کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



سرویس انتزاعی

۱

۲

۳

۴

۵

۶

۶

۱

۳

۳

۵

۴

شکل ۳-۵ : نحوه نمایش جواب‌ها در رویکرد‌های فرا مکاشفه‌ای
همان طور که در شکل بالا مشخص است ۶ فرایند وجود دارد که هر فرایند توسط یک سرویس انتزاعی که پیاده سازی‌های متنوعی دارد قابل انجام می‌باشد. در جواب نمایش داده شده از ۷ سرویس واقعی موجود برای انجام سرویس انتزاعی ۱، سرویس واقعی ششم انتخاب شده است. برای سرویس انتزاعی دوم که عملکرد متفاوت با سرویس انتزاعی اول دارد نیز ۷ پیاده سازی متنوع وجود دارد که از میان آن‌ها سرویس واقعی ۱ انتخاب شده است و به همین ترتیب برای مابقی سرویس‌های انتزاعی نیز سرویس‌های واقعی در محدوده مجاز انتخاب می‌شوند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۵-۲ رویکرد ژنتیک
در بسیاری از مسائل با تابع هدفی روبه رو هستیم که سعی در بهینه نمودن آن داریم. رویکرد ژنتیک که اولین بار توسط جان هالند [۴۰] پیشنهاد شد روش بهینه سازی الهام گرفته از طبیعت می‌باشد که مبتنی بر تکرار است و اصول اولیه آن از علم ژنتیک اقتباس شده است. ژن‌ها و کروموزوم‌ها عامل اصلی انتقال خواص بیولوژیکی از هر نسلی به نسل بعدی می‌باشند به طوری که هر کروموزوم خود متشکل از تعدادی اجزاء بنام ژن می‌باشد. اساس این رویکرد قانون تکامل داروین است که می‌گوید موجودات ضعیف‌تر از بین می‌روند و موجودات قوی‌تر باقی می‌مانند بنابراین در این رویکرد احتمال تولید نسل از کروموزوم‌های قوی‌تر که هر یک از آن‌ها می‌تواند یک حالت از ترکیب وب سرویس‌ها باشند بیشتر از کروموزوم‌های ضعیف‌تر است.
رویکرد ژنتیک به عنوان یک رویکرد محاسباتی بهینه سازی با در نظر گرفتن مجموعه‌ای از نقاط فضای جواب مسئله، در هر تکرار محاسباتی به طور موثر نواحی مختلف فضای جواب را جستجو می‌کند در این رویکرد نسل اول به طور تصادفی ایجاد شده و جستجو‌ها در فضای مسئله بر اساس یک مکانیزم انتخاب صورت می‌گیرد تا با یافتن پاسخ‌های بهتر به سمت یک جواب بهینه حرکت کند و به این دلیل که در هر تکرار چندین نقطه از فضای جستجو را در نظر می‌گیرد بنابراین احتمال برخورد به بهینه محلی کاهش می‌یابد.
۳-۵-۲-۱ ساختار کلی الگوریتم ژنتیک
در ابتدا توسط مکانیزمی جواب‌های مسئله که هرکدام حالتی از ترکیب سرویس‌ها می‌باشند به صورت یک کروموزوم نمایش داده می‌شوند و در ادامه مجموعه‌ای از کروموزوم‌ها، که در حقیقت مجموعه‌ای از جواب‌های مسئله هستند به عنوان یک جمعیت آغازین[۴۹] به وجود می‌آیند. تعداد جمعیت اولیه پارامتری بوده همچنین هر یک از کروموزوم‌ها نیز به طور تصادفی ایجاد می‌شوند. حال با بهره گرفتن از تابع برازندگی که توضیح آن در بخش ۳-۴ آمده است میزان برازندگی تمامی کروموزوم‌ها که در جمعیت اولیه وجود دارند را محاسبه می‌کنیم.
در گام بعد جمعیت جدید از جمعیت اولیه شکل می‌گیرد در این مرحله توسط عملگر‌های ژنتیک اقدام به ایجاد کروموزوم‌های جدید می‌کنیم. از بین کروموزوم‌های موجود در جمعیت اولیه با توجه به میزان برازندگی آن‌ها، ۲ کروموزوم را به عنوان والد انتخاب می‌کنیم(هر چه میزان برازندگی بیشتر شانس انتخاب نیز بیشتر می‌شود) و با بهره گرفتن از عملگر تقاطع کروموزوم‌های والد را با یکدیگر ترکیب و کروموزوم فرزند را شکل می‌دهیم و با بهره گرفتن از عملگر جهش و با توجه به احتمال جهش تغییرات کوچکی در هر کروموزوم ایجاد می‌کنیم. تولید جمعیت فرزندان از والدین به همین ترتیب ادامه پیدا می‌کند تا جمعیت کل به حد مطلوبی که کاربر تعیین کرده است برسد.
در ادامه بعد از تولید تمامی کروموزوم‌های فرزند از والدین، با بهره گرفتن از تابع برازندگی، برازنده‌ترین کروموزوم‌ها از بین کروموزوم‌های والد و فرزند انتخاب می‌شوند به طوری که تعداد کروموزوم‌های منتخب برابر با اندازه جمعیت اولیه باشد.
تا اینجای کار یک تکرار یا یک نسل از رویکرد طی شده است و پس از طی چندین نسل به همین شکل رویکرد به سمت جواب بهینه همگرا می‌شود. حالت‌های مختلفی را می‌توان برای خاتمه رویکرد در نظر گرفت:
شرط خاتمه رویکرد می‌تواند طی کردن تعداد معینی تکرار باشد که بیش از آغاز رویکرد توسط کاربر مشخص می‌شود. همچنین در صورتی که بعد از چندین نسل هیچ بهبودی در برازندگی کروموزوم‌ها به وجود نیاید رویکرد می‌تواند متوقف شود.
در این تحقیق هر نسل جمعیتی برابر با ۱۰۰ کروموزوم دارد. جمعیت اولیه به صورت تصادفی تولید می‌شود. ۲۰% از کروموزوم‌های خوب که بیشترین برازندگی را دارند به صورت خودکار به نسل بعد کپی می‌شوند. با بهره گرفتن از عملگر تقاطع دو نقطه‌ای ۷۹% کروموزوم‌های نسل بعد تولید می‌شوند.۱% از کروموزوم‌های باقیمانده نسل بعد با بهره گرفتن از عملگر مهاجرت[۵۰] از طریق تولید کروموزوم‌های تصادفی جدید تکمیل می‌شود [۴۱].
ساختار کلی یک الگوریتم ژنتیک در زیر آمده است.
Procedure: Genetic Algorithm
initializing population(Composition Services)
While (not termination cordination) do:
Computing fitness values of all Composition Services
Using crossover operation to build a ne
w composition service
Mutation operation
Selecting Composition Services based on fitness values
Building new population
End.
شکل ۳-۶ : ساختار کلی الگوریتم ژنتیک
۳-۵-۲-۲ مفاهیم کلیدی الگوریتم ژنتیک
برای پیاده سازی رویکرد ژنتیک مباحث کلیدی ذیل باید مورد بررسی قرار گیرند:
۳-۵-۲-۲-۱ ایجاد جمعیت اولیه
بعد از آنکه هر یک از جواب‌های مسئله که همان ترکیبی از سرویس‌ها می‌باشند را به یک کروموزوم تبدیل کردیم به عنوان اولین مرحله در رویکرد ژنتیک لازم است مجموعه‌ای از جواب‌ها را به صورت تصادفی تولید و به عنوان جمعیت اولیه انتخاب نماییم هرچند می‌توان در بعضی از موارد برای بالا بردن سرعت همگرایی از روش‌های مکاشفه‌ای نیز استفاده نمود یعنی بجای استفاده از یک رویکرد تصادفی در ایجاد جمعیت اولیه از جواب‌های حاصله از دیگر رویکرد‌های مکاشفه‌ای استفاده شود.
۳-۵-۲-۲-۲ عملگر‌های ژنتیک
یکی از مهم‌ترین بخش‌های رویکرد ژنتیک تولید کروموزوم‌های جدید از ترکیب کروموزوم‌های موجود می‌باشد این فرایند توسط عملگر‌های ژنتیک به نام عملگر تقاطع و جهش صورت می‌گیرد. در بعضی از عملگر‌های تقاطع تنها یک کروموزوم در نظر گرفته می‌شود و کروموزوم فرزند از طریق آن یک کروموزوم تولید می‌شود اما در بعضی دیگر از عملگر‌ها بیش از یک والد با یک دیگر ترکیب می‌شوند تا کروموزوم فرزند تولید شود.
حالت‌های مختلفی را می‌توان برای عملگر تقاطع در نظر گرفت که بعد از مشاهده نتایج بدست آمده از شبیه سازی، در این تحقیق از عملگر تقاطع دو نقطه‌ای استفاده می‌شود که نسبت به دیگر عملگر‌های تقاطع، نتایج بهتری در آزمایشات داشته است.
نحوه اجرای عملگر تقاطع دو نقطه‌ای بدین صورت می‌باشد که در آن دو کروموزوم که نقش والد را دارند در نسل فعلی با بهره گرفتن از چرخ رولت انتخاب می‌شوند. در ادامه دو موقعیت p1 و p2 به عنوان موقعیت‌های ترکیب به طور تصادفی بین ۱ و تعداد ژن‌های موجود در یک کروموزوم تعیین می‌شوند. روش ایجاد کروموزوم فرزند به صورت زیر می‌باشد:
فرزند ۱: ابتدا ژن‌های ۱ تا P1 را از والد۱ انتخاب و ژن‌‌های P1 تا P2 را از والد۲ و در نهایت ژن‌های P2 تا n را از والد۱ انتخاب می‌کنیم.
فرزند۲: ابتدا ژن‌های ۱ تا P1 را از والد۲ انتخاب و ژن‌‌های P1 تا P2 را از والد۱ و در نهایت ژن‌های P2 تا n را از والد۲ انتخاب می‌کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 07:12:00 ق.ظ ]




    1. محرومیت از نیازهای اقتصادی (خوراک، پوشاک، مسکن …)
    1. محرومیت از نیازهای فرهنگی (داشتن توانایی، مهارت یا فرصت شغلی، تحصیلات…)
    1. محرومیت از نیازهای اجتماعی (داشتن اعتبار و نفوذ در بین دیگران، ارتباط با اطرافیان و اعتماد به آن‌ها)
    1. محرومیت از نیازهای سیاسی ( احساس عدالت، امنیت)

۴-۱-۲-۱. محرومیت از نیازهای اقتصادی
بر اساس مصاحبه های انجام شده، محرومیت از نیازهای اقتصادی یکی از اصلی‌ترین موانع زندگی راحت برای زنان سرپرست خانوار است. بیش از ۸۰ درصد آن‌ها به این موضوع اشاره مستقیم کرده‌اند. زنان سرپرست خانوار علاوه بر نقش زنانگی خود اعم از همسری، مادری، خانه­داری و …، نقش نان‌آور خانواده را نیز ایفا می‌کنند. به‌طور کلی، نیاز اقتصادی اصلی‌ترین نیاز زنان سرپرست خانوار است و از آنجا که آنان برای رسیدن به این نیاز تلاش بسیاری دارند، احساس نابرابری می­ کنند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«الان اگر بدانم یک سقفی از خودم دارم، خانه­ای که از خودم باشد و از اجاره‌نشینی راحت بشوم، فکر می­کنم زندگیم راحت شود. صاحب خانه‌ام چند خانه دارد؛ می‌گویم، خدایا چه می‌شد یکی‌اش مال من و بچه­­ام بود تا از این دربه دری نجات پیدا کنیم» (زن ۳۹ ساله، علت سرپرستی: فوت همسر).
«زندگی راحت یعنی اینکه از لحاظ اقتصادی هیچ مشکلی نداشته باشی و بچه­هایت تأمین باشند» (زن ۴۸ ساله، علت سرپرستی: فوت همسر).
«اگر آنقدر پول داشته باشی که بتوانی دستت را جلوی کسی دراز نکنی و راحت زندگیت را بکنی، آن موقع است که می­گویی زندگی­ام راحت است. بیشتر از این نمی­خواهم، ما که مثل مردم شانس نداریم از بچگی تا به الان زندگی راحت ندیده‌ایم. در کل زندگی راحت یعنی نیازهای خودم و بچه­هایم، در واقع مثل بعضی‌ها خانه­ی بزرگ، انواع غذاها، انواع مسافرت نمی­خواهیم؛ همین که خوراک و پوشاکمان تأمین شود، زندگی راحتی داریم» (زن ۴۳ ساله، علت سرپرستی: متواری شدن همسر).
۴-۱-۲-۲. محرومیت از نیازهای فرهنگی
در این مصاحبه ‌۶۷ درصد از زنان سرپرست خانوار در تعریف زندگی راحت به محرومیت از نیازهای فرهنگی اشاره کردند. آن‌ها از نظر جایگاه فرهنگی و سطح تحصیلات تقریباً در مرتبه پایین­تری از دیگر اقشار زنان قرار داشتند، در نتیجه احساس نابرابری می­کردند و از آنجا که بین شغل و تحصیلات رابطه‌ی مستقیم وجود دارد علت آن را به زمینه‌ی خانوادگی خود که با مشکلات مالی امکان تحصیل برایشان مهیا نبود، برمی­گرداندند و چون مهارت و تخصص خاصی نداشتند، موفق به یافتن شغل مناسب نمی‌شدند. بنا به گفته این گروه از زنان امنیت شغلی مهم­ترین عامل در ایجاد یک زندگی راحت بود؛ چون با تکیه بر آن زمینه‌ی تحصیل و ازداواج فرزندان­شان فراهم می‌شد.
«برای یک زن سرپرست خانوار زندگی راحت تنها با امنیت شغلی به ­وجود می‌آید. امنیت شغلی خیلی مهم است. طبق آن می­توانی برنامه­ ریزی کنی و فکرت آرام است. آینده بچه­هایت تضمین می‌شود، شغل و تحصیل بچه­هایت تأمین می‌شود و همچنین یک وقت راحت برای تفریح بچه­هایت می­توانی بگذاری. در واقع اگر از لحاظ مالی تأمین باشی و امنیت شغلی داشته باشی، همه چیزت تحت تأثیر قرار می­گیرد. الان مثلاً خودم دارم کار می­کنم باید زندگی‌ام را تأمین کنم، اجاره خانه بدهم، هزینه­ تحصیل بچه­هایم را بدهم؛ ولی چون امنیت شغلی ندارم خیالم راحت نیست. در واقع توانایی و مهارت خاصی هم ندارم؛ همه چیزم تحت تأثیر کارم است، من امنیت شغلی ندارم با اینکه خیلی تلاش می­کنم؛ ولی خیلی‌ها هیچ کارشان را خوب انجام نمی‌دهند، اما تضمین شغلی دارند و مثل من این‌قدر به خودشان فشار نمی‌آورند. طبق قراردادی که دارم هر سه ماه یکبار با کوچک‌ترین ناراحتی می‌توانند اخراجم کنند. به نظر من این خیلی بی­ عدالتی است. به‌طور کلی زندگی راحت یعنی داشتن امنیت شغلی که بتوانم با آن آینده‌ی بچه­هایم را تضمین کنم» (زن ۳۸ ساله، علت سرپرستی: طلاق).
«اگر تنها یک سرسوزن بخواهم احساس راحتی کنم و کمی آرامش به‌دست بیاورم تنها با راحتی بچه­هایم است. بچه­هایم سروسامان بگیرند، به نیازهایشان برسند و بتوانند درسشان را خوب بخوانند و ادامه تحصیل بدهند و مهارت کسب کنند و موقعیت خوبی از لحاظ شغلی به‌دست بیاورند و وابستگی اقتصادی‌شان از من کم شود، کمی احساس راحتی می­کنم. الان شغل ندارند، بیکارند، هزینه‌ی ادامه تحصیلشان را ندارم؛ خلاصه همه‌ی تلاش من به خاطر آن‌هاست. اگر خواسته‌های بچه­هایم برآورده شود، من هم احساس راحتی می‌کنم» (زن۴۶ ساله، علت سرپرستی: اعتیاد و رها کردن همسر).
۴-۱-۲-۳. محرومیت از نیازهای اجتماعی
در تعریف زندگی راحت بیش از ۶۰ درصد از زنان سرپرست خانوار محرومیت از نیازهای اجتماعی را علت نداشتن یک زندگی راحت و آرامش­بخش می­دانستند. آن‌ها به علت دشواری اداره اقتصادی خود و خانواده و مسایل فرهنگی نظیر نگاه منفی جامعه به آنها، دچار نوعی انزوای اجتماعی شده و ارتباطشان با اطرافیان خیلی کم شده و هیچ اعتمادی به افراد جامعه نداشتند. در نتیجه بسیاری از این زنان “زندگی راحت” را بعد از تأمین اقتصادی، شغل، مهارت و تحصیلات، در داشتن ارتباط خوب با خویشاوندان و همسایگان… می­دیدند و از اینکه هیچ اعتبار و نفوذی در میان آن‌ها ندارند، ابراز ناراحتی می­کردند. در مجموع گفت‌وگو با این گروه از زنان مشخص کرد، عواملی که جدایی آن‌ها را از دیگران تقویت می­ کند، فقر و سرمایه‌ی کم برای تفریح با دیگران و نفرت از احساس ترحم و نگرش منفی اطرافیان، سرزنش­ها و طعنه­های خویشاوندان درجه یک است. بنابراین این گروه از زنان در ارتباط با دیگران دچار مشکل بوده و در اشاره به داشتن یک زندگی راحت علاوه بر تأمین نیازهای اقتصادی، نیازهای ارتباطی‌شان را نیز مؤثر می­دانستند.
«حتی اگر بتوانم کرایه خانه و هزینه­ های بچه­هایم را در بیاورم و تضمین مالی بشوم، چون خویشاوندانم با من رفت و آمد ندارند و از اینکه هیچ اعتبار و ارزشی بین آن‌ها ندارم، احساس یک زندگی راحت نمی­کنم».(زن ۳۹ ساله، علت سرپرستی: طلاق).
«احساس تحقیر شدن می­کنم، جوری شده‌ام که دیگر به کسی اعتماد ندارم. چرا باید بد نگاهم کنند، مگر فرق من با زن­های دیگر چیست، چون که بدبختم، باید کسی به خانه‌ام نیاید؟ حتی اگر از لحاظ مالی هم تکمیل بشوم؛ چون دیگران حس خوبی نسبت به من و بچه­هایم ندارند، احساس یک زندگی راحت نمی­کنم» (زن ۵۳ ساله، علت سرپرستی: طلاق).
«زن­های مثل ما احترامی یک زنی که شوهر دارد و وضع مالیش خوب است را ندارند. آن­ها خیلی بهتر و راحت­تر از ما می­توانند هر کاری انجام بدهند هر مراسمی باشه می­روند، خیلی کارهای بهتر و مفیدتری نسبت به ما انجام می­ دهند، به جای اینکه دستفروشی کنند می­روند کلاسی­های هنری، سینما …» (زن ۵۱ ساله، علت سرپرستی: متواری بودن همسر).
۴-۱-۲-۴. محرومیت از نیازهای سیاسی
در مصاحبه صورت گرفته حدود۲۰ درصد از زنان به محرومیت از نیازهای سیاسی اشاره کردند و از احساس بی­ عدالتی و نبود امنیت و بی‌توجهی مسئولین رنج می­بردند و همچنین با اشاره به فرزندانشان معتقد بودند اگر آن‌ها بتوانند با آرامش در ارتباط با دیگران درصدد تحقق اهداف خود پیشرفت کنند و سهمی در اجتماع داشته باشند و مورد بی­توجهی و توهین مسئولین قرار نگیرند، یک زندگی راحت خواهند داشت. این گروه از زنان به‌علت نبود عدالت در این زمینه احساس نابرابری می­کردند.
«یک زن سرپرست خانوار وقتی زندگی خوب و راحتی دارد که خیالش از بچه­هایش راحت باشد. اگر بچه­های من هم بتوانند مثل بچه­های مردم امنیتی در این مملکت داشته باشند؛ به هر جا که مراجعه ­کنند؛ برای تحصیل یا کار، مسئولین هوای‌شان را داشته باشند، خیالم راحت می‌شود. من که مثل بعضی­ها خوش­شانس نیستم، می­ترسم بچه­هایم هم مثل خودم بشوند …» (زن ۴۸ ساله، علت سرپرستی: فوت همسر).
«فکر کردن به اینکه هم­کلاسی­هایم چقدر پیشرفت کرده‌اند و در این جامعه اینقدر تأثیرگذار هستند، آزارم می­دهد. زندگی راحت برای من در تحرک و پیشرفت تعریف می­ شود. اینکه در چیزی که هستم نمانم، پویا باشم و در اجتماع مفید باشم و احساس امنیت کنم؛ یعنی وقتی که به سازمانی مراجعه می­کنم به‌خاطر فقیر بودنم مرا رد نکنند. مسئولین باید عدالت را رعایت کنند تا بتوانم موقعیت اجتماعی خوبی کسب کنم و به اطرافیانم بفهمانم هیچ چیزی از آنان کم ندارم. به‌طور کلی در این راه هیچ مانعی نباشد که امنیت را از من بگیرد. آن وقت است که احساس رضایت و راحتی می­کنم» (زن۴۶ ساله، علت سرپرستی: فوت همسر).
جدول شماره (۴-۱): توزیع فراوانی محرومیت از نیازهای اساسی

درصد

محرومیت از نیازهای اساسی

۸۰./.

محرومیت از نیازهای اقتصادی

۶۷./.

محرومیت از نیازهای فرهنگی

۶۰./.

محرومیت از نیازهای اجتماعی

۲۰./.

محرومیت از نیازهای سیاسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:12:00 ق.ظ ]




من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعۀ دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند برایشان پیمای

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

که حریفان ز مُل و من ز تحمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و تست
که نه مهر از تو بریدم، نه به کس پیوستم
پیش از آب گل من، در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آنجا، نه به خود بر بستم
من غلام توام از روی حقیقت لیکن
با وجودت نتوان گفت که من خود هستم
دائما عادت من گوشه نشستن بودی
تا تو برخواسته ای از طلبت ننشستم
تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست
تو جفا کردی و من عهد جفا نشکستم
سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل
نروم باز گر این بار که رفتم جستم
درون مایه اصلی غزل:
نخستین نشانۀ قابل اتّکا ساقی و باده است با تصریح به ماهیت و جداسازی آن از ساقی متعیّن و باده انگوری که خواستاران آن «کوته نظر» خوانده می شوند. جناس مثل و «تامل» بسیار خوش ساخت است چون گذشته از موسیقی لفظ، شکل کتابتیِ آن مهم و دارای نقش است، بدین معنی که با بهره گرفتن از جنبۀ دیداری می خواهد بگوید فرق این دو ظاهرا فقط در دو حرف (تا)است ولی در معنی تا بی نهایت، و آن کجا و این کجا (نیز بنگرید به نمونه ای دیگر از این شگرد در بیت «راهی به سوی عاقبت خیر می رود. . . » در ص۳۰۳) امّا در مورد مفهوم «ساقی» ابهام هنر مندانه هست که مثل اغلب ظرافت های هنر مندانه سخن سعدی پوشیده و در یافت آن نیازمند تامل است، بدین معنی که ذهن را در گمان می اندازد که ساقی الست است یا گردانندۀ مِیِ انگوری. به نظر می رسد شاعر با ظرافت در بیت نخست «ساقی» را به مفهوم عرفانی و ازلی آن به خدمت گرفته و در بیت دوم که پای مُل نوشان در میان است به معنای دوم. نشانۀ گویای دیگر بیت «پیش از آب و گل من . . .» که با زبانی سخت ساده، صمیمانه و به دور از اصطلاح، ما را به جهان پیشان یا عالم ارواح پیش از خلقت جسم و قالب انسان و نفخ روح در آن فرا می برد. این بیت بی نهایت دل انگیز، خواه به قضایای پیمان الست برگردد (که در آن چون هنوز انسان خلق نشده بود در بارۀ مخاطب «اَلَستُ بِرَبّکُم» آرا گوناگون است، از جمله عزیز نسفی در (الانسان الکامل) معتقد است که خطاب به ماهّت بوده است. ص۱۶۱٫ همین نظر را نجم رازی در مرصاد العباد دارد. ص۱۱۵٫) و خواه به محبّت ارواح پیش از آفرینش کالبد، مطابق حدیث مشهور «تالیف» (الا رواحُ جنودُ مُجَنَّدهٌ. . . . الحدیث و نیسینگ المعجم. المفهرس لا لفاظ الحدیث النبوّی. ج۱٫ ص۳۸۵، مُشعِر بر محبّت ارواح به همدیگر در همان عالم)، در هر حال در ابتدا به نظر نمی رسد در بارۀ امور و عوالمی اسرار آمیز و دشوار یاب از این قبیل سروده شده باشد و گویی صرفا امری عاطفی و عاشقانه را نهایت با قدری مبالغه بیان می کند و اشاره و تلمیحی نیز در آن نیست، امّا با تامل معلوم می شود که چه افسون و اعجازی در آن نهفته است. آیا ساده تر از «پیش از آب و گِل» در اشاره به آن عالم خواص می توان یافت؟به همین سان دو عبارت فعلیِ «با خود آوردن» و «به خود بستن » با لطف عجیبی که در کاربرد دو حرف اضافۀ «با» و «به» هست و حرف «در» در لخت اول هم آن را کامل می کند . تداعی یا ایهامی هم در «بر بستن» به علاقۀ «آوردن» وجود دارد، بدین معنی که چیزی را که با خود می آورند. گاهی بر خود (گُرده یا کمر)می بندد. همچنین «پیش از» مفهوم زبانی است که به کمک قید سادۀ «آنجا» حالت مکان یا به اصطلاح تعّین مکانی پیدا می کند تا آوردن چیزی از آنجا ممکن شود. آنچه به نظر من دربارۀ هنر زبانی سعدی اهمیت بسیار دارد این است که او بویژه در همین دسته غزل هایش مصطلحات و مفاهیم اصلاً و ذاتاً پیچیده را به ساده ترین معادل آنها تبدیل یا بهتر بگویم «ترجمه» می کند، این نیز از همان موارد است (در ص۲۹۸به بعد نمونه هایی دیگر از آن نیز خواهد آمد.) اکنون به رسم قیاس چند بیت را که به رغم تفاوت های شکلی، اصل محتوایشان همین قدمت محبت است، به ترتیب زمان شاعران نقل می کنم.
زاری قهقستانی (ف۷۲۰ یا ۷۲۱) ظاهرا با تاثیر گیری از بیت سعدی و با افزودن «قائدۀ الست» :با خود آورده ام این قاعده از بدو الست. . . . . هر چه همره نشد اینجا نتوانم بربست (دیوان حکیم نزاری قهقستانی. ج۱٫ ص۳۶۱)
که خود الگو گیری آشکاری از این بیت سعدی است:
عشق من گلِ رخسار تو امروزی نیست. . . . . دیر سال است که من بلبل این بستانم
بیت حافظ البته لطف و گیرایی بیشتری از بیت نزاری و سلمان دارد. هم او در بیتی بلند با ذکر «الفت» و احتمالا با اشاره به حدیث «تالیف» :
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود. . . . . زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
(ضبط قزوینی، که بنده بیشتر می پسندد؛خانلری:نبود رنگ دو عالم که نقش. . .)
به نظر من بیت خواجه دارای جنبۀ تخیلی و بدیعی قوی است، لیکن بیت سعدی (پیش از آب و گل من . . .)شور و حال یا جنبۀ عاطفی نیرومند تری دارد. . . . که باز مفهومی پیچیده را بسیار ساده بیان کرده:در لغت اول با «غلام» خواندن خود در برابر «او» در حقیقت رابطه عبودی را (که آن هم از ملازمات عرفان است)بیان می دارد، و پیداست میان عبد و معبود همان فاصلۀ بی نهایتی هست که بین مملوک و مالک، ضمن این که با قید «از روی حقیقت» بر همین وجه از حقیقت تاکید می کند تا کمترین تردیدی در بُعد پرستشِ این رابطه باقی نگذارد، امّا با قید «لیکن» و همزمان به بیان بُعدی یکسره متفاوت می پردازد که همان وصول روح به وحدت است، آن هم باز به ساده ترین بیان یا تعبیر عام و غیر اصطلاحی. به دیگر سخن، هر یک از دو لغت یکی از دو سوی شطحیۀ «یگانگی در عین دو گانگی» را در بر دارد. در بیت بعدی دائما عادت من . . . » گوشه نشینی و اعتکاف زاهدانه را در برابر طلب عارفانه گذارده، و سر انجام در بیت آخر، شاعر در پاسخ اندرز خود به خویشتن با بیانی که خالی از چاشنی طنز هم نیست وعده می دهد که اگر این بار از مهلکۀ عشق جان به در ببرد دیگر در پی آن نخواهد رفت، که نوعی تعلیق زیرکانه بر محال است زیرا لحن او نشان می دهد که جان بردنی در کار نیست (حمیدیان، ۱۲۳:۱۳۸۳).
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول:
ای ساقی (معشوق)من (عاشق)از این اشتیاق که برای دیدار تو دارم به اندازه کافی از خود بی خود و مست هستم، اگر یک جرعه دیگر به من بدهی، از هوش خواهم رفت. ساقی:کسی که جام شراب را به دست باده نوشان می دهد، کنایه از معشوق/بِبَری از دستم:مرا از دست می بری، «از دست بردن» به کنایه یعنی از خود بی خود کردن است/ساقی و مست و جرعه و از دست رفتن:مراعات نظیر/
بیت دوم:
شراب را به هر کسی که پست همّت و کوتاه بین است بنوشان، (تا مگر از کوته بینی عقل رها شوند)، زیرا یاران مجلس را شراب مست می کند، امّا من از تامل در زیبایی تو مست شده ام (زیبایی تو از هر شرابی مَستی بخش تر است.) کوته نظر: کوته بین، سطحی نگر، پست همّت/پیمای:ازمصدر پیمودن شراب بنوشان/ که: زیرا/حریفان:یاران مجلس/مُل:شراب/کوته نظران، حریفان، من:مراعات نظیر/بیت سوم: سوگند به عشق و محبّت و وفاداری که بین من (عاشق)و تو (معشوق)است، از تو دل نکندم (ای معشوق)و رشته عشق و محبّت و وفا داری تو را پاره نکردم، و به سوی معشوق دیگری نرفتم (به کس دیگری دل نبستم). مِهر جناس تام، عشق و محبّت/مهر و وفا:مراعات نظیر و آرایه جمع/من و تو:آرایه جمع/نه مهر از تو بُریدم:رشته عشق تو را نگسستم. /نه به کس پیوستم:عاشق کسی نشدم/
بیت چهارم:
(زمانی که روح من در عالم بالا بود و به دنیا هبوط نکرده بود)، قبل از اینکه وجود مرا گِل کنند و آمادۀ ساختن من، عشق تو در دل من جان گرفته بود، من این عشق را از عالم بالا آورده ام به این جهان و اعماق وجودم می جوشد، چیزی نیست که از روی تظاهر به خود نسبت دهم. می گوید عشق من عشقی حقیقی است نه مجازی و موقت و زود گذر. آب و گل:آرایه تصادف:جمع، مراعات نظیر/دِل من اضافه تخصیصی/مهر تو اضافه تخصیصی/آن جا:مراد عالم بالا و ملکوت خداوند است/نه به خود بَر بَستم:بر خود نبستم. «به خود بر بستن» یا «بر خود بستن» به کنایه یعنی «چیزی را به زور (بر خلاف طبع و سرشت) به خود تحمیل کردن، چیزی را به خود نسبت دادن، تظاهر به چیزی کردن» /
بیت پنجم:
به راستی من غلام و چاکر تو هستم (ای معشوق)، اما (این سخن خالی از اشکال نیست، زیرا همین که بگویم غلام توام هستی خود را اثبات کرده ام، در حالی که در برابر تو اصلا نمی توان گفت که من وجود دارم. ساقی یا معشوق در اینجا جلوه ای از «ساقی ازلی» را به خود گرفته است. من:جناس تکرار/از روی حقیقت: حقیقتاً/
بیت ششم:
دائما عادت من «عاشق» انزوا و گوشه نشینی بود، وقتی که تو پدیدار شدی، در راه رسیدن به تو تلاش کردم. گوشه نشستن:گوشه نشینی، انزوا «گوشه» به جای خواصی اطلاق می شد که شیخ یا مرید در آنجا به ریاضت و تذهیب نفس می پرداخت. /برخاسته ای:پدیدار شده جلوه گری کرده ای/طلب:تلاش در راه رسیدن به مراد/نَنشَستم:از پا نَنشستم، نیاسودم، دست بر نداشتم/دائما:قید/نشستن و بر خواسته یی: تضاد/ نشستم و ننشستم:تضاد/
بیت هفتم:
تو از من خسته شده ای (ای معشوق)ولی من تاب و توان تحمِل تنهایی را ندارم، تو بی وفایی و ظلم کردی (به من عاشق)اما من همچنان به پیمان عشق تو پای بندم. ملول:بیزار، زود سیر، خسته. «ی» در «ملولی» شناسه است به معنای «هستی» /جفا:بی مهری، بی وفایی/عهد وفا:پیمان وفا داری، اضافه توصیفی/ جفا و وفا: تضاد، مراعات نظیر/
بیت هشتم:
ای سعدی به تو گفتم که به دنبال (میل و خواهش)دلت نرو (در پی عشق و عاشقی نباش)، (سعدی می‎گوید: (این بار دیگر نمی روم، اگر این بار بروم جان به در برده ام. نَرَوم باز:دوباره نخواهم رفت. /گر:اگر/جستم:جان به در ببرم.
وزن غزل:
این غزل بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فعلاتن فع لن و در بحر رمل مثمن مخبون اصلم سروده شده است.
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از: (مستم، دستم، مستم، پیوستم، بر بستم، هستم، هستم، ننشستم، نشکستم، جستم)
ویژگی های سبکی غزل:
در هر بیت مفهوم واحدی به کار رفته و زیربنای غزل با اوزان هماهنگ و دلنشین مخاطب را تا انتهای غزل هدایت می کند غزل محتوی عمیق عاشقانه دارد و از آرایه های معنوی و درونی وبیرونی و صناعات ادبی وافر و لازم بهره مند است که حول ویژگی های سبکی دورۀ هفتم یعنی سبک عراقی مانور می دهد.

۴-۱-۵۰٫

دل پیش تو و دیده به جای دگَرَستم . . . . تا حضم نداند که تو را می نِگَرِستم
روزی به در آیم من از این پرده ناموس. . . هر جا که بتی چون تو ببینم بپرستم
اَلمِنَّتُ لِلَّه که دلم صید غمی شُد. . . . کز خوردن غم های پراکنده بِرَستم
آن عهد که گفتی نکنم مهر فراموش. . . . . بِشکستی و من بر سر پیمان دُرُستم
تا ذوقِ دَرونَم خبری می دهد از دوست. . . از طعنۀ دشمن به خدا گر خَبَرَستم
می خواستمت پیش کسی لایق خدمت. . . . جان نیک حقیر است ندانم چه فِرِستم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:11:00 ق.ظ ]




حضور امر مطلق در جهان که از نظر نصر به وسیله شریعت امکان‌پذیر است، معنایی دینی به کلیه‌ی اعمال فردی و اجتماعی انسان می‌بخشد. از نظر او شور و نشاط دینی و روحانی اسلام از حضور هردو ساحت حاصل شده است. ساحت‌هایی که اصول و ضوابطی را برای زندگی معنوی فراهم می‌کند و جامعه دین‌مدار را به وجود می‌آورد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

توجه نصر به جنبه‌های باطنی ادیان که به دلیل گرایش‌های صوفیانه و نگرش‌های سنت‌گرایانه است، در نهایت به وحدت ادیان منجر می‌شود. مهم‌ترین آموزه‌ی معرفتی سنت‌گرایان، وحدت‌گرایی باطنی ادیان و به تعبیر شوان، وحدت استعلایی ادیان است.
از نظر ایشان، «هر دینی دو بعد ظاهری (شریعت) و باطنی (طریقت عرفان) دارد و اختلاف در ظاهر ادیان به دلیل جغرافیا و تاریخ نزول وحی است، اما پژواک ندای الهی از قلب همه‌ی دین‌ها قابل شنیدن است».[۲۸۹]
نصر معتقد است: «خداوند یک دین نازل کرده و آن دین «لا اله الا الله» است که از آدم شروع و به حضرت خاتم ختم می‌شود».[۲۹۰]
«تفاوت ادیان در بعد شریعت آن‌هاست؛ اما باطن ادیان از یک حقیقت نشئت می‌گیرد، از این‌رو تقریب ادیان و مذاهب با توجه به باطن آن‌ها امکان‌پذیر است».[۲۹۱]
نصر تعارض بین آموزه‌های ادیان را مربوط به اوضاع و شرایط خارجی می‌داند وگرنه همه ادیان به یک حقیقت واحد تعلق دارند. از این‌رو، نقش مسیحیت با اسلام متفاوت است.
«مسیحیت ناگزیر بود جهانی را نجات بخشد که در اثر خردگرایی و طبیعت‌گرایی رو به نابودی می‌رفت از این‌رو، خود را به عنوان طریق عشق و ایثار معرفی می‌کند، اما اسلام به جهانی متفاوت قدم گذاشت و نیازی به مقابله با سوفسطائیان و عقل‌گرایان نبود. در حقیقت اسلام برای تحکیم مجدد وحی ابراهیمی آمده بود».[۲۹۲]
نصر رستگاری را امری جهان شمول می‌داند و دیدگاهی را که رستگاری را برای همه ادیان نمی‌داند دیدگاهی متعصب و محدود تلقی می‌کند که این با نظر بسیاری از الهی‌دانان و صوفیان در طول تاریخ از جمله جلال‌الدین رومی متفاوت است.
«هر دینی دعوی صدقی دارد که مبتنی است بر نحوه‌ای که در آن حق، در آن عالم دینی متجلی می‌شود که این نحوه تجلّی با نحوه‌ای که در آن خدا در عوالم دیگر تجلی می‌یابد یکسان نیست. به هیچ‌روی دلیلی در دست نداریم که چرا دعاوی صدق باید یکسان باشند، اما مشکل وقتی به وجود می‌آید که دو عالم مختلف، ناظر به واقعیت واحدی هستند… بنابراین هم توصیف مسیحیت و هم توصیف‌ اسلام از آن واقعیت، توصیف‌های صوابی هستند… ولو متعارض باشند».[۲۹۳]
دکتر نصر مدارا با سایر ادیان را به معنای تحمل آنان، در عین اعتقاد به نادرستی آن‌ها نمی‌پذیرد؛ وی با اعتقاد به صادق‌بودن گزاره‌های همه ادیان، علاوه بر تکثر ادیان در سعادت، تکثر در حقانیت را نیز می‌پذیرد. او بر این نکته تأکید می‌کند که «تکثر ادیان و مذاهب در جوامع با مطلق اندیشی ادیان و توجه‌دادن به مذهب ناب، حاصل نمی‌شود، بلکه نیازمند مسامحه است و پذیرش تکثرگرایی مذهبی و نشاندن آن به جای مطلق‌گرایی راه پایان‌دادن به اختلافات است».[۲۹۴]

