دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با سیمای اهلبیت (علیهمالسلام) در کشفالاسرار- فایل ۴ – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
![]() |
و در جای دیگر نیز علی (علیه السلام) را با عنوان «علی شیر خدا» یاد نموده است[۷۰].
و در جای دیگر چنین اظهار می دارد:
علی مرتضی (علیه السلام) آن هِزَبر درگاه رسالت و داماد حضرت نبوّت هرگه که به دنیا برگذشتی دامن دیانت خویش فراهم گرفتی ترسان ترسان و گفتی غرّی غیری یا دنیا! فقد تَبتک ثلاثاً، گفتند: ای عجبا که روان شیرمردان عصر از بیم ذوالفقار تو همه آب گشت، چنین از دنیا می بترسی؟ گفتا: شما خبر ندارید که این دنیا درختی خارآور است، دست هوی و حرص آن را بر کنار جوی عمر تو نشانده، اگر نه به احتراز روی، خار آن در دامان عصمت تو افتد و پاره پاره کند. نشنیده ای که در بدایت کار که هنوز خار آن قوت نگرفته بود، دامن درّاعه عصمت آدم چون می درید، اکنون که خار آن قوی گشت و روزگار برآمد با علی بوطالب خود چه می کند[۷۱]؟
در ذیل چند نمونه از آیات و روایاتی که در مورد فضائل عمومی اهل بیت (علیهم السلام) در کشف الاسرار ذکر شده است را بیان می کنیم.
بررسی دیدگاه میبدی در آیهی تطهیر:
یکی از آیاتی که میبدی آن را مربوط به فضائل اهلبیت (علیهمالسلام) دانسته، آیهی تطهیر است. در این بررسی ابتدا آیه را ترجمه نموده، بعد دیدگاه میبدی را با حفظ امانت بهطور کامل یادآور میشویم و سپس به ارزیابی و تحقیق در مورد آن میپردازیم.
آیهی تطهیر:
«انّما یریدالله لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً؛ خداوند همواره میخواهد که فقط از خصوص شما اهلبیت (علیهمالسلام) مطلق پلیدی را دور کند و شمارا بهطور کامل پاکیزه قرار دهد»[۷۲].
جملهی فوق قسمت اخیر آیهی ۳۳ سورهی احزاب است که به لحاظ اشتمال آن بر کلمهی تطهیر موسوم به آیهی تطهیر است و ازجمله آیات دلالتکننده بر عصمت خمسهی طیّبه (محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین صلوات الله علیهم) و روایات فراوانی در مورد این قسمت از آیه در کتابهای عامه و خاصه آمده است که حدیث معروف کساء که بحث و گفتوگوهای زیادی در تفسیر و تبیین آن انجامگرفته است، یکی از آن احادیث است و جمعی کتاب مستقلی[۷۳] در خصوص همین قسمت از آیه تألیف نمودهاند، اکنون ببینیم میبدی در تفسیر آنچه گفته است.
دیدگاه میبدی:
میبدی در نوبت اولی، آیهی کریمه را چنین ترجمه کرده است:
«میخواهد الله که از شما ببرد همهی تاشها و ناخوشها ای خاندان رسول و پاک کند شمارا پاک کردنی»
و در نوبت ثانیه، در سه محور به شرح ذیل به تفسیر آیهی کریمه میپردازد:
الف ) معنای رجس: وی در آغاز، رجس را به گناهی که خدا زنان پیامبر (صلیالله علیه و آله) را از آن نهی کرده، تفسیر نموده و پسازآن میگوید:
«گفتهشده رجس اسم است برای هر مکروه مستقذر (ناخوشایند پلید دانسته شده). خدای تعالی در وصف منافقان فرموده است: و أنّهم الرّجس و رجس صفت است برای مفرد، جمع، مذکر و مؤنث. در خبر است: اعوذ بک من الرّجس النّجس الخبیث المخبّث الشّیطان الرّجیم …».
ب ) اعراب اهلالبیت: ایشان منصوب بودن «اهلالبیت» را بنا بر مدح دانسته و از نصب آن بنا بر آنکه منادی باشد با تعبیر «گفتهشده» یاد نموده است.
ج ) مصداق اهلالبیت: وی در بیان مصداق اهلبیت مینویسد:
مراد از اهلبیت، زنان پیامبر (صلیالله علیه و آله) است، زیرا آنها در خانهی او هستند. این مطلب مفاد روایت سعید بن جبیر از ابن عباس است و در داستان حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در قول خدای عزّوجلّ «رحمتالله و برکاته علیکم اهلالبیت» خدا زنان پیامبر (صلیالله علیه و آله) را اهلبیت نامیده است.
و ابوسعید خدری و جماعتی از تابعین که از آنها است مجاهد و قتاده رأیشان بر این است که اهلالبیت؛ علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهمالسلام) است و دلیل بر آن حدیثی است که عایشه روایت کرده و در آن آمده است:
در صبحگاهی رسول خدا (صلیالله علیه و آله) درحالیکه گلیمی با نقش و نگار از موی سیاه بر او قرار داشت خارج شد و نشست، پس فاطمه (سلامالله علیها) آمد، او را نیز در آن گلیم وارد نمود. سپس علی (علیهالسلام) آمد. او را هم در آن جای داد. سپس حسن (علیهالسلام) آمد. او را نیز داخل در گلیم کرد. سپس حسین (علیهالسلام) آمد. وی را نیز در آن گلیم داخل نمود. پسازآن گفت: «إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً».
از امّ سلمه نقلشده است که گفته است:
«إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً» در خانهی من نازل شد. پس رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بهسوی فاطمه، علی، حسن و حسین (صلوات الله علیهم) فرستاد و بعد فرمود: اینها اهلبیت مناند و زید بن ارقم گفته است: اهلبیت او کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام است، آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس[۷۴].
و در پایان رأی خود را چنین بیان میکند:
«صحیح آن است که مراد از اهلبیت، همسران پیامبر (صلیالله علیه و آله) و عترت او که آل او از بنیهاشم است، میباشد»[۷۵].
و در ذیل آیهی مباهله کلام او دربارهی اهلبیت چنین است:
و اصحاب مباهله پنج کس بودند، مصطفی (صلیالله علیه و آله) و زهرا (سلامالله علیها) و مرتضی (علیهالسلام) و حسن (علیهالسلام) و حسین (علیهالسلام) آن ساعت که به صحرا شدند، رسول ایشان را در پناه خود گرفت و گلیم بر ایشان پوشانید و گفت: «اللّهم! إن هؤلاء اهلی». جبرئیل آمد و گفت: «یا محمد! و أنا من اهلکم؟» چه باشد یا محمد اگر مرا بپذیری و در شمار اهلبیت خویش آری؟ رسول (صلیالله علیه و آله) گفت: «یا جبرئیل! و أنت منّا». آن گه جبرئیل بازگشت و در آسمانها مینازید و فخر میکرد و میگفت: «من مثلی؟ و أنا فی الّماء طاووس الملائه و فیالارض من اهلبیت محمد (صلیالله علیه و آله)»؛ یعنی چون من کیست که در آسمانها رئیس فرشتگانم و در زمین از اهلبیت محمد (صلیالله علیه و آله) خاتم پیامبرانم[۷۶].
و در تفسیر آیهی مودّت روایتی آورده است که بیانگر شأن نزول آیهی تطهیر است و اینکه مصداق آن اهلبیت (علیهمالسلام) هستند. آن روایت چنین است:
ابن عباس گفت: آن روز که این آیت (آیهی مودّت) فروآمد، گفتند: یا رسولالله! من قرابتک هؤلاء الّذین وجبت علینا مودّتهم. قال علی (علیهالسلام) و فاطمه و ابناهما و فیهم نزل: «انّما یریدالله لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً»[۷۷]
در نوبت سوم در بیان رموز و اشارات آیهی کریمه چنین میگوید:
«انّما یریدالله لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت» ربّ العالمین منّت مینهد بر مصطفی عربی که خواستِ ما و حکم ما آن است که اهلبیت تو پاک باشد از هر چه آلایش خلقیّت است و اوساخ بشریّت تا از خانه به کدخدای ماند همهچیز «الطّیّبات للطّیّبین و الطّیِبون للطّیّبات». گفتهاند که رجس ایدر[۷۸] افعال خبیثه است و اخلاق دنیّه هوی و بدعت و بخل و حرص و قطع رحم و امثال آن.
ربالعالمین، ایشان را بهجای بدعت، سنّت نهاد و بهجای بخل، سخاوت و بهجای حرص، قناعت و بهجای قطع رحم، وصلت و شفقت، آن گه فرمود: «و یطهّرکم تطهیراً» و شمارا پاک میدارد از آنکه به خود معجب باشید یا خود را بر در الله دالّتی دانید یا به طاعت و اعمال خود نظری کنید[۷۹].
و در جای دیگر نیز گفته است:
صرف زکات به اهلبیت نبوت روا نیست در شرع فانّها اوساخ الناس و قد قال تعالی «انّما یُریدُالله لیَذهبُ عَنکُمُ الرّجسَ اهلالبیتِ و یُطهّرکُم تَطهیراً».
چنانچه ملاحظه شد، وی در نوبت اول، رجس را به همهی تاشها و ناخوشها ترجمه نموده است و در نوبت سوم آن را به همهی آلایش خلقی و اوساخ بشری و کارهای خبیث و اخلاق پست مانند هوی، بدعت، بخل، حرص، قطع رحم و امثال آن تعمیم داده است و تطهیر را نیز به جایگزینی صفات نیکو بهجای صفات زشت و پاکی از عُجب تفسیر کرده است و این نقطهی قوت تفسیر اوست، زیرا تعمیم مزبور هم مقتضای اطلاق رجس و جنس بودن الف و لام آن است و هم مناسب با تأکید مستفاد از مفعول مطلق است و نظر لغت شناسان و آراء مفسّران نیز گفتهی او را در این باب تأیید میکند.
و همچنین در مقام امتنان دانستن آیهی کریمه و ضعیف شمردن منادی بودن «اهلالبیت» و ذکر برخی از روایاتی که معرف اهلبیت (علیهمالسلام) و بیانگر مصادیق آن است چه در اینجا و چه در ذیل آیهی مباهله و آیهی مودّت، از نکات صواب در آن تفسیر است ولی درعینحال ضعفها و نقیصههایی در ترجمه و تفسیر وی وجود دارد که به آن اشاره میشود:
-
- در ترجمه، مفاد واژهی «إنّما» را نادیده گرفته است و حال اینکه تأثیر مهمی در مدلول آیهی کریمه دارد.
-
- در تفسیر آیه، به کیفیت نزول آیهی کریمه و به این نکته که این قسمت از آیه جدای از آیات قبل و بعد نازل گردیده است توجه نشده است و حالآنکه روایات فراوانی بر این نکته دلالت دارد و خود ایشان هم یکی از آن روایات را در ذیل آیهی مودّت یادآور شده است.
-
- در نوبت اولی و نوبت سوم، معنای رجس را تعمیم داده است ولی در نوبت دوم رجس را به گناهی که خداوند زنان پیامبر (صلیالله علیه و آله) را از آن نهی کرده است، تفسیر میکند و معنی عام را با تعبیر «قیل» که اِشعار به ضعف آن دارد ذکر کرده است. این تفسیر علاوه بر آنکه صحیح است در بین نوبت دوم و نوبت اول و سوم از کلام ایشان تهافت آشکاری به وجود آورده است.
-
- در باب حقیقت ارادهی خداوند و انفکاک یا عدم انفکاک آن از مراد و بهاصطلاح در باب تکوینی یا تشریعی بودن ارادهی خداوند و همچنین در مورد مفعول «یرید» و لام «لذهب» باآنکه محل اختلاف است، بحثی به عمل نیاورده و حالآنکه تأثیر آن بر مفاد آیهی کریمه بر اهل فضل پوشیده نیست.
-
- از روایات بسیار زیادی که در معرفی اهلبیت (علیهمالسلام) و تعیین افراد آن در کتابهای تفسیری و روایی عامه و خاصه وجود دارد تنها دو روایت را بی سند و مدرک ذکر و حتی اشارهای هم به کثرت آن روایات ننموده است.
-
- آنکه عدهی زیادی از صحابه رأیشان بر آن است که اهلبیت، علی و فاطمه و حسن و حسین (صلوات الله علیهم) هستند، میبدی فقط از ابوسعید خدری نام میبرد.
-
- اهلبیت پیامبر (علیهمالسلام) را به همسران و همهی آل آن حضرت از بنیهاشم تعمیم داده و این تعمیم با مفاد آیهی کریمهای که لازم با عصمت اهلبیت (علیهمالسلام) است و با روایات بسیار فراوان ناظر به این مطلب، ناسازگار است.
آیهی مباهله
«فمن حاجّک فیه من جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثمّ نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین؛ پس هرکه بعد ازآنچه از علم تو را آمده است، با تو دربارهی حضرت عیسی (علیهالسلام) محاجّه (گفتگو و جدال) نماید (به آنان) بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان، زنانمان وزنانتان، نفسهایمان (نزدیکترین افراد به ما) و نفسهایتان (نزدیکترین افراد به شما) را فراخوانیم، سپس (به درگاه خداوند متعال) ابتهال (تضرّع و زاری) نماییم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»[۸۰].
این آیهی کریمه به لحاظ اشتمال آن بر کلمهی «نبتهل» و دربرداشتن دستور مباهله با مسیحیان، آیهی مباهله نامیده شده است و ازجمله آیاتی است که با توجه به روایاتی که در ارتباط با آن واردشده، بهاتفاق عامه و خاصه دلالت بر فضیلت اهلبیت (حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام) دارد. اکنون ببینیم میبدی در تفسیر و تأویل آنچه گفته است:
دیدگاه میبدی
وی در نوبت دوم در تفسیر آیهی کریمه چنین میگوید:
«فمن حاجّک فیه» معنی حاجّه و محاقّه حجّت آوردن است و خویشتن را حق نمودن.
میگوید! هر که با تو حجت آرد در کار عیسی (علیهالسلام) و آنچه الله گفت و بیان کرد نپذیرد، مگر «منبعد ما جائک من العلم»، پسازآن که از خدا به تو پیغام آمد و بدانستی که عیسی (علیهالسلام) بندهی خدا بود و رسول وی.
«فقل تعالوا» ایشان را گوی، یعنی ترسان نجران و مهتران ایشان، سید و عاقب که با تو خصومت میکردند، «تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم» بیایید تا بخوانیم ما پسران خویش و شما پسران خویش و ما زنان خویش و شما زنان خویش و ما خود به خویشتن و شما خود به خویشتن، آن گه مباهلت کنیم.
مباهلت آن بود که دو تن یا دو قوم به کوشش مستقصی یکدیگر را بفریبند و از خدای عزّوجلّ لعنت خواهند از دو قوم بر آنکه دروغزناناند؛ و بَهله نامی است لعنت را، مباهلت و تباهل و ابتهال در لغت یکیاند؛ و تفسیر ابتهال خود در عقب لفظ بگفت: «فنجعل لعنه الله علی الکاذبین».
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 03:35:00 ق.ظ ]
|