دانلود منابع تحقیقاتی : فرهنگ اصطلاحات عرفانی گلشن راز و شرح آن ها ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
۱- علم ۲- اعتقاد ۳- عقل (عقل دین ، عقل معاش) ۴- سخاوت ۵- شجاعت ۶-عفّت ۷- علّوهمت ۸- شفقت ۹ – حلم ۱۰- عفو ۱۱- حسن خلق ۱۲- ایثار ۱۳- کرم ۱۴- توکّل ۱۵- تسلیم ۱۶- رضا به قضا
۱۷- وقار ۱۸- سکون ۱۹- ثبات ۲۰- هیبت[۷۷۱]
مرید در گذر از وادی های سلوک و عقبات عرفان نمی تواند از وجود شیخ و مرشدی آگاه بی بهره باشد و بدون پیر طی مسیر نماید.
دکتر یثربی می گوید: «شیخ در عرفان و تصوّف، معتبرترین پشتوانه ی هدایت سالک و نجات وی از خطرات گمراهی است شیخ در حقیقت یک مربّی کاملی است که حتّی بر دون سالک اشراف دارد، و با آگاهی تمام از راه و رسم منزل ها او را پیش می برد، پس به دور از مراقبت شیخ، و استاد، با خطراتی که در پیش هست، احتمال و امید رهایی و نجات سالک اگر صفر هم نباشد، بسیار ناچیز است.
خواجه حافظ می گوید:
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی»[۷۷۲]
عزّالدین کاشانی معتقداست که شیخ برای این که بتواند مرید را در جهت مستقیم هدایت نماید باید پانزده ادب را رعایت کند این آداب پانزدهگانه عبارتند از:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«۱- تخلیص نیّت و تفقّد سبب ۲- معرفت استعداد ۳- منزه است از مال مرید
۴- ایثار ۵- موافقت فعل است با قول در دعوت ۶- رفق با ضعفاست
۷- تصفیه ی کلام ۸- رفع قلب است به حضرت الهی در حال کلام ۹- کلام به تعریض
۱۰- حفظ اسرار مرید است ۱۱- عفو است از زلّات مرید ۱۲- نزول است از حق خود
۱۳- قضای حقوق مرید است ۱۴- توزیع اوقات است بر خلوت و جلوت ۱۵- اکثار نوافل »[۷۷۳]
به نظر دکتر سجّادی «شیخ یعنی پیشوا، بزرگ قوم. پیر به نزد عارفان، مرشد، مراد و قطب را گویند که در شریعت و طریقت و حقیقت، کامل شده است».[۷۷۴]
شهود
«محقّق را که وحدت در شهود است نخستین نظره بر نـور وجـود است»
شرح گلشن راز، بیت۸۳، ص۵۲
«دل عـارف شنـاسـای وجــود است وجود مطلـق او را در شهـود است»
همان، بیت۳۹۶، ص۲۸۹
لاهیجی گوید: «شهود عبارت است از رؤیت حقّ به حقّ».[۷۷۵]
به نظر دکتر سجّادی شهود مفصل در مجمل، رؤیت کثرات در ذات وحدت است. عالم شهود یعنی عالم شهادت و آن چه که قابل مشاهده کردن و دیدن باشد.
متصوفه، طریقه ی معرفت را مبتنی بر کشف و شهود می دانند. «برگسون می گوید: برای دریافت حقیقت موضوع، باید از راه کشف و شهود به درون آن راه یافت نه این که مانند حکما به تحدید «موضوع» و تفرّس احوال و امور خارجی آن بسنده نمود».[۷۷۶]
در خلاصه ی شرح تعرّف آمده است: «شهود آن باشد که آن چه بیند به خدا بیند نه به خویشتن و آن
باشد که آن چه گیرد به حکم بندگی گیرد و خضوع بشریّت نه از بهر لذّت و شهوت باشد. بعضی از پیران ما شهود را عبارت کرده اند و گفته اند که شهود آن باشد که چیزها را چون بینی در چشم تو خرد و حقیر نمایند و همه را بی صفت بینی از آن که شاهد حق بر تو غالب گشته باشد یعنی جلال و عظمت حق را چنان شاهد گشته باشی که دون او را در جنب او نزدیک تو مقدار نمانده باشد».[۷۷۷]
در فرهنگ نور بخش آمده است: «شهود در نزد سالکان رویت حق است به حق» ،یعنی سالکی که مراتب کثرات موهومات صوری و معنوی را طی نموده باشد؛ و به مقام توحید عیانی نایل شده و با چشم بصیرت به حکم حدیث قدسی «کنت بصره الذی یبصر به» در صورت تمام موجودات حضرت حق را مشاهده نماید و بداند که تمام موجودات قائم به حق است، لاجرم غیریت و دوگانگی از برابر چشمان او کنار رود و به هر چه نگرد حق را بیند و بس.[۷۷۸]
۲-۱۶. «ص»
صاف
«ملائک خورده صاف از کوزه ی پاک به جرعه ریختـه دردی بـدین خاک»
شرح گلشن راز، بیت ۸۲۷، ص ۵۱۷
در شرح گلشن راز آمده است که: «صاف، اشاره به آن است که فیضی که از مبدأ فیّاض فایض می گردد، اوّل به ارواح مقدّسه که ملائکه اند، به واسطه ی عدم وسایط یا قلّت وسایط می رسد و از آن جا به عرش و اجسام فلکی، و دیگر به عناصر، و دیگر به موالید،؛ پس هر آینه صاف و راوق آن می خواهد بود که ملائکه نوشیده اند».[۷۷۹]
صبح
«به صبح حشر چون گردی تو بیـدار بـدانی کـان همـه وهـم است و پنـدار»
همان، بیت۱۷۴، ص۱۲۰
از نظر لاهیجی صبح حشر، موت ارادی است و «عبارت است از وصول سالک به مقام توحید که کونین در نظر او به نور وحدانیّت محو و منطمس می گردد».[۷۸۰]
دکتر سجّادی معتقد است که مراد از صبح، وحدت یا نور وحدت است. [۷۸۱]
صحبت
«ولی از صحبت نا اهل بگریز عبادت خواهی از عادت بپرهیز»
شرح گلشن راز، بیت۹۲۷، ص۵۶۳
در این بیت شاعر، انسان را از مصاحبت و همنشینی با نا اهل بر حذر می دارد، چون از همدمی با او چیزی عاید انسان نمی شود.
قشیری معتقد است که صحبت بر سه قسم است:
صحبت با کسی که از نظر جاه و مال یا سن و سال از تو بزرگ تر است و آن در حقیقت خدمت
باشد.
صحبت با آن کس که از نظر شفقت و رحمت از تو افزون تر باشد.
صحبت با همسران که از نظر درجه و مرتبه با تو یکی باشد.[۷۸۲]
اقوال عرفا
«بشر بن الحارث گوید: صحبت کردن با بدان، ظنّ بد [بار] آرد به نیکان…. ذوالنّون گفت: صحبت مکن با خدای الّا به موافقت و با مردمان الّا به مناصحت و با نفس الّا به مخالفت و با شیطان الّا به عداوت. …. کسی ذوالنّون را گفت صحبت با که کنم؟ گفت با آن که اگر بیمار شوی به عیادت تو آید و اگر گناهی کنی از تو توبه قبول کند. …. ابوبکر طمستانی گوید: که صحبت کنید با خدای عزّوجلّ اگر نتوانید با آن کس صحبت کنید که او با خدای صحبت کند تا برکت صحبت او شما را به خدای رساند». [۷۸۳]
هجویری می گوید: صحبت باید برای خداوند باشد نه برای هوای نفس. به اعتقاد وی صحبت در سرشت آدمی اثرات فراوانی دارد و تا حدی که با صحبت انسانی، به مقام دانشمندی می رسد و طوطی با یاد گرفتن آن، لب به سخن می گشاید و اسب با ریاضت از عادات حیوانی دست بر می دارد و به عادت انسانی روی می آورد و غیره… که این ها همه نشان از تأثیر صحبت دارد و مشایخ، مریدان خویش را به صحبت فرا خوانند که این در میان آن ها واجب شده است.[۷۸۴]
سخن پیامبر (ص) در باب صحبت
«پیامبر اکرم (ص) فرمود: «المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخّال» مرد آن دین دارد و آن طریق بود که دوست وی نگاه کن تا دوستی و صحبت با که می دارد؟ اگر صحبت با نیاکان دارد وی گر چه به دست نیک است از آن چه آن همّت او را نیک گرداند و اگر صحبت با بدان دارد وی گر چه نیک است بد است از آن چه بدان چه در وی است ورا رضاست چون به بد راضی باشد اگر چه وی نیک بود بد گردد».[۷۸۵]
سخن مالک دینار در باب صحبت
«مالک دینار به داماد خود مغیره بن شعیه گفت : «کلّ اخ و صاحب لم تستفد منه فی دینک خیراً فانبذ عنک صحبته حتّی تسلم» هر برادری و یاری که دین تو را از صحبت وی فایده ی آن جهانی نباشد با وی صحبت مکن که صحبت آن کس بر تو حرام بود معنی این آن بود که صحبت با مه از خود باید کرد یا با که که اگر با مه از خود کنی تو را از وی فایده ی باشد و اگر با که از خود کنی او را از تو فایده ی باشد اندر دین که اگر وی از تو چیزی آموزد دینی، فایده ی دینی حاصل آید و اگر تو چیزی آموزی همچنان».[۷۸۶]
آداب صحبت از دیدگاه غزالی
بر مرید واجب است که آداب صحبت را رعایت کند و تنهایی سبب نابودی او می شود. شرایط صحبت مرید عبارت است از:
۱- مرید باید در صحبت به درجه و رتبه ی طرف مقابل توّجه داشته باشد با پیران به احترام سخن گوید، با همجنسان به عشرت و با کودکان به شفقت پیران را پدران، همجنسان را برادران و کودکان را فرزندان خود داند.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 07:33:00 ق.ظ ]
|