پیامبر اسلام (ص) فقر را همسایه کفر تلفی می کند و مسلمانان را از افتادن در ورطه بی دینی هشدار می دهد:« کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً »[۳۴۰]؛«نزدیک است که فقر آدمی را به کفر کشاند.»
در جای دیگر فقر عامل کاهش دین و ایمان و همچنین پریشان فکری و بدخواهی انسانها نسبت به یکدیگر خوانده شده است:
«اِنَّ الفقرَ مَنْقَصَهٌ للدّین، مُدْهِشَهٌ لِلْعَقْلِ، داعِیهٌ لِلْمَقْتِ.»[۳۴۱]؛ «قطعا فقر سبب کاستن از دین و پریشانی خرد و نیز دعوت گر به دشمنی است.»
چنان که از این حدیثها بر می آید، فقر از یک سو به ایمان و دین داری انسان آسیب می رساند و مؤمن را از تعالی و نیل به درجات ایمان باز می دارد، و از دیگر سو عقل او را دستخوش پریشانی و نابسامانی در تشخیص خیر و شر می سازد. شکی نیست که این همه بسترساز کژروی از فطرت الهی و دشمنی انسانها نسبت به یکدیگر می شود و در نهایت گمراهی و پراکندگی نیروهای انسانی را پدید می آورد.
فقربلا و آفتی است که بر عقیده و ایمان، اخلاق و رفتار، فکر و اندیشه فرد و خانواده و اجتماع تاثیر می گذارد و مسیر حرکت جامعه را از اعتدال خارج می کند . فقر حتی می تواند عمیق ترین عواطف انسان را به نابودی بکشاند ؛چنانکه در عصر جاهلیت بعضی از اعراب به خاطر فقر فرزندان خود را نابود می کردند . قرآن مجید در این رابطه می فرماید: «وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَکُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نحَّْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُم [۳۴۲]؛ و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی می‏دهیم‏. » علامه طبرسی املاق را این گونه معنا می کند : « کلمه املاق به معنای افلاس و نداشتن مال و هزینه زندگی است ؛ تملق هم مشتق از همین ماده است. »[۳۴۳]
انسان فقیر به دلیل فقر و محرومیت – به خصوص اگر در کنار او ثروت های زیاد انباشته شده باشد – به عدالت الهی شک می کند و به تدریج پایه های اعتقادی و اخلاقی او سست می گردد . صوفی مصری (ذوالنون) می گوید: کافرترین مردم فقیری است که صبر او لبریز شده باشد.[۳۴۴] علی(ع) می فرماید: « اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ وَ لَا تَبَذَّلْ جَاهِی بِالْإِقْتَار[۳۴۵]؛خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و با فقر و تنگدستی شخصیت و مکانتم را تباه مکن »
حفظ گوهر شخصیت، عزت و مناعت طبع انسان ها از رؤوس برنامه های امام علی بود . شاید این که امام فقر را مرگ بزرگ [۳۴۶]می نامد و قبر را از فقر برتر می شمارد به دلیل این باشد که در قبر انسان دچار ذلت و خواری نمی شود، ولی فقر بدتر از آن را نیز به دنبال دارد .
یکی از عوامل مهم فقر و تنگدستی و محرومیت و کمبودها در جهان ، اسرافکاری و تجاوز از حد و حدود معین و تجمل گرایی است . [۳۴۷] اسلام که دینی مبتنی بر بینش توحیدی است از کنار این مسئله نگذشته و برای مبارزه با فقر ، حفظ توازن اجتماعی و رفع اختلاف فاحش طبقاتی ، راه هایی را قرار داده است که در این راستا پرهیز از تجمل گرایی و رعایت اعتدال ، یکی از عوامل قوی برای حفظ ثروت و پرهیز از ابتلا به فقر است. درآمد زندگی مانند چشمه ای است که در جویی جاری است . این آب اگر کنترل و مهار نگردد ، هراندازه هم فراوان باشد به هدر رفته و ثمره ای نخواهد داشت ؛اما اگر در جای مناسب سد شود و با دقت از هدر رفتن آن جلوگیری شود با برنامه ریزی صحیح می تواند در جهات مختلف مورد استفاده واقع شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اگر گروهی از انسان ها ( اعم از متمکنان و ثروتمندان و غیره ) در مصرف زندگی و استفاده از نعمت ها و دیگر سرمایه ها و امکانات ، به تجمل گرایی روی آورند و امکانات مادی و معنوی بیشتری را صرف هوس های خود کنند ، در نتیجه سرمایه ها که باید بالسویه برای تحقق عدالت اجتماعی بین همه افراد تقسیم شود، خرج هوس های فردی عده ای خاص از تجمل گرایان می شود که ناجوانمردانه و بی رحمانه نعمت های الهی را تباه و نابود می سازند.
بازار یک جامعه تابع عرضه و تقاضا است . وقتی تجمل گرایی پیش آمد فرهنگ مصرف گرایی بالا می رود. در نتیجه تقاضا زیاد می شود درحال که ارز ثابت است. اینجاست که جامعه با مشکل اقتصادی روبرو خواهد شد. مسرفان یک جامعه کالا را می خرد به هر قیمتی که باشد. فروشنده هم از انی موضوع سوء استفاده کرده جنس و کالای خود را به بالاترین قیمت ممکن می فروشد پس گرانی و تورم پیش می آید در نتیجه اقشار کم درآمد جامعه قادر به بر آوردن مایحتاج زندگی خود نبوده و فقر دامنگیر آنان می گرددد. به دنبال فقر عدالت ازجامعه رخت بربسته، فاصله طبقاتی و فساد اقتصادی که آثار مخرب آن بر همگان روشن است فراگیر می شود.
امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) برای جلوگیری از پدید آمدن چنین وضعیتی می‌فرماید: « إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مَنَعَ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَی سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِکَ[۳۴۸] ؛ خدای سبحان، روزی فقیران را در مال و توانگری قرار داده است. پس هر جا بینوایی گرسنه است، حق او در سفره رنگین اغنیا است و خدای متعال از توانگران بازخواست خواهد کرد».
از سوی دیگر، بیشتر ورشکستگی‌ها و بدهکاری‌های اقتصادی به دلیل رعایت نکردن میانه‌روی در دخل و خرج است. مصرف گرایانی که دل در هوا و هوس دنیایی دارند، زمانی به خود می‌آیند که کار از کار گذشته و دیگر راهی برای بازگشت‌شان باقی نمانده است. کم نیستند کسانی که با دست دراز کردن به طرف دیگران قرض از این و آن می‌کوشند زندگی ساده و معمولی خود را به پای زندگی اشراف و اعیان برسانند. به همین دلیل، ناچار می‌شوند همه سرمایه‌های خود را در این دنیا به بهای ناچیز، قربانی تجمل‌پرستی کنند.
دل‌های تشنه‌ای که در حسرت جرعه‌ای از سراب تجملات، به قناعت و میانه‌روی پشت کنند، روز به روز بدهکارتر می‌شوند و تا پایان عمر احساس بی‌نیازی نخواهند کرد. امام کاظم(ع) می‌فرماید: « مَنِ اقْتَصَدَ وَ قَنِعَ بَقِیَتْ عَلَیْهِ النِّعْمَهُ وَ مَنْ بَذَّرَ وَ أَسْرَفَ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَه[۳۴۹] ؛ کسی که میانه‌روی داشته باشد و قناعت کند، نعمت‌ها (و اموال) خود را از دست نخواهد داد. در مقابل، کسی که اسراف و تبذیر کند، نعمت‌ها را از دست می‌دهد (و محتاج دیگران می‌شود)».
از این رو، رسول خدا (ص) می فرمایند:« مَنْ بَذَّرَ أَفْقَرَهُ اللَّهُ : [۳۵۰]هرکس [در اموالش] ریخت و پاش نماید ، خداوند وی را فقیر سازد.»
از طرف دیگر، بی‌توجهی به میانه‌روی در دخل و خرج زندگی و روی آوردن به تجمل گرایی، زمینه‌های پیدایش فقر را فراهم می‌آورد.
امیر مومنان (ع) می فرماید:« الْقَصْدُ مَثْرَاهٌ وَاالسَّرَفُ مَتْوَاهٌ [۳۵۱]:میانه روی ، فزاینده ی ثروت و اسراف نابود کننده است.»
فصل ششم: راه های مبارزه با تجمل‌‌‌گرایی
مقدمه
همان گونه که درگذشته بیان شد، ترویج تجمل گرایی، از شیوه های استعمار برای نفوذ و استیلای بر تمام شئون و جوانب مختلف کشورهای ضعیف به خصوص کشورهای اسلامی است. در این صورت مبارزه با تجمل گرایی ، در هر شکلی از آن، از مخارج کلان تا مصارف جزیى، خود نوعی مبارزه با استعمار و برخورد و مقابله با ریشه ها و زمینه های نفوذ آن نیز خواهد بود.
راه های مبارزه با تجمل گرایی
۶-۱ تقویت باورهای ایمانی و ارزشهای اخلاقی
یکی از شیوه های مهم در آموزه های دینی برای مقابله با مفاسد اقتصادی و اخلاقی و تحکیم ارزشهای دینی افراد، تقویت باور آنان نسیت به مبداء و معاد است که همچون ناظری درونی، اجرای دستورات الهی را تضمین می کند. اعتقاد واقعی به خدا، اصلی‏ترین و اساسی‏ترین پایه و بنیان دینی است و مذهب بدون اعتقاد به وجود هستی‏بخش هدایت‏گر، معنی نمی‏دهد. این اصل اساسی، بیشترین تاثیر را بر زندگی و رفتار افراد جامعه دارد، زیرا اساسی‏ترین عنصر تاثیرگذار بر رفتار و عملکرد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی افراد جامعه، اعتقادات این افراد است و بدون شک اصلی‏ترین اعتقادها و باورها، اعتقاد و باور به وجود مبداء هستی و ایمان به این مبداء، یعنی خداست.
تقویت روحیه ایمان به خدای متعال و تقوا[۳۵۲] ، انسان را از دام هاو کید شیطان و هوای نفس رهایی می بخشد. خداوند متعال در قرآن می فرماید: یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ یجَْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا وَ یُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیَِّاتِکمُ‏ْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم[۳۵۳]؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‏ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‏دهد (روشن‏بینی خاصّی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت) و گناهانتان را می‏پوشاند و شما را میآمرزد و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است!
همان‌گونه که در آیه آمده است ، تقوا در دنیا به انسان چنان روشن بینی می دهد که می تواند صلاح خود را از فساد تشخیص دهد و مسیر زندگی خویش را مشخص کند. بنابراین ، اگر خدای ناکرده بخواهد در عرصه تجمل های زندگی قدم بگذارد که مسیری انحرافی است ، تقوای او مانع چنین فسادی خواهد شد.
گفتنی است ما همان گونه که در بیرون ، روشنایی و تاریکی را می بینیم ، در درون خود نیز تاریکی و روشنایی را احساس می کنیم . ضمیر بعض روشن است؛ گویی چراغی در آن نصب شده است و برعکس، ضمیر بعضی تاریک است ؛ زیرا چراغ باطن آنان به خاموشی گراییده است . نخستین ویژگی افراد روشن ضمیر این است که خوبی ها و بدی ها را بهتر از دیگران ، احساس و با دیدن عیب ها و نقص ها بدان اعتراف می کنند[۳۵۴]. همه این ها به دلیل ایمان آ ن‌هاست ؛ زیرا اگر تقوای الهی در قلب و جان شان نفوذ نکرده بود ، بدی ها را تشخیص نمی دادند و مانند تجمل گرایان به جای بندگی خداوند ، در مقابل دنیا سرتعظیم فرود می آوردند و تاریکی همه وجودشان را فرا می گرفت.
این ایمان چاره همه مشکلات جوامع بشری است. علامه طباطبایی درباره اثر تربیتی ایمان به خدا در بازداشتن آدمی از گناه و مفاسد اخلاقی می فرماید: «تنها دژ محکمی که بشر را از هر گونه خطا و لغزش می تواند نگهداری کند، دژ توحید است. لازمه اعتقاد به مبداء و معاد این است که انسان در هر جا و در هر زمان، خود را به نیکوکاری ملزم دانسته و از بدیها بپرهیزد، خواه کسی بفهمد یا نه و خواه کسی او را ستایش کند یا نه و خواه کسی باشد که او را به عمل خیر وادار نموده یا اینکه از بدیها نهیش کند یا نباشد، چه اینکه او عقیده دارد که روزی را در پیش دارد که هر کس در آن روز به پاداش عمل خوب و بد خواهد رسید[۳۵۵].
یاد مرگ و باورمندی به حیات اخروی و نوع رابطه ای که میان اخلاق و رفتار انسان در دنیا با پاداش ها وکیفرهای جهان آخرت وجود دارد نیز، بستر مناسبی برای اصلاح رفتار افراد جامعه پدید می آورد. در پرتو این بینش، رفتارهای اخلاقی مانند فداکاری، انفاق، ایثار و از خودگذشتگی، صبر در برابر ناملایمات، مواسات با مردم، رعایت حقوق دیگران و … انجام و تقویت می شود. افزون بر آن، یاد مرگ خود پشتوانه و ضمانت اجرایی درونی برای پرهیز از رفتارهای ناشایست اخلاقی است، چنانکه قرآن کریم به هنگام نهی از کم فروشی، معاد و آخرت را به یاد انسانها می آورد: « وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ‏… أَ لَا یَظُنُّ أُوْلَئکَ أَنهَُّم مَّبْعُوثُون‏لِیَوْمٍ عَظِیم ؛ وای بر کم فروشان… مگر آنان گمان نمی دارند که برانگیخته خواهند شد در روزی بزرگ[۳۵۶] . »
بنابراین در اندیشه اسلامی یاد مرگ موجب تلاش انسان برای دوری از اعمال ناشایست و حرکت برای دستیابی به سعادت حقیقی است. لذا هر اندازه که اعتقاد و باورمندی به مبداء و معاد در انسان تقویت شود، به همان اندازه در پیشگیری وی از ابتلابه اعمال ناشایست تاثیرگذار است. این شیوه در بحث مقابله با تجمل گرایی و درمان آن به روشنی نمایان است.
حضرت امام خمینی(ص) اثر این ایمان را چنین خلاصه می‏کنند:
«اگر ایمان به خدا و عمل برای خدا در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی واقتصادی و سایر شئون زندگی بشر وارد شود، پیچیده‏ترین مشکلات امروزی جهان به آسانی حل می‏شود. امروز دنیا، هم در این بن‏بست گرفتار شده است وهم نمی‏خواهد به نوع هدایت انبیاء تسلیم شود، ولی سرانجام چاره‏ای جز تسلیم ندارد.»[۳۵۷]
هنگامی که جامعه‏جامعه‏ای معنوی باشد وافرادجامعه بخدا و روزجزا اعتقاد داشته باشند، هدف این افراد در تمامی زمینه‏های فعالیتهایشان، جلب رضایت‏خدا خواهد بود.[۳۵۸] و بالعکس.
«کسی که اعتقاد به خدا نداشته باشد، کسی که به روز جزا اعتقاد نداشته باشد این نمی‏شود که برای کشورش مفید واقع بشود… مردمی می‏توانند کشور خودشان راحفظ کنند، مردمی می‏توانند مملکت و ملت‏خودشان را نجات بدهند که معنویت داشته باشند. اگر معنویت درکار نباشد و همه مربوط به مادیت‏باشد، هر جا آخور بهتر است، سر آن آخور می‏روند ولواین که آن آخور را آمریکا برایش درست کند. اینهایی که خیانت به مملکت ما کردند و همه چیز ما را بردند، اینها پیششان فرق نمی‏کرد که آمریکا بر آنها مادیت را بدهد، پارک و نمی‏دانم دستگاه را بدهد یا از یک راه صحیحی باشد. … آنهایی که خوردند و بردند و ما را به تباهی کشاندند، آنهایی بودند که به اسلام کار نداشتند، اعتقاد نداشتند، به ماوراء طبیعت اعتقاد نداشتند، به معنویات عقیده نداشتند. آنها می‏گفتند همین چهار روز زندگی است. پس هر چه هست‏بهتر و مرفه‏تر، از هر راهی می‏خواهد باشد.»[۳۵۹]
آیه های مربوط به اسراف، با نهی و نکوهش اسراف و تبذیر، سقوط معنوی و عذاب اخروی اسراف کاران را خاطر نشان می سازد. پیشوایان معصوم علیهم السلام نیز در روایت هایی، با یادآوری پی آمدهای اخروی اسراف، همگان را از این عمل ناشایست باز می دارند. امام علی (ع)می فرماید:أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ یَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِی الدُّنْیَا وَ یَضَعُهُ فِی الْآخِرَهِ وَ یُکْرِمُهُ فِی النَّاسِ وَ یُهِینُهُ عِنْدَ اللَّه[۳۶۰]. ؛ بدانید که بخشیدن نابجای مال، تبذیر و اسراف است که قدر بخشنده را در دنیا بالا می برد و در آخرت پایین می آورد. او را در دیده مردمان گرامی می کند و نزد خدا خوار.
این شیوه ، در بحث مقابله با تجمل گرایی نیز به روشنی نمایان است . آری، باور به نظارت الهی از یکسو و سؤال از نعمت ها در قیامت[۳۶۱] از سوی دیگر ، نقش مؤثری در پیشگیری از تجمل گرایی و زیاده روی در مصرف و اتلاف امکانات مادی، ایفا می کند. قرآن کریم ،پیوسته مترفان را به فرجام اخروی این کار بیم می دهد و به ارزشهای اخلاقی اصالت می بخشد.
۶-۲ استفاده از ظرفیت های دینی عمومی
واقعیت این است که آموزهای دینی به دلیل تاثیر گذاری بر افراد جامعه و ضریب نفوذ بالا می توانند یکی از ابزارهای تاثیر گذار در بهسازی رفتار و فرهنگ جامعه تلقی شوند و در این میان فرهنگ سازی بر پایه قرآن و معارف می تواند نقشی تعیین کننده در جامعه ایفا کند. پر واضح است که نقش نهادهای ذیر بط در حوزه دین و تبلیغات دینی و اسلامی در طرح و رواج الگوی مصرف اسلامی می تواند تعیین کننده و تاثیر گذار باشد .
در تعالیم اخلاقی و تربیتی اسلام ، تمام فعالیت های انسان از جمله کارهای مالی و اقتصادی و اجتماعی و هزینه ای مصرفی ، جدا از مسائل انسانی ، اخلاقی ، دینی و معنوی نیست . از این جهت ، اصول تربیتی و اخلاقی اسلام می خواهد از عواملی که باعث تعدی و تجمل گرایی و هرگونه تجاوز گری می شود جلوگیری نموده و آنها را از بین ببرد .[۳۶۲]
مردم ایران بعلت پیوند با دین و مظاهر مقدس دینی که دارند بخوبی سنت های نهادینه شده را می پذیرند. اعتقادات مذهبی بهترین زمینه برای جلوگیری ازتجمل گرایی است. اگر براساس اعتقادات دینی و آموزه های مذهبی عمل کنیم، تاثیرات آن در جامعه چندبرابر موثرتر خواهد بود.
بیان آیات قرآن کریم و احادیث نورانی معصومین (ع)درباره ی تجمل گرایی و ترغیب به اعتدال و میانه روی بهترین راه کارعمومی سازی و نهادینه سازی فرهنگ اعتدال و پرهیز ازتجمل گرایی است . برخی آموزه های اخلاقی اسلام، در تقابل مستقیم با تجمل گرایی است و تحکیم و نهادینه ساختن آن در افراد، نوعی مقابله با این دو پدیده ناپسند به شمار می رود.تقویت ارزشهایی همچون زهد، قناعت، میانه روی و مانند آن از یک سو، و ترغیب به مبارزه جدی با هواپرستی، خودنمایی، فخرفروشی و …(که از عوامل تجمل گرایی به شمار می روند) از سوی دیگر، نقش تعیین کننده ای در پیشگیری از تجمل گرایی دارد.
۶-۳ پیروی از الگوی مصرف در اسلام
برای آنکه از هر کاری نتیجه‌ای درست گرفته شود، و از آن کار پیامدهای زیانباری متوجّه شخص نشود، نخست باید با فرهنگ آن کار آشنا بود. مصرف نیز از پدیده‌هایی است که فرهنگ خاص خود را دارد، و عدم آشنایی با این فرهنگ می‌تواند به زیان و تباهی فرد و جامعه بینجامد. یکی از روش هایی که برای جلوگیری از تجمل گرایی در تعالیم اسلامی آمده است ، «الگوی صحیح مصرف» است.
الگوی مصرف در اسلام ، بسیار عالی و عادلانه ،وبراساس قوانین ارزشی و منطقی و فطری است ،لذا شناخت ارزشهای واقعی در اسلام و آشنا شدن با الگوهای مصرف از جنبه های اعتقادی،اخلاقی و معنوی و شناخت شیوه های صحیح مصرف اهمیت به سزایی درادکه با رعایت آن ها و قدرت تشخیص ضرورت ها و اولویت ها در مصارف و مخارج می توان از آثار و منافع «صرفه جویی» و قناعت سود جست. با بهره گیری از این ارزشها و آگاهی از حرمت و مفاسد تجمل گرایی، از هرگونه تجمل گرایی ، مصرف گرایی و پیروی از فرهنگ ای غیر اسلامی می توان جلوگیری کرد.
این را باید دانست که حیات و بقای انسان و توسعه و ترقی جامعه،بستگی به مصرف درست ورعایت اعتدال و بهره وری صحیح و عاقلانه و استفاده ی اصولی و منطقی از سرمایه های مادی و معنوی و انتفاع مشروع از نعمت های الهی دارد. در یک جامعه و نظام اسلامی که صاحب فرهنگ غنی،متعالی و درخشان اسلام است و در هر زمینه ای بهترین تعالیم و ارزشمندترین قوانین و کارسازترین موازین و قوی ترین مقررات ، آداب،سنن و الگوهای نیک و سعادت آفرین را دارد. شایسته نیست که از برخی جوامع غیر اسلامی که فقط به خاطر ملاحظات مادی به صرفه جویی و پرهیز از اسراف و تجمل گرایی روی آورده، عقب بماند و یا از آنها پیروی کندشایسته نیست که از برخی جوامع غیر اسلامی که فقط به خاطر ملاحظات مادی به صرفه جویی و پرهیز از اسراف و تجمل گرایی روی آورده، عقب بماند و یا از آنها پیروی کند؛ بلکه جامعه ی اسلامی باید با بهره گیری صحیح، منطقی و اصولی از تعالیم عالیه و درخشان اسلام، خود الگوی حسنه و عملی برای سایر جوامع بشری باشد.[۳۶۳]
بخشی از آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت به فرهنگ‌سازی درباره مصرف و آموزش درست مصرف کردن اختصاص یافته است؛ آیات و اخباری که در آنها به میانه‌روی در مصرف، پرهیز از اسراف و تبذیر،‌پرهیز از هدر دادن اموال، پرهیز از راکد نگه داشتن اموال و… اشاره شده است، همه در پی فرهنگ‌سازی برای مصرف‌اند. و مصرف درست، آن است که با توصیه‌های یاد شده هماهنگ باشد.
البته برای استقرار فرهنگ صحیح مصرفی، نیاز به زمان است؛ زیرا ایجاد و شکل‌گیری فرهنگ، متکی به گذشت زمان است. بنابراین بایسته است که افراد از کودکی در خانواده و محیط مدرسه، با زیانهای فرهنگ مصرفی، و سودمندی فرهنگ صرفه‌جویی، اهمیت و ارزش این حس برای بهبود وضع خود و اجتماع خود آشنا شوند. بسیاری از افراد جامعه ما به غلط می‌پندارند که همه مردمان کشورهای اروپایی و غربی، مصرف‌زده و اسرافکارند و به همین دلیل مقلّدان آنها، اسراف و مصرف‌گرایی را مسئله‌ای طبیعی می‌دانند؛ در حالی که این وظیفه آگاهان جامعه و اروپا رفته‌های مُنصف است که حداقل این گونه افراد را به فرهنگ مصرف مغرب زمین آشنا سازند، و آنان را از این نکته آگاه سازند که یکی از رازهای پیشرفت اروپا دست کم در زمینه‌های مادی و دنیایی پرهیز آنان از اسراف و مصرف زدگی بوده است[۳۶۴].
کم‌تر کسی است که به اروپا سفر کرده و در آن کشورها، علیرغم ثروت و مکنت، از بیزاری آنها نسبت به اسراف، آگاهی پیدا نکرده، و متوجه نشده است که چگونه آنها در مصرف برق، آب، غذا، سوخت و خیلی چیزهای دیگر جانب صرفه‌جویی را دارند و حتی اسراف را نوعی اهانت به خود و کشورشان می‌دانند[۳۶۵].
یک نویسنده ایرانی در این باره می‌نویسد: «شبی را در آلمان با یکی دو نفر از اعضای سمیناری که در آن شرکت داشتم میهمان یکی از نمایندگان مجلس برلن بودیم. او که شخص متنفذ و تقریباً پردرآمدی بود با کمال سادگی از ما پذیرایی کرد، و از اینکه از ما مثل پذیراییهایی که قبلاً از او در ایران شده بود پذیرایی نمی‌کرد معذرت خواست. او با سربلندی برای ما تعریف می‌کرد که اگر مردم آلمان می‌خواستند در مصرف، اسراف کنند، هرگز به جایی که امروز هستند، نمی‌رسیدند.»[۳۶۶]
۶-۴ ترویج روحیه قناعت و صرفه جویی
قناعت در لغت، به معنای راضی بودن به آن چه قسمت و روزی انسان است[۳۶۷]، یا راضی بودن به قلیل و کم.[۳۶۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...