ـ حقیقت محمّدیه در مقایسه‌‌ی بهمن، کلمه، لوگوس و کلمه از متون مقدّس
محمود رضا اسفندیار در تحقیق کوتاهی به این مقایسه می‌پردازد و ریشه‌های تفکر عرفانی عارفان ایرانی را به آیین باستانی نزدیک می‌سازد. خلاصه مطلب این است که: « وهومنه (منش نیک)، برترین جلوه‌‌ی اهورا مزداست؛ بهمن راهنمایی زرتشت به سوی اهورا مزدا بوده است او نخستین امشاسپند یا نخستین صادر از اهورا مزداست و اهورا مزدا از طریق او دست به آفرینش عالم زد.
بهمن با «کلام ایزدی» در اصطلاح حکمای نو افلاطونی قابل تطبیق و با واژه‌‌ی « لوگوس» یعنی قدرت خلاّقه و گرداننده‌‌ی جهان یکسان است. به اعتقاد فیلون یهودی (قرن دوم) نخستین مخلوق خداوند و نخستین پدیده در جهان ایزدی است. نگرش او به الوهیت، تحت تأثیر آراء فیلسوفان یونان باستان مانند افلاطون قرار داشت.
در هر حال، لوگوس فیلون، شکل دهنده و حافظ عالم و وسیله و کارگزار خداست. درگاهان از بهمن واشه نیز به عنوان دستیار یا کارگزار اهورا مزدا در آفرینش یاد می‌شود(یسنا، ص۲۸) در آثار آباء کلیسا، بهمن به عنوان پسر خالق تصور و با لوگوس فیلون یکی انگاشته شد.
در حکمت اسلامی، عقل که در فلسفه ایرانی با بهمن تطبیق شده، نخستین صادر از خدا و نخستین تجلّی و مظهر او به شمار می‌رود (شیخ اشراق در مجموعه مصنفات، ص۱۲۸) این مقام را می‌توان مساوی با مرتبه‌‌ی اسماء و صفات یا اعیان ثابته یا حقیقت محمّدیه در عرفان اسلامی دانست.»[۳۷۱]
ـ صوفیه و تأویل‌ها
این موضوع در فصل سوم این رساله (بخش اسرائیلیات و ادب فارسی، صفحات ۱۷و۷۲) با تفصیل بیشتری آمده است.
ابن‌الجوزی در مقابل این اعمال و انحرافی که در نتیجه آن به وجود آمده معتقد است: «تصوّف طریقه‌‌ای است که آغاز آن زهد مطلق بود تا آن که به منتسبان تصوّف در اواخر رخصت سماع و رقص نیز داده شد، این است که آخرت‌طلبان از جهت پارسانمایی صوفیان و دنیاطلبان به خاطر آسایش و تفریحی که در تصوّف هست بدان متمایل شدند.»[۳۷۲]
غزالی در احیاء و کیمیای سعادت، ضایع کردن مال، ذلت دادن نفس، عدم احتراز از تهلکه و تلف شده را ریاضت می‌خواند و به عنوان مجاهده تلقی می‌کند و ابن جوزی برابر فقه و شریعت آن را ناروا می‌داند.
برای نمونه: شمس تبریزی به عنوان یکی از پرچم داران عرفان عاشقانه، در اهمیت دادن به احادیث غلوّ می‌کند و بدون توجه به نقد و صحت و سقم آن ها، غیر عقلانی بودن سخنانش قابل توجه است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

محمد خدادادی که رساله‌‌ی دکتری را با عنوان «شمس تبریزی و تأویل‌های عرفانی او از احادیث نبوی» نوشته است، به این اغراق‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «شمس تبریزی برای احادیث نبوی اهمّیت بسزایی قایل بوده و همان گونه که خود اشاره می‌کند، کمترین سخن حضرت محمّد (ص) را با تمام کتاب‌های عالم قابل قیاس نمی داند. او معتقد است، ورای ظاهر احادیث، معناهای باطنی عمیقی نهفته است که تنها عارفان و اصلان درگاه احدیت قادرند آن را درک کنند. او حتّی گاهی قرآن و حدیث را با هم می‌سنجد و می‌گوید: قرآن را به این دلیل دوست دارد که از زبان حضرت رسول (ص) جاری شده، نه به این علّت که خداوند آن را فرستاده است. او همچنین بر این باور است که در احادیث، اسرار بسیار زیادی وجود دارند که به دلایلی در قرآن مطرح نشده‌اند.»[۳۷۳]
زرّین‌کوب معتقد است که بسیاری از مطالب صوفیه، مأخوذ از مأثورات و سنن صوفیه است نه روایات اهل حدیث.[۳۷۴]
اغلب صوفیه یا حکما و تابعین آنچه از روایات مجعول و اسرائیلیات نقل می‌کنند و سپس آن را به رسول‌الله نسبت می‌دهند تا بدین وسیله کلام خود را رواج دهند و مورد قبول واقع شوند روایت‌هایی از قبیل کنت کنزاً مخفیاً، قلب‌المؤمن عرش الرحمن و….
ـ حقیقت محمّدیه در آثار عطّار نیشابوری
در میان شاعران عارف، عطّار بیش از دیگران به ازلیت و حقیقت محمّدی اعتقاد دارد و بازتاب این موضوع در آثارش بسیار گسترده و برجسته می کند.
با توجه به بررسی سوابق و توضیحات لازم در صفحات قبل(۱۹۰ـ۱۹۶)، ابیاتی که به احادیث قدسی و مذکور و احتمال قریب به یقین، احادیث مجعولی که به ازلیت محمدی اشاره دارند نمونه‌هایی ذکرشده و برای جلوگیری از اطاله‌‌ی کلام بقیه مثال‌ها را به آثار عطار ارجاع می‌دهیم:
الف) اوّل ما خَلَقَ اللهُ نوری

آن چه اول شد پدید از غیب غیب
بعد از آن، آن نور عالی زد علم
یک علم از نور پاکش عالم است
گشت از انفاسش انوار آشکار
سر روح از عالم امرست و بس

بود نور پاک او بی‌هیچ ریب
گشت عرش و کرسی و لوح و قلم
یک علم ذریت است و آدم است
وز دل پر فکرش اسرار آشکار
پس نفخت فیه من روحی نفس

منطق‌الطیر، ص۲۴۴

عطّار در شمردن صفات پیامبر از دمیدن روح در کالبد آدم سخن می‌راند و منظور نهایی از نفخ روح در جسم آدمی را هستی مادی بخشیده به نور وجود مبارک خاتم که اوّل ما خَلَقَ اللهُ نوری است می‌داند. در حالی که در هیچ کدام از تفاسیر معتبر چنین برداشتی یا تأویلی دیده نمی‌شود.
همچنین در ابیات زیر از عطّار: اسرارنامه ابیات۱۵۶ و ۱۶۱/ص۹۳، بیت۱۶۹/ص۹۴ و مصیبت‌نامه ابیات۱۴۸/ص۱۲۵ و ۳۴۵/ص۱۳۳، منطق‌الطیر بیت۲۷۸/ص۲۴۴ و ص۲۶۵٫
ب) کنتُ نَبیاً و آدَمُ بَینَ الماء وَ الطِین

آنجا که میان آب و گِل بود آَدم
در عالم جان و دل پیامبر او بود
مختارنامه، ص۸۷

ابن تیمیّه، این لفظ کنتُ نَبیاً و…را باطل شمرده و گفته: هذا اللفظ کذب باطل.[۳۷۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...