فصل اول

تعاریف و کلیات

در این فصل که شامل دو مبحث است، ابتدا در مبحث نخست تعریف حزب و در مبحث دوم به معرفی اجمالی از نظام پارلمانی خواهیم پرداخت.

مبحث نخست- تعریف حزب

در این قسمت از تحقیق که از سه گفتار تشکیل شده، بر آن هستیم تا با ارائه تعاریف مختلف از حزب، ویژگی‌های حزب و تفاوت‌های آن با دیگر ‌گروه‌های اجتماعی و نهایتاًً منشأ شکل کیری احزاب سیاسی، تا حدودی نسبت به ماهیت حزب و هدف آن شناخت پیدا کنیم. بدیهی است که تا با حزب و فلسفه وجودی آن آشنایی نداشته باشیم در ارائه تصویر مناسبی از حزب و کارویژه های آن در عرصه سیاسی، ناکام خواهیم ماند.

گفتار نخست- تعاریف گوناگون از حزب

قبل از آنکه حزب را تعریف نماییم، باید ‌به این موضوع هم اشاره کنیم که واژه حزب مانند بسیاری از واژه های علوم اجتماعی و علوم سیاسی با معضل و مشکلاتی در ارائه تعریف درست و واقعی روبرو است. تقریبا به اندازه تمام کشورهایی که دارای نظام حزبی و تشکیلات گروهی فعال هستند، از حزب تعریف وجود دارد. تعاریف متنوع و مختلفی از احزاب سیاسی ارائه گردیده است که از هرکدام از دیدگاه ها در تعریف احزاب استفاده شود متقابلا نقشی هم که برای احزاب در جامعه متصور است، متفاوت خواهد بود. مثلا لنین حزب را شامل افراد معدود و یا هیأتهایی می‌داند که در خدمت اصول انقلاب باشند و اقدامات انقلابی را سرلوحه کار خود قرار دهند. با این تحلیل از احزاب سیاسی مسلماً به تعریفی از احزب دولتی و در خدمت سیاست‌های حاکمان و قدرتمداران دست می یابیم که بجای در نظر گرفتن منافع کلیت جامعه و حتی اپوزیسیون (احزاب بازنده) بیشتر به منافع و برنامه های حزب حاکم عنایت و توجه دارند.

این در حالی است که مدیسون و ادموند برک تعریفی کاملا متمایز با تعریف لنین از احزاب سیاسی ارائه می‌دهند. ادموند برک حزب را هیأتی از مردم می‌داند که بخاطر پیشبرد منافع ملی، با کوشش مشترک ‌بر اساس برخی اصول سیاسی مورد توافق، متفق شده اند. ملاحظه می شود که در این تعریف بجای منافع معدودی از افراد به منافع کل جامعه(منافع ملی)، ارجاع داده شده است.

دکتر عبدالحمید ابوالحمد[۱] نیز در کتاب مبانی سیاست دو تعریف را از حزب ارائه می‌کند:

” حزب گروه شهروندان با آرمان‌های مشترک و تشکیلات منظم و متکی به پشتیبانی مردم است که برای به دست گرفتن قدرت دولتی یا شرکت در آن مبارزه می‌کنند.”

۲٫ ” حزب اجتماع گروه شهروندانی است که آرمان مشترک و منافع ویژه‌شان آنان را از گروه بزرگ‌تر که جامعه ملی است، مشخص می‌سازد و با داشتن تشکیلات و برنامه منظم و یاری مردم می‌کوشند که قدرت دولتی را در کشور به دست گیرند یا اینکه با این قدرت همباز گردند … برنامه و آرمانهایشان را به تحقق برسانند و در این راه از همه توانایی به ویژه از ابزارهای قانونی یاری می‌گیرند.دکتر قاضی شریعت پناهی حزب را اینگونه تعریف می‌کند: حزب سازمان سیاسی ای است که در سطوح ملی و محلی زیر لوای دفاع از مردم در قالب مسلک و مکتب مشخصی شکل می‌گیرد و شهروندان را بر اساس اصول مورد قبول یا منافع مورد دفاع خود گرد می آورند و آنان را متشکل می‌سازند تا به اهداف اساسی خود که همانا کسب قدرت و اجرای آن باشد، دست یابند.

فرهنگ حقوقی بلک هم حزب سیاسی را این گونه تعریف ‌کرده‌است: «تشکیلاتی متشکل از رأی دهندگان است که برای تأثیر گذاشتن بر جریان حکومت و سیاست‌های آن از طریق معرفی نامزدهای انتخاباتی و انتخاب شدن به مقامات عمومی به وجود می‌آید[۲].

فرهنگ حقوقی آکسفورد هم حزب را سازمانی سیاسی می‌داند که مردم در انتخابات به نفع آن رأی می‌دهند و اعضای آن دارای اهداف و نظرات مشابهی هستند.[۳]

بنظر می‌رسد که این تمایزات و تضادها در تعریف حزب ناشی از افکار افراد و طرز تلقی آن ها از ‌گروه‌های سیاسی جامعه می‌باشد که این امر به نوبه خود ناشی از مؤلفه های گوناگونی مانند اوضاع و احوال جامعه و نیز پیروی آن ها از اصول متضاد و درک متفاوت آن ها از منافع ملی است.

با این وجود، وجه مشترک تعاریف صورت گرفته از حزب بر مدار کسب قدرت سیاسی در گردش است و اساساً مهمترین وجه تمایز احزاب با سایر ‌گروه‌های اجتماعی و سیاسی در این نکته نهفته است.

مرحوم دکتر عبدالحمید ابوالحمد در این خصوص می‌گویند: «هدف های دیگر حزب، مانند هدف های اقتصادی، برای حزب های سیاسی در مرتبه های کم اهمیت تری است».[۴]

ذکر این نکته هم لازم است که حزب به معنای گروه و دسته سیاسی، مفهومی جدید است که نخستین بار درغرب پدیدار شد و اولین احزاب در اوایل قرن نوزدهم در آمریکا ظهور یافتند.

گفتار دوم- ویژگی‌های حزب و تفاوت آن با دیگر ‌گروه‌های اجتماعی

در تعریف احزاب سیاسی باید دقت کرد که آن ها را با دیگر موجودیتهای سیاسی مانند ‌گروه‌های ذینفوذ و فشار و امثالهم اشتباه نگیریم.زیرا ‌گروه‌های ذینفوذ نیز همچون احزاب سیاسی می کوشند تا بر حکومت تسلط یابند. ‌بنابرین‏ کوشش در جهت قبضه قدرت و جلب پشتیبانی مردم را نمی توان تنها ضابطه برای تشخیص حزب سیاسی از سایر ‌گروه‌های اجتماعی دانست. جهت روشن شدن موضوع به برخی از تفاوت‌های حزب با ‌گروه‌های ذینفوذ اشاره خواهیم کرد.

‌بنابرین‏، ذکر شماری از خصوصیات و ویژگی‌های کلی احزاب سیاسی، می‌تواند در شناخت و تمییز آن ها از سایر ‌گروه‌های سیاسی مفید و مثمرثمر باشد.

الف- حزب یک موجود سیاسی تمام معنا است ولی اکثر ‌گروه‌های ذینفوذ سازمان‌هایی هستند که اصلی ترین و اساسی ترین فعالیتشان به دست گرفتن قدرت نیست.

ب- احزاب معمولا منافع ملی را مد نظر قرار می‌دهند اما ‌گروه‌های ذینفوذ برای پیشبرد منافع و تمایلات خود ولو به قیمت تضاد و مقابله با منافع ملی هم باشد، تلاش می‌کنند.

ج- احزاب سیاسی دارای برنامه و مرامنامه مشخص و معمولا مدونی هستند، در حالی که اکثر ‌گروه‌های ذینفوذ فاقد برنامه های جامع و مدون و صرفا دارای یک یا چند هدف مشخص می‌باشند.

د- حزب بایستی از حمایت توده مردم برخوردار باشد[۵].

احزابی که از حمایت مردمی برخوردار نباشند، به احزاب دولتی و فرمایشی و وابستگان به قدرت حاکمه شباهت دارند تا احزابی که از بطن مردم سر برآورده اند. به عبارت دیگر منظور نظر ما بیشتر احزابی است که مستقلا ابراز وجود کرده و مردم هم به آن ها اقبال پیدا کرده‌اند. در این صورت است که احزاب نقش خود را در راستای منافع مردم ایفاء می‌کنند در غیر این صورت، نام نهادن احزاب ‌به این گروه ها، اشتباه است. با توضیحاتی که در ادامه در فصل سوم در خصوص نقش احزاب در نظام پارلمانی خواهد آمد، این مطلب کاملاً روشن و حلاجی می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...