کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



از جمله طنز مستقیم میتوان به طنز هوراسی (منسوب به هوراس[۲۴] طنزپرداز رومی) طنز جووانی (منسوب به جوونال[۲۵] طنزپرداز رومی) اشاره کرد. در طنز هوراسی «سخنگو فردی مؤدّب و زیرک است که با طنز هایش بیشتر باعث سرگرمی و تفریح است تا خشم و رنجش، زبان او نرم و ملایم است و گاهی خودش را به سخره میگیرد(مثل طنزهای حافظ). در طنز جووانی سخنگو یک معلّم جدّی اخلاق است، سبک و زبانی موقّردارد، مفسدهها را که به نظر او کاملاً جدّی هستند بدون گذشت مطرح میکند و باعث تحقیر و رنجش میشود.» (شمیسا،۱۳۷۴: ۱۶۵)
اما طنز غیر مستقیم، طنزی است که در آن قهرمانان اثر، خود و عقاید خود را به سخره میگیرند، گاهی هم نویسنده با تفسیرهای خود و با سبکی روایی، جریانات را مسخرهتر نشان میدهد. در این شیوه، گروهی از شخصیت های پرحرف، فخرفروش و متفاضل که نمایندگان نحلههای مختلف فکری و فلسفی محسوب میشوند، در طی بحثهای گستردهی خود – که معمولا در یک مجلس صورت می گیرد – عقاید و آرا و نقطه نظرهای روشنفکرانهی دیگران را به نفع خود به باد انتقاد و سخره میگیرند. البته باید بگوییم «این که چگونه میتوان طنز را به طور مستقیم یا غیر مستقیم درباره موضوعات جدی بهکاربرد، تا حدی به رابطه بین نویسنده و خوانندگانش بستگی دارد.» (پلارد،۱۳۷۸: ۱۷)
* نوع دیگری از طبقهبندیها براساس درون مایه اثر است که به طنزسیاسی، طنزاجتماعی، طنزتاریخی، طنزاخلاقی، طنزفلسفی و عارفانه، طنز مذهبی و اعتقادی، طنزموقعیتی، طنز خانوادگی، طنز تلفیقی چون طنز سیاسی ـ اجتماعی و … تقسیم کرد.
طنز اجتماعی: «طنز اساسا سبکی اجتماعی است» (همان: ۱۲) و «انتقاد اجتماعی از لوازم طنز است.» (شوقی نوبر،۱۳۷۱: ۱۱۳)که در آن طنزپرداز نسبت به حماقتهایی که در آداب و رسوم و عقاید همنوعانش وجود دارد، آگاهی دارد و آنها را به باد انتقاد میگیرد.
طنز سیاسی: این نوع طنز یکی ازپرکاربرد ترین انواع طنزاست و برای بیان مشکلات سیاسی ومبارزه با بیدادگری عاملان دستگاه های دولتی پدید میآید. البته چون انتقاد در فضای استبدادی از لحاظ مصونیت گوینده آن نسبت به دیگر انواع ادبی بهتر است، بنابراین انتخاب طنز سیاسی اولویت بیشتری دارد. چهبسا به همین سبب « روزگار آشفتگی، تشویش و اضطراب سرشارترین دوره های طنز است.» (قزیحه،۱۹۹۸: ۱۱۰)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

* از منظر شیوه عرضه، طنز را می‌توان به کلام محور، تصویر محور و تصویر-کلام محور تقسیم کرد. طنز کلامی(یا طنز زبانی ولفظی)، که شامل طنز مکتوب، منقول و شنیداری است، کاربرد خاص واژگان و جملات موجب خنده میگردد. انواع کاریکلماتور طنز کلامی دارد. طنزتصویری(یا نمایشی و دیداری) مانند انواع هنرهای تجسمی و تئاتر و نقاشی و…طنز ژورنالسیتی هم نوعی از طنز مکتوب است که در سبز فایل رواج بسیار زیادی یافته است، که خود انواع طنزها( نوشتاری، تصویری، سیاسی، اجتماعی و…) را دربرمیگیرد. انواع دیگری از طنز وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
*طنز موقعیت : گاهی اوقات حوادث یا خود موقعیت آنقدر غیرمنتظره است که باعث خنده می شود؛مثل اینکه قاتلی مادری را بکشد و چون دلش برای بچه میسوزد بچهی او را نیز بکشد که تنها نماند. در اینجا خنده، فیالواقع خندهی درد است.
*یکی از انواع طنز «طنز خویشتن» است، به این معنی که کسی، آگاهانه خودش را موضوع طنز قرار دهد و «خودش را خفیف میکند» (کالین موکه،۱۳۸۹: ۷۶)
* براساس زاویه دید و نوع نگاه میتوان به طنز سیاه یا تلخ و طنز سفید یا شیرین اشاره کرد، در طنز سیاه جنبه خنده‌انگیزی طنز کمتر از نیش آن است و طنزپرداز میخواهد خواننده را متوجّه واقعیات وحشتناکی کند که در حال وقوع است. مضمون این نوع طنز، رذالتها و حقارتها و پوچی آرزوها و تلاش بشری است و نمونه‌‌ی اساسی آن، مبتنی بر نفی است، مانند اشعار خیام. ولی در طنز شیرین، بذله‌گویی و شوخ‌طبعی بر تفکر و تعمق طنز برتری دارد. از انواع دیگر طنز میتوان به طنز تمثیلی، طنز تفسیری، طنز عام و خاص، طنز رسمی و غیررسمی، طنز زنانه، طنز اینترنتی و… اشاره کرد که مجال بحث درباره آنها نیست.
۴٫۳٫۲٫ شیوه های طنز
طنزپردازان از چندین شیوه برای بیان طنز استفاده میکنند که مهمترین آنها در این بخش بیان شده است:
تقلید مضحک یا نظیره طنزآمیز به معنای تقلید اغراقآمیز از یک اثر ادبی شناخته شده یا به کار بردن عین رفتار و کلمات کسی که مورد طنز قرار می‌گیرد، با ایجاد چهارچوبی مضحک برای آن. البته هر نوع تقلیدی جنبه طنز و انتقاد ندارد، «این کار وقتی جنبه طنز دارد که معایب و نقاط ضعف آن شخصیت به صورت مبالغهآمیزی مورد استهزاء قرار گیرد.» (جوادی،۱۳۸۴: ۲۹) همچون حکایت حیوانات که غیر مستقیم و کنایهآمیز است و هریک از حیوانات یا هر رفتاری از آنان، نمایانگر انواع مختلف وضعیتهای انسانی است.
تقلید طنزآمیز به چند طریق انجام میگردد، تحقیر مستقیم یا مسخرگی نازل -به طور مثال قهرمان به شیوه اوباش صحبت کند- و تمجید مسخرهآمیز و یا مسخرگی عالی-مانند اینکه اوباش به شیوه قهرمان صحبت بکند- که بدان حماسه مضحک یا طنز حماسی نیز میگویند. «در حماسه مضحک، طنزنویس تظاهر به جدی بودن میکند. کلمات او ظریف، بزرگمنشانه و پر از ظرایف شعری است. اگر نثر باشد جملاتش طولانی، ادیبانه و مطنطن است و معمولا وزنی شکوهمندانه انتخاب میکند و نویسنده حماسه مضحک تظاهر به رقابت با نویسندگان بزرگ میکند، در صورتی که چنین نیست. استعمال کلمات عامیانه و تصاویر زیاد شاعرانه نیست.» (جوادی،۱۳۸۴: ۳۱) «تقلید مسخرهآمیز اساسا ادا درآوردن است. از این نظر به طنزحماسی شباهت دارد، جز آنکه جنبه صوری آن کمتر و جنبه لفظی آن بیشتر است.»(پلارد،۱۳۷۸: ۷۳)
بزرگنمایی و مبالغه در بیان عیوب و نقصها، شیوه دیگری از طنز است که چیزی را ازلحاظ جسمی یا معنوی از حالت طبیعی خود خارج میسازد و واقعیتهای موجود در جامعه انسانی را بزرگتر ومضحک نشان میدهد. مثل کاری که کاریکاتوریستها انجام میدهند. نوع دیگری از بزرگنمایی به نام اغراق معکوس است که «جدیت چیزی را بسیار کمتر از آنچه هست نشان میدهد.» (همان: ۹۰) به بیان دیگر، طنزپرداز با بهره گرفتن از اغراق و مبالغه، «معنی خرد را بزرگ میگرداند و معنی بزرگ را خرد، نیکو را در خلعت زشت بازمینماید و زشت را در صورت نیکو.» ( بهزادی اندوهجردی،۱۳۷۸: ۱۵۸) البته وجود عنصر درشت نمایی و غلو، در گستره طنز، ضروری است و نباید این عنصر را به باد انتقاد گرفت و گمان کرد که طنز، از محور دلالتگری و مستندگرایی، دور شده است.
کوچک کردن مسائل بزرگ هم مانند مورد قبلی باعت تحریک احساسات، تغییر و اصلاح میشود. «دنیای حیوانات که اکثراً مورد استفاده طنزنویس قرار میگیرد، نوع دیگری از کوچک کردن است و آن به دو طریق انجام میگیرد، یکی این که نویسنده برای اینکه مورد بازخواست قرار نگیرد شخصیتهای خود را از میان حیوانات انتخاب میکند و دیگر اینکه مقایسهای بین انسان و حیوان میکند و میخواهد نشان دهد که علیرغم تمام فضایل و کمالات روحانیش باز موجودی است که هزار کار میکند که طبع حیوانی راضی به آن نیست. البته گاهی از دنیای حیوانات پایینتر رفته به عالم جمادات میرسد.» (جوادی،۱۳۸۴: ۱۹تا ۲۱)
شیوهی دیگر طنزپرداز، استفاده از وارونهسازی است؛ «گاه شاعران ونویسندگان در طنزنویسی از طنز عنادی استفاده میکنند و به «وارونهسازی» میپردازند. در این صورت، طنزپرداز، درست عین عکس آنچه را که میگوید تصور میکند. »(باقریان بستان آباد،۱۳۸۷: ۱۳۸) تجاهل عارف(آیرنی سقراطی[۲۶]) و یا تغافل هم یکی از شیوه های طنز است که گوینده، خود را دانسته به نادانی میزند و رندانه از آنچه مورد نقد اوست به ایجاب سخن میگوید.« تغافل در واقع، راه گریزی است از ترس مجازات یا ستم دیگری.» (قزیحه،۱۹۹۸: ۱۳۷) ربط دادن دو موضوع غیرقابل ربط با هم، استفاده از صنایع ادبی و بلاغی، اعم از پارادوکس، ابهام (دوپهلوگویی)، ایهام(غیرمستقیمگویی)، هجو در معرض مدح، مدح در معرض هجو، تعریض، اسلوبحکیم، کنایه، تشبیه، انواع استعاره، به هم آمیختن زشت و زیبا، ارسال مثل، تضاد، تضمین و… شیوه دیگر طنزپرداز است، تا نیشخند بزند، آگاه کند و اصلاح نماید. البته این شیوه ها گاهی بسیار به هم نزدیک میشوند، بطوری که یک جمله میتواند دربردارندۀ چندین روش ارائه طنز باشد.
فصل سوم
بافت برون متنی گفتمان در اشعار طنز بهار و زهاوی
رابطه مسائل اجتماعی و ادبیات، رابطه‌ای دو سویه است؛ وضعیت بیرونی و زندگی شاعر و حوادثی که در اطراف او رخ میدهد اعم از حوادث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی به طور حتم در تراوشهای ذهنی شاعر تاثیر میگذارد، همانگونه که در برخی موارد، حوادث بیرونی از آثار وی تاثیر میگیرد. در این دوران هم مسائل اجتماعی و سیاسی بر ادبیات تاثیر جدی گذاشت و هم ادبیات برای بسترسازی و فراهمآوردن زمینه‌های روشنفکری و گسترش شعارهای تجددطلبانه نقش اساسی ایفا کرد. انقلابها و جنبشهای قرن اخیر و در پی آن مشروطهطلبی، شورش علیه استبداد سلطنتی و مقابله با استعمار و استثمار از حوادث مهم دوران بهار و زهاوی در دو کشور ایران و عراق است که بعد از آگاهی و آشنایی مردم با دنیای بیرون، بویژه غرب و در پاسخ به تغییرات و پیشرفتهای عصر خود، بوجود آمدند. اهمیت این دورۀ تاریخ از آن روست که بخش گستردهای از آن رویدادهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مشترکی میان عراق و ایران را دربرمیگیرد، و با وجود جنگها و اختلافات بین دو کشور، روابط آندو همیشه در سطحی نامطلوب قرار نداشته و در تاریخ روابط ایران و عراق نقاط قابل اتکایی نیز یافت می‌شود.
این جنبشها در عثمانی حدود دو دهه قبل از ایران رخ داد و تقریبا تمام این رخدادها از جمله مشروطهخواهی بعد از چند سال در ایران اتفاق افتاد. این موضوع بیانگر این است که رخدادهای دو کشور همسایه که بسیار به هم نزدیک است، بر یکدیگر تاثیرگذارده است. شرایط جغرافیایی و استراتژی یکسان عراق و ایران و رویآوردن استعمارگران به آن، مناسبات ترک و ایران، وجود سفیران دو کشور، سفرها و کوچها، اخراج و تبعید افراد ضد استبدادی از ایران به عثمانی(بویژه عراق) و از عثمانی به ایران، همفکری عالمان عراقی و ایرانی در خط مشی انقلابها، وجود عالمان نوگرایی چون سیدجمال الدین، مقابله با شرایط فرهنگی بسیار ضعیف و موقعیت اقتصادی نابسامان که فقر و قحطی را به همراه داشت، در هر دو کشور از عوامل موثر در ادبیات است، بنابراین برای بررسی شعر زهاوی و بهار باید شرایط اجتماعی و سیاسی آنها را مورد کنکاش قرار داد.
۱٫۳٫ موقعیت سیاسی زهاوی
کشور عراق در زمان زهاوی تحت سلطۀ مستقیم دولت عثمانی قرار داشت و «والیان دستنشاندۀ امپراتور عثمانی از سال۱۸۳۱ تا ۱۹۱۴م عراق را تابع حکومت مرکزی که در استانبول بود، نگه داشته بودند.» (الهاشمی،۲۰۰۶: ۲۳۸) حکومت عثمانیان (۱۹۲۳-۱۲۸۰م) یکی از بزرگ‌ترین و پهناورترین دولت اسلامی پس از فروپاشی خلافت عباسی به شمار میآمد.(حضرتی،۱۳۸۶: ۱۵) این امپراتوری قدرت زیادی بویژه در قرون۱۷ و۱۸ داشت، اما از اوایل قرن نوزدهم با وجود اصلاحاتی در جهت برکندن نظام کهن از سوی سلاطینی چون سلطان محمود و سلطان عبدالمجید، رو به افول بود. بعد از آنها سلطان عبدالعزیز(سکاندار امپراتوری در بدو تولد زهاوی) بیش از پیش در جهت تجدید حیات قدرت امپراتوری به امر اصلاحات پرداخت. «وی که همدورۀ ناصرالدین شاه بود، اولین پادشاهی بود که برای دیدن تغییرات اروپا و ایجاد اصلاحات در حکومت خود به آنجا سفر کرد. در طی این سفر، پادشاه ایران هم برای انجام چنین سفری ترغیب شد.» (رئیس نیا،۱۳۸۲، ج اول: ۵۲) درواقع، این دو سفر که در عثمانی و ایران انجام گرفت یکی از عوامل ایجاد اصلاحات در دو حکومت بود.
در این دوران مدحت پاشا مهمترین والی عثمانی عراق بود، که «اقدامات بسیار در آبادانی کشور و آسایش ملت انجام داد و در زمینه ورود پدیده های جدید تمدن اروپایی مانند بیمارستان، مدرسه، روزنامه، چاپخانه، کارخانه و سینما کوشش فراوان کرد.» (کامران مقدم،۲۵۳۶(=۱۳۳۶ه.ش): ۱۷۹) به طور کلی «اقدامات وی در دو بخش میگنجید، ۱٫ اصلاحات اداری و حکومتی، ۲٫ تغییر در تعلیم و تربیت.»(الهاشمی،۲۰۰۶: ۲۴۰)
بعد از عبدالعزیز آخرین امپراتوری مهم عثمانی یعنی سلطان عبدالحمید دوم حکومت خود را از سال۱۸۷۶ تا ۱۹۰۹م شروع کرد. در طی این اصلاحات، آگاهی و بیداری ملت عرب بیشتر شد. عواملی چون افزایش مراکز تعلیم و تربیت و گسترش باسوادی و تحصیلات عالیه، آشنایی با زبانهای خارجی و ترجمه کتب و مقالات، صنعت چاپ و افزایش روزنامهها، آشنایی با اختراعات و نوآوریهای اروپایی در کنار تلاش روشنفکرانی چون سید جمال الدین و مدحت پاشا، در ایجاد آگاهی عربها نقش بسزایی داشتند. این تغییرات، مردم را خواستار حکومت مشروطه، قانون، آزادی و دموکراسی کرد. بالاخره سلطان عبدالحمید در پی شورشهای مردمی، به رغم مخالفت درونی در سال ۱۸۷۶م با قانون اساسی موافقت کرد.(حضرتی،۱۳۸۶: ۱۰۳) «این قانون اساسی را مدحت پاشا بر مبنای قانون اساسی سال ۱۸۳۱ بلژیک تهیه و در آن تمهیداتی برای تشکیل یک پارلمان انتخابی فراهم کرد. این قانون در نوع خود اولین قانون اساسی در تمام کشورهای اسلامی بود.»(منسفیلد،۱۳۸۵: ۸۷) زهاوی دراینباره اینگونه سرود:
الشَعبُ بعدَ الله یا دستورُ أَنتَ به کَفیل
(الزهاوی،۱۹۷۲،ج۱: ۳۰۷)
(ای مشروطه(قانون) مردم بعد از خدا به تو تکیه دارند.)
در سال ۱۸۷۷م /۱۲۹۴ه.ق پارلمان گشایش یافت و در همین حال بود که، علائم مخالفت با سلطان و استقلال رأی خود را نشان داد، تا جایی که با افزایش قدرت سلطان در سال ۱۸۷۸م مجلس منحل شد، قانون اساسی تا حدود سی و دو سال به حالت تعلیق درآمد و بحث و فعالیت سیاسی ممنوع و فعالیتها در مطالبهی آثار ادبی و علمی محدود شد. این دوره که به”استبداد حمیدی” معروف است، فساد درونی دولت، مشکلات اقتصادی وبدهیهای فراوان دولت به دول اروپایی و در پی آن سوء استفاده اروپائیان از سلطنت عثمانی، تجاوز کشورهای استعمارگر به بعضی از قسمتهای تحت سلطۀ عثمانی، در کنار نهضتهای ملیگرایانه از جمله نهضت ترکان جوان، باعث شورش مردمی در سال ۱۹۰۸ علیه اقدامات امپراتوری گشت. اصلیترین خواسته شورشیان، بازگشت مشروطه بود که با حمایت مراجع دینی و اکثر وزرا و نزدیکان سلطان، وی را مجبور به تابعیت از خواستۀ آنان کرده و دوباره قانون اساسی به اجرا درآمد. (رئیس نیا،۱۳۸۲،ج دوم: ۱۷۴ تا۲۰۲) در این دوره از مجلس به دلیل اختلافات بین اعراب و ترکها و سطحینگری شورشیان نسبت به عدالت و آزادی و برابری که در ابتدا از آن دم میزدند و همچنین خزانۀ خالی و فشار دولتهای اروپایی، فرصت کافی برای اجرای اصول و آزادیهای قانون اساسی مشروطه ایجاد نشد. در همین اثنا، عبدالحمید در مقابل کسانی که علیه پارلمان سر به شورش برداشته بودند، بیاعتنا و ضعیف عمل کرد. همین عملکرد باعث شد پارلمان، وی را در سال۱۹۰۹ از حکومت خلع کرده و برادرش محمد پنجم را به تخت بنشاند. (منسفیلد،۱۳۸۵: ۱۴۸) بعد از عبدالحمید تا اعمال قیمومیت توسط انگلستان(دورۀانحلال ۱۹۲۳–۱۹۰۹)، با وجود سلطنت ظاهری جانشینان وی، حکومت اصلی عراق در دست کاپ (=نهضت ترکان جوان) بود. این نهضت به دنبال ملیگرایی با مرکزیت ترکان، باعث تحریک نژادهای دیگر از جمله عربها و تشدید درگیریها شد. این درگیریها که تا شروع جنگجهانی اول ادامه داشت، در کنار شورشهای داخلی از جمله و جنگهای خارجی از جمله جنگ بالکان باعث ضعیفتر شدن “مرد بیمار شرق” شد.( رئیس نیا،۱۳۸۲،ج دوم:۴۵۵ تا۴۶۱) چه بسا به همین علت، قبل از جنگ جهانی اول با آلمان پیمان اتحاد بستند و با شروع جنگ در سال ۱۹۱۴ با حمایت از آلمان به متفقین اعلان جنگ کرد. به دنبال این اقدام عثمانیها، انگلیسیها به عراق حمله کرده و پس از شکست دادن نیروهای عثمانی در نبرد “کوت العماره” عراق را به تصرف خود درآوردند.(قدوره،۱۹۶۷: ۱۳۶) بعد از پایان جنگ، امپراتوری عثمانی متلاشی شده و قسمتهای عربنشین آن، از جمله عراق، از عثمانی جدا گشت و شهر استانبول را که پایتخت چندساله امپراتوری بود، متفقین تصرف کردند.
