|
|
Nizich, Ivana, “International Tribunal and Their Ability to Provide Adequate Justice: Lessons from the Yugoslav Tribunal“, International Law Students Association Journal of International & Comparative Law, Vol.7, 2001, pp. 355-366; Higonnet, Etelle.R, “Restructuring Hybrid Courts: Local Empowerment and National Criminal Justice Reform“, Arizona Journal of International & Comparative Law, Vol.23, No.2, 2006, pp. 417-27 ↑
Rome Statute of the International Criminal Court, Art. 28, Responsibility of Commanders and other Superiors; Statute of the International Tribunal for the Former Yugoslavia, Art. 7(3), Individual Criminal Responsibility. Available at: http://www.icty.org/sections/LegalLibrary/StatuteoftheTribunal (Last Visited at 24 February 2013); Statute of the International Criminal Tribunal for Rwanda, Art. 6(3) (Individual Criminal Rasponsibility). Available at: http://www.unictr.org/tabid/94/default.aspx (Last Visited at 24 February 2013) همین مسأله در رابطه با مسئولیت کیفری مشترک نیز مصداق دارد که به موجب آن طراحان جرم همانند مباشران جرم مسئولیت دارند. برای توضیح بیشتر رجوع شود به: (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
Haan, Verena, “The Development of the Concept of Joint Criminal Enterprise at the International Criminal Tribunal for the Former Yugoslavia”, International Criminal Law Review, Vol.5, 2005, pp. 169-94 ↑
- Damaska, “What Is the Point of International Criminal Justice?“, op.cit, p. 351 ↑
- این اصلاحات ممکن است با مخالفت حامیان نظریه بازدارندگی در محاکم بین المللی کیفری مواجه شود. به نظر این عده تأکید بر مجرمیت شخصی اهداف حقوق را در بازدارندگی از ارتکاب جرایم سازمان یافته تحلیل می برد. اصرار بر رعایت دقیق اصل احراز مجرمیت و یا اثبات وجود قصد مجرمانه، مشکلاتی را که در راه احراز مسئولیت کیفری رهبران وجود دارد، نادیده می انگارد به طوری که راه را برای برائت این دسته از متهمان باز می گذارد و به این ترتیب پروژه عدالت کیفری ناتمام باقی می ماند. مخالفان، تأکید بیش از حد بر احراز مجرمیت شخصی را ناشی از ترکیب نابه هنجار مکافات گرایی کانتی و اخلاق گرایی لیبرال می دانند.
Osiel, Mark.J, “Modes of Participation in Mass Atrocity“, Cornell International Law Journal, Vol.38, 2005, pp. 793-800 ↑
- Damaska, “What Is the Point of International Criminal Justice?”, op.cit, p. 360 ↑
- Damaska, “The Reality of Prosecutorial Discretion: Comments on a German Monograph“, op.cit, pp. 122-28 ↑
- Orentlicher, “Settling Accounts: The Duty To Prosecute Human Rights Violations of a Prior Regime“, op.cit, p. 2544 ↑
- Damaska, “What Is the Point of International Criminal Justice?”, op.cit, p. 362 ↑
- Alvarez, op.cit, p. 382 ↑
- Minow, Martha, Between Vengeance and Forgiveness: Facing History after Genocide and Mass Violence (Beacon Press 1988) p. 4, In Gorgone, Kerry.O’Shea, “Between Vengeance and Forgiveness:Facing History after Genocide and Mass Violence“, op.cit, p. 226 ↑
- برای اطلاع بیشتر در این زمینه رجوع شود به:
Landsman, op.cit, p. 87; Reisman, Michael.M, “Legal Responses to Genocide and Other Massive Violations of Human Rights“, op.cit, pp. 79-80; Goldstone, Richard, “Exposing Human Rights Abuses: A Help or Hindrance to Reconciliation?“, Hastings Constitutional Law Quarterly, Vol. 22, 1995, pp. 615-16 ↑
- برای نمونه در برخی جوامع اخلاق و حقوق در مفاهیم لیبرال غربی حقوق و مسئولیت های فردی متجلی می شوند. چنین نسخه فرهنگی، سازوکار مناسب در برخورد با جرایم را در احراز مجرمیت افراد می بیند و منجر به یک دیدگاه مکافات گرا از عدالت انتقالی می شود که تمرکز آن بر مجازات شخصی مجرمان است. در مقابل در برخی جوامع که همواره جامعه را بر افراد اولویت می بخشند ممکن است عدالت ترمیمی جذابیت بیشتری داشته باشد. در واقع هر دو جامعه خواهان محکومیت و جلوگیری از ارتکاب مجدد این جرایم هستند، اما جامعه ای که بر مسئولیت فردی تکیه می نماید یک ساختار عدالت انتقالی متفاوت از جامعه ای دارد که بر ارزش های اجتماعی تأکید می ورزد. مذهب همچنین بر انتخاب های یک جامعه انتقالی در رابطه با فرایند عدالت انتقالی تأثیر می گذارد. در مذاهب مختلف تفاسیر متفاوتی از ارزش بخشش و سازش و مکافات و محکومیت وجود دارد. در بعضی از مذاهب این اعتقاد وجود دارد که یک چشم در برابر یک چشم نوع بی حاصلی از عدالت است که در شکستن چرخه خشونت و انتقام تأثیری ندارد. تصور مذاهب دیگر از خدای سزادهنده آن ها را به عدالت سزادهنده پیوند می دهد. زیربنای مذهبی یک جامعه هم آن چه را که یک جامعه امید به تحقق آن دارد و هم آن چه را که آن می تواند واقعاً محقق نماید را شکل می دهد.
Aukerman, op.cit, p. 46 ↑
- Scharf, “The Letter of the Law: The Scope of the International Legal Obligation to Prosecute Human Rights Crimes“, op.cit, pp. 60-61 ↑
- برخی بر این اعتقاد هستند که خواسته های جامعه بین المللی باید بر خواسته های جامعه داخلی در تحقق صلح و سازش ملی اولویت داشته باشد.
Dugard, op.cit, p. 702 ↑
- Drumbl, Atrocity, Punishment, and International Law, op.cit, pp. 137-138 ↑
- دولت ها دعاوی کیفری را همانند اموال دولتی از طریق نظام عدالت کیفری به تسخیر خود درآورده اند و قربانیان نقش منفعلی را در نظام عدالت کیفری ایفا می نمایند.
Christie,Nils,”Conflicts as Property“, The British Journal of Criminology, Vol.17, No.1, 1977 ↑
- در گذشته قربانیان جرایم از طریق حق و حتی در مواردی تکلیف انتقام جویی از بزهکار نقش عمده ای را در دادرسی کیفری و حل و فصل اختلاف های ناشی از جرم ایفا می کردند. با ظهور دولت به معنای امروزی و به ویژه با توّلد و گسترش حقوق کیفری مدرن که از اوایل سده نوزدهم میلادی در پرتو دیدگاه های بکاریا صورت گرفت به تدریج نمایندگان دولت یعنی کارگزاران پلیسی ـ قضایی، سرنوشت تعقیب و محاکمه کیفری را به دست گرفتند. بنابراین نقش بزه دیده در فرایند کیفری کمرنگ شد. برای اطلاع بیشتر از این انتقادها همچنین رجوع شود به: نجفی ابرندآبادی، همان، ص .۲۰ ↑
- Aukerman, op.cit, p. 46; Human Rights Center and International Human Rights Law Clinic, University of California, Berkeley, and the Centre for Human Rights University of Sarajevo, op.cit, p. 126 ↑
- برای نمونه طبق تحقیقات صورت گرفته در اوگاندای شمالی قربانیان مناطق مختلف خواسته های متفاوتی در نوع و شکل احراز مسئولیت عاملان جرایم ارتکابی طی جنگ های داخلی این کشور دارند. نکته جالب توجه در این است که جنسیت و محل زندگی قربانیان در برداشت قربانیان از مسئولیت عاملان جرایم ارتکابی تأثیر گذار است.
Office of the United Nations High Commissioner for Human Rights, Making Peace Our Own: Victims’ Perceptions of Accountability, Reconciliation and Transitional Justice in Northern Uganda, op.cit, pp. 22-30 ↑
- در تأیید این ادعا می توان به ارزیابی های مرکز بین المللی عدالت انتقالی در بین قربانیان جنگ داخلی در اوگاندای شمالی اشاره نمود. اغلب پاسخ دهندگان تأمین غذا و صلح و امنیت را به عنوان نیازهای اوّلیه خود اعلام نموده بودند.
Mallinder, Louise, Amnesty, Human Rights and Political Transitions, Bridging the Peace and Justice Divide, Hart Publishing, Oxford and Portland, Oregon, 2008, pp. 365-366 ↑
- Drumbl, Atrocity, Punishment, and International Law, op.cit, p. 148 ↑
- Aukerman, op.cit, p. 44 ↑
- Turner, Jenia Iontcheva, “Legal Ethics in International Criminal Defense“, Chicago Journal of International Law, Vol.10, No.2, Winter 2010, pp. 691-697 ↑
- Rome Statute of the International Criminal Court, op.cit, Art. 1, 17(1)(a)(b) ↑
- Human Rights Center and International Human Rights Law Clinic, University of California, Berkeley, and the Centre for Human Rights University of Sarajevo, op.cit, pp. 104, 132 ↑
- Alvarez, op.cit, p. 415 ↑
- Ciorciari & Ramji-Nogales, op.cit, p. 21 ↑
- Rome Statute of the International Criminal Court, op.cit, Art. 17, Issues of Admissibility ↑
- Ibid, Art. 53, Initiation of Investigation ↑
- Olasolo, op.cit, pp. 125-130 ↑
- Rome Statute of the International Criminal Court, op.ci, Art. 13(b), Exercise of jurisdiction; Art. 16, Deferral of investigation or prosecution ↑
- Schey, Peter.A, Shelton, Dinah.L, Arriaza, Naomi.Roht, “Addressing Human Rights Abuses: Truth Commissions and the Value of Amnesty“, Whittier Law Reviw, Vol.19, 1997, p. 330 ↑
- Aukerman, op.cit, p. 60 ↑
- این انتقاد درباره عدالت بعد از جنگ دارای منشأ باستانی است. عدالت زمانی در روابط انسانی تحقق می یابد که قدرت برابر در اجرای آن وجود داشته باشد. همه در برابر اجرای عدالت یکسان انگاشته شوند و تفاوتی در اجرای عدالت بین اشخاص قوی و اشخاص ضعیف وجود نداشته باشد. این انتقاد به این نکته اشاره دارد که این فاتح و پیروز است که همواره قضاوت خواهد کرد و شکست خورده همواره متهم است.
Ibid ↑
- دقیقاً از همین زاویه است که انتقاد دیگری متوجه دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی می شود. در حالی که محاکمات نورمبرگ و توکیو از سوی فاتحان جنگ برای به محاکمه کشانیدن سران دولت های شکست خورده ایجاد شدند، در بحبوحه ی جنگ های داخلی سرزمین های یوگسلاوی سابق از همان الگوی نورمبرگ برای محاکمه ی عاملان جنگی که هر روز آتش آن شعله ورتر می شد، استفاده شد. منتقدان، این الگوبرداری را نتیجه قیاس نادرست بین این دو جنگ دانسته و به همین دلیل معتقدند که دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق نمی تواند تأثیر چندانی در تحقق صلح و سازش آن طور که بانیانش به عنوان علت وجودی این دادگاه ذکر کرده اند، داشته باشد.
Mutua, op.cit, pp. 185-87 ↑
- چنین ایرادی در رابطه با محاکم گاکاکا که از سوی دولت انتقالی روآندا به عنوان مکمل عملکرد دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا تعبیه شده است نیز وجود دارد. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:
Oomen, Barbara, “Donor-Driven Justice and its Discontents: The Case of Rwanda“, Development and Change, Vol.36, No.5, September 2005, p. 905 ↑
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:06:00 ق.ظ ]
|
|
همانگونه که استبداد عبدالحمید سرمشق بسیار ظالمانۀ محمدعلی شاه قاجار در قلع و قمع مشروطهطلبان و مجلس بود. از اوائل سلطنت ناصری بویژه دههی سوم نارضایتی مردم از ظلم حکومت شروع شد، در پرتو اصلاحات اداری، نظامی، آموزشی و اقتصادی توسط امرکبیر و نیز ارتباط و آشنایی با مدنیت غربی از طریق تاسیس مدارس و مراکز آموزشی بویژه مدرسه دارالفنون، گسترش صنعت چاپ وتالیف کتب درسی و غیر درسی، چاپ روزنامه و نشریات در داخل یا خارج کشور (توسط ایرانیان مقیم خارج)، تشکیل انجمنها، محافل و تجمعات، ترجمه و ورود علوم جدید از غرب به ایران و… باعث شد تا دگرگونی فرهنگی زیادی بوجود بیاید. همچنین شکست روس از ژاپن در سال ۱۹۰۴م، دو سفر سید جمال الدین اسدآبادی(١٢٧۶-١٢١٨ه.ش) به ایران، رهآوردهای تحصیلکردگان در غرب از عوامل دیگر دخیل در مشروطه و اصول ایدهی ” آزادی ” بود. به چوب بستن هفده نفر از بازرگانان و دونفر از سادات به جرم گران کردن قند که توسط علاءالدوله حاکم تهران موجب شورشی شد که مستقیما سبب صدور فرمان مشروطه گردید. عمل وی باعث اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران شد و این اعتراضات، تحصنها و ناآرامیها به شهرهای دیگر کشید و بالاخره مظفرالدین شاه مجبور به امضای فرمان مشروطیت در ١۴مرداد ١۲۸۵ه.ش (=۱۴جمادی الاخر۱۳۲۴ه.ق) شده و مجلس اول تشکیل گردید. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.(آدمیت،۱۳۸۷ :۱۵۴تا۱۵۷) پس از مرگ مظفرالدینشاه، محمدعلی میرزا به سلطنت رسید. وی همچون سلطان عبدالحمید رابطۀ خوبی با مشروطه نداشت و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار با صدور دستخطی قول همراهی با مشروطه را داد، ولی همچنان مخالف مشروطیت بود. «گفتنی است که نظر شایع در محافل سیاسی آن زمان این بوده است که تجاوز نیروهای عثمانی به مرزهای ایران براساس توافق پنهانی محمدعلی شاه و سلطان عبدالحمید و به منظور درهم کوبیدن آذربایجان، دژ جنبش مشروطۀ ایران صورت گرفته است.» (رئیس نیا،۱۳۸۲،ج اول: ۸۶۳) بعد از اینکه متمم قانون اساسی در مجلس تصویب شد، محمدعلیشاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد. اما پس از چند روز در پی سوءقصدی که به وی شد، با اتهام این سوءقصد به مشروطهخواهان به مقابله جدی با مجلس پرداخت و ساختمان مجلس را درسال۱۲۸۷ه.ش (=۱۳۲۶ه.ق) به توپ بست و با دستگیری، تبعید یا اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطهخواهی با شکست روبرو گردید و در اصطلاح “استبداد صغیر” شروع شد. بسیاری از مشروطهخواهان مخفی شده و برخی به خارج از ایران رفتند، اما در شهرهای بسیاری از جمله تبریز و گیلان و اصفهان و… شورشهائی برخاست. در پی درخواست کمک شاه از تزار روسیه، تبریز توسط نیروهای روس و نیروهای دولتی محاصره گردید. اما نیروهای انقلابی از شمال و جنوب به سمت تهران آمدند و با همراهی تهرانیهای معترض، علیه حکومت شورش به پا کردند، که باعث پناهندگی شاه و اطرافیانش به سفارت روس شد. انقلابیون مجلس عالی تشکیل داده و محمدعلیشاه را از سلطنت خلع کردند و ولیعهد او احمدمیرزا را به تخت نشاندند. بار دیگر مجلس تشکیل شد و ظاهراً دوره استبداد به پایان آمد و مشروطهخواهان پیروز شدند. اما بعد از مدتی به علت ناکارآمدی بسیاری از نمایندگان مجلس دوم، دخالت دولتهای انگلیس و روسیه در ایران شدت گرفت و کشور تحت استبداد ناصرالملک(نایب احمد شاه) درآمد و در سال۱۲۹۱ه.ش (۱۳۳۰ه.ق) مجلس را منحل کرد. «در زمان مشروطه سیاست «ظاهر را بگیر و باطن را رها کن» به کار افتاد و منویات مشروطه که حکومت قانون و عدالت و آزادی به روزی افتاد که دیدیم.» ( اسلامیندوشن،۱۳۸۳،ج۲: ۳۰۱) در سال ۱۲۹۳ احمدشاه ناصرالملک را کنار گذاشته و دستور تشکیل مجلس را داد. مجلس سوم با سوگند وی آغاز کار کرد. این مجلس « به نحو قابل ملاحظهای از اقتداری محسوس به عنوان نقطه ثقل اصلاحات آزادیخواهی و تجددگرایی و همچنین هسته مرکزی مقاومت در برابر تجاوز اجنبی، برخوردار بود.» (گروه نویسندگان، ۱۳۸۳: ۱۱۸) اما یک سال بعد با شروع جنگجهانی اول با آشوبهای روسها و انگلیسیها در کشور، مجلس منحل شد. ۲٫۳٫۳٫ حکومت پهلوی درپی جنگ جهانی اول و فروپاشی شوروی، با خروج روسیه از ایران و تسلط بیچون و چرای انگلیس زمینه برای تغییر سلطنت آماده میشد. احمدشاه رضاخان میرپنچ را با اجبار انگلیس سردارسپه قرارداد. با کنار رفتن روسیه قدرت احمدشاه که به پشتیبانی روسیه بود، کمتر شد. رضاخان که در واقع دومین شخص مملکت به حساب میآمد، با کمک انگلیسیها و سیدضیاء توانست طی کودتایی در سال ١٢٩٩ ه.ش قدرت احمدشاه را بسیار کم کند و خود صاحب اختیار کشور شود. رضاخان برای اینکه زمینه انتقال قدرت فراهم شود، ابتدا پیشنهاد نظام جمهوری را به جای حکومت سلطنتی کرد که با مخالفت کسانی چون آیت الله مدرس و بهار روبرو شد و نتوانست کاری از پیش ببرد. اما زمانی که شاه در اروپا به سر میبرد، با توسل به تبلیغات، جایگاه او را تضعیف نموده و بر قدرت خود میافزود که سرانجام مجلس را راضی به انتقال حکومت نمود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نمایندگان در سال۱۳۰۴ه.ش رضاخان را به پادشاهی انتخاب و سلطنت را در خانواده او موروثی اعلام کردند. بنابراین دورهی “فترت” یعنی پس از کودتای رضاخان تا بعد از جنگ جهانی دوم آغاز گردید. رضاخان بعد از رسیدن به قدرت اقداماتی انجام داد؛ از جمله حکومت را به شیوه خودرأی درآورد و دیگر به مجلس و قوانین مصوبه اهمیتی نمیداد. همچنین تنپوشها را یک شکل کرده و به شیوه ترکیه به منع حجاب پرداخت. اما در جنگ جهانی دوم با گرایش به آلمان باعث نارضایتی جبهه متفقین از جمله حامی خود یعنی انگلیس شد، که در پی آن سرنگونی خود را در سال۱۳۲۰ه.ش رقم زد. بعد از او ولیعهدش محمدرضا -که بسیار بیشتر از پدر سرسپرده استعمار بود- به سلطنت رسید.(مکی،۱۳۶۱،ج اول: ۱۴ تا پایان) بعد از به روی کار آمدن محمدرضا پهلوی اوضاع کشور بیش از پیش تحت سلطه بیگانگان قرار گرفت. درخواست انگلیس جهت امضای قرار داد نفتی دیگر با ایران باعث شورش ملی و همراهی مردم با اقلیت نماینگان مجلس که مخالف این قرار داد بودند و درخواست ملی شدن نفت را داشتند، شد. بالاخره تلاشهای دکتر مصدق و آیتالله کاشانی در همراهی نمایندگان و مردم به نتیجه رسید و در سال ۱۳۲۹ه.ش نفت ملی شد. ۴٫۳٫ اوضاع اجتماعی ایران در آستانه مشروطه، وضعیت فرهنگی و اقتصادی مردم ایران بویژه در شهرهای کوچک و روستاها بسیار اسفبار بود؛ عمدهترین مشکلات این دوره شامل مسائل مالی و اقتصادی میشد؛ اخذ بیشتر مالیات از مردم و اجارۀ پستها و مناصب حکومتی، به مزایده گذاشتن درآمدهای ولایات، اجارۀ زمینهای دولتی، وضع تعرفه و اخذ گمرک از صادرات و واردات کالا، اخذ وام و قرض از منابع خارجی و تجار داخلی، واگذاری امتیاز به اروپاییان، در کنار مالکیت خصوصی و پیدایش ملکدارانی که املاکشان نه تنها خصوصی، بلکه بسیار پهناور بود. (آشوری و رئیسنیا، بیتا: ۸تا۲۰) بخش صنعت و معدن نیز توسعه نیافته بود. بخش خدمات بسیار محدود و ضعیف بود، حتی بسیاری از صنایع به دست کارگران خارجی اداره میشد. (فارن، ۱۳۷۷: ۱۹۹) علاوه بر آن، فساد اقتصادی دربار و ادارات، رشد بیش از حد جمعیت، مهاجرت و رشد شهرنشینی، افزایش بیکاری، کمی درآمد مردم که اغلب از طریق زراعت و دامداری و تا حد کمی صنایع دستی بوجود میآمد، تغییر کاربری زراعت به کشت پنبه و تریاک در نتیجۀ نفوذ استعمار، کاهش صادرات وافزایش واردات و در نتیجه محدودتر شدن ظرفیت تولیدی و بازار داخلی، عدم وجود راه های مناسب ارتباطی، گسترش فقر، قحطی«بویژه قحطی بزرگ سالهای ۱۲۴۸-۱۲۵۱»(همان: ۱۸۴)، مرگومیر و انواع بیماریهای خطرناک، از مهمترین شاخصه های اقتصاد بسیار نابسامان این دوران بشمار میآمد که اولین نتیجۀ آن، وابستگی اقتصادی به کشورهای اروپایی و از میان رفتن استقلال سیاسی و مالی مملکت بود. شرایط فرهنگی هم دستکمی از وضعیت بحرانی اقتصاد نداشت؛ پایین بودن سواد و آگاهیها، قومی و عشایری بودن بافت فرهنگ، چالش دو قدرت دینی و سیاسی، فهم نادرست از تعالیم دینی، گسترش خرافات، رفتار نامناسب با زنان، انحصاری بودن آموزش بین مردان، نبود و یا محدودیت مکانهای تعلیم و تربیت، از مهمترین شرایط فرهنگی آستانۀ مشروطه بود. همچنین درگیریهای فکری تجددطلبان و سلطنتخواهان (نوگرایان و سنتگرایان) و انتقاد روحانیت از دولت، مشروعیت پادشاهی را روز به روز ضعیف میکرد. بنابراین استعمار با چپاول سرمایه های ایران، استقلال سیاسی و اقتصادی را به یغما میبرد و با وارد کردن فرهنگ خود باعث وابستگی فرهنگی آن میشد. ولی از دیگر سو با وارد کردن فرهنگ خود ناخواسته باعث میشد نهضتهای ضداستعماری و ضداستبدادی در پرتو هوشیاری ملی- مذهبی بوجود بیاید. این عوامل باعث پیروزی مشروطه بر استبداد شد و تغییراتی هرچند اندک در نظام فرهنگی و اقتصادی کشور بوجود آمد. اما باید ذکر شود که دولتهای پس از مشروطه به دلیل وابستگی و وخامت اوضاع اقتصادی، با شرایطی بحرانی روبرو شدند. در این شرایط، تصمیمات دولتمردان و مصوبات مجلس هم نتوانست از وخامت اقتصادی بکاهد و در نتیجه بحران اقتصادی، مانعی اساسی در راه استقرار نظام مشروطه بهوجود آورد. این انقلاب بهخاطر انحراف از مسیر اصلی، تحولی اساسی در ماهیت حکومت ایران و وضع اجتماعی و اقتصادی مردم پدید نیاورد و سرانجام دست طرفداران نظام استبدادی افتاد. ایرانیان در رویارویی با تکنولوژی جدید، بهجای اینکه به فراگیری و انطباق آن با شرایط خاص کشور بپردازند، صرفا به مصرفکننده محصولات تکنولوژی نوین تبدیل شدند. البته میتوان مهمترین دستآورد مشروطه را دست کم در مقام نظریه و نه عمل، به رسمیتشناختن حق حاکمیت ملی و ملتها دانست که مبنایی اساسی برای انقلاب اسلامی بود.(آدمیت، ۱۳۸۷: ۱۴۳ تا۱۷۷) ۵٫۳٫ گذری بر زندگی و اندیشه های دو شاعر ۱٫۵٫۳٫ زهاوی جمیل صدقی زهاوی[۲۸] شاعر، فیلسوف، اندیشمند عراقی به سال ۱۸۶۳م(=۱۲۷۹ه.ق) در بغداد متولد شد. خانواده وی از تبار کردها بودند و از سوی مادر منتسب به کردهای منطقه زهاب، یکی از شهرهای استان کرمانشاه ایران بودند که به دلیل جنگ به بغداد مهاجرت کرده بودند.(بصیر،۱۹۴۶: ۴۷). شهرت زهاوی تلفظ دیگری از نام این شهر است. پدر او “محمد فیضی” مدت ۳۸ سال مدرس ومفتی شهر بغداد بود و چه بسا به همین دلیل، وی در فضای علمی رشد یافت.( بطیء،۱۹۲۳،ج۱: ۶) علوم اولیه همچون مبادی صرف ونحو، منطق، بلاغت و تفسیر را در نزد پدرش آموخت و در این اثنا به شعر هم رویآورد و راه ادب و شاعری در پیش گرفت. از آنجا که پدرش فارسی را خوب میدانست و به عربی، کردی و فارسی شعر میسرود، فرزند علاوه بر کردی و عربی و ترکی، فارسی را هم آموخت. انس و علاقهاش به زبان فارسی به حدی بود که «نخستین اشعار دوران نوجوانی خود را به زبان فارسی سروده است.» (شفیعی کدکنی،۱۳۸۰: ۷۳) پدرش وی را به شاگردی شیخ عبدالرحمن قرهداغی فرستاد. جمیل در محضر وی به فراگیری علوم عقلی و نقلی مشغول شد. این ماجرا تا آنجا ادامه یافت که میان جمیل و استادش مباحثات علمی درگرفت، چرا که زهاوی دربارۀ یوم الحساب و اصل انسان دچار شک و تردید شده بود.(الجیوسی،۲۰۰۷ :۲۴۵) زهاوی درس خود را در مدارس بغداد و ترکیه ادامه داد و به فراگیری علوم جدید چون فلسفه، هیأت، علوم طبیعی و فلک روی آورد و با تمام تلاش برای یادگیری فلسفه غرب و انتشار نظرات خود در قالب شعر و نثر گام برداشت؛ طوری که علاوه بر شاعر، ملقب به فیلسوف هم گردید. وی دراینباره میگوید:« در تمام زندگیام جز به فلسفه و ادبیات امید نداشتم.» ( ناجی، ۱۹۶۳: ۲۶) بخاطر شعرهایی که میسرود در سنین نوجوانی نامش بلند آوازه گشت و در بیست سالگی، مدرس مدرسۀ دینی سلیمانیه بغداد شد و همزمان «به عنوان سردبیر و نویسنده مجله وزین«الزوراء» [که توسط مدحت پاشا تاسیس شده بود] برگزیده شد.» (الفاخوری، ۱۳۸۵ :۴۱۱) در سال ۱۸۹۶ با دعوت سلطان به آستانه رفت و در آنجا با حزب «الاتحاد و الترقی» آشنا شد. این عمل وی سلطان عبدالحمید را نگران کرد که مبادا از مخالفین دولت گردد، به همین علت او را با هیئتهای اعزامی به یمن فرستاد. یکسال بعد قصیدهای در مدح سپاهیان عثمانی و سلطان که در مقابل ارتش یونان پیروز شده بودند، سرود. عبدالحمید هم وی را تمجید کرده و نشان افتخار به وی داد. اما بعد از مدتی با تغییر شرایط زهاوی با مخالفان سلطان همداستان شده و در حرکت مخفیانه آنها شرکت کرد. این ماجرا فاش گردید و لذا جمیل به بغداد [یعنی زادگاهش!] تبعید شد. خود وی در این باره میگوید: إنَّنی الیومَ فی بِلادِی أسیرٌ لَیتَ شِعری مَتی یَکُون فِکاکی (الزهاوی،۱۹۷۲، ج۱: ۲۱۰) (من اینروزها در شهر خودم اسیرم، ای کاش میدانستم که چه وقت آزاد خواهم شد.) سلطان برای رهایی از شر او و زبانش، مقرری مختصری برای او در نظر گرفت.(شریف پور و باقری،۱۳۹۰: ۶۶) از سال ۱۹۰۰م زهاوی در تبعیدگاه خود، بغداد زندگی میکرد و سعی مینمود تا در این سالها کاری که موجبات خشم مجدد سلطان را فراهم آورد، انجام ندهد. او برای جلب رضایت سلطان عثمانی در سال ۱۹۰۵کتابی با عنوان «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت [مخالفان سرسخت سلطان] تالیف کرد. البته اگرچه در این کتاب سلطان را مدح کرده است ولی « درکنارمدح سلطان، او را به گونهای خوار وذلیل کرده است.» (ناجی،۱۹۶۳: ۳۳) در سال ۱۹۰۸ در کنار مردم علیه سلطان بار دیگر به استانبول بازگشت، اما بعد از امضای حکم مشروطیت توسط عبدالحمید در همان سال در تایید وی، با مردم سخن میگفت.(الهلالی،۱۹۶۴: ۱۵). در سال ۱۹۱۰ به آستانه برگشت و استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عربی گردید و سپس به تدریس در مدرسه حقوق مشغول شد . او نخستین بار موضوع حجاب و آزدی زنان را در مقالۀ جنجالی خود با عنوان «المرأه وحقوقها فی الاسلام» انتشار داد که اعتراضات فراوانی را علیه وی به دنبال داشت و منجر به عزل او از شغلش گردید. (بطیء،۱۹۲۳،ج۱: ۹) وی مایل بود که در آستانه بماند، اما بیماری مانع از اقامتش در این شهر شد و به بغداد رفت و در آنجا به مناصبی چند گمارده شد. بعد از خروج عثمانیها از عراق و آمدن انگلیسیها زهاوی جان تازهای گرفت و تاحدودی با آنها همکاری کرد و حتی قصیدهای در مدح آنها با عنوان «ولاء الانجلیز» سرود.(محسنی نیا،۱۳۸۹: ۲۶) بعد از ورود ملک فیصل به بغداد، زهاوی به خاطر سرودن «ثوره فی الجحیم» مورد سوءظن قرار گرفت و ناچار عراق را ترک گفت و به قاهره رفت. «در آنجا قصیدهای با عنوان «الدمع ینطق» را سرود که مشایخ الازهر به مطالب مندرج در آن اعتراض نموده و او را کافر دانستند. زهاوی بار دیگر به عراق بازگشت و با استقبال روبهرو گردید و مناصبی دولتی از جمله عضویت در مجلس اعیان در سال۱۹۲۵ به او واگذار گردید و تا چهار سال در این منصب بود.» (الهلالی،۱۹۸۲: ۶۴) این بار دیگر نمایندگی مجلس را کنار گذاشت. وی در سال۱۹۳۴م(=۱۳۱۳ه.ش) در جشن “هزاره فردوسی” که در ایران برگزار شد، شرکت داشت. دکتر عبد الوهاب عزام و دکتر عبد الحمید عبادی از مصر، جمیل صدقی زهاوی و حامد صراف از عراق، از برجستهترین نویسندگان و تاریخ نگاران جهان عرب بودند که به این کنگره دعوت شدند. این برنامه بر ادبیات عربی بسیار موثر بود، همانگونه که ترجمه شاهنامه بر آن تاثیرگذاشت. (جمال الدین،۱۸۲: ۱۴۰و۱۴۱) زهاوی در این جشن دو شعر سرود، یکی به زبان فارسی با عنوان «پس از هزار سال» و دیگری به زبان عربی با عنوان «أتینا محتفلین». وی تقریبا در تمامی عمر خود از بیماریهای متعددی رنج میبرد. در اواخر عمر خود دچار فلج شد و دیگر نتوانست به مناصب حکومتی بازگردد، ولی سرودن شعر را تا لحظات آخر ادامه داد وبه خاطر همین بیماری در سال ۱۹۳۶م(=۱۳۵۴ه.ق) دار فانی را وداع گفت. ۱٫۱٫۵٫۳٫ اندیشه های زهاوی اصلیترین مبانی افکار زهاوی در حوزۀ فلسفه، سیاست و اجتماع میگنجد. اندیشه های فلسفی زهاوی تحت تاثیر معری و خیام بود. «طه حسین دراینباره میگوید: زهاوی تنها یک شاعر عربی، عراقی، مصری یا غیر آن نبود. او شاعر عقل و خردورزی و ابوالعلای عصر ما بود. اما آن ابوالعلایی که با فرهنگ اروپا آشنا و مسلح به سلاح علم بود.» (ناجی،۱۹۶۳: ۲۸۳) به همین دلیل وی را «معری دوران معاصر» (همان: ۱۳) نام میبرند. همچنین ترجمه رباعیات خیام (۱۹۲۸) به نظم و نثر و سرودن رباعیاتی به سبک خیام نشانگر تاثیرپذیری وی از این شاعر ایرانی است. شک و تردید در مسائل وجود و بدبینی و تاکید بر آزادی نسبت به زندگی بشریت از مهمترین مسائلی است که از این دو متفکر برگرفته است؛ «او همچون خیام افکاری الحادی دارد و همچون معری به همه چیز مشکوک است، تا بتواند با آن شیطان شعرش را رام خود کند.» (الریحانی،۱۹۵۷: ۴۱) البته «در بعضی موارد تفاوت دیدگاههایی ملاحظه میشود که زهاوی در بیان بسیاری از مسائل نسبت به ابوالعلا و خیام متعادل تر است.»( شریف پور و باقری،۱۳۹۰: ۷۴) «چرا که دوران وی با دوران آنها متفاوت است، پس جای شگفتی نیست که ابوالعلاء و خیام در بیان اندیشه از وی برتر باشند.» (الریحانی،۱۹۵۷: ۲۵۳) علاوه بر این، زهاوی تحت تاثیر نظریهپردازان غربی همچون نیچه (نظریۀ سوپرمن) و داروین( نظریۀ تکامل) بود. وی در اینباره با زبانی طنز چنین میگوید:
لا یَغضِبُ الناسُ مِن کَلامی
أن قُلتُ أصلُ الإنسانِ حیوان
فإنَّ إنسـاناً ابنُ قِــردٍ
أفضَلُ مِن قِـردٍ ابنُ إنسـان
(الزهاوی، ۱۹۵۵: ۳۲۹) ( مردم از اینکه بگویم انسان فرزند حیوانی است ناراحت نمیشوند، چرا که انسانی که فرزند میمون باشد بهتر از میمونی است که فرزند انسان باشد.) همچنین زهاوی تحت تاثیر تفکرات ماتریالیستها بود و زندگی را فقط از بعد مادی آن مینگریست و اعتقاد داشت که جهان خود به خود بوجود آمده است. (ادهم،۱۹۳۷: ۷۱تا۷۳) این اندیشه فلسفی باعث شد در کهولت متهم به زندقه و کفر گردد. (بدیع یعقوب،۱۴۲۵: ۲۷۵) شورش برعلیه ظلم و استبداد و جنگیدن برای آزادی و وطن از ویژگیهای بارز زهاویست. به طوری که میتوان« بارزترین ویژگی پسندیده دوران زندگی وی را میتوان در مبارزه با استبداد حمیدی و دفاع از حقوق عراقیها دانست.» (ناجی،۱۹۶۳: ۳۰و۳۱) « زهاوی در مقابله با فساد اجتماعی و آداب و رسومی که به دین مبین اسلام داخل شده بود، بسیار کوبنده و سختگیر است و به مشکلات اجتماعی پردازد و سعی دارد به اصلاح اجتماعی دست بزند؛ این کاری بود که تقریباً اکثر نویسندگان و تجددطلبان آن دوره، به دنبال آن بودند، ولی زهاوی در برابر حوادث سیاسی و استعماری که در بطن کشور بوجود آمده بود، ضعیف و آرام است و بیشتر با مداراو احتیاط با آنها برخورد میکند، طوری که، بعد از حادثۀ “دنشوای” که در مصر رخ داد، بدون توجه به این رخداد، انگلیسیها را مدح میکند.»(نظام تهرانی،۲۰۰۵: ۱۳۷) البته، اگرچه وی در این مقولات همچون بهار پرتلاش نیست ولی تا جایی که بتواند در راه احقاق حقوق وطنش و وهموطنانش مبارزه میکند. «زهاوی متفکر، با شعر چیزهایی را بیان میکرد، بسیار با ارزشتر از مطالبی که شاعران آنها را با فکر بیان میکردند. قیام و شورش اصلیترین کار او است و در نگاه او علم، تنها راه بیداری امت عرب به حساب میآمد.»(شریف پور و باقری،۱۳۹۰: ۶۴) «او شاعری است که به خاطر ملتش زیست و از آنها الهام گرفت و به آنها الهام بخشید. قلبش فقط به خاطر آنها میتپید و فقط برای سختیها و رنجهای آنها ناراحت میشد، تا آنها را بیدار کند.»( محمدعلی،بی تا: ۳۷۳) تا جایی که وطن جای معشوقه او را میگیرد، وی در این باره میگوید:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲۳
۴۲
۱۶
۳۹
۲۲
۸
ماهیت کار
۲۵
۳۲
۳۱
۲۰
۴۸
۳۰
۳۲
۹
ارتباطات
۴۰
۴۵
۳۹
۳۰
۵۹
۴۴
۴۲
۴۳
جدول ۱ : همبستگی درونی میان زیرمقیاس های پیمایش رضایت شغلی ( اسپکتر ، ۲۰۰۱، ص ۱۸ ) نمونه آماری ۳۰۲۷ نفر و کلیه همبستگی ها در سطح ۰.۰۰۱ > معنادار هستند . ۲-۳- تعاریف و مفاهیم معلم پژوهنده : – اقدام پژوهی روش معلمان پژوهنده معلمان پژوهنده از روش های گوناگون برای تولید دانش بومی استفاده می نمایند که مشهورترین آنها اقدام پژوهی است .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اقدام پژوهی بعنوان روش معلمان پژوهنده ، مفهومی چند ظرفیتی است که عمدتا در قالب واژگان عمل ، ژرف اندیشی ، تغییر و بهبود سازمان می یابد . به طور کلی ، در تمام فعالیتهای مربوط به تحقیق عمل ،دو هدف اساسی وجود دارد : یکی (( بهبود اوضاع )) و دیگری (( درگیر شدن با اوضاع )) یا به عبارت دیگر ، جزئی از فرایند تحقیق بودن ، طرفداران این روش تحقیق آموزشی معتقدند که هدف تحقیق عمل بهبود عمل ، ادراک عمل به وسیله ی کاروزرها یا توسعه ی حرفه ای و سرانجام بهبود شرایط و اوضاعی است که عمل در آنها انجام می گیرد ( گویا ، ۱۳۷۲ ) . پیوند واژه های (( عمل )) و (( پژوهش )) مشخصه ی اصلی این رویکرد را روشن و برجسته می سازد . این مشخصه یا ویژگی عبارت است از آزمون و بررسی اندیشه ها در عمل به مثابه ی وسیله و ابزاری که به بهبود شرایط اجتماعی و افزایش دانش می انجامد . آنچه در رویکرد اقدام پژوهی اهمیت دارد آن است که فرد احساس کند می تواند منشا تغییر موثری در موقعیت کاری خود باشد . مسائلی که موضوع اقدام پژوهی معلمان قرار می گیرند معمولا از زمینه ها و حوضه هایی که آنها را دشوار و نامعین می یابند ، منشا می گیرند : از اختلاف ها و تفاوت های بین آنچه قصد می شود و آنچه واقعا” اتفاق می افتد ( رضایی ، ۱۳۸۲ ) . ریشه معلم پژوهنده به دیدگاه ارسطو در قرن چهارم میلادی بر می گردد که وی نقش مشاهده گر را در ساخت واقعیت مطرح می کند و با تاکید بر عمل مبتنی بر اخلاق ، شکلی از تفکر عمیق را برای پالایش روشها و عقاید ارائه می سازد . فعالیتهای مک فارلند و استانلی[۶۰] . همچنین کارهای کمنیوس [۶۱]در قرن ۱۶ و ۱۷ و روسو[۶۲] در قرن ۱۸ و دیویی و منتسوری[۶۳] در قرن ۱۹ و نیمه اول قرن بیستم و کارهای فراوان دیگر در قرن ۲۱ مانند کارهای لوین[۶۴] ( ۱۹۴۰ ) ، کری [۶۵]( ۱۹۵۳ ) و استین هاوس[۶۶] ( ۱۹۷۵ ) در ترسیم و بازسازی مفهوم معلم پژوهنده نقش بسیار با اهمیتی برعهده داشته اند . دیویی معادله تجربه + بازتاب = رشد را مطرح ساخت . به نظر دیویی تفکر بازتابی مستلزم توجه جدی معلم به تجارب خویش است ( مک فارلند و استانسل ، ۱۹۹۳ ) . چندین اصطلاح تاکنون مرتبط با فعالیت معلم پژوهنده در ادبیات تعلیم و تربیت مطرح شده است مانند کارگزار پژوهشگر ، کارگزار فکور ، معلم پژوهشگر ، پژوهش عملی ، پژوهش تعاملی ، پژوهش کلاس درس ، پژوهش مبتنی بر عمل . ( هیوسن[۶۷] ، ۱۹۹۴ ) . با این وجود ، این اصطلاحات ممکن است ماهیت و هدف اصلی معلم پژوهنده را بیان نکنند . ماهیت معلم پژوهنده با این تفسیر اساسی قابل طرح است که معلم به واسطه حرفه خویش باید فعالانه در مسیر تولید دانش مورد نیاز نقش آفرین باشد . رویکرد معلم پژوهنده نقش معلم را به عنوان یک مصرف کننده منفعل یافته های پژوهش های دیگران تایید نمی کند ( اسکات[۶۸] ، ۲۰۰۶ ) . با تاکید بر ظرفیت پژوهش ، معلمان رویکرد حل مساله را در فرایند یاددهی – یادگیری بکار بسته و از این مسیر موجبات توسعه آموزش را فراهم می سازند ( مرتلر[۶۹] ، ۲۰۱۲ ) . علاوه بر تاثیر مثبت این اقدام برآموزش ، شغل معلمی از این طریق با معنی تر گردیده و در ننتیجه آن ، روحیه معلمان بهبود می یابد ( سگور[۷۰] ، ۲۰۰۰ ) که اصولا ” بهره گیری از این رویکرد در مسیر توانمند سازی حرفه ای معلمان جریان می یابد ( کرایج[۷۱] ، ۲۰۰۹ ) . امروزه رویکرد معلم پژوهنده برنامه های تربیت معلم را در سطح جهان متاثر از خود ساخته است ( وایتهد[۷۲] و مک نیف[۷۳] ، ۲۰۰۶ ) . ۲-۴- ارزیابی و سنجش رضایت شغلی ارزیابی رضایت شغلی ، عموما توسط پرسشنامه های منظم و ساختار یافته انجام می پذیرد . گر چه در برخی موارد از مصاحبه هم استفاده می شود ، بیش تر تحقیقات در این زمینه توسط پرسشنامه صورت می گیرد ؛ زیرا مصاحبه هم هزینه بر و هم زمان بر می باشد ( دایر و جکسون ، ۱۹۹۹ ، ص ۴۰ ) . برخی از صاحب نظران ( اسپکتور ، دایر و جکسون [۷۴]، ۱۹۹۰ ، ص ۱۳ ) سرپرستان را به منظور پیش بینی و برآورد رضایت شغلی کارکنان تحت سرپرستی ، مورد سوال قرار دادند . همبستگی ۵۴/ ۰ در خصوص مفروضات سرپرستان و کارکنان در مطالعات گویای این موضوع بود که سرپرستان از احساس کارکنانشان کاملا آگاه هستند . محققان دیگری ( گلیک[۷۵] ، جنکینز[۷۶] و گوپتا[۷۷] ، ۲۰۰۲ ، ص ۱۵ ) از روش مشاهده حین کار به منظور سنجش رضایت شغلی استفاده نمودند . به هر حال شاید ساده ترین روش برای سنجش رضایت شغلی استفاده از مقیاس های موجود باشد . در بسیاری از مطالعات ، اعتبار و روایی این مقیاس های مورد استفاده تایید گردیده است ( تیلا پاک[۷۸] ، ۱۹۹۹ ، ص ۲۵ ) شواهد بسیاری برای استفاده مقیاس های موجود رضایت شغلی وجود دارند که برخی از مهم ترین آن ها عبارتند از : نخست : بسیاری از مقیاس های در دسترس ، جنبه های اصلی رضایت شغلی را مورد سنجش قرار می دهند ؛ دوم : بسیاری از مقیاس های موجود دارای هنجارهای استاندارد می باشند . مقایسه پاسخ ها با فرم ها می توانند به منظور تعبیر وتفسیر نتایج کمک نمایند ؛ سوم : بسیاری از مقیاس های موجود نشان دهنده سطوح قابل قبولی از اعتبار آن ها می باشند . چهارم : استفاده از متغیرها شواهد مناسبی رابه منظور اعتبار لازم در تحقیقات فراهم آورده اند. بنابراین ، می توان اعتماد داشت که مقیاس ها بتوانند به طور مستمر سطوح مورد علاقه رضایت مندی شغلی را مورد سنجش و اندازه گیری قرار دهند ( کامان[۷۹] ، ۲۰۰۰ ، ص ۳۰ ) . ۲-۵-مهم ترین مقیاس های رضایت شغلی عبارتند از :
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
قانون ۱۶۵۳: بند۱: اسقف اسقف نشین که در وهله نخست حکم صادر می کند باید، شخصاً یا از طریق یکی دیگر، حکم را به مرحله اجرا درآورد، مگر اینکه قانون خاص به گونهای دیگر مقرر نماید. بند۲: اگر او از انجام این کار امتناع کند یا غفلت نماید، اجرای حکم، در درخواست طرف ذینفع یا خارج از دفتر، به مرجعی تعلق دارد که تابع دادگاه تجدیدنظرخواهی مطابق با قانون ۱۴۳۹، بند۳ است. بند۳: در بین ادیان، اجرای حکم وظیفه مقام برتری است که حکم میدهد که اجرا شود یا به قاضی محول شود. قانون ۱۶۵۴: بند۱: مجری باید حکم را مطابق با ظاهد عبارات به اجرا درآورد، مگر اینکه در حکم چیزی به صلاحدید خود ترک شود. بند۲: او میتواند با استثناهایی سروکار داشته باشد که با شیوه و قدرت اجرا مرتبط است، اما نه با محاسن دعوی . اگر او از منابع دیگر بفهمد که حکم باطل است یا آشکارا مطابق با قانون ۱۶۲۰، ۱۶۲۳ و ۱۶۴۵ ناعادلانه است، او از اجرای حکم خودداری میکند، و در عوض موضوع را به دادگاهی که حکم را تحویل داده است و به اطلاع طرفین رسانده است ارجاع می دهد. قانون ۱۶۵۵: بند۱: در اقدامات واقعی، هر زمان که تصمیم بگیرد چیزی به شاکی تعلق یابد، به محض اینکه موضوع قانون قضایی شود، آن به شاکی تفویض میشود. بند۲: در اقدامات شخصی، هنگامی که شخص مجرم به واگذار کردن دارایی منقول یا پرداختن پول، یا دادن یا انجام چیزی محکوم گردد، قاضی در حکم خود، یا مجری مطابق با صلاحدید یا احتیاط خود، زمان محدودی را برای انجام وظایف اختصاص میدهد. این زمان معین کمتر از پانزده روز و بیش از شش ماه نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جزء دوم: فرایند منازعه شفاهی[۲۱۱]
قانون۱۶۵۶: بند۱: فرایند منازعه شفاهی در این قسمت میتواند مورد استفاده قرار گیرد در همه دعاویی که توسط قانون مستثنا نیستند، مگر اینکه طرفی فرایند منازعه عادی را درخواست کند. بند۲: اگر فرایند شفاهی در دعاوی بیش تر از آنهایی که توسط قانون پذیرفته شدهاند به کار رود، قوانین قضایی باطل هستند. قانون ۱۶۵۷: فرایند منازعه شفاهی در وهله نخست فقط در حضور قاضی مطابق با قانون ۱۴۲۴، صورت میگیرد. قانون ۱۶۵۸: بند۱: افزون بر موضوعات برشمرده شده در قانون ۱۵۰۴، دادخواستی که دعوی را معرفی میکند باید: به طور خلاصه، کامل و به طور واضح حقایقی را که بر درخواست شاکی مبتنی هستند را ارائه کند؛ مدارکی را که توسط شاکی در نظر گرفته شده برای نشان دادن حقایق نشان دهد و آن را نمیتوان با دادخواست آورد؛ این در شیوهای انجام میشود که قاضی بتواند بلافاصله مدارک را جمع آوری نماید. بند۲: مدارکی که دعوی را حمایت میکنند باید دست کم در نسخه معتبر به دادخواست افزوده شوند. قانون ۱۶۵۹: بند۱: اگر تلاشی در وساطت مطابق با قانون ۱۴۴۶،بند۲، ثابت گردد بی ثمر است، اگر قاضی بداند که برخی دادخواست ها بی اساس است، در ظرف سه روز حکمی در پایین دادخواست می افزاید. در این حکم او دستور میدهد که کپی درخواست به مدعی علیه ابلاغ شود، با حق فرستادن پاسخ مکتوب به دفتر دادگاه ظرف پانزده روز. بند۲: این ابلاغ تأثیرات احضار قضایی که در قانون ۱۵۱۲ ذکر شدهاند را دارد. قانون ۱۶۶۰: اگر استثناهای مطرح شده توسط مدعی علیه نیاز باشد، قاضی زمان معین را برای پاسخ به شاکی اختصاص میدهد، به طوری که از مواد پیش رفته توسط هر یک او میتواند به وضوح هدف جنجال را تشخیص دهد. قانون ۱۶۶۱: بند۱: زمانی که محدودیتهای زمانی ذکر شده در قانون ۱۶۵۹ و ۱۶۶۰ منقضی شود، قاضی، پس از بررسی مصوبات، اوج موضوع را معین میکند. او سپس همه کسانی را که باید برای دادخواهی حاضر باشند را احضار میکند، برای دادخواهی که قرار است ظرف سی روز برگزار شود؛ برای طرفین، او شکل صدور را اضافه میکند. بند۲: در احضارهایی که به طرفین اطلاع داده میشود که آنها برای حمایت از اظهار خود، میتوانند اظهار کوتاه کتبی دست کم سه روز پیش از دادخواهی به دادگاه ارائه کنند. قانون ۱۶۶۲: در دادرسی، سوالات ذکر شده در قانون ۱۴۵۹-۱۴۶۴ ابتدا در نظر گرفته میشوند. قانون ۱۶۶۳: بند۱: مدارک در طی دادرسی، بی آنکه زیانی به مفاد قانون ۱۴۱۸ برسد، جمع آوری می شوند. بند۲: در بازپرسی طرف دیگر، شهود و کارشناسان، طرف دعوی و وکیل او میتوانند مشارکت نمایند. قانون ۱۶۶۴: پاسخهای طرفین، شهود و کارشناسان، و درخواست ها و استثناهای وکلا توسط سردفتر به شیوه خلاصه مکتوب میشوند، گزارش به چیزهایی که در اصل منازعه آورده شده اند محدود می شوند. این گزارش توسط افرادی که شهادت میدهند امضا میشود. قانون ۱۶۶۵: قاضی میتواند مدرکی را که ادعا نیست یا به دنبال درخواست یا پاسخ اعتراف نیست را بپذیرد، اما فقط مطابق با قانون ۱۴۵۲، با این حال، پس از دادرسی شاهد، قاضی میتواند مدرک جدید را فقط مطابق با قانون ۱۶۰۰ بپذیرد. قانون ۱۶۶۶: اگر همه مدارک نتوانند در طی دادرسی جمع آوری شوند، دادرسی دیگری برگزار میشود. قانون ۱۶۶۷: زمانی که مدارک جمع آوری شد، منازعه شفاهی در همان دادرسی رخ میدهد. قانون ۱۶۶۸: بند۱: در پایان دادرسی، قاضی میتواند بلافاصله دعوی را تصمیمگیری نماید، مگر اینکه از منازعه آشکار شود که آموزش دعوی نیاز دارد به چیزی اضافه گردد، یا چیزی وجود دارد که مانع میشود حکم به درستی صادر شود. بخش غیر موضوعه قضاوت بلافاصله در حضور طرفین قرائت میشود. بند۲: به خاطر سختی موضوع، یا به دلیل موجه دیگر منازعه دادگاه میتواند پنج روز متعارف به تعویق افتد. بند۳: متن کامل حکم، از جمله دلایل آن، به طرفین در اسرع وقت به طور معمول ظرف پانزده روز ابلاغ میشود. قانون ۱۶۶۹: اگر دادگاه تجدیدنظرخواهی تشخیص دهد که اگر دادگاه پایین تری منازعه شفاهی را به کار برده روال کار در دعاویی که توسط قانون حذف شده اند، اعلام میکند که حکم نا معتبر است و دعوی را به دادگاهی که حکم را صادر کرده است ارجاع میدهد. قانون ۱۶۷۰: در همه موضوعات دیگر مرتبط با روال کار، مفاد مادهها در دادگاههای منازعه های عادی را به دنبال داشته است، به منظور تسریع موضوعات، با این حال، برای حفظ عدالت، دادگاه میتواند، با حکمی و با دلایل بیان شده، از هنجارهای رویهای که برای اعتبار تجویز نمیشوند بکاهد.
بخش سوم: فرایندهای خاص
عنوان اول: فرایندهای مربوط به ازدواج[۲۱۲]
فصل اول: دعاوی مربوط به اعلام بطلان ازدواج
گفتار اول: دادگاه صالح
قانون ۱۶۷۱: دعاوی ازدواج تعمید یافته با حق خود به قاضی کلیسایی تعلق دارد. قانون ۱۶۷۲: دعاوی صرفاً مرتبط با تأثیرات مدنی ازدواج، به دادگاههای مدنی تعلق دارند، مگر اینکه قانون خاص مقرر کند که، اگر چنین پروندههایی به عنوان موضوعات فرعی و کمکی مطرح شوند، آنها ممکن است توسط قاضی کلیسایی دادرسی و تصمیمگیری شوند. قانون ۱۶۷۳: در دعاویی که اختصاص به مقام پاپی ندارند، دادگاههای زیر صالح هستند: دادگاه محلی که ازدواج برگزار شده است؛ دادگاه محلی که مدعی علیه در آن دارای اقامتگاه یا شبه اقامتگاه است؛ دادگاه محلی که شاکی اقامتگاه دارد، به شرطی که هر دو طرفین در قلمرو همان مجمع اسقفی زندگی کنند، و قائم مقام قضایی اقامتگاه مدعی علیه، پس از مشورت با مدعی علیه، رضایت دهد؛ دادگاه محلی که در واقع بیشترین مدرک را جمع کرده است، به شرطی که توسط قائم مقام قضایی اقامتگاه مدعی علیه رضایت داده شود که نخست از مدعی علیه سوال کند که آیا او موضوعی برای مطرح کردن دارد.
گفتار دوم: حق اعتراض به اعتبار ازدواج
قانون ۱۶۷۴: افراد زیر توانایی اعتراض به اعتبار ازدواج را دارند: خود همسران؛ مدافع دادگستری، زمانی که بطلان ازدواج در حال حاضر علنی نشده است، و ازدواج قانونی شده است یا مصلحت به انجام این کار نیست. قانون ۱۶۷۵: بند۱: ازدواجی که به چالش کشیده نشده است در حالی که هر دو طرف زنده هستند، نمیتواند پس از مرگ یکی یا هر دو به چالش کشیده شود، مگر اینکه تردید از اعتبار ضرورت اولیه است برای اختلاف دیگری در هر دو کانون یا دادگاه مدنی. بند۲: اگر زوجی در طی دوره دعوی بمیرد، قانون ۱۵۱۸ رعایت میشود.
گفتار سوم: وظایف قضات
قانون ۱۶۷۶: قبل از اینکه او بپذیرد و هر زمان که به نظر برسد امید موفقیت وجود دارد، قاضی از شیوه های معنوی برای متقاعد کردن زن و شوهر استفاده میکند که، اگر این امکان باشد، آنها شاید ازدواج خود را اعتبار بخشند و زندگی زناشویی خود را از سر بگیرند. قانون ۱۶۷۷: بند۱: زمانی که دادخواست پذیرفته شود، قاضی سرپرست اقدام به اطلاع رسانی حکم احضار مطابق با قانون ۱۵۰۸ می کند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مخزن پایین دست
درصد بازیابی
۸۳
۸۶
۸۹
۸۹
۹۷
مقادیر جرمهای بازیابی شده از ردیاب مورد استفاده نشاندهنده این است که ردیاب تقریبأ زوالناپذیر است. با اندکی دقت مشاهده می شود که در همه پیزومترها جرم بازیابی شده از جرم تزریق شده کمتر میباشد. این مقدار تفاوت را میتوان به خطاهای مربوط به اندازه گیری نسبت داد. در محاسبه این جرم، یکی از پارامترهای دخیل سرعت جریان یا دبی میباشد که به روش حجمی اندازه گیری شده بود. ۴-۳-۲- منحنیهای رخنه پانسیو ۴-آر در این قسمت منحنیهای رخنه که در آزمایشگاه از خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر برداشت شده بودند، نشان داده میشوند. ۴-۳-۲-۱- منحنیهای رخنه خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر در شکل ۴-۱ منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۱ در خاک ریزدانه با ماده پانسیو ۴- آر را نشان میدهد. در این شکل دو انقطاع زمانی دیده می شود . به دلیل اینکه مدت زمان آزمایش ردیابی سه شبانه روز بود و از ساعت ۲۳ الی ۷ بامداد مقررات دانشگاه یاسوج و آزمایشگاه علوم خاک اجازه نمونهبرداری و کار در آزمایشگاه را نمیداد، از این رو این گسستگی در داده ها دیده می شود. رفتار منحنیهای رخنه ثبت شده همه از حالت متقارن و نرمال بدور می باشد. نرمال بودن منحنی رخنه شرط اصلی برای برقراری قانون فیک برای انتقال و انتشار ردیاب میباشد. قانون فیک در واقع ارتباط خطی بین شار ردیاب عبوری و گرادیان غلظت عبوری میباشد. شیب منحنی بین شار ردیابی و گرادیان غلظت ضریب انتشار هیدرودینامیکی میباشد.
شکل ۴-۱: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۱ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر در شکل ۴-۲ منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۲ در خاک ریزدانه با ماده پانسیو ۴-آر را نشان میدهد. در این شکل پیزومتر ۲ هم مثل پیزومتر ۱ منحنی رخنه را به صورت کامل نشان میدهد. این منحنی رخنه نیز از حالت نرمال بدور میباشد. شکل ۴-۲: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۲ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر در شکل ۴-۳ منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۳ در خاک ریزدانه با ماده پانسیو ۴ آر نشان داده شده است. شکل ۴-۳: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۳ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر در شکل ۴-۴ منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۴ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴- آر را نشان میدهد. شکل۴-۴: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۴ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر در شکل ۴-۵ منحنی رخنه برداشت شده در مخزن پایین دست در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴- آر را نشان میدهد. شکل۴-۵: منحنی رخنه برداشت شده در مخزن پایین دست در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر در شکل ۴-۶ منحنی رخنه برداشت شده در مخزن بالادست در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴ آر را نشان میدهد. شکل۴-۶: منحنی رخنه برداشت شده در مخزن بالادست در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر در تمام منحنیهای رخنه برداشت شده از خاک ریزدانه با ردیاب پانسیو ۴-آر مشاهده می شود که جریان در زمان بسیار کوتاهی از ستون خاک عبور کرده است و همه پیزومترها و مخزن پایین دست غلظت آنها آشکار سازی شده است. بنابراین مقدار جرم تزریق شده به اندازه کافی بوده است. همچنین حالت نامتقارن بودن منحنیهای رخنه در همه نقاط اندازه گیری در این خاک ریزدانه نشان میدهد با وجود اینکه خاک یکنواخت میباشد اما رفتار ردیاب دارای توزیع نرمال نمی باشد و علت این نامتقارن بودن را می توان به ذخیره ردیاب در مخزن بالادست نسبت داد. اثر ذخیره ردیاب در مخزن بالادست این امکان را میدهد که ردیاب با تأخیر وارد ستون خاک شود. ۴-۳-۲-۲- منحنیهای رخنه در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر شکلهای ۴-۷ الی ۴-۱۰ به ترتیب منحنی رخنه برداشت شده در پیزومترهای ۱ الی ۴ در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴ آر را نشان می دهند. شکل۴-۷: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۱ در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر شکل ۴-۸ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه و پیزومتر ۲ با ماده پانسیو ۴-آر را نشان میدهد. شکل۴-۸: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۲در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر شکل ۴-۹ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه و پیزومتر ۳ با ماده پانسیو ۴-آر را نشان میدهد. شکل۴-۹: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۳ در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر شکل ۴-۱۰ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه و پیزومتر ۴ با ماده پانسیو ۴-آر را نشان میدهد. شکل۴-۱۰: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۴ در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر منحنیهای رخنه اندازه گیری شده در اشکال ۴-۷ الی ۴-۱۰ که مربوط به خاک درشتدانه می باشند رفتار متفاوتی نسبت به خاک ریزدانه از خود نشان دادهاند. اولین نکته مهم این است که جریان و ردیاب در طی زمان بسیار سریعی از ستون خاک درشت دانه عبور کرده است و همچنین با توجه به همه نمودارهای مزبور میتوان مشاهده کرد که آزمایشهای ردیابی و عبور ردیاب از همه ستون خاک در طی ۳۰ دقیقه انجام گرفته است. یعنی بعد از سپری شدن زمان ۳۰ دقیقه غلظت عبوری به غلظت اولیه جریان آب رسیده است. نکته مهم دیگری که میتوان از منحنیهای مزبور در خاک درشت دانه تعبیر کرد این است که منحنیهای رخنه برداشت شده به حالت تقارن و نرمال نزدیک میباشند. بنابراین در مقایسه با خاک ریزدانه میتوان گفت که ردیاب پانسیو ۴-آر در خاک درشتدانه مطابق قانون فیک رفتار نموده است. شکل ۴-۱۱ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه با ماده پانسیو ۴-آر را در مخزن پایین دست نشان میدهد. شکل۴-۱۱: منحنی رخنه برداشت شده در مخزن پایین دست در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر با اندکی دقت در منحنی رخنه برداشت شده از مخزن پاییندست می توان نتیجه گیری کرد که منظور از نوسان موجود در شکل منحنی میتوان گفت که منحنی حالت تقریبأ متقارن دارد و توزیع نرمال با درجه تقریبأ قابل قبولی بر آن قابل برازش میباشد. همچنین میتوان جمعبندی نمود که جرم ردیاب در مدت زمان ۴۰ دقیقه از کل ستون خاک عبور کرده است. شکل ۴-۱۲ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر را در مخزن بالادست نشان میدهد. شکل۴-۱۲: منحنی رخنه برداشت شده در مخزن بالادست در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر با دقت در شکل ۴-۱۲ میتوان مشاهده کرد که غلظت جریان در مخزن بالادست از یک مقدار ثابت gr/m3 7 شروع شده است و در طی زمان یک ساعت به حداقل خود رسیده است. این منحنی بعنوان شرط مرزی بالادست و در مدل Ctran/w مورد استفاده قرار میگیرد. ۴-۳-۲-۳- منحنیهای رخنه در خاک ترکیبی با ماده رنگی پانسیو ۴-آر شکلهای ۴-۱۳ الی ۴-۱۶ به ترتیب منحنی رخنه برداشت شده در پیزومترهای ۱ الی ۴ را در خاک ترکیبی برای ماده رنگی پانسیو ۴-آر نشان می دهند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|