بررسی تعاریف مربوط به تفکر انتقادی نشان می‌دهد که صاحبنظران در تعریف، به جنبه‌های متفاوت توجه کرده‌اند. برخی به بروندادهای تفکر انتقادی توجه نموده و آن را در قالب توانایی‌های مختلف مطرح کرده‌اند. مانند گلاسمن، کوف و اسپیرس (۱۹۸۴)، پاول (۱۹۸۸) و بیر (۱۹۹۵) برخی دیگر در تعاریف خود به طور ایجابی و سلبی، به عبارتی اقداماتی را که متفکر انتقادی باید و نباید انجام دهد، مورد توجه قرار داده‌اند. برای مثال، دیویی[۷۴] (۱۹۸۲) در کتاب «چگونه فکر می‌کنیم» تفکر انتقادی را شک سالم و پرهیز از تعجیل در قضاوت تعریف می‌کند . مایرز ( ۱۹۸۶ : ۸۴ ) در کتاب آموزش تفکر انتقادی، تفکر انتقادی را شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و نشده در بحثهای دیگران، عدم هیجان عاطفی در هنگام روبرو شدن با مسئله تعریف می‌کند (مایرز، ترجمه ابیلی، ۱۳۷۴) با این حال علیرغم تفاوتهای موجود در تعریف تفکر انتقادی، در تمامی آنها، برای تفکر انتقادی مهارتهایی مانند: مقایسه، تحلیل، استنباط، تشخیص، پیش‌بینی، حل مسئله، قضاوت، شکل سالم، عدم هیجان عاطفی، ارزشیابی و نتیجه‌گیری به نحوی مطرح شده‌اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بطور کلی براساس دیدگاه صاحب نظران و همچنین براساس آزمونهای رایج و معتبر تفکر انتقادی، مشخص می‌شود که مهارتها و خرده مهارتهای مطرح شده برای تفکر انتقادی، بسیار گسترده و متنوع‌اند و بطور کامل شامل: تشخیص دیدگاه‌های اصلی یا مسئله، تمایز میان حقیقت، عقیده و قضاوت مستدل، بررسی توافق مفاهیم، تشخیص مفروضات بیان نشده، تشخیص چهار چوبهای کلیشه‌ای و تشخیص عوامل احساسی، تبلیغی و مطالب سوگیری شده، تشخیص کفایت اطلاعات جمع‌ آوری شده و پیش‌بینی نتایج احتمالی، مشاهده، مقایسه، مقابله، گروه‌بندی، رسته بندی کردن/ طبقه‌بندی کردن، ترتیب بندی، الگودهی، تجزیه تحلیل، همچنین مهارتهای لازم برای استنتاج، فهم معانی، علت/ معلول، پیش‌بینی، استدلال منطقی، در نظر گرفتن سایر احتمالات (شامل سایر تفسیرها)، اجتناب از (ابهام، بی ارتباطی، تسلسل و تعمیم بیش از حد) هستند ( مایرز، ۱۹۸۶ : ۹۰).
ویژگی‌های تفکر انتقادی
وید[۷۵] (۱۹۹۵) هشت ویژگی را برای تفکر انتقادی بیان می‌دارد. تفکر انتقادی درگیر سؤال پرسیدن و تعریف مشکل،‌ آزمون مدارک، تجزیه و تحلیل پیش فرضها و سوگیری‌ها، اجتناب از استدلال هیجانی، اجتناب از زیاد ساده کردن، توجه به سایر تفاسیر و تحمل ابهامات است. استروم و باکوس[۷۶] (۱۹۹۵) سر و کار داشتن با ابهام را به عنوان یک بخش اساسی و ضروری براتی تفکر انتقادی مطرح نمودند. بیر (۱۹۹۵) در کتاب تفکر انتقادی در توضیح ویژگیهای اساسی برای تفکر انتقادی به موارد زیر اشاره می‌کند: معیار: برای تفکر کردن بطور انتقادی معیار مورد نیاز است یعنی داشتن شروطی که باید در برخی چیزها وجود داشته باشد، تا به عنوان مسائل قابل قبول مورد قضاوت قرار گیرند. اگرچه در هر حوزه درسی، معیارهای متفاوتی برای این امر وجود دارد،‌ اما برخی استانداردها برای همه موضوعات کاربرد دارد. نظیر اینکه یک اظهارنظر باید متکی بر حقایق صحیح و مناسب و منابع معتبر، دقیق و از اشتباهات منطقی بدور و با استدلال کردن است.
دلیل و برهان: تفکر انتقادی متکی بر دلیل و برهان است، به عبارتی توانایی استنباط یک نتیجه از چند فرض قبلی برای انجام آن و همچنین آزمایش ارتباطات منطقی میان اظهارات یا ایده‌ها.
رویه‌ها برای بکارگیری معیار: تفکر انتقادی مبتنی بر رویه‌هایی مانند سؤال پرسیدن، قضاوت کردن، و شناسایی پیش‌فرض‌هاست.
دیدگاه: دیدگاه، روشی است که فرد به دنیا توجه می‌کند و معانی را شکل می‌دهد. در تفکر انتقادی پدیده‌ها از دیدگاه‌های مختلف مورد توجه قرار می‌گیرند(همان منبع:۹۵).
ویژگیها یا گرایشهای کلی تفکر انتقادی از دیدگاه انیس، (۱۹۸۷) به این گونه‌اند. جستجوی یک بیان روشن ازموضوع یا سؤال، جستجوی دلایل، کوشش برای کسب اطلاعات جامع، استفاده و ذکر منابع معتبر، در نظر گرفتن موقعیت کلی، در نظر گرفتن نکته اصلی، از یاد نبردن مسئله اصلی مورد علاقه، جستجوی شقوق مختلف، انعطاف پذیر و بدون تصب بودن، اتخاذ موضع کردن، تا حد امکان دقیق بودن، با هر یک از اجزای موقعیت کلی به طور منظم برخورد کردن، استفاده کردن از توانایی های تفکر انتقادی، نسبت به احساس و سطح دانش دیگران حساس بودن.
تندام و ولمن[۷۷] (۲۰۰۴) برای تفکر انتقادی چهار ویژگی زیر را بر می‌شمرند: کنجکاوی فکری: ترغیب جستجوگری، نفوذ کردن در امور، پرسش و انتقاد، آزاد اندیشی: توجه به شاگردان برای اجتناب از تفکر محدود و پرداختن به کشف مسائل، دقت فکری: ترغیب شاگردان جهت کنترل امور غلط و نادرست و دقت در کار خود و سازماندهی آن، برنامه ریزی: ترغیب راهبرد برنامه‌ریزی، تعیین هدف، جهت یابی و جهت گیری برای دستیابی به نتیجه.
به یر (۱۹۸۵) در کتاب تفکر انتقادی در توضیح ویژگی‌های اساسی برای تفکر انتقادی به موارد زیر اشاره می‌کند: استدلال : تفکر انتقادی درگیر شناسایی، ارزشیابی و استدلال کردن است.
ملاک : برای تفکر انتقادی ملاک مورد نیاز است. یعنی داشتن شروطی که باید در برخی چیزها وجود داشته باشد، تا به عنوان مسایل قابل قبول مورد قضاوت قرار گیرند. مثلاً یک اظهارنظر باید متکی بر حقایق درست و مناسب، منبع معتبر، دقیق، غیر سودار بوده و از اشتباه‌های منطقی به دور و با استدلال قوی همراه باشد.
مهارتهای تفکر انتقادی از نظر فاسیون: تعبیر و تفسیر، تجزیه و تحلیل ، مهارت ارزیابی.
تعبیر و تفسیر به معنی فهم و بیان مفهوم تجربیات، موقعیت‌ها، داده‌ها، رویدادها، قضاوتها، اعتقادات و قوانین، رویه‌ها یا معیارها می‌باشد این مهارت خود شامل یک سری از مهارتهای دیگر مانند گروهبندی، اهمیت‌یابی، و روشن سازی مفهوم می باشد.
تجزیه و تحلیل به عقیده کارشناسان شناسایی روابط قضاوتی واقعی و مورد نظر در میان جمله‌های بیانی، پرسشها، شرحها یا دیگر شکلهای بازنمایی به منظور بیان عقیده، قضاوت، تجربیات، دلایل و اطلاعات، فرایندهای مربوط به تجزیه و تحلیل می‌باشد مهارت تجزیه و تحلیل نیز، دو مهارت فرعی دیگر یعنی بررسی نظرها و شناسایی استدلالها را در بر می‌گیرند.
مهارت ارزیابی نیز جزء مهارتهای شناختی است. ارزیابی اینگونه تعریف شده است که برآورد اعتبار بیانیه‌ها یا دیگر نمودهایی که در قالب برداشت شخصی تجزیه و تحلیل موقعیت، قدرت قضاوت یا توضیحاتی از قضاوت یک تجربه، موقعیت، باور، عقیده و همچنین برآورد قدرت منطقی میان روابط عمده یا قضاوتی در نظر گرفته شده بین گفته‌ها، توضیحات، سؤالات و دیگر نمونه‌ها را دارند.
متفکران نقاد، مهارت مهم دیگر را که شامل مهارت، «توجیه» و توانایی: ایجاد قانون برای افکار خود را دارا هستند. توجیه توانایی بیان نتایج بدست آمده از منطق یک شخص، توجیه آن منطق بر اساس بررسی عقلانی، روش شناختی، معیار و محتوایی که براساس آن نتایج حاصل می‌شود و نیز ارائه منطق شخصی به صورت بحثهای مستدل و قانع کننده است.
قانومندی را می‌توان برجسته ترین و قابل ملاحظه ترین مهارت شناختی به حساب آورد. زیرا متفکران نقاد از طریق به کارگیری این مهارت قدرت تفکر خود را توسعه و بهبود می‌بخشند. تفکر انتقادی از طریق این مهارت کاربرد شخصی پیدا می‌کند به همین دلیل بعضی آن را فراشناخت می‌نامند فرد از طریق خود قانونمندی برگشتی به تمام ابعاد تفکر انتقادی خویش کرده و مجدداً آنها را کنترل می‌کند نتیجه‌ای را که به دست آورده آزمایش و تصحیح می‌کند و توضیحات خود را مرور و بازسازی می‌کند. خودآزمایی و خود تصمیمی مهارتهای فرعی مربوط به خود قانونمندی هستند.
علاوه بر مهارتها در تفکر انتقادی داشتن روحیه انتقادی نیز جزء شروط لازم به نظر می‌رسد.
صفات متفکران انتقادی
بیر (۱۹۹۵) در بیان ویژگیهای تفکر انتقادی مطرح می‌کند که متفکران انتقادی شک‌گرا، داری ذهن باز، اندیشمند، ارزشگر، متوجه وضوح و دقت مطلب و نقطه نظرات هستند. دن کرلند[۷۸] (۲۰۰۰) معتقد است، متفکران انتقادی انسانهایی شک‌گرا و فعالند یعنی سؤال می‌کنند و تجزیه تحلیل می‌نمایند، دیدگاه خود محورانه نسبت به دنیا ندارند و برای شنیدن دیدگاه‌ها و چشم‌اندازهای جدید آمادگی دارند، و در مقابل دستکاری و جاذبه‌های غیر عقلانی مقاومت، و از قضاوتهای ناگهانی اجتناب می‌کنند. برخلاف آنها، متفکران غیرانتقادی، یک نگاه ساده نسبت به دنیا دارند. آنها به واقعیت به صورت سیاه یا سفید، و به صورت یا این یا آن می‌نگرند، بیشتر از اینکه تنوع ادراک‌های احتمالی را مورد توجه قرار دهند. آنها سؤالها را بدون هیچ موشکافی و ظرافت و با بله یا خیر پاسخ می‌دهند. در دیدن پیوندها و پیچیدگیها ناتوان هستند. متفکران غیر انتقادی یک نگاه خود محورانه نسبت به دنیا دارند. آنها واقعیتها و حقایق مربوط به خودشان را به عنوان تنها واقعیت مناسب و دیدگاه خود را به عنوان تنها دیدگاه معنی‌دار و اهداف خود را به عنوان تنها نمونه معتبر در نظر می‌گیرند. اسمیت[۷۹](۱۹۹۲) معتقد است در نقطه مقابل فرد متفکر انتقادی، فرد منفعل، فروتن و تسلیم شونده قرار دارد.
ویژگی‌های یاددهی و یادگیری در آموزش تفکر انتقادی
مهمترین ویژگیهای مربوط به یادگیری و یاددهی تفکر انتقادی که مورد توجه محققین و صاحبنظران این حیطه قرار گرفته به شرح زیر است.
محیط آموزش: محیط آموزش تفکر انتقادی به طور مسلم دارای ویژگیهای متفاوت با محیط‌های آموزش رسمی است. تکر به نقل از گوچ[۸۰] (۱۹۹۱) معتقد است «دانش‌آموزان برای شرکت در فعالیتهای تفکر انتقادی کلاس و کشف و بیان نقطه نظرات، نیاز دارند تا احساس آزادی نمایند و شرایط مختلف را مورد آزمایش قرار دهند». تکر پیشنهادهایی را برای ایجاد یک محیط مناسب برای آموزش تفکر انتقادی به شرح زیر مطرح می‌کند.فعالیتهای خوب طرح ریزی شده‌ای را برای کلاس آماده کنید، به دانش‌آموز احترام بگذارید، منعطف باشید.
بیر در مورد تفکر انتقادی معتقد است که: تفکر انتقادی یک مهارت مهم تفکر است. (هر چند در مورد ماهیت آن توافق وجود ندارد). بیر در مقاله‌اش از مجموعه مهارتها نام می‌برد. او در تحلیل خود از چهل واژه برای عملیات تفکر انتقادی نام می‌برد مثل تحلیل کردن، کشف کردن، پیش بینی کردن، سئوال کردن و جستجو کردن و … . در کتاب تفکر نقاد مطرح می‌کند که تفکر انتقادی به معنای قضاوتهای مدلل نمودن است و امور ذیل را برای آن ضروری می‌داند.
آمادگیها: فرد نقاد باید شکاک، دارای ذهن باز، منصف، دقیق، متوجه مدرک و دلیل و متوجه دیدگاه های مختلف و متمایل به تغییر موقعیتها در صورت وجود دلیل باشد.
معیارها: برای تفکر انتقادی باید معیارهایی برای قضاوت وجود داشته باشد.
استدلال: تفکر نقاد شامل تشخیص، ارزشیابی و استدلال نمودن است. به عبارت دیگر اظهارات و ادعاها باید مبتنی بر مدرک و دلیل باشد.
دیدگاه: نگرش فرد نقاد نسبت به پیرامون و جهان دارای اهمیت است.
رابرت انیس، تفکر انتقادی را تفکر منطقی می‌داند که بر تصمیم‌گیری در مورد آنچه معتقد باشیم یا انجام دهیم، تمرکز یافته است و شامل مجموعه‌ای از تواناییها و گرایشها می‌باشد.
انیس در فهرست خود دوازده عنصر از تفکر انتقادی را نام می‌برد که عبارتند از: درک معنای یک عبارت، قضاوت در مورد وجود یا عدم وجود ابهام در استدلال، قضاوت بر تناقضهای موجود در عبارت، قضاوت در مورد صراحت عبارتها، قضاوت در مورد کاربرد اصل خاصی در عبارتها، قضاوت بر اعتبار مشاهده‌ها، قضاوت در مورد تائید نتایج استقرایی، قضاوت بر صریح و روشن نمودن مساله، قضاوت در مورد مفروضات، قضاوت در مورد کفایت تعریف، قضاوت در مورد پذیرش عبارتها.
انیس همچنین معتقد است تفکر انتقادی قضاوت هدفمند و خود تنظیمی است که مستلزم مهارتهای تفسیر، تحلیل، ارزشیابی و استنتاج می‌باشد.
فاسیون[۸۱] نیز معتقد است که مهارتهای تفکر انتقادی شامل تحلیل، تبیین، تفسیر،‌ ارزشیابی و خودتنظیمی می‌باشد.
ادوارد، دویونو[۸۲]، تفکر انتقادی را جزء مهارتهای تفکر می‌داند. او معتقد است، تفکر انتقادی باید به عنوان جنبه‌ای از تفکر در کنار سایر موارد درسی در مدارس، تدریس شود.
بنزلی[۸۳] یکی از صاحبنظران در زمینه تفکر انتقادی، سه عامل را در تفکر انتقادی موثر می‌داند: تشخیص و درک سؤال یا ادعا، جمع‌ آوری، مقایسه و بررسی دلیل معتبر برای ادعا، نتیجه گیری با توجه به کمیت و کیفیت دلیل.
گلاسر[۸۴] نیز سه عنصر تفکر انتقادی را که در آموزش تفکر انتقادی باید مورد توجه قرار گیرد را شامل: تمایل به ملاحظه منطقی در مورد مسائل و موضوعات ،آگاهی و شناخت به تحقیق منطقی و استدلال.
کاربرد بعضی مهارتها در تفکر انتقادی.
مک پک[۸۵] معتقد است که سه عامل در تفکر انتقادی موثر می‌باشد که یک عامل به دانش خاص بر می‌گردد و دو عامل دیگر آمادگی و مرجعیت می‌باشد.
دانش : به نظر مک پک تفکر مجموعه‌ای از قوانین انتزاعی نیست که در موقعیتی به کار برود. تفکر همیشه در مورد موضوع و امری است و دارای هدفی می‌باشد. تفکر وابسته به دانش است. گاه، عدم توانایی در نقادی به علت فقدان مهارتهای ضروری تفکر انتقادی نیست بلکه فقدان تجربه و دانش در مورد آن موضوع می‌باشد.
آمادگی: مک پک معتقد است که افراد کم و بیش آمادگی برای تفکر انتقادی در موقعیتهای خاص را دارند و این آمادگی را به عنوان تردید منطقی یا قضاوت معلق منطقی می‌نامد که به معنای آمادگی برای بررسی و نه تائید آن می‌باشد.
مرجعیت : مرجعیت یکی از پیش نیازهای اساسی و ضروری برای تفکر انتقادی است. اشتغال به تفکر انتقادی در جوامع دمکراتیک و معتقد به طور یکسان گسترش نیافته است.
گرایش انتقادی یک ویژگی مورد قبول نیست و به علت مقابله با آن ممکن است زمینه تفکر انتقادی فراهم نگردد.
لیپمن[۸۶] و همکارانش بر طرح مباحث فلسفی تاکید می‌کنند که کلاس بحث و گفتگو با راهنمایی معلم، ویژگیهای گروه تحقیق را بیاید و باعث رشد مهارتهای اجتماعی و شناختی گردد. لیپمن اعتقاد دارد در گروه تحقیق، افراد با یکدیگر بحث می‌کنند و معلم بحث شاگردان را هدایت می‌کند و تلاش می‌کند دانش‌آموزان با درک سؤال فلسفی، آن را بررسی نمایند و فرضیه‌هایی را بر مبنای آن مطرح کنند. بنابراین مشاهده می‌گردد که لیپمن آموزش تفکر انتقادی را از طریق انجام تحقیق ممکن می‌داند و فقدان توجه به تفکر و تحقیق را عامل شکست دانش‌آموزان در حل مسائل زندگی در آینده در نظر می‌گیرد.
انیس معتقد است که دانش زمینه برای تفکر انتقادی ضروری است. اهمیت دانش زمینه نشان می‌دهد که نمی‌توان از فردی که در یک زمینه آگاه نیست انتظار قضاوت خوب را داشت.
بیر نیز شش مفهوم را ذکر می‌کند که توجه به آنها با بهبود تفکر همراه است.
استدلال، که شامل استنتاج اطلاعات مطابق با قوانین منطق که شامل تعیین سؤال، تحلیل عناصر و تعریف واژه‌های مهم است. روش های شناختی که برای انجام فعالیتها لازم است شامل تحلیل (تشخیص عناصر و واژه‌های مساله یا استدلال) و مقایسه است و مهارتهای معین شده توسط فیلسوفان مانند قضاوت بر اعتبار مدرک، منابع مدرک و مشاهدات می‌باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...