کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



بین‌سوانگر (۲۰۰۴)

۲۲

شوک‌های فعالیت حقیقی (شوک‌های بنیادی) سهم بزرگی از تغییرات قیمت‌های واقعی سهام را طی دوره ۱۹۸۲-۱۹۶۰ توضیح می‌دهند، در حالی که این نسبت برای دوره ۱۹۹۹-۱۹۸۳ بسیار اندک است.

SVAR

آمریکا، اروپا و ژاپن

۱۹۹۹-۱۹۶۰

بین‌سوانگر (۲۰۰۴)

۲۳

شاخص قیمت سهام بورس استانبول با مجموعه متغیرهای کلان اقتصادی حجم پول، نرخ مبادله به دلار آمریکا، تراز تجاری و شاخص تولید هم‌انباشته است ولی متغیرهای اقتصاد کلان نقش هدایت‌کننده برای بازده سهام ندارد، زیرا هیچ رابطه علیتی از متغیرهای کلان به بازده سهام در دوره مورد بررسی وجود نداشته است. اما در مقابل بازده سهام شاخص پیشرو یا هدایت‌کننده برای عملکرد اقتصاد کلان ترکیه است.

EG و JJ و GC

ترکیه

۲۰۰۱-۱۹۹۰

کارا مصطفی و کوکوکاله (۲۰۰۴)

۲۴

به طور کلی متغیرهایی که قابلیت پیش‌بینی دارند، دارای قدرت توضیح‌دهندگی معنی‌داری برای تغییرات در شاخص قیمت سهام نمی‌باشند. یعنی به استثنای نرخ تنزیل، بقیه متغیرهای کلان شامل شاخص قیمت مصرف‌کننده، شاخص قیمت تولیدکننده، نرخ بیکاری، کل اشتغال غیرکشاورزی، شاخص تولیدات صنعتی، تراز تجاری آمریکا برای کالاها و خدمات، و حجم پول دارای قدرت توضیح‌دهندگی ناچیزی برای تغییرات در شاخص قیمت سهام بوده‌اند.

OLS

آمریکا

۱۹۹۸-۱۹۸۰

پویتراس (۲۰۰۴)

۲۵

شاخص قیمت بورس جاکارتا که به عنوان متغیر مجازی برای بازده سهام در نظر گرفته شده با متغیرهای مستقل شامل شاخص قیمت مصرف‌کننده، حجم پول، قیمت نفت، تولید ناخالص ملی، نرخ بهره، نرخ ارز و صادرات هم‌جمعند و در کل رفتار بازار سهام اندونزی تحت تاثیر عوامل پولی، عوامل بین‌المللی و متغیرهای اقتصاد کلان قرار دارد.

VECM

اندونزی

۲۰۰۱-۱۹۹۰

گرهارد (۲۰۰۴)

۲۶

متغیرهای منتخب کلان شامل فعالیت‌های حقیقی اقتصاد، عرضه پول، تورم و نرخ بهره با شاخص قیمت بازار بورس رابطه تعادلی بلندمدت دارند.

VECM

اردن

۲۰۰۳-۱۹۸۰

عادل‌الشارکس (۲۰۰۴)

۲۷

تکانه‌های سیاست پولی و تکانه‌های بازار سهام مهم‌ترین متغیرهای توضیح‌دهنده تغییرات قیمت سهام و نرخ وجوه فدرال هستند. تکانه سیاست پولی نیز موجب کاهش حدوداً دو درصدی قیمت‌های سهام می‌شود.

SVAR

آمریکا

۲۰۰۲-۱۹۹۵

جرنلند و لیتمو (۲۰۰۵)

۲۸

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 09:45:00 ق.ظ ]




صفتهای عربی در فارسی
الف: صفت = این گونه کلمات در فارسی بیشتر به صورت صفت به کار میروند؛ مانند استاد محبوب.
ب: اسم = در بسیاری از زبانها، از جمله زبان فارسی صفت به جای موصوف به کار میرود؛ مانند کاسب سرگذر.
ج: قید = در زبان فارسی همه صفات از جمله صفات عربی به صورت قید هم به کار میرود؛ مانند او خندان وارد شد.
صفات تنویندار عربی در فارسی بیشتر به صورت قید مختص به کار میروند؛ یعنی دیگر نقش صفت را بازی نمیکنند؛ مانند مطلقاً، صریحاً.
د: جزء کلمۀ مرکب: صفات عربی در ترکیب با کلمات و پسوندها و پیشوندهای فارسی همان حکم صفات فارسی را دارند؛ مانند عاقلانه (همان: ۱۲۵ و ۱۲۶).
۴ـ ۲ـ ۱. جمع بستن اسامی
زبان فارسی از نظام دو شماری بهره میبرد: مفرد و جمع
اسم مفرد آن است که بر یک فرد و یک چیز و یک مفهوم دلالت کند؛ مانند کتاب.
اسم جمع نیز آن است که بر بیش از یکی دلالت کند؛ مانند کتابها.
در زبان فارسی نشانهای برای اسم مفرد وجود ندارد؛ اما اسم جمع دو نشانه دارد: «ها» و «ان». این دو نشانه به آخر اسمهای عام و اسمهای خاص (برای بیان انواع و امثال) و صفات جانشین اسم میچسبند که قواعد خاص خود را دارند؛ یعنی برخی اسمها با رعایت قواعد با «ان» و برخی دیگر با «ها» یا هر دو جمع بسته میشوند. در فصل دوم، موارد استعمال اسامی با «ها» و «ان» ذکر شده است که شایان توجه است. از میان دو نشانۀ مذکور، نشانۀ «ها» فعالتر است و در زبان تداول بیشتر به کار میرود؛ اما گاهی دیده میشود که برخی مؤلفان تحت تأثیر زبان بیگانه، برخلاف قاعدۀ فارسی برخی اسامی را که با «ها» باید جمع بسته شود؛ با «ان» جمع میبندند؛ مانند رگان به جای صورت صحیح رگها / واژگان به جای واژهها.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ابوالحسن نجفی میگوید که جمع «ها» مخصوص غیرجانداران است و اگر برای جانداران به کار رود، به نظر بسیاری از فضلا غلط است. او جمع بستن جانداران به «ها» را غلط نمیداند؛ چرا که در بسیاری از متون کهن فارسی این گونه جمع بستن دیده میشود. با وجود این، نجفی معتقد است در نثر فصیح فارسی بهتر است که اسامی جانداران، خاصه جانداران صاحب شعور، حتیالمقدور به «ان» جمع بسته شود (نجفی، ۱۳۹۱: ۱۳۷ و ۱۳۸). هر چند عدهای معتقدند که اگر زبان فارسی تنها همین یک علامت «ها» برای جمع بستن وجود داشت، با هیچ مشکلی مواجه نمیشدیم، زیرا این علامت میتواند جانشین اغلب علایم دیگر جمع شود (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۴۴). از جمله علایم دیگر، که در نوشته های فارسی به چشم میخورد؛ ولی فارسی نیستند، میتوان به «ات»، «ین» و «ون» و … اشاره کرد.
«ات»: این علامت جمع مؤنث سالم در عربی به بسیاری از کلمات فارسی میچسبند که برخی افزودن این علامت را به کلمات فارسی جایز نمیدانند؛ اما گاهی برخی از اسامی که با «ات» جمع بسته شده است؛ چنان در زبان فارسی جا افتاده است و معنی ویژهای پیدا کرده است که اگر آن را با نشانه های فارسی جمع ببندیم، نارسا و نامناسب به نظر میرسند. «در زبان فارسی نیز به تقلید عربی، گاه «ات» برای «نوع» و به دنبال کلمات جمع به کار رفته است؛ مانند جواهر: جواهرات (انواع جواهر)» (همان: ۵۰).
«ون» و «ین»: از جمله علامتهای جمع مذکر سالم «ون» و «ین» هستند که در زبان فارسی به کار میروند. «ون» کمتر از «ین» در فارسی رواج دارد و معمولاً در جمع کلمات منسوب به کار میرود؛ مانند: استدلالیون.
در نثر فارسی بهتر است که به جای این دو نشانۀ عربی، از نشانۀ جمع فارسی «ان» استفاده شود؛ مانند مؤمنان به جای مؤمنین.
به طور کلی، دربارۀ جمع بستن اسامی در زبان فارسی، برخی نکات ویرایشی وجود دارد که لازم است در ویرایش آثار به آنها توجه کرد و صورت صحیح اسامی را به کار برد؛ این نکات عبارتند از:

    1. لازم است اجزای رستنیها را با «ها» جمع بست؛ مانند برگها. پس جمع اجزای رستنیها با «ان» اشتباه است و نمیتوان گفت: برگان، گلان.
    1. بهتر است واژه های فارسی و واژههایی را که وارد زبان فارسی شدهاند، با نشانه های جمع فارسی «ان و ین» جمع بست؛ چرا که نظری وجود دارد که بر طبق آن، هر عنصری که وارد زبان میشود، جزئی از آن میشود و با آن همان رفتاری را باید کرد که با عناصر دیگر آن زبان. از این رو، معتقدند اسامی عربی را نیز با «ان» و «ها» جمع بست (مؤمنان به جای مؤمنین و … ) (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۱۸۰).

