تحلیل مضامین اخلاقی در سیاستنامه و قابوسنامه- ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
حضرت محمد (ع)درباره مهمان ومهمانی چنین می فرماید:
((مهمانی سه روز است و بیشتر از ان صدقه محسوب می شود بر مهمان لازم است که بعد از سه روز جایش را عوض کند.))
الضَّیْفُ یَأْتِی بِرِزْقِهِ ، وَیَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ الْقَوْمِ ، یُمَحِّصُ عَنْهُمْ ذُنُوبَهُمْ ” ،:مهمان روزی خود را می آورد و گناهان قوم را می برد.(مجمع الفصایح)
نویسندگان ادب فارسی به این آداب و رسوم اشاره کرده اند از جمله :
(( امیر عنصر المعالی مردی جهاندیده و با تجربه است عادت مردمان روزگار را خوب می شناسد و نمی داند مردمان اغلب به نان و خوان همدیگر را می شناسد و به همین خاطر می گوید: اما مردمان بیگانه را هر روز مهمان مکن که هر روز به سزا به حق مهمان نتوان رسید نبگر تا یک ماه چند بار میزبانی خواهی کردن انکه سه بار خواهی کردن ک بارکن و و نفقانی که در ان سه مهمانی خواهی کردن در این یک مهمانی کن یا خوان تو از همه عیبی بری بود و زبان عیبجویان بر تو سست گردد و تا ببیند خوش نبودی مهمان مکن که همه روز خود مردمان نان خوردند.
سبکی خوش و سماع خوش باید. اما چون مهمان در خانه تو آید هر یک را پیشتاز همی رود تقربی همی کن اندار خورایشان و تیمار هر کسی را به سزا همی دار. و چاکران و بندگان مهمانان را نیکو تعهد کن که نام و ننگ اشان بیرون برند به این اندازه اکتفا نمی کند تعازمان را بیشتر کند او هنگام ورود مهمان به خانه و نشستن در کنار سفره توجه می کند و می گوید: تو نشین تا انگاه که مهمانانت بگویند چون یکبار دیگر تکرار کنند بنشین و با ایشان نان خوراما فرود همه کس نشین مگر مهمانی سخت بزرگ بود که نشستن ممکن نباشد و عذر خواه باز مهمان که عذر خواستن طبع بازاریان بود و هر ساعت مگوی که ای فلان نان نیک خور هیچ نمی خوری بجان تو که شرم نداری من خودم سزای تو چیزی نتوانستم کردن، این نه سخنان محتشمان باشد. نقد کسی بود که سالها مهمانی یکبار کند. اما بدان که حق مهمان نگاه داشتن واجب است لکن حق ان مهمان که به حق شانسی ارزد. پس از مردم منت پذیر و تازه روی باش و اگر چاکران تو خطایی کنند از ایشان در گذار و پیش مهمان روی ترش ممکن و با ایشان جنگ مکنه حتی اگر مهمان تو هزار محال گوید یا بکند از وی بردار و حرمت وی بزرگ داری در اهمیت این مطلب رسم اعراب در داستان معتصم بیان می کند. پس می افزاید: چون این گفتم کرده باشی خود را بر مهمان حقی شناس و ایشان را بر خود واجب دادن انچه گفته شد در آداب مهمانی کردن و احترام مهمان بود.))(قابوس نامه ،۱۳۸۵)
خواجه نظام الملک
پادشاهان همیشه اندر خوان نهادن بآمدادن تکلف نیکو کرده اند. . تا کسانی که به خدمت آیند انجا چیزی خورند . و اگر خاص را در حال ، بد و رغبتی نبود و به وقت خویش برگ خویش خورند باکی نباشد اما از نهادن این خوان بآمداد چاره نبود .
سلاطین اندر خوان نهادن نیکو و خوردنیهای الوان تکلف تمام فرمودی چنانکه اگر پگاه بر نشستی و به تماشا و یا به شکاری رفتی بیست استروار بار خوردنی با او برفتی که به صحرا چیزی خوردی پس چون به صحرا خوردنی چندان بودی که همه امیران و ترکان عجب بماندی و خانان ترکستان را همه ترتیب ملک این است که خوردنی بر خدمتکاران و در مطبخ فراخ دارند . همت و مروت هر کسی بر اندازه کد خدایی او باشد و سلطان کدخدای همه جهان باشد و همه پادشاهان زیر دست او باشند پس واجب کند که کدخدایی او و همت و مروت و خوان وصلت او بر اندازه او باشد و از همه پادشاهان بیشتر و نیکو تر باشد و در خبر است که فراخ داشتن نان و طعام بر خلق خدای عز و جل در بقای عمر و ملک و دولت بیفزاید و همچنین می گوید : ابراهیم علیه السلام ،را ایزد تعالی می ستاید از جهت نان دادن و مهماندوستی و حاتم طایی را از جهت سخاوت و مهماندوستی تن او را خدای عز و جل بر آتش دوزخ حرام گردانید و تا جهان باشد از جوانمردی او گویند .
و انگشتری که امیر المومنین علی (رضی الله عنه ) در نماز به سایلی داد و گرسنه ای چند را که سیر کرد چند جایگاه ایزد تعالی ،او در قران یاد کرد و بستود و تا قیامت از شجاعت و جوانمردی او خواهند گفت : و هیچ کاری در جهان به از جوانمردی و نیکوکاری و نانپاره نیست .
و مال دادن سیر همه جوانمردیهاست جنانکه عنصری می گوید :
جوانمردی از کارها برتر است جوانمردی از خوی پیغمبر است
دو گیتی بود بر جوانمرد راست جوانمرد باش و دو گیتی تور است
و اگر کسی را نعمتی باشد و خواهد که بی منشور پادشاه مهتری کند و مردمان او را تواضع کنند و حرمت دارند و مهتر و بار خدای خوانند ، گو ، « هر روز سفره ای نان بیفکن » و هر که در جهان نام گرفته است بیشتر از نان دادن گرفته است و مردم نان کور و بخیل در دو جهان نکوهیده است . و در اخبار می آید : «النجیل لا یدخل الجنه » معنی چنان باشد که بخیل در بهشت نرود و در همه روزگار در کفر و اسلام خصلتی نیکوتر از نان دادن نبوده است . (سیاستنامه،۱۳۸۲: ص ۱۵۷)
آداب همسایگی
حضرت محمد (ص) درباره همسایه و همسایه داری تاکید فراوانی نموده از جمله :
– هر که به خدا و آخرت ایمان دارد باید به همسایه اش نیکی کند و همسایه اش را عزیز بدارد و سخن نیک بگوید یا ساکت باشد.(ص ۳۵۱ نهج الفصاحه)
جبرئیل همواره درباره همسایه به من سفارش می کرد طوری که گمان می کردم که همسایه ارث خواهد برد و پرهیز گار باش تا عابد ترین مردم باشی،قانع باش تا سپاسگزار ترین مردم باشی انچه را برای خود می پسندی برای مردم نیز بپسند تا مؤمن باشی به همسایه ات نیکی کن تا مسلمان محسوب گردی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
هروقت دو نفر همزمان تورا دعوت کردند دعوت انرا که خانه اش نزدیک تر است بپذیر چون همسایه مقدم است اما اگر یکی زودتر دعوت کرد دعوت اورا بپذیر.
هروقت یکی از شما بخواهد خانه و ملکش را بفروشد ابتدا باید به همسایه اش پیشنهاد دهد .
همسایگان سه گروهند:همسایه ای که یک حق دارد که او کمترین حق همسایگی را دارد ، همسایه ای که دو حق دارد، همسایه ای که سه حق دارد :اماگروه اول :همسایه مشترک است که هیچ رابطه خویشاوندی ندارد وتنها حق همسایگی دارد؛اما گروه دوم :همسایه ی مسلمان است که او حق اسلام و حق همسایگی دارد اما گروه سوم : همسایه ی مسلمان و خویشاوند است که او حق اسلام و حق همسایگی و حق خویشاوندی را دارد .
خداوند به خاطر مسلمان صالح بلا را از صد خانه ی همسایه ی او دفع میکند . امیر عنصر المعالی در باب ۲۴ هنگامی که از خانه خریدن صحبت می کند در باب همسایگی و رعایت جوانب همسایگان نکات ظریفی دارد چنانکه می گوید : اول به همسایه نگاه کن که کیست ؟ که گفته اند « الجارُّ ثُمَ الدار » و بزرجمهر می گوید » ۴ چیز بلای بزرگ است : همسایه بد ، عیال بسیار ، زن ناسازگار و تنگدستی و البته به همسایگی علویان و دانشمندان و خادمان خانه فخر ، اما همسایه به مصلح گزین و حرمت همسایه نگاه دار که در خبر است «الْمُؤْمِنُ مَنْ آمَنَ جَارَهُ بَوَائِقَهُ» مومن کسی است که همسایه او از شر و بلای او در امان باشد پس با مردمان کوی و محلت نیکو باش و بیماران را به پرسین رو و خداوندان تعزیت را به تعزیت و جنازه مردگان رو و بهر شغل که همسایه را باشد با وی موافقت کن اگر شادی بود با او شادی کن و بطاقت خویش هدیه فرست یا خوردنی یا داشتنی تا محتشم ترین کوی تو یاشی و کودکان کوی و محلت را بپرس و بنواز و پیران کوی را بپرس و حرمت دار و در مسجد کوی جماعت بپای دار و ماه رمضان بشمع و قندیل فرستادن تقصیر مکن که مردمان با هر کسی ان را دارند که ایشان با مردمان دارند و بدانک هر چه مرم را باید از نیک و بد از ورزیده خود با بدکی باشد پس ناکردنی مکن که مردمان با هر کسی ان راه ارند که ایشان با مردمان دارند و بدانک هر چه مردم را باید از نیک و بد از ورزیده خود یا بد پس ناکرده مکن و ناگفتنی مگوی که هر کس ان کند که نباید کردن ان بیند که نباید دیدن ) عنصرالمعالی ،سال ۱۳۸۵:ص ۱۳۵ )
آداب دوست یابی
حضرت علی (ع) درباره مهمان و مهمانی چنین می فرماید :
مهمانی سه روز است و بیشتر از آن صدقه محسوب می شود بر مهمان لازم است که بعد از سه روز جایش را عوض کند.
الضعیفُ یاتی بِرِزقِه و یَزمحِلُ بذنوب القوم یُمحَضُ عنهم ذُنُوبُهم مهمان روزی خود را می آورد و گناهان قوم را می برد
– آشکارا به یکدیگر سلام کنید تا رشته دوستی بینتان استوار گردد. (ص ۱۴۸، نهج الفصاحه)
– احدی از شما مؤمن نیست مگر اینکه دوست بدارد برای برادر خویش انچه را برای خود دوست می دارد.
– شایسته است که مؤمن هشت ویژگی داشته باشد در حوادث سخت : باوقار به هنگام بلا، شکیبا، به هنگام آسایش، شکرگزار و به روزی الهی قانع باشد. (ص ۲۸۵، نهج الفصاحه)
– بر دشمنان ستم نکند، مزاحم دوستان نباشد، تنش در زحمت باشد و مردم از دست او در آسایش باشند. (ص ۳۶۳، نهج الفصاحه)
– برای هر چیزی کلیدی هست و کلید بهشت، دوستی مستمندان و فقیران است. (ص ۲۹۰، نهج الفصاحه)
بدان ای پسر که مردمان تا زنده باشند از دوستان که مرد اگر بی برادر باشد که بی دوست از انچه حکیمی را پرسیدند دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت برادر هم دوست به اما دوست بی هنر مدار که از دوست بی هنر فلاح نیاید و دوستی با مردم هنری و نیکعهد و نیک محضر دار تا تو نیز بدان هنر ها معروف و ستوده شوی که ان دوستان تو بدان معروف و ستوده باشند سپس او به دوستان اهل طمع و دنیوی و به قول بزرگان مگسا گرد شیرینی و لاشخوران اشاره می کند و آنها را دوست نمی داند. دوستان قدح را از جمله ندیمان شمار نه از جمله دوستان که ایشان دوستان دم و قدح باشند نه دوستان غم و فرح نیز از دوستان طامع دور باش که او با تو به طمع باشد نه به حقیقت و با مردم حسود هرگز دوستی مدار و نیز با بی خردان هر گز دوستی مکن که دوست بی خرد از دشمن بی خرد بتر بود و تنهایی دوست تر دار از هم نشین بد . اما بعد از این همه توصیه مطلبی را می گوید که با موارد بالا سازگار نیست اگر چه در نهایت حرف دلش را نیز بیان می کند بنگر میان نیکان و بدان و با هر دو گروه دوستی کن با نیکان به دل دوست باش و با بدان به زمان دوستی نمای تا دوستی هر دو گروه ترا حاصل آید اگر چه راه بردن تو به نزدیک بدان به نزدیک نیکان ترا کاستی در آید سپس او به معیار های شناخت دوست می پردازد و بدان که مردم را به دو چند بتوان دانست که دوستی شاید یا نه یکی انکه دوست او را تنگ دستی رسد و چیز خویش از او دریغ ندارد به حساب طاقت خویش و به وقت تنگی از وی به فراخی حرمت و به تنگی سود و زیان بپرهیز از دوستی که مردوست ترا دشمن دارد دوستی که دشمن ترا دشمن ندارد ویرا جز آشنایی خویش مخوان دوستی که از تو بی بهانه و بی حجتی به گله شود. بی جرم دل از تو بردارد و به باز آوردن او مشغول مباش و به دوستی وی طمع مکن او پس از شناخت دوستان از احترام در دوستی و رعایت جانب دوستی با ما سخن می گوید: پس اندیشه کن به کار دوستان به تازه داشتن رسم هدیه فرستادن و مردمی کردن و عادت کت به هر وقت دوستی گرفتن زیرا که با دوستان کلمن مکن و حق مردمان و دوستان به نزدیک خویش ضایع مکن تا سزاوار ملامت نگردی که گفته اند : دو گروه مردم سزاوار ملامت باشند یکی ضایع کننده حق دوستان و دیگر ناشناسنده کردار نیکو، پس دوست باید بعد از ایشان نیکی کند و هر وقت به زیارت تربت ان دوست رود او حتی به دوستان دوستان هم از جمله دوستان باشند و از انجای که فردی میانه رو ومعتدل است افراط و تفریط را در دوستی نمی پذیرد و گوید با مردم دوستی میانه دارد و بر دوستان به امید دل مبند که من دوستان بسیار دارم. دوست خاصه خویش خود باش و از پیش و پس خویش خود نگه دار وبر اعتماد دوستان از خویشتن غافل مباش و دوست را به دوستی چیزی بیاموز دکه اگر دشمن شود ترا ان زیان دارد و با دوستان وقت گله همچنان باش که در وقت خوشنودی خواجه نظام الملک نیز چنین عقیده ای دارد و می گوید:
)) کسی که بر وی اعتمادی تمام است او را اشراف فرمائید و از راستی کردن ایشان حاجت حاصل شد ده چندان وصد چندان مال باشد که بدیشان دهند به وقت خویش عادت پادشاهان بیدار چنان بوده است که پیران و جهاندیدگان را حرمت داشته اند و کاردانان و رزم آزمودگان را نگاه داشته اند و هر یک را محلی و منزلتی نهاده و چون مهمی بایستی در مصلحت مملکت و عمارت، و یکی را بر کشیدن و یکی را از پای مزو آوردن و بنای رفیع و چون کاری پیش آید تدبیرها با دانایان و کاردانان کرده اند.(((خواجه نظام الملک،سال ۱۳۸۲ ،ص ۱۸۱)
تا ان کار بسراد بر آمده است تا خطایی نیفتد (خواجه نظام الملک،سال ۱۳۸۲ ،ص ۱۸۰)
آداب نیاز آوردن و بر آوردن
هر که را بدو محتاج باشی خویشتن چون چاکر وبنده او شناس که ما بندگی خدای تعالی را از ان همی کنیم که ما را به وی حاجت است که اگر خدای تعالی حاجت نبودی هیچ کس روی سوی عبادت خدای تعالی نکردی. که حق تعالی می فرماید:ائن شکرتم لازیدنکم و خدای تعالی شاکران را دوست دارد و نیز شکرکردن حاجت نخستین را امید روا شدن حاجت دومین باشد.
اما در حاجت خواستن نیکو سخن بیندیش و انگاه مخلص سخن بدان جای رسان که حاجت تو بیرون آید و اندر سخن گفتن تلطف بسیار نما که تلطف در حاجت خواستن دوم شفیعی است که اگر حاجت بدانی خواستن بی قضای حاجت باز نگردی و حاجت تو روا شود چنانکه من می گویم.
ای دل خواهی که ذی دلا رام رسی بی تیماری بد ان مه تام رسی
باری به مراد وی بزی ایای دل از انک گردانی خواست کامه در کام رسی
پس از این مقدمه زیبا و لطیف چگونگی نیاز خواستن را عنصر المعالی اینگونه بیان می کند ،اگر ترا به کسی حاجت افتد بنگر که ان مرد کریم است یا لئیم اگر مرد کریم باشد حاجت بخواه اما فرصت نگه دار به وقتی که تنگدل باشد حاجت مخواه و چون حاجت خواهی از ممکنات بخواه تا به اجابت مقرون بود و اسیر نگردی و نیز پیش از طعام بر گرسنگی حاجت مخواه و اما اگر لئیمی افت خویشتن را به جای رحمت دان که گفته اند :سه تن به جای رحمت اند :خردمندی که زیر دست بی خردان بود و ضعیفی که قوی بر وی مسلط شود و کریمی که محتاج لئیمی بود پس اگر مرد بخیل و لئیم باشد به هوشیاری از او چند مخواه که ندهد به وقت مستی خواه که بخیلان و لئیمان بوقت مستی سخی باشند و کرم نمایند. این همه در حا جت خواستن گفت حال ببینم چگونه نیاز دیگران را برآورده می کند و در این رابطه دوست دارد که فرزندش چگونه با مردمان نیاز مند برخورد کند: اگر حاجتمندی را به تو حاجت افتد از ممکنات که دین را در ان زیانی نبود ودر مهمات دنیایی از شیبی خللی نبود. از بهر کم مایه دنیا دل . و ان نیازمند باز مزن و ان کس را بی قضای حاجت بازنگردان و ظن ان حاجتمند در خویش دروغ نکن که ان مرد تا در تو گمان نیکو نبرد از تو حاجت نخواهد. نیز ان مستمند در وقت حاجت خویش اسیر تو بود. و گفته اند که حاجتمندی دوم اسیری است و بر اسیران رحمت باید کرد که اسیر کشتن ستوده ندارند که کاری نکوهیده است پس در این معنی تقصیر روا مدار تا محمدت در جهانی بیابی((عنصرالمعالی ، سال ۱۳۸۵: ص ۱۵۹ ).
ونیز خواجه چنین می گوید:
اعمال را که عملی دهند ایشان را وصیت باید کرد تا با خلق خدای تعالی نیکو روند و از ایشان جز مال حق نستانند و ان نیز به مدارا و مجاملت طلب کنند و تا ایشان را دست به ارتفاعی نرسد ان مال نخواهند.)خواجه نظام الملک ، سال ۱۳۸۲:ص ۲۴)
چاره نیست پادشاه را از انکه هر هفته ای دو روز انصاف بدهد و سخن رعیت به گوش خویش بشنود بی واسطه ای و چون این خبر در مملکت افتد که خداوند جهان متظلمان و داد خواهان را در هفته ای دو روز ،پیش خویش می خواند و سخن ایشان می شنود همه ظالمان بشکوهند و دستها کوتاه دارند وکس نیارد بیدادی کردن و دست درازی کردن از بیم عقوبت (عنصرالمعالی ، سال ۱۳۸۵: ص ۱۲ ).
۵-۳- آئین تربیتی
آداب تربیت فرزند:
وقتی انسانی بمیرد دنباله ی کارهای نیک او به برگزیده می شود مگر سه چیز ، صدقه ی جاری ، دانشی که دیگران در ان بهره گرفته اند و فرزند صالحی که برای وی دعا کند (ص ۳۴ نهج البلاغه)
بهترین چیز که انسان بعد از خود به جا می گزارد سه چیز است فرزند صالحی که همیشه برای او دعا کند صدقه جاریی ای که پاداش ان همیشگی است دانشی که بعد از او همواره از ان بهره مند شوند .
چهار چیز نشانه ی سعادت مرد است ، زن شایسته ، فرزندان نیکو ، معاشران درستکار و روزی در شهر خود داشتن (صفحه ۱۴۲ نهج الفصاحه)
خداوند دو اخلاق را دوست و دو اخلاق او ثمره می دارد . اما ان دو اخلاق که ان را دوست می دارد هر دو گذشت است.
امیر کیکاوس بین تربیت پسر و دختر تفاوت خاصی قائل شده است به دختر باید با دیده تحقیر می نگرد اگر چه ممکن است عقیده شخصی او نباشد و فقط به رسم روزگار اشاره کند . ابتدا نظر او را در مورد تربیت پسر می آوریم . ای پسر اول چیز باید که نام خوش بر وی نهی که از جمله حقهای پدران بر فرزندان یکی انست که نام او را نام نهد و دوم انکه به دایگان عاقل و مهربان بسپارد و وقت سنت کردن سنت کنی و حسب طاقت خویش شاد کنی و قرانش بیاموزی تا حافظ قران شوی و چون بزرگتر شود اگر رعیت باشی ویرا پیشه ای بیاموزی و اگر اهل سلاح باشی به معلم سلاح باشی به معلم سلاح دهی تا سواری و سلاح شوریدن بیاموزد.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:57:00 ق.ظ ]
|