۳-۱-۴- سنت و دین از نگاه نصر وسنت گرایان

قبل از پرداختن به دیدگاه نصر در باب کثرت ادیان ابتدا باید معنای دین از منظر سنت‌گرایان به خصوص سیدحسین نصر تبیین شود. همان‌طور که در معنای سنت در ابتدای فصل گذشت، دکتر نصر معتقد است: «سنت به معنای حقایق یا اصولی است که دارای منشأ الهی بوده و از طریق پیامبران، انبیاء، اوتاره‌ها، لوگوس و… بر بشر و در واقع بر کل قلمرو کیهانی، وحی و الهام شده است».[۲۹۵]
پس ذات قدسی از آن حیث که ذات قدسی است، مبدأ سنت است و به تعبیری «مانند خونی می‌ماند که در شریان‌های سنت جاری است. سنت حضور ذات قدسی را در تمام نقاط جهان هستی گسترش می‌دهد و تمدنی می‌آفریند که ذات قدسی، حضور فراگیر در آن دارداما مطابق الگوی سنتی، سنت نخستینی[۲۹۶] وجود دارد که میراث اولیه معنوی و عقلانی انسان نخستین یا مثالی است که مستقیماً از وحی رسیده است. «آن‌گاه که عالم ملک و ملکوت هنوز متحد بودند». [۲۹۷] انعکاس این سنت پایه، در سنت‌های بعدی نهفته است به طوری که در هر سنت مشتمل بر نبوغ معنوی و عنایتی ویژه است و صرفاً تاریخی نیست.
همان‌گونه که از ریشه‌شناسی دین و سنت حاکی است: «دین به‌سانِ وسیله‌ای معرفی شده است که انسان را به خدا پیوند می‌دهد و حال آنکه سنت، فحوای دین را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌سازد، بنابراین اسلام به عنوان یک دین، در جوانب ثابت منحصر بوده و به همین دلیل ایستا و راکد است، اما به عنوان سنت علاوه بر جوانب ثابت، جوانب متغیر را نیز در بر می‌گیرد و از این‌رو پویا و زنده می‌باشد».[۲۹۸]
از آنچه بیان شد روشن گردید که نهایت مقصود سنت‌گرایان از سنت همان دین(Religion)یعنی حقیقت واحد دینی و به عبارت دیگر، مجموع حقایق مشترک میان همه ادیان است. بدین‌سان از نظر نصر «دین نه تنها کلید فهم این اعمال هستی است، بلکه هم‌چنین مستمسکی است که انسان به وسیله‌ی آن می‌تواند از نازل‌ترین مراتب وجود به رأس هرم هستی؛ یعنی محضر الهی سیر نماید و از این‌رو آموزه‌ها، نمادها و شعائر یک دین دارای معنایی هستند که مقید و محدود به عالم مکانی و زمانی نمی‌باشند».[۲۹۹]
نصر با اذعان به وجود سلسله مراتب در ادیان و تأکید بر اینکه واقعیت بیرونی و صوری آنان حق مطلب را درباره‌ی آن‌ها ادا نمی‌کند، می‌افزاید:«بعد بیرونی یا ظاهری دین فی حد ذاته جهت تحصیل رستگاری فرد مؤمن بدان کافی است، اما جنبه‌ی درونی یا باطنی دین با امور بی‌صورت و ماهوی سروکار دارد که انسان را در اوضاع و احوال کنونی به ذات برین واصل می‌کند.»[۳۰۰]
به این صورت در دیدگاه سنتی فهم قشری و متعارف از تجلیات دینی نیز در تأمین سعادت متدینان کافی است، اگرچه راه‌یابی به باطن و درک اسرار آن‌ها، مرحله‌ای است شریف‌تر که فراچنگ غالب انسان‌ها نمی‌آید.

۳-۲- تبیین نظریه وحدت متعالیه ادیان

ابتدا باید گفت که دیدگاه نصر درباره‌ی دین بر مفهوم اصل موضوعی وحی‌های متکثر و گوناگون تکیه دارد؛ این اصل نوعی رکن اصلی در آثار او به حساب می‌آید. او نوع بشر را منقسم به شاخه‌های متعدد و متمایز قلمداد می‌کند که هریک خصوصیات منحصر به خود را دارد، همچون خصوصیات روان‌شناختی و جزء آن که قابلیت‌های آن نسبت به حقیقت را تعین می‌بخشد و درک و فهمش از واقعیت را شکل می‌دهد.
گروه‌های انسانی مختلف مخاطب وحی‌هایی قرار می‌گیرند که جنبه‌های صوری آن‌ها را نیازها و قابلیت‌های موجود تعین می‌بخشد. این نکته بسیار مهمی است، از این‌رو آنچه تفاوت‌های موجود میان صور حقیقت را معین می‌کند تفاوت میان قابل‌های بشری است. «هزاران سال است که بشریت به شاخه‌های اساساً متفاوت بخش شده است که این شاخه‌ها بشریت‌های کامل بسیاری را تشکیل می‌دهند که کم و بیش در خود محصور گشته‌اند؛ وجود قابلیت‌های معنوی چنین متفاوت و چنین انکسارهای متفاوت، حقیقت واحد را ایجاب می‌کند».[۳۰۱]
برای اینکه اندیشه‌ی وحی‌ها متکثر عقلانی باشد اعتقاد به چنین تفکیکی ضرورت دارد.
وحی‌ها به اعتباری به زبان‌های مختلف الهی ابلاغ می‌شوند و لازم است که به ضرورت و اعتبار وحی‌های متکثر توجه کنیم.
البته در مورد اصطلاح وحی باید گفت که این اصطلاح در واژگان سنت‌گرایان معنای خاصی را به دوش می‌کشد. وحی با شهود و کشف تفاوت دارد. وحی همواره برمنشأ و سرچشمه‌ی صوری کل سنت دلالت دارد همچنین وحی با الهام[۳۰۲] هم متفاوت است.
هر وحی یا دینی طبق نظر سنت‌گرایان سرشتی دوگانه دارد، هم فی‌نفسه تمام امور لازم و ضروری را برای نجات بشر در بردارد؛ پس از این نظر کامل است و هم با تعداد خاصی از آدمیان متناسب است و شرایط ویژه‌ای را در نظر می‌گیرد. بنابراین از این نظر ناقص و با محدودیت‌هایی همراه است.
به گفته‌ی دکتر نصر «خودِ دین است و هم یک دین، خود دین است از آن حیث که در درون خود حقیقت و ابزار رسیدن به حقیقت را در بردارد. یک دین است؛ چراکه متناسب با نیازهای معنوی روانی بشریتی که برای او آن دین مقرر شده است بر جنبه‌ها ی خاصی از حقیقت تأکید می‌کند».[۳۰۳]
افزون بر این تنوع وحی‌ها، مسأله به اصطلاح ‌شأن پیامبرانی که ابلاغ‌گران این وحی‌ها بوده‌اند به میان می‌آید. هر پیامبری، بنابر بر وجهه‌ای معین یا کلید معنوی که تعیین‌کننده‌ی لحن آن سنتی است که باید از پیام ناشی شود، نقش متناسبی را ایفا می‌کند، از نظر شوان «پیامبران بزرگ، اگرچه بنابر اصل خود؛ یعنی در معرفت عرفانی‌شان و درلوگوس، مطمئناً یکی هستند، با وجود این در مرتبه‌ی پدیداری؛ یعنی در مرتبه‌ی ظهور بر روی زمین بالضروره یکسان نیستند؛ آنچه برابر است پیام‌ها است هنگامی که هریک در تمامیت خود لحاظ شود. در هر حال، نباید واقعیت پدیداری یا تکوینی را با واقعیت روحانی خلط کرد؛ چه این دومی است که واحد است در حالی‌که اولی متنوع و متکثر».[۳۰۴]

۳-۲-۱اصول نظریه‌ی وحدت متعالی ادیان

۳- ۲-۱-۱-تمام ادیان مبدأ واحدی دارند

به عقیده سنت‌گرایان سرچشمه‌ی وحی‌ها و ادیان، یک حقیقت واحد است که این حقیقت، سلسله مراتبی دارد و نیز این حقیقت واحد، مبدأ تمام مظاهر تمدن‌های سنتی مربوط به این ادیان، مانند آداب، مناسک، قوانین، هنرها و سایر ساحت‌های سنتی دینی است.
تفسیر سنتی فلسفه جاویدان، یک حق الهی را مبدأ تمامی آن ادیان هزاره‌ای می‌داند که طی اعصار و قرون بر حیات بشر حاکم بوده‌اند و تمدن‌های سنتی، قوانین مقدس، نهادهای اجتماعی و علوم و هنرها این تمدن را خلق کرده‌اند. «دین حق الهی، فوق هر مفهوم و مقوله است و از همه‌ی آنچه درباره‌اش می‌توان گفت، برتر است».[۳۰۵]
بنابراین ادیان در مرتبه الهی و مبدأ تجلی کیهانی یگانه‌اند.
این مرتبه، همان حقیقه الحقایق یا اسم اعظم است که نمی‌توان به اسمی موسومش کرد. «همان مافوق وجود است که وجود مطلق، نخستین تعین قهری آن است. مافوق وجود و وجود مطلق، توأمان، مرتبه الهی را تشکیل می‌دهند و همان مبدأ تجلی کیهانی‌اند که لوگوس یا کلمه الله محمل این تجلی است».[۳۰۶]
این مرتبه‌ی الهی که از همه‌ی صفات، متعالی است، در عین حال که فراتر از تمام وجودهاست، خود وجود کلی است که هم مبدأ عالم هستی و هم سرچشمه‌ی امور قدسی و اعتقادات اصیل سنتی است. «بنابراین این حقیقت الهی همانند چشمه‌ای عظیم که بر قله کوهی فوران کند، آب شیب‌هایی را که با پراکندگی هرچه بیشتر از هر طرف جاری می‌شوند، موجب می‌شود. هر آب شیب، رمز همه‌ی درجات واقعیت و رمز مراتب کیهانی و بر سبیل جابه‌جایی، مراتب فراکیهانی واقعیت یک عالم دینی خاص است. با این حال، همه‌ی آب شیب‌ها از چشمه‌ی واحد ناشی می‌شوند و جوهر همه‌ی آن‌ها در نهایت، همان آبی است که از چشمه‌ی واقع بر قله کوه جای می‌شود و این چشمه، در نهایت همان حق مطلق است که مبتدای همه‌ی عوالم قدسی و نیز منتهایی است که همه‌ی آنچه در آغوش این عوالم قرار گرفته، بدان باز می‌گردد».[۳۰۷]
هرچند از دیدگاه سنت‌گرایان، ادیان مختلف از مبدأ واحدی سرچشمه می‌گیرند، ولی این بدان معنی نیست که همه ادیان در سطح ظاهری و صوری نیز متحد و هماهنگ می‌باشند؛ چراکه حقیقت مطلق، وجود نامتناهی است که تجلی‌های گوناگونی دارد که هریک از آن‌ها در بستر خود، نشانی از آن حقیقت مطلق بوده و واقعی و حقیقی هستند.
بنابراین باید در عالمی ورای عالم ظواهر و صور به دنبال وحدت ادیان بود. آن‌ها کاملاً به نبوغ معنوی خاص هر دین و یگانگی آن واقف‌اند و پافشاری می‌کنند که این ویژگی‌ها، دلیل و مدرک دقیقی برای منشأ متعالی هر دینی و واقعیت صورت مثالی آن در عقل الهی است. وحدتی که سنت‌گرایان بدان استناد می‌کنند. «به تعبیر دقیق، وحدتی متعالی است که ورا و فرای صور و مظاهر بیرونی است».[۳۰۸]
بنابراین هرچند می‌توان شباهت‌هایی میان ادیان گوناگون پیدا کرد. فقط در دین «وحدت متعالیه» که یگانه است، باید به دنبال وحدت غایی بود. لذا ضرورتی ندارد که ادیان در مرتبه‌ی صورت‌ها و تعبّدیات ظاهری خود، حقایق وحدانی را اظهار می‌کنند؛ چراکه هریک از ادیان، ماهیتی متمایز و مخصوص به خود دارد؛ و در واقع هر عالم دینی، یک آفریده‌ی بی‌همتای صانع الهی است.

۳-۲-۱-۲-تفاوت جایگاه امر مطلق و مثل اعلاء

یکی از دلایلی که نصر در جهت اثبات پلورالیزم باطنی خود اقامه می کند، معطوف به مفهوم «مطلق» است؛ بدین معنا که تنها ذات مطلق، مطلق است، اما هر یک از ادیان اگرچه در عالم خودشان. مطلق محسوب می‌شوند – ولی این اطلاق آن‌ها نسبی است. به عبارت دیگر تنها ذات مطلق، مطلق است، ولی هر تجلی ذات مطلق به صورت وحی، عالمی از صور و معنای قدسی خلق می‌کند که در آن برخی تعیّن‌ها، اقنوم‌ها، اشخاص الهی یا لوگوس به صورت مطلق به نظر می‌‌رسند بدون آنکه ذات مطلق فی حد ذاته باشند… اگر یک مسیحی خدا را به صورت «تثلیث» یا مسیح را به صورت لوگوس [کلمه‌الله] می‌بیند و به این عقیده، به یک معنای مطلق پایبند است، این امر فقط از نگاه دینی قابل فهم است و حال آنکه از نگاه، مابعدالطبیعی، این امور به صورت «مطلق نسبی» دیده می‌شوند؛ زیرا فقط الوهیت به لحاظ عدم تناهی و یکتایی حضرتش فراتر از هرگونه نسبیت است.[۳۰۹]
بنابراین جلوه‌های متعددی از ذات الهی همچون قرآن، انجیل، مسیح، نمادهای مقدس، قوانین الهی و ادیان متفاوت، هم در چهارچوب خاص خود واقعی و مطلق‌اند و پیروان ادیان قادر خواهند بود که با مطلق‌انگاشتن اصول اعتقادی خود بدان‌ها ملتزم باشند، ولی در عین حال، ادیان دیگر نیز محترم و واقعی‌اند؛ چراکه در ادیان دیگر نزول امر مطلق، صورت‌های دیگری به خود گرفته‌اند.[۳۱۰]
و از این‌رو تمام تجلیات، نسبتاً واقعی و به عبارت دیگر مطلق نسبی خواهند بود. نصر که تفکیک میان مطلق و نسبی را مانند این همانگویی بدیهی می‌داند، در عین حال اعتراف می کند که مفهوم «مطلق نسبی» به ظاهر سرشتی متناقض دارد، اما از نظر او این امر مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ «چراکه این تناقض و بی‌معنایی در سطح عقل استدلالی است وگرنه از نظر مابعدالطبیعی معنادار است»،[۳۱۱] اما چنین بیانی برای تحصیل کثرت‌گرایی باطنی و یا وحدت متعالی ادیان ومآلا رفع نزاع‌های میان معتقدان به سنت‌های مختلف کافی به نظر نمی‌رسد.
ما از طریق اصطلاح مطلق نسبی، می‌توانیم دریابیم که سنت‌های مختلف ابعاد مشابهی دارند و مثلاً بین قرآن و مسیح که هر دو تجلی خدا هستند، تشابه وجود دارد، اما محققاً بحث میان مسیحیان و مسلمانان بر سر موضوع تثلیث را نمی‌توان با قایل‌شدن به چنین اصطلاحی پایان داد.
اگر خداوند حقیقتاً واحد است و همان‌گونه که مسلمانان معتقدند هیچ شریک یا صورت دیگری را نمی‌پذیرد، در آن صورت تثلیث صادق نیست و قول به این‌که مفهوم «مطلق نسبی» ما را در پذیرش توأمان تثلیث و توحید یاری می‌دهد. رأی ناصوابی است و محققاً حقانیت هریک از این دو تصدیق، مستلزم بطلان دیگری است.
به دلیل همین نارسایی است که نصر مفهوم دیگری یعنی «مثل اعلاء» را مطرح می کند.
از نظر او«هر دین، تجلی ملکوتی‌اش را بر روی زمین هویدا می‌سازد. واقعیت تام هر دینی مانند اسلام یا مسیحیت، وجودی فراتاریخی دارد و این واقعیت در طول ادوار تاریخی یک دین، محتوای آن مثال اعلاء را ظاهر می‌سازد».[۳۱۲]
پس تمام ادیان بازتابی از یک واقعیت دینی مثالی می‌باشند، بدون آن‌که هیچ‌گونه اخذ و اقتباس تاریخی از یکدیگر داشته باشند و پیداست که بازتاب‌های امر واحد همگی متوجه یک واقعیت بوده و مبرّای از تناقض می‌باشند.

۳-۲-۱-۳- اصل راست آیینی

مفهوم راست‌آیینی در کنار کژآیینی مطرح است تا با وضوح بیشتری خود را بنمایاند. اهمیت مفهوم از آن‌روست که به معنای درستی باورها است. وجود حقیقت جایی معنادار و برجسته می کند که امور غیرواقعی و خطا نیز باشند، حقیقت و خطا دو امر به هم پیوسته‌اند. به همین دلیل، به سبب حضور در عصر تجدد و رواج باورهای آمیخته به خطا لزوم تبیین باورهای درست و شیوه راست‌آیینی اهمیتی دوچندان می‌یابد. سنت‌گرایان، اصولی همچون داشتن منشأ الهی، تعلیم مطلوب و روش معنوی کارآمد را برای راست‌آیینی بایسته می‌دانند. «زمانی که یک دین از راست‌آیینی درون ذاتی برخوردار است که دارای آموزه‌هایی اصیل باشد، آن‌گاه باید معنویت را ستایش کند و فعلیت بخشد که هم سنگ این تعلیم است و در نتیجه تقدس را به منزله‌ی هم مفهوم و هم واقعیت، در محدوده‌ی خود گنجانده باشد، منظور این است که آن دین باید منشأ الهی و نه فلسفی داشته باشد و بنابراین از حضوری قداست‌زا و کرامت‌بخش سرشار باشد».[۳۱۳]
در این نگاه، هماهنگی اجزای یک دین و هم جهت‌بودن آن‌ها برای رساندن انسان به غایت معنوی مدنظر است. همه‌ی اجزای یک دین باید بتوانند انسان را در راستای هدف سنت توانمند کنند و زندگی و باور او را قدسی کنند.
شوان این اصل را این‌چنین به روشنی بیان می‌کند. «یک دین برای آنکه راست‌آیین باشد، باید واجد سمبولی اسطوره‌ای یا تعلیمی باشد که میان حق و موهوم، یا مطلق و نسبی تمایزی اساسی برقرار سازد… و باید راهی را عرضه کند که هم برای کمال تمرکز بر حق و هم برای تداوم آن به کار آید. به سخن دیگر، یک دین راست‌آیین مشروط است بر آنکه اندیشه‌ای مکفی، هرچند نه همواره جامع و کامل، از مطلق و نسبی به دست دهد و همواره با آن اندیشه‌ای از روابط متقابل آن‌ها».[۳۱۴]
نصر در تعریف خود از راست‌آیینی، آن را بر داشتن ماهیت دینی و انجام درست اعمال برای رسیدن به غایت می‌داند او راست‌آیینی را این‌گونه تعریف می‌کند: «راست‌آیینی یعنی برخورداری از حقیقت دینی و راست‌کرداری به معنای روش صحیح انجام اعمال و رسیدن به حقیقت است».[۳۱۵]
وی در تبیین این سخن، پذیرش آموزه‌های اصلی دین و عمل مطابق شریعت را پیش می‌نهد و اذعان می‌کند که مثلاً همه فرق رسمی و ظاهری شیعه و سنی تا زمانی که این اصول را مراعات کنند در حلقه راست‌آیینی می‌گنجند.
راست‌آیینی، مانند سنت به گونه‌ای است که دارای ابعادی فراتر از دین است. همان‌گونه که سنت در یک دین نمی‌گنجد، راست‌آیینی نیز اگر در تمامیت خود رخ بنماید، نمی‌توان گفت اسلام است یا مسیحیت. از نظر سنت‌گرایان، «راست‌آیینی مطلق را نمی‌توان به صورت دینی مطرح کرد، چراکه شناخت بی‌واسطه اسرار، نه اسلامی است و نه مسیحی، همان‌گونه که دیدار یک کوه، دیدار یک کوه است، نه چیز دیگر».[۳۱۶]
راست‌آیینی به نوعی با باطنی‌‌گروی هم‌بسته است. گویی راست‌آیینی، بررسی مبانی و بن‌مایه‌های نهایی یک دین است؛ زیرا معیار اساسی سنت‌گرایان در پذیرش ادیان، عبور از لایه‌های بیرونی و رسیدن به باطن هر دین است و از آن‌جاست که می‌کوشند میان ادیان مختلف، وحدت برقرار سازند. از این‌رو نصر، تصوف سنتی و راست‌آیین را «نه تنها بخشی از اسلام، بلکه قلب آن می‌داند که با نمودهای عرفانی مسیحیت قابل مقایسه نیست و اساساً باطنی‌گروی اصیل در قلب راست‌آیینی و راست‌گرایی جای گرفته است».[۳۱۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:11:00 ق.ظ ]




جنسیت پاسخگویان:
تمامی دهیاران و شوراهای اسلامی به‌عنوان پاسخگویان این تحقیق، مرد هستند.
وضعیت تحصیلی پاسخگویان:
از کل ۶۵ نفر پاسخگو به پرسشنامه ۶/۷ درصد دارای تحصیلات ابتدایی، ۶/۲۷ درصد دارای تحصیلات راهنمایی، ۴۳ درصد دارای تحصیلات دبیرستان، ۴/۱۸ درصد کاردانی و ۳ درصد دارای تحصیلات کارشناسی ارشد می­باشند. بیشترین فراوانی مربوط به دارندگان سطح تحصیلات دبیرستان، و کمترین فراوانی مربوط دارندگان مدرک کارشناسی ارشد است.
جدول ۴-۲: توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب متغیر سطح تحصیلات

سطح تحصیلات
فراوانی
درصد

ابتدایی
۵
۶/۷

راهنمایی
۱۸
۶/۲۷

دبیرستان
۲۸
۴۳

کاردانی
۱۲
۴/۱۸

کارشناسی
۲
۳

کارشناسی ارشد

۰

کل
۶۵
۱۰۰

یافته­های تحلیلی تحقیق:
روابط علت و معلولی شاخص­ های توسعه پایدار:
برای انجام مدل­سازی بعد از تشخیص متغیرهای مؤثر بر مدل در یک دیاگرام ضمن تعیین روابط علی بین دو یا چند متغیر، جهت تأثیر آن متغیرها را نیز مشخص شد. بنابراین با توجه به متغیرهای اشاره‌شده در جدول(۳-۱) روابط علت و معلولی هر یک از ابعاد رسم گردید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دیاگرام علت و معلولی بعد زیست­محیطی توسعه پایدار:
با توجه به مفاهیم توسعه و توسعه پایدار روابط علی متغیرهای بعد زیست‌محیطی تعریف شد. همان‌طور که در نمودار(۴-۱) مشاهده می­ شود بعد زیست‌محیطی در دو حلقه مثبت و منفی ایجادشده است که در تفسیر آن می­توان گفت، افزایش موجودیت منابع طبیعی باعث افزایش تنوع منابع طبیعی می­گردد. این افزایش تنوع در توزیع منابع طبیعی و کارایی آن تأثیر مثبت دارد و درنهایت با افزایش کارایی منابع طبیعی به دلیل افزایش اهمیت آن، حفاظت از محیط طبیعی بیشتر موردتوجه قرار می­گیرد. حفاظت از منابع طبیعی باعث می­ شود آسیب­پذیری منابع طبیعی نیز کاهش یابد. در بحث کاهش آسیب­پذیری، متغیرهای دیگری همچون مدیریت منابع طبیعی، تناسب کاربری اراضی، کشاورزی ارگانیک و میزان تخریب منابع طبیعی نیز تأثیرگذارند. به این صورت که هر­چه مدیریت منابع صحیح‌تر و دقیق­تر صورت گیرد آسیب­پذیری منابع نیز کاهش ­می­یابد. کاربری اراضی متناسب و حرکت به سمت کشاورزی ارگانیک نیز در کاهش ­آسیب­پذیری منابع طبیعی تأثیر مثبتی خواهد داشت. در نمودار علی بعد زیست‌محیطی جهت سنجش میزان آسیب­پذیری به حد مطلوب زیست‌محیطی نیاز هست که این حد مطلوب تحت عنوان سرزندگی منابع طبیعی در نمودار بیان‌شده است و هر چه میزان آسیب­پذیری منابع کمتر باشد سرزندگی منابع طبیعی بیشتر است.
شکل۴-۱: دیاگرام علّی بعد زیست­محیطی توسعه پایدار .
دیاگرام علت و معلولی بعد اجتماعی توسعه پایدار:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:11:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم