کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



این جمله معطوف بر جمله «اشهد ان لا اله الا الله» است. شهادت به رسالت متعاقب شهادت به توحید، اشاره لطیفی است به این مطلب که مرتبه رسالت تالی مرتبه توحید است و رمزی است که اشاره می­ کند طریقه معرفت به کمال توحید وخداشناسی نبوت است[۴۶۴].
تنها راه تقرّب به خدا، عبودیت و اظهار بندگی است. لذا در بیان مقامات معنوی پیامبران و اولیاءالله
«عبودیت» و بندگی آنان بر تمام وصف­های مادی ومعنوی آن­ها تقدم دارد.
حضرت امام خمینی درباره تقدم عبودیت بر رسالت می­فرماید:
«از تقدم مقام «عبودیت» بر «رسالت» متنبّه شود که قدمِ عبودیت، مقدمه همه مقامات سالکین است و رسالت، شعبه عبودیت است[۴۶۵]
امام صادق در حدیثی عبودیت را چنین معنا می­فرمایند:
«اَلْعُبُودِیَّهُ جَوْهَرَۀٌ کُنْهُهَا الرَّبُوبِیَّهُ فَمَا فُقِدَ مِنَ الْعُبُودِیَّهِ وُجِدَ فِی الرُّبُوبِیَّهِ وَ مَا خَفِیَ مِنَ الرُّبُوبِیَّهِ أَصِیبَ فِی الْعُبُودِیَّهِ[۴۶۶] »
در این ارتباط حضرت امام خمینی در صحیفه نور می­نویسند:
«باید دانست که عبودیت مطلقه، از اعلا مراتب کمال و ارفع مقامات انسانیت است که جز اکمل خلق الله محمد بالاصاله، و دیگر اولیای کُمّل بالتَّبعیّه، کسی دیگر را از آن نصیبی نیست و دیگران را پای عبودیت، لنگ است و عبادت و عبودیت آن­ها معطّل است و جز با قدم عبودیت، نتوان به معراج حقیقی رسید؛ لهذا در آیه شریفه سُبْحانَ الَّذی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى[۴۶۷] و در تشهد نماز که رجوع از فنای مطلق است که در سجده حاصل شده، باز توجه به عبودیت قبل از توجه به رسالت است، و ممکن است اشاره به آن مقام رسالت نیز در نتیجه جوهره عبودیت باشد[۴۶۸]
همچنین در شرح این فراز از خطبه آمده است:
«رسالت مرتبه کامله عبودیت وبندگی حق، و مرحله خلوص عبد و مقدمه احراز مقام رسالت است. این حقیقتی روشن است که انسان هر قدر در بندگی خدا پیش­رو باشد مقامش بیشتر و فراتر است تا به مرحله رسالت برسد. بنابراین باید گفت: نخستین مرحله رسالت، عبودیت است و یا به تعبیر دیگر عبودیت در مرتبه اول (اولویت در عقل) و یا( عقل کامل) قرار دارد. و شاید مراد از این گفته که «العبودیه جوهره کنهها الربوبیه» با جنبه ایهام آن اشاره به همین مطلب باشد[۴۶۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مسأله عبودیت در آیات قابل ملاحظه­ای از قرآن کریم مطرح شده است و خداوند بارها پیامبر اکرم ودیگر پیامبران الهی را با این وصف خوانده است.
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً[۴۷۰]
أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه [۴۷۱]
حضرت فاطمه در ضمن شهادت خود، سه مطلب را تصدیق می­فرمایند:

    1. حضرت محمد پدر ایشان است؛ یعنی با پیامبر علاقه و رابطه خانوادگی دارند و منسوب به بیت نبوت هستند.
    1. پیامبر عبد وبنده خداست و در بندگی خدا هیچ فرقی با سایر بندگان ندارند.
    1. همین بنده خدا از طرف خداوند مبعوث به رسالت بوده و مسئولیت وتعهدی را از جانب خداوند برای هدایت بندگانش پذیرفته و متعهد شده است[۴۷۲].

اما این­که حضرت محمد پدر ایشان است مبین این مطلب است که ایشان از اهل بیت می­باشند که خداوند در مورد آن­ها فرموده:إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً[۴۷۳].
۲٫۱٫۱٫۴٫ عبودیت پیامبر اکرم در آیات قرآن
«وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی‏مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ»
در قرآن کریم خداوند متعال پیامبراکرم را بارها با صفت «عبد» یاد کرده است. و این فراز از فرمایش حضرت به این آیات شریفه استناد داده می­ شود، که تعدادی از این آیات را برای نمونه ذکر می­کنیم:
أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ[۴۷۴]
سُبْحانَ الَّذی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى[۴۷۵]
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَنْزَلَ عَلى‏ عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً[۴۷۶]
فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى[۴۷۷]
۳٫۱٫۱٫۴٫ رسالت پیامبراکرم در قرآن
همچنین در تعدادی از آیات قرآن کریم پیامبراکرم با وصف رسول ذکر شده ­اند، برای نمونه آیه شریفه: ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّین[۴۷۸]و نیز آیه مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه[۴۷۹] به این وصف اشاره دارند.
۴٫۱٫۱٫۴٫ انتخاب پیامبر اکرم به پیامبری پیش از بعثت و نامگذاری ایشان پیش از تولد
«اخْتَارَهُ قَبْلَ أَنْ أَرْسَلَهُ وَ سَمَّاهُ قَبْلَ أَنِ اجْتَبَاهُ وَ اصْطَفَاهُ قَبْلَ أَنِ ابْتَعَثَهُ»
از صفات رسول اکرم که در این فراز بدان اشاره شده، این است که خداوند قبل از ارسال پیامبر به سوی مردم ،ایشان را از بین عموم مردم گزینش و اختیار فرموده است.
تاریخ شهادت می­دهد که پیامبر اکرم از نسل پیامبران و پاکان برگزیده می­باشند و نور وجود ایشان نسل اندر نسل، به اصلاب و ارحام پاک انتقال یافته است.
حضرت امیرالمؤمنین در مورد اختیار و انتخاب حضرت رسول اکرم از سوی خداوند متعال می­فرمایند: «اخْتَارَهُ‏ مِنْ‏ شَجَرَهِ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِشْکَاهِ الضِّیَاءِ وَ ذُؤَابَهِ الْعَلْیَاءِ وَ سُرَّهِ الْبَطْحَاءِ وَ مَصَابِیحِ الظُّلْمَهِ وَ یَنَابِیعِ الْحِکْمَه[۴۸۰]»
در حدیثی از پیامبراکرم نیز درباره انتخاب ایشان از سوی خداوند متعال نقل شده است که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَشْرَفَ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا فَاخْتَارَنِی‏ مِنْهَا عَلَى رِجَالِ الْعَالَمِین‏[۴۸۱]»
درحدیث دیگری از امام علی بن موسی الرضا نقل شده است که اشاره می­ کند نه تنها ایشان برگزیده از میان عموم مردم هستند بلکه ایشان منتخب از بین جمیع انبیاء وپیامبران الهی نیز می­باشند.
در این حدیث آمده است حضرت رسول اکرم خطاب به امیرالمؤمنین فرموده­اند:
«یَا عَلِیُّ! إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَى مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَنِی‏ عَلَى‏ جَمِیعِ‏ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ[۴۸۲]».
این جمله «وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ إجْتَباهُ» در فرمایش حضرت فاطمه نشانگر این واقعیت است که خداوند متعال پیش از آن­که پیامبررا بیافریند به­نام «محمّد» نام­گذاری فرمود. خداوند متعال در علم خویش مقرر فرموده بود که محمّد پیام­آور برگزیده او گردد یا این­که نام آن حضرت را پیش از آفریدن او برای تمام پیام­آورانش بیان فرموده است[۴۸۳].
شهید دستغیب در شرح این فراز از خطبه ودر بیان نام­گذاری پیامبر چنین می­نویسد:
«بین نام­گذاری خداوند و بشر فرق است.اسم­گذاری خداوند یعنی حقیقتی از حقایق را بر او قرار می­دهد، آن­گاه با الفاظی که بیان آن حقیقت می­ کند نام­گذاری می­فرماید.در نام­گذاری مردم مناسبت رعایت نمی­ شود ولی خداوندمتعال در مقام حقیقت، الفاظی که کشف از آن حقیقت کند قرار می­دهد. خداوند محمد را مجمع جمیع خصال نیک قرار می­دهد به­ طوری که جمیع خلایق حمد وثنای او خواهند کرد. چون مجمع کمالات است که ستوده شده اهل آسمان­ها وزمین است. این حقیقت را مناسب با حمد کرده و او را «محمد» قرار داد. وبه­قدری خداوند اورا محل فضیلت قرار داده است که ستوده شده خدایی است.دیگر آن­که محمودیت الهی از او ظاهر وآشکار خواهد گردید و به برکت وجود او صفات کمالی خداوند به مردم فهمانده می­ شود.»
در قرآن کریم اسامی و اوصاف رسول اکرم به­ طور روشن بیان شده است. علاوه بر ذکر نام مبارک ایشان ، با عناوینی چون رسول، نبی، و امی ایشان را معرفی می­فرماید.
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم[۴۸۴]
الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیل[۴۸۵]
قرآن کریم مجادله یهودیانی را که اوصاف رسول اکرم را ذکر می­نمودند، بیان کرده است. طبرسی در ذیل آیه شریفه وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُون[۴۸۶] به نقل از امام محمد باقر روایتى در این­باره آورده است: «گروهى از یهودیان هنگامى که با مسلمانان روبرو می­شدند اوصاف پیامبر اکرم را که در تورات مذکور بود براى آنان شرح می­دادند این جریان به­گوش بزرگان آنان رسید، آن­ها در صدد جلوگیرى برآمده دستور دادند که اوصاف پیامبر اکرم را آن طورى که در تورات ذکر شده براى مسلمانان شرح ندهید زیرا که با شما محاجّه و خصومت خواهند کرد» و در دنبال این جریان آیه شریفه نازل شد[۴۸۷].
همچنین در قرآن کریم آمده است: حضرت عیسی بن مریم ضمن تأیید احکام تورات و شریعت موسی اشاره می­ کند پیامبری که بعد از ایشان مبعوث خواهد شد، نامش «احمد» است؛
وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراهِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی‏ مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبین[۴۸۸]
در تورات و انجیل تحریف شده­ای که اینک قابل دسترسی است، به رسالت رسول خاتم اشاره نشده است که حاکی از آن است که در نسخه­های اصیل تورات و انجیل تحریف صورت گرفته است[۴۸۹].
اما آن­چه از شهادت آیات قرآن به یقین می­توان فهمید این است که در نسخه­ اصلی تورات و انجیل نام مبارک پیامبر اعظم به عنوان آخرین پیامبر ذکر شده بوده و پیامبران بشارت آمدن ایشان را به امت­های خود داده بوده ­اند.
برای نمونه در انجیل برنابا- که امروزه مقبول کلیسا نیست- نام مبارک حضرت محمد مصطفی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:52:00 ق.ظ ]




۷٫۱٫ تعریف واژه­ های کلیدی:
سالمند:
تعریف مفهومی: فردی که در معرض تغییرات فیزیولوژیکی طبیعی، پیش رونده و غیر قابل برگشت قرار گیرد، که نتیجه آن محدود شدن عملکرد فرد می­باشد. این تغییرات نه بیماری هستند و نه نتیجه بیماری، اما عملکرد فرد را محدود کرده و میزان اثر آن از فردی به فرد دیگر متفاوت است (هرودا و همکاران، ۲۰۰۳).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق سالمند به افراد بالای ۶۰ سال اطلاق می­ شود.
تعادل ایستا:
تعریف مفهومی: توانایی حفظ مرکز ثقل در داخل سطح اتکا در یک حالت قائم بی حرکت در طی ایستادن یا نشستن (پاولا و لاورا، ۲۰۰۰).
تعریف عملیاتی: توانایی سالمندان در حفظ تعادل در حالت ایستا، ایستادن یا نشستن (لیلها و همکاران، ۲۰۰۱).
تعادل پویا:
تعریف مفهومی: توانایی حفظ مرکز ثقل بدن در محدوده سطح اتکا یا حرکت فعال مرکز فشار(COP) در حین انجام یک مهارت، زمانی که قسمتی از سطح اتکا در انجام آن مهارت درگیر نباشد (پاولا و لاورا، ۲۰۰۰).
تعریف عملیاتی: توانایی سالمندان در حفظ تعادل در طی فعالیت­های روزمره (لیلها و همکاران، ۲۰۰۱).
راه رفتن:
تعریف مفهومی: حرکتی است که در آن بدن در یک جهت ویژه­ای پیش می­رود، ضمن اینکه به طور متناوب پاها با زمین تماس دارد. راه رفتن یکی از معمول ترین حرکت­های بدن و یکی از مشکل ترین حرکت­ها برای یاد گیری است، چراکه به هماهنگی عصبی و عضلانی نیاز دارد (وینتر، ۱۹۹۱). موارد ذیل از پارامترهای راه رفتن می­باشند که در این تحقیق سنجیده می­شوند:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

طول گام: عبارت است از فاصله­ای که بین دو نقطه تماس دو پا از یکدیگر در هنگام راه رفتن طی می­ شود. به عبارت دیگر فاصله بین اولین اتصال در پای راست تا اولین اتصال در پای چپ در یک گام برداری پی در پی اطلاق می­ شود (وینتر، ۱۹۹۱ و فقیهی، ۱۳۷۳).
ریتم گام برداری: تعداد گام­ها در طول مدت یک دقیقه است (فقیهی، ۱۳۷۳)
سرعت راه رفتن: از نظر عملیاتی به حاصلضرب ریتم در طول گام اطلاق می­ شود (فقیهی، ۱۳۷۳). به عبارت دیگر مقدار جابه جائی بدن در هنگام راه رفتن در واحد زمان سرعت راه رفتن می­باشد.
تعریف عملیاتی: در این تحقیق بررسی پارامترهای راه رفتن ذکر شده در تعریف مفهومی راه رفتن در سالمندان ۶۰ سال به بالا می­باشد.
فصل دوم
(ادبیات و پیشینه تحقیق)
۱٫۲٫ حرکت در انسان
حرکت معمولا به یک تغییر مکان غیرعکس العملی بدن یا یک شی از یک مکان به مکان دیگر اطلاق می­ شود. این تعریف در مورد حرکت خطی که در آن همه قسمت­ های بدن یا شی، مسافت یکسانی را در یک جهت یکسان و بطور همرمان طی می­ کنند، صادق است. به علاوه در مورد حرکت چرخشی یا زاویه­ای نیز که در آن بدن حول یک محور ثابت چرخیده و همه قسمت­ های بدن با همان زاویه جابجا می­شوند، صدق می­ کند. مفهوم حرکت بدن و تغییر مکان آن، با حرکت آن در حال استراحت متفاوت می­باشد. در این مسئله گاهی ابهام به وجود می ­آید، زیرا بدن ما در حین این که در یک سیستم حرکت دارد، می ­تواند به سیستم­های دیگر نیز پاسخ دهد. به عنوان مثال گاهی ممکن است سرعت نوسان بازو نسبت به تنه سنجیده شود، اما زمانی که همین سرعت نوسان را نسبت به زمین در نظر بگیریم عدد بزرگتری بدست می ­آید، زیرا سیستم سنجش ما متفاوت است (ابراهیمی، ۱۳۸۴).
۲٫۲٫ کینتیک و کینماتیک
واژه ­هایی هستند که در آنالیز با تجزیه حرکت بدن انسان بکار می­روند. با اینکه سینتیک را گاهی مترادف دینامیک ذکر می­ کنند، ولی این اصطلاح اغلب به مطالعه جرم، نیرو و شتاب، بدون در نظر گرفتن موقعیت و وضعیت اجسام بر می­گردد. بر خلاف آن سینماتیک با مطالعه حرکت، بدون در نظر گرفتن عوامل یا نیروهای پدید آورنده آن در ارتباط بوده و در نتیجه بیشتر مقوله­ای تشریحی است (ابراهیمی، ۱۳۸۴).
۱٫۲٫۲٫ سرعت[۵]
سرعت یک کمیت برداری است مانند نیرو و تغییر مکان، که هم دارای بزرگی یا مقدار و هم دارای جهت است. کمیت­های اسکالر مانند جرم، زمان و اندازه­ سرعت یا تندی فقط دارای بزرگی یا مقدار بوده و می­توانند به صورت جبری، جمع و تفریق شوند. از طرف دیگر، بردارها تا زمانی که دارای جهت هستند، باید در جهت ویژه بکار گرفته شوند و مطابق قوانین برداری با آن­ها رفتار گردد. سرعت ممکن است در دقایق مختلف از مسیر و حرکت، متفاوت باشد. ساده­تر اینکه سرعت عبارت است از تغییر مکان در هر واحد زمان (و یا تندی در جهت داده شده). بنابراین سرعت در هر لحظه می ­تواند تغییر کند، به همین دلیل معمولا وقتی بحث سرعت می­ شود منظور سرعت متوسط است (باغبان، ۱۳۸۷).
سرعت گام عبارت است از حاصلضرب ریتم در طول گام. گام­های کوتاه باعث افزایش ریتم
می­شوند. زنان قدم­های کوتاه­تر و تندتر نسبت به مردان بر می­دارند. معمولأ افزایش سرعت توسط افزایش در ریتم و طول گام بدست می ­آید. زمانی که ریتم کمتر از ۸۰ گام و یا بالای ۱۲۰ گام در دقیقه باشد تمام پارامتر­ها تغییر می­ کنند. مثلا وقتی ریتم افزایش می­یابد، مدت زمان حمایت دوگانه کاهش و زمانی که ریتم راه رفتن به ۱۸۰ گام در دقیقه می­رسد، زمان حمایت دوگانه به صفر می­رسد و راه رفتن به دویدن تبدیل می­گردد. یعنی سرعت راه رفتن به حدی می­رسد، که تماس مضاعف وجود ندارد و به جای آن یک حالت تعلیق مضاعف[۶] ایجاد می­ شود که هیچ یک از پاها زمین را لمس نمی­کنند (فقیهی، ۱۳۷۳).
۲٫۲٫۲٫ تغییر مکان
تغییر مکان نیز یک کمیت برداری است که جدا شدن دو نقطه را با در نظر گرفتن جهت و مسافت طی شده بیان می­ کند. در طول زمان راه رفتن، مرکز ثقل بدن انسان به سمت بالا و پایین، چپ و راست می­رود که این تغییر مکان یک منحنی سینوسی را تشکیل می­دهد
۳٫۲٫ شرح و تفسیر حرکات بدن
از نقطه نظر بیومکانیک، تشریح حرکت در انسان بسیار مشکل است. بعضی از حرکات اعضا بدن نسبت به هم در سه بعد فضایی و با سرعت و شتاب­های مختلف صورت گرفته و لذا نیروهای متفاوتی ایجاد می­ کنند. با بهره گرفتن از روش­های فیلمبرداری به کمک یک یا چند دوربین می­توان تا حدود زیادی حرکت­های بدن انسان را در ابعاد مختلف بررسی و تجزیه کرد.
دانشمندان با بکارگیری شیوه ­های گوناگون و پیشرفته سینماتوگرافی موفق به شناخت بیشتری از بیومکانیک بدن انسان شده ­اند. با فیلمبرداری از حرکات بدن (مثلا راه رفتن) و مطالعه تک تک عکس­ها، می­توان نوع حرکت و زوایای بین مفاصل، و نیز با دانستن تعداد عکس­های گرفته شده در واحد زمان، سرعت حرکت اندام را شناسایی کرد (کاو و شفرد، ۱۳۸۵).
۱٫۳٫۲٫ راه رفتن
راه رفتن حرکتی بنیادی است که انسان آن را از اولین سال زندگی خود در دنیای خاکی می­آموزد و سعی دارد تا آخرین روز زندگی خود به طور مستقل و بدون نیاز به کمک دیگران و تجهیزات کمکی از قبیل عصا و ویلچیر از عهده آن برآید. راه رفتن به عنوان مهارت پایه ای، بیشترین بخش فعالیت حرکتی روزمره انسان را به خود اختصاص می­دهد (گوردون و همکاران، ۲۰۰۴). در واقع برای صرف صبحانه، برای رسیدن به محل کار، بازدید از یک موزه و یا حتی قدم زدن کنار ساحل نیاز به راه رفتن داریم.
راه رفتن به مجموعه حرکات هماهنگ قسمت­ های مختلف بدن اطلاق می­گردد که منجر به انتقال شخص از یک نقطه به نقطه دیگر می­ شود (وینتر و همکاران، ۱۹۹۰). خصوصیت برجسته راه رفتن انسان در این است که هر فرد، روش راه رفتن مخصوص به خود را دارد. یعنی با وجودی که راه رفتن هر فرد به هنگام تجزیه و تحلیل در دامنه الگوی حرکتی طبیعی قرار بگیرد، اما خصوصیات خاص خود را دارد.
به طوری که گفته می­ شود شخصیت فرد هم می ­تواند روی نحوه راه رفتن فرد اثر داشته باشد. حتی شغل افراد هم می ­تواند باعث تغییراتی در نحوه راه رفتن آن­ها بشود. امروزه حتی تلاش­ های جدی صورت گرفته که با تجزیه و تحلیل الگوی حرکت بتوان شخص مورد نظر را شناسائی نمود (بولگاریس و همکاران، ۲۰۰۵). قبل از انجام مروری به پدیده راه رفتن، اشاره کوتاهی به چگونگی ایستادن خواهیم داشت، چرا که انسان در طی مراحل تکامل حرکتی خود معمولأ به ترتیب مراحل نشستن، چهار دست و پا رفتن، ایستادن و راه رفتن را پشت سر می­ گذارد. در هنگام ایستادن هر دو پا بر روی زمین قرار دارد، و از جنبه تعادلی تقریبأ مشابه راه رفتن است، لذا از ایستادن به عنوان مقدمه راه رفتن یاد می­ شود (فقیهی، ۱۳۷۳).
۲٫۳٫۲٫ تعادل سطح اتکا در راه رفتن
بالا بودن مرکز ثقل آدمی، دو پا بودن و سطح اتکای اندک راه رفتن انسان را از سایر حیوانات متمایز می­ کند. این وضعیت هر چند جابه جائی او را تسهیل می­نماید، اما حفظ تعادل ایستا و پویای او را مشکل­تر کرده و کارکرد عضلات و فشار وارده بر استخوان­ها و لیگامنت­ها را افزایش می­دهد. از این رو راه رفتن، بازیابی سطح اتکای جدید بر­ای پیشگیری از سقوط­های پیاپی نیز تعریف می­ شود. راه رفتن حرکات هماهنگ قسمت­ های مختلف بدن است که به واسطه
آن انتقال بدن از یک نقطه به نقطه دیگر بوجود می ­آید. راه رفتن طبیعی، یک حرکت ریتمیک است و توسط حرکات جلو برنده و متوقف کننده متناوب اندام تحتانی شکل می­گیرد. با حرکات متناوب اندام تحتانی، سر، اندام­های بالائی و تنه (H. A. T) حمل می­شوند. H. A. T75% از وزن کل بدن را تشکیل می­دهد، (سر و دست­ها ۲۵% و تنه ۵۰%). در وضعیت ایستاده، وزن (سر، اندام­های بالائی و تنه) توسط پاها تحمل می­ شود، ولی در هنگام راه رفتن وزن H. A. Tو وزن اندام پائینی در حال نوسان نیز روی پای دیگر حمل می­شوند که پای تحمل کننده وزن به طور متناوب درزمان­های بعدی عوض تغییر می­ کند. بنابراین شخص نه تنها بایستی قادر باشد که وزن سر، دست­ها و تنه را با حفظ تعادل در حالت ایستاده بر روی دو پا تحمل کند بلکه باید بتواند در هنگام راه رفتن علاوه بر وزن سر، دست­ها و تنه وزن پای در حال نوسان را نیز با حفظ تعادل روی یک پا نگهداشته و یک پا را از زمین بلند کند و جلوی پای دیگر بگذارد. اینکار را به طور متناوب بدون بهم خوردن تعادل انجام دهد. انجام این فعالیت پیچیده نیاز به هماهنگی، تعادل، سلامت حس­های عمقی و حرکتی و سلامت عضلات و مفاصل دارد (فقیهی، ۱۳۷۳).
۳٫۳٫۲٫ تعادل[۷]
تعادل، حفظ وضعیت استراحت بدن می­باشد حتی اگر نیرویی برآن اعمال می­ شود. تعادل به راحتی گفته می­ شود که همه نیروهای وارد بر آن از لحاظ اندازه مساوی و از لحاظ جهت مخالف هستند. تعادل در سه دسته طبقه بندی می­ شود:
۱-تعادل ایستا
۲- تعادل پویا
۳-تعادل خنثی
هروقت جسمی در وضعیت استراحت و نتواند گرایشی به حرکت یا چرخش داشته باشد بنابراین نیرو و حرکت در آن مساوی صفر خواهند بود.
۴٫۳٫۲٫ تعادل با ثبات[۸]
جسم وضعیت استراحت خود را حتی زمانی که نیرویی تمایل به برهم زدن تعادلش داشته باشد، حفظ می­ کند. به این وضعیت تعادل ایستا یا با ثبات گویند. به طورکلی زمانی که سطح تکیه گاه بیشتر و مرکز ثقل پایین­تر باشد، تعادل افزایش می­یابد (شکل ۱٫۲).
مثال: کتابی که روی میز قرار گرفته است. وقتی که نیرویی به کتاب اعمال می­ شود کتاب از جای خود حرکت می­ کند و با حذف نیرو دوباره وضعیت استراحت اولیه خود را بدست می ­آورد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:52:00 ق.ظ ]




در این مورد نویسنده بر این عقیده است که: « رایج ترین راه حل مشکل برای نخبگان مخالف در ایران تضعیف شدید روحیه بود که تقریباً به کارآمدی سیاسی و بردین کامل از هر نوع فعالیت سیاسی منجر می‎شد. گروه کوچکی از این افراد افسرده در دوره های هفتگی، در حلقه های محدود گرد هم جمع می‎شوند تا شاید بتوانند نیروی سیاسی خود را دوباره بازیابند. بعد از هر دیدار هفتگی دوباره درک می‎کردند که: « شاه خیلی قوی است. نمی توان او را تحت فشار قرار داد یا با تملق به پذیرش برنامه خود وادارش کرد.» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۷۴) .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )


۴-۳-۲)
تبعید دولتی
این راه حل که برای نخبگان که به حلقه نخبگان دولتی راه نیافتند و یا اینکه از طریق سیاست زدایی و تضعیف روحیه، صحنه سیاسی را ترک نکردند، استفاده می شود. که نمونه ای که نویسنده به عنوان مطالعه موردی انتخاب کرده آیت ا. . خمینی می باشد (ر. ک صص ۸۱ ـ ۸۵ ).
۴-۳-۳) تبعید خودخواسته
یکی روش بسیار عادی و رایج برای کنارگذاشتن نخبگان سیاسی از فرایند سیاسی که می توان آن را تبعید خودخاسته نامید. این فرایند در اصل شامل ترک کشور توسط خود فرد قبل از بروز تعارض آشکار یا رژیم می باشد» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۸۶ ). افرادی که دست به این کار زدند و به بررسی آن پرداخته می‎توان به سرلشکر بختیار اشاره کرد.

۴-۳-۴)
دادن پست های خارجی
در این مورد توضیح اش این است که « اگر تبعید دولتی و اقامت خود خواسته در خارج از کشور تعداد زیادی از نخبگان مخالف بالقوه سازش ناپذیر یا غیرقابل جذب را اخراج و از محیط سیاسی دور می‎کند.» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۹۶) که یکی از موارد بسیار ناهنجار و در عین حال عبرت آموز این نوع تبعید دکتر حسن ارسنجانی می باشد (ر. ک صص ۱۱۰ ـ ۹۷).

۴-۳-۵)
برکناری از مقام
مثالی که شاه در این مورد به آن دست زد، گروه چهار نفری (شامل حسین علا، عبدا. . انتظام، سرلشکر مرتضی یزدان پناه و سردار فاخر حکمت) است که بعد از سرکوب شدید شورش ها در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تشکیل شد تا پیش شاه بروند تا به او بگویند که این روش مناسبی برای مقابله با مخالفان نیست. ولی بعد از جلسه گذاشتن با شاه، هر چهارنفرشان به گونه ای از مقام شان کنارگذاشته شدند (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۱۱۹- ۱۱۳).

۶-۳-۶)
زندانی کردن
« این شیوه معمولاً آخرین مرحله در گزینش و انتخاب نخبگان بود و زمانی مورد استفاده قرار می گرفت که روش های سنتی برای حذف نخبگان با شکست مواجه می شد. از طرف دیگر، زندانی موقت با اتهام فساد یک شیوه مورد استفاده عادی برای بیان ناخشنودی شاه محسوب می شد ». (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۱۲۰ ). مواردی که به آن می پردازد ابوالحسن ابتهاج و همچنین افراد جبهه ملی می باشد (ر. ک صص ۱۴۳ ـ ۱۲۱).
۴-۴) شاه ایران ونخبگان
بنا و هدف اصلی ماروین زوئیس در این فصل، سعی در نشان دادن نوع و شیوه حکمرانی شاه می باشد که از نظر او، شیوه اصلی حکمرانی شاه در جمله معروف « تفرقه بینداز و حکومت کن » که این روش تاریخ طولانی و ستایش شده ای از طرف حکومت رانان گذشته ایران دارد (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۱۴۶)
روش تفرقه بینداز و حکومت کن که هدف اصلی آن پیشگیری از هر نوع کاهش قدرت شاه بود از مؤلفه‎های چند تشکیل شده:
۱ـ برگزیدن افراد کاملاً مخالف همدیگر به عنوان مدیران کل سازمان های اصلی در دولت ایران که معمولاً ریاست دیوان سالاری دولتی بزرگ را به افرادی که با هم دشمنی خصوصی داشتند، می داد (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۱۵۰)
۲ـ دومین مؤلفه انتخاب افراد دارای موقعیت اجتماعی ـ اقتصادی پایین برای مقامات از نظر نخبگان بالا لذت می برد. درست برعکس، افراد دارای موقعیت اجتماعی ـ اقتصادی بالا به مناصبی برگزیده می شدند که در شأن آنها نبود (ص زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ ۱۵۱)
۳ـ « سومین مؤلفه اصلی شیوه حکومت شاه، تمایل او به اثبات « خطاناپذیر بودن» خود می باشد. بر این اساس مسئولیت انجام هر کاری که برای رژیم حیاتی محسوب شد هرگز به یک سازمان منحصر به فرد واگذار نمی شد. هیچ فرد دارای مقام بوروکراتیک و یا هیچ مسئول اداره یک سازمان هرگز اجازه نداشت به قدرت فوق العاده ای دست بیابد. » (ص ۱۵۳)
. ۴ـ «نهادها چنان طراحی می شدند که مسئولیت های آنها تداخل داشته و مدیران این سازمان ها در عمل وظایف متداخلی داشته باشند» (ص ۱۶۳)
۵ـ مؤلفه پنجم ریشه در نگرانی در ایجاد و ظهور نهادها و یا افراد برجسته و ممتاز دارد و به خاطر همین شاه اقدام به « پایگاه افرادی را که فوق العاده قدرتمند می شدند یا برداشتن از شغل خود و دادن شغل و مقام پست تر، بی اعتبار کردن، مورد انتقاد قراردادن علنی و عمومی ؛ و یا درصورت لزوم، اخراج از گروه نخبگان سیاسی پایین می آورد » (ص ۱۶۴)
۶ـ در این شیوه شاه کوشش می کرد تا به « ایجاد ارتباط درون سیستم دیوان سالاری به صورت عمودی و نه افقی. ارتباط هم درون سازمانی و هم میان سازمانی، هر دو ـ در بین سطوح مختلف ـ در اصل به صورت سلسله مراتبی بود نه افقی در بین افراد. حتی بی اهمیت ترین اطلاعات، خبر و مشکل برای تصمیم گیری به طرف بالا هدایت می شد، درحالی که دستورات برای اجرا به طرف پایین جریان می یافت » (ص زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۱۷۳ ـ ۱۷۲).
در مورد مؤلفه دیگر روش و نوع حکمرانی شاه، علاوه بر « تفرقه بینداز و حکومت کن »
۱ـ تساهل در مقابل فساد و حتی گاه تشویق و ترغیب به آن، و
۲ـ انحصاری کردن ابزار خشونت
فیزیکی.
در مورد اول، که « افزایش عظیم درآمدها و منابع دولتی که شاه روی آن کنترل اعمال می کرد، فرایند (فساد) را تسهیل می نمود. . تعداد زیادی پروژه های عظیم با جریان گسترده پول در اختیار دولت قرار می‎داد. اگر امکان پاداش دادن به دوستان در چنین شرایطی عجیب و غیرعادی جلوه کند، موارد ضروری برای دادن حق السکوت به دشمنان کنتر از آن عجیب و غیرعادی نخواهد بود» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۱۸۳).
و اما در مورد دوم، در مورد نیروهای مسلح آورده که: « شاید آخرین و آشکارترین وسیله برای شاه در کنترل رفتار زیردستان خود استفاده از فشار فیزیکی است». (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۱۸۵) در ادامه این بحث، زوئیس به بررسی سیر شکل گیری و تحول نیروهای مسلح در ایران بالاخص در دوره رضاشاه و همچنین محمدرضا پهلوی می پردازد (ر. ک. ص ۲۰۸ ـ ۱۸۵ ). در مورد محمدرضاشاه نویسنده به دنبال این مسئله است که نشان دهد شاه خواهان حضور بیشتر ارتش در مقوله های منحصر به فرد مثل زندگی مدنی و حتی دادسراهای قضایی بود. که در مورد اول به فعالیت های مدنی مانند ساختن جاده ها، مدارس ابتدایی و دبیرستان ها، حمام های عمومی و همچنین ارتش یا سازمان دادن سربازان جدید در تعدادی از «سپاه» های غیرنظامی مانند سپاه دانش، سپاه بهداشت، سپاه ترویج آبادانی اقدام نمود. و در مورد دادسراهای قضایی، این امر را از طریق دادگاههای نظامی تحقق می بخشید (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷صص ۲۰۸ ـ ۲۰۲).
۴-۵) رویکردی تاریخی درباره ماهیت نخبگان در جامعه ایران
دراینجا به دنبال آنیم که محیط اجتماعی وسیاسی راکه نخبگان سیاسی و شاه در آن عمل و رفتار می‎کردند را بیان کنیم. در واقع می خواهد یک پیشینه از اجتماع و سیاست ایرانیان را بیان کند که این پیشینه به گونه ای تا به امروز در جامعه ایران تداوم داشته است و برای مثال « جامعه ایران در آن روزگار (گذشته)، مانند جامعه ایران امروزی به مثابه تسلسل طبقات ارزیابی می شد، آنچنان که اعضای هر طبقه در توانایی خود از قدرت بیشتری نسبت به طبقات پایین تر از خود برخوردار بودند» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۲۱۲).
این مسئله « تسلسل طبقات » را از دوره هخامنشیان تا به دوره شاه، را در نظام سیاسی و اجتماعی ایرانیان مورد بررسی قرار می دهد. برای مثال در مورد هخامنشیان (۵۵۰ـ۳۳۰ قبل از میلاد) می نویسند که: « شاهان هخامنشی رعایای خود را به چهار طبقه تقسیم کرده بودند:
۱) شاهزادگان دارای خون سلطانی و فرماندهان نظامی،
۲) صاحب منصبان دینی و نگبانان آتش معبد زرتشت، یا مغان،
۳) دانشمندان، شامل محرران، ستاره شناسان، پزشکان و
۴) کشاورزان، چاکران و فرودستان (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص۲۱۳ )
که از نظر نویسنده این نوع طبقه بندی در حکومت ها دیگر، از جمله ساسانیان، عرب هایی که بین دوره ساسانیان تا صفویه حکومت می کردند (در قالب تقسیم بندی مؤمن و کافر)، شاهان صفویه، شاهان قاجار (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷صص ۲۱۸ ـ ۲۱۲ ). که در کل از این منظر: « ماهیت جامعه سنتی ایران، اینگونه بوده است: خانواده شاه، رهبران قبایل، دیوان سالاری اداری، مذهب، تجارت و دهقانان و خدمتکاران. از روزگار قدیم و دوره های عظمت ایرانیان تا زمان رضا شاه و تمایل شدید او برای مدرن کردن ایران همیشه یک ساختار اجتماعی کاملاً مجزا و به شدت تفکیک شده وجود داشته است که طبقات و تقسیمات آن دقیقاً تعریف و پذیرفته شده بود» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷صص ۲۱۸ و ۲۱۹).
اما علیرغم این مسئله، « تحرک اجتماعی در ایران، یک امکان دائمی بوده، و تقسیمات طبقاتی لااقل در مواردی می توانست در هم شکسته شود». (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۲۱۹) که نمونه بارز این امر ؛ میرزا تقی خان امیرکبیر (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۲۲۰) می باشد و یا اینکه خود سلسله پهلوی که از خاندان گمنام یک درجه دار ساده نظامی در استان مازندران بودند (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۲۲۱ ). که علت این امر در؛
۱) عدم احترام عمومی به دودمان یا شجره نامه،
۲) مقوله عام فروش مقام و منصب و
۳) تمایل عمومی برای پذیرش افراد نوکیسه و تازه به دوران رسیده (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷صص ۲۲۴ـ۲۱۹).
ولی علیرغم این عوامل چنین تحرکی در نهایت کاری مشکل بود و نه امری عادی. برای مدتی این امکان وجود دارد اما ابزاری که این امکان را واقعیت ببخشد، معمولاً وجود نداشت». (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص۲۲۵).
۴-۶) تحلیلی درباره زمینه اجتماعی نخبگان سیاسی معاصر
در این فصل می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهد ؛ اعضای نخبگان چه کسانی هستند؟ چه پیشینه اجتماعی دارند؟ چه خصوصیت های ویژه ای آن ها را از بیست و پنج میلیون جمعیت (جمعیت آن دوره حکومت محمد رضا شاه) ایران متمایز می کند؟ (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص۲۴۱)
برای پاسخ به این سئوال ها، به بررسی شرایط زیر نخبگان سیاسی می پردازیم:

۴-۶-۱)
محل تولد و محل سکونت
با بررسی محل تولد و سکونت نخبگان سیاسی در دوره محمدرضا شاه به این نتیجه می رسد که: « اعضای نخبگان سیاسی فعلی در مقایسه با پدران خود از زمینه اجتماعی همگن تری برخوردار بودند، و پدران آن ها در مقایسه با کل جمعیت ها همگی بیشتری داشتند. . در بسیاری از کشورهای از نظر فنی پیش رفته، چنین تصور می شود که محل تولد یا نگرش های رفتار همبستگی ندارد. . (اما در جای مانند ایران) که رشد ارتباطات درونی کم تر برجسته است، ویژگی های ناحیه ای یا احتمال بیش تری وجود خواهد داشت» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷صص ۲۴۲ و۲۴۳)

۴-
۶-۲)
سن
زونیس در اینجا به این مطلب اشاره می کند که: « از نخبگان پیرتر انتظار می رود دارای قدرت بیش تری باشند، چرا که زمان بیش تری برای جمع آوری و کنترل پایه های قدرت سیاسی صرف کرده اند» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۲۶۱)، ولی در زمان شاه چنین مطلبی به درستی و به صورت وسیعی صورت نمی گرفت، چون: « با نخست وزیری حسنعلی منصور در سال ۱۹۶۴، یک گروه از «تکنوکرات های» جوان به درون کابینه آورده شدند» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۲۶۱) ولی این امر در مجلس سنا، این گونه نبود و نخبگان مسن تری در آن حضور داشتند.
۴-۶-۳) دین
در این قسمت به این نتیجه می رسیم که: « نخبگان سیاسی در اصل، در زمینه اقرار به دیانت گروه همگن و متحدی را تشکیل می دادند. نود و هفت درصد از پاسخگویان به پرسش نامه تحقیق حاضر، معتقد بودند که اسلام دین ترجیحی آن هاست. از پنج نفر نخبگان باقی مانده یکی مسیحی بوده، یک نفر بهایی بود، سه نفر بقیه برمبنای این که این سئوال « تجاوز به حریم خصوصی» آن هاست از دادن پاسخ امتناع کردند» (زونیس، ماروین، ۱۳۸۷ص ۲۶۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:52:00 ق.ظ ]




بهشتی ، سعید ، آیین خردپروری ، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر ، ۱۳۸۶.
تحقیقی در نظام تربیت عقلانی بر مبنای سخنان امام علی ( ع) است . اثر ارزشمند و دقیق در حوزه تربیت اسلامی و به ویژه تربیت عقلانی است . این کتاب به بررسی تمام تعاریف اعم از لغوی و اصطلاحی عقل پرداخته و بر مبنای آموزه های دین و سخنان امام علی (ع) به تدوین یک نظام تربیت عقلانی جامع و دقیق مبادرت ورزیده است . کتاب در سه بخش تنظیم شده و بخش سوم آن خود سه فصل اساسی را داراست . این فصول به اهداف تربیت عقلانب بر مبنای سخنان امام علی (ع) و روش های تربیت عقلانی بر مبنای سخنان امام علی (ع) پرداخته است . مطالب موجود در این کتاب ، محقق را درمباحث مفهوم شناسی تربیت ، عقل ، نحوه استخراج مطالب و رهیافتن به پاسخ سئوالات تحقیق ، خود بسیار یاری رسانیده است .
بهشتی ، سعید ، تأملات فلسفی در تعلیم و تربیت ، سازمان تبلیغات اسلامی ، ۱۳۸۹.
این کتاب شامل دو بخش : تأملاتی در فلسفه تربیت دینی از دیدگاه اسلام ، و تأملات فلسفی در تعلیم وتربیت غرب می باشد . محقق از فصل دوم این کتاب تحت عنوان در آمدی بر قلمرو شناسی عقلانیت در تربیت اسلامی در سیر مطالعاتی خود استفاده نموده است .
دهشیری ، افضل السادات ، تربیت اخلاق از دیدگاه اسلام با تأکید بر سنین نوجوانی ، ۱۳۷۰.
بخش نخست کتاب به بررسی نظام اخلاقی اندیشمندان غربی پرداخته است و مفهوم تربیت اخلاقی را که شامل تعریف و اهمیت آن از ابعاد مختلف می باشد ، بررسی شده است . فصل سوم اختصاص به اصول و روش های تربیت اخلاقی داشته است . که محقق از مباحث این فصول در قسمت مبانی نظری خود استفاده نموده است .
شریعتمداری ، علی ، اصول و فلسفه تعلیم وتربیت ، تهران ، امیر کبیر ، ۱۳۸۳.
کتاب حاضر مشتمل بر سیزده فصل می باشد که به بیان اصول تعلیم وتربیت از نظر دکتر علی شریعتمداری و جان دیویی و بیان مفهوم فلسفه و تعلیم وتربیت است . مطالب مطرح شده در این کتاب در مبانی نظری تحقیق حاضر مؤثر واقع شده است .
فایضی ، آشتیانی ، تربیت و اخلاق اسلامی ، انتشارات روحانی ، ۱۳۷۶.
این کتاب شامل سه بخش مبانی تربیت اسلامی ( شامل شش فصل ) و مبانی اخلاق اسلامی ( شامل چهار فصل ) و برخی از روش های تعلیم وتربیت اسلامی ( شامل دوازده فصل ) می باشد که محقق در فرایند تدوین تحقیق حاضر ازمطالب آن استفاده نموده است .
قمی، عیون اخبار الرضا ، اصفهانی ، انتشارات علمیه اسلامیه ، ۱۳۳۷.
این کتاب در ۶۹ باب توسط محمد بن علی بن بابویه قمی ( شیخ صدوق ) تهیه و تدوین شده است .وی از نظر روایت حدیث بسیار ثقه می باشد . بخشی وسیعی از مستندات پژوهش حاضر از این کتاب می باشد .
۲ -۱۰- جمع بندی مبانی نظری وپیشینه تحقیق
الف ) مبانی نظری
در این بخش به جمع بندی مباحث مطرح شده در این فصل می پردازیم . همانطور که مشاهده شد با توجه به اصل موضوع پایان نامه به تعریف و بیان ماهیت مفاهیم مورد بحث پرداخته شد و موضوعاتی همچون مفهوم عقل ، واژه های مترادف و متضاد آن ، و اهمّیّت آن در قرآن و اقسام آن ، مفهوم عاطفه و کاربرد آن در قرآن و تقسیم بندی عواطف و تقابل عقل و احساس ، و نقش عواطف در زندگی انسان و دیدگاه های متفکّران و فلاسفه در دو سطح عقل گرایان و عاطفه گرایان پرداخته شد و در پایان جایگاه عقل و عاطفه از دیدگاه اندیشمندان مختلف مورد بررسی قرار گرفت .

ب ) پیشینه تحقیق

مجموع پایان نامه ها و مقاله ها و کتاب هایی که در این فصل گزارش شده است ، تنها بخشی از پیشینه تحقیق است و آثار دیگری وجود دارد که برخی از آنها تکرار همین مطالب است و برخی نیز مشتمل بر نکات تازه ای است که به خاطر طولانی شدن فصل از گزارش آن خودداری می گردد و فهرست کامل آن ها در فهرست منابع خواهد آمد ؛ نتیجه بررسی پیشینه تحقیق در قسمت پایان نامه ها نشان می دهد که در کارهای صورت گرفته از نظریات و آراء اندیشمندان در باب عواطف و نقش آن در شخصیت سازی و تربیت افراد ، آثار تربیتی به کارگیری عقل در ابعاد مختلف عقلانی ، عاطفی و اخلاقی سخن به میان آمده است و پژوهش های خوبی صورت گرفته است و در قسمت مقاله ها نیز در زمینه تفکّر و تعقل و نقش آن در تربیت انسان ، جایگاه عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی و جایگاه عقل در اخلاق نیز تحقیقاتی انجام پذیرفته و در قسمت پایانی نیز می توان به کتابهایی که در زمینه تربیتی و اخلاقی به تحریر در آمده است ، اشاره کرد که از هر یک از آنها در تدوین مبانی نظری استفاده شده است .
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
۳ – ۱ – مقدّمه
هدف از آفرینش انسان عبادت و پرستش است و یکی از راه های عبادت واقعی تفکّر است که از عقل ورزی نشأت می گیرد . از نظر صاحب نظران تعلیم و تربیت پیشرفته ، تفکّر محور آموزش و پرورش است و روش ها و برنامه های آموزشی باید مبتنی به جریان تفکّر باشد و هر روش و برنامه ای که بهتر از روش های دیگر کودک را به تفکّر وادار کند با ارزش تر است . یکی از ابعاد اساسی و مهم وجود انسان که در برنامه ریزی های تربیتی به نحوی مورد نظر قرار می گیرد ، بعد عقلانی اوست « انسان به عنوان موجودی که می تواند از رفتار خود آگاه باشد و از نیروی تفکّر نیز برخوردار است ، در حدّ وسیع تحت نفوذ جنبه ی عقلانی شخصیت خود قرار دارد » ( شریعتمداری ، ۱۳۸۰، ص ۴۹) .
بزرگ ترین منبع سعادت آدمی در پرورش فعالانه قوای عقلی او نهفته است که موجب خود شکوفایی ، خود پروری و استکمال انسان است . شخصی که به راستی رفتاری انسان وار دارد ، از عالی ترین قوه و فصل ممیز خویش ، یعنی عقل ، فرمانبرداری می کند . اگر چه عواطف برای درک لذّت ، و اراده برای نیل به غایات وسیله اند ، ولی هم عاطفه و هم اراده به شایستگی تحت فرمان عقل قابل اداره اند . ( گوتک ، ۱۳۸۰، ص ۵۶) . نخستین فیلسوفی که انسان را حیوان ناطق توصیف کرد ، ارسطو بود .« از نظر او در انسان سه عامل سرشت ، خو ( عادت ) و عقل وجود دارد و نیکبختی انسان در هماهنگی این سه جنبه است و از آن جا که میان این سه، عقل برترین است ( و برتری انسان به دیگر حیوانات به عقل اوست ) کمال انسان در آن است که عقل ، رهبر خو و سرشت وی گردد » ( نقیب زاده ، ۱۳۷۶، ص۶۱) .عقل در تفکّر اسلامی از جایگاه رفیع و شایسته ای برخوردار است . اسلام به همان پایه و درجه که به تربیت عقل توجه دارد به تربیت قلب و عواطف نیز اهتمام کافی نشان داده است . همان طور که عقل را میزان سنجش میان حق و باطل شناخته ، قلب را نیز وسیله ایجاد عواطف عالی می داند . عقلی تابع و تحت تأثیر عواطف باشد ، ناگزیر است کوشش کند تا عواطف را در رسیدن به اهدافی که دارد ، یاری دهد . اگر عواطف تربیت نشده و تحت فرمان عقل نباشد ، غضب بر انسان چیره می شود و انسان از تدبیر و سیاست و عقل و شرع به یک سو می افتد و برای آدمی در چنین وضعی بینش و بصیرت ، فکر واندیشه و اراده و اختیاری باقی نمی ماند و بصورت یک فرد
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مقهور و درمانده در می آید که محکوم به غضب خود ، و نابود می شود .در آیات و روایات با تعابیر مختلفی از دو بعد عقل و عاطفه انسان سخن گفته و به جایگاه آنها پرداخته شده است .
در این فصل ما قصد داریم ، نوع تحقیق ، روش تحقیق ، روش و ابزار جمع آوری اطلاعات را شرح دهیم . تا خواننده با فرایند روش شناسی تحقیق حاضر بیشتر آشنا شود .
۳- ۲- نوع تحقیق
به طور کلی تحقیقات علمی را می توان بر اساس هدف به دو گروه بنیادی و کاربردی تقسیم کرد . ضمناً تحقیقات بنیادی نیز بر اساس روش تحلیل به دو دسته تحقیقات بنیادی تجربی و تحقیقات بنیادی نظری تقسیم می شوند .
تحقیقات کاربردی را می توان به دو دسته تحقیقات توسعه ای و عملی تقسیم بندی نمود ( حافظ نیا ، ۱۳۸۹ ، صص ۶۳ – ۵۸ ). در پژوهش کاربردی هدف اصلی ، آزمون و بررسی امکان کاربرد دانش است در حال که هدف اصلی پژوهش بنیادی ، افزایش حیطه فهم و دانش می باشد ( دلاور ، ۱۳۹۱، ص ۳۱) .
هدف تحقیقات کاربردی ، توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است ، به عبارت دیگر ، به سمت کاربرد عملی دانش هدایت می شود .از نظر هدف ، تحقیق کاربردی در جستجوی دستیابی به یک هدف عملی است و تأکید آن بر تأمین سعادت و رفاه مردم و مطلوب بودن فعالیت است ( دلاور ، ۱۳۹۰، ص ۴۹ ) . در تحقیق حاضر با توجه به موضوع و هدف خود از نوع تحقیقات کاربردی به شمار رفته که از آن جمله آن افزودن دانش موجود و سبک شناختی کلی در یک زمینه خاص است ، که هدفش بهبود محصول یا فرایند و به دست دادن نتایج عملی و قابل استفاده و ابداع و اختراع وسایل و روش ها برای کارهای عملی است . دلیل دیگر بر لزوم کاربردی بودن تحقیق حاضر این است که ما در این تحقیق ، قصد بررسی جایگاه عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی از دیدگاه استاد مطهری را داریم .
۳- ۳ – روش تحقیق
در این تحقیق از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی ( تحلیل محتوا ) استفاده شده است . تعاریف زیادی از تحلیل محتوا صورت گرفته است . والیزر و واینر ( ۱۹۷۸) تحلیل محتوا را به عنوان روشی منظم که برای
بررسی محتوای اطلاعات ثبت شده استفاده می شود تعریف کرده اند . کرلینجر ( ۱۹۸۶) آن را روش مطالعه و تجزیه و تحلیل ارتباط به شکلی نظام مند ، عینی و کمّی به منظور سنجش متغیرها می داند ( بیابانگرد ، ۱۳۹۰، ص ۳۰۹) . تحلیل محتوا ، مطالعه ارتباطات است ، یک روش پژوهشی است که به صورت منظم و عینی برای توصیف مقداری محتوای آشکار ارتباطات به کار برده می شود . دراین روش ، پیام ها یا اطلاعات به صورت منظم کدگذاری و به نحوی طبقه بندی می شوند . هدف غالب تحلیل محتوا ها ، پاسخ گویی به سؤالاتی است که با مواد مورد تجزیه و تحلیل ارتباط مستقیم دارند . غالباً تحلیل محتوا به منظور توصیف به کار برده می شود ، این روش برای هر شکلی از ارتباطات انسانی به کار برده می شود ( دلاور ، ۱۳۹۰، صص ۲۷۸ – ۲۷۵ ) . به طور کلی بر اساس روش ، تحقیقات علمی را می توان به پنج گروه تقسیم کرد که عبارتند از : تحقیقات تاریخی ، توصیفی ، همبستگی ، علّی و تجربی ( حافظ نیا ، ۱۳۸۹ ، صص ۶۳ – ۵۸ ). در تحقیقات توصیفی محقق به دنبال چیستی و چگونه بودن موضوع است و وضع موجود را بررسی کرده و در صورت لزوم ارتباط بین متغیرها را بررسی می نماید . در تحقیقات توصیفی – تحلیلی محقق علاوه بر تصویر سازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مسئله و ابعاد آن می پردازد . در تحقیق توصیفی تحلیل محتوا به منظور توصیف عینی و کیفی محتوای مفاهیم ، متن ها ، پدیده ها و فضاها به صورت نظام دار انجام می شود . محقق در چنین تحقیقی به دنبال تجزیه و تحلیل و توصیف مطالب است ( حافظ نیا ، ۱۳۸۹ ، صص ۷۶ – ۶۹ ) . روش تحلیل محتوا ، روشی است که در راه استنتاج منظم و عینی ویژگی های خاص یک متن به کار می رود ودر بردارنده شناخت و برجسته سازی محورها و خطوط اصلی یک متن با هدف فراهم آوردن تحلیلی توصیفی و ارائه واقعیت در سطح یا عمق یا تحلیل علّی و مانند آن است ( بهشتی ، ۱۳۸۶، ص ۴۲) . سه روش تجزیه و تحلیل داده ها عبارتند از : کیفی ، کمّی و فضایی . روش تجزیه و تحلیل کیفی : چون داده های بسیاری از تحقیقات علمی کمّی نبوده ، جنبه آماری ندارند ، معیار و مبنای دیگری غیر از روش های آماری باید برای تجزیه و تحلیل آنها به کار رود . این مبنا و معیار در تجزیه وتحلیل های کیفی مشخصاً عقل ، منطق و تفکّر و استدلال است ؛ یعنی محقق با بهره گرفتن از عقل و منطق و اندیشه باید اسناد ، مدارک و اطلاعات را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و حقیقت و واقعیت
را کشف و درباره ی فرضیه ها اظهار نظر نماید . البتّه استدلال عقلانی ، منطق و تفکّر معیار هایی نیستند که تنها به کار تحقیقات کیفی بیایند ، بلکه در هر نوع تحقیق عملی به کار می روند و محقق ناگزیر است روش هاو نتایج به دست آمده را با آنهامحک بزند و اگر احساس کند روش آماری نتیجه ای داده که با عقل و منطق جور در نمی آید ، باید نتایج روش آماری را کنار گذارد و به عقل و منطق بها بدهد ؛ زیرا تجزیه و تحلیل ، ترکیب و تجرید و تعمیم کار عقل است ( حافظ نیا ، ۱۳۸۹ ، ص ۲۶۸ ) . در تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی داده ها تجزیه و تحلیل می شوند .
۳ – ۴- روش و ابزار گرد آوری اطلاعات
روش های گرد آوری اطلاعات به طور کلی به دو دسته کتابخانه ای و میدانی تقسیم می شوند . این روش ها در دو فضای واقعی و مجازی قابل انجام و کاربرد می باشند . روش های فضای واقعی ، همان روش های سنتی است که محقق با بهره گرفتن از روش های کتابخانه ای و یا میدانی به جمع آوری اطلاعات می پردازد . روش های مجازی روش جدیدی است که با توسعه شبکه های اینترنت و فناوری اطلاعات در اختیار پژوهشگران قرار دارد و آنها می توانند روش های کتابخانه ای و میدانی سنتی را برای گرد آوری اطلاعات در فضای مجازی و اینترنت مورد استفاده قرار دهند ( حافظ نیا ، ۱۳۸۹، ص ۱۹۳ ).
در تحقیق حاضر ، پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و استخراج مطالب مورد نظر ، کار مهم و اساسی مقوله بندی و طبقه بندی آنها در چهار چوب فصول پیش بینی شده در تحقیق انجام شد که این خود دقّت نظر و توجه ویژه ای را می طلبد . سپس توصیف و تحلیل آنها انجام خواهد گرفت . همان گونه که ملاحظه می شود به دلیل ماهیت موضوع مورد بررسی و منابع مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پای مباحثی چون جامعه آماری ، حجم نمونه ، شیوه نمونه گیری و شیوه های آماری جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات در میان نخواهد بود .
گرد آوری اطلاعات در تحقیق حاضر از طریق منابع کتابخانه ای بوده ، که اطلاعات را جمع آوری و تحلیل و تبیین کرده و مراحل انجام آن به شرح زیر است :
۱ – جمع آوری اطلاعات
۲- دسته بندی اطلاعات
۳ – شرح و تفسیر اطلاعات
۴ – تجزیه و تحلیل اطلاعات
۵ – استنتاج و نتیجه گیری
فصل چهارم
یافته های تحقیق
۴-۱- مقدمه
یکی از خصوصیات عام انسانی خرد ورزی است . به کار گیری و شکوفا کردن نیرویی که نخستین آفریده جهان هستی است ، شناخت کنه و حقیقت این مخلوق اول ، برای انسان امکان پذیر نیست . امّا از طریق ویژگی ها و علائم آن می توان این پدیده را تعریف کرد . عقل همان فهم و شعوری است که انسان را در سختی ها و تاریکی ها راهنمایی می کند و راه درست را از نادرست به او می شناساند . آفریدگار دانای حکیم پیش از آن که سرشت آدمی را به هم آمیزد ، بهترین هدیه خویش را با ارزانی داشت . این هدیه بسان چراغی فروزان در فرا روی آدمی ، تابناک است و اگر انسان بخواهد به راه راست رهنمون شود ، بایسته است که لحظه ای از روشنایی خرد غافل نباشد .
خرد ، ارزشمندترین سرمایه پنهانی بشر است که بنیان های زندگی را نیرومند می سازد و به گاه زور آزمایی ، به شمشیری برّنده می ماند که هیچ گاه طعم تلخ شکست را نچشیده است .اگر انسان از این موهبت الهی به شایستگی استفاده کند ، ارزش و مقام خویش را برتری داده است و در دنیا و آخرت سر بلند است ؛ چرا که ارزش اعمال در روز واپسین به رتبه و درجه عقل هر کس بستگی دارد . هر قدر بهره بیشتری از این نعمت ، عاید انسان شود ، سر فرازی و سربلندی بیشتری نیز در آخرت نصیب او می گردد .
عواطف و هیجانات یکی از مهم ترین ساحت های وجودی انسان است که چیستی و کار کرد آن ، به میزان اهمّیتش دچار ابهام و پیچیدگی است . رقیب اصلی ساحت عاطفی در انسان ، بعد شناختی و عقلانی اوست . عواطف و هیجانات هم به لحاظ توصیفی و هم به لحاظ هنجاری ، از جایگاهی فروتر نسبت به حوزه عقلانیت برخورداردند . از همین رو ، خصلت عاطفی بودن از جمله ویژگی های مشترک انسان و حیوان دانسته شده است .
هر یک از دو حوزه عواطف و عقلانیت کارکردهای ویژه خود را دارند ، امّا ساحت عقلانیت در انسان به دلیل قابلیت های ویژه آن ، از تأثیر فراتر و ارجمند تر نسبت به عرصه عواطف و هیجانات برخوردار است .
باید توجه داشت که حوزه مفهومی و مصداقی عواطف و هیجانات در تاریخ علم ، فراز و نشیب های فراوانی را گذرانده است که نمی توان بدون تحدیر دقیق آن ، حکمی واحد را برای این حوزه روا دانست . برای مثال ،
امروزه برخی از ادراکات متعالی و معنوی مختص انسان و نیز برخی از خصلت های اخلاقی ویژه آدمی را از زمره عواطف و هیجانات می دانند که طبیعتاً این دست طبقه بندی ها و تحلیل ها ، در شناخت درباره جایگاه عواطف و احساسات در میان ساحت های وجودی انسان ، تأثیر گذار است .پیچیدگی وجودی وکارکردی عواطف و احساسات سبب گردید تا برای شناخت دقیق آنها به تبیین حدود و ثغور این ساحت خاص در مقایسه با دیگر ابعاد وجودی آدمی پرداخته شود. . با توجّه به اهمّیّت و جایگاهی که عقل و عاطفه می توانند در تربیت اخلاقی داشته باشند لذا محقق نیز این مسأله را به عنوان سئوالات پژوهش خود در این فصل مورد بررسی قرار داده است که در قسمت زیر به آن می پردازیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:52:00 ق.ظ ]




قانون مدنی به تبعیت از نظریه مشهور در فقه امامیه، زوجه را مستحق بیش از فرض خود ندانسته و مابقی ترکه را در حکم اموال بلاوارث و متعلق به حاکم می داند.
ماده ۹۰۵ ق.م در این خصوص مقرر می دارد «از ترکه میت هرصاحب فرض، حصه خود را می برد و بقیه به صاحبان قرابت می رسد و اگر صاحب قرابتی در آن طبقه مساوی با صاحب فرض در درجه نباشد باقی به صاحب فرض رد می شود مگر در مورد زوج و زوجه که به آنها رد نمی شود، لیکن اگر برای متوفی وارثی به غیر از زوج نباشد زائد از فریضه به او رد می شود».

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ماده۹۴۹ ق.م نیز اشعار می دارد: «در صورت نبودن هیچ وارث دیگر به غیر از زوج یا زوجه، شوهر تمام ترکه زن متوفای خود را می برد و لیکن زن فقط نصیب خود را و بقیه ترکه شوهر در حکم مال اشخاص بلا وارث و تابع ماده ۸۶۶ ق.م خواهد بود».
ماده۸۶۶ ق.م نیز می گوید: « در صورت نبودن وارث امر ترکه متوفی راجع به حاکم است».
۴-۹- بیان نظرات فقها در خصوص اموال موضوع ارث زوجه
آن گونه که شهید ثانی در مسالک[۱۶۲] به تفصیل بیان نموده پنج نظر و عقیده فقهی در این باب وجود دارد که این اختلاف اقوال و آراء عموماً ناشی از اختلاف مضامین روایات است که در اینجا به بیان این اقوال می پردازیم. بطور کلی می توان نظرات فقها را در این خصوص به پنج نظریه خلاصه نمود:
ارث بردن زوجه از تمام ترکه
اختصاص محرومیت زوجه به عرصه خانه و اماکن مسکونی
حرمان زوجه از عین زمین و ارث بردن او از بهای آن
تفصیل زوجه دارای فرزند و زوجه ایی که فرزند ندارد
محرومیت زوجه از عین بنا و درختان و محرومیت او از ارث بردن زمین بطور مطلق
۴-۹-۱- نظر اول: ارث بردن زوجه از تمام ترکه
بر پایه این نظر که مورد اتفاق مذاهب اسلامی غیرشیعه[۱۶۳] و ظواهر آیات قرآن است، زوجه همانند زوج و دیگر وارثان از جمیع دارایی متوفی ارث می برد و از این حیث تفاوتی بین سایر ورثه نیست. از میان فقهای متقدم امامیه تنها ابن جنید معتقد است که زوجه از تمام دارایی شوهر سهم خود را می برد.
عبارتی که در این خصوص از ابن جنیدنقل شده است چنین است «و اذا دخل الزوج و الزوجه علی الوالد و الابوین کان اللزوج الربع و للزوجه الثمن من جمیع الترکه عقاراً او اثاثاً و صامتاًو رقیقاً و غیر ذلک»
یعنی هرگاه ورثه، زوج و زوجه و فرزند و پدر و مادر باشند زوج و زوجه از جمیع ترکه از زمین و اثاث و حیوان و برده و سایر اموال را ارث می برند[۱۶۴].
از ظاهر این عبارت آشکار است که زوجه مانند زوج از جمیع ترکه سهم الارث خود را می برد. از متأخرین مهدی بن مصطفی الحسینی التفرشی متخلص به لاهوتی صاحب بدایع الاحکلام گفته است: الحق نظر به عموم آیه و بعضی اخبار منع زن از ارث بردن زمین مشکل است. خواه اولاد داشته باشد خواه نداشته باشد. مرحوم خالصی و میرزا یوسف شعار، چنین نظری داشته اند و معتقد بودند که طبق ظهور آیه قرآن سهم الارث زوجه و از تمام ترکه شوهر اعم از منقول و غیرمنقول و عرصه و اعیان است که باید پرداخت گردد[۱۶۵].
مستند ابن جنید و هم فکران او، این است این نظر مطابق ظاهر قرآن است که در سوره نساء می فرماید: «هر گاه ورثه، زوج و زوجه و فرزند و پدر و مادر باشند، زوج یک چهارم و زوجه یک هشتم از جمیع ترکه را ارث می برد». و اخبار و روایاتی که حاکی از محرومیت زوجه از زمین است در حد تواتر نیستند و خبر واحد[۱۶۶] محسوب می شوند و خبر واحد چنانکه برخی ازاصولین معتقدند نمی تواند مخصص عام قرآن باشد. در کتب روایی دو روایت که موافق با ظاهر قرآن و حاکی از ارث بردن زوجه از تمام ترکه است نقل شده که عبارتنداز:
صحصحه بن ابی یعفور عن ابی عبدالله (ع) قال: سالته عن الرجل هل یرث من دار امرأته او ارضها من التربه شیئاً؟ او یکون فی ذلک بمنزله المرأه فلا یرث من ذلک شیئاً فقال یرثها و ترثه من کل شی ترک و ترکت. از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا مرد از خانه و زمین همسرش ارث می برد یا در این خصوص مرد هم مانند زن است و از این چیزها ارث نمی برد؟ امام صادق(ع) در پاسخ فرمودند: «هر یک از زن و مرد از هرچه که از خود به جای گذاشته اند از همدیگر ارث می برند»[۱۶۷].
روایت عبید بن زراره و فضل بن ابی العباس قالا: قلنا لابی عبدالله(ع) ما تقول فی رجل تزوج امراه ثم مات عنها و قد فرض الصداق قال: لها نصف الصداق و ترثه من کل شی و ان ماتت فهو کذلک. به امام صادق گفتیم چه می فرمایید در مورد مردی که با زنی ازدواج کرده و صداق هم معین کرده و بعد فوت نموده است (مردی که قبل از زناشویی فوت کند) امام فرمودند: «زن نصف صداق را مالک است و همه چیز شوهرش را ارث می برد و اگر زن هم بمیرد وضع اینگونه است»[۱۶۸].
۴-۹-۲- نظر دوم: اختصاص محرومیت زوجه به عرصه خانه و اماکن مسکونی
مطابق این نظر زوجه از زمین خانه و ساختمان محروم است و از ساختمان و آلات به کار رفته در آن قیمتش را می برد اما از زمین باغ و مزارع و اراضی مربوط به کشت و زرع، زوجه مطلقاً محرومیت ندارد و تماماً ارث می برد[۱۶۹].
مبنای این نظر این است که عموم آیه واصل ارث بری وارث از تمام ترکه ایجاب می کند در موارد استثنایی به قدر متیقن اکتفا شود. قدر متیقنی که از روایات فهمیده می شود محرمیت زوجه از ارث بردن زمین خانه و محل مسکونی است. بنابراین باید زوجه را فقط نسبت به ارث بردن زمین خانه و محل مسکونی محروم دانست[۱۷۰].
پیروان این نظریه شیخ مفید و ابن ادریس و محقق حلی و آیت الله بروجردی هستند[۱۷۱].
شیخ مفید در مقنعه می گوید:
زوجه از زمین خانه – رباع شوهر هیچ ارث نمی برد و از قیمت چوب و آجر و ساختمان و ابزارآلات آن ارث می برد. این حکم منصوص از جانب پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) است. رباع عبارت است از خانه و مسکن و شامل باغ و زمین کشاورزی نمی شود[۱۷۲].
عبارت شیخ مفید نسبت به این که زوجه از مورث فرزندی داشته باشد یا نداشته باشد ساکت است. از این رو از عبارت او چنین استفاده می شود که زن بطور کلی از ارث رباع محروم است.
در بعضی از روایات نیز زوجه از بردن زمین خانه و ساختمان محروم است که در ذیل به مواردی از آن اشاره می کنیم.
کلینی در فروع کافی چنین نقل می کند: قال ابوعبدالله (ع): ترث المراه الطوب و لاترث من الرباع شیئاً قال: قلت: کیف ترث من الفرع و لاترث من الرباع شیئاً؟ فقال: لیس لها منه نسب ترث به و انما هی دخیل علیهم فترث من الفرع و لاترث من الاصل. امام صادق (ع) فرمودند: «زن از آجرها ارث می برد و از رباع هیچ ارث نمی برد». محمد بن مسلم می گوید: پرسیدم چگونه زن از فرع ارث می برد و از رباع ارث نمی برد؟ امام فرمودند « زن با شوهر رابطه نسبی ندارد که بدان واسطه ارث ببرد بلکه او از خارج بر خانواده شوهر داخل شده پس از فرع ارث می برد و از اصل (رباع) ارث نمی برد»[۱۷۳].
ابن ادریس بر درستی نظر شیخ مفید اصرار دارد و نظر شیخ طوسی را نمی پذیرد وی می گوید:
برخی از فقهای ما همه زمین ها ازجمله باغها و زمین های کشاورزی را نیز به رباع ملحق کرده اند و این رای شیخ طوسی است. نظر اول که مختار شیخ مفید است مطابق اصول مذهب ماست. زیرا اگر ما باشیم و ظواهر قرآن باید زوجه از همه ترکه ارث ببرد فقط از رباع و منازل به دلیل اجماع و تواتر اخبار عدول کردیم، و در غیر رباع و منازل، اجماعی نزد ما وجود ندارد[۱۷۴].
کلینی از زراره و محمد بن مسلم از امام صادق(ع) نقل کرده است: «لا ترث النساء من عقار الدور شیئاً و لکن یقوم البناء و الطوب و تعطی ثمنها او ربعها، قال و انما ذلک لئلا یتزوجن فیفسدنعلی اهل المواریث مواریثهم». «زنان از زمین خانه ها هیچ ارث نمی برند، ولی ساختمان و آجرها قیمت شده و یک هشتم یا یک چهارم قیمت آنها به آنان پرداخت می شود. این حکم از آن روست که ممکن است زنان با شخص دیگری ازدواج کرده و میراث ورثه را بر آنان تباه سازند[۱۷۵].
۴-۹-۳- نظر سوم: حرمان زوجه از عین زمین منزل و ارث بردن او از بهای آن
برطبق این نظر، زوجه از کلیه ماترک متوفی همچون باقی وراث سهم خود را می برد ولی در این زمینه استثنائاتی وجود دارد من جمله ارث بردن زن از عرصه و اعیانی خانه است ولی قیمت آنها به زوجه داده می شود. یعنی علاوه بر آن که زن از قیمت اعیانی همانند قول مشهور ارث می برد، از قیمت عرصه نیز سهم الارث وی پرداخت می شود. از فقهای امامیه سید مرتضی معتقد است که زن اصولاً از ارث بردن هیچ مقدار از ترکه محروم نیست بلکه بنابه مصلحتی، حق تصرف در عین زمین و خانه و مسکن از او گرفته شده ولی قیمت آن را باید حساب کرد و به او داد[۱۷۶].
استدلال وی این است که ظاهر آیه قرآن «یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین» بر اشتراک مرد و زن در ارث بردن از جمیع ماترک متوفی دلالت دارد. اجماعی هم که زن از عین و قیمت زمین محروم است وجود ندارد. بنابراین با توجه به اخبار وارده و اجماع فقها بر این که زن اجمالاً از زمین خانه و مسکن متوفی ارث نمی برد بویژه آن که در برخی روایات حکمت این محرومیت چنین بیان گردیده است که ممکن است زوجه بعد از متوفی ازدواج کند و کسی را به خانه و منزل متوفی مسلط نماید که رقیب متوفی بوده یا به او حسد می برده، این امر بر خانواده متوفی گران می آید. برای جمع بین این دو معنی بهتر است، زن تنها از تصرف عین زمین و خانه متوفی محروم شود اما قیمت آنها به وی پرداخت گردد به طوری که از نظر ارث به نسبت سهم خود چیزی کمتر از دیگران نبرد[۱۷۷].
۴-۹-۴- نظر چهارم: تفصیل زوجه دارای فرزند و زوجه ایی که فرزند ندارد
بعضی از فقها معتقدند که اگر زوجه فرزندی از مورث نداشته باشد نه از عین و نه از قیمت زمین ارث نمی برد ولی از قیمت ساختمان و ابزار آلات ساختمانی و از درختان ارث می برد. اما اگر زوجه دارای فرزندی از مورث باشد از عین همه اموال ارث می برد. پیروان این نظر شیخ طوسی، شیخ صدوق، شهید اول، محقق حلی و علامه حلی و فاضل مقداد است[۱۷۸].
شیخ طوسی در نهایه می گوید:
زن از زمین شوهر خود ارث نمی برد فقط قیمت مصالح ساختمان حساب می شود و سهم او از آن داده می شود و از اصل زمین چیزی به او نمی رسد. برخی از فقهای ما قائلند که این حکم مخصوص زمین خانه است و شامل زمین های کشاورزی و باغها نمی شود ولی رآی اول در روایات بیشتر آمده و در مذهب روشن تر است، این حکم در صورتی است که زن فرزندی از مورث نداشته باشد. اما اگر دارای فرزندی از مورث باشد حق او از همه اموال از جمله از زمین های کشاورزی و مسکونی و خانه ها پرداخت خواهد شد[۱۷۹].
محقق حلی در شرایع چنین می نویسد:
هر گاه زوجه از مورث فرزندی داشته باشد از همه ماترک ارث می برد و اگر دارای فرزندی از او نباشد از زمین هیچ ارث نمی برد ولی از قیمت ساختمان ها سهم خود را می برد[۱۸۰].
شیخ صدوق در الفقیه من لا یحضره الفقیه میان زن دارای فرزند و زن بدون فرزند تفصیل داده و مانند شیخ طوسی حکم به ارث زن فرزند دار از عین عقار کرده است، از ظاهر عبارت او بر می آید که در مورد زن بی فرزند نیز همانند سید مرتضی قائل به ارث او از قیمت عقار است. همچنین او محرومیت زوجه بدون فرزند را از ارث مختص به خانه و زمین های مسکونی می داند نه مطلق زمین[۱۸۱].
در برخی روایات در بیان حکمت محرومیت زوجه بدون فرزند آمده است «انما صار هذا کذا لئلا تتزوج المرئه فیجیءِ زوجها او ولدها من قوم آخرین فیزاهم قوماً آخرین من عقارهم»[۱۸۲] یعنی «این محرومیت به این دلیل است که چه بسازن بعد از وفات شوهر، ازدواج کند و شوهر دوم او یا فرزندان او مزاحم خانواده شوهر اول در آن زمین موروثی بشوند پس این محرومیت بدین جهت است که مانع مزاحمت آنان شود».
به نظر می رسد قائلین به تفصیل بین زوجه صاحب ولد و غیرصاحب ولد به همین توجیه استناد کرده اند. زیرا اگر زن از شوهر سابق خود فرزندی داشته باشد فرزندان او از شوهر اول و دوم با هم خواهر و برادر می شوند و مزاحم یکدیگر نمی باشند، ولی اگر فرزند نداشته باشد فرزندان شوهر دوم با اعضای آن خانواده هیچ ارتباطی پیدا نمی کنند و در نتیجه مزاحم آنها می شوند. به هر حال وجود این حکمت و فلسفه در زنی که دارای فرزند نیست بیشتر از زوجه صاحب ولد یافت می شود[۱۸۳].
از سوی دیگر عدالت و انصاف اقتضاء می کند که زن را که همواره یار و مددکار شوهر و در اندوه و شادی شریک او بوده و فرزندانی برایش آورده و در تربیت و بزرگ کردن آنها رنج ها برده است و ای بسا در جمع آوری مال و ساختن خانه، زحمت ها کشیده و قناعت ها نموده است و از بسیاری از مخارج خود گذشته و از بسیاری آرزوهایش چشم پوشیده است از ترکه شوهر هر چه باشد سهم و نصیبی داشته باشد و محروم نمودن او از زمین و خانه دور از انصاف می باشد و این از فقه اسلامی به دور است بنابراین به نظر برخی از فقها که زوجه صاحب ولد را از جمیع ترکه ارث بر، می دانند، به نظر قوی تر و به واقع نزدیکتر می نماید[۱۸۴].
۴-۹-۵- نظر پنجم: محرومیت زوجه از عین بنا و درختان و محرومیت او از ارث بردن زمین بطور مطلق
براساس این نظریه که قول مشهور فقهای امامیه است و عموم فقهای معاصر نیز این قول را پذیرفته است زوجه از زمین، خواه خالی و بدون ساختمان و کشت و زرع و یا زمین خانه و مسکن و باغ و مزرعه و خلاصه از هرگونه زمین و عرصه ایی مطلقاً نه از عین و نه از قیمت ارث نمی برد، از عین ساختمان و آلات و ادوات و مصالح بکار رفته در آن و از عین درخت نیز بهره ای نخواهد داشت ولی از قیمت آنها مطابق سهمش به او داده می شود؛ از سایر اموال منقول نیز سهم خود را می برد[۱۸۵].
در واقع مستند نظریه حرمان زوجه از عین و قیمت زمین و عین ابنیه و اشجار روایاتی است که غالباً از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل شده است که زنان از کلیه اموال منقول از هر قبیل که باشد و از قیمت ابنیه و اشجار ارث می برند ازجمله:
کلینی از حمید بن زیاد از یکی از دو امام باقر یا صادق (ع) نقل کرده است «لیس للنساءِ من الدور والعقار شیءِ». «زنان از خانه ها و عقار بهره ایی ندارند»[۱۸۶].
«زراراه عن ابی جعفر(ع) ان المراه لاترث مما ترک زوجها من القری و الذور والسلاح والدواب شیئا و ترث من المال و الفرش و الثیاب و متاع البیت مما ترک و تقوم والنقض والابواب والجذوع والقصب فتعطی حقها منه». زراره از امام محمدباقر(ع) روایت می کند که می فرمایند: « زوجه از آبادی ها، خانه ها، اسلحه و چهار پایان که شوهر باقی می گذارد ارث نمی برند و از مال و فرش و جامه ها و اثاث خانه که شوهر باقی گذاشته است ارث می برد و بناها، درها، ستون ها، نی ها، قیمت می شود و سهم وی از آنها داده می شود»[۱۸۷].
حدیث دیگری از امام صادق (ع) است که امام فرمودند: «ان المراه لاترث من ترکه زوجها من تربه دار او ارض الا ان یقوم الطوب والخشب قیمه فتعطی ربعها او ثمنها» یعنی«زن از میراث شوهر، از عرصه خانه یا زمین ارث نمی برد مگر این که آجرها و چوب ها قیمت شوند، پس یک چهارم و یا یک هشتم از قیمت آجرها و چوب ها به وی داده می شود»[۱۸۸].
یزید بن صائغ می گوید که از امام صادق(ع) پرسیدم آیا زنان از زمین ارث می برند؟ امام (ع) فرمودند: «نه لکن قیمت ساختمان را به ارث می برند» گفتم: مردم به این راضی نیستند فرمودند: وقتی به ولایت رسیدم و راضی نشدند آنان را به تازیانه می زنیم و اگر به راست نیامدند شمشیر می زنیم»[۱۸۹].
در روایاتی دیگر زراره و محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل می کند که امام(ع) فرمودند: «زن ها از کشتزار زمین ارث نمی برند»[۱۹۰].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:52:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم