مزاج: کلاریج[۱۶۴] (۱۹۸۵) نشان داد که افراد از نظر برانگیختگی فیزیولوژیک یا واکنش نسبت به محرک متفاوتند. بنابرین، همان طورکه افراد قد و رنگ موی خاص خود را به ارث میبرند، حساسیت سیستم عصبی خودمختار و نحوه واکنش به استرس هم ارثی بوده و در افراد متفاوت است. در نتیجه، در یک موقعیت استرسزای یکسان افراد به صور مختلف پاسخ داده و اعضاء خاصی از بدنشان درگیر میشوند. به طورمثال، ممکن است فردی در مواجهه با یک رویداد استرسزا دچار ناراحتی قلبی شود، در حالی که فرد دیگری واکنش پسیکوزی نشان دهد (نقل از ترور،۱۹۹۰).
تجارب گذشته: تردیدی نیست که تجارب دوران کودکی نقش تعیین کننده در شکل گیری باز خورد ها، شخصیت و راه های مقابله با استرس دارد. مدل های مختلف شیوه های تربیتی والدین و تنوع جهان پیرامونی مستقیما روی دید فرد نسبت به یک موقعیت و نحوه واکنش فرد اثر دارد. ایجاد اطمینان (اعتماد) اولیه در فرد و همچنین ارتباطات اولیه مثبت در به وجود آوردن یک شخصیت بهنجار، واکنش های کارآمدتر و در نهایت سلامت روانی فرد مؤثر است (ترور ۱۹۹۰).
تمام موارد ذکر شده، نه تنها جزء عوامل ایجاد استرس هستند بلکه به صورت مجموعه ای فرد را هنگام مواجهه با یک رویداد استرس زا، هدایت میکنند.
۲-۱۳- پیامدها و آثار استرس
استرس، کنش وری فرد در قلمروهای اجتماعی، روان شناختی، جسمانی و خانوادگی را دچار اختلال میکند. استرس نارضایتی شغلی، روانشناختی؛ مانند افزایش تحریک پذیری، اضطراب، تنش، و ناتوانی در مهار خود، اختلال در روابط اجتماعی و خانوادگی و ضعف و سستی در ایفای مؤثر نقش حرفه ای یا نقش والدینی به وجود می آورد. با تضعیف سیستم ایمنی بدن، فرد مستعد ابتلا به بیماریها می شود و کارآمدی وی قبل و بعد از بروز بیماری کاهش مییابد. استرس تغییرات رفتاری نامطلوبی مانند اعتیاد به مواد، مشروبات الکلی و یا داروها را ایجاد میکند، احتمال طلاق و خودکشی را افزایش میدهد. استرس دراز مدت، بیماریهای مزمن مانند بالا رفتن فشار خون، بیماریهای قلبی، بیماری قند یا حمله های نفس تنگی و غیره را در پی دارد؛ بیماریهایی که به صورت زودرس سلامت فرد را مختل میکنند و در موارد شدید به مرگ نابهنگام منتهی میشوند ( استورا، ۱۳۷۹).
سلیه[۱۶۵] (۱۹۷۵)، یکی از نخستین کسانی بود که کوشید تا بیماریهای جسمانی ناشی از استرس را تحت عنوان ” نشانگان عمومی سازش ” توضیح دهد. سلیه به سه مرحله اصلی که فرد در شرایط استرس زا در آن ها قرار میگیرد، اشاره نمود: ۱) واکنش هشدار[۱۶۶]: در این مرحله یک شوک اولیه خفیف توسط یک شوک و ضربه متقابل دنبال می شود که طی این عمل مکانیسم دفاعی فرد به کار می افتد و فعال میگردد؛ ۲) مقاومت[۱۶۷]: مرحله تطابق کامل و موفقیت آمیزی که طی آن فرد تعادل خود را باز مییابد. با وجود این، اگر فشار ادامه داشته باشد و یا مکانیسم دفاعی به کار نیفتد، فرد به مرحله سوم میرسد و ۳) فرسودگی[۱۶۸]: در این مرحله، مکانیسم تطابقی مختل شده و کاملا از بین می رود (کوپر، ۱۳۷۳). در دیدگاه سلیه ، استرس اساسا یک پاسخ فیزیولوژیک است. وی به این مفهوم پایبند است، هر چند وی آثار استرس بر فرد را به دو صورت اثر مطبوع (یوسترس[۱۶۹]) و اثر نامطبوع(دیسترس[۱۷۰]) متمایز میکند، اما چون استرس نخست از سوی عامل مهاجم در نظرگرفته شده بود آثار آن بر فرد نمی توانست مطبوع باشد (استورا، ۱۳۷۷).
در پاره ای از متون عمده ترین علایم و نشانه هایی را که به واسطه آن ها می توان استرس را تشخیص داد به شرح زیرتعریف کردهاند: الف) اشکال در تفکرصحیح وعاقلانه و در نظرگرفتن تمامی جنبههای مختلف یک مشکل؛ ب) خشکی و عدم انعطاف در نگرش؛ ج) پرخاشگری نا بجا و تحریک پذیری؛ د) انزوا و ترک بستگان؛ ه) سیگار کشیدن مفرط؛ و) ناتوانی در کنترل خود در امر نوشیدن الکل و حفظ آرامش لازم و یا نیاز به استفاده ازقرص های خواب آور( کوپر، ۱۳۷۳).
پیامد استرس تنها فرد را درگیر نمی کند بلکه اگر فردی دچار استرس شود، طبعا خانواده او نیز تحت تاثیر این عامل قرار خواهند گرفت. متقابلا اگر فردی از اعضای خانواده که مسئولیت اداره خانه را بر عهده دارد، نشانه ها و علایم بروز استرس را از خود نشان دهد، تمام روابط خانوادگی تحت تاثیر آن قرارگرفته و از هم پاشیده می شود.
۲-۱۴- ذهن آگاهی
فنون ذهن آگاهی در افزایش آرامبخشی عضلانی و کاهش نگرانی، تنیدگی و اضطراب مؤثر هست (کابات زین، ۲۰۰۳). به نظر میرسد مکانیسم اصلی ذهن آگاهی خودکنترلی توجه باشد. چراکه متمرکز کردن مکرر توجه روی یک محرک خنثی مثل تنفس، یک محیط توجهی مناسب به وجود میآورد (سمپل، رید و میلر[۱۷۱]، ۲۰۰۵). مطالعات زیادی روی اثربخشی مداخلات و تکنیکهای مبتنی بر ذهن آگاهی صورت گرفته است که از آن جمله میتوان به پژوهشهای لیندن[۱۷۲] (۱۹۷۳) روی اثربخش بودن ذهن آگاهی روی اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی و مطالعه مرداک[۱۷۳] (۱۹۷۳ به نقل از سمپله و همکاران، ۲۰۰۵) روی افزایش توجه و آرامش عضلانی و بررسی مفید بودن این تکنیکهای روی افزایش تنظیم توجه اشاره کرد.
ذهن آگاهی در غرب از دهه ۱۹۷۰ موردتوجه قرار گرفت. از آن زمان به بعد بیش از ۲۴۰ برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی در آمریکای شمالی و اروپا انجام شد. به همین دلیل در سالهای اخیر، تعدادی از پژوهشگران تلفیق رویکردهای مبتنی بر ذهن آگاهی را بـا مداخلههای شناختی-رفتاری موجود، پیشنهاد کردهاند (کایون، هایز و ویلسون،۲۰۰۳؛ کاتز، بنسون، بورسینکو و بنسون، ۱۹۸۵؛ به نقل از ویتفیلد، ۲۰۰۶).
ذهن آگاهی توجه کردن قاطعانه نسبت به امور در زمان حاضر است که ما تابهحال طور دیگری به آن ها توجه کردهایم. نمونه هایی از این امور شامل آگاهی از تنفس، درد پشت گردن، افکار منفی و نگرانی درباره آنچه شما میخواهید فردا انجام دهید و شامل تمرکز مکرر و مجدد ذهن در زمان حاضر است. هر فکر، احساس یا حسهایی که وارد توجه شما میشود به همان گونه که هست مورد تأیید و پذیرش قرار میگیرد. این واکنش پیشگیرانه، برای افکاری است که شما را غمگین یا مضطرب میکند و به شما کمک میکند تا به حالت تعادل بعد از هیجانهای تجربهشده منفی بازگردید (بایرون[۱۷۴]، ۲۰۰۶).
[جمعه 1401-09-25] [ 11:13:00 ق.ظ ]
|