حسنی و همکاران (۱۳۸۷) تحقیقی با عنوان “توصیف و مقایسه مدیریت ایمنی در کلاس‌های تربیت بدنی مدارس دوره راهنمایی شهر اهواز” انجام دادند. بر اساس هدف تحقیق، متغیرهای مؤثر در مدیریت ایمنی کلاس تربیت‌بدنی شناسایی و در قالب چهار عامل با عناوین، دانش کمک‌های اولیه معلمان تربیت بدنی، وضعیت ایمنی در کلاس‌های ورزشی (رفتار ایمنی دبیر)، وضعیت ایمنی وسایل، تجهیزات و امکانات ورزشی مدارس و وسایل و تجهیزات کمک‌های اولیه در مدارس تدوین گردید. نتایج تحقیق نشان داد: میانگین مدیریت ایمنی در کلاس‌های تربیت بدنی در حد متوسط قرار داشت و از سطح مطلوب کمتر بود، بین مدیریت ایمنی در کلاس‌های تربیت بدنی مدارس راهنمایی مناطق چهارگانه شهرستان اهواز تفاوت معنی داری مشاهده نشد، میانگین رفتار ایمنی دبیران تربیت‌بدنی در کلاس‌های تربیت‌بدنی در سطح مطلوب بود، میانگین دانش و مهارت‌های کمک‌های اولیه دبیران تربیت‌بدنی در حد متوسط قرار داشت. میانگین وضعیت ایمنی وسایل، تجهیزات و امکانات ورزشی مدارس، میانگین وضعیت وسایل و تجهیزات کمک‌های اولیه مدارس در حد ضعیف بود، تفاوت معنی‌داری در میانگین دانش و مهارت‌های کمک‌های اولیه دبیران تربیت‌بدنی در مدارس دخترانه و پسرانه مشاهده نشد ولی در بین میانگین رفتار ایمنی دبیران تربیت‌بدنی، سطح وسایل و تجهیزات کمک‌های اولیه در مدارس و وضعیت ایمنی وسایل، تجهیزات و امکانات ورزشی تفاوت معنی دار مشاهده شد. که در این میان مدارس دخترانه و دبیران آن‌ ها از میانگین بالاتری برخوردار بودند. در مجموع تفاوت معنی دار در میانگین مدیریت ایمنی در کلاس‌های ورزشی مدارس دخترانه و پسرانه مشاهده شد که مدیریت ایمنی در کلاس‌های ورزش مدارس دخترانه بالاتر بود.
به طور کلی در این تحقیق سعی شد شیوه ای استاندارد برای ارزیابی مدیریت ایمنی در کلاس‌های تربیت‌بدنی ساخته شود. با توجه به اهمیت ایمنی در کلاس‌های تربیت‌بدنی و همچنین با توجه به نتایج این تحقیق، مدیریت ایمنی کلاس‌های تربیت‌بدنی مدارس دوره راهنمایی اهواز در سطح مطلوب قرار نداشت که برای افزایش ایمنی در ورزش مدارس، توصیه گردید توسعه عوامل چهارگانه تحقیق مورد توجه مسئولین تربیت‌بدنی در آموزش و پرورش قرار گیرد [۱۹].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

قاسم پور (۱۳۸۷) تحقیقی با “عنوان بررسی دیدگاه اولیاء دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر ساری نسبت به وضعیت فعلی درس تربیت‌بدنی و ورزش” انجام داد. نتایج تحقیق نشان داد: در کل دیدگاه اولیاء نسبت به درس تربیت‌بدنی و ورزش مثبت بود، به جز در مورد مطلوب بودن تأسیسات، امکانات و فضاهای ورزشی. میانگین امتیازهای تعلق گرفته به پاسخ‌های اولیاء در بخش محتوا و آموزش این درس ۴۳/۳، ارزشیابی ۵۲/۳، اهمیت تربیت‌بدنی و ورزش ۲۸/۳، اجرای آن ۱۲/۴، میزان همکاری خود با مدرسه ۶۹/۳، مطلوب بودن تأسیسات، امکانات و فضاهای ورزشی ۰۷/۲ و روش تدریس نوین ۷۳/۳ از ۵ بود. بین دیدگاه اولیاء در مورد: محتوا و آموزش، میزان همکاری خود با مدرسه، مطلوب بودن تأسیسات، امکانات و فضاهای ورزشی، ارزشیابی و روش تدریس نوین اختلاف معنی‌داری وجود نداشت. اما بین دیدگاه اولیاء دانش آموزان در مورد اهمیت تربیت‌بدنی و ورزش اختلاف معنی‌داری مشاهده شد [۴۷].
مهدی پور و همکاران (۱۳۸۸) تحقیقی با عنوان” توصیف موانع اجرای روش‌های فعال تدریس تربیت بدنی از دیدگاه دبیران مرد و زن مدارس راهنمایی نواحی چهارگانه شهر اهواز” انجام دادند. یافته‌های تحقیق بدین شرح است:
– در بین موانع مربوط به معلم، مرتبط بودن مدارک تحصیلی با درس تربیت‌بدنی، آشنایی با دانش روش‌های فعال تدریس، میزان شرکت در دوره‌ های ضمن خدمت، آشنایی با یافته های مربوط به آموزش و یادگیری درس تربیت‌بدنی از اهمیت بالاتری برخوردار بودند.
– در بین موانع مربوط به دانش آموز، علاقه‌مندی دانش آموز به کلاس درس تربیت بدنی، اعتقاد دانش آموزان به نتایج مثبت کلاس درس تربیت‌بدنی، وجود انگیزه‌ی کافی در دانش آموزان برای یادگیری بیشتر و همچنین وجود آمادگی روانی و جسمانی در دانش آموزان از اهمیت بالاتری برخوردار بودند.
– در بین موانع مربوط به برنامه‌ریزی آموزشی، موانعی همچون عدم وجود دستورالعمل مشخص برای تدریس، عدم نهادینه شدن روش‌های فعال تدریس در کلیه‌ی مقاطع تحصیلی درس تربیت بدنی، عدم پیگیری مسئولان و کارشناسان تربیت بدنی نسبت به آموزش بهینه‌ی تربیت بدنی، عدم الزام استفاده از روش‌های فعال تدریس تربیت بدنی و عدم وجود کتاب‌های متناسب با اهداف آموزشی درس تربیت بدنی از اهمیت بالاتری برخوردار بودند.
– در بین موانع مربوط به امکانات آموزشی و کمک آموزشی به ترتیب، کمبودهای مربوط به فضای آموزشی، وسایل مورد نیاز در امر آموزش، زمان تدریس و همچنین کمبود منابع آموزشی درس تربیت بدنی از اهمیت بالاتری برخوردار بودند.
– بین دیدگاه دبیران تربیت بدنی نواحی چهارگانه در مورد شناسایی موانع اجرای روش‌های نوین تدریس تربیت بدنی در چهار زمینه (موانع مربوط به معلم، دانش آموز، برنامه‌ریزی آموزشی و همچنین موانع مربوط به امکانات آموزشی و کمک آموزشی) تفاوت معنادار مشاهده نگردید.
– در ارتباط با شرکت در دوره‌های ضمن خدمت و به‌کارگیری روش‌های فعال تدریس تربیت بدنی، رابطه معناداری مشاهده شد، در ارتباط با میزان به‌کارگیری روش‌های فعال تدریس و مدرک تحصیلی دبیران، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
– در بحث مربوط به ارتباط بین سطوح سابقه تدریس و میزان به‌کارگیری روش‌های تدریس فعال، رابطه معناداری وجود دارد و این رابطه به صورت منفی است، یعنی هر چه سنوات خدمت تدریس بیشتر می‌شود، به‌کارگیری روش‌های فعال تدریس کاهش می‌یابد. در پایان، با نتیجه‌گیری مباحث و مقایسه نتایج این تحقیق با تحقیقات مرور شده آمده است، تجهیز معلمان به دانسته ‌های علمی تدریس، مواردی همچون برگزار کردن دوره ‌های ضمن خدمت، انجام مطالعات در زمینه به‌کارگیری روش‌های فعال تدریس و استخدام معلمان با مدارک تحصیلی بالا و مرتبط با رشته تربیت بدنی از سوی سازمان آموزش و پرورش می‌تواند کمک شایانی به امر آموزش و در نتیجه بهبود کیفیت آموزش در مدارس نماید. یک برنامه‌ریزی مناسب از طرف دست‌اندرکاران نظام آموزشی، به صورت ارائه دستورالعمل‌هایی جهت تدریس، تدوین کتاب‌های درسی متناسب با اهداف آموزشی و نیازهای فراگیران و ارزشیابی ‌های مکرر از عملکرد دبیران در طول سال تحصیلی می‌تواند در به‌کارگیری روش‌های فعال تدریس در امر آموزش، و در نهایت یادگیری بهتر دانش آموزان کمک شایانی توجهی بنماید. لازم است که دست‌اندرکاران نظام آموزشی به این نکته توجه خاص داشته باشند که درس تربیت بدنی با توجه به ماهیت عملی بودن آن، بدون تجهیزات، زمان و فضای آموزشی کافی نمی‌تواند به صورت مؤثر تدریس شود، و به کار بردن روش‌های فعال تدریس برای درس تربیت بدنی نیاز به امکانات، تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی و زمان تدریس را بیشتری می‌کند [۵۱].
آزمون(۱۳۸۹) در تحقیق” مقایسه ادراک دانش آموزان دختر و پسر ایرانی از تربیت‌بدنی و ورزش مدرسه­ای ” ادراک دانش ­آموزان دختر و پسر را درباره اهمیت درس تربیت‌بدنی در مقایسه با دروس فارسی، ریاضی، علوم و قرآن بررسی کرد. آزمودنی­ها نشان دادند دروس ریاضی و علوم بااهمیت­تر از درس تربیت‌بدنی هستند. هم­چنین ادراک دانش ­آموزان دختر و پسر درباره‌ی اهمیت درس قرآن و تربیت‌بدنی مشابه بود و هر دو گروه اهمیت یکسانی را به این دروس داده بودند، اما ادراک دانش ­آموزان دختر و پسر در رابطه با اهمیت درس فارسی و تربیت‌بدنی متفاوت بود. ۹۶/۱۶ درصد دختران و ۷۳/۲۲ درصد پسران به مهم­تر بودن درس تربیت‌بدنی در مقایسه با فارسی اشاره کرده بودند در حالی که ۰۱/۲۶ درصد دختران و ۹۶/۲۶ درصد پسران اظهار کرده بودند درس فارسی مهم­تر از درس تربیت‌بدنی است. ۶۳/۱۱ درصد دختران و ۴۶/۸ درصد پسران در این­که کدام یک از دروس مهم­ترند تردید داشتند[۱۲].
هژبری(۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان “جایگاه درس تربیت‌بدنی در میان سایر دروس از دیدگاه والدین و دانش آموزان” ،به نتایج زیر دست یافت. در اولویت بندی دروس از دیدگاه آزمودنی­های تحقیق، درس تربیت‌بدنی(ورزش) در هیچ­یک از اولویت­های اول تا پنجم قرار نگرفته است. مقایسه اولویت­ بندی دروس از دیدگاه دانش آموزان و والدین نشان می­دهد درس تربیت‌بدنی به ترتیب در رتبه­ی ششم و هفتم قرار گرفته است که اهمیت پایین این درس را نشان می‌دهد[۵۴].
۲-۳-۲)تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
ارل و استنت[۵۷](۱۹۸۷) با تحقیق روی ۶۴۵ دانش ­آموز دریافتند که دوست داشتن فعالیت‌ها و ورزش، فواید آمادگی جسمانی، لذت و کسب مهارت‌های جدید، جزو دلایلی به شمار می‌رفت که دانش آموزان این درس را به صورت اختیاری انتخاب می‌کردند و در فعالیت‌های آن شرکت می‌کردند. دلایل عدم انتخاب و شرکت در فعالیت‌های کلاس این درس شامل مهم نبودن به اندازه­ دروس دیگر مدرسه، برنامه ریزی ضعیف، تعارض در برنامه ها، انجام تمرینات کافی خارج از محیط مدرسه و مشکل عرق کردن و ادامه­ حضور در بقیه­ی کلاس‌ها در طول روز بود[۷۱].
تانهیل وزاکراجسک[۵۸](۱۹۹۳) نیز نشان دادند که ۵۷ درصد از دانش ­آموزان دوره­ راهنمایی، تربیت‌بدنی را بخش مهمی از آموزش شان می‌دانند، در حالی که این درس برای ۴۳ درصد اهمیتی نداشت. هم چنین از دانش آموزان خواسته شد تجارب شخصی شان را در رابطه با درس تربیت‌بدنی بیان کنند. دانش ­آموزان نیز برنده شدن، موفقیت، کار گروهی، عملکرد خوب، مشارکت داشتن، به حساب آمدن[۵۹] و سرگرم شدن را جزو تجارب مثبت، و صدمات و تمرینات آمادگی جسمانی را جزو تجارب منفی بیان کردند[۱۰۴].
کارلسون(۱۹۹۵) دلایل نگرش منفی نسبت به درس تربیت‌بدنی به این دلیل است که دانش آموزان احساس می‌کنند این درس، نیازهای شان را در زندگی برآورده نمی‌کند و در نتیجه این درس را ارزشمند تلقی نمی‌کنند. او مفهوم “بی­معنایی[۶۰]” یا به بیان دقیق‌تر این­که تصور شود درس تربیت‌بدنی هدفی در زندگی دانش آموزان ندارد – را از مهم‌ترین عواملی می‌دانست که موجب نگرش منفی دانش آموزان نسبت به درس تربیت‌بدنی می‌شد. همچنین کارلسون دریافت که دانش آموزان به درس تربیت‌بدنی مانند موضوعات آموزشی دیگر به صورتی یکسان توجه ندارند. آنها معتقد بودند این درس نمی‌تواند شانس آنها را در کسب شغل یا ورود به دانشگاه تحت تأثیر قرار دهد.
کارلسون پنج استراتژی برای کناره گیری و شرکت نکردن دانش آموزان در فعالیت‌های ورزشی و کلاس تربیت‌بدنی را شناسایی کرد:

    1. سرخوردگی­های پنهان[۶۱]که در آن دانش آموزان بدون هیچ گونه کاهش محسوسی در ابراز علاقه­ ظاهری، به مشارکت در فعالیت‌ها ادامه می‌دهند. از این رو سازگاری و هماهنگی را به رغم دوست نداشتن موضوع درسی انتخاب می‌کنند.
    1. گوشه گیری که در آن دانش آموز در کلاس مشارکت می‌کند، اما در حداقل‌ترین سطح که میزان فعالیت شان تقریباً ناچیز است.
    1. تماشاگر شدن که دانش آموز در فعالیت‌ها شرکت نمی‌کند و به تماشای دانش آموزان دیگر می‌پردازد
    1. تظاهر کردن استراتژی دانش­آموزانی است که با مریضی و جراحت ساختگی از قرار گرفتن در موقعیت ورزشی اجتناب می‌کند یا وانمود می‌کند که مشغول است، حتی اگر هیچ کاری انجام ندهد.
    1. فرار، که با این استراتژی دانش آموز در کلاس حضور نمی‌یابد[۶۵].

هاردمن و مارشال [۶۲](۲۰۰۰) در تحقیقی به “مطالعه‌ی موقعیت و وضعیت تربیت‌بدنی در مدارس کشورهای جهان” پرداخته‌اند. کمیته‌ی بین‌المللی المپیک از این طرح تحقیق حمایت مالی کرد. این طرح در سال ۱۹۹۸ آغاز شد. نتایج این تحقیق بر مبنای بررسی پیشینه و پرسشنامه در مورد ۱۲۶ کشور و منطقه‌ی مستقل آموزش و پرورش (استان یا ایالت) در اجلاس جهانی تربیت‌بدنی در ۳ تا ۶ نوامبر ۱۹۹۹ ارائه شد. عناوین مورد بررسی این تحقیق عبارت بود از:
الف: ضروری بودن برنامه درسی تربیت‌بدنی
درحالی که در بسیاری از کشورها (۹۲ درصد) تربیت‌بدنی حداقل به مدت بخشی از یک جلسه درسی برای پسران و دختران اجباری است، اما اجرای آن در عمل با انتظارات در نظر گرفته شده هماهنگی ندارد. به طوری که به نظر می‌رسد تربیت‌بدنی در ۷۱ درصد از موارد طبق آیین نامه های رسمی اجرا نمی‌شود و در بسیاری موارد، تربیت‌بدنی حذف می‌شود تا دروس دیگر آموزش داده شود. در چهار منطقه در حال توسعه در جهان شامل آفریقا، آسیا، آمریکای مرکزی و لاتین و اروپای حاشیه دریای مدیترانه، در مجموع با ۶۰ درصد بیشترین موارد عدم اجرای تربیت‌بدنی را داشته‌اند. کشورهایی که از نظر اقتصادی توسعه یافته بودند، عدم اجرای تربیت‌بدنی در آن کشورها با درصد کمتری همراه بوده است، اگر چه در آن کشورها نیز برخی موارد کم توجهی وجود داشته است. عوامل متفاوتی در ایجاد فاصله بین وضعیت تعیین شده و وضعیت اجرا شده تأثیر داشته که برخی از آنها عبارتند از: از دست دادن زمان اختصاص داده شده، اهمیت دادن کمتر به تربیت‌بدنی به طور عمومی در مدرسه، عدم ارزشیابی رسمی، موانع مالی، انتقال منابع به موارد و جاهای دیگر به غیر از تربیت‌بدنی، منابع مادی ناکافی و کمبودهایی در تعداد نیروی انسانی مناسب.
ب: زمان اختصاص داده شده به برنامه درسی
اطلاعات جمع‌ آوری شده در زمینه زمان اختصاص داده شده به برنامه درسی نشان داد که این مسأله در طول سال‌های تحصیل بسیار متغیر است. در ۵۶ درصد از کشورها، زمان برنامه ریزی درس تربیت‌بدنی در سال‌های تحصیل ثابت است، در حالی که در ۴۴ درصد از کشورها متغیر است. دو نکته قابل توجه وجود داشته است: اول اینکه بیشترین زمان برنامه درسی در سال‌های پایین مدرسه در دامنه سنی ۹ تا ۱۴ سال وجود داشته است، دوم اینکه زمان اختصاص داده شده به برنامه درسی تربیت‌بدنی با افزایش سن کاهش می‌یابد، به ویژه در سال‌های پایانی مدرسه که در آن سال‌ها درس تربیت‌بدنی به درس اختیاری تبدیل می‌شود یا اینکه به طور کامل از برنامه تحصیلی حذف می‌شود.
ج: وضعیت درس تربیت‌بدنی
تربیت‌بدنی در ۸۶ درصد از کشورها وضعیت قانونی مشابه دروس دیگر دارد، اما فقط در ۴۳ درصد از کشورها وضعیت تربیت‌بدنی نسبت به دروس دیگر اهمیت بیشتری دارد و در کشورهای بیشتری یعنی ۵۷ درصد وضعیت قانونی تربیت‌بدنی نسبت به دروس دیگر پایین‌تر است.
د: منابع مالی
در اغلب کشورها یا ایالت‌های مستقل حدود ۶۰ درصد کاهش بوده و در مواقع بحران مالی یک امر طبیعی است که به کاهش برنامه های تربیت‌بدنی در آینده منجر می‌شود.
و: وسایل و تجهیزات
در ۶۹ درصد از کشورها یا ایالت‌های مورد مطالعه هاردمن و همکارانش، کمبود وسایل و تجهیزات ورزشی وجود داشته است و فقط در ۳۱ درصد موارد وسایل و تجهیزات به مقدار کافی بوده است.
ه: نیروی انسانی، معلم دوره دیده و متخصص
این نگرش در سطح جهان وجود دارد که در مقطع دبستان معلم عمومی و در سطح دبیرستان معلم متخصص تربیت‌بدنی وظیفه تدریس درس تربیت‌بدنی را بر عهده گیرد. ضمن اینکه در برخی کشورها حتی برای مقطع دبیرستان نیز امکان به‌کارگیری معلم متخصص تربیت‌بدنی وجود ندارد. از طرفی در اغلب موارد، معلمان عمومی (در دبستان یا دبیرستان) به مقدار کافی و یا حتی به طور مناسب در زمینه تربیت‌بدنی، آمادگی، دانش و مهارت ندارند.
ی: محتوای درس تربیت‌بدنی
در ادامه تحقیق هاردمن و همکارانش در زمینه محتوای درس تربیت‌بدنی گزارش شده است که در باهاما تأکید زیادی بر پرورش ورزشکاران نخبه برای مسابقات بین مدرسه ای انجام می‌شود، در حالی که تربیت‌بدنی عمومی برای مشارکت عمومی دانش آموزان مورد کم توجهی واقع می‌شود. مثال دیگر کشور استرالیا است که در بسیاری از شهرهای آن به کسب مدال‌های ورزشی به قیمت از دست دادن برنامه های تربیت‌بدنی پایه تاکید می‌شود.
در پایان تحقیق هاردمن و همکارانش نتیجه گیری شده است که تربیت‌بدنی در مدارس در اغلب کشورهای جهان و در قاره های مختلف در وضعیت خطرناکی قرار دارد و به سمت کاهش یا حذف برنامه درس تربیت‌بدنی پیش می‌رود [۷۸].
تامپسون و همکارانش (۲۰۰۱) تحقیقی با عنوان “بررسی تربیت‌بدنی در آلبرتا” انجام دادند؛ بخشی از تحقیق آنها در مورد عوامل مؤثر بر اجرای درس تربیت‌بدنی در مدارس بود، نتایج در این زمینه نشان داد، معلم‌ها به تناوب اظهار کردند که دسترسی به تجهیزات و امکانات فرصت پیشرفت حرفه ای را به دانش آموزان می‌دهد، از نظر معلمین و مدیران تنها ۳۲ درصد تجهیزات و ۳۸ درصد امکانات برای اجرای درس تربیت‌بدنی در مدارس موجود است [۱۰۶].
پیلت و همکاران (۲۰۰۱) به نیازهای دانش آموزان از دیدگاه خاصی توجه کرده‌اند و با “بررسی وضعیت غیر فعال بودن دختران” پیشنهاد می‌کنند که با اولویت دادن به اهداف شناختی برای این گروه، توصیف و تشریح اثرات فعالیت‌های بدنی و حرکتی جزء نیازهای شناختی این دختران است. زیرا باید دانست که این دختران در مورد اهداف و برنامه های تربیت‌بدنی چه فکر می‌کنند و چه نگرشی دارند. آنها با بررسی اولویت رشته های ورزشی ۱۴۵ دختر ۱۷- ۱۶ ساله دریافتند که بسکتبال، شنا، تنیس، تنیس روی میز و بدمینتون جزء ۵ نیاز برتر آن دختران می‌باشد [۸۹].
اسلیپ و ورمالد[۶۳](۲۰۰۱) روی فعالیت‌های جسمانی دختران جوان در سنین بین ۱۶ تا ۱۷ سال نشان ­داد اگر چه بیشتر آنها اهمیت و ارزش شیوه­ زندگی فعال از لحاظ جسمانی را تایید کردند، ولی دیدگاه بسیاری از آنها نسبت به تجارب تربیت‌بدنی در مدرسه منفی بود. موارد بسیاری وجود دارند که به نظر می­رسد سبب بی تفاوتی دختران از تربیت‌بدنی مدارس می­ شود که شامل دامنه­ای از ویژگی‌های برنامه­ی درسی تا پوشیدن لباس و تجهیزات است[۱۱۵].
کندن و کولیر[۶۴](۲۰۰۲) نشان دادند حق انتخاب، تأثیر زیادی بر تعهد دانش آموزان می‌گذارد که حتی بعد از مدرسه نیز فعالیت‌های جسمانی خود را ادامه دهند. آنها دریافتند دانش آموزانی که به آنها حق انتخاب داده شده بود، بیشتر به تربیت‌بدنی علاقه‌مند شدند و مشتاق بودند شانس خود را در پیروزی و شکست امتحان کنند[۱۱۵].
راین، فلمینگ و مانیا[۶۵](۲۰۰۳) نظرات دانش ­آموزان دوره­ راهنمایی را نسبت به کلاس تربیت‌بدنی بررسی کردند و نشان دادند که %۸۳ آنها از فعالیت­های متنوع این درس لذت می­برند، %۸۰ معلم­شان را دوست دارند و %۷۹ در این کلاس سرگرم می­شوند. هم­چنین %۳۸ از زمان کوتاه این کلاس ناراضی­اند و %۲۷ از تعویض لباس ناراضی­اند[۹۷]
فیل اپسیلون کاپا (۲۰۰۳) در تحقیقی پیمایشی تحت عنوان “رابطه میان ادراک دانش آموزان و معلمان در مورد اهمیت اهداف کلاس‌های تربیت‌بدنی” تعداد ۴۱۶ نفر از دانش آموزان را در ۱۹ کلاس مورد بررسی قرار داد. نتایج این تحقیق نشان داد که دانش آموزان در مورد اهمیت اهداف کلاس‌های تربیت‌بدنی که از طرف معلمان تأکید می‌شود، آگاهی لازم را ندارند. همچنین آنها با اهداف مورد نظر معلمان هر چند این اهداف در راستای نیازهای دانش آموزان است، موافق نیستند. همچنین رابطه معنی‌داری میان نیازهای دانش آموزان و اهداف برنامه ریزی شده از سوی معلمان وجود داشت [۷۷].
کوکا و همکاران[۶۶](۲۰۰۵) نشان دادند که دانش ­آموزان به خاطر علاقه­شان به موفقیت و یا این­که وقت­شان را بدون فشارهای تحصیلی بگذرانند، نگرش مثبتی به درس تربیت‌بدنی دارند[۸۲].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...