تعریف ابتدایی مسئولیت اجتماعی سازمان که از سوی بنیان‌گذار آن ارائه شده عبارت است از: «تأثیرات سازمان بر جامعه». به عبارت دیگر، مدیر باید کلیه فعالیت‌هایش را در ضوابط و شرایط جامعه ببیند و نسبت به تأثیرات فعالیت‌هایش در نظام جامعه مسئول باشد ( Carroll Buchholts, 2005) .

در تعریف دیگری که از سوی « دیویس[۱۱] » ارائه شده است مسئولیت اجتماعی سازمان مجموعه فرایند هایی قلمداد شده است که موجب بهبود و افزایش رفاه و آسایش جامعه می‌شود (کاوسی ، ۱۳۸۹) .

« گریفین و بارنی [۱۲] » مسئولیت اجتماعی را چنین تعریف می‌کنند : «مسئولیت اجتماعی مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان بایستی در جهت حفظ، مراقبت و کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می‌کند، انجام دهد» (Fleming,2002) .

« فرنچ و ساورد[۱۳] » در کتاب «مدیریت تحول در سازمان» درخصوص مسئولیت اجتماعی می نویسند : مسئولیت اجتماعی وظیفه ای است بر عهده مؤسسات خصوصی، ‌به این معنا که تاثیر سوء بر زندگی اجتماعی که در آن کار می‌کنند، نگذارند. میزان این وظیفه عموماً مشتمل است بر وظایفی چون آلوده نکردن محیط زیست، تبعیض قائل نشدن در استخدام، نپرداختن به فعالیت‌های غیراخلاقی و مطلع کردن مصرف کننده از کیفیت محصولات. همچنین وظیفه‌ای است مبتنی بر مشارکت مثبت در زندگی افراد جامعه (کاوسی و چاوش باشی ، ۱۳۸۹) . از طرف دیگر «رونالدای برت وگریفین[۱۴] » نیز معتقدند : اخلاق روی نحوه رفتار فرد در داخل سازمان توجه دارد ولی مسئولیت اجتماعی روی نحوه برخورد سازمان با کارکنان، سهام‌داران، سرمایه‌گذاران و ارباب رجوع و اعتبار دهندگان و به طور کلی ذینفعان سر و کار دارد .

تمامی تعاریفی که ‌از مسئولیت اجتماعی سازمان ارائه شده یک پیام ساده دارند و آن این است که: «کسب وکار از بستر جامعه جدا نیست» ( Holme Watts, 2000). از این رو کل سازمان تعهدات و مسئولیت‌هایی در قبال جامعه دارند که فعالیت‌ها، خروجی‌ها و نتایج آن ها باید توام با مسئولیت پذیری و مقوم تعهدات اجتماعی آن ها باشد ( Valand Heide, 2005) .

مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها در دهه اخیر به پاردایم غالب و مسلط حوزه اداره شرکت‌ها تبدیل شده است و شرکت‌های بزرگ و معتبر جهانی مسئولیت در برابر اجتماع و محیط اجتماعی را جزیی از استراتژی شرکتی خود می‌بینند . این مفهوم موضوعی است که هم اکنون در کشورهای توسعه یافته وکشورهایی با اقتصاد باز به شدت از سوی تمامی بازیگران همچون حکومت‌ها، شرکت‌ها، جامعه مدنی، سازمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بین‌المللی و مراکز علمی دنبال می شود ( امیدوار ،۱۳۸۷ ) .

– حکومت‌ها به مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها از منظر تقسیم وظایف و مسئولیت‌آموزش‌ها و حرکت در جهت توسعه پایدار نگاه می‌کنند .

– شرکت‌ها مسئولیت اجتماعی شرکتی را نوعی استراتژی تجاری می‌بینند که باعث می‌شود در فضای به شدت رقابتی ، بر اعتبارشان افزوده شود و سهم شان در بازار فزونی گیرد .

– جامعه مدنی و سازمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های غیر دولتی ‌به این دلیل از شرکت‌ها مسئولیت اجتماعی می‌خواهند که به رسوایی‌های مالی و فجایع حاصل از عملکرد شرکت‌ها آگاهی و اشراف دارند .

– سازمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بین‌المللی با توجه به اینکه تاثیرگذاری شرکت‌ها در دنیای امروز بسیار بیشتر از حکومت‌ها است، حل چالش‌های جهانی را بدون مشارکت شرکت‌ها غیر‌ممکن می‌دانند، همچنین بسیاری از سیاست‌مداران به ‌نوعی مدیران شرکت‌ها نیز هستند .

– مراکز علمی و دانشگاهیان نیز به مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها از زاویه نقش شرکت‌ها در توسعه یک کشور، توسعه دموکراسی، تداخل وظایف، مسئولیت‌های یک شرکت با حکومت و هم‌پوشانی های حاصل از آن می‌نگرند ( امیدوار ، ۱۳۸۷) .

به همین دلیل است که امروزه در جهان رقابت، موضوع مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها به پارادایمی غالب در حوزه اداره شرکت‌ها تبدیل شده است .

۲ – ۱ – ۲ – د . حوزه های مسئولیت سازمان در جامعه

مسئولیت تجارت نیز به معنای مسئولیت شرکت در ‌پاسخ‌گویی‌ به پیامد فعالیت‌هایی است که جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. شرکت باید در اتخاذ تصمیمات، انجام فعالیت‌ها و اجرای عملیات خود، منافع همه ذی نفعان را در نظر بگیرد. ذی نفعان شرکت همه کسانی هستند که نتایج و پیامدهای تصمیمات و اعمال شرکت‌ها بر آن ها اثر می‌گذارد. ذی نفعان داخلی ، کارکنان و سهام‌داران هستند که به طور مستقیم تحت تأثیر تصمیمات و عملیات شرکت قرار می گیرند و ذی نفعان خارجی شامل شهروندان، مشتریان، عرضه کنندگان ، رقبا، دولت و نهادهای اجتماعی اند. توجه به منافع ذی نفعان و به طور کلی جامعه برای شرکت ضروری است و شرکت در برابر تمامی این ذی نفعان مسئولیت‌هایی دارد Clarkson,1995)) .

*مسئولیت در قبال سهام‌داران و مالکان : مهم‌ترین و اولین مسئولیت شرکت، در قبال موجودیت وحیات خود است. به عبارتی شرکت‌ها ابتدا به ساکن در برابر عملکرد خود مسئولیت دارند .«میلتون فریدمن [۱۵]» یگانه مسئولیت شرکت‌ها را افزایش سود می‌داند و این افزایش سود را همراه با رعایت قواعد اساسی جامعه از سوی شرکت می‌داند. بدین ترتیب از شرکتی که در حال ورشکستگی است، نمی‌توان انتظار مسئولیت اجتماعی داشت .

*مسئولیت درقبال کارکنان : شرکت‌ها در قبال سرمایه های انسانی که در اختیار دارند مسئولند زیرا تداوم حیات، بقاء و سود‌ دهی شرکت به کارکنان آن وابسته است .واکنش مناسب نسبت به خواسته‌های کارکنان، ایجاد شرایط کاری مناسب، قدردانی و دخالت دادن کارکنان در طراحی و برنامه‌ریزی‌ها و آموزش و توانمند سازی کارکنان سبب می‌شود که کارایی کارکنان بیشتر شده و روحیه آن ها قوی‌تر و تجارب آن ها غیر‌انحصاری تر شود ، در نتیجه در برآیند کلی شرکت تأثیر شگرفی می‌گذارد .

*مسئولیت در قبال مشتریان و مصرف کنندگان : ‌پاسخ‌گویی‌ در قبال سهام‌داران یگانه مسئولیت سازمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و شرکت‌ها نیست، بلکه مصرف کنندگان نیز ذی نفع محسوب می‌شوند زیرا مصرف کنندگان تضمین کننده بقا و دوام یک شرکت هستند. مصرف کنندگان و مشتریان انتظار دارند شرکت‌ها در قبال پیامدها و عوارض حاصل از فعالیت خود مسئولیت داشته باشند و حتی در جهت بهبود معضلات اجتماعی گام بردارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...