کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



نمودار ۵ـ ۱ مفاهیم متقابل ألم در نهج البلاغه
نتایج و پیشنهادات
نتیجه‌گیری
نهج البلاغه، همانند قرآن واژگان موجود در زبان عرب جاهلی را تطور دلالی بخشیده و معانی جدید میدانی و شبکه‌ای ایجاد نموده است،که با تدبر در آن معانی، به دنیایی جدید از روابط معنایی الفاظ می‌رسیم .ألم در عصر جاهلی به دردهای جسمی و همچنین در مواردی محدود به حوزه روح انسان مربوط می‌شد که آن هم منحصر در رنج و ألم فردی و رابطه شخص با دیگران بود
در قرآن نیز ألم صفتی برای بیان درد و رنج و عذاب روز قیامت و در دو مورد هم با عذاب انسان در دنیا مرتبط بوده که همه نتیجه اعمال و کردار انسان است و از طرفی با واژگان کفر ، کذب و فسق و نفاق در حوزه ایمان و ارتباط انسان با خداوند معنا می‌یابد. در نظام اخلاقی قرآن، گناه از عذاب ناگسستنی است و انسان‌های بی‌ایمان معمولاَ خودشان را محکوم به رنج می­ کنند و در واقع در یک نگاه نهایی بی ایمانی، بزرگترین رنج (رنج روحی) است از آنجا که زبان نهج البلاغه، زبان قرآن است و نهج البلاغه در بافت واژگانی و ساختار کلامی تابعی از قرآن می‌باشد. بنابراین در بررسی هر واژه در نهج البلاغه ابتدا باید آن واژه در قرآن جست و جو و سپس با کلام امام در نهج البلاغه مقایسه و تحلیل زبانی صورت گیرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در نهج البلاغه واژه ألم تطور معنایی وسیعی پیدا نمود و با تبیین و تحلیل معناشناختی این واژه از طریق بررسی و تحلیل روابط همنشینی و جانشینی میان واژه‌های مورد نظر در نهج البلاغه که امری فراتر از مفهوم شناسی توصیفی و تحلیلی است، می‌توان تصحیح کننده برداشت‌های نادرست از مفهوم ألم بوده و تفاوت معنایی میان ألم در نهج البلاغه به عنوان یکی از متون دینی اسلامی با دیگر متون ادیان به خصوص مسیحیت را روشن کرد. ألم در نهج البلاغه شامل چهار حوزه ارتباطی؛ رابطه انسان با خود، خداوند ، همچنین اجتماع و دیگر انسان‌ها و در نهایت رابطه انسان با هستی و عالم ماده ، می باشد.
یکی از نتایج مهم بررسی توصیفی ألم در نهج البلاغه، آشکار شدن پیوند معنایی عمیقِ واژه ألم با سایر واژه‌های هم‌حوزه آن در نهج البلاغه است. این پیوندها باعث شده تا واژه ألم کاملاً تحت تأثیر کلمات مجاور و نظام معنایی مستقر در آن قرار بگیرد و با معنایی متمایز و متعالی به حیات خود ادامه دهد. تحلیل معناشناختی ألم در حوزه همنشینی در نهج البلاغه نشان داد که این واژه از معنایی تازه و متفاوت از معنای ظاهری آن حکایت دارد. در محور جانشینی ألم با واژگان نظیر داء، بلاء، وجع ،عناء و… معنای تازه از آن ارائه داده که حوزه بیماری های جسمی و روحی را شامل می‌شود و در واقع در تطورمعنایی، این واژه در نهج البلاغه، شمول معنایی، ازقبیل ألم اعتقادی و الهی، اجتماعی، فردی، ألم جسمی و روحی ؛ سیاسی ،اقتصادی، فرهنگی ،نظامی و… را دارا است که سیر ارتقاء معنایی این واژه را از بُعد مادی به ابعاد والای الهی و روحانی آن به اثبات می‌رساند برای مثال داء از مفاهیم جانشین ألم است که هم دردهای روحی و هم جسمی را شامل شده و بلاء نیز از مفاهیمی است که نتیجه خیر و یا شرمتصور از آن است.
و در محور هم‌نشینی واژگان صبر، شفاء، ظلم، باطل، قلب، سقم، جسم، حسد و… حوزه معنایی آن را گسترده نموده است. برای مثال ألم در همنشینی با ابتلاء، به تغییر نگرش انسان به دنیا اشاره دارد و در پرتو آن بسیاری از ساحت‌های به وجود آورنده ألم مشخص و فلسفه وجودی آن را تبیین می‌کند. از طرفی بسیاری از رنج‌های انسانی در نحوه نگرش انسان به دنیا و شناخت آن از بین رفته و برخی چون بیماری نیز لازمه حیات مادی است به طوری‌که دنیا دار درد و رنج است.مرگ در محور همنشینی با ألم است به طوری که لحظات مرگ و دل بریدن از دنیا برای انسان دردآور تلقی شده است. صبرنیزاز واژگان همنشین با ألم است که حوزه‌های مختلف را در برمی‌گیرد از جمله به صبر در حوزه نابسامانی‌های اجتماعی، حکومت‌های فاسد، مصیبت‌های دنیا وظلم به انسان وتنهایی او اشاره دارد.ترک واعراض از جهاد نیزازعلل ألم برشمرده شده است.
ألم در محور تقابل‌ها نشان داد که درد و رنج انسان‌ها در مراتب مختلف ایمان، متفاوت از یکدیگر است و این رنج و ألم در سایه ایمان به خداوند و تقوا و زهدورزی و… کاهش و تعدیل می‌یابد.به طوری که انسان‌ها، مؤمنان، متقین و ابرار هریک به نوعی خاص از رنج و ألم درزندگی نائل می‌آیند. انسان با پذیرش هبوط و زندگی در این دنیا به قلمروی ألم (درد و رنج) الهی وارد می‌شود قرآن نیز از مفاهیم متقابل با ألم است چنانکه داروی شفابخش و درمان دردهای روحی و جسمی انسان معرفی شده است آنچنانکه انسان‌های با تقوا داروی دردهای خویش را ازآن می‌گیرند.نبوت و بعثت پیامبر نیز عامل برای از بین بردن ألم است.
پیشنهادات
با توجه به اهمیت روش معناشناسی در کشف مراد گوینده و نویسنده متن لازم می‌آید تا پژوهش‌های دینی و به خصوص نهج البلاغه‌ای با این روش صورت گیرد.
در ضمن در بررسی بسیاری از واژگان کلیدی نهج البلاغه، این روش جنبه کارآمدی و نو بودن را به همراه دارد. البته به منظور رسیدن به یک جمع بندی و نیز کشف روابط معنایی میان مفاهیم و واژگان لازم می‌آید تا دایره واژگان را محدود نموده تا در نهایت بتوان به جمع بندی و نتیجه گیری مطلوب‌تری دست یافت.
ازآنجا که این روش مورد توجه پژوهشگران علوم دینی قرار گرفته، درخور تحسین است؛ اما باز هم زوایایی بسیاری از آن هنوز ناشناخته مانده است و یا در امر تحقیق نادیده انگاشته می‌شود؛ لذا موشکافی و بازخوانی این روش برای محققان و دانشجویان امری ضروری است. خصوصاً که در بخش معناشناسی تاریخی، هنوز آن طور که باید روش معناشناختیِ پژوهش ها، برجسته و قابل تامل نمی‌باشد.
البته شایان ذکر است که این روش با اندک تفاوت هایی به طور آکادمیک در میان مفسران و محققان قرآنی با عناوینی دیگر مانند بررسی شبکه ارتباطی آیات و یا واژگان و سور قرآن و… و با همین پیش فرض ها و توجه به خود متن، رواج دارد. از جمله می‌توان به پایان نامه هایی قرآنی که در سال‌های اخیر در دانشگاه‌های مختلف با موضوع شبکه‌های معنایی و ارتباط آیات، صورت پذیرفته، نام برد.
اگر برای تک تک واژه ها جدول ترسیم می‌شد که بسامد آن واژه با مشتقاتش در نهج البلاغه و قرآن بررسی و سپس با توجه به متن و تاریخ آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گرفت یعنی تمام روش معناشناسی توصیفی و تاریخی یکجا در هر یک از موارد با توجه به واژگان کلیدی ترسیم می‌شد چه بسا انسجام و جمع‌بندی از مطالب شفاف‌تر می‌شد.
منابع و مآخذ
۱ـ قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند، دار القرآن الکریم، تهران، دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامى، ۱۳۷۲ ش.
۲ـ نهج البلاغه، نسخه صبحی صالح، بیروت، دار التراث ، چاپ اول، ۱۳۸۷ هـ.
۳ـ صحیفه سجادیه، قم، دفتر نشر الهادى، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
منابع فارسی
۴ـ آذرنوش، آذرتاش، تاریخ زبان و فرهنگ عربی، چاپ اول، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها( سمت)، ۱۳۷۷، ۱۵۸ص.
۵ـ ابن بابویه ، من لا یحضره الفقیه، ۶جلد، ترجمه على اکبر غفارى و دیگران، تصحیح علی اکبر غفاری، ج۶، چاپ اول، تهران، نشر صدوق،۱۳۶۷ ش، ۵۶۰ص.
۶ـ ابن سینا، اشارات و تنبیهات، جلد اول :طبیعیات ،الهیات، عرفان و تصوف، نگارش حسن ملکشاهی،تهران، سروش، ویرایش دوم، ۱۳۶۸.
۷ـ ابن میثم بحرانی، ‏شرح‏نهج‏البلاغه، ترجمه قربانعلی محمدی مقدم و علی اصغر نوایی یحیی زاده، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، مشهد، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، ج۲؛ ج ۴ ؛ج۵.
۸ـ ابن‏ابى‏الحدید، عزّالدین ابو حامد، جلوه‏تاریخ‏درشرح‏نهج‏البلاغه ابن ابی الحدید، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، چاپ دوم، تهران، نشر نی، ۱۳۷۵ش، ج ۶ ؛ ج۸.
۹ـ اختیار، منصور، معناشناسی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۸ش، ۲۶۵ص.
۱۰ـ ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، شرکت سهامی انتشار، چاپ پنجم،۱۳۸۱، ۳۲۲ص.
۱۱ـ ــــــــــ ، ــــــــــ ، مفاهیم اخلاقی – دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره‌ای، چاپ دوم، ۱۳۸۸ (با اضافات و اصلاحات )تهران، نشر و پژوهش فرزان روز.
۱۲ـ اوستا، مهرداد، از درد سخن گقتن؛ گزیده غزل،.تهران،سازمان تبلیغات اسلامی،۱۳۷۵ش، ۵۹ص.
۱۳ـ باطنی، محمد رضا، « زبان شناسی نوین»، زبان و تفکر( مقالات زبان شناسی)، چاپ نهم، تهران، آگاه، زمستان ۱۳۸۸ش، ۲۳۲ص.
۱۴ـ پازوکی، شهرام،« گفت و گوی فرا تاریخی و فرا گفت وگو در اندیشه ایزوتسو»، سخنگوی شرق و غرب(مجموعه مقالات) به کوشش شهرام یوسفی فر،۱۳۸۲ش، تهران، دانشگاه تهران،۱۷۳ص.
۱۵ـ پالمر، فرانک، نگاه تازه به معناشناسی، ترجمه کورش صفوی، تهران، مرکز، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
۱۶ـ پور سینا، زهرا، « نظری به اصول روش شناختی پروفسور توشیهیکو ایزوتسو در کتاب مفهوم ایمان در کلام اسلامی»، سخنگوی شرق و غرب، به کوشش شهرام یوسفی فر، ۱۳۸۲ش، تهران، دانشگاه تهران،۱۷۳ص.
۱۷ـ پهلوان، منصور، فرهنگ واژگان نهج البلاغه، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۷ش، ۵۸۲ص.
۱۸ـ حافظ، شیرازی، دیوان اشعار، تصحیح قزوینی،تهران، شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران، چاپ اول،۱۳۸، ۴۷۰ص.
۱۹ـ حسنی، حمیدرضا، عوامل فهم متن؛ در دانش هرمنوتیک و علم اصول استنباط از دیدگاه پل ریکور و محقق اصفهانی، چاپ اول، تهران، هرمس، ۱۳۸۹ش، یازده +۴۱۶ص.
۲۰ـ خوانسارى، شرح غرر الحکم و درر الکلم ، تصحیح میر جلال الدین حسینی ارموی، چاپ چهارم، ۱۳۶۶ش، تهران، دانشگاه تهران، ج‏۴ .
۲۱ـ خوانین زاده، محمد علی، معناشناسی اسماء الحسنی در قران کریم، چاپ اول، تهران، دانشگاه امام صادق،۱۳۹۰ش، ۱۸۰ص.
۲۲ـ دادبه، علی اصغر، « ایزوتسو و حکایت چگونه گفتن»، سخنگوی شرق و غرب،به کوشش شهرام یوسفی فر، چاپ اول،۱۳۸۲ش،تهران، دانشگاه تهران،۱۷۳ص.
۲۳ـ دشتی، محمد، فرهنگ واژه های معادل نهج البلاغه، چاپ دوم، زمستان ۱۳۷۶ش، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، ۶۲۱ ص.
۲۴ـ دلشاد تهرانی، مصطفا، تفسیر موضوعی نهج البلاغه، چاپ سی و دوم، پاییز۱۳۹۰ش، قم، نشر معارف، ۲۰۸ص.
۲۵ـ دلشاد تهرانی، مصطفا، جمال دولت محمود؛حکومت امام علی(×)، حکومت موفق تاریخ، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش، تهران، دریا، ۴۵۲ص.
۲۶ـ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، جلد دوم، چاپ اول از دوره جدید، پاییز ۱۳۷۲ش، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
۲۷ـ رضوی طوسی، مجتبی، ایمان در قرآن کریم، مفهوم و گونه ها؛چاپ اول، تهران، دانشگاه امام صادق، ۱۳۹۰ش، ۳۸۰ص.
۲۸ـ رکعّی، محمد،« معناشناسی در قرآن و حدیث»، مباحث نظری، در س گفتارهای کارگاه معناشناسی، پژوهشکده کلام اهل بیت، تهران، ۱۳۹۱ش، ۲۱ص.
۲۹ـ روبنیز، آر، اچ، تاریخ مختصر زبان شناسی، ترجمه علی محمد حق شناس، تهران، مرکز،۱۳۷۰ش.
۳۰ـ رهنما، هادی، معناشناسی نام‌های معاد در قرآن کریم، چاپ اول، تهران، دانشگاه امام صادق،۱۳۹۰ش، ۱۸۶ص.
۳۱ـ زمانی جعفری ،کریم، فرهنگ لغات نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۶۷ش، کیهان.
۳۲ـ سلیمانى آشتیانى، مهدى ؛ محمدحسین‏ درایتى، مجموعه رسائل درشرح احادیثى ازکافى، ج ۲، قم، دارالحدیث‏، قم‏، ۱۳۸۷ ش.
۳۳ـ سید رضی، نهج‏البلاغه، ترجمه جعفر شهیدى، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۸ش،تهران، انتشارات علمی فرهنگی.
۳۴ـ سید رضى، محمد بن حسین، ترجمه و شرح فیض الإسلام، ۲جلد، تهران ، مؤسسه چاپ و نشر تألیفات فیض الإسلام، چاپ پنجم، ۱۳۷۹ ش.
۳۵ـ شاملی، نصر الله، معناشناسی واژه‌های اخلاقی نهج‌البلاغه‏
۳۶ـ شعار، جعفر؛ عبدالحسین فرزاد، المنهج نثر و شعر عربی ، چاپ دوم ،تهران، انتشارات سخن، پاییز ۱۳۷۵ش.
۳۷ـ شعیری، حمیدرضا، مبانی معناشناسی نوین، چاپ دوم ،تهران،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، پاییز۱۳۸۸ش، ۱۶۴ص.
۳۸ـ ضیف، شوقی، تاریخ ادب عصرجاهلی، ترجمه علیرضا ذکاوتی، تهران، انتشارات امیر کبیر،۱۳۶۴ش.
۳۹ـ طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج، ترجمه بهراد جعفرى، چاپ اول‏، ج‏۱، تهران، اسلامیه،۱۳۸۱ش.
۴۰ـ طبرسی، فضل الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه علی کرمی،ج۱، انتشارات فراهانی، ۱۳۸۲ش.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 12:48:00 ق.ظ ]




paid to analyze the meaning of words and sentences of a text and exact
place of word and its compositions according to its place of meaning
system. Cognition of semantic areas of this word proves its semantic
coordination in Qur’an and Nahj ul-Balāghah, but meaning of pain in
Nahj ul-Balāghah is broader than the text of Qur’an and expresses this
fact that has involved in the meaning of pain; both verbal – internal
factors like texture and context and eloquence and verbal – external
factors like culture and society and politic issues. In historical
semantic method we concluded that ignorant Arabs often were known pain
to bodily area and restricted human relation with others. Descriptive
study shows that pain based on paradigmatic axis with words like
disease, illness and suffering and syntagmatic axis with words like
meditation, patience, world in one semantic area in Nahj ul-Balāghah.
Also pain has located in Nahj ul-Balāghah such as Qur’an as semantic
contrast in the contrary of faith and piety. In fact we can say this
word has some places and relative concept in Nahj ul-Balāghah.
Keywords: Nahj ul-Balāghah, semantic, pain, suffering, disease, world,
piety, faith.
Quran and Hadīth University
A Thesis
Presented for Hadith Sciences
nahj albalagha Master degree in
Title
Semantic of Pain in Nahj al Balaghah According to model of Ezutso
Supervisor
Dr.Bakhsh‌ali Ghanbari
Advisor
Dr.Mostafa Gorji
By
Zahra Khanjankhani
Month and year
۲۰۱۴ february
. میگل د. اونامونو، درد جاودانگی ،ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ۱۳۸۰، تهران، ناهید، ص۷۹. ↑
. همان، ص ۹۰. ↑
. رنج وجودی رنجی را گویند که به انسان از آن جهت که انسان است عارض می‌شود و همه مصادیق انسان را هم به طور یکسان شامل می‌شود. رنجی است معنا دار که انسان را به تلاش و تغییر وادار می‌سازد. رنج وجودی و رهایی‌ بخش که نمونۀ تاریخی آن را می‌‌توان در آلام پیامبر خاتم و اهل بیت، مشاهده کرد؛ رنجی است خاتم و کمال‌یافته (به‌لحاظ تاریخی) که کمال آن را می‌‌توان در چهار عنصر اجتماعی بودن، عقلانی‌ بودن، احساسی‌بودن و وجودی ‌بودن برشمرد. ر.ک: حبیب‌الله، بابایی، «کارکردهای رهایی‌بخشِ «یاد رنج متعالی» در رویارویی با رنج‌‌های انسانِ معاصر»، نقد و نظر،شماره ۵۴، سال چهاردهم، ش دوم، ص۸-۱۰. ↑
. برای تبیین مسئله رنج در مسیحیت، ر.ک: کلیپاتریک، بی.تی، «رنج » ، دایره المعارف دین و اخلاق،ترجمه محمد پهلوان، مجله کتاب ماه دین، شماره۱۶۵، تیرماه ۱۳۹۰، صص۳۷-۵۱. ↑
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

. کدارنات تیواری، دین شناسی تطبیقی، ترجمه مرضیه شنکایی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، صص۲۳۷-۲۳۸. ↑
“.suffering of” ↑
“.suffering from”. ↑
. بابایی، حبیب الله، «کارکردهای رهایی بخش یاد رنج متعالی در رویارویی با رنج های انسان معاصر»، پیشین، ص۱۰. ↑
. همان طور که در کتب لغت “آلم” را مفهومی عام تر از “وجع”(درد جسمی) و “عذاب”(درد مستمر) دانند. معنای لغوی آلم رادر فصل دوم به آن برذسی می‌کنیم. ↑
. Toshihiko Izutsu. ↑
. Gadamer, Truth and Method, p. 277. ↑
. Gadamer. ↑
. حسنی، حمیدرضا، عوامل فهم متن، ص۱۶۹. ↑
. آذرنوش، آذرتاش، تاریخ زبان و فرهنگ عربی، چاپ اول، تهران، سمت، ۱۳۷۷، ص۱. ↑
. ایزوتسو، توشیهیکو، خدا وانسان در قرآن، ترجمه احمدآرام، تهران، شرکت سهامی انتشار،۱۳۶۱، ص ۳۶. ↑
. قنبری، بخشعلی، معناشناسی به مثابه روش، این اثر بزودی در انتشارات اساطیر به چاپ خواهد رسید. ↑
. Ferdinand de Saussure ، فردینان دو سوسور(۱۸۵۷- ۱۹۱۳) زبان شناس سوئیسی و بنیانگذار زبان شناسی جدید است که به سبب تمایز های دو گانه‌اش مشهور است .تمایز میان رابطه هم نشینی و رابطه جانشینی از تمایزهایی است که بیشترین کارایی را در نمایش نظام مفهوم سوسوری دارد (“ر.ک: “صفوی، کورش، ۱۳۶۰،ص۳۳). ↑
. شعیری، حمیدرضا، مبانی معناشناسی نوین، تهران، سمت، ۱۳۸۸ش، ص۲۴. ↑
. Approach. ↑
. Historical. ↑
. Linguistic. ↑
. Textual. ↑
. Meaning. ↑
. Semantic. ↑
. Michel Breal، میشل برآل (۱۹۱۵-۱۸۳۲)، زبان شناس فرانسوی است که وی به عنوان یکی از بنیان‌گذاران معناشناسی مدرن شناخته می‌شود. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:48:00 ق.ظ ]




بند اول:بررسی رابطه شرط اعلام جهت با بطلان عقد
همانگونه که گفتیم جهت هدف غایی عقد است و در صورتی که جهت نامشروعی در عقد تصریح گردد،موجب بطلان عقد می شود.حال سؤالی که پیش می آید، اینست که چنانچه جهت نامشروع، طبق بند ۳ ماده ۱۹۰ قانون مدنی در قالب شرط اعلام گردد،موجب بطلان عقد می گردد یا خیر؟
در این خصوص گفته شده که مفاد شرط بطور معمول برای دو طرف جنبه فرعی و تبعی دارد و بر این اساس است که قانون مدنی شرط نامشروع را موجب بطلان عقد نمی داند. لیکن در فرضی که جهت معامله در عقد شرط می‌شود، مفاد شرط فراتر از یک تعهد فرعی است و در واقع مفاد شرط باعث اصلی معامله است؛بنابراین در این فرض استثنایی نمی توان عقد را درست پنداشت.[۱۰۳]

همانگونه که گفتیم در خرید یک خانه، ممکن است سکونت، فروش یا اجاره آن خانه انگیزه خریدار باشد، که این انگیزه جهت عقد را مشخص می نماید؛ به عبارتی این جهت،هدف غایی خریدار است و به همین علّت است که چنانچه نامشروع باشد، موجب بطلان عقد است. لکن شرط بدینگونه نیست و چنانچه نامشروع باشد موجب بطلان عقد نمی شود. لذا بهتر است که چنان چه جهت عقد نامشروع باشد و در قالب شرط گنجانده شود، بطلان معامله را بپذیریم و الّا این امر می تواند یکی از شیوه های تبانی طرفین معامله قرار گیرد.احکام فقهی نیز در این خصوص بطلان معامله را تأیید می نمایند.[۱۰۴]
بند دوم:اثبات جهت
در اثبات جهت دو نکته اساسی از ماده ۲۱۷ قانون مدنی استنباط می شود:
۱-نامشروع بودن جهت امری خلاف اصل است و نیاز به اثبات دارد. لکن، چون هر معامله ای جهت دارد،لذا برابر ماده ۲۱۷ قانون مدنی لازم نیست در عقد تصریح شود.
۲-برای اثبات جهت نامشروع در عقد از همه دلائل می توان استفاده نمود،چه این دلائل در عقد تصریح شده باشد و چه از قرائن و اوضاع و احوال بتوان استنباط نمود.[۱۰۵]
مبحث دوم:آثار عقد بیع
ماده ۳۶۲ قانون مدنی مقرر داشته:”آثار عقد بیعی که صحیحاً واقع شده باشد، از قرار ذیل است:
۱.به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن میشود؛
۲.عقد بیع بایع را به تسلیم مبیع ملزم می نماید؛
۳.عقد بیع مشتری را به تأدیه ثمن ملزم می نماید؛
۴.عقد بیع بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می دهد.
بنابراین مبحث دوم را می توان در پنج گفتار مورد بررسی قرار داد:۱-آیا بیع فاسد،اثری در رابطه طرفین دارد.۲ -مالکیت مبیع و ثمن ۳.تسلیم مبیع ۴.تأدیه ثمن ۵.ضمان درک و عیوب پنهانی مبیع
گفتار اول:بررسی اثر بیع فاسد در روابط طرفین
موارد مذکور در ماده ۳۶۲ قانون مدنی آثار بیع صحیح می باشد و چنانچه بیعی فاسد[۱۰۶] باشد، آن بیع هیچ کدام از آثار مذکور در ماده ۳۶۲ قانون مدنی را نخواهد داشت.مضافاً این که در ماده ۳۶۵ قانون مدنی گفته شده: “بیع فاسد اثری در تملک ندارد.” بنابراین کسی که مالی را به بیع فاسد در تصرف دارد،در حکم غاصب و ضامن عین و منافع آن است؛اگر چه با رضایت مالک آن را تصرف کرده باشد یا از فاسد بودن آن بی اطلاع باشد.[۱۰۷]لکن برخی این احتمال را می دهند، که باید بین موردی که فروشنده آگاه از فساد است و با این وجود مبیع را به تصرف خریدار می دهد و موردی که فروشنده از فساد معامله بی اطلاع است، تفاوت گذارد؛به دیگر بیان چنانچه فروشنده از بطلان معامله آگاه باشد و مبیع را به خریدار تسلیم نماید،احتمال دارد که مشتری در حکم امین باشد و در صورتی مسئولیّت پیدا می کند که مرتکب تعدّی و تفریط شود؛ ولی چنانچه فروشنده از فساد معامله بی اطلاع باشد،گیرنده مال ضامن می باشد.[۱۰۸]
لکن قانون مدنی از عقیده مشهور فقهاء پیروی نموده و در ماده ۳۶۶ مقرّر نموده:هر گاه کسی به بیع فاسد مالی را قبض کند،باید آن را به صاحبش رد کند و اگر تلف یا ناقص شود ضامن عین و منافع آن خواهد بود.”
لکن به نظر می رسد که می بایست بین موردی که فروشنده آگاه به بطلان معامله باشد و موردی که فروشنده به فساد بیع آگاهی ندارد فرق گذارده شود.؛ به عبارتی در صورتی که فروشنده آگاه به بطلان معامله باشد،چون با وجود علم به بطلان معامله، مبیع را در اختیار خریدار قرار داده است و چون در واقع این فروشنده است که از حکم قانون سرپیچی نموده،لذا نمی بایست خریدار را ضامن عین و منافع مال دانست.
گفتاردوم:مالکیّت مبیع و ثمن
برابر بند ۱ ماده ۳۶۲ قانون مدنی یکی ازآثار عقد بیع صحیح این است که به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می شود؛لکن ازلفظ مجرد نباید چنین پنداشت که انتقال فوری و بدون قید و شرط مبیع و ثمن جزء مقتضای بیع است؛بلکه مقتضاء و هدف غایی بیع،انتقال مالکیّت مبیع به مشتری و ثمن به بایع است.حتّی، در صورت مؤجّل یا خیاری یا مطلق بودن عقد بیع و یا عین معیّن،کلّی،کلّی در معیّن و یا کلّی فی الذمه بودن مبیع.
حال، با توضیح فوق گفتار را با مباحثی در خصوص انتقال مالکیّت درعقد بیع خیاری،مؤجل و صرف ادامه می دهیم.
بند اول:انتقال مالکیّت در عقد بیع خیاری(بیع شرط)
ماده ۳۹۹ قانون مدنی می گوید :”در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معیّن برای بایع یا مشتری یا هر دو شخص یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.”لذا گفته شده:”بیع خیاری عقدی است که برای یکی از طرفین یا هر دو طرف معامله و یا حتّی شخص ثالث،اختیار فسخ و بر هم زدن عقد در قرارداد پیش بینی شده است.”[۱۰۹]
سؤالی که در این جا مطرح می گردد این است که آیا در چنین عقدی (عقد خیاری) انتقال مالکیّت از حین عقد بیع است یا از تاریخ انقضای خیار؟
برابر ماده ۳۶۳ قانون مدنی:”وجود خیار فسخ مانع از انتقال مالکیّت مبیع و ثمن نیست.” و نیزدر ماده ۳۶۴ قانون مدنی مقرّرگردیده:”در بیع خیاری انتقال مالکیّت ازحین عقد بیع است نه از تاریخ انقضاء خیار…”.
باید گفت: که با وجود تصریح مواد ۳۶۳ و۳۶۴ قانون مدنی،در بیع خیاری در فاصله وقوع عقد تا سقوط یا انقضاء مدت خیار،مالکیّت متزلزلی برای بایع و مشتری وجود دارد و پس از انقضاء مدت خیار فسخ،مالکیّتِ متزلزل و غیر قطعی به مالکیت مستقر و قطعی تبدیل می گردد.
بند دوم: انتقال مالکیت در عقد بیع مؤجّل
برابر بند ۳ و۴ ماده ۳۶۲ قانون مدنی:”عقد بیع، بایع را به تسلیم مبیع و مشتری را به تأدیه ثمن ملزم می نماید.”بنابراین تسلیم مبیع و تأدیه ثمن از الزاماتی است که در عقد بیع برای بایع و مشتری ایجاد می‌گردد که هر کدام از آنها ملزم هستند بلافاصله پس از وقوع عقد بیع،مبیع و ثمن را تسلیم و تأدیه نمایند؛لکن متعاملین می توانند برای تسلیم مبیع یا تأدیه ثمن اجلی تعیین نمایند؛ امّا تعیین اجل نیز حسب ماده ۳۶۳ قانون مدنی که می گوید:”...وجود اجلی برای تسلیم مبیع یا تأدیه ثمن مانع انتقال نمی شود…” مانع از انتقال مالکیّت در زمان وقوع عقد نمی گردد.
بند سوم:انتقال مالکیّت در عقد بیع صرف
صرف در لغت به معنی صوت (صدا) می باشد و در اصطلاح فقهای امامیه صرف عبارت است از: “فروختن ثمنها یعنی طلا و نقره به مثل آن.”[۱۱۰]
بیع صرف علاوه بر دارا بودن شرائط صحت معامله،مشروط به آن است که قبض و اقباض در مجلس معامله واقع شود؛بنابراین اگر قبل از قبض و اقباض طرفین متفرق شوند، بیع باطل است و چنانچه بعضی از کالا قبض شود،معامله تنها در آن چه قبض شده صحیح و در آنچه قبض نشده باطل است و تفاوتی نمی کند که هریک از مبیع عین خارجی باشد یا کلّی فی الذمه.
ماده ۳۶۴ قانون مدنی نیز مقرّرنموده:”در بیعی که قبض شرط صحت است مثل بیع صرف انتقال ازحین حصول شرط است نه از حین وقوع بیع.”
با توجّه به ماده مزبور و با استنباط از نظر فقهاء نتیجه گرفته می شود، که در بیع صرف برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن نباید اجلی مقرّر گردد؛زیرا چنانچه طرفین قبل از قبض و اقباض متفرق شوند، بیع باطل است.
گفتار سوم:تسلیم مبیع
درخصوص تسلیم و چگونگی آن در گفتار اولِ مبحث دوم از فصل اول توضیحاتی داده شد. سؤالی که در این جا مطرح می گردد این است که چرا باید فروشنده مبیع را در اختیار مشتری قرار دهد؟ آیا چون دراثر عقد مبیع به ملکیت مشتری در می آید،فروشنده باید مبیع را در اختیار او قرار دهد؟در پاسخ به این سؤال گفته شده: خیر،چون مبیع در اثر عقد به ملکیّت مشتری در می آید، فروشنده ناچار به تسلیم آن نیست؛بلکه الزام فروشنده به تسلیم مبیع ریشه قراردادی دارد و ناشی از عقد بیع است.لکن، همانگونه که گفته شد: فروشنده وظیفه دارد مبیع را بگونه ای در اختیار مشتری قرار دهد که او بتواند آن طورکه می‌خواهد از آن استفاده نماید؛لذا لازم است که فروشنده اطلاعات لازم در خصوص مبیع را در اختیار مشتری قرار دهد. مضافاً این که به حکم مواد۳۶۷و۳۸۳ قانون مدنی، فروشنده مکلّف است علاوه بر تسلیم مال موضوع عقد،منافع مبیع و هم چنین توابع آن را در اختیار مشتری قرار دهد.حال باید ببینیم که منظور از منافع و توابع مبیع چیست؟
بند اول: منافع مبیع
منافع “که در لغت عربی مصالح گفته می شود.” و “نفع اعیان اموال”[۱۱۱] را گویند؛ مانند: شیر و پشم دامها”.حقوقدانان در تعریف آن اختلاف نظر شدیدی دارند:
الفبرخی[۱۱۲] آنرا چنین تعریف نموده اند:” مقصود از منفعت،ثمره است، که بتدریج از عین مال به دست می آید،بی آنکه ازعین مال بگونه ای محسوس بکاهد؛ خواه این ثمره عین مادّی باشد (مانند میوه درخت) یا وصفی که عین مال، از آن جهت قابل انتفاع است(مانند صلاحیّت حیوانات برای سواری، باربری، و خانه برای سکنا)”.
در تعریف فوق دو صفت اصلی وجود دارد:نخست آن که تدریجی است و دیگر آن که از عین نمی‌کاهد.
ب و برخی[۱۱۳] نیز آن را به معنای: “عوائد اصل شناسانده اند.”
و نیز گفته شده[۱۱۴] که:”منفعت عبارت از مالی است که وجود محسوس و مادّی ندارد و معادل کاربرد و مصرف اشیاء دارای وجود مادّی و محسوس است.”
سؤالی که در این جا پیش می آید این است که آیا ثمره و حاصل که دو اصطلاح رایج در متون فقهی و حقوقی می باشند منفعت محسوب می گردند یا خیر؟
در فقه ما،ثمره و حاصل که معادل نماء و نتیجه است،مترادف هم محسوب می شوند و هر دو به معنای نماء و دارای وجود مادی، که از عین نمی کاهد می باشند و ماهیتاً غیر از منفعت هستند.لکن در حقوق، آن دو از مصادیق منفعت به شمار می آیند؛ امّا با یکدیگر مغایرت دارند؛به عبارتی ثمره قسمتی از منفعت به شمار می‌آید که دارای وجود مادی می باشد، امّا از عین اصلی نمی کاهد؛ مانند: میوه درخت.لکن حاصل نیز قسمتی از منفعت می باشد، امّا بر خلاف ثمره،از عین اصلی می کاهد. مانند:درخت بریده شده یک باغ.
قانون مدنی ایران نیز در ماده ۱۵ به تبعیّت از حقوق مدنی فرانسه دو اصطلاح ثمره و حاصل را در مقابل هم ذکر نموده و بین آن دو تفاوت گذارده است و مقرّرنموده که:”ثمره و حاصل،مادام که چیده یا درو نشده،غیر منقول است.اگر قسمتی از ان چیده یا درو شده باشد تنها آن قسمت منقول است.”
به نظر می رسد که نباید بین ثمره و حاصل تفاوتی گذارد و بهتر آن است که هر دورا یکی و از مصادیق منفعت دانست که از اصل عین نمی کاهد.مانند: میوه درخت.
بند دوم :توابع مبیع
توابع مبیع عبارت است از:”هر چه که عرفاً برای استفاده خریدار از مبیع،طرف حاجت باشد.مثلاً در بیع خانه انشعاب برق و گاز از توابع است؛ لکن امتیاز تلفن از توابع مبیع نیست.”
نیز گفته شده:[۱۱۵] “مقصود از توابع اشیایی است که برای استعمال و بهره برداری از مبیع ضرورت دارد.”
حسب ماده ۳۵۶ قانون مدنی که مقرّر نموده:هر چیزی که بر حسب عرف و عادت جزء یا از توابع مبیع شمرده شود یا قرائن دلالت بر دخول آن در مبیع نماید،داخل در بیع و متعلق به مشتری است اگر چه در عقد صریحاً ذکر نشده باشد و اگر چه متعاملین جاهل بر عرف باشند.”
بنابراین، توابع ممکن است به حکم عرف،قرارداد یا قرائن جزء مبیع باشند؛لذا فروشنده ملزم است علاوه بر تحویل مبیع،توابع آن را نیز به مشتری تسلیم نماید. پس اگر اتومبیلی فروخته شود،جک و چرخ یدکی نیز جزء مبیع و فروشنده ملزم به تسلیم آن است.
گفتار چهارم:تأدیه ثمن
یکی دیگراز آثار عقد بیع صحیح برابر بند ۴ ماده ۳۶۲ قانون مدنی این است که مشتری ملزم به تأدیه ثمن می‌باشد.تعهد به پرداخت ثمن،ناشی از عقد بیع است و چنانچه در پرداخت آن تأخیری صورت گیرد، فروشنده می‌تواند الزام خریدار به پرداخت ثمن را از دادگاه بخواهد و حق فسخ بیع را ندارد؛ مگر در مورد خیار تفلیس و تأخیر ثمن.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:48:00 ق.ظ ]




با توجه به اینکه دعوایی که مستقیماً با موضوع مورد بحث ارتباط پیدا کند ، نیافتم، و از آنجا که این موضوع حتی بین نویسندگان و حقوق‌دانان اختلافی می‌باشد ، نظر قضات دادگاه خانواده را در این خصوص جویا شدم.
برخی قضات معتقدند موضوع تعیین مصداق موردی نفقه به هیچ عنوان با ریاست خانواده ارتباط پیدا نمی‌کند و این که ماده ۱۱۱۴ حق تعیین مسکن ، را برای مرد به رسمیت می شناسد را ، نمی‌توان به سایر مصادیق نفقه تعمیم داد، ثانیاً آنچه در ماده ۱۱۱۴ بیان‌شده، موقعیت جغرافیایی مسکن است ولی انتخاب مسکن معین که در آن موقعیت جغرافیایی قرار خواهد گرفت با توجه به اینکه باید لزوماً متناسب با شئون و شخصیت زوجه باشد، با شخص زوجه خواهد بود و به همین ترتیب در سایر مصادیق نفقه مانند پوشاک مناسب و لوازم بهداشتی و درمانی و غیره .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

البته می‌توان و در اکثر قریب به اتفاق موارد لازم است ، موضوع را به کارشناس ارجاع داد ، زیرا باید توان مالی مرد هم سنجیده شود.
چه بسا در برخی موارد، اصرار زوجه به انتخاب چیزی معین همراه با سوءنیت و لجبازی است و چه بسا برخی افراد با این قبیل بهانه‌جویی‌ها غرض‌ورزی کنند.
برخی دیگر معتقدند که به محض حدوث اختلافات در این خصوص باید موضوع را به کارشناس ارجاع داد و کارشناس در این خصوص با توجه به اوضاع و احوال یعنی شأن زن و توان مالی مرد تعیین تکلیف خواهد کرد.
گفتنی است ، رشد تجمل‌گرایی در دهه‌ های اخیر موجب صرف هزینه‌های گزاف برای ازدواج شده است که گاهاً مبتنی بر این طرز تفکر است که ارزش زن از این طریق بهتر تأمین می‌گردد و باعث می‌شود موقعیت او در زندگی اجتماعی مستحکم‌تر شود.
این طرز تفکر و ترویج این قبیل آداب و رسوم سبب شده ازدواج از کارکرد اصلی خود ، که رشد و شکوفایی فرهنگی و عاطفی و اخلاقی است دور شود و نهاد مقدس خانواده به میدان کارزار تبدیل شود.
رویه قضایی حاکم تمایل بر این دارد که ، در این خصوص باید به موقعیت زوجه توجه شود. زیرا برای این که زن بتواند به شایستگی از عهده ی انجام تکالیف قانونی و شرعی خود در قبال خانواده برآید ، مسلماً حق دارد که خود نیز به دور از دغدغه ها و با آسودگی خاطر و اعتماد به نفس از احساس خود ارزشمندی و نشاط و آرامش برخوردار باشد و این وظیفه شرعی همسر اوست که چنین فضایی را فراهم کند.
اکثر قضات عقیده دارند حتی وقتی موضوع به کارشناس ارجاع داده می‌شود ، باید ملاک اصلی ، انتخاب زوجه با توجه به شأن وی باشد . که البته در کنار این ملاک مهم و اصلی عوامل دیگری چون توان مالی و عوامل اقتصادی و فرهنگی وجود خواهد داشت.
به گفته برخی روان‌شناسان : «چون زنان معمولاً نقطه ی ثقل خانه بوده و مسئولیت روانی را به منظور تأمین و حفظ سلامت سایر افراد خانواده ، برعهده می‌گیرند ، به همین دلیل است که وقتی زنی تغییری در جهت بهبود برمی‌دارد ، تمام افراد خانواده (چه او بچه داشته باشد یا نداشته باشد) از این بهبود بهره می‌برند . به جرأت می‌توان گفت سلامت خانواده و جامعه به تنهایی بستگی به سالم شدن و سالم ماندن زن دارد . حالا تصور کنید زنان زخمی ، زنان افسرده و رنجور بدون این که بدانند یا بخواهند چقدر می‌توانند برای خود و عزیزانشان منشأ درد باشند! به جرات می توان گفت ، در جامعه‌ای که زنان خوشحال و سلامت نیستند ، دیگر نمی‌توان تمایزی ما بین مظلوم و ظالم قائل شد چرا که در چنین جامعه‌ای همه بازنده هستند.[۲۴۲]
اینجاست که باید از خود سؤال کنیم وضعیت سلامت روان زنان در جامعه ما به چه سمت و سویی می‌رود؟ چقدر برای خوشحالی و سلامت جسم و جان زنان اهمیت قائل می‌شویم؟ تصور کنید که در جامعه پدرسالار با حجم بالای بی‌اعتنایی و کم لطفی که در حق زنان شده است چقدر خود مردان آسیب دیده‌اند؟
زنان در جست‌وجوی تضمین زندگی بدون دغدغه با ایجاد توازن قدرت با مردان هستند که عمده ابزارهای قانونی را در اختیار دارند.
با وجود اهمیتی که اسلام برای زنان قائل شده است ، ساختار خانواده درمیان برخی اقشار جامعه ، هنوز با برخی سنت‌های غلط آمیخته است و اغلب زنان هنوز از جایگاه ارزشی و حقوق خود برخوردار نیستند و حتی از بسیاری از حقوق خود آگاهی ندارند . چنانکه با مطرح کردن سؤال پژوهش جواب برخی از قضات دادگاه های خانواده این بود که اصلاً اغلب زنان از چنین حقوقی آگاهی ندارند تا هنگام طرح چنین اختلافاتی در خصوص مصادیق موردی نفقه جهت حل اختلاف به دادگاه مراجعه کنند.
پیشنهادات
راه حل معضلات موجود تنها از طریق قانون‌گذاری بر مبنای اعتدال و فراهم نمودن زمینه‌های نظری و عملی بر پایه هویت ملی و دینی میسر است و با توجه به اهمیتی که خانواده در فرهنگ ما دارد بایستی از هر گونه تمسک به نمونه‌های غیرخودی پرهیز کنیم و سنت‌های غلط و افراطی را از نهادهای خانواده اسلامی دور کنیم و از اینکه با نگرش‌های مردسالارانه و یا زن‌ سالارانه زنان و مردان را در یک دفاع حضمانه رویارویی یکدیگر قرار دهیم بپرهیزیم.
قوانین راستین شریعت اسلامی بر مبنای حق سالاری استوار شده است و نه مردسالاری مطلق و نه زن مداری متعصبانه ، بلکه باید اخلاق شایسته و روابط خانوادگی حاکم باشد.
ما به دنبال راه‌حلی هستیم تا از حجم اختلافات خانوادگی بکاهیم . بنابراین پیشنهاد می‌شود قانون‌گذار با توجه به سایر مواد قانونی مربوط به نفقه در خصوص تعیین مصادیق نیز تعیین تکلیف کند و نزدیک‌تر به صواب این است که با توجه به صراحت مواد قانونی که دلالت بر تناسب نفقه با شأن زوجه دارند حق انتخاب موارد معین نفقه را به زوجه واگذار کند و در واقع این حق را برای وی مورد شناسایی قرار دهد و به دنبال وضع این اصل به توان مالی مرد و سایر ملاک‌های موجود نیز توجه کند و استثنائاتی برای آن وضع کند.
مانند ماده ۱۱۱۴ که حق انتخاب مسکن را به زوج واگذار می‌کند ولی مواردی که برای زوجه عسروحرج بوجود آید ، زن می‌تواند از زندگی در محلی که مرد انتخاب می‌کند اجتناب کند و مسکن دیگری داشته باشد .
البته در پایان باید اضافه کرد که نقش اخلاق در تحکیم روابط زوجین بیشتر از حقوق است ، بلکه باید معتقد بود که اخلاق تنها وسیله ی استحکام روابط زوجین است و ابزار‌های حقوقی کمتر کارساز است.
قرآن کریم نیز در ۱۹ مورد مردان را مکلف به حسن معاشرت نیکو در برابر زنان کرده است. مخاطب این کلام الهی مردان هستند ، اما به سبب ساختار واژگانی معاشرت که از باب مفاعله می باشد و از مفاهیم اجتماعی دوسویه است که چنانچه موضوع آن ، با پسوند خانواده محل گفت‌وگو باشد ، تنها ملاک رفتاری برای مردان نیست و هر دو طرف مکلف به رعایت آن می‌باشند.
نتیجه گیری
بر پایه ی آنچه در این پژوهش گذشت، در جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث ارائه شده به این نتایج دست یافتیم که :
نفقه به معنای تامین معیشت زن ، به تصریح قرآن یک مفهوم عرفی است و عنصر زمان و مکان در آن نقش تعیین کننده ای دارند. برای اثبات وجوب انفاق بر مرد ، آیات و روایات و دلایل مکلفی وجود دارد.
در مجموع سه مبنا برا ی وجوب نفقه در آرای فقها و حقوقدانان شکل گرفته است: تمیکن، ریاست مرد و زوجیت ؛ که در قانون مدنی ، مبنای زوجیت تلویحا وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:48:00 ق.ظ ]




با توجه به اینکه دعوایی که مستقیماً با موضوع مورد بحث ارتباط پیدا کند ، نیافتم، و از آنجا که این موضوع حتی بین نویسندگان و حقوق‌دانان اختلافی می‌باشد ، نظر قضات دادگاه خانواده را در این خصوص جویا شدم.
برخی قضات معتقدند موضوع تعیین مصداق موردی نفقه به هیچ عنوان با ریاست خانواده ارتباط پیدا نمی‌کند و این که ماده ۱۱۱۴ حق تعیین مسکن ، را برای مرد به رسمیت می شناسد را ، نمی‌توان به سایر مصادیق نفقه تعمیم داد، ثانیاً آنچه در ماده ۱۱۱۴ بیان‌شده، موقعیت جغرافیایی مسکن است ولی انتخاب مسکن معین که در آن موقعیت جغرافیایی قرار خواهد گرفت با توجه به اینکه باید لزوماً متناسب با شئون و شخصیت زوجه باشد، با شخص زوجه خواهد بود و به همین ترتیب در سایر مصادیق نفقه مانند پوشاک مناسب و لوازم بهداشتی و درمانی و غیره .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

البته می‌توان و در اکثر قریب به اتفاق موارد لازم است ، موضوع را به کارشناس ارجاع داد ، زیرا باید توان مالی مرد هم سنجیده شود.
چه بسا در برخی موارد، اصرار زوجه به انتخاب چیزی معین همراه با سوءنیت و لجبازی است و چه بسا برخی افراد با این قبیل بهانه‌جویی‌ها غرض‌ورزی کنند.
برخی دیگر معتقدند که به محض حدوث اختلافات در این خصوص باید موضوع را به کارشناس ارجاع داد و کارشناس در این خصوص با توجه به اوضاع و احوال یعنی شأن زن و توان مالی مرد تعیین تکلیف خواهد کرد.
گفتنی است ، رشد تجمل‌گرایی در دهه‌ های اخیر موجب صرف هزینه‌های گزاف برای ازدواج شده است که گاهاً مبتنی بر این طرز تفکر است که ارزش زن از این طریق بهتر تأمین می‌گردد و باعث می‌شود موقعیت او در زندگی اجتماعی مستحکم‌تر شود.
این طرز تفکر و ترویج این قبیل آداب و رسوم سبب شده ازدواج از کارکرد اصلی خود ، که رشد و شکوفایی فرهنگی و عاطفی و اخلاقی است دور شود و نهاد مقدس خانواده به میدان کارزار تبدیل شود.
رویه قضایی حاکم تمایل بر این دارد که ، در این خصوص باید به موقعیت زوجه توجه شود. زیرا برای این که زن بتواند به شایستگی از عهده ی انجام تکالیف قانونی و شرعی خود در قبال خانواده برآید ، مسلماً حق دارد که خود نیز به دور از دغدغه ها و با آسودگی خاطر و اعتماد به نفس از احساس خود ارزشمندی و نشاط و آرامش برخوردار باشد و این وظیفه شرعی همسر اوست که چنین فضایی را فراهم کند.
اکثر قضات عقیده دارند حتی وقتی موضوع به کارشناس ارجاع داده می‌شود ، باید ملاک اصلی ، انتخاب زوجه با توجه به شأن وی باشد . که البته در کنار این ملاک مهم و اصلی عوامل دیگری چون توان مالی و عوامل اقتصادی و فرهنگی وجود خواهد داشت.
به گفته برخی روان‌شناسان : «چون زنان معمولاً نقطه ی ثقل خانه بوده و مسئولیت روانی را به منظور تأمین و حفظ سلامت سایر افراد خانواده ، برعهده می‌گیرند ، به همین دلیل است که وقتی زنی تغییری در جهت بهبود برمی‌دارد ، تمام افراد خانواده (چه او بچه داشته باشد یا نداشته باشد) از این بهبود بهره می‌برند . به جرأت می‌توان گفت سلامت خانواده و جامعه به تنهایی بستگی به سالم شدن و سالم ماندن زن دارد . حالا تصور کنید زنان زخمی ، زنان افسرده و رنجور بدون این که بدانند یا بخواهند چقدر می‌توانند برای خود و عزیزانشان منشأ درد باشند! به جرات می توان گفت ، در جامعه‌ای که زنان خوشحال و سلامت نیستند ، دیگر نمی‌توان تمایزی ما بین مظلوم و ظالم قائل شد چرا که در چنین جامعه‌ای همه بازنده هستند.[۲۴۲]
اینجاست که باید از خود سؤال کنیم وضعیت سلامت روان زنان در جامعه ما به چه سمت و سویی می‌رود؟ چقدر برای خوشحالی و سلامت جسم و جان زنان اهمیت قائل می‌شویم؟ تصور کنید که در جامعه پدرسالار با حجم بالای بی‌اعتنایی و کم لطفی که در حق زنان شده است چقدر خود مردان آسیب دیده‌اند؟
زنان در جست‌وجوی تضمین زندگی بدون دغدغه با ایجاد توازن قدرت با مردان هستند که عمده ابزارهای قانونی را در اختیار دارند.
با وجود اهمیتی که اسلام برای زنان قائل شده است ، ساختار خانواده درمیان برخی اقشار جامعه ، هنوز با برخی سنت‌های غلط آمیخته است و اغلب زنان هنوز از جایگاه ارزشی و حقوق خود برخوردار نیستند و حتی از بسیاری از حقوق خود آگاهی ندارند . چنانکه با مطرح کردن سؤال پژوهش جواب برخی از قضات دادگاه های خانواده این بود که اصلاً اغلب زنان از چنین حقوقی آگاهی ندارند تا هنگام طرح چنین اختلافاتی در خصوص مصادیق موردی نفقه جهت حل اختلاف به دادگاه مراجعه کنند.
پیشنهادات
راه حل معضلات موجود تنها از طریق قانون‌گذاری بر مبنای اعتدال و فراهم نمودن زمینه‌های نظری و عملی بر پایه هویت ملی و دینی میسر است و با توجه به اهمیتی که خانواده در فرهنگ ما دارد بایستی از هر گونه تمسک به نمونه‌های غیرخودی پرهیز کنیم و سنت‌های غلط و افراطی را از نهادهای خانواده اسلامی دور کنیم و از اینکه با نگرش‌های مردسالارانه و یا زن‌ سالارانه زنان و مردان را در یک دفاع حضمانه رویارویی یکدیگر قرار دهیم بپرهیزیم.
قوانین راستین شریعت اسلامی بر مبنای حق سالاری استوار شده است و نه مردسالاری مطلق و نه زن مداری متعصبانه ، بلکه باید اخلاق شایسته و روابط خانوادگی حاکم باشد.
ما به دنبال راه‌حلی هستیم تا از حجم اختلافات خانوادگی بکاهیم . بنابراین پیشنهاد می‌شود قانون‌گذار با توجه به سایر مواد قانونی مربوط به نفقه در خصوص تعیین مصادیق نیز تعیین تکلیف کند و نزدیک‌تر به صواب این است که با توجه به صراحت مواد قانونی که دلالت بر تناسب نفقه با شأن زوجه دارند حق انتخاب موارد معین نفقه را به زوجه واگذار کند و در واقع این حق را برای وی مورد شناسایی قرار دهد و به دنبال وضع این اصل به توان مالی مرد و سایر ملاک‌های موجود نیز توجه کند و استثنائاتی برای آن وضع کند.
مانند ماده ۱۱۱۴ که حق انتخاب مسکن را به زوج واگذار می‌کند ولی مواردی که برای زوجه عسروحرج بوجود آید ، زن می‌تواند از زندگی در محلی که مرد انتخاب می‌کند اجتناب کند و مسکن دیگری داشته باشد .
البته در پایان باید اضافه کرد که نقش اخلاق در تحکیم روابط زوجین بیشتر از حقوق است ، بلکه باید معتقد بود که اخلاق تنها وسیله ی استحکام روابط زوجین است و ابزار‌های حقوقی کمتر کارساز است.
قرآن کریم نیز در ۱۹ مورد مردان را مکلف به حسن معاشرت نیکو در برابر زنان کرده است. مخاطب این کلام الهی مردان هستند ، اما به سبب ساختار واژگانی معاشرت که از باب مفاعله می باشد و از مفاهیم اجتماعی دوسویه است که چنانچه موضوع آن ، با پسوند خانواده محل گفت‌وگو باشد ، تنها ملاک رفتاری برای مردان نیست و هر دو طرف مکلف به رعایت آن می‌باشند.
نتیجه گیری
بر پایه ی آنچه در این پژوهش گذشت، در جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث ارائه شده به این نتایج دست یافتیم که :
نفقه به معنای تامین معیشت زن ، به تصریح قرآن یک مفهوم عرفی است و عنصر زمان و مکان در آن نقش تعیین کننده ای دارند. برای اثبات وجوب انفاق بر مرد ، آیات و روایات و دلایل مکلفی وجود دارد.
در مجموع سه مبنا برا ی وجوب نفقه در آرای فقها و حقوقدانان شکل گرفته است: تمیکن، ریاست مرد و زوجیت ؛ که در قانون مدنی ، مبنای زوجیت تلویحا وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:48:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم