کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



۵-۳- محدودیت های تحقیق ۱۰۰
ث
۵-۴- پیشنهادات تحقیق ۱۰۰
۵-۴-۱- پیشنهادات ناشی از نتایج تحقیق ۱۰۰
۵-۴-۲- پیشنهادهای فرعی ۱۰۱
۵-۴-۳- پیشنهادات جهت تحقیقات آتی ۱۰۱
فهرست منابع و ماخذ ۱۰۳
پیوست ۱۱۱
ذ
فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول ۴-۱ ۸۷
جدول ۴-۲ ۹۰
جدول ۴-۳ ۹۰
جدول ۴-۴ ۹۱
جدول ۴-۵ ۹۶
جدول ۵-۱ ۱۰۰
ط
فهرست شکل ها
عنوان صفحه
شکل ۲-۱ ۲۸
شکل ۳-۱ ۷۶
شکل ۴-۱ ۸۸
غ
غ
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
انسان در همه ی قرون و اعصار با مشکلی به نام محدودیت منابع و امکانات تولید مواجه بوده ، بگونه ای که حتی در شرایط کنونی و با توسعه ی روزافزون علوم و فنون ، هنوز هم منابع محدود به امکانات موجود می باشد . کوشش های اقتصادی انسان نیز همواره معطوف بر آن بوده که حداکثر نتیجه را از امکانات و عوامل موجود به دست آورد و این همان تمایل انسان برای دستیابی به کارایی بالاتر است . کارایی ، معطوف به حداکثر کردن نتیجه توسط سازمان یا نهاد اقتصادی و مرتبط با بهره برداری صحیح از منابع می باشد . بدون افزایش کارایی هیچ اقتصادی نمی تواند انتظار اعتلای سطح زندگی مردم خود را داشته باشد ، زیرا که یکی از عوامل تعیین کننده ی رفاه جوامع ، میزان برخورداری افراد از امکانات محدود موجود در جامعه می باشد . لذا پژوهش در زمینه کارایی ، از جمله در سطح بنگاه ها ، یکی از مهمترین و اساسی ترین پژوهش های اقتصاد به شمار می رود ( امامی میبدی ، ۱۳۷۹).

در میان بنگاه ها و موسسات موجود ، توسعه ی موسسات و بازارهای مالی ، یک امر سرنوشت ساز و اجتناب ناپذیر برای رشد کشورها می باشد . با گذشت زمان و روشن شدن هر چه بیشتر اهمیت توسعه ی بازارهای پولی و مالی و به ویژه بانک ها و موسسات مالی و اعتباری ، به عنوان عاملی موثر در حمایت از اقتصاد و در نهایت توسعه و رونق اقتصادی کشور ، ارزیابی عملکرد بانکها از جنبه کارایی ، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است . در زمینه کارایی بانکها ، مطالعات متعددی در خارج از کشور و تعداد محدودی نیز در داخل انجام شده است . لیکن در بین این مطالعات ، تعداد معدودی به مقایسه کارایی شعب یک بانک پرداخته اند و این درحالی است که ایجاد شبکه ای کارا از شعب ، یکی از راه کارهای اصلی در تنظیم برنامه های بهبود کارایی در سطح یک بانک می باشد ( رنجبر و همکاران ، ۱۳۸۸).
از سوی دیگر در بنگاه های اقتصادی ، مدیران در مقابل مقامات بالاتر و سایر اشخاص ذی نفع در ارتباط با بکارگیری منابع پاسخگو می باشند .
۱-۲- بیان مساله
بانک ها از ارکان اصلی اقتصاد در هر کشور محسوب می شوند . با توجه به فرایند جهانی شدن در سالهای اخیر اهمیت بانکها در کشورهای مختلف متفاوت می باشد بطوری که در برخی کشورها بانکها بخش قابل توجهی از بازارهای مالی را تشکیل می دهند . بانکها نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی دارند گلد اسمیت (۱۹۶۹) خاطرنشان می کند که رشد صنعت آلمان که اقتصاد آن برمبنای سیستم بانکی است به مراتب سریعتر از رشد صنعت انگلستان بوده است که اقتصاد آن مبتنی بر بازار است. در بحران مالی که در آگوست ۲۰۰۷ آغاز شد بانکها در کانون بحران قرار داشتند و با عدم ایفای تعهدات خود، خود و سایر بخش های اقتصاد را در معرض خطر ورشکستگی قرار دادند .بی شک در فضای رقابتی کنونی تنها بنگاه های اقتصادی می توانند در صحنه رقابت باقی بمانند که با بهره گرفتن از منابع و عوامل ، محصولات و خدماتی با کیفیت و قیمت مناسب ارائه نمایند و این به معنی کارایی هزینه و سود است. لذا انجام تحقیقاتی برای پی بردن به عوامل موثر بر کارایی سود شعب بانکها ضروری بنظر می رسد ، چرا که عملکرد کارا بانکها منجر به رشد و توسعه و رونق اقتصادی می گردد( جوادی ،۱۳۹۲) .
۱-۳- اهمیت موضوع
در شرایط فعلی با توجه به گستردگی شعب بانک ها در سراسر کشور ، ایجاد موسسات مالی و اعتباری جدید و بوجود آمدن رقابت بیش از پیش بین بانکها و اثرات تحریم های بین المللی ، موضوع کارایی بانکها از اهمیت ویژه ای برخوردار است بطوری که عملکرد صحیح و کارا بانکها می تواند منجر به کارایی دیگر بخش های اقتصاد شود چراکه بانکها با جذب سپرده های اشخاص و اعطای تسهیلات نقش عمده ای در تامین مالی دیگر بنگاه های اقتصادی دارند. با توجه به این که بخش عمده مراودات تجاری بانکها در شعب آنها صورت می گیرد عملکرد کارا و اطلاع از میزان کارایی شعب و عوامل موثر بر این کارایی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد تا ضمن نیل به اهداف از پیش تعیین شده بانک ، با جلوگیری از اتلاف منابع کمیاب در جهت تامین منافع اقتصاد ملی گام بردارند .
۱-۴- اهداف تحقیق
اهداف این پژوهش عبارتند از :
۱- اندازه گیری کارایی سود شعب بانک سینا .
۲- شناخت شعب ناکارا و ایجاد زمینه برای حرکت به سوی کارایی .
۳- شناخت متغیرهای که بیشترین تاثیر را بر اندازه گیری شاخص کارایی سود دارند .
۱-۵- سوالات تحقیق
سوالاتی که در این پژوهش مطرح می شوند به شرح ذیل می باشد :
۱- میزان کارایی سود هر یک از شعب بانک سینا چقدر می باشد ؟
۲- چه متغیرهای بیشترین تاثیر را بر شاخص کارایی سود شعب بانک سینا دارند ؟
۱-۶- فرضیات تحقیق
فرضیات پژوهش به شرح ذیل می باشند :
فرضیه اول : بین تسهیلات شعب و کارایی سود شعب رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه دوم : بین سرمایه گذاری های شعب و کارایی سود شعب رابطه معناداری وجود دارد .
فرضیه سوم : بین سپرده های نزد سایر بانکها شعب و کارایی سود شعب رابطه معناداری وجود دارد .
فرضیه چهارم : بین قیمت نیروی کار شعب و کارایی سود شعب رابطه معناداری وجود دارد .
فرضیه پنجم : بین قیمت سرمایه فیزیکی شعب و کارایی سود شعب رابطه معناداری وجود دارد .
فرضیه ششم : بین قیمت سرمایه مالی شعب و کارایی سود شعب رابطه معناداری وجود دارد .
۱-۷- روش تحقیق و جمع آوری اطلاعات
روش تحقیق از نوع همبستگی است و در رابطه با روش گردآوری اطلاعات ، مبتنی بر تحقیقات کتابخانه ای است . با بهره گرفتن از اطلاعات تاریخی بصورت پس رویدادی می باشد . اطلاعات از طریق پایگاه داده های بانک سینا جمع آوری می گردد . در این پایگاه داده اطلاعات لازم جهت اجرای تحقیق شامل متغیرهای مستقل تحقیق موجود بوده و قابل بهره برداری می باشد . پس از جمع آوری این اطلاعات دسته بندی و پالایش شده و برای اجرای آزمون های آماری بکار گرفته می شوند .
۱-۸- قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق از لحاظ زمانی ، مکانی و موضوعی به شرح زیر است :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 03:39:00 ق.ظ ]




  • بازدارندگی، دست کم در برابر شوروی؛
  • ایجاد نیرویی در برابر هند یا هر نیروی منطقه ای دیگر، چه بسا دستیابی ایران به جنگ افزارهای هسته ای در برابر هند می توانست پاکستان را به چشم پوشی از برنامه اتمی خود وا دارد. اما پاکستان زودتر از ایران نه تنها به دانش هسته ای بلکه به جنگ افزارهای هسته ای دست یافت؛
  • اعتباریابی در میان قدرت های نظامی منطقه؛
  • جلوگیری از خطرهای هسته ای منطقه ای و باج خواهی های هسته ای (ملامیری کجوری، ۱۳۸۶: ۵۹)؛

۲-۱ برنامه هسته ای ایران بعد از انقلاب اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۸۴ سیاست پیگیری فعال سازی زیرساخت هسته ای را اتخاذ نمود. در حالی که این زیرساخت، مقامات دولتی ایران را به تولید انرژی هسته ای و همچنین رفع کمبود شدید برق در سراسر کشور قادر می ساخت. در عین حال فناوری پایه ای تولید نهایی سلاح های هسته ای را فراهم می آورد. در حقیقت مقامات ایرانی می خواستند کار نیروگاه بوشهر را از سر بگیرند ولی آلمان غربی تا پایان جنگ حاضر به این کار نشد. در مارس ۱۹۸۷ مقامات ایران با کنسرسیومی از شرکت های آلمان غربی، اسپانیا و آرژانتین به منظور از سرگیری کار نیروگاه بوشهر وارد مذاکره شدند. در پاییز همان سال جمهوری اسلامی ایران اقدامات اولیه در این سایت را فراهم آورد. با وجود این یک سال بعد از خاتمه جنگ با عراق در ۲۰ آگوست ۱۹۸۸ کار نیروگاه بوشهر که در جریان جنگ، مکرر بمباران شده بود آغاز شد. در سال ۱۹۸۷ تهران یک قرارداد همکاری اتمی با پاکستان امضاء کرد که شامل آموزش ۳۹ محقق ایرانی در تأسیسات اتمی پاکستان بود. در همین تاریخ ایران یک قرارداد ۵/۵ میلیون دلاری با آرژانتین امضاء کرد که طبق آن آرژانتین موظف به عرضه اورانیوم تا ۲۰% غنی شده و آموزش محققان ایرانی در مرکز تحقیقات اتمی اورانیوم بود. طی سال ۱۹۸۹-۱۹۸۸ مقامات ایران مقادیر زیادی کیک زرد از آفریقای جنوبی دریافت کردند که احتمالاً در پاکستان یا خود ایران غنی می شد. پس از بحران ۱۹۹۱-۱۹۹۰ خلیج فارس جمهوری اسلامی ایران توسعه زیرساخت هسته ای خود را سریع تر نمود (احمدی، ۱۳۸۶: ۵۲). حمله عراق به کویت در ۱۹۹۰ و ائتلاف مقابله با آن تحت رهبری آمریکا، به دولت مردان ایران ثابت کرد که صدام حسین و رژیم بعث حاکم بر عراق، با شور و اشتیاق خاصی بدنبال اهداف منطقه ای خود حتی بدون در نظر گرفتن هزینه هایی که به بار می آورده است و آمریکا نیز برای جلوگیری از سلطه هر بازیگر محلی بر منطقه خلیج فارس از توانایی نظامی برتر خود استفاده خواهند کرد. در دهه ۱۹۹۰ ایران مناسبات خود را با روسیه و چین تقویت نمود. در سال ۱۹۹۰ یک قرارداد ۱۰ ساله همکاری علمی با چین امضاء کرد. سال ۱۹۹۲ تهران و پکن قرارداد اولیه فروش راکتورهای اتمی و سایر فناوری های وابسته را امضاء کردند اما عدم توافق در مورد طراحی و حمل راکتورها این معامله را به تعویق انداخت. بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱-۱۹۹۰ دولت ایران از دانشمندان روس خواست تا در ایران کار کنند. با انصراف آلمانی ها از تکمیل پروژه بوشهر حدود ۲۰۰ نفر از تکنسین های جمهوری اسلامی ایران در اتمام یکی از دو نیروگاه بوشهر کمک کردند، در این دوران همکاری چین و روسیه با ایران در مورد برنامه هسته ای مورد اعتراض دولت کلینتون صورت گرفت که چین و روسیه نیز با استناد به پایبندی ایران به مقررات NPT و گزارش بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر عدم نقض مقررات مربوطه توسط ایران این ادعاها را رد کرده است (احمدی، ۱۳۸۶: ۵۴). مدت زمان تمدید معاهده NPT که در زمان رژیم گذشته به امضاء و تصویب رسیده بود، در سال ۱۳۷۴ به اتمام می رسید و دوره ۲۵ ساله آن تمام شد و طبق مفاد معاهده می بایست در اجلاس تمدید و بازنگری آن در سال ۱۹۹۵ (در نیویورک) نسبت به نحوه تمدید یا عدم تمدید آن تصمیم گیری می شد؛ و هر تصمیمی که در اجلاس مزبور با اکثریت آراء اتخاذ می شد، سرنوشت آینده معاهده را تعیین می کرد. اعتبار این معاهده در صورت تمدید، دائمی می شد. عده ای موافق تمدید NPT بودند زیرا فکر می کردند که در چارچوب آن و نظارت آژانس می توانند کار نیروگاه را به لحاظ قانونی پیش ببرند، حتی در صورتِ عدم تمدید روس ها از ادامه همکاری و فعالیت در نیروگاه بوشهر. در جلسه شورای عالی امنیت ملی هم طرح تمدید NPT با موافقت اکثریت تصویب شد (روحانی، ۱۳۹۰: ۳۹-۳۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۱ آغاز بحران هسته ای ایران
بحران هسته ای ایران با توطئه مشترکی از سوی آمریکا و گروهک منافقین آغاز شد. در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱ سخنگوی غیررسمی گروهک منافقین، خبرنگاران رسانه های آمریکایی را به نشستی در هتل ویلارد واشنگتن فراخواند که با هدف «افشاگری علیه برنامه های اتمی جمهوری اسلامی ایران» طراحی شده بود (ملامیری کجوری، ۱۳۸۶: ۶۳-۶۲). در تاریخ ۲۱/۹/۱۳۸۱ شبکه جهانی «C.N.N» گزارشی را بر روی آنتن برد که انفجاری بین المللی یافت. این برنامه که بر مبنای گزارش مؤسسه «علم و امنیت بین المللی آمریکا» تنظیم شده بود، روایت هراس آوری از فعالیت های هسته ای ایران را ارائه کرد. روایتی که به همراه تصاویر ماهواره ای سه سایت اصفهان، نطنز و اراک که چندان هم غیر واقعی به نظر نمی رسید، به این اعتبارِ تصاویر ماهواره «C.N.N» بلافاصله در تمام رسانه های مطرح بین المللی بازتاب جهانی پیدا کرد. کریستین امانپور خبرنگار «C.N.N» در تاریخ ۲۲/۹/۱۳۸۱ مصاحبه ای با محمد البرادعی داشت، در این مصاحبه بلافاصله اولین سؤال خود را به «فعالیت مخفیانه ایران» اختصاص داد. بدین ترتیب مدیر کل تأیید کرد که آژانس بین المللی انرژی اتمی پس از آنکه یک گروه مخالف جمهوری اسلامی ایران در مرداد ۱۳۸۱ درباره ساخت تأسیسات نطنز و اراک سخن گفتند؛ به وجود چنین تأسیساتی پی برده است (مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۸۵: ۳۴-۳۳). بحران هسته ای ایران با گزارش البرادعی به نشست ۲۶ خرداد ۱۳۸۲ شورای حکام بین المللی انرژی اتمی وارد مرحله جدیدی شد. مدیر کل آژانس ضمن اعلام قصور ایران در گزارش کردن برخی از فعالیت های هسته ای خود و برخورد مثبت آن برای جبران کاستی ها، از ایران خواست پروتکل پیوست ۲+۹۳ را امضاء کند. شورای حکام نیز در پایان نشست خود در ۲۸ خرداد ۱۳۸۲ ایران را به علت اعلام نکردن برخی فعالیت ها و برنامه های هسته ای سرزنش کرد و از این کشور خواست پروتکل الحاقی را امضاء کند. در پی گزارش دبیر کل و بیانیه شورای حکام آژانس مبنی بر برخی کوتاهی های جمهوری اسلامی ایران فشار بین المللی به کشور برای امضاء و پذیرش پروتکل الحاقی شدت گرفت. به طوری که اتحادیه اروپا پیش و پس از نشست خرداد ماه شورای حکام ادامه مذاکرات و مناسبات اقتصادی با ایران را بسته به پذیرش پروتکل دانست (ملامیری کجوری، ۱۳۸۶: ۶۵-۶۴). اتحادیه اروپا امضاء پروتکل را به منظور برطرف کردن تردیدها و بدگمانی های جامعه بین المللی، اعتماد سازی با اروپا و جهان و نیز تداوم مناسبات خود با ایران لازم می شمرد (امیری، ۱۳۸۴: ۲۴۸- ۲۴۷).

  • تجزیه و تحلیل حقوقی ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت

آژانس بین المللی انرژی اتمی در بازرسی های خود از تأسیسات هسته ای ایران بر قصور متعددی توسط ایران و عدم اطلاع رسانی به موقع از مواد هسته ای خود به آژانس اشاره نموده است. خصومت دیرینه آمریکا و کشورهای غربی با ایران بدلیل سیاست خارجی این کشور از یک طرف و قصور ایران در عدم اطلاع رسانی به موقع فعالیت هایش به آژانس از طرف دیگر باعث شد تا آژانس نسبت به برنامه هسته ای ایران حساس شده و تا آنجا پیش رود که شورای حکام آژانس در قطعنامه سپتامبر ۲۰۰۵ (Gov/2005/76) فعالیت های هسته ای ایران را ناقض تکالیف ایران بر اساس معاهده NPT قلمداد نموده و از این کشور بخواهد که غنی سازی اورانیوم را به صورت پایدار تعلیق نماید. به همین دلیل هم، در قطعنامه های خود، خواهان تعلیق فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم و تصویب فوری پروتکل الحاقی توسط ایران بوده است. اما این خواسته ها فراتر از تعهدات حقوقی ایران طبق مفاد موافقت نامه پادمان ایران با آژانس و سایر اسناد حقوقی مورد تعهد ایران است. آژانس در برخورد با ایران فراتر از وظایف سازمانی اش رفتار کرده است. به همین دلیل ایران نیز با تأکید بر صلح آمیز بودن فعالیت خود و حق قانونی برخوردار بودن از فعالیت صلح آمیز هسته ای از اجرای قطعنامه های شورای حکام خودداری نموده است. این عکس العمل ایران سبب تردید بیشتر نسبت به فعالیت های هسته ای و ارسال پرونده ایران به شورای امنیت گردید (تدینی و توکلی، ۱۳۸۹: ۱۴۴). قطعنامه مورخ ۴ فوریه ۲۰۰۶ موضوع ارجاع و گزارش پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت را طرح و تصویب نمود. در این قطعنامه در بندهای مختلف اظهار نگرانی جدی از اقدامات ایران و روند طی شده از ایران خواسته است تعلیق کامل و پایدار تمام فعالیت های مرتبط به غنی سازی و بازفرآوری را که شامل تحقیق و توسعه است، برقرار کند تا توسط آژانس راستی آزمایی شود و فوراً پروتکل الحاقی را تصویب و به صورت کامل اجرا کند. در بند ۲ قسمت دوم قطعنامه آمده است: «از مدیر کل می خواهد به شورای امنیت سازمان ملل گزارش دهد که این گام ها از سوی آژانس برای ایران ضروری اعلام شده اند و به این شورا گزارش ها و قطعنامه های تصویب شده آژانس مرتبط با این موضوع را گزارش دهد». همچنین در بند ۸ قطعنامه آمده است: «از مدیر کل درخواست می کند درباره اجرای این قطعنامه و قطعنامه های قبلی به اجلاس عادی بعدی شورای حکام گزارش دهد تا مورد بررسی قرار گیرد و این گزارش را به همراه هرگونه قطعنامه تصویب شده در ماه مارس ۲۰۰۶ در شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل بفرستد». رئیس شورای امنیت در ۲۹ مارس ۲۰۰۶ بیانیه ای صادر نمود که در آن اجرای کلیه موارد خواسته شده در قطعنامه های قبلی شورای حکام بویژه بند یک قطعنامه ۲۰۰۶ را از ایران خواستار شده بود. در این بیانیه ضمن حمایت از شورای حکام و ابراز نگرانی های خود، از مدیر کل درخواست نمود ۳۰ روز دیگر گزارش در مورد فرایند پایبندی ایران به اقدامات مورد درخواست آژانس به شورای حکام و به صورت همزمان به شورای امنیت برای بررسی بیشتر ارسال نماید که بدنبال این بیانیه و گزارش شورای امنیت ۶ قطعنامه علیه برنامه هسته ای ایران صادر شد (حاجی غلام سریزدی، ۱۳۹۰: ۱۱۷).
۱-۲ مخالفت غرب با برنامه هسته ای و بررسی و عدم تطابق آن با اصول حقوقی
برای اثبات این موضوع که در پرونده هسته ای ایران عنصر نگاه سیاسی بر ماهیت قواعد بین المللی چیره شده است می توان به برخی اصول حقوقی مورد قبول تمدن های حقوقی اشاره نمود:
۱-۱-۲ اصل تناسب جرم و مجازات (تناسب جزایی)
طبق این اصل میزان و نوع مجازات شخصی (اعم از حقیقی و حقوقی) متهم باید با نوع و میزان خسارات ناشی از جرم صورت گرفته متناسب باشد. براساس این اصل فوق می توان گفت در برخورد با ایران اصل تناسب جرم و مجازات رعایت نشده است. طبق معاهده NPT، مجازات کشوری که به نقض تعهدات اش متهم شده است قطع کمک های آژانس و دیگر کشورهای عضو به کشور مورد نظر است. این در حالی است که ایران تنها متهم به انجام برخی قصور و کوتاهی ها در انجام تعهداتش است. قصور با نقض تعهد از نظر حقوقی متفاوت است. از سوی دیگر ارجاع پرونده هسته ای کشورها به شورای امنیت در صورتی است که کشوری مرتکب نقض یا تهدید صلح و امنیت بین المللی شده باشد. طبق اساسنامه آژانس، اگر کشوری درصدد تولید و کسب سلاح هسته ای باشد، تهدید کننده صلح و امنیت جهانی خواهد بود، اما تاکنون در بازرسی های آژانس از تأسیسات هسته ای ایران مدرکی در زمینه تولید بمب هسته ای یافت نشده است.
۲-۱-۲ اصل برائت
این اصل حقوقی، دربردارنده یک حق مشروع برای شخص (اعم از حقیقی و حقوقی) متهم است که در ابتدا بی گناه فرض می گردد مگر اینکه تحت تحقیقات قضایی، دلیل معقولی برای محکوم کردن او بدست آید. در بررسی پرونده هسته ای ایران این اصل نیز نادیده گرفته شده است. چرا که با وجود اینکه در بازرسی های آژانس مدرکی برای اتهام ایران در زمینه انحراف از NPT و دستیابی به تسلیحات هسته ای یافت نشده ولی عملاً حکم به عدم برائت ایران داده شده است.
۳-۱-۲ اصل حق توسعه
تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در دسامبر ۱۹۴۸ و میثاق های حقوقی مدنی و سیاسی و حقوق اجتماعی و اقتصادی در ۱۹۶۶ زمینه ساز تولد حق توسعه بودند. همچنین مجمع عمومی در قطعنامه ۱۲۸/۴۱ مورخ ۴ دسامبر ۱۹۸۶ اعلامیه حق توسعه را تصویب نمود. محتوای این اصل که جزئی از حقوق بشر محسوب می شود و ضامن آزادی و پیشرفت، عدالت و خلاقیت انسان هاست، بر بهره مندی تمامی انسان ها اعم از زن و مرد و تمامی ملل در یک سهم عادلانه و متناسب از فناوری، اموال و خدمات تولیدی جامعه جهانی اشاره دارد. همچنین پاراگراف (۶) دومین کنفرانس جهانی حقوق بشر، حق توسعه را بعنوان یک حق جهانی، غیر قابل انتقال و لاینفک از حقوق بنیادین بشر دانسته است. لذا طبق این اصل، ایران دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای را حق قانونی و مشروع خود می داند.
۴-۱-۲ اصل حسن نیت در قراردادها
این اصل حقوقی در بند ۲ ماده ۲ منشور ملل متحد، اشاره شده است. این ماده، از کشورهای عضو سازمان ملل متحد می خواهد برای اینکه بتوانند از مزایای عضویت در سازمان بهره مند شوند، تعهداتشان را با حسن نیت انجام دهند. همچنین بند ج ماده ۴ اساسنامه آژانس، رعایت حسن نیت در اجرای تعهدات مندرج در اساسنامه را از کشورهای عضو می خواهد. حسن نیت به معنای پایبندی به مفاد و تعهدات مندرج در قراردادهای بین المللی است. کشورهای مخالف برنامه هسته ای ایران به سوء نیت ایران اشاره می کنند به این معنا که ایران برخلاف تعهداتش در چارچوب آژانس در تلاش برای کسب و تولید سلاح هسته ای می باشند. در حالی که تاکنون مدرک محکمه پسندی بدست نیامده که سوء نیت ایران را در جهت انحراف هسته ای به سوی تولید سلاح هسته ای اثبات کند، در حالی که قرائن همگی حاکی از سوء نیت برخی از دولت های غربی در اجرای درست NPT می باشد.
۵-۱-۲ اصل رضایت کشورها در پذیرش معاهدات بین المللی
طبق ماده ۵۲ کنوانسیون ۱۹۶۹ حقوق معاهدات وین از جمله خصوصیات یک معاهده، رضایت کشورها در پذیرش توافقات بین المللی است. در حقیقت دولت ها بدلیل برخورداری از حق حاکمیت، در پیوستن به معاهدات آزاد و مختارند، بنابراین هیچ دولتی را نمی توان مجبور به عضویت در یک معاهده کرد. بر این اساس خواسته شورای حکام آژانس در زمینه تصویب فوری و بی قید و شرط پروتکل الحاقی توسط ایران مغایر با این اصل حقوقی می باشد.
۶-۱-۲ اصول حاکم بر تفسیر معاهدات
تفسیر معاهدات بین اللملی تابع اصول و مقرراتی است و امری اختیاری نیست. یکی از مشکلات آژانس و ایران تفسیر مفاهیمی چون انحراف، قصور، نقض و مفاد ماده ۱۲ اساسنامه است که موجب ارسال پرونده ایران به شورای امنیت گردید. قواعد حاکم در تفسیر معاهدات عبارتند از:

  • حسن نیت: باید در تفسیر معاهدات حسن نیت به خرج داد. از این رو طبق حقوق بین الملل نباید بر اساس انگیزه های سیاسی، حقوق بین الملل هسته ای را در جهت محروم کردن کشوری تفسیر نمود.
  • آثار مفید: در تفسیر باید آثار مفیدی مترتب باشد، به عبارت دیگر تفسیر باید تسهیل کننده همکاری بین المللی باشد نه اینکه مانع همکاری شود. از این رو در تفسیر حقوق بین الملل هسته ای نسبت به ایران باید آثار مثبت آن مدنظر باشد.
  • ایجاد حداقل تعهد برای دولت ها: تفسیر نباید به گونه ای صورت بگیرد که تعهدات کشورها را بیشتر کند. هر چه تعهدات بیشتر باشد این امر در روند همکاری بین المللی ملل خلل ایجاد می کند. به نظر می رسد که دول غربی با تفسیر خاص از حقوق بین الملل هسته ای قصد حداکثر کردن تعهدات ایران را دارند.
  • قواعد به نفع کشورهای دارای وضعیت نامناسب: تفسیر باید معمولاً به نفع کشورهایی همچون جهان سوم صورت گیرد که دارای شرایط و وضعیت نامساعد هستند. به رغم اینکه ایران مصداق کشور نامساعد در برخورداری از مزایای حقوق بین الملل هسته ای است، با این حال تفسیر آن به ضرر ایران صورت می گیرد و می توان گفت که بسیاری از اصول حقوقی در مورد ایران نادیده گرفته شده است، همین امر نادیده گرفتن عدالت و نگاه سیاسی و بدبینانه به برنامه هسته ای ایران را اثبات می کند (امیدی و نصری، ۱۳۸۶: ۲۸۸-۲۸۶).

۲-۲ بررسی جایگاه حقوقی دخالت و تصمیمات شورای امنیت در رابطه با پرونده هسته ای ایران
اصل تناسب جرم و مجازات در ارتباط با پرونده هسته ای ایران نادیده گرفته شده است. طبق معاهده NPT نقض تعهدات یک کشور برابر است با قطع کمک های آژانس و کشورهای عضو و همانطوری که در ذیل خواهد آمد، ایران متهم به برخی قصور گردیده بود و به لحاظ حقوقی قصور عملی متفاوت از نقض است و به تبع آن جرمش هم متفاوت خواهد بود و ارجاع پرونده کشورها به شورای امنیت در صورتی است که کشوری مرتکب تهدید یا نقض صلح و امنیت بین المللی گردد. با وجود اینکه در بازرسی های آژانس مدرک محکمه پسندی برای اتهام ایران در زمینه انحراف از NPT و دستیابی به تسلیحات هسته ای یافت نشده است، ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت عملاً نقض اصل برائت می باشد. طبق قطعنامه ۱۲۸/۴۱ مورخ ۴ دسامبر ۱۹۸۶ مجمع عمومی اصل حق توسعه، جرئی از حقوق بشر محسوب می شود، ضامن آزادی و پیشرفت، عدالت و خلاقیت انسان ها است و بر بهره مندی تمامی انسان ها اعم از زن و مرد و تمامی ملل در یک سهم عادلانه و متناسب از فناوری، اموال و خدمات تولیدی جامعه جهانی اشاره دارد، پاراگراف (۶) دومین کنفرانس جهانی حقوق بشر، حق توسعه را بعنوان یک حق جهانی غیر قابل انتقال و لاینفک از حقوق بنیادین بشر دانسته است. همچنین طبق مفاد معاهده NPT بخصوص ماده ۴ آن ایران حق توسعه، تحقیق، تولید و استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را دارد. تلاش شورای امنیت در جهت وادار کردن ایران به تعلیق برنامه هسته ای صلح آمیز خود، نقض فاحش ماده ۴ معاهده NPT و ماده ۲۵ منشور بوده و حقوق بنیادین مردم ایران از جمله حق توسعه و حق تحصیل را از آنها سلب می کند، علاوه بر موارد مذکور ارجاع موضوع فعالیت های هسته ای ایران به شورای امنیت برخلاف نص صریح بند ج ماده ۱۲ اساسنامه آژانس صورت پذیرفته و استناد شورای امنیت به موارد ۳۹، ۴۰ و ۴۱ فصل ۷ منشور سازمان ملل برای تحریم ایران نه فقط با روح قانون، بلکه با مفاد فصل ۷ نیز در تناقض است، زیرا استناد به فصل ۷ منشور فقط هنگامی است که اقدام یک کشور عضو جامعه بین الملل، صلح جهانی یا منطقه ای را به خطر انداخته باشد و پرونده هسته ای ایران فقط هنگامی می تواند موضوع این فصل باشد که نخست؛ اینکه ثابت شود ایران در پی تولید سلاح اتمی است و نه اینکه حدس زده شود ایران نیت این کار را دارد، اینکه تنها بدلیل قصد و نیت یک کشور خواهان توقف فعالیت آن شوند از منظر حقوقی قابل قبول نیست، چون در حقوق بین الملل ملاک سنجش نیت دولت ها، اعمال و افعال آنها و نه منویات بدون مدلول است. دوم؛ اینکه با سلاح های خود کشورهای دیگر را تهدید به حمله اتمی کرده باشد، حال آنکه مطابق گزارش های بازرسان آژانس هیچ نشانه ای حاکی از تلاش ایران برای انحراف از فعالیت صلح آمیز به سوی تولید سلاح هسته ای بدست نیامده است، اعلام نظر شورای حکام آژانس تنها با استناد به گزارش بازرسان معتبر خواهد بود و همچنین تصمیم شورای امنیت باید مستند به گزارش شورای حکام باشد و از آنجا که در گزارش بازرسان و گزارش سوم اسفند ماه ۱۳۸۶ مدیر کل آژانس هیچ اشاره ای به انحراف در فعالیت هسته ای ایران وجود ندارد، ارسال پرونده به شورای امنیت و استناد این شورا به فصل ۷ از وجاهت حقوقی و قانونی برخوردار نیست (تدینی و توکلی، ۱۳۸۹: ۱۵۴-۱۵۳). شورای امنیت تاکنون قادر نبوده کشورمان را تهدیدی علیه صلح تلقی نماید اما اعمال فصل ۷ منشور این تشخیص را به شکلی تلویحی به عمل آورده است. در هر حال این تحریم ها به منزله هنجارهای واکنشی و موردی هستند که به محض تصمیم شورا ایجاد می شوند و تا هنگامی که شورا خاتمه آنها را احراز نکرده و در مورد آنها تصمیم نگرفته به قوت خود باقی خواهند ماند (ساعد، ۱۳۸۹: ۱۷۷).
۳-۲ ارتباط آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت
بر اساس اساسنامه آژانس چند مبنا جهت ارتباط آژانس با شورای امنیت وجود دارد:
الف. اطلاع نسبت به وجود موضوعات مرتبط با صلح و امنیت بین المللی
به موجب ماده ۳ بند ب (۴) اساسنامه آژانس «چنان که در ارتباط با فعالیت های هسته ای دولتی مسائلی مطرح کردند که در صلاحیت شورای امنیت قرار دارد، آژانس می بایست مراتب را به شورای امنیت به عنوان رکن مسئول حفظ صلح و امنیت بین المللی متذکر گردد». مطمئناً این مورد رأساً مبنای حقوقی برای در دستور کار گرفتن یک موضوع در شورای امنیت نخواهد بود چه بسا مسأله ای از دیدگاه آژانس بین المللی مرتبط بوده حال اینکه شورای امنیت با آژانس در آن خصوص هم عقیده نباشد.
ب. گزارش عدم پایبندی نسبت به پادمان
به موجب ماده ۱۲ (ج) اساسنامه آژانس چنان که در جریان بازرسی ها، بازرسان آژانس دریافتند که فعالیت های هسته ای یک دولت عضو یا به منظور اهداف نظامی انجام پذیرفته اند و یا اینکه منطبق با شرایط مفاد پادمان منعقده با دولت مذکور نمی باشد می بایست هرگونه عدم پایبندی را به مدیر کل گزارش نمایند که وی موارد گزارش شده را به شورای حکام ارسال خواهد داشت. شورای حکام از دولت یا از دولت های مورد بازرسی درخواست خواهد کرد که عدم پایبندی هایی که به وقوع پیوسته اند را اصلاح کند. شورای حکام این عدم پایبندی را می بایست به دولت های عضو شورای امنیت و مجمع عمومی گزارش نماید.
ج. گزارش عدم توانایی راستی آزمایی
در کنار مبنای اساسنامه فوق و ارجاع موضوعات توسط آژانس به شورای امنیت، ماده ۱۹ موافقت نامه پادمان ایران و آژانس نیز به شورای حکام اجازه می دهد که چنانچه پس از بررسی اطلاعات مربوطه که توسط مدیر کل آژانس گزارش شده اند، دریابد که آژانس در وضعیتی قرار ندارد که تأیید نماید هیچ گونه انحرافی از مواد هسته ای که می بایست طبق این موافقتنامه مورد راست آزمایی قرار گیرند به سمت تسلیحات هسته ای یا ادوات منفجره هسته ای وجود نداشته است، می تواند گزارش هایی را طبق پاراگراف ج ماده ۱۲ اساسنامه آژانس ارسال نماید. همچنین در صورت امکان، اعمال سایر اقدامات مذکور در آن پاراگراف را اتخاذ نماید (موسی زاده، ۱۳۸۹: ۴۳۶). طبق مبانی اساسنامه و موافقتنامه پادمان به منظور ورود شورای امنیت به موضوع، تصویب قطعنامه حاوی گزارش دهی مشخص ضروری می نموده است که هیچ گاه صورت نپذیرفت. آنچه در مجموع تصمیمات شورای حکام مشخص می شود، این است که گزارش دهی شورای حکام در قالب هیچ یک از اشکال فوق صورت نپذیرفته و اقدام شورای حکام در قطعنامه فوریه ۲۰۰۶ و گزارش دهی ۸ مارس ۲۰۰۶ مدیرکل به شورای امنیت نیز شیوه جدیدی از اطلاع رسانی به شورای امنیت بوده است که جایگاهی برای آن در اساسنامه و موافقت نامه پادمان نمی توان یافت (سادات میدانی، ۱۳۸۵: ۴). به هنگام اقدام در این خصوص شورای حکام می بایست درجه اطمینان حاصله از اقدامات پادمانی که اعمال شده اند را لحاظ داشته و به دولت ایران هرگونه فرصت معقول جهت ارائه هرگونه اطمینان مجدد را اعطا نماید. پس از ارسال موضوع توسط شورای حکام به شورای امنیت، در اولین گام رئیس شورای امنیت مبادرت به صدور بیانیه ای کرد. رئیس آرژانتینی شورای امنیت در تاریخ ۲۹ مارس ۲۰۰۶ (۹ فروردین ۱۳۸۵) طی بیانیه ای موضع این مرجع در ارتباط با موضوع هسته ای ایران را اعلام کرد. در این بیانیه علی رغم اینکه بر حق دولت های عضو معاهده منع گسترش مبنی بر استفاده از انرژی هسته ای در جهت مصارف صلح جویانه بدون تبعیض تأکید کرد، شورای امنیت بدون ارائه هرگونه دلیل و مدرک از ایران تقاضا نمود تا اقدامات درخواستی شورای حکام بویژه تعلیق کامل و پایدار تمامی فعالیت های مرتبط با غنی سازی و بازفرآوری را انجام دهد و از مدیر کل آژانس نیز درخواست کرد که ظرف ۳۰ روز گزارشی را در ارتباط با اقدامات انجام شده توسط ایران ارسال دارد (موسی زاده، ۱۳۸۹: ۴۳۷-۴۳۶).
۴-۲ شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و فعالیت های هسته ای ایران
از سپتامبر ۲۰۰۳ برنامه هسته ای ایران تحت نظارت جدی آژانس قرار گرفت. بطور کلی آژانس معتقد است که براساس اساسنامه معاهده NPT و توافق پارلمانی، ایران باید تمامی فعالیت های هسته ای خود را اعم از صلح آمیز یا غیر صلح آمیز از جمله امور مربوط به غنی سازی اورانیوم حتی اگر فقط به قصد اهداف صلح آمیز باشد، به آژانس گزارش کند، در این ارتباط، آژانس معتقد است که چون ایران به موقع اطلاعات مربوطه را گزارش نداده تخلف نموده است. این امر سبب سوءظن به این کشور شده که بطور پنهانی درصدد دستیابی به سلاح هسته ای می باشد. به همین دلیل شورای حکام آژانس قطعنامه هایی را در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۳؛ ۲۶ نوامبر ۲۰۰۳؛ ۱۳ مارس ۲۰۰۴؛ ۱۸ ژوئن ۲۰۰۴؛ ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۴؛ ۲۹ نوامبر ۲۰۰۴؛ ۱۱ اوت ۲۰۰۵؛ ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۵؛ ۴ فوریه ۲۰۰۶؛ ۲۷ نوامبر ۲۰۰۹، درباره ایران تصویب نمود. در قطعنامه های سال های گذشته بخصوص قطعنامه ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۵، آژانس با ابراز نگرانی از برنامه سانتریفیوژ p2 که ایران در گزارش خود به آژانس آنها را ذکر نکرده بود و اظهار تأسف از مسائل مربوط به آلودگی فعالیت غنی سازی اورانیوم و عدم ارائه اظهارنامه مالیاتی کامل ایران این کشور را متهم به عدم متابعت از مفاد موافقت نامه پادمان و نه مفاد NPT که دولت آمریکا بر آن تأکید دارد نموده است و با اشاره بر اهمیت پایبندی ایران به معیارهای پروتکل الحاقی از این کشور می خواهد که بدون تأخیر پروتکل الحاقی را به تصویب رساند، و به عنوان یک اقدام اطمینان ساز در تصمیم گیری خود جهت فعال نمودن تأسیسات UCF اصفهان (تأسیسات تبدیل اورانیوم) و آغاز راکتور تحقیقاتی آب سنگین تجدید نظر نماید (تدینی و توکلی، ۱۳۸۹: ۱۴۶-۱۴۵).
۱-۴-۲ الزام ایران به امضاء و تصویب پروتکل الحاقی
غیرحقوقی ترین بخش در عملکرد آژانس در بند ۶ قطعنامه (Gov/2003/69) با عبارت (Request) رسماً و الزاماً از ایران درخواست امضاء و تصویب پروتکل الحاقی شده است. که برخلاف اصل «رضایت کشورها» به عنوان مبنای پذیرش تعهدات بین الملل و ضرورت تصویب هرگونه توافق بین الملل از سوی نهادهای قانونگذار داخلی طبق قانون اساسی کشورها باید دموکراسی تلقی شود. این اقدام آژانس مبنی بر سیاسی بودن عملکرد آژانس دلالت است، زیرا از یک طرف حق مسلم مراجع قانونگذاری هر کشوری است که یک توافق بین الملل را تصویب کنند یا نکنند. از سوی دیگر عدم تصویب پروتکل الحاقی به منزله کوتاهی و بی توجهی ایران به خواست بین الملل تلقی شده است. سیاسی بودن این رفتار زمانی است که کشورهای درگیر شورای امنیت تا آن زمان، پروتکل الحاقی را امضاء یا تصویب نکرده بودند. با اینکه ایران به منظور اثبات حسن نیت در سال ۲۰۰۳ معاهده الحاقی را امضاء نمود. با این حال درخواست اجرای پروتکل قبل از تصویب آن بعنوان تعهدی الزام آور، رفتار قانونی تلقی نمی شود، با این حال ایران قبل از تصویب پروتکل، داوطلبانه آن را به اجرا گذاشت و با بازرسان آژانس نهایت همکاری را به عمل آورد (عسگری، ۱۳۸۵: ۵۷-۵۶).
۲-۴-۲ الزام به تعلیق دائمی و کامل فعالیت های غنی سازی
از رفتارهای غیر حقوقی آژانس در مواجه با فعالیت های هسته ای ایران صدور قطعنامه ای مبنی بر الزام ایران به تعلیق پایدار و دائمی فعالیت های غنی سازی اورانیوم است. در این زمینه آژانس ابتدا با رویکردی ملایم تر از ایران می خواهد که بعنوان اقدامی اعتماد ساز (و نه تعهدی حقوقی) فعالیت های غنی سازی را تعلیق نماید. ایران در راستای اعتماد بین الملل و حسن نیت تا مدتی فعالیت ها را تعلیق کرد یا به حالت تعلیق در آورد. اما با عدم پایبندی کشورهای طرف مذاکره اروپایی (انگلیس، فرانسه، آلمان) به وعده های خود، ایران فعالیت ها را از سر گرفت. این عمل موجب اتخاذ تدبیر تند و غیر حقوقی از سوی آژانس شد و در قطعنامه (Gov/205/77) تاریخ ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۵ صراحتاً از ایران خواسته شد تا بطور کامل و دائمی تمام فعالیت های غنی سازی را متوقف کند. در حالی که نه به استناد قطعنامه های قبلی آژانس بلکه به استناد مواد ۳-۲ اساسنامه آژانس و مواد ۴-۳ معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای حق استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی و برخورداری از دانش هسته ای حق همه کشورها است (عسگری، ۱۳۸۵: ۵۴). ماده ۴ پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای حق دستیابی به انرژی هسته ای را حقی «تفکیک ناپذیر» توصیف نموده است که سایر ترتیبات این پیمان نمی توانند خدشه ای به آن وارد کنند. بر مبنای این ماده دولت های عضو از «حق توسعه تحقیقات، تولید و استفاده از انرژی هسته ای جهت مقاصد صلح آمیز بدون تبعیض» برخوردار می باشند. این موضوع که فعالیت هایی که در چارچوب یک برنامه صلح آمیز هسته ای صورت می پذیرد شامل فعالیت های غنی سازی اورانیوم نیز می گردند، امری پذیرفته شده است. بنابراین دولت های عضو پیمان که چنین فعالیت هایی را به انجام می رسانند، تا جایی که این فعالیت ها تحت نظارت آژانس قرار گرفته باشند، هیچ تخطی از تعهداتی که بر مبنای این پیمان پذیرفته اند انجام نداده اند. استدلال مطرح شده از سوی ایران نیز برای به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی خود چنین بوده است (ممتاز و رزاقی ساکت، ۱۳۸۹: ۳۲۰-۳۱۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:39:00 ق.ظ ]




در بخش اوّل که کلّیّات نام گرفته و شامل دو فصل می‌باشد به معنا و معرفی سند و انواع آن پرداخته می‌شود.
در بخش دوم، طی سه فصل سند از منظر فقه و حقوق و حدود اعتبار سند مورد بررسی قرار گرفته شده است.
در بخش سوم، در قالب چهار فصل به معرفی نوشته سنّتی و سند مدرن، نمونه اسناد در زمان معصومین «»، تعارض و اصالت نام خلیج فارس به روایت اسناد سخن رفته است.
در پایان این نوشتار، نتایج و پیشنهادها و سپس منابع و مآخذ مورد استفاده در نگارش این تحقیق بیان گردیده است.

بخش اوّل
کلّـیـات
(مفهوم شناسی واژگان پژوهش)
فصل اوّل: سند و انواع آن
فصل دوم: معرفی سایر اسناد
فصل سوم: حدود اعتبار سند رسمی


فصل اوّل
معنای سند و انواع آن
گفتار اوّل: مفهوم سند
با پیدایش تمدّن‌های گوناگون و شروع زندگی اجتماعی بشر و احتیاج مبرم انسانها به داد و ستد و در اختیار گرفتن زمین برای زراعت و اسکان و کسب و کار، نیاز به تثبیت حقوق و حفظ دلایل و مستندات هویدا شد.[۲]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

لذا پس از فراهم آوردن مقدّمات خرید از مذاکره با فروشنده و توافق در قیمت، طرفین تصمیم به معامله می‌گیرند و آن را ایجاد می‌نمایند.[۳]
عقد بوسیله‌ی توافق اراده‌ی دو نفر حاصل می‌گردد که یکی امری را اراده می کند و دیگری آن را می‌پذیرد. برای آنکه هر یک از اراده‌ی دیگری آگاه گردد تا آن را بپذیرد، باید اراده‌ی خود را بوسیله‌ی یکی از امور مادّی (گفتن، نوشتن، اشاره و عمل) اعلام دارد و الّا بدون آن برای دیگری نوعاً غیر ممکن است بتواند از اراده‌ی طرف خود مطّلع گردد و نوشتن بهترین و کامل‌ترین امر از امور یاد شده می‌باشد.[۴]
مادّه‌ی ۱۸۳ قانون مدنی عقد را بدین عبارت تعریف می‌کند:
«عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهّد بر امری نمایند و مورد قبول آن‌ها باشد.»
در این تعریف هر عقد دو شرط اساسی دارد:
در اثر توافق دو یا چند اراده بوجود می‌آید.
نتیجه و منظور از توافق ایجاد تعهّد است.
بر مبنای ظاهر این تعریف، اگر تراضی به منظور تبدیل تعهّد یا سقوط و انتقال آن یا نقل مالکیّت انجام شود، با اینکه چهره‌ی انشایی دارد، نباید عقد نامیده شود. ولی دقّت بیشتر نشان می‌دهد که باید از ظهور این چشم پوشید. نویسندگان قانون مدنی تعهّد را به معنی مرسوم کنونی که از آثار عقد است نگرفته‌اند و به همین جهت تعهّد و پذیرش آن را عقد گفته‌اند. پیشینه‌ تاریخی قانون مدنی نیز این احتمال را تقویت می‌کند، زیرا فقیهان عقد را به «عهد مؤکّد» تعبیر کرده‌اند و در حقوق اسلام نیز هیچ گاه اثر عقد محدود به ایجاد تعهّد نبوده است، پس باید پذیرفت که در این تعریف مقصود از تعهّد، تراضی آمیخته با التزام و پای بندی است.[۵]
شیخ انصاری می‌گوید:
«به حسب آنچه که از روایات ابواب مختلف عقود و نیز فتاوای فقها در باب صیغه ی بیع استفاده می‌شود، این است که شرط الفاظ یک عقد این است که ظهور عرفی در عقد مورد نظر داشته باشند، یعنی از الفاظی استفاده شود که نوع مردم از آن، همان عقد مورد نظر را بفهمند.»
بنابراین ممکن است این ظهور در الفاظ صریح، کنایه، حقیقی و یا مجازی وجود داشته باشد. پس با همه‌ی این الفاظ به شرطی که ظهور عرفی داشته باشند، عقد لازم بیع و امثال آن واقع می‌شود، از اینجا به دست می‌آید که این نسبتی که در اعتبار صراحت و یا حقیقت به مشهور داده شده است، درست نیست. مثلاً محقّق حلی و شهید اوّل در قواعد و علّامه حلی در تحریر، در انجام عقد بیع، الفاظ خاصی را شرط ندانسته‌اند.
از نظر آنان، عقد لازم بیع، با الفاظی همچون «اَسلَمتُ الیک» و یا «عاوضتک» نیز واقع می‌شود. فقها در سایر ابواب فقه، همچون قرض، رهن، ضمان، اجاره و غیره نیز همین نظریه را دارند.[۶]
بنابراین نوشته در صورتی سند شمرده می‌شود که بتواند در دادرسی دلیل قرار بگیرد.
۱-۱- معنای لغوی و اصطلاحی سند
در معنای لغوی، سند، برعکس معنای حقوقی آن، به طور کلّی تعریف شده است. بنابراین در تعریف لغوی هر دو نوع سند اعمّ از رسمی و عادّی مورد نظر است. وجه مشترک همه‌ی آن‌ها، وجود نوشته می‌باشد.
نوشته خط یا علامتی است که در روی صفحه نمایان باشد، خواه از خطوط متداول باشد یا غیر متداول، مانند رمزها و علاماتی که دو یا چند نفر برای روابط بین خود قرار داده‌اند.
صفحه‌ای که نوشته بر آن نمایان است فرقی نمی‌کند که کاغذ باشد یا آنکه، چوب، سنگ، آجر، فلز و یا مادّه‌ی دیگری. خطی که بر صفحه نمایان است فرقی ندارد که بوسیله‌ی مادّه‌ی رنگی با دست نوشته شده یا با ماشین کپی و یا چاپ شده باشد، همانطوری که فرقی نمی‌کند که بر صفحه حک شده باشد یا آن که بوسیله آلتی برجستگی بر صفحه ایجاد کرده باشند. اگر چه سند، معمولاً در اعمال حقوقی مانند عقود و ایقاعات از قبیل بیع، اجاره، نکاح، طلاق، فسخ و رجوع نوشته می‌شود، امّا ممکن است در اعمال مادّی و وقایع حقوقی نیز نوشته شود. در هر حال، نوشته را علی القاعده، در صورتی می‌توان به مفهوم اصطلاحی، سند دانست که از جمله دارای امضا، اثر انگشت و یا مهر شخصی باشد که سند به او نسبت داده می‌شود.[۷]
ادبا از سند تعاریف متعدّدی ارائه کرده‌اند که عبارتند از:
۱- آنچه قابل اعتماد باشد، مدرک مستند.
۲- نوشته‌ای که قابل استناد باشد؛
مهر و امضای قاضی و حکم و فرمان پادشاهی و چک و دست نوشته و مکتوبی که بدان اختیار شغلی و ملکی را به کسی بدهند.[۸]
۳- در یکی از تعاریف آمده است:
«سند هر آن چیزی است که مردم در ارتباطات اجتماعی به آن تکیه می‌کنند و به آن اعتماد و اعتقاد پیدا می‌کنند و سند در اصطلاح اهل بحث و مناظره چیزی می‌باشد که برای تقویت منع قولی ذکر شود، خواه به واقع مفید آن باشد و یا نه و این تعریف شامل سند صحیح و فاسد هر دو می‌شود.»[۹]
۴- تعریف سند از دیدگاه حقوق اسلامی
در اصطلاح فقه اسلامی، رُوات یک حدیث را «سند» می‌گویند. سند به معنی طریق متن است و منظور از متن، متن حدیث است که آن را لفظ حدیث گویند.
در کتاب درایۀ الحدیث استاد شانه چی تعریف سند آمده است:
«زنجیره‌ی حدیث را از این جهت سند نامند که در مقام اثبات حدیث به گفته و نقل آنان استناد می‌شود، چه سند وسیله‌ی اعتماد به حدیث است، بنابراین کلمه سند از (فلان سندای معتمد) اخذ شده، یا از این جهت است که حدیث به وسیله‌ی سند، اضافه و انتساب به معصوم پیدا می‌کند.»[۱۰]
۵- تعریف سند از نظر قوانین مالی ایران
در قوانین مالی ایران سند به صورت کلّی تعریف نشده، بلکه بر حسب مورد تعریف گردیده است. مادّه‌ی ۱۶ قانون محاسبات عمومی مکتوب ۲۱ صفر ۱۳۲۹ می‌گوید:
«بودجه‌ی دولت سندی است که معاملات دخل و خرج مملکتی برای مدّت معینی در آن پیش‌بینی و تثبیت می‌گردد. مدّت مزبور را «سند مالیّه» گویند که عبارتست از یکسال شمسی.»
در تاریخ ۱۰ اسفند ماه ۱۳۱۲ هجری شمسی قانون محاسبات عمومی جدیدتری که ثبت به قانون سابق تا اندازه‌ای کامل‌تر بود به تصویب مجلس شورای ملّی رسید که این قانون با تغییراتی جزئی بودجه را به بیان زیر تعریف کرد:
«بودجه لایحه‌ی پیش بینی کلیّه‌ی عواید و مخارج مملکتی است برای مدّت یکسال شمسی که به تصویب مجلس شورای ملّی رسیده باشد.»[۱۱]
۶- تعریف سند از دیدگاه اصول حسابداری
هر نوشته‌ای که ذمّه‌ی سازمان یا شخص حقیقی را که به نحوی با سازمان طرف حساب و معامله است مشغول یا بری نماید یا مبیّن پرداخت وجهی جهت خرید کالا یا خدمات و یا حاکی از انعقاد قرارداد یا وقوع عقدی باشد و یا از آثار ناشی از حقوق خاصّی حکایت نماید به شرط وجود اهلیّت و دارا بودن امضاء و مجاز لازم برای رسیدن به یکی از مقاصد سند محسوب می‌شود.[۱۲]
۷- تعریف سند در قانون اسناد ملّی ایران
کلیّه‌ی اوراق، مراسلات، دفاتر، پرونده‌ها، عکس‌ها، نقشه‌ها، کلیشه‌ها، نمودارها، فیلم‌ها، نوارهای صوتی و سایر اسنادی که در دستگاه دولت تهیّه شده و یا به دستگاه دولت رسیده است و به طور مداوم در تصرّف دولت بوده، از لحاظ اداری، مالی، اقتصادی، قضایی، سیاسی، فرهنگی، علمی، فنّی و تاریخی به تشخیص سازمان اسناد ملّی ایران ارزش نگهداری داشته باشد.[۱۳]
۸- تعریف سند از دیدگاه علم کتابداری
هر نوع نوشته‌ی خطّی، چاپی، عکسی و یا به صورت‌های دیگر و هر شیء مادّی را که بتوان از محتوای آن اطّلاعاتی بدست آورد.[۱۴]
۹- تعریف سند از دیدگاه قانون مالیات‌های مستقیم
سند حسابداری نوشته‌ای است که در آن یک یا چند مورد از عملیات مالی و پولی و محاسباتی انجام شده به حساب‌هایی که بر حسب مورد بدهکار یا بستانکار گردیده تجزیه می‌شوند و چنین مدرکی پس از امضای مرجع ذیصلاح و صدور آن قابل ثبت در دفاتر معیّن و روزنامه و کل است.[۱۵]
۱۰- تعریف سند از دیدگاه قانون مدنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:39:00 ق.ظ ]




    1. نظام قدیم حقوق طبیعی
    1. دوره جدید حقوق طبیعی

که دوره اول به سه مقطع اساسی تقسیم می شود:
الف. نظریه حقوق طبیعی پیش از قرون وسطی
ب. نظریه حقوق طبیعی در ابتدای قرون وسطی
ج. مکتب حقوق فطری و طبیعی در اواخر قرون وسطی.
و دوره جدید حقوق طبیعی نیز به نوبه خود، به دو بخش کلی قابل تقسیم است:
الف. نظریه حقوق طبیعی در ابتدای دوره جدید در اروپا
ب. نظریه حقوق طبیعی در آرای متفکران قرن بیستم (طالبی،۱۳۸۰: ۴۶).
به ‌هر روی ایده‌ حق‌های طبیعی که محصول نظریات حقوق طبیعی است، مهمترین تأثیر نظری را در تعمیق گفتمان حقوق‌بشر مدرن داشته است. در مباحث آتی به معرفی اجمالی دیدگاه های نظریه‌پردازان این مکتب و ارتباط آنها با حقوق‌بشر خواهیم پرداخت.
آلتوسیوس(۱۶۳۸-۱۵۵۷)
یوهان آلتوسیوس[۲۹] که اورآلتوس نیز می‌نامند، از حقوقدانان آلمانی و مدافع اصول دموکراسی بوده که کتاب وی در «فن سیاست» اولین مرتبه در سال ۱۶۰۳ و بعد با بسط و تفسیر در سال ۱۶۱۰ به چاپ رسید. وی نیز مانند گروسیوس به اختلاط مسائل حقوقی با سیاست که در فلسفه ژان بدن دیده می‌شود انتقاد کرده و تجزیه آن دو را از یکدیگر لازم می‌شمارد. اگر چه فلسفه خود را بر اساس حقوق‌ طبیعت قرارداده و این روش مستلزم تجدیدنظر در اصول حقوق ‌طبیعت می‌باشد ولی چنین تجدیدنظری را انجام نداده، لذا فلسفه وی ناقص مانده است.
آلتوسیوس نیز مانند سایر نویسندگان کالوینست، حقوق‌ طبیعت را با لوح دوم از الواح ده‌گانه موسی که شامل قانون اخلاق است تطبیق و مقایسه کرده و در واقع حقوق اخلاقی را با حقوق ‌طبیعت یکی می‌‌شمارد. آلتوسیوس نوعی فلسفه سیاسی بوجود آورده که حائز اهمیت و هم جالب توجه است زیرا از لحاظ منطق تنها متکی به فرضیه قرارداد شده و پای اتوریته مذهب را به میان نمی‌آورد. و چون قرارداد یا کنترات را یک رابطه طبیعی بشناسیم باید گفت که فرضیه وی یک فرضیه ناتورالستسک یعنی متکی به حقوق طبیعت است.
به عقیده وی اجتماع مردم با یکدیگر بصورت گروه ها و دستجات، امری است طبیعی و ذاتی طبع انسان. و لذا جامعه را نمی‌توان یک جسد مصنوعی دانست که وجود آن معلول علل خارجی باشد.
البته فرضیه قرارداد کاملاً برای توضیح‌ این فکر شایسته نیست ولی با فرضیه فردیت که در انواع فرضیه‌های حقوق طبیعت مندرج است وفق می‌دهد.

آلتوسیوس به یک طبقه‌بندی مبسوط از جامعه‌های بشری دست ‌زده است. مختصر کلام آن که جامعه‌ بشری را به پنج نوع عمده تقسیم می‌کند و می‌گوید: “هر نوع اعلای از جامعه‌ها از ترکیب انواع ساده‌تر ماقبل خود بوجود آمده است. این پنج نوع جامعه عبارتند از: ۱. خانواده ۲. شرکت‌های داوطلبی و آزاد

    1. جامعه‌های محلی ۴. ایالت‌ها ۵. دولت”. وی می‌گوید:

“در جامعه‌های مترقی معمولاً جامعه‌های ماقبل و ساده‌تر که شالوده جامعه‌های بالاترند مباشر عقد قراردادهای اجتماعی گشته‌اند نه افراد. و هرجامعه نوین بالاتر تنها وضع مقررات و قوانینی را در نظر می‌گیرد که برای نیل به هدف آن جامعه ضروری بنظر می‌‌رسد یعنی چگونگی مابقی مقررات را به اختیار همان جامعه‌های ساده‌تر ماقبل خود گذاشته یا در اختیار جامعه‌های موجود زیر دست خود وا می‌گذارد. بدین ترتیب یک سلسله متصله از قراردادهای اجتماعی بین جامعه‌های مختلف به درجات منعقد گردیده و بوجود آمده است که بعضی‌ها حالت سیاسی دارد و بعضی ندارد”.
مهمترین جنبه فرضیه آلتوسیوس آن است که قدرت مطلقه حاکمه را لزوماً در مردم به عنوان یک جسد اجتماعی قرار داده و می‌گوید:
“اگر فرضاً مردم هم نخواهند قدرت حاکمه را از خود جدا سازند قادر نیستند، زیرا قدرت حاکمه خاصیت مخصوص و لاینفک آن نوع خاص از اجتماع است و بالنتیجه قدرت حاکمه هرگز قابل تسهیم و انتقال نبوده و هرگز نتوان آن را در تملیک طبقه حاکمه یا یک خانواده قرار داد. اما قدرتی که به افسران اداری و حکومتی و دولت داده شده بر طبق قانون بدان‌ها مفوض گردیده است” (پازارگاد، ۱۳۸۲: ۵۲۸).
گروسیوس (۱۶۴۵-۱۵۸۳)
رنسانس عصری جدید و متمایز در حیات معرفتی اروپا و جهان می‌باشد. بررسی تحولات معرفتی این دوره و پس از آن، افق‌های عبرت‌آمیزی را در حوزه تحولات هنجاری خواهد گشود. معمولاً عرفی کردن حقوق طبیعی را با نام هوگو گروسیوس[۳۰] پیوند می‌زند .(Freeman, 1994: 227)گروسیوس عرصه جدیدی را که همانا رویکردی مدرن و متأثر از دستاورهای فلسفی و معرفتی دوره‌ روشنگری و پس از رنسانس بود، در مقابل حقوق طبیعی باز کرد. رویکرد مدرن با این بیان گروسیوس که حقوق طبیعی حتی اگر خداوند هم وجود نداشت قابل تحصیل بود، پیوندی غیرقابل انکار دارد. در حقیقت نگاه غیردینی با حقوق طبیعی نقطه‌ عطفی است که این ایده را از فضای کلامی و دینی به قلمرو بشری وارد می‌کند. اما دیدیم که ایده‌ عقل‌مداری حقوق طبیعی در طبقه‌بندی معروف آکوئیناس نیز پذیرفته شده است. به‌نظر می‌رسد آن چنان که فینیز[۳۱] به ‌خوبی بیان کرده، دغدغه آکوئیناس نه غیردینی کردن حقوق طبیعی است که ارائه تبیینی مستقل از حقوق طبیعی است. آکوئیناس در واقع در پی آن است که بگوید حسن و قبح اشیاء و هنجارها در طبیعت (و نه در احکام الهی) نهفته است.
دغدغه گروسیوس _ که مبتنی ‌بر ایده‌ی قرارداد اجتماعی[۳۲] است _ ارائه نظامی هنجاری در روابط‌ بین‌الملل و به‌ ویژه حقوق جنگ است تردیدی نیست که در جنگ بیشترین تهدیدها متوجه حقوق بنیادین انسانی که همانا حیات و امنیت است خواهد بود. گروسیوس که در زمان جنگ‌های طولانی اروپا ایده‌های خود را تنظیم می‌کرد، در پی ارائه نظریه‌ای منسجم برای تنظیم روابط ملت‌ها به‌ویژه در هنگام جنگ بود (قاری‌سیدفاطمی، ۱۳۸۲: ۸۷).
نکته‌ قابل تأمل در اندیشه‌ گروسیوس این است که وی از یک‌سو آزادی افراد را در حذف و برکنار کردن حاکمیت رد می‌کند. او معتقد است که افراد در یک قرارداد اجتماعی، آزادی خود را به بهای امنیت به حاکمیت وا می‌گذارند و لذا نمی‌توانند علیه حاکمیت طغیان کنند، حتی اگر حاکمیت قوانین غیرعادلانه‌ای وضع کند. این نگاه گروسیوس با هیچ قرائتی از حقوق طبیعی سازگار نیست. نگاه مصلحت‌محورانه به حاکمیت و امنیت و قربانی کردن آزادی افراد در پای آن بیشتر با نظریات سودمدار سازگار است تا رویکردهای حقوق طبیعی. از سوی دیگر گروسیوس به ‌صورت تناقض‌آمیزی حاکمیت را ملزم و محدود به حقوق طبیعی می‌داند. محدودیت حاکمیت به حقوق طبیعی از یک‌سو و انکار حق آزادی مردم در عدم اطاعت از قوانین ناعادلانه و یا طغیان، با آموزه‌ها و ایده‌های محوری حقوق طبیعی قابل توجیه و تبیین نیستند. با این وجود نبایستی نقش مهم وی را به‌ویژه در حوزه‌ حقوق‌بشردوستانه در شرایط جنگی نادیده گرفت. تئوریزه کردن حقوق طبیعی عرفی نیز به نوبه‌ خود دستاورد دیگری است که این نظریه‌پرداز از خود بجای گذاشت؛ دستاوردی که بعدها الهام‌بخش بسیاری از فیلسوفان جهان غرب در ارائه طرحی عرفی از حقوق طبیعی بوده است. ایده‌ای که گروسیوس بی‌تردید مبدع آن نبود، لیکن در دوره‌ مدرن به نام او ثبت شد (قاری ‌سیدفاطمی،۱۳۸۲: ۸۸).
فیلسوفان عصر روشنگری در پیکار فکری خود علیه استبداد دین و سیاسی، شالوده‌های نظری حقوق‌بشر را مستحکم ساختند. در فلسفه روشنگری، خرد انسانی به مثابه تنها سنجیدار یقین حق طبیعی مطرح شد و سلطه آموزه‌های دینی و اقتدارگرایانه در این زمینه بی‌اعتبار اعلام گردید. اما این امر چگونه صورت تحقق پذیرفت؟ برای پاسخی ولو کوتاه و فشرده به این پرسش، باید به بازخوانی خطوط اساسی تلاش‌های فکری اندیشمندان روشنگری پرداخت. ما در این جستار به آرای برخی از متفکران عصر روشنگری – هابز، لاک، روسو، پوفندرف و مونتسکیو- در مورد حقوق‌بشر اشاره می‌کنیم.
پوفندرف (۱۶۳۲-۱۶۹۴)

ساموئل پوفندورف[۳۳] اولین پروفسور قانون طبیعی و قانون ملت‌ها به‌ شمار می‌آید. آثار او بر شروح فلسفی و حقوقی مربوط به حقوق طبیعی در عصر‌روشنگری تأثیر شگرفی داشت. مؤثرترین آثار پوفندورف عبارتند از: «درباره قانون طبیعی و قانون ملت‌ها[۳۴] (۱۶۷۲م)» و «درباره وظیفه انسان و شهروند بر اساس قانون طبیعی[۳۵] (۱۶۷۳م)». پوفندورف، یکی از پیروان گروسیوس در مسأله قانون طبیعی بود. پوفندورف در موضوع قانون طبیعی در دو امر، همانند گروسیوس می‌اندیشید:
۱. قانون طبیعی را از الهیات جدا می‌دانست.
۲. قانون طبیعی را فرمان عقل سلیم می‌دانست که رفتارهای صحیح را از ناصحیح جدا می‌کند.
با وجود این، منشأ اعتبار قانون‌ طبیعی در نگاه پوفندورف، حمایت خدا از احکام عقل سلیم بود (Pufendorf, 1749: 141).
به دلیل اینکه گروسیوس در سال ۱۶۲۵ میلادی با نوشتن کتاب تأثیرگذار خویش به نام درباره قانون جنگ و صلح؛ تغییری اساسی» ـ و به ادعای مشهور سکولارمنشانه ـ در برداشت از قانون طبیعی ایجاد کرده بود، پوفندورف به شرح و تفصیل این قانون طبیعی جدید پرداخت. وی در ابتدا از «توماس هابز» آغاز کرد که پیرو مهم گروسیوس و مخالف سرسخت اندیشه مدرسی بود. طبیعت نوع بشر در نگاه هابز، مستلزم جدال میان انسان‌ها است (هابز، ۱۳۸۰: ۸۸). این امر از خصلت ذاتی بشر؛ یعنی صیانت از نفس حکایت می‌کند؛ چون این ویژگی به شورش اجتماعی، منجر می‌شود.

پوفندورف همانند هابز، طبیعت بشر را نقطه شروع قانون طبیعی می‌داند. همچنین او باور داشت که انسان‌ها اجتماعی‌اند، اما خصلت اجتماعی ‌بودن، در نگاه پوفندورف، امری فطری نبود، بلکه اجتماعی‌ بودن بر طبیعت بشر تحمیل شده است. او اعتقاد داشت همه تکالیف بشری به‌خاطر جنبه ‌اجتماعی ‌داشتن بر انسان استقرار می‌یابد، زیرا به‌ نظر پوفندورف، بنیاد قانون‌ طبیعی ‌بشر، اجتماعی‌ بودن او است .(Pufendorf, 1749: 134) به ‌این ‌دلیل، او بیشتر درباره تکالیف انسان صحبت کرده است تا درباره حقوق طبیعی‌اش، هر چند که در نظر وی همه تکالیف انسان‌ها متناظر یکدیگرند (Ford, 1998, 836).
پوفندورف، معتقد بود که مقررات اخلاقی، عامل نگهدارنده بشر از خطا هستند که با طبیعت بشر، گره خورده‌اند و قانون طبیعی در کانون این اخلاقیات حضور دارد. اخلاقی ‌بودن قانون ‌طبیعی، مستلزم این است که هنجارهای اخلاقی از خصایص طبیعت بشر اشتقاق یابد. به عبارت دیگر، «باید» از «هست» ناشی می‌شود. این امر، به‌ معنای این است که قانون طبیعی در نگاه پوفندورف با مطالعه طبیعت بشر شناخته می‌شود. بنابراین، پوفندورف، طبیعت بشر را نهاد قانون‌ طبیعی می‌دانست. کلمات مهم او در این موضوع از این قرار است:
“کشف مبنای قانون طبیعی، کار آسانی است. انسان، حیوانی است که دارای میل شدید به صیانت از خویشتن است. او دارای علایق زیادی می‌باشد. بدون یاری همنوعان خود قادر به حفظ سلامتی و بقای خویش نیست. او می‌تواند با انجام خوبی‌های متقابل، جلب محبت کند. اما با وجود این، انسان غالباً موجودی مغرض و گستاخ است و به ‌سرعت عصبانی می‌شود و به محض اینکه قصد شیطنت کند، آن را با اقتدار انجام می‌دهد. اینک به دلیل اینکه چنین موجودی می‌تواند حفظ و حمایت گردد و از خوبی‌های موجود در زندگی‌اش لذت ببرد، ضرورتاً موجودی «اجتماعی» است، یعنی اینکه او خود را با همنوعان خویش پیوند داده و در این راستا رفتار خود را با آنها تنظیم می‌کند، همچنان که آنها نیز دلیل صحیحی برای آسیب ‌رساندن به او ندارند، بلکه بر عکس، آنها مایلند تا منافع او را افزایش داده و حقوق و علایق او را تأمین کنند. بنابراین، این امر قانونی بنیادین از طبیعت را ظاهر می‌سازد که عبارت ‌است از: هر انسانی باید در زندگی خود تا آنجا که ممکن است، معاشرت صلح‌آمیز با دیگران را در راستای هدف اصلی و طبع نژاد بشر بطور عام، افزایش داده و از آن حفاظت کند” (Pufendorf, 1749. 134).

همچنان که از متن پیداست، پوفندورف بر این باور بود که مبنای قانون طبیعی، حیثیت اجتماعی‌ بودن بشر است. این ویژگی در دیگر خصلت ذاتی انسان، به نام صیانت نفس ریشه دارد. بنابراین،‌ از نگاه پوفندورف، زیر بنای قانون طبیعی دو چیز است:
۱. میل ذاتی انسان به صیانت نفس و ۲. میل طبیعی او به اجتماعی‌بودن (Pufendorf, 1749: 141).

پوفندورف، اراده ربانی را «اصل برتر» می‌نامد که قانون طبیعی، به سبب آن دارای اقتدار و اعتبار می‌گردد. او چنین می‌نویسد:
“به‌ منظور اینکه فرمان‌های عقل، دارای اقتدار و اعتبار قانون گردند، لازم است اصلی برتر را به‌ کمک فراخوانیم، زیرا گرچه فایده این فرمان‌ها خیلی روشن است، اما این ملاحظه ناب، هرگز نمی‌تواند پیوندی مستحکم با اذهان مردم برقرار کند” (Pufendorf, 1749: 141).
پرواضح است که تأکید پوفندورف بر اراده خدا به مثابه اصلی برتر برای قانون طبیعی، نتیجه اجتناب ‌کردن از فرضیه گروسیوس است؛ فرضیه‌ای که راه را بر نظریه‌های سکولار قانون طبیعی در قرن‌های بعد گشود.
حقوق بشر در اندیشه اصحاب قرارداد
در بررسی‌های مربوط به تاریخ اندیشه، عموماً سده‌های هفدهم و بویژه هجدهم را در اروپا عصر خردگرایی و روشنگری می‌نامند. در بخش‌بندی ظریف‌تری، از مراحل سه‌گانه‌: آغازین، اوج و پایان روشنگری سخن به میان می‌آید که دوره‌ای از نیمه‌های سده هفدهم تا پایان سده هجدهم و حتی دهه نخستین سده نوزدهم را در بر می‌گیرد. به این اعتبار، می‌توان متفکرانی چون هابز و لاک را نمایندگان فکری مرحله آغازین، منتسکیو و روسو را متعلق به دوره اوج و کانت را از واپسین نمایندگان عصر روشنگری ارزیابی کرد. یکی از خصلت‌های اندیشه روشنگری، گرایش رهایی‌بخش و برابری ‌طلبانه آن است که با موضعی انتقادی دست در دست حرکت می‌کند و هم در حوزه نظری و هم عملی تأثیر می‌بخشد. روشنگران از یک طرف مبلّغ آزادی اندیشه و از طرف دیگر طرفدار خودمختاری فرد در حوزه‌های اخلاقی، سیاسی و اقتصادی بودند. آنان خواهان گسستن زنجیرهایی بود که سده‌های میانه بر دست و پای جامعه بسته بود. از منظر روشنگری، انسان نه وابسته به وظایف دینی است و نه مطیع دولتی که فرمانروای آن از «موهبتی الهی» برخوردار است. به عقیده روشنگران، انسان با ضرورتی طبیعی نه تنها به دنبال تحقق چنین ارزش‌هایی است، بلکه از حقی نیز در این راستا برخوردار است. بدینسان هر آنچه که در مقابل تحقق چنین ارزش‌هایی قرار می‌گرفت، از طرف روشنگران ناحق شمرده می‌شد. چنین دریافتی، تجلی آشکار خود را در اندیشه حقوق‌بشر می‌یابد که به مفهومی امروزین از محصولات عصر روشنگری‌ست. به عبارت دیگر، گام اصلی در گذار از «حق طبیعی» به «حقوق‌بشر» در همین دوره‌ برداشته شد. هدف روشنگری افسون‌زدایی از جهان، برچیدن اسطوره و سرنگونی انگارش به یاری دانش بود. فیلسوفان روشنگری در پیکار فکری خود علیه استبداد دینی و سیاسی، شالوده‌های نظری حقوق‌بشر را مستحکم ساختند. در فلسفهٔ روشنگری، خرد انسانی به مثابه تنها سنجیدار تعیین حق طبیعی مطرح شد و سلطهٔ آموزه‌های دینی و اقتدارگرایانه در این زمینه بی‌اعتبار اعلام گردید. ما در این جستار، به آرای برخی از متفکران عصر روشنگری در مورد حقوق بشر اشاره می‌کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:39:00 ق.ظ ]




اسلام

ارتدکس شرقی

پروتستان

بقیه

قزاقستان

۴۷

۴۴

۲

۷

قرقیزستان

۷۵

۲۰

۵

تاجیکستان

۸۵

۱۵

ترکمنستان

۸۹

۹

۲

ازبکستان

۸۸

۹

۳

از زمانی که اسلام دین غالب آسیای مرکزی شد ، مکتب جامع اسلام نقش مهم وقال توجهی در تاریخ منطقه ایفا نموده و موجب تحولات زیربنایی در حیات جوامع منطقه گردیده است . اسلام به ملتهای منطقه هویت نوینی بخشید و تمدن اسلامی نوید بخش دگرگونی های بنیادین در رگه های حیات اجتماعی و روابط میان این جوامع با جوامع خارج شد . شهرهایی چون بخارا و سمرقند ، در ازبکستان از مراکز مهم اندیشه ها و تعالیم اسلامی به حساب می آمدند و اندیشمندان و علمای بزرگی در منطقه درخشیدند . اسلام وتعالیم آن چنان با حیات فردی و اجتماعی منطقه عجین شده بود که اشغال منطقه توسط تزارهاو چالشهایی که ایجاد شده تغییرات قابل توجهی در این وضعیت بوجود نیاورد .
سلطه نظام مند روسیه
سقوط اردوی زرین در قرن پانزدهم زمینه را برای تو سعه روسیه تزاری به سوی مشرق فراهم ساخت ، حکومت صفوی در ایران با تاکید بر مذهب تشیع ، مسلمانان سنی مذهب آسیای مرکزی را ناچار ساخت تا از طریق خاک روسیه به سوی مکه و مراکز اسلامی بروند ، بنابراین مسیر روسیه و دریای سیاه و شام برای رسیدن به مکه مورد توجه قرار گرفت .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تلاشهای منظم روسیه برای تسلط بر آسیای مرکزی به قرن شانزدهم و عصر ایوان چهارم (مخوف ) برمی گردد . او هیات ها و گروه های مختلف مذهبی را برای تبلیغ به آسیای مرکزی فرستاد. ایوان برخلاف شقاوت شدید سیاسی ، تساهل دینی چشمگیری را اعمال کرد . توسعه نفوذ روسیه در سواحل دریای خزر و پیرامون آن همراه با تسلط دولت صفوی بر دریای خزر باعث تقسیم جهان تسنن به دو بخش شد . این دگرگونی سبب ورود آسیای مرکزی به عصر انزوا و جدایی فزاینده از اسلام شد . کشف مخازن طلا در آسیای مرکزی ب اهمیت منطقه افزود و روس ها مهاجرت خود را به این منطقه گسترش دادند و بتدریج در کنار نظام های فئودالی در منطقه نظام اداری خود را سازمان دادند .
از آغاز قرن هجدهم گروه های عملیاتی روس با پشتیبانی روسیه برای بررسی جریان آمودریا به منطقه اعزام شدند . روس های مهاجر قزاقها را نیز با خود به آسیای مرکزی آوردند . قزاقهای اردوی کوچک از سال ۱۷۳۱ و قزاقهای اردوی میانه از سال ۱۷۴۰ حاکمیت روس ها را پذیرفتند . روس ها از نیمه قرن نوزدهم تاشکند ، بخارا و خیوه را تحت کنترل در اوردند.[۴۳] این مناطق که در گذشته ایرانی نشین و ترک تبار بودند و زیر نظر دولت ایران و خان نشین های مسلمان بخارا و خوقند و خیوه اداره می شدند در زمان الکساندر دوم زیر سلطه روسیه قرار گرفت و در سال ۱۸۶۵ به نام ترکستان روس نامیده شد .[۴۴]
جنبش باسماچی
جنبش باسماچیان عنوانی است که به قیام مسلمانان ترکستان بر ضد حکومت شوروی در میان سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۰ تعلق گرفته است. باسماچی در زبان روسی به معنای یاغی است و ریشه ی آن به واژه ی «باسماق» در زبان ترکی باز می گردد و به معنای هجوم آوردن و حمله کردن به کار گرفته می شود. در واقع باسماچی لقب اهانت آمیزی بود که روس ها به قیام کنندگان مسلمان می‌دادند، اما به مرور زمان استفاده ازاین واژه توسعه پیدا کرد و به بسیاری از انواع حرکت های مسلحانه‌ی سیاسی نیز اطلاق گردید.
پس از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و سرنگونی حکومت مسلمانان خوقند به دست شوروی ها و بروز پیامدهای انقلاب نظیر مصادره های بی رویه ی اموال مردم و بی حرمتی های روس ها به سنن و آداب مردم مسلمان، قیام باسماچیان آغاز گردید. باسماچیان نخست از دره ی فرغانه در ترکستان که محصول پنبه آن نابود شده بود و از این رو انگیزه های شورش در آنجا قوت یافته بود، آغاز شد و سپس دامنه ی آن به سمرقند،بخارا، آمو دریا (جیحون) و سیر دریا (سیحون) نیز گسترش یافت. به طوری که آتش خشم باسماچیان در ۱۹۱۸ به نقاط بسیاری در آسیای مرکزی کشیده شد. . به هر روی قیام باسماچیان طی دوازده سال حیات خود، سه مرحله ی اصلی را ازسر گذراند.
مرحله ی نخست قیام از فوریه ی ۱۹۱۸ با سقوط حکومت مسلمان خوقند آغاز شد و تا سپتامبر ۱۹۲۰ که بخارا به تصرف ارتش شوروی درآمد،[۴۵] این مرحله با سقوط حکومت مسلمانان در خوقند پایان یافت پس از سرکوب مرحله اول قیام به دست ارتش سرخ ، مرحله دوم آن در آوریل سال ۱۹۲۰ شروع شد ، ولی این بار تمرکز آن در خیوه (خوارزم ) بود حکومت خیوه از این جنبش حمایت کرد که مجدداً توسط کمونیست ها سرکوب شد . سرکوبی انقلابیون مسلمان در خیوه سبب گسترش امواج جنبش به بخارا شد ، و جنبش باسماچی در سراسر آسیای مرکزی توسعه یافت .از سوی کمونیست های مسکو اقدامات هماهنگ و یکپارچه ای برای سرکوبی قیام شکل گرفت .
درگیری های داخلی نیز از جمله درگیری میان ازبک ها و قرقیز ها در دره فرغانه سبب تضعیف این جنبش شد به تدریج روس ها از توجه صرف به ابزار نظامی برای تسلط بر آسیای مرکزی چشم پوشیدند محاکم شرعی و وقف از سال ۱۹۲۲
مجدد در آسیای مرکزی احیاء شد و تلاش گردید از فشار و سرکوب در منطقه کاسته شود قیام باسماچی بتدریج بر اثر عوامل درونی و بیرونی در نواحی سمرقند و بخارا رو به ضعف نهاد و تنها در بخشی از خوارزم (خیوه) به حیات خود ادامه داد این قیام از سال ۱۹۲۶ به بعد بشدت تضعیف شد ولی در سال ۱۹۲۹ با شدت یافتن برنامه های اشتراکی کردن اجباری کشاورزی در دروان استالین مجدداً تجدید حیات یافت که این بار ارتش سورخ سرخ اتحاد شوروی کلیه آثار فعالیت آن را نابود ساخت.[۴۶]
به همین سبب دایره المعارف شوروی،هدف قیام باسماچیان را «تجزیه ی جمهوری آسیای مرکزی از روسیه ی شوروی» می دانست. دایره ی المعارف تاجیکستان نیز قیام “باسماچگی” را حرکتی ضدانقلابی و ملی در آسیای مرکزی می دانست که به پیکار زمینداران، بیگ ها، کولاک ها، ملاهای ارتجاعی و سرمایه داران ملی گرا بر ضد حاکمیت شوروی انجامیده بود. این دائره المعارف، اساس مرام باسماچیان را پان اسلامیسم، پان ترکیسم و سرمایه داری ملی نامیده و هدف اصلی آنان را جداکردن آسیای میانه از روسیه و برقرار کردن حاکمیت ملی عنوان کرده است.[۴۷]
نوسازی روسی
الف ) تضعیف جایگاه اسلام
سیاست شوروی نسبت به اسلام ذاتا دشمنانه و خواهان « از میان بردن » یا ریشه کنی اعتقادات مذهبی بود . با این حال ، تبلیغات شوروی به علت احساسات شدید ناشی از خصومت های مذهبی به شدت جنبه محتاطانه تدریجی و مصالحه آمیز داشت .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:39:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم