کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



ـ تدوین مقرراتى براى فروش بلیت‌هاى هوائى مسافرت‌هاى بین‌المللی.
سازمان‌هاى صنعتى و حرفه‌اى بخش اصلى صنعت جهانگردى را تشکیل مى‌دهند؛ براى نمونه مى‌توان به سازمان‌هاى حرفه‌اى مانند اتحادیهٔ مستقل متصدیان گردش‌هاى دسته‌جمعی، اتحادیهٔ بین‌المللى دفاتر جهانگردى و اتحادیهٔ جهانى آژانس‌هاى مسافرتى اشاره کرد.
۳-۵-۲٫ بازاریابى و همکارى‌هاى منطقه‌اى
از آنجا که جهانگردى بر پایهٔ حرکت افراد و روى آوردن به مکان‌هاى خاص جغرافیائى بستگى دارد، بنابراین همکارى‌هاى منطقه‌اى مى‌تواند مزایاى رقابتى دربرداشته باشد، به‌ویژه اگر از دیدگاه بازاریابى منطقه و محل یا مقصد مسافران به این موضوع توجه شود. نخستین و مهم‌ترین گام براى یک مکان (مقصد مسافر) افزایش آگاهى‌ها است. سازمان‌هاى منطقه‌اى براى افزایش آگاهى افراد، محل‌هاى بسیار خوبى هستند. زیرا این سازمان‌ها افراد محلى را در مبارزه‌هاى بازاریابى مشارکت داده و کارى انجام مى‌دهند که تقریباً یک فرد یا یک سازمان از عهدهٔ آن برنمى‌آید؛ از سوى دیگر، یک نوع هویت منطقه‌اى به‌وجود مى‌آید که موجب جلب‌نظر تعداد بیشترى از مسافران و جهانگردان مى‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۵-۳٫ تهیه و ارائهٔ اطلاعات
یکى از راه‌هاى بهبود کیفیت جهانگردى در سطح بین‌المللى این است که شهرها یا کشورهائى که مى‌خواهند به تازگى از مزایاى این صنعت بهره‌مند گردند، از تجربه‌ها و تخصص شهرهائى که سابقهٔ طولانى در این زمینه دارند و سازمان‌هاى تخصصى و حرفه‌اى در این صنعت، استفاده کنند. به‌ویژه، این امر در مورد شهرها یا کشورهائى که از نظر فرهنگى و محیطى صدمه‌پذیر هستند، بیشتر صدق مى‌کند؛ زیرا در این مکان‌ها یک اشتباه کوچک گران تمام مى‌شود و تمام حیثیت و اعتبار این صنعت جدید از بین مى‌رود. سازمان‌هائى که در این صنعت فعال هستند، چه عمومى و چه خصوصی، به داده‌ها و خدمات مشاوره‌اى نیازمند هستند. این‌گونه خدمات براى تأمین هدف‌هاى زیر ارائه مى‌شود:
– جمع‌آورى و ارائه داده‌ها، سازمان را در راه برنامه‌ریزى معقول براى توسعه دادن و رونق بخشیدن به صنعت یارى مى‌کند.
– برنامه‌ریزان، سازمان‌هاى دولتى و سایر گروه‌ها به تحقیقات و نتیجه‌هاى آنها نیازمند هستند.
– دولت‌هاى محلى در امر برنامه‌ریزى و اجراء به راهنمائی، توصیه و ابرازنظرهاى آگاهانه نیازمند هستند.
برنامه‌ریزان صنعت جهانگردى براى ابرازنظرهاى صاحب‌نظران و خدمات مشاوره‌اى ارزش زیادى قائل هستند. همان‌گونه که در مبحث برنامه‌ریزى و جهانگردى و توسعهٔ مقصد جهانگردان بحث خواهیم کرد، برنامه‌ریزى یکى از ارکان اصلى توسعهٔ جهانگردى است.
۳-۵-۴٫ کمک‌هاى مستقیم
توسعهٔ جهانگردى مستلزم اقداماتى است که باید در زمینه‌هاى مختلف و متعدد سرمایه‌گذارى مانند ساختارهاى زیربنائی، آموزش نیروى انسانى و ساختمان‌سازى صورت گیرد. اغلب، سرمایه لازم براى این نوع فعالیت‌ها به‌گونه‌اى است که از حد و توان دولت‌هاى محلى و دست‌اندرکاران این صنعت فراتر مى‌رود. با وجود این، منابع زیادى در این زمینه‌ها به مصرف مى‌رسد، یرا چنین سرمایه‌گذارى‌هائى نمى‌تواند منافع زیادى به جامعهٔ محلى (از قبیل توسعهٔ جهانگردی) برساند. یکى از وظایف اصلى سازمان‌ها این است که براى اجراء طرح‌هاى مربوط به توسعهٔ جهانگردی، بودجهٔ لازم را تأمین کنند.
۳-۵-۵٫ پرداختن به مسئله‌هاى تجارى
عبور مسافر و جهانگرد از مرزهاى کشور اثرات اقتصادى زیادى بر کشور (در سراسر دنیا) دارد. اهمیت جهانگردی، در سطح بین‌المللی، رو به افزایش است، بنابراین مسئله‌هاى ذى‌ربط هم افزایش مى‌یابد و باید به آنها توجه بیشترى شود. دیرزمانى است که دنیا با مسئله‌هاى تجارت و بازرگانى دست و پنجه نرم مى‌کند. به سبب وجود رابطه‌اى تنگاتنگ بین اقتصاد و سیاست، تجارت بین‌المللی، همیشه نوعى فعالیت سیاسى به حساب آمده است.
جهانگردى (در سطح بین‌المللی) که یکى از بخش‌هاى اصلى تجارت به حساب مى‌آید، به سرعت وارد دنیاى سیاست خواهد شد. روابط سیاسى و بازرگانى جوامع جهانى در مرکز و کانون توجه جهانگردى (در سطح بین‌المللی) در سدهٔ بیست‌ویکم قرار خواهد گرفت. در صحنهٔ تجارت بین‌المللى و تقویت یا تضعیف روابط بازرگانى بین کشورها، جهانگردى و مسافرت‌هاى بین‌المللى از اهمیت زیادى برخوردار هستند.
براى مثال، کاهش قیمت بلیت هواپیما موجب جذب مسافر شده و لغو برخى از مقررات هواپیمائى و جهانگردى موجب تأسیس و ایجاد تعدادى سازمان‌هاى خدماتى گردید. روابط تجارى نه تنها بر کاهش یا افزایش مسافر و جهانگرد اثر دارد، بلکه موجب کاهش یا افزایش سرمایه‌هائى خواهد شد که از طریق جهانگردى به‌دست مى‌آید.
۳-۵-۶٫ مسئله‌هاى محیطى و اجتماعى
با رشد و توسعهٔ جهانگردى مسئله‌هاى بسیاری، در زمینه‌هاى محیطى و اجتماعى فراروى این صنعت قرار گرفته‌اند. برخى از مسئله‌هاى شناخته‌شده از این قرار هستند:
– قابلیت جهانگردى به‌عنوان یک صنعت که بتوان از طریق آن به توسعهٔ پایدار دست یافت.
– حفظ محیط ‌زیست و اهمیتى که این موضوع در مورد موفقیت صنعت مزبور دارد.
– اهمیت صلح، آرامش و امنیت که از طریق صنعت جهانگردى و مسافرت‌هاى بین‌المللى به‌دست مى‌آید و قابلیت این صنعت براى ترویج صلح و تفاهم بین ملت‌ها.
– توانائى این صنعت در ترویج شعار برابرى و مساوات یعنى ایجاد امکانات براى افراد معلول و گروه‌هاى اقلیت و تشویق آنها به مسافرت و بهره‌مند شدن از مزایاى این صنعت.
– سازمان‌هاى جهانگردى زمینه را براى طرح و بحث این پرسش‌ها آماده مى‌سازند و زمینه‌هاى مستعدى به‌وجود مى‌آورند که بتوان بدان‌وسیله صداى جامعه را به گوش دیگران برساند و محملى قدرتمند براى اقدامات گوناگون ایجاد کرد.
پى بردن به اهمیت رابطهٔ بین جهانگردى و محیط باعث شده است که صنعت مزبور به‌هنگام تعیین هدف‌ها، به عوامل محیطى و حفظ محیط ‌زیست اولویت بسیار بالائى بدهد و در مرحلهٔ عمل هم بدین‌گونه اقدام کند. به‌ویژه، در تعریف توسعهٔ پایدار این جنبه از ویژگى‌ صنعت به‌خوبى قابل مشاهده و آشکار است. توسعهٔ پایدار بر چیزهاى زیادى دلالت مى‌کند، ولى معمولاً مفهوم آن انتخاب استراتژى‌هائى است براى توسعهٔ اقتصادى و رونق بخشیدن به مکان یا محل خاص (مقصد مسافران است) به‌گونه‌اى که با محیط طبیعى و فرهنگى آن مکان هماهنگ باشد. بسیارى از سازمان‌هاى مسافرتى و جهانگردى نسبت به اثرات فرهنگى و اجتماعى (به‌ویژه در جوامع سنتی) حساسیت بسیار زیادى نشان مى‌دهند. همچنین بسیارى از سازمان‌ها هدف یا مأموریت اصلى خود را به‌صورت افزایش آگاهى‌هاى اجتماعى و تقویت پایدارى و ثبات بیان کرده‌اند.
از میان راه‌هائى که مسئله پایدارى به‌صورت جزئى از هدف‌هاى سازمان جهانگردى و مسافرتى درآمده‌اند، سه نمونهٔ زیر را ارائه مى‌کنیم:
– کمیسیون اروپا به‌عنوان بخشى از ‘برنامهٔ عملى براى کمک به جهانگردی، به طرح‌هاى محورى و اصلى جهانگردى پایدار کمک‌هاى مالى مى‌کند. همچنین این کمیسیون جایزهٔ اروپائى براى جهانگردى و محیط را تعیین مى‌نماید. در این عبارت، واژهٔ ‘محیط’ به‌گونه‌اى تعریف مى‌شود که دربرگیرندهٔ منابع فرهنگى نیز مى‌گردد. این کمیسیون در سال ۱۹۹۵ سمینارى در مورد ‘نقش اتحادیهٔ اروپا در رشتهٔ جهانگردى‌’ برپا کرد و از میان بحث‌هاى انجام‌شده، دربارهٔ فعالیت‌هاى کمیسیون در زمینهٔ جهانگردى پایدار مطالب زیادى ارائه داد.
– جهان سبز یکى از گروه‌هائى است که به‌وسیلهٔ سازمان جهانگردى و مسافرت‌هاى بین‌المللى به‌وجود آمد. این سازمان درصدد است تا همهٔ بخش‌هاى صنعت جهانگردى را در سراسر جهان در جهتى هدایت کند که حفظ محیط ‌زیست را در اولویت قرار دهند.
– سازمان جهانى جهانگردی. سازمان جهانگردى و مسافرت‌هاى بین‌المللى و شوراى جهانى در سپتامبر ۱۹۹۵، دستورالعمل‌ شمارهٔ ۲۱ را براى صنعت جهانگردى و مسافرت منتشر کردند که یک برنامهٔ عملى است. در این دستورالعمل یا شناسائى استراتژى‌هاى ویژه و زمینه‌هاى عملى که از اولویت بالائى برخوردار هستند، صنعت جهانگردى خود را به اصول توسعهٔ پایدار پاى‌بند مى‌کند و این اصول از بیانیهٔ ریو در مورد ‘محیط و توسعه’ ارائه شد که سازمان‌هاى جهانگردى باید در فرآیندهاى تصمیم‌گیرى آنها را رعایت کنند. (وای گی،۱۳۷۷،ص۴۱۲)
۳-۶٫ سازمان‌هاى مهم جهانگردى جهان
۳-۶-۱٫ سازمان‌ جهانى جهانگردى
سازمان جهانى جهانگردى از بزرگترین و مهم‌ترین سازمان‌هاى دولتى است که دفتر مرکزى آن در مادرید، اسپانیا قرار دارد. ۱۳۳ کشور در آن عضویت دارند و ۳۰۰ سازمان بخش عمومى و خصوصى به آن وابسته هستند. سازمان جهانى جهانگردى یک نهاد اجرائى از سازمان توسعهٔ متعلق به سازمان ملل است که تحت ریاست دبیر کل اداره مى‌شود. مأموریت سازمان جهانى جهانگردى عبارت است از: ‘توسعه و گسترش جهانگردى وسیله‌اى مهم براى تقویت صلح بین‌المللى و تفاهم، توسعهٔ اقتصادى و تجارت بین‌المللی’ .
۳-۶-۲٫ سازمان توسعه و همکارى اقتصادى
سازمان توسعه و همکارى اقتصادى[۲۶] در سال ۱۹۶۱، به‌وسیلهٔ ایالات متحدهٔ آمریکا، کانادا و ۱۸ کشور اروپائى تشکیل شد. در سال ۱۹۹۶، ۲۷ کشور عضو این سازمان بودند. سازمان یادشده، برعکس سازمان جهانى جهانگردى تمام‌وقت خود را صرف مسئله‌هاى مربوط به جهانگردى نمى‌کند، بلکه به‌طور کلى به توسعهٔ اقتصادى توجه مى‌کند. هدف اصلى آن کمک به کشورها براى تدوین رویه‌ها و سیاست‌هاى محلى است، به‌گونه‌اى که با روند حاکم بر اقتصاد جهان سازگار باشد و موجب رونق اقتصادى کشور، در چارچوب اقتصاد جهانى شود.
۳-۶-۳٫ سازمان بین‌المللى هواپیمائى کشورى[۲۷]
همان‌گونه که از عنوان این سازمان استنباط مى‌شود، یک سازمان بین‌المللى است که براى پروازهاى بین‌المللى استانداردهاى هوانوردى تعیین مى‌کند. سازمان مزبور در سال ۱۹۴۴ به‌وسیلهٔ ۵۲ کشور تشکیل شد و آنها معاهدهٔ بین‌المللى هواپیمائى کشورى را امضاء کردند. اعضاء این سازمان در سال ۱۹۹۶ به بیش از ۱۸۰ کشور رسید. سازمان مزبور در سال ۱۹۴۷ به‌صورت یک نهاد تخصصى از سازمان ملل درآمد که به شوراى اجتماعى و اقتصادى این سازمان تعلق یافت. هدف اعلان‌شدهٔ سازمان این است که هوانوردى بین‌المللى باید به شیوه‌اى منظم و بدون خطر انجام شود و خدمات مربوط به حمل‌ونقل هوائى براساس اصول برابری، از نظر دست‌یابى به فرصت‌ها انجام گیرد و پروازها، سالم و از نظر اقتصادى به صرفه باشند . (سازمان بین‌المللى هواپیمائى کشوری، ۱۹۹۶)
۳-۶-۴٫ اتحادیه‌ٔ بین‌المللى هواپیمائى (یاتا)
اتحادیهٔ بین‌المللى هواپیمائى[۲۸] در سال ۱۹۴۵ با ۵۷ عضو از ۳۱ کشور اروپائى و آمریکائى تشکیل شد. از آن زمان تاکنون صنعت هواپیمائى رشد زیادى کرده است و در سال ۱۹۹۵ این اتحادیه ۲۳۰ عضو از ۱۳۰ کشور داشت. مأموریت اتحادیهٔ بین‌المللى هواپیمائى این است که نمایندهٔ شرکت‌ها در خدمت صنعت هواپیمائى باشد. هدف‌هاى آن عبارت‌‌اند از:
– ایمن نمودن و بى‌خطر کردن پروازها.
– شناساندن اهمیت یک سیستم سالم حمل‌ونقل هوائى در امر توسعهٔ اقتصادى و اجتماعی، در سطح جهانی.
– کمک کردن به صنعت هوائى در راه دست‌یابى به سطحى معقول از سودآور.
– ارائه خدمات ارزنده و باکیفیت (در ازاء پولى که مسافران مى‌دهند) براى تأمین نیازهاى مشتریان.
– جمع‌آورى آمار و اطلاعات دربارهٔ تصادف‌ها یا رویدادهاى هوائی و …
۳-۶-۵٫ شوراى جهانگردى و مسافرت‌هاى جهانى
شوراى جهانگردى و مسافرت‌هاى جهانى[۲۹] از مدیران اجرائى شرکت‌هاى بزرگ بین‌المللی، که در زمینهٔ هواپیمائی، هتل، حمل‌ونقل و آژانس‌هاى مسافرتى فعالیت مى‌کنند، تشکیل مى‌شود. دفتر مرکزى آن در بروکسل، بلژیک قرار دارد. از جمله هدف‌هاى اصلى این شورا (که نوعى سازمان خصوصى است) توجه به تغییراتى است که در بخش عمومى رخ مى‌دهند. برخى از هدف‌هاى شورا عبارت‌اند از:
– شناساندن ارزش و اهمیت صنعت جهانگردی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 10:16:00 ق.ظ ]




ارتباط با کادر مدرسه

۰٫۸۱

تعلق به مدرسه

۰٫۹۳

انگیزش نسبت به مدرسه

۰٫۹

خودپنداره تحصیلی

۰٫۷۵

رشد اعتقادی

۰٫۹۶

پرسشنامه کلی

۰٫۸۵

جدول ۳-۷ ضرایب پایایی پرسشنامه های مورد استفاده در تحقیق را نشان می دهد که میزان ضرایب پایایی پرسشنامه کلی ۸۵/۰ محاسبه شد. با توجه به اینکه همه ضرایب بزرگتر از ۰٫۷۰ می باشند، قابل قبول بوده و این موضوع نشان دهنده همبستگی درونی بین متغیرها برای سنجش مفاهیم مورد نظر است و بدین ترتیب می­توان گفت که پرسشنامه تحقیق ما از قابلیت اعتماد و یا پایایی لازم برخوردار است .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۶٫ روش اجرا و جمع آوری داده ها
برای جمع‌ آوری اطلاعات در این تحقیق از روش کتابخانه‌ای (اسنادی) و پیمایشی استفاده می‌شود. بنابراین ابزارجمع‌آوری اطلاعات در مرحله اول؛ کتاب، مجلات معتبر و مرتبط، ماهنامه‌ها، پایان‌نامه‌ها، طرح‌هایپژوهشی و سایر اسناد و مدارک اعم از فارسی و انگلیسی می‌باشد. در واقع، شیوه جمع‌ آوری آمار واطلاعات در این مطالعه به صورت اسنادی و پیمایشی می‌باشد . در شیوه اسنادی با بهره گرفتن از آمارهای سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۱ شاخص برای تعیین نابرابری آموزشی مناطق آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی ساخته می‌شود. در شیوه پیمایشی بعد از توزیع پرسشنامه نمرات پرسشنامه ها تبدیل به شاخص می شود.
همانگونه که در تشکیلات وزارت آموزش و پرورش مشخص شده است در معاونت برنامه‌ریزی و تامین نیروی انسانی وزارت مذکور دفتر هماهنگی طرحها و برنامه‌ریزی توسعه وجود دارد. در سازمان آموزش و پرورش استانها نیز در شاخه معاونت برنامه‌ریزی و تامین نیروی انسانی واحد طرح و برنامه فعالیت می نماید. آمار و اطلاعات بصورت اسنادی و خام از قسمتهای مختلف به شرح زیر تهیه شده است و محاسبات صورت گرفت تا بتوان در محاسبه شاخص‌ها استفاده کرد.
به منظور جمع آوری اطلاعات مربوط به کل اعتبارات جاری و عمرانی جهت محاسبه هزینه سرانه دانش‌آموزان و همچنین فصول اعتبارات جاری در مقطع متوسطه به اداره کل آموزش و پرورش شهر ارومیه مراجعه گردید و از موافقتنامه های آنها بصورت عملکرد استخراج گردید.
جهت جمع آوری اطلاعات برای اعتبارات عمرانی به منظور تجهیز و نوسازی مدارس مستقیما به سازمان تجهیز و نوسازی مدارس شهر ارومیه مراجعه گردید.
با کمک گرفتن از دفتر طرح و برنامه، اطلاعات مربوط به نیروی انسانی و فضاهای آموزشی مناطق کسب گردید.
در نهایت برای کسب اطلاعات درباره معدل مقطع دبیرستان به تفکیک مناطق به قسمت امتحانات مراجعه گردید.
۳-۷٫ روش تجزیه و تحلیل داده ها
در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی بهره گرفته شده است. در بخش آمار توصیفی از شاخص هایی همچون درصدها٬ نمودار٬ میانگین و انحراف استاندارد جهت نشان دادن وضعیت داده ها استفاده شده است. برای رتبه‌بندی مناطق ۲۴ گانه آموزش و پرورش از مدل تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس استفاده شد. برای به‌دست آوردن میزان نابرابری از روش ضریب پراگندگی استفاده شده است. در بخش آمار استنباطیدر تجزیه و تحلیل عوامل و شاخص‌های تاثیرگذار از روش‌های آمار استنباطی همچون آزمون تی، تحلیل واریانس، تحلیل خوشه ای ،رگرسیون، تحلیل مسیر و پیش‌بینی عوامل تاثیرگذار از روش شبیه‌سازی شبکه‌های عصبی (هوش مصنوعی) در نرم‌افزار رایانه‌ایSPSS 18استفاده شد. برای برنامه‌ریزی آتی و ارائه راهبردها مدل SWOT (تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت، تهدید) به‌کار گرفته شد. در ادامه این فصل در مورد هر یک از روشها توضیحاتی ارائه شده است.
۳-۸٫ مدل‌های مورد استفاده در تحقیق
۳-۸-۱٫ مدل سوات
آنالیز SWOT ابزار حمایتی مهمی برای تصمیم گیری استو به طور متداول به عنوان یک ابزار آنالیز سیستماتیک محیط داخلی و خارجی یک سازمان استفاده می شود (۲۰۰۳٫(Kangas, et al., با شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها، سازمان می تواند استراتژی هایی بر اساس نقاط قوت تعیین کند، نقاط ضعف خود را حذف کند و از فرصت ها استفاده نماید و یا از آن ها برای غلبه بر تهدیدها استفاده کند. نقاط قوت و ضعف از طریق ارزیابی محیط داخلی شناسایی می شوند در حالی که فرصت ها و تهدیدها به وسیله ارزیابی محیط خارجی تعیین می شوند (Dyson 2004). آنالیز SWOT مهم ترین عوامل داخلی و خارجی که بر آینده ی سازمان تأثیر می گذارند به عنوان عوامل استراتژیک به طور خلاصه بیان می کند(۲۰۰۳ .(Kangas, et al., محیط داخلی و خارجی از متغیرهایی تشکیل شده اند که به ترتیب داخل و بیرون سازمان هستند و مدیریت سازمان هیچ گونه اثر کوتاه مدتی بر این متغیرها ندارد.آنالیز محیطی فراگیر در تشخیص گونه های متفاوت نیروهای داخلی و خارجی که سازمان با آن ها روبروست، مهم است. از یک طرف این نیروها می توانند شامل حرکت های بالقوه ای باشند و از طرف دیگر ممکن است محدودیت های بالقوه ای در رابطه با عملکرد سازمان یا اهداف پیش روی آن را در بر گیرد . اطلاعات بدست آمده می تواند به صورت سیستماتیک در یک ماتریس نمایش داده شود. ترکیبات مختلف چهار فاکتور ماتریس می تواند در تعیین استراتژی های بلند مدت یاری رساند. هنگامی که از آنالیز SWOT به درستی استفاده شود می تواند پایه خوبی برای فرموله کردن استراتژی فراهم نماید (Kajanus, et al., 2004 به نقل از موسوی و حسنی، ۱۳۹۰).
آنالیز SWOT، ابزار تحلیلی برای تعیین اهمیت نسبی عوامل فراهم نمی کند و عموماً توانایی ارزیابی تناسب آلترناتیوهای تصمیم گیری بر اساس این عوامل را ندارد . به طور خاص SWOT شرایطی را برای تحلیل گران فراهم می کند که بتوانند عوامل را به دسته های داخلی (قوت، ضعف) و خارجی (فرصت ها و تهدیدها) در رابطه با تصمیم مورد نظر تقسیم کنند و لذا آن ها را قادر می سازد که فرصت ها و تهدید ها را با نقاط قوت و ضعف مقایسه کنند. تجزیه و تحلیل SWOT، شناسایی نظام‌مند عواملی است که استراتژی باید بهترین سازگاری را با آن‌ها داشته باشد. منطق رویکرد مذکور این است که استراتژی اثربخش باید قوت‌ها و فرصت‌های سیستم را به حداکثر برساند و ضعف‌ها و تهدیدات را به حداقل برساند. این منطق اگر درست به‌کار گرفته شود نتایج بسیار خوبی برای انتخاب و طراحی یک راهبرد اثربخش خواهد داشت (پیرز و رابینسون، ۱۳۸۲: ۱۵۵ به نقل از موسوی و حسنی، ۱۳۹۰).
یکی از روش های مورد استفاده در برنامه ریزی استراتژیک برای سازمانها روش ماتریس سوات است . با بهره گرفتن از این روش نقاط قوت نقاط ضعف فرصت ها و تهدیدهای یک سازمان تعیین می شود. در برنامه ریزی راهبردی به ترتیب چشم انداز، رسالت، اهداف، راهبردها، عناوین برنامه ها و فعالیت ها برای سازمان مورد نظر تعریف می شود. چشم انداز و رسالت بر مبنای نظر بالاترین مرجع تصمیم گیر تعیین می شود. اهداف نیز بر اساس رسالت تعیین شده مشخص می شود. در واقع رسالت یا ماموریت وظایف کلی و دورنمای فعالیت های تشکل را مشخص می کند و اهداف مسیرهای دستیابی به این رسالت هستند. برای تعیین راهبردها ابتدا نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها با نگاهی به فضای داخلی و عوامل بیرونی بررسی نی شود که راهبردها بر مبنای آن و با بهره گرفتن از ماتریس سوات استخراج می شوند( امینی و سماواتیان، ۱۳۸۹ به نقل از موسوی و حسنی، ۱۳۹۰).
تحلیل موقعیت
تحلیل داخلی
تحلیل خارجی
تهدیدها
ضعف ها
فرصتها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]




اشکال
تقاضای سفر
مقصد

    1. مقصد نهایی (مدیریت مقصد)

فروختن سفر
شکل شماره ۲-۲- سیستم گردشگری میل و موریسون (میل و موریسون،۲:۱۹۸۵)
سیستم گردشگری گان
گان (۱۹۹۳) با رویکردی مشابه میل و موریسون، نظام گردشگری را با اصطلاحات عرضه و تقاضا تشریح می­نماید؛ او مردم علاقمند و دارای توانایی سفر یا گردشگران را به عنوان تقاضا تعیین می­نماید و سمت عرضه را دربرگیرنده انواع گوناگونی از حمل و نقل، جاذبه­ها، تسهیلات و خدمات برای گردشگران، اطلاعات و تبلیغات پیشبردی در نظر می­گیرد. همچنین او منابع طبیعی، منابع فرهنگی، کارآفرینی، تأمین مالی، نیروی کار، رقابت، اجتماع، سیاست­های دولت، سازمان و رهبری را به عنوان عوامل تأثیرگذار بر کارکرد نظام گردشگری تعیین می­نماید. در این سیستم عرضه و تقاضا با هم تعامل دارند و این تعامل بیانگر تأثیر و تأثر هر کدام از عناصر بر یکدیگر است. برنامه­ ریزی و مدیریت گردشگری نیازمند درک این ارتباط دو طرفه است و همۀ این عناصر باید به صورت موزون و متناسب رشد کرده باشند. در این الگو به بحث اثرات و پس زمینه ­های اجتماعی اشاره نشده است و در این الگو تأکید خاصی بر بعد عرضه شده و جزئیات مورد بررسی در آن بیشتر از بعد تقاضا است. (ضیایی،۱۳۹۲).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تقاضا (جمعیت علاقمند به سفر)
جاذبه
حمل و نقل
ترویج
خدمات
اطلاعات
عرضه
شکل شماره ۳-۲- سیستم گردشگری گان (گان؛۳۴:۲۰۰۲)
سیستم گردشگری لیپر
لیپر در سال ۱۹۷۹ و بعدها در سال ۱۹۹۰ الگوی سیستم گردشگری را به شکل ساده­ای ارائه نموده است. این الگو از سه جزء اصلی گردشگران، عناصر جغرافیایی و صنعت گردشگری تشکیل شده است.
گردشگران: گردشگران بازیگران اصلی این سیستم به شمار می­آیند و حلقه­های این سیستم بدون آن­ها شکل نمی­گیرد گردشگران در سفر به دنبال تجربه کردن تفاوت­ها و تنوع در مقصدهای مختلف می­باشند.
عناصر جغرافیایی: در این جزء از سیستم سه عنصر جغرافیایی مبادی گردشگرفرست[۳۵]، مقصدهای گردشگرپذیر[۳۶] و منطقه تردد گردشگران[۳۷] مطرح می­ شود. مبادی گردشگرفرست در واقع تقاضا و بازار گردشگری را شکل می­ دهند و عامل انگیزشی[۳۸] سفر را ایجاد می­ کنند. مقصدهای گردشگری نقاط حساس و تأثیرگذار این سیستم هستند. بیشتر اثرات گردشگری در این منطقه وارد می­گردد و عمدتاً برنامه­ ریزی و مدیریت راهبردی محصول در این بخش اجرا می­گردند. مقصدها با جاذبه­های متنوع فرهنگی، تاریخی و طبیعی، عامل جذب کننده[۳۹] و برطرف سازنده­ی نیازها و خواسته­ های گردشگران می­باشند و کانال­های تردد گردشگری به شمار می­آیند. این مرحله فاصله­ی بین حرکت و رسیدن در مسافرت می­باشد.
صنعت گردشگری: جزء سوم الگوی لیپر را صنعت گردشگری شکل می­دهد که شامل کسب و کارها و سازمان­هایی است که عرضه­ی محصولات گردشگری را به عهده دارند. این الگو موقعیت و جایگاه کسب و کارهای مختلف را نشان می­دهد. برای نمونه دفاتر خدمات مسافرتی و متصدیان تور در مبادی گردشگر فرست دیده می­شوند و جاذبه­ها، مهمان­پذیرها در مقصدهای گردشگری دیده می­شوند و گستره­ی بخش حمل و نقل در منطقه تردد گردشگران زیاد است (ضیایی، ۱۳۹۲).
ورود گردشگران
منطقه تردد گردشگران
بازگشت گردشگران
خدمات صدور بلیط
متصدیان تور
دفاتر خدمات مسافرتی
بازاریابی و ترویج
کانال­های حمل و نقل و ارتباطات
اقامتگاه­ها
غذا و نوشیدنی
تفریحات
جاذبه­های گردشگری
خرید
خدمات گردشگری
محدوده صنعت
محیط های انسانی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، فناوری، فیزیکی، سیاسی و سایر
شکل شماره ۴-۲- الگوی سیستم گردشگری لیپر (اقتباس از کوپر و همکاران،۵:۱۹۹۸)
اینسکسپ (۱۹۹۱) در زمینۀ نظام گردشگری به این نکته اشاره می­ کند که اگرچه صنعت گردشگری یک صنعت چندبخشی است و مدنظر قرار دادن آن به عنوان یک نظام از پیچیدگی خاصی برخوردار است ولی باید این صنعت را به عنوان یک نظام و دربردارندۀ بخش­های وابسته به هم در نظر گرفت تا بتوان به شکلی هم­پیوند، به تعریف، تحلیل، برنامه­ ریزی و مدیریت آن پرداخت. او بر این نکته تأکید می­ کند که عرضه و تقاضای گردشگری باید در چارچوب تأمین اهداف اجتماعی و زیست­محیطی متوازن گردد (اینسکیپ،۲۲:۱۹۹۱).
ونهوف (۲۰۰۵) نظام گردشگری را به عنوان چارچوبی تعریف می­ کند که بر هم کنش بین عرضۀ گردشگری در مقصد، عناصر اتصالی بین عرضه و تقاضا و تقاضای گردشگری را نشان می­دهد. در نظام گردشگری تعریف شده از سوی ونهوف؛ عرضۀ گردشگری در مقصد یک عنصر کلیدی به شمار می­رود (ونهوف،۷۵:۲۰۰۵). عرضه­کنندگان، عناصر کلیدی را فراهم می­آورند که با همدیگر تجربۀ کلی بازدیدکننده را شکل می­ دهند (کراچ و ریچی،۹۷:۲۰۰۳). در میان این عناصر، نیروی کار به عنوان عامل کلیدی به شمار رفته و دیگر عوامل عرضه شامل؛ تولیدکنندگان غذا و نوشابه، صنایع دستی محلّی و تولیدکنندگان تجهیزات (نظیر وسایل بازی در شهربازی­ها وتجهیزات کمپینگ) هستند. عرضه­کنندگان از طریق کانال­های بازاریابی که به طور عمده شامل واسطه­ها (تورگردان­ها، خرده­فروشان، برنامه­ ریزان همایش­ها و کنفرانس­ها) و تسهیل­کنندگان بوده و در زمینۀ کارآمدی عملکرد نظام گردشگری یاری­رسان هستند (برای مثال جریان اطلاعات، بازاریابی، پول و دانش) با گردشگران به عنوان وجه تقاضای گردشگری مرتبط می­گردند. دیگر عناصر اتصالی شامل انواع مختلف حمل و نقل هستند (ونهوف،۷۵:۲۰۰۵-۷۶).
پیرس (۱۹۹۵)، ماهیت ارتباط متقابل بین اجزای تقاضا و عرضه گردشگری را با استفاده ار ارائه سه مدل مختلف گردشگری توضیح می­دهد: ۱- مدل مبدأ-مقصد، ۲- مدل ساختاری و ۳- مدل تکامل تدریجی.
فورمیکا (۲۰۰۰)، به مطالعه ارزیابی جذابیت مقصد گردشگری به عنوان عملکرد رابطه متقابل بین عرضه و تقاضا پرداخت و پیشنهاد داد که سیستم گردشگری از منابع گردشگری موجود در مقصد پدیدار می­ شود جاذبه­های گردشگری در تعیین میزان جذابیت و منحصر به فرد بودن مقصدهای گردشگری مهم هستند. وی همچنین پیشنهاد داد که اجزای عرضه گردشگری می­بایست با منابع بازاریابی مسافرت از قبیل آژانس­های مسافرتی و تور اپراتورها به منظور تأمین و شناخت نیازها و خواسته­ های بازارهای تقاضا در پیوند و ارتباط باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:15:00 ق.ظ ]




اگرچه تمامی عوامل مؤثر بر افول اعتماد عمومی به سادگی تغییر داده نمی شوند اما دولت و سازمان های دولتی می توانند با تغییر و تحول در برخی از این عوامل اعتماد عمومی را بهبود بخشند:
۱- باید شیوه انجام امور در دولت و سازمان های دولتی را بهبود داد
بنیادی ترین و مهمترین شیوه احیا اطمینان نسبت به دولت و سازمان های دولتی آن است که تمهیداتی فراهم شود تا این سازمان ها بهتر کار کنند و هزینه کمتری بر جامعه تحمیل کنند و در نتیجه حساس تر، پاسخگو تر، در دسترس و کارآمدتر شوند.
اگر چه نیرروی انسانی متخصص شرط لازم عملکرد کارای دولت و سازمان های دولتی است اما شرط کافی این است که این نیروها درون سیستم های مناسبی قرار داشته باشند. این سیستم ها عبارتند از سیستم های بودجه ای، سیستم های پرسنلی، سیستم های تدارکاتی، سیستم های مدیریت مالی و سیستم های اطلاعاتی. این افراد فرم هایی را پر می کنند که هرگز نباید طراحی شده باشند، از قوانینی تبعیت می کنند که هرگز نباید تبعیت کنند و گزارش هایی آماده می کنند که هیچ هدفی ندارند و هرگز خوانده نمی شوند. بنابراین سیستم های فوق الذکر طوری طراحی شده اند که از کارآمدی و اثربخشی مدیران دولتی جلوگیری می کنند و بدین طریق اعتماد عمومی را مخدوش می سازند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲- باید درک عامه مردم را از دولت و سازمان های دولتی افزایش داد
اگر چه بهبود شیوه های کاری دولت و سازمان های دولتی در اعتماد سازی و احیاء اعتماد عمومی مؤثراست و کافی نیست. باید برای مردم تشریح شود که دولت و سازمان های دولتی چه کارهایی را انجام می دهد و چگونه این کارها را انجام می دهند و چگونه انجام این امور بر زندگی روزمره آنها تأثیر می گذارد. باید سوء برداشت ها را نسبت به دولت، سازمان های دولتی و نظام های سیاسی رفع و مشارکت همگان را در فرایند سیاسی تقویت کرد. بر این اساس ضرورت آموزش فعالیت های دولت به مردم بسیار مهم استو مردم نسبت به هزینه ها و برنامه های دولت پیش فرض های نادرستی دارند. مردم در همه کشورها نسبت به میزان کمک مالی کراراً گله مندند. لذا برنامه های کمک های مالی در ابعادمختلف به کشورهای به کشورهای خارجی مورد انتقاد شدید عامه مردم است در حالی که ممکن است متولیان امور عمومی در کشور با اهداف و دلایل مشخص و بخش بسیار اندکی از بودجه کشور را به کمک های خارجی اختصاص داده باشند. باید برای مردم تبیین کرد که بیشتر هزینه های دولت صرف برنامه هایی نظیر امنیت ملی، امنیت اجتماعی و دیگر امکانات رفاهی می شود که برای همه مردم سودمند است. هنگامی که مردم تأثیر دولت بر زندگی خود را تأیید کنند و نسبت به نقش دولت در بهبود وضعیت بهداشت، امنیت غذایی، مراقبت های بهداشتی و حفظ محیط زیست آگاه شوند حمایت آنها نسبت به دولت افزایش می یابد.
در نهایت باید مسئولیت مدنی را برای شهروندان تشریح و تبیین کرد. شهروندان باید ضرورت مشارکت در فرایند سیاسی را درک کنند و بدانند دولت اثر بخش در یک رابطه دو طرفه قادر به فعالیت بوده و بدون حمایت و مشارکت عامه مردم نمی تواند به خوبی وظایفش را انجام دهد.
۳- باید به دولت و سازمان های دولتی بازهم خوشبین بود
آنچه ذکر آن به میان آمد نباید خوانندگان را گراه کند. همگان نسبت به افول اعتماد به سازمان های دولتی نگرانند ولی مطمئن هستیم که نظام سیاسی کشور نسبتاً خوب کار می کند و نقاط قوت زیادی دارد. دولت، سازمان های دولتی کشورمان به اصلاح (ساختاری، فرایندی، فرهنگی، سیاسی، انسانی، تکنولوژیک) نیاز دارد و باید برای بازسازی اعتماد مردم نسبت به نظام سیاسی، دولت و سازمان های دولتی تلاش کرد اما نیاز به تغییرات بنیادی همه نهادهایمان نداریم.
امروزه وضعیت کشور نسبت به حتی ۵ سال قبل از جهاتی بهتر شده است. لذا نباید با فرصت بهبود رابطه میان دولت و مردم را از دست داد.

۲-۳-۷- نکاتی پیرامون اعتماد سازی مدیران و شهروندان

مدیران و کارکنان سازمان های دولتی به عنوان نمایندگان عامه مردم با مسأله نمایندگی روبرو هستند و در عصری که دسترسی به این افراد آسان تر شده و دریافت دیدگاه های عموم از جانب آنان سریع تر شده است مسأله نمایندگی یا نماینده بودن آنها پیچیده تر نیز شده است. انجام پیمایش ها و افکار سنجی های مختلف به وسیله افراد حقیقی و حقوقی و انتشار آنها بر اهمیت این مسأله افزوده است. بر این اساس مدیران و مقامات دولتی باید به عنوان معتمدین عامه، تسهیل گر امور آنها باشند. باید دانش و تجربه خود را برای اتخاذ تصمیمات کیفی در راستای منفعت عامه بکار گیرند و هرگز نگذارند ارزش های بنیادین عمومی نادیده گرفته شوند.
به اعتقاد براونل (Brownell, 2000: 2-3)توجه به نکات زیر در افزایش اعتماد عمومی بسیار مؤثر است:
۱- مدیران دولتی باید نسبت به تعهدات و وعده های خود سخت پایبند باشند؛
۲- مدیران دولتی باید صداقت خودرا با برقراری ارتباطات باز با مردم نشان دهند؛
۳- مدیران دولتی باید پیش از آنکه سخن بگویند به سخنان مردم به صورت مؤثر گوش دهند؛
۴- مدیران دولتی باید اطمینان به سازمان های دولتی را به صورت یک باور در عامه مردم شکل دهند؛
۵- مدیران دولتی باید به طرق مختلف در دسترس عامه مردم باشند؛
۶- مدیران دولتی باید مدیران دولتی باید حقیقت را به نحو مناسب و در زمان مناسب به مردم بگویند؛
۷- مدیران دولتی باید به مردم احترام گذارند و در انجام امور مردم منصف و مصر باشند؛
۸- مدیران دولتی باید پاسخگو باشند، از سرزنش پرهیز کنند و برای کمک به رفع مشکلات مردم همکاری کنند و راه کار بجویند.

۲-۳-۸- نظرات محققان در مورد اعتماد

متفکران مختلفی مقوله اعتماد و رابطه انواع مختلف آن را مورد توجه قرار داده اند. در ادامه به بررسی نظرات این متفکران پرداخته می شود.
گیدنز: گیدنز اعتماد را به دو گونه تقسیم می کند: او اولین نوع را اعتماد میان افراد می داند. نوع دوم اعتماد که او از آن یاد می کند، اعتماد به نهادها (نظام های انتزاعی) است. در اعتماد نهادی نیازی به روبه رویی با مسئولان نظام ها وجود ندارد. اما او این را در نظر می گیرد که در خیلی از موارد کنش گران غیر متخصص با مسئولان نظام ها روبرو می شوند. او این رویا رویی ها (ارتباط و برخورد مردم با فعالان در نظام) را نقاط دسترسی می نامد. نقاط دسترسی نظام های انتزاعی زمینه برخورد کنشگران نام و نشان دار و بی نام و نشان را فراهم می کنند. به عبارت دیگر، کنش گران غیر متخصص در نقاط دسترسی با متخصصان آن نهاد روبرو می شوند.
گیدنز اساس نظریه اش را در خصوص ماهیت نهادهای مدرن، به سازوکارهای اعتماد به نظام های انتزاعی به ویژه نظام های تخصصی مرتبط می داند و معتقد است، در «شرایط نوسازی، آینده همیشه باز است» و باز بودن آینده را به باز اندیشی دانش و ارتباط آن با عملکردهای اجتماعی سازمان دهنده وابسته می داند. او معتقد است خصلت آینده گرایانه نوسازی بیشتر از طریق اعتماد به نظام های انتزاعی شکل می گیرد. یعنی کنش گران غیر متخصص به نظام های تخصصی اعتماد می ورزند. گیدنز رویکردهای اعتماد یا بی اعتمادی به نظام های خاص را تحت تأثیر شدید تجربه های افراد از نقاط دسترسی و همین طور دانش هایی می داند که از طریق رسانه های ارتباط و دیگر منابع در دسترس افراد قرار می گیرند(گیدنز، ۱۳۸۰). یکی دیگر از نظریه پردازانی که به موضوع اعتماد نهادی پرداخته، زتومکا است.
زتومکا[۴۳]: زتومکا بر خلاف گیدنز معتقد است، اعتماد تنها در میان انسانها می تواند وجود داشته باشد و این امکان در بین پدیده های طبیعی وجود ندارد و اگر اعتماد را به آن موضوعات نیز تعمیم بدهیم، در حقیقت به آفریده های انسانی اعتماد کرده ایم و به صورت غیر مستقیم به طراحان، سازندگان و افرادی که در این زمینه ها مهارت دارند، اعتماد نموده ایم. در نظر او،اعتماد به سازمان ها و نهادها و سازمان های انتزاعی ترین اعتماد ها است. اعتماد به نهادها و سازمان هایی مانند مدرسه، دانشگاه، ارتش، کلیسا، اداره پلیس، دادگاه ها، بانک ها و موارد دیگری از این قبیل که دارای ساختاری ویژه هستند و در آنها کنش و واکنش صورت می گیرد. او میزان اعتماد به نهادها را در جوامع گوناگون و در یک جامعه در طول زمان متفاوت می داند. سپس، بین امنیت وجودی و نظام اجتماعی رابطه برقرار می کند. او معتقد است هنگامی که از امنیت وجودی سخن می گوییم، اعتماد به نظام را در ذهن داریم که نشان دهنده قابلیت اجرایی نظام اجتماعی، قدرت و دوام جامعه، کارآمدی رژیم اقتصادی یا سیاسی و نظایر آن است. در این مورد، ما نسبت به یک نظام کلی، از خود اعتماد نشان می دهیم. به نظر زتومکا این نوع اعتماد، یعنی اعتماد به نظام کلی، به مفهوم مشروعیت نزدیک است. او سپس بر اساس نظرات وبر، از مشروعیت کاریزماتیک و مشروعیت قانونی یاد می کند و معتقد است مشروعیت کاریزماتیک مستلزم اعتماد شخصی است، ولی مشروعیت قانونی مستلزم اعتماد نهادی می باشد(زتومکا، ۱۳۸۶). افه از دیگر نظریه پردازانی است که موضوع اعتماد نهادی و ارتباط آن را با اعتماد اجتماعی به تفصیل بررسی کرده است.
افه: افه اعتماد را متضاد اطمینان می داند و از این تمایز گذاری برای رد کردن اندیشه اعتماد نهادی استفاده می کند. او معتقد است ما به ماندگاری و اعتبار نهادها «اطمینان»[۴۴] داریم، ولی اعتماد[۴۵]، فقط درباره کنش گران و نحوه عمل و ایفای نقش آنها در نهادها مصداق دارد. او اعتماد به نهادها را عمیقاً اشتباه، ساده انگارانه و شیء پرستانه می داند و این دلایل را برای نظر خود ذکر می کند:
نهادها، ناقص، مبهم و بحث برانگیزند. زیرا اولاً، قوانین نهادی هرگز فراگیر نیستند، قراردادها و رقابت بازار، هر دو ناقص اند؛ به ویژه که فرصت های بسیاری برای تقلب (قانون شکنی) و وارونه سازی (جایگزین کردن قوانین جدید و قدیم) وجود دارد، قوانین جاودانی نیستند و به دست انسان نوشته شده اند. اینکه نهادها الگوهای متزلزل همکاری هستند و امکان اختلاف نظر بر سر آن وجود دارد. به طوری که همه نهادها در معرض جایگزینی با نهادهایی جدیدتر هستند.
او از این مباحث نتیجه می گیرد که اعتماد به نهادها تنها با اعتماد به اطاعت داوطلبانه کنش گرانی که قوانین نهاد درباره آن مصداق دارد و اعتماد به کنش گرانی که نظارت و اجرای آن قوانین را به عهده دارند، توجیه پذیر است و چون خطر نقض این قوانین وجود دارد، اعتماد به افراد نیز ضروری است. بدین ترتیب، او اعتماد به نهادها را به اعتماد به شاغلان در نهادها تقلیل می دهد. به نظر او، نهادها اگرچه ممکن است مستحکم و به علت قدمت خود محترم به نظر برسند، اعتبار خود را مدیون گرایش های موافق و درک کسانی هستند که در آنها شرکت دارند. علاوه بر این، برخی نهادها فهمیدنی تر هستند و راحت تر از حمایت برخوردار می شوند. این کیفیت نهادها و معنادار بودن آنهاست که تعیین می کند آنها تا چه حد می توانند وفاداری و اعتماد کسانی را برانگیزند که قرار است به دست این نهادها کنترل شوند (کارکنان نهادی) و اعتماد کارگزاران را به اینکه دیگران نیز در این پایبندی شریک اند. این جاست که کیفیت نهادها اهمیت می یابد. نهادها اگر به خوبی طراحی شوند، می توانند زمینه ساز اعتماد اجتماعی باشند. یعنی اعتماد به افرادی که هرگز با آنها تماس نداشته ایم و هیچ پیوند اجتماعی مشترکی با آنها نداریم. نهادها چون نقاط مرجع و ارزش های هنجار آفرینی را فراهم می کنند که می توان برای توجیه و معنادار کردن مجموعه قوانین آن نهاد به آنها تکیه کرد، به ما اجازه می دهند به دست اندکاران آنها اعتماد کنیم. همه نهادها از کارکرد پل زدن میان غریبه ها و ایجاد اعتماد اجتماعی برخوردار نیستند، بلکه نهادهایی که برای دیگران به اندازه کافی معنادار، معقول و قانع کننده هستند، می توانند گرایش ها و پایبندی های هم گرا ایجاد کنند. اگر معانی نهادها غیر شفاف باشد، یا ادعاهای هنجار آفرین آنها با نتیجی که که دیده شده است. هم خوانی نداشته باشند یا تردید انگیز و غیرقابل شناسایی باشند، اعتماد غریبه ها را جلب نخواهند کرد.
معنا دار بودن نهادها به معانی شناختن و معتبر دانستن ارزش ها و شکل زندگی موجود در یک نهاد، و استنتاج این فرض است که این اندیشه برای تعدادی کافی از مردم آنقدر معنادار هست که آن ها را به حمایت مستمر و رعایت قوانین آن وادار کند. آگاهی از معانی و توجیه هایی که نهادها ایجاد می کنند به «من»، یعنی ناظر شرکت کننده، امکان می دهد که تعیین کنم تا چه حد می توانم به افرادی اعتماد کنم که با وجود نا آشنایی، در یک رژیم نهادی زندگی می کنند.
افه کارکرد سازنده نهادها را توانایی آنها برای شکل بخشیدن به گرایش ها و آگاهی دادن از گرایش های رفتاری می داند. در نظر او، کارکرد سازنده یک نهاد در صورتی تحقق می یابد که در این نهادها یا تحت کنترل آن ها زندگی می کنند، با اندیشه های هنجار آفرینی که در آنها تجسم یافته است، از نظر شناختی آشنا شوند و از آن ها اشباع گردند.
نهادها بر اساس نظر افه، با دارا بودن دو کارکرد اعتماد تولید می کنند. کارکرد اول آنها، تولید اعتماد از طریق روشی است که به آن عمل می کنند. کارکرد دوم، راه کار کاستن از خطراتی است که فرد اعتماد کننده را تهدید می کند. به عبارت دیگر، نهادها باعث تسهیل اعتمادورزی از طریق کاهش دغدغه هایی می شوند که از اعتماد، حتی به غریبه ها، ناشی می شود. در راستای کارکرد دوم، نهادهایی مثل شرکت های بیمه، نظام های تأمین اجتماعی و دادگاه ها می توانند در صورت صدمه دیدن فرد از اعتماد به دیگران، آن را جبران کنند، یا حداقل میزان صدمه را کاهش دهند. هر چه حقوق اجتماعی فرد مستحکم تر باشد، ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد آسان تر خواهد بود.
در کل، نهادها به دو صورت اعتماد را در میان غریبه ها ایجاد می کنند. نخست، به دلیل «اعتبار اخلاقی» و تأثیر سازنده آنها بر دیگران، آنها را به اطاعت ترغیب می کنند. دوم به دلیل حقوق اجتماعی حمایتی که فراهم می سازند می توانند خطرات ناشی از اعتماد به غریبه ها را محدود کنند. بدین ترتیب در نظر افه نهادها در تبدیل و گسترش اعتماد بین شخصی به اعتماد اجتماعی دخیل اند؛ چون نمایان کننده ارزش های ویژه ای هستند و عملکرد آنها به گونه ای است که دلیل و انگیزه وفاداری و اطاعت از این ارزش ها را فراهم می آورند. اگر کارگزارانی که در یک نهاد و برای آن نهاد فعالیت می کنند، همه یا برخی از این ارزش ها را نادیده بگیرند، این ارزش ها در عملکرد آنها تجسم نیابد، یا از ضمانت اجرایی مناسب برخوردار نباشند، توانایی آن نهاد، به عنوان واسطه ایجاد اعتماد، به شدت تضعیف خواهد شد.
هر نشانه ای که دال بر مجاز شمردن دروغ گویی از جانب نهادها، ناتوانی در مجبور کردن کنش گران به محترم شمردن قراردادها و وعده های خود، تبعیض قایل شدن و امتیازهای ناعادلانه بخشیدن، و ناتوانی در جبران دست کم برخی از نابرابری های عمده اجتماعی باشد، به دلیل مشروع برای بی اعتمادی و در نهایت بدبینی به نظام تبدیل می شود.
دلیل این که برخی به هیچکس اعتماد نمی کنند، این نیست که دیده اند که همه شایسته اعتماد نیستند، بلکه بدین دلیل است که ناتوانی نهادها را در اجرای نقش سازنده و نظارتی شان بر مبنای یک یا همه معیارهای فوق مشاهده کرده اند. توانایی تعمیم نهادها تأثیری دو سویه دارد. اگر استنباط این باشد که رژیم های نهادی بر طبق چهار معیار: پایبند کردن اعضای خود به فضیلت حقیقت گویی، وفای به عهد، عملکرد منصفانه و سعی در کاهش تبعیض ها، معمولاً خوب عمل می کنند، روابط اعتماد افقی و عمودی می تواند شکوفا شود. در نتیجه، شهروندان همدیگر را به عنوان عناصر تشکیل دهنده یک جمهوری سیاسی می شناسند و به یکدیگر اعتماد خواهند کرد. برعکس، مشاهده نهادهای ناکارآمد می تواند انسجام جوامع سیاسی مدرن را تضعیف کند. نظریات افه درباره اعتماد نهادی، اعتماد به یک نهاد خاص را به مجموعه یک کشور پیوند می دهد و آن را در پیوند با انسجام اجتماعی و مشروعیت قرار می دهد. بر اساس نظر او، هنجارهایی که در یک کشور در مورد نظام سیاسی، اقتصادی و… وجود دارد و توانایی آن جامعه در عمل بر اساس آن هنجارها، باعث می شود میزان اعتماد اجتماعی در آن جامعه کم یا زیاد باشد. بدین ترتیب، بر اساس نظر او درباره گسترش اعتماد اجتماعی، نهاد اولاً باید معنادار باشد، سپس به شیوه ای متناسب با هدفش رفتار کند و باعث بروز رفتارهایی نهادینه شده[۴۶] (رفتارهایی مطابق هنجارها که قابل پیش بینی هستند) شود (افه، ۱۳۸۴).
به طور خلاصه، اعتماد اجتماعی از انتزاعی ترین انواع اعتماد است و برای شکل گیری و گسترش آن لازم است ابتدا کنش گران بر اساس تجربیات دوران کودکی خود دارای میزانی از اعتماد بنیادین یا امنیت وجودی باشتد، سپس به والدین و پس از آن به دیگر نزدیکان خود اعتماد بورزند (اعتماد به خانواده)، آن گاه احتمالا اعتماد به دوستان و همان طور اقوام و خویشان شکل می گیرد. تاکنون توانایی اعتماد کردن، بر اساس آشنایی (اعتماد بین شخصی) بود. پس از آن لازم است اعتماد بین شخصی به اعتماد اجتماعی تبدیل شود. بر اساس نظر زتومکا، تفاوت محسوس و اساسی بین اعتماد بین شخصی و اعتماد اجتماعی وجود ندارد. در واقع او با توجه به نظرات فوکویاما اعتماد را همانند دایره های متحد المرکز در نظر می گیرد و تفاوت اعتماد بین شخصی و اعتماد اجتماعی را به شعاع اعتماد نسبت می دهد. بر اساس نظر او در مورد، کمترین شعاع اعتماد، متعلق به اعضای خانواده است که آکنده از بیشترین صمیمیت و نزدیکی است. حلقه گسترده تر از آن، افرادی را در بر می گیرد که شناخت مردم از آنها به صورت غیر مستقیم یا مستقیم، به دلیل برخی نمودهای فردی است (اهالی شهرمان، کارمندان اداره مان، استادان دانشگاهمان و…) گسترده ترین حلقه شامل طبقه بزرگی از افراد است که در برخی چیزها با آنها وجه مشترک وجود دارد. اکثر این افراد، دیگران غایب هستند که ارتباط مستقیمی با آنها وجود ندارد. تنها به عنوان یک جمع واقعی در ذهن حضور دارند، مانند هم وطنان، اعضای گروه قومی، مذهبی، نژادی، جنسی، گروه سنی و گروه های صنفی (زتومکا، ۱۳۸۶). از این رو اعتماد به اشخاص معین به تدریج به اعتماد اجتماعی تبدیل می شود. بر اساس نظریات افه، در تبدیل اعتماد بین شخصی به اعتماد اجتماعی، اعتماد نهادی نقش مهمی ایفا می کند. مقاله حاضر به دنبال بررسی تجربه رابطه بین انواع اعتماد با اعتماد اجتماعی در محیط دانشگاهی ایران است. در این بررسی، شناخت میزان تأثیر اعتماد نهادی بر اعتماد اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
۲-۳-۹- پاسخگویی عمومی
پاسخگویی عمومی از نشانه های اداره مدرن و دموکراتیک می باشد. اگر آنهایی که قدرت دارند در رابطه با اعمال، اشتباهات و تصمیم گیری های خود به مردم پاسخگو نباشند، دموکراسی و مردم سالاری در حد حرف و شعار باقی می ماند. بنابراین پاسخگویی عمومی به عنوان یک نهاد، مکمل مدیریت دولتی در یک حکومت دموکراتیک و مردم سالار می باشد.

۲-۳-۱۰- ظهور پاسخگویی عمومی

واژه انگلیسی پاسخگویی به دوران پیروزی نورمن ها در انگلستان و در سالهای بعد از سال ۱۰۶۶ میلادی بر می گردد. در سال ۱۰۸۵ میلادی ویلیام اول، پادشاه انگلستان از همه مالکان زمین در سرتاسر قلمرو خود درخواست کرد تا صورت زمین و اموال خود را ارائه کنند. بعدها این مالکان خواسته شد تا سوگند وفاداری به شاه بخورند؛ یعنی این سرشماری علاوه بر اهداف حساب رسی، اهدافی سیاسی را نیز تعقیب می کرد. از آن هنگام به بعد کم کم نوعی سیستم پاسخگویی به حکومت پادشاهی متمرکز شکل گرفت که به صورت بازرسی های متمرکز در شش ماه برای حساب پس دهی رعایا انجام می گرفت.
از اواخر قرن بیستم، دنیای انگلوساکسون ها (آمریکا، انگلستان، استرالیا و…) شاهد یک تحول از دفتر داری و حسابداری سنتی به نوعی اداره عمومی همراه با پاسخگویی وسیع بوده است. این تحول همزمان با معرفی مدیریت دولتی نوین در دولت تاچر در انگلستان و نیز اصطلاحات دولتی صورت گرفته در جهت مدیریت گرایی در دولت کلینتون- ال گور در آمریکا بوده است. در هر دو صورت این اصلاحات انواع روش ها و ابزارهای بخش خصوصی همچون پاسخگویی وارد بخش عمومی شده است.

۲-۳-۱۱- پاسخگویی عمومی و ابعاد آن

از منظر جامعه شناسی می توان پاسخگویی عمومی را اینگونه تعریف کرد: «یک رابطه اجتماعی که در آن یک بازیگر الزام دارد که اقدامات و عملکرد خود را برای «دیگران مهم» توضیح دهد و توجیه کند». اُکونل عقیده دارد، پاسخگویی عمومی وقتی وجود دارد که خدمات عمومی با کیفیت بالا، هزینه پایین و روش مناسب ارائه شوند. کاپل نیز پاسخگویی عمومی را متشکل از پنج بعد شفافیت، تعهد، کنترل پذیری، مسئولیت و جوابگویی می داند. به نظر می رسد پاسخگویی عمومی از مفاهیم کلانی است که مجموعه ای از معانی مثبت را در خود دارد و تعریف دقیق آن مشکل است. با این حال به منظور سنجش این متغیر، ناگزیر از به کارگیری یک تعریف قراردادی و محدود کننده می باشیم.

۲-۳-۱۲- کارکردها و پیامدهای پاسخ گویی عمومی

در اغلب جوامع پاسخگویی عمومی از طریق انتخابات انجام می شود. در واقع مردم به نمایندگان خود در قوه مقننه این اختیار را می دهند که مدیران سیاسی و کارکنان دولتی را از طریق سازو کارهای نظارتی و ممیزی پاسخگو نمایند. مدیران سیاسی نیز مأموران فرو دست خود را از راه سلسله مراتب اختیار و مسئولیت و همچنین دادگاه ها و محاکم اداری نیز، مجریان را در برابر قانون پاسخگو نگه می دارند. می توان پیامدها و کارکرد های پاسخگویی را تحت این ۶ عنوان بیان کرد:
۱- کنترل دموکراتیک: مهم ترین کارکرد پاسخگویی کنترل دموکراتیک می باشد. از طریق کنترل دموکراتیک بر قدرت بخش عمومی نظارت می شود و از سوء استفاده از اختیارات عمومی پیشگیری به عمل می آید. هر کدام از عناصر زنجیره تفویض اختیار سعی دارند تا به کارگیری و اعمال این قدرت انتقال یافته را از طریق پاسخگو نگه داشتن عوامل و کارگزاران کنترل کنند. بر اساس همین روابط پاسخگویی است که شهروندان عملکرد دولت را قضاوت می کنند و می توانند با نوع رأی دادن خود نمایندگان سیاسی خود را جریمه کنند. بنابراین پاسخگویی و حساب پس دادن بخش عمومی یک شرط ضروری فرایند دموکراسی می باشد، زیرا که در نهایت پاسخگویی عمومی داده های لازم برای قضاوت درباره عدالت، اثربخشی و کارایی دولت را برای هم نمایندگان سیاسی و هم رأی دهندگان مشخص می کند.
۲- یکپارچگی در اداره عمومی و تضمین استفاده صحیح از منابع عمومی: از مهمترین کارکردهای پاسخگویی عمومی آن است که مردم مطمئن می شوند کارگزاران در به کارگیری و استفاده بهینه از منابع عمومی، از حدود قدانین موضوعه و ارزش های خدمات عمومی عدول نکرده اند. پاسخگویی عمومی یکپارچگی اداره عمومی را افزایش می دهد و اداره عمومی را در برابر فساد، خویشاوندگرایی، و سواستفاده از قدرت و دیگر رفتارهای نامرتبط ایمن می سازد.
۳- بهبود خدمات و عملکرد دولتی: پاسخگویی عمومی به معنای پرورش یادگیری فردی و نهادی است. پاسخگویی عمومی فقط درباره کنترل و تنبیه نیست بلکه درباره یادگیری و پیش گیری نیز می باشد. در این فرایند هنجارهایی تازه تولید می شوند یا هنجارهای قدیمی بهبود پیدا می کنند. درونی می شوند و تطابق می یابند. مدیران ، استانداردهایی کهباید رعایت کنند و حقایقی را که در اینده باید در برابر ان ها پاسخگو باشند ، می اموزند . برای مثال در رسیدگی ها و بازرسی های پارلمان درباره کوتاهی یک وزارتخانه و قصور در اجرای خط مشی های عمومی ، مدیران دولتی اجرای صحیح خط مشی ها و رویه های عمومی را یاد می گیرند و احتمال بروز این نوع قصور در اجرای خط مشی های عمومی کاهش پیدا می کند .
۴- افزایش مشروعیت و اعتماد عمومی : سه کارکرد قبلی در کنار یکدیگر منجر به افزایش مشروعیت و اعتماد عمومی می شوند . دولت ها به طور روز افزونی با انتظارات و انتقادات گوناگونی مواجه هستند . پاسخ گویی عمومی با مفهوم شفافیت، جواب گویی و مسولیت ابزاری است برای اطمینان یافتن از اعتماد عمومی مردم به دولت. در واقع پاسخگویی عمومی مانند پلی عمل می کند که شکاف بین شهروندان و نمایندگان و نیز شکاف بین اداره کننده و اداره شونده را از بین میبرد و منجر به افزایش مشروعیت و اعتماد می شود .
۵- افزایش مشارکت عمومی: زمانی که یک دولت نسبت به انتظارات مردم و عملکرد خود پاسخگو باشد، مردم نیز با افزایش سطح مشارکت عمومی در امور کشور و جامعه، رضایت خود را از دولت و مسوولان ابراز می کنند .
۶- به پایان رساندن حوادث و بحران ها: در مواردشکست خط مشی ها، کوتاهی دولت ها در بحران ها، ضعیف عمل کردن دولت در موارد بلایای طبیعی و… پاسخ گویی عمومی از مهم ترین اقدامات است. پاسخ گویی عمومی به مردم کمک می کند تا شکایات و نارضایتی های خود را به گوش مسوولان برسانند. در واقع از طریق حساب پس دادن، مقصران شناسایی و مجازات می شوند و این کمک می کند تا مردم پایان این بحران و کوتاهی ها را بپذیرند و ان ها را فراموش کنند. جستجوهای پارلمانی، بررسی های اداری و ملاحظه و شنیدن اقکار عمومی در مورد بلایای طبیعی ، شکست برنامه ها، حوادث حمل و نقل مثل سقوط هواپیما، بحران ها و… در جهت رفع همین مشکل صورت می گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:15:00 ق.ظ ]




اعتبار کارکنان : این اصطلاح به مناسب بودن و حقوقی بودن تصمیم های مدیر در مورد نیروی انسانی اطلاق می شود.تصمیم های کارکنان باید به دلیل و مدرک همراه و بر خط مشی های عملکردگرا استوار باشد (حقیقی، ۱۳۸۰، ص ۱۸۷) .
تناسب عوامل محیطی : عوامل محیطی به عوامل خارجی گفته می شود که حتی با وجود توانایی، وضوح، حمایت و انگیزه برای شغل، بر عملکرد تأثیر می گذارند. عوامل محیطی عبارت اند از:رقابت، آیین نامه های دولتی، تدارکات و… (حقیقی، ۱۳۸۰، ص ۱۸۷) .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از جمله موارد مهم ومطرح در مورد عملکرد شغلی چگونگی ارزیابی آن است مهم ترین مزایای ارزیابی جامع عملکرد شغلی کارکنان ، عبارتند از :
از نتایج ارزیابی جامع عملکرد شغلی افراد می توان در افزایش کیفیت تصمیم گیری سازمانی در همه زمینه ها ، یعنی ، از تصمیم گیری در زمینه افزایش حقوق و مزایای کارکنان گرفته تا تصمیم گیری در زمینه اخراج آنان استفاده کرد .
ارزیابی جامع عملکرد شغلی می تواند موجبات افزایش کیفیت تصمیم گیریهای فردی را در زمینه های گوناگون ، یعنی از انتخاب شغلی گرفته تا رشد و بهبود فردی برای تصدی مشاغل مهمتر در آینده فراهم آورد .
ارزیابی جامع عملکرد شغلی می تواند بر نقطه نظر کارکنان در زمینه وابستگی خود به سازمان ، اثر بگذارد .
از نتایج حاصل از ارزیابی جامع عملکرد شغلی کارکنان می توان به عنوان منبع و اساس منطقی و قابل دفاع برای تصمیم گیری در زمینه ارتقا ، افزایش حقوق و دستمزد ، انتقال ، ترغیب برای شرکت در دوره های آموزشی خاص و نظایر آن استفاده کرد ( ساعتچی ، ۱۳۸۹ ، صص ۱۲۶ ، ۱۲۷ ) .
شاید بتوان عوامل ذیل را برخی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر ارزیابی عملکرد دانست :
حساسیتهای شخصی افراد .
وجود سوءظن نسبت به ارزیابی به دلیل اینکه تا کنون مستمسکی برای تسویه حسابهای شخصی بوده است.
قوانین و مقررات سازمانی و دخالت اتحادیه ها به منزله عوامل برون سازمانی ( عباسپور ، ۱۳۹۱ ، ص ۲۱۷ ) .
همه افراد حق دارند و علاقمند هستند که از نتایج عملکرد روزانه خود آگاه باشند. این مسأله در مورد کارکنان وجه دیگری هم پیدا می‌کند و آن اینست که کارکنان علاقه دارند از نظرات سازمان در مورد خود مطلع گردند و از سوی دیگر سازمان نیز محقق است نظرات خود را در مورد منابع انسانی سازمان که از اصلی‌ترین سرمایه‌های سازمان بشمار می‌روند ابراز داشته و به اطلاع ایشان برساند ( خوشوقتی ، ۱۳۸۴) .
ارزشیابی عملکرد ، یکی از فعالیتهای مهم مدیریت منابع انسانی است ، زیرا از دستاوردهای آن می توان برای تصمیمها واقدامات بسیاری در زمینه ارزیابی و پرورش کارکنان استفاده کرد ( ال دولان ، اس شولر ، ۱۳۸۸ ، ص۳۶۰ ) .
ارزیابی عملکرد ، فرایند شناسایی ، مشاهد ه ، سنجش و بهبود عملکرد انسانی در سازمانهاست . این توصیف مقبولترین تعریف از ارزیابی است . هریک از مولفه های این تعریف به یک جزء مهم از فرایند ارزیابی اشاره می کند . مولفه شناسایی به فرایند تعیین اینکه روی چه حوزه هایی باید متمرکز شود ، مربوط می شود . شناسایی نوعا در برگیرند تحلیل شغل به منزله ابزاری برای تشخیص ابعاد عملکرد و ایجاد مقیاسهای رتبه بندی است . شناسایی به این معنی است که ارزیاب باید به طریقی معین کند که چه چیزی باید مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد ( عباسپور ، ۱۳۹۱ ،‌ص۲۱۳) .
ارزیابی عملکرد شغلی کارکنان ( چه به شیوه رسمی و چه به شیوه غیر رسمی ) ، باید به طور مداوم و در دوره های معینی از سال انجام گیرد
۲-۱-۲ نظریه های عملکرد شغلی
بالا بردن سطح عملکرد کارکنان یکی از اهداف زیربنایی هر سازمان در جهت تحقق استراتژی ها و راهبردهای آن است. در افزایش سطح عملکرد پرسنل، عواملی همچون انگیزش (شخص، بخواهد که کار را انجام دهد) ، توانایی(بتواند کار را انجام دهد ) و محیط (مواد و وسائل انجام کار را در اختیار داشته باشد ) دخیل اند و فقدان هریک از این عوامل به عملکرد ایشان لطمه خواهد زد ( اسدی ، کریمی ، رضایی ، ۱۳۸۷) .
موری اینسورت و نیویل اسمیت[۱۲] عملکرد ر ا تابع وضوح نقش ، شایستگی، محیط ، ارزشها، تناسب ترجیحی و پاداش می دانند. در معادله اینسورت و اسمیت عوامل عملکرد معادله مایر با عنوان شایستگی (به جای توانائی ) و تناسب ترجیحی (به جای انگیزش ) آمده است ( خاکپور ، یمنی ، پرداختچی ، ۱۳۸۷ ، ص ۵۶۶) .
همچنین روجلبرگ ( ۲۰۰۷ ) ، عملکرد را فعالیت هایی تعریف کرده است که به طور معمول بخشی از شغل و فعالیت های فرد است و باید آن را انجام دهد ( ذاکر فرد ، همکاران ، ۱۳۹۰ ، صص ۱۵ ) .
برنادین ( ۱۹۹۵) معتقد است که ” عملکرد را باید به عنوان نتایج کاری تعریف کرد زیرا که نتایج قوی ترین رابطه را با اهداف راهبردی سازمان ، رضایت مشتریان و مشارکت اقتصادی برقرار می کنند .”
کمپل[۱۳] نیز بر این باور است که در عملکرد ، رفتار وجود دارد و باید از نتایج متمایز باشد زیرا که برخی از عوامل سیستم ها می توانند نتایج را از بین ببرند . صاحب نظران سازمان عملکرد را به دو بعد عملکر زمینه ای و عملکرد وظیفه ای یا فنی تقسیم کرده اند ( رحیم نیا ، مرتضوی ، دلارام ، ۱۳۹۰ ، ص ۶۹ ) .
بورمن[۱۴] و ماتاویدلو [۱۵]بین عملکرد وظیفه ای و عملکرد زمینه ای تمایز قائل شدند ( براتی ، عریضی ، نوری ، ۱۳۸۸ ، ص ۱۲ ) .
بورمن و ماتاویدلو (۱۹۹۳)معتقدند هرچند بعضی از کارکنان یک سازمان سخنانی می گویند یا اقداماتی را انجام میدهند که موجب افزایش اثر بخشی سازمان محل کارشان می شود و این رفتارها نیز در ورای فعالیت شغلی آنان قرار می گیرد ؛ اما معمولا ارزیابی ها به این رفتارها توجه نمی شود ( حجازی ، شمس ، ۱۳۸۴ ، ص ۳۳) .
اما در رابطه با ارزیابی عملکرد برخی از محققین از جمله زرکش و بیز ( ۲۰۰۴ ) ارزیابی عملکرد را بخشی از جنبش بزرگ و درحال تکوین مسئولیت پاسخگویی میدانند. آنان معتقدند ارزیابی عملکرد میتواند یکی از بهترین شیوه های ارزیابی با رویکرد پاسخگویی باشد ( بابا جانی ، ستایش ، ۱۳۸۶ ، ص ۴۶) .
کنون و فرای ( ۱۹۹۲ ) از انجمن ملی حسابداران بریتانیای کبیر در مورد ارزیابی عملکرد به این جمله بسنده میکنند که آنچه ارزیابی میشود، بهبود خواهد یافت . کوک و همکاران (۱۹۹۵) معتقدند که سیستم ارزیابی عملکرد میتواند مشوق مدیران در ابتکار و پاسخگویی باشد و در شفاف سازی انتظارات و التزامات نیز به مدیران کمک نماید. آنان برای ارزیابی عملکرد کارکردهای متعددی را از جمله فرمولبندی بودجه،تخصیص منابع، برانگیختن کارکنان، بهبود خدمات و تقویت توان پاسخگویی برشمرده اند ( بابا جانی ، ستایش ، ۱۳۸۶ ، ص ۴۷) .
مورفی[۱۶] و کلولند [۱۷] (۱۹۹۵) معتقدند که با ارزیابی عملکرد شغلی کارکنان می توان به شیوه های مختلف به سازمان یاری رسانید ( ساعتچی ، ۱۳۸۹ ، صص ۱۲۵ ، ۱۲۶ ) .
۳-۱-۲ هوش هیجانی
دو هزار سال پیش افلاطون گفت: « تمام یادگیری ها دارای یک زیربنای هیجانی و عاطفی هستند». بر اساس گفته ی افلاطون از آن زمان تا کنون دانشمندان، پژوهشگران و فیلسوفان زیادی در جهت اثبات یا نفی نقش احساسات در یادگیری، مطالعات زیادی انجام داده اند . متاسفانه تفکر حاکم در این ۲۰۰۰ سال این بود که هیجانها مانع انجام کر و تصمیم گیری صحیح می شوند و تمرکز حواس را مختل می سازند . در سه دهه گزشته حجم رو به رشد تحقیقات ، خلاف این مطلب را ثابت کرد . در سال ۱۹۵۰ دکتر ابراهام مازلو مقاله ای در زمینه ارتقا نیازهای هیجانی – جسمی ، معنوی و روانی نوشت که بعد از دوره رنسانس ، انقلاب و تحول عظیمی در زمینه تجلیل از مکتب انسان گرایی به وجود آورد . بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ نظریه مازلو موجب رشد و تحول علوم مربوط به توان و استعداد انسانها گردید . اما موضوع هوش هیجانی نخستین بار توسط پیتر سالووی[۱۸] و جان مایر[۱۹] در سال ۱۹۹۰ مطرح شد ( آقایار ، شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ ، صص ۷۱، ۷۲ ) .
در واقعیت امر ما دو ذهن داریم، یکی که فکر می کند و دیگری که احساس می کند. این دو راه متفاوت شناخت، در کنشی متقابل، حیات روانی ما را می سازند. ذهن خردگرا همان مقام درک و فهم است که به مدد آن قادر به تفکر و تعمق هستیم. ولی در کنار آن نظام دیگری نیز برای دانستن وجود دارد، نظامی تکانشی و قدرتمند و گهگاه غیرمنطقی، یعنی ذهن هیجانی. تقسیم ذهن به دو بخش هیجانی و خردگرا تقریبا مانند تمایزی است که عوام میان «قلب» و «سر» قائلند. احساس یقین حاصل از «گواهی قلبی» بر درست بودن چیزی، متفاوت با گواهی عقلی و تا حدودی عمیق تر از آن است. نسبت کنترل عقلانی ذهن بر بخش هیجانی آن روند یکنواختی دارد; هر چه احساس شدید تر باشد، ذهن هیجانی مسلط تر و ذهن خردگرا بی اثر تر می گردد. به نظر می رسد که این ترتیب، از امتیازی سرچشمه می گیرد که تکامل طی اعصار متمادی به احساسات و ادراک های شهودی ما داده است تا راهنمای پاسخ های آنی ما در موقعیت های مخاطره آمیز باشند; زیرا گاها لحظه ای تامل برای فکر کردن درباره کاری که باید انجام شود، ممکن است به قیمت از دست دادن زندگی ما تمام شود. این دو ذهن در اکثر موارد بسیار هماهنگ عمل می کنند اما با این وجود، دو ذهن خردگرا و هیجانی نیروهای نسبتا مستقل از هم هستند. عملکرد ذهن هیجانی بسیار سریع تر از ذهن خردگراست. ذهن هیجانی بدون آنکه حتی لحظه ای درنگ کند تا بررسی کند که چه می کند، مانند فنر از جا می جهد و دست به عمل می زند. نقطه تمایز ذهن هیجانی از واکنش سنجیده و تحلیل گرایانه ای که مشخصه ذهن اندیشمند است، سرعت عمل آن است. اعمالی که از ذهن هیجانی سرچشمه می گیرند با قطعیت شدید و مشخص همراهند که حاصل روش جاری و آسان گیر ذهن هیجانی در نگریستن به اطراف است که می تواند برای ذهن خردگرا کاملا مبهوت کننده باشد. پس از فرو نشستن گرد و غبار یا حتی در میانه راه متوجه می شویم که داریم از خود می پرسیم «راستی چرا آن کار را کردم؟» این سوال نشانه ای از آن است که ذهن خردگرا در حال آگاهی یافتن از آن لحظه است اما نه با سرعت ذهن هیجانی. از متداول ترین پاسخ های هیجانی سریع و نپخته، ازدواج های غلط است; چرا که در حالات هیجانی[۲۰] ذهن انسان از تفکر منطقی خالی می شود و پس از فروکش کردن هیجان ها تازه می فهمیم که چه بلایی سر خود آورده ایم. ذهن هیجانی همانند یک شمشیر دولبه است; امتیاز بزرگ ذهن هیجانی در این نکته است که می تواند واقعیت هیجانی رادر یک لحظه دریابد (او از دست من عصبانی است، او دروغ می گوید، او فکر خطرناکی در کله دارد)، و دریک آن به قضاوتی شهودی دست بزند که به ما می گوید در مقابل چه کسی باید احتیاط کنیم، به چه کسی باید اعتماد کنیم و چه کسی درمانده است. ذهن هیجانی رادار ما برای اعلام خطر است. اگر ما (یا پیشینیان ما در طول دوران تکاملی) در برخی از این موارد منتظر ارزیابی عقل خردگرا می ماندیم نه تنها ممکن بود اشتباه کنیم، که حتی شاید زنده هم نمی ماندیم. اما همین ذهن هیجانی ممکن است دردسرساز شود; مشکل اینجاست که این برداشت ها و قضاوت های شهودی از آنجا که در یک لحظه صورت می گیرند ممکن است اشتباه یا گمراه کننده باشند. حال با این مقدمه بهتر می توانیم مفهوم «هوش هیجانی» را دریابیم ( شریفی ، ۱۳۸۶ ) .
شواهد موجود نشان می دهند که هوش به تنهایی نشان دهنده موفقیت ما در زندگی و محیط کار نیست و عواطف نقش کلیدی در موفقیت سازمانی به عهده دارند . افراد هوشمند از نظر هیجانی می توانند اثربخشی را در تمام سطوح سازمانی گسترش دهند و نقش مهمی در کیفیت و اثربخشی تعامل اجتماعی با دیگران ایفاء نمایند (Suliman ‚ Al-Shaikh ‚ ۲۰۰۷ ‚P 208 ) .
چندین راه براى تعریف هوش وجود دارد . سه نظر متداول :
هوش عبارت است از توانایى یادگیرى.
هوش عبارت است از توانایى فرد در تطبیق با محیط خود.
هوش عبارت است ازتوانایىِ تفکر انتزاعى .
این سه تعریف مغایر یکدیگر نیستند. تعریف اول تأکید بر تعلیم و تربیت دارد. تعریف دوم بر شیوه مواجهه افراد با موقعیتهاى جدید تأکید مى‏کند، و تعریف سوم ناظر بر توانایى افراد در زمینه استدلال کلامى و ریاضى است. به این ترتیب، این سه توانایى با یکدیگر وجوه مشترکى دارند ( صدق پور ، بامدادی ، ۱۳۷۷) .
هیجان‌ها بخش اعظمی از زندگی را در بر می‌گیرند. حضور مستقیم و غیرمستقیم هیجان‌ها را می‌توان در استدلال و عقلانیت مشاهده کرد . بی‌اعتنایی به هیجان‌ها، عدم ‌مدیریت آنها و مسامحه در بیان آنها می‌تواند هزینه‌های گزافی را برای انسان درپی داشته باشد. پژوهش‌های نوین نشان می‌دهند که فقدان هوش هیجانی می‌تواند آثار مخربی را در زمینه‌های فردی و اجتماعی ایجاد ‌کند و برعکس، تحصیل و تقویت آن، زمینه‌ساز موفقیت‌های بزرگ خواهد بود. آموزش هوش هیجانی می‌تواند بستر مناسبی برای اعتلای فردی و اجتماعی در حوزه‌های مختلف و متنوع فرهنگ فراهم آورد ( میردریکوندی ، ۱۳۹۰ ، ص ۱۰۰ ) .
به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران، هوش هیجانی در زندگی عادی اهمیت زیادی دارد. به نظر می‌رسد این فرض که برخی نمی‌توانند با هیجان‌های خود به خوبی کنار بیایند، روابط بین فردی مطلوبی ندارند، از سلامت روانی کمتری بهره‌مندند و موفقیت‌های شغلی کمتری را تجربه می‌نمایند، فرض معقولی است. حوزه هوش عاطفی به عنوان یک موضوع مورد مطالعه، از بطن روان‌شناسی علمی ظهور پیدا کرد، از این رو مربیان، روان‌پزشکان، متخصصان منابع انسانی و سایرین به این موضوع علاقمند شدند و بدین ترتیب، این حوزه توسعه یافت. از زمانی که مجله‌های معتبر علمی مقاله‌هایی در این زمینه به چاپ رساندند تا به امروز مجله‌ها و مقاله‌های پژوهشی، فعالیت‌های مربوط به این حوزه را گزارش می‌کنند (سیاروچی و همکاران ، ۱۳۸۴ ، ص ۲۱) .
هیجانها نقش مهمی را در زندگی ایفا می کنند . آنها به رویاها ، خاطرات و ادراک ما انرژی می دهند . هیجان[۲۱] به معنی تحریک ، تهییج ، سوق دادن و وادار کردن گرفته شده است . هیجانها معمولا به احساسات و واکنشهای عاطفی اشاره میکند .هیجانها حالت عاطفی هشیاری یا خودآگاهی است که در آن مفاهیمی همچون شادی ، غم و ترس ، نفرت یا عشق نهفته است . هیجان از حالتهای شناختی و ارادی متمایز است ؛ به عبارتی هیجان مربوط به احساسات به ویژه جنبه های خوشایند و ناگوار فرایند ذهنی است . به عبارت دیگر هیجانها احساساتی هستند که به زندگی شور و نشاط می دهند و اجازه می دهند شادیها و غمها ی زندگی را تجربه کنیم . بدون وجود هیجانها زندگی بی روح ، سرد و پوچ می شود . بدون هیجان هرگز نمی توانیم لذت خوردن یک ساندویچ داغ و خوشمزه ، ندامت از یک اظهار نظر خصمانه ، شعف ناشی از دیدن یک دوست قدیمی ، غم از دست دادن یک عزیز ، شادی به خاطر پیروزی تیم ملی فوتبال کشورمان را احساس کنیم ( آقایار و شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ ، صص۳۷ ، ۳۸) .
ویژگی مشترک هیجانها این است که چه خوشایند و چه ناخوشایند ، تنها در مغز باقی نمی مانند بلکه با تغییرات فیزیولوژیک و بدنی همراه هستند . احساس نوعی هیجان در مقابل یک تابلوی نقاشی یا شنیدن یک شاهکار موسیقی تنها این نیست که خیلی ساده بگوییم (( چقدر زیباست ! )). این ویژگی خیلی اهمیت دارد زیرا اجازه می دهد تا هیجانها از احساسات ساده تمیز داده شود .همچنین این ویژگی مبنای مجموعه تحقیقاتی است که درباره روابط بین هیجانها و جلوه های بدنی انها انجام گرفته است . برخی هیجانها از بدو تولد حضور دارد اما برخی دیگر بعدا ظاهر می شود . در هر دو مورد ، یاد می گیریم که هریک از هیجانهایی که می توانیم حس کنیم ،‌به طور همزمان در خود و دیگران تایید کنیم . برای صحبت کردن از هیجانها و سهیم کردن اطرافیان در آنها یادمیگیریم که هیجانها را با واژه های خاصی تبیین کنیم ، مثل شادی ، شعف ، غم ، رنج ، گناه ، ترس و خشم ( موکیلی و دانتزر ، ۱۳۸۴ ، صص۱۳۵ ، ۱۳۶ ) .
از سوی دیگر بررسیها نشان می دهند که هم عوامل فطری و هم عوامل آموختنی در بروز هیجان دخالت دارند . در واقع تعیین کننده های تکوینی اساس هیجانها را تشکیل می دهند ، اما تجلی و شکل نمایش آنها با تجربه ، محیط اجتمافی و فرهنگ ارتباط پیدا می کنند ( پارسا ، ۱۳۷۶ ، ص۲۶۴ ) .
۴-۱-۲ نظریه های هوش هیجانی
در بین روان شناسان ، سالووی و مایر (۱۹۹۰) به عنوان اولین کسانی که وجود یک مهارت شناختی مهم غیر از هوش را مطرح کردند ، شهرت یافته اند ( اسپکتور ، ۱۳۸۸ ، ص۱۲۹ ) .
هم چنین دکتر دانیل گلمن[۲۲] از نتیجه تحقیقات سالووی و مایر و سایرین در پرفروش ترین کتابش به نام هوش هیجان در سال ۱۹۹۵ استفاده کرد و در این زمینه ، دو برنامه شناخت خود و رشد اجتماعی برای مدرسه ینوهاون نوشت ( آقایار و شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ ، ص۷۳ ) .
از طرفی ثرندایک[۲۳] استاد دانشگاه کلمبیا اولین کسی بود که مهارت های هوش هیجانی را نام گذاری کرد. اصطلاحی که او به کار برد هوش اجتماعی بود که نشانگر مهارت افراد در کنار آمدن موثر با مردم است (برادبری و گریوز ، ۱۳۸۶ ، ص ۱۷ ) .
لئونل[۲۴] هم برای اولین بار مفهوم هوش هیجانی را به زبان آلمانی در سال ۱۹۶۶ به کار برد . دکتر ریون بارون[۲۵] هم پس از ۲۰ سال تحقیق پرسشنامه هوش هیجانی را ابداع کرد .تاکید باون بیشتر بر قابلیت های غیر شناختی بوده و پرسشنامه او میزان خودسنجی افراد در زمینه قابلیت‌های غیر شناختی را اندازه گیری می کرد که به نام پرسشنامه هوش هیجانی (EQI ) معروف است ( آقایار و شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ ، صص ۷۳ ، ۷۴) .
در مورد هیجان و هوش داروین [۲۶] ( ۱۸۸۴) معتقد است که بروز هیجان به صورتهای مختلف به خودی خود همیشه سودمند و کارآمد نیستند بلکه جلوه هایی از رفتارهای سازش پذیر قبلی هستند . پلوچیک [۲۷] نیز معتقد است که هشت هیجان اصلی یا واکنشهای بدنی الگودار وجود دارند که هرکدام با فرایند زیستی همه گونه ها مطابقت و سازگاری دارد . همچنین نظریه پردازان دیگراستدلال می کنند که هیجانها دارای بافت زیستی و فطری نیستند ، بلکه بارتاب و نمایش آنها معلول یادگیری است ( پارسا ، ۱۳۷۶ ، ص ۲۶۴) .
جان مایر [۲۸] معتقد است که هوش هیجانی مجموعه‌ای از توانایی‌های ذهنی است که به شما کمک می‌کند احساسات خود و دیگران را درک کنید و در نهایت به توانایی تنظیم احساسات خویش نایل گردید (الدر ، ۱۳۸۲ ، ص ۵۵ ) .
در این باره استیوهین[۲۹] نیز عقیده دارد که هوش هیجانی عبارت است از توانایی مهار عواطف و تعادل برقرار کردن بین احساسات و منطق، به طوری که ما را به حداکثر خوشبختی برساند ( استیو ، ۱۳۸۴ ، ص ۱۱) .
همچنین تراویس برادبری وجین گریوز[۳۰] می گویند هوش هیجانی همان توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجان‌ها و استفاده از آنها در زندگی است ( برادبری و گریوز ، ۱۳۸۴ ،ص ۱۴۸ ) .
از دید گلمن، هوش هیجانی این گونه تعریف شده است : ” مجموعه ی مهمی که آن را هوش هیجانی می نامیم شامل تواناییهایی است که فرد بتواند انگیزه ی خود را حفظ نماید، در مقابل ناملایمات پایداری نماید و تکانشهای خود را کنترل کند و کامیابی را به تعویق بیاندازد، حالات روحی خود را تنظیم نماید و نگذارد پریشانی خاطر ، قدرت تفکر او را خدشه دار سازد ، با دیگران همدلی کند و امیدوار باشد ( رنجبردار ، ۱۳۸۹، ص ۱۲ ) .
گلمن نیز ادعا نمود که هوش هیجانی سازهای مناسب برای موفقیت شغلی و کاری و به طور کلی موفقیت در زندگی است ( گل پرور ، خاکسار ، ۱۳۸۹ ، ص ۲۰) .
دانیل گلمن ضمن مهم شمردن هوش شناختی[۳۱] و هوش هیجانی[۳۲] می گوید: هوش شناختی در بهترین حالت خود تنها عامل ۲۰ درصد از موفقیت های زندگی است در حالیکه ۸۰ درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند. در حقیقت هوش هیجانى عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا و همچنین موفقیت غیرمنتظره افراد داراى هوش متوسط را تعیین مى کند. به طوریکه مطالعات انجام شده در زمینه هوش هیجانی بیانگر آن است که افرادی که دارای هوش شناختی بالا و هوش هیجانى پایینی هستند در زندگی کاری و خصوصی خود موفق نیستند و برعکس افرادی که هوش شناختی پایین و هوش هیجانى بالایی دارند به موفقیتهای بسیاری در زندگی کاری و خصوصی خود نائل می گردند. بنابراین هوش هیجانى پیش بینى کننده موفقیت افراد در زندگی کاری و خصوصی است ( مصطفی زاده ، ۱۳۹۰ ) .
گلمن ابعاد تاثیر پذیر از هوش هیجانی را شامل افزایش بازدهی شهصی ، موققیت شغلی ، پرورش و افزایش خلاقیت ، افزایش عملکردهای گروهی ، انگیرش و کاهش فشار روانی افراد میداند ( مقدم و همکاران ، ۱۳۸۷ ،ص ۱۰۰ ) .
به اعتقاد دیگینز[۳۳](۲۰۰۴) هوش هیجانی به افراد در زمینه آگاهی بیشتر از روش های بین فردی، شناسایی و مدیریت تأثیر عواطف بر تفکر و رفتار، توسعه توانایی تشخیص تحرکات اجتماعی در محیط کار و درک چگونگی مدیریت روابط و بهبود آن ها کمک می نماید . هوش هیجانی اما به طور کلی تعریف‌های هوش هیجانی به‌رغم ظاهر متنوع و متفاوتشان، همگی روی یک محور اساسی تأکید دارند و آن هم آگاهی از هیجانات، مدیریت آنها و برقراری ارتباط اجتماعی مناسب است (کریمی ، لیث صفار ، حسومی ، ۱۳۹۰ ، ص ۲ ) .
پیتر سالوی و جان مایر در سال ۱۹۹۰، مفهوم اساسی نظریه خود را برای اولین دفعه با عنوان «هوش هیجانی» به چاپ رساندند ( اکبر زاده ، ۱۳۸۳ ، ص ۶ ) .
سالوی ضمن اختراع اصطلاح (سواد هیجانی)[۳۴] به پنج حیطه اشاره کرد که عبارتند از: خودآگاهی(شناخت حالات هیجانی خویش(، اداره کردن هیجان‌ها (مدیریت هیجان‌ها به روش مناسب)، خود انگیزی، کنترل تکانش‌ها (تأخیر در ارضای خواسته‌ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب)، تشخیص دادن وضع هیجانی دیگران، همدلی، برقراری رابطه با دیگران . با وجود اظهارنظرهای مختلف درباره هوش هیجانی، می‌توان گفت سالوی و مایر نخستین تعریف رسمی از هوش هیجانی را در سال ۱۹۹۰ بدین صورت منتشر کردند : توانایی شناسایی هیجان‌های خود و دیگران و تمایز بین آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و رفتار فرد (جلالی ، ۱۳۸۵ ، ص ۵) .
در سال ۱۹۸۰، رون بارـ آن[۳۵] اولین بار مخفف بهره هیجانی[۳۶] را برای این دسته از توانایی‌ها به کار برد و اولین آزمون را در این مورد ساخت ( اکبر زاده ،۱۳۸۳ ، ص ۶ ). بار ـ آن، هوش هیجانی را عامل مهمی در شکوفایی توانایی‌های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می‌کند رون بار- آن، با طرح الگوی چندعاملی برای هوش هیحانی، آن را مجموعه‌ای از استعداد‌ها و توانایی‌هایی می‌داند که افراد را در جهت سازگاری مؤثر با محیط و کسب موفقیت در زندگی آماده می‌کند؛ این توانایی‌ها در طول زمان تغییر و رشد می یابد با روش‌های آموزشی قابل اصلاح و بهبود است ( خامنه مهانیان ، ۱۳۸۵ ، ص ۳۱۰ ) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:15:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم