- با روحیه
- سرزنده، با روحیه، چالاک
- خیال انگیز
- بیهمتا، خیال انگیز
- به روز
- به روز، مستقل، امروزی
- توانمندی
- قابل اتکا
- (قابل اتکا،سختکوش، ایمن)
- زیرک
- زیرک،کاردان، اجتماعی
- موفق
- موفق، پیشتاز، مطمئن
- دل فریبی
- کلاس بالا
- کلاس بالا،جذاب، چشم نواز
- دلربایی
- دلربا، زن پسند، ملایم
- استحکام
- مناسب بیرون
- مناسب بیرون، مرد پسند، غربی
- استوار
- استوار، مستحکم
– سیگاو، ماتیلا و آوستین[۱۰] (۱۹۹۱)، شخصیت برند را در ۹ برند رستوران اندازهگیری کرد نتایج مشخص نمود اگر چه تفاوتهایی در ابعاد شخصیت برند در میان ۹ برند شناسایی شد اماتفاوتها زیاد نبود.
– کیم، هام و پارک[۱۱] (۲۰۰۱) اثر شخصیت و هویت برند روی وفاداری برند بررسی کردند. نتایج نشان داد تداعیات مثبت بین جذابیت، تمایز و ارزش خود بیانگری شخصیت برند،تاثیر مثبتی روی هویت برند دارد که به طور غیر مستقیم بر وفاداری برند تاثیر دارد.
– محسن دست مرد (۱۳۸۹) پایاننامه خود را د رمورد ربته بندی شخصیت برند محصولات آرایشی بهداشتی ایرانی و وارداتی با بهره گرفتن از مقیاس آکر انجام داد. نتایج تحقیق نشان داد شخصیت برندهای وارداتی در تمامی ابعاد شخصیتی، میانگینی بالاتر از برندهای ایرانی داشتهاند. همچنین اختلاف زیادی در بعد دل فریبی محصولات وارداتی و ایرانی وجود دارد.
– علیرضا موتمنی و دیگران (۱۳۸۹) در مقاله تاثیر شخصیت برند بر وفاداری مشتریان نشان دادند که شخصیت برند تاثیر مثبت و معنی داری بر رضایت و ارزش ادراکی دارد.همچنین رضایت تاثیر معنی دار بر روی اعتماد و وفاداری و ارزش ادراکی بر روی رضایت و وفاداری مشتریان دارد.
۲-۶ وفاداری به برند [۱۲]
طبق نظر دچرناتونی و دونالد (۱۹۹۴) هدف از نامگذاری،- تسهیل وظیفه شرکتها برای کسب و حفظ مصرف کنندگان وفادار با هزینه مناسب و با هدف دستیابی به بازگشت سرمایه هر چه سریعتر میباشد. وفاداری به برند منعکس کننده مطلوبیت کارکردی محصولات و خدمات میباشد. چالش اصلی در تحقیق بر روی وفاداری برند، تعریف وفاداری به برند و اندازهگیری آن میباشد.
۲-۶-۱ تعریف وفاداری
وفاداری یک واژه قدیمی است که معمولا برای توصیف پایبندی و دلبستگی شدید و پرشور و حرارت به یک کشور، آرمان یا فرد مورد استفاده قرار میگیرد. اخیراً در زمینه کسب و کار، این واژه برای توصیف اشتیاق مشتری به ادامه کار با یک شرکت به مدت طولانیتر، خرید واستفاده مکرر و ترجیحا خرید انحصاری از کالاها و خدمات آن و توصیه داوطلبانه، محصولات آن شرکت به دوستان و همکاران مورد استفاده قرار گرفته است. وفاداری مشتری تنها تا زمانی ادامه خواهد یافت که مشتری احساس کند ارزش بهتری را در مقایسه با آنچه او میتوانست با تغییر موضع به سوی عرضه کننده دیگر کسب نماید، دریافت میکند (لاولاک و رایت، ۱۳۸۲).بنابرین مشتری همواره کالا و یا خدماتی را از شرکت میخرد که اعتقاد دارد بیشترین ارزش را به او ارائه خواهد کرد. مقصود از بیشترین ارزش ارائه شده به مشتری تفاوتی است که بین کل ارزش مورد نظر مشتری و کل هزینه هایی که پرداخت خواهد کرد، وجود دارد.
وفاداری به برند به معنی تکرار خرید است که دلیل این رفتار، فرایندهای روانی میباشد. به عبارت دیگر، تکرار خرید صرفا یک واکنش اختیاری نیست بلکه نتیجه عوامل روانی، احساسی و هنجاری میباشد.
وفاداری به یک برند را میتوان به عنوان نگرش مثبت مشتری به یک برند خاص و میزان پایبندی او به آن برند و قصد ادامه خرید آن در آینده تعریف کرد. (موون ومینور[۱۳]، ۱۳۸۱).
ریچارد اولیور (۱۹۹۴) مفهوم وفاداری را به این شکل تعریف میکند: حفظ تعهد عمیق به خرید مجدد یا انتخاب مجدد محصول یا خدمات، به طور مستمر درآینده، به رغم اینکه تاثیرات موقعیتی و تلاشهای بازاریابی، به صورت بالقوه میتواند باعث تغییر در رفتار مشتری شود.
ملنز[۱۴] و همکاران(۱۹۹۶) وفاداری رفتاری را وفاداری به برند از طریق خرید قابل مشاهده در طی یک دوره و وفاداری نگرشی را بر اساس بیان ترجیحات، تعهد یا قصد خرید تعریف میکنند.
وفاداری از نظر تربلانچ و بوشف[۱۵] (۲۰۰۶)یک الگوی رفتاری بلند مدت و یک طرز برخورد طولانی مدت است که به وسیله تجربیات مضاعف در طول زمان تقویت شده است.
لارسون و سوسانا[۱۶] (۲۰۰۶) وفاداری را چنین تعریف کردند. ایجاد تعهد در مشتری برای انجام معامله با سازمان خاص و خرید کالا به طور مکرر (شاهین و تیموری، ۱۳۸۷)
کلر (۱۹۹۸) بیان میکند که وفاداری برند در گذشته اغلب به طور ساده فقط از طریق رفتارهای تکراری خرید از نظر رفتاری، اندازهگیری شده است، در حالی که وفاداری مشتری به جای این که با رفتارهای خرید ساده بیان شود، میتواند به طور گستردهتری مورد توجه قرار گیرد. وفاداری به برند از دو جزء وفاداری رفتاری و وفاداری نگرشی تشکیل شده است.
توجه به موضوع وفاداری مشتری در مبحث بازاریابی،در تحقیقات کوپللند[۱۷] (۱۹۲۳) و افرادی چون دای[۱۸](۱۹۶۹) و جاکوبی و چستنات (۱۹۷۸) دیده میشود. آن ها تحقیقات گستردهتری راجع به این مقوله انجام دادند. بعد از آن افراد دیگری به بسط موضوع وفاداری پرداختند که میتوان از زیپل و گلیمور[۱۹] (۱۹۷۸)، دیک و باسو (۱۹۹۴) و اولیور (۱۹۹۹) نام برد.
مورگان [۲۰](۲۰۰۰) بیان میکند که عبارت وفاداری میتواند به طرق مختلفی تفسیر گردد، از وفاداری عاطفی من چه احساس میکنم تا وفاداری رفتاری، من چه انجام میدهم، قابل تغییر است.
چادهوری و هالبروک[۲۱] (۲۰۰۱) مدلی از وفاداری برند طرح کردهاند که بیان میکند وفاداری رفتاری منجر به سهم بازار بیشتر برای برند میشود، در حالی که وفاداری نگرشی به قیمتگذاری نسبی بالاتر برند منجر میشود.
زمانی که برند تجاری با شخصیت یا خود انگاره مصرف کننده سازگار باشد، یا زمانی که برند تجاری مزایای راضی کننده و منحصر به فردی را ارائه میدهد، وفاداری برند تجاری گسترش مییابد. وفاداری در لغت، مفاهیمی چون پایبندی و تبعیت را در بر دارد. با این حال زمانی که در بحث رابطه میان یک برند تجاری و مشتریان، از مفهوم وفاداری استفاده میشود، باور این است که این وفاداری به صورتی احساسی و عاطفی در ذهن مصرف کنندگان وجود دارد. حتی مصرف کنندگان پرتوقع و زیرک امروزی نیز به برخی از برندهای تجاری احساس نزدیکی وعلاقه بیشتری دارند. بنابرین وفاداری به برند تجاری درجهای از اتصال بین مصرف کننده و برند تجاری را میسنجد که مبنای ارزش برند تجاری را شکل میدهد و به وسیله عوامل گوناگونی مانند تجربه استفاده، تشخیص، شناسایی و کیفیت درک شده، ایجاد میشود. مطالعات باب پاسیکاف[۲۲] نشان داد که ۵ درصد افزایش وفاداری مشتریان منجر به افزایش ۹۵ درصد سود در طی دوره زندگی مشتری میشود. تحقیقات زیادی آگاهی از اینکه مشتریان یک شرکت نسبت به هر برند تجاری در چه سطحی از وفاداری قرار دارند، کمک میکند تا برنامه بازاریابی که شامل حفظ مشتری و نیز جذب مشتریان جدید میباشد به گونهای موثرتر تدوین شود.
[جمعه 1401-09-25] [ 10:56:00 ق.ظ ]
|