یکی از موارد اشتباه که به وفور دیده میشود، جمع کردن واژۀ فارسی با جمع مکسر است؛ برای مثال:
استاد که واژۀ فارسی است، باید با نشانۀ جمع فارسی؛ یعنی «ان» جمع بسته شود؛ لذا واژۀ اساتید که در متون بسیار به چشم میخورد، اشتباه است.
ارژنگ نیز، مانند بسیاری از ویراستاران و مؤلفان چون ابوالحسن نجفی، دکتر حسن انوری، دکتر نیکوبخت و … جمع بستن پارهای کلمههای فارسی به صورت جمع مکسّر عربی را نادرست میداند (ارژنگ، ۱۳۸۹: ۷۵).
درویش: دراویش درست: درویشان
فرمان: فرامین درست: فرمانها

    1. در زبان عربی مصدر بیش از سه حرف با «ات» جمع بسته میشود، نه مصادر سه حرفی، بنابراین جمع کلمات سه حرفی با «ات» غلط محسوب میشود؛ مانند نظر: نظرات / خطر: خطرات / اثر: اثرات (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۵۲). به این ترتیب، میتوان در جمع اثر گفت: اثرها یا آثار.
    1. گاهی جمعهای مکسّر عربی را دوباره در فارسی جمع میبندند که به آن جمعالجمع میگویند. این کار در زبان فارسی برای بیان مفهوم جمع درست نیست؛ برای مثال: آثارها که جمعِ جمع آثار است. آثارها: آثار: اثر.

ولی برخی از جمعهای مکسر عربی گویی به دلایل زبانشناسی و جز آن، در فارسی ارزش و مفهوم جمع بودن خود را از دست دادهاند؛ در نتیجه دوباره با نشانه های فارسی یا عربی جمع بسته میشوند؛ مانند «جواهر» که جمع «جوهر» است و در فارسی به معنی مفرد به کار میرود و با «ات» به صورت «جواهرات» جمع بسته میشود (انوری و عالی عباسآباد، ۱۳۹۰: ۱۱۰).
فرشیدورد نیز جمع دوبارۀ جمعهای عربی را در فارسی به دو علت میداند: ۱) از دست دادن معنی جمع و گرفتن معنی مفرد؛ ۲) ضعیف شدن معنی جمع (فرشیدورد، ۱۳۸۸: ۱۸۸).

    1. یکی از نکاتی که ویراستاران و مؤلفان باید به آن توجه کنند؛ رعایت حدّ اعتدال در افزودن نشانۀ جمع فارسی به واژه های غیر فارسی است. به عبارتی، نباید در جایگزینی نشانه های جمع عربی با نشانه های جمع فارسی افراط کرد؛ برای مثال آنگاه که اسامی به «ی» ختم میشوند، در پارهای موارد جمع بستن آنها با «ان»، تلفظ را بسیار دشوار میکند: روحانیان، انقلابیان (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۱۸۰).
    1. همۀ انواع جمع مکسر عربی به زبان فارسی را نیافته است، بنابراین باید از افراط در کاربرد جمعهای مکسر در زبان فارسی پرهیز کرد (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۵۵).

۵ـ ۲ـ ۱. کاربرد کلمههای تنویندار در فارسی
تنوین از جمله نشانه های عربی است که مخصوصاً برای کلمههای عربی به کار میرود؛ اما گاهی در کلمههای فارسی هم دیده میشود؛ زیرا در عصر حاضر افزون بر به کار رفتن واژه های تنویندار قدیم، تعداد زیادی واژۀ تنویندار تازه از طریق ترجمۀ کلمات فرنگی وارد فارسی شد (فرشیدورد، ۱۳۷۳: ۱۵۴). بسیاری از صاحبنظران معتقدند، افزودن تنوین به واژه های فارسی یا غیر عربی جایز نیست؛ لذا هرگز نباید واژه های فارسی را با تنوین که نشانۀ عربی است، به کار ببریم.
برای مثال، کلمههایی چون اولاً، ثانیاً، عمداً، قبلاً، بعداً و … کلمههای تنوینداری هستند که اصلشان عربی است و در فارسی متداول شده است. به جای این کلمات بهتر است، قیدهای بدون تنوینی به کار رود که همان معنی را میرساند.
او عمداً حقیقت را پنهان کرد: او به عمد حقیقت را پنهان کرد.
البته گفتنی است که همۀ کلمات تنویندار؛ مانند قید «لطفاً» قابل جایگزینی نیستند.
دو کلمۀ «اکثر» و «اقل» نیز که بر وزن افعل و غیر متصرفاند، به صورت تنویندار نباید به کار برده شوند. بنابراین، باید از به کاربردن این دو کلمه خودداری کرد و معادل آن را (حداقل و حداکثر) به کار برد (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۶۵).
* شایان ذکر است که در زبان عربی در کلمات مختوم به همزه مانند استثناء، ابتداء، جزء، تنوین قیدساز به صورت «اً» ولی جدا از همزه نوشته میشود. استثناءاً، ابتداءاً، جزءاً. در این مورد بهتر است که در فارسی حرف پایانی این دسته از کلمات همه جا به صورت «ئاً» نوشته شود: ابتدائاً، استثنائاً، جزئاً (نجفی، ۱۳۹۱: ۱۱۷).
۶ـ ۲ـ ۱. استعمال همزه در کلمههای مختوم به الف
کلماتی چون املا، انشا، امضا، القا، اعضا و … در اصل عربی خود به صورت املاء، انشاء، القاء، اعضاء و … تلفّظ میشوند؛ اما در زبان فارسی این همزۀ پایانی تلفّظ نمیشود و فارسی زبانان این گونه کلمات مختوم به همزه را مانند الفهای فارسی تلفّظ میکنند و شاعران نیز این کلمات را با کلمههایی همقافیه میکنند که آخرشان الف است. به این ترتیب، نشانۀ مضافالیه یا نشانۀ صفت این گونه کلمات در ترکیب اضافی و وصفی به صورت «ی» میآید: املای فارسی، انشای خوب (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۶۱).
نکته: شایان ذکر است، در کلمههایی که همزه بعد از الف در وسط کلمه قرار میگیرد، همزه در بعضی موارد به همان صورت به کار میرود و در بعضی دیگر به «ی» تبدیل میشود. برای مثال: خائن، دائم / مایل، شمایل صحیح است؛ لذا مؤلفان و ویراستاران باید در به کار بردن صورت صحیح همزه دقت کنند و از به کار بردن کلماتی، چون ارائه، منشاء و … بپرهیزند (همان: ۶۲).
۷ـ ۲ـ ۱. تتابع اضافات
یکی از موارد خروج از زبان معیار، به کار بردن بیش از حدّ متعارف چند اسم است که در یک جمله با کسرۀ اضافه به هم مرتبط میشوند و گاه از نظر زیبایی و رسایی خلاف معیار زبان فارسی است و باید از آن اجتناب کرد (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۸۹).
برای مثال: تیمِ ملی ِجوانان ِغیور ِشهر ِرامسرِ استانِ مازندران، با حضور چشمگیرِ تماشاچیان پرهیجان توانست در بازی امروز پیروز شود.
در این مثال، چند اسم با کسره در کنار هم قرار گرفتهاند که افزون بر به تعویقانداختن پیام، دور از هنجار و قواعد دستوری زبان فارسی است. گاهی فهم عبارت نیز با بهکار بردن بیش از حدّ چند اسم دشوار میشود و خواننده مجبور است آن را از نو بخواند؛ لذا بهتر است از تتابع اضافات پرهیز کرد.
۸ـ ۲ـ ۱. تکرار واژه و پیدرپی آوردن کلمات هممعنی در جمله
تکرار کلمات از جمله مباحث مهمی است که در تألیف و ویرایش متون باید به آن توجه داشت؛ چراکه تکرار واژهها و پیدرپی آوردن واژه های مترادف زاید است و نباید آن را به کار برد. به عبارتی، میتوان گفت در بسیاری مواقع به وجود واژه های مترادف و تکراری نیازی نیست و آوردن آنها موجب اختلال در معنی میشود.
برای مثال: وی گفت که آنچه که باید بگویم این است که … (تکرار که)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:45:00 ق.ظ ]




هرچندکه، مدیران در استرالیا از مسئولیت قانونی معمول برای برقراری سیستمهای کنترل داخلی در شرکت و نظارت بر مدیریت برخوردارند. سطح واقعی که بر اساس آن برنامه ریزی مالیات در شرکت انجام میپذیرد بههیچوجه دلیلی برای مدیران نیست تا از وظیفه قانونی خود نسبت به سهامداران و دیگر افراد ذینفع در شرکت چشمپوشی نمایند (رامسی، [۵۴]۱۹۹۹؛ ویلیامز[۵۵]، ۲۰۰۷). درواقع، هیأت مدیره دربرگیرنده مسئولیت نهایی برای امور مالیاتی شرکت است و باید در برابر سهامداران و دیگر افراد ذینفع پاسخگو باشد (هارتنت، [۵۶]۲۰۰۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

چنانچه برنامه ریزی مالیات شرکت در سطح نسبتاً پایین در شرکت رخدهد، وجود هیأت مدیره کارامد که بتواند بدرستی بر برنامه ریزی مالیات شرکت نظارت کند و پیادهسازی فرایند مورداستفاده توسط مدیریت از اهمیت حتی بیشتری برای شرکت برخوردار میشود. لاندولف[۵۷] (۲۰۰۶) اینگونه بیان میدارد که ریسکهای مواجهشده در موضوعات مالیاتی از تنوع بیشتری برخوردارند، هیأت مدیره در چارچوب راهبرد مدیریت ریسک شرکت باید بطور مستقیم خود را درگیر در برنامه ریزی مالیات شرکت نماید. وی همچنین بر این موضوع اذعان دارد که پس از لحاظ نمودن جنبه های مهم ثبات، تطبیق با فعالیتهای کسبوکار و ساختارهای مالیاتی، فرهنگ مالیاتی شرکت و مقوله پرداخت سهم منصفانهای از مالیات های شرکت، هیأت مدیره باید چنین راهبردی را بدقت پیاده سازد. علاوه براین، همانطور که پیشتر ذکر شد، مقامات مالیاتی استرالیا و بریتانیا به اهمیت هیأت مدیره را بعنوان سازوکار کنترل داخلی واقفند که بتواند نقشی را در محدودنمودن تهور مالیاتی شرکتی ایفا نماید. حرفه حسابداری نیز نقش کلیدی را به رسمیت میشناسد که بر اساس آن هیأت مدیره در نظارت بر مدیریت ایفا میکند. سرمایهگذاران نیز از شرکت انتظار دارند تا نشاندهند که آن ها با مقررات مالیاتی تطبیق مییابند. براساس مبحث پیش، چنین انتظاری معقول است که برخورداری از نسبت بیشتری از اعضایغیرموظف در هیأت مدیره میتواند بنحوی قابلملاحظه به کاهش احتمال تهور مالیاتی بیانجامد.
۲-۲-۸) معیارهای سنجش ساختار هیأت مدیره
نقش و تاثیر هیأت مدیره توسط محققان رشته های مختلف مثل: حقوق، اقتصاد، حسابداری مالی، جامعهشناسی، مدیریت استراتژیک و نظریه سازمانی مورد بررسی قرار گرفته و تعدادی آثار مکتوب خارجی درباره تاثیر ساختار هیأت مدیره بر سیاست های متهورانه مالیاتی نوشته شده است. محققان بی شماری به موضوعات دیگری از قبیل: مالکیت، تغییر مدیرعامل در یک شرکت و اثر آنر بر روی عملکرد توجه کرده اند.
در اینجا نیز یک سری عناصر برای ساختار هیات مدیره تعریف نموده ایم و سعی بر آن است که میزان اثرگذاری این عناصر را بر سیاست های متهورانه مالیاتی سنجیده شود.
نسبت تغییرات هیأت مدیره
شرکت به وسیله هیأت مدیرهای که از بین صاحبان سهام انتخاب شده و کلا یا بعضا قابل عزل میباشند اداره خواهد شد. عده اعضای هیأت مدیره در شرکت های سهامی عمومی نباید از پنج نفر کمتر باشد.
در صورتیکه بر اثر فوت یا استعفا یا سلب شرایط از یک یا چند نفر از مدیران تعداد اعضا هیأت مدیره از حداقل مقرر در این قانون کمتر شود اعضا علیالبدل به ترتیب مقرر در اساسنامه و الا به ترتیب مقرر توسط مجمع عمومی جای آنان را خواهند گرفت و درصورتی که عضو علیالبدل تعیین نشده باشد و یا تعداد اعضا علیالبدل کافی برای تصدی محلهای خالی در هیأت مدیره نباشد مدیران باقی مانده باید بلافاصله مجمع عمومی عادی شرکت را جهت تکمیل اعضا هیأت مدیره دعوت نمایند (ماده ۱۱۲قانون تجارت).
همچنین در ماده ۱۱۹ قانون تجارت آمده است؛ هیأت مدیره در اولین جلسه خود از بین اعضا هیات یک رئیس و یک نایبرئیس که باید شخص حقیقی باشند برای هیأت مدیره تعیین مینماید. مدت ریاست رئیس و نیابت نایب رئیس هیأت مدیره بیش از مدت عضویت آن ها در هیأت مدیره نخواهد بود. هیأت مدیره در هر موقع میتواند رئیس و نایب رئیس هیأت مدیره را از سمتهای مذکور عزل کند. هر ترتیبی خلاف این ماده مقرر شود کان لم یکن خواهد بود.
نسبت مدیران موظف
فاما و جانسون (۱۹۸۳) معتقدند وجود اکثریت مدیران موظف در هیأت مدیره منجر به عملکرد بالای شرکت می شود چرا که این مدیران تصور بهتری از شرکت داشته و در رهبری شرکت در جایگاه بالاتری نسبت به مدیران غیرموظف قرار دارند و در نتیجه می توانند تصمیمات بهتر و کاراتری بگیرند و هیأت مدیره را وسیلهای برای نظارت مدیران معرفی می کنند و هیأت مدیره را متشکل از دو قسمت می دانند:
الف)اعضای موظف، مدیرانی که در شرکت سمت اجرایی دارند.
ب)مدیران غیر موظف، مدیرانی که تمام وقت در استخدام شرکت نیستند.
البته مدیران غیرموظف نقش بزرگتری در نظارت مدیریت، در مقایسه با اعضای موظف هیأت مدیره دارند. در واقع فاما (۱۹۸۰) بیان می کند که وجود مدیران غیرموظف در هیأت مدیره امکان تبانی مدیران و سلب حقوق و ثروت سهامداران کاهش می یابد و هیأت مدیره به عنوان یک مکانیسم وادار کننده بازار، در کاهش هزینه های داخلی و افزایش نظارت موثر است. همچنین بیان می کنند که هیأت مدیره در صورتی وسیلهای موثر برای نظارت بر تصمیمات است که بتوانند نظر (رای) مدیران ارشد را محدود کنند. این محدودیت به سبب وجود اعضای غیرموظف که مستقلند، اعمال می شود.
اعضای موظف شرکت بطورمعمول مهمترین اعضای هیأت مدیره هستند چراکه آن ها از اطلاعات ارزشمندی درباره فعالیتهای شرکت برخوردارند که به هیأت مدیره کمک میکند تا بعنوان سازوکارهای کنترل تصمیمگیری اثرگذار ایفای نقش نمایند (فاما، ۱۹۸۰ [۵۸] ؛ فاما و جنسن، [۵۹]۱۹۸۳). ازاینرو از این هیاتانتظار میرود تا دربرگیرنده گروه های مدیریت شرکتی متعددی باشند.هرچندکه، هیأت مدیره قادر به ایفای نقش موثر در کنترل تصمیمات نخواهد بود مگراینکه این صلاحدید را محدود نماید که هریک از مدیران باید تصمیمات کلیدی بگیرند (بیسلی، ۱۹۹۶).
استیلای هیأت مدیره بر مدیریت میتواند مدیران را به تبانی و سلبثروت سهامدار با حضور در فعالیتهای کلاهبرداری ترغیب نماید. درواقع، شواهد مبین این مساله است که مدیران اقلام حسابداری ارائهشده در گزارش مالی شرکت را دستکاری خواهند کرد زیرا با انجام اینکار آن ها حقوق و مزایای خود را افزایش میدهند که با عملکرد مالی شرکت و یا بهای سهام شرکت مرتبط است (فاما، ۱۹۸۰؛ دیانجلو و همکاران[۶۰]، ۱۹۹۴؛ یرماک[۶۱]، ۱۹۹۶). در یک مجموعه مطالعاتی در مقولهای گستردهتر که دربرگیرنده رویدادهای کلاهبرداری در صورتهای مالی، کلاهبرداری دولتی و تخطیهای مقرراتی است، اوزون و همکارانش(۲۰۰۴)[۶۲] نشان میدهند که مدیران برای افزایش ثروت خود مرتکب کلاهبرداری میشوند.
از این رو نسبت مدیران موظف یک موضوع مهم است و باید اثر آن روی تصمیمات آنان و سیاست هایی که اتخاذ می شود خصوصا سیاست های متهورانه مالیات مورد بررسی قرار گیرد تا بتواند بینش سودمند برای مطالعات فراهم آورد.
نقش دوگانه مدیرعامل
اگر مدیرعامل رئیس هیأت مدیره نیز باشد، به این وضعیت دوگانگی وظیفه مدیرعامل اطلاق میگردد و در این حالت مدیرعامل به طور بالقوه اختیار بیشتری دارد. ساختار دوگانه همچنین به مدیرعامل اجازه می دهد تا اطلاعات در دسترس سایر اعضای هیأت مدیره را به طور موثری کنترل کند و بنابراین ممکن است از نظارت موثر جلوگیری به عمل آورد (جنسن، ۱۹۹۳). ازآنجاکه مدیران از مزیت اطلاعات فراوان بدلیل موقعیت تماموقت خود و معلومات اعضای موظف برخوردارند، هیأت مدیره میتواند براحتی تبدیل به ابزار مدیریت شده و بموجب آن از منافع سهامدار چشمپوشی و غفلت نماید (ویلیامسون[۶۳]، ۲۰۰۷).
بین اعضای هیأت مدیره، باید توازن قوا وجود داشته باشد تا هیچکس قادر به کنترل “بی قید و شرط” فرایند تصمیمگیری در شرکت نباشد. علاوهبراین تقسیم مسئولیت ها در سطح عالی شرکت، باید به روشنی مشخص شده باشد تا از توازن قوا و حدود اختیارات اعضای هیأت مدیره اطمینان کافی حاصل شود(کادبری[۶۴] ، ۱۹۹۲).
بر اساس تحقیقهای علمی انجامشد، تفکیک وظایف رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل از جمله محرکهایی به شمار میآید که به دلیل اعطای استقلال بیشتر در تصمیمگیری، موجب کاهش مشکلات نمایندگی و بهبود عملکرد شرکت میشود. برخی از تحقیقات نیز نشان می دهد که تفکیک وظایف، واقعا موجب بهبود قابل ملاحظهای در عملکرد مالی شرکت شدهاست (پیل و اودانل[۶۵]، ۱۹۹۵).
به نظر میرسد که فرهنگ حاکم بر هیأت مدیره شرکت های امریکایی با بروز هرگونه تظادی در میان اعضای آن مخالف است، یعنی مدیرعامل (که معمولا رئیس هیأت مدیره نیز می باشد) درای قدرت نامحدود بوده و کنترل نهایی فرایند تصمیمگیری شرکت را در اختیار دارد.علاوه بر این معمولا تعداد اعضای هیأت مدیره در شرکت های امریکایی زیاد است که این امر خود موجب کاهش اثر بخشی آن ها می شود در واقع شواهد آماری نشان دادهاست که عملکرد و ارزش شرکت، با تعداد اعضای هیأت مدیره نسبت معکوس دارد(یرماک[۶۶]، ۲۰۰۶).
در اکثریت قریب به اتفاق شرکت ها مدیرعامل و رئیسهیأت مدیره یک فرد واحد است در حالی که اجماع عموم در مخالفت با این امر روز به روز در حال افزایش می باشد.
بهترین کار آن است که شرکت های اروپایی خود به تفکیک وظایف رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل روی آورند تا قادر به ایجاد یک سازوکار کنترلی در قلب نظام حاکمیت شرکتی خود باشند.
گزارش کادبری در سال ۱۹۹۲ وظایف رئیس هیأت مدیره را این گونه بیان می کند: مسئولیت پاسخگویی اعمال هیأت مدیره، حلو فصل موضوع عضویت بین هیأت مدیره و سهامداران، اطمیناندادن به انجام تمام کار لیست هیأت مدیره، تشویق و قادر ساختن تمامی مدیران اعم از اجرایی و غیراجرایی به ایفای کامل نقش خود. رئیس هیأت مدیره عقاید بیانشده را می شنود، به آن ها نظم میبخشد و هیأت مدیره را قادر به اتخاذ تصمیمات واحد و تاثیرگذاری نمایند.
در مورد نقش دوگانه مدیرعامل، تئوری مباشرت بعنوان دیدگاه موافق آن و تئوری نمایندگی بعنوان دیدگاه مخالف وجود دارد که با هم جمع نمیشوند.
الف) دیدگاه موافق با دوگانگی (تئوری مباشرت)
لیتون و تاین[۶۷] (۱۹۹۳) بیان میکنند که رئیس هیأت مدیره در فرایند تصمیمگیری نقش مهمی ایفا می کند و از طرفی نظارت موثر مدیران، توسط مدیرعامل انجام می شود. به نظر ایشان اگر این دو نقش ترکیب شده و توسط یک فرد به عهد گرفته شود یک رهبری یکپارچه و قدرتمند فراهم خواهد آمد. دیدگاه تئوری مباشرت این است که مدیرعامل به عنوان یک رهبر قوی در جهت منافع سهامداران خدمت می کند. همچنین نقش دوگانه مدیرعامل، سازبرگ ساختار مهمی برای نظارت هیأت مدیره می باشد.
دونالدسون و دیویس[۶۸]،(۱۹۹۱) با این ایده موافق میباشند چرا که به عقیده آن ها این رهبری برای رسیدن به اهداف مشخص و روشن لازم است و اظهار میدارند در موقعی که مدیرعامل اختیار تام دارد و به عنوان رئیس هیأت مدیره نیز خدمت می کند می تواند عملکرد شرکت را افزایش دهد.
ب) دیدگاه مخالف با دوگانگی (تئوری نمایندگی)
تئوری نمایندگی بر این عقیده است که باید نقش مدیرعامل که یک ناظر قوی بر امور مدیران است از ریاست هیأت مدیره جدا باشد بر اساس این تئوری، نقش دوگانگی نظارت موثر هیأت مدیره را کاهش می دهد. طبق تئوری نمایندگی، دوگانگی به سبب ترکیب نظارت و اجرا روی عملکرد شرکت تاثیر منفی دارد.
نظرات متعددی در این زمینه وجود دارد، از جمله:
این موضوع را از دو مقوله می توان بررسی نمود، بر طبق تئوری مباشرت، دوگانگی، قدرت و رهبری شفافی را بوجود می آورد ولی از طرفی بر اساس تئوری نمایندگی، نظارت موثر هیأت مدیره را کاهش می دهد.
۲-۲-۹) مالیات
در تعریف مالیات مبلغی که دولت از اشخاص، شرکت ها و موسسات بر اساس قانون برای تقویت عموم حکومت و تامین مخارج عامه دریافت می کند. افزون بر خصلت اجباری بودن، یک خصوصیت بارز دیگر مالیات در این است که رابطه صحیح دوطرفه یا متنابهی میان میزان مالیات دریافتی و ارزش خدمات عمومی که مالیات دهندگان از آن برخوردار می شوند وجود ندارد.
گسترده تر شدن تعهدات دولت ها در جهت تحقق اهدافی چون رشد اقتصادی، ثبات قیمتها، افزایش اشتغال و توزیع عادلانه درآمد، مخارج دولت را با روند صعودی مواجه کرده که دولتها را بر آن می دارد تا از طرق گوناگون به تامین مالی آن اقدامی نمایند.
بطور کلی، دولت از طریق مالیات(مستقیم و غیرمستقیم)، درآمد نفت، درآمدهای حاصل از انحصارات و مالکیت دولت، درآمدهای حاصل از خدمات و فروش کالا، وامهای داخلی و خارجی و بالاخره درآمدهای پولی و بانکی برای تامین هزینه های پیش بینی شده خود کسب درآمد می کند(رازقی، ۱۳۷۱، ۱۳۸).
هرچند طی چند دهه گذشته درآمد حاصل از فروش نفت خام، بخش عمدهای از درآمدهای دولت را تشکیل دده است، مالیات نیز بخشی از مخارج دولت را تامین کرده و میزان این سهم بعنوان یکی از موضوعات اقتصادی قابل بحث است. ترکیب نامناسب درآمدهای دولت از یکسو به دلبستگی شدید اقتصاد و درآمدهای دولت به صادرات نفت خام و از سوی دیگر به نبود نظام مالیاتی جامع کارآمد در کشور اشاره دارد.
نسبت مالیات به کل درآمدهای دولت در سال (۲۰۰۴) برای کشورهای استرالیا، ایالات متحده آمریکا، دانمارک و انگلستان، به ترتیب برابر ۹۱، ۶۷ ، ۸۴ و ۷۴ درصد و همچنین نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی در سال (۲۰۰۳) برای کشورهای فوق به ترتیب معادل ۶/۳۱، ۶/۳۵، ۳/۴۸، و ۶/۳۵ درصد بوده است. از جمله کشورهای همسایه ایران نیز می توان به ترکیه اشاره نمود که در سال (۲۰۰۳) نسبت مالیاتی آن ۸/۳۲ % و نسبت درآمدهای مالیاتی به کل درآمدهای دولت در این کشور در سال (۲۰۰۴) معادل ۷۷ % بوده است. این در حالی است که نسبت مالیات به کل درآمدهای دولت در ایران در سال (۲۰۰۴) معادل ۳۳ % و نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی در سال(۲۰۰۳)، معادل ۶ % بوده است.
پایین بودن این نسبتها در ایران در مقایسه با سایر کشورها و ضرورت دستیابی به اهداف چشمانداز بیست ساله کشور به منظور پوشش هزینه های جاری دولت از طریق مالیات، لزوم بررسی عملکرد نظام مالیاتی در ایران و بررسی نقاط ضعف و قوت آن را روشنتر میکند. انواع مالیات ها در بودجه به پنج بند تقسیم شدهاند (مالیات بر واردات، مالیات بر شرکت ها، مالیات بر مصرف و فروش، مالیات بردرآمد و مالیات بر ثروت)(رزاقی، ۱۳۷۱، ۱۴۸).
انواع مالیات
در تقسیم بندی کلاسیکها (دوانی، ۱۳۸۲) همان طور که در نمودار زیر آمده انواع مالیات به دو دسته تقسیم بندی می شود:
نمودار (۲-۱) انواع مالیات
عدالت مالیاتی
عدالت، یک مفهوم ارزشی است و براساس قضاوت ها و معیارهای مختلف ارزشی، به صورت های متفاوت تعبیر و تفسیر می گردد. صاحبنظران معتقدند که مفهوم عدالت نتیجه تفکر و رضایت اجتماعی است و دو نوع تعبیر و تفسیر از این مفهوم وجود دارد:
۱-عدالت افقی و ۲- عدالت عمودی
مالیات بندی بر طبق توانایی پرداخت مقرر می دارد که افراد با ظرفیت های یکسان، پرداخت یکسان و افراد با توانایی بیشتر، پرداخت بیشتری انجام دهند، به حالت اول عدالت افقی و به حالت دوم عدالت عمودی اطلاق می گردد. قاعده عدالت افقی صرفا اصل پایداری عدالت را تحت قانون اعمال می کند. بعنوان مثال در مالیات بر درآمد، افراد با درآمد یکسان باید مالیات یکسانی پرداخت نمایند. قاعده عدالت عمودی نیز در انطباق با رفتار برابر است، اما بر این پایه استدلالی است که افراد توانایی مختلف ، اگر قرار باشد با یکسانی را به دوش کشند، باید به مقدار متفاوت مالیات بپردازند. اگر توانایی را برحسب درآمد اندازه گیری کنیم، شخص الف با درآمد بیشتر باید بیش از شخص ب مالیات بپردازد. در این معنا ، هردو قاعده عدالت از اصل رفتار برابر تبعیت می کنند و هیچ کدام از آن ها نسبت به دیگری اساسی تر نیست (ماسگریو[۶۹]، ۱۹۱۰).
۲-۲-۱۰) دیدگاه های رایج برای اجرای عدالت مالیاتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:45:00 ق.ظ ]




۰٫۰۰۰۰

همسانی واریانس‌ها رد می‌شود.

بر مبنای نتایج آزمون به شرح جدول ۴-۱۱، سطح آزمون در هر دو آزمون فیشر و کااسکوئر به سمت صفر میل کرده و کمتر از ۵ و ۱ درصد می‌باشد؛ بنابراین هم در سطح ۹۵ و هم در سطح ۹۹ درصد اطمینان نمی‌توان فرض صفر مبنی بر ثبات، همسانی یا برابری واریانس‌ها را پذیرفت. این موضوع از رد فرض ناشی می‌گردد. چنین شرایطی در رگرسیون سبب خواهد شد که نتایج OLS کاراترین نباشد.ازآنجاکه مدل پژوهش ناهمسانی دارد برای رفع آن از روش کمترین مجذورات تعمیم‌یافته (GLS) استفاده می‌نماییم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ز) تعیین مدل مناسب برای تخمین مدل رگرسیون
با توجه به ادبیات تحقیق موجود ازیک‌طرف و نیز محدودیت حجم نمونه در شرکت‌های منتخب بورسی و تعداد متغیرها در معادله برآوردی از طرف دیگر استفاده از رگرسیون مقطعی به ازای هرسال نتایج معنی‌داری در برنداشت. لذا در این پژوهش از تحلیل داده‌های تابلویی یا Data Pannel استفاده شده است. به‌منظور تعیین مدل مناسب (تلفیقی یا تابلویی با اثرات ثابت یا تصادفی) از آزمون‌های چاو و هاسمن استفاده شده است.
۱) آزمون چاو: این آزمون برای تعیین نوع رگرسیون تابلویی از جهت ثابت بودن عرض از مبدأها یا ثابت نبودن، مورداستفاده قرارگرفته است. با انجام این آزمون، آماره F لیمر و سطح معنی‌داری متناظر با آن محاسبه شده که نتایج به شرح جدول شماره ۴-۱۲ خلاصه شده است:

جدول (۴-۱۲):خلاصه نتایج آزمون چاو

رابطه

آماره F

احتمال

نتیجه آزمون

قیمت سهام و متغیرهای حسابداری

۴۶/۳**

۰٫۰۰۰۰

رد فرض صفر

** معنی‌داری در سطح ۹۹ درصد
بر مبنای جدول شماره ۴-۱۲ آماره F لیمر برای رابطه برآوردی بین قیمت سهام و متغیرهای حسابداری به‌عنوان متغیرهای مستقل برابر ۴۶/۳ و سطح معنی‌دار متناظر با آن به صفر میل کرده و از یک و پنج درصد کمتر است. بر مبنای سطح معنی‌دار می‌توان حکم کرد که نتیجه آزمون در سطح اطمینان ۹۵ و حتی ۹۹ درصد معنی‌دار است. به‌این‌ترتیب می‌توان نتیجه گرفت برای تمامی سال‌های مورد آزمون، فرض صفر مبنی بر برابری عرض از مبدأها در همه روابط برآورد شده، رد می‌شود. بنابراین نابرابری عرض از مبدأها در سطح اطمینان ۹۹ پذیرفته می‌شود. نتایج این آزمون نشان می‌دهد فرض ۰ H مبنی بر جواز استفاده از مدل تلفیقی رد شده، به‌بیان‌دیگر آثار فردی یا گروهی وجود دارد. درنتیجه باید در این تحقیق جهت برآورد رابطه بین متغیرها بر مبنای برآورد رگرسیون خطی مرکب از روش تحلیل داده‌های تابلویی یا Data Pannel استفاده شود.
۲) آزمون‌هاسمن: پس از مشخص شدن اینکه عرض از مبدأ برای سال‌های مختلف یکسان نیست، باید روش استفاده در برآورد مدل از بین روش‌های اثرات ثابت یا تصادفی انتخاب گردد که بدین منظور در تحقیقات مشابه یا مرتبط عموماً از آزمون‌هاسمن استفاده شده و در این تحقیق نیز به همین شیوه عمل شده است.
آزمون‌هاسمن فرضیه H0 مبنی بر سازگاری تخمین‌های اثر تصادفی را در مقابل فرضیه H1 مبنی بر ناسازگاری تخمین‌های اثر تصادفی آزمون می کند. در این راستا آزمون‌هاسمن به‌عنوان یکی دیگر از پیش‌فرض‌های برآورد مدل رگرسیونی انجام‌شده و نتایج مربوط به این آزمون در جدول شماره ۴-۱۳ خلاصه شده است:

جدول (۴-۱۳):آزمون‌هاسمن برای مدل‌ رگرسیونی تحقیق

رابطه

آماره

سطح معنی‌دار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:45:00 ق.ظ ]




  • ارتباط ذاتی: انسان با خدا ارتباط ذاتی دارد؛ به این معنا که در ذات خود به علت خود وابستگی تام دارد.
    • آشنایی ذات با خالق: انسان در این آشنایی ذاتی و اعتراف به وجود و سلطنت، به واسطه نیاز ندارد؛ یعنی اگر پیامبر (ص) و امام (ع) هم نباشد، چنین ارتباط و شناخت ذاتی برای انسان وجود دارد. ظاهرا وجود یا عدم این رابطه و شناخت جنبه مقدمی دارد و امری غیر اختیاری می‏باشد و وجود آن برای افراد انسان نسبت به همدیگر موجب ارزشمندی نمی‏شود و فعلیت آن برای انسان نسبت به نقطه نهایی امری بالقوه به حساب می‏آید.
    • ( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • رابطه از راه دور و مفهومی: در این نوع رابطه هر چند انسان می‏تواند بدون نیاز به واسطه با خدای خود ارتباط برقرار کند، مثلا او را صدا بزند، ولی انتخاب مفاهیم، که نمود باور انسان درباره خدا هستند، باید از شناختی صحیح ناشی شوند، تا پیش برنده باشند. در قرآن، برخی باورهای نادرستی که نسبت به خدا در انسان وجود دارد، ذکر شده است: «انسان را وقتی خدا می‏آزماید و روزی او را تنگ می‏گیرد، می‏گوید: خدا مرا خوار گردانید. » (فجر: ۱۵)، یا وقتی از حضرت علی (ع) پرسیدند، توحید چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «توحید آن است که خدا را توهم نکنی؛ یعنی او را به‏ گونه‏ای خاص به ذهن نیاوری و عدل آن است که خدا را متهم نکنی ». ظاهرا آدمی در وصف مفهومی خالق و کیفیت ارتباط خود با او دچار اشتباه می‏شود. بنابراین، در دریافت این مفاهیم و انطباق آن‏ها بر خداوند به انسانی نیاز دارد که در حدّ تام ظرفیت انسان، این رابطه را بداند. هر چند در فهم برخی مفاهیم مانند « وجود خدا، قدرت، رازقیت » به طور عام، دچار مشکل نمی‏شود و رابطه‏ای ناقص می‏تواند با خدا برقرار کند. دعای کمیل را در نظر بگیرید: تمام شروع و پایان این دعای شریف یک رابطه مفهومی در قالب الفاظ با خدا می‏باشد. این رابطه در جای خود، از نوعی رابطه متناسب با خدا حکایت می‏کند. تمام دعاها از همین دست می‏باشند که تربیت شدگان آستان الهی در قالب آن‏ها با خدا رابطه برقرار کرده‏اند و به دیگران نیز آموخته‏اند. این نوع وساطت، که از نوع واسطه در اثبات می‏باشد، بی‏تردید در زندگی انسان‏ها ضرورت دارد و بدون آن آدمی به سختی به اوصاف خداوند دست می‏یابد.
  • رابطه عملی و برنامه‏ای: یعنی ارائه برنامه تربیت معنوی که انسان را به کمال مقصود می‏رساند. همچنین کمک به انسان در برخی‏شرایط به صورت تکوینی تا آدمی همواره در مسیرمستقیم قرار گیرد. در اینجا نیز برنامه باید ارسالی باشد.هر برنامه دیگری که از عقل بشری سرچشمه گیرد، ممکن است انسان را به جای برساند که به جایی شکوفا شدن، به پژمردگی بگراید. بنابراین، این رابطه نیز از نوع رابطه در اثبات می‏باشد.
  • وصول و رابطه واقعی: در وصول واقعی و ارتباط وجودی طبق قاعده و بیان روایات، این رابطه واقعی و بدون واسطه می‏باشد. هر چند ممکن است در تسهیل رابطه افرادی مانند پیامبر و اوصیای او کمک کنند و موانع را برطرف نمایند.
  • تدرّج در رابطه: همان‏گونه که گذشت، رابطه اختیاری انسان در آغاز با رابطه مفهومی و وصفی آغاز می‏شود و در قالب یک برنامه همه جانبه و مؤثر در ابعاد وجودی انسان به پیش می‏رود و در نهایت، به لقاء تام و درک حضوری و اختیاری منجر می‏شود. مراد از معنویت اسلامی، هر دو قسم اول و دوم است، ولی مقصود رابطه‏ای که در برخی شرایط اضطراری و بدون اختیار آن را درک می‏کند، نیست. (شریفی و همکاران، ۱۳۷۸: ۴۵)

رویکرد دانشمندان مسلمان به معنویت
ابن عربی از تجربه معنویت در قالب تجربه عرفانی و مقام حیرت سخن می‌گوید. از دیدگاه او عارف، هستی واحد حق تعالی را در آینه ی اشیاء و حوادث مشاهده می‌کند و در همه کثرات، وحدت را می‌نگرد. ابن عربی درجایی دیگر می‌گوید: عارف کامل خدا را درهر صورتی که بدان تجلی کند و در هر صورتی که بدان درآید، می‌شناسد و غیر عارف او را نمی‌شناسد، مگر در صورت معتقد خود (شیروانی، ۱۳۸۱). مطالعه این دیدگاه نشان می‌دهد که جریان تجارب عرفانی و معنوی در شرق و غرب بسیار به هم نزدیک است. اریک فروم (۱۹۷۰) برتشابهات عرفان و معنویت شرق (مولوی) و غرب (مایستر اکهارت) تاکید کرده است.
ملکیان (۱۳۸۶) ، بر اساس نگرش اسلامی، معتقد است که معنویت نوعی دین شخصی است. معنویت به گمان وی یک سلسله از باورها، احساسات و عواطف و یک سلسله از نیازها و خواسته هاست. آنچه به گمان وی فرق فارق معنویت با دین نهادینه شده تاریخی است، این است که در معنویت تقلید به حداقل ممکن کاهش می‌یابد و معنویت همه‌ی آن چیزی است که محل توجه صداقت و جدیت است. اما انسانی که بخواهد چنان زیست کند که تمام زندگی او همراه با صداقت و تواضع و احسان و حقیقت طلبی و عشق ورزی باشد، فیزیک زندگی برایش تنگ می‌شود. این بدین خاطر است که اساساً حفظ آرمان‌ها هزینه دارد و انسان به میزان التزام و تقیدش به آرمان‌های اخلاقی معنوی باید هزینه بپردازد. وی اظهار می‌کند که معنویت لب لباب همه ادیان است و به بازسازی مفاهیم و گزاره‌های مشترک ادیان می‌پردازد.
ملکیان به بیان پیش فرض‌های زندگی معنوی که به ظاهر اجتناب ناپذیرند، می‌پردازد که عبارتند از:
پیش فرض اول: نظام جهان نظامی اخلاقی است.
بدین معنا که در این جهان هیچ نیکی و بدی گم شدنی نیست (اشاره دارد به آیه: فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره) [۲۲۵].
پیش فرض دوم: توانایی‌های انسان بیشتر از آن است که خود فرد در نگاه اول می‌بیند.
یعنی تصور افراد از توانایی‌های خود به اندازه توانایی‌ها نیست، بلکه همواره از توانایی‌های واقعی کمتر است و بدین ترتیب هرچه از مجموع توانایی‌های ذهنی و روانی که ذاتی است بیشتر استفاده کنیم، دامنه این توانایی‌ها بیشتر می‌شود.
پیش فرض سوم: باید بپذیریم که امور جهان قابل تقسیم اند به تغییر پذیر و تغییر ناپذیر.
پیش فرض چهارم: در میان تغییر ناپذیرها مهم‌ترین تغییر ناپذیر، گذشته است.
برطبق این پیش فرض هرگونه کلنجار رفتن با گذشته، کلنجار رفتن با امری است که دگرگون شدنی نیست.
پیش فرض پنجم: گذشته را بپذیریم.
یعنی هر شخصی که به گذشته خود بنگرد جهل ها، خطاها و سوءنیت‌هایی می‌یابد، این پیش فرض براین امر تکیه دارد که هرکس خواهان این است که گذشته برایش آزار دهنده نباشد، باید تصمیم بگیرد که آینده اش را جور دیگری بسازد.
پیش فرض ششم: آینده به طور کامل در دست ما نیست.
یعنی تنها درصدی از تغییر آینده در دست ما می‌باشد و هر امری در آینده را نمی‌توانیم تغییر دهیم. این در واقع به این معنی است که انسان هر امری را که انجام می‌دهد تا به هدفی برسد به محض اینکه آن را انجام داد، باید خواست آن هدف را فراموش کند، چون معلوم نیست که آن هدف حاصل شود یا نه، چیزی که معنویان جهان از آن به کنش بی خواهش تعبیر می‌کنند.
پیش فرض هفتم: توجه به انفسی بودن لذت و الم
اینکه چیزها لذت بخش باشند یا الم بخش، به آن چیزها بستگی ندارد، به ما بستگی دارد و این متضمن این امر است که هرکس خواست از جهان لذت ببرد باید درون خودش را عوض کند، هر کس درون خودش را تغییر مناسب ندهد، نمی‌تواند از هیچ چیز لذت ببرد.
پیش فرض هشتم: تلاش برای نزدیک شدن به من واقعی
تمام دغدغه انسان معنوی این است که تصوری را که از خودش دارد به خود واقعی، یعنی خودی که واقعاً هست نزدیک کند، چون هر چه تصور به چیزی که واقعاً هست نزدیک‌تر شود، آرامش بیشتر می‌شود.
پیش فرض نهم: ریاضت و قربانی کردن شرط یک زندگی معنوی است.
انسان معنوی می‌داند که نمی‌تواند براساس چیزی که خوشش می‌آید یا چیزی که بدش می‌آید زندگی کند. آدم‌های غیر معنوی تمام زندگیشان براساس خوشایندها و بدآیندهایشان است. همان چیزی که در ادیان به عنوان هوای نفس تعبیر می‌شود.
پیش فرض دهم: حقیقت نجات بخش است.
یعنی حقیقت هر چقدر که تلخ باشد، باز هم نجات بخش است.
پیش فرض یازدهم: کمال اخلاقی در گرو بودن هاست و نه داشتن ها.
کسی سلامت روانشناختی و کمال اخلاقی دارد که بوده‌های متفاوتی دارد، نه داشته‌های متفاوتی، مادر واقع همواره می‌خواهیم چیزی را که نداریم بدست آوریم، چون فکر می‌کنیم ما به این دلیل کمبود داشته ایم که سلامت روانشناختی نداریم.
غباری بناب و همکاران (۱۳۸۴) در بررسی ابعاد نظری معنویت و براساس دیدگاه دانشمندان اسلامی مانند غزالی، ملامحسن فیض کاشانی و ابن عربی، دریافتند که احساس مینوی[۲۲۶] یکی از ابعاد بسیار مهم در آثار ایشان است. در این بعد، عارف هم خشیت را با تمام وجود حس می‌کند و هم امیدواری را. داشتن بیم و امید “معنوی” و “مینوی” یکی از مهم‌ترین این ابعاد به شمار می‌رود. جنبه غیرعقلانی[۲۲۷] انسان و احساس‌هایی که با مدار عقل حسابگر هیچ ارتباطی ندارند، یکی از بعدهای دیگر بود که در مورد تجربیات معنوی و عرفانی توسط محققان کشف شد. این بعد شاید یکی از ابعاد اساسی تجربیات معنوی باشد که عمده‌ترین اختلاف را بین اهل تصوف و عرفان و فلاسفه برانگیخته است. بی سبب نیست که اهل شهود و عرفان نمی‌توانند استدلال‌های فلسفی را در دین بتابند و عقل استدلالی را در این راه قاصر می‌دانند.
بررسی‌های ایشان نشان داد که تجربیات معنوی از نوع تجربیات جهانی نیستند، اما تجربه کننده به ناچار تجربه خود را از طریق تشبیه به تجربیات این جهان برای شنوندگان خود قابل فهم می‌کند و به همین جهت از زبان تمثیل، استعاره و تشبیه و نماد استفاده می‌کنند. بهترین گواه تاریخی این نوع کدبندی ها، نوشته‌ها و اشعار نویسندگان و شعرای عارف ایران است که نمونه‌های برجسته آنها در آثار مولانا و حافظ دیده می‌شود.
۲-۱-۳- رابطه معنویت و کیفیت زندگی
نیاز انسان به دین قدمتی به عمر تاریخ دارد. زیرا بشر ازهمان آغاز زندگی خود به جای حامی مقتدر و تکیه گاهی نیرومنداحساس نیاز می کرده است. اثر نیایش همیشه مثبت بوده است. براثر نیایش تعادل روحی برقرار می شود، احساس تنهایی، انزوا، ناتوانی و بی فایدگی تلاشها از بین می رود و با چهره خشن ظاهری خود را از دست می دهند. نیایش نه تنها روی حالات عاطفی بلکه بر کیفیات بدنی نیز تأثیر می گذارد و گاهی در مدت کوتاه بیمار جسمی را بهبود می بخشد.(یگانی، ۱۳۷۹: ۱۶)
برای تبیین واسطه ارتباط بین دین و سلامتی سه ساز و کار می توان تصور کرد، اول اینکه مذهب فرد را به مجموعه‌ای از ویژگیهای شخصیتی فضیلت پرور ترغیب می کند که بر سلامتی تأثیر می‌گذارد. دوم اینکه، حمایت اجتماعی که یک دین سازمانیافته به عمل می آورد بر سلامتی فرد تأثیر می‌گذارد. سوم اینکه دین فرد را آماده برخوردار و کارآمدتر با فشارها می کند. (گواهی ،۱۳۷۶)
ثابت شده است که مذهب گرایی با بهداشت روانی مثبت، جایگاه درونی، صفات انگیزشی ذاتی، جامعه گرایی، احساس بهزیستی، مسئولیت، کنترل خویش، توانایی تحمل، گرایش به برداشت و تفسیر خوب و مثبت رویدادها و کارآمدی عقلی و پیشرقت از طریق همنوایی در ارتباط است. به طور کلی مذهب موجب ایجاد معنا، امیدواری، احساس کنترل، سبک زندگی سالمتر و پذیرفته شدن از سوی دیگران و ایجاد حمایت اجتماعی می گردد.( خدارحیمی، ۱۳۸۷ :۱)
مطالعات جدید نشان داده است که عقاید مذهبی قوی تر باعث ایجاد یک اثر روانی مثبت می شود که در ارتقاء بهداشت روانی موثر است. همچنین اعتقادات مذهبی باعث افزایش سلامت افراد شده و رابطه مستقیمی بین مذهب و قدرت انطباق با محیط وجود دارد(کنگر لو ، ۱۳۷۸ :۴۵)
رابطه میان معنویت و ابعاد مختلف سلامت و کیفیت زندگی در طول دهه گذشته بارها مورد بررسی قرار گرفته است.در این میان پیشینه های تحقیق مختلف طراحی شده اند تا نتایج تحقیقات بر روی رابطه بین معنویت و سلامت را باهم ترکیب کنند(ساواتزکی، رانتر و چیو[۲۲۸]، ۲۰۰۵).
اکنون مهم است که به سه اصل مرتبط با معنویت و کیفیت زندگی اشاره شود: معنویت به عنوان یک فعالیت سازماندهی شده، معنویت به عنوان یک فعالیت غیر سازماندهی شده و معنویت به عنوان یک اعتقاد.
معنویت با فعالیت های مذهبی سازمان یافته: محققان به متغیرهای فعالیت مذهبی مانند حضور در کلیسا و کنسیه (پرستشگاه یهود)، حضور در مراسم انجیل خوانی، شرکت داوطلبانه در ارائه خدمات در کلیسا یا کنسیه و پذیرفتن رهبریت این گروه توجه کردند. در مطالعه این متغیرها ممکن است یافته‌های مهمی را ارزیابی کنیم. وقتی به نمودار بیماری از بیماری قلبی تا سرطان مراجعه می کنیم در می یابیم که حضور مستمر در مراسم مذهبی با سلامت همبستگی مثبت دارد. اعتقادات مذهبی و فعالیت‌های مذهبی وضعت جسمی را بهبود می بخشیدند. موجب گرایش بیشتر به رژیم های پزشکی و افزایش اعتماد به نفس کاهش نگرانی ها در میان بیماران دریافت کننده قلب می شود. در میان بیماران بستری به علت جراحی قلب افراد مذهبی مدت زمان کمتری را بعد از جراحی در بیمارستان سپری کردند.
فعالیت های مذهبی غیر سازمان یافته: همان طور که زمان می گذشت محققان شروع به بررسی فعالیت‌هایی به نام فعالیت‌های مذهبی غیر سازمان یافته کردند. این فعالیت ها شامل فعالیت هایی می‌شود که شما برای خود ترتیب می دهید مانند خواندن دعای شخصی- مدیتیشن– خواندن متن‌ها و کتب مذهبی، گوش دادن به موسیقی و برنامه های مذهبی و تماشای برنامه های مذهبی از تلویزیون. نتایج این مطالعات نشان داد که این فعالیت ها بسیار مفید هستند.برای مثال ۹۸ درصد بیمارانی که جراحی قلب داشته اند گزارش دادند که از دعا برای کاهش استرس جراحی استفاده کرده‌اند. و تقریباً همه آنها دعا کردن را مفید دانستند. در یک مطالعه بر روی ۱۷۲ دانش آموز که در گروه های مذهبی شرکت داشتند مشخص شد که دانش آموزان مذهبی کمتر نیاز به اتاق های اورژانس متخصص و کلینیک و ملاقات با دندانپزشک داشتند و از سلامت بالا تری برخوردار بودند. در یک مطالعه بر روی بیش از ۴۰۰ مرد مشخص شد که تعهدات مذهبی خطر فشار خون بالا را در میان افراد سیگاری به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. در یک بازنگری سیستماتیک مشخص شد که تعهدات مذهبی با خودکشی در ۱۳ الی ۱۶ تحقیق همبستگی منفی دارد. در یک مطالعه بر روی ۷۲۰ نفر در نیو هاوان دوازده درصد افراد تفکر خودکشی داشتند. این افراد بیشتر در معرض انزوای اجتماعی بودند و وابستگی های کمتری به کلیسا داشتند. و نسبت به افراد دیگر کمتر در مراسم دعا شرکت می کردند. در یک مطالعه بر روی ۲۳۲ نفر از بیمارانی که جراحی قلب داشتند میزان مرگ و میر بیماران ۶ ماه بعد از جراحی در میان کسانی که به کلیسا می رفتند به صورت معناداری کمتر از افرادی بود که به کلیسا نمی رفتند. مخصوصاً در میان افرادی که قدرت و آرامش بیشتری در اعتقادات و فعالیت های مذهبی می دیدند.
معنویت به عنوان ایمان: همانطور که مفهوم معنویت به عنوان یک متغیر به تکامل خود ادامه داد محققان شروع به بررسی معنویت به عنوان ایمان کردند. این چیست که به مردم هدف و معنا می‌بخشد؟ این چیست که متغیری واقعی برای ساختن تفاوتها محسوب می شود؟مذهب درونی با سلامت معنوی در میان بیماران دارای تومور بدون توجه به سلامت جسمی آنها همراه است. درگیری‌های مذهبی با امیدواری و رضایت کلی از زندگی همراه است.فعالیت های مذهبی و تداوم آن با سلامت جسمی بیشتر و کاهش درد در میان بیماران مبتلا به سرطان های پیشرفته همراه است. معنای مذهبی و قدرت اعتقادات مذهبی نقش مهمی در زندگی بشر بازی می کند. مقابله مذهبی مانند اعتماد به خدا، دعا و استمداد از خدا مکانیزم های معروفی در میان افراد مسن هستند هنگامی که این افراد با بحران های زندگی مانند بیماری های کشنده- صدمات –شکست های اقتصادی و مشکلات مالی روبرو می شوند(بیکر، ۲۰۰۲).
در مورد نقش و اهمیت مذهب و معنویت در زمینه سلامتی و بیماری علاقه روبه رشدی وجود دارد (سان بویل و همکاران، ۲۰۰۶) و مطالعات تجربی نشانگر روابط معنادار میلان مذهب و معنویت و سلامت هستند. با این حال دلایل این ارتباط مبهم است(هیل و پارگامنت،۲۰۰۳)
دسته‌ای از مطالعات به بررسی نقش معنویت در درمان بیماریهای مختلف خصوصاً سرطان پرداخته است. در مطالعات بسیاری بیماران سرطانی معنا و معنویت را به عنوان دو اصل در درمان بیماری خود عنوان کردند. وقتی از حدود ۳۰۰ بیمار مبتلا به سرطان خواسته شد بزرگترین مشکلی را که برای مقابله با آن نیاز به کمک دارند عنوان کنند، ۵۱ درصد آنها ترس را مطرح کردند، ۴۲ درصد نیاز به کمک برای یافتن امید داشتند، ۴۰ درصد خواستار کمک به منظور یافتن معنا برای زندگی خود بودند، ۴۰ درصد آرامش فکری و ۳۹ درصد یافتن منابع معنویت را مطرح کردند. در دیگر پژوهش‌ها از آنها پرسیده شد اگر نیازمند درمان سرطان بودند چه ویژگی هایی از پزشک برایشان اهمیت داشت؟ اکثریت آنها به تخصص پزشکی به عنوان مهم ترین عامل اشاره نکردند، بلکه اکثریت خواهان داشتن دکتری بودند که پاسخگوی مسایل زیر باشد:

  • به من اهمیت دهد
  • من را به عنوان یک انسان بشناسد
  • از نظر معنوی با من همراه باشد

در تحقیقی که روی بیماران سرطانی در ژاپن انجام شد، عواملی که بیشترین دردها را به همراه داشت شامل موارد زیر می شد: وابستگی، بی معنایی، ناامیدی، سربار دیگران بودن، از دست دادن نقش‌های اجتماعی و احساسات سردرگم. میر و دیگران (۱۹۹۸) دریافتند که در میان دلایل بیماران برای خودکشی ۵۲ درصد افراد، درد و اضطراب ناشی از نشانه های فیزیکی و ۴۷ درصد از دست دادن معنای زندگی را عنوان کردند. این تحقیق و تحقیقات دیگر نشان می دهد که معنا و معنویت برای بیماران سرطانی خیلی مهم هستند. تحقیقات جدید نشان می دهد که دکتر ها و پرستاران باید به این دو عامل اهمیت دهند زیرا این دو عامل بر روی کنترل نشانه‌ها، سلامت و کیفیت زندگی نقش زیادی دارند.
تحقیقات زیادی انجام شده که نشان می دهد اعتقادات مذهبی و سلامت معنوی بر مقابله با سرطان، کنترل درد و جلوگیری از افزایش افسردگی کلینیکی تاثیر می گذارد. مطالعات اخیر بر روی بیماران مبتلا به سرطان سینه نشان می دهد که اعتقادات مذهبی و مقابله مذهبی منجر به مقابله با بیماری فعال و کاهش نگرانی می شود. مطالعاتی که روابط بین کنترل نشانه‌ها و سلامت معنوی را نشان می‌دهد عنوان می کند که بیمارانی که دارای سطح بالاتری از معنویت هستند، بهتر می توانند درد و خستگی و دیگر نشانه‌های فیزیکی را تحمل کنند و دارای کیفیت زندگی بالاتری هستند. تحقیقات نشان داد که معنویت از فرد در مقابل بروز نگرانی کلینیکی، ناامیدی، خودکشی و تلاش برای مرگ زودهنگام محافظت می کند.
محققیقن دریافتند بررسی منابع معنا در زندگی فرد وقتی او آزمایش سرطان می دهد مهم است. ویکتور فرنکل در کتاب خود با عنوان “جستجوی انسان برای یافتن معنا” معتقد است که وجود انسان دارای سه بعد است: فکر، جسم و معنویت. بعد معنویت در درون فرد با تجربه ایی با عنوان “تلاش برای یافتن معنا” طبقه بندی می شود. فرنکل احساس می کند که این نیاز برای معنا بخشیدن یکی از غریزه های اولیه در زندگی است. فرنکل همچنین معتقد است که چهار منبع معنا در زندگی وجود دارد: ۱)خلاقیت: رضایت از کار،کسب چیزی، رفتار درست ۲)تجربه: روابط با معشوق، عشق به طبیعت ، زیبایی، هنر، موسیقی ۳)افکار: افکاری که یک نفر در مورد درد کشیدن و مشکلات وجودی دارد.۴)موقعیت تاریخی در زندگی یک نفر: اهمیت گذشته، حال و آینده.
وقتی فردی نشانه های سرطان را مشاهده می کند با مشکلات زیستی روبرو می شود که در پایان همه ما با آن‌ها مواجه خواهیم شد: درد کشیدن، مرگ و احساس گناه. اینها ممکن است منجر به از بین رفتن معنای زندگی، اهداف و دلایل برای ادامه زندگی شود. اما بسیاری از بیماران مقابله با سرطان را یکی از مهم ترین بخش‌ها و ارزشمند ترین زمان‌ها می دانند. یکی از بیماران سرطانی به محققی که درباره تأثیر معنویت بر درمان سرطان مطالعه می کرده است گفته است: “تا زمانی که مبتلا به سرطان نشده بودم واقعا نمی دانستم چقدر مورد عشق و علاقه خانواده و دوستانم هستم.” دیگر بیماران درس‌هایی از اولویت های زندگی و ارزش نهادن هر روز به صورت کامل آموختند. بسیاری از بیماران سرطانی شغل خود را تغییر می دهند و تغییرات دیگری در زندگی خود ایجاد می کنند، که اگر مبتلا به سرطان نبودند جرأت انجام آنها را نداشتند. مطمئناً دیدگاه فرد در مورد سرطان برای یافتن معنا در تجربیات سرطانی خیلی مهم است. معمولاً نوشتن داستان زندگی به بیماران سرطانی کمک میکند منابع معنا را در زندگی خود پیدا کنند. (بریتبارت، ۲۰۰۵).
تعداد زیادی از زنان معنویت را در درمان سرطان سینه و همراه با درمان پزشکی رایج دخیل می‌کنند و از آن به عنوان راهی برای مقابله با سرطان و افزایش سطح کیفیت زندگی بعد از این که درمان خاتمه یافت استفاده می کنند. برخی از مطالعات نشان می دهند که معنویت می تواند با شروع سرطان زیاد شود. معنویت و دعا مدتهای زیادی به عنوان راهی برای درمان بیماری و دشواری ها استفاده شده است. و مستقیماً به کیفیت زندگی وابسته هستند(بریتبارت[۲۲۹]، ۲۰۰۵). برای مثال یات و دیگران از ۷۵۲ بیمار مبتلا به سرطان در سرتاسر ایالت متحده مصاحبه گرفتند و دریافتند که ۱۹ درصد آنها از معنویت در درمان خود استفاده می کنند. در میان ۱۰۵ بیمار مبتلا به سرطان سینه ۵۶ درصد آنها دعا می کردند و از درمانهای معنوی استفاده می کردند. از میان این زنان، ۳۴ در صد از این روش به صورت مداوم برای درمان نشانه های بیماری و تاثیرات جانبی استفاده می کردند. ۷۱ درصد برای رفع استرس های روانی و ۴۷ درصد برای به دست آوردن روحیه کنترل درمان از آن استفاده می‌کردند. یک مطالعه وسیع تر بر روی بیماران مبتلا به سرطان نشان داد که ۸۸ درصد زنان فعالیت‌های مذهبی و معنوی را در مقابله با بیماری خود بسیار مهم تلقی می کردند.
ایمان، حمایت های احساسی برای فرد فراهم می کند که در آن فرد احساس می کند می تواند به خداوند تکیه کند. ایمان امید، خوشبینی، امنیت، آرامش، سکوت و حمایت برای فرد فراهم می‌کند.برای بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان، معنویت همچنین به فرد کمک می کند معنای زندگی را بیابد و بر بیماری خود کنترل داشته باشد. داشتن معنا و آرامش با سلامت فیزیکی و فعالیت‌های فرد ارتباطی تنگاتنگ دارد. مراویگلا ۸۴ نفر را مورد مطالعه قرار داد در این میان بیش از نیمی از آنها گزارش دادند که سه یا چهار بار در طول روز دعا می کنند و اکثر آنها احساس نزدیکی با خداوند داشتند. داشتن معنا در زندگی و دعا به صورت مثبت با سلامت روانی در ارتباط بودند. معنا در زندگی با نشانه های افسردگی رابطه منفی معناداری داشت. مطالعات زیادی رابطه میان معنویت و افسردگی های روانی را بررسی کرده اند. لوین و تارگ دریافتند که سلامت معنوی بالاتر به صورت معنا دار با افسردگی ناراحتی اضطراب و احساس سردرگمی کمتر همراه بوده است. گال و دیگران همچنین دریافتند که در نجات یافتگان بیماران مبتلا به سرطان معنویت با افسردگی کمتر همراه بوده است. در یک مطالعه کیفی توسط گال و گورنبلات ۳۹ نجات یافته از سرطان سینه در کانادا از نقش معنویت و مذهب به عنوان یک فاکتور مهم در مقابله با بیماری یاد کردند.برای ۳۱ زن رابطه آنها با یک قدرت برتر نقش مهمی در درمان سرطان سینه داشت تنها دو زن دید منفی نسبت به خداوند داشتند. (بریتبارت، ۲۰۰۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:45:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم