دلم را بخشیدم به دریا/ در ناگهان آبی / همسفره شدیم/ با تو، / انار را برداشتم؛ / لبخند/ سیب را برداشتم؛ صفا/ و تنگ آب را/ که در همسایگی دریا/ حرف اوّل را می‌زد …/ دریا- انار/ سیب- آب/ در بلوغ شاعر آینه می‌شود.(همان:۴۴)
همسفر
همسفر با باد نیستم، / حتّی با تو/ که زبانت دست انداز دارد! / همسفر با سنگ نیستم، با تو نیز/ که دلت مردابی ست! همسفر با خواب نیستم، / حتّی با تو/ که شعر می‌گویی- بی خیال/ همسفر با شعر، / همسفر با آفتاب/ همسفر با خدا/ خدا/ خدا/ چه عالمی دارد! (همان:۴۵)
عاشقی
رودخانه عاشق است، / ما مرداب/ آن که می‌رود، / ما نیستیم. / باران می‌بارد. / خیس نمی‌شوم/ قرار است/ به خانه‌ی دریا برویم. / شعر می‌نویسم، / حنجره‌ات را پاره نکن! / پروانه‌های تشنه/ عاشق‌ترند! / امشب میهمان خدایم/ و خانه‌ای که بوی ریحان می‌دهد، / آی/ ریحانه/ ریحانه! (همان:۴۷)
عاشورایی
سجّاده/ بوی بهار را می‌دهد/ و بهار/ بوی ظهری که آفتابی بود، در قتلگاه غیرت و غربت! / آیینه بیاورید! / چشمان ابر ترک برداشت، در ظهری که پیشانی خورشید شکافت/ و آیینه/ از شرم/ باران گرفت. / کجا بود/مُسلم! نازدانه ها/ نماز چندم خواندند؟ – بی آب، / بی گریه/ بی بوسه بر پریشانی! / و نمازها/ شکست …/گریه خیزران/ بوسه بر لبان سبز،­/ شور داغی معصومانه/ و نگاه کودکی که دستش کوتاه/ خیزران/ گریه، گریه …/ لبان/ خاموشِ خاموش، / با پایانی سرشار از لبخندِ خداوند. (همان:۴۹)
امید «برای فلسطینیان»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اگرچه آسمان/ دوبار داده تن/ به ظلمتی، / امیدتان/ نمرده است/ امیدتان طلوع، / امیدتان صدای روشن سپیده‌هاست! (همان:۵۱)
آدم‌های تکراری «برای مادر و پدرم»
روزها می‌گذرند/ زمان تکرار می‌شود/ با آدم‌های تکراری … / پرنده‌های خوش خبر/ و صدای چهار چرخی آهن دل، / تکرار پشت تکرار/ خاطره پشت خاطره/ گاهی تلخ/ گاهی شیرین/ همه پیر می‌شوند/ الّا، چرخ زمان/ و رودی که می‌خندد، می‌خندد! (همان:۵۲)
اتّفاق همیشه
روزها می‌گذرند/ و شب‌ها/ در سکوتی مشوّش/ من هم نمی‌شنوم، با این همه/ به زمزمه‌ای شاداب/ می‌گذرم/ از ابهام جاده‌های فرارو/ مثل روزی که می‌گذرد/ و شبی که از راه می‌رسد… (همان:۵۳)
آیینه در برف
برف می‌بارد/ امّا برف نیستم/ آیینه‌ام، / عاشقِ چشمان آسمان/ برف می‌بارد/ امّا/ سرد نیستم، / ابروانم گشاده‌اند، / یک دنیا لبخند هنوز در کوله بار من است. / انبوه گل‌های همیشه بهار/در آوازم … / تا بود- چنین بود، به همین خیال باشید/ روزی که تمام شدم/ دانه‌های حسرت را بپاشید! (همان:۵۴)
گلدسته‌ها «نذر آقا امام رضا(ع)»
غریب نیستی، این همه کبوتر/ بر گردت حلقه زده‌اند/ و گنبدت/ سبز از گلدسته‌های محبّت است/ آنگاه/ که شکوفه‌های نیایش/ گل می‌دهند/ و عشق/ ترا در آغوش می‌گیرد! غریب نیستی، /غریب ماییم/ که مسحور خوشه‌ی انگور/ هروله می‌کنیم. (همان:۵۶)
سمفونی ققنوس
این روزها/ پرندگان سمفونی ققنوسند/ و عشق خاطره‌ای/ هنوز رودخانه/ آینده و …/ همیشه با ماست/ سرزمینی که بوی یوسف می‌دهد/ باران/ نامم را از خاک نمی‌شوید، / نُت آسمان/ با کلماتم دست می‌دهند، / دست می‌افشانند/ و سنگ‌ها/ به رقص و سماعی سرخ/ پرواز می‌کنند … (همان:۵۷)
پای درخت مقدس
برای دُردانه‌ام «نرجس»
سفره‌ی حصیری به دیوار، /انگار/ خورشیدبزرگ شده است! / باور نمی‌کنم! / پیشترها خورشید همسایه‌مان بود/ امّا – امروز- خودمان/ از بازار آفتاب می‌خریم؛ / به زحمت/ پیشترها- نه چندان دور/ ردّپای همسایه/ حیاط خانه‌مان را نقش آشنایی می‌زد/ باور نمی‌کنم خورشید/ مغازه‌ای دارد سبز/ و یا این روزها مهربان شده است، / مادربزرگ اگر بود/ دستانش عطر خورشید می‌داد/ -هر چند خورشید را نمی‌خرید-/ امروز خورشید را می‌خرند/ و پسری عاشق پای درخت مقدّس/ فاتحه‌ای می‌خواند، / شایدبماند/ امّا نمی‌داند/ خاک فراموشی/ بازاری دارد/داغ و داغ! (همان:۵۹)
علف‌های بلند
دیشب/ در بیابان آسمان/ ستاره‌ام را گم کردم، ماه آمد/ علف‌های بلند را سر برید/ قد کشیدم؛ /ستاره/ستاره/ فریاد/فریاد/به خود آمدم/ دیدم شب نیست. (همان:۶۱)
۴-۳-۱ سطح زبانی(Literally Level)
برای به دست آوردن ادبیاتی تأثیرگذار باید زبانی بلیغ و فصیح داشت، تا این بنیاد بتواند آرایش‌های کلام را در خود بپذیرد. بر این اساس، اوّلین مرحله در درک و شناخت جهانِ متن ادبی و دست یافتن به شیوه‌ی بیان و سبک یک اثر، این است که کارکرد زبانی و ویژگی‌های زبانی را در یک اثر جستجو کنیم که چگونه امکانات زبانی، جلوه‌های سبکی پیدا می‌کنند.
۴-۳-۱ -۱ سطح آوایی یا سبک شناسی آواها phonostylistics
سطح آوایی یکی از سطوح زبانی به حساب می آید.
۴-۳-۱ -۱ -۲ انواع جناس در اشعار محمّدی پور
جناس یکی از شایع‌ترین روش‌ها برای برقراری ریتم و موسیقی بین تکواژها و کلمات است. هم جنس بودن کلماتِ متفاوت در جناس بر پایه‌ی موسیقی است. تازگی جناس وابسته به این است که شاعر یا نویسنده بین چه کلماتی روش تجنیس را برقرار کند.
جناس مطرف
ممکن است اختلاف دو رکن جناس در حرف آخر باشد که به آن جناس مطرف می‌گویند.
پنجره‌ها بازند/ شعر ناتمامم را باد می‌برد/ به دور دستی که نمی‌دانم کجاست؟ (همان:۱۳)
جناس مضارع
آن است که دورکن جناس در حرف وسط یا اوّل مختلف باشند.
نه کم رنگ می‌شود/ نه سنگ(همان:۳۹)
جناس زاید
آن است که یکی از کلمات متجانس یک حرف بر دیگری زیادتر داشته باشد که آن حرف زاید می‌تواند در اوّل، آخر یا وسط بیاید.
امشب میهمان خدایم/ و خانه‌ای که بوی ریحان می‌دهد، / آی/ ریحانه/ ریحانه! (همان:۴۸)
جناس اشتقاق و شبه اشتقاق
هم ریشگی دو یا چند کلمه است که سبب می‌شود واج‌های آنها یکسان باشد. تکرار این واج‌های همانند بر موسیقی درونی سخن می‌افزاید. جناس‌های هم ریشه اشتقاق نیز خواهند بود.
نمی‌دانم/ از کدام مغازه/ این دل سنگ را خریده‌ای؟ / دنیا همین است؛ / هر روز دل‌ها/ سنگین، سنگین/ رژه می‌روند. (همان: ۳۴)
۴-۳-۱ -۱ ­-۳ واج آرایی
واج آرایی، تکرار یک واج را گویند، مصوّت یا صامت، که در کلمات یک بیت یا مصراع می‌آید و آفریننده‌ی موسیقی درونی است و سبب آهنگین شدن شعر می‌شود.
و مادرم/ شاخه‌ای از شمشاد/ در درگاه خانه می‌آویزد. (همان:۱۵)
واج آرایی واج «ش» و مصوّت «آ»
برگ ریز برگ‌های بهارانی که می‌رود؛ برگ ریز روزان سفید(همان:۳۶)
واج آرایی واج «ب» و «ر»
بعد از ما/ زیباتر از سکوت/ می‌درخشد/ به ریشه‌ها/ همیشه‌ها … (همان:۳۹)
واج آرایی واج «ش»
بوی ظهری که آفتابی بود؛ / در قتلگاه/ غیرت و غربت! (همان:۴۹)
واج آرایی واج «ق»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...