۱- دیدگاه شیخ طوسی: کسی که نبش قبر کند و کفن مرده، بدزدد مانند سارق واجب است که قطع عضو شود و اگر نبش کرد و چیزی نبرد شدیداً مجازات می‌شود و اگر چند بار این کار را کرد و از دستور قانون فرار کرد
امام می‌تواند او را بکشد[۱۵۳].
۲- دیدگاه شهیدین: ایشان معتقدند که نباش قبر چه چیزی ببرد یا نبرد باید تعزیر شود چون مرتکب فعل حرام شده است[۱۵۴].
۳- امام خمینی (ره): دزد اگر نبش قبر کرد و از کفن دزدید عضوش قطع می شود البته اگر به حد نصاب برسد و اگر چیزی ندزدید باید تعزیر شود[۱۵۵].
۴- آیه الله خویی: ایشان قائلند که اگر نباش چیزی ندزدید باید تعزیر شود.
به نظر می‌رسد فقهای عظام برای جرم نبش قبر حبس را مجاز نمی‌دانند ولی در چند روایت کیفر نباش را حبس مشخص کرده‌اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵- موصلی: حکم قطع برای خیانتکار نباش، غارتگر، و رباینده نیست.
۶- ابوحنیفه گفته است: حکم قطع بر او (نباش قبر) نیست و سفیان سوری هم همین را گفته است.
۷- ابن رشد: اختلاف ایشان است درباره قبر که آیا حرز است یا نبش کننده آن قطع ید شود و یا حرز نیست؟ مالک شافعی احمد و جماعتی گفته‌اند: قبر حرز است و باید دست نباش بریده شود و عمربن عبدالعزیز هم این قول را گفته است[۱۵۶].
آراء دیگر مذاهب در خصوص حبس نباش
مذهب مالکی: دزد برای بار اول دست راستش بریده شود، بار دوم پای چپ، بار سوم دست چپ، بار چهارم پای راست، بار پنجم زده و زندانی می‌شود.
مذهب حنفی: دزد برای بار اول دست راستش بریده می‌شود بار دوم پای چپ و پس از آن اگر دزدی کرد عضوی بریده نمی‌شود بلکه ضامن شیء دزدی شده است، تعزیر و حبس می‌شود تا توبه کند.
مذهب حنبلی: از احمدبن حنبل نقل شده است که بار سوم دست چپش و بار چهارم پای راستش بریده می‌شود و بار پنجم تعزیر شده و به حبس می‌افتد[۱۵۷].
مذهب شافعی: اگر بار پنجم دزدی کرد تعزیر و حبس می‌شود.

گفتار سوم: حبس تارک نفقه

درباره حبس زوج و ولی برای ترک نفقه، روایتی از طریق شیعه و سنی وارد شده است از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: ان امراه استعدت علیاً علیه السلام علی زوجها فامر علی علیه السلام بحبسه و ذلک الزوج لا ینفق علیها اضراراً بها فقال الزوج: إحبسها معی فقال امام علی (ع) ذلک لک، انطلقی معه.
زنی از امام علی علیه السلام، علیه شوهرش دادخواهی نمود، امام علی (ع) دستور داد وی را زندانی کنند. این زوج نفقه زوجه اش را نمی داد تا به وی زیان رساند. زوج به امام علی (ع) گفت: زنم را با من حبس کن.
امام علی (ع) فرمود: این حق توست (و خطاب به زن گفت:) همراه او برو.[۱۵۸]
در همین زمینه روایت دیگری از طریق شیعه وارد شده است: ان امرأه استعدت امام علی علیه السلام زوجها انه لا ینفق علیها و کان زوجها معسرا فابی امام علی (ع) ان یحبسه فقال ان مع العسر یسراً.
زنی ازامام علی (ع) دادخواست که شوهرش نفقه او را نمی دهد و شوهرش نادار بود امام علی (ع) از حبس کردن او خودداری نمود، فرمود: به درستی که با هر دشواری آسانی هست.
درباره حبس زوج موسر (ثروتمند)، شیخ طوسی در مبسوط و خلاف[۱۵۹]، محقق در شرایع الاسلام[۱۶۰] و علامه در تحریر الاحکام فتوی داده اند. از معاصران کسی به حبس فتوا نداده است، برخی گفته اند حاکم وی را به یکی از دوکار انفاق یا طلاق ملزم می سازد و اگر انجام نداد حاکم از طرف وی طلاق می دهد. رای بسیاری از اهل سنت نیز در این مورد حبس می باشد.

گفتار چهارم: حبس مدیون ممتنع از ادای دین:

از شیعه و سنی روایاتی نقل شده است که دلالت دارد بر حبس کسی که از ادای دین خودداری می‌کند. از جمله روایتی از امام صادق (ع) که فرمود:
کان المؤمنین صلوات الله علیه یحبس الرجل اذا التوی علی غرمائه، ثم یامر فیقسم ماله بینهم بالحصص، فان أبی، باعه فیقسم یعنی ماله[۱۶۱].
امیرالمؤمنین (ع) فردی را که از ادای دین خود، به طلبکار سرباز می‌زد، به حبس می‌انداختن. سپس دستور می‌داد که مال خود را به نسبت طلب بین آنان تقسیم نماید و اگر خودداری می‌کرد، آنرا می‌فروخت و بین آنان تقسیم می‌کرد.
مجلسی اول می‌گوید: مقصود از حبس، به زندان انداختن او یا منع وی، از تصرف در مالش می‌باشد که ظاهر تر همین است.
محدث بحرانی می‌گوید: مقصود از خودداری این است که در ادای دین مماطله و تاخیر نماید.
مرحوم صاحب جواهر می‌گوید: شاید مقصود از حبس، منع از تصرف باشد.
فقهای امامیه اعم از قدما، متاخران و معاصرین در مورد چنین شخصی فتوای به حبس داده‌اند[۱۶۲]. اما حبس را مشروط به خواست صاحب حق، یعنی طلبکار می‌دانند چنانکه ابن حمزه و دیگران به این امر تصریح نموده‌اند[۱۶۳].
از میان فقهای معاصر امام خمینی (ره) و آیه الله خوئی[۱۶۴] نیز همین نظر را دارند.
نظر امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله: اگر کسی که اقرار به بدهی کرده، مالی برای پرداخت آن داشته باشد، به ادای دین الزام می‌شود و اگر امتناع نمود، حاکم وی را مجبور می‌سازد و اگر باز هم مسامحه و مماطله نمود و برخودداری از پرداخت دین اصرار ورزید، در این صورت می‌توان وی را بر حسب مراتب امر به معروف و نهی از منکر با توبیخ و سرزنش مجازات نمود و چنین مجازاتی برای بقیه مردم نیز جایز است، اگر باز هم مسامحه و مماطله نمود، حاکم وی را حبس می‌کند تا از عهده دینی که بر ذمه دارد برآید.
در میان اهل سنت نظر مالک[۱۶۵] و ابوحنیفه[۱۶۶] حبس کردن می‌باشد.
ابن قدامه می‌گوید: اگر کسی که توانایی دارد، از پرداخت دین خود امتناع کند، طلبکار او می‌تواند با او همراه شود، از او مطالبه کند و کلمات درشت و شدید به او بگوید؛ مثلاً او را ای ظالم! ای متجاوز! و امثال آن خطاب کند؛ چرا که رسول اکرم (ص) فرمود: «لی الواجد یحل عرضه و عقوبته» یعنی مسامحه و مماطله کسی که قادر به پرداخت بدهی خود است آبرو و مجازات او را حلال می‌کند. مجازات او عبارت است از: حبس او و بردن آبروی او: به عبارت دیگر می‌توان به درشتی با او سخن گفت.پیامبر اکرم (ص) فرمود: «مطل الغنی ظلم» کوتاهی دارا در پرداخت بدهی، ظلم است و نیز فرمود: «إنّ لصاحب مقالاً» فردی که حق دارد و حق او تضییع شده است، حق سخن گفتن و اعتراض ندارد.

فصل دوم: مصادیق زندان در جرایم مرتبط با دین و امنیت

در این قسمت ما به مصادیقی از زندان می پردازیم که با دین و امنیت در ارتباط می باشند.

مبحث اول: زندان در جرائم مرتبط با دین

جرائمی که در خصوص دین و اعتقاد مسلمانان رخ می دهد نسبت به اعمال مجازات توجه خاصی به آنها شده است زیرا پایه و اساس اسلام، حفظ و صیانت از اعتقادات شرعی می باشد که در این راستا باید دقت نظر فراوانی صورت بگیرد.

گفتار اول: حبس مرتد

مردی که مرتد باشد با استناد به روایتی که در کتاب اصول کافی دکر شده است کشته می شود ( ولی زن مرتد به حبس ابد محکوم می شود )
۱- علی ابن ابراهیم عن ابیه عن ابن محبوب عن غیر واحد من اصحابنا عن ابی جعفر و ابی عبالله فی المرتد یستتا-فان تاب والاقتل والمراه اذا ارتدت عن الاسلام استتیب فان تابت والاخدت فی السجن و ضیق علیها فی حبسها. [۱۶۷] از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام روایت شده است از مرتد خواسته می شود توبه کند اگر توبه کرد رها می شود وگرنه او را می کشند و اگر زن از اسلام برگشت از وی می خواهند که توبه کند اگر توبه کرد و بازگشت رها می شود وگرنه به زندان ابد با اعمال شاقه می افتد.
۲-الحسین بن سعید قال : قرات بخط رجل الی ابی الحن الرضاع: رجل ولد عن الاسلام ثم کفر واشرک و خرج عن الاسلام هل یستتاب او یقتل و لا یستتاب ؟ فکتب : یقتل.
حسین بن سعید گفت :خواندم نامه شخصی را که به امام رضا نوشته بود، مردی مسلمان به دنیا آمده آنگاه کفر و شرک ورزیده و ار اسلام خارج شده است آیا از او خواسته می شود توبه کند یا کشته شود و از او درخواست توبه نمی شود؟ امام رضا نوشت کشته می شود.
حکم زن مرتد
علی بن ابراهیم عن ابید عن اصحابنا عن حمار عن ابی عبدالله علیه السلم قال لا یغلد فی السجن الا ثلاثه: الذی یمثل والمراه ترتد عن الاسلام والسارق بعد القطع یدوالرجل [۱۶۸]
امام صادق علیه السلام می فرماید : زندان ابد برای ۳ نفر می باشد کسی که مثله کند ، زنی که از اسلام بر گردد و دزدی که پس از قطع دست و پایش به دزدی دست بزند.
ارتداد ۲ قسم است:
مرتد فطری :کسی است که از پدر و مادر یا یکی از آنها مسلمان باشد، به دنیا آمده باشد و پس از بلوغ ، از اسلام برگردد که اگر مرد باشد توبه کرده والا کشته می شود ولی اگر زن باشد اگر بعد از توبه خواستن توبه نکند حبس ابد می شود .
مرتد ملی: کسی است که پدر و مادر یا یکی از آنها مسلمان نباشد و بعد از بلوغ از اسلام برگردد در این صورت اگر مرد هم باشد زندانی می شود البته بعد از اینکه به او مهلت می دهند که توبه کند و اگر توبه نکرد حبس می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...