کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



بررسی تعاریف مربوط به تفکر انتقادی نشان می‌دهد که صاحبنظران در تعریف، به جنبه‌های متفاوت توجه کرده‌اند. برخی به بروندادهای تفکر انتقادی توجه نموده و آن را در قالب توانایی‌های مختلف مطرح کرده‌اند. مانند گلاسمن، کوف و اسپیرس (۱۹۸۴)، پاول (۱۹۸۸) و بیر (۱۹۹۵) برخی دیگر در تعاریف خود به طور ایجابی و سلبی، به عبارتی اقداماتی را که متفکر انتقادی باید و نباید انجام دهد، مورد توجه قرار داده‌اند. برای مثال، دیویی[۷۴] (۱۹۸۲) در کتاب «چگونه فکر می‌کنیم» تفکر انتقادی را شک سالم و پرهیز از تعجیل در قضاوت تعریف می‌کند . مایرز ( ۱۹۸۶ : ۸۴ ) در کتاب آموزش تفکر انتقادی، تفکر انتقادی را شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و نشده در بحثهای دیگران، عدم هیجان عاطفی در هنگام روبرو شدن با مسئله تعریف می‌کند (مایرز، ترجمه ابیلی، ۱۳۷۴) با این حال علیرغم تفاوتهای موجود در تعریف تفکر انتقادی، در تمامی آنها، برای تفکر انتقادی مهارتهایی مانند: مقایسه، تحلیل، استنباط، تشخیص، پیش‌بینی، حل مسئله، قضاوت، شکل سالم، عدم هیجان عاطفی، ارزشیابی و نتیجه‌گیری به نحوی مطرح شده‌اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بطور کلی براساس دیدگاه صاحب نظران و همچنین براساس آزمونهای رایج و معتبر تفکر انتقادی، مشخص می‌شود که مهارتها و خرده مهارتهای مطرح شده برای تفکر انتقادی، بسیار گسترده و متنوع‌اند و بطور کامل شامل: تشخیص دیدگاه‌های اصلی یا مسئله، تمایز میان حقیقت، عقیده و قضاوت مستدل، بررسی توافق مفاهیم، تشخیص مفروضات بیان نشده، تشخیص چهار چوبهای کلیشه‌ای و تشخیص عوامل احساسی، تبلیغی و مطالب سوگیری شده، تشخیص کفایت اطلاعات جمع‌ آوری شده و پیش‌بینی نتایج احتمالی، مشاهده، مقایسه، مقابله، گروه‌بندی، رسته بندی کردن/ طبقه‌بندی کردن، ترتیب بندی، الگودهی، تجزیه تحلیل، همچنین مهارتهای لازم برای استنتاج، فهم معانی، علت/ معلول، پیش‌بینی، استدلال منطقی، در نظر گرفتن سایر احتمالات (شامل سایر تفسیرها)، اجتناب از (ابهام، بی ارتباطی، تسلسل و تعمیم بیش از حد) هستند ( مایرز، ۱۹۸۶ : ۹۰).
ویژگی‌های تفکر انتقادی
وید[۷۵] (۱۹۹۵) هشت ویژگی را برای تفکر انتقادی بیان می‌دارد. تفکر انتقادی درگیر سؤال پرسیدن و تعریف مشکل،‌ آزمون مدارک، تجزیه و تحلیل پیش فرضها و سوگیری‌ها، اجتناب از استدلال هیجانی، اجتناب از زیاد ساده کردن، توجه به سایر تفاسیر و تحمل ابهامات است. استروم و باکوس[۷۶] (۱۹۹۵) سر و کار داشتن با ابهام را به عنوان یک بخش اساسی و ضروری براتی تفکر انتقادی مطرح نمودند. بیر (۱۹۹۵) در کتاب تفکر انتقادی در توضیح ویژگیهای اساسی برای تفکر انتقادی به موارد زیر اشاره می‌کند: معیار: برای تفکر کردن بطور انتقادی معیار مورد نیاز است یعنی داشتن شروطی که باید در برخی چیزها وجود داشته باشد، تا به عنوان مسائل قابل قبول مورد قضاوت قرار گیرند. اگرچه در هر حوزه درسی، معیارهای متفاوتی برای این امر وجود دارد،‌ اما برخی استانداردها برای همه موضوعات کاربرد دارد. نظیر اینکه یک اظهارنظر باید متکی بر حقایق صحیح و مناسب و منابع معتبر، دقیق و از اشتباهات منطقی بدور و با استدلال کردن است.
دلیل و برهان: تفکر انتقادی متکی بر دلیل و برهان است، به عبارتی توانایی استنباط یک نتیجه از چند فرض قبلی برای انجام آن و همچنین آزمایش ارتباطات منطقی میان اظهارات یا ایده‌ها.
رویه‌ها برای بکارگیری معیار: تفکر انتقادی مبتنی بر رویه‌هایی مانند سؤال پرسیدن، قضاوت کردن، و شناسایی پیش‌فرض‌هاست.
دیدگاه: دیدگاه، روشی است که فرد به دنیا توجه می‌کند و معانی را شکل می‌دهد. در تفکر انتقادی پدیده‌ها از دیدگاه‌های مختلف مورد توجه قرار می‌گیرند(همان منبع:۹۵).
ویژگیها یا گرایشهای کلی تفکر انتقادی از دیدگاه انیس، (۱۹۸۷) به این گونه‌اند. جستجوی یک بیان روشن ازموضوع یا سؤال، جستجوی دلایل، کوشش برای کسب اطلاعات جامع، استفاده و ذکر منابع معتبر، در نظر گرفتن موقعیت کلی، در نظر گرفتن نکته اصلی، از یاد نبردن مسئله اصلی مورد علاقه، جستجوی شقوق مختلف، انعطاف پذیر و بدون تصب بودن، اتخاذ موضع کردن، تا حد امکان دقیق بودن، با هر یک از اجزای موقعیت کلی به طور منظم برخورد کردن، استفاده کردن از توانایی های تفکر انتقادی، نسبت به احساس و سطح دانش دیگران حساس بودن.
تندام و ولمن[۷۷] (۲۰۰۴) برای تفکر انتقادی چهار ویژگی زیر را بر می‌شمرند: کنجکاوی فکری: ترغیب جستجوگری، نفوذ کردن در امور، پرسش و انتقاد، آزاد اندیشی: توجه به شاگردان برای اجتناب از تفکر محدود و پرداختن به کشف مسائل، دقت فکری: ترغیب شاگردان جهت کنترل امور غلط و نادرست و دقت در کار خود و سازماندهی آن، برنامه ریزی: ترغیب راهبرد برنامه‌ریزی، تعیین هدف، جهت یابی و جهت گیری برای دستیابی به نتیجه.
به یر (۱۹۸۵) در کتاب تفکر انتقادی در توضیح ویژگی‌های اساسی برای تفکر انتقادی به موارد زیر اشاره می‌کند: استدلال : تفکر انتقادی درگیر شناسایی، ارزشیابی و استدلال کردن است.
ملاک : برای تفکر انتقادی ملاک مورد نیاز است. یعنی داشتن شروطی که باید در برخی چیزها وجود داشته باشد، تا به عنوان مسایل قابل قبول مورد قضاوت قرار گیرند. مثلاً یک اظهارنظر باید متکی بر حقایق درست و مناسب، منبع معتبر، دقیق، غیر سودار بوده و از اشتباه‌های منطقی به دور و با استدلال قوی همراه باشد.
مهارتهای تفکر انتقادی از نظر فاسیون: تعبیر و تفسیر، تجزیه و تحلیل ، مهارت ارزیابی.
تعبیر و تفسیر به معنی فهم و بیان مفهوم تجربیات، موقعیت‌ها، داده‌ها، رویدادها، قضاوتها، اعتقادات و قوانین، رویه‌ها یا معیارها می‌باشد این مهارت خود شامل یک سری از مهارتهای دیگر مانند گروهبندی، اهمیت‌یابی، و روشن سازی مفهوم می باشد.
تجزیه و تحلیل به عقیده کارشناسان شناسایی روابط قضاوتی واقعی و مورد نظر در میان جمله‌های بیانی، پرسشها، شرحها یا دیگر شکلهای بازنمایی به منظور بیان عقیده، قضاوت، تجربیات، دلایل و اطلاعات، فرایندهای مربوط به تجزیه و تحلیل می‌باشد مهارت تجزیه و تحلیل نیز، دو مهارت فرعی دیگر یعنی بررسی نظرها و شناسایی استدلالها را در بر می‌گیرند.
مهارت ارزیابی نیز جزء مهارتهای شناختی است. ارزیابی اینگونه تعریف شده است که برآورد اعتبار بیانیه‌ها یا دیگر نمودهایی که در قالب برداشت شخصی تجزیه و تحلیل موقعیت، قدرت قضاوت یا توضیحاتی از قضاوت یک تجربه، موقعیت، باور، عقیده و همچنین برآورد قدرت منطقی میان روابط عمده یا قضاوتی در نظر گرفته شده بین گفته‌ها، توضیحات، سؤالات و دیگر نمونه‌ها را دارند.
متفکران نقاد، مهارت مهم دیگر را که شامل مهارت، «توجیه» و توانایی: ایجاد قانون برای افکار خود را دارا هستند. توجیه توانایی بیان نتایج بدست آمده از منطق یک شخص، توجیه آن منطق بر اساس بررسی عقلانی، روش شناختی، معیار و محتوایی که براساس آن نتایج حاصل می‌شود و نیز ارائه منطق شخصی به صورت بحثهای مستدل و قانع کننده است.
قانومندی را می‌توان برجسته ترین و قابل ملاحظه ترین مهارت شناختی به حساب آورد. زیرا متفکران نقاد از طریق به کارگیری این مهارت قدرت تفکر خود را توسعه و بهبود می‌بخشند. تفکر انتقادی از طریق این مهارت کاربرد شخصی پیدا می‌کند به همین دلیل بعضی آن را فراشناخت می‌نامند فرد از طریق خود قانونمندی برگشتی به تمام ابعاد تفکر انتقادی خویش کرده و مجدداً آنها را کنترل می‌کند نتیجه‌ای را که به دست آورده آزمایش و تصحیح می‌کند و توضیحات خود را مرور و بازسازی می‌کند. خودآزمایی و خود تصمیمی مهارتهای فرعی مربوط به خود قانونمندی هستند.
علاوه بر مهارتها در تفکر انتقادی داشتن روحیه انتقادی نیز جزء شروط لازم به نظر می‌رسد.
صفات متفکران انتقادی
بیر (۱۹۹۵) در بیان ویژگیهای تفکر انتقادی مطرح می‌کند که متفکران انتقادی شک‌گرا، داری ذهن باز، اندیشمند، ارزشگر، متوجه وضوح و دقت مطلب و نقطه نظرات هستند. دن کرلند[۷۸] (۲۰۰۰) معتقد است، متفکران انتقادی انسانهایی شک‌گرا و فعالند یعنی سؤال می‌کنند و تجزیه تحلیل می‌نمایند، دیدگاه خود محورانه نسبت به دنیا ندارند و برای شنیدن دیدگاه‌ها و چشم‌اندازهای جدید آمادگی دارند، و در مقابل دستکاری و جاذبه‌های غیر عقلانی مقاومت، و از قضاوتهای ناگهانی اجتناب می‌کنند. برخلاف آنها، متفکران غیرانتقادی، یک نگاه ساده نسبت به دنیا دارند. آنها به واقعیت به صورت سیاه یا سفید، و به صورت یا این یا آن می‌نگرند، بیشتر از اینکه تنوع ادراک‌های احتمالی را مورد توجه قرار دهند. آنها سؤالها را بدون هیچ موشکافی و ظرافت و با بله یا خیر پاسخ می‌دهند. در دیدن پیوندها و پیچیدگیها ناتوان هستند. متفکران غیر انتقادی یک نگاه خود محورانه نسبت به دنیا دارند. آنها واقعیتها و حقایق مربوط به خودشان را به عنوان تنها واقعیت مناسب و دیدگاه خود را به عنوان تنها دیدگاه معنی‌دار و اهداف خود را به عنوان تنها نمونه معتبر در نظر می‌گیرند. اسمیت[۷۹](۱۹۹۲) معتقد است در نقطه مقابل فرد متفکر انتقادی، فرد منفعل، فروتن و تسلیم شونده قرار دارد.
ویژگی‌های یاددهی و یادگیری در آموزش تفکر انتقادی
مهمترین ویژگیهای مربوط به یادگیری و یاددهی تفکر انتقادی که مورد توجه محققین و صاحبنظران این حیطه قرار گرفته به شرح زیر است.
محیط آموزش: محیط آموزش تفکر انتقادی به طور مسلم دارای ویژگیهای متفاوت با محیط‌های آموزش رسمی است. تکر به نقل از گوچ[۸۰] (۱۹۹۱) معتقد است «دانش‌آموزان برای شرکت در فعالیتهای تفکر انتقادی کلاس و کشف و بیان نقطه نظرات، نیاز دارند تا احساس آزادی نمایند و شرایط مختلف را مورد آزمایش قرار دهند». تکر پیشنهادهایی را برای ایجاد یک محیط مناسب برای آموزش تفکر انتقادی به شرح زیر مطرح می‌کند.فعالیتهای خوب طرح ریزی شده‌ای را برای کلاس آماده کنید، به دانش‌آموز احترام بگذارید، منعطف باشید.
بیر در مورد تفکر انتقادی معتقد است که: تفکر انتقادی یک مهارت مهم تفکر است. (هر چند در مورد ماهیت آن توافق وجود ندارد). بیر در مقاله‌اش از مجموعه مهارتها نام می‌برد. او در تحلیل خود از چهل واژه برای عملیات تفکر انتقادی نام می‌برد مثل تحلیل کردن، کشف کردن، پیش بینی کردن، سئوال کردن و جستجو کردن و … . در کتاب تفکر نقاد مطرح می‌کند که تفکر انتقادی به معنای قضاوتهای مدلل نمودن است و امور ذیل را برای آن ضروری می‌داند.
آمادگیها: فرد نقاد باید شکاک، دارای ذهن باز، منصف، دقیق، متوجه مدرک و دلیل و متوجه دیدگاه های مختلف و متمایل به تغییر موقعیتها در صورت وجود دلیل باشد.
معیارها: برای تفکر انتقادی باید معیارهایی برای قضاوت وجود داشته باشد.
استدلال: تفکر نقاد شامل تشخیص، ارزشیابی و استدلال نمودن است. به عبارت دیگر اظهارات و ادعاها باید مبتنی بر مدرک و دلیل باشد.
دیدگاه: نگرش فرد نقاد نسبت به پیرامون و جهان دارای اهمیت است.
رابرت انیس، تفکر انتقادی را تفکر منطقی می‌داند که بر تصمیم‌گیری در مورد آنچه معتقد باشیم یا انجام دهیم، تمرکز یافته است و شامل مجموعه‌ای از تواناییها و گرایشها می‌باشد.
انیس در فهرست خود دوازده عنصر از تفکر انتقادی را نام می‌برد که عبارتند از: درک معنای یک عبارت، قضاوت در مورد وجود یا عدم وجود ابهام در استدلال، قضاوت بر تناقضهای موجود در عبارت، قضاوت در مورد صراحت عبارتها، قضاوت در مورد کاربرد اصل خاصی در عبارتها، قضاوت بر اعتبار مشاهده‌ها، قضاوت در مورد تائید نتایج استقرایی، قضاوت بر صریح و روشن نمودن مساله، قضاوت در مورد مفروضات، قضاوت در مورد کفایت تعریف، قضاوت در مورد پذیرش عبارتها.
انیس همچنین معتقد است تفکر انتقادی قضاوت هدفمند و خود تنظیمی است که مستلزم مهارتهای تفسیر، تحلیل، ارزشیابی و استنتاج می‌باشد.
فاسیون[۸۱] نیز معتقد است که مهارتهای تفکر انتقادی شامل تحلیل، تبیین، تفسیر،‌ ارزشیابی و خودتنظیمی می‌باشد.
ادوارد، دویونو[۸۲]، تفکر انتقادی را جزء مهارتهای تفکر می‌داند. او معتقد است، تفکر انتقادی باید به عنوان جنبه‌ای از تفکر در کنار سایر موارد درسی در مدارس، تدریس شود.
بنزلی[۸۳] یکی از صاحبنظران در زمینه تفکر انتقادی، سه عامل را در تفکر انتقادی موثر می‌داند: تشخیص و درک سؤال یا ادعا، جمع‌ آوری، مقایسه و بررسی دلیل معتبر برای ادعا، نتیجه گیری با توجه به کمیت و کیفیت دلیل.
گلاسر[۸۴] نیز سه عنصر تفکر انتقادی را که در آموزش تفکر انتقادی باید مورد توجه قرار گیرد را شامل: تمایل به ملاحظه منطقی در مورد مسائل و موضوعات ،آگاهی و شناخت به تحقیق منطقی و استدلال.
کاربرد بعضی مهارتها در تفکر انتقادی.
مک پک[۸۵] معتقد است که سه عامل در تفکر انتقادی موثر می‌باشد که یک عامل به دانش خاص بر می‌گردد و دو عامل دیگر آمادگی و مرجعیت می‌باشد.
دانش : به نظر مک پک تفکر مجموعه‌ای از قوانین انتزاعی نیست که در موقعیتی به کار برود. تفکر همیشه در مورد موضوع و امری است و دارای هدفی می‌باشد. تفکر وابسته به دانش است. گاه، عدم توانایی در نقادی به علت فقدان مهارتهای ضروری تفکر انتقادی نیست بلکه فقدان تجربه و دانش در مورد آن موضوع می‌باشد.
آمادگی: مک پک معتقد است که افراد کم و بیش آمادگی برای تفکر انتقادی در موقعیتهای خاص را دارند و این آمادگی را به عنوان تردید منطقی یا قضاوت معلق منطقی می‌نامد که به معنای آمادگی برای بررسی و نه تائید آن می‌باشد.
مرجعیت : مرجعیت یکی از پیش نیازهای اساسی و ضروری برای تفکر انتقادی است. اشتغال به تفکر انتقادی در جوامع دمکراتیک و معتقد به طور یکسان گسترش نیافته است.
گرایش انتقادی یک ویژگی مورد قبول نیست و به علت مقابله با آن ممکن است زمینه تفکر انتقادی فراهم نگردد.
لیپمن[۸۶] و همکارانش بر طرح مباحث فلسفی تاکید می‌کنند که کلاس بحث و گفتگو با راهنمایی معلم، ویژگیهای گروه تحقیق را بیاید و باعث رشد مهارتهای اجتماعی و شناختی گردد. لیپمن اعتقاد دارد در گروه تحقیق، افراد با یکدیگر بحث می‌کنند و معلم بحث شاگردان را هدایت می‌کند و تلاش می‌کند دانش‌آموزان با درک سؤال فلسفی، آن را بررسی نمایند و فرضیه‌هایی را بر مبنای آن مطرح کنند. بنابراین مشاهده می‌گردد که لیپمن آموزش تفکر انتقادی را از طریق انجام تحقیق ممکن می‌داند و فقدان توجه به تفکر و تحقیق را عامل شکست دانش‌آموزان در حل مسائل زندگی در آینده در نظر می‌گیرد.
انیس معتقد است که دانش زمینه برای تفکر انتقادی ضروری است. اهمیت دانش زمینه نشان می‌دهد که نمی‌توان از فردی که در یک زمینه آگاه نیست انتظار قضاوت خوب را داشت.
بیر نیز شش مفهوم را ذکر می‌کند که توجه به آنها با بهبود تفکر همراه است.
استدلال، که شامل استنتاج اطلاعات مطابق با قوانین منطق که شامل تعیین سؤال، تحلیل عناصر و تعریف واژه‌های مهم است. روش های شناختی که برای انجام فعالیتها لازم است شامل تحلیل (تشخیص عناصر و واژه‌های مساله یا استدلال) و مقایسه است و مهارتهای معین شده توسط فیلسوفان مانند قضاوت بر اعتبار مدرک، منابع مدرک و مشاهدات می‌باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:54:00 ق.ظ ]




بعد از جنگ جهانی دوم به مدت تقریباً۴۰ سال ژئوپلتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‎های نیمه اول قرن بیستم منسوخ گردید، هر چند ژئوپلیتیک در این دوره از دستور کار دولت ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما همچنان در دانشگاهها تدریس می­شد. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است:

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اول اینکه جغرافیدانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست‎های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‎دیدند. خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت ها و درون مرزهای سیاسی بین المللی معطوف داشتند و واژه ژئوپلیتیک بر چسب غیر علمی‎به خود گرفت و از محافل علمی‎و دانشگاهی طرد شد.دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باز دارندگی هسته ای بود. توانایی پرتاب سلاح‎های هسته ای بوسیله هواپیما و موشک به فاصله‎های دور،باعث شد که دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‎شدند. دلیل سوم، ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلتیک هستند (زین العابدین، ۱۳۸۹ : 13).
۲-۱-۳- دوره احیا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم جغرافیدانان شرمنده شدند و از آن پس تلاش نمودند جغرافیدانانی که ژئوپلیتیک را در اختیار آلمان نازی (هیتلر) گذاشته اند،کنار گذارند، و نتیجه اینکه حدود ۴۰ سال ژئوپلیتیک طرد شد. تا اینکه در دهه 1980 در جنگ ویتنام[2] و کامبوج[3] بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ[4]، گر چه هر دو کشور از بلوک شرق بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش این مناقشه و روابط دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپلتیک استفاده شد و سپس کسینجر[5] بصورت تفننی از واژه ی ژئوپلیتیک در مسائل جهان استفاده نمود. علاوه بر آن در جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990 ) و به ویژه سقوط پرده آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پر رنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه بین المللی قرار داد (زین العابدین،۱۳۸۹ :۲۸).
در حالیکه نامداران جغرافیای سیاسی چون ریچارد هارتشورن و استیفن جونز سخت در تلاش شکوفا ساختن جغرافیای سیاسی در جهان دوران میانه ی قرن بیستم شدند و سیاستمدارانی چون هنری کیسینجر واژه ژئوپلیتیک را دوباره به زبان روزمره سیاسی نیمه دوم قرن بیستم باز گرداند، جهانی اندیشانی چون ژان گاتمن و سوئل کوهن پیروزمندانه جهانی اندیشی جغرافیایی(ژئوپلتیک) را به بستر اصلی مباحث دانشگاهی باز گرداندند.در این زمینه ژان گاتمن[6] با طرح تئوری «آیکنوگرافی[7]– سیروکولاسیون[8]» «حرکت» را در مباحث ژئوپلیتیک در معرض توجه ویژه قرار داد و عوامل روحانی یا عامل «معنوی» را در جهانی اندیشی «اصل» یا «مرکز» دانست و «ماده» یا «فیزیک» را تأثیر گیرنده قلمداد کرد (مجتهد زاده،۱۳۸۶:۹۶).
سائول بی کوهن می‎گوید: موضوعات ژئوپلیتیکی مهمتر از آن بودند که جغرافیدانان آنها را کنار بگذارند و اکنون خیلی از جغرافیدانان با یک تأخیر به او ملحق شده اند و از باز گشت و تجدید حیات ژئوپلتیک به اندازه او استقبال کرده اند.
2-2-رویکردهای جدید ژئوپلیتیک
همه نظریه‎های ژئوپلیتیکی جنبه ژئواستراتژیکی داشته و برای کسب قدرت بر فضای جغرافیایی تأکید داشتند. اما پس از پایان جنگ سرد و با مطرح شدن نظام نوین جهانی بسیاری از دیدگاه های ژئوپلیتیکی جنبه ی کمی‎پیدا کرد و حتی بعضی از این دیدگاه ها در عالم سایبر اسپیس مطرح شدند. در نظام نوین جهانی عده ای در تحلیل ژئوپلیتیکی خود، رویکرد انرژی را مد نظر قرار دادند،عده ای به مسائل زیست محیطی معتقد بودند، بعضی فرهنگ را عامل اصلی ژئوپلیتیک دانستند و بالاخره، عده ای مسائل ژئواکونومی‎را در تحلیل ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قرار دادند. می‎توان گفت که معیار‎های قدرت که نظامی‎گری بود، به طور کلی جای خود را با معیار‎های مذکور تغییر داد. یعنی، قبل از پایان جنگ سرد، معیار اصلی قدرت نظامی‎گری بوده و تمام عوامل اقتصادی، اجتماعی به صورت ابزار مورد توجه بوده است.به علاوه مشخصه ی اصلی ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد جهان دو قطبی، جهان سوم و کشورهای عدم تعهد بودند، اما در نظریه ی جدید ژئوپلیتیکی، جهان چهارم مطرح است (زین العابدین، ۱۷۱:۱۳۸۹).
۲-2-۱-رویکرد نظم نوین جهانی
اولین بارجورج بوش پدر[9] رئیس جمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس در1990م نظام نوین جهانی[10] را مطرح نمود. و در سال 1991 پس از مذاکرات خود در هلسینکی[11] با گورباچف[12] و مارگارت تاچر[13]، رهبران اروپا، سازمان ملل متحد،کشورهای عربی به ویژه خلیج فارس و سایر هم پیمانان خود، نظریه نظام نوین جهانی خود را اعلام نمود (حافظ نیا،۵۳:۱۳۸۵).
این نظام دیدگاه‎های جدید آمریکا را بیان می‎کند. با فروپاشی نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرت ها، جهان از این پس صاحب نظام نوینی شود که بر قدرت همه جانبه آمریکا استوار است. قدرت و سلطه آمریکا بر جهان بدون تسلط بر خلیج فارس ممکن نبود. نظام نوین جهانی طرحی جدید برای سلطه بر مناطق مهم جهان توسط آمریکا بود. این نظام به رغم عنوان گول زننده آن، شکل جدیدی از استعمار نو است که جهان را به سوی مخاصمه و تلاطم سوق می‎دهد. جورج بوش پدر نظم نوین جهانی را این چنین تعریف می‎کند: «نظم نوین جهانی می‎گوید که بسیاری از کشورها با سوابق متجانس و همراه با اختلافات، می‎توانند دور هم جمع شوند تا از اصل مشترکی پشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگری را اشغال نکنید…» اما آمریکائیها از زمان پی ریزی چنین نظریاتی، کمترین توجهی به آنچه خود معتقدند نداشته اند و تعبیر «نوام چامسکی» نظم نوین جهانی تعبیر تازه ای از توسل به زور و انقیاد مضاعف ملت ها است.تمام ابعاد نظم نوین جهانی بر پایه منافع و توسعه طلبی آمریکا استوار است در عصر نظم نوین جهانی، ثبات و امنیت تقریباً به طور کامل برای هیچ کشوری- حتی آمریکا- وجود ندارد.
2-2-2-رویکرد ژئواکونومی
پایه و اساس ژئواکونومی‎استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک[14] ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدیدبین المللی در دهه نود می‎داد که در آن ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی‎می‎شوند. به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی به آن تأکید می‎کنند و این ماهیت ژئواکونومی‎است (عزتی،۱۰۷:۱۳۸۸)
ژئواکونومی‎عبارت ازتحلیل استراتژی­ های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سودتجاری،که ازسوی دولتها اعمال می­ شود،به منظورحفظ اقتصادملی یا بخشهای حیاتی آن وبه دست آوردن کلیدهای کنترل آن ازطریق ساختارسیاسی وخط مشیهای مربوط به آن پرداخت. (عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت و فضا را مدّ نظر دارد و هدف اصلی آن کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای اقتصادی فناوری و بازرگانی است بدین ترتیب به نظر می‎رسد مفاهیم ژئواکونومی‎در رویارویی با مسائل قرن 21 از کارآیی مناسبی در مقیاس جهانی برخوردار خواهد بود (واعظی،1388 :32)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت وفضا را بررسی می‎کند. فضای بالقوه ودرحال سیلان همواره حدود ومرزهایش درحال تغییروتحول است،ازاین رو آزادازمرزهای سرزمین وویژگیهای فیزیکی ژئوپلیتیک است.درنتیجه تفکر ژئواکونومی‎شامل ابزارآلات لازم وضروری است که دولت می‎تواندازطریق آنها به کلیه اهدافش برسد.(عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎و ژئوپلیتیک دارای تفاوتهای اساسی با هم می‎باشند،اول اینکه ژئواکونومی‎محصول دولت ها وشرکتهای بزرگ تجاری با استراتژیهای جهانی است درحالی که این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت ونه شرکتهای تجاری هیچ نقشی درژئوپلیتیک ندارندبلکه یکپارچگی اتحادیه ها،منافع گروهی وغیره برپایه نمونه‎ های تاریخی با عملکردی نامرئی دراستراتژیهای ژئوپلیتیکی پایه واساسی برای همه صحنه‎های ژئوپلیتیکی هستند.
دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونومی‎کنترل سرزمین ودستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی وبازرگانی است. ازلحاظ کاربردی بایدگفت که مفهوم وعلم ژئوپلیتیک می‎تواند درنشان دادن راه وروش‎هایی برای پایان دادن به نزاعها ودرگیری ها ودرمجموع اختلافات نقش اساسی داشته باشددرحالی که ژئواکونومی‎ازچنین ویژگی برخوردارنیست(عزتی،1387: 112)
2-2-3- رویکرد ژئوکالچر
ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت،فرهنگ، و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده‎های نظام اجتماعی همواره در حال شکل­ گیری، تکامل،آمیزش، جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرا فیایی کره زمین اند.به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایند ‎های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بی شماری است که در لایه‎های مختلف اجتماعی و درعرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی‎با یکدیگر بسر می­برندو بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می‎شود.از این رو ساختار ژئو کالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل‎های مکانی – قضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می‎کنند (دیلمی‎معزی،2:1387).
ژئوکالچر پدیده ای است که بر شالوده نظام اطلاع رسانی نوین و یا صنایعی استوار است که به تولید محصولات فرهنگی مبادرت می‎ورزد وظیفه این صنایع تولید انبوه محصولات فرهنگی است. نظام سلطه فرهنگی در جهان کنونی در کنار نظام سلطه اقتصادی یا سیاسی از عناصر اصلی نظام ژئوپلیتیک جهانی می‎باشند. امروزه منطق حاکم بر فرایند‎های ژئوکالچر جهانی بر اشکال پیچیده و تکامل یافته تر شیوه‎های رقابتی مبتنی است. این فرایند در عین نافذ بودن، مدام در تکامل می‎باشد
پدیده‎های فرهنگی به دلیل خصیصه‎های مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری ها دارند که می‎توان به تلاش جوامع سنتی و حفظ میراث فرهنگی و آداب و سنن و نمادهای تاریخی و … اشاره کرد. از طرفی الگوهای تمدنی به واسطه ماهیت فضائیشان در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قراردادی هستند(حیدری،۱۳۸1 :۱۶۸).
۲-2-4- رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی
مسایل ژئوپلیتیک زیست محیطی از اواخر قرن بیستم به موضوع اصلی فعالیت­ها و نگرانی­ها بین گروه‎های انسانی و بازیگران ملی و فراملی در سطوح منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. محیط زیست بشری در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دستخوش مخاطرات گردیده است. این مخاطرات در سه بعد: کاهش و کمبود منابع، تخریب منابع و آلودگی محیط زیست تجلی یافته است. از دید ژئوپلیتیک، کمبود منابع زیست محیطی یا محروم کردن انسانها از زیستن در مکان مورد علاقه آنها رقابت و کنش متقابل بین گروه‎های انسانی و بازیگران سیاسی در سطوح مختلف را در پی دارد.(www.civilica.com).
طی چند دهه گذشته، افزایش جمعیت، گسترش دامنه مداخلات بشر در طبیعت برای تأمین نیازهای فزاینده از منابع کمیاب طبیعی، گسترش رویکرد سودانگاری در غالب طرح‎های توسعه ای، بی پروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در ساخت سازه ها و زیر ساخت ها و مانند آن،پیامدهای ناگواری همانند گرمایش کروی، ویرانی لایه ازن، پدیده ال نینو، طوفانهای سهمگین، بالا آمدن سطح آب دریاها، گسترش گازهای گلخانه ای، خشکسالی، سیل، فرو نشست زمین، کاهش آب شیرین، بیابان زایی، کاهش خاک مرغوب، آلودگی هوا، باران‎های اسیدی، جنگل زدایی و نابودیت تنوع زیستی، نشانه‎هایی از جهانی شدن پیامدهای فروسایی محیط زیست در سطح فروملی و فراملی و جهانی بودن بوده اند. تداوم وضعیت موجود،آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است.نگرانی از این وضعیت به همراه شرایط نا مطلوب کنونی، در طرح رویکردهایی همانند امنیت زیست محیطی، ژئوپلیتیک انتقادی، ژئوپلیتیک زیست محیطی، توسعه پایدار بسیار اثر گذاشت. با توجه به این که مفهوم «جهان» از مقیاس‎های مطالعاتی دانش یاد شده است، مرزهای محلی و ملی را در نوردیده اند، محیط زیست سویه ای ژئوپلیتیک یافته است (کاویانی،۱۳۹۰: ۸۵).
2-2-5-رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی
در مورد ماهیت و چیستی ژئوپلیتیک انتقادی نظریه‎های مختلفی ارائه شده است. عده ای از نظریه پردازان، ژئوپلیتیک انتقادی را در مقایسه با ژئوپلیتیک سنتی، که به دلیل سوء استفاده از شواهد جغرافیایی به نفع مقاصد امپریالیستی لکه دار گردیده، از لحاظ علمی‎مستقل و بی طرفانه می‎دانند که می‎تواند با دیدگاهی متعالی به امور جهانی نگریسته و تحقیق عینی بپردازد(مویر،220:1379). عده ای را باور بر این است که ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست­های پنهان دانش ژئوپلیتیک است (میرحیدر،42:1386)
از اوایل1970، شاهد ظهوررویکردی نوین به نام «ژئوپلیتیک انتقادی[15]»هستیم.دانشمندان ژئوپلیتیک چون اتوتایل[16] ومیشل فوکو را می‎توان ازپیشگامان این حرکت نوین دانست. این دانشمندان به طور همزمان، هم از ژئوپلیتیک انتقاد کردند و هم خود از اندیشمندان این عرصه بودند. این افراد، سیاست اندیشمندانه خود را بر «ضد ژئوپلیتیک» تعریف کرده و با وجود این، در چارچوب زیر بنایی مفاهیم ژئوپلیتیک کار می‎کردند (مویر،۳۷۸:۱۳۷۹).
محققین ژئوپلیتیک انتقادی تمایل دارند بجای تمرکز بر شناسایی عوامل جغرافیایی مؤثر بر شکل گیری قدرت دولتها و سیاست خارجی ایشان، از یک سو دریابند که سیاستمداران چگونه «تصاویر ذهنی» خود را از جهان ترسیم نموده اند و این بینش ها چگونه بر تفاسیر آن ها از مکان‎های مختلف تأثیر می‎گذارند؟ ژئوپلیتیک انتقادی به عنوان نظریه ای نسبتاً جدید که توانسته است خود را بر اساس مؤلفه‎های حاکم میان بازیگران روابط بین الملل، نظام مند سازد، چارچوبی مناسب برای فهم ژئوپلیتیکی جدید، به دور از عناصر سختی هم چون مرز و مکان ایجاد کرده است. بر اساس فهم برخی از موضوعات، بدون توجه به بعضی مسائلی که طبق نظریات سنتی غیرمرتبط می‎نمودند، امری ناقص خواهد بود. از منظر ژئوپلیتیک انتقادی، استراتژی قدرت همیشه نیازمندبه کارگیری فضا وهمین سبب گفتمان می­باشد. (www.javanemrooz.com)
رویکرد انتقادی، کوشش منتقدانه برای کشف ساختارهای جامعه معاصر است که ضمن نقد زیربنایی رویکردهای رایج در شناخت جامعه به تبیین کاستی ها ی روش شناسی آنها می‎پردازند و شیوه‎های اثبات گرایی (پوزیتیوسیتی) را در مطالعه جامعه نقد می‎کند و بر این انگاره استوار است که صرف تجربه و روش‎های تجربی کافی نیست و نباید مطالعه جامعه را همسان با مطالعه طبیعت انگاشت. هدف نظریه پردازان مکتب انتقادی، ایجاد دگرگونی‎های فرهنگی و روشنگرانه برای کاهش نابرابری‎های جهانی، برقراری عدالت بین المللی، احترام به تفاوت ها و گرایش به ارزش‎های فرهنگی جدیدی است که بر فرایند تعامل موجود در صحنه‎های اجتماعی و تمدنی حاکم شود و تعامل و عمل را در چارچوب ارزشهای موجود رهبری کند (مشیر زاده،۱۳۸۴ :۲۲۱).
هر چند ژئوپلیتیک به مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت سیاست و کنش‎های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر می‎پردازد (حافظ نیا،۳۶:۱۳۸۵). اما امروزه گفتمان آن تابعی از چالش‎های برخاسته از «جهانی شدن‎های اقتصادی»، «انقلاب اطلاع رسانی» و«خطرات امنیتی جامعه جهانی» است (مجتهد زاده،۱۲۸:۱۳۸۱)و بالاخره ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست‎های پنهان دانش ژئوپلیتیک است.مباحث ژئوپلیتیک مقاومت و آنتی ژئوپلیتیک از جمله مباحث مهم در پژوهش ها و نوشته‎های مربوط به ژئو پلیتیک انتقادی می‎باشد.این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که مقاومت می‎باشد بیشتر توجه می‎کند. و عاشورا به عنوان عالیترین و متعالی ترین صحنه ژئوپلیتیک مقاومت از چنان ماندگاری و جاودانگی برخوردار بوده و هست که امروزه و در قرن بیست و یکم وهزاره سوم نیز توان تحریک و به غلیان در آوردن جنبش‎های مقاومت را دارد. بسیاری از نهضت ها و مقاومت ها در دنیای اسلام و حتی غیر اسلام الگوی مقاومت خود را از عاشورا الهام گرفته اند. (باباخانی،38:1392)
2-3-اندیشه ملی گرایی
ملی گرایی مفهومی‎کاملا سیاسی دارد. این مفهوم به عنوان یک اندیشه و فلسفه سیاسی تلقی می­ شود. اندیشه‎ای که در هر ملتی ریشه در هویت ملی و میهن دوستی آن ملت دارد. در حالی که مفهوم میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند، ناسیونالیسم پدیده ای فلسفی و نوین محسوب می‎شود که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شده است. در این راستا هنگامی‎که جنگ جهانی اول و جنگ‎های بزرگ قبل از آن بیشتر با انگیزه میهن دوستی شروع شده بود، جنگ جهانی دوم حاصل برخورد اندیشه‎های ناسیونالیستی بود.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
ناسیونالیسم به وابستگی مردم یک منطقه که براساس یک احساس مشترک به وجود آمده گفته می­ شود این احساس مشترک ممکن است علل تاریخی، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی و غیره داشته باشد. ناسیونالیسم در حقیقت ملاتی است که گروه‎های مختلف را به هم پیوند داده و واحدی به نام ملت را به وجود می‎آورد. (روشن و فرهادیان،242:1385)
میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند. ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی‎کاملاً سیاسی است که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شد. از نظر واژه شناسی ناسیونالیسم از ریشه ناسی(Nasci)آمده است این واژه لاتین متولد شدن معنی می‎دهد و نظریه تکاملی ایده ناسیونالیسم را تأیید می‎کند.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
اگر ناسیونالیسم بر مبنای برگشت به ارزشهای جاهلی و اساطیری باشد، ارتجاعی محسوب می‎شود و اگر بر مبنای یک احساس انسانی و فرهنگ خلاق باشد، مترقیانه خواهد بود. مفهوم ناسیونالیسم در قرن نوزدهم و بیستم به طور گسترده ای از اروپا به سایر نقاط و از جمله خاورمیانه انتشار یافت. افکار ناسیونالیستی به دلایلی چند در نیمه دوم قرن نوزدهم در خاورمیانه، گسترش یافت.
اول: افتتاح مدارس جدید درمصر، لبنان وسوریه
دوم: اختراع چاپ که به دنبال خود آگاهی از امور سیاسی را افزایش داده و مشوق احیای فرهنگی- ادبی شد.
سوم: تجزیه امپراطوری‎های قدیم که به دنبال خود، خود مختاری گروه‎های ملی را به دنبال داشت.(درایسدل و بلیک،77:1386)
با شروع قرن بیستم ناسیونالیسم به یک قدرت عمده سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد و تأثیرات آن زمانی به اوج خود رسید که ناسیونالیسم ترک، عرب، ایرانی و یهود به طور همزمان در این منطقه ظهور کردند، از عوامل اصلی که سبب بروز شکاف و اختلاف در میان شیعیان منطقه خاورمیانه شده، اندیشه‎های ناسیونالیستی پیروان این مذهب در کشورهای مختلف می‎باشد. تنوع نژادی و قومی‎شیعیان ساکن در منطقه خاورمیانه الهام بخش اندیشه‎های ناسیونالیستی در میان آنان گردیده و این امر واگرایی و فقدان وحدت مذهبی در بین آنان را به دنبال دارد. ویژگی عمومی‎ناسیونالیسم تأکید بر برتری هویت ملی بر دعاوی مبتنی بر طبقه، دین و مذهب است و بر این اساس عوامل زبانی، فرهنگی وتاریخی مشترک به همراه تأکید بر سرزمین خاص، هویت بخش گروهی از مردم می‎شود.
بدین ترتیب ایدئولوژی ناسیونالیسم با تأکید بر نژاد و زبان در جهان اسلام که مرکب از انواع زبانها و نژادها ی گوناگون است، یکی از عوامل اصلی واگرایی تلقی می‎گردد. تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پان عربیسم از ادعای نهضت وحدت سراسری اعراب نتوانست در جوامع و کشورهای عربی ایجاد وحدت نماید و طی جنگهای اعراب اسرائیل و با شکست اعراب اعتبار خود را از دست داد. به طوری که در جریان جنگ 1991 آمریکا و متحدین با عراق برخی کشورهای عرب برای آزادی کویت به یک کشور دیگر عرب(عراق)، حمله ور شدند(صفوی،202:1387).
2-4-میهن خواهی
میهن خواهی یا وطن دوستی فلسفه سیاسی ویژه ای نیست، بلکه غریزه ای است که از حس اولیه ی تعلق داشتن به مکان و هویت ویژه ای آن و حس دفاع از منافع اولیه ی فردی در آن مکان ویژه ناشی می‎شود. گونه ی اولیه ی خودنمایی این غریزه کم و بیش در همه ی حیوانات قابل مشاهده است. بیشتر حیوانات محدوده‎های مشخصی را برای جولان دادن و منافع اختصاصی، فردی یا گروهی خود در نظر گرفته و به آن دلبستگی و تعلق می‎یابند و دخالت و تجاوز دیگران را در آن با سرسختی دفع می‎کنند. (مجتهدزاده،70:1381). مفهوم میهن از انگیزه‎های سیاسی دور است و از حد غریزه ی طبیعی خارج نمی‎شود. میهن خواهی یا میهن دوستی تا آن اندازه طبیعی و غریزی است که با تعلقات معنوی انسان درآمیخته و جنبه ی الهی به خود می‎گیرد و به گونه ی مفهوم مقدس خودنمایی می‎کند.
2-5- مفهوم ملت
جمع افرادی که از پیوندهای مادی و معنوی ویژه و مشخصی برخوردار باشند و با مکان جغرافیایی ویژه ای، «سرزمین سیاسی یکپارچه و جداگانه» همخوانی داشته باشند و حاکمیت حکومتی مستقل را واقعیت بخشند، ملت آن سرزمین یا کشور شناخته می‎شوند. بدین ترتیب ملت و ملیت پدیده‎های سیاسی هستند که در رابطه مستقیم با سرزمین واقعیت پیدا می‎کنند و این اصطلاحات در حالی که مباحث سیاسی هستند، جنبه ای کاملاً جغرافیایی به خود می‎گیرند. (مجتهدزاده،65:1381).
در زبان‎های اروپایی واژه ملت از کلمه(natio) مشتق شده و بر مردمانی دلالت دارد که از راه ولادت با یکدیگر نسبت دارند و از یک قوم و قبیله هستند. ملت به مجموعه ای از افراد ساکن در فضای جغرافیایی مشخص و محدود از حیث سیاسی اطلاق می‎شود که بر اساس عوامل و خصیصه‎هایی نظیر تبار، تاریخ، فرهنگ، دین، مذهب، سرزمین، قومیت، زبان و …نسبت به یکدیگر احساس همبستگی می‎کنند و خود را متعلق به یک ما می‎دانند.(حافظ نیا و همکاران،108:1389)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:54:00 ق.ظ ]




هرچندکه، مدیران در استرالیا از مسئولیت قانونی معمول برای برقراری سیستمهای کنترل داخلی در شرکت و نظارت بر مدیریت برخوردارند. سطح واقعی که بر اساس آن برنامه ریزی مالیات در شرکت انجام میپذیرد بههیچوجه دلیلی برای مدیران نیست تا از وظیفه قانونی خود نسبت به سهامداران و دیگر افراد ذینفع در شرکت چشمپوشی نمایند (رامسی، [۵۴]۱۹۹۹؛ ویلیامز[۵۵]، ۲۰۰۷). درواقع، هیأت مدیره دربرگیرنده مسئولیت نهایی برای امور مالیاتی شرکت است و باید در برابر سهامداران و دیگر افراد ذینفع پاسخگو باشد (هارتنت، [۵۶]۲۰۰۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

چنانچه برنامه ریزی مالیات شرکت در سطح نسبتاً پایین در شرکت رخدهد، وجود هیأت مدیره کارامد که بتواند بدرستی بر برنامه ریزی مالیات شرکت نظارت کند و پیادهسازی فرایند مورداستفاده توسط مدیریت از اهمیت حتی بیشتری برای شرکت برخوردار میشود. لاندولف[۵۷] (۲۰۰۶) اینگونه بیان میدارد که ریسکهای مواجهشده در موضوعات مالیاتی از تنوع بیشتری برخوردارند، هیأت مدیره در چارچوب راهبرد مدیریت ریسک شرکت باید بطور مستقیم خود را درگیر در برنامه ریزی مالیات شرکت نماید. وی همچنین بر این موضوع اذعان دارد که پس از لحاظ نمودن جنبه های مهم ثبات، تطبیق با فعالیتهای کسبوکار و ساختارهای مالیاتی، فرهنگ مالیاتی شرکت و مقوله پرداخت سهم منصفانهای از مالیات های شرکت، هیأت مدیره باید چنین راهبردی را بدقت پیاده سازد. علاوه براین، همانطور که پیشتر ذکر شد، مقامات مالیاتی استرالیا و بریتانیا به اهمیت هیأت مدیره را بعنوان سازوکار کنترل داخلی واقفند که بتواند نقشی را در محدودنمودن تهور مالیاتی شرکتی ایفا نماید. حرفه حسابداری نیز نقش کلیدی را به رسمیت میشناسد که بر اساس آن هیأت مدیره در نظارت بر مدیریت ایفا میکند. سرمایهگذاران نیز از شرکت انتظار دارند تا نشاندهند که آن ها با مقررات مالیاتی تطبیق مییابند. براساس مبحث پیش، چنین انتظاری معقول است که برخورداری از نسبت بیشتری از اعضایغیرموظف در هیأت مدیره میتواند بنحوی قابلملاحظه به کاهش احتمال تهور مالیاتی بیانجامد.
۲-۲-۸) معیارهای سنجش ساختار هیأت مدیره
نقش و تاثیر هیأت مدیره توسط محققان رشته های مختلف مثل: حقوق، اقتصاد، حسابداری مالی، جامعهشناسی، مدیریت استراتژیک و نظریه سازمانی مورد بررسی قرار گرفته و تعدادی آثار مکتوب خارجی درباره تاثیر ساختار هیأت مدیره بر سیاست های متهورانه مالیاتی نوشته شده است. محققان بی شماری به موضوعات دیگری از قبیل: مالکیت، تغییر مدیرعامل در یک شرکت و اثر آنر بر روی عملکرد توجه کرده اند.
در اینجا نیز یک سری عناصر برای ساختار هیات مدیره تعریف نموده ایم و سعی بر آن است که میزان اثرگذاری این عناصر را بر سیاست های متهورانه مالیاتی سنجیده شود.
نسبت تغییرات هیأت مدیره
شرکت به وسیله هیأت مدیرهای که از بین صاحبان سهام انتخاب شده و کلا یا بعضا قابل عزل میباشند اداره خواهد شد. عده اعضای هیأت مدیره در شرکت های سهامی عمومی نباید از پنج نفر کمتر باشد.
در صورتیکه بر اثر فوت یا استعفا یا سلب شرایط از یک یا چند نفر از مدیران تعداد اعضا هیأت مدیره از حداقل مقرر در این قانون کمتر شود اعضا علیالبدل به ترتیب مقرر در اساسنامه و الا به ترتیب مقرر توسط مجمع عمومی جای آنان را خواهند گرفت و درصورتی که عضو علیالبدل تعیین نشده باشد و یا تعداد اعضا علیالبدل کافی برای تصدی محلهای خالی در هیأت مدیره نباشد مدیران باقی مانده باید بلافاصله مجمع عمومی عادی شرکت را جهت تکمیل اعضا هیأت مدیره دعوت نمایند (ماده ۱۱۲قانون تجارت).
همچنین در ماده ۱۱۹ قانون تجارت آمده است؛ هیأت مدیره در اولین جلسه خود از بین اعضا هیات یک رئیس و یک نایبرئیس که باید شخص حقیقی باشند برای هیأت مدیره تعیین مینماید. مدت ریاست رئیس و نیابت نایب رئیس هیأت مدیره بیش از مدت عضویت آن ها در هیأت مدیره نخواهد بود. هیأت مدیره در هر موقع میتواند رئیس و نایب رئیس هیأت مدیره را از سمتهای مذکور عزل کند. هر ترتیبی خلاف این ماده مقرر شود کان لم یکن خواهد بود.
نسبت مدیران موظف
فاما و جانسون (۱۹۸۳) معتقدند وجود اکثریت مدیران موظف در هیأت مدیره منجر به عملکرد بالای شرکت می شود چرا که این مدیران تصور بهتری از شرکت داشته و در رهبری شرکت در جایگاه بالاتری نسبت به مدیران غیرموظف قرار دارند و در نتیجه می توانند تصمیمات بهتر و کاراتری بگیرند و هیأت مدیره را وسیلهای برای نظارت مدیران معرفی می کنند و هیأت مدیره را متشکل از دو قسمت می دانند:
الف)اعضای موظف، مدیرانی که در شرکت سمت اجرایی دارند.
ب)مدیران غیر موظف، مدیرانی که تمام وقت در استخدام شرکت نیستند.
البته مدیران غیرموظف نقش بزرگتری در نظارت مدیریت، در مقایسه با اعضای موظف هیأت مدیره دارند. در واقع فاما (۱۹۸۰) بیان می کند که وجود مدیران غیرموظف در هیأت مدیره امکان تبانی مدیران و سلب حقوق و ثروت سهامداران کاهش می یابد و هیأت مدیره به عنوان یک مکانیسم وادار کننده بازار، در کاهش هزینه های داخلی و افزایش نظارت موثر است. همچنین بیان می کنند که هیأت مدیره در صورتی وسیلهای موثر برای نظارت بر تصمیمات است که بتوانند نظر (رای) مدیران ارشد را محدود کنند. این محدودیت به سبب وجود اعضای غیرموظف که مستقلند، اعمال می شود.
اعضای موظف شرکت بطورمعمول مهمترین اعضای هیأت مدیره هستند چراکه آن ها از اطلاعات ارزشمندی درباره فعالیتهای شرکت برخوردارند که به هیأت مدیره کمک میکند تا بعنوان سازوکارهای کنترل تصمیمگیری اثرگذار ایفای نقش نمایند (فاما، ۱۹۸۰ [۵۸] ؛ فاما و جنسن، [۵۹]۱۹۸۳). ازاینرو از این هیاتانتظار میرود تا دربرگیرنده گروه های مدیریت شرکتی متعددی باشند.هرچندکه، هیأت مدیره قادر به ایفای نقش موثر در کنترل تصمیمات نخواهد بود مگراینکه این صلاحدید را محدود نماید که هریک از مدیران باید تصمیمات کلیدی بگیرند (بیسلی، ۱۹۹۶).
استیلای هیأت مدیره بر مدیریت میتواند مدیران را به تبانی و سلبثروت سهامدار با حضور در فعالیتهای کلاهبرداری ترغیب نماید. درواقع، شواهد مبین این مساله است که مدیران اقلام حسابداری ارائهشده در گزارش مالی شرکت را دستکاری خواهند کرد زیرا با انجام اینکار آن ها حقوق و مزایای خود را افزایش میدهند که با عملکرد مالی شرکت و یا بهای سهام شرکت مرتبط است (فاما، ۱۹۸۰؛ دیانجلو و همکاران[۶۰]، ۱۹۹۴؛ یرماک[۶۱]، ۱۹۹۶). در یک مجموعه مطالعاتی در مقولهای گستردهتر که دربرگیرنده رویدادهای کلاهبرداری در صورتهای مالی، کلاهبرداری دولتی و تخطیهای مقرراتی است، اوزون و همکارانش(۲۰۰۴)[۶۲] نشان میدهند که مدیران برای افزایش ثروت خود مرتکب کلاهبرداری میشوند.
از این رو نسبت مدیران موظف یک موضوع مهم است و باید اثر آن روی تصمیمات آنان و سیاست هایی که اتخاذ می شود خصوصا سیاست های متهورانه مالیات مورد بررسی قرار گیرد تا بتواند بینش سودمند برای مطالعات فراهم آورد.
نقش دوگانه مدیرعامل
اگر مدیرعامل رئیس هیأت مدیره نیز باشد، به این وضعیت دوگانگی وظیفه مدیرعامل اطلاق میگردد و در این حالت مدیرعامل به طور بالقوه اختیار بیشتری دارد. ساختار دوگانه همچنین به مدیرعامل اجازه می دهد تا اطلاعات در دسترس سایر اعضای هیأت مدیره را به طور موثری کنترل کند و بنابراین ممکن است از نظارت موثر جلوگیری به عمل آورد (جنسن، ۱۹۹۳). ازآنجاکه مدیران از مزیت اطلاعات فراوان بدلیل موقعیت تماموقت خود و معلومات اعضای موظف برخوردارند، هیأت مدیره میتواند براحتی تبدیل به ابزار مدیریت شده و بموجب آن از منافع سهامدار چشمپوشی و غفلت نماید (ویلیامسون[۶۳]، ۲۰۰۷).
بین اعضای هیأت مدیره، باید توازن قوا وجود داشته باشد تا هیچکس قادر به کنترل “بی قید و شرط” فرایند تصمیمگیری در شرکت نباشد. علاوهبراین تقسیم مسئولیت ها در سطح عالی شرکت، باید به روشنی مشخص شده باشد تا از توازن قوا و حدود اختیارات اعضای هیأت مدیره اطمینان کافی حاصل شود(کادبری[۶۴] ، ۱۹۹۲).
بر اساس تحقیقهای علمی انجامشد، تفکیک وظایف رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل از جمله محرکهایی به شمار میآید که به دلیل اعطای استقلال بیشتر در تصمیمگیری، موجب کاهش مشکلات نمایندگی و بهبود عملکرد شرکت میشود. برخی از تحقیقات نیز نشان می دهد که تفکیک وظایف، واقعا موجب بهبود قابل ملاحظهای در عملکرد مالی شرکت شدهاست (پیل و اودانل[۶۵]، ۱۹۹۵).
به نظر میرسد که فرهنگ حاکم بر هیأت مدیره شرکت های امریکایی با بروز هرگونه تظادی در میان اعضای آن مخالف است، یعنی مدیرعامل (که معمولا رئیس هیأت مدیره نیز می باشد) درای قدرت نامحدود بوده و کنترل نهایی فرایند تصمیمگیری شرکت را در اختیار دارد.علاوه بر این معمولا تعداد اعضای هیأت مدیره در شرکت های امریکایی زیاد است که این امر خود موجب کاهش اثر بخشی آن ها می شود در واقع شواهد آماری نشان دادهاست که عملکرد و ارزش شرکت، با تعداد اعضای هیأت مدیره نسبت معکوس دارد(یرماک[۶۶]، ۲۰۰۶).
در اکثریت قریب به اتفاق شرکت ها مدیرعامل و رئیسهیأت مدیره یک فرد واحد است در حالی که اجماع عموم در مخالفت با این امر روز به روز در حال افزایش می باشد.
بهترین کار آن است که شرکت های اروپایی خود به تفکیک وظایف رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل روی آورند تا قادر به ایجاد یک سازوکار کنترلی در قلب نظام حاکمیت شرکتی خود باشند.
گزارش کادبری در سال ۱۹۹۲ وظایف رئیس هیأت مدیره را این گونه بیان می کند: مسئولیت پاسخگویی اعمال هیأت مدیره، حلو فصل موضوع عضویت بین هیأت مدیره و سهامداران، اطمیناندادن به انجام تمام کار لیست هیأت مدیره، تشویق و قادر ساختن تمامی مدیران اعم از اجرایی و غیراجرایی به ایفای کامل نقش خود. رئیس هیأت مدیره عقاید بیانشده را می شنود، به آن ها نظم میبخشد و هیأت مدیره را قادر به اتخاذ تصمیمات واحد و تاثیرگذاری نمایند.
در مورد نقش دوگانه مدیرعامل، تئوری مباشرت بعنوان دیدگاه موافق آن و تئوری نمایندگی بعنوان دیدگاه مخالف وجود دارد که با هم جمع نمیشوند.
الف) دیدگاه موافق با دوگانگی (تئوری مباشرت)
لیتون و تاین[۶۷] (۱۹۹۳) بیان میکنند که رئیس هیأت مدیره در فرایند تصمیمگیری نقش مهمی ایفا می کند و از طرفی نظارت موثر مدیران، توسط مدیرعامل انجام می شود. به نظر ایشان اگر این دو نقش ترکیب شده و توسط یک فرد به عهد گرفته شود یک رهبری یکپارچه و قدرتمند فراهم خواهد آمد. دیدگاه تئوری مباشرت این است که مدیرعامل به عنوان یک رهبر قوی در جهت منافع سهامداران خدمت می کند. همچنین نقش دوگانه مدیرعامل، سازبرگ ساختار مهمی برای نظارت هیأت مدیره می باشد.
دونالدسون و دیویس[۶۸]،(۱۹۹۱) با این ایده موافق میباشند چرا که به عقیده آن ها این رهبری برای رسیدن به اهداف مشخص و روشن لازم است و اظهار میدارند در موقعی که مدیرعامل اختیار تام دارد و به عنوان رئیس هیأت مدیره نیز خدمت می کند می تواند عملکرد شرکت را افزایش دهد.
ب) دیدگاه مخالف با دوگانگی (تئوری نمایندگی)
تئوری نمایندگی بر این عقیده است که باید نقش مدیرعامل که یک ناظر قوی بر امور مدیران است از ریاست هیأت مدیره جدا باشد بر اساس این تئوری، نقش دوگانگی نظارت موثر هیأت مدیره را کاهش می دهد. طبق تئوری نمایندگی، دوگانگی به سبب ترکیب نظارت و اجرا روی عملکرد شرکت تاثیر منفی دارد.
نظرات متعددی در این زمینه وجود دارد، از جمله:
این موضوع را از دو مقوله می توان بررسی نمود، بر طبق تئوری مباشرت، دوگانگی، قدرت و رهبری شفافی را بوجود می آورد ولی از طرفی بر اساس تئوری نمایندگی، نظارت موثر هیأت مدیره را کاهش می دهد.
۲-۲-۹) مالیات
در تعریف مالیات مبلغی که دولت از اشخاص، شرکت ها و موسسات بر اساس قانون برای تقویت عموم حکومت و تامین مخارج عامه دریافت می کند. افزون بر خصلت اجباری بودن، یک خصوصیت بارز دیگر مالیات در این است که رابطه صحیح دوطرفه یا متنابهی میان میزان مالیات دریافتی و ارزش خدمات عمومی که مالیات دهندگان از آن برخوردار می شوند وجود ندارد.
گسترده تر شدن تعهدات دولت ها در جهت تحقق اهدافی چون رشد اقتصادی، ثبات قیمتها، افزایش اشتغال و توزیع عادلانه درآمد، مخارج دولت را با روند صعودی مواجه کرده که دولتها را بر آن می دارد تا از طرق گوناگون به تامین مالی آن اقدامی نمایند.
بطور کلی، دولت از طریق مالیات(مستقیم و غیرمستقیم)، درآمد نفت، درآمدهای حاصل از انحصارات و مالکیت دولت، درآمدهای حاصل از خدمات و فروش کالا، وامهای داخلی و خارجی و بالاخره درآمدهای پولی و بانکی برای تامین هزینه های پیش بینی شده خود کسب درآمد می کند(رازقی، ۱۳۷۱، ۱۳۸).
هرچند طی چند دهه گذشته درآمد حاصل از فروش نفت خام، بخش عمدهای از درآمدهای دولت را تشکیل دده است، مالیات نیز بخشی از مخارج دولت را تامین کرده و میزان این سهم بعنوان یکی از موضوعات اقتصادی قابل بحث است. ترکیب نامناسب درآمدهای دولت از یکسو به دلبستگی شدید اقتصاد و درآمدهای دولت به صادرات نفت خام و از سوی دیگر به نبود نظام مالیاتی جامع کارآمد در کشور اشاره دارد.
نسبت مالیات به کل درآمدهای دولت در سال (۲۰۰۴) برای کشورهای استرالیا، ایالات متحده آمریکا، دانمارک و انگلستان، به ترتیب برابر ۹۱، ۶۷ ، ۸۴ و ۷۴ درصد و همچنین نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی در سال (۲۰۰۳) برای کشورهای فوق به ترتیب معادل ۶/۳۱، ۶/۳۵، ۳/۴۸، و ۶/۳۵ درصد بوده است. از جمله کشورهای همسایه ایران نیز می توان به ترکیه اشاره نمود که در سال (۲۰۰۳) نسبت مالیاتی آن ۸/۳۲ % و نسبت درآمدهای مالیاتی به کل درآمدهای دولت در این کشور در سال (۲۰۰۴) معادل ۷۷ % بوده است. این در حالی است که نسبت مالیات به کل درآمدهای دولت در ایران در سال (۲۰۰۴) معادل ۳۳ % و نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی در سال(۲۰۰۳)، معادل ۶ % بوده است.
پایین بودن این نسبتها در ایران در مقایسه با سایر کشورها و ضرورت دستیابی به اهداف چشمانداز بیست ساله کشور به منظور پوشش هزینه های جاری دولت از طریق مالیات، لزوم بررسی عملکرد نظام مالیاتی در ایران و بررسی نقاط ضعف و قوت آن را روشنتر میکند. انواع مالیات ها در بودجه به پنج بند تقسیم شدهاند (مالیات بر واردات، مالیات بر شرکت ها، مالیات بر مصرف و فروش، مالیات بردرآمد و مالیات بر ثروت)(رزاقی، ۱۳۷۱، ۱۴۸).
انواع مالیات
در تقسیم بندی کلاسیکها (دوانی، ۱۳۸۲) همان طور که در نمودار زیر آمده انواع مالیات به دو دسته تقسیم بندی می شود:
نمودار (۲-۱) انواع مالیات
عدالت مالیاتی
عدالت، یک مفهوم ارزشی است و براساس قضاوت ها و معیارهای مختلف ارزشی، به صورت های متفاوت تعبیر و تفسیر می گردد. صاحبنظران معتقدند که مفهوم عدالت نتیجه تفکر و رضایت اجتماعی است و دو نوع تعبیر و تفسیر از این مفهوم وجود دارد:
۱-عدالت افقی و ۲- عدالت عمودی
مالیات بندی بر طبق توانایی پرداخت مقرر می دارد که افراد با ظرفیت های یکسان، پرداخت یکسان و افراد با توانایی بیشتر، پرداخت بیشتری انجام دهند، به حالت اول عدالت افقی و به حالت دوم عدالت عمودی اطلاق می گردد. قاعده عدالت افقی صرفا اصل پایداری عدالت را تحت قانون اعمال می کند. بعنوان مثال در مالیات بر درآمد، افراد با درآمد یکسان باید مالیات یکسانی پرداخت نمایند. قاعده عدالت عمودی نیز در انطباق با رفتار برابر است، اما بر این پایه استدلالی است که افراد توانایی مختلف ، اگر قرار باشد با یکسانی را به دوش کشند، باید به مقدار متفاوت مالیات بپردازند. اگر توانایی را برحسب درآمد اندازه گیری کنیم، شخص الف با درآمد بیشتر باید بیش از شخص ب مالیات بپردازد. در این معنا ، هردو قاعده عدالت از اصل رفتار برابر تبعیت می کنند و هیچ کدام از آن ها نسبت به دیگری اساسی تر نیست (ماسگریو[۶۹]، ۱۹۱۰).
۲-۲-۱۰) دیدگاه های رایج برای اجرای عدالت مالیاتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ق.ظ ]




زمینه ارثی: از آنجا که این مورد در برخی خانواده­ها زیاد دیده می­ شود، محققان زمینه ارثی را در این مورد دخیل می­دانند.
نرمی استخوان (راشیتیسم) : نرمی استخوان به علت کمبود ویتامین D رخ می­دهد (لطافت کار و همکاران، ۱۳۹۱).
زانوی پرانتزی تکاملی
بروز میزان کم تا متوسطی از زانوی پرانتزی در زمان تولد طبیعی است. چرخش داخلی اندام تحتانی، زانوی پرانتزی را افزایش می­دهد. برای به دست آوردن میزان زانوی پرانتزی لازم است که فرد پاهایش را به صورت صاف قرار دهد. به طوری که کشکک مستقیم رو به جلو باشد. در این صورت میزان زانوی پرانتزی از طریق اندازه گیری فاصله بین دو کندیل داخلی استخوان ران به دست آید (لطافت کار و همکاران، ۱۳۹۱).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

زانوی پرانتزی شدید
این تغییر شکل ممکن است جنبه ارثی داشته باشد و یا در ارتباط با پیچش داخلی درشت نی باشد. البته با شروع راه رفتن به صورت صاف، انحراف داخلی پا­ها به خودی خود اصلاح می­ شود.
عوارض ناشی از زانوی پرانتزی
راه رفتن غیر طبیعی: افرادی که دارای زانوی پرانتزی هستند، اغلب اردک وار راه می­روند.
آرتروز زود رس زانو: بر اثر تغییر محل خط ثقل و وارد شدن فشار­های غیر طبیعی بر قسمت­ های مختلف سطوح مفصلی، زانو مستعد تغییرات فرسایشی زود رس خواهد شد. بنابراین، در افرادی که زانوی پرانتزی دارند، می­توان انتظار آرتروز زود رس را داشت.
افزایش آسیب پذیری مفصل: بر اثر تغییر وضعیت بیومکانیکی طبیعی مفصل و ایجاد فشار­های غیر طبیعی بر بافت­های اطراف مفصل، احتمال آسیب پذیری مفصل افزایش می­یابد.
کوتاهی قد
انحراف طرفی ستون مهره ها: اگر زانوی پرانتزی به صورت یک طرفه باشد، موجب کوتاهی ظاهری در یک پا و به دنبال آن، انحراف طرفی ستون مهره­ها خواهد شد
درد: در زانوی پرانتزی، علاوه بر اینکه درد ممکن است در قسمت­ های مختلف مفصل زانو و از جمله داخل و جلو گزارش شود، در دو طرف زانو هم می ­تواند دیده شود. درد در دو طرف زانو، برعکس تغییر شکل زانوی ضربدری است. یعنی درد در قسمت داخلی زانو بر اثر فشرده شدن استخوان­ها و در قسمت خارجی بر اثر کشش بافت نرم است.
۷.۲. بررسی پیشینه تحقیقات
۱.۷.۲. تحقیقات انجام شده در داخل کشور
رحمتی در سال ۱۳۹۱ به مقایسه شاخص­ های اصلی ویژگی­های آنتروپومتریک، بیومکانیک، روانی و ناهنجاری­های اسکلتی- عضلانی دختران ۱۸-۱۶ ساله منطقه یک شهر تهران پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد که فقط بین زائده آخرومی تا سطح زمین، طول سر، چربی تحت کتفی، چربی شکمی، چربی سه سر و چربی دو سر از پارامتر­های آنتروپومتریکی و استقلال و واقع گرایی از بین پارامتر­های هوش هیجانی د بین گروه ­های سنی ۱۶ تا ۱۸ ساله تفاوت معناداری وجود دارد، که می­توان گفت تعادل ایستا (تست لک لک) برای گروه سنی ۱۶ سال، واقع گرایی برای گروه سنی ۱۷ سال و چربی شکمی و تحت کتفی برای ۱۸ ساله­ها به عنوان شاخص اصلی شناسایی شدند.
شادمانی در سال ۱۳۹۰ به بررسی رابطه لوردوزیس کمر با ویژگی­های آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در دانش ­آموزان دختر هنرستان تربیت بدنی شیراز پرداخت. یافته­های تحقیق نشان داد بین لوردوزیس کمر با شاخص توده بدنی (BMI) دانش ­آموزان تربیت بدنی (r=0. 351 (در سطح ۰۱/۰α با ۹۹ درصد اطمینان رابطه معناداری وجود دارد و بین لوردوزیس کمر با درصد چربی بدن (BF%) دانش ­آموزان تربیت بدنی رابطه معناداری وجود دارد. بین لوردوزیس کمر با نسبت دور کمر به باسن (WRH) دانش ­آموزان تربیت بدنی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین بین لوردوزیس کمر با قدرت عضلات شکم دانش ­آموزان تربیت بدنی رابطه معناداری وجود ندارد (شادمانی ، ۱۳۹۰).
بهره مند در سال ۱۳۸۹ به مقایسه ویژگی­های آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی و تیپ بدنی زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله پرداخت. نتایج نشان داد بین قد، وزن، ارتفاع زانو تا زمین، طول ران، پهنای تنه از ارتفاع نوک سینه­ها، پهنای تنه در سطح لگن، بیشترین محیط بازو، محیط ران در قسمت میانی، بیشترین محیط عضله ساق پا، شاخص دور کمر به باسن و شاخص کورومیک زنان فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود ندارد. بین ارتفاع عمودی نشسته زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین درصد چربی، توده بدون چربی زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود ندارد. بین عدد آندومورفی زنان فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود ندارد. بین عدد مزومورفی و عدد اکتومورفی زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود دارد (بهره مند ، ۱۳۸۹).
پرنیان در سال ۱۳۸۹ به مقایسه شدت و شیوع ناهنجاری­های اندام فوقانی و تحتانی دانش آموزان پسر و دختر مقطع اول متوسطه شهرستان اسلام آباد غرب پرداخت. آزمودنی­ها ۵۰ نفر دختر و ۵۰ نفر پسر سال اول مقطع متوسطه بودند که به صورت نمونه گیری خوشه­ای تصادفی انتخاب گردیدند. نتایج حاصل نشان داد که بین میزان ناهنجاری کیفوز، لوردوز، زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری در آزمودنی­های پسر و دختر سال اول متوسطه تفاوت معناداری وجود دارد از طرف دیگر بین میزان شدت ناهنجاری کیفوز و لوردوز در پسر و دختر سال اول متوسطه تفاوت معناداری وجود دارد. در حالی که بین میزان شدت ناهنجاری پای پرانتزی و ضربدری در پسر و دختر سال اول متوسطه تفاوت معناداری وجود ندارد. در مجموع می­توان نتیجه گیری کرد که بین میزان شیوع و شدت ناهنجاری­ها در دختران و پسران سال اول متوسطه تفاوت آشکاری وجود دارد (پرنیان ، ۱۳۸۹).
قلعه شاهین در سال ۱۳۸۸ به مقایسه برخی ویژگی­های آنتروپومتریکی و فاکتور­های آمادگی جسمانی فوتسالیست­های دختر و پسر منتخب مدارس متوسطه شهرستان اسلام آباد غرب پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد میانگین شاخص­ های درصد چربی بدن، BMI، عرض لگن، انعطاف پذیری در فوتسالیست­های دختر بیشتر از فوتسالیست­های پسر است ولی این اختلاف تنها در مورد درصد چربی بدن و میزان انعطاف پذیری معنادار است. به جزء موارد فوق میانگین داده ­ها در تمامی متغیر­های آنتروپومتریکی (قد نشسته، قد ایستاده، طول دو دست در حالت کشیده، طول پا، عرض شانه، عرض زانو، عرض آرنج، عرض مچ دست، میحط بازو، محیط ساق، محیط مچ دست، محیط شانه­ها) و نیز رکورد فاکتور­های آمادگی جسمانی (میزان چابکی، استقامت عضلانی) به طور معناداری در پسران بیشتر از دختران بود (قلعه شاهین ، ۱۳۸۸).
سیاح در سال ۱۳۸۸ به مقایسه ویژگی­های آنتروپومتریکی، آمادگی جسمانی و آمادگی مهارتی دانشجویان پسر سال اول رشته تربیت بدنی با دانشجویان سال اول سایر رشته­ های دانشگاه زنجان پرداخت. یافته­های پژوهش نشان داد اختلاف معناداری بین دور قفسه سینه، درصد چربی، شاخص توده بدن، استقامت عضلانی، توان بی هوازی، چابکی، سرعت، نیروی عضلات دست، انعطاف پذیری و سرعت عکس العمل دست دو گروه وجود دارد. بین سن، قد و وزن این اختلاف معنادار نبود (سیاح ، ۱۳۸۸).
سالم و همکاران در سال ۱۳۸۸در تحقیقی با عنوان ارزیابی شاخص­ های تن سنجی در دختران مقاطع راهنمایی و دبیرستانی شهر رفسنجان، اندازه­ های تن سنجی شامل وزن، قد و دور کمر ۱۲۲۱ دختر دانش آموز را اندازه گرفتند و به این نتایج دست یافتند: ۲/۱۱% افراد دارای اضافه وزن، ۴/۲% چاق و ۳/۱۱% دارای کم وزنی بودند. میزان افراد مبتلا به اضافه وزن و چاقی بین دو گروه راهنمایی و دبیرستانی دارای اختلاف معنی داری بود (P <0/05). اندازه گیری دور کمر نشان داد که ۲/۱%نمونه­ها دارای چاقی مرکزی می­باشند. بین دور کمر و شاخص توده بدنی همبستگی آماری معناداری وجود داشت (۰۱/۰P < و ۰۸/۰= r). یافته­های آنان نشان داد که اضافه وزن، چاقی و کم وزنی یک مشکل معمولی بهداشتی در دانش آموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستانی شهر رفسنجان است (سالم و وزیری نزاد ، ۱۳۸۶).
صادقی و همکاران سال ۱۳۸۸ در بررسی ارتباط بین قدرت و انعطاف عضلات تنه با میزان قوس کایفوز پشتی در دانش ­آموزان پسر مقطع راهنمایی گزارش کردند که ارتباط معنی­داری بین کایفوز پشتی با تمام متغیر­های پیش­بین (قدرت عضلات بازکننده پشت، قدرت عضلات نزدیک­کننده کتف، انعطافعضلات تاکننده کمربند شانه­ای و انعطاف عضلات سینه­ای شکمی) وجود دارد. متغیر­های قدرت عضلات بازکننده پشتی و انعطاف عضلات سینه­ای شکمی و انعطاف تاکننده کمربند شانه­ای به عنوان مهم­ترین پیشگو­ها برای میزان تغییرات کایفوز پشتی معرفی شدند. با توجه به نتایج تحقیق چنین به نظر می­رسد که با کاهش قدرت عضلات بازکننده و نزدیک­کننده کتف، کاهش انعطاف سین­های شکمی و نیز تاکننده کمربند شان­های، میزان قوس کایفوز پشتی افزایش می­یابد (صادقی و همکاران ، ۱۳۸۸).
شجاع­الدین و همکاران در سال ۱۳۸۷ به بررسی ارتباط استقامت عضلات تنه و ویژگی­های آنتروپومتری با میزان درد­های کمری در ورزشکاران دارای ناهنجاری گودی کمر پرداختند. تعداد ۳۰ نفر از دانشجویان پسر دانشگاه تربیت معلم که ورزشکار بودند در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی­ها همه دارای گودی کمر و بر اساس شدت درد به سه دسته کمر درد خفیف و کمر درد متوسط و کمر درد شدید تقسیم ­بندی شدند. ویژگی­های آنتروپومتریکی آزمودنی­ها اندازه ­گیری شد. نتایج به دست آمده بیانگر این بود که با افزایش استقامت عضلات تنه میزان درد کمر کاهش می­یابد. همچنین بین برخی ویژگی­های آنتروپومتریکی آزمودنی­ها، شامل طول اندام فوقانی و تحتانی، پهنای لگن، پهنای شانه، قد نشسته و میزان درد کمر هیچ رابطه معنی­داری مشاهده نشد و تنها بین دامنه حرکتی کمر با میزان کمر درد رابطه معنی­داری وجود داشت. بنابراین چنین به نظر می­رسد که استقامت عضلانی کم در ناحیه عضلات شکم و پشت و کاهش دامنه حرکتی ورزشکاران در ناحیه کمری خطر ابتلا به کمردرد را افزایش می­دهد (شجاع الدین و همکاران، ۱۳۸۷).
عابدین در سال ۱۳۸۷ تحقیقی با عنوان مقایسه هوش هیجانی، سلامت روانی و کارکرد خانواده دانش ­آموزان دبیرستانی فرزند جانباز با معلول و عادی را انجام داد، یافته­های به دست آمده به طور کلی حاکی از آن بود که در خانواده جانبازان کناره­گیری عاطفی و هیجانی پدر و به همراه معلولیت وی با کاهش تعاملات و ارتباطات درون خانواده و تغییر الگو­های ارتباطی اعضاء با یکدیگر رابطه دارد. این تغییرات نیز به نوبه خود سبب کاهش هوش هیجانی فرزندان جانباز به ویژه در مؤلفه بین فردی و نیز سلامت روانی آنان و افزایش مشکلات اضطرابی و پرخاشگری آنان می­گردد (عابدی، ۱۳۸۷).
نعمتی و همکاران درسال ۱۳۸۷ در تحقیقی با عنوان بررسی عوامل تن سنجی دانش آموزان دختر ۱۹-۷ ساله اردبیل و مقایسه آن بااستاندارد NCHS با بهره گرفتن از روش نمونه گیری چند مرحله­ ای قد و وزن، ۳۹۹۶ دختر ۱۹-۷ ساله را اندازه گرفتند و به این نتیجه رسیدند که میانگین قد و وزن دختران شهری از همسالان روستایی خود بالاتراست. رشد قد آزمودنی­ها در فاصله سنی ۱۲-۹ سالگی بیشتر و حداکثر آن در نه سالگی و به میزان شش سانتی­متر در سال است. بیشترین میزان افزایش وزن دختران در سیزده سالگی و به مقدار پنج و نیم کیلوگرم در سال است. میانگین قد و وزن دختران اردبیلی در سنین مورد مطالعه ازهمسالان تهرانی، کرمان و اصفهانی کمتر است همچنین تمامی صدک­های قد و وزن و توده بدن دختران ۱۹-۷ ساله اردبیل از صدک­های مشابه خود در استاندارد NCHS کمتر است (نعمتی و همکاران، ۱۳۸۷).
باقرزاده و همکاران در سال ۱۳۸۶ به بررسی ارتباط توانایی­های حرکتی با آنتروپومتری و فعالیت جسمانی دانش ­آموزان ۱۲ تا ۱۵ ساله در شهر تهران پرداختند. به این منظور ۲۷۷ دختر و پسر ۱۲ تا ۱۵ ساله به شیوه تصادفی خوشه­ای انتخاب شدند. قد، وزن، شاخص توده بدن، ۹ نقطه چربی زیرپوستی، ۱۳ مورد دور اندام، ۸ مورد پهنا اندازه ­گیری شد. انواع تیپ بدنی مشخص شد. آزمون­های دو رفت و برگشت استقامتی ۲۰ متر، قدرت پنجه، پرش طول درجا، بارفیکس، درازونشست، دو رفت و برگشت ۱۰ در ۵ متر، ضربه زدن انگشت روی یک صفحه، انعطاف­پذیری و حرکات تعادلی فلامینگو برای سنجش توانایی­های حرکتی استفاده شد. ارتباط بین شاخص­ های آنتروپومتریکی و نتایج آزمون یوروفیت در حد متوسط بود که این مسئله به ویژه در آزمون­های تحمل وزن معنی­دار مشاهده شد. فعالیت جسمانی آزمودنی­ها به شاخص­ های آنتروپومتریکی آن­ها وابسته نبود، نتایج آزمون دو رفت و برگشت استقامتی در همه گروه ­های سنی در هر دو جنس ارتباط معنی­داری با فعالیت جسمانی داشت (باقرزاده و همکاران، ۱۳۸۶).
زرین سال ۸۵ در تحقیقی با عنوان آمادگی جسمانی و سلامت روانی دانش آموزان سال سوم دبیرستان در مقایسه با پیش دانشگاهی­ها به این نتایج رسید: در تمامی عوامل GHQ، وضعیت دانش آموزان سال سوم از دانش آموزان پیش دانشگاهی بهتر است، همه اختلاف­ها در سطح ۰۸/۰ معنا دار هستند، منتهی اگر سطح معناداری را ۰۵/۰ در نظر بگیریم تفاوت­ها تنها در اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی معنادار هستند آزمودنی­های دو گروه در عامل چابکی و درازونشست تفاوت معناداری ندارند ولی تفاوت آن­ها در سایر عوامل معنادار است. به عبارت دیگر دانش آموزان پیش دانشگاهی در نمره کلی آمادگی جسمانی و نمرات دوی ۵۴۰ متر، بارفیکس، و انعطاف به طور معناداری از سال سومی­ها ضعیف­تر بوده‌اند. نمره کلی آمادگی جسمانی نه با نمره کلی GHQ و نه با هیچ یک از خرده مقیاس­های آن ارتباط معناداری ندارد. به طور کلی، نتایج تحقیق حاضر نشان
می­دهد در سنی که انسان­ها باید بیشترین رشد، شادی و نشاط و کم­ترین استرس را داشته باشند، دانش آموزان پسر ما به شدت تحت فشار هستند، طوری که تمام مقیاس­های سلامت و رشد آن­ها وارونه شده و از سال سوم به پیش دانشگاهی با رشد منفی مواجه هستیم (زرین، ۱۳۸۵).
باژن و همکاران در سال ۱۳۸۵ در مقاله خود تحت عنوان الگوی توزیع چربی بدن (نسبت دور کمر به دور باسن) و ارتباط آن با نمایه توده بدن در دختران دبیرستانی شهر لاهیجان به اندازه گیری شاخص­ های تن سنجی قد، وزن، دور کمر و دور باسن ۴۰۰ دختر پرداختند و به این نتایج دست یافتند: ۸/۱۴% دختران دارای اضافه وزن و ۳/۵% آنان چاق بودند. بر اساس شاخص دور کمر به باسن، ۵/۲۱% کل نمونه­های مورد بررسی و ۷/۶۶% دختران چاق، چاقی شکمی داشتند. همبستگی مثبت و معناداری بین نمایه­ی توده بدنی و دور کمر به دور باسن مشاهده کردند (۰۰۰۱/۰P <، ۳۵/۰=r) (باژن و همکاران، ۱۳۸۵).
فولادگر در سال ۱۳۸۵ در پژوهش خود با عنوان مقایسه برخی ویژگی­های آنتروپومتریکی در دانش آموزان پسر دوره دبیرستان شهر اصفهان با سطوح فعالیت بدنی مختلف، ۱۳۱۶ نفر را از نظر قد، وزن، ضخامت چربی زیرپوستی ۴ ناحیه سه سر بازویی، ساق پا، شکم و فوق خاصره مورد اندازه گیری قرار داد. این محقق با بهره گرفتن از پرسشنامه فعالیت بدنی بک دانش آموزان را درسه طبقه غیر فعال، فعالیت متوسط و فعال طبقه بندی کرده و ارتباط بین ویژگی­های آنتروپومتریکی و سطح فعالیت بدنی را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که سطح فعالیت بدنی افراد می ­تواند روی قد، وزن، شاخص توده بدنی، مجموع چربی زیرپوستی در ناحیه سه سر بازویی و ساق پا و درصد چربی آن­ها اثر گذار باشد. ضمن اینکه افزایش فعالیت از سطح متوسط به فعال روی عوامل مذکور را چندان تأثیر گذار گزارش نکرد (فولادگر، ۱۳۸۵).
صمدی در سال ۱۳۸۵ در تحقیق خود با عنوان پیش بینی و مقایسه سهم متغیر­های آنتروپومتری در انعطاف پذیری مفصل ران در فوتبالیست­ها و غیر ورزشکاران به این نتیجه رسید که متغیر­های آنتروپومتریکی با انعطاف پذیری مفصل ران ارتباط دارند و مدعی شد که توجه به این متغیر­ها در توانبخشی ورزشی و سنجش انعطاف پذیری این مفصل مؤثر است (صمدی، ۱۳۸۵).
امینیان رضوی و همکاران در سال ۱۳۸۵ به بررسی مقایسه عوامل جسمانی و ترکیب بدنی کشتی گیران زبده با افراد غیر ورزشکار پرداختند. بدین منظور ۳۰ نفر در دو گروه تحت عنوان حجم نمونه از جامعه آماری کشتی گیران زبده و افراد غیر ورزشکار انتخاب شدند. فاکتور­های مورد نظر ارزیابی شد و نتایج را به این صورت اعلام کردند: درصد چربی بدن، قدرت، سرعت، چابکی کشتی گیران با افراد غیر ورزشکار به صورت معناداری تفاوت داشت. با این حال در مقادیر توده بدون چربی و شاخص توده بدن تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. همچنین در بررسی رابطه بین درصد چربی با سرعت، چابکی با سرعت و قد با چابکی همبستگی معناداری مشاهده نشد (امینیان رضوی و همکاران، ۱۳۸۵).
جعفری و همکاران در ۱۳۸۵ به بررسی ویژگی­های آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی (زیست حرکتی) تکنواندوکاران برتر زن ایرانی و تعیین ارتباط بین این ویژگی با موفقیت­های آنان پرداختند. نمونه آماری ۲۵ تکواندوکار زن برتر بودند. یافته­های پژوهش نشان داد که ارتباط معناداری بین BMI، سرعت، توان بی هوازی، چابکی، درصد چربی و زمان عکس العمل با موفقیت زنان تکواندوکار برتر وجود دارد (جعفری و همکاران، ۱۳۸۴).
علیان در سال ۱۳۸۴ در تحقیقی با عنوان مقایسه هوش هیجانی قهرمانان و ورزشکاران رشته­ های گروهی و انفرادی با افراد غیر ورزشکار را انجام داد، در سطح ۹۵ درصد اطمینان نتایج حاکی از آن بود که تفاوت ورزشکاران از نظر هوش هیجانی کلی، هوش درون فردی، هوش بین فردی، سازگاری، کنترل استرس و خلق عمومی نسبت به افراد غیر ورزشکار معنادار است. همچنین تفاوت قهرمانان ورزشی در مقایسه با سایر ورزشکاران علاوه بر موارد فوق در خرده آزمون­های خودآگاهی هیجانی، ابراز وجود، احترام به خود، استقلال، همدلی، مسئولیت پذیری اجتماعی، حل مسئله، آزمون واقعیت، انعطاف پذیری، تحمل استرس، کنترل تکانه و خوش بینی معنادار بود سطح هوش بین فردی در ورزشکاران رشته­ های گروهی بیشتر از ورزشکاران رشته­ های انفرادی بود. از نظر خلق عمومی (شادکامی و خوش بینی) تفاوت ورزشکاران نسبت به غیرورزشکاران، همچنین سازگاری ورزشکاران به طور معناداری بالاتر از غیر ورزشکاران بود (علیان، ۱۳۸۴).
سلامی در سال ۱۳۸۳ به بررسی تغییرات عوامل آمادگی جسمانی حرکتی در طول نیمسال اول در دانشجویان دختر دانشگاه تربیت معلم پرداخت. در این تحقیق قابلیت ­های جسمانی حرکتی
آزمودنی­ها شامل استقامت قلبی- تنفسی، توان انفجاری دست برتر، استقامت عضلات شکم،
انعطاف­پذیری تنه (آزمون باز شدن تنه)، تعادل، توان غیرهوازی، سرعت و چابکی در ابتدا و انتهای نیمسال مورد بررسی قرار گرفت. یافته­های تحقیق نشان داد که شرکت در کلاس­های آمادگی جسمانی و شنا در نیمسال اول باعث افزایش معناداری در استقامت قلبی و تنفسی و بهبود استقامت در عضلات شکم و کاهش توان بی­هوازی شده است، اما در قابلیت انعطاف­پذیری تنه و تعادل تفاوت معنی­داری مشاهده نشد (شامرادلد، ۱۳۸۳).
شامرادلو در سال ۱۳۸۳ در تحقیقی با عنوان مقایسه نقش هوش هیجانی و هوش شناختی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی شهر تهران پرداخت. یافته­های پژوهش نشان داد که توان پیش بینی هوش هیجانی در پیشرفت تحصیلی تقریباً دو برابر هوش شناختی است. همچنین از بین مؤلفه­ های هوش هیجانی، مؤلفه­ های خود شکوفایی و خود آگاهی هیجانی نقش بیشتری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی داشتند. از یافته­های دیگر پژوهش همبستگی ضعیف در حدود (r=0/08) بین هوش هیجانی و هوش شناختی بود. مقایسه هوش هیجانی در بین پسران و دختران هم نشان داد که دختران در خرده مقیاس­های خود آگاهی هیجانی و رابطه بین فردی به طور معناداری نمرات بالاتری نسبت به پسران مشاهده نشد. در نهایت اینکه هوش هیجانی نسبت به هوش شناختی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی از توان بیشتری برخوردار است (ملکی نظم آباد، ۱۳۸۳).
ملکی نظام آباد در سال ۱۳۸۳ در پژوهشی با عنوان تدوین مقیاس قد، وزن و نسبت­های طولی و عرضی کودکان ۱۱-۷ ساله میاندوآب به این نتیجه رسید که قد، وزن، طول بالاتنه و پایین تنه، عرض شانه و عرض لگن با بالا رفتن سن افزایش پیدا می­ کند ولی نسبت­های مورد بررسی نشان دادند که نسبت طول بالاتنه به قد با افزایش سن کاهش پیدا می­ کند و نسبت عرض لگن به عرض شانه با بالا رفتن سن تغییرات محسوسی پیدا نمی­کند. ولی مقایسه قد، وزن و نسبت وزن به قد کودکان آمریکایی با کودکان ایرانی نشان داد که قد و وزن کودکان میاندوآبی به طور معناداری بالاتر است (احمدی، ۱۳۸۳).
احمدی در سال ۱۳۸۳ در تحقیقی با عنوان تعیین ارتباط بین اندازه­ های آنتروپومتریکی اندام تحتانی با اجرای دو سرعت، قدرت، توان و انعطاف­پذیری دانش ­آموزان دختر دونده منتخب دوره متوسطه شهر تهران، به نتایج زیر دست یافت: بین توان با طول اندام تحتانی (پا، ران، ساق)، محیط اندام تحتانی (باسن، ران، ساق)، پهنای اندام تحتانی (لگن، زانو، قوزک)، قد و وزن، توده چربی بدن و شاخص­ های توده بدنی همبستگی مثبت و معنی­داری به دست آورد، در حالی که بین اندازه­ های آنتروپومتریکی اندام تحتانی با میزان قدرت، انعطاف­پذیری و دو سرعت همبستگی معنادار نبود (احمدی، ۱۳۸۱).
هشیری در سال ۱۳۸۲ در تحقیقی با عنوان هنجاریابی پرسشنامه هوش هیجانی بار- اُن (EQ) برای ارزیابی جنبه­ های مختلف هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه­ های تهران، به این نتیجه رسید که بین دانشجویان پسر و دختر در نمره کل هوش هیجانی تفاوت معنادار وجود دارد و دختران به طور معناداری دارای نمره هوش هیجانی بالاتری هستند (هشیری، ۱۳۸۲).
احمدی (۱۳۸۱) پژوهشی را تحت عنوان بررسی میزان ناهنجاری­های اندام بالاتنه دانشجویان در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام داده است و به این نتایج رسید که ۹۳ درصد غیر ورزشکاران دچار حداقل یک ناهنجاری بودند ولی در گروه ورزشکاران ۲۱ درصد ناهنجاری جسمی دیده شد. ضمنا درصد شیوع دانشجویان به ناهنجاری­ها بدین صورت بود که ۷۹ درصد افتادگی شانه، ۵۸ درصد لوردوز کمر، ۳۲ درصد لودوز گردن، ۱۴ درصد عارضه کج گردنی، ۸۱ درصد کیفوز پشتی و ۳ درصد اسکولیوز داشته اند (حسینی، ۱۳۹۰).
برسلانی، راضیه در سال ۱۳۸۱ با اندازه ­گیری میزان فعالیت بدنی زنان ۴۰-۲۰ سال شهر اهواز نشان داد در مقادیر درصد چربی بدن، نسبت قد به وزن، نسبت دور کمر به لگن و شاخص توده بدن زنان فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود دارد و میزان این شاخص­ های پیکرسنجی در گروه غیر فعال بیشتر از گروه فعال است (رحمانی نیا و سعیدی، ۱۳۷۹).
دریانوش درسال ۱۳۸۰ در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه برخیمتغیرهایآنتروپومتریکی و انعطاف پذیری با آزمون SIT & REACH در بین ۱۵۰ دانش آموز ۱۰ تا ۱۲ ساله، به اندازه گیری رابطه متغیر­های آنتروپومتریک شامل: قد، وزن، طول دست، طول پا، طول قد نشسته و آزمون­های انعطاف پذیری ستون فقرات، مچ پا، ران و آزمون SIT & REACH پرداخته و نتیجه گرفت که طول قد تأثیر معناداری بر آزمون SIT & REACH دارد (P= 0/031). در مورد طول دست، طول پا و قد نشسته ارتباط معناداری با آزمون SIT & REACHمشاهده نکرد. بین انعطاف پذیری کمر و ستون فقرات با این آزمون ارتباط معناداری وجود نداشت. بین انعطاف پذیری ران (عضلات همسترینگ) و مفصل مچ پا با آزمون SIT & REACHارتباط معنادار بود (کیهانی، ۱۳۷۵).
رحمانی نیا و سعیدی (۱۳۷۹) به تعیین ارتباط بین برآورد درصد چربی بدن با نتایج اندازه ­گیری ابعاد بدن در زنان ورزشکار و غیر ورزشکار پرداخت. گروه ۱ را دختران ورزشکار طراز اول کشور (اعضای تیم­های ملی کشور) و گروه ۲ را دختران غیر ورزشکار قرار داد. نمونه گروه با میانگین سنی ۵ ۲۲ سال از میان ورزشکاران از رشته­ های دو و میدانی، والیبال، شنا، بسکتبال، ژیمناستیک و کاراته در دومین دوره مسابقات همبستگی بانوان کشور­های اسلامی و نمونه گروه ۲، ۱۰۰ نفر از دانشجویان غیر تربیت بدنی دانشگاه گیلان انتخاب شدند. متغیر­های مورد بررسی عبارت بودند از قد، وزن، سن، میزان چربی بدن (با بهره گرفتن از کالیپر) و ابعاد بدن (اندازه دور باسن، دور کمر، دور شکم، دور ران، کمربند شان­های، طول پا، طول دست، دور مچ دست، مچ پا و طول تنه) (با بهره گرفتن از متر نواری مورد سنجش قرار گرفت. از یافته­های پژوهش می­توان نتیجه گرفت که بین برآورد درصد چربی بدن و اندازه گیری دور اندام در گروه دختران غیر ورزشکار ارتباط معنی داری وجود دارد. این ارتباط معنی دار در اندازه­ های دور باسن ۵۹/۰ دور کمر ۷۹/۰ دور مچ پا ۵۳/۰، دور شکم ۷۷/۰ و دور ران ۷۸/۰ و دور مچ دست ۶۶/۰ و کمربند شانه ۲۲/۰ (۰۵/۰ p برای همه) دیده می­ شود. در سایر اندام­ها ارتباط معناداری مشاهده نشد (شمس آبادی، ۱۳۸۳).
کیهانی در سال ۱۳۷۵ به توصیف و مقایسه ناهنجاری­های ستون فقرات و اندام تحتانی دانش آموزان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار در مدارس متوسط شهر شیراز پرداخت و چنین گزارش کرد که ورزشکاران ۵/۸۱% و غیر ورزشکاران ۷۱/۹۲% دچار ناهنجاری جسمانی است. اصلی­ترین عارضه ورزشکاران و غیر ورزشکاران لوردوز کمری به ترتیب ۷/۳۴% و ۸/۷۰% گزارش شد. اصلی­ترین عارضه در اندام تحتانی ورزشکاران و غیر ورزشکاران زانوی پرانتزی به ترتیب ۹/۵۶% و ۱/۵۲% گزارش شد. بین تیپ بدنی و ناهنجاری­های انحراف جانبی سر، پشت کج، تیلت جانبی لگن، انحراف کمر به جلو و عقب، پشت گرد، پای صاف، پای گود و شست کج ارتباط معناداری گزارش نشد (۱۰۱).
۲.۷.۲. تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
گاش و همکاران در سال ۲۰۱۰تحقیقی با عنوان شاخص­ های آنتروپومتریکی و ترکیب بدنی در زنان هندی قبل و بعد از یائسگی را انجام دادند در این تحقیق ۲۴۵ زن سالم ۲۵ تا ۶۵ ساله را مورد اندازه‌گیری قرار دادند اندازه­ های آنتروپومتری مثل قد، وزن. . . و درصد چربی بدن (%BF) و شاخص توده بدنی (BMI) اندازه گیری شدند. آزمودنی­ها به دو گروه قبل از یائسگی و بعداز یائسگی تقسیم شدند و روش تحلیل واریانس یکراهه مشخص کرد که تفاوت گروهی معناداری برای سنو%BF و WHR بین گروه­ ها وجود دارد. از نتایج قابل توجه این تحقیق می­توان به این مورد اشاره کرد که تفاوت معناداری برای وضعیت چاقی مرکزی بین دو گروه مشاهده شد (۱۰۲).
موسایگر و دی سوزا در سال ۲۰۰۹ در تحقیقی با عنوان ویژگی­های آنتروپومتری دانش آموزان هندی مقیم بحرین، ۱۴۳۷ دانش آموز شامل ۷۱۸ پسر و ۷۱۹ دختر در دامنه سنی ۶ تا ۱۸ سال را مورد بررسی قرار دادند. قد، وزن، محیط بازو در قسمت فوقانی، چربی زیرپوستی دو سر، سه سر، تحت کتفی و فوق خاصره­ای این افراد را اندازه گرفتند و چنین نتیجه گیری کردند که میانه قد پسران بین صدک ده و بیست و پنجم استاندارد رشد NCHSقرار دارد. در دختران قد، بین صدک پنج و بیست و پنج متغیر بوده، میانه وزن پسران بین صدک بیست و پنج و پنجاهم مقادیر استاندارد و در دختران وزن بین صدک بیست و پنج و پنجاه در نوسان بود. دختران BMI و درصد چربی بالاتری نسبت به پسران داشتند. میانه برای BMI هر دو گروه بین صدک پنج تا هفتاد و پنجم نمودار استاندارد بود در مقایسه با همتایان بحرینی دو الگوی متفاوت رشد مشاهده شد. همچنین در مقایسه با اطلاعات قدیمی­تر کودکان هندی بلندتر و سنگین­تر از همتایان بحرینی خود بودند اگرچه براساس اطلاعات جدید عکس این مطلب نمایان شده به گونه ­ای که کودکان بحرینی بلند قدتر و با توجه به BMI بالاترشان، سنگین­تر بودند (۱۰۳).
گرید و سرونت در سال ۲۰۰۹ به ارتباط بین شاخص توده بدن و ترکیب بدن در ورزشکاران نخبه پرداختند. هدف این بود که آیا BMI یک ورزشکار به اجزاء آنتروپومتریکی خاصی مرتبط است یا خیر. پارامتر­های آنتروپومتریک بدن در ۳۹۷۱ قهرمان ورزشی مطابق با معادله­های جامعه بین المللی برای بدن سنجی پیشرفته تعیین شد. مقادیر متوسط یافت شده در پارامتر­های آنتروپومتریک مختلف به استثنای درصد توده استخوان، ارتباط با BMI را افزایش داد. قهرمانانی که BMI آن­ها نرمال و تا ۲۷ باشد و نیز آن­هایی که مقادیر بالاتری تا ۳۰ الی ۳۳ نشان دادند یا درصد چربی­شان افزایش مثبتی نشان داد اما درصد استخوان و ماهیچه­هایشان افزایشی نشان نداد. نتایج نشان داد که در قهرمانان BMI همبستگی بالایی با میزان چربی دارد. اندازه­ها نشان داد ورزشکارانی که خوب تمرین کرده ­اند. تمایل به نشان دادن محتوای عضلانی مطلوبی دارند و به هر حال ضرایب اصلاحی نشان دادند که BMI به عنوان اندازه گیری مستقیم محتوای چربی بدن در ورزشکاران نمی­تواند استفاده شود (گیو و ژانگ، ۲۰۰۸).
چی یونگ در سال ۲۰۰۸ به بررسی آماری ناهنجاری­های قامتی و فاکتور­های مرتبط در نوجوانان چینی پرداخت. این مطالعه بررسی کرد درجه شیوع ناهنجاری در قامت مشترک در بین نوجوانان را و تعیین کرد آیا ارتباط معناداری بین تعداد قامت نابهنجار با اختلالات روانی و علائم اسکلتی عضلانی وجود دارد، نتایج نشان داد اغلب نابهنجاری قامتی شانه نابرابر (۳۶%) و به دنبال آن وضعیت سر به جلو (۲۵%) بود. شیوع پوسچر سر به جلوی برای پسران دانش آموز از دختران بیشتر بود. همچنین گروه با فشار روانی بالا نسبت به گروه با فشار روانی پایین نشان دادند درصد شانه نابرابری بیشتری را در نهایت همبستگی بالایی در بین نمرات قامت نابهنجار، فشار روانی و نشانه­ های عضلانی اسکلتی مشاهده نشد (اوکاید، ۲۰۰۷).
جو و همکاران در سال ۲۰۰۸ گزارش کردند که شاخص توده بدنی بیش از ۲۴ کیلوگرم بر مجذور قد و یا نسبت دور کمر به دور لگن بیش از ۸۵% ممکن است باعث افزایش اندازه­ های انحنا­های ستون فقرات و همچنین درد کمر شود. همچنین ارتباط معناداری بین شاخص توده بدنی و لوردوزیس کمری مشاهده کردند. در حالیکه هیچ ارتباطی بین قد و وزن و لوردوزیس کمری زمانی که به عنوان متغیر­های مستقل در نظر گرفته شدند مشاهده نکردند (الیساوت و همکاران، ۲۰۰۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ق.ظ ]




۲-۲-۲ بعد از هفت سالگی
مطابق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی، پس از هفت سالگی، حضانت طفل با پدر است. مطابق تبصره این ماده :« بعد از هفت سالگی در صورت حدوث اختلاف، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می‌باشد ». بعد از هفت سالگی به‌منظور حمایت از کودک و رعایت مصلحت وی درصورت بروز اختلاف بین ابوین در زمینه حضانت، دادگاه به هر ترتیب که تشخیص دهد با رعایت مصلحت کودک، تصمیم خواهد گرفت و حتی ممکن است حضانت طفل را به فرد ثالثی غیر از ابوین واگذار کند[۱۷۱]. ممکن است گفته شود : در این ماده، حق تقدم مادر تا هفت سالگی کودک شناخته شده ‌است ولی درمورد پدر، حضانت درصورتی پس از هفت سال به او می‌رسد که مادر راضی باشد، زیرا درصورت حدوث اختلاف، دادگاه بر مبنای مصلحت طفل تصمیم می‌گیرد. ولی باید توجه داشت که از جمع حکم ماده ۱۱۶۹ و تبصره آن چنین برمی‌آید که پس از هفت سالگی پدر مقدم بر حضانت است، مگر این‌که مادر مدعی عدم لیاقت یا توانایی او یا به خطر افتادن سلامت و مصلحت کودک شود و تنها عدم رضایت او کافی نیست. در این صورت است که دادگاه باید تصمیم بگیرد[۱۷۲].
۳-۲دیدگاه قانون حمایت از خانواده
قانون‌گذار در قانون مدنی با رعایت مصلحت کودک به تعیین اولویت پدر و مادر در حضانت می‌پردازد. اما قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۵۳ و مصوب سال ۱۳۹۱ هیچ یک از پدر و مادر را بر یکدیگر مقدم ننموده‌اند.
ماده ۱۲ قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۵۳ مقرّر می‌کند :« در کلیه مواردی که گواهی عدم امکان سازش صادر می‌شود دادگاه ترتیب نگاهداری اطفال … را باتوجه به وضع اخلاقی و مالی طرفین و مصلحت اطفال معین ‌می‌کند …». در این ماده، آزادی بیشتری نسبت به قانون مدنی به دادگاه داده شده تا باتوجه به وضع طرفین و مصلحت طفل، درمورد حضانت او تصمیم‌گیری کند و طفل را به هر شخصی اعم از پدر، مادر یا شخص ثالث که تشخیص دهد از نظر مالی و اخلاقی شایسته‌تر است بسپارد و همچنین مطابق تبصره ماده ۱۹ می‌تواند درصورت لزوم در رأی خود تجدیدنظر کند. این تبصره چنین بیان می‌دارد :« … هرگاه در وضع طفل یا والدین یا سرپرستی که از طرف دادگاه معین شده تغییری حاصل‌ شود که تجدیدنظر در میزان نفقه یا هزینه‌ نگاهداری یا حضانت یا حق ملاقات با اطفال را ایجاب کند دادگاه می‌تواند در تصمیم قبلی‌خود تجدیدنظر نماید ».
اما باید پذیرفت که مفاد قانون مدنی، درمورد حق تقدم مادر و پدر دربرابر یکدیگر، درعمل همیشه سایه‌ای بر سر تصمیم دادگاه‌ها داشته ‌است. زیرا، باید دلایل قاطعی وجود داشته‌باشد تا بتوان طفلی را از آغوش مادر جدا کرد یا پدری را از سرپرستی فرزند خود محروم ساخت[۱۷۳].
از ظاهر ماده ۱۲ چنین برمی‌آید که مقررات مذکور فقط درمواردی لازم‌الاجرا است که اختلاف زناشویی منجر به صدور گواهی عدم امکان سازش برای طلاق شود یا پدر و مادر قبل از تصویب قانون حمایت از خانواده از هم جدا شده و ترتیب رضایت‌بخشی برای نگاهداری طفل نداده باشند؛ لیکن روح قانون حمایت از خانواده و وحدت ملاک و مصلحت طفل اقتضا می‌کند که به‌طور کلی اختیار تعیین شخص مناسب برای حضانت، درصورت بروز اختلاف، به دادگاه واگذار شود، اعم از این‌که مسئله طلاق و صدور گواهی عدم امکان سازش برای آن درمیان باشد یا نه[۱۷۴].

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ نیز در چند ماده به مصلحت طفل به عنوان معیار و مبنای تصمیم دادگاه اشاره کرده و به‌ویژه در ماده ۴۵ چنین مقرّر داشته است :« رعایت غبطه و مصلحت کودکان و نوجوانان در کلیه تصمیمات دادگاه‌ها و مقامات اجرایی الزامی است ». بنابراین هرگاه مصلحت کودک اقتضاء کند، دادگاه می‌تواند حق تقدم پدر و مادر را نادیده بگیرد و درخصوص حضانت طفل هر تصمیمی را که شایسته می‌داند اتخاذ نماید. پس اگر کودک در هفت سال اول زندگی خود باشد و دادگاه چنین تشخیص دهد که زندگی درکنار مادر به‌ضرر طفل است و مصلحت او اقتضا نماید که حضانت کودک را به پدر و یا شخص ثالث واگذار نماید و یا بعد از هفت سالگی، ماندن نزد مادر را به‌مصلحت او بداند، مطابق قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ این اختیار را دارد که به تشخیص خود عمل کرده و به‌روش مقتضی مصالح و منافع طفل را تأمین نماید.
ب – در صورت فوت والدین
درمورد حضانت طفل در هنگامی‌که یکی از والدین اعم از پدر یا مادر فوت نماید یا زمانی که هیچ ‌یک از والدین درقید حیات نباشند، نظرات متفاوتی در میان فقها و حقوق‌دانان مطرح شده است.
۱ – درصورت فوت یکی از والدین
۱-۱دیدگاه فقهی
۱-۱-۱ در صورت فوت پدر
فقهای امامیه بر این باورند که اگر پدر طفل، بعد از انتقال حضانت به او و یا قبل از آن[۱۷۵] فوت کند یا برده و یا کافر باشد[۱۷۶]، مادر به حضانت طفل بر وصی پدر و سایر اقارب پدر، مقدم است[۱۷۷] حتی اگر ازدواج کرده باشد[۱۷۸]. و ازدواج کردن مادر تنها درصورت زنده بودن پدر، مؤثر است زیرا بین او و پدر طفل، در خصوص حضانت کودک نزاع به‌وجود می‌آید و بنابراین مادر صرفاً تا هنگامی‌که ازدواج نکرده حق حضانت دارد. و معلوم است که این مانع در صورت مرگ پدر دیگر وجود نخواهد داشت[۱۷۹].
۲-۱-۱ در صورت فوت مادر
بنابر نظر فقها اگر مادر، هنگامی‌که حضانت طفل برعهده او است فوت کند، پدرکودک به‌دلیل برتری او بر اقارب مادر و همچنین به‌دلیل اجماع فقها، نسبت به وصی مادر و همچنین نسبت به پدر و مادر او به حضانت طفل، شایسته‌تر است[۱۸۰].
۲-۱دیدگاه قانونی
۱-۲-۱در صورت فوت پدر
مطابق ماده ۱۱۷۱ قانون مدنی :« در صورت فوت یکی از ابوین، حضانت طفل با آن‌که زنده است خواهد بود، هرچند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد ». قیم در این ماده، بر خلاف اصطلاح معمول در حقوق جدید، به‌معنی وصی به کار رفته است. مقصود این است که اگر پدر طفل برای سرپرستی و اداره اموال فرزند خود وصی معین کرده باشد، در صورت فوت او، حضانت بر عهده مادر خواهد بود نه وصی منصوب[۱۸۱]؛ زیرا وصی نماینده موصی است که در نبود او اعمال و وظایف ولایت را انجام می‌دهد، بنابراین با وجود دیگری که خود دارای حق حضانت است نماینده سمتی ندارد[۱۸۲]. همچنین هنگامی‌که پدر فوت کرده و طفل دارای جدپدری است همین حکم جاری است و جدپدری نمی‌تواند با این استدلال که ولی‌قهری طفل محسوب می‌شود مادر را از حق حضانت خود محروم سازد.
مادر نیز نمی‌تواند از حضانت طفل خود امتناع ورزد؛ زیرا براساس ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی نگاهداری اطفال همان‌گونه که حق ابوین است، تکلیف آن‌ها نیز محسوب می‌شود و درصورت امتناع، مطابق ماده ۱۱۷۲ به این‌کار الزام می‌شود و اگر الزام مؤثر واقع نشود حضانت را به‌ خرج مادر تأمین می‌کند.
همچنین شوهر کردن مادر به خودی خود مانعی در حق حضانت او ایجاد نمی کند و دادگاه در صورتی حضانت را از مادر سلب می‌کند که ضرورتی آن را اقتضاء کند[۱۸۳].
۲-۲-۱در صورت فوت مادر
به‌موجب ماده ۱۱۷۱ قانون مدنی، درصورتی‌که مادر عهده‌دار امر حضانت باشد و در این زمان فوت نماید، حضانت با پدر طفل خواهد بود و پدر نیز همان‌گونه که درمورد مادر بیان شد نمی‌تواند از حضانت طفل امتناع نماید و درصورت خودداری از انجام وظایف حضانت، مشمول ضمانت اجرای ذکر شده در ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی می‌شود.
۳-۱دیدگاه قانون حمایت از خانواده
۱-۳-۱درصورت فوت پدر
درصورتی‌که پدر درقید حیات نباشد، قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۵۳ درمورد حضانت طفل حکم صریحی ندارد اما باتوجه به این‌که این قانون مصلحت طفل را مورد توجه قرار داده ‌است، دادگاه این اختیار را دارد که در هرمورد هر تصمیمی را که مناسب‌تر به حال کودک است اتخاذ ‌نماید؛ ولی همان‌گونه که درمورد جدایی پدر و مادر بیان شد، اولویت ابوین اصولاً باقی است و دادگاه به آن توجه لازم خواهد کرد[۱۸۴]و فقط درصورتی‌که مصلحت کودک اقتضاء کند از حق تقدم ابوین چشم پوشی می‌کند. بنابراین درصورت فوت پدر، مادر که نسبت به فرزند خود از سایرین مهربان‌تر و دلسوزتر است، درخصوص حضانت طفل از دیگران شایسته‌تر می‌باشد مگر دلیلی مبنی بر عدم صلاحیت مادر وجود داشته ‌باشد که در این ‌صورت دادگاه می‌تواند حضانت را به هر شخصی که تشخیص دهد برای حضانت طفل صلاحیت دارد محول کند.
برخلاف قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳، قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ تکلیف حضانت طفل را درصورت فوت پدر مشخص نموده و در ماده ۴۳ حضانت را برعهده مادر قرار داده ‌است. این ماده چنین بیان می‌دارد :« حضانت فرزندانی که پدرشان فوت شده با مادر آن‌ها است مگر آن‌که دادگاه به تقاضای ولی‌قهری یا دادستان، اعطای حضانت به مادر را خلاف مصلحت فرزند تشخیص دهد ». از آن‌جا که در این قانون مصالح طفل بر مصالح و منافع افراد دیگر مقدم است، چنانچه مصلحت کودک اقتضاء نماید، دادگاه می‌تواند از حکم صدر ماده ۴۳ صرف نظر کرده، حضانت طفل را به هر شخصی که مناسب بداند محول کند.
۲-۳-۱درصورت فوت مادر
قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ درمورد فوت مادر نیز تکلیفی را مشخص ننموده ‌است اما همان‌گونه که ذکر شد، درمورد حضانت طفل، حق تقدم پدر و مادر مورد توجه دادگاه قرار خواهد گرفت و به‌دلیل رعایت مصالح کودک بهتر است حتی‌الامکان حضانت او با والدین باشد؛ بنابراین درصورت فوت مادر، دادگاه متوجه پدر می‌شود و حضانت را به او محول می کند مگر این‌که پدر شایستگی نگهداری از طفل را نداشته ‌باشد که در این‌صورت براساس ماده ۱۳ این قانون، دادگاه می‌تواند کودک را از پدر گرفته و حضانت را به هر شخصی که مقتضی بداند واگذار کند.
قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ نیز درمورد فوت مادر حکم صریحی ندارد و با رجوع به قانون مدنی و همچنین باتوجه به این‌که قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۹۱ مصلحت طفل را محور تمام تصمیمات قرار داده است، می‌توان چنین اظهار نظر کرد که چنانچه اعطای حضانت به پدر خلاف مصلحت کودک نباشد، دادگاه پس از فوت مادر، حضانت را به پدر محول می‌کند و در‌صورت احراز عدم شایستگی و صلاحیت پدر برای حضانت از کودک خود، می‌تواند هر تصمیمی را که مناسب‌تر به حال طفل بداند در جهت تأمین مصالح او اتخاذ ‌نماید.
۲ – در صورت فوت هر دو پدر و مادر
۱-۲دیدگاه فقها
در این خصوص بین فقهای امامیه اختلاف نظر وجود دارد :
– عده ای معتقدند که اگر پدر و مادر فوت کنند حضانت کودک با پدرِ پدر (جدپدری) است[۱۸۵] زیرا جدپدری، به‌منزله پدر است و در امور مالی و غیر مالی طفل، بر او ولایت دارد بنابراین حضانت نیز برعهده او می‌باشد و از سایر اقارب نسبت به حضانت شایسته‌تر است[۱۸۶]. در این میان عده‌ای معتقدند که فقط پدر و مادر و جدپدری حق حضانت بر طفل را دارند و افراد دیگر ولایتی بر کودک ندارند[۱۸۷]. فاضل لنکرانی در بیان نظر این گروه فرموده هنگامی‌که جدپدری زنده نباشد، اگر کودک مال‌دار باشد، حاکم کسی را اجیر می‌کند تا حضانت طفل را برعهده بگیرد و اگر کودک از خود مالی نداشته نباشد بر مردم واجب کفایی است که حضانت طفل را برعهده بگیرند[۱۸۸]. ولی گروه دیگر بر این اعتقادند که درصورت فقدان جدپدری حضانت برعهده خویشاوندان کودک به ترتیب ارث ( الاقرب فالاقرب ) خواهد بود[۱۸۹]و درصورت تعدد اقارب که در درجه میراث، مساوی‌اند رجوع به قرعه می‌شود[۱۹۰]. اگر پدر یا جدپدری، وصی داشته باشد در این‌که حضانت به خویشان محول می‌شود و یا حضانت برعهده وصی قرار می‌گیرد و بعد از وصی بردوش خویشان قرار می‌گیرد دو وجه است و در هر حال مصالحه و تسالم نباید ترک شود[۱۹۱]؛ بنابراین می‌توان گفت به‌دلیل اطلاق آیه اولی‌الرحام، حضانت به خویشان محول می‌گردد و یا به‌دلیل این‌که وصیت پدر در حق فرزندش نافذ است و همچنین وصی به‌منزله موصی است، وصی عهده‌دار حضانت می‌باشد[۱۹۲]. درصورتی‌که هیچ یک از پدر و مادر، جدپدری، وصی و اقارب نباشند، حضانت طفل برعهده حاکم است و بعد از او حضانت کودک بر مسلمانان واجب کفایی است[۱۹۳].
– گروه دیگر بر این عقیده‌اند که درصورت فقدان پدر و مادر، حضانت به اقارب به ترتیب ارث محول می‌شود. پس اگر در طبقه و درجه مقدم فقط یک نفر وجود داشته ‌باشد حضانت به او اختصاص می‌یابد و اگر متعدد باشند، رجوع به قرعه می‌شود. گفته شده هنگامی‌که حضانت برعهده خویشان قرار می‌گیرد، چنانچه درمیان اقارب در درجه و طبقه یکسان هم زن و هم مرد موجود باشد، زنان بر مردان مقدم هستند و مأخذ این قول، اولویت داشتن مادر بر پدر می‌باشد. همچنین زنان برای تربیت کودک، شایسته‌تر و در این کار موفق‌تر از مردان هستند و سپردن حضانت به زنان، برای تأمین مصالح طفل و به‌ویژه دختر، مناسب‌تر است. از نظر این گروه جدپدری در زمره سایر خویشان است و اگر مطابق نظر گروه اول، موجبی برای مقدم دانستن جدپدری بر سایر اقارب وجود داشت، باید برطبق آن مادرِ مادر را بر جدپدری مقدم دانست زیرا او به‌منزله مادر است و چنانچه گذشت مادر بر پدر مقدم است و همچنین ولایت بر مال ارتباطی با حضانت ندارد وگرنه پدر و جدپدری در حضانت بر مادر اولویت داشتند[۱۹۴].
صاحب جواهر چنین پاسخ می‌دهد : تردیدی نیست که مادرِ مادر و مادرِ پدر، مادر نامیده می‌شوند و آن‌چه بر حضانت مادر دلالت می‌کند شامل این دو نفر نیز می‌شود؛ اما این‌که جدپدری در ولایت و حضانت از طفل، شریک پدر می‌شود امری خلاف اصل است و در این باره به قدر متیقن اکتفا می‌کنیم[۱۹۵].
۲-۲دیدگاه حقوق‌دانان
حقوق‌دانان معتقدند که درصورت فوت پدر و مادر، حضانت از طفل با ولی قهری او یعنی جدپدری است و بعد از فوت او نیز وصی منصوب از طرف جدپدری این وظیفه را به عهده دارد[۱۹۶]. زیرا وصی نماینده ولی طفل است و قانون‌گذار اختیار تعیین وصی را در ماده ۱۱۸۸ قانون مدنی به پدر و جد پدری اعطا نموده است. مطابق این ماده :« هریک از پدر یا جدپدری بعد از وفات دیگری می‌تواند برای اولاد خود، که تحت ولایت او می‌باشند، وصی معین کند تا بعد از وفات خود در نگاهداری و تربیت آن‌ها مواظبت کرده و اموال آن‌ها را اداره نماید ».
ولی، هرگاه از این گروه کسی نباشد، نگهداری از کودک با قیمی است که به پیشنهاد دادستان از طرف دادگاه منصوب می‌شود[۱۹۷]. ماده ۱۲۳۵ قانون مدنی و ۷۹ قانون امور حسبی به این امر تصریح می‌نمایند. مطابق ماده ۱۲۳۵ قانون مدنی :« مواظبت شخص مولی علیه و نمایندگی قانونی او در کلیه امور مربوطه به اموال و حقوق قانونی او با قیم است ». ماده ۷۹ قانون امور حسبی نیز مقرّر می‌دارد :« قیم باید در تربیت و اصلاح حال محجور سعی و اهتمام نماید و در امور او رعایت مصلحت را بنماید ». در تعیین قیم نیز مطابق ماده ۱۲۳۲ قانون مدنی اقربای طفل با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم هستند.
۳-۲ دیدگاه قانون حمایت از خانواده
درصورتی‌که هردو پدر و مادر فوت کنند در قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۵۳ حکمی مشخص نگردیده اما براساس ماده ۱۳ هرگاه دادگاه تشخیص دهد که تغییر در وضع حضانت ‌طفل ضرورت دارد حضانت را به هرکسی‌که مقتضی بداند محول می‌کند. گفته شد که از نظر حقوق‌دانان هرگاه پدر و مادر طفلی بمیرند، حضانت از طفل با ولی قهری او یعنی جدپدری است و بعد از فوت او نیز وصی منصوب از طرف جد این وظیفه را به‌عهده دارد. با وجود این، براساس قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ هنگامی‌که تغییر در وضع حضانت طفل ضروری است دادگاه ناگزیر از تصمیم گرفتن شود، مصلحت طفل را بر همه چیز مقدم می‌دارد و ناچار نیست که حق جدپدری را نیز در این زمینه به حساب آورد. لیکن در چنین مواردی دادگاه به‌طور طبیعی متوجه جدپدری می‌شود و فقط درصورتی از انتخاب او منصرف خواهد شد که مصلحت والاتری آن را اقتضا کند. بدین ترتیب، در نظر قانون‌گذار فرض این است که جدپدری و وصی مناسب ترین اشخاص برای حضانت هستند اما همین‌که دادگاه تشخیص داد مصلحت در سپردن کودک به دیگری است، اماره قانونی مبنای خود را از دست می‌دهد و برطبق آن‌چه دادگاه تصمیم گرفته ‌است عمل می‌شود[۱۹۸].
در قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۹۱ نیز تکلیف حضانت کودک درصورت فوت هردو پدر و مادر مشخص نشده اما باتوجه به مواد مختلف آن، چنین برمی‌آید که این قانون به مصالح و منافع طفل توجه ویژه‌ای نموده ‌است. مقنن در فصل پنجم این قانون که به موضوع حضانت و نگهداری و نفقه اطفال می‌پردازد سعی نموده تا در فرایند قانون‌گذاری در مواد ۴۱ تا ۴۵ ، از حقوق کودک به‌عنوان شخصی آسیب‌پذیر که نیازمند حمایت‌های مادی و معنوی والدین است صیانت کرده و درصورت لزوم با دخالت‌های قانونی و قضایی به احقاق حق او اقدام نموده و وضعیت او را در خانواده و جامعه بهبود بخشد. مطابق ماده ۴۵ این قانون، دادگاه و مقامات اجرایی مکلف هستند در کلیه تصمیات خود غبطه و مصلحت کودکان و نوجوانان را رعایت نمایند و باید به این امر توجه کنند که تصمیمشان چه تأثیری در زندگی و آینده طفل خواهد گذاشت. بنابراین در هنگامی نیز که هم پدر طفل و هم مادر او فوت کرده ‌باشند دادگاه براساس قانون حمایت از خانواده این اختیار را دارد که حضانت طفل را به هر شخصی که مناسب بداند و تشخیص دهد سپردن طفل به او به‌مصلحت کودک بوده و بهتر از دیگران منافع طفل را تأمین می‌کند واگذار نماید اعم از این‌که این شخص، جدپدری طفل بوده و یا فردی غیر از او باشد.
گفتار دوم : مدت زمان حضانت
الف – دیدگاه فقها
فقهای امامیه معتقدند هنگامی‌که فرزند، بالغ و رشید شد، حق حضانت بر او ساقط می شود[۱۹۹]و دیگر تحت حضانت هیچ شخصی اعم از پدر و مادر و یا اشخاص دیگر قرار نمی‌گیرد زیرا او ، مالک نفس خویش است. همچنین ایشان بر این باورند که چه دختر و چه پسر این اختیار را دارد که نزد هر یک از ابوین و یا غیر ابوین[۲۰۰] زندگی کند و یا به طور مستقل[۲۰۱] به زندگی خود ادامه دهد.
ب- دیدگاه حقوق‌دانان
از یک نظر می‌توان گفت باتوجه به این‌که ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی در بیان حق و تکلیف ابوین در حضانت، از طفل سخن گفته ‌است، شاید طفل به‌معنای صغیر باشد. صغیر به کسی گفته ‌می‌شود که نابالغ باشد؛ به‌عبارت دیگر وصف صغر در برابر کبر که صفت شخص بالغ است قرار می‌گیرد[۲۰۲]. بنابراین رسیدن به سن کبر، به‌طور معمول، پایان دوره نگاهداری است حتی اگر فرزند، درحال سفه یا جنون به سن بلوغ برسد. صغیر با رسیدن به سن بلوغ در امور غیرمالی از حجر خارج می‌شود هرچند که خروج او از حجر در امور مالی به احراز رشد نیاز دارد ؛ بنابراین درمورد شخص بالغ مسئله حضانت قانوناً منتفی است. به‌طور کلی درمورد سفیه، چون حجر او محدود به امور مالی است، مسئله حضانت و نگاهداری مطرح نمی‌شود و سفیه از این لحاظ و سایر امور غیرمالی آزاد است[۲۰۳].
اگر بعد از بلوغ، جنون بر فرزند عارض گردد و یا جنون او متصل به صغر باشد در این‌که آیا تابع رژیم حضانت می‌باشد یا خیر، دو نظر ارائه شده است :
– عده‌ای معتقدند که در این‌گونه موارد، نگاهداری مجنون تابع ضوابط حضانت صغیر است؛ بنابراین اگر مجنون پدر نداشته ‌باشد، نگاهداری و حضانت او با مادر خواهد بود[۲۰۴].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم