با توجه به تفصیل وتعریف های فوق به نظر می رسد تعریف ذیل در مورد آزادی از جامعیت بیشتری برخوردار باشد: آزادی عبارت است حق طبیعی ای که همه ی افراد آدمی به مقتضیات انسان بودن خود، بطور یکسانی از آن برخوردارند و به موجب آن در انجام و ترک هر عملی، تا جایی که باعث نقض حقوق طبیعی دیگران و اصول ارزشی مورد احترام جامعه نشود مجازند(افضل، ۱۳۷۸).
چون آزادی بیان خود بخشی از مطلق آزادی است، می توان همین تعریف را با اندک تغییری در مورد آن نیز بکار برد : آزادی بیان حق طبیعی ای است که همه ی افراد آدمی به مقتضی انسان بود خود، بطور یکسانی، از آن برخوردارند و به موجب آن در بیان اندیشه ، فکر، و… خود، تا جایی که باعث نقض حقوق طبیعی دیگران و اصول ارزشی مورد احترام جامع نشوند، مجازند(افضلی، ۱۳۷۸).
آزادی بیان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اگر چه اصل خاصی به طور صریح، به آزادی بیان توجه نشده است ولکن به طور ضمنی در سه اصل(۲۴، ۲۶و۲۷) شرایط کلی و ویژگی های آن توضیح داده شده است.
در اصل ۲۴ راجع به مطبوعات آمده است: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد، تفصیل آن را قانون معین می کند.
۲-۹-۲: حق برخورداری از صلح
آموزش حقوق شهروندی برای صلح:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الف- صلح
به طور کلی دو برداشت از مفهوم صلح وجود دارد: مفهوم صلح منفی که صلح را به حد یک وضعیت فقدان جنگ پایین می آورد و مفهوم صلح مثبت، این مفهوم را می رساند که علاوه بر فقدان جنگ، دارای عوامل و ضمانت هایی است که آن را سازنده، عدالتمند و دموکراتیک می گرداند. در وضعیت دوم، صلح یک پدیده ی ایستا نیست، بلکه یک هدف پویای جوامع ملی و بین المللی است(شایگان، ۱۳۸۷).
مک لیش[۴۰] یکی از نویسندگان اساسنامه ی یونسکو معتقد است: صلح مورد نظر اساسنامه ی یونسکو یک جریان است و مجموعه ی شرایط است، نه یک هدف ساکن که گه گاه بدست می آید و از دست می رود. صلح وضعیتی است ناشی ناشی از اعتماد متقابل، هماهنگی در مقصود و همکاری در اقداماتی که در پرتو ان زن و مرد از یک زندگی رضایت بخش برخوردارند و به یمن آن از طریق برقراری هدفمند و پویای نظم انسانی و اجتماعی میان مردم جهان، از وقوع جنگ پیش گیری می شود و همچنین گرایش به جنگ از طریق دستیابی به رشد معنوی و انسانی خنثی می شود(یونسکو، ۱۳۸۷).
عملیات حفظ صلح هم یکی از ابزار های مهم سازمان ملل برای حفظ صلح و امنیت بین المللی است. که در زمینه ی آموزش حقوق بشر برای عموم مردم ، گروه ها و موسسات مختلف دولتی و غیر دولتی در غالب برنامه هایی با مقیاس وسیع یا محدود پرداخته است. حتی در مواردی جهت بهبود عملکرد نیروهای حافظ صلح به ارائه آموزش حقوق بشر برای کارکنان و نیروی خویش پرداخته است(احمدی،۱۳۸۶).
ب- فرهنگ صلح
ایده ی فرهنگ صلح برای اولین بار در یونسکو در سال۱۹۸۹ در کنگره ی بین المللی «صلح در اذهان انسان ها» در ساحل عاج مطرح شد(یونسکو،۱۹۶۶). جان گالتونگ[۴۱] اندیشمند مطالعات صلح می گوید: امتحان اعتبار فرهنگ گفت و شنود و فرهنگ مفاهمه است( مصفا، ۱۳۸۴).
فرهنگ صلح در پی تحقق بخشیدن به امور زیر است:
دگرگونی و جایگزینی ارزش ها ، طرز تلقی ها و رفتار های موجود با گرایش ها و رفتار های مروج صلح و نفی خشونت.
توانمند سازی مردم در همه ی سطوح با مهارت های گفتگو، میانجیگری، مدارا و همدلی.
از میان برداشتن ساختار های سلطه جو و استثمارگر از طریق مشارکت دموکراتیک و توانمند سازی مردم برای ایفای نقش فعال در فرایند توسعه.
توانمند سازی اقتصادی و سیاسی زنان و فراهم کردن فرصت ها و زمینه های حضور برابر با مردان در همه ی سطوح تصمیم گیری.
حمایت از جریان آزاد اطلاع رسانی و گسترش پاسخ گویی و شفافیت در حاکمیت و تصمیم گیری اجتماعی و اقتصادی.
پیشبرد تفاهم، دگر پذیری و همبستگی در بین همه ملت ها و احترام به تنوع فرهنگی جوامع.
به منظور اشاعه فرهنگ صلح باید از همه ی ساز و کارهای موجود به ویژه آموزش استفاده نمود. ایجاد فرهنگ صلح مستلزم اقدامات جامع آموزشی، اجتماعی و مدنی برای مردم در هر سنی است. یونسکو نیز با الهام از اساسنامه خود ایده ی فکر صلح را ترویج می کند و به دستیابی به آن هدف راهبرد میان مدت خویش برای سالهای(۲۰۰۱- ۱۹۹۶) از طریق همه ی زمینه های فعالیت خود قرار داد. در این راهبرد، فرهنگ صلح شامل ارزش ها، طرز تلقی ها و رفتار هایی است که گویا و الهام بخش اعمال افراد در مشارکت متقابل اجتماعی مبتنی بر اصول آزادی، عدالت و دموکراسی، رعایت حقوق همه، دگرپذیری و همبستگی، نفی خشونت، تلاش برای پیشگیری از جنگ و حل مشکلات از طریق گفتگو و مذاکره و مشارکت کامل انسان ها در فرایند توسعه جوامع است(یونسکو، ۱۳۷۸).
یونسکو در این برنامه، راهبرد های مشارکت در ایجاد فرهنگ صلح را به شرح زیر بیان کرده است:
تشویق آموزش صلح، حقوق بشر، دموکراسی، دگرپذیری و تفاهم بین المللی؛
ترویج حقوق بشر و مبارزه با تبعیض؛
حمایت از تحکیم روند های دموکراتیک؛
تشویق کثرت گرایی فرهنگی و گفت و گوی بین فرهنگ ها ؛
مشارکت در پیشگیری از مناقشات و تحکیم صلح پس از درگیری(یونسکو، ۱۳۷۸).
ج) آموزش صلح
آموزش صلح یک جنبش گسترده ی جهانی، رشته ای متفاوت و دائما در حال تغییر است. آموزش صلح با نام ها و رویکرد های مختلفی تدریس می شود، مانند حل تعارض، آموزش چند فرهنگی، آموزش توسعه، مطالعات نظم جهانی و اخیرا آموزش محیط زیست. هر یک از این رویکرد ها، گروه ویژه ای از مشکلات را که به بی عدالتی ها، تعارضات و جنگ ها منجر شده است مخاطب قرار می دهد. اما آنچه در همه ی این رویکرد ها مشترک است، خاصیت پیشگرانه این آموزش ها می باشد(رردون، ۱۹۷۷). همچنین به طور کلی همه ی آموزش های صلح باید دارای ویژگی های زیر باشند؛
آموزش ها باید حساس به هنجارها و فرهنگ های سنتی باشند؛
استفاده از تکنولوژی برای ایجاد هماهنگی برنامه های آموزشی برای صلح با ارزش ها و سنت ها و فرهنگ های جوامع؛
گسترش مفهوم دانشجویان بالقوه برای شامل ساختن تمام افراد برای فعال شدن؛
استفاده ازمنابع آموزشی مقتضی محلی و روش های تنوع و بهبود فرایند انتقال و پایدار صلح؛
ادغام مفاهیم محیط زیستی و امنیت انسانی و ایجاد صلح ساختاری و حل تعارضات و آشنایی با مهارتها؛
آموزش ارتباطات غیر خشونت بار؛
ظرفیت سازی نهادهای ارتباطی با آموزش های تخصصی برای تقویت فرهنگ صلح (مصفا، ۱۳۸۴).
د) نقش آموزش حقوق شهروندی در تقویت آموزش صلح
گسترده ترین رویکرد به اجرا گذاشته شده آموزش صلح، حل تعارض می باشد. این رویکرد بر فرایند ها و شیوه هایی برای حل تعارضات بین فردی و گروه های کوچک تاکید دارند. اغلب معلمان این فنون به آموزش غلبه بر مسائل و مشکلات مربوط به نظم کلاس های درس، زد و خورد های هنگام مسابقات و برخی از انواع جدی تر خشونت که در نظام های آموزشی دیده می شوند می پردازند و می کوشند تا ارزش حل اختلافات از طریق مسالمت آمیز را نشان دهند. در این رویکرد مهارت هایی آموزش داده می شود که طرفین دعوا را در یافتن را حل مورد قبول برای هر کدام توانا می سازد. این آموزش بیشتر جنبه ی واقعی و عملی دارد تا جنبه ی هنجاری و ارزشی. آموزش حل تعارضات نتایج مثبتی را در مدارس به همراه داشته است. با وجود این اصول، حقوق بشر به عنوان معیاری برای عدالت و انصاف می تواند این رویکرد را کاملتر و بیشتر قابل درک سازد(رردون، ۱۹۹۷).
۲-۹-۳: حق برخورداری از امنیت
مفهوم و معنای امنیت انسانی
قبل از تبیین مفهوم و معنای امنیت انسانی لازم است بدانیم به طورکلی، امنیت در عرصه بین المللی اشاره به وضعیت و کیفیتی دارد که در آن دولت یا افراد احساس ایمنی در مقابل تهدید، آسیب، مداخله یا هر اقدامی مغایر با آزادییشان دارند. امنیت می‌تواند دارای سطوح مختلفی نظیر امنیت ملی، امنیت جهانی یا اجتماعی باشد.
به این ترتیب امنیت انسانی به امنیتی اطلاق می‌گردد که افراد انسانی را در مرکز گفتگوها یا مباحث امنیتی قرار می‌دهد. در گزارش سال ۱۹۹۳ برنامه توسعه سازمان ملل متحد نیز بر این امر تاکید شده که هر فرد باید در مرکز و بطن امور بین المللی قرارگیرد. در گزارش‌های بعدی برنامه توسعه ملل متحد تلاش شده تا با ارائه معیارهای مشخص، مفهومی شفاف و عینی از این اصطلاح ارائه گردد، از این رو ضمن انتقاد مجدد از پیشینه استفاده انحصاری از این واژه در امور نظامی، به هفت مؤلفه‌ای که از این اصطلاح استنباط می‌شود اشاره گردید که عبارتند از؛ امنیت اقتصادی (رهایی از فقر)؛ امنیت غذایی(دسترسی به غذا)؛ امنیت بهداشتی(دسترسی به مراقبت بهداشتی و حمایت از بیماران)؛ امنیت زیست محیطی(حمایت در برابر آلودگی‌ها)؛ امنیت شخصی(حمایت فیزیکی در برابر شکنجه، جنگ، حملات جنایی)؛ امنیت اجتماعی(حفظ فرهنگ‌های سنتی)؛ امنیت سیاسی(آزادی‌های سیاسی). کمیسیون سازمان ملل درباره امنیت انسانی در گزارش سال ۲۰۰۳ نیز تعریف امنیت انسانی به عنوان حمایت واقعی و محوری از تمام افراد بشر به گونه‌ای که منجر به دستیابی و بهره‌مندی کامل از آزادی‌های بشری گردد ر ا مورد تصدیق قرار داده است.
بر این اساس می‌توان گفت امنیت انسانی در واقع همان اطمینان خاطر و احساس ایمنی است که افراد انسانی نسبت به حفظ جان، حیثیت، حقوق مادی و معنوی و تعلقات دنیوی و بهره‌مندی از حقوق و آزادی‌های اساسی شان دارند.
امنیت عبارت است از اطمینان خاطری که بر اساس آن افراد در جامعه ای که در آن زندگی می کنند، نسبت به حفظ جان ، حیثیت و حقوق مادی و معنوی خود بیم و هراسی نداشته باشند، این تامین مستلزم دو تضمین اساسی است. امنیت یکی از دو نعمت شناخته شده بشری است که انسان با داشتن آن می تواند زندگی کند. امنیت بدان معنی است که فرد بدون ترس و واهمه بتواند استعداد های خدادادی خویش را بکار بیندازد.
به این ترتیب که امنیت برای افراد و دولت ایجاد تکلیف می کند. بدین معنا که افراد مکلفند حقوق مادی و معنوی یکدیگر را مورد احترام قرار دهند و رعایت نمایند، دولت نیز مکلف است اولا با وضع قانون و تاسیس تشکیلات اداری و قضایی برای مردم ایجاد امنیت کند، تا با اطمینان خاطر به زندگی خود ادامه دهند. ثانیا خود نیز متابعت از قانون، حقوق و آزادی های افراد را محترم شمارد و خود سرانه به آن تعرض نکند.
مفهوم امنیت به عنوان شرط بنیادین حیات انسانی در همه جای دنیا قابل ذکر است. همچنان که در اعلامیه جهانی حقوق شهروند، میثاق بین المللی حقوق مدنی سیاسی، کنواسیون اروپایی حقوق بشر و دیگر منابع مورد تاکید قرار گرفته است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تامین حقوق همه جانبه افراد اعم از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه افراد را از وظایف کلی دولت بر شمرده است.
بر اساس ماده ۲۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر هر کس به عنوان عضو حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله ی مساعی ملی و همکاری بین المللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد( هاشمی، ۱۳۸۴).
امنیت انسانی و جمهوری اسلامی ایران وقتی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و حتی سایر قوانین اساسی مربوط به قبل از انقلاب بنگریم به طور خاص با اصطلاح امنیت انسانی مواجه نمی‌شویم. این امر با توجه به جدید بودن استفاده از اصطلاح امنیت انسانی به ویژه در رویکرد جدیدآن که به سال۱۹۹۳ بر می‌گردد، نامتعارف نیست. اما با وجود این، ابعاد مختلف مربوط به امنیت انسانی را می‌توان از برخی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران استخراج نمود. از جمله این اصول می‌توان به اصل بیست و دوم قانون اساسی اشاره کرد که در آن آمده؛ حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز نماید و همچنین اصل بیست و نهم که در آن برخورداری از خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی را به عنوان حق همگانی به رسمیت شناخته (حمایت از امنیت بهداشتی) و اصل سی و هشتم که شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع را ممنوع دانسته(حمایت از امنیت شخصی) و اصل پنجاهم قانون اساسی که حفاظت از محیط زیست را وظیفه عمومی تلقی نموده و فعالیت‌هایی را که منجر به آلودگی یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا نماید را ممنوع شمرده(امنیت زیست محیطی) است.
علاوه بر این از سایر اصول قانون اساسی نظیر اصل بیست و سوم قانون اساسی که ممنوعیت تفتیش عقاید را بیان کرده و اصل بیست و چهارم که نشریات و مطبوعات را در بیان مطالب آزاد دانسته یا اصل بیست و ششم که آزادی احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده را به رسمیت شناخته و… می‌توان سایر شاخصه‌های مربوط به امنیت انسانی را استنباط نمود. چنین شاخصه‌هایی را حتی در قوانین عادی نیز می‌توان پیدا نمود، نظیر ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی که مجازات مستخدمین و مامورین قضایی یا غیر قضایی دولتی که متهمی را با اذیت و آزار بدنی مجبور به اقرار نمایند بیان کرده است. حتی در قانون اساسی مشروطیت نیز در اصل ۹ متمم آمده؛ افراد مردم از حیث جان و مال و مسکن و شرف محفوظ و مصون از هر تعرضی هستند و اصل۱۳ آن نیز حمایت از حریم خصوصی افراد را تضمین می‌نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...