انتخاب افراد متخصص و متعهد و مدیران صالح و سالم، گامی مهم در اصلاح و اداره امور است. در واقع ابزار مهم اصلاحات، وجود نیروی انسانی مؤمن و سالم و توانمند می‌باشد. امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام می‌فرمایند: «و اعلم أن الرعیه طبقات لایصلح بعضها الا ببعض… . ومنها قضاه العدل و منها عمّال الإنصاف و الرفق»[۲۲۴]
حضرت در این بیان، اصلاح را با وجود عمال و کارگزاران باانصاف و خوش خلق ممکن می‌دانند واینکه امر اصلاح نیازمند وجود چنین افرادی می‌باشد. حضرت در این حدیث، بُعد تعهد و ایمان را عرضه می‌دارند. در حدیث دیگر«آفه الأعمال عجر العمال»[۲۲۵] بُعد تخصص بیان شده است و اینکه ناتوانی کارگزاران حکومت، موجب آفت و فساد می‌باشد.
«وزراء السوء أعوان الظلمه و إخوان الاثمه»[۲۲۶]وزیران و مدیران فاسد و بدکار، یاران و برادران گناهکاران می‌باشند. اصلاح و دگرگونی و تحول و تکامل با وجود چنین کسانی، امکان‌پذیر نمی‌باشد.
روایت دیگر کارگزار دروغگو را عامل ایجاد فساد و فتنه معرفی می‌کند«کذب السفیر یولد الفساد و یفوت المراء و یبطل الحزم و ینقص العزم»[۲۲۷] فرستاده و کارگزار دروغگو، تولید فساد می‌کند و هدف را از بین برده و دوراندیشی را خراب کرده و عزم و اراده را سست می‌کند. در واقع صلاح و دوراندیشی و اراده و توانایی در کار که از شرایط اصلاح و دگرگونی می‌باشند، با حضور چنین مسؤول ناشایستی، تبدیل به فساد و سستی و کجی خواهد شد. حضرت علی‌‌علیه‌السلام در نحوه انتخاب کارگزاران می‌فرمایند: «و توخ منهم أهل التجربه و الحیاء من أهل البیوتات الصالحه…. . فإن ذلک قوه لهم علی استصلاح أنفسهم و غنی لهم عن تناول ما تحت أیدیهم»[۲۲۸] حضرت عرضه می‌دارند که مدیران حکومت باید اهل تجربه باشند و از تخصص و توانایی در انجام کار بهره‌مند باشند، تعهد داشته و ریشه آنها در خانواده صالح و سالم باشد. سپس تعلیل بر این بیان آورده و می‌فرمایند: که چنین کسانی در اخلاق گرامی‌تر و آبرویشان محفوظ‌تر و طمع‌ورزی‌شان کمتر است و در اصلاح امور خود می‌کوشند و به بیت‌المال دست اندازی نمی‌کنند. به هر حال حکومت صالح و جامعه سالم، با وجود حاکمان و کارگزاران صالح اصلاح شده و رو به سوی تکامل خواهد رفت.
۶-۴-۲٫ نگرش انسانی و فرامذهبی
همانطور که در اصول پیش گفته بیان شد اصل تساوی قانون برای همگان از هر رنگ و نژاد و مذهبی که باشند، از اصول اجرای اصلاحات اسلامی می‌باشد. این مهم در واقع به مفهوم نگرش انسانی و فرامذهبی به تمام افراد جامعه می‌باشد که باید همیشه در اصلاح و دگرگونی در چارچوب اصول اسلام، مدنظر قرار گیرد.

حضرت علی‌‌علیه‌السلام در سفارش به مالک‌اشتر فرمودند: «و أشعر قلبک الرحمه للرعیه…. فإنهم صنفان إما أخ لک فی‌الدین و إما نظیر لک فی‌الخلق»[۲۲۹] مردم دو دسته هستند: دسته‌ای برادر دینی‌ تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش هستند و این بیان زیبا، اشاره مستقیم دارد به نگرش انسانی در اجرای احکام دین. در واقع انسان بودن، خود دلیلی است که بر مبنای آن حقوق انسانی و شهروندی باید تأمین شود.
۷-۴-۲٫ توسعه آزادی‌های مشروع
خداوند در قرآن، رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و آله را فرمان می‌دهد به امربه معروف و نهی از منکر و برداشتن غل و زنجیرهایی که انسان از جهل و هواپرستی، چون زنجیر برگردن خود نهاده است و بواسطه امر به نیکی‌ها و نهی از بدیهی و اصلاح خطاهای او، آزادی‌ را برای همگان ارمغان آورد.
خداوند در قرآن می‌فرماید: «یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»[۲۳۰] و در روایت غل‌وزنجیر، همان گناهان و مفاسد معرفی شده است که سبب واقعی به بند کشیده شدن انسان‌ها می‌باشد. [۲۳۱] انسانی که خود از بند فساد آزاد نباشد، چگونه می‌تواند آزادی را به دیگران هدیه نماید!؟
۸-۴-۲٫ حفظ وحدت و وفاق ملی
مسیر هر گونه اصلاح و تحول، باید از تفرقه و نفاق دور باشد. تفرقه خود عامل تخریب اصلاحات و تکامل و رشد می‌باشد و همچون ویروسی، سلولهای سالم بدن را متلاشی کرده، دستاوردهای اصلاحات را منهدم می‌کند. اهمیت این مسأله در قرآن بیان شده است«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا»[۲۳۲]به ریسمان الهی چنگ زنید و از جدایی و تفرقه بپرهیزید. وحدت از ریشه‌های مهم در بقاء هر حکومت می‌باشد و بدون آن هرج و مرج حاکم شده و اصلاح امور ناممکن می‌شود. مراد از اعتصام همگانی در آیه به «حبل‌الله»، وحدت بر سر اوامر و نواهی دینی که همان آیات قرآن و رسول خدا و اولیاء او هستند می‌باشد که در پرتو عمل به دستورات آن، وحدت و همدلی در جامعه حاصل می‌گردد.[۲۳۳] خدای متعادل در آیه‌ای دیگر جهت حفظ وحدت و وفاق، راهکار اجرایی ارائه می کند و می فرماید: « فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ»[۲۳۴] پس به [برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مى‏شدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن. در واقع خوش خلقی و اخلاق نیکو و عفو و گذشت و طلب آمرزش برای دیگران و دلجویی کردن از‌آنان، یکی از روش های حفظ وحدت و عدم تفرق مردم از پیرامون نبی اکرم معرفی شده اند، تا در سایه آن وحدت و همدلی بر جامعه حاکم گردد.
۹-۴-۲٫ برقراری عدالت اجتماعی
اجرای عدالت، محور اصلی هر ایدئولوژی می‌باشد. هیچ حرکت اصلاحی بدون تحقق آن، پدید نمی‌آید. «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ»[۲۳۵] اصلاح تنها با برقراری عدالت، تحقق می‌یابد.
همانطور که قبلاً بیان شد انسان متقی و پرهیزگار، در مسیر تکامل و اصلاح قرار دارد. [۲۳۶] و عدالت هم وسیله‌ای است برای تحصیل تقوا[۲۳۷]«إعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»[۲۳۸] بدین روی برقراری عدالت در جامعه بر اساس دستورات دین مبین اسلام، از مسیر تقوی و پرهیزگاری و در پرتو اوامر و نواهی دین امکان‌پذیر می‌باشد و وصول به تقوی جهت عدالت ورزی در جامعه نزدیک‌ترین راه برای این امر می باشد. «ثبات الملک و ملاک السیاسه العدل»[۲۳۹] بقاء هر حکومت و ملاک سیاست در اسلام، عدالت‌ورزی می‌باشد. حضرت علی‌‌علیه‌السلام فرمودند: «والعدل سائس عام»[۲۴۰]عدالت تدبیر‌کننده‌ای است که به سود همگان می‌باشد. «إن أفضل قوه عین الولاه استقامه العدل فی‌البلاد»[۲۴۱]برترین روشنی چشم زمامداران، برپایی عدالت در جامعه می‌باشد، چه عدالت یعنی قراردادن هر چیزی در جای خود«العدل یضع الأمور مواضعها»[۲۴۲]و این مهم، هدف اصلی اصلاح و تکامل می‌باشد. حرکت اصلاحی در جامعه، بدون تحقق عدالت عقیم خواهد ماند«العدل أساس به قوام العالم»[۲۴۳]عدل شالوده‌ای است که قوام استواری جهان به آن است.
در این حدیث، ریشه استواری و ثبات جهان و امور آن به عدل پیوند خورده است.
۱۰-۴-۲٫ تأمین رفاه و آسایش مردم
تحول بنیادین در اوضاع اقتصادی و بهبود معیشت مردم، باید در رأس دغدغه‌های حرکت اصلاحی در جامعه اسلامی باشد. زیرا فقر و تنگدستی مانع بزرگی بر سر راه رشد و اجرای اصلاح در دین و دنیای مردم می‌باشد.
رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و آله فرمودند: «و کاد الفقر ان یکون کفراً»[۲۴۴] فقر نزدیک کفر و بی‌ایمانی است و در تعبیر حضرت علی‌‌علیه‌السلام به موت اکبر تعبیر شده«الفقر هو الموت الأکبر»[۲۴۵] و جامعه‌ای که دائماً در فقر و ضعف باشد، میل و رغبت به اصلاح درون و ظاهر، دنیا و آخرت و خانواده و اجتماع وجود ندارد. اصلاح در چنین جامعه‌ای، غیرممکن می‌باشد. در روایت است که سختی و تنگدستی، اخلاق را فاسد می‌کند«العسر یفسد الاخلاق»[۲۴۶] اخلاق یکی از حلقه‌های ایجاد اصلاح در جامعه است که بدون آن، زمینه پذیرش‌ بذر اصلاح از میان می‌رود.
۵-۲٫ ابعاد مختلف اصلاحات
بخش های متفاوت جامعه به مانند اعضای بدن انسان می باشند که با نفوذ بیماری در هر عضو باید به سرعت مداوا شود، در غیر این صورت ممکن است که بیماری به عضوهای دیگر بدن سرایت کرده و در نهایت پیکرانسان را از کارایی لازم ساقط کند، این رابطه و پیوند در ابعاد مختلف اجتماع نیز جاری است و باید مداوا و اصلاح در همه بخش های جامعه به طور همزمان و یکسان اجرا گردد و عوامل فساد در همه بخش‌ها ریشه‌کن شده، تا زمینه نفوذ آن به دیگر قسمت‌ها از بین برود. این ابعاد در زمینه‌های گوناگونی به چشم می خورند که بنا بر حصر استقرائی، به برخی از آنها در ذیل اشاره می‌شود:
۱-۵-۲٫ اصلاح فرهنگی و معنوی
حاکم ساختن باورهای الهی در اجتماع، از رهگذر تقویت ایمان و تثبیت ارزش‌های دینی، رشد و اصلاح معنویت و فرهنگ مردم را در پی‌دارد. هدایت مردم به سوی تفکر در امور دین و اصلاح امور آخرت، تقوی و معنویت را به جامعه هدیه می‌کند. حضرت علی‌‌علیه‌السلام فرمودند: «فکرک یهدیک إلی‌الرشاد و یحدوک علی‌ إصلاح المعاد»[۲۴۷] تفکر و تعقل انسان را به سوی هدایت راهنمایی می‌کند و به درست کردن کار معاد برمی‌انگیزاند.
این تفکر جز در سایه آگاهی دادن به جامعه صورت نمی‌پذیرد. در حدیث دیگر، حضرت فرمودند: «العلم محیی النفس و منیر العقل و ممیت الجهل»[۲۴۸] بوسیله علم و آگاهی است که رشد و آگاهی مردم نسبت به امر دین و دنیا و آخرت، افزایش می‌یابد.
غفلت و ناآگاهی موجب ضلالت و گمراهی بوده و سبب می‌شود تا نابکاران و فاسدان از جهل و نادانی سوء استفاده نمایند. «إن العلم یهدی و یرشد و ینجی و إن الجهل یغوی و یضل و یرْدی»[۲۴۹]بدین روی علم و آگاهی و تفکر و تعقل در جامعه، موجب اصلاح فرهنگ و معنویت و تقویت آن خواهد شد.
۲-۵-۲٫ اصلاح نظام سیاسی
اصلاح کار مردم جز با تصحیح سیاست و حکومت حاکمان، امکان پذیر نمی‌باشد. «آفه الزعماء ضعف السیاسه»[۲۵۰] ضعف(مدیریت) سیاسی، آفت حاکمان و بزرگان است. طبعاً آفت مصداق فساد بوده و در مقابل اصلاح قرار دارد. حضرت علی‌‌علیه‌السلام صریحاً به این موضوع اشاره کرده و می‌فرماید: «فلیست تصلح الرعیه إلا بصلاح الولاه»[۲۵۱] کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمی‌یابد. به اعتقاد حضرت راه اصلاح جامعه، اصلاح حکومت است که در پرتو دگرگونی حاکمان و حکومت، روزگار دگرگونی خواهد شد«إذا تغیر السلطان تغیر الزمان»[۲۵۲]جامعه شکل مخروطی می‌ماند که صلاح و فساد همچون آب روان از رأس به بدنه و از بدنه به قاعده ریزش می‌کند، بدین‌روی ابتدا باید به اصلاح نخبگان سیاسی، اجتماعی، دینی و کارگزاران حکومت پرداخت. در سایه این مهم، اصلاحات سیاسی مقدمه برای اصلاحات فرهنگی و حقوقی و… گردد.
سپردن امور به دست افراد خبره و شایسته و توانا، نخستین گام در اصلاح هر حکومت است که در بیان حضرت علی‌علیه‌السلام صریحاً آمده است: «ثم اختر للحکم بین الناس أفضل رعیتک فی نفسک»[۲۵۳]بهترین افراد را برای حکمرانی برگزین.
۳-۵-۲٫ اصلاح نظام حقوقی
اصلاح قوانین و نظام حقوقی، با لغو امتیازات ویژه وبرتری جویی امکان‌پذیر می‌باشداعطاء حق هر فرد بر مبنای صلاحیت و شایستگی که دارد ، نشانه‌ سالم بودن نظام حقوقی یک جامعه است.
«ثم جعل سبحانه من حقوقه حقوقاً افترضها لبعض الناس علی بعض…. فصلح بذلک الزمان»[۲۵۴] پس خدای سبحان برخی از حقوق خود را برای بعضی از مردم واجب کرد و آن حقوق در برابر هم گذاشت … پس رعیت اصلاح نمی شود جز آنکه زمامداران اصلاح گردند. خدای متعال برخی از حقوق خود را بر بعضی دیگر واجب داشت که مواظبت بر آنها، سبب اصلاح جامعه می‌گردد.
این امر در حکومت امیرالمومنین‌علیه‌السلام به خوبی روشن است. نجاشی یکی از شاعران معروف زمان و از طرفداران حضرت بود، او در ماه مبارک رمضان مرتکب شرابخواری شد، حضرت بدون اغماض و تبعیض، حد بر او جاری ساخت و این کار موجب پیوستن نجاشی به معاویه شد. [۲۵۵]
حضرت در عمل به اصلاح نظام حقوقی پرداخته و نشان دادند که تبعیض و اغماض در ادای حقوق پروردگار و مردم جایگاهی ندارد. بدین روی، در نامه خود به مالک اشتر، او را از ملاحظه کاری‌ و امتیازخواهی برحذر داشته و فرمودند: «و ایاک و الإستثمار بما الناس فیه أسوه»[۲۵۶]بپرهیز از حقوقی که همه مردم در آن سهیم هستند، به خود یا کسان خود اختصاص دهی.
بارها داستان مرد یهودی و حضرت علی‌‌علیه‌السلام را در حضور حاکم شرع شنیدیم که تبعیض قائل نشدن بین خود و دیگران، و عمل بر طبق سنت پروردگار و احترام به حق دیگران- حتی فرد غیرمسلمان- نشان از اهمیت و حساسیت اصلاح امور و نظام حقوقی در حکومت اسلامی دارد. [۲۵۷]
۴-۵-۲٫ اصلاح قوانین و ساختارها
وجود قوانین و قواعد جرم‌زا در جامعه و ساختارهای دست و پاگیر و قانون‌شکن در نهاد حکومت، یکی از سرچشمه‌های گل‌آلود رشد منکرات می‌باشد.
در اصلاحات اسلامی، با تکیه بر قوانین هدایت بخش اسلام در همه ابعاد، می‌توان حکومت صالح با ساختارهای سالم پدید ‌آورد. امام صادق‌علیه‌السلام از حضرت علی‌‌علیه‌السلام نقل فرمودند: «فإن الله تبارک و تعالی شرع الاسلام و سهل شرائعه لمن ورده»[۲۵۸] خداوند دین اسلام را مقرر فرموده و قانون قرار داد و دستورهای آن را برای هر کس که در آن درآید آسان کرد.
خدای تعالی فرمودند: «ثُمَّ جَعَلْنَاکَ عَلَى شَرِیعَهٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»[۲۵۹] سپس تو را بر شریعت و آیین حقی قرار دادیم، از آن پیروی کن و از هواهای نفسانی کسانی که علم و آگاهی ندارند تبعیت مکن. (شریعه) به معنای طریق و راهی است که انسان را به لب آب می‌رساند و مفهوم آیه بیان می‌کند که دین اسلام دارای قوانین و ساختارهایی است که بشر را مستقیم به سوی کمال و رشد و اصلاح هدایت می‌کند.[۲۶۰] بدین روی هر گونه تحول و اصلاحی باید در پرتو دستورات و اوامر و نواهی دین صورت بگیرد. در پایان آیه اشاره دارد به اینکه هر حکم و عملی که مستند به وحی الهی نباشد یا منتهی (و منطبق با)به وحی الهی نباشد، هوایی نفسانی از هواهای جاهلان به دین و شریعت است که بدون آگاهی بیان می‌کنند. [۲۶۱]
نتیجه بحث پیش گفته این است که هر گونه اصلاح در ساختار حکومت و اخذ قوانین باید از متن دین و اوامر و نواهی دین گرفته شود تا ما را به هدف نهایی یعنی تکامل و صلاح نزدیک کند. همچنین باید از عالمان دین و از صالحان و انسان‌های پاک در اجرای شریعت بهره برد. گزینش افراد صالح و امین جهت تضمین سلامت اجرای قوانین، لازم و ضروری می‌باشد. «فول علی أمورک خیرهم و اخصص رسائلک فیها مکائدک و أسرارک بأجمعهم لوجوه صالح الأخلاق ممن لا تبطره الکرامه»[۲۶۲] در کارها، بهترین افراد را انتخاب کن و اسرار و نامه‌هایت را به صالح‌ترین و گرامی‌ترین آنها بده، کسی که تکریم و احترام، موجب تجاوز و سرکشی و قانون‌شکنی او نگردد.
۶-۲٫ شرایط اجرای اصلاحات
۱-۶-۲٫ زمان‌شناسی و مکان شناسی فراروی اصلاحات
دین اسلام، دین اصلاح و سازندگی است نه مصلحت طلبی بی‌هنجار، و با تکیه بر اصول ثابت، در مسائل و حوادث نو، در زمان و مکان جدید، شرایط و اصلاحات جدیدی را ارائه می‌کند. نمونه تاریخی آن، فتوای دو سطری میرزای شیرازی، عالم مجاهد دوران قاجار، در مورد تحریم تنباکو بود که استعمار بریتانیا را در چپاول سرمایه‌های ملی و اعتقادی مردم ایران، ناکام گذاشته بود. [۲۶۳]
این فتوی در نوع خود اصلاح بزرگ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به بار نشاند که توسط عالم آگاه به زمانه صورت گرفته بود.
حضرت علی‌‌علیه‌السلام در وصیت خود به امام حسن‌علیه‌السلام فرمودند: «یا بنی إنه لابد للعاقل من ان ینظر فی شأنه فلیحفظ لسانه و لیعرف أهل زمانه»[۲۶۴] سفارش می‌نمایند به شناخت اهل روزگار خود و درک درست موقعیت‌ها و فرصتها. همچنین حضرت در بیانی دیگر فرمودند: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس»[۲۶۵] کسی که آگاه به زمان و موقعیت خود باشد، تاریکی‌های دوران او را در برنخواهد گرفت. با شناخت زمان و اهل آن، دوست و دشمن از هم تشخیص داده می‌شود، گمراه و هدایت شده بازشناخته می‌گردد، فاسد از مصلح تمایز می‌یابد و مصلحت واقعی و راه رشد و تکامل و اصلاح، روشن می‌شود. «علی العاقل ان یکون عارفاً بزمانه»[۲۶۶] عاقل کسی است که آگاه به زمان خود باشد. بدیهی است که معنای رعایت مقتضیات زمان، این نیست که انسان تابع بلا- اراده هر دگرگونی مثبت و منفی در زمان خود باشد، بلکه در تمامی حالات بر اساس واقعیت‌ها باید به مقتضای صلاح بشریت عمل شود. [۲۶۷]
در روایت دیگر«عارفاً باهل زمانه مستوحشاً من أوثق إخوانه فشد الله من هذا أرکانه»[۲۶۸]کسی که مردم زمان خود را بشناسد و از موثق‌ترین برادران خود بترسد (کنایه از عمل به احتیاط و عدم اعتماد به هر کس می‌باشد) خداوند پایه‌های زندگی او را محکم می‌کند.
به هر حال در نظرداشتن زمان ومکان درحرکت اصلاحی، در سیره ائمه اطهار‌علیه‌السلام روشی قابل ملاحظه است. حرکت اصلاحی امام حسن‌علیه‌السلام در زمان و مکان خاص، مقتضی صلح بود و امام حسین‌علیه‌السلام درموقعیتی دیگر، راه اصلاح جامعه اسلامی و تکامل مسلمانان را در قیام و شهادت یافت. [۲۶۹]
۲-۶-۲٫ شناخت داشتن از اقدام اصلاحی خود
بدون شناخت و آگاهی، اصلاح به فساد کشیده می‌شود. حضرت علی ‌علیه‌السلام می‌فرمایند«فان العامل بغیر علم کالسائر علی غیر طریق فلا یزیده بُعدهُ عن الطریق الواضح الا بُعداً من حاجته و العامل بعلم… الحدیث)[۲۷۰] همانا عمل کننده بدون آگاهی چون رونده‌ای است که بیراهه می‌رود، پس هر چه شتاب کند از هدفش دورتر می‌ماند، و عمل کننده از روی آگاهی چون رونده‌ای بر راه راست است، پس ببیننده باید بدرستی بنگرد آیا رونده راه مستقیم است یا واپس گرا. کسی که در جایگاه اصلاح امور قرار می‌گیرد باید کاملاً آشنا به احکام و قوانین باشد و صلاح و فساد را بشناسد و راه های علاج مفاسد گوناگون را به دانش و تجربه دریابد.
رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و آله فرمودند: «من عمل علی غیر علم کان ما یفسد اکثر مما یصلح»[۲۷۱] کسی که بدون علم و آگاهی عمل کند، فساد او بیشتر از اصلاح است. دین اسلام، دین علم و عمل و اصلاح است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...