مطالب پایان نامه ها درباره راستی نسب – پایان نامه نهایی – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
به مناسبت آنکه پدر و جدش شیخ فتیان بودهاند «ابن اخی ترک» گویند.
۲-۱-۹- معاصران مولانا از مشایخ تصوف
« صدرالدین محمدبن اسحاق قونوی- قطب الدین محمود شیرازی- فخرالدین عراقی– شیخ نجم الدین رازی– بهاء الدین قانعی طوسی- سراج الدین ارموی- صفی الدین هندی- شیخ سعدی».
۲-۱-۱۰- آثار مولانا
الف: سرودهها
۱) مهمترین و پرآوازهترین زادهی طبع جلال الدین محمد مولوی که در واقع با شاهنامه فردوسی از برجستهترین منظومههای ادبیات فارسی هم طراز است کتاب مثنوی معنوی است که بر روی هم حدود ده سال از بار آوارترین ایام حیات مولانا را به خود مصروف داشته است.
نظم مثنوی به درخواست حسام الدین و به منظور تدریس در حلقه درس مریدان به سال ۶۶۰ هجری آغاز شد در آن زمان مولوی هجده بیت آغاز کتاب را- که به «نی نامه» شهرت دارد سروده بود و چون حسام الدین ادامه آن را از مولوی خواستار شد مولانا دنباله ان ابیات را گرفت در هنگام سماع و وجد و حال، شعر میگفت و حسام الدین انان را یادداشت میکرد و در فرصت مناسب بار دیگر بر مولانا میخواند مثنوی شامل ۶ دفتر و در مجموع حدود ۲۶ هزار بیت است.
۲) غزلیات شمس؛ که در برگیرندهی غزلهای سرشار از عاطفه و احساس مولانا و همچنین مجموعهی رباعیات اوست. بیشتر این غزلیات را مولانا در ایام همدمی شمس سروده است. مجموعهی این غزلیات و رباعیات به بیش از چهل هزار بیت بالغ است. نظر به اینکه مولانا به هنگام سرودن اغلب این غزلها شیفتگی خاصی به شمس تبریزی داشته و نام وی را به جای تخلص شعری خود در پایان بیشتر آنان آورده است و به همین دلیل این مجموعه ذوق و معرفت شعر فارسی را کلیات شمس یا دیوان کبیر نامگذاری کردهاند. (یاحقی، ۱۳۷۹: ۱۶۲)
ب: نوشته ها
آنچه به نثر فارسی از مولانا باقی است غالباً تقریر است و اصلاً یعنی مولوی میگفته است و دیگران مینوشتهاند. این آثار عبارتاند از :
-
- فیه ما فیه، که مجموعه سخنانی است که مولانا در مجالس خویش میگفته و مریدان مینوشتهاند.
-
- مکاتیب، مجموعه نامههایی است که مولانا به این و آن نوشته است و چون اصلاً با انشای خود اوست سبک نویسندگی او را بیشتر و بهتر از نوشته های دیگرش نمودار میسازد.
از جمله این نامهها سه نامه در مناقب افلاکی نقل شده و یکی از آنها نامهایست که مولانا به عنوان احوال پرسی در موقع بیماری به صلاح الدین نوشته است. اما دو نامه دیگر را، مولانا وقتی نوشته است که میانه سلطان ولد و زوجه او فاطمه خاتون دختر صلاح الدین رنجش خاطری به وجود آمده بود و مولانا به دست خود نامهای در عذر خواهی به فاطمه خاتون و نامه دیگر مشتمل بر اندرز به سلطان ولد فرستاد.
انـوار صلاح الــدین بـــــرانگیختــه باد
هرجان که لطیف گشت واز لطف گذشت
در دیــده و جـان عاشقان ریختـــــه باد
با خـاک صلاح دیــن برآمیخـــته بــــاد
(همان، ۱۳۶۹)
پایان زندگانی
۲-۱-۱۱- وفات مولانا
«مولانا گرم صحبت حسام الدین و یارانی چون پروانه بر شمع وجود او عاشق بودند که ناگاه آن توانای عالم معنی در بستر ناتوانی افتاد و هر چه طبیبان بمداوا کوشیدند سودی نبخشید و عاقبت روز یکشنبه پنجم ماه جمادی الآخر سال ۶۷۲ وقتی که آفتاب زرد رو میگشت و دامن در میپیچید آن خورشید معرفت پرتو عنایت از پیکر جسمانی برگرفت و از این جهان فروردین به گورستان غیب نقل فرمود».
در موقعی که خبر نالانی و بیماری مولانا در قونیه انتشار یافت مردم به عیادت و به رسم بیمار پرسی به خدمت وی میرسیدند « شیخ صدرالدین قدس سره به عیادت وی آمد فرمود که شفاک الله شفاء عاجلاً رفیع درجات باشد، امید است که صحت باشد خدمت مولانا جان عالمیان است، فرمود که بعد از این شفاک الله شما را باد همانا که در میان عاشق و معشوق پیراهنی از شعر بیش نماند راست میخواهد که نور به نور پیوندد.
من شـــدم عریان زتن او از خیــــــال
میخــرامــم در نهـــــایات الوصــــــال
شیخ با اصحاب گریان شدند و حضرت مولانا این غزل را فرمود:
چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم رخ زرین من منگر که پای آهنین دارم
بنابر این در شب آخر که مرض مولانا سخت شده بود خویشان و پیوستگان اضطراب عظیم داشتند و سلطان ولد فرزند مولانا هر دم بیتابانه به سر پدر میآمد و باز تحمل آن حالت ناکرده از اطاق بیرون میرفت، مولانا در آن وقت این غزل آتشین را نظم فرمود:
رو سربنـــه به بالیـن، تنهـا مرا رها کن
مائیم و موج ســـودا شب تا به روز تنـها
مائیم و آب دیده در کنـج غــم خــزیده
دردیست غیــر مــردن کانرا دوا نبـاشد
درخواب دوش پیری درکوی عشق دیدم
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 07:33:00 ق.ظ ]
|