پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – ۲-۳-۳ عصر روشنگری – 9 |
کانت از این مرحله به بعد انرژی خود را صرف فلسفه ساخت، و در کلاس هایش شروع به تکمیل اندیشه هایی کرد که در ده سال بعد با انتشار آن ها عنوان بزرگترین معلم اخلاق آلمان را به دست آورد. یاخمان شاگرد وی درباره نحوه تدریس او چنین میگوید:
کانت روش ماهرانه خاصی در خصوص بیان وتعریف مفاهیم متافیزیکی داشت، که علی الظاهر عبارت بود ازانجام پژوهش ها دربرابر مستمعین، گویی خود او تازه شروع به بررسی مسئله کردهاست. در ان روش کانت با افزودن تدریجی مفاهیم تعیین کننده، بهبود گام به گام تبیین های تثبیت شده قبلی، و نهایتاً رسیدن به یک نتیجه قطعی از بررسی خویش از موضوع، که آن را از همه جهات به دقت مورد ارزیابی قرار داده بود، به مستمع سراپا گوش، هم معرفتی در خصوص مورد نظر میداد و هم درسی در باب شیوه تفکر روشمند….( همان: ۲۱)
«زندگی خصوصی کانت را غالبا از سرمزاح برخوردار از نظمی ساعت وار، باریک بینانه و مشکل پسندانه، غرق در ایده های عالی وبریده از واقعیت های علمی و خود محورانه توصیف کردهاند… این نکته درست است که زندگی کانت هرچند نه مکانیکی که لااقل بسیار منضبط بوده است. » (همان:۲۲) «کانت به گونه ای غیر عادی کوچک اندام، باریک و دارای سینه ای تنگ بود. او کم توان و… همواره نگران رژیم غذایی خود بود… کسانی که او را می شناختند وی را مردی مهربان و چون یک کودک باصفا میدانستند. نرم دل و نیکخواه و در ستایش توانایی دیگران دارای صداقتی کم مانند بود.
برای هر چیز شایسته احترام داشت و به جنبههای نیک کسان بیشتر توجه داشت تا عیب هایشان. در همه زندگانی خود آزاده زیست… در کهنسالی پس از آنکه از راه نوشته هایش پولی گرد آورده بود به خویشاوندان خود کمک بسیار می کرد.»(رهنما،۱۳۸۸: ۷-۸) کانت آخرین درس خود را در سال ۱۷۹۶ در حالی که قوای ذهنی اش دیگر یاری نمی کرد و دچار افسردگی سختی شده بود عرضه کرد و در ۱۲ فوریه ۱۸۰۴ در حالی که حتی توانایی اتمام جملات ساده را هم نداشت زندگی خود را به پایان برد.
۲-۳-۲ آثار کانت
آثار کانت را می توان در دو بخش در نظر گرفت: نوشته های پیش از سال ۱۷۸۱ یا نوشته های پیش از دوره نقادی، ازجمله :
– اندیشه هایی درباره ارزیابی صحیح نیروهای زنده(۷۴۶)
– مطالعاتی درباره گردش زمین(۱۷۵۴)
– تاریخ طبیعی عمومی و نظریه درباره آسمان ها بربنیاد اصل عای نیوتن (۱۷۵۵)
– درباره آتش(۱۷۵۵)
– …درباره اصل های تئولوژی طبیعی و اخلاق(۱۷۶۳)
-… درباره صورتها و اصل های جهان حسی و جهان اندیشیدنی(۱۷۷۰)
و آثاری که از آن سال به بعد منتشر کرد که بیشتر در بیان فلسفه نقد تحقیقی است:
– نقد خرد ناب(۱۷۸۱)
– مقدمه ای بر هر گونه متافیزیک آینده(۱۷۸۳)
– … بنیادگذاری متافیزیک اخلاق (۱۷۸۵)
– بنیادهای متافیزیک علوم طبیعی (۱۷۸۶)
– نقد خرد عملی(۱۷۸۸)
– نقد نیروی داوری(۱۷۹۰)
– دین در درون حدود خرد تنها(۱۷۹۳)
– صلح پایدار(۱۷۹۵)
« با آنکه کانت کتابهای بسیار نوشته است ولی اندیشههای بنیادی او در چهار کتاب است که از سال ۱۷۸۱ به بعد انتشار یافته اند: نقد خرد ناب، نقد خرد عملی، نقد نیروی داوری و بنیادگذاری متافیزیک اخلاق.»(نقیب زاده،۱۳۸۱: ۱۳۲)
۲-۳-۳ عصر روشنگری
برای شناخت بیشتر با ایمانوئل کانت می بایست ابتدا با زمینه تاریخی زندگی او و با افراد و نگرشهای تاثیر گذار بر افکار او آشنا شد. کانت در قرن هجدهم می زیست. قرن هجدهم را عصر روشنگری یا دوره بیداری یا عصر عقل مینامند. نهضت روشگری قرن هجدهم از انقلاب علمی و فکری قرن هفدم سر چشمه میگیرد که در آن عقاید بیکن، دکارت ، اسپینوزا و لاک و نیوتن مطرح شد. در این دوره همه چیز با محک عقل سنجیده می شد و اگر عقل از درک مسئله ای ناتوان می ماند این دلیل بر غیر منطقی بودن آن مسئله بود. از دیگر ویژگیهای این عصر اعتقاد به خداشناسی طبیعی است به این معنی که وجود خدا را بدون التزام به وحی می پذیرفتند.«پیشگامان عصر روشنگری بی اعتنایی به مسائل دینی را از نشانه های پیشرفت میدانستند و بر این باور بودند که انسان به مدد عقل و با شناخت و احاطه بر طبیعت میتواند بر غوامض عالم چیره آید و مسائل و مشکلات خویش را حل نماید و به سعادت که همانا سعادت دنیوی است نائل آید.» (ماهروزاده،۱۳۸۳ : ۵۹-۶۰)
رنه دکارت[۸](۱۵۹۶-۱۶۵۰) را می توان به نوعی بنیانگذار مکتب تعقل دانست. او در فلسفه ، بحث شناسایی را پی گرفت و به عنوان مبدأ تفکر فلسفی خویش برگزید و با توجه به تاثیری که بر فیلسوفان پس از خود گذاشت وی را پدر فلسفه جدید مینامند. وی « با شکی بنیادی خود و فلسفه را از هر گونه تبعیت وارهانید و بر آن شد تا همه آموخته ها و اندیشه هایش را از نو بیازماید، سره را از ناسره بازشناسد، و پس از دست یافتن به اندیشههای روشن و متمایز همه آن ها را به نظم در آورده ، بر بنیادی استوار پی افکند. » (نقیب زاده، ۱۳۸۱: ۱۰۱)
«نتیجه فلسفه دکارت آن شد که ذهن در مقابل ماده قرار گرفت و جهان به دو بخش تقسیم شد در یک طرف نفس و جان انسان قرار داشت که ویژگی بارز آن تعقل بود و در سوی دیگر عالم خارج از ذهن یعنی عالم ماده بود که قابل محاسبه و اندازه گیری است… و نتیجه آن بود که می توان دنیای مادی را یکسره به ریاضیدانان تحویل داد.» (ماهروزاده،۱۳۸۳ : ۹۹)
دکارت به نوعی به نوسازی فلسفه پرداخت و شک کردن که برای او به معنای خودداری از شتابزدگی در داوری و رهایی از پیشداوری بود مبنای کار او قرار گرفت. « به کار بستن نکته هایی که دکارت بر آن ها تأکید کرد و زندگانی خود را در راه به ثمر رساندن آن ها به سر آورد بازگشاینده راهی نو و پدیدآورنده دورانی نو است…و با همین تکیه بر درست اندیشیدن و بدر آمدن از پایبندی عقاید دیگران است که فلسفه بار دیگر به راه آورده شده، بر بنیادهای حقیقی خود استوار گردید.»(نقیب زاده،۱۳۸۱: ۱۰۳)
پس از دکارت، لاک[۹] (۱۷۰۴-۱۶۳۲) درباره چگونگی کسب معلومات تحقیق نمود. او از مهمترین فیلسوفانی است که نظام فلسفی وی به “اصالت تجربه” شهرت یافته است. پس از وی بار کلی[۱۰] (۱۷۵۳-۱۶۸۵) در این مسیر گام نهاد. در عصر روشنگری تلاش می شد تا با کمک عقل و استدلال، مادیگری تثبیت گردد. اما بار کلی سعی داشت تا با طرح این مطلب که اساسا ماده ای وجود ندارد، بدین استدلال پاسخ گوید. هیوم[۱۱] (۱۷۱۱-۱۷۷۶) با ارائه نظریات فلسفی خود، زمینه ساز انقلابی شد که در اواخر سده هجدهم توسط کانت به ظهور رسید.او با تأکید بر جنبه تجربی علم معتقد بود هر گونه معرفتی از تاثرات حسی نشأت میگیرد و نظریات و استنتاج های علمی نتیجه مشاهدات تجربی و محدود به محسوسات است. فلسفه هیوم سبب شد تا کانت در اصول و مبادی پذیرفته شده شک نماید و تا زمانی که حدود توانایی عقل را نسنجیده، درباره شناخت که رکن اصلی فلسفه است سخن نگوید.اما به گفته کانت این روسو بود که در قلمرو اخلاقیات کانت را از خواب جزمی بیدار کرد. (ماهروزاده،۱۳۸۳)
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 11:51:00 ق.ظ ]
|