عوامل ایجاد تمایز

۱-ذائقه ای متفاوت

۲-ظاهر کالا

۳-در دسترس بودن قطعات

۴-طراحی مهندسی

۵-پرستیژ و تشخیص

۶-قابلیت اطمینان

۷-کیفیت فوق العاده

۸-مجموعه خدمات فراگیر

۹-خط کامل محصولات

۱۰-خوشنامی و اعتبار

۱۱-ترکیبات ویژه

۱۲-توجه به شکایات

۱۳-فروشندگان حرفه ای

۱۴-رنگ های زنده وشاد

۱۵-تبلیغات خاص

۱۶-در دسترس بودن کالا

۱۷-قیمت گران

۱۸-مجوز استاندارد

۱۹-ایمنی

هزینه در استراتژی تمایز

شرکتهایی که استراتژی تمایز را دنبال می‌کنند،نمی توانند وضعیت هزینه های خود را نادیده بگیرند.زمانی که هزینه ها در مقایسه با رقبا بالاتر رود،شرکت ممکن است قادر نباشد به اندازه کافی هزینه های اضافی خود را از طریق تعیین قیمتهای بالاتر جبران نماید.‌بنابرین‏ شرکت‌ها با استراتژی تمایز می باید هزینه های خودرا در کل زنجیره ارزش کنترل و مدیریت کنند.این امر به ویژه در حوزه هایی که مستقیما به منابع ایجاد تمایز ارتباط نمی یابند،اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.تنها راه مطلوبیت یک استراتژی تمایز وجود خریدارانی است که حاضرند به خاطر منحصر بفرد بودن محصول یا خدمت، قیمتهای بالاتری را پرداخت کنندو یا آن را بر محصولات شرکت‌های دیگرترجیح دهند.

ریسکهای موجود در استراتژی تمایز

سازمان هر نوع استراتژی که انتخاب می‌کند با ریسکهایی همراه است، در انتخاب استراتژی تمایز نیز یک سری ریسک‌ها وجود دارد که ریسکهای اصلی مرتبط با استراتژی تمایز بر تفاوت بین هزینه های اضافی و قیمت بالاتر متمرکز می‌باشد:

یک ریسک این است که مشتریان به دلیل قیمت بسیار بالا از برخی ویژگی‌ها،خدمات یا تصویر منحصر به فرد آن محصول بگذرند.

ریسک دیگر آن است که مشتریان ویژگی محصول را به عنوان عامل ایجاد تمایز تلقی نکنند.برای مثال یک مشتری ممکن است تا جایی با محصول آشنا باشد که تصویر نام تجاری برای او اهمیت چندانی نداشته باشد.

استراتژیهای موفقیت آمیز تمایز

یک استراتژی وقتی موفقیت آمیز است که سه ویژگی داشته باشد:

۱-برای مشتری ارزش افزوده ایجاد کند.

۲-ارزش ادراکی ایجاد کند.

۳-تقلید از این استراتژی برای رقبا مشکل باشد.

ایجاد ارزش افزوده برای مشتری

برای بالا بردن ارزش مشتری، وجود استراتژیهای تمایز ضروری می‌باشد.میان ارزش ظاهری و ارزش واقعی تفاوت وجود دارد. گذشته از این ،غالبا ارزش ظاهری از طریق مشتری ارزش گذاری نمی شود.برای مثال مشتریان، به آرمان‌های خدمات مالی که یک جا ارائه می شود،توجه چندانی ندارند.آن ها از برتری و شایستگی می خواهند و سهولت دسترسی به آن خدمات چندان حائز اهمیت نیست. یک اصل برای استراتژی موفقیت امیز تمایز این است که به جای ایجاد وجه تمایز از دید فعالیت تجاری،وجه تمایزی از دید مشتری ایجاد کنیم.(وجه تمایز چگونه در هنگام خرید بر روی تجربه مشتری و استفاده از کالا تاثیر می‌گذارد؟آیا هزینه را کاهش می‌دهد؟عملکرد را بالا می‌برد؟روش دیگر برای ایجاد تمایز در یک محصول،کاربرد تحقیقات بازار،برای درک نیاز مشتری به طور نظام مند و ارزیابی ایده ها و فرضیه‌ها می‌باشد.(یک موضوع مهم در این شرکت‌ها وجود بخش R&D می‌باشد). یکی از وظایف تحقیقات بازار اطمینان از این موضوع می‌باشد که ارزش افزوده،افزایش قیمت موجود را تعدیل می‌کند.

ایجاد ارزش ادراکی

مشتری باید ارزش افزوده رادرک نماید،در غیر این صورت ممکن است یکی از مشکلات این باشد که اصلا ارزش افزوده به مشتری منتقل نشده یا به طور مؤثر منتقل نشده است.

مارک گذاری ارزش افزوده روشی برای کمک به ماندگاری،هدفمندی و پذیرفتن آن نام تجاری می‌باشد.مثلا”Resolotion Enhancement”،نام تجاری است که به HP،کمک کرد تا بتواند توسعه محصول را برای چاپگر لیزر جت خود شرح دهد.

پس ایجاد استراتژیهای تمایزی که تقلید از آن ها دشوار است ضروریست.یکی از راه های آن تلفیق مؤلفه‌ هم افزایی با با یک استراتژی تمایز است. همچنین زمانی که یک وجه تمایز مثل تلاش سازمان یافته کلی و گروه پیچیده ای از داراییها و مهارت‌ها با کیفیت پویایی دائم و رو به تکامل همراه شود تقلید از آن دشوار و پر هزینه خواهد بود. یک سازمان خلاق با سرمایه گذاری بالا برروی تحقیق و توسعه،نظیر سرمایه گذاری شرکت مایکرو سافت،مانع از تقلید می شود. تقلید از سوی رقبا نه تنها به توانایی بلکه به خواست و اراده نیز نیاز دارد. افزایش سرمایه گذاری و ریسک پذیری از جمله ترفندهایی است که رقبا را از تقلید مایوس می‌کند.به طور مثال اگر وجه تمایزهای متعددی وجود داشته باشد و از میان آن ها تقلید انتخاب شود می توان گفت که پر هزینه ترین وجه تمایز خواهد بود.

دو نگرش در ارتباط با تمایز

بسیاری از نگرش‌ها یا گرایش‌های استراتژیک می‌تواند منجر به استراتژیهای متمایز پایداری از قبیل کاربرد سیستم های اطلاعاتی استراتژیک،تفکر جهانی ،نو آوری،مشتری مداری یا کاربرد سیستم های توزیع منحصر بفرد شود.

اکثر استراتژیهای موفق در این زمینه ،کل سازمان را در بر خواهند گرفت.انتخاب کیفیت و ایجاد نامهای تجاری شناخته شده به طور کامل در اینجا مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

هر کدام ار آن ها به نوبه خود حایز اهمیت هستند ‌به این ترتیب که بسیاری از شرکت‌های شناخته شده و موفق یک نگرش یا هر دو نگرش را به کار می‌برند علاوه براین بحث ‌در مورد هرکدام از این نگرش‌ها باعث پیدایش مسائل متعددی در خصوص استراتژیهای تمایز می شود.

انتخاب کیفیت

نخستین الگوی استراتژی تمایز،راهبرد کیفیت است که در آن یک کسب و کار ،محصول یا خدمتی را ارائه می‌دهد که نسبت به محصول یا خدمتی که رقبا ارائه می‌دهند برتر است و اینطور استنباط می شود که آن محصول یا خدمت را بهتر از رقبایش عرضه می‌کند.کسب شهرت در کیفیت به عنوان یک مزیت رقابتی پایدار (SCA) می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...