۱٫۱٫۳٫ انقلاب دهۀ بیست
بدنبال تجزیه عثمانی بین اشغالگران در سال ۱۹۲۰، طبق قرارداد “سان ریمو” (قدوره،۱۹۶۷:۱۳۴و الهاشمی، ۲۰۰۶: ۲۴۲) کشور جدید عراق رسماً به قیمومیت انگلیس درآمد. اشغال عراق برای استعمارگران بسیار حائز اهمیت بود و چه بسا به همین دلیل «لرد کرزن وزیر امور خارجه انگلیس در سال ۱۹۱۹ گفت: اشغال عراق یعنی پایان سه قرن فعالیت و زحمات انگلستان در خاورمیانه. سر ویلمن فرماندار کل سیاسی منطقه در همان موقع چنین گفت: کلید کل مناطق استراتژیک در بغداد است و ما با اشغال عراق توانستیم خنجری بر پیکر جهان اسلام بزنیم و بدین طریق از تجمع مسلمین بر علیه خودمان در خاورمیانه جلوگیری کنیم.» (شورای نویسندگان،بی تا:۲۵)
کشور عراق در دهۀ بیست بسیار پرتلاطم بود و هیچگاه آرام نگرفت. درحقیقت این دوره را میتوان زمان پایهریزی و شکلگیری دنیای جدیدی دانست که در دهه های بعد به ظهور رسید. انقلابهای این دهه که به “ثوره العشرین” معروف است«اوج فعالیت سیاسی شیعیان» (فهد نفیسی،۱۳۶۴: ۱۱۵) بوده و با حمایت رهبران شیعه چون آیت ا…شیخ محمدمهدی خالصی و آیت ا… میرزامحمدتقی شیرازی و همچنین به کمک ایرانیها شکل گرفت و برضد استعمار و بدنبال آزادی و دموکراسی واقعی بود. «آنچه که این جنبشها را مشتعل میکرد افزایش آگاهیها در جهان عرب بود. این آگاهیها از اواخر دوران عثمانیان شروع شده بود و با انجمنهایی که در بیروت، دمشق، قاهره، پاریس و استانبول بوجود آمده بودند، نمود پیدا کرد.» (قدوره،۱۹۶۷: ۱۳۶) «در ایران جنبشهای ملی علیه قاجار شکل گرفت که باعث شد رضاشاه پهلوی برتخت بنشیند و همین باعث امیدواری کشورهای مستعمره در مقابل استعمار شد. در ترکیه هم آتاتورک گامهای نیرومندی جهت نوسازی ترکیه برداشته بود. تغییرات این دو کشور تاثیر بسزایی در روحیه ملیگرای عراقیها در مقابله با بریطانیا داشت.» (نوار،۱۹۷۳: ۲۵۰۲) همچنین این انقلابها امتداد جنبشهای سوریه و به پیروی انقلاب مصر به رهبری سعد زغلول بود. (الهاشمی،۲۰۰۶: ۲۴۲) انگلیس با این تغییرات عراق، منافع خود را در خطر میدید. به همین دلیل دنبال راه چارهای برای نگهداری منافع خود در خاورمیانه میگشت. در ابتدا انگلیس عراق را به دست فردی انگلیسی به نام کاکس[۲۷] سپرده بود ولی بدنبال شورشهای مردم عراق علیه استعمار، مجبور شد، در ظاهر برای ملی کردن عراق، پادشاهی مسلمان انتخاب کند. اولین پادشاهی که انتخاب شد ملک فیصل پسر شریف حسین بود. « پادشاهی فیصل طی رفراندوم فرمایشی در ۲۳ اوت۱۹۲۱ رسمیت ملی یافت … و این کشور در ۱۰ژوئیه ۱۹۲۴ صاحب نخستین قانون اساسی با رژیم مشروطۀ سلطنتی گردید.» (بیگدلی، ۱۳۶۸: ۲۷) «ولی این امر در جریان واقعی سیاست عراق تاثیری نکرد و امیر فیصل دیکتاتور روشنفکری از آب درآمد که در اجرای مقاصد خود بمقررات مشروطه توجه زیادی نداشت.» (لنچافسکی،۱۳۳۷: ۲۴۷)
وی که سرسپرده به تمام معنای بریتانیا بود، به کمک سیاستمداران این کشور، در ابتدا خود را فردی ملیگرا و وطندوست جا زد، طوری که تمام ملت عراق از جمله انقلابیون، خواستار سلطنت وی بودند. اما بعد از پادشاهی، چهرۀ واقعی خود را نشان داد و قراردادهایی به نفع استعمار بر ضد کشورهای عربی به امضاء رسانید. بنابراین انتصاب فیصل به پادشاهی و تاسیس نظام سلطنتی توسط انگلیس نه تنها از نارضایتیها و مقاومت مردم نکاست، بلکه شعله اعتراضات و مقاومت مردم بویژه شیعیان را علیه دست نشاندگان لندن گسترش داد. در قیام بزرگ سال ۱۹۲۰ که آسیب فوق العادهای به قوای اشغالگر انگلیسی وارد شد، درحدود بیست هزارنفر از مردم عراق قتل عام شدند و این یکی از بزرگترین مصیبتهایی بود که بیگانگان به مردم عراق وارد کردند. (منسفیلد،۱۳۸۵: ۹۱تا۱۵۱)
«اگرچه این انقلاب در ظاهر به پیروزی منجر نشد، ولی اساس استقلال عراق را پایهگذاری کرد» (کامران مقدم،۲۵۳۶(=۱۳۵۶ه.ش): ۱۹۴) و « اولین انقلاب به این شکل بر ضد بریطانیا بود و به این دولتها ثابت کرد که قیم کشوری مقاوم است نه کشوری صلحطلب.» (نوار،۱۹۷۳: ۴۷۱)
انگلیس «میخواست سلطه و نفوذ خود را ادامه دهد ولی چون از خوی سرکش مردم این مملکت در قیام ۱۹۲۰ اطلاع یافته بود با کمال احتیاط عمل میکرد.» (لنچافسکی،۱۳۳۷: ۲۴۸) بنابراین با فشار این شورشها، انگلیس در سال ۱۹۳۲م/۱۳۵۱ه.ق مجبور به امضای قراردادی به جای قرارداد سان ریمو گردید، که براساس آن«قیمومیت بریتانیا رسماً پایان یافت، عراق مستقل شد و با کمک بریتانیا به عضویت جامعه ملل درآمد. (منسفیلد،۱۳۸۵: ۲۲۹) اما «هدفش در ظاهر پایان بخشیدن به قیمومیت انگلیس بر عراق و اعطای استقلال به این کشور بود.» (شورای نویسندگان،بی تا:۴۷) ولی در واقع باز هم عراق تا بعد از جنگ جهانی دوم عملاً تحت نفوذ انگلستان قرار داشت و به صورت نیمه مستعمره اداره میشد. بعد از این معاهده دو حادثه مهم (در اواخر عمر زهاوی) رخ داد که بر سیاست عراق تاثیر بسزایی داشت۱٫ انقلاب آشوریها و سرکوب و کشتار آنها توسط دولت۲٫ وفات فیصل و جانشینی فرزندش ملک غازی.
۲٫۳٫ اوضاع اجتماعی عراق
وضعیت اجتماعی عراق در زمان زهاوی را باید از چند بعد مورد کنکاش قرار داد. نخست درگیریها داخلی که بیشتر شامل درگیری بین شیعیان و اهلتسنن، ترکها و عربها، و یا کردها و آشوریها علیه دولت مرکزی و میشد. چراکه عراق این نژادهای را در خود جا داده بود، همانگونه که امین ریحانی میگوید: « رگهای عربی عراق امتزاجی از ریشۀ ایرانی، ترکی، کردی و تاتاری بود. چه، یک عراقی به عربی نماز میگذارد و به ترکی میاندیشید و به فارسی درک میکرد و به تازگی اطرافش را با نگاهی انگلیسی میدید.» (الریحانی،۱۹۵۷: ۱۹۶) این گروه ها گاهی-هرچند مدت کم- با هم علیه دشمن خارجی اتحاد داشتند ولی در بیشتر مواقع با هم درگیر بودند. چه بسا یکی از دلایل اصلی شکست از استعمارگران چنین نزاعهای طایفهای شدید بود که گاهی کشورهای غربی بر آتش آن میافزودند.
انحطاط در ساختار فرهنگی و اقتصادی بعد دیگری از موقعیت اجتماعی عراق بود که مشکلات را دو چندان میکرد. «کشور عراق یکی از عقبافتادهترین زوایای امپراتوری عثمانی بود و مردم آن از حیث تمدن بهیچ وجه با اعراب ساحل مدیترانه قابل قیاس نبودند و انتقال سادۀ این کشور از امپراتوری عثمانی به امپراتوری انگلیس و بالاخره استقرار حکومت بومی عامل اساسی برای تغییر اوضاع نبود.» (لنچافسکی،۱۳۳۷: ۲۴۶) از مهمترین پدیده های اجتماعی عراق در این دوران، غلبه عادات و رسوم بدویها است؛ «در این دوران خلق و خوی عراقیها –چه بدویها و عشایر و چه شهرنشینان، البته با تفاوت شدت و ضعف-بیشتر شبیه صحرانشینان بود تا مسلمان، چه، پدیده بدوی بر این جامعه سیطره یافته و عادات جاهلی چون قتل و غارت، عصبیگری، کشتار زنان و… جایگزین تعالیم ناب اسلام گردیده بود. » (الوردی،۱۴۱۳،ج۱: ۱۷) «در این زمان بویژه قبل از نیمه قرن نوزدهم، شهرها در اوج انحطاط و ویرانی بودند؛ و چه بسا اگر بگوییم که آنها بیشتر شبیه روستا بودند تا شهر مبالغه نکردیم.(الوردی، بی تا: ۱۱۹) ورود قوم تاتار و مغولها نه تنها مانع فرهنگ عقبمانده عراق نگردید، بلکه مزید بر علت بود.
بیاهمیتی نسبت به پیشرفتهای جهانی و آموزش، از نتایج این نوع زندگیست؛ سیستم آموزش و پرورش، «با وجود پارهای تسهیلات فقیر و نامناسب بود. بغداد حتی یک مدرسه خوب نداشت، بهترین مدارس خارجی با آنکه حسب المعمول عنوان «کالج» داشتند از لحاظ ارزش معنوی از مدارس متوسطه تجاوز نمیکرد و محصلین پس از اتمام این مدارس برای فراگرفتن تحصیلات عالیه یا به اروپا و ترکیه میرفتند و یا ترک تحصیل مینمودند و عدۀ دانشمندان کشور بسیار محدود بودند.» (لنچافسکی،۱۳۳۷: ۲۴۶)
همچنین وضعیت نامناسب زنان که چون بردگان زندگی میکردند، اوضاع نامناسب بهداشت که باعث شیوع انواع بیماریها شده بود، افزایش جمعیت و عدم تناسب آن با اراضی زیرکشت و در پی آن شیوع فقر بویژه بعد از ورود افکار کمونیستی، فهم اشتباه و تحجر در اندیشۀ دینی و ورود خرافات در آموزههای اسلامی، فساد در ساختار سیاسی و خوشگذرانی امپراتوران عثمانی و رها شدن کارهای کشور، از دیگر شاخصه های ایستایی در فرهنگ و اقتصاد عراق بود، که با وجود اصلاحات دولت عثمانی و مدحت پاشا، آنچنان که باید تغییرات اساسی بوجود نیامد، چرا که اقتصاد امپراتوری وضع نابسامانی داشت و حال آن که اصلاحات نیازمند هزینه های هنگفتی میشد. واردات سیل آسا و صادرات بسیار کم مهمترین عامل اصلی در ضعف اقتصاد شمرده میشد.
البته بسیاری از اصلاحات و یا «آغاز حرکت به سمت فاجعه یا گامهایی برای «مدرنسازی» جهان اسلام» ( منسفیلد،۱۳۸۵: ۷۷)، برگرفته از افکار اروپا بویژه اندیشه های انقلاب فرانسه بود، در واقع، « هیچگونه چشمانداز (خیزش بزرگ به جلو) در اقتصاد عثمانی که به آن توان رقابت با قدرتهای صنعتی اروپای غربی را بدهد، وجود نداشت. مشخصات اصلی سرمایه داری پیشرفتهی قرن نوزدهمی و تخصص لازم برای مدیریت آنها دیده نمیشد، کاپیتولاسیون ایجاب میکرد که بخش بزرگی از فعالیتهای اقتصادی سودآورد در اختیار بیگانگان و بنابراین خارج از نظارت عثمانیها قرار گیرد.» (همان: ۸۲) به همین دلیل این تغییرات نه تنها نتوانست تاثیری در حکومت داشته باشد و یا آن را از ورطۀ هلاکت نجات دهد، بلکه وضع را بدتر کرد، چرا که استعمارگران اروپایی قدم به قدم به اهداف استعماری خود نزدیک میشدند.
«تاکید بر گسترش احزاب ملیگرا و منطقهای با تثبیت موقعیت فئودالها برای تدارک یک برنامه دراز مدت در عراق جهت وسعت بخشیدن و عمق دادن به نفوذ استعمار غرب در این کشور برای دهه های آینده، از رئوس کارهایی بود که اشغالگران انگلیسی در بعد سیاسی سعی در انجام آن داشتند. »( شورای نویسندگان،بی تا:۲۶) به همین علت، گرایش مردم عراق به ایدئولوژیهای جدید غرب از جمله، ناسیونالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم و بعدها فاشیسم که باعث ترویج اندیشه های غرب بود، یکی دیگر از عوامل تحکیم استعمار بشمار میرود. علاوه بر این، اختلاف میان سنتگرایان و نواندیشان، گسترش قدرت بدویان در عراق، تا آنجا که مردم و جامعه آن را دوباره به سنتهای جاهلیت نخستین باز پس گردانیدند, از ضعفهای شرایط آن اجتماع بهشمار میآمد.
۳٫۳٫ موقعیت سیاسی بهار
اوضاع سیاسی دوران بهار را میتوان به ۱٫دوران پیش از مشروطیت، ۲٫دوران مشروطیت، ۳٫دوران فترت (رضاشاهی)، ۴٫ دوران پس از رضاشاه تا ملی شدن صنعت نفت، تقسیم کرد. همانگونه که پیداست مشروطیت به عنوان معیار اصلی دوران سیاسی بهار تاثیر شگرفی بر شعر وی داشته است که مورد بررسی قرار میگیرد.
۱٫۳٫۳٫ مشروطه (١٢٨۵ – ١٢٩٩هـ.ش)
نهضت، انقلاب و یا جنبش مشروطه ایران مجموعه تلاشهایی است که از دوره ناصرالدین شاه، در مقابل استبداد داخلی و استعمار خارجی برای رسیدن به حکومت قانون و دموکراسی رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد. بنابراین هدف اصلی آن «برقراری حکومتی قانونی در ایران بود. … برای اولین بار در روند تاریخ نوین ایران انقلابیون درصدد برآمدند تا قانون، حکومتی مبتنی بر انتخابات، و نیز عدالت اجتماعی را جایگزین قدرت استبدادی کرده و با ملیگرایی آگاهانه، ایجاد نهادهای مردمی و خودکفایی اقتصادی، دربرابر تجاوز قدرتهای امپریالیستی، مقاومت نمایند.»(گروه نویسندگان، ۱۳۸۳: ۲۹) مشروطه در ایران حدود دو دهه بعد از مشروطۀ عثمانی بوجود آمد، در اذهان مسلمین عدالتدوستی و آزادیخواه مشرق به یاد ماند. تأسیسات مدنی جدید و اصلاحات سیاسی و کشوری و لشکری در سیر از ممالک اروپا به سوی ممالک اسلامی مشرق نخست به مصر و مخصوصاً به مملکت عثمانی نفوذ کرده و از آنجا به تدریج به سایر ممالک اسلامی و از آن جمله به ایران راه یافت. بنابراین در نهضت اصلاح و تجدد سیاسی و نهضت آزادیطلبی و تغییر شکل حکومت و تاسیس عدالت و حکومت ملی نیز که از اوایل قرن چهاردهم به تدریج در ایران به ظهور آمد، مملکت عثمانی تاحدی سرمشق بود. (رئیس نیا،۱۳۸۲،ج اول: ۸۵۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:29:00 ق.ظ ]




یکی از وجوه اشتراکی ضمانت اجراهای اداری و کیفری اصل مسئولیت می باشد فارغ از این که مسئولیت مذکور وصف کیفری یا اداری داشته باشد . کارمندان دولت در صورت نقض قوانین و مقررات شغلی واجد مسئولیت اداری می باشند و در صورتی که قوانین و مقررات عمومی کشور را نقض کنند واجد مسئولیت کیفری و جزائی خواهند بود.
گفتار دوم: نظم عمومی
یکی از وجوهات اشتراکی مهم ضمانت اجراهای اداری و کیفری این می باشد که درهر دو مورد برقراری نظم و انضباط هدف مشترک می باشد. اصولا برقراری و تضمین و اجرای ضمانت اجراهای کیفری به منظور برقراری و اعاده نظم و امنیت از دست رفته به جامعه و شهروندان می باشد. هر جرمی که اتفاق می افتد نظم و امنیت جامعه را مختل می نماید و موجبات احساس عدم امنیت را در شهروندان فراهم می سازد. هماهنگی اشخاص یا اشیاء یا معانی را که اهداف مشخص و معینی را ترسیم نماید نظم نامیده می شود اما باید دانست نظم عمومی به چه معناست؟
«مجموعه سازمان های حقوقی و قواعد مربوط به حسن جریان امور راجع به اداره ی یک کشور یا راجع به حفظ امنیت و اخلاق در روابط بین افراد به طوری که افراد نتوانند از طریق قراردادهای خصوصی از آن تجاوز کند، قوانین الزامی که شامل امر و نهی مقنن است قوانینی است که اراده ی افراد در صورتی که مخالف آن ها باشد بی اثر است. محتوی این قوانین یا نظم عمومی اجتماع است و یا اخلاق حسنه و یا حفاظت اشخاصی که به جهت کمی سن یا عقل و یا بعلت جنس و یا ضعف و ناتوانی ضبط منافع و دفع زیان از خود نمی تواند بکنند».[۴۳]
منظور از قواعد اخلاقی (اخلاق حسنه) یعنی قواعد اخلاقی که وجدان عمومی مردم یک کشور پایبند اجرای آن ها است نیز مربوط به نظم عمومی است. به عبارت دیگر هانری کاپیتان درتعریفی از نظم عمومی چنین می گوید : «شاید به این معنی باشد که نظم عمومی حداقل مقرراتی است که قوام و بقای ذات و حیثیت یک ملت به اجرای آن ها بستگی دارد.»[۴۴]
البته در این جا علاوه بر این که مبانی مذکور را در تعریف نظم عمومی در جامعه موثر و مرتبط
می دانیم بایستی به طور نسبی به تعریف مذکور قائل شد. به عبارت دیگر نظم عمومی که تعریف آن در مطالب و سطور مذکور آمد عالی ترین سطح نظم در هر جامعه می باشد. اما در ضمانت اجراهای کیفری و اداری علاوه بر این که از چنین نظمی در جامعه بهره مند می باشیم بلکه در وضع قوانین و مقررات اداری و کیفری سطوح پائین تری ازنظم پیش گفته نیز مدنظر می باشدکه در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد.
در حقوق کیفری، و در گذشته های دور مهم ترین هدف از وضع ضمانت اجراهای کیفری و شاید در پاره ای از مواقع تنها هدف برقراری و اعاده نظم و امنیت از دست رفته جامعه بود. امروزه نیز یکی از اهداف اساسی و مهم در وضع و اجرا و اعمال ضمانت اجراهای کیفری اعاده نظم و امنیت به جامعه و شهروندان می باشد. هر چند در علم جزای مدرن و اهداف متفاوت و متنوع دیگری نیز در این حوزه وجود دارد، که بیشتر بر حفظ حقوق و آزادی های بنیادین شهروندان تاکید دارد.
آن چه که در نظم عمومی جامعه حائز اهمیت می باشد این است که نظام و ترتیبی که از اجراء یک رشته قوانین و عرف و عادات موجود در یک جامعه معین وجود دارد به خوبی از سوی شهروندان یک جامعه مورد احترام واقع شود در غیر این صورت و در حالتی که نظم و امنیت جامعه بر هم خورد ؛ ضمانت اجراهای کیفری و اداری به مرحله اجرا در آمده و با فرد متخلف به شدت برخورد می نمایند.
«تجربه به انسان آموخت که زندگی در جامعه طبیعی او را به آرمان های خود، یعنی ایجاد امنیت و عدالت و صلح، نمی رساند و باید نظمی بر جامعه حکومت کند. تشکیل جامعه مدنی و دولت، در واقع به معنی منظم شدن زندگی اجتماعی انسان است. نظم حقوقی، مستلزم حکومت قانون بر همه مظاهر زندگی اجتماعی است. در جامعه حقوقی، مستلزم حکومت قانون بر همه مظاهر زندگی اجتماعی است . در جامعه منظم، جایگاه دولت و مردم در رابطه منبع واقعی قدرت و نمودار اجرایی آن روشن است . هر کس می داند که در جامعه از چه حقوقی بهره مند است و چه تکالیفی بر عهده دارد. صاحب حق می داند که در برابر هر تجاوزی از او حمایت می شود و می تواند با دادخواهی، قدرت دولت را به یاری طلبد.»[۴۵]
بنابراین نظم و انضباط در هر جامعه که اساس پیشرفت، توسعه و تضمین حقوق و تکالیف دولت و شهروندان می باشد. البته نظمی مدنظر می باشد که بر اساس مبانی و اصول حاکمیت قانون رابطه دوسویه و دو طرفه داشته باشد از سویی شهروندان و از سوی دیگر حکومت خود را متعهد و مکلف به اجرا واعمال آن بدانند. و نظمی قابلیت پیروی و اجرا شدن را داشته و دارد که مبتنی بر تضمین و اجرای حقوق بنیادین شهروندان و حفظ اصول و مبانی لازمه ی اداره کشور باشد؛ نه این که صرفا به منظور تضمین بقاء حکومت ها باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پس از ارائه تصویر نسبتا روشن از مفهوم نظم در جامعه هم اکنون به بررسی جزئی، و تخصصی این مفهوم در رشته های حقوق کیفری و حقوق اداری و وجه اشتراکی بین ضمانت اجراهای اداری و کیفری می پردازیم. همان طور که گفته شد اصولا نظم و انضباط در حقوق کیفری، و به عبارت حقوقی تر، نظم عمومی و امنیت در هر جامعه از اهمیت بالایی برخوردار می باشد . در حقوق کیفری مصادیق زیادی را می توان ذکر کرد که هدف اصلی و اولیه از وضع ضمانت اجرا برقراری نظم و انضباط و در معنای کلی تر نظم عمومی بوده است. قبل از ورود در مصادیق و مثال های موضوع به استدلال و تحلیل یکی از حقوقدانان کیفری در این ارتباط می پردازیم. «سنت های اجتماعی و آداب و رسوم قومی و دیگر عوامل مشترک بین افراد یک جامعه به تنهایی برای تامین نظم اجتماعی کافی نیست، هر چند اهمیت هر یک حسب درجه ی وابستگی آن ها به جامعه غیر قابل تردید است و هر چند قوانین و مقررات حاکم بر هر جامعه ای با توجه به این سنت ها و آداب و رسوم تنظیم می گردد. اما وجود یک نظم اجتماعی دقیق، معین، و قابل قبول، بدون وجود قواعد مقرراتی که مجموعه آن ها قوانین حاکم بر یک جامعه را در مفهوم کلی آن تشکیل می دهند میسر نیست.»[۴۶]
قانونگذار در سال ۱۳۷۰ با تصویب ماده ۲۰۸ قانون مجازات اسلامی تا حدودی در راستای رفع نگرانی های موجود در مواردیکه قاتل قصاص نمی شد اقدام کرد.
به موجب این ماده «هر کس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد و اقدام وی موجب اخلال در نظم جامعه شده و یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد، موجب حبس تعزیری از سه تا ده سال خواهد بود.»
تشبیه این حکم در مورد برخی از مصادیق عدم اجرای قصاص، یعنی عدم اجرا ی قصاص علیه قاتل دیوانه یا قاتل مست، به ترتیب، در مواد ۲۲۲ و ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی پیش بینی شده است. البته شرایط اصلی تحقق موضوع هر سه ماده یکی است برای اعمال حبس تا ده سال مذکور در ماده ۲۰۸، که عینا در مواد ۲۲۲ و ۲۲۴ هم ذکر شده است، باید اثبات شود که اقدام مرتکب موجب اخلال در نظم جامعه و … شود. تشخیص این امر با مرجع قضایی رسیدگی کننده می باشد. «منظور از نبودن شاکی و یا گذشت وی از قصاص، که در هر دو ماده ۲۰۸ و ۶۱۲ به آن اشاره شده معلوم است. معنی مورد اول، نداشتن ولی دم نیست، چون اساسا هیچ کس بدون ولی دم قابل تصور نمی باشد، زیرا اگر مجنی علیه ولی نداشته باشد، بر اساس مفاد ماده ۲۶۶ قانون مجازات اسلامی ولی دم او ولی امر خواهد بود.
بنابراین چنین حالتی اشاره به مواردی دارد که ولی دم شکایتی نکرده است. قید دوم نیز به مواردی اشاره دارد که ولی دم شکایت کرده ولی از قصاص، بدون قید و شرط و یا با دریافت دیه، گذشت کرده است . قید سوم، که در ماده ۶۱۲ آمده ولی در ماده ۲۰۸ وجود نداشت (یعنی این که قاتل به هر علت قصاص نشود) موارد مختلفی را در بر می گیرد، که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: عدم اذن ولی امر نسبت به اجرای قصاص، دیوانه بودن مقتول و …»[۴۷]
در مورد جنایات مادون نفس نیز دو مقرره قانونی وجود دارد. «قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۷۰ طی تبصره ۲ ماده ۲۶۹ و قانون تعزیرات در سال ۱۳۷۵ اصلی ماده ۶۱۴ احکامی را در این مورد مقرر کرده اند. به موجب تبصره ۲ ماده ۲۶۹، که متن آن راجع به قطع عضو یا جرح است .» «در مورد این جرم چنانچه شاکی نداشته و یا شاکی از شکایت خود گذشت کرده باشد، یا موجب قصاص نگردیده و لیکن سبب اخلال درنظم جامعه و … باشد موجب حبس تعزیری از سه ماه تا دو سال خواهد بود…» بر اساس ماده ۶۱۴، « هر کس عمدا به دیگری جرح یا ضربی وارد آورد که موجب نقصان یا شکستن یا از کار افتادن عضوی از اعضا یا منتهی به مرض دایمی یا فقدان یا نقص یکی از حواس یا منافع یا زوال عقل مجنی علیه گردد، در مواردی که قصاص امکان نداشته باشد، چنانچه اقدام وی موجب اخلال درنظم و صیانت و امنیت جامعه و … گردد، به دو تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد…….»
همان طور که از عبارات مذکور به خوبی روشن می گردد، موضوع نظم و امنیت جامعه یکی از ارکان و اجزاء مهم بحث های حقوق کیفری است . به عبارت بهتر همان گونه که می دانیم در بحث ضمانت اجراهای کیفری تامین نظم و امنیت جامعه از اهمیت وافری برخوردار می باشد . به گونه ای که در جرائمی همچون قتل عمد یا ضرب و جرح عمدی که حتی قاتل یا ضارب، شاکی خصوصی نداشته یا از شکایت خود صرف نظر نماید به دلیل پیامدهای عمل مذکور قانونگذار به منظور تامین حفظ نظم و امنیت در جامعه از ارتکاب جرائم مذکور به راحتی چشم پوشی ننموده بلکه قاتل یا ضارب را محکوم به حبس می نماید به شرطی که اخلال در نظم جامعه برای قاضی روشن گردد.
در حقوق اداری هم موضوع نظم و امنیت به روشنی یکی از مسائل و موضوعات مهم و حائز اهمیت است. نکته ای که ذکر آن حائز اهمیت می باشد این است، که نظم عمومی مورد توجه در حقوق اداری و موضوع پژوهش حاضر ، شعبه ای از نظم عمومی کلی و عام می باشد. به عبارت بهتر نظم عمومی در حقوق اداری یک وجه اشتراک با نظم عمومی در نظام حقوقی دارد که برقراری و اعاده نظم و امنیت از دست رفته به جامعه است با این تفاوت که نظم عمومی حقوق اداری جزئی تر و خاص تر از نظم عمومی کلی پیش گفته بوده و نظم حقوق اداری مربوط به سازمان و نهاد اداری خاص است، اما در کل بایستی گفت نظم عمومی در حقوق اداری بخشی یا شعبه ای از نظم عمومی عام می باشد. بحث نظم و امنیت در یکی از مباحث مهم حقوق اداری یعنی پلیس اداری آمده است. پلیس اداری، مجموع وظایف و اختیاراتی می باشد که به موجب قوانین و مقررات اداری، به منظور جلوگیری از به هم خوردن نظم و امنیت عمومی جامعه به پاره ای از مقامات اداری و اجرایی داده شده است.
«امنیت عمومی، آسایش عمومی، بهداشت عمومی و اخلاق حسنه از عناصر تشکیل دهنده نظم عمومی به شمار می روند. به عبارت دیگر منظور از نظم عمومی نظمی است که لازمه ی استقرار یک حکومت دموکراتیک و آزاد است نه یک حکومت توتالیته و سلطه گر نظم عمومی، معمولا نظم مادی و صوری است و کمتر نظم اخلاقی (اخلاق حسنه) را شامل می شود با وجود این، درمواردی دیده می شود که قانون به مقامات پلیس اختیار می دهد که در صورت تهدید نظم عمومی، از انتشار عقاید و افکار نیز جلوگیری به عمل آورند.مانند جلوگیری از نمایش فیلم های منافی اخلاق یا جلوگیری از تبلیغات زیان بخش و افراطی برخی احزاب یا جلوگیری از انتشار پاره ای از روزنامه ها و نوشته ها که برای امنیت عمومی، مضر تشخیص داده می شود.»[۴۸]
مقامات پلیس اداری به منظور تامین امنیت و آسایش عمومی و … به وضع و تصویب آیین نامه های انتظامی می پردازند. آیین نامه ها، قواعد کلی لازم الاجرایی می باشند که برای شهروندان جامعه ایجاد حق و تکلیف می کنند. وضع آیین نامه موجبات آسانی و تسهیل وظایف و اختیارات پلیس اداری را فراهم می نماید؛ چرا که مقامات پلیس اداری به جای آن که وقت خود را به توجیه یکایک افراد نمایند، به وضع مقررات کلی درباره عموم می پردازند . اما نکاتی چند درارتباط با وضع آیین نامه های انضباطی بایستی رعایت گردد. اولا وضع و تصویب آیین نامه های انضباطی بایستی به موجب قوانین و مقررات مصوب نهادهای محلی یا خود قوه مجریه باشد. البته بایستی توجه داشت که آئین نامه های مذکور بایستی در چارچوب قوانین و مقررات مصوب مجلس شورای اسلامی نیز باشد به عبارت بهتر آیین نامه های انضباطی نباید ناقض قوانین و مقررات مصوب پارلمان باشند ثانیا مقامات پلیس اداری بایستی چارچوب صلاحیت وضع آئین نامه های مذکور را از سوی اشخاص صلاحیت دار کاملا روشن و مشخص سازند.
اگر چه واکنش اجتماعی در برابر پدیده های گوناگون به انحاءمختلف بروز می یابد اما این واکنش در مقابل رفتار و اعمال که به جامعه صنفی – حرفه ای ضرر و آسیب می رساند و نظم و انضباط سامان یافته بر مبنای مقررات صنفی را دستخوش هرج و مرج می کند و به عبارت دیگر، در مقابل عمل متخلفانه یا تخلف شدید تر است ؛ لذا سازمان حرفه ای نه صرفا با قوانین و سوگند نامه های اخلاقی بلکه با هنجارهای انضباطی – انتظامی به جنگ با پدیده ی متخلفانه می رود. اما در این جا بایستی اشاره نمود که آئین نامه های مذکور به منظور برقراری نظم و انضباط مخصوص هر حرفه وضع و تصویب می شوند.
«آئین نامه های انتظامی مقرراتی هستند که برای حفظ نظم و امنیت در زمینه های مختلف بوجود می آیند و تمام افراد ساکن یک کشور اعم از داخل و خارجی می بایست از این آیین نامه ها متابعت کنند. این نوع آئین نامه متنوع و در امورمختلفی مثل آموزش و پرورش- بهداشت، کشاورزی – ثمرسازی و غیره می باشند».[۴۹]
همان طور که گفته شد؛ امنیت یا آرامش عمومی یکی از مصادیق مهم نظم عمومی است. به عبارت بهتر فقدان امنیت و آسایش درهر جامعه موجبات برهم زدن نظم و امنیت را در جامعه فراهم
می سازد. به طور کلی مقامات پلیس موظفند کلیه تدابیر لازم و مقتضی را جهت برقراری نظم و امنیت در صورت وقوع حوادثی همچون سیل، حریق، زلزله و …. را فراهم سازند. به عنوان مثال حفظ امنیت در مکان های عمومی از قبیل بازارها، فروشگاه ها، تئاتر ها، سینماها، کافه ها و …. از وظایف مقامات پلیس اداری می باشد.
یکی دیگر از مثال های نظم عمومی اخلاق حسنه می باشد.
«نظم عمومی به گونه ای که شرح داده شده، تنها جنبه مادی دارد . مقامات اداری حق ندارند برای حفظ نظم عمومی، در خصوصیات اخلاقی وجدانی، افکار، عقاید و احساسات آن ها دخالت کنند و آن ها را موردتفتیش و بازجویی قرار دهند. بدیهی است چنان چه ابراز افکار و عقاید اخلاقی و سیاسی موجب اغتشاش و بی نظمی شود، مقامات پلیس حق دارند از بروز آن ها جلوگیری کنند؛ از این رو تظاهرات و تبلیغات افراطی و زیانبخش احزاب، انتشارات مخالف اخلاق حسنه، پیاله فروشی، تظاهر به روزه خواری در ایام ماه رمضان و قمار بازی در ملأ عام، قانونا ممنوع است.»[۵۰]
نکته مهم و اساسی دررابطه با پلیس اداری وجود دارد این است که پلیس اداری رانباید با نظارت اداری دولت اشتباه کرد؛ زیرا پلیس اداری نظارت کلی دولت بر فعالیت و اعمال افراد ا ست. در حالی که نظارت اداری از سوی مقامات مافوق به روی اعمال ماموران زیردست انجام می گیرد.
گفتار سوم: حق های رویه ای
یکی از ویژگی های منحصر به فرد قوانین و مقررات مدرن امروزی نسبت به گذشته این امر
می باشد که امروزه رسیدگی به جرایم اشخاص در کلیه نظام های حقوقی تحت تشریفات و آئین های رسیدگی خاصی انجام می گیرد. هدف از پیش بینی این آئین هادرنظام حقوقی کشورها، رسیدگی دقیق، حقوقی و با تضمین حقوق و آزادی های بنیادین شهروندان می باشد. امروزه اهمیت بنیادین تشریفات رسیدگی به دعاوی مختلف اعم از حقوقی، کیفری و اداری و … تا حدی می باشد که در حقوق بشر از حقوق بشر رویه ای سخن به میان می آید. اهمیت و جایگاه حقوق رویه ای در حقوق بشر معاصر به گونه ای است که بخش های عمده ای از اسناد حقوق بشری به تبیین جزئیات آن ها می پردازند. «حق های رویه ای تضمیناتی هستند که همانند حق های ماهوی، ماهیتی مطالبه ای دارند. به دیگر سخن، حق های رویه ای نیز بسان حق ها، و آزادی های ماهوی، حق – ادعاهای شهروند اند، که البته لازمه حق – ادعا بودن این حق ها، وجود متعهد و مکلف، یا متعهد و مکلف هایی درتامین و تضمین این حق ها است. مکلف و متعهد در برابر این حق ها کیست؟ در بادی امر مکلف و متعهد به تامین حق های رویه ای، حکومت است. از این رو تفاوتی بین حق های رویه ای و حق های ماهوی وجود ندارد.[۵۱]
بنابراین اهمیت حق های رویه ای در حقوق بشر و آئین های رسیدگی در حقوق داخلی بر کسی پوشیده نیست. در این جا سعی می شود به پاره ای از حقوق مذکور نگاهی گذرا و اجمالی انداخته تا ماهیت آن ها برای خواننده گرامی روشن ومشخص گردد. یکی از مهمترین حق های رویه ای در رسیدگی های اداری و کیفری و حتی حقوقی اصل محاکمه عادلانه می باشد. رعایت عدل و انصاف مهمترین اصلی حقوق بشری و ستون فقرات حق ها و تضمینات رویه ای است اصل محاکمه عادلانه شامل اصول همچون بی طرفی و استقلال دادگاه و برابری سلاح ها می باشد که اصل اخیر خود در بردارنده برخی دیگر از حق های رویه ای همچون حق برداشتن وکیل می گردد.
اصل بی طرفی و استقلال دادگاه در بند ۱ ماده ۱۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی آمده است . اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان و از جمله ایران، بر اساس این ماده از میثاق به صورت رسمی و در یک چارچوب معهود حقوق بین المللی متعهد شده اند که در جهت تحقق عدالت رویه ای و تضمین محاکمه عادلانه، مراجع قضائی بی طرف و مستقلی راتشکیل دهند. اصل بی طرفی دادگاه را از اصل استقلال دادگاه باید تفکیک کرده « قاعده بی طرفی اقتضا دارد که هیچ کس نتواند درموردی که خود یا بستگانش ذی نفع هستند قاضی باشد. بنابراین از آن جا که چنین شخصی بالقوه در معرض طرفداری و قضاوت جانب دارانه و غیر منصفانه درجهت حمایت از منافع و امیال شخص اش اعم از منافع و امیال مالی، سیاسی، و حتی فکری و ایدئولوژیک است، عدالت اقتضا دارد که نتواند در چنین دعوایی نقش قاضی را داشته باشد.»[۵۲]
بایستی دید آیا اصل مذکور در قوانین کیفری و اداری ایران وجود دارد یا خیر؟
ماده ۴۶ قانون آیین دادرسی کیفری جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با بی طرفی قاضی که همان قاعده ی رد دادرسی می باشد چنین آورده است:«دادرسان و قضات تحقیق در موارد زیر باید از رسیدگی و تحقیق امتناع نمایند و طرفین دعوا نیز می توانند آنان را رد کنند» :
الف – وجود قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس یا قاضی تحقیق با یکی از طرفین دعوا یا اشخاصی که در امر جزایی دخالت دارند.
ب – دادرس یا قاضی تحقیق قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد یا یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور قاضی یاهمسر او باشد.
ج- دادرس یا قاضی تحقیق یا همسر یا فرزند آنان وارث یکی از اشخاص باشدکه در امر جزایی دخالت دارند.
د – دادرس یا قاضی تحقیق در همان امر جزایی قبلا اظهار نظر ماهوی کرده و یا شاهد یکی از طرفین باشد.
هـ – بین دادرس یا قاضی تحقیق و یکی از طرفین یا همسر و یا فرزند او دعوای حقوقی یا جزایی مطرح باشد و یا در سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم قطعی دو سال نگذشته باشد.
و – دادرس یا قاضی تحقیق یاهمسر یا فرزندان آنان، نفع شخصی در موضوع مطروح داشته باشند».
بنابراین همان طور که از ماده مذکور به خوبی بر می آید اصل بی طرفی در قوانین و مقررات آ.د.ک وجود دارد. در قانون دیوان عدالت اداری ماده ۳۳ آن به رد دادرسی که مبنای بی طرفی دادگاه می باشد اشاره نموده است . در این ماده چنین می خوانیم : «موارد رد دادرسی در دیوان و نحوه ابلاغ اوراق، آرا و تصمیمات دیوان، طبق قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی می باشد.»
قانون، قاعده رد دادرسی را به عنوان یکی از حقوق رویه ای شهروندان پذیرفته است اما کیفیت و چگونگی آن را به قانون آئین دادرسی مدنی ارجاع داده است در ماده مذکور نیز موارد رد دادرسی تقریبا همانند قانون آ.د.ک است که به دلیل تکرار از ذکر آن خودداری می نمائیم. ماده ۷ قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب ۱۳۷۳ که در مورد هیئت های رسیدگی به تخلفات اداری است به مفهومی که راجع به بی طرفی دادرس است اشاره نموده که درذیل به آن می پردازیم:
«اعضای هیات های بدوی یا تجدید نظر در موارد زیر دررسیدگی و صدور رای شرکت نخواهند کرد:
الف- عضو هیات یا متهم قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم داشته باشد.
ب – عضو هیات یا متهم دعوای حقوقی یا جزایی داشته یا در دعوای طرح شده ذینفع باشد.»
یکی دیگر از اصول و مبانی حقوق رویه ای اصل استقلال دادگاه ها است . استقلال دادگاه نیز همانند بی طرفی آن در تضمین عادلانه بودن محاکمه نقش اساسی دارد. چنان که دیدیم اصل
بی طرفی دادگاه یکی از مبانی و اصول مهم حقوق رویه ای است؛ در این جا اصل استقلال دادگاه ها نیز از اهمیت وافری برخوردار می باشد. در این اصل آن چه از اهمیت برخوردار می باشد عدم وابستگی دادگاه ها به نهادهای حکومتی و سیاسی، عدم اعمال فشار و نفوذ سیاسی و مالی گروه های متنفذ سیاسی و اجتماعی می باشد. علاوه بر این امر آن چه که بر استقلال دادگاه ها بایستی اضافه نمود؛ اصل تفکیک قوا می باشد زمانی می توان شاهد استقلال دادگاه ها در یک نظام حقوقی بود که تفکیک واقعی قوا وجود داشته باشد.
«تفکیک قوا این است که قوای مختلف نقش اصلی خود را که همانا کنترل یکدیگر است، ایفا کنند. و حال آن که تفکیک نمادین و یا صوری، در حقیقت بیشتر یک تقسیم کار بین قوای مختلف است ….. عدم وجود تفکیک واقعی به ویژه در رسیدگی های سیاسی- مطبوعاتی، ناکارایی و
بی عدالتی خود را نشان می دهد . کارایی و عدالت دو ملاک ارزیابی موجه بودن یک نهاد و یا مصوبه قانونی است . و طبیعی است از منظر حقوق بشری کارایی و عدالت در چارچوب معیارهای حقوق بشری تحلیل می شوند.»[۵۳]
موضوع استقلال دادگاه ها نیز هم در حقوق کیفری و هم در حقوق اداری تا حدودی وجود دارد که با توجه به عدم لزوم بررسی قانونی آن در قوانین و مقررات از توضیح بیشتر خودداری می گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:28:00 ق.ظ ]




