دانلود منابع دانشگاهی : دانلود فایل ها با موضوع : مسولیت مدنی والدین در … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
بند اول: عوامل فرهنگی
فرهنگ، در شکل دهی رفتارها و هنجارهای اعضای جامعه نقش تعیین کننده ای دارد، زیرا فرهنگ، کنشها و نقشهای نهاد اجتماعی راباتوجه به موقعیتهای اجتماعی، زیستی و اقلیمی، تعریفوتعیینمیکند.
شناخت و تصویر از یک پدیده و نوع کارکردهای آن در سیستم واجتماعی، یکی از مهمترین عوامل فرهنگی در بروز رفتار آدمی نسبت به آن پدیده است.
امروزه با وجود فرصت هایی که در اغلب جوامع برای زنان ایجاد شده است و آنان از شرایط و پایگاه خود در نظام اجتماعی آگاهی یافته اند، علاقمندند تا در سرنوشت خود دخالت نموده و در این خصوص استقلال نظر داشته باشند، لیکن عده ای آن ورا از این حق خدا دادی و طبیعی محروم می سازند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بی تردید نگاه نادرست به زنان در جامعه، در شکل گیری ازدواج های اجباری موثر است.[۸۱]
تفکر کالا پنداری زن و استفاده ابزاری از او موجب می شود تا اراده، تصمیم و تمایل زن در فرایند همسر گزینی نادیده انگاشته شود و مقاومت دختران برای ایفای نقش در سرنوشت خود، نوعی گردن کشی و بی حرمتی نسبت به والدین تلقی گردد.
الف: نگرش ها و باورها
برخی از خانواده هایی که دختر خود را بدون جلب رضایت به ازدواج مردی در می آورند، بر این پندار هستند که زن، جنس درجه دومی است که می بایست پیوسته در همه چیز حتی تمایلات قلبی و روحی تابع مرد باشد و استقلال او در انتخاب و گزینش هایش، به ضرر او و خانواده اش خواهد بود. این زعم ناآگاهانه، آنگاه اثر بخش خواهد شد که مردی ثروتمند در سنین بالا، به خواستگاری دختر جوانی می رود که او هیچ علاقه ویژه ای به آن مرد ندارد و آینده روشنی را در زندگی مشترک با وی احساس نمی کند. در این شرایط چنانچه دختر به درخواست ازدواج او پاسخ منفی بدهد، دیگران بر اساس تصوری نادرست، اظهار می دارند که لزومی ندارد در آغاز ازدواج، دختر به طرف مقابل علاقمند باشد و در جریان زندگی به همدیگر علاقمند خواهند شد!
پندار جنس دومی زن، گاه به گونه ای دیگر به حذف تمایلات و آرزوهای دختران دم بخت می انجامد. به طور نمونه هنگامی که دختر خواستکاران متعددی دارد و به هیچ یک پاسخ مثبت نمی دهد، برخی خانواده ها اصرار می کنند که باید با فلان فرد ازدواج کند، زیرا اگر دختر آزاد گذاشته شود، از هر فردی ایراد می گیرد و از زیر بار ازدواج شانه خالی می کند… [۸۲]
در برخی موارد نیز این تفکر که «بخت خوب، همان بخت اول می باشد»، موجب شده است بسیاری از دختران در سنین پایین و اغلب ناخواسته ازدواج نمایند.
اما باید توجه داشت که هیچ یک از بهانه های گذشته، نمی تواند مستمسکی برای تحمیل اراده و تصمیم دیگران در ازدواج دختر گردد، در اینجا منطقی ترین شیوه برای متقاعد ساختن دختران به ازدواج، ارائه مشاوره های علمی در خصوص شرایط و ملاک های همسر گزینی با والهام از الگوهای دینی است و به جای تحمیل اراده به آنان می بایست با واقع بینی تمام، شرایط اجتماعی و فرهنگی را تشریح کرد و دلسوزی پدران و مادران را به آنان گوشزد نمود و از سوی دیگر خانواده ها را با روحیات و اقتضائات جوانی و استقلال خواهی دختران در گزینش همسر مناسب آشنا ساخت.
ب) آداب و رسوم
آداب و رسوم یکی از مهمترین عوامل اجتماعی است که رفتار و عمل انسان ها را در یک جامعه شکل می دهد و معمولاً با نوعی تقدس و احترام ویژه همراه است. در تعریف آداب و رسوم ذکر شده است که آداب و رسوم هنجارهایی برای هشدار به مردمان است تا فعالیت های روزمره خود را بر روال عادی و مرسوم انجام دهند، زیرا رویگردانی از آن ها، موجب مخالفت و رد دائم دیگران می شود.[۸۳] البته تمام آداب و رسوم یک جامعه را نمی توان به طور کامل پذیرفت، بلکه می بایست آن ها را با معیار عقل، دین و علم محک زد و کارکرد و نقش آفرینی آن ها را در سعادت و رفاه اجتماعی انسان مورد ارزیابی قرار داد، چنانچه رسوم اجتماعی با سه عامل گذشته مخالفتی نداشته باشند، مثبت تلقی می شوند و در غیر این صورت، بی ارزش بوده و می بایست آن ها را علیرغم تثبیت و استحکام در جامعه، حذف نمود.
آداب و رسوم طائفه ای در پاره ای از مناطق کشور، موجب بروز ازدواج تحمیلی شده است. این آداب و رسوم به قدری در روابط اجتماعی قوی و قدرتمند عمل می کند که گویی مفری از آن ها نیست و هر که با آن ستیز کند از تمام امتیازات اجتماعی محروم می شود.
مطابق رسم هدیه و «نهوه» که از سنت هایی کهن در برخی اقوام و عشیره های استان خوزستان است، پس از مرگ بزرگ خانواده و طائفه ، مراسمی در حضور شیخ قبیله انجام می شود و یکی از افراد بزرگ خانواده نسبی متوفی، دختر خود را جهت تحکیم پیوند و تسلی خانواده متوفی به یکی از فرزندان متوفی هدیه میدهد و درمورد نهوه دخترعموها بدون اجازه پسر عموها حق ازدواج ندارند. دربرخی موارد پس عمو با دخترعمو همکفو نبوده و یا پسرعمو علیرغم داشتن دو یا سه زن، قصد ازدواج با دختر عمو را دارد…
هر چند این رسوم مقداری کم رنگ شده است، اما به هر حال در روابط اجتماعی و خانوادگی آن طوائف به صورت یک واقعیت اجتماعی حضور دارد.
بند دوم: عوامل اقتصادی
بسیاری از مردم چنین می پندارند که رمز رفاه و سعادت آنان در دستیابی به ثروت و پول بیشتر است و چنانچه معیشت آنان تامین گردد، دیگر در زندگی هیچ مشکلی نخواهند داشت، زیرا پول، حلال همه مشکلات است!! بر اساس همین باور غلط گاهی برای رهایی خود از زیر بار فشارهای اقتصادی، دختران جوان خود را به ازدواج با مردان مسن و پولدار مجبور می کنند، معمولاً این گونه ازدواج ها برای دختران جوان، خوش عاقبت نبوده و با بالا رفتن سن، مردان سالمند با سوء ظن و بدبینی شدید با همسر جوان خود رفتار می کنند و پیوسته او را در معرض سوالات و بازخواست های مختلف قرار می دهند.
از سوی دیگر فقر و نیازمندی اقتصادی خانواده ها در برخی مناطق، به ویژه مناطق مرزی موجب فروش دختران تحت عنوان ازدواج شده است. در حالی که در اغلب موارد مردی که این دختر را با پرداخت پول به خانواده دختر، به عنوان همسر گرفته است، با تبانی باندهای فحشای داخلی و خارجی، به سوی دنیای فساد و تباهی سوق می دهد.
بند سوم: عوامل روانشناختی
یکی از مباحث اساسی که روانشناسان از دیر باز بدان توجه بسیار نموده و مباحث فراوانی پیرامون آن مطرح کرده اند، «شخصیت» است که نقش کلیدی در تعیین رفتار آدمی دارد و پیوسته در تعامل با محیط اجتماعی قرار دارد. شخصیت، مجموعه صفات درونی، گرایش ها و بینش های نسبتاً ثابتی است که متاثر از فطرت آدمی، محیط اجتماعی و سایر عوامل تاثیر گار است.
بسیاری از مردم به ویژه آنان که تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی سنتی قرار دارند، میان شخصیت زن و مرد تفاوت عمده ای قائلند و معتقدند که زنان در ابعاد روحی و شخصیتی معمولاً به سرعت تحت تاثیر واکنش ها و سائقه های عاطفی قرار گرفته و نمی توانند بر اساس منطق و واقع بینی برای آینده خویش تصمیمی اتخاذ نمایند و زن را «ضعیفه» خطاب می کنند. این پندار ضعیف انگاری شخصیت زن دستاویزی برای تحمیل رای و نظر در مورد ازدواج دختران شده و برخی زنان را در جوامع سنتی، با نوعی تنگ نظری مواجه کرده است؛ البته این بدان معنا نیست که تفاوت های زنان و مردان در جنبه های عاطفی و خردورزی نادیده انگاشته شود، اما به هر حال نگرش تحقیر آمیز نسبت به شخصیت زن، در پاره ای موارد، مجوزی برای دخالت های بی مورد در حق تعیین سرنوشت زنان شده است.
بند چهارم: عوامل اجتماعی
الف- ساخت های پدرسالارانه
یکی از عوامل اجتماعی ازدواج های اجباری، ساخت های پدرسالارانه می باشد، مقصود از ساخت رابطه نسبتاً پایدار میان عناصر و اجزای یک مجموعه می باشد که کلیت آن مورد نظر است. از نظر «راد کلیف براون» ساخت جامعه، شبکه ای از ارتباطات اجتماعی است که وحدت آن ها در شبکه مستمری خلاصه می شود که پایگاه ها و نقش ها، محور اصلی آن را تشکیل می دهند.[۸۴]
پدرسالاری سلطه و تسلط مردان بر زنان در همه شئون اجتماعی است. این مسئله در همه جوامع وجود داشته است، گر چه از نظر میزان و ماهیت قدرتی که مردان در مقایسه با زنان اعمال می کنند، تفاوت های زیادی وجود دارد.[۸۵] در شبکه روابط اجتماعی، پدرسالاری به صورت روابط نسبتاً پایداری در آمده است و این ساخت پدرسالارانه رفتارها و انتظارات ویژه ای را بر زنان تحمیل می کند، بسیاری از مردان به مقتضای این سخت اجتماعی، تحمیل اراده خود را در انتخاب همسر دختر یا خواهر خود، حق مسلم می دانند و مخالفت با آن را «گستاخی دختران» تلقی می کنند. این ساخت علاوه بر استحکام در روابط اجتماعی بر ساختار ذهنی بسیاری از مردان سایه افکنده و جهان بینی مردسالارانه ای را در روابط اجتماعی با زنان القاء می کند.
ب- منزلت اجتماعی
اعضای جامعه در طبقات اجتماعی مختلفی قرار دارند. طبقات، موقعیت ها و امتیازات ویژه ای را برای اعضای طبقه تعیین و تعریف می کنند و معمولاً افراد با چهار معیار قدرت، مالکیت، ارزیابی اجتماعی و پاداش روانی در طبقات متفاوتی جای می گیرند.[۸۶]
افراد با داشتن میزان و درصد زیاد معیارهای فوق از امتیازات و منزلت اجتماعی بالایی برخوردار می شوند و در سیستم روابط اجتماعی به عنوان گروه مرجع محسوب می شوند.
پاره ای از ازدواج های تحمیلی در فرایندی شکل می گیرد که افراد با داشتن طبقه اجتماعی بالا از دختری خواستگاری می کنند، ولی او راضی به چنین ازدواجی نیست، ولی والدین دختر به خاطر انتساب فرد به طبقه اجتماعی بالا، دختر را مجبور به ازدواج با وی می کنند.
گفتار دوم: علل های غیر مستقیم تاثیر گذار در ازدواج های تحمیلی
وجود شرایط سخت فردی، خانوادگی و اجتماعی موجب می شود تا برخی دختران ناخواسته تن به ازدواج دهند، حتی گاه ازدواج های ناخواسته با فردی انجام می شود که موقعیت مناسبی برای ازدواج ندارد، به طور نمونه دارای فاصله سنی زیاد است، دارای سابقه ازدواج است، در شرایط فعلی دارای زن و فرزند است، یا آنکه در حال متارکه همسرش می باشد و این شرایط از سوی دختر پذیرفته شده نیست اما، شرایط خاصی فرد را به انتخاب نادرست، ناخواسته، تحمیلی و ناخوشایند می کشد، به گونه ای که موجب ایجاد عقده های روانی، نارضایتی زناشویی و سرافکندگی اجتماعی و بروز اختلالات رفتاری در حوزه خانواده و اجتماع می شود. علل این انتخاب های ناخواسته را در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی به اجمال بررسی می کنیم.
بند اول: علل فردی
الف) ترس از فقدان خواستگار در آینده
برای بسیاری از دختران فرصت، شانس و احتمال انتخاب شدن، بعد از سپری شدن زمان مناسب ازدواج، در هاله ای از ابهام است و آن ها را به انتخاب گزینه هایی مجبور می سازد که چندان رضایتی نیز به ازدواج با آن فرد ندارد.
ب) ترس از عملکرد نادرست خواستگار
گاه برخی از خواستگارانی که اصرار زیادی به ازدواج با فرد خاصی دارند، در هنگام مواجه شدن با پاسخ منفی دختر، او را تهدید به انجام اعمال خطرناک، هتک حرمت و نیز انجام اقداماتی علیه حیثیت و آبروی دختر می نماید، در برخی موارد چنین تهدیدات و اقداماتی منجر به پذیرش ازدواج از سوی دختر می شود، در حالی که هیچ تمایل و علاقه قلبی به وی ندارد.
ج) ترس از افزایش سن و کاهش فرصت ازدواج
در شرایطی که جوانی و چهره زیبا مهمترین ملاک انتخاب دختر می باشد (البته جوانگرایی در تمام دنیا وجود دارد)ترس از دست دادن زیبایی و جذابیت، ورود به سنین بالاتر و کاهش فرصت انتخاب و احتمال عدم ازدواج بر افکار فرد سایه می افکند و احساس ناامنی در وی به وجود می آورد. این شرایط فرد را به سوی گزینش ناخواسته سوق می دهد.
د) رهایی از تنهایی و اضطراب
گاهی برخی افراد به این دلیل ازدواج می کنند که از تنهایی و اضطراب می ترسند، اکثر انسان ها نمی توانند تنهایی را تحمل کنند و افسرده و پریشان می شوند، به همین دلیل تصمیم به ازدواج می گیرند. این انگیزه گاه در جهت منفی چنان شدت می گیرد که فرد دست به انتخابی تعجیلی می زند.
هـ) لجبازی با خواستگاران قبلی
گاهی دختر با عدم تایید خواستگاری خاص مواجه می گردد، یا آنکه فردی اظهار علاقه ظاهری می کند، ولی خواستگاری نمی نمایند، در این حال احتمال اینکه دختر سریع و شتاب زده با فردی دیگر ازدواج کند، بسیار زیاد است، زیرا او با خود می اندیشید که از این طریق بتواند نشان دهد که برای ازدواج هیچ مشکلی نداشته و افراد بسیاری بوده اند که خواستار ازدواج با وی بوده اند. در حالی که این ازدواج ناخواسته، می تواند فرد را تا آخر عمر با مشکلات خاص خود مواجه نماید و زندگی او را تباه سازد.
ن) اصرار خواستگار
در برخی شرایط خواستگاران، دختر را تحت فشار روحی و اصرار و ابرام قرار می دهند. این امر معمولاً قدرت تحقیق، تفکر و تحلیل را سلب می کند و او را ناخواسته به سوی پاسخ مثبت و ازدواج ناخواسته می کشاند.
ر) رهایی از سوالات اطرافیان
معمولاً در مجامع عمومی، مهمانی های جمعی یا فامیلی، از دختر سوال می شود که آیا ازدواج کرده ای یا نه؟ چرا؟!… در حالی که اغلب افراد می دانند که خواستگاری و ازدواج، توسط پسران انجام می شود، ولی چنین سوالاتی می تواند موجب اضطراب و ناراحتی دختر شود و شرایط را بر وی تنگ نماید، تا حدی که تصمیم بگیرد خواستگاری را که تمایل چندانی به وی ندارد، انتخاب کند.
ز) فقدان خواستگاران متعدد
ازدواج ناخواسته برخی دختران به جهت فقد ان خواستگاران مناسب است، لذا در این شرایط، دختری که خود را مقید به انجام خواستگاری از دسوی پسر می نماید، مجبور است که منتظر بماند تا فردی او را مورد پسند قرار دهد، حتی اگر رغبتی به وی ندارد، ازدواج کند.
ل) فرار از تحصیل
در برخی خانواده که بیش از حد به تحصیل اهمیت می دهند، حتی تحصیلات را جهت پرستیژ خانوادگی ضروری می دانند، والدین اصرار بر ادامه تحصیل دخترشان دارند، در حالی که دختر علاقه ای به تحصیل ندارد و ازدواج را مفری برای رهایی از فشارهای خانواده برای ادامه تحصیل می شمارد، لذا تلاش می کند با ازدواج، ترک تحصیل نماید.
خ) ترحم و دستگیری از خواستگار
زناشویی را نباید به منظور دستگیری و ترحم به فردی انجام داد، حس ترحم تا چه مدت می تواند سبب تسکین نیازمندی های دیگر حیات زناشویی باشد.[۸۷] این انگیزه نادرست در واقع به طور غیر مستقیم قدرت انتخاب فرد را تحت الشعاع قرار می دهد.
ی) پیروی از لذت نفسانی
هر چند برخی دختران می اندیشند ازدواج با فردی که عاشق او می باشد، در واقع اوج خوشبختی و سعادت است، اما در یک تحلیل دیگر می توان بیان داشت از آنجا که عشق، قدرت درک و تصمیم گیری عاقلانه را سلب می کند، نوعی ازدواج کورکورانه، ناخواسته، دور از دقت کافی است. در این شرایط فرد تسلیم لذات پوچ شده و سر به قهرمان دل می سپارد. اغلب چنین ازدواج هایی ناپایدار است.
بند دوم: علل خانوادگی
الف) رهایی از شرایط نامناسب خانه پدری
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 01:26:00 ق.ظ ]
|