(۳-۳۰)

که در عبارت(۳-۳۴) مقدار همان میزان خطا یا میزان انحراف مجموع مدت زمان استفاده از هر تیم از میانگین می­باشد. در واقع هدف حداقل کردن مجموع هاست که می­توان آن­ را به عنوان مجموع خطا یا انحراف تعریف کرد که این معیار به عنوان یکی از معیارهای قابلیت اطمینانی است که در گام عملیاتی برای زمان­بندی اتاق­های عمل مورد استفاده قرار می­گیرد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

معیار دوم: مجموع مدت زمان در جریان کل کار­ها[۱۰۵]
معمولا هرچه مدت زمان­ نگهداری یک بیمار در اتاق عمل افزایش یابد ریسک عمل جراحی نیز بالا می­رود. این ریسک می ­تواند بر روی سلامتی بیمار تاثیر بگذراد. ریسک ناشی از افزایش مدت زمان جراحی می ­تواند مربوط به بیهوشی فرد بیمار باشد. همچنین یک تیم جراحی وقتی به طور مداوم بر روی یک بیمار بدون زمان استراحت مشغول به جراحی باشند، سبب خستگی این تیم و به طبع آن افزایش خطای تیم و در نتیجه به افزایش ریسک جراحی منجر خواهد شد. وقتی از ابزار و تجهیزات نیز به به طور مداوم در یک مدت طولانی مورد استفاده قرار گیرند، دچار خطا خواهند شد.
با توجه به مطالب گفته شده معیار دیگری که برای قابلیت اطمینان در مورد مورد بحث(زمان­بدی اتاق عمل) می­توان مطرح کرد مجموع مدت زمان در جریان عمل­ها بر روی بیمار­ها می­باشد که لین معیار را می­توان به صورت زیر بیان کرد:

(۳-۳۱)

معیار سوم: میزان مشغول بودن یک تیم بخصوص
در گام عملیاتی، همانطور که در قسمت­ های قبل بیان شد، ممکن است یک عمل پیش ­بینی نشده یا اورژانسی وارد سیستم شود. میزان ریسک برای بیمار می ­تواند با توجه به میزان اورژانسی بودن جراحی مربوط به آن باشد. در بعضی مواقع میزان اورژانسی بودن به حدی است که می ­تواند منجرد به مرگ بیمار شود. به همین منظور وجود یک تیم کاری بیکار برای جراحی و بیهوشی لازم به نظر می­رسد. اما ممکن است همیشه بیماران اورژانسی وجود نداشته باشد. پس وجود یک تیم بیکار می ­تواند باعث افزایش هزینه برای بیمارستان شود و همچنین ریسک را برای بیمارانی که در صورت وجود یک تیم می­توانستند جراحی شوند، افزایش می­دهد. پس ایجاد یک تعادل بین این دو سناریو الزامی به نظر می­رسد.
در این قسمت برای بالا بردن قابلیت اطمینان می­توان مسأله را بدین صورت تعریف کرد که برای مراحل بیهوشی و جراحی تیم­های اول را به عنوان تیم­های در دسترس[۱۰۶] در نظر گرفت. به طوری که تا جایی که امکان دارد و سیستم به آن­ها در مواقع غیر اورژانسی احتیاج ندارد، این تیم­ها بیکار باشند.
برای نشان دادن قابلیت اطمینان مربوط به این قسمت می­توان میزان مشغول بودن تیم­های اول در هر مرحله را کمینه کرد.این معیار به صورت زیر تعریف می­ شود:

(۳-۳۲)

در واقع این معیار بیان گر این موضوع است که تاجایی امکان دارد تیم­های اول در مراحل بیهوشی و جراحی مورد استفاده قرار نگیرند تا در صورت لزوم بتوان از آن­ها استفاده لازم به عمل آید. در واقع هدف کمینه کردن بکارگیری تیم­های اول هر مرحله است.
تابع هدف مسأله
تابع هدف مسأله مورد نظر در فاز عملیاتی از مجموع سه معیار معرفی شده در بالا به دست می ­آید. این معیارها در یک مقیاس نمی­باشند و برای بی بعد سازی تابع هدف به روش زیر عمل می­ شود.

(۳-۳۳)

که در عبارت فوق اوزان معیارهای به ترتیب می­باشد. این اوزان را می­توان از کارشناسان و تصمیم­گیرندگان در حوزه مورد مطالعه به­دست آورد.
در عبارت (۳-۳۸) یک حد بالا یک حد پایین برای معیار مورد نظر می­باشد. برای به­دست آوردن و ها به این ­صورت عمل می­ شود که ابتدا با در نظر گرفتن هر معیار به تنهایی مسأله حل شود که در این صورت با توجه به سه معیار موجود سه با ر باید هر مسأله حل شود که برای هر حل سه معیار محاسبه می­ شود که نتایج مربوطه به صورت یک ماتریس ۳*۳ در رابطه (۳-۳۹) نشان داده شده است.

(۳-۳۴)

در ماتریس(۳-۳۹) سطر اول مربوط به حالتی است که فقط با در نظر گرفتن معیار مدل مسأله مورد نظر حل می­ شود و سطر دو و سوم به ترتیب مربوط به حالت­های در نظر گرفتن فقط معیارهای حل می­شوند. مقادیر و ها نیز به­ صورت زیر محاسبه می­شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...