۳- مهارت حل مساله ۴- مهارت خودشناسی
۵- مهارت تفکرخلاق ۶- مهارت همدلی
۷- مهارت تفکر انتقادی ۸- مهارت مقابله با هیجانات و فشارهای روانی
صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف ۲۰۰۳) در مقاله ای با عنوان «کدام مهارت ها، مهارتهای زندگی هستند[۷۳]». انواع مهارت های زندگی را به شرح زیر طبقه بندی می کند:
الف)مهارت های ارتباط و روابط بین فردی[۷۴]
– مهارت های ارتباط بین فردی: ارتباط کلامی – غیرکلامی، گوش دادن فعال، ابراز احساسات، ارائه بازخورد (بدون سرزنش) و دریافت بازخورد.
– مهارت های مذاکره / امتناع[۷۵] (نه گفتن): مدیریت مذاکره و تعارض، مهارت های اعتماد به نفس، مهارت های امتناع.
– همدلی[۷۶] : توانایی توجه کردن و درک کردن نیازها و شرایط دیگران و بیان کردن آن.
– مشارکت و کارگروهی[۷۷] : احترام گذاردن به مشارکت دیگران، ارزیابی توانایی خود و شرکت کردن در گروه.
– مهارت های حمایت: مهارت های تاثیر گذاشتن و قانع سازی، مهارت های انگیزش و شبکه بندی.
ب) مهارت های تصمیم گیری و حل مسأله، مهارت های جمع آوری اطلاعات، ارزیابی کردن، پیامدهای آینده اعمال حاضر برای خود و دیگران، تعیین کردن راه حل های متفاوت برای مسائل، تحلیل مهارت ها با توجه به ارزش ها و نگرش های خود و دیگران درباره انگیزش.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

– مهارت های تفکر انتقادی: تحلیل تاثیر همسالان و رسانه ها، تحلیل نگرش ها، ارزش ها، هنجارهای اجتماعی و باورها و عوامل تاثیرگذار برای آنها، شناسایی اطلاعات و منابع اطلاعاتی مربوط.
۲-۵- مؤلفه های مهارت های زندگی
به هر حال، توجه و تأمل در دیدگاه های مطرح شده فوق، بیانگر تعدد و تکثر مواضع و دیدگاه های صاحب نظران در مورد انواع مهارت های زندگی می باشد. در این تحقیق، پژوهشگر با توجه به دسته بندی های ارائه شده و مطالعاتی که بر روی انواع مهارت های زندگی داشته است، مجموع مهارت های مذکور را در قالب شش مهارت که شامل مهارت حل مساله، تصمیم گیری، شهروند جهانی، برقراری ارتباط، مشارکت و همکاری و فناوری اطلاعات می باشد، تلخیص و توضیح و تببین می نماید.
۲-۵-۱ مهارت حل مساله
فرایندی است که شخص با توجه به تجارب عملی و توانمندی های ذهنی خود بتواند در جهت حل مساله یا مشکل قدم برداشته و به نتیجه مطلوب دست یابد (حنیفی،۱۳۹۰، ص ۱۳). این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبرو است، شناسایی و بررسی راه حل های موجود، برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مساله تا به این ترتیب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راه های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند (فتی و همکاران، ۱۳۸۵). حل مساله نیازمند یک سلسله فعالیت های تخصصی و داشتن بسیاری از توانمندی های شخصیتی است، برخی مسائل رو در روی آدمی دارای راه حل های واضح هستند و بعضی راه حل های زیاد روشنی ندارند. راه حل های ساده متاثر از تجربیات و دانسته های قبلی آدمی است، اما آن دسته از مسائل که به سادگی قابل حل نیستند موید آن است که یافتن راه حل در حوزۀ دانش و تجربه فرد نیست لذا، باید اطلاعات جدیدی فراهم آید. حل موفقیت آمیز مسائل زندگی به اعتماد نقس بیشتر و آرامش فرد منجر می شود. حل مسأله فرد را قادر می سازد به طور سازنده با مشکلات زندگی خود مواجه شود. حل مسأله مستلزم چندین فعالیت است به طوری که ابتدا باید مسئله را با دقت و صحت تعریف کرد و سپس راه حل های متفاوت را در کنار هم قرار داد و در نهایت، راه حل مناسب را از میان راه حل های ممکن انتخاب و اجرا کرد ( خنیفر، ۱۳۸۷).
تلاش برای رسیدن به هدف از مسیرهای خاص، یافتن بهترین راه و استفاده از راهبردهای مفید و موثر در حل مسئله، چاره کار در مسائلی دانسته می شود که راه حل زیاد روشنی ندارند. بدین ترتیب باید ابتدا زمینه های مناسب برای درک و فهم سوال یا مسأله را فراهم آورد و به فرد کمک نمود تا اطلاعات لازم را ( از طریق مجاری مناسب) برای حل مشکل کسب و اطلاعات اصلی و کمکی را از اطلاعات جنبی یا فرعی (که یاریگر او نیستند) جدا نماید. در این مرحله فرد باید ترغیب شود تا به راه حل های متفاوت بیندیشد و برای هر راه حل نتایج نهایی را پیش بینی نماید. انتخاب بهترین روش و بازبینی فعالیت پسندیده در حل یک مساله از دیگر اقدامات در دستیابی به موقعیت بهینه است. روش حل مسأله، خود بیانگر آن است که بهتر است این روش ها در دوران کودکی و نوجوانی به طور منظم به افراد آموزش داده شوند تا در بزرگسالی و در زمان تعاملات اجتماعی بیشتر، از آسیب های فردی و اجتماعی به دور باشند (خرازی،۱۳۸۵).
گام های حل مساله شامل، شناسایی یا طرح مسئله: در الگوی حل مساله فرد نخست از وجود مساله آگاه می شود. تعریف دقیق مسئله: هر مساله باید به طور دقیق و صریح، تعریف شود. جمع آوری اطلاعات: منابع موجود و مهمی را که با مساله در ارتباط هستند، شناسایی کنیم. تولید راه حل های مختلف: در این مرحله فرد باید نقشه یا طرحی را برای حل مساله انتخاب کند. بررسی راه حل های مختلف و انتخاب بهترین راه حل، ارزیابی راه حل انتخاب شده و اجرای آن می باشد (شعبانی، ۱۳۸۲).
افراد توانمند در حل مساله، قادر به تشخیص احساسات و افکار منفی خود و کنترل آنها هستند، هنگام تصمیم گیری و در برخورد با مشکلات، خود را سرزنش نمی کنند. روش معمول این افراد رویارویی با مسائل و مشکلات است، می توانند نتایج تصمیم گیری ها و راه حل های خود را پیش بینی کنند، در افکار، احساسات و رفتارهای خود متعادل هستند (برزآبادی فراهانی، ۱۳۸۹، ص ۱۲۵).
زندگی روند مواجهه شدن پیاپی با مسائل و تلاش برای حل آنها است. حل موفقیت آمیز مسائل زندگی به اعتماد نفس بیشتر و آرامش فرد منجر می شود. مواجهه سازنده با مشکلات مهارت فوق العاده ارزشمندی است که آموزش آن به دانش آموزان کاملا لازم و ضروری است، با آموزش این مهارت به دانش آموزان، آنها را قادر می سازیم تا به طور موثرتری مسائل زندگی خود را حل نمایند، همواره با فکر و بدون عجله عمل کنند، در مقابل با مسائل و هنگام تصمیم گیری احساس درماندگی و ناامیدی نکنند، مسائل مهم زندگی اگر حل نشده باقی بمانند تنش روانی و به دنبال آن مشکلاتی برای جسم در پی خواهند داشت.
۲-۵-۲ مهارت تصمیم گیری
این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحو موثر در مورد مسائل زندگی خود تصمیم بگیرد، چنانچه نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمال خود تصمیم بگیرند، جوانب مختلف راه هایی که می توانند انتخاب کنند را بررسی و پیامد هر انتخاب را ارزیابی نمایند، آنگاه خواهند توانست از سطح بیشتری از سلامت روانی برخوردار شوند (شیرزداد،۱۳۸۷،ص ۶۳). تصمیم گیری ابزاری است برای شکل دادن به آینده مثبت و فرایندی است پیچیده، شامل انواع توانایی های فکری و نیز داشتن اطلاعات در مورد تصمیمی که می خواهیم بگیریم (نیازآذری و همکاران، ۱۳۸۹، ص۲۲). انسان در مسیر زندگی همواره نیازمند تصمیم گیری های مختلف است و موفقیت در زندگی در گرو تصمیم گیری درست و به جای اوست. مهارت تصمیم گیری به فرد کمک می کند تا با اطلاعات و آگاهی کافی با توجه به اهداف واقع بینانه خود، از بین راه حل های مختلف بهترین راه حل را انتخاب کرده و به کار گیرد و پذیرای پیامدهای آن نیز باشد (برزآبادی فراهانی، ۱۳۸۹).
ایجاد مهارت در تصمیم گیری، یکی از پایه ترین مهارت های زندگی به شمار می رود. زندگی در جوامع پیچیدۀ امروزی با گسترش ارتباطات، انتخاب های فزاینده را در مقابل افراد قرار داده است. انتخاب رشته تحصیلی، شغل و همسر از جمله موارد مهم تصمیم گیری در زندگی هستند که می توانند موجبات سعادت و شادکامی و یا تیره روزی افراد را فراهم آورند. تصمیم های صحیح و عقلانی در این موقعیت ها، نتیجه ای موثر در زندگی فرد بر جای خواهند گذاشت و از تعارضات و تنش های روانی فرد، خواهند کاست. تصمیم گیری های غیرمنطقی و نادرست باعث اضطراب و ایجاد افسردگی خواهد شد و تصمیم گیری عاقلانه آینده ای روشن را به وجود خواهد آورد ( خنیفر، ۱۳۸۹).
مراحل تصمیم گیری، شامل تعریف مساله، جمع آوری اطلاعات، شناسایی منابع، جمع آوری حقایق و داده ها و آگاهی از محدودیت هاست. در تعریف مساله، برای رسیدن به هدف موانع موجود را شناسایی می کنیم. در جمع آوری اطلاعات، منابع موجود که با مساله در ارتباط هستند را شناسایی می کنیم. در جمع آوری حقایق و داده ها، می توان از منابع، پژوهش و تحقیق، بررسی نتایج آزمایش ها، مصاحبه با صاحب نظران و متخصصان فراهم ساخت. محدودیت ها، گاهی برای یک راه حل موانعی وجود دارد که اگر برطرف نشود خود آن موانع به یک مساله تبدیل می گردد (خورشیدی و همکاران، ۱۳۸۹).
در واقع، هدف از آموزش مهارت های زندگی معمولاً تلاش برای انتقال دانسته های لازم به تصمیم گیرنده است تا او بتواند نتایج احتمالی فعالیت را پیش بینی نماید. از سوی دیگر این آموزش ها سعی می کنند فرد را در فضایی واقعی و حقیقی قرار داده و از اثرات تنش زای لحظه های بحرانی کاسته، تا محیطی آرام برای تصمیم گیری عاقلانه ی فرد، فراهم شود (پسندیده، ۱۳۸۹).
مهارت در تصمیم گیری برای نوجوانان اهمیت مضاعفی دارد، زیرا آنان با راه ها و انتخاب های بیشماری مواجه هستند و هر چه ارتباطات اجتماعی آنان گسترش می یابد تعداد گزینه ها نیز افزایش پیدا می کند و تصمیم گیری اهمیت بیشتری می یابد، همانگونه که تصمیم گیری های غیرمنطقی و نادرست، باعث اضطراب و افسردگی خواهند گردید، به همان اندازه نیز تصمیم گیری عاقلانه، آینده ای روشن را به وجود آورده، اطمینان و آرامش را در زندگی فرد پدید می آورند. هرگاه برای تصمیم گیری مطلوب به توانایی های خاص از جمله افزایش خودآگاهی، درک ارزش های فردی و خانوادگی، مهارت های انتخاب هدف و روابط مطلوب بین فردی و… نیاز باشد ولی تصمیم گیرنده واجد اطلاعات لازم، موقعیت مناسب و قدرت استنتاج کافی نباشد، نیاز به مشاوره و آموزش در صدر امور قرار می گیرد. بدین تربیت آموزش مهارت های تصمیم گیری به نوجوانان ضرورت و دقت ویژه ای می طلبد.
۲-۵-۳ مهارت شهروند جهانی
شناسایی ویژگی ها و خصوصیات شهروند خوب و سازماندهی عناصر و مولفه های نظام آموزشی برای پرورش و رشد شهروند جهانی، یکی از عمده ترین اهداف نظام آموزشی کشورهای مختلف جهان را تشکیل می دهد. بی تردید یکی از مهم ترین و اساسی ترین وظایف مدارس، تربیت شهروندانی آگاه، متعهد، فعال، خلاق و جامع نگر است. افرادی که بتوانند خود را با ارزش ها، آداب و رسوم جامعه محلی، ملی و جهانی سازگار نمایند. در واقع مدارس جایی هستند که دانش آموزان در آن با حقوق و مسئولیت های شهروندی و مدنیت آشنا شده و خود را برای زندگی در اجتماع بزرگ آماده می کنند.
مفهوم شهروندی در درجه اول، دارای وجوه مشترک مهارت های زندگی در سطوح محلی و ملی است و در درجه دوم، با مهارت های زندگی در جامعه جهانی ارتباط دارد (لطف آبادی،۱۳۸۵،ص۱۹).
به زعم تای[۷۸] (۱۹۹۱) به دلیل افزایش وابستگی انسان ها به یکدیگر در دنیای کنونی تربیت شهروند جهانی، مبدل به یک دل مشغولی تمام عیار در آموزش و پرورش کشورها شده است. به نظر وی شهروندی در کشورهای مختلف به دلیل مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی، تکنولوژی و بوم شناختی با شهروندان سایر ملل در ارتباط مداوم می باشند و از همین رو باید برنامه های درسی مدارس فرصت هایی را فراهم کنند تا دانش آموزان بتوانند شناخت مختصری از مردمان سایر کشورها به دست آورند (قائدی،۱۳۸۵،ص۲۰۰). در واقع تربیت شهروند جهانی روشی است که، دانش آموزان به توسعه افکارشان فراسوی مسائل و نیازهای محلی و کشورها تشویق می شوند.
دارسیون[۷۹](۲۰۰۰)، اهدافی را برای تربیت شهروند جهانی بیان نموده است:
شناخت کشورهای دیگر و آگاهی از فرهنگ آنها.
آگاهی از مسائل جهانی و نقش سازمان ملل متحد در حل آنها.
شناخت مسائل مرتبط با حقوق بشر.
درک روابط انسان و محیط زیست.
دارکر[۸۰] (۱۹۹۳)، در مطالعه خود نشان می دهد که درباره مفهوم تربیت شهروند جهانی موارد زیر مورد توافق کشورهای مختلف است:
توانایی دیدن مسائل و نحوه برخورد آنها به عنوان شهروند جامعه جهانی.
توانایی تفکر انتقادی و سازمان یافته.
تمایل به حل تعارضات خود با دیگران به روش های مسالمت آمیز.
توانایی تفکر انتقادی و سازمان یافته.
توانایی درک، پذیرش و تحمل تفاوت های فرهنگی (قائدی،۱۳۸۵، ص۲۰۰).
اهداف برنامه درسی تربیت شهروند جهانی عبارتند از :
پرورش مهارت تفکر انتقادی و تفکر خلاق در دانش آموزان
پرورش هوش های چندگانه در دانش آموزان
تحریک و تشویق دانش آموزان در ارائه دیدگاه های مختلف درباره مسائل اجتماعی (محلی، ملی، جهانی)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:28:00 ق.ظ ]




دانشآموزان اطلاعات را روی کاغ به قصد نشان دادن به معلم مکتوب میکنند و یا اطلاعات مکتوب را روی دیوار مدرسه برای مشاهده دیگران نصب میکنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مقالات، روزنامهها و نوشته کتابها منبع دانش هستند .
متون درسی تنظیم شده است .
دانشآموزان انتخاب محدودی در گزینش منبع دارند .
اهداف کاربردی فناوری معلوم نیست و یا دارای انسجام نیست .
تولیدات فکری مثل گزارشها روی کاغذ نوشته و تمام میشوند.
۱۰-گزارش ها متونی را تشکیل میدهند که پیوندی با تولیدکنندگان آنها ندارند.
دانشآموزان گزارشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند و تنها به معلم اجازه خواندن آن را می دهند.
متنها به خانه آورده میشوند و والدین و دیگران به طور فردی در آن سهیم میشوند.
دانش فقط به یک صورت ارائه می شود.
دانش به صورت خطی ارائه می شود.
دانشآموز در سنین پایین از فناوری استفاده نمیکنند آمادگی استفاده از ابزارهای الکترونیکی را ندارند.
۲-۳-۲ – الگوهای نوین تدریس
در قرن بیست ویکم با خواست روبه رشد و فزاینده کیفیتگرایی، در آموزش وپرورش روبه رو هستیم به همین دلیل به رغم توسعه کمی آموزش رسمی در چند دهه اخیر انتقاداتی بر جنبه های کیفی تعلیم و تربیت وارد آمده است، برخی از این انتقادات دلالت بر وجود دانشآموزان بیانگیزه، فارغ التحصیلان بیعلم معلمان فاقد خلاقیت دارند حتی دانش آموزان سطح بالاتر تحصیلی درحال گذر از مسیر از پیش تعیین شده هستند و در جریان یادگیری فعالیت و تحرک ندارند(اطیایی،۱۳۸۴) از سوی دیگر شرکت نکردن دانش آموزان به طور کامل در فعالیتهای یادگیری به آن معنی است که آنها در جریان یادگیری درگیر نشده اند(آقازاده،۱۳۸۱)
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که در یادگیری دانش آموز باید فعال باشد روسو معتقد است نباید هر چیزی را به صورت آماده در اختیار دانشآموز قرار داد. بلکه او باید نیاز به تلاش را در خود احساس کند.(آرمند،۱۳۷۱)
اصولا برای اجرای هر برنامه آموزشی لازم است که ابتدا چهارچوب و خط مشی کلی فعالیتها مشخص شود سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات مورد نیازی برای فعالیت و تحقق هدفهای آموزش تعیین و انتخاب گردند تدریس و یادگیری فعال شامل استفاده از استراتژیها است که زمینه ساز فرصت هایی برای فعالیت و عمل است. تدریس و یادگیری فعال اشاره دارد به فرصتهایی برای ارتباط بین معلم و شاگرد و ارتباط بین خود دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط بین دانشآموزان و مواد درسی و دیسیپلینهای آکادمیک. برونر معتقد است که دانستنی ها را نباید به صورت مستقیم در اختیار دانش آموزان قرار داد بلکه باید آنها را با مسئله روبهرو کردن تا خودشان به کشف روابط میان مورد راه حل های آن اقدام کنند.(کدیور ،۱۳۷۲) .
۲-۳-۳- رویکردهای نو در تدریس _ یادگیری
با تحول علم و فناوری و پیدایش نظریههای جدید در یادگیری، رویکردهای جدیدی نسبت به علم و روش های آموختن علوم مطرح شده است. امروزه بیشتر دانشمندان در تعریف علم به مطالعه پدیده ها از طریق مشاهدات معتبر و قابل اطمینان و، تحلیل مشاهدات و تفکر درباره یافتهها و ساختن نظریههایی بر اساس توجیه آنچه مشاهده وتحلیل شده است با هم توافق دارند و بر خلاف گذشته آن را به دو بخش عمده تقسیم میکنند : معرفت علمی و فرایند علمی. معرفت علمی عبارت است از مجموعه ای از اطلاعات و یافته های منظم و منسجم، مانند حقایق، مفاهیم، اصول، قواعد، نظریهها و مفاهیم کلی مربوط به یکی از رشته های علمی(گانیه ،۱۹۸۵)، فرایند علمی نیز شامل روش علمی و نگرش علمی مربوط به آن است. روش علمی مجموعهای از فنون، مهارتها، شیوه های بررسی و در کل فعالیتهای است که دانشمندان در تولید دانش جدید و بررسی درستی و یا نادرستی دانش موجود از آنها استفاده میکنند، مهارتها و شیوهایی مانند فرضیه سازی و پیشبینی، طراحی تحقیق، کاربرد ابزار، جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل یافتهها (ماتیوز ،۱۹۹۴). نگرشهای علمی بهعواطفواحساسات درونی دانشمندان نسبت به معارف بشری مربوط میشود که در آن داشتن گرایش مثبت نسبت به علم، رعایت صداقت در جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، تشخیص خطاها و نارساییها، توجه به اصل تغییرپذیری در علم و انعطاف پذیری در برخورد با حقایق نقش مهمی را ایفا میکند(ماتیو، ۱۹۹۹) نظامهای آموزشی برای بهبود بخشی فعالیتهای مدارس به استانداردها منابعی نیاز دارند که بتنهایی کافی نیستند. معلمان به آگاهی و ادراک مطمئنتری از آنچه تدریس میکنند نیاز دارند (ماتیوز،۱۹۹۴ ) به نظر برونر نظامهای آموزشی به جنبشی نیاز دارند که در آن دقیقا با الزام عمیقتری مشخص شده باشد که به کجا میروند و در آینده به چه نوع انسانهای تربیت شدهای نیاز دارند. در این صورت که متخصصان تعلیم و تربیت میتوانند چهار چوب مشخصی را برای تحول یافتن تعلیم و تربیت تعیین کنند و تمام منابع و نیروی کارآمد و دلسوز را به کار بگیرند. او در بیان اینکه” هر موضوعی را میتوان به هر کودکی در هر سنی، به شکلی مشروع آموخت” روشدیگری را انتخاب میکند و میگوید : حیطه هایدانش به وجود نمیآیند، بلکه ساخته میشوند. هرحیطه از دانش را میتوان در سطوح وسیعی از انتزاع و پیچیدگی به وجود آورد(ماتیوز،۱۹۹۴،به نقلاز شعبانی)
در رویکرد جدید تدریس _ یادگیری دانشآموز هم یادگیرنده محسوب میشود و هم محصول یادگیری؛ یادگیرنده است زیرا دست کم در قسمتی از مطالعات خود دست به اکتشاف میزند. اکتشاف نه به این معنا که محتوای آموزشی را در ساخت شناختی خود جای دهد و وحدت بخشد، بدین معنا که توانایی انتقال دانش کسب شده در موقعیت جدید مساله را توسعه بخشیده وخود پنداری مثبت به عنوان حل کننده مستقل مساله را کسب کرده است. همچنین دانشآموز محصول یادگیری است؛ زیرا نه تنها مفاهیم اصلی و اصول و نظریههای جدید را فهمیده و به مطالعه پدیده های طبیعی واجتماعی بپردازد تا بتواند دلایل و شواهد را از تبلیغات، اطلاعات را از خیالبافی، حقایق را از افسانهها، واقعیت را از فریب و اغفال، نظریه را از عقیده، مشاهده را از استنتاج و باورکردنی را از باور نکردنی تمیز دهد. (ماتیوز،۱۹۹۴،به نقل ازشعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳- ۴- پرورش تفکر، رویکردی جدید در فرایند تدریس _ یادگیری
با تحول مبانی نظری و ماهیت علم، رویکردهای جدیدی در تعیین اهدا ف تربیتی وفرایندآموزش مطرح شده است. یکی از بارزترین رویکردها توجه بهتفکر جدید فرایند تدریس _ یادگیریاست. انیس، لیپمن و پاول ۱۹۸۹ معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. به نظر پاول محصول نهایی تعلیم و تربیت باید “ذهن کاوشگر” باشد. اندرسون،۱۹۹۷وهارت،۱۹۸۰ برنقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید میورزند و معتقدند دانشآموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانسته قبلی خود وحدت بخشند وآنچه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. ارنبرگ، ۱۹۸۵) طراح چندین برنامه مهارت تفکر، برای تدریس تفکر در قالب نیازها و منافع فردی و اجتماعی برعقلانیت تاکید میکند و معتقد است وقتی که دانشآموزان فارغ التحصیل میشوند باید قادر باشند عوامل علمی و اخلاقی هوشمندانه را دنبال کنند و جامعه نیز حق دارد چنین انتظاراتی از اعضای خود داشته باشد. به نظر او این تولیدات، که تنها در سایه تفکر دانشآموزان به دست میآید، باید پایه و اساس برنامه ریزی تمام دروس قرار گیرد؛ زیرا هدف اصلی تعلیموتربیت انتقال دانش آموزان از دنیای خود محور مبتنی برتجربیات شخصی محدود و واقعیات محسوس بات حصیلشده، به دنیایی غنی تر انتزاعیتر است که ارزشها، بینشها و حقایق متعدد و گوناگون را در بردارد. متاسفانه به رغم ارائه نظریههای مختلف درباره ضرورت و تقویت تفکر، همچنان بین نظریه و عمل در این زمینه فاصله بسیاری وجود دارد.
بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانشآموزان نتیجه حاکمیت روش های سنتی در مدارس است. (گودلد،۱۹۸۳؛سرانتیک،۱۹۸۱). تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگرآن است که هنوز بسیاری از معلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطالب یا طرح سوالهایی میکنند که صرفا جمعآوری مجدد حقایق ساده علمی را میطلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سوالهایی اختصاص میدهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد(سرانتیک،۱۹۸۳). اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سوالها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد میکنند.(راو،۱۹۷۴ ؛گال،۱۹۸۴).
(آیزنر،۱۹۸۳) در مقالهای تحت عنوان “نوع مدارسیکه نیاز داریم” مشکلات مدارس امروز را یادآور شده میگوید : در مدارس امروز فقط بر مهارتهای خواندن و نوشتن وحساب کردن تاکید میشود، در حالی که این مهارتها ذاتا دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت نهی از فضیلتند. مساله این نیست که دانشآموز میتواند بخواند، بلکه این استکه او چه و چگونه میخواند؟ ارزش مدارس در تربیت انسانهای فرهیخته نهفته است آیزنر معتقد است مدارس باید توانایی تفکر بویژه تفکر منطقی و خلاق دانشآموزان را در آنچه میبینند، میشنوند میخوانند پرورش دهند؛ آنچنان که بتوانند عقاید را از حقایق، سفسطه را از استدلال منطقی و شایستگی را از عدم شایستگی تشخیص دهند؛ بویژه در فرهنگهایی که از هر سو تحت تاثیر اطلاعات مختلف قرار دارند. دانشآموزان باید در مدارس بیاموزند که چگونه یادبگیرند، به عبارت بهتر باید بیاموزند که معمار آموزش و پرورش خود باشند.
دستیابی به چنین مهارتی به ممارست و تمرین در تجزیه و تحلیل مباحث نیاز دارد. در مدارس باید زمینه این کار برای دانشآموزان فراهم شود و فرصتهایی نیز در فرایند آموزش آیجاد شود تا در زمینه های مختلف آن به مباحثه ؛ مناظره و تعامل فکری بپردازند و این امر به پرورش استقلال آنان در تصمیمگیری استدلال و قضاوت میانجامد و آنان نحوه دفاع از قضاوت خود را میآموزند. انتقادگری، آنچنان که در هنر متداول است، باید در فرایند تعلیم وتربیت در نظر گرفته شود تا منطق و ارزیابی اندیشه ها جایگزین فن نگارش در کلاس درس شود نظریه های تدریس _ یادگیری در جهت دادن به فعالیتهای آموزشی تاثیر بسیاری دارند.معلمان و برنامهریزان درسی در چهارچوب نظریهها میتوانند به جهان تعلیم و تربیت از منظر خاصی بنگرند و بر جنبه های مختلف کلاس درس تاکید نمایند علاوه بر این، در قالب نظریهها میتوان عملکرد نظامهای آموزشی را تحلیل و ارزشیابی کرد(آیزنر،۱۹۸۳،بهنقلاز شعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳-۵- نظریه های همسو با رویکرد تدریس تفکر و حامی آن
که بر اساس آنها میتوان به تحلیل فعالیتهایی که منجر به تفکرمی شود پرداخت عبارتند از:
نظریههای شناختی
نظریههای فراشناختی
نظریههای ساختن گرایی
۲-۳-۵-الف : نظریه شناختی
روانشناسان شناختگرا، رفتار را وسیله یا سر نخی برای استنباط و استنتاج پدیده های شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد میدانند. آنان رفتار آشکار را موضوع اصلی علم روانشناسی به شمار نمیآورند، بلکه بیشتر به فرایند های ذهنی که به اعتقاد آنها رفتار ناشی از آنهاست توجه دارند، به سخن دیگر، شناخت گرایان راههایی را که فرد به شناسایی امور میپردازند بررسی و مطالعه میکنند، از اینرو، یادگیری را تغییرات حاصل در فرایندهای درونی ذهن میدانند، نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار(شوئل، ۱۹۸۶). در نتیجه “شناخت”موضوع اصلی پژوهشهای شناخت گرایان است. شناخت به آن دسته از فرایندهای ذهنی اطلاق میشود که از طریق آنها اطلاعات دریافت شده از راه حواس، به روش های مختلف تغییر مییابد، به صورت رمز در میآید و در حافظه ذخیره میشود و در استفادهای بعدی بازیابی میگردد. ادراک، تخیل، یادآوری، بازشناسی، حل مساله و تفکر ازاصطلاحاتی است که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارد(وول فولک، ۱۹۹۰). شناختگرایان معتقدند انسان از یک نظام درونی تصمیمگیری برخوردار است که رفتار او را کنترل میکند. آنان تقویت را منبع بازخورد تلقی میکنند، بازخوردی که پیامد تکرار رفتار به فرد خبر می دهد، به عبارت دیگر، تقویت تردید را کاهش میدهد و احساسی از درک و فهم و تسلط در فرد به وجود میآورد .
نظریه پردازان شناختی یادگیرندگان را در فرایند یادگیری پردازش کنندگان فعال اطلاعات تلقی میکنند. کسانی که تجربه میکنند؛ برای حلمساله به جستجوی اطلاعات میپردازند در ساختار ذهن خود آنچه را برای حل مساله جدید مفید تشخیص میدهند، به کار میگیرند، به جای اینکه به طور انفعالی تحت تاثیر محیط قرار گیرند، فعالانه انتخاب، تمرین، توجه و حتی چشم پوشی میکنند و همچنان که در پی تحقق هدفها هستند واکنشهای متعددی از خود نشان میدهند روانشناسان شناختی، موقعیت یادگیری ر عوامل مهم و موثر در فرایند یادگیری میدانند و بر نقش آموختههای قبلی در یادگیری تاکید دارند، زیرا معتقدند، آموختههای گذشته خط مشی یادگیریهای آینده را تعیین میکند(شوئل ،۱۹۸۶). نظریهپردازان شناختی ساختارهای مختلف شناختی و فرایندهایی را که آن ساختارها را به وجود میآورند یا تغییرمیدهند ، بررسی میکنند. دلواپسیهای آنان درباره ساختارها و فرایندها، همواره در عناوین مطالعاتشان منعکس شده است، عناوینی چون حافظه، ادراک، توجه، حل مساله، درک مطلب و مفهوم یادگیری. (وول فولک ،۱۹۹۰)
۲-۳-۵- ب: نظریه فراشناخت
فراشناخت : آنچنان کهروانشناسان مطرح کردهاند دانش درباره فعالیتهای تفکر و یادگیری و کنترل آنها (فلاول، ۱۹۷۶)، یا بررسی دانش فرد، فرایندهای شناختی، تولیدات، یا آنچه بدان مربوط است(مارزانو ودیگران ،۱۹۸۸) و درواقع نظارت فعال، هماهنگی و تنظیم منطقی فرایندهای شناختی در ارائه خدمات به بعضی از اهداف خاص یاعینی است. با چنین تعبیری دانشآموزان در فرایند حل مساله همیشه درگیر نوعی فراشناختی اند.(پاریز،لیپسون وویکسون،۱۹۸۳).
یاماگوچی ضمن تحلیل مفهوم فراشناخت ،آن را به دو مقوله تقسیم می کند :
دانش فراشناختی (شخص، وظیفه و راهبرد).
مهارتهای فراشناختی (نظارت ،کنترل و ارزشیابی ).
وی معتقداست دانش فراشناختی تفکر درباره تفکر است و با دیگر دانشها تفاوت دارد، اما براساس دیدگاه پاریز و وینگود فراشناخت دارای دو جنبه اصلی است.
دانش وکنترل خود : دانش و کنترل خود ، دارای سه عنصر تعهد، نگرش و توجه است.
دانش وکنترل فرایند : که دراین مبحث بر دو عنصر مهم تاکید کردهاند. الف : انواع دانش مهم در فراشناخت ب: کنترل اجرایی رفتار.
رویکرد فراشناختی نیز در تقویت و پرورش مهارتها و راهبردهای تفکر نقش اساسی دارد.ازدیدگاه فراشناخت دانش آموزان باید بر فرایندهای ذهنی خودنظارتی فعال داشته باشند و فعالیتهای ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کنند. در تفکر فراشناختی دانش شرطیکه از عناصر مهم فراشناخت است، جزء اجزاء تفکر انتقادی در فرایند یاددهی _یادگیری قلمداد شده است.
۲-۳-۵- ج: نظریه ساختن گرایی
ساختن گرایی مفهومی استعاره گونه در مورد چگونگی فرایند یادگیری است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان تعلیم و تربیت را جلب کرده است. پایه های فلسفی ساختن گرای بر اصل خطاپذیری معرفت شناسی استوار است. براساس این نگرش تمام معرفتهای علمی به دلیل فقدان درستی و عدم درک و فهم به طور بالقوه خطاپذیرند (کوبرن،۱۹۹۴).
پوپر در نظریه”عقلانیت انتقادی” با ارائه معیار عقلانی ابطال پذیری به جای تایید پذیری برای بررسی صحت و سقم دانش یا معرفت علمی معیار تازهای را معرفی میکند. براساس این معیار معرفت علمی همواره ماهیت گمانهای دارد، به همین دلیل، هرگز نمیتوان درباره شناخت و معرفت علمی به شکل قطعی و جزمی با توجه به شواهد تجربی اظهار نظر کرد(به نقل ازمهرمحمدی،۱۳۷۸).
از مجموع آراء فلسفی در زمینه فلسفه علم چنین استنباط میشود که از نظرساختن گرایان “معرفت ساخته ذهن انسان است”. معرفت مجموعه ای از حقایق؛ مفاهیم یا قوانین مورد انتظار برای کشف نیست و پدیده ای نیست که خارج از فرد و مستقل از او وجود داشته باشد.
انسان سازنده دانش در فرایند تجربه است. معرفت انسان ساخته خود انسان است(زاهوریک، ۱۹۹۵) نظریه پردازان ساختن گرا برای استحکام پایه های نظری خود به روانشناسی شناختی استناد می کنند.
در رویکرد ساختنگرایی موقعیت یادگیری مهمترین عامل موثر در فرایند یادگیری است. طبق این نظریه مجریان برنامه های درسی باید موقعیتی را فراهم آورند که دانشآموزان در آن از طریق مباحثه استدلالی، که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل میکند، به تفکر انتقادی بپردازند. همچنین راهبردهای یادگیری مشارکتی وحل مساله مطلوبترین روش برای کسب معرفت علمی است. تاکید بر فرایند ساختار دانش به جای تولید مجدد آن، پرورش اعمال متفکرانه، آموزش و یادگیری مشارکتی، توجه به فراشناخت وخود تنظیمی و خود کنترلی دانشآموزان و یادگیری در محیط غنی و معتبر حل مساله همواره در مرکز ثقل رویکرد ساختن گرایی قراردارد.
به طورکلی در میان مجموعه فعالیتهایی که برای تعلیم و تربیت دانشآموزان انجام میشود بیشترین سهم در تدریس معلم در کلاس درس اختصاص مییابد.(شعبانی،۱۳۸۳) معتقدند چهار ویژگی خاصدر تعریف تدریس وجود دارد که عبارتنداز:
وجود تعامل بین معلم و شاگردان .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:28:00 ق.ظ ]




به وسیله­ اجرای دستورالعمل­های منطقی ساده که اغلب به شکل دیاگرام نردبانی هستند صورت می­گیرد و در واقع اجزای یک دیاگرام نردبانی یا یک برنامه نویسی ساده می ­تواند جایگزین تعداد زیادی از سیم‏کشی‏های خارجی مورد نیاز برای کنترل یک فرایند شود. PLC ها دارای یک سری توابع درونی از قبیل تایمرها، شمارنده­ها و شیفت رجیسترها می­باشند که امکان کنترل مناسب را حتی با بهره گرفتن از کوچکترین PLC نیز فراهم می­آورند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

یک PLC با خواندن سیگنال­های ورودی کار خود را شروع کرده و سپس دستورالعمل­های منطقی را که از قبل برنامه ریزی شده و در حافظه آن قرار دارد، بر روی این سیگنال­های ورودی اعم از دیجیتال و آنالوگ اعمال می­ کند و در نهایت سیگنال خروجی مورد نظر را برای راه ­اندازی تجهیزات فرایند تولید می­نماید. تجهیزات استانداردی در درون PLC تعبیه شده که به آنها اجازه می­دهد مستقیما و بدون نیاز به واسطه­های مداری یا رله­ای، به المان­های خروجی یا محرک و مبدل­های ورودی متصل شوند، بنابراین تغییر در سیستم کنترل بدون نیاز به تغییر محل اتصالات سیم­ها ممکن شده و برای هر گونه تغییر کافی است که برنامه کنترلی که بر روی حافظه ی PLC ذخیره شده تغییر یابد [۱].

        1. ارتقاء و اعمال روش های کنترلی پیشرفته روی PLC ها

PLC یک رایانه کنترل فرایند است که به علت مزایای فراوان ازجمله سرعت عملکرد مناسب، پردازش نسبتا سریع، عیب‏یابی ساده، مدت زمان کاری طولانی، داشتن استانداردهای صنعتی شناخته شده، قابلیت اعتماد بالا در برابر نویز و شرایط نامناسب محیطی و … کاربرد گسترده­ای در صنعت دارد، با این وجود قابلیت اعمال روش‏های کنترلی پیشرفته و یا حتی کنترل­ کننده­ های پیوسته­ی ساده با بسیاری از PLC ها چندان میسر نمی ­باشد [۲]. امروزه روش­های مدلسازی و کنترلی پیشرفته جدیدی مطرح شده‏اند که به علت کمبود حافظه و قدرت پردازشی پایین اغلب PLC ها، پیاده­سازی این روش­های کنترلی پیشرفته روی PLC ها با محدودیت­هایی روبه‏رو شده است. بنابراین ایجاد روش­هایی که بتواند قابلیت ­های PLC را جهت دستیابی به کنترل دقیق­تر بهبود بخشد، مورد توجه قرار گرفته‏اند.
روش­های مختلفی برای ارتقاء قابلیت PLC ها وجود دارد. یک روش ساده و در عین حال پرهزینه برای ارتقاء قابلیت PLC های قدیمی جایگزین کردن آن­ها با PLC های جدیدتر با قدرت پردازشی بالاتر است و یا اگر PLC ماژولار باشد با افزودن ماژول­ها و کارت­های پیشرفته می‎‏توان قابلیت آن را افزایش داد. روش دیگری که می‏تواند قابلیت PLC ها را بالا ببرد ارتباط آن با کامپیوتر جانبی همرا با نرم‏افزارهای قدرتمند و پیشرفته­ای همچون Labview و Matlab می­باشد. این نرم‏افزار­ها از آنجا که در محیط­های آکادمیک مورد استفاده قرار می­گیرند برنامه­نویسی­های پیشرفته­ی مختلفی با بهره گرفتن از آن­ها قابل اجرا است. البته یک بستر ارتباطی برای ارتباط بین PLC و این نرم افزارها لازم است. این ارتباط ازطریق OPC [3، ۴] امکان­ پذیر است.
از طرف دیگر در سال­های اخیر روش­های کنترلی پیشرفته­ای مطرح شدند. کنترل مدل پیش بین (که در آن از مدل سیستم برای کمینه کردن یک تابع هزینه به منظور محاسبه سیگنال کنترل بهینه استفاده می­ شود) یکی از روش­های قدرتمند کنترل پیشرفته است که به عنوان یک کنترل­ کننده­ قابل اطمینان در صنایع نیز مورد توجه بسیار قرار گرفته است، بنابراین پیاده­سازی این الگوریتم و سایر الگوریتم­های کنترلی پیشرفته به روش­های مختلف روی PLC ها و جایگزینی این روش­ها با روش­های کنترل سنتی مرسوم همچون PID[3]، به موضوعی جالب و قابل توجه تبدیل شده است.

        1. هدف تحقیق

امروزه در کشورهای مختلف، رقابت شدیدی برای ارائه­ راهکارهایی برای کنترل بهتر فرآیندهای صنعتی وجود دارد و از آنجا که تجهیزات موجود در صنایع شامل سیستم­های مبتنی بر PLC هستند نیاز به روش­هایی جدید برای افزایش بازده و کارایی آن­ها بیشتر می شود و روش­هایی که بتوانند بدون صرف هزینه­ قابل توجهی قابلیت PLC ها را افزایش دهند و آن‏ها را توانمند سازد، مورد توجه قرار می­گیرند. استفاد از روش­های مدل­سازی جدید و اعمال روش­های کنترل پیشرفته روی این کنترل­ کننده­ها ما را به این اهداف نزدیک می­سازد.
با توجه به اهمیت این موضوع در این پایان‏ نامه هدف پیاده­سازی ابتکاری و صنعتی شده روش کنترل مدل پیش بین مبتنی بر PLC، بر روی فرایند نیمه صنعتی چندمتغیره موجود در آزمایشگاه PLC دانشگاه شیراز می­باشد. در گام اول، پیاده­سازی روش کنترل مدل پیش‏بین برای دو فرایند تک متغیره دما و سطح مورد بحث قرار می­گیرد. از آن جا که بسیاری از فرآیندهای موجود در صنایع چند متغیره هستند، در گام دوم، در ابتدا فرایند یک فرایند چند متغیره با تکمیل تجهیزات، طراحی و پس از آن پیاده­سازی روش کنترل مدل پیش‏بین چند متغیره تحقیق می­ شود و پارامترهای این روش کنترل پیشرفته برای دسته وسیعی از فرآیندهای صنعتی محاسبه می­ شود. برای نیل به این هدف لازم است الگوریتم­های معمول کنترل مدل پیش بین (MPC[4]) ساده­سازی شود تا امکان پیاده­سازی روی PLC های نسبتا معمولی فراهم شود. در نهایت نتایج اعمال روش کنترل مدل پیش بین به منظور نشان دادن برتری آن، با کنترل­ کننده سنتی و مرسوم PID مقایسه می­ شود.

        1. ساختار پایان‏ نامه

پس از شرح مسئله و بیان اهداف پایان نامه در فصل اول، در فصل دوم کنترل­ کننده برنامه­پذیر (PLC) و روش­های مختلف ارتقاء قابلیت کنترلی این کنترل­ کننده­ها ذکر می­ شود. در فصل سوم مروری بر فعالیت و کارهای انجام شده قبلی خواهیم داشت. در فصل چهارم روش کنترل مدل پیش بین تعمیم­یافته و فرم صنعتی آن برای فرآیندهای تک متغیره معرفی می­ شود. در فصل پنجم روش کنترل مدل پیش بین تعمیم­یافته برای فرآیندهای چند متغیره (MIMO[5]) تحقیق می­ شود. پس از آن به علت حجم محاسبات بالا روش کنترل مدل پیش بین تعمیم­یافته صنعتی (IGPC[6]) برای فرآیندهای MIMO پیشنهاد می­ شود. در فصل ششم روند طراحی فرایند دو متغیره تشریح و سخت‏افزار فرایند مورد بررسی، به تفصیل معرفی می‏شود. پس از آن در فصل هفتم چگونگی پیاده­سازی روش­های ذکر شده فوق بر روی فرایند زمان واقعی موجود در آزمایشگاه ذکر می­ شود و نتایج به دست آمده با روش کنترل سنتی و مرسوم PID مقایسه و برتری روش کنترل مدل پیش‏بین نشان داده می­ شود. در نهایت در فصل هشتم نتیجه ­گیری و پیشنهادات برای فعالیت­های آتی ذکر می­گردد.
فصل دوم

    1. کنترل‏کننده‏ی قابل برنامه‏ ریزی (PLC)

        1. تاریخچه PLC

خط سیر و هدف همه صنایع به سمت افزایش تولید بیشتر می­باشد و این خط سیر از میان خودکارسازی فرآیندها و ماشین­آلات می­گذرد. خودکارسازی ممکن است به دلیل افزایش کمیت محصول و یا بهبود در کیفیت و دقت آن صورت گیرد، اما به هر شکل این روند همواره با جایگزینی برخی یا همه اعمال و وروردی­های انسانی مورد نیاز جهت انجام و کنترل عملکردهای ویژه، همراه می­باشد.
بسیاری از کارخانه­ها و کارگاه­ها، به جای اینکه کارگران را عملا و به طور فیزیکی با انجام وظایف درگیر کنند، از آن­ها جهت کنترل ماشین­ها وتجهیزات استفاده می‏ نمایند. این نوع از کنترل نیازمند کارگری است که نحوه­ عمل یک فرایند خاص را بداند. اما به منظور تحقق خودکارسازی یک فرایند اپراتورها و کارگران باید توسط شکلی از سیستم­های خودکار جایگزین گردند. سیستم­های خودکار قادرند فرایند را بدون مداخله انسان یا با دخالت اندک آن کنترل کنند. این امر نیازمند سیستمی است که قادر باشد یک فرایند را راه ­اندازی و آن را متوقف کند. همچنین متغیرهای یک سیستم کنترل را در حین انجام عمل فرایند به طور مداوم اندازه ­گیری کرده و در حد مطلوب تنظیم نماید تا بتواند خروجی دلخواه را پدید آورد. سیستمی که همه توانایی­های فوق الذکر را داشته باشد، یک سیستم کنترل نامند [۱].
به طور کلی سیستم­های کنترلی موجود را می توان در چهار دسته زیر قرار داد:

    1. سیستم­های رله­ای که از قدیمی­ترین سیستم کنترلی هستند و در آن­ها کلیه عملیات کنترلی با بهره گرفتن از رله­ها انجام می­پذیرد.
    1. سیستم­های کنترلی مبتنی بر مدارهای منطقی که در آن­ها از دروازه­های منطقی و تراشه­های کوچک برای پیاده­سازی عملیات منطقی استفاده می­ شود.
    1. کنترل با کامپیوتر شخصی یا کامپیوترهای صنعتی (DCS[7])
  1. کنترل مبتنی بر PLC [5]
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:28:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم