در مکتب اسلام نماز به عنوان باز دارنده از تباهی معرفی می شود”ان الصلوه تنه عن الفحشاء و المنکر و لذکرالله اکبر والله یعلم ما تصنعون”(العنکبوت،۴۵) یعنی: نماز را بر پا دار که نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز میدارد و خداوند میداند شما چه اعمالی را انجام می دهید. بنابرین احساسات مذهبی در نزد هر کس که یافت می شود ، یک نیروی روزافزون در زندگی او وارد میکند . و هنگامی که در نبرد زندگی همه امیدها بر باد می رود وقتی که دنیا به آدمی پشت میکند، احساسات مذهبی دست اندر کار شده در اندرون ما چنان شور و هیجانی برپا میسازد که ما را جوان نموده و زندگی درونی ما را که تیره و تار شده بود دگرگئن میسازد (صادقی،۱۳۵۶).
به نظر اریک فرم،فروید معتقد به پیشرفت انسان و تحقق بخشیدن به آرمان های ذاتی (فرد،حقیقت،اوگوس) عشق برادرانه،کاهش رنج ها ، استقلال و حس مسئولیت است. به نظر او این آرمانها هسته اخلاقی تمام ادیان بزرگ را که شالوده فرهنگ های شرق و غرب میباشد یعنی تعلیمات کنفوسیوس ، لائوسته، بودا، پیامبران و مسیح را تشکیل میدهد. پس بدین ترتیب فروید عملاً به جانبداری از هسته اخلاقی دین سخن میگوید ولی جنبههای الهی و ماوراءالطبیعی آن را به علت مانع شدن از تحقق هدف های اخلاقی مورد انتقاد قرار میدهد . از دیدگاه اریک فرم نیاز دینی یعنی نیاز به یک الگوی جهت گیری شده و مرجعی برای اعتقاد و ایمان. هیچ کس را نمی توان یافت که فاقد این نیاز باشد. انسان ممکن است حیوانات، درختان، بت های طلایی یا سنگی، خدایان نامرئی یا مقدسین یا رهبران شیطان صفت را پرستش کند همچنین ممکن است اجدادش ، ملتش، طبقه یا حزبش، پول و موفقیتش را مورد پرستش قرار دهد. حتی غیر عقلانه ترین جهت گیریها .. ولی چنانچه تعداد قابل ملاحظه ای از مردم آن را بپذیرند احساس یگانگی با دیگران همراه با یک مقدار آرامش و ایمنی که شخص عصبی فاقد آن است در فرد به وجود می آورد. همین احساس تنهایی و خفقان است که نیش دردناک بیماری عصبی است.(اریک فرم،۴۹) برای آرامش روان و آسایش فکر و خیال و جلوگیری از بیماری عصبی رسیدن به آرامش روان، خداوند در قرآن می فرماید:”هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها”(الاعراف،۱۸۹) یعنی: اوخدایی است که همه شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنارش آرام گیرد.
ویل دورانت معتقد است گه دین به اندازه ای غنی و فراگیر و پیچیده است که جنبههای متفاوت و مختلف آن، برای دیدگاه ها و نگرش های مختلف به گونه ای جلوه میکند، به اعتقاد او آنچه مهم است این است که هیچ دوره ای در تاریخ بشری خالی از مذهب و اعتقادات دینی نبوده است.صدها هزار سال طول کشید تا انسان های ما قبل تاریخ توانستند آتش را کشف کنند و با ساختن قایق رودها و دریاها را به تصرف در آورند، به سود بخشی پاره ای از گیاهان پی برده و شماری از حیوانات را رام نمایند با این همه انسان در برابر نیروهای قهار و زورمند طبیعت خویش را ناتوان و درمانده یافته و روزگار را در بیم و اضطراب بسر میبرد، بدون آنکه علل و عوامل آن را بشناسند از این روی از اندیشه ابتدایی خود یاری جست. نیروهای مجهول طبیعت را تا حدودی تشخیص داده و به وجود نیروها و آفریدگارانی اعتقاد یافتند که با خشم، مهر و کین بر جهان فرمان می رانند. آنگاه این گروه ارواح یا خدایان را با خدا قیاس نموده و پنداشتند که آنان نیز همانند انسانند و خواسته هایی شبیه انسان دارند و برای آنکه آنان را بر سر مهر و آشتی درآورند به ستایش و نیایش آنان پرداختند و تقدیم هدایا به خدا یا مجهول را یکی از وظلیف خویش قرار دادند، سپس به جان بخشیدن به عناصر طبیعت و تجسم خدایان آیین جان پنداری را پدیدار ساختند. می توان گفت که انسان دین ورز مقدم بر انسان هوش ورز بوده است (صادقی،۱۳۵۶).
۲-۱-۴الگوهای دینداری
۲-۱-۴-۱ الگوی دینداری گلاک و استاک
چارلز گلاک طی دهه ۵۰-۶۰ میلادی در تلاش برای فهم و تبیین دین در امریکا بود. وی بحث ابعاد التزام دینی را در این کشور زنده کرد و با همکاری رادنی استارک در سال ۱۹۵۶ به شرح و بسط الگوی جدیدی از دینداران پرداخت. هدف اصلی آن ها، عموماً درک شیوه های گوناگونی بود که مردم با توسل به آن، خود را مذهبی تلقی میکردند. گلاک و استارک براین عقیده بودند که به رغم آنکه ادیان جهانی در جزییات بسیار متفاوتند، اما دارای حوزه های کلی هستند که دینداری در آن حوزه ها و یا آن ابعاد جلوه گر می شود
(احمدی،۲۷:۱۳۸۸)..
آن ها برای دینداری چهار بعد اصلی عمل، باور، تجربه، دانش یا معرفت را تحت عنوان ابعاد عمومی الزام دینی مطرح کردهاند. این ابعاد چهار گانه، در سطح مقیاس های اولیه به پنج شاخص یا مقیاس تقسیم شده اند که افزایش آن، ناشی از تفکیک بعد عمل به دو بخش شاخص مناسکی و عبادی است. در مقیاس ثانویه، شاخص ها در نهایت به هشت عدد افزایش یافته است که شاخص های ناظر بر روابط اجتماعی دینداران هم به آن اضافه شده است (گنجی،۱۱۵:۱۳۸۳).
در زیر شرحی از الگوی دینداری مورد نظر آن ها آورده می شود.
بعد باور: آن چیزی است که انتظار می رود پیروان یک دین بدان اعتقاد داشته باشند. گلاک و استارک این باورها را در هر دین به سه نوع تقسیم کردهاند: باورهای پایه ای مسلم، که ناظر بر شهادت به وجود خدا و معرفی ذات و صفات اوست. باورهای غایتگرا، که هدف و خواست خدا از خلقت انسان و نقش او در نیل به این هدف است. باورهای زمینه ساز که روش های تأمین اهداف و خواست خداوند و اصول اخلاقی را که بشر برای تحقق آن اهداف باید به آن ها توجه کند، در برمی گیرد. گلاک و استارک بعد باور یا عقیدتی را بعد ایدئولوژیکی نیز نامیده اند.
بعد مناسکی (عمل): نظام اعتقادی در هر دینی وجود دارد، اما این اعتقادات به صورت مناسک نمود عینی مییابند. تمام ادیان بنابر اقتضای نوع الهیات خود، نحوه خاصی از عمل و زیست را بر مؤمن الزام میکنند که همان عمل دینی است. این عمل خواه ناخواه، در پرتو نظام فقهی و اخلاقی سامان می پذیرد. بعد عمل یا مناسک، اعمال دینی مشخصی نظیر عبادت های فردی، نماز، روزه، صدقه، ذکات و … را در برمی گیرد. گلاک و استارک در تشریح بعد مناسکی بر این نکته تأکید کردهاند که در عملیاتی کردن این بعد، علاوه بر مشارکت در فعالیت های مناسکی، تفاوت های مربوط به ماهیت یک عمل و معنای آن عمل نزد فاعلان آن نیز بررسی می شود(آرون،۴۰۵:۱۳۸۶).
بعد تجربی: تجربه دینی با احساسات، تجربیات و درون فرد دیندار مرتبط است. احساسات و عواطف دینی وجه عالی تری از دینداری است که کاملاً قلبی و درونی بوده و برخلاف مناسک و مراسم آیینی نمود بیرونی ندارد. دیندارانی که این بعد را کسب میکنند “مخلص” نامیده میشوند.
گلاک و استارک تجربه دینی را چندین نوع می دانند:
[جمعه 1401-09-25] [ 11:42:00 ق.ظ ]
|