۵- آیت الله مکارم شیرازی : سوال : حق زارعانه یا اولویت رعیتی چیست و آیا شرعاً و قانوناً قابل مطالبه است یا نه ؟ ج : « در صورتی که زارع به هنگام قرارداد اجاره ، پولی به عنوان سرقفلی و مانند آن پرداخت نکرده ، چیزی طلبکار نیست مگر این که در عرف محل ، حق خاصی برای زارع قائل باشند و قرارداد با توجه به آن عرف محل بسته شده باشد. »
آیت الله شیرازی فی البدایه ، حق زارعانه را بدون آن که ، وجهی از این بابت پرداخته باشد قبول نمی نمایند که حق هم چنین است. به دلیل این که حق زارعانه بر اثر عمل زارع مستأجر در انجام عملیات زراعت ، آن هم در طول زمان ایجاد میگردد نه در ابتدای قرارداد و با پرداخت وجهی ، مگر آنکه ، با پرداخت وجهی ، حق زارعانه ایجادی ، به نامبرده واگذاری و منتقل شده باشد. اما اینکه حق زارعانه را تمسکاً به عرف محل ، طوری که قرارداد نیز بر اساس عرف محل بسته شده باشد قبول نموده اند کاملاً نظر بجا و شایسته و منطبق با عرف و عادت حاکم بر روابط موجر و زارع مستدجر میباشد. پس ایشان با احاله حق زارعانه به عرف هر محل ، آن را بر اساس مقررات عرف محلی که همان منظور نویسنده نیز است ، قبول نموده اند . [۹۲]
۶-مرحوم آیت الله احمدی میانجی به تاریخ ۱/۲/۱۳۷۲ خطاب به آقای عباس زاده رئیس سابق دادگستری شهرستان میانه در خصوص حق اولویت می فرمایند : « حضرت حجه الاسلام جناب آقای عباس زاده دامت برکاته . محترماً عرض می شود با عرض سلام و ارادت زحمت افزا می شود که زمین های میانه که بنام فرمان فرمایان (مالک سابق میانه) بوده ایشان را قانونی مالک میدانستند ولکن مردم زمین های کشاورزی را به عنوان اولویت خرید و فروش میکردند و اگر ملک فرمانفرما مثلاً متری پنج (۵) قران (۵ رسال) می ارزید و به همین ثمن می فروخت و مردم نمی خریدند مگر عده قلیلی ولی اولویت مردم ، همان وقت ، مثلاً پنج (۵) تومان (در حقیقت ۱۰ برابر) خرید و فروش می شد و ثروت مردم میانه روی اولویت بوده. بعد از انقلاب و لغویت مالکیت فرمانفرما ، اولویت مردم را لغو کردند و ثروت مردم از بین رفت و مظلوم شدند و حقیر این قضیه را با حضرت حجه الاسلام آقای رفسنجانی ریاست محترم جمهوری صحبت کردم و فرمودند بنویس و نوشام و قول مساعد دادند ولی کسی تعقیب ننمود و این چند کلمه را فقط برای شما و دستگاه قضائی نوشتم .
معظم له به عنوان یک فقیه بومی که خود از نزدیک شاهد زحمات و مساعی وافر زارعین مستأجر بر روی زمین های زراعی و مالاً خرید و فروش (واگذاری و انتقال حق زارعانه در ضمن انتقال منافع عین مستأجره یا به نظر ما مستقلاً ، نظر به صلاحیت ذاتی حق مذبور به عنوان یک حق مالی دینی) حق مکتسبه خودشان بوده اند حق زارعانه را با استناد به ارتکاز عرفی آن ، به طور مطلق و بدون مقید نمودن آن به شروط مندرج در عقود لازمه ، قبول نموده و حتی از این حقوق مسلم اکتسابی مردم ، در مقام دفاع نیز بر آمده و با نوشتن نامه ای به رؤسای سابق دادگستری شهرستان میانه و ریاست جمهوری اسلامی ایران ، خواستار رعایت و ملاحظه این حقوق مکتسبه مردم و در حقیقت احقاق حقوق آنان شده اند . [۹۳]
۷- آیت الله ملکوتی که ابتداء با بیان اینکه ، مرجع ، عرف محل است شروع کرده ، سپس می فرمایند که : « در فرض سوال حق اولویت از برای زارع به انواع متعدد ، متصور است . ۱- خود مالک این حق را به رعیت در ضمن عقد اجاره در مقابل ثمن یا این که بدون ثمن ، اعطاء کرده ۲- خود مالک حق اولویت مذبور را در ضمن عقد مستقل به رعایت مذبور یا غیر او اعطاء کرده باشد. ۳- حق اولویت از برای رعیت در عرف محل حاصل بشود به اعتبار اصلاح مزرعه به جهت آبیاری و یا به جهت تسهیل و آماده کردن آن از برای زراعت ۴- حق اولویت به رعایت در عرف محل حاصل شود به جهت شناخت از برای ایشان در طول مدتی که در آن مزرعه اشتغال داشته در فروش محصول مزرعه به واسطه مرغوبیتی که کسب کردهاست. ۵- مزرعه ای که رعیت مدت مدیدی در آن اشتغال داشته فعلاً در موقعیت واقع شده که غیر از ساختمان کردن ، استفاده دیگر از آن ممکن نیست. این ها مواردی است که حق اولویت در آن ها متصور است و در قبوت آن ظاهراًً در عرف تردید وجود ندارد و قابل مطالبه است . »
این فقیه عصر حاضر ، بدواً ضمن معرفی عرف به عنوان مرجع حق زارعانه یا حق اولویت ، حق مذبور را به اقسام مختلفه قبول نموده اند که به تبیین آن ها می پردازیم .
قسم اول اینکه ، مالک یعنی حسب مورد مؤجر یا مزارع ، به میل و اختیار خویش در ضمن عقد اجاره که به اعتقاد بنده قید این عقد از باب تمثیل بوده والا در قالب عقود دیگر نیز امکان پذیر است. در مقابل ثمن یا بدون ثمن ، این حق را به زارع مستأجر یا عامل اعطاء میکند. همان طور که در سرقفلی نیز این حالت معمول و مرسوم است. به اعتقاد بنده کما اینکه ، قبلاً نیز به این نوع از تحقق حق زارعانه اشاره شد محقق شدن حق مذبور نه به معنای واقعی حق زارعانه است (چونکه حق زارعانه با صرف اراده و قصد طرفین در قالب عقود صحیح و لازم ایجاد نمی گردد بلکه بر اثر کارکرد و مساعی وافر زارع بر روی زمین های مزروعی در راستای انجام عملیات زراعی و نهایتاًً مرغوب نمودن عین مستأجره ، حاصل میگردد) بلکه به معنای حق و اختیاری است که مالک مستنداً به ماده ۱۹۶ ق.م در ضمن عقود لازمه ، به زارع اعطاء نموده و بدین ترتیب خود را متعهد به جبران و تأمین آن نموده است و زارع نیز میتواند در قبال اسقاط یا اعمال این حق خویش ، از طریق الزام متعهد به ایفاء تعهد از مالک مطالبه وجه یا وجوهی بنماید که مسامحتاً به حق مذبور ، حق زارعانه گفته می شود و یا می توان قائل شد که حق مذبور واقعاً حق زارعانه مشروط است. بدین معنا که حق زارعانه از سوی مالک به زارع اعطاء میگردد (حداقل مورد شناسائی و قبول مالک قرار میگیرد) منوط به اینکه، عملاً نیز این حق به معنای واقعی آن، یعنی با کار کردن مدت زمان مقتضی و با مرغوب نمودن زمین ، حاصل و ایجاد گردد .
قسم دوم اینکه ، مالک در ضمن عقد مستقل ، این حق را به زارع یا شخص دیگر اعطاء میکند (موضوع قسمت مؤخر ماده ۱۹۶ ق.م) که این قسم، تفسیر نویسنده در قسم اول را مبنی بر اینکه این اعطاء به معنای واقعی ایجاد حق زارعانه نبوده بلکه در حد یک نوع حق و اختیاری است که دارنده آن به استناد همان حق میتواند از مالک مطالبه وجه یا وجوهی را بنماید و یا اگر هم حق زارعانه به معنای واقعی آن است از باب شناسائی آن میباشد نه ایجاد آن تأیید می کند کما اینکه ، این حق صرف نظر از عقود اجاره و مزارعه ، در قالب عقود دیگر نیز قابل اعطاء است و سخن صحیح در این خصوص (در حد نوعی اختیار داشتن) امکان اعطاء آن در قالب عقود دیگر (کما اینکه مصنف قبلاً به این مکان اشاره نموده است) و حتی در قالب عقود مستقل مانند صلح ، هبه و غیره میباشد.
[جمعه 1401-09-25] [ 11:38:00 ق.ظ ]
|