و«سراج منیر» بودن پیامبر به این است، که آن جناب را طورى قرار داد که مردم به وسیله او به سعادت خود و به راه نجاتشان از ظلمت­هاى شقاوت و گمراهى هدایت شوند، و بنابراین، تعبیر مزبور از باب استعاره است.[۵۵۱]»

قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبینٌ[۵۵۲]
علامه طبرسی درتفسیر این آیه و در معنای «نور» چنین می­نویسد:
«منظور از «نور» حضرت محمد است، زیرا مردم به وجود او هدایت مى‏شوند هم­چنان که به نور. این معنى از قتاده و مختار زجاج است[۵۵۳]
علامه طباطبایی نیز در تفسیرآیه مورد بحث می­نویسد:
«احتمال هم دارد که مراد از نور، رسول خدا باشد، و این مبنى بر استفاده‏اى است که چه بسا از صدر آیه بشود، چون روشن کردن چیزهایى که علماى یهود و نصارا آن را پنهان کرده بودند خود یکى از آثار نور بودن رسول مورد بحث است، علاوه بر این­که در آیه‏اى دیگر آن جناب را صریحاً نور نامیده، و فرموده: «وَ سِراجاً مُنِیراً[۵۵۴]».

۲٫۴٫۴٫ پیامبراکرم زداینده تحیّر دیدگان و ابهام قلب­ها

«وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها»
حضرت صدیقه طاهره در این فراز­ها ایام جاهلیت را به مردم متذکر شده و گرفتاری ها، ظلمت هاو مبهمات آن روزگار را بیان فرموده­اند.
«بُهَم» جمع «بُهمَه» به معنای کارهای مشکل و سختی­هاى امور[۵۵۵] می­باشد. راغب گفته: «بهمه» و«مبهم» به هر چیز محسوسى که به سختى احساس شود، و هر چیز قابل تعقّلى که براى فهم و عقل، درکش مشکل باشد گفته می­ شود[۵۵۶].
و غالباً مراد از قلب در این موارد فهم است[۵۵۷]. اموری وجود داشت که مردم خواهان فهم آن بودند اما قادر به فهم آن نبودند.
خداوند به وسیله پیامبر نقاط مبهمی را که در دل­ها و قلوب مردم در آن زمان وجود داشت، برطرف نمود. و شبهه­ها و اشکالاتی که امت­های قبل درباب توحید، معاد و یا درباره مسائلی مانند مرگ و زندگی، مبدأ خلقت، جهان آخرت و کیفیت حشر انسان­ها و سایر اصول معرفت و عبادت و فروع آن­ها را در ذهن خود داشتند، پیامبراکرم تمامی این سؤالات را پاسخ دادند و ابهامات آنان را برطرف نمودند. علاوه براین پیامبر مشکلات دنیوی ودینی مردم را نیز حل فرموده و حقیقت مسائل را به آنان توضیح می­دادند، و بدین وسیله آن­ها را از سقوط به­وسیله گناهان و از لغزشگاه­ها، به قدر استعداد و قابلیت هر فرد، محافظت می­فرمودند[۵۵۸].
حضرت با بیان این مطلب در این قطعه، به یکی از امتیازات بارز مکتب وحی در مقایسه با مکاتب دیگر اشاره می­فرمایند که در مکتب وحی هیچ­گونه ابهام و سردرگمی وجود ندارد. به تمام ابعاد وجود و همه غرایز و عواطف انسان بدون تضییع و اهمال و بر اساس نیاز او توجه شده و برای رسیدن به هدف نهایی از خلقت انسان برنامه منظم و منسجم پیش ­بینی شده و سرانجام با قاطعیت تضمین می­ شود که اگر انسان­ها از برنامه الهی در زندگی خود پیروی نمایند هیچ­گونه بیم و اندوهی نمی­تواند به آن­ها راه یابد و تا ابد سعادتمند خواهند بود.
«وَ جَلى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها»
چنین کاری از عهده یک فیلسوف در جامعه خارج است.و بلکه کسی بالاتراز او برای این کار لازم است یعنی یک مرد الهی باید بیاید و دل­ها را متوجه خدا کند و چشم دل­ها را باز کند.
مقصود از روشنایی و بر هم ریختن تفکرات کفرآمیز، روشنایی به­وسیله دلیل و برهان است، نه از بین رفتن ادیان باطل، چرا که ادیان باطل کم و بیش بعد از حضرت رسول اکرم نیز به حیات خود ادامه داد.
بدون شک، از ویژه­ترین امتیازات پیامبران داشتن براهین قاطع و تمسک به دلایلی است که عقل و فطرت پذیرای آن­هاست.
در قرآن کریم بدین ویژگی پیامبران اشاره شده است:
وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهیمَ عَلى‏ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیمٌ[۵۵۹]
۱٫۲٫۴٫۴٫ بیان قرآن درباره نقش پیامبر درهدایت قلب­ها
در این بخش به یکی از آیاتی که در آن به نقش پیامبر در هدایت قلوب و عقول پرداخته شده است، اشاره می­کنیم:
کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ[۵۶۰]
همچنان­که اشاره شد، مراد از «قلب»، درک وفهم و عقول مردم است، که به شهادت قرآن پیامبر اکرم با آموزه­های الهی، مردم را به انسانیت و کمال رهنمون شدند و تحیر ناشی از ضعف در درک و فهم آنان را زدودند.
علامه طباطبایی در ذیل این ایه کریمه می­نویسند:
« کلمه (تزکیه) به معناى تطهیر است و تطهیر عبارتست از زایل کردن پلیدى‏ها و آلودگى‏ها، در نتیجه کلمه تطهیر هم شامل اعتقادات فاسد چون شرک و کفر مى‏شود و هم شامل ملکات رذیله چون تکبر و بخل مى‏گردد و هم اعمال فاسد و شنیع چون کشتن و زنا و شرابخوارى را شامل مى‏شود.
و تعلیم کتاب و حکمت و نیز تعلیم آن­چه نمى‏دانستید، دو جمله است که شامل تمامى معارف اصولى و فروعى دین مى‏گردد[۵۶۱]

۵٫۴٫ قیام پیامبر برای هدایت

«وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَهِ، فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَهِ، وَ بَصّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَهِ، وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ، وَ دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ»
« آن حضرت دعوت الهی خود را با هدف هدایت مردم آغاز کرد و آنان را از گمراهی نجات داد، و از لجاجت­ها آگاهی بخشید، و آنان را به دینی محکم هدایت نمود، و به راه مستقیم فراخواند»
حضرت محمد از آغاز نبوت تا پایان عمر شریفشان در راه هدایت انسان­ها و دعوت آن­ها به سوی خداوند متعال از هیچ کوششی فروگذار نبودند؛ و در این راه مشکلات، مصائب، سختی­ها و شکنجه­های فراوانی را به جان خریدند، تا جایی که خداوند متعال فرمودند: ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى[۵۶۲]‏.
فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً[۵۶۳]
لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ[۵۶۴]
انسان­ها را از ضلالت و گمراهی که در آن بودند نجات بخشیدند و به صراط مستقیم هدایت کردند.
طریق مستقیم را در لغت «صراط» گویند، که عبارت است از راه یا سبیلی که انسان را به هدف و مقصد ومطلوب نهایی می­رساند[۵۶۵]. قرآن کریم صراط مستقیم را هدایت به اسلام می­داند.
فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ[۵۶۶]
پیامبراعظم جهانیان را به دین و آیینی فرامی­خوانند که طریق آن مستقیم است. و حضرت فاطمه زهرا در این فراز از خطبه شریفه به بیان این حقیقت می ­پردازد.

۱٫۵٫۴٫ استنادهای قرآنی

این فقرات از خطبه فدکیه«وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَهِ، فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَهِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَهِ» یادآور این آیات کریمه­ می­باشند:
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَدا[۵۶۷]
ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى[۵۶۸]
قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْها وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفیظٍ[۵۶۹]
قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی[۵۷۰]
قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یُوحى‏ إِلَیَّ مِنْ رَبِّی هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ [۵۷۱]
«وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ»:
این عبارت اشاره می­ کند که پیامبراکرم مردم را به دین استوار هدایت نمود، که در این آیات کریمه به این مطلب اشاره شده است:
قُلْ إِنَّنی‏ هَدانی‏ رَبِّی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ دیناً قِیَماً مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکین[۵۷۲]
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی‏ هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبیراً[۵۷۳]
وَ ذلِکَ دینُ الْقَیِّمَه[۵۷۴]
«وَ دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ» اقتباسی با تغییر است از آیه شریفه قالُوا یا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا کِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى‏ طَریقٍ مُسْتَقیمٍ[۵۷۵]

۶٫۴ . مصیبت رحلت پیامبر اکرم

«ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَهٍ وَ اخْتِیارٍ، وَ رَغْبَهٍ وَ ایثارٍ، فَمُحَمَّدٌ مِنْ تَعَبِ هذِهِ الدَّارِ فی راحَهٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِکَهِ الْاَبْرارِ وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجاوَرَهِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ، صَلَّى اللَّهُ عَلی أَبی نَبِیِّهِ وَ اَمینِهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ صَفِیِّهِ، وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَهُاللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.» «سپس خداوند او را با رأفت و رحمت و اختیار به سوی خود خواند تا او را از خستگی این دنیا آسوده گرداند و سنگینی بار ناملایمات را از او بردارد، و او را در احاطه ملائکه ابرار و رضوان پروردگار غفار و مجاورت ملک جبّار قرار دهد. درود خدا بر پدرم پیام آور و امین وحی خدا و برگزیده و منتخب از خلق و مرضیّ او. درود و سلام و رحمت و برکات الهی بر او باد.»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...