کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



خدمات بدون فروشنده. در این فروشگاه ها مشتری می تواند محصولاتی که قیمت کمتری دارند انتخاب کند، با برداشتن محصول از قفسه و مراجعه به صندوق محصولاتی با قیمت پایین تر خریداری می کند( در پول خود صرفه جویی می کند، زیرا برخی از خدمات مربوط به خرید را خودش انجام می دهد)
گزینش به وسیله خریدار. مشتری با ورود به فروشگاه کالاهای مورد نظر خود را انتخاب می کند (ولی در این فروشگاه ها می تواند از کارکنان فروشگاه بخواهد به او کمک کنند و سپس با مراجعه به صندوقدار پول کالا را پرداخت می نماید).
خدمات محدود. خرده فروشی ها انواع بیشتری از کالا ارائه می کنند و مشتری نیاز به کمک و اطلاعات بیشتری دارد. در این فروشگاه ها نیروهایی گمارده شده اند تا خدماتی را به مشتریان ارائه نمایند (مانند خدماتی در زمینه دادن اعتبار، فروش نسیه و امکان برگشت دادن محصولات خریداری شده).
خدمات کامل. فروشندگان مستقر در فروشگاه این آمادگی را دارند که هر نوع محصولی را به خریدار ارائه نمایند، در صورت لزوم تفاوت بین محصولات را بیان نمایند و در امر گزینش به او کمک کنند. وجود این نیروها هزینه زیادی دارد و نیز در این فروشگاه ها کالاهای گران قیمت و اقلامی عرضه می شود که مشتری کمتری دارد و در نتیجه قیمت این اقلام (به سبب هزینه های ناشی از ارائه خدمات بیشتر) بیشتر است.
در فروشگاه های زنجیره ای به علت تنوع بالای محصولات و وسعت زیاد فروشگاه مشتریان با طیف وسیعی از کالاها و خدمات مواجه هستند. به گونه ای که می تواند در دسته بندی فوق سطح خدمات کامل را برای این فروشگاه ها در نظر گرفت. بنابراین کارکنان و فروشندگان این فروشگاه ها باید دارای ویژگی های متمایزی نسبت به دیگر خرده فروشی ها داشته باشند. داشتن اطلاعات کامل در مورد محصولات و کالاهای تحت مدیریت هر کارمند توسط خود او به گونه ای که بتواند به صورت تخصصی به مشتریان مشاوره بدهد؛ برخورد مناسب با مشتریان و داشتن ظاهری آراسته و حتی متمایز که به راحتی بتوانند توسط مشتریان تشخیص داده شوند؛ دسترسی آسان به کارکنان فروشگاه می توانند از ویژگی های کارکنان فروشگاه های با خدمات کامل باشد (جینفنگ و ژیلانگ[۱۲۵]، ۲۰۰۹، ص ۴۸۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۱۰ امکانات فیزیکی
امکانات فیزیکی نه تنها یک نشانه برای کیفیت خدمات مورد انتظار است، بلکه ارزیابی های مشتریان را از دیگر عوامل غیر قابل لمس که تعیین کننده کیفیت ادراک شده از خدمات است (یعنی: قابل اعتماد، پاسخ دهی، اطمینان و همدلی) تحت تأثیر قرار می دهد (ریمِر و کُهن[۱۲۶]،۲۰۰۵، ص۷۸۸). فروشگاه هایی که امکانات فیزیکی خوبی ارائه می دهند بهتر می توانند درک مطلوبی برای مشتری ایجاد نمایند. امکانات فیزیکی اشاره دارد به: فراهم کردن زیربناهایی در داخل فروشگاه که راحتی خرید را ارتقاء بخشند (نوین و هوستن،۱۹۸۰).
مثال های دیگری از چنین تسهیلاتی عبارتند از محل هایی برای رفع خستگی، محل هایی برای نگهداری کودکان، سرویس های بهداشتی تمیز، محل هایی برای انجام کارهای مربوط به اطفال، وجود پله های برقی وآسانسور برای استفاده افراد سالمند و معلول، آرایشگاه و محل صرف غذا، و حتی فواره آب. امکانات فیزیکی از طریق کاهش خستگی و رنجش تردد در فروشگاه، لذت مشتریان برای بودن در فروشگاه را افزایش می دهند و به طور غیر مستقیم زمان بازدید آنها از فروشگاه را طولانی تر می کند (تانگ و تان،۲۰۰۳،ص۱۹۶).
۲-۲-۱۱ قیمت ادراک شده از فروشگاه
سیاست قیمت گذاری برای یک خرده فروشی، عاملی حیاتی برای تعیین جایگاه او است. هرگونه تصمیم در این خصوص با توجه به بازار هدف، ترکیب کالاها و خدمات و وضعیت رقابت گرفته می شود. تمام خرده فروشان درپی درصد سود و حجم فروش بالا هستند، اما به ندرت این دو ویژگی با هم به دست می آیند. اکثر خرده فروشان مانند فروشگاه های کالاهای اختصاصی یا به دنبال درصد سود بالا و حجم فروش کم هستند یا مانند تجار عمده فروش و فروشگاه های تخفیف دار، سیاست حجم فروش بالا در اثر اعمال درصد سود نسبتاً کم را دنبال می کنند (کاتلر،۲۰۰۸، ص۵۵۸)
تصویر قیمتی خرده فروشی می تواند تحت تأثیر ویژگی هایی مانند میانگین سطح قیمت ها، میزان نوسان‌هایی که در قیمت ها رخ می دهد، تکرار و میزان ترفیعات قرار گیرد (آیلاوادی و کلر، ۲۰۰۴). مشتریان ممکن است که از دلایل غیر قیمتی مرتبط مانند خدماتی که ارائه می شود و سطح کیفیت برای شکل دادن ادراکات قیمتی خود استفاده می کنند. چنین مشتریانی نمی توانند درک درست و معتبری از قیمت های واقعی در یک فروشگاه داشته باشند. مشتریان می توانند برخی ادراکات قیمتی عادی را از محصولات فروشگاه در ذهن خود شکل دهند، و می توانند بالا بودن قیمت ها را با عوامل مرتبط ارزیابی کنند (برون[۱۲۷]، ۱۹۶۹)
دسایی و تالوکدار[۱۲۸] (۲۰۰۳) چهارچوبی را ارائه دادند که برای آزمودن چگونگی تشکیل یک تصویر قیمتی کلی از یک فروشگاه در ذهن مشتریان به کار برده می شود. آنها نشان دادند که محصولاتی با واحدهای قیمتی بالا و تکرار خرید زیاد برجسته تر و نمایان تر هستند و بنابراین در مدل سهم بیشتری دارند، و با تکرار خرید بر واحدهای قیمتی غلبه می کنند.
۲-۲-۱۲ نقاط قوت و ضعف فروشگاه های زنجیره ای
فروشگاه های زنجیره ای همانند سایر فروشگاه ها دارای مزایا و معایبی می باشند که ذیلاً به آنها اشاره می کنیم (بِرمن، ۲۰۱۰،ص۱۰۹).
۲-۲-۱۲-۱ نقاط قوت:
مهمترین نقاط قوت فروشگاه های زنجیره ای عبارتند از:
۲-۲-۱۲-۱-۱ قدرت چانه زنی[۱۲۹]
فروشگاه های زنجیره ای به دلیل خریدهای زیادی که در طول سال انجام می دهند، از قدرت چانه زنی بالایی در برابر عرضه کنندگان برخوردارند. لذا می توانند کالاهای جدید را به محض تولید سفارش داده، خدمات مفیدی از عرضه کنندگان دریافت داشته و بهترین قیمت ممکن را بدست آورند. به علاوه فروشگاه های زنجیره ای بزرگ ممکن است حق انحصاری فروش برخی از کالاها را دریافت دارند و یا کالاهایی را با برند اختصاصی فروشگاه عرضه نمایند.
۲-۲-۱۲-۱-۲ مزایای حاصل از ایفا نقش عمده فروشی[۱۳۰]:
فروشگاه های زنجیره ای به خاطر ایفا نقش عمده فروشی می توانند به نحو کاراتری هزینه های خود را کاهش دهند. خرید مستقیم از عرضه کنندگان در مقادیر زیاد و حمل و ذخیره سازی کالاها نشان دهنده این موضوع است که فروشگاه های زنجیره ای قادر به انجام فعالیت های عمده فروشی نیز می باشند. این امر می تواند عمده فروشان را از زنجیره عرضه کنار زده و در نتیجه قیمتهای نهایی کالاها را کمتر از فروشگاه های مستقل سازد.
۲-۲-۱۲-۱-۳ کارایی حاصل از تعدد شعب[۱۳۱]
این مهم به واسطه تسهیلات انبارداری مشترک، خریدهای یکجا، متحدالشکل بودن کارکنان و تصمیم گیری های متمرکز قابل حصول می باشد.
۲-۲-۱۲-۱-۴ مدیریت مؤثر[۱۳۲]
بسیاری از فروشگاه های زنجیره ای، خواه متمرکز یا غیر متمرکز، دارای فلسفه مدیریت شناخته شده ای هستند. استراتژی های آنها ثابت و مسؤلیت کارکنان نیز به خوبی تعریف شده است.
۲-۲-۱۲-۲ نقاط ضعف
مهمترین نقاط ضعف فروشگاه های زنجیره ای عبارتند از:
۲-۲-۱۲-۲-۱ عدم انعطاف[۱۳۳]
از آنجایکه فروشگاه های زنجیره ای بر اساس اصول ثابتی ایجاد شده اند, از انعطاف کمی برخوردار می باشند. استفاده از استراتژی های یکسان در مورد قیمت، پیشبرد فروش و نوع کالاهای عرضه شده تطابق با نیازهای محلی را دشوار ساخته و از اینرو تفاوت در سبک های زندگی مشتریان در نقاط مختلف نادیده انگاشته می شود.
۲-۲-۱۲-۲-۲سرمایه گذاری زیاد[۱۳۴]
در این فروشگاه ها، هزینه های سرمایه گذاری بسیار بالاست. اجاره یا ساخت چند واحد فروشگاهی، تأمین تجهیزات، جور کردن کالاهای مختلف و کارمندیابی بسیار هزینه زا می باشد. همچنین قیمت تمام شده یک کالا ممکن است به دلیل ضرورت ذخیره سازی کافی برای شعب، افزایش یابد.
۲-۲-۱۲-۲-۳ کنترل کم[۱۳۵]
عموماً کنترل مدیریتی در فروشگاه های زنجیره ای دشوار می باشد. به ویژه در مورد آنهایی که از پراکندگی جغرافیایی بیشتر برخوردار هستند. همچنین فقدان ارتباطات مؤثر و تأخیر در تصمیم گیریها از جمله مشکلات دیگر این قبیل فروشگاه ها به شمار می رود.
۲-۲-۱۲-۲-۴ استقلال محدود[۱۳۶]
در فروشگاه های زنجیره ای بزرگ، معمولاً کارکنان از استقلال کمی برخوردارند. چرا که در این گونه فروشگاه ها، سطوح متعددی از مدیریت، کارکنان متحدالشکل، سهامداران و هیأت مدیره وجود دارد. در حال حاضر، برخی از فروشگاه های زنجیره ای درصدد برآمده اند که اختیارات بیشتری به کارکنان خویش اعطاء نمایند. در نتیجه آنها می توانند توجه بیشتری به نیازهای خاص مشتریان بنمایند.
۲-۲-۱۳ فروشگاه های زنجیره ای در ایران
۲-۲-۱۳-۱ سابقه تشکیل و ایجاد فروشگاه های زنجیره ای در ایران
فروشگاه های زنجیره‏ای در ایران در سالهای دهه پنجاه شکل گرفتند. نخستین آن فروشگاه فردوسی بود که با کمک دولت به وجود آمد. در بخش خصوصی نیز می توان به فروشگاه جنرال مد اشاره کرد. سپس فروشگا های بزرگ ایران و کوروش در تهران ایجاد شدند که به تمامی مطابق با الگوی فروشگاه های کشورهای اروپایی بودند فرو شگاه کوروش در این بین از همه فروشگاه ها موفق تر بود. در سال ۱۳۵۱ جهت حفظ بازار از شوک های ناگهانی و تعدیل و تثبیت قیمت کالاهای اساسی کشاورزی، برای نخستین بار طرح ایجاد فروشگاه های زنجیره ای به مرحله اجرا درآمد و سازمان تعاون شهر و روستا در ارتباط با شرکت های سهامی زراعی و تعاونی های تولید روستایی تشکیل گردید. این سازمان در شهرها اقدام به ایجاد شعب مختلف نمود. قبل از انقلاب اسلامی این سازمان به وزارت کشاورزی و بعد از انقلاب به وزارت تعاون و نهایتاً به وزارت بازرگانی منتقل گردید. این سازمان در سال های بعد و رفته رفته بعد از انقلاب فعالیت خود را گسترش داد. در حال حاضر فروشگاه های زنجیره ای متعددی در کشور به هموطنان خدمت رسانی می نمایند.
۲-۲-۱۳-۲ فروشگاه زنجیره ای رفاه
در سال ۱۳۷۳ ستاد پشتیبانی برنامه تنظیم بازار در راستای تأسیس هزار فروشگاه زنجیره ای در سطح کشور ایجاد شرکتی تحت عنوان “شرکت سهامی عام فروشگاه های زنجیره ای رفاه” با سرمایه ای معادل ۳۵۰ میلیارد ریال را به تصویب رساند.
بر اساس اساسنامه، هدف از تأسیس شرکت فروشگاه های زنجیره ای رفاه فراهم نمودن کالاهای مورد نیاز جامعه، حذف واسطه های غیرضروری، اصلاح الگوی مصرف، هدایت و حمایت برای تولید اقلام مهمی باشد.
۲-۲-۱۳-۳ فروشگاه زنجیره ای شهروند
شهرداری تهران متولی ارائه و اشاعه خدمات مطلوب شهری پیش قدم شده و اولین آثار این حرکت اجتماعی در آبان ماه سال ۱۳۷۲ با افتتاح فروشگاه شماره ۱در میدان آرژانتین تحت عنوان فروشگاه بیهقی متبلور گردید. چنانکه در اساسنامه آن آمده است تعدیل و تثبیت قیمت و کاهش واسطه های زائد میان تولید تا مصرف و نهایتاً اتصال مستقیم به بخش تولید می باشد. هم اکنون شرکت خدمات کالای شهروند درسطح شهر تهران دارای ۲۳ فروشگاه با وسعت تقریبی ۷۹۸۰۲ مترمربع می باشد.
امروزه هدف اصلی فروشگاه های زنجیره ای شهروند ،مشتری محوری و کسب رضایت مشتری است که پیش نیاز تحقق چنین هدفی وجود چشم انداز و مأموریت روشن می باشد.
۲-۲-۱۳-۴ فروشگاه های زنجیره ای سپه
با ۱۹ فروشگاه در کل کشور (۱۵فروشگاه در شهر تهران) به صورت فروشگاه های چند منظوره و اکثراً فروشگاه های ۲ یا ۳ طبقه و تقریباً به شکل فروشگاه های بزرگ می باشند.
۲-۲-۱۳-۵ فروشگاه زنجیره ای اتکا
از ابتدا در ارتش و با هدف تأمین مایحتاج پرسنل نیروهای مسلح تأسیس گردید، و همه سهامدارانش ارتشی بودند که هم اکنون سهامداران غیر ارتشی نیز می پذیرد.در حال حاضر دارای ۲۱۶ شعبه در کل کشور می باشد که ۶ فروشگاه بزرگ آن در تهران واقع است. این فروشگاه وابسته به وزارت دفاع و نیروهای مسلح می باشد.
۲-۲-۱۳-۶ فروشگاه سیتی استار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:21:00 ق.ظ ]




۲)هوش به یک توانایی ذهنی عمومی اطلاق می شود و شامل توانایی استدلال ، برنامه ریزی ، حل مساله ، تفکر انتزاعی ، درک افکار پیچیده و یادگیری سریع از تجربه هاست.این تعریف کامل نیست در واقع هوش با بهره گرفتن از نمرات ضریب هوشی (IQ) از آزمونهای استاندارد ، توسط کارشناس ماهر و با تجربه مشخص می گردد (آقایار ، شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ :۳۷)
۳)هوش توانایی سازگاری با محیط است و افراد با هوش آنهایی هستند که به طریقی مهارتهای مناسب خود را در محیطهای مختلفی بدست می آورند . در جوامع در سطح گسترده تر هوش بعنوان تفاوتهای فردی تعریف می شود و به این می پردازد که چگونه بعضی افراد بیشتر از دیگران در تحصیل ، زندگی و سایر زمینه ها موفق ترند(آقایار ، شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶: ۳۷).
۲-۱-۵-انواع هوش
تعریف هوش از نظر گاردنر[۲۳] که مبنای به رسمیت شناختن اشکال گوناگون هوش می باشد ، عبارت است از :
قابلیت حل مساله با تولید (خلق) یک محصول ، ساخت چیزی که دست کم در یک فرهنگ ارزشمند تلقی می شود . بدین ترتیب گاردنر بدواً هفت نوع هوش را به شرح ذیل در قالب نخستین پردازش از هوش چندگانه ارائه نمود.گاردنر از آغاز تصریح نموده است که فهرست مشتمل بر هفت نوع هوش تنها مدخلی برای نگاه کثرت گرایانه به مقوله هوش بوده و در بردارنده انواع ممکن هوش انسانی نیست ولی در اثر مطالعات بعدی و دستیابی به شواهد جدید موفق به شناسایی انواع دیگری از هوش شده است که طبق آخرین اطلاعات بدست آمده ، فهرست هفت گانه به فهرستی مشتمل بر ده نوع هوش افزایش یافته است .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

انواع ده گانه هوش به قرار ذیل می باشد :
۱)هوش زبانی / کلامی (Verbal/Linguistic)
این هوش و قوای ذهنی ، شامل توانایی تفکر کلامی و استفاده از زبان برای بیان منظورهاست یعنی افرادی که بتوانند از کلام ، در گستره وسیعی ، جهت تبیین مقاصد و استدلالهای خود استفاده نمایند.
کلام ، تراوشات ذهنی را بصورت اصوات تبدیل می کند و بسیاری از متکلمان هم زیبا می گویند، هم زیبا می نویسند و هم زیبا تحلیل می کنند.افرادی که از این هوش در سطح بالایی برخوردارند درک عمیقی از مفاهیم و لغات داشته و تفاوتهای ظریف بین لغات را درک می کنند. شعرا نسبت به صداها ، ریتمها ، آهنگ صدا و وزن لغات حساس می باشند در واقع یک شاعر بعنوان فردی مستعد در حوزه هوش زبانی قلمداد می شود(گاردنر ، ۱۹۹۳ : ۲۰۱)
از استعدادهای این هوش ، می توان توانایی حل جدول و معماهای اشعار رمزی را نام برد.افرادی که از هوش در سطح بالایی برخوردارند در مسابقات کلامی مانند مشاعره موفق می باشند .
۲)هوش هنر/ موسیقی (Musical/Rhythmic)
هوش موسیقایی بسیار سریعتر از سایر هوشها رشد می کند اما به دلایل بسیار زیادی در اغلب جوامع و فرهنگها مدارس به هوش موسیقایی کودکان اهمیت چندانی نمی دهند.در صورتی که هوش موسیقایی بسیار زود تجلی می یابد ، مشاغل و حرفه های گرایشی یا مورد علاقه این افراد عبارتند از:
آهنگ سازی ، موسیقی ، نکته سنجی و نقادی.
۳)هوش منطقی / ریاضی (Logical/Mathematical)
این هوش در ارتباط با جهان اشیا رشد می کند . در واقع کودک دانش اولیه خود را در آرایه های اشیا، نظم دادن و ثبت آنها بدست می آورد(گاردنر ، ۱۹۹۹) افراد دارای هوش ریاضی ، دارای قدرت و توانایی انجام عملیات ریاضی هستند . این مهارت به استدلال و درک روابط عددی و منطق اعداد ، اشکال ، فضای هندسی و ریاضی ذهنی منتهی می شود.دقت ، سرعت ، درکهای فراشناختی و استدلال هندسی و ریاضی در این افراد بسیار بالاست.بطور کلی می توان گفت ، توانایی استفاده از الگوها ، استدلال و نشانه های انتزاعی ، تحلیل منطقی مسائل ، انجام عملیات ریاضی و تفسیر مقالات از استعداد هوش منطقی / ریاضی هستند.مشاغل مورد توجه یا مناسب این افراد عبارتند از :
مهندسی ، حسابداری ، دانشمندی و نظریه پردازی.
۴)هوش بصری / فضایی (Visual/Spatial)
مهمترین توانش هوش بصری ، استعدادهای درک دقیق دنیای بصری است.فرد می تواند اشکال را در ذهن حرکت یا دوران دهد ، همچنین می تواند به سادگی فرمها را تولید و کنترل کند ، البته این تواناییها به روشنی قابل کنترل نیست.ممکن است فرد درک بصری خوبی داشته باشد، اما در رسم کردن ، تجسم ، انتقال و دوران در ذهن ضعیف باشد.
حتی هوش موسیقایی شامل توانایی هایی (مانند درک ریتم و زیر و بمی صدا) است که گاهی اوقات متمایز از یکدیگر هستند.(یعنی فرد می تواند در بعضی از استعدادها هوش بصری یا موسیقایی قوی و در بعضی از استعدادهای همان هوش ضعیف باشد)هوش بصری و هوش فضایی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند.در اثر مشاهده مستقیم جهان ، تصویرهایی رشد می کنند به همین دلیل مثالهایی که مطرح می شود حوزه بصری و فضایی را در بر می گیرد ، اما همان طور که هدف زبانی کاملاً وابسته به کانالهای شفاهی و شنوایی نیست و می تواند رشد کند،هوش بصری نیز می تواند حتی در فرد نابینا پدیدار شود و رشد کند (گاردنر ، ۱۹۹۳ : ۲۰۴)توانایی درک یک (شکل) یا یک (شیء) از پایین ترین توانشهای هوش بصری است.مشاغل مورد توجه یا مناسب این افراد عبارتند از :
معماری ، نقاشی ، ملوانی .اگر چه این هوش برای پیشرفت در تخصصهای نامبرده به تنهایی کافی نیست اما بدون شک هوش بصری نیز پیشرفت در بسیاری از حوزه های فوق را مقدور می سازد.
۵)هوش حرکات بدنی / جنبشی (Bodily/Kinesthetic)
این هوش ، توانایی بکارگیری کل بدن یا قسمتی از آن برای حل مساله یا تولید محصول را شامل می شود.این افراد دارای روحیه جنبشی و عدم سکون و تحرک زیاد و دستکاری اشیا و ابزار و محیط فیزیکی پیرامون خود می باشند و اصطلاحاً با ابزار و وسایل فیزیکی پیرامون مانوسند و دارای تبحر جسمی و بعبارت دیگر ، هوش بدنی / جنبشی شامل استعداد کار با اشیا و بکارگیری حرکات ظریف انگشتان یا دستها همچنین استفاده از کل بدن می باشد.برخی افراد این دو استعداد یعنی کنترل حرکات بدنی و کنترل ماهرانه اشیا را با هم دارند.
گاردنر می گوید:
((احتمالاً این دو استعداد کانونهای جداگانه ای در مغز دارند ، اما بطور کلی این دو مهارت تمایل دارند دست به دست هم دهند)).(گاردنر ، ۱۹۹۳ : ۲۰۶)
مشاغل مورد علاقه و مناسب این افراد عبارتند از :
جراحی ، صنعت گری ، مکانیکی ، صاحبان حرفه های تکنیکی ، هنرهای زیبا و ورزشکاران.
از جمله مهارتهایی که در آنها فرد باید بر کل بدن تسلط داشته باشد ، دویدن ، شنا و رقص می باشد. نوازندگان ، بالرین ها و تایپیست ها نیز باید بتوانند اشیا را با مهارت کنترل کنند(گاردنر ، ۱۹۹۹)
۶)هوش درون فردی(مهار نفس)(Intrapersonal)
در واقع استعداد آگاهی از احساسات ، عواطف و هیجانات خود است و استعداد جداسازی ، شناسایی و بکارگیری آنها بعنوان وسیله ای برای درک و هدایت رفتارها را شامل می شود.
شکل ابتدایی این هوش شامل استعداد تشخیص احساسات خوشایند از ناخوشایند و بر اساس آن تصمیم به درگیر شدن یا عقب نشینی کردن در یک موقعیت است.
در بالاترین سطح دانش درون فردی ، فرد می تواند مجموعه ای از احساسات متمایز را شناسایی و بصورت پیچیده و عالی نمادگذاری کند(گاردنر ، ۱۹۹۳ : ۹۷)
این مهارت در افرادی است که توانایی فهم خود را دارند ، یعنی اهل غور و تفحص در خویش هستند و بیشتر جست و جو گر درون خویش اند.با بهره گرفتن از این هوش می توانند بطرز موثری با خویش ارتباط برقرار کنند و زندگی خویش را کنترل نمایند.
تعدادی از مشاغل مورد علاقه یا توصیه شده به این افراد عبارتند از :
الهیات ، روان شناسی و انسان شناسی.
۷)هوش میان فردی(اجتماعی)(Interpersonal)
هوش میان فردی توانایی درک قصدها ، منظورها ، احساسات ، انگیزش و اشتیاق دیگران را شامل می شود. این گروه از افراد ، توانایی بالایی در درک دیگران ، تیپ شناسی ، قرائت ذهن از حالات و سکنات افراد و ایجاد ارتباط و تعامل مثبت و موثر با دیگران را دارند و حتی در زندگی خصوصی و زناشویی موفق ظاهر می شوند و در تربیت عاطفی فرزندان نیز موفق می باشند . هوش میان فردی در ارتباط فرد با افراد دیگر مطرح است مرکز این استعداد توجه و متمایز ساختن افراد (از نظر انگیزش ، منظورها ، طبع ، مزاج و …) می باشد.بررسی های انجام شده نشان می دهد که در شکل مقدماتی ، هوش میان فردی به جداسازی افراد و شناسایی آنها از نظر خلق و خو و خصوصیات فردی آنها می پردازد و در حالت پیشرفته، هوش میان فردی به ما کمک می کند تا از مقاصد و امیال دیگران (حتی اگر پنهان باشد ) آگاه شویم (گاردنر، ۱۹۹۳)بعضی مشاغل گرایشی یا مورد علاقه این افراد عبارتند از : معلمی ، روان شناسی ، روانکاوی ، بهداشت روانی و مشاوره .
۸)هوش طبیعت گرایانه (Naturalistic Intelligence)
گاردنر با صراحت اعلام می کند : پردازش دوباره من نشان می دهد که هوش طبیعت گرایانه به روشنی شایستگی اضافه شدن به هفت هوش اصلی را دارد .
این هوش ارزشمند که من قبلاً آنرا نادیده گرفته یا آن را تحت هوش بصری یا منطقی به حساب آورده بودم ، استحقاق آن را دارد که مستقل تلقی شود (گاردنر ، ۱۹۹۹ : ۵۲)
توانایی مشاهده الگوهای طبیعت ، فهم نظامهای طبیعی و مصنوعی ساخته انسان و غور در طبیعت بی جان و جان دار ، ویژگی های این گونه افراد است.
تشخیص و طبقه بندی متعدد گیاهان و جانوران محیط اطراف ، رام کردن ، برقراری ارتباط و پرورش حیوانات از استعدادهای این هوش است.
نمونه هایی از مشاغل و علایق این گونه افراد عبارتند از :کشاورزی ، گیاه شناسی ، رام کردن حیوانات ، بو شناسی ، نقاشی چشم اندازها و هر نوع کار مربوط به طبیعت .
۹)هوش معنوی (Spiritual Intelligence)
در اواخر قرن بیستم شواهد روان شناسی ، عصب شناسی ، انسان شناسی و علوم شناختی نشان داد که در کنار بهره هوشی و بهره هیجانی ، هوش سومی هم وجود دارد که از آن بعنوان هوش معنوی یاد می شود. صاحبنظران بر روی مسایل بنیادی و اساسی این هوش اختلاف نظرهایی دارند .
بهره هوشی معنوی (SQ) نه (IQ) است که کامپیوترها نیز آن را دارند نه (EQ) است که در پستانداران رده های عالی هم وجود دارد ، بلکه SQ فقط برای انسان مطرح است .با بهره گرفتن از SQ می توان میل و قابلیت فرد را برای رسیدن به مقصود و ارزش رشد داد.
هوش معنوی به فرد اجازه می دهد که رویاروی این قابلیت‌ها باشد و سخت برای رسیدن به آن تقلا کند.
SQ زیربنای اعتقادات فرد بوده و عهده دار نقشی است که این اعتقادات و ارزشها در اعمالی که فرد انجام می دهد و به زندگی خود شکل می دهد ، می باشد(مهرمحمدی ، ۱۳۸۵)
۱۰)هوش وجود گرایانه (Existential Intelligence)
به نظر می رسد هوش وجودگرایانه یا ارتباط با لایتناهی از شاخه معنوی باشد ، در این صورت ویژگیهای هوش معنوی را در بر نمی گیرد ، اما اگر فرض کنیم صلاحیت یک هوش را دارد در این صورت باید بطور اخص از هوش وجود گرایانه صحبت کنیم.توانایی هوش وجودگرایانه شامل استعداد در دسترس فرد به مطالب و مفاهیم لایتناهی مانند مرگ ، تقدیر نهایی و جهان همچنین مفاهیمی چون عشق نسبت به یک انسان یا غرق شدن در یک اثر هنری است ، این استعداد می تواند تحت شرایط مختلف رشد کند. این استعداد در هر فرهنگی ارزشمند است . فرهنگها از مذاهب ، موسیقی و سیستمهای استعاره ای برای درک مطالب هستی شناسی استفاده می کنند.در عصر نوین در زندگی مادی ، زیباشناسی ، فلسفه و کارهای علمی ، تجلی نیازهای انسان در پاسخ به سوال مربوط به این حوزه است و بسیاری از پیشرفتهای بشر بعلت اشتیاق وی برای دستیابی به مفاهیم لایتناهی است (گاردنر ، ۱۹۹۹ : ۶۳)هوش وجودگرایانه ، توجه انسان به مسایل زندگی غایی ، کیستی انسان ، معنای زندگی ، معنای مرگ سرنوشت نهایی انسان و جهان مادی و معنوی را دارا می باشد (حاجی حسینی نژاد ، بالغی زاده ، ۱۳۸۱ : ۱۵۸-۱۵۶) معمولاً افراد ذیل از این هوش برخوردارند: افراد مذهبی و فلاسفه.بالاخره این که گاردنر برای روشن ساختن تفاوت جوهری میان دیدگاه خود با دیدگاه روان شناسانی که به هوش انسانی از منظر سنتی و محدود می نگرند همچنین در مقام رد این برداشت که تلقی متکثرانه از هوش با تلقی سنتی آن قابل جمع است ، تاکید می کند که آنچه وی از آنها بعنوان اقسام مستقل هوش نام برده است باید به همین عنوان هوش انسانی[۲۴] مورد شناسایی قرار گیرند ، نه این که با اطلاق عناوین دیگری همچون Human Talent آنها را به حاشیه برده و در ذیل مقوله هوش برای آنها هویتی تابعی یا ثانوی قایل شد.او تصریح می کند که تنها لفظ هوش انسانی است که روان شناسان را به چالش می طلبد و بدین طریق خواسته است ادعای مالکیت مطلق این لفظ توسط یک عده معدود که قایل به برداشت سنتی از مفهوم هوش می باشند را زیر سوال برد(گاردنر، ۱۹۹۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:21:00 ق.ظ ]




پذیرش فرآیندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین

farayand

اجرای مدیریت زنجیره تامین

ejra

۴-۴) معیارهای برازش مدل

هرچند در روش‌های آمار سنتی، محقق اغلب با یک معیار منفرد برای تصمیم درباره رد یا تائید فرضیه صفر مواجه است، در مدل‌سازی معادلات ساختاری چنین معیار منفردی وجود ندارد تا تنها و تنها بر مبنای آن معیار، پژوهشگر تصمیم بگیرد که آیا مدل نظری خود را مدلی به لحاظ علمی قابل ‌قبول تلقی کند یا خیر. چنین وضعیتی ناشی از پیچیدگی و ترکیبی بودن این مدل‌ها است (قاسمی، ۱۳۸۹). تعداد این معیارها پیوسته رو به افزایش است و هیچ‌گونه توافق همگانی در مورد یک آزمون بهینه وجود ندارد. معمولاً برای تائید یک مدل، استفاده از ۳ تا ۵ معیار کافی است. در این پژوهش برای ارزیابی نیکویی برازش مدل از معیارهای χ۲، GFI، AGFI، RMSEA، NNFI، NFI، CFI، RMR استفاده‌شده است. در جدول زیر به تشریح این معیارها می‌پردازیم.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول۴-۸: معیارهای برازش مدل و تفسیر برازش قابل‌قبول

اختصار

معادل

معیار اصلی

سطح قابل‌قبول

توضیحات

χ۲

Chi-Square

تفاوت فراوانی مشاهده‌شده و مورد انتظار

معنادار باشد (بزرگ‌تر از سطح جدول)

حساس به حجم نمونه

GFI

Goodness of fit index

ارزیابی مقدار نسبی واریانس و کوواریانس

بین صفر و یک. باید برابر یا بزرگ‌تر از ۹/۰ باشد

نامناسب برای نمونه‌های با تعداد بالا

RMSEA

Root Mean Square Error of Approximation

خطای مجموع مجذورات میانگین

کوچک‌تر از ۱/۰

اگر کای دو کوچک‌تر از درجه آزادی باشد این شاخص برابر صفر می‌شود

AGFI

Adjusted Goodness of Fit
Index

میانگین مجذورات به‌جای مجموع مجذورات در مدل‌بالا

بین صفر و یک. باید برابر یا بزرگ‌تر از ۹/۰ باشد

تحت تأثیر
حجم نمونه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:21:00 ق.ظ ]




قیمت: قیمت مقدار پولی است که برای کالا یا خدمت پرداخته می شود. در تعریفی جامع تر، قیمت، میزان فایده ای است که مصر فکنندگان برای مزایای حاصل از داشتن یا استفاده از کالا یا خدمت پرداخت می نمایند. و بر خلاف دیگر آمیخته های بازاریابی برای مشتریان هزینه زا است. قیمت نشانگر کیفیت برند است. عموماً برندهای قوی درکی از کیفیت بالا را در ذهن مصرف کننده ایجاد مینماید و بلعکس.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ترفیعات قیمتی: ترفیعات فعالیت های ارتباطی مانند: تبلیغ، پیشبرد فروش، نامه نگاری و روابط عمومی است که بازار هدف را به موجود بودن و سودمندی های فرآورده، آگاه، علاق همند یا مطلع میسازد. افزایش مخارج ترفیعات ممکن است کیفیت درک شده از یک برند را در ذهن مصرف کننده کاهش بدهد ( بورت[۶]، ۲۰۰۳: ۵۲).
برند
تاریخچه برند[۷]
برند قرن هاست که در اطراف ما به عنوان وسیله ای برای تشخیص کالاهای یک تولیدکننده از تولیدکننده دیگر وجود دارد. نام و نشان تجاری (برند) از واژه برندر[۸]مشتق شده که به معنای داغ زدن و سوزاندن است. از زمان های بسیار دور، تولیدکنندگان برای متمایزساختن کالاهای خود از کالاهای سایر تولیدکنندگان از برند استفاده می کردند. در واقع در آن زمان برند وسیله ای برای تشخیص صاحبان اصلی حیوانات به حساب می آمد و صاحبان حیوانات با سوزاندن تن آنها به شکل یک علامت ویژه، آنها را علامت گذاری می کردند (شولتز و بارنز[۹]، ۱۹۹۹: ۴۵).
برند و مدیریت برند
ادبیات ایجاد برند، در طی دهه گذشته، با تغییرات عظیمی مواجه شده است. ایجاد برند و نقش آن دائماً مورد تجدید نظر و بازنگری بوده است. پیش از توجه و تمرکز بر برند و فرایند ایجاد آن، این مفهوم فقط به عنوان گامی از فرایند بازاریابی فروش محصولات بوده است که به عبارت دیگر، برای مدت زمانی طولانی، به برند تنها به عنوان بخشی از فرایند طراحی محصول جدید نگریسته می شده است (کاتلر[۱۰]، ۲۰۰۰: ۱۴۶).
با توجه به فرایند مدیریت برند که مرتبط با کارکرد برند به عنوان یک شناسنده است، آکر و جواکیمزتالر[۱۱] مدل برندینگ سنتی را مورد توجه قرار می دهند که در آن تیم مدیریت برند، مسئول ایجاد و هماهنگی برنامه مدیریت برند است. در این وضعیت، مدیر برند، فرد اول سلسله مراتب شرکت نبود. تمرکز او برنتایج کوتاه مدت تک برندها و تک محصولات در بازارهای شرکت بود. هدف اصلی، هماهنگی تولید و فروش شعب به منظور حل هر مشکل احتمالی مرتبط با فروش و سهم بازار بود. با این استراتژی، مسئولیت برند منحصراً مرتبط با بخش بازاریابی بود (دیویس[۱۲]، ۲۰۰۲: ۵۰). بنابراین در گذشته، نگرش نسبت به این مفهوم، به عنوان یک سری از تاکتیک ها (نه استراتژی) بوده و روش های ایجاد آن شباهتی با یک راهبرد نداشته است. در کل بیشتر شرکت ها تصور می کردند که تمرکز بر جدیدترین و بیشترین تبلیغات به معنای تمرکز بر برند است (دیویس و دان[۱۳]، ۲۰۰۲: ۷۸).
امروزه برندها به عنوان یک نقطه آغاز تمایز بین پیشنهادهای رقابتی مطرح می شوند به طوری که در موفقیت سازمان ها نقش حیاتی دارد. لذا به مدیریت برند، به عنوان یک فرایند استراتژیک نه تاکتیکی توجه می شود.
پارادایم مدیریت برند
تحلیل مدیریت برند‌ی که چارچوب هفت رویکرد برند یا طبقه بندی مدیریت برند را که مبتنی بر فلسفه علم توماس کوهن [۱۴]می‌باشد فراهم می‌آورد. از سالهای ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۶ دو الگوی برجسته در جهان آکادمیک مدیریت برند وجود داشته‌اند: یکی با نقطه شروع مثبت گرایی[۱۵] و دیگری با ماهیت تفسیری [۱۶] یا سازنده گرا[۱۷]. حالت مثبت گرایی بر این تصور برند دلالت دارد که بازاریابان برند را با برقراری ارتباط هدفمند با مصرف کنندگان یا دریافت کنندگان منفعل تصاحب می کنند. سرقفلی برند چنین درک می شود که توسط بازاریابان خلق می شود. الگوی تفسیری در ماهیت برند و ارزش سرقفلی آن، به عنوان چیزی که در تعامل بین بازاریاب و مشتری فعال ایجاد می‌شود، منعکس می گردد. تغییر جهت الگو در مدیریت برند در دهه‌ی۱۹۹۰ روی می‌دهد. این مسئله یک شبه اتفاق نمی‌افتد(حاجی بابایی، ۱۳۹۱: ۹۸).
هفت رویکرد برند
هفت مکتب فکری، اساسا برداشتهای مختلفی از برند، ماهیت تعامل و ارتباط برند با مشتری و نحوه خلق و مدیریت ارزش گذاری برند را عرضه می نماید. هفت رویکرد برند در یک ترتیب زمانی ارائه می‌شوند که در این مجموعه داده‌ای تحلیلی ظاهر می‌شوند. این دوره زمانی به سه بخش تقیسم می‌شود. دوره زمانی اول از ۱۹۸۵تا ۱۹۹۲، دوره دوم از ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۹ و آخرین دوره از ۲۰۰۰ به بعد است( جلالی، ۱۳۹۲: ۳۶)
دوره زمانی اول از ۱۹۸۵تا ۱۹۹۲
در دوره رشد و کودکی مدیریت برند، پژوهش بر روی شرکت به عنوان فرستنده ارتباطات برند تمرکز دارد. این تمرکز پس زمینه دو رویکرد اول در مدیریت برند را شکل می‌دهد رویکرد اقتصادی و رویکرد هویتی
رویکرد اقتصادی : برند به عنوان بخشی از آمیزه بازاریابی سنتی
سرآغاز برای مدیریت برند، توجه خاص بر روی حوزه وسیع بازاریابی است. این توجه با تحقیقات محیطی که برگرفته از تئوریهای آمیزه بازاریابی است آغاز می‌شود(۴p). به نظر می‌رسد خلق ارزش برند تحت تاثیر تغییرات در کانال‌های توزیع، اصلاحات قیمت و تبلیغات قرار می‌گیرد. در این راستا، بازاریابان قطعا” مسئول خلق ارزش برند هستند و از رو مشتریان به این باور می‌رسند که پیام‌های فرستاده شده از بازاریابان را دقیقا” همانگونه که آنها می خواستند دریافت و درک نموده‌اند. به عبارت دیگر مشتریان به تعهدات و قولهای برند[۱۸] اعتماد می‌نمایند
رویکرد هویتی: هنگامی که برند با هویت شرکت پیوند می خورد
رویکرد اقتصادی، بنیان مدیریت برند را به شکل یک اصول علمی مستقل بنا نهاد، اما جریان تحقیقاتی دیگری نیز در طی سال‌های اول این تحقیق از نفوذ و قدرت بالایی برخوردار بود. این رویکرد به دنبال موضوع برندینگ شرکتی، دومین رویکرد قدیمی در این زمینه است. به هر حال این مکتب فکری هنوز دارای نفوذ و قدرت تئوریک در زمینه‌های تحقیقاتی به ویژه در محیط‌های پژوهشی در اروپا می باشد. با تمرکز برروی هویت شرکت، برند نیز اصولا” به عنوان یک نهاد، تحت مالکیت بازاریاب دیده می‌شود(ولو اینکه این برداشت در سال های اخیر تغییر یافته است). راز مدیریت برند در یکپارچگی برند در همه سطوح سازمانی است و بازاریاب (به مانند شرکت) مسئول خلق ارزش برند است. لذا فرآیندهای فرهنگ سازمانی و ساختار هویتی شرکت از عوامل مهم تاثیر گذار بر برند محسوب می‌شوند( جلالی، ۱۳۹۲: ۳۷).
دوره زمانی دوم ۱۹۹۹-۱۹۹۳: کانون انسان / گیرنده
تغییر سمت و سوی توجه به سوی گیرنده ارتباط برند، دوره زمانی جدیدی را مطرح نمود که کاملا” متفاوت از دوره ۹۳- ۱۹۸۵به نظر می‌رسید. اکثر مقالات پژوهشی جدید، گیرنده ارتباط را مخاطب قرار دادند. در این پژوهشها، دانش ناشی از رویکردهای متفاوت روانشانسی انسان در نظریه مدیریت برند تعدیل می شوندو نگاه انسان شکلی دو طرفه به خود می گیرد: مشتری بدقت بررسی می شود و جنبه‌های فکری متفاوت برند انسانی به بازی گرفته می‌شوند. رویکردهای انسانگرایی و فردگرایی یعنی رویکرد مشتری مدار، رویکرد رابطه‌ای و رویکرد شخصیتی – نیز در این سالها پدیدار شدند.
رویکرد مشتری مدار: وقتی برند با انجمن‌های مشتری مرتبط می‌شود
در سال ۱۹۹۳ کوین لین کلر رویکرد کاملا ” جدیدی را در مدیریت برند یافت. بر اساس یافته های کلر، برند به عنوان یک تعبیر شناختی در ذهن مشتری برداشت می‌شود. چنین فرض می‌شود که یک برند مطلوب، تصاویر مطلوب و منحصر به فردی را در ذهن مشتریان ایجاد می‌کند. در این شیوه توجه از فرستنده به سمت دریافت کننده (گیرنده )پیام منتقل می‌شود. در این رویکرد، مشتری مالک برند است، اما همچنان برداشتی از ارتباطات خطی اعمال می‌شود. جنبه مشتری این رویکرد، ریشه در بخش روانشناختی انسان دارد و در این عقیده رایج، کامپیوتر تشبیه مهمی برای فرد به عنوان یک مصرف کننده است. این جنبه مشتری، ارتباطات خطی را اعمال می کند، چرا که این چنین برداشت می‌شود که بازاریابان قادرند مشتری را براساس خواسته‌های خود برنامه ریزی نمایند. از این رو این مکتب فکری به عنوان نافذترین مکتب فکری در مدیریت برند مطرح گردید.
رویکرد شخصیتی: برند به عنوان یک شخصیت انسانی
موضوع مهم دیگر در مدیریت برند در سال ۱۹۹۷ با انتشار یک پژوهش علمی در رابطه با شخصیت برند[۱۹] مطرح گردید. این مطالعه نشان داد که مشتریان علاقه خاصی به دادن یک شخصیت شبیه انسان به برند دارند. این پژوهش به این نکته اشاره دارد که مشتریان به برندها شخصیت می‌دهند و از این شخصیت‌ها در گفتگوهای خود را برای بیان و تعبیر هویت فردی‌شان استفاده می‌کنند. به عبارت دیگر، مشتریان با مطرح نمودن این برندها سعی در مطرح نمودن جایگاه اجتماعی خود را دارند. رویکرد شخصیتی در روانشاسی شخصیت انسان ریشه دارد که در همین راستا از تکنیک‌های مقیاس گذاری مکی و دیگر روشها جهت شناسایی و اندازه گیری شخصیت برند استفاده می کنند. رویکرد شخصیتی، پیش‌نیاز و بسیار مرتیط با رویکردهای رابطه‌ای است.
رویکرد رابطه‌ای: برند به عنوان یک شریک ارتباطی ماندنی
ایده یک ارتباط دو جانبه میان برند و مشتری به صورت عمیقی نظم و نگاه علمی به مدیریت برند را تغییر داد. نگاه به برند به عنوان یک شریک ارتباطی ماندگار توانست بر اساس رویکرد شخصیتی، استعاره برند انسانی را بنا کند. این نگاه همانگونه که در رویکرد شخصیتی مطرح گردید، رویکرد گفتگومدار را در مدیریت برند بسط و توسعه می‌دهد. رویکرد رابطه‌ای در فلسفه‌ هستی‌گرایی و شیوه‌هایی با ماهیت پدیده شناسی ریشه دارد. این ریشه‌ها بر آن اشاره دارند که یک تغییر الگویی در حال روی دادن است، زیرا آنها اساسا”متفاوت از ریشه‌های تحقیقاتی مورد استفاده در اولین رویکردهای مدیریت برند می‌باشند.
دوره زمانی سوم ۲۰۰۶-۲۰۰۰: فرهنگ / تاکید برمفهوم
تغییرات نظری عمیق اصولا”از پژوهش‌های علمی و تغییرات محیطی پدید آمده‌اند که بر چگونگی استفاده انسان از برندها موثر می‌باشند. تغییرات محیطی اغلب برتوسعه چارچوبهای نظری دلالت دارند، زیرا نظریه‌های موجود قادر به تشریح پدیده‌های جدید بسیار فراتر از دو رویکرد اخیر است. تغییرات تکنولوژیکی و فرهنگی در آخرین دوره‌ی زمانی در قواعد بازی مدیریت برند تغییرات زیادی داشته‌اند.
نیاز پدیده‌های جدید به نظریه های جدید، به موضوعاتی از این دست اشاره دارند: مشتریان خودمختار، آیکون های برند، جنبش‌های ضد برندینگ و جوامع برند اینترنت مدار. جدیدترین و ابتکاری‌ترین پژوهش، الگوهای مصرفی جدید را با نگاه متفاوتی می نگرد و سعی می نماید مفهوم مصرف برند را توضیح دهد.
دو ریکرد که در این دوره زمانی می توانند شناسایی شوند عبارتند از: رویکرد اجتماعی و رویکرد فرهنگی. رویکرد اجتماعی تحت تاثیر مطالعات مصرف، بر اساس طبیعت انسانی، عوامل تاثیر گذار اجتماعی – فرهنگی و تفویض اختیار مشتری قرار می‌گیرد، و رویکرد فرهنگی نیز چگونگی ذاتی بودن برندها را به عنوان بخشی از فرهنگ کاوش می‌کند، می تواند برند را به یک نشان تبدیل کند. بنابراین تاثیرات فرهنگی و مفهومی، جنبه‌های فکری جدیدی به روشها و نظم‌های مدیریت برند در سالهای ۲۰۰۶- ۲۰۰۰ می‌افزاید.
رویکرد اجتماعی: برند به عنوان یک نقطه محوری در تعاملات اجتماعی
رویکرد اجتماعی مبتنی بر پژوهش انسان شناسانه در جوامع برند است. ارزش برند در اینجا به عنوان یک نقطه محوری در تعامل اجتماعی میان مشتریان خلق می‌گردد. این رویکرد درکی از مفهوم اجتماعی مصرف به تصویر کلی مدیریت برند می‌افزاید. در رویکرد اجتماعی، بازاریابان با گروه های مصرف کننده خودمختاری مواجه می‌شوند که قادرند تاثیرات عمیقی بر عملیات بازار داشته باشند و به طور بالقوه بر برند مسلط شده و فارغ از خواسته بازاریابان به آن جهت دهند. زمینه مدیریت برند مسیری طولانی را از فرضیات ارتباط خطی – بر اساس همان رویکردهای پیشین – در جهت پذیرش قدرت مشتریان خودمختار در این رویکرد طی نموده است( جلالی، ۱۳۹۲: ۳۸).
رویکرد فرهنگی: برند به عنوان بخشی از بافت فرهنگی وسیع‌تر
آخرین رویکرد در این زمینه رویکرد فرهنگی است. رویکرد فرهنگی نیز مشابه رویکرد اجتماعی قدمتی هزار ساله دارد. برند به عنوان یک محصول مصنوعی فرهنگی در این رویکرد دیده می‌شود که هم به مبحث ضد برندینگ تندخو و هم به نظریه چگونگی ساخت یک برند آکونیک جان می‌دهد. این رویکرد از عقیده علمی مطالعات فرهنگی اقتباس شده است و موجب استفاده وسیع و متنوع از شیوه‌های کیفی می‌شود. در این رویکرد، توجه از تعامل بین یک مشتری (یا گروهی از مشتریان )و یک بازاریاب به چشم انداز وسیع‌تری تغییر کرده است. این رویکرد هم به تشریح اینکه برندینگ در سطح کلان فرهنگی چه نقشی را ایفا می نماید و هم اینکه چگونه برند در قالب نیروهای فرهنگی می‌تواند به طور استراتژیک در ساخت یک برند آیکونیک استفاده شود، می پردازد( جلالی، ۱۳۹۲: ۳۸).
برند چیست؟
در دنیای پویای تجارت، برند می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت کالاها و خدمات و سازمان‌ها ایفا کند. برند قوی در واقع یک جایگاه برجسته و ارزشمند است که یک کالا یا یک شرکت در ذهن و تفکر مصرف‌کنندگان جامعه ایجاد می‌کند. تا چندی پیش این تصور غالب بود که برند تنها در دنیای کالاهای مصرفی معنادار است اما امروزه جایگاه برجسته آن در بازار کالاها و خدمات صنعتی‌- تجاری نیز به خوبی آشکار شده و بسیاری از شرکت‌هایی که در این حوزه فعالیت می‌کنند توانسته‌اند در پرتو یک برند معتبر جایگاهی قدرتمند در قلمرو بازرگانی داخلی و بین‌المللی کسب کنند ( روستا، ۱۳۹۰: ۱۸)
یکی از خاصیت‌های برند قوی این است که مشتریان را از سردرگمی در تصمیم‌گیری و انتخاب محصول -در شرایطی که محصولات از تنوع بالایی برخودارند- نجات می‌دهد، بویژه اگر محصول مورد نظر محصولی گران‌قیمت و از نوع پردرگیری باشد.
توجه به این نکته ضروری است که تصویر مثبتی که با تلاش‌های شرکت در ذهن مشتری ایجاد می‌شود، ابدی نیست و گذشت زمان و پیدایش محصولات جدید و متنوع بر آن اثرگذار است. ادامه حیات برند مستلزم تلاش‌های مستمر بازاریابی، بویژه نوآوری و بهبود کیفیت می‌باشد.
برند مفهومی غیرملموس است. به همین سبب اغلب برای این‌که درک مفهوم آن آسان‌تر شود آن را با عناصر و مفاهیم بازاریابی که ملموس‌تر هستند مثل تبلیغات، علامت/نشان تجاری، آهنگ‌های خاص یک شرکت و … تعریف می‌کنند (سمیعی نصر، ۱۳۹۰ : ۵۶).
برند نمادی است از ادراکات- هر آنچه که می‌بینید، می‌شنوید، می‌خوانید، احساس می‌کنید، فکر می‌کنید- درباره یک محصول، خدمت یا کسب و کار. برند جایگاه متمایزی را در ذهن مشتریان بر اساس تجارب گذشته، تعلقات و انتظارات آتی برای خود کسب می‌کند. برند میانبری است به ویژگی‌ها، منافع، باورها و ارزش‌ها، که با ایجاد تمایز و کاهش پیچیدگی، فرایند تصمیم‌گیری را تسهیل می کند.
این تصور که برندینگ زیرمجموعه‌ای از مدیریت بازاریابی است، تصور درستی نیست. برندینگ باید از رأس هرم سازمانی شروع شود. ساختن، حمایت و حفاظت از برندهای قوی مسئولیت تک‌تک افراد است و از شخص مدیرارشد اجرایی آغاز می‌شود چراکه فعالیت‌های لازم جهت حفظ و هدایت برند نیاز به نوعی تعهد سازمانی جامع دارد که تنها مدیر ارشد توانایی هدایت آنها آنها را دارد. شرکت‌هایی که برندهای قوی دارند منافع زیادی از قبل آنها کسب می‌کنند. یک برند قوی این امکان را برای شرکت فراهم می‌آورد تا قیمت‌هاب بالاتر محصولات را از مشتریان و نیز قیمت‌های بالاتر سهام را از سرمایه‌گذاران مطالبه کند که این امر باعث ایجاد جهش در درآمدها و هموار ساختن مشکلات ناشی از نوسانات دوره‌ای می‌شود (بطحایی، ۱۳۹۱: ۶۱).
یکی از نقاط عدم توافق میان اندیشمندان این حوزه، ارائه تعریفی واحد از برند است. در واقع هر یک از آنها، از منظر خود، به این مفهوم نگریسته اند (کاپفِرِر[۲۰]، ۲۰۰۸: ۷۵). جهت روشن شدن مفهوم برند در زیر تعاریف متعددی از برند آورده شده است:
نام و نشان تجاری مانند یک پرچم عمل می کند و در مقابل دیدگان مشتریان به حرکت در می آید و منجر به ایجاد آگاهی نسبت به کالاها و خدمات و متمایز شدن نسبت به رقبا می گردد. این نقش ارتباطی به عنوان هسته مدیریت نام و نشان تجاری محسوب می شود. بسیاری از مشتریان تمایل به صرف وقت و انرژی برای خرید ندارند تا هر خرید را برای نخستین بار برای خویش تلقی کنند. لذا آنها از نام و نشان تجاری به عنوان راهنمای ذهنی مدد می جویند تا سریع بتوانند محصولات خاص را شناسایی کنند. بنابراین هرچه هویت نام و نشان تجاری ویژه تر و دارای ابهام کمتری باشد، بیشتر به مشتریان کمک می کند تا محصول یا شرکت را شناسایی کنند. وجود نام و نشان تجاری شرکت بر روی کالا، از ویژگی های منحصربفرد آن کالا مراقبت قانونی به عمل می آورد. در غیر این صورت، رقبا به راحتی از آن ویژگی تقلید خواهند نمود. نام و نشان تجاری نشان گر ویژگی های ملموس و ناملموسی است که مصرف کننده برای یک محصول قائل است. البته با توجه به رشد فراگیر اینترنت، بسیاری از نام های تجاری ظهور کرده اند که فاقد ویژگی های ملموس هستند. طبق تعریف گراندر ولوی، نام و نشان تجاری نمادی پیچیده است که دامنه متنوعی از ایده ها و ویژگی ها را در بر می­گیرد. نام و نشان تجاری نه تنها با بهره گرفتن از آهنگ خود (و معنی و مفهوم لغوی)، بلکه مهم تر از آن با بهره گرفتن از هر عاملی که در طول زمان به نحوی با آن در آمیخته است و در جامعه به صورت هویتی اجتماعی و شناخته شده نمود یافته، با مشتری سخن می گوید (درگی،۱۳۸۷: ۲۸۲).
انجمن بازاریابی آمریکا، برند را از بعد حقوقی اینگونه تعریف کرده است: مجموعه ای از نشانه ها که منشأ تولید محصول یا خدمت را مشخص کرده و آنرا از دیگر رقبا متمایز می سازد (کاتلر و کاپفِرِر، ۲۰۰۶; کلر، ۲۰۰۸: ۳۲). این تعریف بیان می کند که ارزش اصلی برند در فروشنده قرار دارد. در حالی که ریشه اصلی این ارزش، ذهن مشتری است و برند برای او چیزی بیش از یک نشان است (شولتز و بارنز، ۱۹۹۹: ۴۵). این تعریف، از آن جا که به شدت محصول محور است، نقد می شود. اکثر مدیران به برند به عنوان مفهومی می نگرند که در بازار، آگاهی، خوشنامی و برجستگی ایجاد کند (کلر، ۲۰۰۸: ۷۸). در اصل این تعریف بر ویژگی های دیداری (به عنوان منشأ تمایز) تاکید دارد (وود[۲۱]، ۲۰۰۰: ۱۵).
کاپفِرِر (۲۰۰۸) برند را به گونه ای کلی تعریف کرده است. به گفته وی “برند عبارت است از نامی که خریداران را تحت تاثیر قرار دهد”. در واقع آنچه یک نام را به برند تبدیل می کند، برجستگی، تمایز، اعتماد و… مرتبط به نشانه ها است. بنابراین برند یک سیستم زنده است که از سه قطب اصلی محصول، خدمت، نام و مفهوم تشکیل شده است(کاپفرر،۲۰۰۸: ۲۸).
بسیاری از تعاریف دیگر، بر روشی که برای ایجاد تمایز مورد استفاده قرار می گیرد یا مزایائی که مشتری از خریدن محصول کسب می کند، متمرکز است. در اصل، می توان بیان کرد که برند عبارت است از کلیه فعالیت ها در راستای ایجاد تمایز (کلر[۲۲]، ۲۰۰۸: ۵۴).
برند، نام یا نمادی متمایز (مانند لوگو، علامت تجاری یا طرح زمینه) مورد نظر برای شناسایی کالاها یا خدمات از یک فروشنده یا یک گروه از فروشندگان می‌باشد و برای متمایز نمودن کالاها از کالاهای رقبا می‌باشد تعریف دیگری از برند به این صورت ارائه شده است که برند مجموعه‌ای از ویژگی‌های متمایز است که محصولات شرکت را از محصولات شرکت دیگر متمایز می‌سازد.. بنابراین برند گذاری به عنوان مزیت متقابل در دیدگاه‌های عرضه و تقاضا در نظر گرفته می‌شود(پایک[۲۳]، ۲۰۰۹: ۱۲۵) اما براون یک رویکرد وسیع درباره این مفهوم اتخاذ می‌کند، به این صورت که برند چیزی بیشتر یا کمتر از مجموع ارتباطات ذهنی که افراد پیرامون آن دارند، نیست(وود[۲۴]، ۲۰۰۰: ۴۹). در واقع بسیاری از شرکت‌ها تصور می‌کنند بسته بندی یا سایر جوانب فیزیکی محصول، برند را تشکیل می‌دهند در حالی که قدرت واقعی یک برند، ذهنیتی است که مصرف‌کنندگان از آن دارند(وانائکن[۲۵]، ۲۰۰۲: ۱۴).
نام و نشان تجاری چیزی بیش از مجصول است. خودروها، حساب های جاری، آب نبات ها، تعمیر کفش، کامپیوترها و مراقبت های بهداشتی، همگی محصول هستند. آنچه که یک خودرو یا حساب جاری را از دیگری متمایز می سازد، نام و نشان تجاری است. برای مثال دانشگاه ها را در نظر بگیرید. در پایه ای ترین شکل، آنها محصول یکسانی را عرضه می کنند یعنی همه آنها استاد، دانشجو، کلاس و ساختمان دارند. با این حال و علیرغم همه این مشابهت ها، تفاوت های اساسی نیز بین آنها وجود دارد. این تفاوت ها بر اساس کیفیت استاد، تنوع دوره ها، تعداد دوره ها، تعداد دانشجویان، موقعیت، موفقیت تیم های ورزشی، کیفیت تسهیلات و میزان بورس و دیگر چیزها تعیین می شود. زمانی که تفاوت آنها در نظر گرفته شود، آنها تبدیل به نام و نشان تجاری می شوند (رضازاده و قاسمبگلو، ۱۳۸۵: ۵۲).
همانطور که آشکار است، هر یک از این تعاریف از جنبه های مختلف به برند نگریسته و محدودیت های خاص خود را دارند. آنچه که در این تعاریف به طور مشترک به چشم می خورد، این است که برند برای شرکت ها، دارائی است که توسط آن می توانند به عنوان ارزشی متفاوت در ذهن مشتریان نفوذ کنند. در واقع می توان بر این باور بود که تجسم و تصویر قوی از سازمان، اثربخش ترین شیوه تمایز است (خوش پرور، ۱۳۸۵: ۱۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:20:00 ق.ظ ]




