صفتهای عربی در فارسی
الف: صفت = این گونه کلمات در فارسی بیشتر به صورت صفت به کار میروند؛ مانند استاد محبوب.
ب: اسم = در بسیاری از زبانها، از جمله زبان فارسی صفت به جای موصوف به کار میرود؛ مانند کاسب سرگذر.
ج: قید = در زبان فارسی همه صفات از جمله صفات عربی به صورت قید هم به کار میرود؛ مانند او خندان وارد شد.
صفات تنویندار عربی در فارسی بیشتر به صورت قید مختص به کار میروند؛ یعنی دیگر نقش صفت را بازی نمیکنند؛ مانند مطلقاً، صریحاً.
د: جزء کلمۀ مرکب: صفات عربی در ترکیب با کلمات و پسوندها و پیشوندهای فارسی همان حکم صفات فارسی را دارند؛ مانند عاقلانه (همان: ۱۲۵ و ۱۲۶).
۴ـ ۲ـ ۱. جمع بستن اسامی
زبان فارسی از نظام دو شماری بهره میبرد: مفرد و جمع
اسم مفرد آن است که بر یک فرد و یک چیز و یک مفهوم دلالت کند؛ مانند کتاب.
اسم جمع نیز آن است که بر بیش از یکی دلالت کند؛ مانند کتابها.
در زبان فارسی نشانهای برای اسم مفرد وجود ندارد؛ اما اسم جمع دو نشانه دارد: «ها» و «ان». این دو نشانه به آخر اسمهای عام و اسمهای خاص (برای بیان انواع و امثال) و صفات جانشین اسم میچسبند که قواعد خاص خود را دارند؛ یعنی برخی اسمها با رعایت قواعد با «ان» و برخی دیگر با «ها» یا هر دو جمع بسته میشوند. در فصل دوم، موارد استعمال اسامی با «ها» و «ان» ذکر شده است که شایان توجه است. از میان دو نشانۀ مذکور، نشانۀ «ها» فعالتر است و در زبان تداول بیشتر به کار میرود؛ اما گاهی دیده میشود که برخی مؤلفان تحت تأثیر زبان بیگانه، برخلاف قاعدۀ فارسی برخی اسامی را که با «ها» باید جمع بسته شود؛ با «ان» جمع میبندند؛ مانند رگان به جای صورت صحیح رگها / واژگان به جای واژهها.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ابوالحسن نجفی میگوید که جمع «ها» مخصوص غیرجانداران است و اگر برای جانداران به کار رود، به نظر بسیاری از فضلا غلط است. او جمع بستن جانداران به «ها» را غلط نمیداند؛ چرا که در بسیاری از متون کهن فارسی این گونه جمع بستن دیده میشود. با وجود این، نجفی معتقد است در نثر فصیح فارسی بهتر است که اسامی جانداران، خاصه جانداران صاحب شعور، حتیالمقدور به «ان» جمع بسته شود (نجفی، ۱۳۹۱: ۱۳۷ و ۱۳۸). هر چند عدهای معتقدند که اگر زبان فارسی تنها همین یک علامت «ها» برای جمع بستن وجود داشت، با هیچ مشکلی مواجه نمیشدیم، زیرا این علامت میتواند جانشین اغلب علایم دیگر جمع شود (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۴۴). از جمله علایم دیگر، که در نوشته های فارسی به چشم میخورد؛ ولی فارسی نیستند، میتوان به «ات»، «ین» و «ون» و … اشاره کرد.
«ات»: این علامت جمع مؤنث سالم در عربی به بسیاری از کلمات فارسی میچسبند که برخی افزودن این علامت را به کلمات فارسی جایز نمیدانند؛ اما گاهی برخی از اسامی که با «ات» جمع بسته شده است؛ چنان در زبان فارسی جا افتاده است و معنی ویژهای پیدا کرده است که اگر آن را با نشانه های فارسی جمع ببندیم، نارسا و نامناسب به نظر میرسند. «در زبان فارسی نیز به تقلید عربی، گاه «ات» برای «نوع» و به دنبال کلمات جمع به کار رفته است؛ مانند جواهر: جواهرات (انواع جواهر)» (همان: ۵۰).
«ون» و «ین»: از جمله علامتهای جمع مذکر سالم «ون» و «ین» هستند که در زبان فارسی به کار میروند. «ون» کمتر از «ین» در فارسی رواج دارد و معمولاً در جمع کلمات منسوب به کار میرود؛ مانند: استدلالیون.
در نثر فارسی بهتر است که به جای این دو نشانۀ عربی، از نشانۀ جمع فارسی «ان» استفاده شود؛ مانند مؤمنان به جای مؤمنین.
به طور کلی، دربارۀ جمع بستن اسامی در زبان فارسی، برخی نکات ویرایشی وجود دارد که لازم است در ویرایش آثار به آنها توجه کرد و صورت صحیح اسامی را به کار برد؛ این نکات عبارتند از:

    1. لازم است اجزای رستنیها را با «ها» جمع بست؛ مانند برگها. پس جمع اجزای رستنیها با «ان» اشتباه است و نمیتوان گفت: برگان، گلان.
    1. بهتر است واژه های فارسی و واژههایی را که وارد زبان فارسی شدهاند، با نشانه های جمع فارسی «ان و ین» جمع بست؛ چرا که نظری وجود دارد که بر طبق آن، هر عنصری که وارد زبان میشود، جزئی از آن میشود و با آن همان رفتاری را باید کرد که با عناصر دیگر آن زبان. از این رو، معتقدند اسامی عربی را نیز با «ان» و «ها» جمع بست (مؤمنان به جای مؤمنین و … ) (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۱۸۰).

یکی از موارد اشتباه که به وفور دیده میشود، جمع کردن واژۀ فارسی با جمع مکسر است؛ برای مثال:
استاد که واژۀ فارسی است، باید با نشانۀ جمع فارسی؛ یعنی «ان» جمع بسته شود؛ لذا واژۀ اساتید که در متون بسیار به چشم میخورد، اشتباه است.
ارژنگ نیز، مانند بسیاری از ویراستاران و مؤلفان چون ابوالحسن نجفی، دکتر حسن انوری، دکتر نیکوبخت و … جمع بستن پارهای کلمههای فارسی به صورت جمع مکسّر عربی را نادرست میداند (ارژنگ، ۱۳۸۹: ۷۵).
درویش: دراویش درست: درویشان
فرمان: فرامین درست: فرمانها

    1. در زبان عربی مصدر بیش از سه حرف با «ات» جمع بسته میشود، نه مصادر سه حرفی، بنابراین جمع کلمات سه حرفی با «ات» غلط محسوب میشود؛ مانند نظر: نظرات / خطر: خطرات / اثر: اثرات (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۵۲). به این ترتیب، میتوان در جمع اثر گفت: اثرها یا آثار.
    1. گاهی جمعهای مکسّر عربی را دوباره در فارسی جمع میبندند که به آن جمعالجمع میگویند. این کار در زبان فارسی برای بیان مفهوم جمع درست نیست؛ برای مثال: آثارها که جمعِ جمع آثار است. آثارها: آثار: اثر.

ولی برخی از جمعهای مکسر عربی گویی به دلایل زبانشناسی و جز آن، در فارسی ارزش و مفهوم جمع بودن خود را از دست دادهاند؛ در نتیجه دوباره با نشانه های فارسی یا عربی جمع بسته میشوند؛ مانند «جواهر» که جمع «جوهر» است و در فارسی به معنی مفرد به کار میرود و با «ات» به صورت «جواهرات» جمع بسته میشود (انوری و عالی عباسآباد، ۱۳۹۰: ۱۱۰).
فرشیدورد نیز جمع دوبارۀ جمعهای عربی را در فارسی به دو علت میداند: ۱) از دست دادن معنی جمع و گرفتن معنی مفرد؛ ۲) ضعیف شدن معنی جمع (فرشیدورد، ۱۳۸۸: ۱۸۸).

    1. یکی از نکاتی که ویراستاران و مؤلفان باید به آن توجه کنند؛ رعایت حدّ اعتدال در افزودن نشانۀ جمع فارسی به واژه های غیر فارسی است. به عبارتی، نباید در جایگزینی نشانه های جمع عربی با نشانه های جمع فارسی افراط کرد؛ برای مثال آنگاه که اسامی به «ی» ختم میشوند، در پارهای موارد جمع بستن آنها با «ان»، تلفظ را بسیار دشوار میکند: روحانیان، انقلابیان (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۱۸۰).
    1. همۀ انواع جمع مکسر عربی به زبان فارسی را نیافته است، بنابراین باید از افراط در کاربرد جمعهای مکسر در زبان فارسی پرهیز کرد (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۵۵).

۵ـ ۲ـ ۱. کاربرد کلمههای تنویندار در فارسی
تنوین از جمله نشانه های عربی است که مخصوصاً برای کلمههای عربی به کار میرود؛ اما گاهی در کلمههای فارسی هم دیده میشود؛ زیرا در عصر حاضر افزون بر به کار رفتن واژه های تنویندار قدیم، تعداد زیادی واژۀ تنویندار تازه از طریق ترجمۀ کلمات فرنگی وارد فارسی شد (فرشیدورد، ۱۳۷۳: ۱۵۴). بسیاری از صاحبنظران معتقدند، افزودن تنوین به واژه های فارسی یا غیر عربی جایز نیست؛ لذا هرگز نباید واژه های فارسی را با تنوین که نشانۀ عربی است، به کار ببریم.
برای مثال، کلمههایی چون اولاً، ثانیاً، عمداً، قبلاً، بعداً و … کلمههای تنوینداری هستند که اصلشان عربی است و در فارسی متداول شده است. به جای این کلمات بهتر است، قیدهای بدون تنوینی به کار رود که همان معنی را میرساند.
او عمداً حقیقت را پنهان کرد: او به عمد حقیقت را پنهان کرد.
البته گفتنی است که همۀ کلمات تنویندار؛ مانند قید «لطفاً» قابل جایگزینی نیستند.
دو کلمۀ «اکثر» و «اقل» نیز که بر وزن افعل و غیر متصرفاند، به صورت تنویندار نباید به کار برده شوند. بنابراین، باید از به کاربردن این دو کلمه خودداری کرد و معادل آن را (حداقل و حداکثر) به کار برد (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۶۵).
* شایان ذکر است که در زبان عربی در کلمات مختوم به همزه مانند استثناء، ابتداء، جزء، تنوین قیدساز به صورت «اً» ولی جدا از همزه نوشته میشود. استثناءاً، ابتداءاً، جزءاً. در این مورد بهتر است که در فارسی حرف پایانی این دسته از کلمات همه جا به صورت «ئاً» نوشته شود: ابتدائاً، استثنائاً، جزئاً (نجفی، ۱۳۹۱: ۱۱۷).
۶ـ ۲ـ ۱. استعمال همزه در کلمههای مختوم به الف
کلماتی چون املا، انشا، امضا، القا، اعضا و … در اصل عربی خود به صورت املاء، انشاء، القاء، اعضاء و … تلفّظ میشوند؛ اما در زبان فارسی این همزۀ پایانی تلفّظ نمیشود و فارسی زبانان این گونه کلمات مختوم به همزه را مانند الفهای فارسی تلفّظ میکنند و شاعران نیز این کلمات را با کلمههایی همقافیه میکنند که آخرشان الف است. به این ترتیب، نشانۀ مضافالیه یا نشانۀ صفت این گونه کلمات در ترکیب اضافی و وصفی به صورت «ی» میآید: املای فارسی، انشای خوب (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۶۱).
نکته: شایان ذکر است، در کلمههایی که همزه بعد از الف در وسط کلمه قرار میگیرد، همزه در بعضی موارد به همان صورت به کار میرود و در بعضی دیگر به «ی» تبدیل میشود. برای مثال: خائن، دائم / مایل، شمایل صحیح است؛ لذا مؤلفان و ویراستاران باید در به کار بردن صورت صحیح همزه دقت کنند و از به کار بردن کلماتی، چون ارائه، منشاء و … بپرهیزند (همان: ۶۲).
۷ـ ۲ـ ۱. تتابع اضافات
یکی از موارد خروج از زبان معیار، به کار بردن بیش از حدّ متعارف چند اسم است که در یک جمله با کسرۀ اضافه به هم مرتبط میشوند و گاه از نظر زیبایی و رسایی خلاف معیار زبان فارسی است و باید از آن اجتناب کرد (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۸۹).
برای مثال: تیمِ ملی ِجوانان ِغیور ِشهر ِرامسرِ استانِ مازندران، با حضور چشمگیرِ تماشاچیان پرهیجان توانست در بازی امروز پیروز شود.
در این مثال، چند اسم با کسره در کنار هم قرار گرفتهاند که افزون بر به تعویقانداختن پیام، دور از هنجار و قواعد دستوری زبان فارسی است. گاهی فهم عبارت نیز با بهکار بردن بیش از حدّ چند اسم دشوار میشود و خواننده مجبور است آن را از نو بخواند؛ لذا بهتر است از تتابع اضافات پرهیز کرد.
۸ـ ۲ـ ۱. تکرار واژه و پیدرپی آوردن کلمات هممعنی در جمله
تکرار کلمات از جمله مباحث مهمی است که در تألیف و ویرایش متون باید به آن توجه داشت؛ چراکه تکرار واژهها و پیدرپی آوردن واژه های مترادف زاید است و نباید آن را به کار برد. به عبارتی، میتوان گفت در بسیاری مواقع به وجود واژه های مترادف و تکراری نیازی نیست و آوردن آنها موجب اختلال در معنی میشود.
برای مثال: وی گفت که آنچه که باید بگویم این است که … (تکرار که)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...