دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد بررسی نقش ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
جنگ چریکی به نبردی گفته می شود که نیروهای جنگی آن از افرادی که تابع مقامات رسمی نظامی نیستند ، تشکیل شده است و شیوه ی آن جنگ نامنظم نظیر دام گستری ، خرابکاری و جنگ و گریز در خطوط دشمن است .
کارلوس ماریگلا ، که خود از رهبران و نظریه پردازان جنگ چریکی است معتقد است :
چریک شهری کسی است که علیه دیکتاتوری نظامی دست به کار قیام مسلحانه شود و از رویه غیر معمول استفاده می نماید به عنوان یک انقلابی سیاسی ، یک وطن پرست سرسخت برای نجات ملت و دوستدار آزادی می باشد.) امجدی ، ۱۹،۱۳۸۳)
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
جنگ چریکی به معنای معاصر آن ، از اوایل قرن نوزدهم میلادی متداول شد . این شیوه در جریان جنگ های استقلال اسپانیا علیه ارتش اشغالگر ناپلئون به عنوان یک اسلوب کارا ، در مبارزه انقلابی شهرت یافت . در این جنگ ها ، برخی از چریک های اسپانیایی با تقسیم شدن به دسته های کوچک و نامنظم ، به طور سریع و ناگهانی به نیروهای ناپلئون حمله کرده و با غافلگیری ، در جنگ های تن به تن ، آنها را نابود می کردند . واژه اسپانیایی (Guerrilla warfare ) به معنی جنگ کوچک از همین زمان رایج شد . برخی از ابتکارات جنگ های چریکی به سبک جدید را به لورنس عربستان نسبت می دهند . او که در آغاز ، دستور های فرمانده هان خود را اجرای می کرد ، در عمل به این نتیجه رسید که دلیلی ندارد نیروهای عرب ، به صفوف منظم و سازمان یافته به ارتش عثمانی حمله کنند و با آنان به شیوه کلاسیک نبرد کنند ، زیرا ارتش اعراب از لحاظ نفرات و تجهیزات بر عثمانی برتری ندارد.جنگ های چریکی ، درجنگ جهانی دوم و پس از آن در آسیا به اوج خود رسید . در دهه های بیست و سی قرن بیستم میلادی ارتش های دهقانی ((مائو)) در جنگ با نیروهای ملیون به شیوه های مبارزه چریکی متوسل شدن . مائو از تجربیات علمی خود و نیروهای تحت فرمانش ، در مورد عملیات چریکی اصول را استخراج کرد و آن را با ایدئولوژی مارکسیم در هم آمیخت . او با چنین عملی تغییر بنیادین در افکار مارکسیستی و نگرش انقلابیون کشورهای جهان سوم پدید آورد . این عمل مائو تنها یک دکترین محسوب نمی شد ، بلکه یک کتاب درسی کامل بود که در اختیار انقلابیون چینی و انقلابیون سایر کشورها قرار می گرفت . با پیروزی مائو در سال ۱۹۴۹ م شیوه جنگ چریکی ، برای تغییر در دنیای بیرون ، دارای ارزش خاصی گردید . به هر حال رسوم جنگ های پارتیزانی در خارج از چین ، هرگز به سستی نگرایید . این تکنیک مورد استفاده انقلابیون دیگر کشورها قرار گرفت . همچنین بعدها به وسیله هوک بالا هاپ در فلیپین علیه آمریکایی ها ، به وسیله آفریقاییان بر ضد بریتانیایی ها ، توسط کوبایی ها مورد استفاده قرار گرفت . (همان منبع:۲۰)
یکی از مهمترین نظریه پردازان جنگ چریکی در آمریکا لاتین (( آلبرتو بایوجی راد )) است ملیت او کوبایی بود ولی در ارتش اسپانیا خدمت می کرد . او تجربیات زیادی در جنگ های چریکی کسب کرده بود و بعدها در جنگ داخلی اسپانیا و پس از آن در کوبا بهره برداری شایسته ای از آنها کرد. او پس از مهاجرت به مکزیک ، اقدام به آموزش انقلابیون آمریکای جنوبی نمود . در این تدریس ها بود که با شاگرد ان ارزنده اش فیدل کاسترو و ارنستو گوارا دلاسرنا (چه گوارا) آشنا شد . بایو ، کاسترو و افرادش را تحت تعلیم و تدریس مستقیم خود گرفت و در مدتی کوتاه آن ها را برای رفتن به کوبا آماده کرد ( امجدی،۱۳۸۳ ،۱۶)
در پنچم نوامبرسال ۱۹۶۵م کاسترو و یارانش به سوی کوبا حرکت کردند بایو با آنان همراه نشد . ولی از دور با تماسهایی که با کاسترو داشت ، تمام عملیات را رهبری می کرد . همواره با نیروهای کاسترو که در کوه های شرقی کوبا پنهان بودند ، در تماس بود و با آگاهی کامل از نتیجه ی مثبت جنگ های انقلابی با روش های تروریستی به کاسترو نوشت :
باید با زبده ترین افراد و تمام امکانات موجود جنگی ، به خرابکاری و ترور بپردازی و به اعدام انقلابی اشخاص عالی رتبه پلیس و ارتش اقدام نمائید.(همان منبع:۲۲)
چه گوارا یکی از چریک های طرفدار و پیرو کاسترو بود که تحت تدریس و تعلیم بایو قرارگرفت . اوکه آرژانتینی بود به گفته بایو ، بهترین ، مهمترین و شایسته ترین شاگرد او در تمام دوران آموزشهای جنگ چریکی بوده است .(همان منبع:۲۲)
در سال ۱۹۶۷م ((رژیس دبره )) انقلابی جوان فرانسوی ، با نوشتن کتاب (( انقلاب در انقلاب )) مکتب چریکی را به صورت یک شیوه انقلابی رسمیت بخشید. کار او موید این نکته بود که گروه کوچکی از افراد می توانند از طریق جنگ های چریکی تشکیل دهنده اساس یک انقلاب سوسیالیستی شوند.این نظریه از جهت نظری ، تقریبا در هر منطقه و محلی قابل اعمال بود . از نظر روانی نیز ارضاء کننده بود ، زیرا بر این عقیده بناء شده بود که ملل کوچک با کوشش های خود قادر خواهند بود با کشورهای بزرگ مبارزه کرده و آنها را شکست دهند. این دکترین در عمل با شکست مواجه شد . گروه چریکی بولیوی که چه گوارا رهبری آن را برعهده داشت ، طرح انقلابی را برای تمام کشورهای آمریکای جنوبی تهیه دیده بود ولی در مقابل ، نیروهای بولیوی که با تاکتیک های مدرن جابجایی سریع جنگ افزارهایی همچون هلی کوپتر مجهز بود، شکست خورده ، نابود گردیدند . کشته شدن نابهنگام چه گوارا (۳۹ سالگی) در تاریخ جنگ های چریکی ، از او الگویی ساخت که شرایط احساسی مرگ قهرمانانه اش ، به تقویت افکار انقلابی مورد نظرش انجامید.
دریک جمع بندی و تقسیم بندی کلی ، جنگ های چریکی را که طی سه دهه ، در بسیاری از کشورهای جهان سوم تجمع و تکامل یافته بود ، می توان به چهار دسته تقسیم کرد.
۱-جنگ چریکی براساس نظریه ی مائو
۲-جنگ چریکی بر اساس نظریه ژنرال جیاپ
۳-جنگ چریکی براساس تئوری کاسترو ، چه گوارا و رژیس دبره
۴-جنگ چریکی براساس نظریه کارلوس ماریگلا
الف) دسته اول که براساس نظریات فردی چون مائو استوار است و معتقد به ایجاد ارتش خلق و نبرد توده ای است . با توجه به اهمیت تزهای ارائه شده از سوی مائو و جیاب در اینجا به اختصار به بررسی آرای این افراد می پردازیم ، تئوری مائو را می توان به دو بخش تقسیم کرد : بخش اول حاوی اصول سیاسی و بخش دوم شامل اصول صرفا نظامی است مائو در آن خود به ضرورت تجزیه و تحلیل اجتماعی و اقتصادی و ساختار سیاسی جامعه توجه ویژه دارد و بر نیاز بر درک بافتهای اجتماعی و اقتصادی جامعه برای تعیین شکل فعالیت های انقلابی و بهره برداری از تضادهای موجود تاکید کرده است در یک مقایسه ساده می توان گفت که نظرات مائو در عین تجدید نظرهای اساسی به نسبت دیدگاه های تئوریسین های بعدی جنگ چریکی به اصول مارکس و انگلس بسیار وفادار تر است مائو ضمن مطالعه وضعیت چین چهار ویژگی عمده را مشاهده کرد
پهناور و نیمه مستعمره بودن چین ۲- داشتن یک دشمن نیرومند ۳- کوچکی و ضعف ارتش سرخ در مقایسه با ارتش کومینگ تانگ ۴- تعیین کنندگی نقش رهبری حزب کمونیست (دستخواه ، ۱۹۷۶، ۴۵)
مسائل فوق منجر به اتخاذ خط مشی مائو گردید این مشی دو ویژگی اساسی داشت : یکی ضرورت تشکیل ارتش خلق برای مبارزه با ارتش کومینگ تانگ و دیگری طولانی بودن مبارزه و تحقق انقلابات آنچه که سبب شد انقلاب چین و مائوئیسم بر جریانات چپ و بویژه اقشار جوان در دیگر کشورها تاثیر گذار باشد شیوه مبارزات ای مائو و اصول نظامی اوبود چکیده نظریات مائو در این خصوص عبارتند از :
اول به نیروهای پراکنده و دورافتاده دشمن حمله کن ، آنگاه به نیروهای متمرکز متراکم و نیرومند.
در آغاز بر شهرهای کوچک و متوسط و سرزمینهای وسیع روستایی چیره شو آنگاه در مرحله بعدی شهرهای بزرگ را به زیر سلطه در آور
تجزیه نیروهای اصلی و موثر دشمن را در سرلوحه کار خود قرار بده ، تغییر و نگهداری یک شهر یا منطقه نباید هدف اصلی تورا شامل شود.
تلاش کن روش جنگی را کاملا اجراء ، شجاعت در نبرد ، نترسیدن از قربانی دادن ، نهراسیدن از خستگی و جنگ پی در پی
با توسل به تحرک در رزم به تجزیه کامل سپاه دشمن بپردازی
در هر نبرد باید قرار خود را به صورت یک نیروی کاملا برتر متمرکز ساخته و به محاصره کامل دشمن پرداخته و بکوشی آنرا به طور کلی از بین ببری و اجازه هیچ گونه گریزی را ندهی
هیچ نبردی را بدون آمادگی آغاز نکنی در صورت که به پیروزی اطمینان نداری مبارزه مکن.
در خلال حمله به شهرها بدون کوچکترین تزلزل در صد تسخیر آن دسته از نقاط شهرها باش که از استحکامات دفاعی ضعیف تری برخوردارند.
از فواصل میان نبردها برای استراحت ، کارآموزی و تحکیم وضع سربازان استفاده کن
( سیری ، ۱۳۷۹، ۶۵).
این استراتژی بر این واقعیت استوار است که رژیم حاکمه همیشه داری نفرات و نیروهای برتر است مائو چکیده جریان چریکی را به صورت این صورت خلاصه می کند : دشمن حمله می کند ما عقب نشینی می کنیم ، دشمن اردو می زند ما دست به عملیات ایذایی می زنیم . دشمن خسته می شود ما حمله می کنیم ، دشمن عقب نشینی می کند ما تعقیب می کنیم در مجموع این اصول نظامی یک هدف اصلی را در پیش رو داشت : حفظ نیروهای خودی و نابودی نیروهای دشمن و برای این منظور شش راه حل را ارائه می دهد : ابتکار عمل ، همسویی با جنگ منظم ، ایجاد منطق پایگاهی دفاع و تعرض استراتژیک ، تکامل نبرد پارتیزانی ، مناسبات صحیح در امر فرماندهی نکته اساسی و قابل تامل در اندیشه انقلابیون چین این بود که آنها ناچار نبودند حامیان خود را براساس آموزه های مارکس در میان کارگران شهری و پرولتاریا بجویند مائو حامیان و حاملان انقلاب را در بین اکثریت کشاورز جستجو می کرد چیزی که این کشاورزان کم داشتند تنها آموزش سیاسی بود، مائو با مهارت تمام توانست تکنیک جنگهای پارتیزانی را با ایدئولوژی مارکسیم در هم آمیزد همین ویژگی اندیشه و عمل مائو بود که بر انقلابیون کشورهای مستعمره و جهان سوم تاثیر زیادی نهاد.
به طور کلی مائو برای نبرد سه مرحله قائل بود
مرحله اول : مرحله سازماندهی و تحکیم قوا و حفظ پایگاه های دور دست یا در مناطق صعب العبور در این مرحله هوادارن آموزش داده می شوند و بعنوان عوامل و تبلیغگران برای کسب پشتیبانی به میان توده ها کسیل می شوند .
مرحله دوم: در این مرحله خرابکاری و تروریسم تشدید می شود و عناصر ارتجاعی تصفیه می شوند و حمله به نقاط آسیب پذیر با هدف به دست آوردن سلاح و مهمات و دیگر وسایل اساسی صورت می گیرد.
مرحله سوم : این مرحله سرنوشت ساز است و دایر بر نابودی دشمن از راه عملیات نظامی کلاسیک است که ضرورتا تا عملیات نظامی را رد نمی کند اما برای آن نقش مهمی قائل است مائو همچنین به دگرگونسازی بنیادین ساختار اقتصادی – اجتماعی چین نظر داشت به همین منظور در مناطق آزاد شده دست به اصلاحات ارضی زد و در شهرها دارایی های سرمایه داران بزرگ را مصادره کرد کلیه امور صنعتی کشاورزی و خدمات را تحت نظارت گرفت و عناصر ضد انقلاب و نامطلوب را تصفیه کرد در سال ۱۹۴۸ مائو دستور حمله نهایی را صادر کرد این بار شهرهای بزرگ مورد حمله قرار گرفتند نیروهای مائو پس از تصفیه شهرها از ورود نیروها و مهمات به درون شهرها جلوگیری کردند و این خود عامل مهمی در سقوط شهرها محسوب می شد تاکتیک مائو در تمام جبهه ها حمله به نیروهای پراکنده و از پا درآمده دشمن بود آنها در برابر نیروهای مجهز و تازه نفس عقب نشینی می کردند و این کار آنقدر ادامه می دادند تا نیروهای دشمن خسته شوند آنگاه نوبت حمله به چنین نیرویی فرامی رسید نیروهای مائو اصراری بر نگهداری شهرها نداشتند ولی هنگامیکه شهری به دست نیروهای دشمن می افتاد خطوط ارتباطی آنرا با سایر نقاط قطع می کردند عوامل نفوذی که در درون شهرها می ماننددست به خرابکاری می زند عمده این خرابکاریها شامل از کار انداختن تاسیسات آب و برق بود به زعم مائو قوانین جنگ متاثر از زمان و مکان و طبیعت هر نبردی است .
پیشرفتهای تاکتیک و استراتژیکی دشمن نیز بر این قوانین اثر می گذارد شرایط از مرحله ای به مرحله دیگر در یک نبرد واحد متناوب است همکاری نبرد چریکی با نبرد منظم امری ضروری برای پیروزی ارتش خلق است این همکاری زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که یک فرماندهی استراتژیک واحد متصدی چنین امری باشد یکی از مهمترین ویژگی های تاکتیکی و استراتژیکی مائو در نبرد خلق ایده تمرکز نیروهای برتر برای نابودی تدریجی نیروهای دشمن است . مائو تاکید می کرد که تا وقتی دشمن قدرتمدانه شهرها را در تصرف خود دارد انقلابیون در صورتی که خواهان یک نبرد تمام عیار و دامنه دار هستند باید به روستاهای دور دست عقب نشینی کنند و پایگاه های در این مناطق برپا کنند هدف اصلی برای مائو و نیروهایش کسب قدرت سیاسی بود و به اعتقاد آنها تنها راه رسیدن به این هدف استفاده از نیروهای نظامی است مائو خود در این زمینه به صراحت می گوید : قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون می آید مائو و هوادارنش همچنین بر این باور بودند که تجربه چین در نبرد انقلابی خلق تجربه ایست قابل تعمیم به مبارزات همه انقلابیون جهان بویژه در آسیا و آفریقا و آمریکا لاتین . به نظر آنها مارکسیم – لنینیسم تجزیه و تحلیل علمی از رشد مبارزات طبقاتی است بر اساس این تجزیه و تحلیل مبارزه انقلابی پرولتاریا و همه مردمانی که برای رهایی می کوشند رهبری می شود . مائو در تحلیل کلاسیک خود از نبرد تمام عیار جنگ را به گونه ای توصیف می کند که در سه مرحله رشد می یابد این تصور به دنبال نبرد با ژاپن و ارتش کومینگ تانگ به مرحله عمل درآمد و پس از این بود که عنوان شد باید این سه مرحله را به مبارزات در جهان سوم نیز گسترش داد . این سه مرحله عبارتند از :
مرحله تهاجم استراتژیک دشمن و دفاع استراتژیک مردم
مرحله تقویت استراتژیک دشمن و مهیا شدن برای تهاجم متقابل از سوی مردم
مرحله تهاجم استراتژیک متقابل مردم و عقب نشینی استراتژیک دشمن.
در مرحله نخستین به دشمن اجازه داده می شود تا شهرهای بزرگ و سرزمینهای فراوانی را به دست آورد در این هنگام نیروهای سازمان یافته مردم به پشت سر دشمن رفته تا در نبردهای چریکی علیه دشمن شرکت کنند به علاوه آنها باید در بسیج سیاسی توده ها نیز مشارکت جویند زیرا بدون چنین بسیجی برقراری پایگاه های روستایی و یا جذب افراد مورد نیاز واحدهای چریکی امکان پذیر نخواهد بود جنگ چریکی جنگ اصلی و اساسی این مرحله نیست جنگ اصلی جنگ متحرک است مرحله دوم این مدل بن بست استراتژیک است در این مرحله نبرد چریکی جنگ اصلی به شمارمی آید این شیوه از نبرد به شیوه جنگ متحرک تکمیل می شود در آخرین مرحله که تهاجم استراتژیک متقابل است جنگ چریکی روش اصلی اساسی نخواهد بود بلکه نبرد متحرک از چنین ویژگی برخوردار است در این مرحله نبرد مواضع به تدریج از اهمیت برخوردار خواهد شد و پایان نبرد رقم خواهد زد به این ترتیب نبرد متحرک روش مسلط در هر سه مرحله است اما جنگ چریکی از چنین مقام و موقعیتی برخوردار نیست مائو خود تاکید دارد که نبرد چریکی را نباید به مثابه یک شکل مستقل از نبرد دانست مائو اساسی ترین دلیل برای شعله ور شدن جنگ چریکی را توسل خود به خودی مردم به اسلحه جهت مبارزه با متجاوز می داند.( رافت،۱۳۵۸، ۹).
واحد چریکی مائو جوخه است که از ۹تا ۱۱چریک تشکیل می شود ۲تا ۴ جوخه یک دسته را تشکیل می دهد و هر چند دسته گروه را تا اینکه به گردان و گروهان برسد این واحدها در یک منطقه نظامی تحت فرماندهی افسران نظامی و سیاسی قراردارند کشمکش چریکی دانشگاه جنگ است و هر چریک پس از چند بار جنگیدن خود می تواند فرمانده سپاه شود مائو اخلاق چریک را بر سه پایه استوار می داند
همه کارها تحت نظارت فرمانده است
از مردم دزدی مکن
نه خودخواه باش و نه بدهکار
مائو در استراتژی و تاکتیک نبرد چریکی از (سون تزو) تاثیر پذیرفته است اثر معروف او در این باره (هنرجنگ)است هنر جنگ که در قرن چهارم پیش از میلاد نگاشته شده است قدیمی ترین رساله درباره جنگ است سون تزو در این کتاب به موضوعاتی چون ارزیابی وضعیت ، شرایط جنگ ، استراتژی تهاجمی ،آمادگی دفاعی ، انرژی ، نقاط قوت و ضعف ، مانور تحرک زمین و انواع آن تهاجم بوسیله آتش و استفاده از ماموران مخفی می پردازد.(حبیبی ، ۱۳۵۹ ،۱۰)
نقل چند اصل سون تزو این نکته را آشکارمی سازد که مائو چه میزان از او تاثیر پذیرفته است همچنین روشن می شود که مائو در تلفیق با مارکسیم – لنینیسم با انگاره ها و نگاره هایی به ویژه کنفوسیوسی و به طور کلی سنن و آداب چین تا چه حد به پیش رفته است: هنر جنگ کلا بر اساس خدعه استوار است ، وقتی نزدیک هستید کاری کنید که گمان رودررو هستید و برعکس هنگامیکه دشمن متمرکز می شود خود را آماده کارزار با او کنید هرجا که او نیرومند است از برخوردبا او اجتناب کنید ، مرتبا دشمن را در حال فعالیت نگه دارید و خسته اش کنید. هنگامیکه دشمن متحد است وی را تقسیم کنید و پراکنده سازید در جایی که دشمن آماده نیست به او حمله کنید و هنگامیکه آماده به صنحه آمدن شما نیست بروی بتازید ، بدترین سیاست حمله به شهرهاست تنها در زمانی به شهرها حمله برید که امکان دیگری نیست .اگر دارای نیروی برابر هستید می توانید وارد نبرد شوید ، در محلهایی که باید به دشمن ضربه زد به یکباره سر برآورید و به سرعت به محلی که منتظرش نیست حمله برید .(همان منبع:۲۳-۸۰)
جیاب و جنگ چریکی در ویتنام
ژنرال جیاب فرماندهی نیروهای ویت مینه را در جریان نبرد با ارتش فرانسه در فاصله سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۴ م برعهده داشت تاثیر افکار او بر تئوری نبرد چریکی با انتشار کتاب وی به عنوان ( نبردهای رهایی بخش و ارتش خلق ) در سال ۱۹۵۰ م آغاز گشت جیاب پس از نبرد معروف دین بین فو سلسه مقالاتی را منتشر کرد که بعدا به صورت کتابی به عنوان ( جنگ خلق ،ارتش خلق ) به چاپ رسید به نظر جیاپ شکست امپریالیسم و طبقه فئودال از جمله دست آوردهای جنگ رهایی بخش ملی ویتنام است استراتژی نبرد از نظر او نبرد دراز مدت مردمی است چنین نبردی ناگزیر باید از مراحلی عبور کند : مرحله درگیری ، موازنه و در نهایت تهاجم متقابل همگانی اجرایی این مراحل به طور عملی نیازمند دقت بسیاراست زیرا از پیچیدگی فراوان برخوردار است این مراحل به خود عملی نیازمند دقت بسیار است زیرا از پیچیدگی فراوان برخوردار است . نیروهای مسلح را باید به هنگام نبرد به وجود آورد برای پیروزی بر دشمن که از لحاظ مادی نیرومند است باید روحیه رزمی را تاحد توان بالا برد در آغاز نبرد حتی می توان بدون اسلحه هم جنگید و اسلحه را از خود دشمن به غنیمت گرفت و چریکها را مسلح کرد جیاپ به پیروی از تز کلاوس وتیس و لنین تاکید می کند که نبرد ادامه سیاست است خط مشی انقلابی حزب هدف سیاسی جنگ انقلابی و عادلانه بودن جنگ مردم ویتنام را تعیین می کند برعکس سیاست استعماری و تجاوزکارانه امپریالیستها غیر عادلانه بودن و ضد انقلابی بودن جنگ را برملا می سازد جیاپ در توصیف نبرد چریکی می گوید نبرد چریکی یکی از اشکال مبارزه مسلحانه توده های عظیم مردم است . مردم انقلابی در ابتدای جنبش نیروهای مسلح کوچک را تشکیل می دهند و جنگ چریکی را به راه می اندازد جنگ چریکی باید برای حفظ موقعیت تهاجمی خود و خنثی سازی تهاجم متقابل دشمن گسترش می یابد پس از تقویت مواضع و تاسیس ارتش منظم و جدا از نیروهای منطقه ای می توان از جنگ چریکی گذشته و وارد نبرد منظم شد در نبرد انقلابی جنگ چریکی پایه و اساس نبرد است جنگ منظم باید پیوندهای مستحکم خود با جنگ چریکی را حفظ کند تا تمامی تلاشهای دشمن را ناکام گذارد درست است که در نهایت جنگ چریکی باید به نبرد منظم تحول یابد اما هر دو این شیوه باید باهم ترکیب نیرومندی را به وجود بیاورد جیاپ این نکته را به عنوان یک قانون عام نبردهای انقلابی مورد تاکید قرار می دهد اقتصاد جنگی در یک کشور عقب مانده کشاورزی یک نبرد دراز مدت را تجربه می کند مساله بسیار مهمی است پشت جبهه هم عبارتست از پایگاه های مقاومت روستایی بنابراین باید تولید و افزایش تولید در این پایگاه ها مورد پشتیبانی قرار گیرند تولید اسلحه نیز باید افزایش یابد پیروزی بر دشمن نیرومند نیازمند همبستگی ملی و ایجاد یک جبهه وسیع میهنی است که بر همبستگی کارگران و کشاورزان استوار است . مراحل سه گانه جیاپ بی شباهت به مراحل سه گانه مائونیست . جنگ چریکی جنگ توده های مردم در یک کشوری است که از لحاظ اقتصادی عقب مانده است اما در مقابل ارتش متجاوز آموزش دیده و تا دندان مسلح ایستادگی می کنند آگر دشمن نیرومند است از برخورد با او اجتناب می شود و اگر ضعیف است بر او حمله می شود جبهه همانجا و یا هرجایی است که دشمن آنجاست باید از اصولی چون در دست داشتن ابتکار عمل ، انعطاف پذیری ، سرعت و غافلگیری در جنگ نهایت استفاده را کرد . جنگ چریکی در جنگ رهایی بخش شامل تمام نقاطی است که دشمن آنها را در اشغال خود دارد هر شهروند یک سرباز است هردهکده یک دژاست و هر شورای دفاع از میهن در هر روستا یک ستاد مشترک خلق یک واحد نقشی یگانه در نبرد مسلحانه دارد خلق در دسته های کوچک سازمان می یابد و براساس اصول نبرد چریکی می جنگد.اما باید مشمول برنامه کلی و عام فرماندهی انقلابی باشد هرگاه دشمن به نقاطی یورش می برد سربازان خود در آنجا مستقر هستند سربازان با آنها خواهند جنگید اما هرگاه در مناطق گسترده ای از خاک میهن پراکنده شوند که در آنجا هیچ گونه سازماندهی وجود نداشته باشد مردم با سلاحهای ابتدایی و سرد خود جلو اورا خواهند گرفت بنابراین ارتش خلقی است زیرا از منابع بنیادین خلق دفاع می کند و به طریق اولی از منافع زحمتکشان کارگران و دهقانان .
ارتش خلقی ابزار حزب و دولت انقلابی است . این ارتش راه تحقق اهداف انقلاب و از راه مبارزه مسلحانه دفاع می کند . جنگ چریکی همانگونه که گفته شد باید به تدریج به یک جنگ متحرک بدل شود . بدون جنگ چریکی جنگ متحرک و منظمی به وجود نخواهد آمد . از سوی دیگر آگر جنگ چریکی به نبرد متحرک بدل نشود نخواهد توانست به اهداف استراتژیک خود یعنی نابودی کامل دشمن دست یابد به علاوه حفظ و نگهداری فعالیت های چریکی و نیز گسترش آن چندان ممکن نیست به دیگر سخن رسیدن به جنگ متحرک به معنای نفی نبرد چریکی نیست بلکه وجود واحدهای چریکی در تمام دوران جنگ و برای انجام عملیات ویژه ضروری خواهد بود به عنوان یک قانون عام همزیستی این دو شیوه نبرد مشروط به وجود رابطه ای تنگ و هماهنگی کامل آنهاست چنان که در ویتنام هم دیدیم در جریان جنگ رهایی بخش واحد های چریکی عقبه دشمنی را به خط مقدم جبهه بدل ساختند پایگاه های چریکی در قلب اراضی اشغال شده بناگردید و به این ترتیب واحد های چریکی با وارد ساختن ضربات کاری انسجام دشمن را ضعیف ساختند و میدان نهایی برای شیوه جنگ متحرک برپا نمودند با وجود شباهتهایی که میان دیدگاه های جیاب و مائو وجود دارد باید گفت که نظریات جیاب تکرار حرف و تقلید کامل سخنان مائو نیست شرایط عینی موجود در ویتنام با شرایط چین تفاوتهای آشکار داشت جیاپ در نظریات مائو بویژه مراحل سه گانه جنگ چریکی تغییرات را انجام داد عبور از مراحل دوم به سوم را مشروط به شرایط زیر کرد الف- برتری نیروهای انقلابی ب- شرایط مناسب جهانی ج- ضعف چشمگیر در اراده دشمن
جیاپ سپس مرحله سوم را هم به چهار مرحله فرعی تقسیم می کند
رسیدن به برتری ذهنی بر دشمنی
سازمان یابی ارتش براساس پایه های نوین
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 08:54:00 ق.ظ ]
|