روانشناسان و جامعه شناسان برای تعیین انواع خشونت تقسیم بندیهای متفاوتی را ارائه نموده اند. به طور مثال دکتر فربد فدایی، روانشانس در خصوص انواع خشونت می‌گوید: خشونت به طور ساده به دو گروه کلامی و بدنی و در تقسیم بندی دیگری به سه گروه خشونت علیه افراد، بر ضد اشیاء و علیه خود، تقسیم می شود. از نظر محتوا نیز انواع پرخاشگری ناشی از گرسنگی، حفاظت مادرانه، دفاع از قلمرو، پرخاشگری برای کسب مرتبه بالای اجتماعی و منابع مادی است.

فدایی، ناکامی های مکرر در فرد را باعث بروز حالت پرخاشگری می‌داند و می افزاید: بروز مکرر اضطراب ها و فشارهای روانی، زمینه را برای تحریک پذیری و پرخاشگری روانی آماده می‌کند. همچنین دکتر علی نجفی توانا، حقوقدان با اشاره به انواع خشونت و تقسیم آن به خشونت کلامی، رفتاری و علمی، خشونت را یک فرایند و اعتراض به فشارهای درونی و بیرونی می‌داند و می‌گوید: جایی که خردورزی و عقل گرایی نزول می‌کند، خشونت پدید می‌آید.[۱۳]

اکثر صاحب نظران معتقدند که خشونت بر علیه زنان به اشکال ذیل بر زن تحقق می‌یابد که در اینجا به اختصار آورده می شود و در جای خود به تفصیل توضیح داده می شود.

    1. خشونت فیزیکی: خشونت فیزیکی در چارچوب روابط میان همسران، خود به دو دسته تقسیم می شود و موجب وارد شدن صدمات جسمانی مانند لگد، مشت و سیلی زدن، کشیدن مو و … می شود و دیگری بروز رفتارهای پرخاشگرانه از طریق آسیب رساندن به اشیاء و لوازم منزل مانند شکستن ظروف، به هم ریختن سفره و به هم کوبیدن در و … می‌باشد.

    1. خشونت کلامی: به کار بردن کلمات رکیک و دشنام ، بهانه گیری پی در پی، دادو فریاد و بداخلاقی و بی احترامی، رفتار تحریک آمیز و دستورهای پی در پی، قهر و صحبت نکردن.

    1. خشونت اقتصادی: جلوگیری از استقلال مالی و دخل و تصرف در اموال شخصی آن ها و یا ندادن خرجی خانه و پول کافی

    1. خشونت جنسی: مجبور کردن به دیدن ‌عکس‌ها و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی غیر متعارف، مراعات نکردن بهداشت زناشویی و خودداری از به کار گیری روش های پیشگیری از بارداری، مجبور کردن زن به سقط جنین، اجبار زن به حاملگی ناخواسته، متهم کردن زن به بی مبالاتی در مسائل ناموسی، شک و بد دلی.

    1. خشونت حقوقی: امتناع مرد از طلاق بر خلاف اصرار زن به متارکه، ازدواج مجدد شوهر و جلوگیری از نگهداری فرزندان توسط زن[۱۴]

    1. خشونت سیاسی: با عملکرد اهرم های قدرت رسمی یعنی دولت علیه زنان اعمال می شود این نوع خشونت به صورت غفلت از حقوق انسانی زنان در قانونگذاری انعکاس می‌یابد و به صورت عدم پشتیبانی از برابری حقوق زن و مرد در سیاست‌گذاری ظاهر می شود بخصوص در برنامه ریزیهای فرهنگی دولت تجلی می‌یابد.[۱۵]

  1. خشونت اجتماعی: هر گونه رفتار مغایر با حقوق و آزادیهای اجتماعی زنان در نهادهای اجتماعی مختلف مانند خانواده، محیط آموزشی، ورزشی که باعث ایجاد محرومیت یا محدودیت برای زنان در برخورداری از این حقوق و آزادیها شود.[۱۶]

گفتار اول: تعریف خشونت علیه زنان

هر گونه عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که لزوماًً منجر به آسیب یا رنج جسمانی یا جنسی یا روانی شود، تهدید به ایجاد محدودیت و محدود ساختن آزادی فرد در درجات اجتماعی و در قلمرو زندگی خصوصی را خشونت گویند.[۱۷]

در این تعریف مسئله « نیت» موضوع بسیار مهمی است، چرا که اگر فردی در خیابان، در تصادفی با اتومبیل موجب مرگ کسی شود، این رفتار خشونت آمیز نمی باشد، ولی برعکس، چنانچه عاشق سینه چاکی بر سر سفره غذا، قاشقی را به طرف معشوقه خود پرتاب نماید، و او هیچگونه آسیب جدی و یا حداقلی از آسیب را بهمراه نداشته باشد، این رفتار مصداق بارز پرخاشگری و خشونت می‌باشد.[۱۸]

برای آگاهی از نمونه های تاریخی این اشکال خشونت می توان از جملات سن آگوستین و ناپلئون یاد کرد.

سن آگوستین معتقد است: مخردانه، در تصویر خداوند آفریده شده اند و اگر زن را به اتفاق شوهرش در نظر بگیریم که آن ها هر دو در تصویر خداوند آفریده شده اند اما زنان مجزا از شوهرشان خود از چنین امتیازی برخوردار نیستند.

ناپلئون به شورای حکومت خود اعلام کرد: شوهر باید دارای قدرت مطلقه در ارتباط با همسرش باشد؛ این حق اوست که به زنش بگوید نباید از خانه بیرون بروی.[۱۹]

خشونت علیه زنان به هیچ وجه خاص جوامع عقب مانده یا مسلمان نیست در پیشرفته ترین کشورهای جهان زنان و کودکان از تبعات و عوارض ناشی از خشونت بخصوص در زندگی خانوادگی رنج می‌برند و آزارهای جسمی و جنسی و روانی نه تنها تندرستی و سلامت، عقل، تعادل عاطفی و روانی آن ها را به خطر می اندازد بلکه دولت‌ها را با مشکلات گوناگون اقتصادی و فرهنگی و خدماتی درگیر می‌کند.[۲۰]

بند اول:درلغت

در معنای لغوی خشونت و تعریف آن بین صاحب‌نظران توافقی وجود ندارد ‌لذا در ارائه تعریفی از این مقوله مشکل اساسی وجود دارد.

واژه خشونت کاربردهای لغوی، ادبی، فلسفی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی گوناگون دارد. واژه خشونت از ماده خشن الشی ء، یخشن، خشونه[۲۱] گرفته شده و در عربی واژه خشونت به معنای زبری در برابر صافی و همواری[۲۲] و تندی در برابر زی[۲۳] آمده است.

در فارسی خشونت به معنای درشتی کردن، زبری و ناهمواری[۲۴] و به معنی درشتی، تنید کردن، ضد لنیت و قرمی[۲۵] و همچنین درشتی و زبری ، ضد لنیت و نرمی[۲۶] آمده، افزون بر معنای لغوی روانشناسان اجتماعی و پژوهشگران مسائل سیاسی و اجتماعی تعاریف دیگری از واژه خشونت دارند که عبارتند از : پرخاشگری، تحمیل اراده خود به دیگران،[۲۷] خلاف فرم و طبع[۲۸]،پیشبرد هدف و قصد با توسل به زور[۲۹]، گفتار و رفتار آزار دهنده[۳۰].

در فرهنگ حقوقی خشونت را استفاده نابه جا، غیر قانونی و تعرض آمیز از قدرت تعریف می‌کند پس خشونت علیه زنان به هر فعل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت مونث اطلاق می‌گردد که منجر به آسیب دیدگی یا رنج جسمانی، روانی یا جنسی ایشان می شود.[۳۱]

و در فلسفه واژه خشونت از لحاظ فلسفی به معنای قسر است یعنی آنچه که ضد مجرا و مسیر طبیعی باشد، حرکت قهر آمیز ناشی از ارائه خاص (خارج از محدوده قواعد و قوانین)[۳۲].

و در اصطلاح سیاسی کاربرد نیرو در غیر جای خود و یا برخلاف قانون است[۳۳] و نیز اعمال نیروی جسمانی یا بدنی برای اینکه به شخص دیگر آزار و آسیب برسانیم، مجروحش کنیم و یا او را بکشیم و یا در جهت هدفیکه می‌خواهیم به کار ببریم.[۳۴]

در متون تخصصی ،خشونت معادل واژه[۳۵] به کار می رود که به معنی زور، عنف، شدت و سختی است.فرهنگ آکسفورد این کلمه را به معنی تجاوز، زیان، آسیب، شدت، خشونت، تهدید، غضب، بی حرمتی و اعمال زور به کار برده است آکادمی ملی علوم آمریکا، خشونت را رفتاری تعریف می‌کند که توسط فردی به قصد تهدید یا آزار بدنی دیگران بروز می‌کند[۳۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...