Anderson, J.C. & Narus, J.A. (1984). A Model of the Distributor’s Perspective of Distributor–Manufacture Working Relationships. Journal of Marketing. 48, pp. 62–۷۴.
Anderson, J.C. & Narus, J.A. (1990). A model of Distributor Firm and Manufacturer Firm Working Partnership. Journal of Marketing. 54, pp 42–۵۸.
Anderson, M. (2006). Intelligence. MSEaCArta on Line Encyclopedia.
Andotra, N & Harleen, Ms. (2012). Job Attitude to Job Involvement – A Review of Indian EmployeesProf. IOSR Journal of Business and Management (IOSRJBM) Volume 2, Issue 4,
Andrews, K. R. (1980). The Concept of Corporate Strategy, Richard D. Irwin, Homewood, IL, Chaffee, E. (1985). Three Models of Strategy,” Academy of Management Review. Vol. 10, No. 1, 1985, pp. 89-98.
Andrews, P. & Johansen, M. (2012). Organizational Environments and Performance: A Linear Or Nonlinear Relationship? Public Organizational Review. 12, 175-189.
Andrews, S.; Boyne, G. A.; Walker, R. M (2006).Strategy Content and Organizational Performance: An Empirical Analysis. Public Administration Review. 52-63.
Anski, C. (2007). Identification for Prediction and Descision. Harward University press.
Antonakis, J., & House, R. J. (2002). An analysis of the Full-range Leadership Theory: The way forward. In B. J. Avolio & F. J. Yammarino (eds.), Transformationaand charismatic leadership. Greenwich, CT: Elsevier Science/JAI Press.The road ahead. pp. 3-33.
Antonu Copoulou, E. P. (2006).The Relationship Between Individual and Organizational Learning: New Evidence from Managerial Learning Practices.Sage Publications Management Learning. 37, 4, 455-473.
Anwar, N.; Maitlo, Q.; Soomro, M. B. (2012). Task Conflicts and Its Relationship with Employee’s Performance. Interdisciplinary Journal of Contemporary Rsearch in Business. 3, 9, 1338-1343.
Argyris, Ch. (1985). Strategy Change and Defensive Routines, Pitman Publishing Inc., Martshfield, MA.
Ariani, M. GH. Chashmi, A. N. (2011). Conflict Management Styles and Communication Quality; two Parallel Approaches to Dysfunctional Conflict. ۳rd International Confrence on Advanced Management Science. IPEDR. IACSIT press, Singapore. 19, 83-87.
Arnold, J.; Cooper, C.; Roberts, I. (1995). Work Psychology: Understandng Human Behavior in the Work place. Pitman Publishing, London.
Arvidssona, M.; Johanssona, C.; Akselssonc R. (2006). Organizational Climate in Air traffic control Innovative preparedness for Implementation of New Technology and Organizational Development in a Rule Governed Organization. Applied Ergonomics, 37, 119-129.
Asif Khan, M. (2012). Ethical values and work related outcomes: An empirical study of Pakistani organizations. African Journal of Business Management Vol. 6(11), pp. 3977-3987.
Aula, P. & Siira, K. (2010). Organizational Communication and Conflict Management Systems: A Social Complexity Approach. Nordicom Review. 31, 1, 125-141.
Avison, D., Dwivedi, Y. K., Fitzgerald, G., & Powell, P. (2008). The beginnings of a new era: Time to reflect on 17 years of the ISJ. Information Systems Journal, 18, 1, 5–۲۱.
Awadh, A. M. & Saad, A. M. (2012). A Conceptual Study on Effect of Personality Traits and Self-efficacy in Saudi Arabia Organizations. Asian Journal of Business and Management Sciences. 1, 11, 109-115.
Aykler, V. V. (2010). The Influence of Personality Factors on Organizational Citizenship Behavior. Institute fur Change Management Und Management Development.
Ayranci, E. (2011). Effects of Top Turkish Managers’ Emotional and Spiritual Intelligences on Their Organizational financial performance. Business Intelligence Journal. 4, 1, 9-36.
Azjen and Fishbein (2005).the Influence of Attitudes on Behaviour, in Albarracin, D., Johnson, B. and Zanna, M. (eds), The Handbook of Attitudes, Routledge, London
Bacharach, S. B. & Lawler, E. J. (1988). Political Alignments in Organizations, Power and Inflience in Organizations. Newbury park CA, Sage Publications.pp 68-69.
Baer, M. & Frese, M. (2003). Innovation is not Enough: Climate for Innitiative and psychological Safety, Process Innovation and Firm Performance. Journal of Organizational Behavior. 24, 45-68.
Balakrishnan, K. (2013). An Integration of Organisation Climate Research. International Conference on Technology and Business Management.
Balassiano, M. & Salles, D. (2012). Perceptions of Equality and Justice and Their Implications on Affective Organizational Commitment: A Confirmatory Study in A Teaching and Search Institute. Brazilian Administration Review. 9, 3, 268-286.
Balassiano, M. & Salles, D. (2012). Perceptions of Equality and Justice and Their Implications on Affective Organizational Commitment: A Confirmatory Study in A Teaching and Search Institute. Brazilian Administration Review. 9, 3, 268-286.
Bardhan, P. K . (1995). Research on Poverty and Development Twenty Years after Redistribution with Growth. Paper prepared for the Annual Bank Conference on Development Economics. World Bank, Washington, D.C.
Barki, H., Rivard, S., & Talbot, J. (1993). A Keyword Classification Scheme for IS Research Literature: an Update. MIS Quarterly, 17, 2, 209–۲۲۵.
Barling, J., Weber, T., & Kelloway, E. K. (1996). Effects of Transformational Leadership Training on Attitudinal and Financial Outcomes: A Fieldexperiment. Journal of Applied Psychology, 81, 827–۸۳۲.
Bartol, K.; Martin, D.; Tein, M. and Mathews, G. (2001). Management: A Pacific Rim Focus. 3rd edition. Irwin Mc Graw Hill.
Bashir, M.; Jianquiao, L.; Abrar, M.; Ghazanfar, F. (2012). The Organization’s Cultural Values: A Study of Public Sector Universities in Pakistan.Research Paper. African Journal of Business Management. 6, 10, pp. 3686-3693.
Bass, B. M, & Avolio, B.J. (2004). Transformational Leadership Development: Manual for the Multifactor Leadership Questionnaire, Palo Alto, CA: Counsulting Psychology Press.
Becerra-Fernandez, I., Gonzalez, A., & Sabherwal, R. (2004). Knowledge Management: Challenges, Solutions, and Technologies. Upper Saddle River, NJ: Pearson Education, Inc.
Beer, M. (1980). Organizational Change and Development: A Systems View. Santa Monica, CA: Goodyear.
Beer, M. (1990). Developing the Competitive Organization: Interventions and Strategies. American Psychologist. 45, 22, 154-161.
Beheshtifar, M. & Roassaiei, F. (2012). Role Of Social Intelligence in Organizational Leadership. European Journal of Social Sciences. 28, 2, 197-203.
Bennis, W. G. (1989). Managing The Dream: Leadership in The 21st Cencury. Journal of Organizational Change Management. 2, 1, p7.
Bhatti, W. A.; Aris, S. W.; Zaheer, A.; Rehman, K. (2011). The Effect of Commitment and Motivation on Human Talent and Its Contribution to organizational Performance. Management and Marketing Challenges for the Knowledge Society. 6,3,471-482.
Bolda, M. A.; Danish, R. Q.; Nawaz, M. M. (2012). Mediating Role of Percieved Organizational Politics in Relating Job Characteristics to Morale. African Journal of Business Management. 6, 15, 5185-5192.
Bolino, M. C., Bloodgood, J. M., & Turnley, W. H. (2002).Organizational Citizenship Behavior and the Creation of Social Capital in Organizations. Academy of Management Review, 27(4),505-522.
Bolino, M. C., Bloodgood, J. M., & Turnley, W. H. (2001). Organizational Citizenship Behavior and the Creation of Social Capital. Paper presented at the Academy of Management Proceedings, Washington DC. Backinprint
Bourdieu, P. (1988). Homo Academicus. Cambridge: Polity Press.
Bourdieu, P. (1988). Homo Academicus. Cambridge: Polity Press.
Bourdieu, P. (1996). The State Nobility. Cambridge: Polity Press.
Bourdieu, P. (1996). The State Nobility. Cambridge: Polity Press.
Bourdieu, P. and Reinhard K. (1983). Economic Capital, Cultural Capital, Social Capital.(Ökonomisches Kapital, Kulturelles Kapital, Soziales Kapital). Soziale Welt. Supplement 2, 183-98.
Bourdieu, P.( 1983). The Forms of Capital. In Handbook of Theory and Research for the Sociology of Education, edited by J. G. Richardson. Westport, CT: Greenwood Press.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:20:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم