دانلود فایل پایان نامه با فرمت word : پژوهش های کارشناسی ارشد با موضوع عوامل مؤثر بر حس … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
مکانی که از طریق عناصر کالبدی خود، مانند بناها، طراحی، میادین، خیابانها و یا محیطهای خاطرهانگیز هویت یافته است، برای فرد بسیار بیش از یک مکان بیهویت حس تعلق ایجاد می کند. معماری، فرم مکان، طراحی، رنگ و دیگر عناصر کالبدی همه بر تجربه افراد از زندگی در مکانی خاص تاثیر دارند. طراحی مناسب یک مکان می تواند رضایت افراد از محیط را فراهم آورد. بنابراین بحث ادراک و نگرش افراد نسبت به قابلیت و کیفیت مجموعه عناصر کالبدی در ارضای نیازها و خواستههایشان مطرح میباشد و محیط کالبدی باید تامینکننده نیازها و خواسته های افراد باشد تا به مرور حس تعلق به مکان از طریق ایجاد رضایت و آسودگی در ساکنین ایجاد شود. از سویی به نظر میرسد حس تعلق به مکان با مدتِ اقامتِ افراد در محیط رابطه نزدیکی دارد. افراد هرچه بیشتر در یک مکان زندگی می کنند با آن مکان بیشتر احساس اینهمانی کرده و آن مکان در هویت آنها بیشتر نهادینه می شود. به عبارت دیگر، ارتباط با محیطهای اجتماعی و کالبدی با افزایش مدت زمان اقامت، قویتر شده و رشد می کند. مدت زمان اقامت، همچنین به عنوان یک عامل تعیینکننده برای شکل گیری حس سازگاری و نزدیکی با مکان است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
همچنین طول مدتِ سکونت، در برخی مواقع شاخص خوبی برای ارزیابی رضایتمندی و ماندگاری افراد در یک مکان به نظر میرسد، رضایتمندی از محیط کالبدی و عناصر فضایی- کالبدی محیط و نیز مرتفع نمودن نیازهای ساکنین نقش مهمی در طول مدتِ سکونت افراد دارد. افزایش طول مدتِ سکونت، احتمال شناخت ساکنین از یکدیگر را افزایش میدهد، بنابراین طول مدتِ سکونت باعث افزایش پیوندهای اجتماعی، تعمیق و پایداری آنها می شود. افراد با افزایش یافتن مدتِ سکونتشان در محیط به پیوندها و ارتباطات اجتماعی بادوام و پایدار دست مییابند، فرصت گسترش شبکه های اجتماعی خود را از این طریق بدست میآورند و در نهایت سرمایهاجتماعی آنان افزایش مییابد. این یک فرایند دوجانبه است، به این معنی که طولانیتر شدن اقامت در یک محیط موجب افزایش سرمایهاجتماعی افراد می شود و در عین حال گسترش پیوندهای اجتماعی افراد نیز سبب ریشهداری افراد در مکان و در نهایت اقامت طولانی مدت آنان میگردد.
از عوامل اثرگذار دیگر بر حس تعلق مکانی، ویژگیهای فردی ساکنین مکانی خاص است. افراد با ویژگیهای فردی[۷۲] متفاوت(جنسیت، سن، وضعیتتأهل، وضعیت اشتغال، قومیت، شیوه تصرف واحد مسکونی) نگاه متفاوتی به رابطهشان با مکان و محیط اجتماعی- کالبدی پیرامون خود دارند.
در نهایت تلاش شد تا از برآیند دیدگاه ها و نظریه های حس تعلق مکانی، سرمایه اجتماعی و فرهنگی، نگرش به ویژگیهای فضایی- کالبدی، مدت زمان اقامت و ویژگیهای فردی، مدل نظری ذیل ترسیم گردد.
۸-۲ مدل نظری تحقیق
شکل ۶- ۲ مدل نظری تحقیق
۹-۲ سئوالات تحقیق
آیا میان سرمایه اجتماعی و حس تعلق مکانی ساکنین نسبت به نسیمشهر/ شهرجدیدپرند رابطه معنادار وجود دارد؟
آیا میان سرمایه فرهنگی و حس تعلق مکانی ساکنین نسبت به نسیمشهر/ شهرجدیدپرند رابطه معنادار وجود دارد؟
آیا میان نگرش به ویژگیهای فضایی- کالبدی و حس تعلق مکانی ساکنین نسیمشهر/ شهر جدیدپرند رابطه معنادار وجود دارد؟
آیا بین مدت سکونت افراد و حس تعلق مکانی آنان نسبت به نسیمشهر/ شهرجدیدپرند رابطه معنادار وجود دارد؟
آیا بین ویژگیهای فردی ساکنین و حس تعلق مکانی آنان نسبت به نسیمشهر/ شهرجدید پرند رابطه معنادار وجود دارد؟
۱۰-۲ فرضیه های تحقیق[۷۳]
به نظر میرسد میان سرمایه اجتماعی و حس تعلق مکانی ساکنین نسیمشهر/ شهرجدیدپرند رابطه معنادار وجود دارد.
به نظر میرسد میان سرمایه فرهنگی و حس تعلق مکانی ساکنین نسیمشهر/ شهرجدیدپرند رابطه معنادار وجود دارد.
به نظر میرسد میان نگرش به ویژگیهای فضایی- کالبدی و حس تعلق مکانی ساکنین نسیمشهر/ شهرجدیدپرند رابطه معنادار وجود دارد.
به نظر میرسد میان مدت اقامت افراد و حس تعلق مکانی آنان نسبت به نسیمشهر/ شهر جدیدپرند رابطه معنادار وجود دارد.
به نظر میرسد میان ویژگیهای فردی ساکنان و حس تعلق مکانی آنان نسبت به نسیمشهر/ شهرجدیدپرند رابطه معنادار وجود دارد.
فصل ۳
روش تحقیق
۱-۳ روش تحقیق
در پژوهش حاضر از روش ترکیبی استفاده شده است، به این ترتیب که از روش پیمایش[۷۴] در زمره روشهای کمّی و از روش بحث گروهی متمرکز[۷۵] در زمره روشهای کیفی بهره گرفته شده است.
تحقیق پیمایشی روشی است برای گردآوری داده ها که در آن از گروه های معینی از افراد خواسته می شود به تعدادی پرسش مشخص(یکسان برای همه افراد) پاسخ دهند. این پاسخها مجموعه اطلاعات تحقیق را تشکیل می دهند. تحقیقات پیمایشی عامترین نوع تحقیقات اجتماعی است و رواج گستردهای دارد(بیکر،۱۹۶:۱۳۸۸). پیمایش را برای توصیف نگرشها و رفتارها، تبیین روابط با آزمون فرضیه ها و تایید یا رد نظریه ها، ارزیابی نهادها و برنامه ها بکار میبرند(بیکر،۵۳:۱۳۸۸).
بر اساس تعریف دلاور: “تحقیق پیمایشی عبارتست از مشاهده پدیده ها به منظور معنی دادن به جنبه های مختلف اطلاعات جمعآوری شده. این تحقیق از دو مرحله تشکیل شده است. اول) مشاهده دقیق و نزدیک پارامترهای مورد پژوهش در جامعه. دوم) جمعآوری و معنا دادن به آنچه که مورد مشاهده قرار گرفته است”(دلاور،۱۳۷:۱۳۷۴). “تحقیق پیمایشی که ماهیت کمّی دارد، اطلاعاتی را به دست میدهد که کمتر حاوی جزئیات است، اما ما میتوانیم نسبتا مطمئن باشیم که بر حوزهای وسیع تطبیق می کند و قابلیت تعمیم دارد”(گیدنز،۷۲۹:۱۳۸۶).
بحث گروهی متمرکز، نوعی مصاحبه گروهی، متشکل از ۶ تا ۱۲ شرکتکننده است که با راهنمایی یک تسهیلکننده، حول محور ویژهای به بحث میپردازند. اساس جمعآوری اطلاعات در این روش بر تعامل میان اعضای گروه استوار است(پارساپژوه،۳:۱۳۸۰). به عبارتی، بحث گروهی متمرکز، نوعی مصاحبه با حضور گرداننده بحث است که بر اساس یک راهنمای از قبل تنظیم شده، بحث را هدایت می کند و شرکت کنندگان در بحث نظراتشان را درباره موضوع مطرح شده، درقالب بحث گروهی و به صورت داده های کیفی ارائه می کنند(سعیدی و همکاران،۷۲:۱۳۸۹).
این روش بیشتر در تحقیقات کیفی استفاده می شود. یعنی بحث گروهی متمرکز یک روش تحقیق کیفی یا روشی برای گردآوری داده های کیفی است(Morgan,1998:11). روشهای تحقیق کیفی به جای توصیف کردن و ماندن در سطح، به تشریح و تجزیه و تحلیل عمقی موضوع میپردازند. البته این موضوع به معنی برتر بودن روشهای کیفی از روشهای کمی نیست، بلکه این دو میتوانند مکمل یکدیگر عمل کنند و آگاهی بیشتری درباره موضوع ارائه دهند(سعیدی و همکاران،۷۴:۱۳۸۹).
سه رویکرد رایج برای ترکیب روشهای کمّی و کیفی عبارتند از: اجرای روش کیفی پیش از روش کمّی، موازی با روش کمّی، یا پس از روش کمّی(هنینک،۴۹:۱۳۹۲). در این تحقیق به منظور ترکیب روش کمّی(پیمایش) و روش کیفی(بحث گروهی متمرکز یا FGD) از شیوه سوم، یعنی انجام روش کیفی پس از روش کمّی – به عنوان روش تکمیلی- بهره گرفته شده است. در این شیوه، بحث گروهی متمرکز برای شناخت بیشتر یا زمینه و شرایط یافتههای کمّی، بعد از پژوهش کمّی به کار میرود. ظرفیتهای تبیینی پژوهش گروه متمرکز، کمتر استفاده شده است. در موارد متعدد، نتایج پیمایش، رابطه قوی میان متغیرها را نشان میدهد؛ اما داده های پیمایش، نمی توانند مکانیسمهای موجد این روابط را شناسایی کنند(Green & Thorgood,2004 به نقل از هنینک،۵۱:۱۳۹۲). در این موارد، بحث گروه متمرکز می تواند از تاثیرات پراهمیت، حلقههای ارتباط و اطلاعات زمینهای لازم برای درک عمیقتر نتایج کمّی، پرده بردارد. رویکردهای کیفی، راهی برای پیگیری پیمایش است و پس از آن، یافتههای کیفی مستقیماً در تحلیل داده های پیمایش به کار میرود. این شیوه، عمق بیشتری به داده های کمّی میدهد و یافتههای کیفی را در تحلیل داده های کمّی ادغام می کند (Ritchie & Lewis,2003 به نقل از هنینک،۵۱:۱۳۹۲).
۲-۳ تکنیک گردآوری داده ها
در این پژوهش از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شده و برای بحث گروهی متمرکز به منظور کنترل جریان بحث سئوالاتی(راهنمای بحث)[۷۶] تنظیم گردیده است.
۳-۳ فنون مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها
در روش پیمایش، از آمار توصیفی و استنباطی برای تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS استفاده شده است. در روش بحث گروهی متمرکز، از تحلیل کیفی نتایج با تاکید بر شناسایی مضامینِ مصاحبه گروهی متمرکز یا F.G.D استفاده شده است.
۴-۳ جامعهآماری، حجمنمونه و شیوه نمونه گیری
جامعهآماری: جامعه آماری به مجموعه ای از افراد، اشیاء، اعداد و یا چیزهایی گفته می شود که حداقل در یک ویژگی مشترک باشند و محقق علاقمند است یافتههای پژوهش را به آنها تعمیم دهد(ازکیاء و دربانآستانه، ۱۳۸۲: ۲۴۴). جامعه آماری تحقیق را کلیه سرپرستهای خانوار ساکن شهرجدیدپرند(اسکان رسمی) و نسیمشهر(اسکان غیررسمی) تشکیل می دهند.
حجمنمونه: در روش پیمایش، برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده می شود، بر اساس این فرمول حجم نمونه ای که از جامعه آماری تحقیق به دست آمد، برای اسکان رسمی (شهرجدیدپرند) ۱۹۶ سرپرستِ خانوار و برای اسکان غیررسمی(نسیمشهر) هم ۱۹۶ سرپرستِ خانوار میباشد. با توجه به مقتضییات تحقیق، میزان خطای قابل قبول در این پژوهش ۰۷/۰ در نظر گرفته شد و در سطح اطمینان ۹۰ % مورد بررسی قرار گرفت.
فرمول کوکران:
شیوه نمونه گیری: در روش پیمایش، از نمونه گیری خوشهای چندمرحله ای[۷۷] که در زمرهی نمونه گیریهای تصادفی میباشد، استفاده شده است. نسیمشهر دارای ۵ ناحیه و شهرجدیدپرند دارای ۵ فاز مسکونی میباشد. با تقسیم ۱۹۶(حجم نمونه بدست آمده برای شهر نسیمشهر) بر ۵ ناحیه موجود در این شهر، در هر ناحیه باید حدود ۴۰ پرسشنامه تکمیل گردد. در ادامه هر ناحیه از شهر را به ۴ قسمت تقسیم نمودیم(بدین ترتیب شهر نسیمشهر به ۵ ناحیه و ۲۰ قسمت تقسیم شد) و در هریک از قسمت ها ۱۵- ۱۰ پرسشنامه تکمیل شد. با توجه به حجم نمونه، پُرکردن ۱۰ پرسشنامه کفایت میکرد ولی برای در نظر گرفتن احتمال پرت شدن پرسشنامه ها، تعداد آنها تا ۱۵ مورد نیز افزایش یافت و در نهایت ۱۰ پرسشنامه کامل پُر شده در هر یک از ۲۰ قسمتِ تعیین شده در ۵ ناحیه شهر نسیمشهر مبنای محاسبه قرار گرفت. (روند انجام شده در بالا برای شهرجدیدپرند نیز با توجه به وجود ۵ فاز مسکونی و حجم نمونه برابر با ۱۹۶، همانند شهر نسیمشهر انجام پذیرفت).
در روش بحث گروهی متمرکز، با توجه به اینکه این روش به عنوان یک شیوه تکمیلی پس از روش پیمایش انجام گرفته است، شرکت کنندگان بحث از میان پاسخگویان به پرسشنامه در روش پیمایش، انتخاب شدند. به این نحو که تعدادی از پاسخگویان به پرسشنامه که از رضایت کافی برای شرکت در بحث گروهی متمرکز نیز برخوردار بودند به جلسه بحث دعوت شده و بحث گروهی متمرکز با همکاری آنها انجام پذیرفت. در مجموع ۴ جلسه بحث گروهی متمرکز در نمونههای مورد مطالعه انجام پذیرفت: ۲ جلسه به تفکیک جنسیت با تعداد ۹ نفر زن و ۸ نفر مرد در شهرجدیدپرند و ۲ جلسه به تفکیک جنسیت با تعداد ۱۰ نفر زن و ۷ نفر مرد در نسیمشهر.
۵-۳ تعریف نظری متغیرهای تحقیق
۱-۵-۳ حس تعلق مکانی
براون و پرکینز(۱۹۹۲)، تعلق مکانی را شامل پیوندهای مثبت تجربه شدهای که طی زمان و گاه به صورت ناخودآگاه و بر اساس پیوندهای احساسی، شناختی و رفتاری بین اشخاص و یا گروه ها و محیط اجتماعی- کالبدی آنها شکل گرفته است، تعریف می کنند. به عقیده آنها اینگونه پیوندها چارچوب هویتی فرد و جامعه را به وجود می آورد(رضازاده،۲۳۸:۱۳۸۵). به بیان اسکنل و گیفورد(۲۰۱۰)، تعلق مکانی ابعاد سه گانه تعلق(عاطفی, شناختی و رفتاری) را دربرمیگیرد و سه بُعد ارائه شده به دلیل شمول تمامی معانی ارائه شده از تعلق مکانی می تواند در حوزه تحقیقات تجربی و تئوریک مورد استفاده قرار گیرد. آنها تاکید می کنند که رشد هر یک از این ابعاد سه گانه در نهایت محققان را به درک و رسیدن به تعریفی جامعتر از تعلق مکانی کمک خواهد کرد (Scannell & Gifford,2010:2).
بُعد عاطفی: رابطه مردم- مکان بیشک رابطهای احساسی با یک مکان خاص است. به اعتقاد توآن احساس جنبه بسیار مهمی است که به وسیله آن مردم به مکانهایشان معنا میبخشند (Casakin & Kreitler,2008:81). این نوع از جذبه مکان انگیزه حضور و گذراندن وقت در آن بوده و بر پیوندهای حسی فرد با یک مکان خاص تکیه دارد(Warzecha & Lima,2001:32).
بُعد شناختی: شناخت جزء دیگر تعلق مکانی است. خاطرات، اعتقادات، معانی و دانشی که افراد نسبت به مکانهای شاخص دارند، آن مکانها را برایشان مهم می کند. از طریق خاطرات، مردم برای مکانها معنا خلق کرده و آن را با تعریفی که از “خود” دارند مرتبط و با مکان زندگیشان پیوند برقرار می کنند. مکانی که قابلیت خاطره ساختن برای مردم را داشته باشد، باعث افزایش تعلق مکانی در مردم می شود(Scannell & Gifford,2010:3).
بُعد رفتاری: “توقعات انسانها از یک مکان، خود برآیند الگوی رفتاری است که در آن مکان متدوال است و بر رفتار فرد در آن مکان و در پیوند با دیگر الگوهای رفتاری آنجا تاثیر می گذارد”. از سوی دیگر کانتر تفاوت میان انسانها را ناشی از تفاوت میان چگونگی تعامل آنان با محیطشان میداند(Canter,1971). “چگونگی رفتار، تحت تاثیر محیط تجربه شده است و هم به تجربه فرد در گذشته وابسته است و هم به محیط تجربه شده”(تریب به نقل از پاکزاد،۱۳۹:۱۳۸۸). از نظر هیدالگو و هرناندز، اولین مشخصهی رفتاری تعلق، تمایل به نزدیکی در موضوع تعلق (مکان) است (Hidalgo & Hernandez,2001:274) که منجر به اقامت طولانی مدت در فضا میگردد. تمایل شدید افراد در غربت برای برگشتن نیز ناشی از این خصیصه است(بشارت و دیگران،۱۳۸۵). در صورتی که افراد مجبور به ترک مکان گردند، مکانهایی را انتخاب مینمایند که بیشترین شباهت را به محدوده سابق زندگی آنان داشته باشد(Scannell & Gifford,2010:4).
از نظر لو و آلتمن نیز، حس تعلق مکانی از جنبه های روانشناسی و هویتی قابل تفسیر است، از منظر روانشناسی تعلق مکانی به رابطه شناختی فرد با یک محیط یا یک فضای خاص اطلاق می شود و از لحاظ هویتی، تعلق مکانی رابطه تعلقی و هویتی فرد به محیط اجتماعی است که در آن زندگی می کند. در واقع تعلق به مکان رابطه نمادین ایجاد شده توسط افراد به مکان است که معانی احساسی، عاطفی و فرهنگی مشترکی به یک فضای خاص میدهد. تعلق به مکان مبنایی برای درک فرد و گروه نسبت به محیط است و معمولاً در محیطی فرهنگی به وجود می آید. تعلق به مکان، چیزی بیش از تجربه عاطفی و شناختی بوده و باورهای فرهنگی مرتبطکننده افراد به مکان را نیز شامل می شود. بنابراین مهمترین معنای تعلق به مکان، در تجربه رابطه نمادین فرد، گروه و مکان نهفته است که می تواند ضمن فرهنگی بودن از دیگر منابع اجتماعی، سیاسی، تاریخی و فرهنگی نیز معنا گرفته و تقویت شود(Altman & Low,1992).
۲-۵-۳ سرمایهاجتماعی
نظریهپردازان مختلفی به مفهوم سرمایهاجتماعی پرداخته، تعریفی از این مفهوم را ارائه داده، شاخص های مختلفی را برای آن برشمردهاند و در حین پردازش این مفهوم به جرح و تعدیل دیدگاه های یکدیگر و بسط آن پرداختهاند. بوردیو بر شبکه ارتباطات و مشارکت(Bourdieu,1986)، پاتنام و فوکویاما بر شبکه های اجتماعی، اعتماد و هنجارها(Putnam,1995.Fukuyama,1999)، کلمن بر تعهدات و انتظارات، کانالهای ارتباطی، هنجارهای اجتماعی و اعتماد(Coleman,1998)، افه و فوش بر آگاهی و توجه، اعتماد و انجمنپذیری تاکید کرده اند(Offe & Fuches,2002:190).
با تکیه بر تعاریف گوناگون، تعریفی از سرمایهاجتماعی که ملهم از دیدگاه های نظریه پردازان است به عنوان مبنای کار ارائه میگردد. مفهوم سرمایه اجتماعی را به طور کلی میتوان روابط اجتماعی بین افراد دانست که از طریق تعهدات، ارتباطات اجتماعی، شبکه های عمیق تعاملی و فرایند اجتماعی شدن حاصل می شود و دربرگیرندهی شاخص های آگاهی و توجه، اعتماد، هنجارهای مشارکتی و شبکه های اجتماعی است که موجب ارتقای همکاری بین افراد به صورتی منسجم و با ثبات به منظور تامین هدفی مشترک می شود و آنان را به ایجاد کنش جمعی توانا میسازد.
۳-۵-۳ سرمایهفرهنگی
بوردیو اصطلاح سرمایهفرهنگی را برای اشاره به اطلاعات یا دانش درباره باورها و سنتهای فرهنگی و معیارهای رفتاری خاصی که کامیابی در زندگی را ارتقاء می دهند، به کار میبرد. “سرمایهفرهنگی، یعنی قدرت شناخت و قابلیت استفاده از کالاهای فرهنگی در هر فرد و در برگیرنده تمایلات پایدار فرد است که در خلال اجتماعی شدن در فرد انباشته میشوند”(فکوهی،۱۳۸۲:۳۰۰). به عقیده بوردیو، سرمایهفرهنگی به سه مقوله قابل تفکیک است:
– سرمایهفرهنگی تجسمیافته: این نوع از سرمایهفرهنگی به صورت تمایلات دیرپای ذهنی و بدنی افراد است که به مرور زمان در اثر تربیت و پرورش در وجود افراد درونی می شود، به جزء جدانشدنی وجود شخص یا عادتواره او تبدیل می شود و بر خلاف سایر اشکال سرمایه نمی توان آن را از شخص جدا کرد و فوراً به شخص دیگری منتقل نمود. به تعبیر بوردیو این سرمایه جزء کالبد شخص شده است و درونی شدن دلالت بر آن دارد که فرد خود با صرف زمان و تمرین آن را در کالبد خود جای داده است. از آنجا که سرمایهفرهنگی درونیشده در کالبد فرد جای میگیرد، نمی توان به آسانی آن را مانند یک کالا مبادله کرد(بوردیو،۱۴۲:۱۳۸۴- ۱۴۰).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 02:15:00 ق.ظ ]
|