منابع کارشناسی ارشد با موضوع روشی-برای-ارزیابی-عملکرد-واحدهای-تصمیم گیری-مبتنی-بر-تحلیل-پوششی-داده ها-و-وزن های-مشترک- فایل … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
استرن و فریدمن[157] (1995) مطالعه ای با هدف توسعه یک روش جدید برای فراهم آوردن بهترین وزنهای مشترک برای تمامی واحدها که بطور بهینه بین واحدهای کارا و ناکارای تحلیل پوششی دادهها تمایز قائل می شود، انجام دادند. این مدل تفکیک نسبتهای تحلیل پوشش داده های[158] نام دارد و با ایجاد نسبت بین ترکیب ورودی و ترکیب خروجی، وزنهای مشترک را از طریق بهینه سازی غیرخطی برازش از جدایی واحدهای کارا و ناکارای تحلیل پوششی دادهها محاسبه می کند. آنها برای مدل ارائه شده سه مزیت بر میشمارند که عبارتند از: رتبه بندی کامل بین واحدهای کارا و ناکارای با مقیاسی یکسان بر اساس نسبتهای ترکیب ورودی و ترکیب خروجی که وزنهای مشترک بوسیله بهینه سازی غیرخطی برازش جدایی بین دو گروه که با بهره گرفتن از رویکرد تحلیل پوششی دادهها کارا و ناکارا خوانده میشوند، مدل بین متغیرهای ورودی و خروجی تمایز قائل میشود و نهایتاً اینکه تناسب بین مدل ارائه شده مدل تحلیل پوششی دادهها با استفاده ازمونهای غیر پارامتری آماری می تواند اعتبارسنجی شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فریدمن و استرن[159] (1997) با اشاره به این موضوع که تحلیل پوششی دادهها با تعیین وزنهای بهینه، همبستگی بین ورودی ها و خروجیها را حداکثر می کند، مدلی برای رتبه بندی کامل واحدهای تصمیم گیری ارائه دادند. آنها با بهره گرفتن از تحلیل همبستگی دو سویه که توانایی ایجاد تفاوت بین متغیرهای ورودی و خروجی را دارد، بجای دستهبندی واحدها به واحدهای کارا و ناکارا که در تحلیل پوششی دادهها انجام می شود، با محاسبه اوزان مشترک، رتبهبندی کاملی بین واحدهای تصمیم گیری انجام دادند.
دسپوتیس[160] (2002) با اشاره به این موضوع که تحلیل پوششی دادهها توانایی خوبی در تفکیک واحدها به واحدهای کارا و ناکارا دارد اما توانایی آن در تفکیک واحدهای کارا ضعیف است، رویکرد کارایی سراسری و کلی را به عنوان ابزاری برای بهبود قدرت تمایز تحلیل پوششی دادهها ارائه میدهد. او برای تمایز بیشتر میان واحدهای کارا تنها واحدهایی را که تحت ساختار وزنهای مشترک کارا باقی میمانند را در نظر میگیرد و سپس تمامی واحدها را رتبه بندی می کند. وزنهای مشترک در این رویکرد به نحوی محاسبه میشوند که کارایی محاسبه از این رویکرد تا حد امکان به کارایی محاسبه شده با تحلیل پوششی دادهها نزدیک باشد. رویکرد ارائه شده از برنامه ریزی ریاضی چند هدفه نشأت میگیرد و با تحلیل پوششی داده های چند معیاره و رویکرد کارایی متقاطع با بیان دو مثال مقایسه می شود.
هاشیموتو وو[161] (2004) به منظور تعیین ترتیب اشخاص با جمعآوری داده های کمی مربوط ویژگیهای متعدد، سیستم رتبه بندی جامعی ارائه میدهند. در این مطالعه با بهره گرفتن از تحلیل پوششی دادهها و برنامه ریزی سازشی که نهایتاً اوزان مشترک متغیرهای ورودی و خروجی محاسبه می شود، به رتبه بندی کاندیداها اقدام می شود. در این مقاله هر شخص کاندید به عنوان یک واحد در نظر گرفته می شود دو ابتدا با بهره گرفتن از مدلی که مشابه مدل کوک و کرس (1991) میباشد، وزنهای متغیرهای ورودی و خروجی به ازای هر واحد محاسبه می شود و سپس با برنامه ریزی سازشی با هدف حداقل کردن مجموع انحرافات هر واحد از نقطه ایدهآل، وزنهای مشترک محاسبه می شود. آنها با بیان اینکه نرم دو حداقل فاصله بین نقطه ایدهآل و تا نقطه ارزیابی واقعی را اندازه گیری می کند، لذا در مطالعه خود نرم دو را بکار میبرند.
کائو هنگ[162] (2005) بر مبنای مفهوم راه حل سازشی مدلی برای محاسبه وزنها مشترک ارائه دادند. در این مدل ابتدا با بهره گرفتن از مدل CCR کارایی نسبی هریک از واحدهای تصمیم گیری محاسبه می شود که کاراییهای بدست آمده بهعنوان نقطه ایدهآل در نظر گرفته میشوند و کارایی با هر مجموعه وزنی دیگر یا کمتر و یا برابر با کارایی ایدهآل می شود، و در مرحله بعد، مجموع فاصله هر یک از واحدهای تصمیم گیری از نقطه ایدهآل حداقل می شود.
جهانشاهلو همکاران (2005) با اثبات اینکه اگر یکی از اجزای بردارهای ورودی یا خروجی یک واحد تصمیم گیری بر اجزای مشابه واحدهای دیگر غلبه کند، سایر اجزای این واحد هر مقداری که داشته باشند، آن واحد در برخی مدلهای DEA کارا خواهد بود، روشی ارائه دادند که با حل تنها یک مدل مجموعه اوزان مشترک واحدها بدست می آید و در نهایت با یک مدل دو مرحله ای واحدهای کارا رتبه بندی میشوند.
ونگ و لو[163] (2006) با در نظر گرفتن دو واحد مجازی ایدهآل که از کمترین ورودی ها بیشترین خروجیها را تولید می کند و ایدهآل منفی که با بهره گیری از بیشترین ورودی ها کمترین ورودی را تولید می کند، به رتبه بندی واحدهای تصمیم گیری پرداختند. در این مطالعه آنها با بهره گرفتن از مدل CCR کارایی واحد ایدهآل را حداکثر و کارایی واحد ایدهآل را حداقل می کنند و سپس بهترین مقدار کارایی را با بهره گرفتن از مدلی که علاوه بر دارا بودن محدودیتهای مدل CCR محدودیتی مبنی بر برابر بودن مقدار کارایی واحد ایدهآل با مقدار بهینه، برای هر یک از واحدهای تصمیم گیری بدست میآورند و همچنین حداقل کارایی هر یک از واحدها را هم نیز تحت محدودیتهای مدل CCR و برابر بودن مقدار کارایی واحد ضد آل با بدترین مقدار بدست آمده، محاسبه می کنند و در نهایت با بهره گرفتن از مفهوم نزدیکی نسبی که در تاپسیس استفاده می شود، به رتبه بندی واحدهای کارا بر اساس نزدیکی با بهترین مقدار و دوری از مقدار بدترین مقدار، اقدام می کنند.
وو[164] (2006) با هدف بهبود روش ارائه شده توسط ونگ و لو (2006) مدلی را ارائه میدهد. او نشان میدهد که رویکرد استفاده شده در مدل ونگ و لو برای استفاده از نقطه ایدهآل منفی، مشکل ساز است. مدل ارائه شده شبیه به مدل ونگ و لو است با این تفاوت که برای محاسبه حداقل کارایی واحد ایدهآل منفی (ضد ایدهآل) علاوه بر محدودیتهای در نظر گرفته شده در مدل ونگ ولو، محدودیتی بر این اساس که کارایی واحد ایدهآل مثبت (ایدهآل) نباید کمتر از مقدار بهینهاش باشد در نظر گرفته می شود.
لیو پنگ[165] (2007) یک رویکرد سیتماتیک به منظور ارزیابی واحدهای تحت نظر یک مدیر با بهره گرفتن از شاخصهای عملکرد چندگانه ارائه میدهند. هدف از این رویکرد کمک به مدیران برای بدست آوردن نتایج رتبه بندی مرجح و پایدار میباشد. در این مطالعه ابتدا وزنهای مشترک بر اساس حداکثر سازی امتیاز جامع گروه بدست آورده می شود و سپس با بهره گرفتن از وزنهای مشترک بدست آمده امتیاز کارایی برای رتبه بندی واحدها محاسبه می شود. به منظور بدست آوردن رتبه بندی مرجح اولویت انتزاعی مدیران در نظر گرفته می شود و توسط محدودیتهای وزنی مجازی در حالیکه وزنهای مشترک را برای این رویکرد محاسبه می کند، فرموله می شود و برای بدست آوردن رتبه بندی پایدار تغییر مرز منطقه شدنی محدودیتهای وزنی مجازی در هر ارزیابی اعمال می شود.
لی و کوی[166] (2007) برای تخصیص منابع اضافی به واحدهای تصمیم گیری بر مبنای تحلیل پوششی دادهها، مدلی را ارائه دادند. آنها درصدد این بودند که منابع اضافی به کدام واحدها اختصاص یابند تا منفعت بیشتری برای کل سیستم حاصل شود و از آنجا که تخصیص منابع بستگی به کارایی و مقیاس واحد تصمیم گیری دارد لذا حل مسئله تخصیص منابع اضافی پیچیده شده است. در این مطالعه ابتدا به منظور رتبه بندی کامل واحدهای تصمیم گیری مدلی برای محاسبه اوزان مشترک ارائه میگردد. پس از اتخاذ اوزان مشترک، الگوریتمی برای تخصیص منابع اضافی معرفی می شود. لی و کوی برای محاسبه اوزان مشترک مجموع توان دوم فاصله کاراییهای بر اساس اوزان مشترک را با کاراییهای بدست آمده از مدل CCR را حداقل می کنند.
عزیزی و همکاران (2007) برای کنترل انعطافپذیری اوزان در مدلهای DEA، مقید (کراندار) بودن در مدلهای DEA را مورد توجه قرار دادند که این وضعیت اجازه میدهد یک مجموعه از وزنهای مشترک برای ارزیابی همه واحدها بکار برده شود. آنها یا در نظر گرفتن یک مسئله چند هدفه به محاسبه اوزان مشترک پرداختند.
ونگ و همکاران[167] (2007) با اعمال محدودیت حداقل وزن در تمامی ورودی ها و خروجیها که توسط تصمیمگیرنده و یا ارزیاب برحسب مجموعه ای از مدلهای برنامه ریزی خطی که برای تعیین وزن برای هر واحد کارا ساخته میشوند، تعیین میشوند. آنها در مدلی ابتدا حداقل وزنی را با این شرط که واحدی که در مدل تجلیل پوششی دادهها کارا شناخته می شود همچنان کارا باقی بماند، محاسبه مینمایند و سپس در مدلی دیگر تحت محدودیتی که هم اختلاف وزن iامین ورودی و هم rامین خروجی از ترکیب خطی مجموع وزنهای ورودی و حداقل وزن بدست آمده مقداری مثبت باشد، مجموع موزون خروجیها را به ازای هر واحد در مدلهایی جداگانه حداکثر می کنند.
لیو پنگ (2008) با اشاره به این موضوع که مدل CCR درباره واحدهای کارا اطلاعاتی را در اختیار تصمیمگیرندگان قرار نمیدهد و با توجه به این مفهوم که حداکثر مقدار کارایی برای یک واحد تصمیم گیری، برابر با یک است با تعریف یک خط معیار، مدلی برای محاسبه وزنهای مشترک با هدف رتبه بندی واحدهای کارا (مجموعه E) ارائه دادند. آنها با در نظر گرفتن دستگاه مختصاتی که محور افقی آن مجموع موزون ورودی ها و محور عمودی آن مجموع موزون خروجیها تعریف می شود، خط معیار را، خطی تعریف کردند که شیب آن برابر با یک است و از مبدأ محورهای مختصات میگذرد. تابع هدف این مدل، مینیمم کردن مجموع فاصله واحدهای تصمیم گیری کارا از خط معیار، تحت محدودیتهایی که مقدار کارایی هر یک از واحدها از عدد یک بیشتر نشود، تعریف می شود. در نهایت با تعریف متغیری که برابر با مجموع فاصله تمامی واحدهای تصمیم گیری از خط معیار است و مجموع ورودی ها و خروجیهای واحدهای کارا به عنوان ورودی ها و خروجیهای یک واحد مجموع، به اینصورت که ورودی iام واحد مجموع برابر با مجموع ورودیهای iام واحدهای کارا و خروجی rام واحد مجموع برابر با مجموع خروجیهای rام واحدهای کارا میباشد، مدلی با هدف به حداکثر رساندن کارایی واحد مجموع تحت محدودیتهایی که کارایی هیچیک از واحدهای کارا بیشتر از یک نشود، مدل خود را ارائه دادند و در نهایت به منظور ارائه یک جواب بهینه، اختلاف مجموع اوزان خروجی و مجموع اوزان ورودی را تحت محدودیت حفظ مقدار بهینه فاصله واحدها از واحد مجازی، حداقل می کنند.
ماکویی[168] و همکاران (2008) با هدف بهبود مدل کرانبلاث (1991) با بهره گرفتن از برنامه ریزی خطی چند هدفه به محاسبه وزنهای مشترک پرداختند. آنها ابتدا با بهره گرفتن از مدلی، مقدار کارایی هر یک از واحدهای تصمیم گیری را حداکثر کرده که نتایج حاصل از این مدل مشابه نتایج مدل CCR مضربی میباشد و سپس در مدلی دیگر کارایی تمامی واحدها را بطور همزمان حداکثر می کنند. در این مدل کارایی محاسبه شده برای هر یک از واحدها با استفاده مدل اولیه به عنوان ضریبی برای مجموع موزون ورودیهای هر یک از واحدها در نظر گرفته می شود و نهایتاً مدل با بهره گرفتن از برنامه ریزی آرمانی حل میگردد.
ماکویی و همکاران (2008) با هدف بهبود مدل کرانبلاث، مدلی مبتنی بر برنامه ریزی خطی چند هدف ارائه دادند. آنها ابتدا مقدار بهینه کارایی هر یک از واحدهای تصمیم گیری را محاسبه کرده و سپس با هدف حداکثر سازی حداقل کارایی بدست آمده، مقدار اوزان مشترک را محاسبه مینمایند. این مدل از نوع مدلهای ماکسیمین[169] میباشد.
ساعتی[170] (2008) در مقالهای ابتدا وزنهای شاخصهای ورودی و خروجی را بطور جداگانه با حل مدل برنامه ریزی خطی حداکثر مینماید برای این منظور باید به تعداد مجموع شاخصهای ورودی و خروجی مدل برنامه ریزی خطی حل گردد. به این ترتیب حد بالای اوزان را استخراج کرده. حد پایین اوزان نیز برابر با صفر در نظر گرفته می شود و در گام بعدی با حل یک مدل برنامه ریزی خطی دیگر و با در نظر گرفتن محدودیتهای فازی و تابع هدفی برابر با حداکثر سازی درجه تابع عضویت برای اوزان، اوزان مشترک را محاسبه مینماید.
زهره بندیان[171] و همکاران (2009) با هدف بهبود مدل کائو هنگ (2005) مدلی برای محاسبه وزنهای مشترک ارائه دادند. در این مطالعه ابتدا با بهره گرفتن از مدلی که نتایج آن مشابه نتایج مدل CCR میباشد کارایی هریک از واحدها محاسبه می شود و کارایی بدست آمده به عنوان مقدار بهینه در نظر گرفته می شود. سپس در یک مدل برنامه ریزی خطی چند هدفه و رویکرد حل سازشی، بردار انحراف امتیاز کارایی به مقدار بهینه نزدیک می شود. این مدل مشابه مدل کائو هنگ است با این تفاوت که در این روش بردار صفر به عنوان یک حل ایدهآل در نظر گرفته می شود.
کائو[172] (2010) با اشاره به این موضوع که عملکرد یک واحد را هم میتوان بصورت مقطعی و هم بصورت سری زمانی مورد ارزیابی قرار داد و تحلیل پوششی دادهها برای هر دو مورد روشی مناسب میباشد، در اریابی مقطعی، یک واحد در یک نقطه زمانی با سایر واحدها مقایسه می شود اما در سری زمانی یک واحد تصمیمگیرنده در نقاط زمانی مختلف با خودش مقایسه می شود. مدل تحلیل پوششی دادهها وزنهای مشترک برای ارزیابیهای سری زمانی به منظور محاسبه شاخص بهرهوری مالکوئیست جهانی را ارائه داد. که در این مدل تغییرات بهرهوری مبنای مشترکی را برای مقایسه واحدها فراهم می کند. در این مطالعه، جنگلهای تایوان بعد از سازماندهی مجدد مورد مطالعه قرار میگیرد، که نشان میدهد شاخص بهرهوری مالکوئیست محاسبه شده با مدلهای پایهای تحلیل پوششی دادهها نتایج گمراه کننده ای را ارائه میدهد اما از سوی دیگر، رویکرد شاخص بهرهوری مالکوئیست وزنهای مشترک به درستی مناطق با عملکرد نامطلوب را قبل از سازماندهی مجدد و مناطقی که بعد سازماندهی عملکرد خود را بهبود بخشیدهاند را شناسایی می کند.
وانگ و چین[173] (2010) با بیان اینکه ارزیابی متقاطع کارایی سالیانی طولانی است که برای رتبه بندی واحدهای تصمیم گیری مطرح شده است و در این مدل در هنگام محاسبه کارایی یک واحد یا نسبت به سایر واحد هجوم برده می شود (کارایی سایر واحدها نیز حداقل می شود) و یا نسبت به آنها نیکاندیش و خیرخواهی می شود (کارایی سایر واحدها نیز حداکثر می شود)، یک مدل خنثی و بی طرف برای ارزیابی متقاطع کارایی ارائه میدهند. در مدل ارائه یک مجموعه وزنی برای ورودی و خروجیهای واحد تحت بررسی از نقطه نظر خودش بدون تهاجم و خیرخواهی نسبت به سایر واحدها بدست می آید. و سپس مدل به منظور محاسبه وزنهای مشترک از طریق نرمالایز کردن وزنها و میانگینگیری از اوزان محاسبه می شود و نهایتاً مثالی به منظور کاربرد مدل ارائه شده و ارزیابی کارایی متقاطع مطرح و حل میگردد.
هاتفی و ترابی[174] (2010) با مطرح کردن یک رویکرد وزن مشترک تحلیل تصمیم چند معیاره-تحلیل پوششی دادهها[175] به ساخت شاخص مرکب پرداختند. در این مطالعه، مدل MCDA-DEA ساخت شاخص مرکب را از طریق وزن مشترک ممکن میسازد. مدل پیشنهاد شده قادر به تمایز سازی نهادهای کارا که همگی مقدار امتیاز شاخص مرکب برابر با یک را که با بهره گرفتن از روشهای موجود بدست میآورند، میباشد. ساختار وزن مشترک مدل ارائه شده، به هنگام مقایسه با نتایج حاصل مدلهای قبلی مثل DEA، قدرت تمایز بیشتری را دارد و به منظور اعتبارسنجی مدل، مدل برای ساخت دو شاخص شناخته شده شاخص انرژی پایدار و شاخص توسعه منابع انسانی بکار برده می شود. پایداری و قدرت تمایز مدل از طریق موردهای مطالعاتی و آزمون ضریب همبستگی رتبهای اسپیرمن، مورد مطالعه قرار میگیرد.
جهانشاهلو[176] و همکاران (2010) با مطرح کردن دو روش، واحدهای تصمیم گیری را رتبه بندی مینمایند. در روش اول با در نظر گرفتن یک خط معیار و حداقل کردن فاصله واحدها با خط معیار وزنهای مشترک را بدست میآورند و سپس کارایی واحدها را با بهره گرفتن از وزنهای بدست آمده، محاسبه مینمایند و این روش همان روشی است که پنگ و لیو (2008) معرفی کردند. اما در روش دوم با بیان اینکه بعضاً مدیریت، واحدهای خود را با یک واحد ویژه مقایسه مینماید، با در نظر گرفتن یک خط ویژه، وزنهای مشترک را محاسبه کرده. در این روش، خط ویژه خطی است با شیب یک که از مبدأ مختصات میگذرد واحد ویژه روی آن قرار دارد. واحدهای تصمیم گیری، بالا، پایین و روی خط ویژه قرار میگیرند. تابع هدف مدل ارائه شده حداکثر سازی فاصله واحدهای بالای خط و حداقل سازی فاصله واحدهای پایین خط ویژه با آن است.
چیانگ و همکاران[177] (2011) در مقاله خود با بهره گرفتن از بردار تفکیک کننده به تعیین وزنها مشترک پرداختند. مدل ارائه شده، یک مدل خطی با حلی ساده است. آنها با توجه به اینکه مجموع موزون ورودی ها بزرگتر از مجموع موزون خروجیها برای هر واحد میباشد، بردار تفکیک کننده مثبتی را در نظر گرفتهاند که این بردار از بردار مجموع موزون ورودی ها بزرگتر و از بردار مجموع موزون خروجیها کوچکتر میباشد (بین دو بردار قرار دارد) و تابع هدف مدل عبارتست از حداقل کردن اختلاف بین مجموع موزون ورودی ها و مجموع موزون خروجیهای واحدها. به منظور کاربرد مدل، کشورهای شرکت کننده در بازیهای المپیک 2008 پکن را با در نظر گرفتن عوامل جمعیت و تولید ناخالص ملی به عنوان ورودی و مدلهای اخذ شده توسط هر کشور به عنوان ورودی را رتبهبندی کردند.
سان[178] و همکاران (2011) بیان می کنند ک مدلهای پایهای DEA به منظور حداکثر کردن کارایی واحدها، مطلوبترین وزنها را در نظر میگیرند که کاستیهایی دارد. به عنوان مثال کارایی بدست آمد از وزنهای مختلف امکان مقایسه بر مبنایی مشترک را ایجاد نمیکند و همچنین بیش از یک واحد کارا می شود که در این وضعیت نمی توان بین واحدها بطور کامل تبعیض قائل شد؛ لذا به منظور رفع کاستیهای فوق دو مدل ایدهآل و ایدهآل منفی را معرفی می کنند که در هر دو، واحدهای مجازی در نظر گرفته می شود و مجموع موزون ورودیهای واحد مجازی برابر با یک مجموع و خروجیهای واحد مجازی هر نیز برابر با یک در نظر گرفته می شود و فاصله مجموع موزون وردیها و خروجیهای هر کدام از واحدهای تصمیم گیری مورد بررسی در هر دو مدل حداقل می شود. آنها ضمن معرفی مدلهای فوق، اشاره می کنند که مدلهای مطرح شده جواب واحدی ارائه نمیدهد لذا برای هر دو مدل مدلهای ثانویهای در نظر میگیرند که در این مدلها علاوه بر محدودیتهای مدلها بالا، محدودیت که مجموع اختلاف مجموع موزون ورودی ها و خروجیها برابر با مقدار بهینه تابع هدف مدلهای فوق باشد در نظر گرفته می شود و مجموع مربعات اوزان حداکثر میگردد و در نهایت به منظور اعتبار سنجی مدل، دو مثال را مورد بررسی قرار میدهند.
ونگ و همکاران (2011) با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیون، مجموعه وزنهای مشترک را برای رتبه بندی کامل واحدهای تصمیم گیری محاسبه نمودند. ثابت شده است که این مدل در مواردی با ورودی و خروجیهای متعدد، می تواند وزنهای مشترکی را بدست آورد و بهترین کارایی DEA را تولید کند. در این مطالعه، راه حل ارائه شده با راه حل سازشی مقایسه می شود که نشان میدهد، راه حل سازشی بطور قابل توجهی تعداد واحدهای کارای DEA را کاهش میدهد اما نمیتواند برای آنان یک رتبه بندی کامل ارائه دهد. در این مدل هیچ محدودیتی برای تعداد واحدهای تصمیم گیری وجود ندارد و بدون نیاز به اطلاعات اضافی مانند منطقه اطمینان، رتبه بندی را انجام میدهد و همچنین رتبه بندی کامل واحدها را ممکن میسازد.
چو[179] (2012) با بهره گیری از تکنیک تحلیل مؤلفههای اصلی، وزنهایی را برای کارایی متقاطع نهایی ارائه میدهد. در این مدل ابتدا با بهره گرفتن از مدل CCR کارایی هر یک از واحدها محاسبه می شود و ماتریس متقاطع برای تمامی واحدها تشکیل می شود و با در نظر گرفتن ستونهای ماتریس متقاطع بطور جداگانه و استاندارد کردن هر ستون و محاسبه ضریب همبستگی بین متغیرها و استخراج مقادیر ویژه، با بهره گرفتن از تکنیک تحلیل مؤلفههای اصلی، وزنهای مشترک استخراج میشوند.
رومن[180] و همکاران (2012) به وزنهای مشترک به عنوان خلاصه پروفایلهای وزنهای تحلیل پوششی دادهها پرداختند. آنها در مدل خود برای محاسبه وزنهای مشترک، انحراف بین وزنهای مشترک و پروفایل وزنهای بدست آمده برای واحدهای کارا در مدل DEA بجز وزنهایی که برابر با صفر شده اند را حداقل می کنند. در این مدل ابتدا مدل DEA برای تمامی واحدها حل می شود و سپس وزنهای مربوط ورودی ها و خروجیهای واحدهای کارا به عنوان پروفایل وزنهای DEA در نظر گرفته می شود (بجز وزنهای صفر) سپس در مدلی با تابع هدف حداقل سازی انحراف بین وزنهای مشترک و پروفایل وزنهای DEA که مقادیر ورودی و خروجی در آن برابر با میانگین مقادیر ورودی و خروجی واحدهای کارا میباشد تحت محدودیتهایی از جمله، کارایی واحدهای کارا با وزنهای DEA همچنان برابر با یک باشد و کارایی تمامی واحد به ازای وزنهای DEA واحدهای کارا کمتر از یک باشد، وزنهای مشترک محاسبه می شود. در این مطالعه با بهره گرفتن از مدل ارائه شده بازیکنان تنیس در سطح حرفهای رتبه بندی میشوند.
نورا[181] و همکاران (2012) با اشاره به این موضوع که وزنهای مشترک یکی از مطرحترین مدلها برای ارزیابی واحدهای تصمیم گیری میباشد، مدلی با حداکثر سازی اختلاف مجموع موزون خروجیها و مجموع موزون ورودی ها که با بهره گرفتن از روش مجموع وزنها حل میگردد، برای محاسبه وزنهای مشترک ارائه دادند. آنها در این مطالعه داده های تصادفی را برای ورودی ها و خروجیهای واحدهای تصمیم گیری در نظر میگیرند. نهایتاً متغیری برابر با مجموع بردارهای خروجی تمامی واحدها و متغیر دیگری برابر با مجموع ورودیهای تمامی واحدها در نظر میگیرند و اختلاف وزین شده این متغیرها را حداقل مینمایند و مدل را برای داده های تصادفی توسعه میدهند.
عمرانی[182] در سال 2013 با در نظر گرفتن داده های غیر قطعی برای ورودی ها و خروجیها، مدلی به منظور تعیین وزنهای مشترک در تحلیل پوششی دادهها برای ارزیابی واحدهای تصمیم گیری ارائه داده است. برای محاسبه وزنهای مشترک دو نوع کارایی برای هر واحد محاسبه می شود. کارایی نوع اول که از همان مدل CCR بدست می آید و کارایی نوع دوم که از مدلی که برای ارزیابی واحدها با داده های غیر قطعی توسط برتسیما و سیم[183] (2004) ارائه شده استخراج میگردد. در مدل پیشنهادی دو دسته محدودیت در نظر گرفته می شود، دسته اول مربوط به محدودیتها ورودی و خروجیهای غیر قطعی میباشد که با بهره گرفتن از مدل برتسیما و سیم (2004) تعیین می شود و دسته دوم محدودیتها، مربوط به محاسبه وزنها مشترک میباشد که این محدودیتها بصورت آرمانی بیان می شود و مقدار کارایی هر یک از واحدها از مقدار بهینه بدست آمده از مدل CCR، حداقل می شود.
حسین زاده و همکاران (2013) با بهره گرفتن از رویکرد تحلیل پوششی دادهها اوزان مشترک، مدلی برای تخصیص منابع ثابت و تنظیم اهداف ارائه دادند. این رویکرد شامل سه مرحله میباشد. در مرحله اول ابتدا اوزان مشترک از طریق مدلی با حداقل سازی مجموع اختلاف میان مجموع موزون ورودی ها و مجموع موزون خروجیهای هر واحد محاسبه می شود و کارایی واحدهای تصمیم گیری با بهره گرفتن از اوزان مشترک محاسبه می شود. در مرحله دوم با معرفی یک مدل، تخصیص منابع و تنظیم اهداف صورت میگیرد و در مرحله سوم، مجدداً ضرایب بهینه پس از تخصیص منابع و تنظیم اهداف با بهره گرفتن از مدل ارائه شده برای محاسبه وزنهای مشترک، محاسبه می شود و کارایی هریک از واحدها با وزنهای بدست آمده تعیین می شود.
غریبی[184] و همکاران (2013) با در نظر گرفتن تحلیل پوششی داده های فازی و محدودیتهای فازی، اوزان مشترک بدست میآورند. در این مطالعه ، نظر کارشناسان و خبرگان نیز در تعیین اوزان مشترک دخیل است. ابتدا وزن مربوط هر یک از شاخص تحت محدودیتهای عدم تجاوز کارایی هر یک از واحدها از عدد یک و محدودیتهای فازی، که نظر کارشناسان را ارائه میدهد، بطور جداگانه حداکثر میشوند و سپس برای محاسبه اوزان مشترک، تحت محدودیهای فازی، وزنها را با حداکثر کردن برش آلفا به سمت وزنهای محاسبه شده میل میدهند که البته در اینجا نیز نظر کارشناسان بصورت محدودیتهای فازی دخالت داده میشوند.
برزویی و زهره بندیان[185] (2013) مدلی با در نظر گرفتن ورودیها و خروجیهای مجازی غیرخطی بر مبنای وزنهای مشترک برای رتبه بندی واحدهای تصمیم گیری ارائه میدهند. در این مطالعه ابتدا ورودی/ خروجیهای مجازی بیان میشوند و سپس مدل برنامه ریزی سازشی کائو هنگ (2005) به عنوان مدل محاسبه وزنهای مشترک معرفی میگردد و نهایتاً با ترکیب دو مفهوم فوق اوزان مشترک محاسبه میشوند.
رمضانی[186] و همکاران (2014) در مقالهای با اشاره به مشکلات مدل پنگ و لیو (2005)، راه حلی را برای این مشکلات ارائه میدهند. آنها بیان می کنند که معیارهایی که پنگ و لیو در مدل خود استفاده می کنند، از نظر تئوری برای رتبه بندی واحدهای کارای وزنهای مشترک، به اندازه کافی قوی نیستند و مدل پیشنهادی یک راه حل بهینه را فراهم نمیکند و همچنین یکی از نظریه های پایهای ثابت شده توسط لیو پنگ، عموماً صحیح نمی باشد. آنها در مدل پیشنهادی بجای اینکه اختلاف مجموع اوزان خروجی و مجموع اوزان ورودی را حداقل کنند، در یک تابع هدف، هریک از اوزان ورودی را حداکثر و اوزان خروجی را حداقل و مدل را به استفاده از روش لکسیوگراف حل می کنند و سپس اصلاحاتی در قواعد رتبه بندی مطرح می کنند.
شینوی و سوشاما[187] (2014) با بهره گرفتن از برنامه ریزی چند هدف و بکارگیری روش حل فازی مجموعه وزنها مشترک را برای واحدهای تحت بررسی استخراج می کنند. آنها در مدل خود از مدل لی و ریوز[188] (1991) که دارای 3 تابع هدف حداکثر کردن کارایی واحد تحت بررسی، حداقل کردن مجموع فاصله واحدها از خط مرزی و حداقل کردن بیشترین فاصله میباشد استفاده کرده و حداقل و حداکثر کارایی را برای واحدها بدست میآورند و با تعریف تابع عضویت و حداکثر کردن حداقل درجه عضویت، وزنهای مشترک را محاسبه مینمایند.
رضوی حاجی آقا[189] و همکاران (2014) بر اساس مدل برنامه ریزی کسری خطی چند هدفه و با بهره گرفتن از تابع عضویت فازی، مدل خود برای محاسبه وزنهای مشترک ارائه دادند. آنها با بیان می کنند مدل DEA کلاسیک واحدها تحت بررسی را در دو دسته واحدهای کارا و ناکارا تقسیم می کند، واحدهای کارا بر اساس نتایج بدست آمده قابل رتبه بندی هستند اما واحدهای کارا را نمی توان رتبه بندی کرد. آنها در مدل خود، نتایج حاصل از مدل را به عنوان نقطه ایدهآل در نظر میگیرند و سپس تابع عضویت را برای صورت و مخرج کسر تعریف می کنند. تفاوت عمده این مدل با مدل کرانبلاث (1991) در این است که مدل کرانبلاث یک مسئله ماکزیمم سازی بردار خطی چند هدفه میباشد در حالیکه این مدل یک مسئله برنامه ریزی کسری خطی چند هدفه میباشد و همچنین مدل کرانبلاث یک تحلیل قیاسی بدون در نظر گرفتن نتایج مدل DEA است در حالیکه این مدل یک تحلیل استقرایی نتایج مدل DEA کلاسیک میباشد.
حاتمی[190] و همکاران (2015) با بهره گرفتن از مدل تحلیل پوششی دادهها وزنهای مشترک به تنظیم اهداف و کاهش منابع متمرکز پرداختند. آنها بیان می کنند که در یک سیستم متمرکز، مدیریت بطور معمول محدودیتهای منابع متمرکز را برای حداکثر سازی درآمدهای عملیاتی و حداقل سازی هزینه های عملیاتی اعمال می کند. در این مطالعه یک مدل DEA جایگزین برای کاهش خروجی یا منابع اعمال شده متمرکز در سراسر مجموعه منبع ارائه می شود. در این مطالعه ابتدا ارزیابی عملکرد بودجه متمرکز در ساختار سازمانی در نظر گرفته می شود و سپس مدلی برای محاسبه وزنها مشترک با بهره گرفتن از برنامه ریزی آرمانی ارائه می شود. در ادامه یک رویکرد جامع برای بهینه سازی همگرایی ورودی ها و/یا خروجیها و بهبود کارایی نهایی واحدهای تصمیم گیری مطرح می شود در حالیکه پیچیدگی محاسباتی کاهش مییابد. مدل با مدلهای قبلی مقایسه می شود و یک مثال عددی برای نشان دادن کاربرد مدل و نمایش درجه تأثیر آن ارائه و حل میگردد.
2-6-2- پیشینه داخلی
صالحی صدقیانی و همکاران (1388) در مقالهای یک مدل برنامه ریزی آرمانی برای محاسبه اوزان مشترک ارائه میدهند. در این مدل ابتدا مجموعه وزنهای ورودی و خروجی با بهره گرفتن از مدلهای پایهای تحلیل پوششی دادهها محاسبه میشوند و در مدلی دیگر با هدف کاهش اختلاف وزنهای مشترک با وزنهای ایدهآل بدست آمده، اوزان مشترک محاسبه میشوند.
ویسی (1388) با بهره گرفتن از تصمیم گیری چند معیاره به ارائه وزنهای مشترک می پردازد. مزایای مدل ارائه شده عبارتند از محاسبه ارقام بازده تمام واحدهای تصمیم گیری با یک فرمول و تعیین بهترین گزینه با بکارگیری فرمولهای کمتر در مقایسه با نظریات مبتنی بر تحلیل پوششی دادهها. در این مطالعه، LP- Metric بر مدل CCR اعمال می شود.
امیر تیموری و همکاران (1388) با بهره گرفتن از تحلیل پوششی دادهها وزنهای مشترک، بانکهای استان گیلان را مورد ارزیابی قرار دادند. در این مطالعه ابتدا با بهره گرفتن از مدلهای پایهای و تقسیم واحدهای تصمیم گیری به دو دسته واحد کارا و ناکارا و در نظر گرفتن واحدهای کارا مدلی برای محاسبه اوزان مشترک ارائه می شود. در این مدل با اشاره به اینکه واحدهای کارا در فضای دو بعدی روی خط نیمساز ربع اول قرار میگیرند و این خط به عنوان خط معیار در نظر گرفته می شود، فاصله تمامی واحدهای کارا از خط ایدهآل به حداقل میرسد.
امیری و همکاران (1389) با بهره گرفتن از منطق فازی مدلی برای محاسبه وزنهای مشترک ارائه میدهند. در این مطالعه ابتدا با ارائه مدلی که بر اساس مدلهای ورودی محور نوشته می شود و همزمان جمع وزنی خروجیها حداکثر و جمع وزنی ورودی ها کوچکتر از یک میباشد، حد بالایی برای تمامی توابع هدف مدل به ازای هر یک از واحدها محاسبه می شود و سپس با بهره گرفتن از منطق فازی دیگر اوزان مشترک طوریکه مجموع موزون خروجیها به حد بالای خود نزدیک شوند، محاسبه می شود.
ساعتی و شایسته (1390) در مقالهای با عنوان چند روش برای رتبه بندی واحدهای تصمیم گیری به کمک مجموعه وزنهای مشترک در تحلیل پوششی دادهها، سه روش را برای رتبه بندی واحدها ارائه میدهند. در روش اول که وزن مشخصه نامیده می شود ابتدا کارایی وزنهای تمامی واحدهای تصمیمگیری با بهره گرفتن از مدل CCR محاسبه می شود و سپس از طریق رابطهای که در آن وزن مشترک یک میانگینی از وزنهای بدست آمده میباشد که سهم هر وزن در این نسبت به میزان کارایی میباشد، اوزان مشترک محاسبه میشوند. در روش دیگر، که روش محاسبه وزنها در فاصله مساوی است، ابتدا کران و محدودیتهایی برای وزنها در نظر گرفته می شود. کران بالا و پایین با روش تقسیم فاصله وزنی بدست می آید و نهایتاً با دو روش میانگین کرانها و روش میانگین دو مجموعه از وزنهای مشترک محاسبه میشوند. در روش سوم که روش برترین وزن میانگین میباشد به منظور مقایسه نتایج دو روش اول ارائه می شود، بدون محاسبه وزنهای مشترک و با بهره گرفتن از نتایج مدل CCR واحدهای کارا رتبه بندی میشوند.
شایسته و ساعتی (1390) براي اولین بار با فاصله اطمینان ، محدودیت وزنها را بصورت احتمالی تغییر میدهند. در این مطالعه مجموعه مشترك وزنهاي احتمالی با احتمال مورد نظر ، داراي کمترین فاصله با تمام عضوهاي مجموعه وزنهاي ورودي و خروجی میباشد و ضمن تحلیل دقیق آماري مجموعه وزنها، مجموعه مشترك وزنها را تعریف می کند. نتایج حاصل بدون حل مدل جدیدي ، با بهره گرفتن از نتایج مدلهاي دیگر و به کمک فاصله اطمینان و تحلیل آماري حاصل می شود. در روش ارائه شده، با کنترل تغییرات وزنها، برخی از ضعفهاي مدلهاي استاندارد تحلیل پوششی دادهها برطرف شده است.
لطف الله زاده و دانشور (1391) روشی برای تعیین مجموعه مشترک وزنهای منحصر به فرد همه واحدهای تصمیم گیری متعلق به گروه کارا، پیشنهاد میدهند. آنها اشاره می کنند که مدل CCR با در نظر گرفتن اوزان بزرگتر ԑ نیز نمی توانند رتبه کارایی را برای واحدهای تصمیم گیری کارای ضعیف و آنهایی که با این واحدها مقایسه میشوند، تولید کند. لذا روشی برای بدست آوردن ԑ در مدل CCR با بهره گرفتن از تحلیل رویهای[191] پیشنهاد میدهند که مقادیر منحصر به فردی را برای ԑ به عنوان کران پایین هر یک وزنهای ورودی و خروجی به کار برده می شود که مشکل صفر شدن برخی از اوزان را بر طرف میسازد. در نهایت مجموعه اوزان مشترک محاسبه می شود و چنانچه با بکارگیری اوزان مشترک نیز واحدهایی دارای کارایی برابر شوند با تعریف خط معیار بد به رتبه بندی آنها اقدام می شود.
صالحی و دباغ (1391) به برسی کارایی و عوامل مؤثر بر آن با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی دادهها و اقتصادسنجی میپردازند. در این مطالعه دانشگاه های جامع دولتی کشور مورد مطالعه قرار میگیرد و مجموعه اوزان مشترک از طریق یک مدل برنامه ریزی خطی با هدف حداقل سازی فاصله کاراییهای جدید با کاراییهای بدست آمده در بهترین شرایط و از طریق مدل تحلیل پوششی دادهها، محاسبه می شود.
پایان و حسین آبادی در سال 1393 مطالعه ای به منظور محاسبه اوزان مشترک انجام میدهند. در این مقاله روشی براي بدست آوردن وزنهاي مشترك پارتو کارا در تحلیل پوششی دادهها ارائه میشود. با توجه به اینکه بدست آوردن وزنهاي مشترك معمولاً منجر به حل یک مسئله برنامهریزی چند هدفه کسري خطی میشود ارائه روشی که بتوان با فرایند محاسباتی کم وزنهاي پارتو کارا را براي واحدهاي تصمیمگیرنده تولید کرد مفید خواهد بود. در این مقاله ، مسئله تولید وزنهاي مشترك به عنوان یک مدل چند هدفه کسري خطی به مدل خطی تبدیل شود. سپس وزنهاي بدست آمده براي محاسبه کارایی، توسط مدل خطی دیگري به گونهاي اصلاح میشوند که وزنهاي پارتو کارا تولید کند. از وزنهاي پارتو کارا بدست آمده براي مقایسه عملکرد واحدهاي تصمیمگیرنده استفاده میشود. در نهایت براي تشریح روش و مقایسه با روشهای موجود مثالهایی ذکر میشود.
اصغریان و همکاران (1393) در مقاله خود بیان می کنند که تحليل پوششي دادهها به عنوان ابزاري قدرتمند براي ارزيابي عملكرد واحدهاي تصمیمگیرنده متجانس با چند ورودي و چند خروجي مورد استفاده قرار ميگيرد، ولي در بسياري از مدلهاي تحليل پوششي دادهها از روابط درون سازماني چشم پوشي شده است واحدهاي تصميمگيرنده بصورت يك جعبه سياه در نظر گرفته ميشوند. با توجه به اهميت واحدهاي تصمیمگیرنده چند مرحلهاي در اين مقاله واحدهاي چند مرحله اي مورد بررسي قرار گرفتهاند. استفاده بهينه از منابع در جهت انجام فعاليتهاي اصلي و كسب حداكثر بازدهي در قالب كارايي (نسبت ستانده به نهاده) تعريف میشود. در اين راستا، بانكها نيز بايد عملكرد شعب خود را ارزيابي كنند و براي بدست آوردن مزيتهاي رقابتي بيشتر راهكارهاي لازم را ارائه دهند. شعب بانكها با توجه به وظايف آنها داراي يك ساختار دو مرحله اي میباشند كه در مرحله اول با بهره گرفتن از وروديهايي توليد خروجي (محصولات مياني) نموده كه به وروديهاي مرحله دوم تبديل ميگردند و مرحله دوم با بهرهگيري از خروجيهاي مرحله اول، توليد خروجي نهايي مينمايند. هدف از اين تحقيق محاسبه كارايي مرحله تجهيز منابع و مرحله تخصيص منابع و كارايي كل شعب بانك با بهره گرفتن از مدل تحلیل پوششی داده های شبكهاي، و با رويكرد مجموعه مشترك وزن با ساختن برنامهریزی چند هدفه و حل آن به كم تئوري فازي صورت ميگيرد. در اين روش كارايي كليه شعب با يك وزن ارزيابي و همزمان كارايي آنها حداكثر ميشود.
جدول 2-8- خلاصه پیشینه
عنوان
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:00:00 ق.ظ ]
|