش می‌یابد، به نحوی که ۵ تا ۱۰ سال بعد از تزریق اولین دوز واکسن سطح ایمنی به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد. واکنش‌های موضعی نظیر قرمزی، تورم و درد در محل تزریق پس از واکسیناسیون مشاهده می‌شود. تب و سایر عوارض خفیف سیستمیک نیز بطور معمول دیده می‌شود. نگرانی در مورد ایمنی، منجر به تولید واکسن غیر سلولی سیاه‌سرفه شده که عوارض جانبی آن به میزان قابل توجهی کمتر از واکسن سلولی است.
واکسن غیر سلولی سیاه‌سرفه در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و ژاپن جایگزین واکسن سلولی سیاه‌سرفه شده است. این در حالی است که هنوز در بسیاری از کشورهای دنیا از دانش واکسن سلولی سیاه‌سرفه به منظور پیشگیری از بیماری سیاه‌سرفه استفاده می‌شود(۴۸).
در مؤسسه واکسن و سرم سازی رازی تهیه واکسن سیاه سرفه از سال ۱۳۲۸ شمسی با کشت باکتری روی محیط آگار بورده-ژانگو شروع شد. سپس محیط های مایع کوهن-ویلر و محیطB2 جایگزین محیط جامد برای کشت باکتری گردید. از آن به بعد ترسیب با اسید کلریدریک، غیر فعال سازی با گرما در دمای ۵۶ درجه سانتیگراد متعاقب با ۱۲-۹ ماه سمیت زدایی با تیومرسال در درجه حرارت ۸-۴ درجه سانتیگراد مراحل مختلف تولید واکسن بودند. از آنجا که سمیت زدایی با تیومرسال در دمای ۸-۴ درجه سانتیگراد نیازمند انکوباسیون فرآورده به مدت طولانی بوده و از سوی دیگر پاره ای از تحقیقات نشانگر نارسایی این روش برای غیر فعال سازی توکسین های سیاه سرفه می باشد. پس بر آن شدیم تا از فرمالین و تیومرسال به عنوان دو عامل شیمیایی رایج، در سمیت زدایی سوسپانسیون سلولی سیاه سرفه استفاده نموده و اثرات این دو ماده را بر توکسیسیتی و توانمندی[۱۱۲] محصول بررسی و مقایسه نمائیم.
فصل دوم
مروری بر متون گذشته
۲-۱٫ تاریخچه تولید واکسن سیاه سرفه
اولین تلاش موفقیت آمیز برای تهیه واکسن توسط Madsen (1933) صورت گرفت. هیچ روش مناسبی برای تأیید توانمندی واکسن غیر از مشاهده ی اثر حفاظتی آن در فیلد وجود نداشت، تا اینکه در سال ۱۹۴۷ کندریک و همکاران، تست حفاظتی موش[۱۱۳] به منظور ارزیابی حفاظت این واکسن را معرفی نمودند. در این آزمایش گروهی از موش های ایمن شده با واکسن مورد آزمایش را در مقایسه با گروه دیگری که با یک واکسن استاندارد ایمن شده اند را با دوز کشنده باکتری سیاه سرفه حادchallenge Strain نموده و نتایج را ارزیابی می کردند. آزمون های بالینی انجام شده در انگلستان (۱۹۵۹؛۱۹۵۶) رابطه بین تست توانمندی[۱۱۴] در موش را بر اساس Iou/human dose با قدرت ایمنی واکسن در کودکان اثبات نمود. آزمایش سه تا چهار هفته طول می کشد و حتی با بهترین اقدامات احتیاطی و با بهره گرفتن از حداقل۶۰ موش در هر آزمون، نتایجی را با ۹۵% (Confidence limit) و میانگین معادل ۵/۲-۴/۰ ارائه می دهد. علاوه بر ارزیابی توانمندی با بهره گرفتن از تست حفاظتی موش، سازمان جهانی بهداشت یک آزمایش سمیت که به طور رایج تست افزایش وزن موش[۱۱۵] (MWGT) نامیده می شود بعنوان الزام برای کنترل واکسن ضروری کرد. در این تست، افزایش وزن و مرگ احتمالی موش ها پس از هفت روز ارزیابی می گردد. سوسپانسیون سلولی سیاه سرفه بطور طبیعی حاوی سم ناپایدار در مقابل حرارت[۱۱۶] است، که توسط روش استاندارد حرارت در ۵۶ درجه سانتیگراد به مدت ۱۰ دقیقه غیر فعال می شود. علاوه بر کنترل واکسن برای عدم حضور توکسین های ناپایدار در مقابل حرارت، سوسپانسیون باکتری باید در مورد توکسین های مقاوم به حرارت که بطور عمده در سوپرنتانت کشت موجود می باشند و باید سمیت زدایی شوند، مورد کنترل و ارزیابی نیز قرار گیرد (۶۴).
قدیمی ترین روش کشت بوردتلا پرتوسیس استفاده از آگار بورده ژانگو[۱۱۷] (حاوی خون گوسفند) در شیشه­های رو[۱۱۸] بوده است. واضح است که این روش به تولید انبوه منجر نشد.
Hornibrook، (۱۹۴۰-۱۹۳۹) برای اولین بار از یک محیط مایع استفاده کرد. پیشرفت های دیگری توسط Cohenو Wheeler(1946) و Verwey و همکاران (۱۹۴۹؛ ۱۹۴۵) انجام شد. همچنین کار Rowatt (1957) همراه با سایر محققین توانست نقش Inhibitor های موجود در محیط کشت کوهن ویلر را ارزیابی نماید (۶۴).
Proom (1955) نشان داد که سیستئین موجود در محیط کشت در اثر اتوکلاو به ترکیبات کلوئیدال سولفوری و سولفیدی تبدیل می گردد که از رشد باکتری سیاه سرفه ممانعت می نماید.
) Woiwod1954) توانست این مشکل را با استریلیزاسیون سیستئین توسط فیلتر بجای اتوکلاو کردن آن برطرف نماید. اثرات مهارکنندگی رشد باکتری ناشی از حضور اسیدهای چرب غیر اشباع را نیز می توان با افزودن نشاسته یا charcoal برطرف نمود.
Rowatt (1957) حضور مهارکننده ی سومی را در محیط کشت مطرح کرد که با افزودن خون به محیط کشت می توان اثرات آنرا خنثی کرد. با اینکه رشد باکتری در حضور خون تسریع می گردد با اینحال می توان رشد مناسبی از باکتری را بدون حضور خون در محیط کشت شاهد بود که خود دلیلی است دال بر اینکه نتوان حضور مهارکننده سوم را ثابت نمود. بهترین دانش در ارتباط با نیازهای رشد باکتری سیاه سرفه توسط Stainer ارائه شد (۶۴).
۲-۱-۱٫ تعریف تست کنترل سمیت زدایی (MWGT)
این تست در واقع یک تستIn vivo برای کنترل عدم وجود توکسین در سوسپانسیون باکتری سیاه سرفه است. در این تست از دو گروه ۱۰ تایی موش NIH سالم با جنس مشابه و وزنg 16-14 استفاده شد. به یکی از گروه های ۱۰ تایی تحت عنوان گروه آزمایش ۵/۰ میلی لیتر نمونه سوسپانسیون آماده شده برای تولید واکسن سیاه سرفه معادل Iou 8 و به گروه دیگر تحت عنوان گروه کنترل به مقدار ۵/۰ میلی لیتر سرم فیزیولوژی به صورت داخل صفاقی تزریق شده، وزن حیوان ها قبل از تزریق، ۳ و ۷ روز بعد از تزریق اندازه گیری شده بعد از ۷۲ ساعت میانگین وزن گروه آزمایش نباید کمتر از وزن روز تزریق باشد و حداقل باید برابر با آن باشد و بعد از ۷ روز میانگین وزن موش ها در گروه آزمایش نباید کمتر از ۶۰% افزایش وزن موش­ها در گروه کنترل باشد. همچنین میزان مرگ و میر حیوان ها در گروه آزمایش باید کمتر از ۵% باشد (۶۰ و ۶۴).
۲-۱-۲٫ تعریف تست حفاظتی داخل مغزی موش(تست توانمندی Potency test)
این تست سنجش رسمی توانمندی برای واکسن سلولی و حتی واکسن غیرسلولی سیاه سرفه است و هنوز تنها تستی است که با حفاظت کودکان ارتباط دارد. دو گروه موش که با رقت سازی از واکسن استاندارد و واکسن مورد آزمایش ایمن شده اند ۱۴روز بعد از ایمنی با بهره گرفتن از سوش حاد سیاه سرفه (سویه ۱۸۳۲۳) که ۲۴-۲۰ ساعت در محیط کشت بورده ژانگو رشد کرده مورد تزریق داخل مغزی قرار گرفتند. سپس موش­های چلنج شده به مدت ۱۴ روز به صورت روزانه برای مشاهده هرگونه مرگ و میر و یا علائم ناشی از بیماری شامل فلجی، تورم سر و ازدیاد حساسیت به محرک های خارجی مورد بررسی قرار گرفتند. پس از ثبت میزان مرگ در هر گروه میزان نسبی توانمندی با بهره گرفتن از نرم افزار Combistat محاسبه گردید که میزان نسبی توانمندی مورد قبول برای واکسن باید مساوی یا بیشتر از Iou/ml 8 یا Iou/dose 4 واکسن انسانی باشد (۶۰ و ۶۴).
۲-۱-۳٫ابداع روش کشت[۱۱۹]
اولین محیط کشت مایع مورد استفاده برای رشد باکتری سیاه سرفه، محیط ​​کوهن ویلر (۱۹۴۶) است که بعدها در مؤسسهLister بهینه سازی گردید. ترکیبات اصلی این محیط هیدرولیز اسیدی کازئین، سیستئین، گلوتامیک اسید، عصاره مخمر و برخی املاح می باشد. بهینه سازی و تطابق بیشتر این محیط کشت با شرایط رشد باکتری منجر به ارائه محیط B2 گردید(۶۴).
جدول۲-۱٫ترکیب محیط لیستر و B2 بر اساس گرم در لیتر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:36:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم