نگاهی به پژوهشهای انجامشده درباره : رابطه ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
شکل (۲-۱۰)محرک های نوآوری (مقیمی،۱۳۴:۱۳۸۵)
۲-۲-۱۰) عوامل تسهیل کننده نوآوری خدمات
آنچه که مهم است درک اهمیت نوآوری به عنوان یک رویکرد راهبری در فعالیت های سازمانی و اجتماعی است. ولی باید توجه داشت که به سادگی در عمل اتفاق نمیافتد و توسعه نمییابد. به منظور دستیابی به محیط کاری با ارزشهای نوآوری و خلاقیت که ارزش ساز و بهره ور باشد شناسایی عواملی که نوآوری را تسهیل می کنند و یا مقاومت در برابر تغییر و نوآوری را باعث می شوند بسیار حایز اهمیت است.
از دید پارکینسون، یکی از مهمترین عوامل تسهیل کننده ی نوآوری خدمات در سازمانها ساختار متناسب با اهداف در سازمان مربوطه است. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که ساختار سازمانی در سازمان های مورد مطالعه باید از انعطاف و چابکی لازم در پذیرش تغییر و انطباق با شرایط برخوردار باشد. یکی از نویسندگان از دید تامپسون نقل می کند که سازمان سلسله مراتبی بروکراسی در مدل ماکس وبر[۲۸] قادر نیست که به نیازهای نوآوری پاسخ دهد، و به این ترتیب روند فرایند نوآوری و تغییر را دچار کندی می سازد. به نظر میرسد که مهمترین دلیل در این دیدگاه مطلق بودن ضوابط، رویه ها و ارتباطات در ساختارهای مبتنی بر نظام اداری است. تافلر[۲۹] نیز بر این اعتقاد است که منازعات ناشی از قدرت در نظام اداری تغییرات را که نیاز به تصمیم گیری های سریع دارد دچار کندی میسازد. یکی از مهمترین ابعاد ساختار سازمانی دستگاه های موفق اعلام شده دفت نیز عدم تمرکز به منظور تشویق به نوآوری و خلاقیت است.به نظر میرسد که در این مورد معرفی ساختار ارگانیک یا پویا در سازمان برای مشارکت بیشتر کارکنان انجام شده است (ایران نژاد پاریزی،۶۷:۱۳۸۶). از دیگر عوامل تسهیل کننده نوآوری خدمات ایجاد یک نظام رسمی در ارائه پاداش و تشویق به منظور تقویت نوآوری و روند آن است. معمولا سازمانهای نوآور هم به موفقیتها وهم به شکستها پاداش می دهند. همچنین اجرای دوره های آموزشی ویژه در اشاعه نوآوری موثر خواهد بود. استفاده موثراز نظام های اطلاعاتی مدیریت، و ارتقاء ظرفیتهای مدیری از طریق مبادله تجارت با سازمانهای پیشرو نیز می تواند در توسعه و گسترش فضای نوآوری و ابداع در سازمانها اثربخش باشد. بالاخره، استقرار جو سازمانی باز و آزاد در سازمان، توجه به نیازهای زندگی و آینده کارکنان، و سعی در ارضاء آنها، ارتباطات شفاف، تشکیل گروه های کاری منسجم به منظور انجام وظایف به شکل هم افزا، اطلاع رسانی اثربخش به تمام کسانی (ذینفعها) که به هر صورت از عناصر مهم در انتقال سازمان از یک دستگاه منفعل به سازمانی نوآور هستند(کارکنان، مدیریت، مشتریان/ ارباب رجوع، رقبا، پشتیبانی کنندهها، دولت و تمامی سیاست گذاران)، و در نهایت دسترسی آسان به منابع کلیدی از عمده عوامل مهم در خصوص افزایش نوآوری سازمانی هستند(شجاعی، ۱۳۹۱)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۲-۱۱) هفت بعد استراتژی نوآوری خدمات
ابعاد استراتژی نوآوری خدمات شامل (امیریان زاده،۱۳۹۱):
-
- مدیریت کردن فرایند نوآوری: ائتلاف استراتژی های سنتی و غیر سنتی سازمان مدنظر می باشد.
-
- تنظیم استراتژی: استراتژی باید حمایت گر باشد.
-
- دوراندیشی صنعت: انحرافات نوظهور مشخص شود.
-
- بینش(بصیرت) مشتری: نیازهای مشخص و نامشخص مشتری معین شود.
-
- تلفیق صلاحیت و تکنولوژی: از طریق بسط دارایی ها و نقاط اهرمی، با بهره گرفتن از تلفیق تکنولوژی و صلاحیت های لازم.
-
- آمادگی سازمانی: سازمان باید توانایی عمل کردن و آمادگی لازم را داشته باشد.
-
- نظم اجرایی: از طریق مدیریت بر فرآیندها از ابتدا تا انتها
و در نهایت از طریق تسهیل سازی ارتباطات میان ادراکات بیرونی و توانایی های درونی، نوآوری بیشتری به وجود می آورد.
۲-۲-۱۲) فرایند بکارگیری نوآوری خدمات
کوزماسکی[۳۰] فرایند بکارگیری نوآوری محصول را به پختن کیک تشبیه می کند در صورت وجود دستور پخت مناسب، انجام نوآوری چندان سخت نخواهد بود. وی بر این عقیده است عمده ترین مشکل مدیران این است که اطلاع دقیقی از دستورالعمل اجرای نوآوری و یا همان راهنمای پخت کیک نوآوری ندارند. به نظر وی، مراحل پخت این کیک شامل گام های زیر است:
۱٫کار با یک مدیر عامل (CEO) که به نوآوری اعتقاد زیادی دارد، خوش بین است و ابتکار در سازمان است آغاز کنید، سپس یک مسئول ارشد نوآوری را که توانایی هدایت، برنامه ریزی و تفکر عملیاتی در حوزه نوآوری دارد انتخاب کنید. در گام بعد، اقدام به توسعه محصول جدید(خدمات) کنید. اکنون فرایند توسعه نوآوری آماده است.
۲٫در مرحله دوم، نسبت به ایجاد تیمهای کاری اقدام کنید. در این مرحله همچنین باید نسبت به طراحی سیستم پاداش مناسب جهت تشویق این تیم ها نیز اقدام کنید. علاوه بر این، مجموعه ای ارزشها و هنجارهای عملیاتی را جهت کسب تعهد و هدایت درونی افراد وضع نمایید.
۳٫مخلوط حاضر باید به مدت پنج سال بجوشد. در این گام، میزان شور و اشتیاق تیمهای کاری جهت ادامه فرایند باید به صورت مداوم مورد سنجش قرار گیرد. در واقع بدین ترتیب می توان مخلوط حاضر را بر هم زد. در این مرحله همچنین باید دقت کافی مبذول شود تا این مخلوط خمیر کیک نوآوری نسوزد و دمای آن نیز تا حد خاصی حفظ شود. علاوه بر این، با بهره گرفتن از سیستم ارزیابی که از قبل طراحی شده است، باید اقدام به ارزیابی میزان موفقیت برنامه نوآوری کرد.
۴٫حتما قبل از اینکه اولین کیک را از روی اجاق بردارید، خمیر کیک دوم را آماده کنید.
۵٫کیک نوآوری اکنون آماده است و میتوانید آن را برای صدها هزار سهام دار، کارمند و مشتری- کلیه ذی نفعان سازمان، سرو کنید (باقری، ۱۳۹۱).
بخش سوم
ساختار سازمانی
۲-۳-۱) مقدمه
با ورود به عصر دانش، سازمانها باید منعطفتر و انطباق پذیرتر شوند تا فرصتها را در محیط پویا شکار کنند. عصری که در آن زندگی میکنیم، به تعبیری عصر سازمانها نام دارد. در این دوره پیرامون ما را سازمانهای بزرگ و کوچک احاطه کرده است. بیشترین بخش از نیازهای متفاوت ما توسط سازمانها برآورده میشوند. امروزه سازمانهای اجتماعی به عنوان یکی از متنوعترین و پیچیدهترین نظامها هستند. به خاطر این موضوع شناخت علمی این پدیده احتیاج به تجزیه و تحلیل ابعاد متفاوت ساختاری آنرا میطلبد (رحمانزاده، ۱۳۸۲،۷۷). در واقع میتوان زمانی نسبت به یک سازمان شناخت پیدا کرد که ساختار سازمانی و کارکردهای مختلف آنرا مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار دهیم. درک سنتی از ساختار سازمانی در تحقق توسعه سازمانی در مواجه با چالشها و تقاضاهای جدید شکست میخورد. درعین حال، برای شکلدهی و ترسیم شکلهای جدید ساختار که باید به خواسته های محیطهای دانشمحور پاسخ دهند به ابعاد دیگری نیاز دارند. سیر تکامل ساختاری نشان میدهد که در محیط پویا، ساختار سازمانی باید باز نه خشک، عاطفه محور نه عقلانیت محور، تعامل محور نه انسجام محور، منعطف، موقتی و اعتماد محور و نه رسمیت محور باشد (هجرتی،۱۳۹۳). اگرچه مفهوم ساختار سازمانی یک حقیقت است و بر هر کسی در سازمان اثر می گذارد و همه به نوعی با آن سروکار دارند، ولی کم و بیش مفهومی انتزاعی است، سنگ زیرین ساختار، نقشهای افراد در سازمان و الگوی روابط میان نقشها، میباشد (Stoelwinder- Abernethy, 2012 ).
۲-۳-۲) تعاریف و مفاهیم ساختار سازمانی
ساختار سازمانی، تجلی تفکر سیستمی است. سازمان مرکب از عناصر، روابط بین عناصر است و ساختار به عنوان یک کلیت است که یک واحد را تشکیل میدهد (Ahmed, 2013). به گفته بانگ (۱۹۷۹) ساختار، ترکیب اعلی از روابط بین عناصر سازمانی است که فلسفــه وجودی فعالیت سازمانی را شکل میدهد. نگاه سیستمی سازمان به ساختار نشان میدهد که ساختار مرکب از عناصر سخت از یک طرف و عناصر نرم از طرف دیگر است. در انتهای بعد سخت، عناصر ملموسی نظیر گروه ها و واحدهای سازمانی سلسله مراتبی قرار دارند. روابط بین این واحدها و گروه ها تجلی عنصر نرم در ساختار سازمان است. در انتهای بعد پیوستار نرم، قضاوت افراد سازمانی نسبت به ساختار قرار دارد. ساختار را میتوان انتظارات موجود از هر نقش و ارتباط میان آنها دانست. این نقشها اغلب بوسیله شرح پستها و شرح شغلها و اسناد مکتوب که حوزه مسؤلیت و دامنه فعالیت هر شغل را مشخص می کنند، جنبه قانونی مییابد (Robey et al,2012).
هرجا که سخن از سازمان است، ساختار در پی آن آمده است و هر جا سازماندهی است، ساختاردهی مدنظر است. گری دسلر در کتاب ” مبانی مدیریت خود” در بحث سازماندهی اینگونه بیان می کند که ” فرایند سازماندهی ، تقسیم کار ضروری است بین واحدها و مشاغل مشخص برای تحقق هدف معین وایجاد هماهنگی برای اطمینان از اینکه این واحدها و مشاغل متناسب با هم عمل می کنند” . اما هنری مینتزبرگ تقریبا همین تعریف را برای ساختار می آورد آنجا که میگوید : ” ساختار یک سازمان را میتوان مجموعه راه هایی دانست که طی آن فعالیتهای سازمان به وظیفههای شناخته شده تقسیم و میان این وظیفهها هماهنگی تآمین می شود” Farhang et al ,2012)). دکتر رضائیان در کتاب (( اصول مدیریت)) طبق گفته دانشمندی اینگونه میگوید که ” ساختار سازمانی حاصل فرایند سازماندهی است و عبارتست از : سیستم روابطی که بطور غیررسمی شکل گرفته و بطور رسمی تصویب شده است و حاکم بر فعالیتهای افرادی است که برای کسب اهداف مشترک به هم وابستهاند ” (رضاییان،۶۳،۱۳۸۳). ریچارد دفت ساختار سازمانی را در چارت سازمانی منعکس می داند چرا که در چارت سازمان مجموعه کاملی از فعالیتهای اساسی و فرایند در یک سازمان بصورت ظاهری قابل رؤیت است .
ساختار سازمانی، راه یا شیوهای است که بهوسیله آن، فعالیتهای سازمانی تقسیم، سازماندهی و هماهنگ میشوند(طهماسبی، ۱۳۸۷، ۵۷). سازمانها ساختارهایی را بهوجود میآورند؛ تا فعالیتهای عوامل انجام کار را هماهنگ کرده و اعمال اعضا را کنترل نمایند. ساختار سازمانی در نمودار سازمانی نمایان میشود. نمودار سازمانی نیز یک نماد قابل رؤیت از کل فعالیتها و فرایندهای سازمان است (اعرابی،۱۳۸۵،۱۵).
ساختار سازمانی تصریح می کند که وظایف چگونه تخصیص داده شوند، چه کسی به چه کسی گزارش بدهد و سازوکارهای هماهنگی رسمی و همچنین الگوهای تعاملی که باید رعایت شوند کدامند؟ ساختار سازمانی عبارت است از سیستم روابطی که به طور غیررسمی شکل گرفته و به طور رسمی تصویب شده و حاکم بر روابط و فعالیتهای افرادی است که برای کسب اهداف مشترک به هم وابستهاند(Kortman, 2012). ساختار سازمانی کارها را به صورت رسمی، تقسیم، گروهبندی و هماهنگ می کند(رضاییان،۳۰۲:۱۳۸۳) و مجموعه روابط مشخص میان واحدها و بخشهای مدیریت در یک سازمان و مسئولیتهای مشخص هر یک از واحدها و بخشها را نشان میدهد(Baird et al,2012) و بوسیله نمودار سازمانی نشان داده می شود. ساختار سازمانی صحیح موجب می شود تا هر فرد براساس نظر شخصی اقدام نکند بلکه در چارچوب اهداف سازمانی گام بردارد و در نهایت سبب می شود تا کارکنان با شرایط تدوین شده سازمان خود را منطبق سازند. و در نهایت سبب می شود تا کارکنان با شرایط تدوین شده سازمان خود را منطبق سازند(Hall et al, 2010). ساختار سازمانی شکل منظمی از نقشها، روشها، مکانیزم کنترل، قدرت و فرایند تصمیم گیری است. ساختار سازمانی تحت نفوذ عواملی مانند موقعیت، اندازه و عمر شرکت قرار میگیرد(رحمانزاده،۷۷:۱۳۸۲).
۲-۳-۳) ابعاد ساختار سازمانی
در تعیین ابعاد ساختاری، عوامل زیادی را شمردهاند و این عوامل با توجه به دید و نگرش اندیشمندان دارای تنوع زیادی است. شاین(۱۹۸۸،۱۹۷۱) در مطالعه ای سه بعد را به شرح زیرمعرفی نمود:
-
- بعد سلسله مراتبی: رتبه های نسبی واحدهای سازمانی را به طریقی مشابه نمودار سازمانی نشان میدهد.
– بعد کارویژهای: انواع مختلف کارهایی را نشان میدهد که در سازمان باید انجام شود.
– بعد شمولیت و مرکزیت: میزان دوری یا نزدیکی هر فردی در سازمان به هسته مرکزی سازمان را نشان میدهد.
ترکیب صحیح این ابعاد، صرفاً ساختار رسمی را نشان میدهد که عمدتاً در نمودار سازمانی متجلی می شود.
از سویی دیگر میتوان به عواملی نظیر اجزای اداری، استقلال، تمرکز، پیچیدگی، تفویض اختیار، تفکیک، رسمیت، تلفیق، حرفهای گرایی، حیطه نظارت، تخصص گرایی، استاندارد سازی و تعداد سطوح سلسله مراتب عمودی اشاره کرد که اکثر نظریه پردازان سازمانی از میان آنها روی سه بعد؛ تمرکز، رسمیت و پیچیدگی اتفاق نظر دارند. ابعاد ساختاری بیانگر ویژگیهای درونی سازمان هستند و شدت یا ضعف هر کدام از این سه بعد در شکل گیری کلی ساختار سازمانی مؤثر است (اعرابی،۱۶:۱۳۸۵). لازم به ذکر است که عوامـل فوق الذکر بطور مستقیم یا غیرمستقیم در این سه بعد مستتر هستند و عدم توافق اندیشمندان روی این عوامل از نحوه تعاریف عملیاتی آنان نشأت میگیرد(فیضی،۱۳۸۶،۵۲-۵۸).
الف) پیچیدگی
پیچیدگی درجهای از تخصصی کردن افراد برحسب متخصصین شغلی در داخل سازمان است و ممکن است بوسیلهی تعداد مکانهایی که کار در آنجا انجام می شود، تعداد مشاغلی که انجام می شود و تعداد سلسله مراتبی که وظایف مختلف را انجام می دهند، تعریف و اندازه گیری شود(Hall et al, 2010).
پیچیدگی، مشکلات کنترل و هماهنگی را افزایش میدهد و سازمان برای حفظ موقعیت خود در مقابل رقبا باید نوآوری را افزایش دهد(فیضی،۲۸:۱۳۸۶).پیچیدگی حاصل عدم اطمینان محیطی است و در فرایندی چرخشی، محیط پیچیده و متغیر موجب افزایش عدم اطمینان محیطی می شود، با افزایش پیچیدگی و تنوع در محیط، سازمان برای تطبیق با آن، در خود پیچیدگی ایجاد می کند. سازمانی که به طور همزمان دارای سطوح سلسله مراتب زیاد(تفکیک عمودی)، حیطهی نظارت گسترده(تفکیک افقی) و مکانهای جغرافیایی چندگانه باشد، بسیار پیچیده است(رابینز،۸۱:۱۳۸۹).
* تفکیک افقی: به درجهای از تفکیک بین واحدها براساس افراد، کاری که انجام میدهند و تحصیلات و آموزشی که دارند، دلالت می کند.به عبارتی این نوع تفکیک، بهمیزان تفکیک بین واحدهای سازمانی، براساس موقعیّت اعضای سازمان، ماهیّت وظایف آنها و میزان تحصیلات و آموزشهایی که فراگرفتهاند، اشاره می کند(رابینز،۸۱:۱۳۸۹). وقتی سازمان به دانش و مهارت های تخصصی زیادی نیاز دارد، پیچیدگی افزایش مییابد، ارتباطات بین افراد مشکل شده و هماهنگی مشکلتر می شود(فیضی،۲۸:۱۳۸۶). تخصصی کردن مشاغل این معضل را شدت میبخشد. افزایش هر کدام از دو نوع شناخته شده تفکیک افقی- تخصصگرایی و تقسیم سازمان به بخشهای مختلف- موجب افزایش پیچیدگی می شود(رابینز،۸۱:۱۳۸۹).
* تفکیک عمودی: به عمق ساختار دلالت دارد و افزایش این نوع تفکیک، تعداد سطوح سلسله مراتب را افزایش میدهد( الوانی،۳۱۲:۱۳۸۷). سلسله مراتب زیاد، فاصله بین مدیریت عالی با عملیات واقعی و همچنین تحریف ارتباطات را افزایش میدهد و هماهنگی بین تصمیمات پرسنل مدیریتی و نظارت بر عملیات را برای مدیریت عالی مشکل میسازد. تفکیک افقی و عمودی وابسته به هم هستند، افزایش تخصصگرایی وظایف هماهنگی را افزایش میدهد و افزایش نیاز به هماهنگی موجب تفکیک عمودی می شود(رابینز،۸۱:۱۳۸۹).در تقسیم کار عمودی، سه موضوع قابل تأمل باید مد نظر قرار گیرد:
– تعداد سطوح سازمانی مورد نیاز در سلسله مراتب سازمانی؛ به این ترتیب بر حسب تعداد سطوح سازمانی، ممکن است شکل هرم سازمانی، بهصورت “تخت”، “متوسط” یا “بلند” در بیاید؛
– حیطه نظارت؛ حیطه نظارت به تعداد کارکنانی که مستقیما به یک مدیر گزارش میدهند دلالت دارد؛
– درجه تمرکز؛ این موضوع بر جایگاه اصلی تصمیمگیری در سازمان دلالت دارد(رضاییان،۱۳۸۳،۲۹۵).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:42:00 ق.ظ ]
|