منابع پایان نامه با موضوع کارکردهای اجتماعی دین از دیدگاه علامه ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
در دین اسلام، نخستین و مهمترین وظیفه عبادی برای هر فرد مکلف به جای آوردن نماز است که ۵ نوبت در روز یادآور ایمان و عقیده فرد مسلمان، و وسیلهای برای فراهم آوردن نیروهای درونی و معنوی برای اتصال به مبدا جهان، یعنی خداوند است. با نماز باید خدای را ستود و برای رفع مشکلات و گرفتاریهای بشری از نماز یاری جست و بدان استعانت کرد و آیه شریفه « و استعینوا بالصبر و الصلوه »[۳۵۲] را راهنمای خویش قرار داد. نماز، نمازگزار را از تبهکاری باز میدارد ( عنکبوت /۲۹/۳۵)، چه حکمتی از این بالاتر که شخص و جامعه از فساد منزه شوند و مایه ریشهکن شدن تبهکاری و آثار سوء مترتب بر آن فراهم گردد.[۳۵۳]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در نماز که انسان به وسیله آن بندگی و نیاز خود را در برابر پروردگار خویش مجسم میدارد حضور در جماعت به طور استحباب تشریح شده و سنت قرار گرفته است.[۳۵۴] علامه(ره) بیان میکند که قبله قرار گرفتن کعبه در نماز، علاوه بر فوائد فردی، فوائد اجتماعی نیز دارد که عبارت است از :
« خداوند به وسیله قبله قرار دادن کعبه میخواهد مردم را با همه اختلافی که در زمان و مکان دارند متوجه به یک نقطه کرده و با این تمرکز دادن وجهه ها، وحدت فکری آنان و ارتباط جوامع شان و التیام قلوبشان را مجسم ساخته و این لطیف ترین روحی است که ممکن است در کالبد بشریت بدمد، روحی که از لطافت در جمیع شئون افراد در حیات مادی و معنویش نفوذ کند، اجتماعی راقی تر و اتحادی متشکل تر و قوی تر بسازد.و این موهبتی است که خدای تعالی امت اسلام را بدان اختصاص داده و با آن وحدت دینی و شوکت جمعی آنان را حفظ فرموده است».[۳۵۵]
۲-۱- ۲- کارکرد اجتماعی حج
به نظر علامه در حج که به وسیله آن اجابت دعوت خدایی و ترک علایق مادی و توجه به ساحت قدس ربوبی مجسم میشود، با اینکه عبادتی فردی است ولی چون محل پرستش نقطه معین است قهرا مسلمانان جهان در یک جا جمع شده از حال یکدیگر با خبر میشوند، علاوه بر این روز دهم ذی حجه که قسمتی از اعمال حج در آن روز انجام میشود عید اسلامی قرارداده شده که مسلمانان موظفند در یکجا جمع شده نماز عید را به جماعت بخوانند.علامه (ره)اتحاد و همبستگی اجتماعی را از کارکردهای حج می داند و معتقد است که حج علاوه بر منافع دنیوی ،منافع اخروی هم دارد.ایشان در مورد کارکرد حج میفرماید:
«هر گاه گروه ها و اجتماعاتی از مناطق مختلف زمین، با نژادها و رنگها و با آداب گوناگون که دارند، گرد آیند و یکدیگر را بازشناسند در حالی که همه بر یک سخن، که سخن حق است، متفقاند و پروردگار یگانه را بپرستند و به سوی یک قبله رو کنند، این وحدت روحانی، آنان را به اتحاد ظاهری نیز فرا میخواند و همانگونه که گفتارشان یکی است عملشان را نیز همگون ساخته و از صمیم جان به تبادل امکانات و همیاری در حلّ مشکلات خود خواهند پرداخت و از آنچه در توان دارند در تعاون به یکدیگر بهره خواهند گرفت بدینسان هر جامعه کوچکی به جامعهای بزرگ تبدیل میشود و گروه ها به یکدیگر میپیوندند و تودهای عظیم تشکیل داده و نیرو و توان و امکانات خود را بر یکدیگر میافزایند، بدانگونه که کوههای سر به فلک کشیده در برابر آن تاب مقاومت نخواهند داشت و هیچ قدرت اهریمنی بر آنها فائق نخواهد آمد و بدیهی است که هیچ عاملی چون اتحاد و همبستگی، برای حل مشکلات کارآیی ندارد و دستیابی به وحدت و همبستگی جز از طریق تفاهم میسر نیست و برای تفاهم هیچ چیز مانند دین و ایمان نقش نخواهد داشت.
اما از نظر علامه حج منافع و کارکردهای اخروی هم دارد که عبارتنداز: تقرّب به خدا و به آنچه عبودیت انسان را در قالب گفتار و عمل متبلور میسازد. اعمال و مناسک حج در بردارنده انواع عبادات است؛ چون توجه به خدا و ترک لذائذ مادی و مشاغل زندگی و پیمایش طریق عبودیت با تحمل سختیها و طواف خانه خدا و نماز و قربانی و انفاق و روزه و امثال آنها….
عمل حج با ارکان و اجزایی که دارد، نمودار کاملی است از آنچه ابراهیم خلیل (علیهالسلام) در مراحل توحید و نفی شرک و اخلاص بندگی. بدین ترتیب تأسی به حضرت ابراهیم (علیه السلام) و آمدن مردم به زیارت خانه خدا این منافع اُخروی و دنیوی را در بَردارد و چون این منافع را دریافتند بدان چنگ خواهند زد، زیرا انسان بدینگونه سرشته شده که خیر و منفعت خود را دوست بدارد و در طلب آن باشد»..[۳۵۶]
۳-۱-۲- نماز، روزه و حج وسیله رفع اختلافات طبقاتی
علامه طباطبایی در مورد فواید اجتماعی عباداتی از جمله نماز، روزه و حج که به نظر عبادتی فردی میرسد اما باعث اجتماع افراد در یک مکان واحد میشوندمی فرماید:
«این اجتماعاتی که در اسلام مقرر شده بهترین وسیله برای رفع اختلافات طبقات است، زیرا موثرترین راه برای آنکه اختلافات طبقاتی را ریشه کن کند، از بین بردن بداندیشی به یکدیگر است، و این خاصیت در پرستش دسته جمعی حق بر وجه اکمل موجود است ؛زیرا کسیکه عبادت خدا را با اخلاص انجام میدهد جز با خدا با کسی سروکار ندارد، و درهای رحمت پروردگاری بروی همه باز است و خزانه بی پایان نعمت او تمام شدنی نیست، و ساحت قرب او بی آنکه مزاحمتی پدید آید همگی را به خود میپذیرد. ودر نتیجه انس و الفت و مهر و محبتی که به واسطه اجتماع در هنگام عبادت در مردم پدید میآید برای رفع اختلاف و کدورت نیکوترین وسیله است. »[۳۵۷]
۴-۱-۲- کارکرد اجتماعی خمس و زکات
زکات افزون بر جنبه عبادت فردی آن، از لحاظ اجتماعی به عنوان راهی برای توزیع ثروت و نیز فراهم آوردن اموالی برای صرف در امور عمومی مسلمانان مطرح بوده است. قرآن کریم مواردی را به عنوان مصارف زکات تعیین کرده است که خود گویای فلسفه تشریع زکات نیز هست (توبه / ۹ / ۶۰ ) و نشان میدهد که زکات برای دو مقصود، یعنی توزیع ثروت و گرداندن حکومت اسلامی تشریع شده است.[۳۵۸]
علامه (ره )خمس و زکات رانیز وسیله رفع اختلافات طبقاتی می داند که باعث اصلاح زندگی افراد نیازمند و رفع نیاز آنها می شود ایشان در این مورد می فرماید:
«رفع اختلافات طبقاتی که از برنامه های اسلام است و ایجاد تعادل و توازن در بین نیروهای مختلف اجتماع و تثبیت اعتدال در مسیر اجتماع با ارکان و اجزایش صورت نمی گیرد مگر با اصلاح حال افراد و نزدیک ساختن زندگی آنها به هم ».[۳۵۹]
۲-۲- فقه معامله ای و کارکردهای اجتماعی آن
معامله در فقه در برابر عبادات به کار برده میشود، منظور علامه (ره)از معاملات اعمالی است که وظیفه انسان را در برابر جامعه درهنگام معاشرت و داد و ستد مشخص میکند.[۳۶۰] به نظر می رسد که منظور علامه از معاملات در اینجا معاملات به معنی الاعم باشد. معاملات به معنی الاخص که همان معاملات اقتصادی است روشن ترین مصداق معاملات به معنی الاعم هستند. علامه طباطبایی برای معاملات به طور کلی در جامعه کارکردهای مثبتی را مطرح میکند که به آنها میپردازیم.
۱-۲-۲- قوام و ثبات اجتماعی
علامه در مورد عواملی که قوام جتماعی منوط به آن است میفرماید:
«از آنجایی که یک فرد از انسان نمی تواند با عملکرد خودش تمامی حوائج زندگی خود را بر آورد، همین معنا او را وادار کرده تا اجتماعی تعاونی تشکیل دهد و در نتیجه هر انسانی از دستاورد عمل خود استفاده کند، و مازاد آن را در اختیار دیگران قرار داده و در مقابل از دستاورد دیگران، سایر حوائج خود را بر آورد در نتیجه ناگزیر شد تا با همنوعان خود مبادله و معاوضه را آغاز کند ».[۳۶۱]
به نظر علامه (ره)این پایه اصلی و ریشه نخستین معاملات است که روی یک احتیاج اجتماعی بناشده و زاییدۀاصل تعاون و همکاری اجتماعی است. [۳۶۲]. ایشان توضیح میدهد که :
« اصل معامله و معاوضه نخست بر این قرار گرفته است که متاعی را که مورد احتیاج نیست با متاعی دیگر که مورد احتیاج است معاوضه کنند و سپس به اینجا کشید که متاعی را با پول معاوضه کنند نه با ملاک احتیاج، بلکه با ملاک کاسبی و بهره گیری، و این مغایرت و اختلاف میان آنچه میدهند با آنچه میگیرند، اصلی است که حیات جامعه بر آن استوار است».[۳۶۳]
علامه( ره) روشنترین مصادیق معامله و مبادله را، معاملات مالی میداند، و آنها را از ارکان حیات اجتماعی برمی شمارد و در این باره میفرماید:
« این قسم دادوستدها از قدیمی ترین مظاهر تمدن است که انسان به آن متنبه شده، چون چارهای از اجرای سنت مبادله در مجتمع خود نداشته است. پس معاملات مالی و مخصوصا خرید و فروش، از ارکان حیات انسان اجتماعی است».[۳۶۴]
ایشان معاملات مالی را درثبات و قوام اجتماعی مؤثرتر از بقیه معاملات میداندو معتقد است که :
«مهمترین چیزی که جامعه انسانی را بر اساس خود پایدار میدارد، اقتصادیات است، که خداوند آن را مایه قوام اجتماعی قرار داده است و علت اکثر جرائم و گناهان یا به علت فقر مفرطی است یا افراط و اسراف، ول خرجی در خوردن و نوشیدن است که هر یک از این مفاسد به اندازه خود تاثیر مستقیمی در اختلال نظام بشری دارد».[۳۶۵]
بنابراین به طور کلی میتوان گفت که از دیدگاه علامه قوام زندگی بشر به اجتماع است و قوام اجتماع هم به معاملات است، مخصوصاًمعاملات اقتصادی که در بین آنها دائر است.
۲-۲- ۲- تأمین عدالت اجتماعی
همانطور که قبلاً گفتیم از نظرعلامه (ره)غریزه استخدام باعث شد که انسان به زندگی اجتماعی تن دهد، ایشان عدالت اجتماعی را از ضروریات زندگی اجتماعی میداند و در توضیح آن میفرماید:
« انسان بعد از تشکیل اجتماع فهمید که دوام اجتماع و در حقیقت دوام زندگیش منوط بر این است که اجتماع به نحوی استقرار یابد که هر صاحب حقی به حق خود برسد. مناسبات و روابط متعادل داشته باشد. این همان عدالت اجتماعی است. پس این حکم یعنی حکم بشر به اجتماع مدنی و عدل اجتماعی حکمی است که اضطرار بشر را مجبور کرد به اینکه آن را بپذیرد، چون اگر اضطرار نبود هیچ انسانی حاضر نمی شد دامنه اختیار و آزادی خود را محدود کند ».[۳۶۶]
علامه طباطبایی در ادامه بیان میکند که:
«اگر این نکته را هم ضمیمه کنیم که افراد انسانها به حکم ضرورت از نظر خلقت و منظقه زندگی و عادات و اخلاقی که مولود خلقت و منطقه زندگی است ، مختلفند نتیجه میگیریم که این اختلاف طبقات همواره آن اجتماع صالح وآن عدالت اجتماعی را تهدید میکند، و هر قوی میخواهد از ضعیف بهره کشی کند و بیشتر از آنچه به او میدهد از او بگیرد و از این بدتر اینکه غالب میخواهد از مغلوب بهره کشی کند و بیگاری بکشد، بدون اینکه چیزی به او بدهد و مغلوب هم به حکم ضرورت مجبور است که در مقابل ظلم ظالم دست به حیله و کید و خدعه بزند، تا روزی که به قوّت برسد، آن وقت تلافی و انتقام ظلم ظالم را به بدترین وجهی بگیرد، پس بروز اختلاف سرانجام به هرج و مرج منجر شده، و انسانیت انسان را به هلاکت میکشد و فطرت او را از دستش گرفته سعادتش را تباه میسازد.پیدایش این اختلاف بشر را ناگزیر از تشریع قوانین کرد، قوانین کلیه ای که عمل به آنها باعث رفع اختلاف شود، و هر صاحب حقی به حقش برسد».[۳۶۷]
اسلام برای ریشه کن کردن این مفاسد عواملی را مقرر داشته که فاصله بین دو طبقه ثروتمند و فقیر را به حداقل میرساند ؛یعنی سصح زندگی فقرا را از راه وضع مالیات و امثال آن بالا برده و سطح زندگی توانگران را از راه منع اسراف و ریخت و پاش و نیز منع تظاهر به دارایی که باعث دوری از حد متوسط است پایین میآورد، و با اعتقاد به توحید و تخلّق به اخلاق فاضله و نیز برگرداندن گرایش مردم از مادّیگری به سوی کرامت تقوی تعدیل میکند.[۳۶۸]
لذااز نظر علامه (ره)اسلام با ارائه راهکارهایی به تامین عدالت اجتماعی میپردازد و بدین ترتیب با تعدیل ثروت اغنیا، به رفع فاصله طبقاتی میپردازد.و زندگی متوسط اجتماعی برای همه افراد جامعه تامین و نظم و ثبات اجتماعی برقرار میشود.
۳-۲-۲- معاملات اقتصادی باطل و کارکردهای منفی آن
برخی از معاملات اقتصادی که در جامعه انجام می گیرد به عنوان معاملات باطل مطرح هستند که دین اسلام مردم را از انجام این نوع معاملات بر حذر داشته است
علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۲۹ سوره نساءکه انسان را از خوردن مال حرام نهی کرده است میفرماید:
« جمله «لاتاکلوا اموالکم بینکم » وقتى مقید شود بقید «بالباطل » نهی از معاملات ناقله از آن استفاده میشود، یعنی معاملاتی که نه تنها مجتمع را به سعادت و رستگاریش نمی رساند، بلکه ضرر هم میرساند، و جامعه را به فساد و هلاکت مى کشاند، این معاملات باطل از نظر دین عبارتند از: امثال ربا و قمار و معاملات کتره ای که طرفین و یا یک طرف نمی داند چه مى دهد و چه میگیرد، حدود و مشخصات کالا و یا بها مشخص نیست و. ..» [۳۶۹]
بنابر این این معاملات دارای کارکردهای منفی در سطح اجتماع هستند که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
۱-۳-۲-۲- معاملات ربوی
معاملات ربوی یکی از انواع معاملاتی است که دین اسلام شدیداً از آن نهی کرده است، منظور از ربا تبدیل جنسی است به مثل همان جنس با مقداری زیادتر.علامه (ره)در مورد اثرات زیان بار ربای بین فقیر و غنی میفرماید:
« ربا از یک سو مستلزم نابودی طبقه فقیر است و از سوی دیگر جمع شدن اموال نزد طبقه سرمایه دار، و معلوم است یکی از نتایج این وضع هماناحکومت و فرمانروایی ثروتمند ربا خوار بر جان و مال و ناموس مردم است، چون با داشتن قدرت مال هر کاری را در راه بدست آوردن خواستها و لذتهایش میکند و غریزۀ استخدام، این بی بند و باری را برایش توجیه میکند، و نتیجه دیگرش دشمنی طبقه فقیر نسبت به طبقه ثروتمند است، او را وامی دارد تا به منظور دفاع از جان خود و از زندگی تلخ تر از زهرش و به هر طریقه ای که به دستش برسد از آن طبقه انتقام بگیرد و هرج و مرج و فساد نظام زندگی بشر و به دنبالش هلاکت بشر و نابودی تمدن از همین جا شروع میشود».[۳۷۰]
ایشان در ادامه در مورد آثار رباهای دیگرمی فرماید :
«رباهای دیگر مثلاً رباهای تجارتی که اساس کار بانکهاست، و ربای قرض و تجارت کردن با پول، کمترین ضررش این است که باعث میشود اموال به تدریج یکجا یعنی در طرف بانکها جمع شده، ثرمایههای تجاری از حد و حساب بیرون رود، و بیش از آن حدی که برحسب واقع باید نیرومند شود، نیرومند گردد و چون طغیان، اثر حتمی قدرت خارج از حد است، در میان همین قدرتها تطاول و درگیری ایجاد شده، یکی میخواهد دیگری را در خود هضم کند و سر انجام همه این قدرتها نزد آنکه نیرومندتر از همه است تمرکز مییابد، و پیوسته فقر عمومی در میان بشر گسترش یافته، و ثروت انحصاری اقلیتی قرار میگیرد و همانا هرج و مرج پدید میآید.»[۳۷۱]
۲-۳-۲-۲- کم فروشی
کم فروشی یکی از گناهان بزرگی است که در قرآن وعده شدیدترین عذابها به کم فروشان داده شده است و سوره مطففین درقرآن به این موضوع اختصاص یافته است. علامه طباطبایی در تفسیر این سوره، درباره مطففین و تاثیرات کم فروشی در زندگی اجتماعی انسان میفرماید :
«مطففین کسانی هستند که حق را براى خود رعایت مى کنند، ولى براى دیگران رعایت نمى کنند. و به عبارتى دیگر حق را براى دیگران آنطور که براى خود رعایت مى کنند رعایت نمى نمایند، و این خود باعث تباهى اجتماع انسانى است که اساس آن بر تعادل حقوق متقابل است، و اگر این تعادل از بین برود و فاسد شود همه چیز فاسد مى شود».[۳۷۲]
خداوند در آیه ۸۵ سوره هود کمفروشی و خیانت در ترازوداری را یکی از، مصادیق فساد در ارض مطرح میکند، علامه( ره )در تفسیر این آیه در مورد اثرات سوئی که کم فروشی در زندگی فردی و اجتماعی انسان میگذارد توضیح میدهد که :
« اگر در معاملهای از راه نقص مکیال و میزان به او خیانتی شود که خودش ملتفت نگردد تدبیر او در زندگیش تباه و تقدیر و اندازهگیریش باطل میشود و با این خیانت، نظام معیشت او از دو جهت مختل میگردد: یکى از جهت آن کالایى که میخرد و لازمه زندگیش را تامین میکند و دیگری از جهت آنچه که به عنوان بها میپردازد، در جهت اول احتیاجش آن طور که باید برآورده نمی شود و در جهت دوم پولی بیشتر از آنچه گرفته است میپردازد، پول زایدى که در به دست آوردنش تلاشها کرده و خود را خسته نموده است، در نتیجه دیگر نمی تواند به اصابه و درستی نظر و حسن تدبیر خود اعتماد کند، و در مسیر زندگى دچار خبط و سرگیجه میشود و این خود فساد است. حال اگر این فساد از یک نفر و دو نفر تجاوز نموده و در کل افراد شیوع یابد فساد در مجتمع شیوع یافته و چیزی نمی گذرد که وثوق و اعتماد به یکدیگر را از دست داده، امنیت عمومی از آن جامعه رخت بر میبندد و این خود نکبتی است عمومی که صالح و طالح (غیر صالح)، و کمفروش و غیر کمفروش را به یک جور دامنگیر میشود و اجتماعشان بر اساس نیرنگ و افساد حیات اداره میشود نه بر اساس تعاون برای تحصیل سعادت.»[۳۷۳]
بنابراین میتوان گفت که کم فروشی باعث شیوع بی اعتمادی در جامعه میشود و امنیت اجتماعی را هم نابود میکند.و بدین وسیله باعث فساد در زمین و تباهی اجتماع انسانی میشود.
۳-۲- فقه سیاسی و کارکردهای اجتماعی آن
قسمتی از فقه به اداره اجتماع، از قبیل امامت و ولایت و رهبری، نصب امراءارتش، جمع آوری وجوهات شرعی و مالیات، جلوگیری از زشتیها و منکرات، برگزاری مراسم هفتگی و یا سالانه مانند نماز جمعه و حج، حفظ و احیاءحقوق مردم و…و نیز تنظیم روابط جوامع اسلامی با کشورها و جماعات غیر مسلمان مربوط میشود. این قسمت از فقه اسلام را «فقه سیاسی» مینامیم.[۳۷۴]به عبارت دیگر فقه سیاسی اسلام مجموعه قواعد و اصول فقهی و حقوقی است که عهده دار تنظیم روابط مسلمین با خودشان و ملل غیر مسلمان بر اساس مبانی قسط و عدل بوده و تحقق فلاح و آزادی و عدالت را منحصراًدر سایه توحید عملی میداند.[۳۷۵]حال به بیان کارکردهای اجتماعی فقه سیاسی از دیدگاه علامه (ره)می پردازیم.
۱-۳- حکومت ضامن اجرای احکام فقهی و حکومتی
بشر با توجه به اجتماعی بودن به جعل قوانین نیاز دارد؛ ولی تنها جعل قوانین برای برقراری عدالت که یکی از اهداف بعثت انبیاءاست کافی نیست. قانون به ضمانت اجرا نیازمند است. علامه طباطبایی با توجه به وجود احکام اجتماعی در اسلام به ضرورت حکومت اسلامی اعتقاد دارد .[۳۷۶]
از دیدگاه علامه جعل و وضع قانون بر اساس مصالح و مفاسد است لازمه جعل احکام بر اساس مصالح و مفاسد آن است که قوانین الهی اجرا شود تا بشر با رعایت آن قوانین، سعادت دنیا و آخرت خویش را تأمین کند.و حکومت مهمترین ضمانت اجرای آن شمرده میشود.
بنابراین علامه (ره) بر این باور است که تنها وجود یک سلسله رسوم ومقررات و قوانین در بقای جامعه کافی نیست بلکه هر جامعه ای در بقای خود نیازمند به شخص یا مقامی است که شعور و اراده وی فوق شعور و ارادههای افراد حکومت بوده، شعور و اراده دیگران را کنترل نموده، به نگهبانی و نگهداری نظامی که در جامعه گسترده شده است میپردازد. ما این سمت را که به موجب آن شخص یا مقامی متصدی امور دیگران شده، مانند یک شخصیت واقعی کارهای زندگی آنها را اداره مینماید به نام «ولایت» مینامیم.[۳۷۷]ایشان اولاً نیاز جامعه به وجودمقام ولایت را امری فطری میداندکه هیچ اجتماعی در هیچ شرایطی نمی تواند از آن بی نیاز باشد.[۳۷۸] آیات قرآنی از جمله آیه «فاقم وجهک للدّین حنیفاًفطرهالله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیّم ولکن أکثر الناس لا یعلمون »[۳۷۹] اسلام را دینی فطری می داند که پایه احکام و قوانین آن بر اساس آفرینش گذاشته شده است ، مسئله ولایت را که مسئله ای است فطری الغا و اهمال ننموده [۳۸۰]و ولایت را به عنوان یک مسئله ثابت و غیر متغیر دینی و به اصطلاح از مواد شریعت است، ثابت میکند. [۳۸۱]
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:28:00 ق.ظ ]
|